مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع» - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/08/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-02 07:24:062025-01-03 06:30:26مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سپاس و شکر خدایی که هر لحظه در حال هدایت و حمایت ماست عزت نفس داشتن یعنی خودتو از دید روح ببینی نه از دیدگاه ذهن ،چون ذهن ما شامل دیدگاههایی هست که الگوهای ما بما داشتند و نسبت دادند و ذهن ما دید و شنید و باور کرد و ما هم باورهای دیگران رو زندگی کردیم و همان نتایج حاصل شد و وقتی خودمان را با دیدگاه روح که بخشی از انرژی منبع هست ببینیم میفهمیم ما پاک و خالص و برای تمام رویاهایمان کافی کافی هستیم و ذاتا ارزشمند و با لیاقت هستیم و نیازی به تایید یا رد ذهن نداریم ما روح هستیم نه ذهن
با تشکر از زحمات ارزنده استاد عزیز و خانم شایسته یا حق
سلام بر عزیزانم
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر خانم شایسته عزیزم
خدارو شکر که اینجا هستم در گام چهارم
خانم شایسته عزیزم واقعا ازتون سپاسگذارم برای این پروژه ، انقدر مطمئنم که در پایان این پروژه به مدارهای بالاتری میرسم که صبح ها زودتر از خواب بیدار میشم و احساس میکنم دارم مهمترین کار زندگیمو انجام میدم و این یه نعمت بزرگیه در این شرایطی که هستم و روزمرگی منو که دچارش شده بودم داره تبدیل به انگیزه و هدف میکنه
میخوام اول درمورد ترسهام بگم ، وقتی برای اولین بار در دوره عزت نفس به این فکر کردم که من چه ترسهایی دارم فقط چندتا مورد کوچیک پیدا کردم اما هرچقدر که بیشتر خودمو شناختم متوجه شدم که ترسهای من خیلی خیلی بیشتر از چیزیه که فکرشو میکنم مثلا من اونموقع اصلا فکرشو نمیکردم که ممکنه یه روزی از بیماری بترسم اما وقتی بیماری اومد و قرینطینه شدیم متوجه شدم که خیلی از بیمار شدن میترسم و نمونه دیگه همین اواخر که دچار یک بیماری ناجور شدم تمام زندگیمو روز و شبمو حتی خوابهایی که میدیدمو ترس فرا گرفته و اتفاقا با همین تضاد بود که فهمیدم ترسها واهی هستن چون ترسهای من اغلب درمورد چیزهایییه که اصلا اتفاق نیوفتاده و وقتی داشتم این قسمتو گوش میدادم متوجه شدم من یه ترس بزرگ دیگه ای که دارم اینه که مردم فکر کنن من آدم بدبخت و تنهایی هستم و به خاطر این ترس خیلی وقتا سعی میکنم خودمو الکی شاد نشون بدم و یه طوری نشون بدم که کسی فکر نکنه من بدبختم
درمورد ترفند پونزی که خودم یک بار دچارش شدم و خدارو شکر که خیلی زود فهمیدم دارم اشتباه میکنم و ادامه ندادم یعنی هدف من این نبود که یک شبه ثروتمند شم، من اون اوایل که در فایلهای استاد شنیده بودم هرچقدر ثروتمند شوی نزد خدا محبوبتر میشوی و خیلی خیلی مشتاق بودم خدارو درست درک کنم رفتم سمت ثروت که درواقع از طریق ثروت خدارو بشناسم و همون موقع ها بود که یکی اومد و منو به نتورک دعوت کرد و منم که بسیار ناآگاه بودم بدون تحقیق و مطالعه هر چی که اون طرف بهم میگفت میگفتم چشم و از یه جایی به بعد دیدم اینا دارن برعکس چیزهایی که من از برنامه های استاد دست و پا شکسته یاد گرفته بودم میگن مثلا همش اصرار داشتن که من پول قرض بگیرم و من میدونستم یکی از کارهایی که برای ثروت باید انجام بدیم اینه که نه پول قرض بگیریم نه پول قرض بدیم و اینطوری شد که احساس کردم دارم مسیرو اشتباه میرم و بعد اومدم توو عقل کل سرچ کردم نتورک و دیدم استاد در یکی از فایلهاشون درمورد نتورک صحبت کردن که بسیار و بسیار منطقی بود و اینطوری شد که من از نتورک کشیدم بیرون و این وسط هرچی پول داشتمو از دست دادم و خواهرم رو هم که آورده بودم زیر مجموعه م هر چی پول داشت از دست داد و این خیلی برای من احساس بدی داد که چرا من بدون شناخت خواهرمو بردم در راهی که بهش مطمئن نبودم البته که خیلی هم درس گرفتم
من هنوز دوره روانشناسی های ثروت رو تهیه نکردم اما از وقتی روی فایلهای باورهای ثروت ساز کار کردم تونستم حداقل جلوی خیلی از اتفاقات این شکلی رو بگیرم مثلا اصلا نه قرض میدم نه قرض میگیرم نه وام میگیرم نه چک میگیرم و نه چک دارم . اتفاقا همین چند وقت پیش یکی از نزدیکانم بهم پیشنهاد شراکت باهاش رو داد ولی من چون میدونستم شراکت در کسب و کار کار درستی نیست بی رودربایستی گفتم نه و خب همینا خیلی خیلی میتونه بهم کمک کنه که انشالله بتونم با همین فایلهای دانلودی به جایی برسم که دوره های روانشناسی ثروت رو تهیه کنم و خیلی رشد کنم
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم خیلی ازتون سپاسگذارم
سلام به دوست عزیزم یاسمن جان
من امروز برای این فایل کامنت گذاشتم و گفتم که یکی از مهم ترین ترسهای من ترس از بیماری هست و الان در کامنت شما خوندم که نوشتین :
فهمیدم که ترسها واهی هستن چون ترس های من اغلب در مورد چیزهایی که اصلاً اتفاق نیفتاده
و چقدر من اینو درک کردم که ترسهای منم همین طوری هستن ، ترس از بیماری ، ترس از مرگ ، ترس از تصادف ، ترس از دست دادن روابط و افراد مهم زندگیم مثل : همسرم و فرزندانم
و یه نکته ی دیگه که از کامنت شما یادم اومد اینکه من و همسرم هم قبلاً نتورک کار کردیم ولی خوشبختانه از این کار بیرون اومدیم ضرر مالی نداشتیم ولی پیشرفت هم نکردیم .
اما نتیجه مثبتی که نتورک برای ما داشت آشنا شدن با استاد عباسمنش عزیز بود .
خدا رو شکر برای این مسیر زیبا و پر از آگاهی .
سلام استاد عزیزم.
خدارو هزار بار شکر می کنم که منو در مداری قرار داد تا با شما آشنا بشم تا بتونم با قوانین محکم و درست جهان هستی آشنا بشم.
استاد از شما سپاسگزارم که بی دریغ تمام آنچه که خودتون در طی این سالها بهش رسیدید رو در اختیار ما هم قرار میدید.
در طی این چند سالی که با شما آشنا شدم من و همسرم هر روز داریم روی خودمون کار می کنیم و به لطف الله هر روز داریم پیشرفت میکنیم. هر روز که میگذره بیشتر داریم لطف خدای مهربانمون و در زندگیمون میبینیم. ما چند سال پیش داشتیم برای دیگران کار میکردیم و اصلا اوضاع مالی مناسبی نداشتیم. ما حتی پول نداشتیم گوشت بخریم و توی فریزر ما فقط سبزیجات بود اما الان به لطف خدا کار خودمون و شروع کردیم و همسر من داره همزمان روی چند پروژه مسکونی کار میکنه و ما حتی به دیگران داریم حقوق هم میدیم. هر روز روابطمون با هم داره بهتر میشه و بیشتر همدیگرو درک میکنیم و صد ها نعمت دیگه..
خداروشکر میکنم به خاطر نعمتهای بی پایانش
استاد عزیزم فقط یه خواسته ازتون دارم شما فرمودید در مورد نماز و حجاب خودمون بریم قرآن و بخونیم و متوجه بشیم. اما از شما میخوام که کمی در این مورد(مخصوصا حجاب) برامون توضیح بدید تا یکم این موضوع بیشتر برامون جا بیفته. بی نهایت ازتون سپاسگزارم
امیدوارم که همیشه در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
روز ۳۱ ام سفرنامه ی من
سلام.استاد از اهمیت عزت نفس گفتید ومن متوجه شدم چقدر عامل مهمی هست،توی آرامش،روابط ،موفقیت ،سلامتی و همه چی…
امروز یه مسئله ای برام پیش اومد و دوباره یه چیزی برام یادداوری شد که ناشی از کمبود عزت نفس بود.
اینکه من خیلی از جاها ترسیدم که صحبت کنم،ترس از برداشت غلط دیگران..ترس از موافق نبودن دیگران بامن..باعث شد نظرمو نگم..
البته الان که فکر میکنم،یه ریشه ای در بچگیم داره که یکی از اعضای خانوادم چیزی رو که فکر میکرد درسته بهم تحمیل میکرد و صحبت کردن من باعث میشد یکلی برام توضیح بده و ولم نکنه.یطوری که از حرفم پشیمون میشدم.و از ی جایی به بعد گفتم باشه تو درست میگی، که فقط ادامه نده.
اما الان خداروشکر به نسبت قبلا خیلی بهترم.
دارم سعی میکنم فارغ از نظر و تایید دیگران حرفمو بزنم..تو دلم نگه ندارم.. و به خودم بیشتراهمیت بدم.
امروز این ویژگی من از سمت یکی از دوستام بهم یادآوری شد،و اگه قبلا بود احتمالا از خودم بدم میومد.یا حداقل خجالت میکشیدم که این ویژگی رو دارم.نمیخوام بگم نقطه ضعف ..بنظرم غلطه
اما الان وقتی به خودم فکر کردم گفتم من خودمو همینجوری که هستم دوست دارم.با همین ویژگی!
و لازم نیست بابتش شرمنده باشم.فقط سعی میکنم که هر روز بیشتر و بیشتر روی این قضیه کار کنم و عزت نفسم رو بالا ببرم.
به خودم گفتم من نیومدم که از اول کامل باشم.پس لازم نیست الان بابت این مسئله در برابر دیگران ناراحت باشم.همش به خودم مربوط میشه.
من کم کم سعی میکنم که رها تر باشم از نظر دیگران..
کم کم سعی میکنم برای خودم بیشتر ارزش قائل باشم..
من خودمو دوست دارم🥺💚
استاد یه مورد دیگه اینکه قضاوت کردنم نسبت به قبل خیلی کمتر شده..
وقتی از یه نفر عصبانی میشم،سعی میکنم خودم رو جای فرد مقابلم بذارم.اینطوری تاحدودی میتونم درکش کنم و کمتر قضاوت میکنم..کمتر دلخور میشم..
و این حس خیلی خوبی بهم میده
خداروشکر💚
استاد در مورد مدارها صحبت کردید که ما توی هر مداری که هستیم ،ایده های مطابق با اون مدار بهمون الهام میشه..
داشتم فکر میکردم خیلی از جاها شده وقتی به تصمیمات گذشته نگاه میکنم میگم چرا اونطوری عمل کردم؟باید مثلا فلان جور عمل میکردم.
اما واقعا اون تصمیم در اون زمان بهترین تصمیمی بوده که گرفتم.یعنی فکر کردم.حتی مشورت کردم.که البته کسی هم که باهاش مشورت کردم در مدار خودم بوده!
بعد ی تصمیمی رو گرفتم.
اما الان چون از مدار بالاتری بهش نگاه میکنم ،میگم میتونستم بهتر عمل کنم.اماا اون تصمیم در زمان خودش بهترین بوده.در مدار قبلیم بهترین بوده..
اینطوری بیشتر میتونم حرفتونو درک کنم.
خداروشکر میکنم که اینجام
خداروشکر میکنم بابت اینهمه اگاهی ناب
خداروشکر میکنم بابت وجود شما
تشکر💗🙏🏻
به نام خدای مهربانم
سلام خدمت استاد و همراهان عزیز
واقعا عالیه که هر قدم همرمانی داره با اتفاقات اون روز من و ایده هایی که باید انجامشون بدم
در مورد موضوع ترس که هربار من دارم رو خودم بهتر کار میکنم هربار ترس هایی هست که باید باهاشون روبرو بشم و هربار سرعت روبرویی بیشتره از قبل و وااقعا واقعا ترس ها توهمن
ریشه ترس برمیگرده به احساس لیاقتی که تکیه ش به عوامل بیرونیه و راهکارش اینه که رو احساس لیاقت بی قید و شرط کار کنم در مورد موضوعات مختلف اینطوری میتونم با ترسام حرکت کنم
موضوع اینه که در حین ترسیدن حرکت بکنم و ایمانمو نشون بدم
واقعا خداروشکر برای آگاهی های ثروت بک برای این مسیر که با هییچ مقدار ثروتی نمیتونستم اینو بدست بیارم بخدا
چقدر خوب شد که این قدم برداشته شد و این فایلو گوش کردم چون یه ترسی بود که منو گرفته بود مه رفتم داخلش و الان احساس سبکی عالی ای دارم واقعا خداروشکرر برای هدایتاش
ممنونم ازتون استاد عزیزم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 6 اردیبهشت رو باعشق مینویسم
امروز چند تا نشونه داشتم درمورد اینکه ترسی که دارم رو متوجه بشم و باهاش روبه رو بشم
چند روزی بود خیلی درگیر این بودم که اگر من برم بالای کلایمر و بیفتم چی
و خیلی نجواهای ذهن دیگه که سبب ترسم میشد و واقعا نمیتونم کنترل کنم تا اینکه گفتم خدایا کمکم کن ،من میخوام این ترسمو هم تبدیل به توحید در عمل کنم و تکاملمو طی کنم
تا اینکه خدا سه تا فاقل بهم نشونه داد و هر سه تا فایل دقیقا موضوعش این بود که به هرچی توجه کنم همون میشه
و من متوجه شدم که این چند روز من از کلایمر ترس داشتم و چیزای ناجالبی رو میدیدم در اطرافم
و وقتی اینو فهمیدم و فایل گفتگوی استاد با آقای شعبانعلی کوش دادم
و فایل راه کارهایی برای حل مسائل شما برام نشونه اومد
چقدر دقیق داشت هدایتم میکرد تا حالمو خوب کنه و بهم فهموند که باورمو درمورد سلامتی باید تکرار کنم و باورای جدید بنویسم
و یا اینکه هرچی از بچگی از اطرافیان شنیدم که ارتفاع زیاد نباید بری و حتی مادرم بهم گفته بود حق ندارم برم بالای داربست و یا بالای کلایمر
و حرف هایی که مادر و برادرم میگفتن به شدت ترس داشتم و سبب شده بود نجوای ذهنم این گفتگو هارو برای ترس و نگرانیم بیشتر کنه
وقتی من گوش دادم به فایل دیدم کمی سخته کنترل ذهنم ،حاضر شدم و رفتم بیرون و رفتم نون خریدم و برگشتم و حق کردم که دیگه نرو بیرون و بشین این فایل رو با دقت گوش بده
که خیلی بهم کمک کرد
و متوجه شدم که باید آگاه باشم و باورهای قوی رو که ضبط کردم با صدای خودم هر روز گوش بدم و چند روزی بود که وقتی در فایل جلسه ای که استاد گفتن حتی آرزوهاتونو ننویسید و سبب شد من درست متوجه نشم و باورایی که هر روز گوش میدادم رو بازم گوش ندادم و گفتم باید فایل جدید ضبط کنم ،چون توی همون فایلی که با صدای خودم ضبط کرده بودم ،در مورد خواسته هام و لحظه پایانیش صحبت کرده بودم و هر وقت گوش میدادم به قدری حالم فوق العاده عالی میشد که اشک جاری میشد
اما این درست متوجه نشدنم سبب شد که چند روزی گوش ندم و بعد که با فایل جدید استاد بعد از فایل مراقبه ، که گفتن باید وقتی خم درمورد خواسته هاتون فکر میکنید احساس خوبی داشته باشید که تجسمی که دارید سبب حال خوب و اشک بشه و لحظه پایانی رو ببینید
که وقتی من اینو شنیدم فهمیدم که تجسم های من درست بوده که وقتی صدای خودمو میشنیدم ،و تجسم میکردم خیلی خیلی حالم عالی بود ،در صورتی که هیچ کدوم از اونا رو نداشتم اما حس میکردم واقعا دارمشون و اشک از چشمام سرازیر میشد
و خوشحالم از اینکه متوجه شدم که درست بوده روند انجام تمریناتم
خدا چند روزی هست هدایتم کرده به ورزش هایی که بدون دمبل و دستگاه هست و با حرکات کششی و پلانک و شنا هستن ولی فعلا شنا نمیتونم برم و باید تکاملمو طی بکنم
و یه پیج اینستاگرام رو دیدم که بدون دمبل داشتن حرکات ورزشی رو انجام میدادن
شب که میخواستم بخوابم هدایت شدم به همون پیج اینستاگرامی و فقط داشتم به اینکه روی چمن با پای برهنه و بدون کفش ورزشی تمرین میکنن نگاه میکردم و یه الگو بودن برام که میشه رو چمنا بدون کفش ورزش کرد و یا روی زمین اتاقم
که کاشی هست
و من از بچگی اینو شنیده بودم که اگر زیاد بشینی روی چمنا و با پای برهنه روی چمن و زمین کاشی راه بری سبب بیماری در استخوان هات میشه
و حدود یک سالی بود من وقتی پارک میرفتم و جاهای دیگه به افرادی توجه میکردم که بدون زیر انداز دراز کشیدن رو چمنا و یا پسر هایی رو میدیدم که روی چمن ها بدون جوراب و کفش دارن فوتبال بازی میکنن
و وقتی در سریال زندگی در بهشت استاد رو دیدم که دراز کشیدن روی چمنا و گفتن هر جا چمن ببینم میرم چند ساعتی دراز میکشم و میخوابم ،
این سبب شد که باورم نسبت به راه رفتن و نشستن روی چمن تغییر کنه و با دیدن این افرادی که روی زمین و چمن بدون کفش داشتن تمرین میکردن
این باورم هم شکسته شد که من شنیده بودم که بدون کفش اگر ورزش کنیم آسیب می بینیم ،اما داشتن بدون کفش روی چمن ورزش میکردن
و این سبب شد که مقاومت های ذهنم برداشته بشه
بعد گفتم بذار ببینم کسی هست که از ارتفاع بره بالا و نقاشی بکشه تو گوگل نوشتم و چند تا خانم رو دیدم حس کردم کمی مقاومت ذهنم داره میره و به خودم گفتم باید الگو پیدا کنی طیبه
امروز من پر از درس بود و خدا بی نهایت به من کمک کرد تا حالمو خوب کنه ،میدید که نمیتونم ذهنمو کنترل کنم سریع حالمو خوب کرد
خدا به شدت مراقبمه و هر لحظه ریز به ریز داره هدایتم میکنه به سمت مسیر خودش
خدایا شکرت
طیبه جونم حالت چطوره دختر توحیدی سایت
من به شخصه پیگیر کامنت هات هستم و زیاد با نظرات جذاب و هیجان انگیزت برخورد کردم.
دخترررررر عجب چیزی گفتی عجب تمرینی. من بارها شنیده بودم که صدامونو ضبط کنیم و از این داستانا اما نهایتش چهارتا جمله تاکیدی بود که هیچ حسی رو در من برنمی انگیخت . تا رسیدم به این کامنت و این تمرین. واااای دختررررر تو چه کردی؟ یا به قول اون آهنگه: تو چه کردی با دلم وااااای !!! علامت خنده از ته دل که نیشش تا بناگوش بازه و اب دهنش ریخته بیرون)
دختررررر من دیوانه ی این کار شدم. اولش با کمال بی حسی گفتم بذار از خواسته هام و تجسمشون و دیدن لحظه ی پایانی یه ویس بگیرم . ببینم چه جوریه. خدا شاهده اولش که از خواسته م گفتم و اخرش دکمه ی پایان ضبطو زدم نفهمیدم چی ضبط کردم تا اینکه پلی ش کردممم. ای وااای من من اشکی بود که تو چشمم جمع می شد. انقدر که تو دلم قنددد اب شددددد و حسش کردم و مو به تنم سیخ شد. اینم بگم که از صبح حالم عالی و دختر خدا بودم امروز.
الهی شکر که نوشتی جیگر
الهی شکر که دیدم کامنتت رو
الهی شکر که عمل کردم
دختررر امیدوارم غرق شادی و لذت باشی و بتونی بری تو دل ترس هات
ماچ ماچ
به نام خالق زیبایی ها
سلام به همه همسفران عزیز
استاد دقیقا همینه ریشه همه مشکلات ما برمیگرده به نداشتن عزت نفسسس….. وقتی که مدام ارزش بقیه برات مهم تره از خودته یعنی عزت نفس نداری، وقتی مدام دنبال تائید دیگرانی یعنی عزت نفس ندا
ری ، وقتی همش دنبال اینی که دیگران برات دلسوزی کنن یعنی عزت نفس نداری…. وقتی بقیه دراولویتن و از زندگی خودت وکارهای خودت می گذری برای دیگران یعنی عزت نفس نداری….. وقتی از قیافه خودت بدت میاد…….. وقتی نمی توانی خودت همینجوری که هستی بپذیری و فکر می کنی باید به فلان جا برسی یا فلان قیافه یا فلان لباس یعنی عزت نفس نداری…….. وقتی به توانایی های خودت اعتقاد نداری یعنی عزت نفس نداری….. وقتی نمی توانی از تنهاییت لذت برییی….. وقتی آدم های دیگر رو برای خودت بزرگ می کنی ، وقتی خودت مدام سرزنش می کنی……. وقتی نمی توانی هیچکاری رو تا اخر ادامه بدی……. وقتی نمی توانی نه بگی ونمی توانی نه بشنوی…… وقتی اروم حرف می زنی ، سرت پایینه…… وقتی نمی توانی از پس حل مسائل زندگیت بر بیاییی…… وقتی موفقیتت به نتایج گره می زنی یعنی عزت نفس نداری…
عزت نفس یعنی خودت رو بپذیری با همه نقاط ضعف و قدرتت ، عزت نفس یعنی عاشق خودت باشی بی قید و شرط، یعنی توانایی حل مسئله، یعنی بپذیریمممممم بزرگترین فرمانروای جهان هستی با ماستتتت ما دوست داره ، عاشقمونه، ما رو قضاوت نمی کنه و هر لحظه ،هر ثانیه کنارمونه وبه ما کمککک می کنه…….
برای همه همسفرانم نگاه توحیدی ، ایمان ، یقیننن ، شجاعتتت وعزتتت …… ارزومندم
زمانی انسان این نتایج را درک میکنه قبل وبعدش رو باهم مقایسه میکنه و شکر گزاری میکنه و به این نتیجه میرسه که قانون جواب میده
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
خوشحال هستم که قدم در این راه گذاشته ام و می توانم قدمی در جهت بهبود روند زندگی خودم بردارم
ترس ها مهمترین عاملی است که همیشه ما را از حرکت باز می دارد
همیشه ترس از تغییر و حرکت کردن داشتم
همیشه نگران این بودم که چطور شروع کنم
از کجا شروع کنم
همین ترس ها در نهایت سبب می شد که نتوانم به راحتی جلو بروم و حال خوب داشته باشم
زمانی که تصمیم به تغییر گرفتم
زمانی که خواستم تغییر کنم جهان هستی به کمک من امد و من را به جلو آورد
دوره احساس لیاقت برای من واقعا مفید بود
دوره ای عالی و بی نظیر بود
دوره راهنمایی عملی دستیابی بع رویاها من را به اوج موفقیت رساند
همه و همه چیز در کنار هم سبب شد که بتوانم اکنون خودم برای خودم کار کنم
خودم صاحب کسب و کار شخصی خودم باشم
از همه زیباتر این موضوع که وقتی که به خدای خودم نگاه می کنم او آنچنان دستهای من را می گیرد و من را کمک می کند
انسانهایی را سر راه من قرار می دهد که انها واقعا برای من عالی و فوق العاده هستند
به من کمک می کنند تا روند کارهای من به راحتی انجام بشود
هیچ چیز برای من زیباتر از این نبود کارهای من به راحتی جلو می رود
داشتن حال خوب
احساس ارامش که دارم
واقعا برای من عالی و لذت بخش است
از همه مهمتر این موضوع است که باید و باید به قانون عمل کنم
باید حال خودم را خوب نگه دارم
باید بتوانم به آسانی و راحتی جلو بروم
از همه زیباتر این موضوع که خدای مهربان در کنار من است و او من را جلو می برد
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
بنام خداوند بخشنده ومهربان، بنام او که هر چه دارم از اوست
سلام به استاد عزیزم ،استادشایسته مهربانم, ودوستان بهشتی ام
خداروشکر بخاطر یه روزدیگه ویه گام دیگه
گام 4: مدیریت 2 خرابکارذهنی با نامهای ترس وطمع
همه افراد یکسری از ترسها را دارند واین ترسها همیشه با ما هست وهیچ وقت نیست که این ترسها از بین برود ما در عین حال که می ترسیم ، عمل می کنیم یعنی ترسه هست حتی درداستان پیامبران وقرآن هم با وجودیکه ترسها بوده ومی ترسیدند توکل می کردند وحرکت می کردند
بایدبتونم برترسهام غلبه کنم،ترسها همان ترمزهای وجودم در مسیر رسیدن به خواسته هام هست که باید با توکل وبه امید خدا شروع به حرکت کنم وقتی که من خواسته ای دارم ومیخوام که به خواسته ام برسم باید بهای آن را پرداخت کنم وایمانم را نشان بدم داشتن عزت نفس،شجاعت ،ایمان واعتماد به تواناییهای خود ،ایمان وتوکل به خداوند وناامید نشدن سبب میشه با وجود ترسها قدم بردارم وباحل هر مسئله بزرگتر شوم، رشد کنم برای حل مسائل بزرگتر ووقتی من موفق شدم به آن خواسته ای که میخواستم با تمام ترسهام برسم بازم شجاعت واعتماد به نفسم بیشتر میشه وباور میکنم که با ایمان وتوکل به خداوند میتونم به بقیه خواسته هام هم برسم مثل اینکه یکبار تونستم بازم می تونم
من خودم عاشق رانندگی بودم در عین حال خیلی می ترسیدم ولی با وجود ترس زیادی که داشتم ثبت نام کردم دوره آموزش رانندگی وبدنبال آن گرفتن گواهینامه با وجودیکه آن زمان ماشین نداشتم ودختر خونه بودم وهنوز باب نشده بود خانمها رانندگی کنند حتی یادمه آبجی بهم می گفت حرف مردم چی میگن دختر فلانی پشت ماشین نشسته ،میگفتم برام مهم نیست گفت تو نه خودت ماشین داری نه بابا می گفتم در آینده می خرم با تمام این حرفها من گواهینامه ام را گرفتم وماشین را ثبت نام کردم بعد از یکی دوسال رانندگی میترسیدم تو اتوبان که ماشینهای سنگین هست رانندگی کنم ولی بلاخره یه روز پا روی ترسام گذاشتم وبا توکل وایمان بخداوند وبا این باور که خداوند در همه حال محافظ من هست تو اتوبان هم رانندگی کردم ودقیقا طبق گفته استاد با وجود تمام ترسها با ایمان وتوکل بخداوند وباور به اینکه در همه حال خداوند محافظم هست وخودش کارها را انجام می دهد فقط کافی است من قدم اول را بردارم بقیه کارها انجام می شود خدایا شکرت
ترس ها توهم هستند (ترس از تاریکی ،جن ،موقعیت جدید ،کسب وکار جدید.،ترس از آدمهای جدید ،مریض شدن ،….)،توهماتی که دارم واین ترسها سبب میشه جلوی حرکت وپیشرفت من گرفته شود
اگر نسبت به مسئله ای ترس دارم سعی کنم با تمام وجود به آن حمله کنم ودرگیر آن بشم
ترسها ،نگرانی ها ،شک ها ،دودلی ها ابزار شیطان هست تا مرا از مسیر درست دور کند بنابراین باید بر ترسام با ایمان وتوکل بخداوند غلبه کنم مثل ترس از تاریکی که بخاطر این ترس هر موقعه همسرم می رفت ماموریت برخلاف میلم مجبور بودم برم خونه مامانم یا مادرشوهرم ولی یبار که تصمیم گرفتم خونه بماند وقتی ترس آمد سراغم گفتم خداوند مراقبم هست وبلند شدم دور خونه را گشتم واتاقها را یکی یکی نگاه کردم دیدم واقعا ترس ،توهمی بیش نیست ودقیقا ابزار شیطان هست
دوره عزت نفس دوره بسیار خوبی است برای غلبه برترس که وقتی من روی خودم کار کنم وباورهای مناسب ایجاد کنم هیچ ترسی وجود ندارد ومتوجه میشم تمام ترسها توهم هست
نکته : پاشنه آشیل که همیشه وجود دارد و نیاز به کار کردن همیشگی دارد
سعی کنم از تغییرات استقبال کنم چون تغییر لازمه زندگی است
به اندازه ای که ایمانم قویتر شود ترسم نیز کمتر می شود وبه طبع آن نتایج بهتر میشود چون نتایج موقعی میاد که این ترسها تغییر کرده باشد
اگر ورودیهام را کنترل نکنم وروی خودم کار نکنم ونتوانم نجواهای ذهنم را کنترل کنم مسلمادوباره این ترسها شروع می کند به رشد کردن وجلوی پیشرفتم وقدرت حرکت های بزرگ را ازم می گیرد
وقتی من روی باورهای خودم در مورد ثروت کار می کنم غیراز اینکه یه عالمه اتفاقات خوب را براخودم رقم می زنم جلوی خیلی از ضررها رو هم می گیرم
ترفند پونزی
کسانی دچار می شوند که بدون اینکه قوانین جهان هستی را درک کنند وبدون اینکه تکامل خود را طی کنند یک شبه میخوان ره صدساله را بروندواساس آن طمع هست نه ارزش آفرینی ،اساس آن احساس بی لیاقتی وناتوانایی درباره خلق شرایط در زندگی است کسانی که گرفتار ترفند پونزی می شوند فقراء هستند
الف) تجربیاتی را به یاد بیاورید که به خاطر عدم درک قانون، در دام ضررهایی با الگوی ترفند پونزی افتادید.
خدارا شکر با اینکه چندین بار پیشنهاد های متفاوت از این مؤسسههای مختلف داشتم هیچ موقعه قبول نکردم که خودم را درگیر این مسائل کنم چون می دیدم اطرافیانم که همه وقت وانرژی وسرمایه خود را برای اینکارا ها گذاشته بودند در آخر هم هیچ به سطحی پایین تر از جاییکه بودند می رسیدند
کلید سعادت ،خوشبختی ،ثروت :استمرار ،استمرار ،استمرار ،ایجاد باورهای مناسب ،پذیرفتن بی قید وشرط باورهای مناسب ،مقاومت نداشتن ،کنترل ورودیهای ذهن ،نشنیدن حرفهای جامعه
خدایا شکرت….شکرت…شکرت
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
سلام خدمت استاد بزرگوارم و خانم شایسته عزیز و همراهان سایت
گام چهارم
پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
من با اینکه در روانشناسی ثروت کلک پونزی رو از استاد تعریف و توضیحش رو شنیدم و فکر میکردم هیچوقت من درگیر این جریانات نمیشم اما به قول استاد فقر و طمع و ترس در وجود هر انسانی ،زانو هاش رو سست میکنه.پسرم قبلا در کار رمزارز فعالیت داشت و شکست سنگینی تو این مورد خورد ،حتی من و پدرش هم سرمایه گذاری کرده بودیم که همش از بین رفت و ما با خودمون عهد کردیم که هیچ وقت در رمزارزها سرمایه گذاری نکنیم تا اینک حدود دوماه پیش پسرم گفت مامان یه پیج پیدا کردم که ارزهای پامپی رو سیگنال میده و هر چقدر سرمایه گذاری کنم حداقل تا سیصد درصد سود میده و با مامشورت کرد که فلان چیزمو بفروشم و سرمایه گذاری کنم ما هم به خاطر طمع گفتیم اگه واقعا اینطوره انجامش بده.خلاصه پسرم سرمایش رو برد توی اون رمز ارز و تو سایت که نگاه میکرد ساعت به ساعت به پولش اضافه میشد تا دو روز که گذشت ما دیدیم سایت داره نشون میده که پولش ده برابر شده و باز به خاطر طمع و هم ترس من از اینکه الان فلان قدر تو حسابم هست اگه سرمایه گذاری نکنم با این شرایط اقتصادی هر روز ارزش پولم کمتر میشه و اینقدر حرص خوردم که اگر با پسرم این سرمایه رو وارد اینکار کرده بودم پول منم تو این دو روز ده برابر شده بود.
خلاصه سرتونو درد نیارم هم اون پولی که داشتم و هم باز به خاطر طمممممع وترس از فقرمقداری طلا هم فروختم و همسرم هم گفت من هم فلان قدر دارم …هر دوتامون پولها رو در این رمز ارز وارد کردیم .دوروز دیگه که گذشته بود ،سایت نشون میداد که پول پسرم حدودا بیست برابر و پول ما حدود ده برابر شده .خیلی ذوق کردیم .
پسرمگفت حالا یه مقدار از پولمو که سود کرده نقد میکنم میرم برای خودم خرید میکنم حالم جا بیاد اما دید حتی یک دلارش هم نقد نمیشه بعد که پیگیرشد دید سایت فیک بوده و همون پیجی هم که این ارزها رو معرفی میکرده این سایتهای فیک رو میزده که وقتی هم نگاه میکردی تمام اطلاعات رو لحظه به لحظه میداد اما غیر واقعی.بله استاد گرامی دقیقا ما هم این خلأ رو در خودمون حس مردیم که ترس طمع و فقر چقدر میتونه مخرب باشه .به قول استاد تا آخر دنیا این روند پونزی ادامه داره و ما باید با تغییر باورهامون وارد اون نشیم که البته از بین بردن ترس و طمع و حتی فقر رو چقدر شما دلسوزانه و ماهرانه راهکارهاش رو آموزش دادید.دیگه این ما هستیم که باید به آموزشها عمل کنیم .
سپاس از شما