مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع» - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

1272 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1772 روز

    به نام خداوند بزرگ و روزی رسان

    سلامودرود به شمااستاد عزیز وگرامی

    گام چهارم:خرابکاری ذهن به نام ترس و طمع

    سپاسگزارم از سخاوتمندی شما که انقدر عالی دارید دانشجوهاتون رو راهنمایی میکنید که درتمامی جنبه ها به جای حساب بازکردن روی عوامل بیرونی خودشون رو ازدرون درست کنند روی خدای خودشون حساب باز کنند تااون خدای روزی دهنده ی بی منت ازجایی که فکرشم نکنیم روزی های بی حساب وارد زندگیمون کنه

    استادبااینکه این فایل حدود پنج شش سال پیش ضبط شده اما متأسفانه هنوز که هنوزه مردم جهان مخصوصا اکثر مردم ایران درگیر یهمچین موضوعی به نام حرص و طمع هستند

    استادنمیدونم به گوش شماهم جریان همستر خورد یانه،اما یکم از مردم ایران برات بگم که چقدر غوغا به پا شد باهمین همستری که توی تلگرام ایجادکردند و واقعا هنوز جریانشو دقیق نمیدونم چطوری بود اما یادمه یه مدتی از کوچیک فامیل گرفته تاپیرزن هفتاد ساله یه گوشی دستش بود و باانگشت دستش کلی روی یک گزینه ای میزدن و میگفتن اگه تعداد فلان ارز بالا بره چندملیاردی میتونیم ازش برداشت کنیم!

    یعنی خداوکیلی اگه تو یک جمعی ازفامیل میرفتیم این موبایل همراش تو دستش بود و باانگشتان دستش باسرعت بسیار بالا روی اون گزینه میزدن و انتظارداشتند تو هرخانواده ای صاحب چندملیارد تومن پول بشن!!!

    این موضوع رو دوست داشتم بگم چون خیلی به همین موضوع ربط داشت و باخودم فکر میکردم که چقدر مردم دارن هربار به یک شکل جدیدی گول میخورن و خیلی زود به اینجور موضوعات دل میدن و فکر میکنند یک شبه میتونن صاحب یه کیسه پول میلیاردی بشن!

    خیلی جریان همستر برام جالب بود وبیشتر صحبتهای شما برام روشن شد که چقدر افراد دنباله رو یک رفتار یا یک موضوع خاصی هستند که ته اون موضوع بسیار پوچ و بی نتیجه ست!

    همسرم هم دنباله رو همین موضوع بود و خدامیدونه چقدر وقتش رو باهمین کار تلف کرد،و تازه منم تشویق میکرد که توخونه بیکارم و این برنامه رو نصب کنم و یه پولی به جیب بزنم

    وقتی همسرم این پیشنهاد رو داد،در جوابش گفتم من حاضرم پول نداشته نباشم ولی ازین طریق هم پول تو حسابم واریز نشه..

    واتفاقی که افتاد این بود که بعداز یه مدت فهمیدم که گویا صاحب این جریان کلاهبردار بوده و واقعا آخرش نفهمیدم چطوری بود این جریان و خیلی خداروشکر کردم که دل به دل این کارا ندادم و میدونستم این هم تقریبا یاشاید دقیقا مثل همین گل کویست یا پونزی داره به یک شکل جدیدتری مردم جامعه رو وسوسه میکنه تا باانجام یک کار عجیب غریبی پولدار بشن!

    خیلی این موضوع همستر برای من درس داشت،و واقعا به چشم دیدم که چقدر اکثریت جامعه دنباله رو رفتارهای عجیب غریب همدیگه هستند و اون رو یک نوع بافرهنگی یا یک نوع کلاس فرض میکنند،و بااین خیال باطل که دنیا دنیایی شده که همه خیلی راحت پول میسازند فکر میکردند که ارز دیجیتالی همستر هم قراره یک معجزه درجهان به پا کنه و همه از این منجلاب فقر نجات پیدا میکنند!

    واقعا خیلی برام خنده داربود که هر کسی رو تو هر سنو سالی میدیدم باانگشت دستش انگار که داشت یه ذکری رو تو موبایلش میشمرد و کاملا متمرکزانه سعی میکرد باسرعت تمام صاحب سکه های فراوان بشه!!!

    خلاصه که استاد گرانقدرم خیلی خیلی ازتون ممنون و سپاسگزارم که این موضوع به این مهمی رو به رایگان دراختیارمون قرار دادید و من واقعا با گوش جان هزاران بار این صحبتهاتون رو گوش فرامیدم و درزندگیم اجرا میکنم،چون واقعا این دست ازآگاهیا برای خیلیا تمسخرآمیز به نظرمیاد و فکر میکنن اگه ما تواین موضوعات جواب نه بدیم،انگار که تو یک دنیای عقب افتاده ای داریم زندگی میکنیم

    اتفاقا یک موضوع دیگه هم یادم افتاد که جدیدا بازهم با درست کردن سندهای قلابی کلی از مردم پول میگیرن و اون مردم ساده لوح فکر میکنند بادادن این مقدار پول صاحب یک ملک در بهترین جای فلان شهر میشن،و بعداز یه مدتی میفهمن که نه خبری از اون ملک هست نه سندها واقعی هستند و در آخر پولشون رو هم ازدست دادند!

    این موضوع هم خیلی توی ایران رواج پیداکرده،و خداروشکر که بااین دست از اتفاقات دورواطرافم متوجه این موضوعات میشم و ازهمه مهمتر متوجه عدالت خدا میشم که چقدر دقیق داره به فرکانسهای ذهن فقیر جامعه جواب میده،اما متأسفانه اکثریت جامعه فکر میکنند با این اتفاقایی که سرشون میاد داره یک نفر ظالم به ناحق درحقشون ظلم میکنه،درصورتیکه دارن نتیجه ی ذهنیت فقیر خودشون رو میگیرن….

    خداروصدهزارمرتبه شکر بابت این فایل و این موضوعی که منو از ترفندهای نابجای آدمهای کلاهبردار باخبر کرد

    سپاسگزارم ازشمااستاد عزیز بابت سخاوتمندیتون و این همه آگاهی های گرانبها…‌

    هرکجاهستید به خدای بزرگ میسپارمتون…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    فاطمه درویشی گفته:
    مدت عضویت: 566 روز

    کجا ضرر کردم؟

    سال 1401 میگفتن اووو داره زعفران گرون میشه

    از چندین نفر آدم معتمد شنیدم که زعفران 30 تومنی داره میشه 50 م و … رفتم زعفران خریدم اومد پایین طوری که ضرر میکردی

    .

    بعدش ثبت نام ماشین سایپا و ایران خودرو شده بود و میگفتن دیگه این آخرین ثبت نامی هست و حجم عظیمی داره خودرو وارد بازار می‌کنه

    چندین بار برای ثبت نام ماشین اشتباه کردم و سکه فروختم و یک بار هم زعفران حتی به ضرر و اصلا هم اسمم در نیومد

    .

    بعدش به خودم گفتم چرا دست به هر کاری می زنم با مخ میاد پایین این چه کاریه

    خلاصه

    من سود نمی کردم که هیچ بلکه ضرر هم کردم

    اما امسال که خدا منو هدایت کرد و با استاد آشنا شدم و هر روز قایل ها رو گوش میدم بدون هیچ تلاشی و سختی نتایجم کامل برعکس شده

    بورس زعفران خریدم ، قبل فصل برداشت فروختم دو هفته بعد زعفران کیلویی 14 میلیون منفی شد

    من توی اوج اوج فروختم بدون اینکه خبر داشته باشم این اوج قیمته کاملا اتفاقی فروختمش

    یه روز رفتم بازار پول داشتم توی کارتم رفتم برای خودم یک گردنبند و دست بند خریدم مهر ماه بود طلا گرمی 4250 بود کاملا دلی اینکار کردم چون تولدم آبان بود گفتم برای تولد خودم حقمه که طلا بخرم برای خودم

    الان از اون 17 گرم طلایی که برای خودم خریدم بالای 17 میلیون سود کردم و به نفعم شد چون طلا کشید بالا

    تابستان اتفاقی توی دلم افتاد حج عمره برای خودم و مادر و پدرم بخرم خریدم و 15 میلیون به نفعم شد چون آخر همون هفته حج باز کردن و ثبت نامی ها شروع شد

    توی صندوق بورسی پول خورد و ریز 500 هزار و … سهم کوچیک می خریدم توی یک سال شد 13.250 میلیون با یک کار ساده و کوچیک پیش پا افتاده و ته مانده حساب هام انتظار سود نداشتم ولی دو تا از صندوق هام بالای 41 درصد سود بهم دادن

    چند وقت قبل یکی از دوستام 150 دلار داشت ازش دلی خریدم چون پول لازم بود ده روز بعد دلار کشید بالا و 1.5 میلیون سود شد

    زمین های زعفران خوردم فوق العاده امسال گلدهی داشتن و اصلا نیازی به خرید زعفران پیدا نکردم

    همه چیز امسال نقد می خریدم ، و اصلا وسوسه ای برای سرمایه گذاری نشدم که چیکار کنم که سودم چند برابر بشه و …

    قبلا از مهاجرت می ترسیدم از اینکه از کجا قراره پول دربیارم ؟!

    ولی امسال خدا رو شکر بدون ترس مهاجرت کردم

    اینها رو مدیون هدایت الله مهربانم که منو وارد سایت استاد عباس منش کرد

    و الان تقریبا یک سالی میشه توی این مدار هر روز روی شخصیت خودم کار میکنم و نتایج عالی گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 501 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه و استاد عزیزم

    چقدر این فایلها آگاهی دهنده اند ، خداره صد هزار مرتبه شکر

    استاد در مورد ترس گفتید ، ترس از آینده یکی از نقاط ضعف من بود و حالا هم امکان داد که باشد اما تا حدی کنترولش کردم به وسیله باورهای توحیدی که در فایلهای توحیدی عملی شنیدم .

    یکی از ترس‌های خیلی شایع همین ترس از آینده است ، که اگر اندک از مسیر خارج شوم این ترس سراغم می‌آید و دوباره نجواها شروع می‌شود. اگر چه بار ها به خودم گفتم که خداییکه تا اینجای زنده گی با تو بوده بعد ازین هم با تو میباشد و کنترول می‌کند، مدیریت می‌کند.

    اما باید بیشتر رویش کار کنم و تنها راه حل ترس داخل شدن در ترس است . ببینم که تماما جز توهم چیزی دگه نیست .

    خواسته های ما باعث می‌شود که بر ترس‌های ناشی از مسیر که در آن استیم را داخل شویم . که. بهای آن وارد شدن به دل ترس‌های ماست .

    به اندازه که روی باورهای توحیدی و ایمانی ما کار کنیم ، به همان اندازه ترس های ما کم می‌شود.

    خداره صد هزار مرتبه شکر بابتی اینهمه آگاهی که درین فایل بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مائده کردی گفته:
    مدت عضویت: 2539 روز

    سلام استاد جانم و‌مریم جانم

    شکر خداوند برای‌ وجود‌ شما و‌ چقدر قدر‌ این سایت و این اکاهی هارو میدونم

    و‌شاکر خداوندم که‌ دوباره فرصتی به من داد برای دریافت این اگاهی ها

    خدایا شکرت:)

    این فایل منو یاد دورانی انداخت که تازه متوجه شدم طمع چیه و‌چجوری‌داره توی وجودم کار میکنه

    و‌بعد فهمیدم ایمان چیه و چطور باید با این سیستم کار کنم

    و الان که سالهاست از اون‌دوران میکذره

    با اینکه خودم ضرر نکردم اما خانوادم و فامیل و اشنایان ضرر کردن

    اما من درسشو‌برداشتم شکر خدا

    استاد از وقتی که یادمه عاشق تغییر بودم

    دختری بودم که همیشه اکتیو‌ و پرانرژی

    اما به شدت دنبال تغییر

    این حجم از استقبال من برای تغییر باعث شذ بیشتر از سنی که داشتم بفهمم و‌ زودتر از اون جیزی که باید میبود تو جامعه رفته بودم و همه کارامو‌ خودم انجام میدادم

    و تجربیاتم از دخترای هم سنم خیلی بیشتر از اون چیزی بوذ که باید میبود

    اما ناراضی نیستم و خیلی راضیم شکرر خدا

    و‌ یکی از اون تغییرهایی که داشتم که به شدت بهم کمک کرد

    حذف تعداد کثیری از دوستایی که داشتم

    به راحتی گزاشتمشون‌کنار

    و‌حتی روابطی که اصلا هدفمند نبودن

    به زاحتی میتونستم‌بزارم کنار شکر خدا

    من‌عاشق‌تغییرم و میدونم که تغییر کرذن چه نتایجی به بار‌میاره

    چون همین الانم که به این شرایط رسیدم همش به خاطر تغییراتی که داشتم بوذه لطف خدا

    و به همین خاطر از بچگی یه دختر جسور و‌شجاع و‌در واقعیت کلمه خیره بودم

    و خیلی دل و جرئت داشتم و‌دارم

    کارایی که من‌میکردم و‌ خواهرم که کنارم‌بوذه

    بهم میگفته مائده خیلی کله خری

    از این‌کله خر بودنم‌ هم نتیجه دیدم هم به نفعم بوده و‌هم به ضررم

    ولی الان که با قوانین دازم‌ میرم جلو میدونم از این کله خر بوذنم کجا و چه موقع استفاده کنم

    که به نفعم باشه

    استاد جانم من خیای تحسینتون میکنم

    از صمیم قلبم

    و شکرگزارم که خداوند از همون اول از همون اوله اول منو با شما اشنا کرد

    و‌در مسیر شما قرار‌داد

    من خیلی دختز خوش شانسی هستم

    چون از همون ابتدای کار من با شما به جزیان افتادم

    با صدای شما

    با باورهای شما

    با اموزش شما

    و به سمت هیچ‌استاد‌ دیکه ای هدایت نشدم

    و‌ زمانی که قلبم گفت عباسمنش

    انگار تیکه گمشده پازلم بوذین توی‌ زندگیم

    که الان سالهاست چسبیده بهم

    و دارم لذت دنیا و اخرت و میبرم

    شکر شکر شکر

    دوستون‌دارم‌استاد️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مریم دوستداشتنی گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    خدایی که مهربانیش همیشگی و رحمتش بی پایان است

    قبل از اینکه شروع کنم به نوشتن کنم میخواستم این پیامو تو دوره عزت نفس بنویسم که یه حسی بهم گفت همینجا بنویس همون حسه بهم گفت این پیام رو اینجا بنویسم

    استاد من یه درخواستی از شما دارم من دلم میخواد از شما یه هدیه بگیرم اونم نه نصفه کامل

    من دلم میخواد دوره روانشناسی ثروت 3 رو به من هدیه بدین که باهاش بتونم کسب و کارمو رونق بدم

    من از دوره های شما دارم استفاده میکنم ولی دلم میخواد این هدیه رو از شما بگیرم

    مطمئنم اگه لیاقتشو داشته باشم شما این پیام رو میخونید منو خوشحال میکنید

    آخیششش اینم از درخواستم🫠

    حالا بریم سراغ این ترس لهنتی

    من یه چند ماهی هست که ایده ای خدا بهم داده که مرتبط به شغلم هست در کنار کارم این وسیله رو میفروشم که بزرگترین دغدغه همکارای منو حل میکنه

    این ایده رو خدا خیلی وقت پیش به من الهام کرده بود که بخاطر باورهای محدود یا ترس انجامش ندادم

    که یدفعه دیدم این ایده رو یکی از همکارام دارن انجام میدن خیلی برام جالب بود چون من هرموقع ایده ای به ذهنم میاد انجام نمیدم دقیقا یکسال یا چندسال بعد یکی دیگه میاد انجام میده

    فکرکنم بخاطر اینکه اون خانم یا آقا ترس رو گذاشته کنارو سریع تصمیم گرفته وتعلل نکرده نزاشته نجواها مثل من سراغش بیاد نزارن کار کنه

    به نظر من واقعا اگه ایده به شما الهام میشه میخواین انجامش بدین قبل شروع نجوا سریع اقدام کنید وقتی تعلل میکنید نجوا ها شروع میشن نمیزارن شما قدم از قدم بردارید و میبینید همون ایده ینفر دیگه داره بخوبی انجامش میده فقط حسرتش برای شما میمونه

    ولی درس خوبی که گرفتم هر زمان ایده ای به ذهنم میرسه سریع اقدام میکنم بدون ترس نجوا که هست ولی همیشه میگم من باتوکل به تو دارم این راهو میرم

    اتفاقا آقایی که ایده کارمو که براش توضیح دادم که دستگاه رو درست کنه بهم همیشه میگه بزار برات زیاد درست کنم ولی خب من چون تازه اول راه هستم گفتم نه فعلا باهمین تعداد کم شروع میکنم تا انشالله به امید حق بیشترش کنیم

    گاماس گاماس

    مسلما اگه بشینم حساب وکتاب کنم که مثلا صدتا سفارش بدم خب پول خوبی بدست میارم ولی عجله ای ندارم دارم روند کارمو تماشا میکنم چون هنوز خیلی از باورام مشکل داره

    اگه با این باورهای دربو داغون سفارش بالا بگیرم مطمئنم تمام پولم به فنا میره

    الان به خودم خیلی افتخار میکنم که تا ایده ای به ذهنم میاد و انجامش میدم حتی اگه نتیجه نده

    ولی این حرص وطمع همیشه هست مخصوصا برای ماهایی که هنوز باورامون مشکل داره نمیتونیم بگیم نه

    برای من پیش نمیاد

    یکی از همکارامون هرسری براش مشتری میاد با اینکه قیمت رو از قبل میگه به مشتری،به محض اینکه میبینه مشتری مشکل پرداخت نداره طمع میکنه قیمت رو میبره بالا همون یدونه مشتریشو از دست میده

    امان از ذهن فقیر

    حسبی الله ونعم الوکیل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    رعنا کرمانشاهیان گفته:
    مدت عضویت: 3187 روز

    مثل همیشه لذت بردم از آموزه هاتون.

    مدتی از سایت و فایل ها دور بودم اما نکاتی که در دوره آفرینش و روانشناسی ثروت گفته بودید همراهم بود و همیشه به خودم یاد اوری می کردم… توی یک سال در آمدم 2 برابر شد و الهامی درونی بمن گفت این امنیت شغلی که الان داری یک تله اس و تو باید تغییر کنی می دونستم اگه به حرفش گوش نکنم مثل تمام وقتایی که گوش ندادم، بعدش پشیمون میشم و حسرت میخورم. پس دلمو زدم به دریا و رفتم تو مسیری که فقط قدم اولش برام واضح بود و بعدش هیچ پشتوانه ای نبود و نمیدونستم قرار چی بشه!

    استاد عزیزم با کمال ناباوری دیدم که معجزه اتفاق افتاد و همه چیز عالی تر شد. نمیگم آسون بود چون سختی و استرس زیادی رو پشت سر گذاشتم، چند ماهی شبانه روز کار کردم و در سال بعدش در آمدم نسبت به سال قبل 5 برابر شد! در مدت این یک سال 2 تا سفر عالی رفتم و ماه گذشته هم ماشینمو عوض کردم که فرآیند ماشین خریدن هم خودش معجزه بود و طوری برای من فرصتش پیش اومد که طی 24 ساعت ما مبلغو جور کردیم و ماشینی که خدا برامون انتخاب کرد خیلی بهتر از اونی بود که خودمون قصد خریدشو داشتیم… هرچی ازین معجزات زندگیم بگم کم گفتم. فقط میتونم بگم قبل این اتفاقات حالم عالی بود از زندگیم لذت میبردم و سپاسگزار خدا بودم و به تضادها و مسایل نادلخواهم توجه نمیکردم. یادمه یک ماه قبل اینکه ماشینمونو عوض کنیم، هنوز مبلغ زیادی برای خرید ماشین کم داشتیم و یکسری مشکلات سرراه کار و زندگیم بود ولی با اینحال به همسرم گفتم من دارم از زندگیم لذت میبرم این روزها بهترین روزای عمرمه.. عاشق زندگیمم و خداروشکر میکنم. و ماه بعدش معجزه شد!

    می دونم این مسیر ادامه داره و من یاد گرفتم هر تضادی پیش اومد از دلش به راه حل برسم و با حلش یک پله بالاتر برم.

    ممنون از شما و مریم نازنین و خداوند مهربون که سالها قبل شمارو سرراه زندگیمون گذاشت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فرشته گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام و درود به استادان عزیزم و دوستان عزیز هم مسیر در این دوره های بی نظیر

    گام چهارم : مدیریت دو خرابکار ذهنی به نام ترس و طمع

    همه ما یکسری ترس ها داریم و همیشه این ترس ها با ما هستند کلید این است : در عین حال که می ترسیم باااید عمل کنیم.

    برای پیامبران هم همینگونه بوده است و ایشان در عین حال که ترس داشته اند توکل میکردند و حرکت میکردند.

    وقتی انسان خواسته هایی داره و براش مهمه بااااید بهاشو بپردازه و ایمانش رو نشون بده

    عزت نفس..ایمان..توکل..باور داشتن به خود به توانایی انجام کار موارد مهمی است که در مواجهه با ترس ها نیاز داریم.

    و مسئله طمع که همیشه دلیلی است که ترفند های پونزی در هر زمانی جواب بوده

    طمع کاری..عجول بودن.. نشناختن قانون.. زود به ثروت رسیدن بدون طی کردن تکامل

    و تمام کسانی که گرفتار ترفند پونزی میشوند همیشه فقرا هستند و در کشور های جهان سوم یعنی آدم هایی که در مدار فقر هستند گول این فریبکاری ها را می خورند.

    استمرار .. استمرار .. استمرار و ایجاد باورهای مناسب ، مقاومت نداشتن ، کنترل ورودی های ذهن ، حرف های جامعه را نشنیدن کلید است ..کلید خوشبختی و ثروت است

    بارها و بارها در قرآن گفته شده حرف لغو و بیهوده را نشنوید.

    سپاس فراوان از استاد عباسمنش و بانو شایسته عزیز

    انشاالله در این مسیر استمرار داشته باشیم و بدون عجله تکامل خود را طی کنیم و این حرف ها ی در و گوهر را جامه ی عمل بپوشانیم به یاری الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    حسین رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 2393 روز

    باسلام خدمت استادعزیز

    خداروشکرازموقع ایکه باگروه تحقیقاتی شماآشناشدم وازفایلهاتون استفاده نمودم به آرامش واطمینان زیادی رسیدم وبامسایل وشکلات زندگی راحت تربرخوردمیکنم

    باتشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    هانیه شیبانی گفته:
    مدت عضویت: 2501 روز

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز و تشکر از قلم زیبا و تأثیرگذارشون.

    نمیتونم بگم چه آرامشی بهم دست میده وقتی میدونم من هم در پیشگاه خداوند عزیز هستم من هم میتونم الهامات رو از خدا دریافت کنم. وقتی به گذشته نه چندان دورم نگاه میکنم که چطور غرق در احساس گناه و بی ارزشی و دور بودن از پیشگاه خداوند بودم، اینکه چقد همیشه نگران خودم بودم و در درونم جنگ بود اینکه خدایا، من بی لیاقت، من گناه کار چه جایگاهی نزد تو باید داشته باشم، ولی حالا استاد به من آموختن، نه، من هم ارزشمند هستم من هم میتونم مورد لطف خداوند و دریافت کننده الهاماتش باشم،چقدر احساس لیاقت و ارزشمندی به من دست داد.از خوب بودن و درجه یک بودن این احساس هرچی بگم کم گفتم. من احساس گناه رو از خودم دور کردم، دارم رو خودم کار میکنم، روی اینکه من هم لایقم، لایق داشتن بهترین ها، لایق رفتن به بهترین مکان‌ها، من آفریده خداوندم و حتما ارزش و لیاقت انسان بودن رو داشتم که اینجام، تو این دنیای پر از زیبایی.

    فقط میتونم بگم خدایا شکرت بخاطر همه چیز.

    از اینکه ایجام و همسفرم با شما به خودم می بالم و احساس آرامشم مهم ترین دست آورده.

    تازگیا جوری شده هر وقت سوال و مساله ای برام پیش میاد،و بدون هیچ برنامه ای یکی از فایلهای استاد رو گوش میدم جوابم پیدا میکنم،و این قطعا لطف خداونده، و من چقدر خوشحالم از این لیاقتی که شایسته دریافت لطف خداوندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سیده سعیده حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2979 روز

    سلام استاد جان و خانم شایسته عزیز

    بازم با دیدن دوباره فایل ها تون به درک جدیدی رسیدم و انگار حرفای جدید می شنیدم با اینکه قبلا این فایل رو دیدم .

    فایلهاتون همیشه به موقع به دردم میخوره. چند وقته خیلی بیشتر از قبل دارم روی خودم کار میکنم و همش به این فکر میکنم چه کاریه که رسالتمه چندین کار رو واردش شدم ولی متوجه شدم رسالت و مورد علاقه من نیست و آمدم بیرون و حالا خانه دارم و فقط دارم روی خودم کار میکنم چند روز پیش یه کاری با سود بالا دیدم ولی علاقه ای بهش نداشتم همش ذهنم میگفت وقتی سود داره علاقه میخوای چکار ولی تونستم جلوی این نجواها رو بگیرم و به خودم گفتم فراوانی در هر شغلی هست من فقط باید علاقه مو پیدا کنم تا اینکه امروز این فایل و دیدم و مطمئن شدم که تصمیمم درسته و باید تکاملم رو طی کنم و عجله ای برای رسیدن به ثروت نداشته باشم چون ثروت همه جا مثل اکسیژن هست من فقط باید در مدارش قرار بگیرم .استاد یه روزی میام و از موفقیتهام براتون میگم البته تا حالا هم به خیلی چیزهای کوچک رسیدم و آرامشی که فکر میکنم بزرگترین نعمتیه که از وقتی با شما آشنا شدم بهش رسیدم .

    بی نهایت ممنونم اول از خدا بعد از شما .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: