مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع» - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

1272 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2888 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    خوشحالم که فصل اول رو تموم کردم و امروز شروع فصل دوم از سفر شگفت انگیز من هست و واقعا احساس می کنم از لحاظ فکری و فرکانسی رشد کردم و کنترل بهتری روی خودم دارم. من بعضی از دوره هار ا با سرمایه ای که از کار قبلیم داشتم خریداری کردم اما این سفر که شروع شد اگر چه من دیر متوجه شدم به خودم گفتم ببین فرنازجان این ها هم مثل مبانی درس هاست. تو بارها شروع کردی و درسی و یا مهارتی رو از نیمه های دوره ای یاد گرفتی اگرچه به معلوماتت اضافه شده و رشد داشتی اما همیشه میدونستی شروع از پایه و بیس چقدر می تونه تو رو قوی تر کنه و چقدر می تونه ارامش بهتری به تو برای طی کردن مسیر بده و چقدر بعدها اعتمادبه نفس و اطمینان بیشتری داری چون انگار زیر و بم رو ددیدی اطلاعات را دریافت کردی هضم کردی باهاشون زندگی کردی . پایه و اصل رو یاد گرفتی و مهارت خودت رو رشد دادی. واقعا من در این دوره و با اموزه های این فایل های رایگانِ بی نهایت ارزشمند از بیس چیزهایی را شنیدم و یادگرفتم وبه کار بردم که قبلا نمی دونستم و به بهعضی از دوستان که می دونستم کم و بیش از دور سایت یا کانال را دنبال می کنند اطلاع دادم البته این حرکت از شدت شوق و خوشحالی خودم بود نمی دونم برای اون ها چه قدر تاثیرگذار بود امیدوارم که تاثیر مثبتی داشته باشه.

    استاد عزیزم الان که دارم می نویسم ویدیوی یکی از نقاشی های آسان و مینیمال خودم را دارم فشرده سازی می کنم برای انتشار و همزمان به خودم این باور قدرتمند رو میدم که زندگی همینقدر می تونه شیرین باشه. و هنر و علاقه من هرچه باشه مقدسه و خداوند انرژی اون رو تبدیل به برکت می کنه . تبدیل به ثروت می کنه تبدیل به عشق و سلامتی می کنه چون من کاری را انجام می دم که با انرژی درونم هماهنگه.

    استاد جان قبلا اگر بود من باید می نشستم تا فشرده سازی ویدیو کامل شه و اون مدت هیچ کاری جز خیره شدن به تکمیل فرایند و حرص خوردن انجام نمی دادم. اما الان می دونم و این توانایی را کسب کردم که زمانم را مدیریت کنم. و بیام کنارش یک کار مفید و عالی انجام بدم و از زندگی لذت ببرم.

    استاد عزیز واقعا هرچیزی باید تکامل خودش رو طی کنه. و واقعا چقدر درست گفتید که این پیشنهادات برای ذهن های فقیر هست. من هم قبلا اینجور بودم. اصلا نمی تونستم تصور کنم و مهارت های خودم را ببینم و اینجوری بود که تموم ایده های من از این دست بود که جایی پول بزارم و یه سودی بگیرم چون این باور رو نداشتم که من توانمندی خلق ثروت دارم که من هم مهارت دارم. که علایق من هم مقدس هست و گسترش دهنده دنیا. همه این ها بخاطر ضعف ما در عزت نفس هست. کسی که ارزشمندی درون خودش رو پیدا کنه در مدار درستی ها قرار می گیره و هرچه این عزت نفس رو بیشتر رشد بده کار کنه و تقویتش کنه واقعا باورهای زیباتر و توانایی های فوق العاده تر ی میسازه و آدم های بهتر و سالم تر و موقعیت ها و ایده های زیباتری رو جذب می کنه.

    استاد عزیزم اصلا یک مثال از خودم بگم . مثال اول مربوط به زبان بود که می خواستم پز بدم که من ترم فلانم هستم. و موفق هم شدم و وارد کلاس ترم های بالا شدم اما چقدر بهم سخت گذشت و من که عاشق زبان بودم چقدر خسته شدم و بلاخره به بهانه کنکور و درس رها کردم.

    الان هم در مورد نقاشی خیلی عجله داشتم. من سالها به دلایل مختلف این علاقه را در خودم سرکوب کرده بودم و الان که تصمیم گرفتم در این حوزه کار کنم خوب متوجه شدم ابرنگ به من حس خوب عجیبی می ده اما هربار که قلم مو رو دست می گرفتم و طرح های سخت رو می خواستم بکشم نمی تونستم و ناامید می شدم و رها می کردم. و وقتی طرح های خیلی ساده می کشیدم هم از خودم راضی نبودم. و البته از نظر امکانات هم نمی تونستم مدام وسایل حرفه ای بخرم و کلاس برم اصلا شاید حوصله این را هم نداشتم متوجه شدم باید از جایی شروع کنم که می تونم و درش عالیم. و امکاناتش رو دارم. و همینطور حس و حالش رو.

    من طرح های ساده و خوبی می کشم با مداد و بعد هم اون ها را به تصاویر دیجیتال تبدیل می کنم و با این کار مفاهیم که دوست دارم رو می رسونم. اما میدونم این قراره رشد کنه و باید به مسیر اجازه بدم تا منو ببره. این کاریه که الان هرموقع باشه توانایی انجامش را دارم و بدون خستگی انجا مش می دم. پس کار درست من همینه و می دونم با ساختن باورهای ثروت ساز می تونه برام ثروت بیاره. همینطور که تصویرسازای موفقی هم وجود دارند حتی اینجا در ایران.

    شاید هم یک روز به واسطه ثروتی که ساختم و رشد باورهام متریال دیگه را امتحان کردم شاید یک روز یک نقاش شدم. هنوز ایده ای ندارم اما می دونم اون چیزی که مهمه شروع از اصل و پایه و طی کردن مبانی و تکامله. گاهی وقتی عجله میکنم یا وسوسه میشم که پله ها را طی نکنم و میانور بزنم یا تقلب کنم می گم اینار و نمی خوام من می خوام خودم بسازم. خودم توانمند بشم، خودم خودم رو کشف و تجربه کنم. و به مدار آدم های مستقل و توانمند برم. از خدا می خوام در این مسیر کمکم کنه و همه به راحتی توانایی ها و عزت نفس خودشون رو پیدا کنند که واقعا عزت نفس کلید همه موفقیت هاست.

    سپاس استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه دوستان نازنینی که این کامنت را می خونند یا نمی خونند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم

    خداوند را هزاران مرتبه سپاسکزارم بابت یک روز و یک فرصت دیگر الهی شکرت

    پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    گام چهارم

    ترس

    همیشه ترس وجود دارد ولی کسی که مسیرش درست است با وجود ترس قدم ها را با توکل بر می دارد

    اگر خواسته مهم دارید باید ایمان و شجاعت خود را نشان بدهید

    حتی پیامبر حتی استاد با وجود ترس ها قدم را برداشت و نتیجه شد چیزی که حالا میبینیم

    اگر قدم ها را نمی داشت و می ترسید هیچ وخت به این جا نمی رسید

    ترس از حرف مردم

    از زمانی که من روی خودم کار میکنم خییلی ترس عایم کمتر شده ولی این پاشنه آشیل من است حرف مردم باید خییلی زیاد روی این کار کنم تا بهبود به قول استاد هر چی کار میکنیم روی باور های خود بهتر می شود هیچ وخت خوب نمی شود اگر فکر کنیم خوب شده اصلا دیگر کاری نمی‌کنیم

    از نظر من بهترین دوره برای خود شناسی دوره احساس لیاقت است گرچه تمام دوره ها عالی است ولی کسی که می خواهد احساس خود ارزشی خود را بالا ببرد دوره احساس لیاقت واقعا معجزه می کند

    طمع حرص عجله برای رسیدن به ثروت

    روش پونزی که در جهان سوم به شکل های مختلف استفاده می شود خیییلی شایع است

    خدا را شکر تا هنوز در دام این روش ها نیفتادم ولی خییلی زیاد شنیدم درباره این حرف ها و از همان اول فهمیدم این راه راه درستی نیست و به مقصد نمی رسد خییلی از دوست عایم را دیدم که قشنگ زندگی خود را غرق کردند ولی نتیجه نگرفتن هیچ حتی مسیر را هم گم کردند چند وخت پیش با پسر عمویم حرف می زدم خییلی بنده خدا توهم می زد سن اش از من بیشتر است ازش پرسیدم چرا یک کاری را شروع نمیکنی گفت من ترید میکنم و گفت سال بعد من این خانه این ماشین را می خرم و بعضی حرف های دگه زد وختی دیدم این بنده خدا اصلا در باغ نیست حرفم را تغییر دادم و راجع به موضوع دیگر صحبت کردم

    خییلی همین طرز فکر را دارند که یک شبه پولدار شوند حالا که من قانون را میفهمم باید نگاه متفاوت داشته باشم آنها نتیجه خود را می‌گیرند من نتیجه خودم را اصلا به کسی کاری نداشته باشم و فقط سرگرم خودم تغییر خودم تغییر افکار تغیییر شخصیتم باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      محسن همگان گفته:
      مدت عضویت: 1095 روز

      درود بر دوست عزیزم اصلش همینه، غیر از خودمون با هیچ کسی کاری نداشته باشیم که چرا اینکارو میکنی، چرا اون کارو نمیکنی، مگر طفلی باشه که مسئولیتش با ماست، یا مگر کسی که با تمام وجودش از ما میخواد که راهنماییش کنیم اون موقع با کمال میل راهنمایی کنیم و بگیم اون چیزی که درسته و نتیجه داده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    میلاد آمای گفته:
    مدت عضویت: 2149 روز

    برای انسان های بزرگ بن بستی وجود ندارد، چون بر این باورند که یا راهی خواهند یافت، یا راهی خواهند ساخت

    .

    .

    .

    ( 4 ژانویه 2025 )

    بنام خداوند بخشنده مهربان🫀

    .

    سلام به استاد عباس منش جان و خانم شایسته عزیزم

    .

    تمرین گام 4

    (تجربیاتی را به یاد بیاورید که به خاطر عدم درک قانون، در دام ضررهایی با الگوی ترفند پونزی افتادید. منظور از ترفند پونزی:

    هر ترفندی که به شما وعده ی یک شبه پیمودن ره صدساله را میدهد؛

    هر ترفندی که اساس آن طمع است نه ارزش آفرینی؛

    هرترفندی که اساس آن احساس بی لیاقتی و ناتوانی درباره خلق شرایط دلخواه در زندگی است؛

    واقعیت گرفتار دام ترفند پونزی به این صورت نشدم

    ولی یه تجربه ای که دارم از بدهکاری که برام پیش اومد چند سال پیش و در دام وام افتادم فقط برای اینکه میخواستم یه شبه پولدار بشم و نمیخاستم قانون تکامل رو رعایت کنم و اصلا اون تضاد مسیری بود که با استاد آشنا شدم و

    کلی زندگیم خراب شده بود

    فشار عصبی اونقدر زیاد بود که موهای سر و صورتم ریخته بود

    ولی ازون به بعد کاملا این قضیه تکامل رو رعایت کردم و هر کاری میخام بکنم اول نگاه میکنم به پیشینه و کارهایی که انجام دادم اگر فاصله زیادی داشته یاشه دورشو خط میکشم

    ولی این ترفند پونزی خیلی توی کار املاک هست که خیلی از مشاوران در دامش میفتن مثلا طرف داره روی یه فایلی کار میکنه ها و اگر یه خورده دوام بیاره اون واحد گل میشه ولی توی دام ترفند پونزی میفته از طرف همکاران یا مالکان یا هر شخص دیگری بهش پیشنهاد کمیسیون بیشتر داده میشه و بخاطره طمع میره سراغ یه فایل دیگه و پیش خودش کمیسیون اونو حساب میکنه میگه اینقدر میشه و رویا پردازی میکنه با اون کمیسیون دیگه قید اون کار قبلی رو میزنه و هم ازین جا رونده و هم ازونجا مونده میشه

    ولی من واقعا همیشه سعی کردم تمام اینا رو با قانون تکامل بسنجم و خداروشکر توی دامش نیفتادم و مسیرمو سعی کردم برم یواش یواش

    و همین باعث شده که آرامش داشته باشم ولی همکارانم همش بدو بدو عجله دیر شد

    و بیا بریم وام بگیریم برای داشتن یه گوشی آیفون جدید و خونه و ماشین

    ولی من اصلا به حرفاشون گوش نمیدم تا این بحث ها میشه میام بیرون

    و سعی میکنم فقط با قانون جلو برم چون واقعا اون تجربه بدهکاری و رعایت نکردن قانون تکامل چنان اهرم رنجی برام شده که از چند کیلومتری وام و قرض و بدهی فرار میکنم و سمتش نمیرم

    یا یه تجربه دیگه ای که داشتم ـ

    همین تابستان امسال بود که شوهر خواهرم بهم پیشنهاد داد که بیا بریم توی زمینه خرید و فروش ملک فعالیت کنیم منم اول گفتم باشه ولی اومدم فکر کردم و از دید قانون برسی کردم دیدم اصلا این کار با روح قانون در تضاده

    چون گفته بود که من پول میذارم تو کار کن

    و منم نمیخواستم توی دام شریک شدن بیفتم و توی دام اینکه بخام جواب بدم به کسی و خلاصه

    بعد یه روز فکر کردن به پیشنهادش گفتم واقعیت نه من فاصله دارم با اون کار و اگر خودت میخوای استارت بزن و من باید مسیر خودمو برم

    یا حتی یادمه برای خرید ماشین جدید شاسی بلند

    باز بهم گفت که بیا بریم این ماشین ثبتنام کنیم قسطی بخریم داشته باشیم

    من گفتم خب چرا اول پولشو نسازیم بعد بریم بخریم گفت اوووو تا چند سال باید پولشو بسازیم بعد بخریم

    نه تا آدم بدهکار نباشه چیز دار نمیشه و منم گفتم دستت درد نکنه شما بخر سوار شو انگار ما سوار شدیم ـ

    من هر موقع شرایطش اوکی بود میرم نقدا پرداخت میکنم میخرم

    و میتونم بگم توی این مورد خیلی خوب هستم

    و تحت هیچ شرایطی خلاف قانون الهی عمل نمیکنم

    .

    .

    .

    در مورد بحث تغییر کردن و ترس نداشتن از تغییر

    میتونم بگم تجربه خوبی داشتم و سال 98 یه سری تصمیمات عالی گرفتم و تغییرات رو در زندگیم ایجاد کردم و باعث شد که الان خیلی راضی باشم و درس و دانشگاه و کار با ماشین رو کنار بذارم و فقط بچسبم به کار املاک و فقط توی اون برم جلو و به موفقیت های خوبی برسم

    و ادامه بدم و ادامه بدم و ادامه بدم

    و استاد در آخر یه جمله ای رو میگه که

    رمز موفقیت:

    استمرار استمرار استمرار و ایجاد باور های مناسب و پذیرفتن بی قید و شرط باورهای مناسب و مقاومت نداشتن و کنترل ورودی ذهن و نشنیدن حرفای جامعه و این تنها کلید خوشبختی و سعادت و ثروت است

    میخوام اینو بگم اگر ما بچه ها یه جاهایی کم نتیجه میگیرم فقط بخاطره اینه که مقاومت داریم در پذیرفتن جملات استاد و بی قید و شرط نمیتونیم بپذیریم که این صحبت ها و باورها کاملا درسته

    و همون حرفا استاد در گام 2 که گفت یسری ها بجای استفاده از قانون فقط قانون رو حفظ میکنن

    و مقاومت ها رو کنار نمیذارن و بی قید و شرط پذیرا نیستن

    و دقیقا درسته ما میخواییم قانون تغییر کنه ولی ما تغییر نکنیم و جالبه به صورت نامرئی هم در این مورد پافشاری میکنیم اگر به یکسری از رفتار ها و اعمالمون دقیق بشیم ردپای اینو میبینیم و بعد میگیم چرا من روی قانون کار میکنم ولی جواب نمیده

    و این ترمز به صورت نامرئی جلوی مارو گرفته

    و ما باید بیس و ریشه رفتار و اعمالمون رو بشناسیم که آیا با روح قانون موافقه یا مخالفه و نخواییم قانون رو با رفتارمون وفق بدیم چون فقط درجا میزنیم و دور خودمون میچرخیم

    .

    .

    .

    خدایا شکرت برای این ردپای گام چهارم

    .

    .

    إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ

    [پروردگارا!] تنها تو را می پرستیم وتنها از تو کمک می خواهیم🫀

    .

    ادامه دارد….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1844 روز

    به نام الله مهربانم که سخاوتمندانه هدایتم کرد به سمت آگاهی هایی که آسانم کنه برای آسانی ها

    سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم و مریم جون عزیز که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین

    ««استمرار، استمرار واستمرار وایجاد باورهای مناسب و پذیرفتن بی قید و شرط باورهای مناسب،مقاومت نداشتن و کنترل ورودی های ذهن و حرفای جامعه رو نشنیدن کلید سعادته….»»

    فایل های پیوسته ای مثل همین فایل های گام هایی برای مهاجرت به مدار بالاتر ،فایل های ارزشمندودانلودیِ روز شمارِتحول و پروژه خانه تکانی ذهن ، باعث میشه تا اون استمراری که استاد راجبش صحبت می‌کنه در من پایدار بشه و همچنان که هرروز بااین آگاهی ها و همینطور آگاهی های محصولات ذهنمو آبیاری و تغذیه میکنم،این تکرار باعث میشه تا باورهای قدرتمند کننده درمن ساخته بشه و دیدن نتایج خودم و دوستانم در این سایت وشنیدن نتایج استادباعث میشه تا مقاومتهای ذهنم شکسته شه و باور پذیر تر شه برام، وهمچنین حذف تلویزیون ، حذف اینستا گرام ، حذف مهمونی های غیر ضروری ، حذف رفتو آمد هایی که چیزی به وزن آگاهی من اضافه نمیکنه ،حذف روابطی که با من هم عقیده نیستند باعث شد تا راحت تر بتونم ذهنمو کنترل کنم و از اون طرفم ،گذروندن مدت زمان بیشتری در سایت و گرفتن ورودی های مناسب ، باعث میشه تا کانون توجهم روی مطالب مناسب باشه و این ورودی های مناسب باعث تجربه ی خروجی های هماهنگ با خواستم شده

    هرچقدر بیشتر بتونم به این روند سالم ادامه بدم و مدت زمان بیشتری رو بااین آگاهی های توحیدی زندگی کنم،

    کمتر میترسم و نگرانم و بیشتر شجاع تر هستم و قوی تر …

    چون من نیاز دارم که بیشتر خداوند رو بشناسم و بیشتر بهش تکیه کنم و هرروز توحیدی تر و موحد تر از قبل باشم .

    خدایا کمکم کن تنها ترا بپرستم و تنها ازتو یاری بجویم منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    مرضيه ابراهيمي گفته:
    مدت عضویت: 2179 روز

    به نام خدای مهربانم که هر آنچه دارم از آن اوست

    سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته عزیزم

    سلام به دوستان همفرکانسم در این سایت الهی

    خدای من استاد اتفاقات عالی داره میوفته،چسب هایی که فکر میکردم تاریخشون تموم شده،ناراحت بودم گفتم خدایا من دارم روی ذهنم کار می‌کنم،چرا ضرر،سعی کردم نگاه مو مثه ادیسون کنم،موقعی که آزمایشگاهش آتیش گرفت و پسرش اومد،دید ادیسون نشسته و داره از رنگ‌های آتیش لذت میبره،سعی کردم احساسمو خوب نگه دارم و با این نگاه که هر اتفاقی که برای من میوفته به نفع منه استفاده کنم،دنبال اینم بودم که چسبها رو زیرقیمت رد کنم،اما نشد،گفتم خدایا جریان چیه،استاد میدونی جریان چی بود،امروز خدا مامورم کرد یه بار دیگه به تاریخ اون چسب ها نگاه کنم،بله درست دیدم،اون چسب ها تا هفت ماه دیگه تاریخ دارند،خدای من خیلی خوشحال شدم،واقعا همینه کافیه نگاه مون رو به موضوعات تغییر بدیم و سعی کنیم احساسمون رو خوب نگه داریم و نتیجه این میشه که اتفاقات به نفع ما رقم میخوره،خدایا شکرت

    استاد منم از چند سالی که با شما هستم،سعی کردم بر ترس‌هام غلبه کنم،اونجایی که ترس تمام وجودم رو میگرفت سعی میکردم،با تمام وجودم از پایین بر روی پله قهرمانی بپرم و بر ترسم غلبه کنم،یه جاهایی تونستم،یه جاهایی هم ترس باعث می‌شد که جسمم بی جون بشه،جوری که حس حرکت کردن رو ازم میگرفت،اما خب یه جاهایی موفق بودم،مثلا مهاجرت به شهر دیگه و جدا شدن از نقطه امن کاری ام،که باعث شد به تضادهایی بربخورم که بخوام کارفرمای خودم باشم،ترس‌ها زیاد بود،نجواها زیاد اما خب رنج موندن توو اون کار برام بیشتر از لذت موندن توو اون کار بود،همین باعث شد عزم رو جزم کردم،شجاعت به خرج دادم و از اون کارمم بیرون اومدم و الان تووی محیط کسب و کار خودم هستم و دارم برای شما کامنت مینویسم،خدایا شکرت

    ترس از تنها زندگی کردن،اینم با کمک آگاهی های شما و داشتن الگویی چون شما تونستم تنهایی چندین ماه زندگی کنم و چقدر غلبه بر این ترسم باعث رشدم شد

    ترس از موش،که فوبیاشو به شدت داشتم از بچگی،بر این ترسمم تا حدود خیلی زیادی غلبه کردم،خدایا شکرت

    ترس از رانندگی،الان حدود یک سال دارم رانندگی می‌کنم و چقدر باعث شده که زندگیم رون تر بشه

    و خیلی ترس‌های دیگه که تووی این چندسالی با شما هستم تونستم برشون غلبه کنم،اما خب این مسیر،مسیر تکاملیه،خیلی چیزها هستند که هنوزم میترسم اما دارم سعی می‌کنم روی باورهای توحیدیم کار کنم تا اونقدر ایمانم قوی بشه که هر روز ترس‌هام کمتر و کمتر بشن،خدایا شکرت

    استاد ترفند پونزی منم چندین سال پیش تووی این باتلاق قرار گرفتم،چندمیلیون پول از دست دادم،اونموقع این آگاهی هارو نداشتم،خواستم بدون اینکه تکاملمو طی کنم دریافتی بالایی داشته باشم ماهانه،اما خب طبق قانون بدون تغییر خداوند که هرگز تغییری نمیکنه،اون سودی که وعده شو داده بودن که هیچ بهم ندادن تازه اصل پولمم از بین رفت از اونجا به بعد خداوند منو در مدار این اگاهی های شما قرار داد،و سالهاست دیگه چنین اشتباهی نکردم و سعی کردم به جای اینکه بدم کسی با پولم کار کنه که یه سودی بهم بده،سرمایه گزاری رو روی خودم بزارم،خدایا شکرت

    خدایا شکرت که با این آگاهی ها جلوی ضررهامو گرفتی

    خدایا شکرت که روزی رسان من تو هستی نه هیچ عامل بیرونی دیگه

    خدایا شکرت که منو لایق بهترین نعمت هات خلق کردی

    خدایا شکرت برای امروزم،شکرت برای دیروزم و شکرت برای فردام

    خدایا شکرت برای فروش امروزم

    خدایا شکرت برای پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    شکرت،شکرت،شکرت

    *کلید خوشبختی،ثروت و سعادت:استمرار،استمرار،استمرار و ایجاد باورهای مناسب،پذیرفتن بی قید و شرط باورهای مناسب،مقاومت نداشتن،کنترل ورودی های ذهن،حرفهای جامعه رو نشنیدن…

    استاد واقعا دیگه شما چطور باید به ما بگی که راه خوشبختی چیه،کلیدش چیه،من خیلی خوشبختم،سالهاست که احساس خوشبختی دارم از وقتی که خداوند هدایتم کرد در این مسیر صراط المستقیم،من باید فقط عمل کنم،عمل،عمل…خدایا هدایتم کن…شکرررررررت

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1672 روز

      مرضیه جانم سلام

      خیلی وقت هست که روی فایل های استاد چیزی برای نوشتنم جاری نمیشود ولی طبق الهام الهی، میخواهم تحسین هایی که در طول خواندن کامنت دوستان میکنم را برای خودشان بنویسم که هم تمرکز به نکات مثبت باشد و هم انتشار نشانه های الهی

      مرضیه جان اول از همه تحسین میکنم که صاحب کسب و کار خودت هستی، اینکه از دل یک تضاد با ایمان بیرون آمدی، به راه حل تمرکز کردی و جسارت مهاجرت را در دلت بیدار کردی و الان از محل کسب و کار خودت برای ما مینویسیم.

      ممنونم که نوشتی و خدا را شکر برای کسب و کارت.

      چقدر زیبا هدایت خدا را دیدی و محصولاتت در کنار تو ماندند تا به بهترین شکل وارد حساب تو شوند. من عاشق خدایی هستم که خودش نعمت میدهد و خودش از آن نعمت محافظت میکند، چه چیز بهتر از این خدا. نوش جانت دختر

      احسنت به تو که دانه دانه ترس هایت را قربانی کردی و ظرفت را بزرگ کردی.

      الهی که ظرفیت از خزانه ی غیب خداوند از ثروت و محبت و عشق و پول و خوشبختی و آرامش لبریز و فراوان باشد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام استاد عزیزم و سلام مریم زیبایی ها

    و سلام به همه همراهان این مسیر الهی

    خدایا هزاران بار شکرت که بازم به لطف و کرم الهی من اینجام و دارم مینویسم

    خدایا هزاران بار شکرت

    ی سپاس گذاری ویژه از مریم عزیز بابت تدوین و برپایی این سریال

    استاد عزیزم بسیار سپاس گذارم که برای بیان این قانون تمام جنبه های زندگی رو تشریح میکنین.

    این داستان طمع بعید میدونم شخصی در کیهان پیدا بشه و مدعی بشه از طمع زخمی نخورده باشه

    به نظر من چون ذاتی ادمی علاقه داره به کمال هر خواسته ای که داره ناخوداگاه با این طمع دست و پنجه نرم میکنه و حتی اندازه سر سوزنی هم باشه قشنگ بلده چه زخمی بزنه و امید هست بشه از این زخم ها درس عبرت گرفت و برای مابقی مسائل زندگی استفاده کرد. و قطعا طمع ریشه در ذهن محدود داره ذهنی که فک میکنه نعمت و رزق خدا محدوده و همین ی بار هست بزار این سری رو بقاپم و ی شبه ره صد ساله برم. ذهنی که نمیخواد تکامل رو طی کنه نمیخواد از هر قدمی که برمیداره درس بگیره ذهنی که خودش رو دزد موقعیت میدونه و میگه تا کسی متوجه نشده من این موقعیت رو کش برم

    ذهنی که خودش رو تو مقایسه گذاشته و فک میکنه با همه اطرافیان در رقابته

    ذهنی که فک میکنه فراوانی جهان هستی محدوده و داره تموم میشه

    ذهنی که فک میکنه شانسی میشه به ثروت رسید

    ذهنی که فک میکنه فقط همین ی بار توانایی ثروتمند شدن هست

    ذهنی که فک میکنه برای رسیدن به ثروت ماندگار و همیشگی راه میانبر هست و فقط این راهو پیدا کرده

    و حتی میشه گفت هزاران باور محدود دیگه

    همین من نوعی در گذشته میگفتم چون تهیه کردن جنس فروش راحت نیس پس بزار با همین موجودی که دارم سود حسابی بگیرم اما وقتی تکامل رو طی کردم و باور فراوانی ساختم متوجه شدم من فقط ی ماموریت دارم وگرنه تهیه و فروش جنس رو ی قدرت بی نهایت داره انجام میده

    و گاها دیدم بدون هیچ تفکری بدون هیچ برنامه هماهنگ شده دارم با حداقل سود میفروشم و به خودم میگم اون که باید رزق برسونه یکی دیگه ست پس بزار منم بتونم سر سفره کسی نون بیارم

    و بارها دیدم بعد از این افکارم و باورم چقدر مسیر تهیه جنس من راحت شده و چقدر درامدم بیشتر و ماندگار تر شده

    خدایا هزاران بار شکرت بابت این اگاهی فوق العاده

    و اما بحث ترس

    استاد حقیقتا من حتی ترس دارم بخوام در مورد این بحث حرف بزنم

    چون واقعا در خیلی از جنبه های زندگیم ترس دارم و اینو هم خیلی خیلی خوب تو دوره عزت نفس فهمیدم که ریشه ترس از ضعیف بودن هست

    اما اینو خیلی قشنگ باور دارم که اگه هزار بار هم زمین بخورم و صفر بشم به راحتی دوباره بلند میشم شاید ی سری سختی هایی داشته باشه اما قطعا پاس کردنش برام راحت هست چون باور هایی ساختم نتایجی دیدم در زندگی خودم و هزاران هزار بار معجزه هایی خدا بهم داده که ایمانمو قوی کرده که خدا همیشگی هست و چراغ هدایتش برای هر کسی که دنبال هدایت هست روشنه

    خدایا هزاران بار شکرت

    مریم زیبایی ها سپاس ویژه از شما که سریالی تدارک دیدین که داره ذهن مارو شخم میزنه و بذر نتایج طلایی میکاره ممنونم ازت گل قشنگم

    خدایا هزاران بار شکرت که هر چه دارم از لطف بی نهایت توست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      Mona گفته:
      مدت عضویت: 1254 روز

      سلام ساناز عزیز از دیدگاه ها

      نظرات

      واز شخصیت ونتایجتون بسیار خوشم اومده

      یک دختر توانمند و قوی و توحیدی هستید

      دوست دارم باهاتون بیشتر در ارتباط باشم

      فهمیدم کارتون به صورت اینترنتی هست از خداوند هدایت خواستم برای رسالت شغلیم به کامنت شما هدایت شدم

      اگه امکانش هست میشه در مورد نوع کارتون توضیح بدین شاید نشونه ای باشه برای پیداکردن همونی که همیشه دنبالشم ممنون میشم راهنماییم کنید

      چون به شدت به کسب و کارهای فروش اینترنتی علاقمندم

      حالا نمیدونم امکان چت خصوصی هم وجود داره یا نه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فرزانه سخنوری گفته:
    مدت عضویت: 884 روز

    سلام و درود بر استاد عباس منش عزیزو خانم شایسته نازنین .

    این فایل و قسمتی از فایل قبل در مورد ترس ها بود.

    از جلسه قبل ذهنم کلمه ترس را به عنوان باور محدود کننده شناسایی کرد و امروز از صبح با دیدن این فایل بهش فکر می کنم .

    ترس در من ریشه دار از اونی هست که فکرشو می کنم .ترس به شکلهای گوناگون همیشه منو محدود کرده و دست و پای منو بسته .

    ترس از بیماری در حال حاضر ،ترس از بی پولی ،ترس از پیری ،ترس از تنها شدن ،ترس از کمبود ،ترس از اقدام کردن ،ترس از عمل کردن به ایده ها و…..

    این ترس در وجودم اونقدر ریشه داره که جزیی از من شده است و از وقتی رو خودم کار می کنم گاهی پیداش کردم ولی مقاومت ها اونقدر زیاده که عملا به عنوان جزئ از ویژگی شخصیتی پذیرفته بودنش .

    آلان با این فایل این باور چموش را پیدا کردم و تصمیم دارم آرام آرام از وجودم پاکش کنم .من که ادعای توحیدی بودن دارم شرک به این وضوح را باید درمان کنم .

    حالا که دارم فکر می کنم می بینم چقدر اذیت شدم و چقدر عقب گرد در زندگی داشتم به خاطر ترس ها .

    پاشنه آشیل ترس از آینده بچها ،ترس از مادر کامل نبودن،ترس از تموم شدن پولهام و سایر ترس ها. که یادم اومد به جایی تو سایت در موردشون نوشتم ولی اقدامی نکردم .

    فقط شناسایی این پاشنه آشیل و باور محدود کننده تاثیر آنچنانی ندارد بلکه قدم برداشتن و برنامه ریزی روزانه برای شناسایی و تغییر این باور به باورهای قوی و سازنده می تونه کمک کننده باشه و پیشرفت های بزرگی را در شخصیت من ایجاد کنه .

    خیلی متعجبم از خودم که از کنار این ترس ها عبور می کردم و این ترس ها اینقدر در زندگی من تاثیر داشتن. و منو محدود و عاجز کرده بودن .

    البته ترس از مرگ در وجودم خیلی کم رنگ شده یا ترس از تنهایی هم تا حدود کمی و…

    ولی باید برای ترس های بزرگم که در حال حاضر اذیتم می کنند و روزگار را برام تیره و تار کردند برنامه بریزم .

    خوب تا همین جا که ترس ها را شناسایی کردم . آگاهانه رصدشون می کنم فکر می کنم یه پله رشد محسوب بشه .حالا باید براشون باورهای درست پیدا کنم .

    ترس از پیر شدن ،ناتوان شدن ،ترس از بیمار شدن ،ترس از بی پول شدن ،ترس از نداشتن و مادر ناکافی بودن ،ترس از قدم زدن در تاریکی .ترس هابی که در تربیت فرزندانم دارم که باعث مشکلاتی برایم شده و پذیرفتن مسولیت سنگین و خارج از توان و طاقتم گردیده است که این مورد بزرگترین پاشنه آشیل من است .این که من مسوول خوشبختی و موفقیت و رشد فرزندانم هستم و اگر نباشم در کنارشان آن ها دچار مشکل می شوند .

    خوب یه راه که الان به نظرم اومد دوباره دوره احساس لیاقت را شروع کنم .

    بدون اینکه رو باورهای توحیدی ام بیشتر و بیشتر. کار کنم .بپذیرم که پیر شدن مرحله ای از زندگی هست و اگر تغذیه خوبی داشته باشم و ورزش کنم و باورهای خوبی بسازم این روند برای من با تاخیر قابل ملاحظه ای صورت می گیره و البته زندگی با کیفیتی را با گذر زمان و خودسازی می توانم تجربه کنم .

    باز هم احساس لیاقت فریاد می زند که من بهت کمک می کنم تا به احساس عالی برسی .

    خدارا شکر می کنم که یک گره بزرگ و باگ بزرگ ذهنی را برایم مشخص کرد باگی که از شرک آشکار و پنهان در وجودم را نشانم داد .

    امشب حتما در دفترم تمامی ترس های آشکار و پنهان وجودم را که شناسایی کرده ام می نویسم و یک برنامه برای کم رنگ شدن آن خواهم چید به یاری رب مهربانم .

    ممنون از استاد شایسته نازنین که این پروژه روزانه را استارت زدن و یک خود نگری و خود شناسی را در وجودم استارت زدند .

    از استاد عباسمنش عزیز بسیار سپاسگزارم .کلام استاد و آموزش های این سایت چه انقلابی را در وجود ما برانگیخت .خداوند به شما سلامتی ،عمر با برکت و عزت و سعادت دنیا و آخرت عطا فرماید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1729 روز

    بنام الله یکتا ،توانای شکست ناپذیر حکیم

    سلام ب همگی عزیزانم

    گام 4

    خدایا صدهزار مرتبه شکر بخاطر این آگاهی های ارزشمند ک بهم رزق دادی

    خدایا شکرت ک هرروز دارم رشد میکنم و ذهنم بازتر میشه

    هرروز یک قدم برای بهبود خودم برمیدارم

    خدایا شکرت ک همیشه حامی و پشتیبانم بودی و هدایتم کردی

    چ زمانهایی ک نمیدونستم و چ الان ک دارم یواش یواش باور میکنم ک هر قدمی ک برداشتم هدایت تو بوده

    هرپیشرفتی ک کردم و خیری ک بهم رسیده ازسمت توبوده

    وهرشری ک بهم رسیده از سمت خودم بوده

    خدایا شکرت ک داری ظرف وجودم و بزرگتر میکنی

    ترس و تردید و دودلی ابزار شیطانه ،ب قول استاد کاسبی شیطان با اینا میچرخه

    ازت سپاسگزارم ک داری آگاهم میکنی ب حس هایی ک در درونم هست و سالها نمیدونستم

    ک دلیل تمام اتفاقات زندگیم همین حس هاییه ک داشتم و دارم ک نتیجه ی افکار و باورهامه

    ک از ورودی هام نشات میگیره

    از گفتگوهای ذهنی غالبم

    از مقایسه کردن ها

    و برچسب زدن ها ب خودم و دیگران

    چقدر خوبه آگاه شدن و چقدر خوبتر هست عمل کردن ب آگاهیا

    دارم سعی میکنم عمل کنم ب آگاهیا و بیشتر ورودی خوب بدم ب ذهنم

    و بیشتر توحیدی باشه چیزی ک احساسم این روزها داره میگه ک زکیه توحید عملی گوش بده

    اگه شده نیم ساعت یا یک ساعت فقط گوش بده ببین چقد حس فوق العاده ای داره

    چقد روحت و سبک‌تر میکنه و قلبت و بازتر

    و غرق آرامش بیشتر

    امروز حسم گفت فایل توحید عملی 9 رو گوش کن و همزمان ک تو باقچه مون مشغول گذاشتن نشا پیازچه هامون تو خاک نم دار بودم گوش دادم

    خدای من اصلا یادم رفته بود درمورد چی بود

    وقتی استاد گفت میخواد درمورد شعر پروین اعتصامی ک درمورد حضرت موسی است و بخونه تو دلم ذوق کردم و خداروشکر گفتم

    انگار بار اول بود داشتم می‌شنیدم و بهتر درک میکردم

    ترس و تردید مادر حضرت موسی

    رو و اعتمادی ک کرد ب الهام ش

    خودمو جای اون گذاشتم ک آیا اگه من بودم

    ب این ندا اعتماد میکردم یا نه!

    واقعا سخته و این نشون میده مادر موسی چقدر ایمان داشت و البته ترس

    ولی با وجود ترسش انجامش داد و بچه شو سپرد ب آب

    چیزی ک استاد گفت ترس چیزیه ک همیشه هست حتی پیامبران هم با وجود ترسی ک داشتن عمل کردن ب الهامات

    ولی اون ایمانه قدرتش از ترسه خییلی بیشتره

    و باعث اقدام میشه

    پروین عزیز چقد قشنگ در ادامه قدرت خداوند و ب صورت شعر درمیاره

    بحر را گفتم دگر طوفان مکن

    این بنای شوق را، ویران مکن

    در میان مستمندان، فرق نیست

    این غریق خرد، بهر غرق نیست

    صخره را گفتم، مکن با او ستیز

    قطره را گفتم، بدان جانب مریز

    امر دادم باد را، کان شیرخوار

    گیرد از دریا، گذارد در کنار

    سنگ را گفتم بزیرش نرم شو

    برف را گفتم، که آب گرم شو

    صبح را گفتم، به رویش خنده کن

    نور را گفتم، دلش را زنده کن

    لاله را گفتم، که نزدیکش بروی

    ژاله را گفتم، که رخسارش بشوی

    خار را گفتم، که خَلخالَش مَکَن

    مار را گفتم، که طفلک را مَزَن

    رنج را گفتم، که صبرش اندک است

    اشک را گفتم مکاهش ، کودک است

    گرگ را گفتم، تن خُردَش مَدَر

    دزد را گفتم، گلوبندش مَبَر

    بخت را گفتم، جهانداریش ده

    هوش را گفتم، که هشیاریش ده

    تیرگیها را نمودم روشنی

    ترسها را جمله کردم ایمنی

    همه چی تحت سیطره ی خداونده

    ابرو باد و مه و خورشید و فلک درکارند

    تا تو نانی ب کف آری و ب غفلت نخوری

    هرآنچه درآسمان ها و زمینه تحت سیطره ی قدرتش هست

    ما ب دریا حکم طوفان می‌دهیم

    ما ب سیل و موج فرمان می‌دهیم

    خدایی ک نیاز ب بندگی من نداره

    اون ب من نیازی نداره

    این منم ک بهش فقیرم

    این منم ک محتاجم بهش

    رابطه ی من با این خدای شکست ناپذیر یک رابطه ی دوطرفه اس

    من باید بندگیشو بکنم اونم اربابی خودشو

    من باید سمت خودمو انجام بدم

    اون خیلی عالی سمت خودشو انجام میده

    خداوند در درونه منه و هرلحظه داره هدایتم میکنه ب نسبتی ک من بهش قدرت میدم

    ب نسبتی ک میدونم ب مسائل من آشناست

    و ب نسبتی ک میدونم خواسته های منو میدونه و راه رسیدن من ب خواسته ام رو میدونه

    و خداوند همیشه درحال هدایت کردن من ب مسیر درسته

    دیروز ی کم گلوم درد میکرد حسم گفت چای با خرما بخور اولین خرما رو ک خوردم هسته شو نگاه گردم

    گفتم چقد جالبه و باحال

    بعد چند کلمه اومد تو ذهنم

    ب اندازه ی هسته ی خرما

    هرچی فکر کردم یادم نبود اینو کجا شنیدم

    سرچ کردم تو گوگل

    ی آیه اومد بالا:

    «و معبودهایی را که شما جز او می‌خوانید حتی حاکمیت و مالکیت (به اندازه) پوست نازکی که روی هسته خرما کشیده شده (در سرتاسر عالم هستی) ندارند» (وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ).فاطر13

    الله اکبر اصلا منقلب شدم

    قطمیر:پوست نازک روی هسته ی خرما هست

    میگه کسایی ک بهشون قدرت میدید و شریک من قرار میدید

    ب اندازه ی پوست نازک هم قدرت ندارن

    خدایا من هیچی ندارم از خودم

    هرآنچه دارم مال توعه ازآن توست

    من تسلیم توام ب هرخیری ازسمت تو محتاجم و فقیر

    منو ب راه راست هدایت کن راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی

    ن کسانی ک براونها غضب کردی و ن گمراهان

    عاشقتممم خدای قشنگم ظرف وجودم و بزرگتر کن کمکم کن تا بهتر درک کنم و عمل کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1672 روز

      سلام زکیه ی زیبای من

      چقدر عکس زیبایی داره و پشت زمینه ی عکست بوی عشق و بهار و سرسبزی را میده.

      خیلی وقت هست که چیزی توی سایت ننوشتم و روی فایل جدید و بی نظیر استاد چیزی برای نوشتن نمیاد.

      ولی امروز که داشتم کامنت بچه ها را می‌خواندم به ذهنم رسید، حالا که من مداوم تو سایت هستم و مداوم کامنت میخونم، این تحسین ذهنی که همیشه برای کسایی که کامنت مینویسند دارم را برای خودشان مکتوب کنم.

      لذا

      بگذارم بگم موقع خواندن کامنتت چی ها گفتم.

      اول که عکس زیبات را بزرگ کردم و کلی زیبایی بصری و منظره ی پشت سرت را تحسین کردم. رنگ روسری ات و اون لبخند پر از حجب و حیای شما را تحسین کردم.

      و بعد کامنتت و شعر زیبای پروین که غوغا میکند. که توحید را فریاد میزند.

      و در نهایت پوسته ی هسته ی خرما.

      نوش جانت خرمایی که میل کردی و ممنونم که برامون یادآوری کردی که نسبت قدرت بقیه به نسبت قدرت خدا از اون پوست نازک روی هسته خرما هم کمتر است.

      زکیه ی زیبایم‌،

      خداوند از خزانه ی غیبش بر زندگی ات، باران ثروت و پول و خوشبختی و آرامش را فراوان و دایمی بباراند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        زکیه لرستانی گفته:
        مدت عضویت: 1729 روز

        بنام خدای عشق و زیبایی

        سلام ب بهار عزیزم

        عاشقتمممم من

        خییییلی ازت ممنونم بخاطر انرژی و عشقی ک از روشنی قلب قشنگت برام فرستادی

        و چقد ب جانم نشست

        نمیدونی ک چقد قلبم و روشن کردی بخاطر پیغامی ک از خداوند برام آوردی عزیزم

        چ انرژی بهم دادی و چقد منقلب شدم با مرور کامنتم

        و معنی کلمه ی قطمیر

        پوسته نازک هسته ی خرما

        این شد ی نشونه برام ک همیشه ب خودم یادآوری کنم ک زکی هیچ کس هیچ قدرتی تو زندگی تو نداره

        قدرت ازآن خداست و خداوند هم این قدرت و داده دست من تا زندگیم و خلق کنم

        یاد مثال سعیده ی عزیزم افتادم ک بارها تکرارش کرد و منم ازش یاد گرفتم:

        اگه کل مردم دنیا باهم جمع بشن وبخوان بال مگسی و درست کنن باهم نمیتونن

        اصلا قدرتش و ندارن

        حالا اگه همون آدما همگی جمع بشن و بخوان ب من آسیبی برسونن نمیتونن

        چون قدرتش ندارن

        امروز هدایت شدم ب توحید عملی 8

        موضوعش این بود دانشمندان کشف کردن ک شادی و ربط داره ب ژنتیک

        و استاد میگفت قدرت دادن ب هر عامل بیرونی حالا هرچی باشه شرک محسوب میشه

        چ ژنتیک

        چ ترس از حیوان وحشی

        چ قدرت دادن ب آدما

        چ و…

        شرک نقطه مقابل توحیده

        خدایا شکرت ک هدایتم کردی ب این مسیر زیبا واین دوستان فوق العاده

        مرررسی بهار قشنگم بخاطر انرژی ک برام فرستادی

        مرررسی بخاطر وجود ارزشمندت

        بارها کامنت های قشنگت و خوندم و کلی تحسینت کردم

        قلبت و میبوسم

        برات بهترینها رو میخوام از الله یکتا

        و اینکه عاشقتمممم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    احسان احمد احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2517 روز

    سلام به همه دوستای خوبم واستاد عباس منش عزیز. عضو تازه سایت هستم و دفعه اولمه که براتون مینویسم. خیلی خوشحالم که خودمو در جمع شما عزیزان میبینم. خیلی خلاصه از خودم بگم, 24 سالمه. ساکن شهر هرات باستان که یکی از شهرهای نوار مرزی نواحی غربی افغانستان هست و میشه گفت همجوار با شهر مشهد مقدس جمهوری اسلامی ایران هستیم. مهندسی معماری خوندم. بعد از فراغت چندفرصت شغلی برام پیش اومد واز آنجایی که پروژه های موقتی بودند تمام شدند وفعلا هم بیکارم وکدام در آمدی ندارم. قبلا وقتی بیکار میشدم مثل خیلی ها برام یکجور رنجش وناراحتی درونی ایجاد میشد وفکر وذهن مرا جوری دگیر خود میکرد که حتی خواب راحت را ازم میگرفت. ولی حالا برعکس. باوجودیکه مثل خیلی از شما دوستان هنوز شاید به کدام دست آوردی هم نرسیده باشم ولی نمیدانم که این اندیشه وباوری که در وجودم شعله ور شده نه تنها آن دغدغه و وسواس را ازم دور کرده بلکه مرا در دنیایی از امید و آرزو ها وباور قوی در تحقق همه آنها قرار داده است.

    لازم نمیبینم که از گذشته تلخ و وحشتناک زندگی خودم که در واقع نمونه تاریکی هستش از زندگی خیلی از بندگان خداوند در این مرز وبوم در جمع شما عزیزانی که مصمم هستیدچون من دیگر به پدیده های منفی زندگی که منشأ همه نابهنجاری هاست لحظه یی نیاندیشید چیزی بگم. زیرا در این مدت خیلی اندک وناچیزی که به تو فیق الهی وارد این میسر شدم ایمان پیداکردم که “آری چشمان را باید شست وجوری دیگر باید دید”, دریافتم که من محکوم به داشتن چنین زندگی اسفباری نیستم ومیتوان جوری دیگر زیست. فهمیدم که تمام اتفاقات چه خوب وچه بد زندگی مان به راستی زاده باور های مان است نه این وآن, واین خود مان هستیم که جهنمی از سختی ها ویا بهشتی از زیبایی ها را برای خود رقم میزنیم.

    آری! ” ای نسخه نامه الهی که تویی وای آیینه جمال شاهی که تویی

    بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

    خیلی سپاسگزار خدای خوب ومهربانم هستم که در این برهه از زندگی ام نوری برایم فرستاد تا مرا متحول کند وبه تفکرم وا دارد و در پرتو آن مسیر واقعی خوشبختی دنیا وآخرتم را بیابم. خداوند این نور را که همانا استاد عباس منش عزیز هست همیشه تابان داشته باشد که با اندیشه های ناب وتفکرات معجزه آسایش وسیله یی شد برای هدایت خیل عظیمی از بندگان خدا بسوی محبوب وخالق شان, تا اینکه بدانند خداوند آنها را عبث وبیهوده نیافریده وهرگز تنهای شان نمیگذارد و برای شان برنامه ها دارد. فقط کافیست تا بی اندیشند وباورکنند.

    دوست تان دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      امیر غفاری گفته:
      مدت عضویت: 3822 روز

      سلام

      وقت بخیرو شادی

      خییییییلی خوش آمدی

      افغانیها بسیار انسانهای سالم و خوش اخلاقی هستن

      تبریک میگم تو سن 24 سالگی با استاد عزیز اشنا شدی

      پیشنهاد میکنم هر روز به این سایت سر بزن، کامنتهارو مطالعه کن و فایلهای صوتی رایگان 24 ساعته گوش کن

      در پناه خداوند همیشه شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      هانیه گفته:
      مدت عضویت: 2228 روز

      وای چقد وقتی این دیدگاهتو خوندم حس کردم خودم که دارم مینویسم و دارم میگم و همیشه دنبال یه موقعیت شبیه خودم بودم که امروز به صورت اتفاقی این دیدگاه شمارو دیدم چقد خوشحالم که هر چیزی که تو ذهنمه خدا بهترین پاسخشو سر راهم قرار میده براتون موفیقت میخوام و سعادت?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      هادی توکلی گفته:
      مدت عضویت: 2877 روز

      سلام دوست عزیز خوش آمدی

      همین تضاد یا مشکلات بود که تورا به همین سایت هدایت کرده.

      میدانی اگر به مشکلات به دید مثبت بهشون بنگری و مشکلات زندگی را یک موفقیت برای خود ببینی و از آن از خدا سپاسگزار باشی حتما مشکلات کم میشوند در زندکی. امید وارم موفق باشی فایل های تضاد و دیگر فایل های رایگلن ببین راستی منم افغانی ام و خیلی خوشحال شدم که ماها نیز افکار خودرا تغییر دهیم???

      در پناه الله شاد و خوشحال باشی ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1041 روز

    الهی به نام تو

    قدم 4

    قدم به قدم پیش میرم تا مهاجرت کنم به مدار بالاتر

    تعهد میدم به گفته سعی کنم عمل کنم

    -همه ما یک سری ترس ها داریم ،ترس ها همیشه با ما هستن این ماییم که نباید متوقف بشیم بخاطره ترسا،با اینکه میترسی قدم براری ،باید توکل کنیم و شروع کنیم ،وقتی یه خواسته داری و برات مهم باید بهاشو بدی ،باید ایمانتو نشون بدی ،

    باورهای خوبو مدام به خودت بگی ،من میدونم خداوند بهم کمک میکنه ،اتفاقات خوب میوفته و خداوند کمک میکنه،درست میشه خدا یه راهی پیدا میکنه.

    ترس ها توهم هستن واقعی نیستن ،با تمام وجود باید وارد ترس هات بشی

    ایمان قوی تر =ترس ها ضعیف تر

    صدای خداوند،صدای آرامشه،صدای امید ،صدای حال خوب

    صدای شیطان ،ترس،ناامیدی ،شک و دو دلی،صدای شیطان خشم .

    من روانشناسی 1 خریدم و با اینکه هنوز کامل روش کار نکردم اما اینو یا تمام وجودم حس کردم و نتایجشو دیدم ،،،روانشناسی ثروت 1 آروم آروم سوارخ های سطلو میبنده و از هزینه های الکی جلوگیری میکنه از ضرر جلوگیری میکنه و باعث میشه پولات اگه تا قبل برات نمیموند و برا هرچیز چرندی خرج میشد،دیگه اون خرجا از بین میره.

    نتیجه دوره های استاد اینکه میتونی به موفقیت برسی و بالا بری و مهم تر از همه اینکه پایین نمیایی…..

    خدایاشکرا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: