مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع» - صفحه 32 (به ترتیب امتیاز)

1272 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ایمان قادری گفته:
    مدت عضویت: 1190 روز

    روز31 از تحول زندگی من

    واقعا چقدر زیبا در مورد طمع انسان ها صحبت میکنیدو اینکه چگوته با ترفند پونزی به روش های مختلف انسان ها گول میخورند ، از خداوند مهربان بسیار سپاس گزارم که مرا در مداری قرار داده که در دام چنین چیز هایی نیفتم و اینکه باید به خودم یاد آوری کنم که قانون تکامل را طی کنم و حواسم به حرص و طمع خودم باشد که مرا از راه راست منحرف نکند

    خیلی سپاس گزارم استادکه در مورد دوره ها هم صحبت کردید واینکه کدام دوره ها پایه هستند و باید از کدام دوره شروع کنیم

    خدای مهربان مرا به راه راست وراه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه آنهایی که غضب کرده ای و نه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    زهرا داودآبادي گفته:
    مدت عضویت: 1632 روز

    به نام خداوند اقیانوس های آبی

    سلام به روی ماهتون

    الهی صد هزار مرتبه شکرت که بهم توفیق دادی تا روز چهارم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو با عشق و اشتیاق فراوان حضور داشته باشم و جلو ببرم

    استاد جانم و مریم جانم ازتون سپاسگزارم که انقدررررو پویا هستین عاشقتونم

    ترس ها هرگز از بین نمیروند ، اونها همیشه هستند ، حتی پیامبران هم ترس داشتند ولی در عین حال که ترس داشتند ، ایمان داشتند و توکل میکردند و اقدام میکردند ، ضمن اینکه ترس ها توهم هستند و فقط زمانی از بین میرن که برم تو دلش

    ترس ها ، نگرانی ها ، شک ها و دودلی ها ابزار شیطان هستند و کسب و کار شیطان همینطوری میره جلو

    وقتی انسان بخواد به یه خواسته ای برسه که برای مهمه باید بهاش رو بپردازه و ایمانش رو نشون بده

    مصداق آیات اول سوره بقره که میفرمایند

    الذین یؤمنون بالغیب

    مصداق ایمان به غیب میشه اینکه من مسیر رو نمیدونم واقعا ، ولی میرم جلو و اونجا اون عزت نفس ، شجاعت ، توکل و ایمان به مسیری که الله میدونه و من نمیدونم کار میکنه

    هرگز نباید بگین که پاشنه آشیل خوب شده ، چون انقدررررر باورهاش عمیقه که به محض اینکه کار کردن روش رو رها کنی دوباره برمیگرده به حالت قبل ( مصداق همون علف های هرز مکه هرگز از بین نمیرن)

    توفیق مهمی که دوره های توحیدی سایت به دانشجو ها میده اینه که به جز اینکه کلی در ابعاد مختلف سود میکنند. ،. از کلی ضرر هم جلوگیری میکنه ، مثل بحث های موسسه ها و نتورک و هزاران داستان دیگه که دست میذاره رو طمع انسان ها و کسی که روی خودش کار نکرده احتمال اینکه بیفته توی این دام ها خیلی زیاده

    ثروتمند شدن مثل همه چیز یک مسیر کااااملا تکاملی هست که اگر قدم به قدم بری جلو ، هم لذت میبری ، هم ثروتمند میشی ، هم اینکه در مراحل بالاتر تصاعد رو تجربه میکنی که فوق العادس و عااااالی

    تمام کسانی که گرفتار ترفند پانزی میشن فقرا هستند

    تمام کسانی که گرفتار ترفند پانزی میشن فقرا هستند

    تمام کسانی که گرفتار ترفند پانزی میشن فقرا هستند

    تمام کسانی که گرفتار ترفند پانزی میشن فقرا هستند

    تمام کسانی که گرفتار ترفند پانزی میشن فقرا هستند

    تمام کسانی که گرفتار ترفند پانزی میشن فقرا هستند

    هیییییچ ثروتمندی گرفتار. این داستان نمیشه و دقیقن دلیلش چیه؟

    تفاوت دیدگاه یک ثروتمند و یک فقیر

    باورهای یک ذهن ثروتمند و باورهای یک ذهن فقیر اینکه ثروتمند به قانون تکامل ایمان داره و با لذت مسیرش رو طَی میکنه اما فقیر عجله داره و طمع میکنه و نابود میشه

    اونهایی که در مدار فقر هستند این اتفاقات براشون میفته ، پس اگر میخوایم از نظر مالی رشد کنیم چاره ای نداریم به جز اینکه مدارمون رو بالا ببریم و بالا رفتن مدار فقط با تغییر باورها ایجاد میشن

    و این هیجان انگیز ترین قانون دنیاست

    اینکه باورها کار میکنند و به محض اینکه باورهات تغییر کنند نتایج رو میبینی و وقتی باورها نهادینه بشن نتایج پایدار رو تجربه میکنی

    قرآن بارها گفته که

    حرف لهو نشنوید

    و نشنیدن این لهو ها یعنی کنترل ورودی ها ، یعنی نگاه متفاوت داشتن نسبت به اکثریت جامعه ، یعنی کنترل ذهن و هزار تا فاکتور دیگه

    استاد عزیزم و مریم جانم سپاسگزارم که حضور در بهشت رو با این سایت توحیدی به من هدیه دادین

    عاشقانه دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    همای سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2337 روز

    سلام از روز چهارم مهاجرت به مدار بالاتر

    استاد خوبم و مریم بانوی زیبا سلام

    خدا شاهده از دیروز تا الان یه درخواستی از خدا داشتم که دقیقا بهش گفتم خدایا من شجاعت میخوام

    دلم میخواد وقتی میگم خدای من فلانه توی عمل بتونم نشون بدم

    بهش گفتم خدایا من نمیخوام ترسام منو ازت دور کنه

    و این هم زمانی های آگاهی های فایل شما و در خواست های من عجیب برام حس خوب و این حس که همه. حواس خدای من پیش منه رو میده

    من همینجا اقرار میکنم که سرتا پا ترسم

    خدایا من بهت قول میدم دونه به دونشون رو درست میکنم

    استاد حرف الان نیستا ازز وقتی یادم میاد ترسام صد برابر ایمانم و ارامشم بوده

    استاد همه چیز در این عالم دو وجه داره

    به اندازه ای که من روی ایمانم کار کنم ترسام کم میشه

    رب العالمین بزرگ ترین ترس همیشگی من طرد شدن ازخدای خودم بوده

    یعنی از هفت سالگی و خاطراتی که توی ذهنمه یادمه که صب و شبم نگران این بودم که الان خدا راضیه

    الان راضی نیست

    الان دید خطا کردم

    الان می زنه فرق کمرم

    الان یه انتقام سخت میگیره

    الان یه عذابی میفرسته

    تمامش به باورهای مذهبی من که از خانوادم گرفتم برمیگرده

    همیشه ترس از دست دادن ادمای مهم زندگیم‌همراهم بوده وقتی میگم همیشه یعنی همییییشههه و فقط از ادمی به ادم دیگه انتقال پیدا کرده

    ترس از بی پولی

    ترس از هرچی بگید رو بوده و الانم هست

    شدیدا از شروع کار جدید می ترسم

    وجالبه که همیشه هم وقتی شروع کردم حالا به هر شکلی بوده خیلی همه چیز خوب پیش رفته واوکی بوده

    همیشه دست های کمک رسان رب العالیمن‌همراهم بوده واقعا

    ولی وقتی نگاه میکنم درصد ایمانم به ترسام 10به 90هست

    امااشکال نداره مقدمه تغییر پذیرش و درک اینه که ایراد کجاست

    امروز لیست ترسامو‌می نویسم و از کوچیک به بزرگ شروع میکنم بهشون غلبه کردن و باورهای درستشو ساختن به امید الله مهربان

    برای داستان ترفندهای پونزی هم باید بگم که

    من یک بار در دامش افتادم

    و قشنگ بهاشو دادم

    ویه عالمه فرکانسم اومد پایین

    و مجبور شدم برای برگشتن سر جای قبلم خیلی بها بدم

    من توی یکی از این شرکتای بازار یابی رفتم و متاسفانه اصلا تجربه خوبی نبود

    اما بعدش دیگه واقعا تو تله نیافتادم به لطف خدا

    و الهی شکر چندین بار نه گفتم

    چندین بار موقعیت هایی بهم پیشنهاد شد که یهو یادم اومد دارم طمع میکنم یا فکر کردم حالا یه فرصتی ایجاد شده معلوم نیست دیگه پیش بیاد یا نه رو باور نکردم

    اگر یه بار فرصتی پیش اومد یعنی هزاربار دیگه بوجود میاد واین طمعمو اروم میکنه

    بازم ازتون ممنونم

    منتظر نتایج عالی من باشین استاد

    به خودم قول دادم جزو اون دسته از دانشجوهای شما باشم که با نتایج بزرگ قبول می کنید باهاشون دیدار داشته باشید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    زینب کریمی گفته:
    مدت عضویت: 587 روز

    سلام ودرود بر استاد عزیزم…

    وای استاد خیلی عالی بود

    این ترفند پونزی که توضیح دادید قشنگ چندین نفر از اقوام اومدن تو ذهنم که دقیقا طبق چیزی که شما فرمودین بخاطر سود بیشتر بعد از چند ماه پولاشونو ازدست دادن و حالا برای برگشت پول هم میگن فعلا همشو نمیتونن برگردونن.

    خیلی حرفاتون منطقی و فوق العادس بنظرم قشر ثروتمند تلاش میکنن خودشون پول بدست بیارن یا جاهای مطمئن سرمایه کذاری میکنن ولی افراد فقیر فقط میخوان بشینن خونه و سود پولشونو بگیرن

    واقعا درسته…

    من قبل از اشنایی با شما استاد، از چشم زخم و خیلی چیزاها میترسیدم و اینهارو خیلی بزرگ کرده بودم برای خودم اما حالا دیگه دارم تلاش میکنم نترسم

    مثلا برای چشم زخم باوری که ساختم اینه که بدون اذن خداوند برگی از روی درخت نمیفته و کسی نمیتونه با چشم زدن من، مانع رشد و پیشرفتم بشه

    چون میگم هنه ی اینها به اون فرکانس های من ربط داره

    من اگه باور نداشته باشم به این اتفاق هیچ کسی نمیتونه منم چشم بزنه یا سحروجادو کنه پس دیگه بهش بال و پر نمیدم و دیگه باورش ندارم

    و سعی میکنم فرکانسمو بالا نگهدارم و مدام باخودم‌بگم خداوند مراقب منه و هیچ قدرتی برتر از قدرت خدای عزیزم نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1199 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    چقدر عالی که این زمان برای من مهیا شد تا بتوانم به راحتی و آرامش به این فایل گوش بدهم

    همیشه من در زندگی خودم ترس داشتنم

    همیشه نگران آینده بودم

    همیشه درگیر عواقب و مشکلات کاری بودم که در اینده شاید برای من رخ خواهد داد

    چقدر این ترس ها دست و پای من را می بست

    سبب می شد که نتوانم به جلو حرکت کنم

    سبب می شد که عقب گرد کنم و یا اینکه درجا بزنم

    چقدر این حال من را خوب می کرد وقتی که به خدای خودم توکل می کردم و از او کمک می گرفتم

    چقدر حال خوب داشتم زمانی که خداوند به کمک من می آید و من را به جلو می برد

    آنوقت من مثل همیشه شاد و سرحال هستم

    آنوقت من هستم که به راحتی و آسانی روند زندگی من هموار می شود

    مثل الان که در مغازه خودم ایستاده ام و در حال گوش دادن به این فایل فوق العاده هستم

    با وجودی که هنوز ترس دارم اما خوشحال هستم که در روند کسب و کار شخصی خودم موفق هستم

    می دانم که در اینجا که هستم هنوز خیلی جای کار کردن و بهتر شدن دارم

    اما

    اما

    هر بار خدا را شکر می کنم که راه و مسیر درست را به من نشان داده است

    ممنون استاد عزیز خوب خودم هستم که راهنما و مشاور ما در این مسیر پر از حس و حال خوب هستند

    وقتی که به گذشته خودم فکر می کنم می بینم که چقدر درگیر نجواهای ذهنی خودم بوده ام

    چقدر حرف دیگران برای من مهم بوده است

    گوش به اخبار و رسانه ها می دادم

    همه اینها ترس را در وجود من به وجود می آوردند

    سبب می شد که نتوانم به سمت جلو حرکت کنم

    این سبب می شد که من نگران فردا باشم و در نهایت دچار ترس و استرس می دم

    در نهایت گرفتار یاس و ناامیدی می شدم چرا که تمام سختی های کار به سراغ من می امد

    ناامید می شدم و اگر هم می خواستم دست به کاری بزنم انتظار داشتم که یک شبه به موفقیت برسم

    صبر نداشتم

    تحمل نداشتم

    چقدر سختی به من وارد می شد

    چقدر حال من خراب می شد

    چقدر من درگیر اما و اگرها می شدم

    همه اینها از ترس برای من سرچشمه می گرفت

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    عاطفه معین گفته:
    مدت عضویت: 828 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد و مریم عزیزم و همه دوستان هم فرکانسم در این مسیر زیبا و سرشار از آگاهی و آرامش.

    غلبه بر ترس و نه گفتن به نجواهای منفی :

    وقتی میخواستم کسب و کار خانگیم را راه بندازم ترس زیادی داشتم و نجوا می اومد که اگه نتونستی چی! اگه مشتری نبود ! اگه ضرر کردی …

    ولی من به ترس هام غلبه کردم و به نجواها نه گفتم ، و کار براحتی انجام شد .

    پشت این غلبه بر ترس ها و ادامه دادن ها فرمانروای کل کیهان ، خداوند دانای توانای قدرتمند بود ، خدایی که رب ، بلند مرتبه و بخشنده مهربانه و این غلبه بر ترس همون ایمان هست که باعث قدم برداشتن من شد، خدایا شکرت.

    قانون تکامل و طمع !!!

    طمع و طی نکردن مسیر درست از ذهن فقیر میاد، از فقر و تکیه بر خود میاد و کسی که تکامل طی نکنه و خودش رو عقل کل بدونه نه خدا رو قطعا شکست میخوره .

    چند سال پیش که شرایط مالی بدی هم داشتم ، در شرکتی کار می‌کردم که میخواستم راه صد ساله رو یک شبه برم و با پول وام به حرف های مدیری گوش کردم و خریدهایی انجام دادم که کلی اذیت شدم و بخاطر شون ضرر کردم و بعد از اون یاد گرفتم طمع نکنم! روی خلق خدا حساب نکنم ! و دور وام -قرض و چک رو خط قرمز بکشم .

    بابت این آگاهی های ناب ازتون ممنونم

    به خودمون یادآوری کنیم : ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است. پس به این آگاهی ها بجز گوش دادن و نت برداری و کامنت گذاشتن عمل هم بکنیم .

    خدایا شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2301 روز

    بنام الله مهربان

    سلام به همه عزیزان سایت

    جلسه 4 مهاجرت به مدار بالاتر

    تمرین

    خدا رو شکر از این لحاظ هیچ وقت این رو قبول نداشتم که پولت بده به کسی سریع سود خوبی میده ثروتمند میشی

    درمورد عدم درک قانون تکامل درمورد مهاجرت چرا ضربه خوردم پولم از دست دادم روی حرف ادمها امید بستم رفتم ضربه خوردم والان مدام به خودم میگم روی هیچ کس جز خدا حساب نکن وقدرت رو فقط بده به خودش

    درپناه الله مهربان وهدایتگر باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مریم پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 2053 روز

    به نام الله.سلام به همه خوبان آگاه.

    استادعزیز منم یه بار در قالب خیلی کوچکتر گول خوردم .ولی همون برام درسی شد که دیگه خدایاشکر تکرار برام نشه.هفت سال پیش یه اسمس اومد که هدیه خود رو دریافت کن عدد چند ارسال کن منم ارسال کردم سریع از تهران زنگ زدند شما شانس برنده شدن زیاده فقط تا یک ساعت وقت داری سیصد واریز کنی ماچندتیکه وسیله خونه هم ارسال میکنیم تا تو قرعه کشی ماشین جا نمونی.حالا جالبه من صبحش هی تجسم میکردم که ماشین برنده شدم وچندساعت بعد که زنگ زدن گفتم این حتما نشانه هست دنبالش کنم.اون موقع هنوز به قوانین زیاد آگاه نبودم اول راه بودم.منم با بچه یک ساله رفتم بانک یک ساعت صف وایستادم تا واریز کردم بعد دوهفته چندتیکه وسیله بی کیفیت که یکیش کلن خراب بود وتوش پر تار عنکبوت بود دم خونه ارسال شد هی برای قرعه کشی زنگ زدم میگفت این هفته اون هفته.گفتم دیگه من گول نمیخورم هرپیامی میاد اینجوری توجه نمیکنم.خدایاشکر که بازی باعث شد آگاه بشم تا ضررهای بزرگتر نکنم.یه بارم میخواستم یه قالی شش متری بخرم تو شهر خودم گشتم قیمت بالا بود بعد از این فضای مجازی قالی کاشی تبلیغ می‌کرد که قیمتش پایین‌ترین منم سفارش دادم مثلایک تومن سود کردم وقتی قالی اومد از کارخانه کاشان ولی پشتش برچسب قالی مشهد بود زنگ زدم آقاهه گفت اون برچسب تجاری ماست قالی بعد یک ماه تبدیل به موکت شد اینقدر که بی کیفیت بود وچندین نخ از رو قالی سرش بیرون بودن.گفتم دیگه من باشم که چیزی رو ندیده بخرم که کلن همون سه میلیون هم حیف شد.درسی شد برام جایی که گفتن تخفیف داریم وارزونتربود گول نخورم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مریم شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 1018 روز

    به نام خدای مهربان و هدایتگر

    گام چهارم

    خدایا ازت ممنونم که بهم فرصت دادی تا این قدم رو هم طی کنم و نکته های ناب زندگی آسان رو از زبان استادم بشنوم

    من به شخصه درگیر ترفندی شده بودم که این روزا خیلی زیاد و پرطرفدار شده و همه جا تبلیغش هست و میتونه شکلی از ترفند پونزی باشه

    اونم ترفند اقساطی خریدنه که الان صد ها سایت و موسسه و… هستند که یا مبالغ اعتباری در اختیار مردم قرار میدن که با درصدی سود بهشون برگردونن یا تکنیک فروش اقساطی رو برای فروش محصولاتشون استفاده میکنن

    این ترفند داره حس حرص و طمع رو در انسان برانگیخته میکنه و همینطور باور ناتوانی در پرداخت نقدی بهای درخواستاشون رو القا میکنه و همینطور باور عدم احساس لیاقت رو تقویت میکنه چون داره نامحسوس میگه تو که لیاقت نقدی خریدن رو نداری تو که عرضه پول خوب ساختن رو نداری بیا بهت قسطی بفروشم…

    متاسفانه من هم یه مدت شدید درگیر این ترفند شده بودم که هرچیزی که نیاز داشتم رو به صورت قسطی میخریدم حتی تا جایی وسوسه میشدم که حتی وسایل مصرفی و مواد غذایی خونه رو هم از اپلیکیشن های خرید اعتباری و اقساط چند ماهه خرید میکردم

    ناآگاه بودم و فکر میکردم که دارم سود میکنم دارم زرنگ بازی درمیارم و من خیلی باهوشم که هم با تخفیف و هم قسطی دارم نیازم رو رفع میکنم

    بله شاید از یه نظر درست هم بیاد و من خیلی از محصولاتی که با شرایطم نمیتونستم نقدی بخرم رو با این روش خریدم اما این ظاهر گول زننده داستانه…

    من الان که فکر میکنم میبینم که داشتم هربار حریص تر میشدم، طمع کار تر میشدم و البته که با این کارم و خرید اقساطی، داشتم در عمل به جهان فرکانس فقر، بی لیاقتی، ناتوانی رو ارسال میکردم

    داشتم با رفتارم میگفتم که من لایق خلق پول های عالی نیستم که هرچی میخوام رو نقدی بخرم، من لایق ثروتمند شدن نیستم و…

    علاوه بر این فرکانس های منفی، هربار که میرفتم اقساطم رو چک میکردم نجواها و ترس ها بهم هجوم میاوردن که نکنه نتونم قسطش رو بدم و…

    کلی استرس و دغدغه فکری که نتیجش میشد احساس بد و همه میدونیم که نتیجه این احساس تجربه اتفاقات نادلخواه هست

    من داشتم این روند رو ادامه میدادم تا زمانی که چند روز قبل از شروع پروژه خداوند هدایتم کرد به بخش پاسخ به مسائل زندگی

    در اون قسمت هدایت شدم به مقاله ای که خانم شایسته عزیز در مورد احساس لیاقت و پرداخت بهای نیازهامون نوشته بودن

    با این مقاله فوقالعاده تلنگر بزرگی بهم زده شد و خداوند از این طریق من رو باز هم نجات داد و به راه درست و مطابق با قانون هدایتم کرد

    بعد از این هدایت تصمیم جدی گرفتم که خرید قسطی و اعتباری و حتی دنبال اجناس تخفیف دار بودن و تخفیف خواستن موقع خرید جزو خط قرمزام باشه و خداروشکر تا الان بهش پایبند بودم و با وجود نجواها و وسوسه ها خیلی خوب عمل کردم

    و اقدام دیگه ای که انجام دادم این بود که تمام اقساطم رو هم حتی قبل از سررسید موعدشون پرداخت کردم و این هم هدایت خدا بود چون با این اقدام احساسم عالی شد و انگاری یه باری از رو شونم برداشته شد

    بعد از خوندن اون مقاله ارزشمند درباره احساس لیاقت هدایت شدم به شنیدن مطلبی که یه جملش خیلی برام درس داشت و حس خوب بهم داد

    اونم این بود که حتی اگر پولت به اندازه ای نیست که زیاد خرید کنی اشکال نداره یه دونه بخر اما باکیفیتش رو بخر، یه لباس داشته باش اما با کیفیتش رو داشته باش، هفته ای یه بار میوه بخور اما میوه درجه یک بخور و…

    دیدم که راست میگن و این یعنی من دارم با خرید های با کیفیت فرکانس احساس لیاقت به جهان میفرستم و قطعا که جهان از انسان های جسور و لایق حمایت میکنه و نعمت های بیشتری بهشون میده

    خدایا شکرت که لطف و فضلت همیشه شامل حالمه

    شکرت که دارمت ای رفیق کسی که رفیقی نداره…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فاطمه درویشی گفته:
      مدت عضویت: 571 روز

      مریم جان

      چقدر زیبا نوشته بودی

      دمت گرم دختر

      آفرین بهت

      تحسین ات کردم

      هم تشویق شدم که مقاله احساس لیاقت که گفتی بخونم

      هم تجربه خودم بگم

      این پاشنه آشیل منم هست

      دنبال ارزونی و اقتصادی بودن چیزا می گردم

      برای همینم کسب و کارم توی این محور می گردونم

      و این اشتباهه

      کم بخر با کیفیت بخر

      چقدر جمله ات برام عجیب بود

      خیلی زیاد عجیب

      لباس چرم و بوت خیلی وقته دلم میخواد بخرم ولی میگم اوووو با این پول کلی چیز میز دیگه میشه خرید

      خیلی دنبال اقتصادی بودن بودم

      ولی این اشتباه ه

      ممنونم ازت مریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهسا آبسری گفته:
    مدت عضویت: 893 روز

    بنام خدای هدایتگرم بسمت زیبایی ها و خیر و خوبی

    خدا جونم سپاسگزارم که به من لطف کردی روز چهارم از تعهدم رو هم انجام بدم و این گام رو بردارم

    سپاسگزارم از مریم شایسته عزیزم که با این برنامه ها حداقل کمک رو به منی میکنه که کمالگرا هستم و وسط راه ول می‌کنم همه چی رو با این پروژه ها من هر بار روی خودم بیشتر کار می‌کنم که یه پروژه رو به اتمام برسونم

    پروژه خانه تکانی رو من به اتمام رسوندم و واسم انگیزه شد که پس مهسا داری بهتر میشی ادامه بده و پروژه برای خودت در نظر بگیر به مدت کوتاه و تمومش کن تا بتونی بر این بیماری کمالگرایی غلبه کنی و یک قدم یک قدم خودت رو بهبود بدی عجله نکن و اجازه بده در این مورد تکاملت طی بشه که این بزرگ‌ترین پاشنه آشیل و ترمز تو تو رسیدن به خواسته هاته

    خدایا به امید تو

    تمرین این جلسه:

    الف) تجربیاتی را به یاد بیاورید که به خاطر عدم درک قانون، در دام ضررهایی با الگوی ترفند پونزی افتادید. منظور از ترفند پونزی، هر ترفندی است که:

    به شما وعده ی یک شبه پیمودن ره صدساله را میدهد؛

    هر ترفندی که اساس آن طمع است نه ارزش آفرینی؛

    هرترفندی که اساس آن احساس بی لیاقتی و ناتوانی درباره خلق شرایط دلخواه در زندگی است.

    من و همسرم از وقتی با استاد آشنا شدیم تمام سعیمونو کردیم که نه از کسی قرض کنیم نه وام بگیریم و تا جایی که تونستیم وامهامون رو صفر کردیم بجز یکیشونو که اونم به امید خدا صفر خواهیم کرد از طرفیم اصلا حتی تو بورس و این برنامه هایی که میگن یه شبه ‌پولت چند برابر میشه اصلا شرکت نمیکردیم و سعی میکردیم که قانونو رعایت کنیم

    اما تو یه برهه که گفتم همه چی رو ول کردم و رو خودم دیگه کار نمیکردم مدارم پایین اومد و در مدار یه کمپانی به اسم کوروش کمپانی قرار گرفتم که فروش گوشی اپل داشتن با حداقل ده دوازده تومن زیر قیمت بازار منم واسه کارم گوشی لازم داشتم و اون موقعی بود که به عوامل بیرونی قدرت داده بودم میگفتم واسه اینکه فروشم بهتر بشه باید عکس محصولاتم با کیفیت باشه وگرنه نمیشه و همین باعث شده بود من در مدار کلاهبرداری و ذهنیت فقیر قرار بگیرم وقتی دیدم این مجموعه رو کل سلبریتیها و بلاگرا دارن تبلیغ میکنن و دارن هربارم گوشیهای بعضی مردم رو میدن با قیمت پایین متاسفانه اعتماد کردم و سال402 مبلغ24 میلیون به حساب پونزی پرداخت کردم و بعدم که همه چی معلوم شد که پونزیه

    چند ماه بعد وقتی فهمیدم کلاهبرداریه خانوادم خیلی ناراحت شدن خواهرام گریه می‌کردن و دلسوزی که پولت رفت و از این حرفا

    اما خداوند خودش شاهده که اون لحظه انگار یه پتک تو سرم خورد انگار خدا بهم سیلی زد و گفت بسه دیگه انقد بیراهه نرو انقد نخواه به بقیه قدرت بدی و قدرت رو از من بگیری

    من و شوهرم فقط گفتیم خداروشکر که درس گرفتیم و دیگه یادمون میمونه که هرگز هرگز نه دنبال تخفیف باشیم نه جنس ارزون نه سود بالاتر از حد ممکن

    بعد از اون قضیه که پولام رفت خواهرام همش میگفتن مهسا حالا چیکار میکنی منم میگفتم چیکار می‌کنم با همین گوشی تو دستم ادامه میدم رفتم واسه گوشیم گلس و کاور خریدم تعمیرش کردم و گفتم حالا از اولشم بهتر شد با احساس خوب دیگه به اون موضوع فکرم نکردم از خدا خواستم خدا جونم من از تو میخوام واسم گوشی جور کنی و دیگه هیچ اقدامی نکردم به چهار ماه نرسید که همسرم روز تولدم واسم یه گوشی 13 خوشگل خرید و سورپرایزم کرد و اون لحظه انگار که کامل قانونو درک کردم که ببین مهسا تو رها کردی به خودش سپردی با حال خوب دیگه نیازمند گوشی نبودم بهش بعنوان یه عاملی که واسه پیشرفتم مهمه فک نکردم فقط دوس داشتم داشته باشمش و از خدا خواستم و خدا واسم جورش کرد

    خدارو هزار بار شکر می‌کنم بخاطر قوانین بدون تغییرش

    خداجونم سپاسگزارم که من رو جانشین خودت بر روی زمین آفریدی به‌من قلب دادی و شاه نشین قلبم شدی کلیدشم بهم دادی و گفتی هر وقت احساست خوبه بدون که من تو قلبتم و کنارتم و دارم بهت لبخند میزنم

    خداوندا من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم

    که تو در عرش کبریای خود نداری

    من چون تویی دارم و تو چون خودی نداری

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم

    مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن آمین یا رب العالمین

    سپاسگزارم استاد عزیزم مریم نازنینم و دوست هم فرکانسیم که وقت گذاشتین و کامنت منو که از درونم جوشید خوندی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: