مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

1066 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2134 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام بر استاد عزیزم

    سلام بهترین دوستان دنیا

    “ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است”

    بارها و بارها این جمله رو ازتون شنیدم استاد.استاد من یجورایی از اینکه بخوام خودمو گول بزنم و یا برای خودم توجیح بیارم خیلی بدم میاد.تا جاییکه یادمه همیشه دوست داشتم با حقیقت روبرو بشم حتی اگر یک فاجعه باشه، یعنی ترجیح میدم زجر بکشم تا اینکه بخوام خودمو گول بزنم منتفرم از این کار و در گذشته هم تجربیاتی داشتم که از نظر بقیه یک فاجعه بوده اما من صبوری کردم و سعی کردم باش روبرو بشم و حلش کنم و همین کارم کردم. واسه همین این جمله شما خیلی بهم میچسبه و هربار سعی میکنم در زندگیم بیشتر و بیشتر در عمل اجراش کنم و طفره نرم.

    نقاط ضعفم رو بیشتر بشناسم و روشون کار کنم

    جاهایی که شرک دارم رو کمتر و کمتر کنم

    ایمانم رو در عمل بیشتر کنم

    و در کل خودمو رشد بدم و رشد بدم

    استاد مثالی که در مورد یکی از اقوامتون زدید رو خیلی بهش فکر کردم و با خودم گفتم استاد دقیقا درست میگه استعداد مهم نیست ایمان مهمه ایمان مهمه ایمان مهمه.من همین دیشب تصمیمی گرفتم که فکر میکنم با موضوع این فایل هماهنگ باشه واسه همین اینجا بطور خلاصه میخوام راجبش توضیح بدم:

    حدود چهار ماه پیش پدرم از دنیا رفت. در این مدت یکی از عموهام خیلی پیگر این بود که واسه من شغلی ایجاد کنه.پدرم بازنشسته یکی از بهترین ارگان ها در ایران بود و عموم قصد داشت من رو در همون ارگان (که خیلی ها آرزوش دارن) به استغال برسونه.واسه همین دیشب عموم با من تماس گرفت و گفت که داره کارهاش رو انجام میده و یکم زمان بره اما مطمئنا درست میشه.بدلیل آگاهی هایی که در این مدتی که عضو سایت هستم کسب کردم خیلی سریع و بدون تعارف به عموم جواب منفی دادم و با توضیحاتی مختصر گفتم که میخوام راه خودمو برم و نمیخوام خودمو اسیر همچین شغلی کنم.استاد اگر پاسخم مثبت بود من هم دقیقا مثل همین اقوام شما میشدم و اینو میدونستم. واسه همین به خودم گفتم اگر ایمان داری اینجا ثابت میشه…

    و از اونجایی که متنفرم از اینکه سر خودمو شیره بمالم و تظاهر به ایمان داشتن کنم از عموم درخواست کردم که دیگه ادامه نده و بیخیال بشه و اون هم وقتی قاطعیت منو متوجه شد پذیرفت.

    یکی دیگه از اقدامات من در همین چند ماه اخیر انصراف از دانشگاه بود.من ترم آخر کارشناسی ارشد بودم و با اینکه کارهام رو همه انجام داده بودم و فقط ذره ای از نگارش پایان نامه باقی مانده بود و تز رو خودم با انرژی و زمان بسیار زیاد انجام داده بودم اما کار بجایی رسید که با خودم گفتم مدرک واسه چی میخوام؟؟

    جواب: واسه شغل و آینده ای بهتر ( نگرش اکثریت آدما)

    بعد از کلی فکر کردن و هدایت خواستن از خداوند به این نتیجه رسیدم که این مسیر و نگرش متناقضه با توحید عملی.تا اینکه تصمیم گرفتم و دقیقه ۹۰ انصراف دادم و سعی کردم بر ترس هام غلبه کنم و کردم.نمیخوام بگم که انصراف دادن در همه موارد کار درستیه میخوام بگم که واسه هرکسی متفاوته و من حسی درونیم مایل بود ادامه ندم تا بلکه به قول استاد سبک بال باشم و تمکزم رو آزاد کنم واسه حرکت در مسیر و پیدا کردن علاقه واقعیم.این دو تصمیمی که گرفتم باعث شده الان خیلی سبک بال باشم و تمرکزم خیلی بیشتر شده و متعهدانه دارم ادامه میدم. این جمله استاد خیلی برام پر رنگ تر شده:

    “ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است”

    خیلی خوشحالم که تونستم در اون لحظه ایمانم رو به خودم ثابت کنم و به هدایت الله امید داشته باشم.اگر قبل ها بود مطمئنا هیچ کدوم ار این اقدامات نبود.

    خدا رو شکر میکنم که تونستم ذره ای ایمانم رو در عمل اجرا کنم و عملگرا باشم و مسئولیت زندگیم رو تمام و کمال بپذیرم.

    استاد آگاهی های این جلسه رو منو بیشتر به وجد آورد و چقدرر باید برای خودم تکرارشون کنم که بتونم بیشتر و بیشتر عملگرا باشم.

    ممنونم ازت بهترین استاد دنیا من عاشق این نگاه توحیدی ام که با عشق داری به ما یاد میدی و همیییییشه فریادش میزنی…

    در پناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    سجاد گفته:
    مدت عضویت: 1486 روز

    بنام خدا

    سلام

    بعضی وقتا اصلا متحیر میمونم چه نشانه هایی چه حرفایی بابا فلانی و رشوه و محصول و بی آبی و محدودیت جغرافیایی چیه

    خدا بخواد میشه و هرروز به این باور میرسم که مسیرم درسته و خداروشکر که آشنا شدم با استادی که اصلا فرشته است

    ترجیحا از تجربه ام میگم برای ایمان واقعی…

    روزی 60کیلومتر با موتور مسیر میرفتم بعضی روزا 100کیلومتر (مجبور بودم) چندباری مادرم گفت کارت عوض کن آخه این همه کار و…. ولی مادرم نمیدونس من چه مدت به چنین کاری فکر کردم و تصویر سازی کردم در صورتیکه جای دیگه کار می‌کردم ولی فکرم تو کار الانم بود و الان که رسیدم چون ماشین ندارم ولش کنم نه نمیتونستم 😐😐😐گفتم خدا هوامو داره نشونه هاش اومده و به ذهنم خورده ماشین بگیرم

    مممدددااامم یک حسی میگفت من زمستون با ماشین خودم این مسیر میرم و میام

    بقیه میگفتن نمیشه تو قرض میافتی تازه با این پولا ماشین نمیدن بهت و… من میگفتم خدا هست میشه چون الهام گرفتم بهم رسید که تو ناامید نشو

    گاهی از شدت کمر درد با گوشی کارام انجام می‌دادم و خونه میموندم، ولی گاهی میگفتم نه میرم که تلاشم بکنم میشه میشه میشه (سخت بود دیگه بریده بودم)

    حدودا 7تا ماشین دیدم از همه سراغ گرفتم نمیشد نمیشد تا یکهو شد و وقتی ماشین خریدم یکهو یادم افتاد (تو تصویر سازی ام گفته بودم ای کاش شیشه هاش دودی باشه الا جلوش و باند هم داشته باشه تا میام باند بندازم طول میکشه) و همون بود نگا میکردم به شیشه ها، به باند و ضبط و هی میگفتم وووااایییییی وووواایییی خخدداااای من خدای من

    شاید بقیه بگن آخه این چیه و رنگش مشکی و….. ولی مهم تر از اینا من ایمانم جواب داد(تازه پولش چطوری جور شد هم واسه خودش داستانی داره فقط کار خدا)

    اگه داری فایل میبینی اگه داری متن میخونی بدون برا تو هم جواب میده بباااووررر کن

    استاد عباس منش من که خودم بندم و کاری ازم برنمیاد برا شما بیاد هم با جون و دل ولی از خدا میخوام هرچی تا حالا بهت داده از نعمت و ثروت و….. چندین برابرش کنه و حال دلت خوب بشه

    باید منتظر فیلم های آموزشی باشیم از طرف شما که آقا چطوری میشه فرشته نجات بقیه آدما شد

    انگیزه

    انرژی

    هدف

    ذهن

    فکر

    ههررچچییی که بگید تو این فایل من دیدم

    اول بار گفتم 70 دقیق‌س ولی یک حسی گفت سجاد به دوبار ببین

    دیدم وقت گذاشتم و ارزشش داشت دقیقا مثل بقیه فایل ها

    چقدر خوبه ادم ازاد بشه از قوانینی که آدما وضع کردن به اشتباه رشوه بده برو پیش فلانی تا کارت حل بشه، بهت چیزی بدن بعد گرو کشی کنن چقدر خوبه خداروشکر که از این چیزا آزادیم و واقعا واقعا من به این نتیجه رسیدم ایمان، تمرکز بقیه حل شده بدونم

    چون ایران هستیم میتونیم شاد باشیم ربطی به کشور نداره

    من تو مدت دوسال حدودا تجربه کردم که آقا ربطی به کشور و شهر نداره فقط مثبت فکر کردم و نتیجه داده و بیشتر هم میشه

    خداروشکر خداروشکر خداروشکر که به این مسیر هدایت شدم و هرروز هدایت های بیشتر و بهتر

    نشونه های بهتر و……

    استاد ازت ممنونم که وقت میذاری راستش با دیدن این ویدئو فهمیدم که یکسری چیزا یادم رفته بود یادم اومد بخصوص گذشته ای که گذروندم الان میگم خوبه ادامه دادم و ناامید نشدم

    💪💪💪

    خدایا سپاسگزارم 🤲🤲🤲🤲🤲

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    Eshrat Fard گفته:
    مدت عضویت: 2828 روز

    بنام هو که هرچه دارم از اوست

    سلام و صبح زیبای همه بخیر

    الان بهتر درک میکنم بهتر میفهمم که استاد وقتی میگن به کسی نگید بیاد اینا رو گوش بده یعنی چی

    وقتی میگن کسی که امادگیش ندارم نگید بیاد گوش بده یعنی چی یعنی اگر تو ساعت ها براش توضیح بدی اصلا تو رو نمی فهمه

    اصلا نمیدونه چی میگی

    مثه اینه که ما انگلیسی بلد نیستیم و یه انگلیسی زبون هی به ما خبری بده ما نمی‌فهمیم

    هم فرکانس شدن با مباحث هم همینطوره.

    این فایل من همون سالی که ظبط شد گوشش دادم ولی فقط چند ماه هست که فهمیدم باور کافی نیست باید عمل کرد .عمل خیلی مهمه.

    یعنی استاد چقدر تو این فایل محکم حرف زدید اگر داد هم بزنید کسی که توی مدارش نیست نمی فهمه،تا به قول خودتون به قله نرسه هم ردیف قله نشه بهش نمی‌رسه.

    چقدر از ایمان و توکل گفتید که کمتر کسی وجود داره تا بتونه این کار کنه،اینا دیگه امتحانات خداوند بوده زمانی که یه تومان نداشتید چه وسوسه های پس زدید.

    یکی از ضعف های شخصیتی که خیلی از ماها داریم اینه که می گیم با هرکس مثه خودش رفتار کن ،یعنی من سبک شخصی ندارم من سبک همه گانی دارم،من با رفتار هر کس تغییر میکنم و دقیق از بی عزت نفسی میاد که ثبات شخصیتی نداریم.

    خودمون نیستیم دیگرانیم.

    باید شخصیت ثابت داشته باشم که در هر شرایط طبق معیار های خودم عمل کنم.اون موقع میتونم ادعا کنم.

    سبک درست کاری،متوک و موحد بودن،پاک و بی ریا بودن

    راه این که بدونیم این سبک درسته ببینیم آیا این رفتار اگر دیگران با ما داشته باشن خوشمون میاد .

    در پناه الله ،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام و درود به دستان خدا که شما دست خدایی برای بیان قوانین خداوند و زندگیِ سعادتمندانِ

    هر بار راجع به هجرت صحبت میشه یاد خودم می‌افتم معمولا مردم جرات نمیکنن از یه شهر کوچیک یا روستا یا یه کشور به یه کشور دیگه برن که این نوع مهاجرت در اون به ظاهر پیشرفت هست یعنی معمولا با تشویق و تایید همراه هستش که مثلا طرف پاشده از روستا رفتِ تهران، رفتِ پایتخت، یا رفتِ خارج همه تقریبا این نوع مهاجرت رو میپسندن ولی من خودمم نمیدونم چطوری راضی شدم که از تهران بیام روستا چقدر حرف خوردم چقدر کنایه شنیدم بار اول وقتی اومدم بیرون بلد نبودم کجا برم یه آن توی خیابون ترسیدم قلبم گرفت من کجا و اینجا کجا اصلا باور کنید نمیدونم چرا من اینکارو کردم تمام پل‌های پشت سر خراب شد خانواده همسر حسابی از دستم شکار بودن و خانواده خودم مدام کنایه که چرا تهران رو ول کردید اومدید روستا حتی همسرمم اولش راضی نبود راضی شد که بیاد و من نمیدونم چطور شد که همسرم حتی دوست نداره من واسه خودم یه مقدار پول داشته باشم که یه موقع لازم میشه خرج کنم و اصلا اختیار عمل بهم نمی‌داد خونه رو یه شرایطی پیش اومد به نام من کرد و مغازه رو یه غریبه باهاش صحبت کرد به خاطر مسائل مالیاتی به نام زنت کن و اونم کرد و الان چون ما با هم کار می‌کنیم تمام درآمد به حساب من واریز میشه و من نمیدونم یا به یاد نمیارم که من چه خواسته ای داشتم که این مسیر برای من باز شد و اینطور دستانِ خدا برام کار میکنن و انگار فقط یکی منو میاره جلوتر فقط هر چی بهم میگه من گوش میدم اولش نمی‌فهمم چه خبرِ اما بعدش کم کم معلوم میشه من دو سالِ که کم کم با این قوانین خداوند آشنا شدم و در عجبم که وقتی هم که آشنا نبودم قانون کار خودشو داشت می‌کرد الان دقیقا متوجه میشم این سیر تکامل بود که من طی کردم توی تهران یه سری تجربیات کار کردن برای دیگران رو داشتم و چقدر اون تجربیات واسه کار خودم لازم بود همیشه تهران میرفتم بیرون وقت برگشتن احساس خستگی زیادی میکردم جنوب شهر ساکن بودیم خیلی اوضاع مالی اطرافیان چنگی ب دل نمیزد اما اینجا توی روستا خدا رو صد هزار بار شکر همسایه هام تقریبا همشون واسه خودشون یه پا میلیونرن ماشینهای خوب سوار میشن بعضا چند تا چند تا ماشین دارن باورتون نمیشه چقدر اجناس با کیفیتی برای زندگیشون می‌خرن عین خیالشون نیست توی مملکت چه خبره اینا یعنی عین بنز پول در میارن و خرج میکنن خدایا برای این همه فراوانی شکرت بهترین خوراک بهترین هوا مدام بارندگی اصن به نظرم اینجا یه پا آمریکاست

    حالا بعد از گذشت بیشتر از چهار سال از مهاجرتم و تقریبا متوجه شدن فکر خدا واسم اینکه کاملا مشخص من باید سعادتمند بشم میگم خدایا صد هزار بار شکرت که منو اینجا هدایت کردی و من لبیک گفتم انجام دادم و الان دارم روز به روز بیشتر برداشت میکنم هر چند همون اولش هم با اینکه قوانین رو بلد نبودم بیش از حد از طبیعت لذت می‌بردم و عشق میکردم یعنی ناآگاهانه خود ب خود احساسم رو خوب نگه می‌داشتم و الانم که آگاهانه در این مسیرم و چه نتایج عالی این هجرت برام رقم زد که مادیات کوچکترین نتیجه اونِ

    الهی شکرت که تو گفتی و من عمل کردم عاشق خودمم

    استاد خیلی دوستتون دارم صداتون حقِ اون صدایی که در نوزادی در گوشم اذان گفت رو به یاد ندارم اما صدای شما رو هر لحظه مرور میکنم تمام تلاشم رو میکنم اونچه که میاموزم رو عمل کنم همیشه توی گوشم و قلبم این جملتون رو دارم که

    *اگه خانومی خانومِ قوی باش قوی باش

    *وقتی ایمان داری تصمیم میگیری پاش وامیستی وقتی حرکت میکنی جهان کرنش میکنه جهان تعظیم میکنه جهان مسخ میشه به قول قرآن میگه ما جهان رو (زمین و آسمان)مسخر شما کردیم.

    *مردم دستانی از خداوند هستن دستشو بهش نگاه نکن خودِ خدا رو نگاه کن

    این جمله ها اذانِ منِ که موذنی چون شما در گوشم خواند و من نه در گوشم که در قلبم حک کردم

    “واذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفویض من الدمع مما عرفان من الحق یقولون ربنا آشنا فاکتبنا مع الشهدین”

    و هر گاه آیاتی را که بر پیامبر نازل شده بشنوند میبینی که اشک از چشمان آنان جاری می‌شود به خاطر حقیقتی که دریافته اندآنان می‌گویند پروردگارا ایمان آوردیم پس نام ما را با گواهان بنویس

    “اذا تتلی علیهم آیات الرحمن خروا سجدا و بکیا”

    هر گاه آیات خدای رحمان بر آنان خوانده شود سجده کنان و گریان به خاک میافتند

    قبلا هم که آگاه نبودم عمل میکردم به صورت نا خودآگاه و نتیجه هم حاصل میشد زندگی ادامه داشت اما خدا رو عاشقانه دوست نداشتم وقتی صدای شما این آگاهی‌ها رو بیان کرد گویی دو آیه بالا برای من نازل شده بود که وقتی به حقیقت آگاه شدم که نه یکبار که بارها و بارها به سجده افتادم و اشک ریختم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 989 روز

    به نام خدا

    سلام به همه دوستان

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته

    این جمله رو باید با طلا نوشت

    واقعا همینه.همه مردم زندگی خوب میخان ثروت بی نهایت میخان کسب و کار عالی میخان خانواده عالی و سلامت میخان روابط عاشقانه میخان .

    اما همه مردم به ایم خواسته ها نمیرسن چون اولا براش حرکتی نمیکنن .دوما براش بها پرداخت نمیکنن

    این اون نقطه رسیدن به خواسته ها و نرسیدنه

    اگر خواسته هایی داریم و با عشق و لذت و انگیزه فراوان میخایم بهش برسیم باید براش حرکتی هم انجام بدیم

    عاشق بودن و انگیزه داشتن و تجسم کردن یه قسمتی از مسیره بقیه مسیر رو خودت با انجام کارها .ایدها و پرداختن بها طی میشه

    من خودم وقتی با این برنامه اشنا شدم به شدت خواسته هایی که داشتم در‌ونم رشد کردن و با انگیزه فراوان میخاستم که بهشون برسم اما با شغلی که داشتم و درامد اندک نمیشد برسی

    چند ماه موقع کار روز و شب فایلها رو گوش میکردم و مینوشتم و اینقدر ایمانم بالا رفت که تصمیم گرفتم از کارخونه بیام بیرون و شغل مورد علاقه خودم رو ایجاد کنم

    حاضر بودم برای رسیدن به خواسته ها از حقوق اخر ماه و بیمه مزایا بزنم .وشغلی که علنن کسی توی منطقه و شهر و روستامون نداشت که من ببینم و باور سازی کنم .گفتم میرم خدا میرسونه .

    چند ماه اول خب فروش و سفارش کمی داشتم و ذهنم همش نجواهای شیطان بود و به لطف استاد و خدای مهربان تونستم کنترلش کنم و خداراشکر زندگیم میچرخه .درامد یک ماهم به حقوق کارخونه نمیرسه اما مطمئنم خدایی که از صفر منو به اینجا رسوند پس بیشتر از این هم میده من باید حرکت کنم و ایمانم و نشون بدم تا خدا هم حرکتی برا بزنه

    خداراشکر که از اون همه اعصاب خوردی و بیماری و نا ارامی و شب بیداری و کار کردن جایی که دو ساعت از خونم دور بود خلاص شدم زندگی ارام سلامت خوشبخت صبور خندان و کار کردن توی محل زندگیم رسیدم

    واقعا ما از خدا چی میخایم که نمیتونه بهمون بده .

    خدا همه چیز میشود همه کس را به شرط ایمان به شرط پاکی دل

    در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 958 روز

    به نام خداوند اجابت کننده هر خواسه ای که ما داریم

    امروز دلم میخواد یک رد پایی به جا بزارم هم برای خودم هم برا یبقه دوستانم که ایمانمون به مسیر وراهمونو قویی تر بکنه مخصوصا دوستانی که اوایل مسیرن که بدونن وبدونم این مسیر درسته وحقه

    واقعا صحبت های این جلسه هر کلمش یک عااالمه درس داره وباید بهش عمل کرد

    از اینجا بگم که منم عمل کردم به صحبت های استاد وعمل کردم وهدایت شدم به مسسر های هم جهت با خواسته ام

    اینو بگم که منم از زیر صفر واقعا شروع کردم ونتیجه گرفتم

    نتیجه چیه ؟؟؟

    نتیجه اینکه که من یه روزی آرزوم بود توی مسیر مورد علاقم حرکت بکنم العان تکش شغلیم که عاشقشم

    آرزوم بود یا بهتره بگم اصلا فکرشم نمی کردم بتونم از توانمدیم پول بسازم ولی العان دارم پول وثروت خلق می کنم

    همیشه دلم می خوتست وقتم دست خودم باشه کسی بالای سرم نباشه که بگه فلان ساعت بیا فلان ساعت برو العان همینجوره هر وقت عشقم بکشه میام سر کار هروقت بخوام میرم

    منی که تکی زندگیم 20 میلیون پول در آوردن جزو خواسته هام بود وخیلی بالا نی دونستم در جایگاه العانم تازه فقط حقوق یک کارگری که دارم میپردازم 20 میلونه

    منی که آرزوم بود بتونم یه روز جدای از خوانوادم مستقل باشم وروی پای خودم وایستم العان دارم به کل خانوادم کمک می کنم

    وهنوز اول راهم واین همه نعمت وثروت به طور طبیعی وارد زندگیم شده

    فقط با عمل وایمانی که توی مسیر وبه کمک قوانینی که استاد یادم داده به دست آوردم

    والعان کلی موقعیت وفرصت پول ساختن ورشد کردن فقط داره سلام کنان وارد زندگیم میشه

    از طرف دوستام از طرف استادی که توی َعلم خداوند هدایتم کرد به سمتش

    واز همه مهم تر دارم لذت زندگیمو میبرم که هر لحظه ممکنه تموم بشه این فرصت شگفت انگیز

    وهمه اینا از خدای خودم واستادعزیزم سید حسین عباس منش دارم

    واقعا بچه ها این مسیر جواب میده کم نیاریم ادامه بدیم که تین مسیر رشد وبهبود انتهایی نداره العان خود منه کلی خواسته جدید دارم که نی خوام بهشون برسم

    ولی امشب که این فایلو دیدم وگذشته خودمو دیدم

    دیدم بابااااا من کلی تغیرات اصاصی توی همه جنبه های زندگیم رخ داده از نظر شخصیتی اصلا قابل مقایسه نیستم با قبلم

    از نظر مالی اصلا

    از نظر روابطم اصلا

    از نظر لذت بردنم از ژندگیم اصلا

    وهمه اینارو خودم خلق کردم توی مسیر

    وایملنی که خود خداوند توی دلم قرار داد

    ویه چیزو می خوام اول به خودم وبعد به دوستام بگم که نگران وضعیت العانتون نباشین اینا همش تموم میشه شما ادامه بدین بعد از یه مدت به خودمون میایم میبینیم آرزوووهای یک سال میشمون العان بدیهی ترین چیزااییه که داریم

    به خدا همین العانکه دارم مینشوتم اسمس وارژی پول اومد برام اونم از شغلی که عاشقشم به مین راحتی

    خداایاا شکرت

    فقط ادامه بدیم وبه قول استاد وحی منزل از طرف خود خووود خداوند بدونیم این آگاهی هارو که این تنها راه رسیدن به هر خواستمونه

    یاد این جمله استاد توی یکی از فایلهاشون افتام که میگفن

    مگه چی می خوایم ما آدما که خداوند نتونه بهمون بده خدایی که کل هستی رو خلق کرده

    پس رفیقا دوستان عزیزان دلم ایمان بیارم به این حرف ها وادامه بدیم که همش همینه به خدا

    هر چیو که العان برامون آرزوعه برامون یه روز میشه پیش پا افتاده ترین خواسته هامون فقط به شرط ایمان وحرکت وعمل

    امید وارم هم برای خودم درسی باشه هم برای دوستانم

    ممنونم

    انروز گام هشتم از حرکت به مدار بالاترمه خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    شهریار کیانی مقدم گفته:
    مدت عضویت: 2794 روز

    سلام به استاد عزیزم و به همه دوستان عزیز سایت

    موضوعی که تو این فایل در مورد مردم ایران مطرح کردین بنظرم جای بحث بیشتر داره مردم ایران کلاً به فراوانی نعمتهای خداوند اعتقادی ندارن مثلا وقتی شایعه میشه فلان جنس داره گرون میشه همه به فروشگاهها هجوم میبرن تا از همون جنس بخرن و انبار کنن که نکنه دیگه از اون جنس گیر نیاد و بیچاره بشن !! این مورد درست برعکس فرهنگ مردم اروپا و آمریکاست بعنوان نمونه چندسال پیش که تو ایران مرغ گرون شده بود و فروشنده ها هم مرغها رو انبار کرده بودن من خودم صف طولانی 100 متری رو دیدم که برای خرید مرغ تشکیل شده بود هرچند اولش باور نکردم ملت برای خرید مرغ چنین صفی رو تشکیل داده باشن ولی واقعا برای مرغ بود نمیدونم اگه مثلا 20 روز یا 1 ماه یا حتی بیشتر مردم مرغ نمیخوردن چه مشکلی پیش میومد؟ دقیقا همون سال تو آلمان شیر یه کم گرون شده بود عکس العمل مردم آلمان خیلی جالب بود: هیچکس شیر نمیخرید و این نخریدن آنقدر ادامه پیدا کرد که دامداران مجبور شدند شیرهاشون رو تو خیابونها خالی کنن و البته قیمت هم به نرخ قبلی برگشت. ملت ما کی میتونن چنین رفتاری رو اونم بصورت جمعی و در مقابل انواع و اقسام گرونی ها داشته باشن تازه مثلا مرغ در مقابل شیر، چنان ضرورتی هم نداشت که اینقدر مردم صف بسته بودن. یا این روزا همه میبینن هرکسی توانش رو داره میره طلا و ماشین و دلار میخره و منتظر میمونه تا گرونتر بشه و بعد بفروشه و کلی سود حلال گیرش بیاد !!! مشکلاتی که این روزا تو کشور وجود داره بیشترش به خود مردم بستگی داره ملت ما حتی اجناس غیرضروری رو هم وقتی گرون بشه بیشتر میخرن تا بیشتر و بیشتر گرون بشه مردم ما شکرگزار نیستن و اعتقادشون به خدا و قواننینش کم شده مردم ما تو کسب و کارشون صداقت رو فراموش کردن … نمیدونم مردم دارن کجا میرن … ملت ما مسیر الهی رو گم کردن

    تو این وضعیت فقط میشه آرزو کرد ملت راه خدا رو پیدا کنن. استاد عزیزم ای کاش همه مردم با آموزه های شما به راه راست هدایت میشدند راهی که پراز نعمت و برکت و ثروت و سلامتیه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      امیر غفاری گفته:
      مدت عضویت: 3829 روز

      سلام

      وقت بخیرو شادی

      مردم ایران هر مدلی که دوست دارن بزار فکر کنن

      اصلا مهم نی

      همون صفی که واسه مرغ دیدی تحسین کن بگو خدایا شکرت همه پول واسه خریدن دارن خدایا شکرت این جمعیت یعنی ثروت یعنی نعمت

      تو همین تهران بی نهایت ماشین و خانه های لوکس هست ببینو تحسین کن

      توام به این مردم با این طرز فکرشون بفروش، چه اشکالی داره

      توام دوست داشته باش که بفروشی

      در پناه خدا همیشه شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1588 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز هفتادویکم، روزشمار تحول زندگی من!

    این فایل شما استاد عزیزم مثل تمامی فایلهای دیگتون پراز آگاهی هست، ولی من میخوام در مورد یه بخش از این فایل، یعنی (((اصول))) اصلی که برای توحیدی زندگی کردن هست دیدگاهم رو بنویسم، یادمه هر بار توگذشته به مادرم میگفتم شما مارو درست تربیت نکردید، با ما خوب رفتار نکردید، مشکلات شما وپدر باعث شد ما خیلی عذاب بکشیم، میگفت: شما سعی کنید اشتباهات مارو تکرار نکنید، شما سعی کنید بچه هاتون رو تو فضای امنی بزرگ کنید شما با بچه هاتون خوب رفتار کنید، ما اشتباه کردیم بلد نبودیم شما اگه بلدید انجامش بدید!!!!!

    گاهی بر میگردم به مسیر گذشته 18 سال عمر پسرم، وقتی با خودم صادق میشم می بینم دقیقا سالها رفتار مادرم رو تکرار کردم واز همون شیوه ها استفاده کردم حالا یه کم اینور انور، ولی بیس تربیت پسرم دست کمی از تربیت مادرم نسبت به ما نداره، از کجا متوجه میشم؟ وقتی پسرم پای درد دل با من میشنه، ومیگه مامان منکه از بابام چیز زیادی یادم نیست، ولی یادته فلانجا کتکم زدی، یادته گفتم فلان غذا رو نمیخورم گفتی همینی که هست نمیخوری برو بخواب ، یادته فلان جا چقدر سرزنشم کردی؟ و……..

    تازه من از اون دست مادرایی هستم که از خانواده ودوست وآشنا تا فامیل پدری پسرم همه میگن احسنت از بچه تربیت کردنت، ولی وقتی زوم میکنم توی زندگی شخصی خودم می بینم من از همون رفتارهایی که بدم میومد مادرم با ما میکرد همونو با پسرم انجام دادم، حالا با شدت کمتر…

    اینهارو گفتم که بگم ماها….منیکه از پدرو مادرمون مدام ایراد گرفتیم، ماها که دلمون میخواست خانواده ومعلمین و افراد جامعه با ما به از این باشند!!! ما خودمون چقدر تونستیم یا می تونیم همونی باشیم که دیگران هم میخوان که باهاشون رفتار کنیم؟

    بارها وبارها خداوند از کافرین اینطور خطاب کرده که اونها در جامعه به خراب کاری مشغولند وبی دینی میکنند!!

    بی دینی چی می تونه باشه جز انسانیت نداشتند؟

    اینکه درستکار نباشی، صارق نباشی، حق دیگران رو رعایت نکنی، به نگاهت با گفتارت با رفتارت باعث آزردگی کسی بشی، غیبت وقضاوت کردن دیگران بشه کار روز و شبت، حسادت کنی به اطرافیانت، طمع داشتی باشه با مال کسی، دیگران ازت بترسند از اینکه باهاشون بدرفتاری بکنی و…..

    صادقانه من گاهی فکر میکنم خیلی بی دین بودم خیلی….

    اینکه شما توفایل گفتید چقدر می تونید اونطور که دوست دارید دیگران باشما رفتار کنند با اونها رفتار میکنید حرف سنگینی هست که اگه هرکسی سر سوزن باخودش صادق باشه می بینه در طول زندگیش بیشتر اوقات طلبکار بوده از دیگران نه بدهکار، طلب کار خوشرویی، وفاداری، صداقت و درستکاری و….

    وگرنه اونکه با خودش در صلحه اونکه با جهان وبا دیگران در صلحه اصلا دو دوتا چهار تا نمی کنه توی اینکه چقدر به دیگری عشق بدم، چقدر محبت کنم، چقدر هواشو داشته باشم که اونم همونقدر بتونه جبران کنه!!!!

    خدارو هزاران بار شکر اندازه سر سوزن تونستم معنی انسان بودن، یکتاپرست بودن توحیدی زندگی کردن رو درک کنم، تا قبل اینکه وارد این سایت بشم وبا آموزه های شما آشنا بشم وازشون تو زندگیم استفاده کنم، حد ومرزی نداشتم یا صفر بودم یاصد، توی ارتباطاتم و شخصییتم با نوع برخورد دیگران تنظیم میشد، البته اکثر اوقات که من قربانی بودم ومظلوم و ظالم افراد روبروم بودند و مقصر هر اتفاق بد هرکسی وهر چیزی بیرون از من!!

    مدتهاست سعی میکنم تمرکزم روی خودم باشه ، روی ارتباطم با خداوند، همونطور که خداوند در کتابش بارها وبارها گفته در نزد من مراقب رفتارتون باشید…

    مدتهاست اینکه میدونم جهان آینه است و من باقوانین ثابتی که هیچ تغییر در اون نبوده ونیست ونخواهد بود احاطه شدم، مراقب افکاز وگفتار واعمالم هستم والبته نه از روی ترس نه از روی اجبار، عاشق شدم عاشق، کدوم عاشق دلش میاد معشوقش رو آزرده کنه؟

    منم دوست ندارم معشوقم ازم برنجه، مدام میگم بهش خدای خوبم خدای قشنگم منو نماینده وخلیفه ی خودت گذاشتی رو زمین، هر چه بد کردم برمن ببخش، و کمکم کن همونطور که می پسندی فکر کنم حرف بزنم وعمل کنم، تا شایسته این خلافت باشم که بهم عطاء کردی، واقعا کار سختیه که حرف بد بشنوی، قضاوتت بکنن، کم لطفی ببینی ولی بگی اونهام مثل گذشته من ناآگاه هستند دید و نادیده بگیرم، شنیده رو نشنیده و گفته ها رو بی جواب بذارم، چون خداوند خودش می بینه ورسیدگی میکنه، از کجا معلوم شاید اون آدم همین الانم توبه کرده باشه ومورد لطف ورحمت خدا قرار گرفته باشه، پس من کی ام که نبخشم و نگذرم؟

    مگه من همونی نیستم که توبه کردم و مورد لطف ورحمت خدا قرار گرفتم وهر روز دارم با درک وشناخت بیشترش سعادت وخوشبختی رو تجربه می کنم؟!

    استاد جانم، دعای من همیشه این بوده وهست که ایمانی از جنس ایمان شما خداوند بهم عطاء کنه، همونقدر یکتاپرست وتوحیدی باشم انشالله..

    سر راست ترین راه برای آرامش داشتن راه درستی و پاکی وصداقت هست،اگر چه هیچکس این مسیر رو نپسنده ومورد قبول کسی نباشه، هرکس تواین مسیر افتاده معجزه هاشم دیده…

    هیچ راه میانبری وجود نداره، همیشه حرف شما توی گوشم هست، که میگید اونچه رو که از راه توحید وایمان قلبی بدست آورید از بین رفتنی نیست، چون قانون همینه وقانون اشتباه نمی کنه…

    من هم بهش ایمان دارم استاد جانم، هرچیز رو از سلامتی وارامش و نام نیک و دارایی و..‌حس خوشبختی که از توحیدی عمل کردنم بدست آوردم برام همیشگی بوده وهست وماندگار، وهر چیزی رو با طمع وترس و حسادت و چشم هم چشمی و دروغ و ….بدست آوردم نابود شد و از بین رفت…

    دیگه آدمی چقدر می تونه به خودش ظلم کنه وقتی راه درست و نادرست مثل روز روشن و مثل آب چشمه زلال هست…

    انشالله خیر دنیا وآخرت نسیبتون باشه استاد عزیزم که راه وروش توی مسیر توحید ویکتاپرستی رو انقدر باعشق بهمون می اموزید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    امیر رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 974 روز

    بنام خالقم

    سلامی گرم به استادم وخانم شایسته گرامی

    سلام به دوستان هم فرکانسم

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    که هرروزم را باانرژی فوق العاده ای که تو بمن انتقال میدهی آغازمیکنم ومن رادربهترین موقعیت مکانی وزمانی قرار میدهی

    استادعزیزم تمام فایلهای شما منبع اطلاعات درجهت بهبود زندگی ام بوده وهست وشما فرشته نجاتم بودیدتابه الان وخواهید بود که من رااز تاریکی زندگیم کمک کردید تابه روشنایی برسم

    دست پرمهر خداوندبد برایم درزندگیم

    من به لطف پروردگارم آنقدر تونستم روی خودم کاربکنم که دیگه نازیبایی واتفاقاتی بنام بد درزندگیم نیست وبیرنگ شده وهرروز داره به درک وآگاهیم درمورد دانستن قوانین جهان بیشترمیشه

    طی چندروز گذشته برام یه تضاد جدیدی از طرف آدمهای گذشته زندگیم بوجود اومد وخداروشکر میکنم که وقتی خبرش بهم رسید وفهمیدم یه حرفایی برام گفتن وبرام پیغامهایی رسوندن

    اولش برای چند ثانیه بهم ریختم ویهویی به خودم گفتم که غافل نشو که تو ادعای توحید عمل رو داری وتوی کامنتهاتم داری از رفتار توحیدی خودت مینویسی وزود خودمو برگرداندم به حالت اولم وفکر کردم ونتیجه گرفتم که ازطریق قوانین اونا هستند که دارن برای خودشون مشکل ایجاد میکنن وباخودشون میجنگند ومن رو دارن روبه جلو بیشتر هول میدن وبهتر برای منکه دارن درمورد من چنین حرفهایی میزنن ومن به خودم بیشتر ایمان آوردم که چقدر دارم به موفقیتهام نزدیکتر میشم که اون آدمهای قبل زندگیم دارن از سر حسادت بهم فشار میارن

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    من سالها درطول دوران زندگیم باهمسرسابقم بسیار تلاش میکردم که همسر سابقمم باخودم هم مسیر کنم درجهت رسیدن به اهدافم وبهتر کردن زندگیم ولی ایشان نمیخواستن وهرچقدر من بیشتر باهاش صحبت میکردم ایشون بیشتر ازم دور میشدند وتا اینکه جهان راهمون رو ازهم جداکرد ووقتیکه من چک ولگدهارو ازجهان خوردم تازه بیدار شدم وموردهدایت پروردگارم قرارگرفتم ووارد سایت شدم وباقوانین آشناشدم ومتوجه شدم که اولاکه من خودم نیاز دارم به خودسازی وبعدشم من مسئول ساختن کسی نیستم ونمیتونم به کسی جز خودم کمک کنم وفقط باید روی خودم کار کنم وبس

    هرکسی که مورد هدایت پروردگار قراربگیره راهشو پیدامیکنه درست مثال حرف استا که گفتن هرکدوممون به طرق های مختلفی بااستاد وسایت آشنا شدیم

    واینکه نباید خلاف قوانین عمل کنیم وبخواهیم راه وقوانین روبه کسی توضیح بدیم چونکه اونها نمیشنوند ونمیفهمند

    راستش من تابه امروز من چندین با ازروی دلسوزی خواستم دوستانی رو که دیدم تقریبا فرکانسشون خوبه را بهشون کمک کنم واستاد وسایت وبهشون معرفی کردم وحتی فایلی از استادرو با گوشیم گذاشتم که گوش کنند ونظرشون خوب بشه ووارد سایت بشوند ودراین مسیر زیبا قرار بگیرند

    اما باورم نمیشد که حتی اونا نمیشنیدند حرفهای منو واصلا از معرفی سایت وحرفهای استادهم چیزی یادشون نمی آمد

    واونجا بودکه به ایه قرآن رسیدم که خداوند میفرماید مابر دلهایشان مهر نهادیم وگوشهایشان کر وچشمهایشان را کور کردیم وتا مورد لطف ورحمت من قراربگیرند تاهدایتشان کنیم وخداوند صالحان رادوست دارد وعذابی دردناک رابرای کافران قراردادیم

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت.

    خداوند برایم کافیست

    ایاک نعبدووایاک نستعین

    اهدناالصراط المستقیم

    صراط الذین انعمت علیهم

    خدایا تنها تورامیپرستم

    هدایتم کن به راه راست

    به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای

    بهشت رابمن هدیه بده

    حول حالنا الا احسن الحال

    بهترین حال دنیارابمن بده

    هرروز معجزه ای را درزندگی ام رخ بنما

    هرروز بانشانه هایت والهاماتت بامن حرف بزن

    من را درمسیر خوشبختی وثروت قرارم بده

    من بندگی تورا میکنم وتوهم خدایی بکن برایم

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    دوستتان دارم وباآرزوی رسیدن به نعمتهای فراوان

    استادم ومریم خانم بهترزنها ازآن شماباد ومنتظر دیدنتونم وسپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 736 روز

    گام هشتم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف

    با نام خدایی که ساکن قلب هاست

    سلام به استاد عزیز و مریم جان زیبا

    خداروشکر برای همگام بودن با این پروژه و دریافت آگاهی های این فایل

    طبق تعهدی که به خودم دادم آنچه که به اندازه ی ظرف وجودم دریافت کردم رو مینویسم تا ردپام رو بگذارم برای منی که از آینده قراره برگرده و از مدارهای بالاتر دوباره و دوباره با ظرف وجودی جدیدش این آگاهی ها رو مرور کنه.

    سوال اول-اقدامات عملی در راستای اهداف بزرگ

    ————–

    ما در صورتی وارد مدار خواسته مون میشیم و به اون دست پیدا میکنیم که تلاش ذهنی و تلاش جسمی رو همزمان باهم داشته باشیم نه فقط تجسم خواسته ها بدون اینکه در مسیر رسیدن به اون خواسته اقدامی کرده باشیم.

    اولین شرط رسیدن به خواسته ها علاقه ی ما به اون مسیره.

    در صورت وجود علاقه یه سری اتفاقات خود به خود برای ما رخ میده.

    اونوقت تلاش هامون برای رسیدن به خواسته مون همراه با لذت و احساس خوبه نه با زجر.

    در صورتیکه ما عاشق هدفمون باشیم حاضر هستیم بها ش رو بپردازیم.

    بهای رسیدن به خواسته های ما تعهد در مسیر تغییر افکار و باورهای ماست

    و اینکه ایمان داشته باشیم که در صورت بودن در مسیر درست و پرداخت بهایی که من باید از سمت خودم بپردازم ، خداوند سمت خودش رو عالی انجام میده.

    ایمان یعنی پا بگذاریم روی ترس هامون و با وجود ترس ها اقدام کنیم و در این مسیر به ایده های الهامی خودمون عمل کنیم.

    این موضوع در قرآن هم خیلی واضح بیان شده که ایمان همواره با عمل صالح همراه هست و در این صورت هست که مومنان بشارت داده شدن که غم و ترسی برای ایشان وجود نخواهد داشت.

    پرداخت بها در این مسیر ، جدا شدن ما از بدنه ی جامعه و وقت گذاشتن برای تغییر باورهامونه.

    اینکه آگاهانه انتخاب کنیم که در یک محیط ایزوله باشیم و هرچیزی که در مسیر خواسته های ما نیست رو از پیرامون خودمون حذف کنیم.

    به میزانی که میپذیریم در این مسیر بهای بیشتری پرداخت کنیم ( زمان و انرژی و تمرکزی که در این مسیر میگذاریم.) به همون میزان نتایج ما بزرگ میشن.

    هرچقدر ایمان ما به خدا بیشتر باشه جسارت انجام کارهای بزرگتر رو پیدا میکنیم و قدمهای بزرگتری برمیداریم.

    تو پای به ره در نِه و از هیچ مپرس خود، راه بگویدت که چون باید رفت

    نشونه ی اینکه ما ایمان داریم احساس خوب ماست.

    اینکه خیالمون راحته که هرچقدر هم شرایط سخت باشه ، به شرط اینکه ما ناامید نشیم و این مسیر رو ادامه بدیم بالاخره شرایط تغییر میکنه و خداوند پاداش استمرار و بودن در این مسیر رو پرداخت میکنه.

    هیچ وقت نباید یادمون بره که وظیفه ی ما فقط بندگی کردن و نشون دادن ایمانمونه و خداوند هم در زمان درستش خواسته های ما رو به شکل راحت و کاملا طبیعی وارد زندگیمون میکنه.

    در روزهای به ظاهر سخت و در برخورد با تضادهاست که ما به وضوح در مورد خواسته هامون میرسیم.

    به اندازه ای که داشتن ایمان در مسیر رسیدن به خواسته های ما مهمه ، عوامل بیرونی دیگه ای مثل داشتن استعداد مهم نیست.

    استعدادی که در نهایت ما رو به قدم برداشتن در مسیر خواسته هامون سوق نده هیچ ارزشی نداره.

    پس ما باید بهای رسیدن به خواسته هامون رو پرداخت کنیم و فکر نکنیم صرفا با نشستن و تجسم کردن اتفاقی میفته.

    در این مسیر وقتی شروع میکنیم و روی باورهامون کار میکنیم کم کم ایده هایی که مناسب با شرایط فعلی ماست به ما الهام میشه و وظیفه ی ما اینه که به اون ایده ها عمل کنیم.

    در اینصورت میبینیم که نتایج متفاوت تری در زندگی ما پدیدار میشن.

    شرط رسیدن به موفقیت های پایدار اینه که در این مسیر از همون اول صادقانه عمل کنیم و خشت اول رو درست بگذاریم تا سرمون همیشه بالا باشه.

    در این صورت مطمئنیم که نتایجی که خدا برامون در زندگی رقم میزنه اصلا قابل مقایسه با نتایجی که با قدرت دادن به عوامل بیرونی و با باج یا رشوه دادن به افراد میرسیم نیست.

    اون نتایج موقتی خواهند بود و به زودی اثرشون از زندگی ما حذف میشن اما به شرط تعهد در مسیر درست بودن نتایج پایدار در زندگی ما پدیدار خواهد شد.

    داشتن اصول در این مسیر و پایبندی به اون اصول شرط ایجاد نتایج متفاوت و تغییر شرایط زندگی ماست.

    داشتن اصول با این معنی که اگر چیزی رو برای خودم نمیپسندم و اگر در مورد من اتفاق بیفته من رو ناراحت میکنه ، در مورد دیگران هم خودم اون مورد رو رعایت کنم که انجامش ندم.

    اگر من به این اصل متعهد باشم و در هیچ شرایطی خلاف اون عمل نکنم ، اون وقت از سمت خدا هدایت میشم به مکان ها و شرایطی که اصلا خلاف اون اصولم چیزی رو تجربه نمیکنم.

    خداوند همه ی کارها رو برای من انجام میده و جهان شرایط زندگی من رو جابه جا میکنه، البته به شرط تعهد و استمرار من در پابندی به مسیری که برای خودم تعریف کردم و در اون قدم گذاشتم.

    پس اگر من در شرایطی هستم که هنوز برام راضی کننده نیست به این معنی که از نظر فرکانسی با محیط فعلی م هنوز ارتباط دارم و به اندازه ی کافی فرکانس های من تغییر نکردن تا محیط زندگی من دچار تغییر بشه.

    به عنوان مثال در مورد وضعیت یک کشور ، مردم اون کشور هستن که دارن اون شرایط رو به وجود میارن.

    اما این به این معنی نیست که اگر کسی متعهدانه روی تغییر باورهاش کار کنه مجبوره در همون شرایط زندگی کنه و اوضاع تغییر نمیکنه.

    وضعیت یک کشور زمانی تغییر میکنه که به تعداد کافی آدمهای اون کشور تغییر کنن.

    اگر ما مدام قانون رو برای خودمون مرور کنیم دیگه برای وضعیت فعلی مون نگران نیستیم و مسئولیت بودن در اون شرایط رو کامل می پذیریم و این رو میدونیم که اگر به اندازه ی کافی روی باورهامون کار کنیم و تغییرشون بدیم لاجرم اوضاع و شرایط اطراف ما هم تغییر پیدا میکنن و ما به محیطی که هماهنگ با فرکانس های ماست هدایت میشیم.

    در این مسیر همواره باید حواسمون به قانون تکامل هم باشه و به این موضوع واقف باشیم که فرکانس های ما یک شبه تغییر نمیکنن.

    بهشت را به بها دهند نه به بهانه.

    بهای رسیدن به خواسته ها در مسیری که ما در اون هستیم اینه که متعهدانه روی باورهامون کار کنیم ، در این مسیر تمرکز داشته باشیم و مراقب ورودی های ذهنمون باشیم.

    به شرط استمرار ، نتایج در زندگی ما ظاهر میشن و انوقت خواهیم دید که چقدر این پرداخت بها ارزشش رو داشت.

    یکی از اصلی ترین و ابتدایی ترین نتایجی که در زندگی ما ظاهر خواهد شد داشتن احساس خوبه که از همه چیز با ارزش تره.

    این حال خوب کم کم گسترش پیدا میکنه و به شکل ثروت ، سلامتی ، خوشبختی وارد زندگی ما میشه.

    پس ما طبق اصول خودمون در این مسیر قدم برمیداریم و خودمون و نعمتهامون رو با بقیه مقایسه نمیکنیم و به شرط پایبندی به این اصول و ایمان به خداوند ، نتایج بزرگ رو در زندگی مون دریافت میکنیم.

    ممنون از توجهتون به کامنت من دوستان :)

    در پناه الله یکتا باشیم همگی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      لیلی اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1866 روز

      سلام ملیحه عزیز دوست زیبای من

      اینو می نویسم برای شما در آینده که بر میگردی اینجا و از مدارهای بالاتر دوباره و دوباره با ظرف وجودی جدیدت این آگاهی ها رو مرور میکنی :

      عزیزم این قسمت 8 یکی از بهترین کامنتهات در این پروژه جدید هست . هم زمان هم به صدای استاد گوش میدم و هم دارم کامنت میخونم .( چه میکنه این بازیکن )

      دیگه من هم مدل منحصر به فرد خودم هستم دوست من . همه اینطور هستیم .

      خیلی عالی نوشتی دوست من . خیلی استفاده کردم . به شکل زیبایی در ذهنم حک شد. اینهمه تکرارهای قشنگ هر روزه برای ذهن فراموشکار من لازمه .

      همین امروز یه دوست عزیزی بهم گفت : بهم یاد بده چطور با استاد عباس منش کار کنم و برام از قانون های آموزشی ایشون بگو .

      و من در جواب گفتم : به جای کلماتم ترجیح میدم نتایجم رو برات بگم و با اون عزیز چند مورد رو مرور کردم و بعدش هم با یه دوست توحیدی عزیز دیگه ( این یکی دوستم خیلی خیلی عزیزه . مثل خودت ملیحه جون) نتایجم رو مرور کردم .

      یه موردی دوست دارم برات بنویسم :

      میدونم به زودی می بینمت در حالتی که هر دو نتایج مون رو بهم نشون میدیم .

      دوست دارم عزیزم .

      باز هم از کامنتی که در گام شماره 8 نوشتی ممنونم . سیراب شدم دوست من . سیرابم کردی .

      بازتابش برگرده به زندگی قشنگت تا قشنگتر بشه و لبخند زیبات زیباتر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: