مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست» - صفحه 40
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-07 08:10:242025-01-09 09:45:40مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
19 اردیبهشت 1404
18:51
گام هفتم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
سلام
به نام خداوند آسمان ها و زمین و آنچه ما بین آن است.
امروز توفیق اینو داشتم که بالاخره تصمیمم رو عملیاتی کنم و قرآن رو بخونم. زدم روی آیه ی تصادفی و آیه ی 11 سوره ی شعرا اومد. نشستم از اول تا آخر سوره رو خوندم. تقریبا 200 و خورده ای آیه بود.
هر آیه ای که میخوندم و جلوتر میرفتم و هر جرعه ای که از این کلام مبین مینوشیدم بیشتر و بیشتر داشتم کیف میکردم. اصلا نمی فهمیدم چرا دارم کیف میکنم. ولی حس خیلی خوبی داشت، احساس میکردم این فاصله ای که همیشه کردن تو ذهن ما که برای ارتباط با خدا باید واسطه داشت، سخت منو اسیر خودش کرده بود و کلا از درک کلام خدا عاجز بودم تا اینکه گاردمو شکستم گفتم من به اندازه ی ظرف وجودی و میزان درک حال حاضرم از این اقیانوس بی انتها، برکت برمیدارم. قرار نیست حتما شاخ غول بشکنم یا اینکه تفسیر کنم قرانو. خلاصه که من خوندم و خوندم و خوندم و بیشتر محو این کلام شدم. این خداکیه؟ این خدا چیه؟ چرا انقدر مهربانه؟ چرا انقدر بخشنده ست؟ خدایا چرا ما کافر میشیم بهت.
توی معنی آیه ها وقتی به کلمه ی عربی کافرین میرسیدم و ترجمه ی معادل فارسیش رو ناسپاسان می یافتم عجیب حالم دگرگون میشد. یعنی اونجایی که ما شکرگزار نیستیم میشیم ناسپاس و ناسپاس میشه کافر. خدایا من چقدر زندگی رو به خودم سخت گرفته بودم. تو همه چی رو واسه بنده ت راحت کرده بودیو من سختی هاشو میدیدم. الهی شکر که آگاه شدم .
حالا خدای بزرگ و مهربون کمکم کن که بتونم به آگاهی هام عمل کنم. حضرت ابراهیم توی این سوره وقتی میخواد از پدرش و اطرافیانش راجع به ویژگی خداهاشون که همون بت هاست بپرسه میگه ایا صدای شما رو می شنوند؟ چون خدای ابراهیم صداشو میشنوه. حضرت ابراهیم میگه : رب من کسی است که مرا آفرید و پیوسته راهنماییم می کند، و کسی که مرا غذا میدهد و سیراب مینماید، و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا میدهد. این خداکیه؟ کسی که همه ی امور رو خودش دست گرفته.
Who am i?
من کیم؟ واقعا من کیم در برابر عظمت خدایی که تسلیمش هستم. خدایا من به هر آنچه از تو برسه فقیرم.خدایا تو خودت آفریدی خودت هدایتگر دائم مایی خودت روزی دهنده ای خودت شفا دهنده ای پس من دارم با عقلم چرا انقدر زور میزنم. تو خودت بگو چیکار کنم.
الهی شکر به خاطر درک عمیقمون از این قسمت. پاداش جهان به استمرار در مسیر درست.
واقعا تسلیم نشدن خیلی سخته. واقعا نتیجه ندیدن و ادامه دادن خیلی سخته. مخصوصا توی دنیای فست فودی امروز که دلت میخواد نتیجه ی هر چیزی رو در سریعترین زمان ممکن ببینی. خدایی سخته. به خاطر همینه که استاد میگه اگه در مسیر علایقت حرکت کنی چون داری لذت میبری فارغ از نتیجه ، بابت همین تسلیم نمیشی حتی اگه نتایج خودنمایی نکنن. چون داری عشق میکنی از این خلق کردنه.
الهی شکرت خدای مهربونم پروردگار زیبای من. خدایا من این روزها یعنی از زمان شروع این پروژه به بعد چنان آرامشی دارم که نگو. قبلا در تقریبا 80 درصد مواقع عملا احساسم بد بود یا اگه بد نبود به طرفه العینی بد میشد اما الان الله اکبر اصلا بد نیست و حتی اگه خوب هم نباشه به راحتی میتونم بگم خنثی هست. یعنی این به معنای پیشرفته. مگه غیر اینه؟ خدایا شکرت . این نتیجه ست ها. این یعنی باورها دارن کار میکنن ها. یعنی باور درست ها دارن فضای بیشتری رو توی ذهنم اشغال میکنن ها. خدایا شکرت خدایا شکرت.
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و همه دوستان
خدایا شکرت بابت این فایل و این هدایت
انگار این فایل برای من بود کلمه به کلمه تو کوش من باید زده میشد این حرفا اصن انگار خدا داشت به من دلکرمی میداد و باهام حرف میزد
مدتی هست که به قول استاد تو برهه سختت ترین روزهای زندگی و کسب و کارم قرار دارم .نا امیدی یکم پررنگتر شده ترس ها یکم بیشتر نشده نجوا ها قویتر ولی من هنوز ادامه میدم و به خدا توکل کردم ته دلم مطمئنم که خدا پاداش این صبر منو میده یعنی باید
این فشار و این بدهیی ها که فعلا هستن شاید به خاطر عدم رعایت تکامل تو گذشته خودمه ولی میدونم با کنترل ذهنم و کانون توجهه میتونم از همین لحظه شرابطمو بهتر کنم
هر بار که به احساس خوب میرسم یه ایده میاد اون ایده رو که انجام میدم احساسم بهتر میشع واتیشی تر میشم برای ادامه و حرکت بعدی
چند روز پیش وقتی به ایده ای که اومد عمل کردم ک یکم توجهمو کنترل کردم تو خیابون پول پیدا کردم گفتم پسر این نشونس ادامه بده
کنترل کن ذهنتو و باورهاتو تا از این گذر زندگی به سلامت با بهترین نتایج بگذری
استمرار و استمرار و استمرار نتایج خوب رو به دنبال داره و اگه در کنار این استمرار باورهای مناسب هم باشه که دیگه سرعت رشد 1000 برابر میشه بدهی ها میرن درامد میاد موفقیت میاد نتایج بزرگ میاد و شرایط فقط بهبود پیدا میکنه ولی به شرط استمرار و بهتر کردن باورها و درک قانون .ممنون استاد بابت این فایل عالی
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 1 اردیبهشت رو با عشق مینویسم
امروز روز چهارم بود که من رفتم پارک بانوان و یه پله با یه در ورودی خیلی بزرگ رو قرار بود رنگ کنم
خود به خود صبح زود از خواب بیدار شدم و برام جالبه ،طیبه ای که همیشه تا 9 یا 10 میخوابید و سعی میکرد شبا که دیر میخوابه ،صبحا زود بیدار بشه و نمیتونست ،اما الان خود به خود ساعت 6 بیدار میشم
وقتی بهش فکر میکنم ، چند تا جواب دارم ، یکی انگیزه هست
یکی باور درست درمورد کسب درآمد از طریق نقاشی دیواری که سبب شده لذت بخش باشه برای ذهنم، چون از روزی که رفتم نقاشی دیواری هر روز صبح خود به خود بیدار میشم ،حدود یک هفته شده
انگار برای ذهنم لذت بخشه که سریع بیدار بشم و برمسر کاری که وقتی کار میکنم هیچی از زمان متوجه نمیشم
یکی هم اینکه در این مورد تا حدودی باورهام نسبت به اینکه از طریق فروش تابلو میشه به درآمد رسید ،قوی تره و ایمانم بیشتره نسبت به فروش نقاشی هام از طرق مختلف
وقتی به اینا فکر میکنم میبینم که چقدر زمینه نقاشی گسترده هست ،حتی چقدر باورها متفاوته و نتیجه ها متفاوت تر
خوشحالم از اینکه متوجه این باورها میشم و خدا بهم یاد میده تا قوی کنم باورهامو خدایا شکرت
وقتی بیدار شدم و فایل مراقبه رو گوش دادم و ورزشم رو با موفقیت انجام دادم
خیلی خوشحالم که ورزش میکنم و با موفقیت پشت سر هم دارم انجامش میدم و تیک میزنم
انگار یه مومنتومی هم در ورزش کردن گرفتم
وقتی به رفتارای این چند روزم توجه میکنم میبینم که من یه سری کارهارو انجام دادم که سبب شده بتونم چند تا کار رو هر روز انجامش بدم. در صورتی که قبلا تنبلی میکردم
از روزی که دوباره درمورد کورتکس مغز خوندم و شنیدم که میگفت در مغز یک عضو هست که اگر عضله اونو تقویت کنید ،میتونید خیلی کارهارو انجام بدید
و گفت که وقتی تمایلی به انجام کاری ندارید ،ولی سعی میکنید همون لحظه انجامش بدین ،این بخش مغز بزرگ و بزرگتر میشه و عضلاتش قوی میشه
که گفت اسمش اراده هست
و یاد حرفای رونالدو میفتادم که میگفت وقتی تمایلی به ورزش و یا انجام کاری ندارم میگم باید انجامش بدی
در اصل اگر هر روز من به کارهایی که با اینکه دوستشون دارم انجام بدم اما تنبلی میکنم و تمایلی نشون نمیدم ،اگر هر روز به یادم بیارم که اگر من انجامش بدم. کورتکس مغزم رو فعال و عضله اراده اش رو قوی میکنم ، و خیلی پیشرفتم تصاعدی میشه
،با خودم عهد کردم که ،انجامش بدم و یادمه از ظرف شستن شروع کردم و همیشه هرچی میخوردم تنبلی میکردم ظرفشو بشورم ،با مادرم تصمیم گرفتیم هرچی ظرف بود هر دو، به سرعت بشوریم و ظرفی روی ظرف شویی نمونه تا شب و تا به امروز موفق عمل کردیم
البته اینم بگم تو این چند روز بارها شد که من حوصله نداشتم که ظرفارو بشورم اما به خودم میگفتم دوست داری عضله اراده ات ،کورتکس مغزت فعال و قوی بشه و به هرچی که میخوای انجامش بدی ؟؟؟؟
و جواب میدادم بله
و همون لحظه سریع میرفتم و ظرفارو میشستم
،، یا اومدم چک لیست نوشتم روی تخته وایت بردم و گذاشتم کنار تخت خوابم و شب که میخوابیدم و صبح که بیدار میشدم جلو چشمم بود و اولین چیزی که میدیدم چک لیستم بود و این سبب میشد من سریع اولین کارمبعد تمرین ستاره قطبی و گوش دادن به فایل مراقبه ،ورزش کردن باشه
بعد دوباره اومدم هر کاری که تمایلی به انجامش نداشتم سریع میگفتم ،من میخوام عضله اراده ام رو تقویت کنم و انجامش میدادم
تا اینکه متوجه شدم داره رو دور تند و مومنتوم شکل میگیره
و انگار این تمرینات و ورزش کردن حالمو خوب میکرد و بعد چند روز دیدم انگار بدنم خود به خود میره سمت ورزش درسته فقط 5 دقیقه ورزش میکردم ،اما بعد چند روز دیدم من انقدر مشغول ورزش کردن شدم که متوجه نشدم 20 دقیقه شده
که این روزا متوجه شدم خود به خود ساعت 6 بیدار میشم
که البته میخوام به ذهنم یاد بدم که خود به خود ساعت 4 بیدار بشه
خدایا شکرت
اگه همینجوری پیش برم خیلی خیلی قوی تر میتونم عمل بکنم
وقتی راه افتادم ، به فایل مراقبه گوش میدادم و نون خریدم و با گردو تو راه میخوردم و کلی کیف کردم و لذت بردم از مسیری که خود خود بهشت بود
وقتی رسیدم سریع وسایل و رنگارو برداشتم و رفتم تا کارو شروع کنم
حین کارم کارمندای پارک میومدن و کمی باهام صحبت میکردن و یا چای و چیزای دیگه میاوردن
داشتم کار میکردم ، یکی از کارمندا اومد و چون ازم پرسیده بود چی شد اومدی تو این کار ،وقتی کنارم بود یهویی گفت حتما پارتی داشتی اومدی شهرداری داری کار میکنی
تو دلم خندیدم و بهش گفتم نه کار خدا بود
و جریان روزی که چجوری هدایت شدم و آقای نقاش خداگونه گفت لباس کار بیار و بیا کار کن
جالبه وقتی برای کسی تعریف میکنم که چجوری کار پیدا کردم هیچ کس باور نمیکنه و حرف خودشو میگه که پارتی داشتی حتما
و برای من مهم نیست چی فکر میکنن ،مهم اینه که من همیشه یادم باشه که کار خدا بود که همه کار برای من انجام داد
وقتی کار میکردم و خواستم ناهارمو بخورم دیدم دوباره برای من ناهار آوردن
امروز قرار بود مادرم و خواهرم بیان پارک بانوان تا هم نقاشی منو ببینن و هم برای من ناهار بیارن
من ناهاری که برام آوردن رو خوردم و مادر و خواهرم دیر اومدن و نزدیک ساعت 5 بعد از ظهر اومدن
خواهرمفقط از این همه زیبایی پارکو نقاشیایی که کشیده بودملذت میبرد
وقتی کارم تموم شد و حاضر شدم و رفتیم مادرم برگشت خونه و من و خواهرم باهم رفتیم پارک کنار پارک بانوان تا من ناهارمو بخونم و نمازمو تو پارک بخونم
وقتی غذامو خوردم و راه افتادیم تا برگردیم خونه ،من همینجور داشتمبه درختا نگاه میکردم که متوجه شدمخواهرم چقدر تغییر کرده
توجهش فقط و فقط به درختا و زیبایی ها بود و میگفت چقدر زیباست و عکس میگرفت و توجهش به رنگ برگای درختا بود
اونجا بود که گفتم خدایا شکرت
من یادمه پارسال تلاش میکردم خواهر و خانواده ام رو با خودم همراه کنم تا با هم فایلای استاد رو گوش بدیم ،اما از یه جایی به بعد دیگه انرژیمو گذاشتمروی خودم
و از اون روز بود که هم خودم پیشرفت داشتم و هماعضای خانواده و اطرافیانم به شکل عجیبی تغییر کردن
اگه بخوامحدودی بگم از اواخر آبان ماه دیگه من سعی کردم روی خودم کار کنم و 1 آذر ماه دوره 12 قدم رو شروع کردم
3 دی ماه عشق و مودت
14 دی ماه عزت نفس
27 بهمن ماه دوره هم جهت با جریان خداوند
10 فروردین 1404 اولین دوره سالم دوره قانون سلامتی بود که هنوز نرفتم آزمایش تا بعد شروع کنم دوره رو
و خدارو شکر میکنم که با گوش دادن به این دوره ها من خیلی انرژیم رو روی خودمگذاشتم
وقتی سپاسگزاری خواهرم رو میدیدم خیلی حس خوبی داشتم و خداروشکر میکردم
تو راه که میومدیم از اول سال جدید شهرداری تهران یه سری المان های نوروزی گذاشته و محله ما و تو این پارک هم گذاشته ، یه قاصدک فلزی که خیلی خیلی زیباست و فکر کنم به خیلی از مناطق تهران گذاشته و واقعا شهر زیبایی خاصی به خودش گرفت
خدایا شکرت که شهرداری تهران به قدر برای زیبا سازی شهر و نقاشی دیواری شهر تلاش میکنه و میرسه که خیلی خیلی تحسین بر انگیزه و در گسترش جهان هستی نقش خیلی خیلی مهمی داشته و بی نهایت نقاش هستن که در کل شهر مشغول نقاشی دیواری هستن به قدری دیوار ها زیاده که برای همه نقاش ها کار فراوان هست و تا یه کار تموم میشه بلافاصله کار بعدی بهشون داده میشه تا رنگ کنن
خدایا شکرت به خاطر فراوانی نعمت و ثروتت. خدایا شکرت به خاطر انسان هایی که زیبایی رو دوست دارن و برای زیبا تر کردن شهر تلاش میکنن
خدایا شکرت و سپاسگزارم که تهران شهر بسیار بسیار تمیز و زیبایی هست و کلی هنرمند داره که مجسمه و المان های زیبا رو خلق میکنن و تویی که بهشون قدرت عطا کردی تا سهمی در گسترش جهان هستی داشته باشن
خدایا شکرت
وقتی برگشتیم من طراحی انجام دادم و کارامو انجام دادم
من یه جریانی رو از رد پای روز شنبه ام یادم رفت بنویسم
سرکلاس رنگروغن بودیم یه آقایی اومد و گفت بوم میفروشم و به استادا میداد برای نمونه
من تو دلمگفتم کاش به ما هم بده از این بوما ، سریع گفتم خدا من از تو میخوامو سریع گفتم ،میشه یدونه هم به من بدین که آقایی که برای استادم داد گفت بله و یکی بهم داد
خیلی خوشحال بودم که میتونم درخواست کنم و وقتی درخواست میکنم از آدما. اول میگم خدایا من از تو میخوام و خیلی خیلی از خواسته هام تا به الان جوابش مثبت بوده
این تمرین عزت نفس بود که از وقتی از استاد شنیدم انجامش دادم. اما اینکه برم رستوران و یه غذای دیگه بدون پول بگیرم ،این کارو انجام ندادم
وقتی بهش فکر میکنم میگم خجالت میکشم و حس میکنم باید این رو هم تمرین کنم تا عزت نفسم رو قوی کنم
و در کنار بقیه تمرینات عزت نفس انجامش بدم
خدایا شکرت امروز من بی نهایت فوق العاده بود و سپاسگزارم ازت
بی نهایت نور عظیم خدا به شکل شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت در زندگیتون جاری باشه استاد عزیزم و مریم خانم عزیز و همکارانتون و اعضای سایت
دوستتون دارم
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام قشنگ من
سلام خواهر طیبه عزیزم …
حالت چطوره خواهر گلم …
دلتنگت بودم نفس …
قربونت برم با اون عکس خوشگلت که قبل خوندن کامنتت اول زوم کردم روی عکست …و دیدم وای خدای من چه عکس زیبایی …
چهره ی زیبا و خندان قشنگت …با اون مانتو قرمز زیبات ….که گویای اتفاقات خوب توی دوره ی جدیده …کم و بیش خبر دارم که چقدر فعالی …ایمیلش میاد ولی راسش نمیتونم برم بخونم …
داشتم در باره ی تصویر بی نظیرت میگفتم….
وای چقدر اون درخت با حال بود ….
شبیه قلبه …خدا چقدر خوشگلهههه چقدر قشنگ عکس گرفتی ….
وای اصلا چشمام اکلیلی شد ….
خدایا شکرت …
با اجازتون ذخیره میکنم ….
قربون اون خنده قشنگت برم من …
و درباره ی کامنت بی نظیرت …
نمیدونی چقدر ذوق زده شدم وقتی یکی یکی گفتی چه محصولاتی رو خریدی …چقدر تحسین برانگیز برام …واقعا …
واقعا ایول دختر ….دمت گرم ..
عشقی …
بابا دمت گرم ….
نوش جونت …
با اینکه من بیشتر از شما عضو این سایتم ولی نوش جونت به خاطر این همه ایمان ….
راستی …
یادم رفته بود که داری نقاشی روی دیوار میکنی …
و الان که خوندم یادم افتاد به اون کامنت قشنگت که گفتی عیدی گرفتی و به چند روز نکشیده پول دوره ی هم جهت با جریان خداوند بهت برگشت …که من چقدر خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم …چون راسش واقعا یکسری ورودی های نامناسب درباره ی پرداخت با شهرداری و اینا داشتم و چقدر خوشحال شدم که یه نفر اینقدر میتونه نتایج متفاوت بگیره …
راستی …
خونه ی ما هم یه دیوار 6 متر در 10 متر داشت یعنی کلا 60 متر ….که گفتیم همین افرادی که برای شهرداری کار میکنند بیان نقاشیش کنند …قضیه مال دو سال پیشه ولی هر موقع به دیوار روبروی حیات خونمون نگاه میکنم یاد تو میوفتم …عاشقتم دختر….
وای راستی …این تیکه که گفتی
کورتکس مغز
کنجکاو شدم حتما یه چند تا مطلب و ویدیو میرم ازش میبینم …
و اون قسمت که گفتی …
در اصل اگر هر روز من به کارهایی که با اینکه دوستشون دارم انجام بدم اما تنبلی میکنم و تمایلی نشون نمیدم ،اگر هر روز به یادم بیارم که اگر من انجامش بدم. کورتکس مغزم رو فعال و عضله اراده اش رو قوی میکنم ، و خیلی پیشرفتم تصاعدی میشه
وای خدا من
پس بگو چرا وقتی یه کاری که هی به تعویق میندازم تا وقت مناسبش رو انجام بدم رو انجام میدم انرژی میگیرم …و برعکس هر روز یا هر موقعی که به تعویق میندازم حس بدی میگیرم …..
و اونجایی که گفتی
اولین کارمبعد تمرین ستاره قطبی و گوش دادن به فایل مراقبه ،ورزش کردن باشه
به خودم گفتم ملیکا توهم حتما بایا این کارو بکنی …بی خودی دانشگاه و درس و اینا رو بهونه نکن …
و در آخر
اون تیکه که گفتی …
من میخوام عضله اراده ام رو تقویت کنم و انجامش میدادم
ایول آجی گله
دمت گرم …
منم میام …
منم میخوام …
منم هستم …
عاشقتم …
مرسی که هستی …
منتظر نتایج بی نظیرت هستم …
عاشقانه دوستت دارم
در پناه خدای ماچ ماچیمون باشی
به نام ربّ
سلام ملیکای عزیزم
ممنونم ازت که برای من نوشتی و کلی پیام بهم دادی تا حواسم باشه که استمرار داشته باشم
درخت قلب شکلی که چند روز پیش یعنی 19 فروردین گرقتمش و تو رد پام نوشتم جریانشو ،فکر کنم تو فایلای رایگان نوشتمش که خدا بهمقلبشو نشونه داد تا عکس بگیرم
خیلی دوستش دارم که انقدر قلب بارونم میکنه
چه خوب که نقاشی کشیدن رو دیوار خونه تون حتما طرحش خیلی زیباست
آره یادمه اون فردی که صحبت میکرد میگفت افرادی که تنبل هستن قسمت کورتکس مغزشون کوچیکه و اگر بتونن با این تمرینات که وقتی تمایلی به انجام کاری ندارن ،بگم که من انجامش میدم و همین یک باره ،و هر روز اینو بگن ،اون قسمت مغز فعال میشه و با انجام کارای کوچیک به سرعت رشد میکنه و عضله اراده قوی میشه تا برای انجام کارای بزرگتر راحت و سریع انجامش بدی
ممنونم عزیزم منم دوستت دارم و عاشقتم که این همه عشق در پیامت بود و سپاسگزارم که برای من نوشتی
نور خدا به شکل شادی و سلامتی و آرامش و عشق در زندگیت جاری باشه
دوستت دارم
به نام هدایت الله
سلام خدمت خواهر عزیزم طیبه دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما میتوانم حس کنم ولذت ببرم
آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
به نام خدا
سلام به استادعزیز و همسرعزیزتون
سلام به همه دوستای که کامنتم رو میخونم
مدتی بود که فایلها رو گوش میکردم مینوشتم ولی کامنت نمیداشتم خدارو شکر خدا کمکم کرد که دوباره کامنت گذاشتن رو شروع کنم
در بحث فرکانسی هیچ آدمی مطلقا صفریا صد نیست بعضی از آدما نگرشهای مثبت بیشتری دارند و برخی نگرشهای منفی بیشتر که خودمن هم درتلاشم تا جز دسته اول باشم
استاد این حرفی که گفتین تلاشت رو بکن و به نتیجه اهمیت نده رو همیشه بابام بهم میگه همیشه بهم میگه دخترم تاجایی که در حد توانسته تلاشت رو بکن درست رو بخون ونتیجه رو بسپر به خدا
باید با همین باورهای درست و غلطی که داریم شروع کنیم و نباید منتظر باشیم تا همه شرایط و باورهامون به عالی ترین حالت ممکن برسه و بعد شروع کنیم
خدایا شکرت بابت این فایل بابت کامنتایی که خوندم کامنتی که گذاشتم
خدایا شکرت
بهترینها رو براتون آرزو میکنم
بنام خداوند مهربان و نهایت بخشاینده !
سلام استاددد جان خانم شایسته جان و همفرکانسی های من
آن شالله خوب باشین !
خدارا کرووووررر کرور سپاس گذار استممم ازینکه مرا توانست هدایت کند در این قدم !
“پاداش های جهان به استمرار در مسیر درست”
نکته برداری این جلسه !
انسان مانند رنگ خاکستری است .نه سفید و نه سیاه کامل داریمم .یعنی طرف تا یک حد زیاد یا کم روی باور هایش کار کرده .
درکل انسان ها نمیتوانند هیچ زمان ناامید نباشد !
ما دوگونه تسلیم شدن داریم !
یک اینکه تسلیم باشیم بخداوند و دوم اینکه تسلیم باشیم به افراد به عوامل بیرونی ازز خود .
و نباید تسلیم مشکلات و درد رنج ها زندگی شویم کسی که توکل بخدا داشته باشد هرگز ناامید نمیشود . و ادامه میدهد . به شرط اینکه حرکت کند
اگر حرکت کنید توکل داشته باشید با ایمان به خداوند عمل کنید و قوانین را درک کنید خیلی زود حالت ها تغییر میکند .
با هر حرکت کردن خداوند پاسخ به هر حرکت تان را میدهد.
خدارا سپاس گذار هستممم بخاطر اینکه مرا لایق درک این مورد دانست .
در پناه الله یکتا شاد باشید .
به نام خدای مهربان و بخشنده
به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتره
به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه
به نام خدایی که نعمت و ثروت و پول دست اونه
به نام خدایی که مرا آفرید و اشرف مخلوقات قرارم داد
به نام خدای هدایت گرم
سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد سید حسین عباس منش عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر خانم مریم شایسته بزرگوار و عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر اعضای محترم سایت عباس منش.دوستان عزیز دلم که با کامنتاشون وجودم کیف میکنه
استاد جان یه مطلبی رو میخواستم اینجا ثبت کنم که برای خودم رد پا بمونه و هم با شما به اشتراک بزارم
استاد جان من از برج 1402,10به الان هندزفوری تو گوش چپم گذاشتم و صبح تا شب فقط به فایلهاتون گوش میدم وفقط شبها و موقعی که میخوام برم حموم هندزفوری تو گوشم نیست
در طول این یک سال و خورده ای در حد توان سعی کردم عمل کنم
من تو این موضوعی که از مشکلاتم صحبت نکنم خیلی خوب شدم و یه جورایی شده عادت من
میخوام در مورد خودم بنویسم استاد
من یک سال و خورده ای فقط تو خونه بودم و گهگاهی بیرون میرفتم و فقط فایل گوش میدادم من خیلی بهم الهام میشد که مصطفی برو سر کار و ادامه بده
من یه روز داشتم به فایل شما در مورد مهاجرت گوش میکردم که شما گفتید مهاجرت کنید خوب برای من مهاجرت به این معنا بود که از خونه خودم برم بیرون چون من بیشتر عمرم رو تو خونه بودم مهاجرت برای من این بود که برم سر کار مهاجرت برای من این بود که برم تو جامعه مهاجرت برای من این بود که پا بزارم تو دل ترسام و بهشون غلبه کنم من داشتم نابود میشدم تو خونه و با نشستن با افراد منفی
من نیمه شعبان بود یادمه رفته بودم خونه خواهرم و تصمیم گرفته بودم که این دیگه دفعه اخری هست که من با این ادما نشست و برخواست میکنم یادمه دامادمون سعید اومد خونه خواهرم اینم بگم که هر سال خواهر دومم نیمه شعبان آش رشته درست میکنه دامادمون هم اومد اونجا همه اونجا بودن یه جایی بود که اش ابادانی میدادن و منم یهو هدایتی گفتم سعید بریم اش بگیریم همراه هم رفتیم دیدم سف اش خیلی شلوغه من به خودم گفتم اینا یه ابکش همون به زبون ما کمچلی اش میدن کمه استاد من هیچ وقت اینجور ندیده بودم که خدا بهم سریع پاسخ بده گفتم اگه دوتا کمچلی به من اش بدن چی میشه و یه تخیل زدم و نجواها میگفت مگه میشه این همه آدم خودت ببین هر کسی دوتا اش میخواد بهش نمیدن به تو میدن خلاصه نوبت من شد و من درخواست کردم و اون آقا گفت کمه و گفت بیا و داد به من بدون اینکه من چک و چونه بزنم خیلی راحت اش دوتا کمچلی داد به من خلاصه استاد من این رو نشانه ای دیدم از پروردگار که مصطفی تصمیمی که گرفتید درسته دیگه با خوانوادت نشست و برخواست نکن
و استاد باورت نمیشه از اون روز تا به الان درهایی به روم باز شد و شده که تا به امروز تو زندگیم ندیدمش منظورم از درها اتفاقات هست
تصمیم دومم این بود به خدا گفتم خدایا من منبع درامدی ندارم یه راهی جلو پاک بزار من هر کاری هم برم یا بیرونم میکنن یا خودم بهانه میارم و یه جورایی حریف این ذهن نمیشم که وایسم اونجا مثل آدم کار کنم خدایا خودت میدونی که من آگاه شدم و دیگه نمیخوام برم مجلسهای روضه خوانی و ادامه بدم و پول بگیرم
خدا رو گواه میبینم استاد از صمیم قلبم این رو به خدا گفتم یه شب و اتفاقا در یک کامنتی هم اشاره به این کردم
استاد جان من الان میرم سر کار الان هشت روز هست که میرم نانوایی کار میکنم و یه جورایی میشه گفت علاقه هم دارم به این کار گفتم اگه علاقه داشته باشم ادامه میدم و در آینده مغازشو به یاری خدا میزنم
این رو میخواستم بگم که کامنتم طولانی شد
اینکه استاد من هشت روزه مهاجرت کردم
من هشت روزه دارم به ترسام غلبه میکنم
تو مغز من هشت روز هست که داره مسیر عصبی جدید شکل میگیره
و خدا شاهده استاد من چون همش تو خونه بودم الان در این مدت فقط خدا میدونه چقدر دارم این ذهن چموش رو کنترل میکنم و ادامه میدم و میگم خوب میشه این ذهن آروم میگیره من میام سر جای خودم من اینو میدونم من امشب استاد خیلی بهترم که اومدم دارم کامنت مینویسم
استاد جان من بیشتر بخواطر این دارم میرم سر کار که من تو جامعه باشم
به خودم میگم من تو خونه باشم پس رفت میکنم جامعه در حال پیشرفته من تو خونه باشم و ظهر برم خونه بابام غذامو بیارم بخورم و همین روال من چیزی یاد نمیگیرم من باید برم تو جامعه تا رشد کنم بازخورد ببینم خودمو بشناسم ببینم من واقعا کی هستم من تو جامعه باشم و اموزشهای استاد استفاده کنم و ببینم من در طول این یک سال و خورده ای چقدر تغیر کردم و ببینم خیلی چیزا رو و یاد بگیرم
ولی قبل از اینکه من برم سر کار همون پارسال هم خدا بهم میگفت مصطفی برو حد اقل هر روز پارک شهر بشین و تو خونه نباش من به حرفاش گوش نمیدادم ولی آخر پارسال برج دوازده تصمیم گرفتم به الهامی که بهم شده بود عمل کنم و من عمل کردم و به مدت یک ماهو خورده ای میرفتم پارک شهر و خدا بعدش منو هدایت کرد به کار نانوایی
استاد من الان هر روز میرم سر کار و تو جامعه سعی میکنم باشم و استاد کارم کلید مغازشو داده به من و بهم اعتماد کرده و آدم خوبی هم هست آقا سید مجید منم سعی میکنم کارگر خوبی باشم براش
خیلی چیزا میخواستم بنویسم متاسفانه رفتم قرص های اعصابم که هر شب ساعت ده میخورم بخورم و بعد بیام کامنتمو ادامش بنویسم که یادم رفت
استاد جان ان شائلله به یاری خداوند تو این قدم هاییخکه برداشتم استوار و پایدار بمونم و ادامه بدم و بیفتم رو غلتک ان شائلله به یاری خداوند قدم بعدیم میخوام ترک سیگار باشه و قدم بعدیش به یاری خداوند کنار گذاشتن قرصهای اعصاب
راستی استاد الان که رفتم تو جامعه خوب اصلا این من مثل اون اصحاب کهف بگم مثل ادمایی که از زندون آزاد میشن نمیدونم چی بگم هم خودم هم ذهنم خیلی براش یه چیزایی عجیب و غریبه یعنی دو ماه پیش خیلی بیشتر عجیب و غریب بود برام و خیلیییییی ترس داشتم برم از خونه بیرون و یه یک ساعتی بیرون بمونم یه جورایی استاد دارم تازه میفهمم چه ایرادهایی دارم
استاد جان خیلی ممنونم که تا اینجا کامنتمو خوندید شما خودتون از روانشناسی ادما استادید من دیگه نباید خیلی چیزا رو توضیح بدم خودتون منظور منو متوجه شدید حالا من یه خورده باز ترش میکنم که برا خودم رد پا خوبی بمونه و بعداً متوجه بشم
استاد جان نه تنها ذهنم بلکه جسمم هم مقاومت داشت و داره هنوز ولی خیلی کمتر از قبل این هشت روز که برم سر کار ولی من کم نیاوردم و نمیارم و ادامه میدم
من تونستم شیرینی و قند و این چیزا رو بزارم کنار و وزنم همون 125مونده الان ماه هاست
من تونستم آدمای منفی رو بزارم کنار
من تونستم هر روز صبح تمرین شکر گذاری و اینه رو انجام بدم
من تونستم هشت روز صبح برم سر کار و ظهر بیام و بعد از ظهر برم سر کار و شب بیام و الآنم میتونم ادامه بدم به یاری خداوند
استاد خیلی خوشحالم که دارم این روزا اون دیوارهای ترس رو میشکنم
حالا من اگر قبلا هم سر کار نمیرفتم و تو جامعه نبودم بخواطر این بوده که آماده نبودم چون وقتی من سر کار میرفتم اتفاقاتی نیوفتاد که دیگه ادامه نمیدادم ولی الان دیگه اینجور نشد استاد و من دارم خیلی راحت ادامه میدم خیلی خوب شده شرایط
استاد جان در پایان کامنتم این رو بنویسم که من امروز صبح ساعتای شیش هفت بود چون من ساعت هشت و نه میرم سر کار خوب من امروز خواب شما و خانم شایسته رو میدیدم اینجوری که یادم هست ما داشتیم با هم دیگه به زیبایی ها توجه میکردیم و شما تاکید میکردید که ببینید زیباییها رو و توجه کنید به نکات مثبت و اونجا نکات مثبت زیادی داشت که خانم شایسته همش میگفتم ببین اینم زیبایی اینم نکات مثبتی ببین خیلی استاد اون خواب به من احساس خوب داد اول صبحی خیلی خیلی که من وقتی که رفتم سر کار به صاحب کارم گفتم من خواب بهشت دیدم چون از بس قشنگ بود اون خواب من
خداوند داره اینو بهم میگه میگه مصطفی تو اگه میخوای به جاهای بهتر هدایت بشی و زندگی کنی از همینجایی که هستی شروع کن به دیدن زیبایی ها چون من ازش خواسته بودم خدایا چکار کنم که منم بتونم مهاجرت کنم به آمریکا و جاهای زیبا و این نشونش بود و خیلی درسهای زیادی داشت این خواب و درس مهم ترش این که من باید بتونم توجه کنم به زیبایی ها و نکات مثبت مکان افراد و همه چیز
خدا را شکر و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
براتون آرزوی موفقیت ثروت سلامتی خوشبختی شادی آرامش حال خوب اتفاقات خوب سعادت در دنیا و آخرت خواستارم
استاد عاشقتم دوست دارم
به نام خداوندی که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگیست.
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
باسلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم
استاد مهربانم خیلی فایل عالی و زیبایی بود ،لذت بردم و خدا را شاکرم که شما را در مسیر زندگیم قرار داد.
انسان نمیتونه هیچ وقت ناامید نشه به خاطر بالا و پایین شدن زندگی و یکسری اتفاقاتی که در زندگی به خاطر باورهای نادرست رخ میدهد.ولی وقتی روی خودمون و باورهامون کار کنیم و در این مسیر استمرار داشته باشیم میتونیم لحظات امیدوار بودنمون به زندگی رو بیشتر کنیم و در ناامیدی نمونیم.
همیشه و در همه مواقع باید حرکت کنیم و به خداوند توکل و اعتماد داشته باشیم و بقیه مسیر را بسپاریم به دستان مهربان خداوند.خدای مهربون میگه از تو حرکت و از من لطف و برکت.ما باید به خداوند ثابت کنیم که در مسیری که برمیداریم ثابت قدم هستیم و فقط به او توکل میکنیم .باید تسلیم خداوند باشیم و به هر خیری که از جانب خداوند به ما میرسه محتاج باشیم.
خدای مهربونم من به هر خیری که از تو به من میرسه نیازمندم، محتاجم
نباید تسلیم مشکلات زندگی شویم کسی که به خدا ایمان و اعتماد و توکل داره تسلیم نمیشه ادامه میده ،ناامید میشه ولی بازم ادامه میده ،رنج میبره ولی بازم ادامه میده و اینها همه به خاطر باورهای نادرستمون هست واگر باورهای درست داشته باشیم همیشه به همه چیز با لذت میرسیم ،مسیر زندگی بالا و پایین داره ولی ما خدایی داریم که از مشکلات ما بزرگتره ..چقدر حال دلم خوب میشه وقتی میدونم خدایی هست که وقتی بهش فکر میکنم و اعتماد میکنم و میدونم چیزی نیست که نتونه برام حل کنه و همیشه کنارمه ،به یادمه،عاشقانه دوستم داره و میخواد من آرامش داشته باشم و عالی زندگی کنم آرامش میگیرم
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
انسانی که تسلیم خداوند هست به هر آنچه که از زندگی و این جهان هستی می خواهد میرسه و اگر تسلیم مشکلات شود به هیچ چیزی نمیرسه.
باز خورد این جهان به باورها و فرکانس های ماست و وقتی باورهامون درست باشه نتایج هم عالیه وقتی باورهامون درست نباشه نتایج هم عالی نیست به همین سادگی.خدایا شکرت شکرت شکرت به خاطر قوانین ساده ای که در جهان هستی ات قرار دادی تا ما با عمل به این قوانین راحت و عالی زندگی کنیم یک زندگی رویایی همراه با تو خالق یکتایم.
خدا رو شاکرم که با شما دوستان هم فرکانسی ام در مسیر درست زندگی قرار دارم و از رب مهربانم که فرمانروای کل جهان هستی است میخواهم که روز به روز باورهای عالی تر در زندگیتون بسازیم و در مسیر موفقیت قدم برداریم.
خدای مهربونم شکرت که هر آنچه دارم از آن توست
ممنون از استاد مهربانم و خانم شایسته عزیز
در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید
به نام خدای بخشنده و مهربان
به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتره
به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه و اونه که قدرتمند ترینه
به نام خدایی که نعمت ها و ثروت و پول دست اونه
به نام خدایی که مرا با این مسیر الهی هدایت کرد
سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد سید حسین عباس منش عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر خانم مریم شایسته بزرگوار عزیزم
سلام و تحیت پروردگار بر اعضای سایت محترم عباس منش
دوست دارم امسال متفاوت تر از سال گذشته با شما باشم استاد
سال گذشته من فقط گوش میدادم به حرفاتون ولی امسال میخوام تا بتونم و درکمخاز قوانین هست عمل کنم
سال گذشته من بیکار بودم و منبع درآمدی نداشتم جز مجلسهای روضه خوانی
یادمه در سال گذشته همش تو فکر این بودم که خدایا یه راهی جلو پاک بزار من بتونم این مداحی کردن رو کنار بزارم چون شما دست خدا شدید و من آگاه شده بودم از خیلی چیزا
من یک سال فقط تو خونه بودم و گهگاهی هم از خونه بیرون میرفتم ولی بیشتر عمرم صرف تو خونه بودن و خوردن چای و سیگار کشیدن بود
نجواهای شیطان داشت کمرم روخم میکرد که من آخر سال 1403تصمیم گرفتم تغیر رو از چیزای کوچیک شروع کنم
من خوانوادم که به شدت مذهبی و منفی بودن رو گذاشتم کنار و تا میتونم باهاشون در ارتباط نیستم جز مهمونیها که امشب دعوت شدم برم خونه خواهر دومییم که مهمونی هم زیاد نداریم و این مهمونی برا این گرفتن شده که پسر خواهرم تازه داماد شده در ماه مبارک رمضان دامادش کردیم و امشب خواهرم قراره خوانوادش رو دعوت کنن خونشون و منم گفته حتما باید بیای
و من به هیچ عنوان مثل گذشته پانشینیشون نمیکنم و نمیرم خونهاشون و میدونم این دعوت شدن به مهمونی هم خودم جذب کردم
وقتی که تصمیم گرفتم برا تغیر از چیزای کوچیک اتفاقاتی افتاد که خودم میگفتم ببین اینا همش نشونس فقط ادامه بده
خدا رو گواه میبینم که من الان به مدت دوماه هست که دارم زندگی میکنم
من استاد چون ذهنم رو کنترل میکنم و این ذهن کنترل کردن هم تکاملم طی شد که از وقتی پای افراد منفی نشستم حتی همین ذهن هم کنترل کردنش برام راحتتر شده من بیشتر مواقع حالم خوبه و آرامش دارم
در کامنت قبلیم نوشته بودم که چند روزی هست هدایت شدم به شغل نانوایی و اینطوری که فهمیدم من خودم این شغل رو جذب کردم و علاقه دارم بهش یه جورایی
یک سال تو ترس این بودم که خدایا من میترسم برم سر کار و من میترسم تو جامعه باشم من بلد نیستم من چجوری با آدما ارتباط برقرار کنم و خیلی ترسهای دیگه
امسال پا گذاشتم رو ترسم و رفتم سر کار
اتفاقا خیلی هم اونجا بهم خوش میگذره و صاحب کارم خیلی آدم خوبیه و احترام منو داره
من استاد هنوز نفهمیدم واقعا عطش و علاقه به چه کاری بیشتر دارم
خوانندگی
حیوانات
نانوایی
کبابی
هنوز متوجه این موضوع نشدم و از خداوند همینجا طلب هدایت میکنم
استاد من چون وزنم سنگینه کار کردن برام یه خورده سخت شده و متاسفانه چون یک سال فقط خوابیده بودم و نشسته بودم و به قول معروف خورده بودم الان وقتی رو پا وایمیستم و نون های لواش رو از دستگاه جمع میکنم برام سخته ولی من ادامه میدم تا مقاوتها شکسته بشه
قبلا هر خواسته ای داشتم محقق نمیشد برام ولی الان خدا رو گواه میبینم هر خواسته ای داشته باشم محقق میشه برام و این رو از حال خوبم میبینم چون من حالم خوبه و کسی که حال خوبی داره به همه خواستهاش میرسه
الان دارم میفهمم که حال خوب یعنی چه
منی که تا به امروز هر جا رفتم سر کار بیرونم کردن یا خودم بیرون اومدم الان پنج شش روزه که کار میکنم البته امروز دستگاه نانواییمون خراب شده گفته نیا دیگه شنبه
من الان چون حالم خوبه واقعا هر چی کار میکنم خسته نمیشم فقط پاهام درد میگیره همین
دیروز صبح نانوایی بودم تا ساعت یازده و بعد اومدم خونه استا اومده بود برا کولرم درست کنه و رد کارهای درست کردن موتور کولر و اینا بودم و بعد از ظهر هم رفتم نانوایی تا شب کار کردم
استاد من آدمی بودم که یکی جارو برقی خونه خودم به زور میزدم از بس حالم خراب بود
ولی دیروز در کنار کار نانوایی کارهای خونه مثل جارو برقی بعد از درست شدن کولر هم انجام دادم
آدمای منفی میتونه سم باشه میتونه مثل شیرینی که من خودم ماه هاست قند و شیرینی و خرما و نوشابه و چیزای شیرین گذاشتم کنارو ماه هاست چای خالی میخورم و وزنم ماه هاست بالا نرفته و الان 125کیلو و همینجوری مونده ادمای منفی هم میتونه مثل همین شیرینی به جسم و ذهن من آسیب بزنه
دیشب رفته بودم پارک یه بنده خدایی که یک سال پیش تو بیمارستان مغز و اعصاب که در کامنتهای قبلیم توضیح داده بودم من اون بنده خدا اومد یه چیزایی گفت که حالا حالا ها کسی باهام اینطور برخورد نکرده بود و همش تکه کلامش فوش و حرفای منفی بود
خوب ناراحت شدم اولش که بابا اصلا این کس بود اون. حالمو خراب کرد بعدش به خودم گفتم مصطفی این آدم اوند درون تو رو بهت نشون داد و رفت ناراحت شدن نداره
همه چیز کنترل ذهنه
همه چیز حال خوبه
اگه حالت خوب باشه همه چیز داری
دیروز تو تعمیر کولرم حالم خوب بود و ذهنم رو هم کنترل میکردم
تعمیر موتور کولرم شدم 480تومن خودم دادم
دست مزد استان هم بابام داد
و من فکر کردم به اینکه چی شد که اصلا بدون اینکه من بدونم بابام اینکار رو کرد و یاد اون درخواستهام پیش خدا افتادم که خدایا خودت از وضعیت مالی من خبر داری
و از وقتی جملات تاکیدی ثروت با صدای خودم ضبط کردم و گوش میکنم این سومین هدیه از طرف خدا بود برام که مصطفی تو مدارت داره تغیر میکنه
همین رفتن من سر کار و برجی 10تومن حقوق هم برمیگرده به اینکه من تغیر کردم و مدارم رفته بالاتر
وگرنه من برجی 8000هشتصد تونن درآمد داشتم از مجلس روضه خوانی هر هفته ام و چهارصد تومان یارانه و خیلی هم کم بهش اضافه میشد منظورم مجلس بود که برم بخونم و پول بگیرم و اگرم بیشتر مجلس داشتم روی هم میشد سه یا چهارتومن
حرف برا گفتن زیاد دارم میخوام کامنتهای زیادی بنویسم میخوام رد پاهای زیادی از خودم بزارم
ان شائلله یه خورده دیگه دارم تا اهرم رنج و لذت قوی ترش کنم تو ذهنم سیگارم میخوام بزارم کنار به یاری خداوند
با همون اهرم رنج و لذت خوانوادم رو که منفی بودن گذاشتم کنار
از اهرم رنج و لذت استفاده کردم رفتم سر کار
برا سیگار هم اینکار رو باید بکنم
من استاد آدمی هم هستم تا چک و لگد نخورم نمیفهمم و حالا یا فهمیدم یا هنوز باید بخورم
خدایا خودت گفتی تو سایت بنویس میخوام سیگار رو ترک کنم منم نوشتم پس کمکم کن بتونم پاک بشم و عذت نفسمو رشدش بدم
خدا را شکر و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
براتون آرزوی موفقیت خوشبختی شادی ثروت حال خوب اتفاقات خوب و آرامش و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم
عاشقتونم استاد دوست دارم
سلام
جلسه هفتم مهاجرت به مدار بالاتر
.چه باوری باعث شده انقد با انگیزه و بدون توقف ادامه بدید؟ حس خوبی که با تغییر باورهام بهش رسیدم. البته ناامیدی هم بوده. همه چیز خاکستریه یا متمایل به سفید یا متمایل به سیاه. استاد کمتر ناامید شده. توی فرکانس صفر و صد نداریم یعنی حال خوب مطلق و حال بد مطلق نداریم.
.من باید نسبت به آینده خوش بین باشم و سخت نگیرم.
.من وظیفه م اینه که حرکت کنم تلاشم رو بکنم و خودم رو درگیر نتیجه نکنم. حالا به اندازه ای که باورهام درست بشه، نتیجه هم میاد.
.باید این مسیر رو شروع کنی و ادامه بدی تا باگ ها و یکسری از باورهای مخرب ت رو بشناسی. اینطوری نیست که من میخوام پرفکت باشم و باورهام عالی باشه تا مسیر رو شروع کنم. اگه توی مسیر نری، ایرادها در نمیاد.
. تسلیم خداوند بشی، به همه چیز میرسی و ادامه میدی و بقیه ش رو میسپاری به خدا. اما تسلیم مشکلات شدن دقیقا همون ناامیدیه.
.افراد موفق ادامه میدن و بازخورد میگیرن. اگه قانون رو بدونه، زودتر خودش رو با جهان فیکس میکنه.
.باید ایمانش رو داشته باشی و ادامه بدی، اگه واقعا نتیجه پایدار میخوای.
.اگه حرکت کنید و توکل کنید و به خدا ایمان داشته باشید و قوانین رو درک کنید خیلی زود از شرایط بد به شرایط عالی میرسید.
.اصل اینه: تمام اتفاقات زندگی شما به واسطه افکارتونه! نه هیچ چیز دیگه ای…
.هر چقدر اصل رو بهتر درک کنی و عمل کنی، نتایج بزرگتر میشه.
به نام خدای مهربان و بخشنده
به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیک تره
به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه
به نام خدایی که نعمتها و ثروت فقط دست اونه
به نام خدای بی نهایت بخشنده
سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد سید حسین عباس منش بزرگوار و عزیز دلم
سلام و تحیت پروردگار و بر خانم شایسته محترم و عزیز دلم
سلام و تحیت پروردگار بر اعضای محترم سایت عباس منش
خدا را سپاسگذارم که این لحظه حالم خوبه و یه چند دقیقه ای هست که اومدم پارک شهر و با انرژی مثبتی که دارم و چند روزه که میخوام کامنت بنویسم برا شما استاد و رد پا بزارم برا خودم که نجواها میگفت مگه تو چی داری برا نوشتن مصطفی تو اصلا بلدی کامنت بنویسی مگه تو ……..
خدایا مهربانم به یاری تو بینی شیطان را به خاک میمالم و حال خودم رو با نوشتن و ثبت کردن کامنتم در این کعبه عشق عالی تر میکنم
تو کامنتهای قبلیم نوشته بودم که دیگه خسته شدم از این زندگی از این روزهای تکراری از این گوش کردن به فایلها و عمل نکردن از اینکه واقعا خسته شدم میخوام امسال تغیری بنیادین تا میتونم ایجاد کنم تو درون و بیرون خودم که درون درست کنم بیرون درست میشه به یاری خدا
خوب من یه جورایی عادتم شده که از مشکلاتم و خیلی چیزای بد صحبت نکنم و نمیگم خیلی خوب شدم توش ولی بهتر شدم به اندازه خودم
گفته بودم در برج دوازده که قصد دارم ادمای منفی رو بزارم کنار قصد دارم دیگه کسب و کار خرافاتی که داشتم که روضه خوانی بود و رفتن به مجلسهای روضه خوانی هست بزارم کنار
خوانوادم چون منفی هستن و مورد پسند من و مسیر من نیستن گذاشتمشون کنار که در کامنتهای قبلیم توضیح دادم و فقط در شرایط حالا خیلی کم هم میرسیم ولی دیگه مثل قبل هم رو نمیبینیم و خییییییلی بهتر شدم تو این قضیه
وقتی که خوانوادم رو بوسیدم گذاشتم کنار اولین چیزی که به دست آوردم ارامش،و حس و حال خوب بود
گفته بودم به خدا که خدایا من کسب درامدم از مداحی کردن هست و میدونم که دارم به تو شرک میورزم البته اگر بدونم ولی من فهمیدم که خدایا اینا سرکه و من بخواطر پول چاره ای ندارم که برم به این مجلسها خودت برام راه رو باز کن تا برم یه جایی فعلا کار بکنم و درآمد کسب کنم و دیگه این رو ببوسم برا همیشه بزارم کنار
گفته بودم که در ماه رمضان مجلس برام دوتا مسجد پیش اومد و من به دوتاش با قاطعیت تمام.نه گفتم.
خدا رو گواه میگیرم استاد از وقتی که من قدم برداشتم تو مسیر و استمرار نشون دادم برا تغیر بخدا قسم معجزها و اتفاقاتی افتاد و داره میوفته که خودم دارم کیف میکنم و به خودم گاهی اوقات میگم احسنت به تو و میگم اعتبار این لطف و محبتها فقط به خدا برمیگرده
در کامنت یکی از دوستان خونده بودم که جملات تاکیدی ثروت رو با صدای خودش ضبط کرده و داره گوش میکنه و اثر گذار بوده
منم اینکار رو کردم و بخدا نمیدونم استاد چی شده من چند شب پیش دامادمون اومد دم در خونمون صد تومنی پول بهم داد گفتم این چیه گفت برا خودت
استاد جان شاید تو این لحظه شرایط اینکه کامنتمو با جزئیات بنویسم نداشته باشم
فقط میخوام اینو بگم استاد من مصطفی الا دارم تازه زندگی میکنم
چهار روز پیش اون آقا سیدی که رفته بودم برا کار در مغازه نانوایی که باهاش کار کنم و بخواطر یه مشکلی که براش پیش اومده بود گفت فعلا نمیخوام بیای و شمارمو گرفت زنگم بزنه که اگر خواست خبرم کنه
چهار روز پیش زنگم زد صبح بود
گفت بیا نانوایی کار کن
بخدا قسم استاد من از زمانی که تصمیم گرفتم مجلسهای روضه خوانی بزارم کنار من فقط نیست کردم استاد فقط نیتش کردم این معجزه افتاد
من اینجوری که یادم میاد وقتی اسم کار کردن نیومد حالم بهم میخورد و میخواستم اون مسیر روضه خوانی و اینا برم
استاد جان خداوند به قول شما پاسخ میدهد
من الان امشب شب و روز چهارم هست که رفتم سر کار
منی که اونقدر حالم بده بود کن آدما تحویلم نمیگرفتن
من اونقدر به خودم تا میتونم عشق میورزم که حالم با خودم خوبه و دارم الان زندگی میکنم
روزی نیست که من بوسه به دستم نزنم و نزارم رو صورتم روی نیست که من به خودم بوس نکنم
همیشه به خودم میگم دوست دارم
هر روز اون تمرین اینه که در دوره عذت نفس داده شده الان چند ماه هست که دارم انجامش میدم و من چقدر حالم خوبه
استاد من از زمانی که خوانوادم رو گذاشتم کنار بخدا حال خوب آرامش رو دارم میفهمم
من اون اوایل که میخواستم این تمرین کنار گذاشتن ادمای منفی رو انجام بدم خوب من داشتم میرفتم تو حال خوب و من خیلی برام سخت بود که تو حال خوب بمونم مقاومت داشتم ولی من ادامه دادم
در طول این سالی که گذشت 1403هر جا رفتم سر کار بیشتر از دوروز سه روز یا دیگه خیلی بود پنج روز دووم نمیوردم
من خودم رو با فیلم مقایسه میکنم امروز بخدا استاد خیلییییییی تغیر کردم
حالا نمیگم اونقدرا ولی خدا رو گواه میبینم که مثل قبل تا میتونم رفتار نمیکنم و خیلی بهتر شدم
خدایا من فقط یک قدم به سمت تو برداشتم تو چه کردی با زندگیم
من بیکار بودم الاف بودم سرگردون بودم من تو فکر رو خیال داشتم غرق میشدم تو دست منو گرفتی جوری که خودم باورم نمیشه امروز
خدایا میدونم تو بهتر از اینا برام میشی اگر من بیشتر به تو تکیه کنم
خدایا کمکم کن برم سر کار و دیگه نرم سمت مجلسهای روضه خوانی من اینو فهمیدم که اینا همش خرافاته و شرکه
خدایا کمکم کن من به کمک تو نیاز دارم
خدایا قدرت فقط تو داری نه صاحب کارم
خدایا کمکم کن سر تعهداتی که با خودم بستم و تو سایت ثبت کردم بمونم
خدایا من میخوام سر کارم باشم تو کمکم کن بتونم هر روز برم سر کار و دستم تو جیب خودم باشه
خدایا تو تا امروز ابرومو حفظ کردی
خدایا منو ببخش منو ببخش که سالیان سال به تو شرک ورزیدم و امامان و دیدم و قدرت دادم دست اونا و تو رو ندیدم
خدایا ممنونم که کمکم میکنی ممنونم که امروز هم کمکم کردی صبح ساعت 9رفتم سر کار و ظهر اومدم از نانوایی و بعد ازظهر ساعت 4رفتم سر کار و شب اومدم از نانوایی
استاد جان میدونی نجواهای شیطان بهم چی میگه میگه تو ننویس تو کار بکنم نیستی و ابروت میره جلو بقیه
نه ذهن من خیالت راحت من دیگه حتی نمیخوام به گذشته فکر کنم تا برسه به اینکه برگردم مثل گذشته زندگی کنم و اینو بدون که با چک و لگدایی که خوردم و اهرم رنج و لذتی که ساختم و ساخته شده تو هم دیگه دوست نداری مثل گذشته با من رفتار کنی و بمونیم
استاد بخدا من خیلی میتونم از تغیرات ریز و درشتی بگم ولی نمیام کامنت کنم که رد پا بمونه برام که باید این مورد هم رو خودم کار کنم
خدا را سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
براتون آرزوی ثروت سلامتی آرامش شادی اتفاقات خوب حال خوب و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم
عاشقتم استاد دوست دارم