مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

1066 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم که هرآنچه دارم از آن تو دارم

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    سلام به دوستان نازنینم

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.

    اول از هرچیز برای رسیدن به هر خواسته ای باید در مدار آن خواسته قرار بگیریم وبهش علاقه داشته باشیم وبعد تلاش وکوشش وپرداخت بهاست برای رسیدن به اون خواسته ای که داداریم.

    استاد خداروشکر تا حالا هر ایده ای که بهم شده بهش عمل کردم وتلاشم رو کردم. استاد وقتی داشتن یه شغل،واسه خودم هدفم قرار دادم هر ایده ی کوچک وبزرگی رو انجام دادم تا اینکه یکسال پیش هدایت شد به کار نونوایی کنار همسرم با اینکه هیچ سر رشته ای در کار نونوایی نداشتم اما به الهامات درونم گوش دادم وبهش عمل کردم واستاد با تلاش وکوشش یکی یکی ایرادهام رو برطرف کردم و روزبه روز بهتر از قبلم شدم

    استاد الآن هم بعداز گذشت یکسال که در کار نونوایی مشغولم دیگه روزانه نه،بلکه هر دور پخت سعی میکنم کیفیت نان مون بهتر از دور قبلمون باشه وهر بار کیفیت نانمون بهتر شده

    آمار پختمون رفته بالا مشتریهامون بیشتر وبیشتر شدن

    استاد الهام دیگه ای که بهم شده و باجان ودل بهش عمل کردم آبدیت شدنم در رشته خیاطی بود

    استاد تقریبا 5ماه پیش نشانه ها اومد که برم برای دوره شب وعروس ثبت نام کنم وآموزش ببینم.با اینکه هرروز بجز پنجشنبه ها صبح وبعدازظهر مشغول کار نونوایی هستم باز برای رسیدن به خواسته ام وعلاقه ام روزهای یکشنبه وسه شنبه هر هفته ساعت 6 بعداز پختمون میرم کلاس لباس شب وعروس که استاد در این مسیر هم به تمام نشانه ها والهامات درونم توجه کردم وبهشون عمل کردم وتمام مسیر برام هموار شده وهمچنان هم میشه.

    استاد قبلا که برای خودم یا هرکس دیگه ای لباسی چیزی دوخت میزدم تمام تلاشم رو میکردم تا بهترین کار تحویل مشتری بدم وخدارو شکر همه از کارم راضی بودن والان هم که در دوره ی آموزش هستم همیشه سعی کردم کارهام رو تمیز ومرتب انجام بدم مربیم ازم راضی باشه که خداروشکر جز شاگردای زرنگ ودوخت تمیز کلاس هستم.

    ودر آخرهم باید بگم اصول هایی هستش در زندگیم که همیشه سعی کردم بهش عمل کنم وفکر میکنم خوب بودم اوین موضوع خیلی موضوع مهمی هستش وباید توجه بیشتری بهش داشته باشم و با دقت وتمرکز بیشتری این اصول هارو در خودم پیدا کنم وبهشون عمل کنم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم مریم جانم انشاالله هر کجا هستین شاد وسالم وسعادتمند باشید

    برای تمام دوستانم آرزوی بهترینهارو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    امیر حاجی صفی گفته:
    مدت عضویت: 690 روز

    درود بر خداوند

    درود بر استاد عزیز و بانو شایسته

    درود بر شما دوستان عزیزم

    خدا را سپاسگزارم که امروز هم فزونی سلامتی را به من هدیه داده تا من با احساس بهتری؛ گامی دیگر با ایمان ،امید،توکل بیشتری این گامها را بردارم در مسیر بهبود افکارم . رفتارم……

    برای رسیدن به هر کاری می‌بایست یهای آن را پرداخت کنیم .

    شما نمیشه بدون بلیط برید یک مسابقه ورزشی را ببینید مثل بازی بارسلونا و رئال می‌بایست بهای دیدن و لذت بردن و …… را پرداخت کنیم تا به آن برسیم .

    مگر میشه بدون پرداخت کردن بهای آنچه می‌خواهیم به آن رسید؟

    جواب برای من خیر نمی‌شود چون اگر می خواست که توی این چند ساله میشد پس چرا در سایت با آموزهای استاد و فایلهای رایگان و هدایت به کتاب قرآن اونهم نه فقط به صورت یک ریتم گوش کردن بلکه با تمرین و ممارست و ساخت باورهای جدید و زمان گذاشتن آنچه ما می‌خواهیم می‌شود بابا بخدا با تمرین کردن و ایجاد باور امید و توکل اتفاقات خوبی رقم میخوره فقط صبر صبر صبر که به تکامل برسیم ب ای من این تکامل قابل شهود هست و دارم میبینم

    به طور مثال من به حال ده تا رویا 30 تا رویا دارم پس نتیجه میگیرم که می‌بایست وقت بیشتری بزارم برای خواسته هایم .

    به زبان ساده تر بگم

    حتی برای نوشتن خواسته هایم صفحه کاغذ بیشتر ،زمان بیشتر،جوهر خودکار بیشتر،فکر بیشتر ووووووو خیلی از جزئیات دیگر که مرا به آن خواسته برساند.

    در واقع میشه همین تکامل در راستای خواسته هایمان .

    یک تجربه دیگر از تجاربی که کسب کردم فقط تمرین نوشتن خواست هایم با جزئیات و شکرگزاری برای آن خواسته

    من مدت ها هست که درخواست سلامتی میزنم و بابت سلامتی شکرگزاری میکنم که سلامت کامل هستم و دیشب هدایت شدم و یک ندای درونی بهم گفت روشن نکن شاید بگید چیو بله سیگار رو و من به حرف قلبم گوش کردم چون در لحظه دارم هدایت میشوم و امروز را بدون سیگار شروع کردم با احساس بهتر از دیروز .

    همه این نتایج را من دونه ب دونه جشن میگیرم چون برایم ارزشمند هستن چون خودم ارزشمند هستم و همه را با تمرین ،ممارست،ایجاد باور الهی،شکر گزاری و چیزی که به من زیاد کمک می‌کند برای هدف هایم قدم برمیدارم حتی به کوچک و هدایت میشوم پله پله

    هیچوقت نگفتم خدایا سیگار نکشم بلکه گفتم خدایا سلامتی یاهو امروز باز هم سلامت تر از دیروزم

    خدا را سپاسگزارم که با آموزهای استاد عزیز به خدای رب العالمین رسیدم

    برای هر نفسم شکر و سپاس .

    هر چی بیشتر وقت بزاریم و تمرین کنیم احساس بهتری داریم من که اینجوریم و فقط داخل سایت فایل میبینم و نشانه های روزانه ام را میزنم و طبق باور هایم برای همان می‌شود که دنبالش هستم باید بدانیم چه می‌خواهیم.

    بیرون سایت هم تمرین میکنم ؛تجسم میکنم؛و نتایج ام خیلی بهتر می‌شود با تمرینات بیشتر نتایج بهتر و حال خوب بیشتری رو تجربه میکنم به صورت روتین روزی 7 تا 8 ساعت وقت می‌گذارم و سه تا دفتر دارم برای تمریناتم و خدا راشکر برای آزادی مکان و آزادی زمان که همیشه در درخواست هایم برایش شکر گزار بودم و دارم جواب میگیرم از نتایج کوچک به نتایج بزرگتر و بزرگتر و بزرگتر که هیچوقت این مسیر را بلد نبودم و یاد گرفتم که تجربه را تجربه نکنم دوست عزیز حالشو نشین از آسمان یه کیسه بیفته از آسمان هیچی نمیفته تا حرکت نکنی و اقدام نکنی تازه آن هم با اصولی که قوانین کیهانی و قرآنی هست سخت نیست آسان هم نیست ولی من از رب العالمین خواسته ام که مرا به آسانیها هدایت کند و می‌کند بستگی به خودت داره دوست عزیز که چی میخوایی و چقدر میخواهی بابت اون خواسته بها بدی همه چی دست خودمان هست چون خداوند رب العالمین قدرت خلق را به خودمان داده شکر گزار درخواست هایمان باسیم مطمئن باشیم که در اون فرکانس هر آنچه خلق کنیم اتفاق میفته بارها ب ایم رخ داده و خدا را شکر که همه این اتفاقات ایمانم را قوی و قوی‌تر میکنم.

    من برای خودم مینویسم که فراموش نکنم تمرین میکنم که ذهن شیطانی به سراغم نیاید و احساس خوب راحتن جزئی از رفتارم شود و تا حدودی شده .

    همین که احساس خوب بیشتری در روز دارم یعنی در مسیر هستم و خدا را حمد وسپاس .

    حالشو ببرید داخل سایت

    من که از مسیر لذت میبرم و خدا را برای هر لحظه در این مسیر که خداوند به آنها فزونی نعمت داده سپاسگزارم .

    خدا را سپاسگزارم .

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    بیتا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 496 روز

    با سلام و احترام خدمت خانم شایسته ی عزیزم ، استاد عباسمنش بزرگوار و همه ی دوستان عزیز سایت

    خداروشکر میکنم که بالاخره چندین بار فایل رو گوش کردم و نت برداری از فایل رو به پایان رسوندم و اگاهی هایی که در این مدار دریافت کردم رو مینوسم . یادمه سال 99 بود که این فایل رو شنیدم توو یک روز 10 بار گوش دادم بهش هربار دلم میلرزید که استاد میگفت “همه ی پل های پشت سرم رو خراب کردم تا اگه توو تهران یکی خورد توو گوشم برنگردم من جایی برای برگشت نداشتم من راهی برای برگشت نداشتم ” هرچند که اون دوران در مدار درک این اگاهی ها نبودم و سالها به سایت سر نزدم از همه ی کسایی که توو این چند سال تیمارم کردند تا بالاخره بتونم در مدار سایت قرار بگیرم سپاسگزارم و خداوند رو شاکرم که چندین ماهه به جز سایت به هیچ چیز دیگه نمی پردازم و تلاش میکنم این آگاهی های خالص رو درک کنم خدایا شکرت خدایا شکرت

    نکات فایل :

    آیا ساختن باورهای هم جهت با خواسته و تجسم، ما را از مطالعه و اقدام عملی برای رسیدن به آن خواسته بی‌نیاز می‌کند؟؟

    ما فکر می‌کنیم که می‌توانیم به یک خواسته‌ای برسیم بدون اینکه در مدار آن خواسته قرار بگیریم در حالی که دستیابی به خواسته، زمانی رخ می‌دهد که ما در مدار آن باشیم و وارد مدار خواسته‌ها شدن به همزمانی عوامل زیادی برمی‌گردد. اگر ما علاقه‌ای به مطالعه در زمینه هدفمون نداریم اصلا چرا می‌خواهیم به آن هدف برسیم؟؟ مثلاً اگر ما می‌خواهیم که یک فوتبالیست موفق شویم ولی علاقه‌ای به تمرین فوتبال نداریم اصلاً چرا می‌خواهیم فوتبالیست بشویم؟؟ یعنی این‌ها در تضاد با هدف ماست اگر می‌خواهیم به یک هدف برسیم اولین شرط این است که به هدفمون علاقه داشته باشیم و برامون مهم باشه که در این صورت خود به خود به سمت انجام کارهایی می رویم که منجر به رسیدن ما به هدفمون میشه . مثلاً استاد حتی در زمان امتحان‌های دانشگاه حتماً باید در روز حداقل یک کتاب موفقیت رو مطالعه می‌کردند یعنی اصلاً مهم نبود چقدر باید در زمینه مورد علاقه‌شون تلاش کنند چون اصلاً آنها را تلاش و زجر کشیدن نمی‌دیدند بلکه به معنای لذت، عشق و احساس خوب بود لذا کتاب می‌خواندند، برای بقیه در مساجد و کلاس‌های دانشگاه سخنرانی می‌کردند و هر کاری که لازم بود برای بهتر شدن در این زمینه، انجام می‌دادند نه به این خاطر که مجبور بودند به خاطر اینکه عاشق هدفشون بودند .

    برای رسیدن به اهداف باید بهای آنها را بپردازیم در واقع با توجه به اصل پایستگی انرژی، باید انرژیمون رو با افکار و باورهای درست و حرکت در مسیر باورها، به شکل خواسته تغییر شکل بدهیم تا خواسته ها وارد زندگیمون بشن .

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است ؛وقتی باورهای ما اصلاح شود و هماهنگ با خواسته‌هامون باشد، حتماً باعث حرکت ما به سمت خواسته‌هامون می‌شه مثلاً یک نفر می‌گوید به خدا ایمان دارد ولی جرات مهاجرت به یک شهر بزرگ تر را ندارد یا جرات تغییر شغلی که از آن راضی نیست یا جرات اجرایی کردن ایده‌هایش را ندارد . در قرآن کریم ایمان و عمل صالح با هم آمدند” کسانی که به خداوند و روز آخرت ایمان دارند و عمل صالح انجام می‌دهند هیچ ترس و غمی بر آنها نیست” یعنی این‌ها همزمان و همراه هم هستند . بهای رسیدن به اهداف وقت گذاشتن است، گذشتن از روابطی است که ما را از اهدافمان دور می‌کند . خود استاد تمام انرژی، زمان و حتی پولشون رو صرف رسیدن به اهدافشون می‌کردند حتی کار و شرایط عالی ای که در بندرعباس داشتند رو رها کردند و به تهران که هیچ شناختی از آن نداشتند، کوچ کردند تا بتوانند در زمینه هدفشون قدم بردارند در حالی که هیچ فرش قرمزی برای ایشان در تهران پهن نبود و هیچ قولی از طرف بقیه به ایشان داده نشده بود فقط ایمان بود فقط یک وعده الهی بود .

    باید بهایی که برای رسیدن به اهدافمون پرداخت کردیم رو با استاد مقایسه کنیم تا علت تفاوت نتایجمون رو بفهمیم.

    اگر می‌خواهیم یک زندگی عالی داشته باشیم و برامون مهمه که به اهدافمون برسیم، باید بهای آنها را بپردازیم باید ایمان داشته باشیم، باید وقت و انرژی و تمرکزمون رو صرف آنها کنیم چون ترویج یکتا پرستی مهم ترین هدف زندگی استاد بود، با دست خالی به تهران آمدند و از صفر شروع به کار کردند در حالی که در مسافرخانه‌ها زندگی می‌کردند چون پولی برای اجاره خانه نداشتند و به صورت اتفاقی یکی از شاگردان ایشان یک منزل خوب با بهترین وسایل رو در اختیار ایشان قرار می‌دهد و تا زمانی که میخواهند در آن زندگی می‌کنند” در واقع خداوند پاسخ می‌دهد ” خداوند همه چیزه ایمان همه چیزه

    تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت

    چی میشه که این اتفاق می‌افته؟؟ چی میشه که خداوند دل اون خانم و پدر و مادرشون رو برای استاد نرم می‌کنه؟؟ ایمان این کارو می‌کنه

    خداوند به پیامبر می فرماید ما دل‌ها را نرم کردیم برای تو .

    ایمان و توکل به خداوند، احساس خوب و خیال راحت می‌آورد اگر خیالمون ناراحته و نگرانیم یعنی ایمان ما واقعی نیست . وقتی یک شرایط سختی برای استاد پیش اومد نگفتند که چرا خداوند جواب نمی‌دهد و رها نکردند، بلکه کارشون را ادامه دادند و ایمان داشتند که به موقع درست به ایشان راهنمایی‌ها گفته می‌شود” به مو می‌رسه ولی پاره نمی‌شه” در واقع کار ما بندگی کردن است و ما باید بندگی خودمون رو بکنیم کار ما نشان دادن ایمانمونه، کار ما حرکت کردنه، کار ما خدایی نیست خود خداوند می‌دونه که کی بدهد همان روزهای سختی که استاد داشتند، بهشون کمک کرد که خواسته‌شون رو بهتر بشناسند اینکه الان بهترین خانه‌ها را دارند و زندگی عالی را تجربه می‌کنند، به خاطر آن تضادهایی است که در آن روزها گذراندند که باعث شکل دادن به خواسته‌هاشون شد . اگر از اول یک خانه داشتند، هیچ وقت خواسته ی داشتن بهترین ملک‌ها در ایشون شکل نمی‌گرفت . وقتی استاد خودشون رو با یکی از اقوام بسیار با استعدادشون مقایسه می‌کنند، می‌بینند که یک هزارم استعداد ایشان را ندارند ولی هزاران برابر نتیجه گرفته‌اند چون با ایمان و توکل به خداوند و جسارتی که با استمرار در کار کردن روی خودشان و شخصیتشون ایجاد کردند تا دل انجام کارهای بزرگ رو داشته باشند ، در مسیر اهدافشون حرکت کردند؛ چون استعداد مهم نیست” چون استعداد مهم نیست” ایمان مهمه، باور مهمه توکل مهمه لذا هزاران انسان با استعداد در دنیا وجود دارند که نان شب ندارند و هزاران آدم با استعداد معمولی وجود دارند که مولتی میلیاردر هستند .

    برای رسیدن به اهداف باید بها بپردازیم فقط با تجسم،اهداف محقق نمی‌شوند . تجسم قسمتی از کار است

    وقتی ما روی باورهامون کار می‌کنیم، یک سری ایده‌ها به ما گفته می‌شود که باید انجام شون بدهیم، ایده‌های حرکتی به ما گفته می‌شود مثل اینکه با فلانی صحبت کن، فلان کار رو شروع کن، فلان چیز رو بخون و در واقع برای هر کسی یک مسیری باز می‌شود . افرادی که محصولات را از جایی به جز سایت تهیه کردند، در واقع خشت اول رو کج گذاشتند اصلاً مگه میشه آدم بخواهد مسیر درستی را شروع کند در حالی که از دزدی به آن رسیده باشد و خشت اول آن را کج گذاشته باشد ؟؟امکان نداره که مسیر نادرست ما رو به هدف درست برسونه و این قانون جهان هستی است . اگر می‌خواهیم مسیر درست را طی کنیم و از آن نتیجه‌های پایدار بگیریم، باید بهای آن را بپردازیم . وقتی که بهای محصولات رو می‌پردازیم و نتایج را با قبل از آن مقایسه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که چه درهایی بعد از پرداخت بها به روی ما باز شده است و موضوع پرداخت بها را درک می‌کنیم .

    افرادی که محصولات را یکی پس از دیگری تهیه می‌کنند، عاشق چشم و ابروی استاد نیستند نه چون بارها و بارها از پرداخت بهای آن محصول نتیجه گرفتند و به شکل سلامتی، ثروت و آرامش وارد زندگیشون شده است . استاد این مسیر رو همچنان ادامه می‌دهند چون هرچه بیشتر روی باورهاشون کار می‌کنند، آرامششون بیشتر می‌شه، ایمانشون تقویت میشه و نتایج بزرگ‌تری می‌گیرند .

    استاد هیچ جا تبلیغ ندارند چون باور دارند همان خدایی که ایشون رو به نتایج رسونده همون خدا افراد هم مدار رو وارد سایت می‌کنه لذا افراد به هزاران طریق مختلف وارد سایت شدند ؛ در واقع خداوند وقتی کسی آماده بوده و در مدار قرار گرفته، وارد سایت عباس منش کرده است چون اگر آماده نباشند حتی اگر فایل‌ها را بشنوند و ببینند، قطع می‌کنند و پیگیری نمی‌کنند .

    این چیزی که الان در زندگی استاد هست صادقانه و با پرداخت بها ساخته شده است و آن را وامدار هیچکس مثل افراد یا صدا و سیما نیستند و فقط بدهکار خداوند هستند چون کاری برای استاد کرد که هیچ قدرتی در جهان نمی‌توانست انجام دهد و ایشان را به این نتایج بزرگ رساند . هر کسی با رانت و تبلیغ به جایی رسیده چند روز بعد ازش خواستند که به یک شکلی جبران کند .

    وقتی با ایمان و توکل به خداوند در مسیر حرکت می‌کنیم و به الهاماتمون توجه می‌کنیم، چیزهایی به ما داده می‌شود که قابل مقایسه با کارهایی نیست که بقیه می‌توانستند برامون انجام بدن، در واقع همه برای ما همه کار می‌کنند، اتفاقات خوب برامون رقم می‌خوره شرایط خوب برامون به وجود میاد چون خداوند همه چیز رو برای ما منظم می‌کند و سرمون همیشه بالاست و نگران این نیستیم که بقیه بفهمند ما چطور به این جایگاه رسیدیم ؛ لذا اگر می‌خواهیم به یک موفقیت پایدار برسیم باید از همان ابتدا خشت اول رو درست بگذاریم در هر کاری که داریم مثل تولید، استخدام و …

    تمام شرکت‌های موفق که به نتایج خیلی بزرگ و پایدار رسیدند مثل اپل مثل ایکیا به این علت است که کار رو از ابتدا درست انجام دادند و هیچ وقت از کیفیت کار نزدند . بارها شده که استاد فایل‌هایی رو ضبط کردند ولی در سایت قرار ندادند چون فایلی که در سایت قرار می‌گیرد از بالاترین استانداردهای استاد گذشته است و باید کاملاً مطابق قوانینی باشد که استاد درک کردند نه اینکه بقیه خوششون بیاد . اگر از همان اول کیفیت رو اولویت قرار بدیم ممکن است در ابتدا کمی بالا و پایین داشته باشیم ولی بالاخره دیده می‌شود و نتایج بلند مدت به وجود می‌آیند . شرکت‌های بزرگ مثل یاماها که در حال حاضر طیف وسیعی از محصولات را تولید می‌کند، کار خودش را از یک گاراژ کوچک شروع کرد و به موفقیت‌های بزرگ رسید چون با کیفیت و درست کار کرده است .

    استاد هیچ وقت رشوه ندادند در حالی که موقعیت‌های زیادی برای ایشان فراهم بود تا با دادن رشوه، خیلی راحت به خواسته‌شون برسند ولی هیچ وقت وارد این فضاها نشدند اگر استاد تاثیرگذار است و مخاطب‌های زیادی دارد که متعهدانه در مسیر پیش می‌روند، به خاطر خود خداست نه به خاطر ایشون یا دولت‌ها یا سیستم‌ها چون این قدرت‌ها و دولت‌ها میان و میرن، ما باید به کس دیگه‌ای وصل باشیم و به او توکل کنیم و ایمانمون رو نشون بدیم .

    اگر می‌خواهیم به موفقیت پایدار برسیم، باید در مسیر درست حرکت کنیم . اون کسی که راه درست رو ادامه میده، وسوسه نمی‌شه و صبر می‌کنه و ایمانشو نشون میده و بهای موفقیتش رو می‌پردازه، از یه جایی به بعد آنقدر از بدنه ی جامعه کنده می‌شود و بالا می‌رود که قابل مقایسه نیست .

    باید در مسیر زندگی یک سری اصول درست داشته باشیم بر مبنای توحید، سلامت، صداقت و درستی و آنچه که قبول داریم و هیچ وقت آن اصول رو کنار نذاریم

    میخوایم بدونیم اصول کدومه؟؟ اون چیزی که اگر بقیه در مورد ما انجام دهند ما رو ناراحت می‌کنه، اون اصول ماست و نباید آن کارها رو در حق بقیه انجام بدهیم اگر اینکه کسی در صف از ما جلو بزند ما را ناراحت می‌کند این اصول ماست و نباید هیچ وقت این کارو بکنیم نه اینکه چون همه در صف جلو می‌زنند، چون همه پارتی بازی می‌کنند یا چون همه دزدی می‌کنند پس ما هم انجام بدهیم . ما باید اونقدر قوی باشیم که برای خودمون یک سری اصول داشته باشیم و طبق آن حرکت کنیم نه چون بقیه فلان کارو می‌کنند ما هم بکنیم . اصول ما باید با تحقیق به دست اومده باشه و بهش رسیده باشیم و شک نداشته باشیم . اینکه ببینیم ایا ما راضی ایم کسی این کارو با ما بکنه یا نه

    اگر به اصول خودمون وفادار باشیم و ایمان داشته باشیم و به خداوند توکل کنیم و باورهامون رو اصلاح کنیم، هرچه که بخواهیم به ما داده می‌شود و خداوند ما رو به جایی می‌بره که بقیه در صف جلو نمی‌زنند، دزدی نمی‌کنند حالا یا در همین کشور مارو با آدم هایی محصور میکنه که با اصول ما هماهنگ هستن یا به جایی می‌بره که با ما هماهنگه . اگر در کشور یا موقعیتی هستیم که اون چیزهایی که دوست نداریم رو تجربه می‌کنیم، به این علت است که هنوز یک ارتباطی با اون‌ها داریم وگرنه اگر واقعاً تغییر کنیم و به ثبات فرکانسی برسیم امکان ندارد که جهان ما رو در اون شرایط قرار بده و در آن پایدار بمانیم .

    تا وقتی فضای فکری مردم ایران در ناشکری و غر زدن هست، اوضاع کشور همینه چون وضعیت یک کشور رو مردم آن به وجود می‌آورند اما به این معنی نیست که اگر وضعیت کشور بده ما هم مجبوریم در این وضعیت بد زندگی کنیم نه ؛ اگر ما تغییر کنیم به جایی هدایت می‌شویم که با وضعیت فرکانسی ما هماهنگ باشد . اگر آدم ها به تعداد کافی تغییر کنند، کل کشور نیز تغییر خواهد کرد .

    از این شاکی که چرا در ایران باران نیست؟؟ چون قانون خداوند این است که نعمت را از افراد ناشکر می‌گیرد و تا وقتی که اکثریت جامعه در این فضا هستند، روز به روز شرایط سخت‌تر می‌شود ولی این موضوع اصلاً نباید ما رو نگران کنه چون خداوندی که ما را خلق کرده، به ما آزادی داده آنطور که دوست داریم زندگیمون رو بسازیم فارغ از کشور، وضعیت مالی خانواده، جنسیت و …

    وقتی ما تصمیم می‌گیریم که زندگیمون رو تغییر بدهیم، جهان ما رو به جایی متناسب با فرکانسمون هدایت می‌کنه البته که فرکانس ما یک شبه تغییر نمی‌کند ولی اگر ادامه بدهیم خداوند ما رو با افرادی محصور می‌کنه که خیلی صادق و درست کارن و به مرور تمام هدف‌های ما تیک می‌خوره و وقتی به قبل نگاه می‌کنیم می‌بینیم که با تغییر باورها و الگوهای ذهنی، زندگی دلخواهمون رو خلق کردیم .

    بهشت را به بها دهند نه به بهانه باید بهای رسیدن به هدفمون رو پرداخت کنیم صداقت، درستکاری، صرف زمان و انرژی، جلوی وسوسه‌ها را گرفتن ولی ارزشش را دارد چون مارو به هدفمون می‌رسونه . وقتی در مسیر درست هستیم، از همان ابتدا حالمون خوبه و این حال خوب به شکل ثروت و نعمت وارد زندگیمون میشه .

    خیلی سپاسگزارم از همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    فرشاد نصیری گفته:
    مدت عضویت: 1078 روز

    روز 71 سفرنامه

    منم قبلا همینجور بودم

    البته اوایل آشناییم با استاد، چون حرفاش برام آشنا بود،نان استاپ فایل گوش میدادم و حتی فایل ها رو می‌نوشتم، مثلا یه فایل 50 دقیقه ای رو من واو ننداز می‌نوشتم،

    بعد ذهنم با نجوا خستگی رو قالب کرد بهم،

    بعد دیگه ننوشتم، البته من از نوشتن خسته میشدم و می‌گفتم کاش بشه ننویسم،

    ولی هنوز یاد ندارم توی این نزدیک 2 سال که تقریبا 400 روزش عضو سایتم که من حداقل دو فایل گوش ندم،

    و یه باورها میومد که باور بساز و همه چی عالی میشه و پول میاد و درک نکردم که عملکرد میخواد،

    گفتم خب روی خودم کار میکنم و دیگه تمام،

    اما آرام آرام درک رفت بالا که اقا برای رسیدن به خواسته،اول باور هات رو بساز،بعد بهت الهام میشه و شرایط مهیا میشه که تو عمل کنی به اون الهامات و ایده ها،و خیلی ساده تر از راه های دیگه خواسته ها تجلی پیدا میکنن،

    ذهن حالت سکون رو دوس داره،

    اگه فقیری،میگه بابا بشین سر جات و یه لقمه نون بخور،ثروت کجا بود،

    و اگه بهش گوش ندادی و ثروتمند شدی دیگه خودش سیری ناپذیر میشه و هی بیشتر میخواد، در صورتی که افسارش رو بگیری،

    یعنی هم بالا رو دوس داره در صورتیکه نزاری هرز بره،و پایین رو هم دوس داره در صورتی که افسار دستش بدی،

    به هر حال،برای تغییر شرایط کنونی،باید باید باید و باید در راستای اون هدف اقدام عمل داشته باشیم،

    این فایل یادآوری خوبی بود برای جسارت به خرج دادن و نترسیدن و گوش زد کردن

    شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1037 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به عزیزان دلم

    امروز روز 71ام از سفره شگفت انگیزمه

    احساسم فوق العادس

    بسیار آرامم ،کاملا هماهنگ ، کاملا با تک تک ذرات جهان در صلح و سرشار از عشق به تمام موجودات ، عشقی که هر چقدر میبخشمش بیشترو بیشتر میشه و این خاصیت عشقه ،

    نوش جانت استاده عزیزم تک تک موفقیت هات ، که اینها همه پاداش شجاعت ها ،جسارت ها ، شهامت ها، ایمان ، باور ،توکل و خیلی فاکتورهای دیگس ،که لازمش کنترل ذهن که کار هر کسی نیس ، نیازش کنترل نجواهای ذهنه که کار هر کسی نیست ،نیازش بودن درمسیر درسته حتی وقتی نون شب نداری و پیشنهاد ها میدن و تو تو اون شرایط به اصول خودت پایبندی ، بهت افتخار میکنم با تمام وجودم الگوی اسطوره ایه من ، به خودم افتخار میکنم که شاگرد مکتب توام ، بهت افتخار میکنم مرد سرسخت ، بهت افتخار میکنم پیشرو انسان های توحیدی ، بهت افتخار میکنم مرد شماره یک توحید و یکتا پرستی ،مرسی که بهم یاد دادی ، که چگونه در مسیر باشم و مسیر درست بهم انگیزه بده نه عوامل بیرونی ، مرسی که به یاد من آوردی و من خیلی وقته عمیقأ غرق عشق الهی ام و اشک میریزم بیشتر مواقع از این نزدیکی ، انقدر بعضی مواقع هیجان زده و پر از انرژیم که احساس میکنم قلبم داره ازسینم میزنم بیرون ، انقد غرق در آرامشم که هیچ چیزی نمیتونه این آرامش و این وصال و بهم بزنه ، انقد سرشار از ایمان و یقینم که نرسیده به مادیات تو ذهنم از مادیات گذر میکنم و در عین حال سرشار از شوق رسیدن ، انقدر برام بزرگی که رسیدن به کشتی تفریحی و میلیارد دلار برام عین بچه بازیه ، انقدر کشتی دلم ایمنه بهت که در دل تمام طوفانها قادرم فقط با یادآوری گوشه ای از قدرتت لبخند بزنم و نفس عمیق بکشم و فرمونو بدم دست تو ناخدای از ازل تا ابد ،

    انقدر صدات تو گوشمه و در سکوت در گوشم تمام افکار مثبت فریاد میزنن و ازهم سبقت میگیرن که فقط و فقط به محدودیت های ذهنم با صدای بلند میخندم ، انقدر در من سرشاری ای تمام من که هیچ روزنه ای برای ورود شیطان باقی نمانده و هرروز این روزنه ها تنگتر و تنگتر میشود .

    من تا آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

    چرخ بر هم زنم ار غیر مردم گردد ،

    چون تو هستی ، چون پاره ای از توام و تمام غیرممکن ها برایم بی معنی و خنده دار است ای خدای غیرممکن ها ،

    چون تو هستی با هر قدمم روبه جلو پل های پشت سرم را خراب میکنم و بیشتر و بیشتر با هر قدم سرشار از ایمانم بهت آب تنها قدرت کیهان ، چون تو هستی و مرا لایق روح خود دانستی و من با این روحی که به امانت در من دمیدی تا انتهای غیر ممکن ها هر قدمم را محکم تر برمیدارم و از فرط ایمان و احساس یقین اشک میریزم ، انگار همه تویی و شیطانی نیست ، انگار جهان من تک قطبیست ،

    راه درازی تا این جایگاه پیموده ام ، زخم ها خوردم در مسیر رسیدن به این عشق پاک و زلالت که مجنونم ساخته ، اما تمام آن زخم ها شیرین ترین تجربیات من است چون تمام آن زخم ها برای رسیدن به تو بود ، ماندن در رنج عشقت و حبس این دنیا و بی تابی به خاطر دوری ات تنها چیزهایی هستند که تا به دیدارت و پیوستن به تو قابل تحمل می‌سازند بودن در این جسم فیزیکی را برایم ، راه درازی پیموده ام تا با تو هم فرکانس و هم صحبت شوم و این هم فرکانسی را دایمی کنم ،اما ارزشش را داشت ،دیگر هیچ عشقی به غیر عشق پاک و بی قیدو شرطتت که همواره در من جاریست روحم را ارضا نمیکند ،ارزشش را داشت تا بند بند وجودم را و تمام خلع های جانم را با تو پر کنم صاحب من هدایتم کن تا آنگونه که مرا میبینی خودرا ببینم ،آنگونه که به توانایی هایم باور داری به توانایی هایم باور داشته باشم ،انگونه که مرا لایق میبینی خود را لایق ببینم ، و آنگونه که باعث خرسندیت هست از لحظاتم گذر کنم ،که هیچ چیزی به اندازه ی رضایتت از من برایم اهمیتی ندارد ،

    ای که جوری مجنونم ساختی که احساساتی که دارم را با هیچ کلماتی نمیتوانم بیان کنم در این مسیر ثابت قدمم کن ، الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رها گفته:
      مدت عضویت: 930 روز

      سلام آقا رضای گل

      چه حس و حالی در نوشته هات موج میزد

      چه احساس عمیق و نزدیکی به الله مهربانم دارید

      البته که باید همه اینچنین دلبسته چینین خدایی باشیم

      البته که باید سرازپا نشناسیم وقتی با چنین معبودی معاشرت میکنیم

      نوش جانتون حال و هوای قشنگتون

      خداروشکر که در چنین صلح و ارامشی جاری هستید

      من عاشقانه خدایم را میپرستم که وعده اش حق هست

      که بیشتر از هرکسی مشتاق رسیدن من به خواسته هایم هست

      که غیر ممکنی با او و در کنار او وجود ندارد

      .

      براتون بهترین ها رو از خدای مهربونم میخام

      حال دلت عالی و متصل به خدای قدرتمندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1442 روز

    سلام به استادعزیز و یاران توحیدی اش

    من همش با وازه بها درذهنم مشکل داشتم و فکر میکردم اساتیدی که اسم بها رو میارن یعنی باید پدرت در بیاد . پوستت کنده بشه . جانت به حلقوم برسه وتحمل کنی وتحمل کنی و سختی بکشی و بیخوابی بکشی تا به هدفت برسی .

    چون هرکی میخاست خاطره موفقیتش رو بگه یک رمان زجر وسختی و گرفتاری وتحمل رو میگفت بعد میگفت به اینجا رسیدم . وحق من بود .

    ومن همش در ذهنم کاری ارزشمندتر بود که تحمل سختیهای بیشتری توش بوده باشه .

    مثلا فلانی حقش بود به اینجا برسه چرا چون اگه بدونی چه سختیهایی کشید .

    مثلا همش تو خونمون میخام تقدیر کنم از بچه های ده 80 تقدیر میکنم که تونستند جلوی سیاست حکومت بایستند و تا پای جان مقاومت کنند و بالاخره بعد چند ماه درگیری بالاخره حرف خودشان رو به کرسی بنشونن و حجاب از سر بردارند و به هدف خود برسونند .روزهای سختی بود .

    ومن میگفتم نگاه اینو میگن بها .

    وهمش تو ذهنم بها راه سخت و دشوار بود . واستاد هم که در مسیر رسیدن به هدفش سختیهای زیادی کشید و دوباره بلند شد باز بیشتر منو میترسوند .که من نمیتونم اینهمه ریسک کنم تازه من خانومم و ایشون آقا ‌ وکلی محدودیت ماخانمها داریم که ایشون نداشتند .

    اما وقتی خوندم و شنیدم که بچه های این سایت خیلی نرم و راحت به خواسته شان رسیدن مثل استاد عطار روشن که ویدیو فرستاده بود .

    متوجه شدم استاد هم چون اول راه بود و هنوز بر قوانین کاملا مسلط نبود و راهنمایی نداشت این چالشها رو تجربه کرد .

    والان تو آموزشهاش ما رو به چالشهای این مسیر یعنی عجله و رعایت نکردن قانون تکامل و عواقبش هشدار میدهد و ما دیگه اون دست اندازها رو کمتر تجربه خواهیم کرد .

    اگه سختی کشیدن باعث نتیجه گرفتن میشه من دوربرم بی نهایت ادم رو سراغ دارم که بی نهایت سختی کشیدند و سر اخر هیچی به هیچی .

    اونهایی که من دیدم و خوندم که موفق شدند اونم به سختی . اونها باورهای مالی مناسبی داشتند اما چون سختی کشیدن رو ارزشمند ومعنوی میدونستند جهان به جای مسیر سرراست از مسیر پرپیچ و خم اونها رو به خواستشون رسوند .

    مثلا مردم کشور ما اومدند نزدیک به چند سال درگیری وخونریزی رژیم شاه رو برانداختند واینجوری بها دادند اما دولت سوریه آقای بشار اسد باخونسردی و بدون جنگ کوله بارش رو رو دوشش گذاشت و رفت و حکومت عوض شد .

    فرق در چی بود . یکی باجنگ و درگیریو کشتار یکی با سکوت وآرامش .

    قرارنیست برای رسیدن به هدفم بهای تقلاکردنها وجنگ کردنها و تحمل سختیها ومشقتها رو بدم .

    کافیه نرم روی باورهام کارکنم و به الهامات عمل کنم نتیجه میاد همین میشه بها .

    چون من متوجه شدم پاشنه اشیلم تو زندگیم همین کج فهمی از بها بود . وچون ایام 22 بهمن و انقلاب و کشتار بود ذهنم میگفت ببین بها اینه به خواسته برسی .

    یا محرم میشه میگه نگاه امام حسین اینهمه سختی کشید .اما عزیز شد

    یا ماه رمضان تحمل گرسنگی و درد معده و اینهمه سختی .اما نزدیکی به خدا .

    یامیگفتم فلسطبن رونگاه کن الان اینهمه سال داره بها میده ومیجنگه و کشتتار و درگیری و اخرش هیچی .

    وچقدر هم رسانه ها میگفتن ارزشمند ومقدس . و راه خدا و امام حسین . وبالاخره پیروز میشن .

    چی بگم خاطرات خراب ذهنم تمومی ندارند کلی اش حین نوشتن کامنت به ذهنم اومد .

    وچطور تو ذهنم سختیها مقدس شد و ارزشمند و منو آسان کرد برای سختیها.

    منم میگم نه . اینطوری نیست

    بها همون کار کردن مستمر روی باورها ست و عمل به ایده هایی که در طی مسیر بهمون گفته میشه .. کنارگذاشتن شبکه های اجتماعی وهر آنچه ممکنه باعث لغزش ما در طی مسیر بشه هست .

    دخترای دهه 80 ای اونها برای رسیدن به خواستشون زجر نکشیدند اونها نمیتونستند محدودیت رو بپذیرند و هرآنچه بهشون دیکته میشه گوش بدن .اونها باعشق این کار رومیکردند .

    اخه مگه میشه پیش پلیس گشت ارشاد بدون روسری راست راست راه بری و شعار بدی .ونترسی وکشتنت هم برات مهم نباشه .

    حالا چرا اونها شدن الگو. چون خودم در خانواده ای بزرگ شدم که جرات نداشتیم غیر از چهارچوب تعیین شده قدم بردارم . و الان که اسم بها میاد وسط .

    میگم اونها علاقشون به آزادی بود وخوب رسیدن بهش .من علاقه ام چی ؟ آیا من هم اینهمه که نه چون قرار نیست جلوی کسی وایستادم و بجنگم .

    من قراره جلوی منطقه امنم بایستم و نه با زور بلکه به نرمی و بااهرم رنج ولذت تغییر مسیر بدم .

    البته خدا روشکر خودم احساس میکنم 99 درصد راه رو رفتم و یک درصدش مونده . که دارم روش کار میکنم تا نتیجه دلخواهم بیاد .

    هرچه دارم تقلا میکنم و زجر وسختی میکشم یعنی تو مسیر شیطانم ودر مدار پایین تر از منبع هستم . وهرچه کارام به راحتی پیش میره در مسیر الهی هستم و در مدار بالاتری هستم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      عباس ایزدمهر گفته:
      مدت عضویت: 881 روز

      سلام خانوم موفق

      تفاوت بین “بها” و “رنج کشیدن”

      بسیاری از ما در فرهنگی بزرگ شدیم که ارزش رو به سختی کشیدن گره زده. به ما گفتن:

      “موفقیت یعنی زجر کشیدن!”

      “هر کی بیشتر سختی بکشه، حقشه که به خواسته‌ش برسه!”

      “بدون رنج، گنجی نیست!”

      اما استاد بارها توضیح داده که این باور فقط یک برنامه‌ریزی ذهنیه که باعث می‌شه افراد مسیرهای سخت رو تجربه کنن. اگر کسی باور کنه که برای پولدار شدن باید تا سر حد مرگ کار کنه، دقیقاً همون تجربه رو در زندگیش خلق می‌کنه!

      در حالی که بها دادن به معنی سختی کشیدن نیست، بلکه یعنی کار کردن روی باورها، متمرکز موندن روی خواسته، و عمل کردن به الهامات.

      کامنتتون عالی بود اینا رو از دیدگاهتان برداشت کردم موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    داش علی گفته:
    مدت عضویت: 2011 روز

    سلام خداقوت

    یه مثال از وقتی که ایمان نشون دادم و خداوند در ها رو باز کرد:

    پارسال آذر ماه بود که تصمیم گرفتم برای پول ساختن و داشتن ورودی مالی وارد حرفه ماساژ بشم

    من قدم اول برداشتم و در یه آموزشگاه ثبت نام کردم، و به دلیل استعداد و علاقه ای که داشتم خیلی زود مهارت ماساژ رو کسب کردم.

    خاطرم هست که دوره 12 جلسه بود ولی من جلسه 5 ام تقریبا راه افتاده بودم و شب ها خانواده خودمو ماساژ میدادم…

    یه روز که رفتم آموزشگاه که جلسه 6 ام یا هفتم رو بگذرونم… خانم منشی با استرس آمد پیش من و گفت: آقای طهماسبی امروز استاد نیامده و کلاس شما تشکیل نمیشه. ولی یه زن و شوهر که از ورامین امده اند و آنلاین ثبت نام کردن امروز جلسه اولشونه، و ما نمیتونیم بهشون بگیم که استاد نیامده و برگردید ورامین!

    آیا شما میتونید برید و مباحث اولیه رو براشون توضیح بدید که شرمنده نشیم، گناه دارن بندگان خدا 2 ساعت توی جاده و ترافیک بودن….

    من یهو دلم خالی شد

    چون آدم خجالتی بودم و توانایی برای ارتباط با افراد غریبه نداشتم.

    خیییلی ترسیدم خیلی

    ولی گفتم باشه و قبول کردم.

    گفتم 5 دقیقه به من وقت بدین مطالب رو در ذهنم مرور کنم، خلاصه رفتم توی آشپزخانه آموزشگاه و در رو بستم و شروع کردم به آرام کردن خودم.

    بعدش با کلی ترس وارد کلاس شدم و شروع کردم به آموزش مباحث اولیه…

    کلاس تموم شد و اون زن و شوهر به منشی مون گفتن ما میخاییم با همین استاد ادامه بدیم. و یک شبه من استاد شدم.

    من 12 جلسه به این زوج مهربون تدریس کردم و دوره شون تموم شد. بعد به عنوان مربی نیمه وقت 4 ماه در اون اموزشگاه کار کردم و 30 تا هنرجو رو آموزش دادم. و آخر وقت ها در همون آموزشگاه مشتری های خودمو داشتم و ماساژ میدادم. همین شکلی کم کم پیش رفتم و به استقلال مالی رسیدم.

    کلی دوست جدید پیدا کردم.

    کلی مهارت های کلامی من بهتر شد.

    اینا همه بخاطر اون ایمانی بود که نشون دادم توی اون لحظه، با وجود ترسی که نمیشه انکارش کرد.

    من تا پنج دقیقه اولین تدریسم دهنم خشک خشک شده بود و صدام میلرزید! ولی به قول استاد خداوند قلب ها رو نرم میکنه وقتی شما ایمان نشون میدید.

    من یکسال در حوزه ماساژ فعالیت کردم. کلی آموزش خریدم و مهارتمو بیشتر کردم، در سالن های لوکس تهران کار کردم، یه عالمه انعام گرفتم از مشتری…. من آخر شب ها که داشتم برمیگشتم خونه انعام هامو به گداهای سر چهار راه می بخشیدم ( راحت ماهی 3 تومن انعام میگرفتم) که اونم به خاطر باور های نادرست بود و من اون پول رو پاکیزه نمیدیدم. حتی یک پیشنهاد کاری از ترکیه داشتم.موتور خریدم.کلی چیز خریدم واسه خودم برای خانوادم کادو های دو سه میلیونی خریدم در یک سال!!!! ورودی مالی من صفر بود! ذره به ذره این یکسال دستان خدارو میدیدم.

    و حالا که اسفند 1401 هست من یک ماهه که از کار ماساژ اومدم بیرون از سالن ماساژ استعفا دادم و از همه مشتری هام خداحافظی کردم، چون عشق و علاقه من ورزش است نه ماساژ

    من به علت باور های نامناسب وارد کار ماساژ شدم من همیشه آگاه بودم که عشقم ورزشه

    این رو هم از استاد آموختم که از کارشون توی کشتی استعفا داد درحالی که کار نمیکرد و حقوق داشت. من هم خیلی راحت میتونم هفته‌ ای 3 تا مشتری برای خودم بچینم و پول تو جیبی داشته باشم حداقل و بسیار کار راحتیه برام.

    ولی تمرکز تمرکز.

    و الان یکماهه که غرق کردم خودم رو در ورزش و البته دوره 12 قدم… حالم خیلی خوبه

    با اینکه به قول استاد تمام دوستای ماساژ و دوستایی که در این یک سال دو سالی که از لرستان به تهران مهاجرت کردم کنار گذاشتم. راستی خودشون غیب شدن من کنار نذاشتم

    با اینکه دیگه ورودی مالی ندارم

    ولی میدونم این بهای هدفمه

    اینو میدونم من یک بار از صفر خلقش کردم پس دوباره هم میتونم از صفر بسازمش

    همون خدایی که منو یکشبه استاد ماساژ کرد و قلب افراد رو برای من نرم کرد

    همون خدا در ورزش شاگرد ها رو دور من جمع میکنه همون خدا در های نعمت رو برام باز میکنه

    من ایمان دارم چون حالم خوبه

    من توکل کردم و سپردم به خودش چون حالم خوبه

    این فایل نشانه امروز من بود

    چقدر به شرایط الانم مرتبط بود

    استاد یک دنیا ممنون بسیار سپاسگزار

    خانم شایسته خداقوت سپاسگزارم

    شاگرد مخلص شما

    علی طهماسبی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 855 روز

      سلام آقای طهماسبی عزیز

      واقعا تحسین بر انگیزه این ایمان شما، این قدرت و جسارت و عمل شما

      اینکه فقط گوش ندادین و در عمل هم نشان دادین ایمانتون رو

      از کامنت شما یاد گرفتم وقتی از تصمیمی که گرفتی حالت خوبه، یعنی در مسیر درستی هستی،از کجا بفهمیم توی مسیر درستی هستیم؟ به احساست توجه کن، اگه احساست خوبه همین مسیر درسته ، همینو برو ،

      انشالله خداوند از بینهایت طریق شما رو به خواسته تون هدایت می‌کنه و دستان یاریگرش رو می‌فرسته براتون

      همان طور که تا الان براتون انجام داده

      بسیار لذتبخش و انگیزه دهنده و قابل ستایشه ، شخصیت شما ، قدر تو جسارت حرکت کردن شما

      قطعا خداوند پاسخ این حرکت شما رو میده و حتما تا الان نشانه هایش براتون اومده

      لذت میبرم دوستان از این چنین تجربه های توکل و ایمان و حرکتشون و جسارتشون رو مینوسین، براتون بهترین ها رو آرزومندم دوست هم فرکانسی عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    محمد عسکری دهنو گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    بسم الله الرحمن ارحیم

    یا رب هرانچه که دارم از ان توست من رو به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به انها نعمت داده ای و نه کسانی که بر انها خشم گرفته ای و نه گمراهان

    سلام به استاد عزیزم و سلام به خانوم شایسته ی فوقولاده

    و سلام به دانشجوی های عزیز

    من توی یک روستا بدنیا اومدم که از شهر بسیار دور بود ولی همیشه توجه و تمرکزم روی خواسته هام بود اون تضاد ها و شخصیت متفاوت از جامعه ای که من داشتم باعث شد من همیشه بخوام به خارج از ایران فکر کنم ولی هیچ پولی نداشتم توی خانواده ای با وضعیت مالی بسیار بسیار بسیار بسیار ضعیف بزرگ شده بودم و همواره خواستم این بود که از ایران برم اینقدر این خواسته در من قوی بود که وقتی بزرگتر شدم رفتم سربازی به خاطر اینکه پاسپورت بگیرم و‌ برم رسیدم به سن 20 اما همیشه از خدا میخواستم که تو خدایی تو میگی قدرت دارم من نمیخوام قاچاق باشم میخوام قانونی باشم تو کشوری که برم میخوام قانونی باشم اون موقع ها خیلی با خدا مشکل داشتم چون کلی باور های مذهبی اشتباه داشتم همیشه داد و گریه و غصه که اما پولشو‌ ندارم چطوری میتونم قانونی باشم شدت این خواسته در من ب شدت زیاد بود ورسیدم به سن 23

    وقتی دیدم پول ندارم و نمیتونم با این شغل ایرانم پول اینکه بتونم اقامت قانونی یک کشور رو بگیرم رو جور کنم

    و بشدت تفکراتم با جامعه متفاوت بود که حاضر بودم خودکشی کنم گفتم اشکال نداره چرا خودمو بکشم یا مرگ یا زندگی میرم حتی اگ بمیرمم بر نمیگردم به ایران نگاه کردم دیدم با پولی که دارم میتونم به ترکیه برم

    اون روزا تو اون حال و روز روحی نامناسبی که داشتم و همیشه از خدا میخواستم که من میخوام برم اگ وجود داری بهم بگو چیکار کنم و.. یه روز تو اینستاگرام بودم که با این پست مواجه شدم

    إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا ﴿97﴾ آنان که فرشتگان، جانشان را در حالی که ظالم به خود بوده‌اند می‌گیرند، از آنها پرسند که در چه کار بودید؟ پاسخ دهند که ما در روی زمین مردمی ضعیف و ناتوان بودیم. فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن هجرت کنید؟! و مأوای ایشان جهنم است و آن بد جایگاه بازگشتی است. (97

    اینو که دیدم عصبانی تر شدم که مگه من مرزها رو بوجوود اوردم مگه من ویزا درست کردم من میخوام برم ولی پولشو ندارم اقامت بگیرم من نمیخوام قاچاق باشم و… من میرم اگه بمیرمم میرم و اگ از من چیزی برگرده به ایران اون جسد بی جان منه که باید برگرده نه خود زنده ی من

    خلاصه که من اومدم ترکیه و نمیدونید‌ درها چطور یکی پس از دیگری معجزه وار باز میشد هدایت میشدم به ادم ها شرایط اون شدت خواسته ی من که سالها بود فرکانسش رو با شدت وحشتناکی فرستاده بودم و ترمز داشتم با رها کردن ترمز خدا شاهده چنان معجزاتی خداوند در زندگیم ایجاد کرد که باورش برای هرکسی سخته

    من سال 2021 به ترکیه مهاجرت کردم با 10 یا 12 میلیون پول

    و خداوند جوری هدایتم کرد بصورت معجزه اسا که من کارت اقامت کشور ترکیه رو با فکر کنم تقریبا با 8 میلیون گرفتم یعنی من به ادم هایی هدایت شدم به شرایطی خداوند من رو هدایت کرد که واقعا من توسنتم اقامت موقت کشور ترکیه رو بگیرم واولین کارتم مدت اقامتش دو ساله بود درحالی که همه میگفتن به در درخواست اول دو ساله نمیدن اما یه حسی به من گفته بود من دوساله درخواست بدم

    اقامت من پناهندگی نبود چون من با پناهندگی و قاچاق کاملا مشکل داشتم من اقامت نرمال قانونی رو همیشه از خدا میخواستم

    و من اقامت موقت دوساله ی قابل تمدیدکشور ترکیه رو گرفتم

    و اواخر سال 2024 نوع کارت اقامت من اقامت تمدیدی بود و الان که سال 2025 هستیم

    پارسال اعلام شد که یک قانون جدید تصویب شده که باید برای تمدید اقامت یکسری شرایط رو‌داشته باشیم و یا باید کارت اقامت کاری بگیریم

    و من اون شرایط اولی رو نداشتم ولی شرایط درخواست اقامت کاری رو داشتم چرا شرایط دادن درخواست اقامت کاری رو داشتم چون من سال 2021 وقتی اومدم ترکیه با استاد عباسمنش عزیز اشنا شدم و از اون موقع به بعد با تعهدی غیرقابل برگشت تا الان هر روز با عشق به فایل ها گوش‌دادم و عملکردم

    الان دیگه با تصویب این قانون جدید نحوه ی برخورد خودم رو بلد بودم که طبق قانون جهان باید چیکار کنم

    خلاصه من درخواست اقامت کاری رو دادم که این خودش یه موضوعیه سرشار از هدایت و من اقامت کاریم تایید شد

    و الان با اقامت کار ی در ترکیه هستم که این اقامت کاری به شهروندی ترکیه تبدیل میشه بعد چند سال

    و من دیدم که خداوند. از اون روستای دور افتاده چطور من رو به استانبول ترکیه اورد و چطوری وقتی باورش کردم و بهش ایمان اوردم مسیرم رو راحت و لذتبخش کرد من وقتی قانون و بلد نبودم با زجر به اقامت تمدیدی ترکیه دست پیدا کردم ولی بعد از اون که با استاد اشنا شدم و رب العالمین و قوانینش رو شناختم پیشرفتم صعودی بود و برای گرفتن اقامت کاری از اونجایی که دیگه قانون رو تا حد قابل قبولی درک کرده بودم در حدی که درک کرده بودم و عمل میکردم کارهای من برای گرفتن اقامت کاری بسیار راحت و روان سرشار از لذت و امید و شور و اشتیاق انجام شد

    الان توی شرکت من تاپ ترین نفر شرکتم به لطف عمل به قوانین رب العالمین

    بله اگ فرکانست با کشور خودت یکی نباشه صدرصد خداوند جابجات میکنه کاری که برای من کرد خدایا شکرت یا رب تورا شاکر و سپاسگزارم

    منی که تو روستا بودم با شرایط نامناسبی که داشتم هیچوقت لباس و کفش درست از خودم نداشتم الان به من چه عزتی داده رب من چقدر جایگاهم رو باشکوه کرده

    یارب هدایتم کن تا ایمانم نسبت به تو بیشتر و بیشتر بشه

    یارب میخوام که ایمانم به غیب بیشتر بشه میخوام که تقوام و کنترل ذهنم بیشتر بشه

    یارب میخوام که صبور تر باشم و در مقابل تضاد ها صبورتر ارام تر و الخیر فی ماوقع رو بپذیرم اگر حالم همیشه خوبه بپذیرم این تضاد الخیر فی ماوقعه و متعهد میشم که به فایل ها گوش‌کنم و تمام سعی ام رو میکنم که عمل کنم

    استاد نتایج من بسیار زیاده من که دارم با زندگیم عشقبازی میکنم به لطف الله مهربان

    استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته ی عزیز بی نهایت دوستتون دارم اونقدر نتایجم زیاده که فقط دارم روی خودم کار میکنم و پیشرفت میکنم پیشرفت من شدتش خیلی خیلی زیاده

    اگ بخوام تو سایت کامنت بگذارم واس هرکدومش ساعت ها باید هر روز بیام کامنت بگذارم چون تعهد من خیلی بالاست برای اینه که اینقدر سرعت پیشرفتم زیاده واسه همین نمیتونم با جزعیات کامل بیام درمورد نتیجه هام کامنت بگذارم من عاشقتونم

    استاد و خانوم شایسته ی عزیز عاشقتونم خیلی زیاد دوستتون دارم بی نهایت از شما سپاسگزارم و متشکرم و هر روز صدای تصویر شمارو میبینم و برای داشتن شما سپاسگزارم شما دو فرشته ی فوقولاده بزرگترین ثروت زندگی من هستید بینهایت دوستتون دارم و بی نهایت سپاسگزارم از شما

    من محمد عسکری دهنو

    اینجا استانبول ترکیه

    من میام

    فلوریدا امریکا

    یا رب هر انچه که دارم از ان توست

    به رب ‌العالمین میسپارمتون همیشه بدرخشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    محمد فلاح کيش گفته:
    مدت عضویت: 2927 روز

    سلااااام و درود فراوان به استاد عباس منش نازنین و دریا دل و رفقای هم مدارم

    ” اَلیسَ الله بکافٍ عَبده ” : آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست ؟

    بعد از دیدن این قسمت از مصاحبه تنها جمله کامل و جامع و پرمغزی که به ذهنم رسید همین آیه بود. ببین قدرت و انگیزش و نفوذ این آیه چقدر هست که عزیزی مثل شما رو از فرش به عرش اعلا می رسونه و چقدر به شما صلابت و نفوذ کلام و دلگرمی و شهامت داده که سرتون رو بالا می گیرید و با افتخار از عدم وابستگی به آدمها و احزاب و گروهها و منابع قدرت و شرایط می گید و از هیچ بنی بشری هم ابایی ندارید و همه رو در نهایت ارجاع میدید به وجود یکتای بی همتاش. من یه جاهایی وسط مصاحبه تون ناخواسته اشکم سرازیر شد، از کم ایمانی خودم گریه ام گرفت، از اینکه چقدر بارها شرایطم به مو بند بوده اما خدا نخواسته که پاره شه، از اینکه چقد فراموشکارم، که یادم میره همین الانش چقد خوشبختم چقد نعمت و ثروت دارم ، چقد بهونه واسه لذت بردن دارم، از خودم ناراحت شدم که یادم رفته چطوری تو مدار شما قرار گرفتم و با اسم و سایت و مرام و مسلک شما آشنا شدم ، اینکه قبل از آشنایی با شما، از تهران بخاطر کارم یهو سر از مشهد دراوردم و با وجود حقوق مکفی و سمت مدیریتی و منزل سازمانی تو بالاشهر مشهد و مزایای آنچنانی طی سه سال، همچنان حس خوشایندی نداشتم و با معرفی یکی از همکارام رفتم پیش یک خانم مشاور و ایشون هم تو جلسه آخر اسم شمارو اوردن و از اون روز تا حالا دو دستی چسبیدم بهتون. کمتر از دوماه بعد از آشنایی با شما از کارم اخراج شدم اما بدون ذره ای ناراحتی چون فهمیدم که قدم تو مسیر تازه ای گذاشتم و برگشتم تهران دنبال آرزوهام و همچنان در برابر پیشنهادهای شغلی دیگران مقاومت کردم و یکساله که زندگیمو با وجود همه فراز و نشیباش گذروندم و دارم تمرین صبوری و تکامل می کنم. آره حق با شماست، از راه غریب و دور از ذهنی با شما آشنا شدم و چه آشنایی لذتبخشی. الان دقیقا مث یه معتاد واقعی شدم، اگر روزی فایلی از شما تو ماشین یا دفتر یا خونه ام گوش ندم یا تمرینی انجام ندم، روح و تنم اذیت میشه، ذهنم سوت میکشه، آرامشم به هم میریزه . استاد بارها و بارها به این نتیجه روشن رسیدم که فقط باید به خود خدا کانکت شی و لاغیر، می دونم که همه چی خودشه، اصلا اسم خدارو گذاشتم بانک سرمایه، هر سرمایه ای که بخوای داره، سرمایه مادی، معنوی، فکری، تبلیغاتی، سلامتی ، همه چی، اما آرزو دارم فقط به همین یه آیه ایمان کامل قلبی پیدا کنم که : «آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟ » ، این آرزوم که برآورده شه دیگه بهشت دنیا و آخرت مال منه و به دست آوردن همه چی سهل و راحت . دعا کنید برام

    خوش باشید و خوشبخت در پناه خدای وهاب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: