معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

507 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم جوان گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    بنام خداوند هدایتگر

    سلام بشما استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی

    سپاسگزار شما هستم بخاطر این دوره فوق العاده که برای ما تهیه کردید ، که همه ما نیازمند به این خود ارزشی هستیم و یکی از بزرگترین پاشنه های آشیل من هست در ظاهر همه سعی میکنیم نشون بدیم که من فلانم و بیسانم اما در باطن و در تنهایی خودمون ، خودمون رو باور نداریم

    چند مورد از مواردی که با لایق ندونستن خودم نعمت رو از خودم دور کردم مینویسم :

    بخاطر عدم باور به خودم در پیشنهاد ازدواج افرادیکه از هر جهت عالی بودن رو رد کردم و در اون زمان فکر میکردم که ما کجاهو اینها کجا ، و احساس میکردم در کنار اونها باید همیشه سرم پایین باشه

    وارد خیلی ارتباطات نتونستم بشم ، در خیلی جاها بیشتر از حد به دیگران بها دادم چون فکر میکردم میتونم اونها رو در کنارم نگه دارم

    در شروع کارم که مستقل شده بودم چندین پیشنهاد عالی و قرار همکاری بمن داده شد اما از روی ناآگاهی همش بخودم و دیگران میگفتم اصلا باورم نمیشه اینا این امتیازات رو بخوان بمن بدن ، مگه من چی دارم ، مگه من چی هستم و اینها برمیگرده به نالایق دونستن خودم و با گفتن این حرف به دیگران منتظر تعریف و تمجید اونها بودم که بگن به بابا تو خوبی تو فوق العاده ای و امــــــا نتیجه چی شد ؟؟؟؟؟؟؟ تمام اون پیشنهادات شروع نشده تموم شد و همه از بین رفت

    دسترسی به خیلی از موارد رو دور میدونم و فکر میکنم که اونها هرگز نصیب من نخواهند شد

    بارها تو این چند روز به این سخنان شما فکر کردم و دیدم که چقدر بها پرداخت کردم تا بوسیله اونها خودم رو نشون بدم ، تا دیگران بواسطه انجام اون مارها منو دوست داشته باشن غافل از اینکه این خود من واقعی ام خیلی دوست داشتنی تر و بهتر هستم و در اصل من خودم باید خودمو لایق بدونم

    از خداوند یاری خواستم تا در این مسیر ثابت قدم باشم و به جایگاه خودم اشراف پیدا کنم و توحیدی تر بشم چون فکر میکنم این عدم خودارزشی با خودش شرک میاره

    استاد عزیز هزاران بار شکر میکنم که شما راهنمای ما هستید و جاده زندگی رو برای ما زیباتر کردید

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 756 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست.

    سلام به استاد عزیز ومریم جان.

    کلید:توانایی به نام خودشناسی.

    فایل:معرفی دوره احساس لیاقت.

    خدارو شکر برای نعمت سایت واستاد که بهترین آرامبخش و امید افرین است.

    تو لایق به دنیا اومدی وبرای همین لیاقتت پا به این دنیا گذاشتی.

    جهان به اندازه حس لیاقتت بهت پاسخ می ده هر چه خودت رو لایقتر بدونی بیشتر به تو می بخشه.

    چقدر این جمله هاتون زیبا بود اینکه من چون لیاقت داشتن همه خوبیها وزیبایها ونعمتها رو داشتم پا به این دنیا گذاشتم من چیزی کم نداشته وندارم.

    اما در مورد سوال

    من بعد از یه ورشکستگی که بلافاصله بعد از ازدواجم رخ داد در مورد مسایل مالی دچار این حس عدم لیاقت شدم وسالها در مشکلات وکمبود زندگی کردم چون خودم رو لایق نمی دونستم چون خدارو نشناختم خدایی که قادر هست همه اون نعمتها رو بهم برگردونه من با عقل ناقص خودم به دنبال ثروت بودم وخوب عقلم هم می گفت تو دیگه نمی تونی اون خونه از دست رفته با اون قیمت رو داشته باشی آخه چطور درامدت که اجازه نمی ده نمی تونی ماشین مورد علاقت رو داشته باشی نمی تونی به مسافرت بری نمی تونی لباس رو بهترینش رو بخری خوراک رو بهترین چیزها رو بخوری چون تو لیاقت نداری تو همه اونا رو از دست دادی تو از بقیه کمتری .

    تا اینکه با سایت وحرفهای توحیدی شما آشنا شدم ماها گوش دادم وهر روز به خودم گفتم مگه تو چی کم داری تو لایقی خدا تو رو لایق خلق کرده تو اگه به این دنیا اومدی به این دلیل بوده که لیاقت این دنیا ونعمتهاش رو داشتی وخدا بی نهایت واز جایی که فکر نمی کنی بهت می بخشه تو خواستت رو ارائه بده حرکت کن بقیش رو بسپار به خدا.

    اگر یه بار از دست دادی دلیل نمی شه تو بنده خوب خدایی اگه استاد تونسته اگر این همه دوستان تو سایت نتیجه گرفتن چرا تو نتونی مگه چی کم داری.

    و در موارد زیادی مثل رشته مورد دلخواهم یا دانشگاه مورد علاقه چون هم ترس داشتم به خاطر بی ایمانی وهم خودم رو لایق نمی دونستم.

    اما حالا می دونم ریشه همه مشکلاتم در حس عدم لیاقت در کمبود اعتماد به نفسم بوده وباید کار کنم وکار کنم وبا نجواهای ذهنم مبارزه کنم.

    خدایا شکرت که من رو لایق خلق کردی وجهان رو در فراوانی وعشق وهمه رو برای من هم قرار دادی.

    استاد متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    خانم دریا دل گفته:
    مدت عضویت: 1769 روز

    سلاااااام ام به استاد نازنینم

    من عاشقتونم هم شما و هم خانوم شایسته ی عزیز

    من چند روزه داخل سایت دنبال شناخت حس لیاقتم

    و بیشتر درجا زدنم رو مربوط به کمبود حس لیاقتم میدونم.

    چند نمونه برام پیش اومده که متوجه شدم خودم رو لایق نمیدونم که نتایج بهتری بگیرم

    چند وقت پیش یه محصولی رو خواستم بفروشم و تقریبا سود خوبی قرار بود برام داشته باشه (سود خوب تو لول خودم) ولی با خودم گفتم، واااااااااای چقدر سودش زیاده و یکم حس گناه و عدم حس لیاقت داشتم گفتم کاری نمیکنم و فقط واسطه ام. و خلاصه مشتری خرید زد و وقتی محصول دستش رسید از محصول کمی ابراز ناراحتی کرد و گفت مبلغی که دادم حس میکنم زیاده و نمی‌ارزه و از این حرفا…. تا این که من خودم گفتم حدود 20 درصد از پولتون رو برمیگردونم تا راضی باشین. (و فهمیدم که من از اول خودم رو لایق همچین سودی نمیدونستم)

    چند سال پیش ی خونه بزرگ تو مرکز شهرمون، بهمون پیشنهاد شد که رایگان یه مدت (حدود یک سال) اونجا زندگی کنیم. هم به عنوان اینکه همسرم اونجا کارهای طبقات دیگشو انجام بده.

    هم یه جورایی مراقب خونه باشیم و مبلغی رو هم من بگیرم که میخوام اونجا باشیم

    (خانوم خانه داری که هیچ منبع درآمدی نداشت و قرار بود ماهیانه 1 میلیون بگیرم که خونه رو ببریم اونجا)

    خلاصه خیلی خوشحال بودم. ولیییی مطمئنم خودم رو لایق نمیدونستم که صاحب آپارتمان پشیمون شد.

    و اینکه در مقابل یکسری از افراد نمیتونیم حرف دلمون رو بزنیم و حس کمبود داریم. و اونا رو خیلی بلند مرتبه تر از خودمون می‌بینیم و اگه توهینی به ما داشته باشن نمیتونیم جواب درستی بهشون بدیم و با سکوت و فاصله گرفتن خودمون رو از حقوق اجتماعی درست که حقمون هست ، دور میکنیم.

    این بود نمونه ای از تجربیات من از عدم حس لیاقتم

    ممنونم ازتون کلی انرژی میگیرم از شما و کلام نابتون

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید همگی️️️️️️️️️️️️️

    به نظرم اگه از لحاظ ثروت هم پیش رفت نمیکنیم مهمترین عامل اینه که اصلا تو ذهنمون نمیگنجه که لایق ثروت های زیاد باشیم حتی تخیل و تصور کنیم. به قول خودتون تصاویر برفکیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1911 روز

    به نام الله یکتا

    سلام استاد عزیزم

    چقدر تیشرت سفید بهتون میاد و چقدر این جاده های آمریکا پر است از سرسبزی هرچی بیشتر

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این آگاهی بابات این فایل که وقتی چشمم به این فایل افتاد و موضوع رو دیدم با ولع هرچه تمام تر بازش کردم و شروع کردم به گوش دادن

    یه چیزی که خیلی باهاش حال کردم و دوست ندارم تا حضور ذهن دارم بنویسم که تایید بشه اون حمله طلایی آخر فایل بود که گفتین همین که به دنیا اومدیم یعنی لایق لذت بردن از زندگی هستیم و بودیم

    اصلا کل از گلم شکفت

    واقعا خیلی جاها بوده و می‌نویسم مثلا من می‌خوام بخاری برای خودم انجام بدم برای خودمه برای کسب و کارمه وقتی تنهام رقابت انجام دادنش رو ندارم زیاد ولی وقتی ی نفر دیگری کنارمه اون کار رو به نحو احسنت انجام میدم

    یا اینکه آقا من میرم کمک دیگران کارهاشون رو به نحو احسنت انجام میدم ولی کارهای روتین خودم رو به تعویق میندازم

    یا مثلاً خودم هزار تا کار دارم به محض اینکه یکی زندگی میزنه ی کاری داره تمام کارهای خودم رو ول میکنم و میرم کار اونو انجام میدم

    ی مثالی بزنم که همین چند وقته خودم و همسرم شاید درگیرش باشیم

    ی آشنایی داشتیم که بنده خدا ی نیازی به ی مبلغی پول داشت که بزاره روی رهن خونش من هم به درخواست همسرم اون کار رو انجام دادم حالا گذاشتم به حساب کمک کردن و اینجور چیزا

    بعد دیدم این بنده خدا هر شب می‌ره تولد هر بار که من میبینمش لباس خوب از خوردو خوراک و از همه چیز

    بعد به خودم گفتم یعنی خداوند توی دلم انداخت که این اشتباهه چون من اگه بدهکار باشم حاضرم نون نخورم بدهیمو پرداخت کنم

    به خودم گفتم واقعا چقدر راحت من ثروت رو از خودم دور میکنم

    اون پول میتونست کلی لذت و شادی برای من و زن و بچه ایجاد کنه کلی از لحاظ فکری آزادم کنه

    برای چی من ی همچین کاری کردم از عذت نفس پایین و به‌خاطر تایید دیگران

    یا دیدم همسرم کل وقتشو درحال برطرف کردن مشکلات خانوادش هست بعد به خودم گفتم که این همه وقت رو ایشون می‌تونه بزاره برای خودمون و میشناسم که خانواده های کل وقتشون در اختیار خودشونه و دیگران هم کلی احترام بهشون میزارن

    یعنی توی ذهن من شاید اینجوری برنامه ریزی شده که توجه میخوای احترام میخوای گور بالای خودت به دیگران کمک کن حتی وقتی که خودت نداری چه وقت چه پول

    یا واقعا استاد آیتی که میگین توی جمع از ما بهترون به قول خودمون اونایی که از لحاظ ظاهری اجتماعی یا مالی از ما وضعشون بهتره چرا توی اون جمع حرف نمی‌زنیم نظر نمیدیم یا حتی اینجوری بار اومدیم که اونا سنشون از ما بیشتره نباید جلوشون دامون رو بکشین نباید اظهار نظر کنیم

    اینا همون پاشنه های آشیلی هست که به من گوشزد می‌کنه عذت نفست پایینه

    نه من آدم لایقی هستم که از بدو تولد خداوند منو راهی دنیایی کرده و این ماموریت رو به من داده که لذت ببر از زندگی خدایا شکرت

    گفته برو اونجا و خودتو بساز و انجام بده

    استاد عاشقانه دوستون دارم خیلی سپاسگذارم وقتی از مسیر دور شدم بیشتر فهمیدم و قدر دونستم قدر صحبتهای عاشقانه شما رو قدر اینکه مثل پدری مهربان هستین برای ما و هر وقت میام فارق از پول و مادیات آرامشی بهم دست میده که با هیچ دارویی اون آرامش به من نمی سه

    سپاسگذارم

    برای دوستانم همخانواده های عزیزم توی گروه تحقیقاتی عباسمنش آرزوی سلامتی سعادت و ثروت و خوشبختی رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    سپیده سپیده گفته:
    مدت عضویت: 648 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان.

    نمیدونید چقدر خوشحالم که این دوره رو گذاشتید.

    من حدود 9 ماه هست با شما هستم و از فایل‌های رایگانتون استفاده میکنم. اینکه چجوری به این سایت دعوت شدم خودش داستان داره که توی قسمت مروفایلم حتما براتون مینویسم. من تاحالا هیچ دوره ای رو ازتون نخریدم و همیشه بین دوره عزت نفس و جهانبینی توحیدی شک داشتم. چون توی صحبتهاتون هم میشنیدم در مورد اصل بودن توحید و یکتا پرستی صحبت میکردید هم از مهمترین عامل که با اختلاف از بقیه عوامل موفقیت مهمتر هست (عزت نفس) صحبت میکردید.

    که الان با دیدن این دوره و توضیحاتتون بهم الهام شد که اون چیزی که دنبالشی همین دوره اس. یعنی احساس لیاقت و از همین الان براش ذوق دارم از همین الان میدونم تحول بزرگی در انتظارمه و بزرگترین پاشنه آشیلم قراره در روند بهبود قرار بگیره.

    من یه مدته از خدا الهام و هدایتش رو درخواست میکنم و قرار دادن این دوره توسط شما برای من هدایتی است از سمت خدا و اینو پاسخ خداوند به درخواستم میدونم.

    مواردی که توی این فایل گفتید و سوالایی که توی توضیح این فایل بود تماااااااام مواردی بود که من توی زندگیم باهاش مشکل دارم. من ظاهر بسیار زیبا اندام متناسب خانواده عالی تحصیلات عالی و هنرهای زیادی دارم ولی هیچ کدوم ازینا بهم اعتبار و ارزش نمیده و از درون واقعا احساس ناکافی بودن و کم ارزشی میکنم. همیشه در طول زندگیم تلاش کردم بهتر عمل کنم چه توی درس و کار و رفتار و اخلاق و برخورد و …. و همیشه یه ماسکی به صورت داشتم چون با اخلاق خاص خودم در صلح نبودم. و همیشه ترسی در وجودم هست که اگه کسی که دوسش دارم اون روی نازیبای منو ببینه چی میشه، ولم میکنه و … و به خاطر این احساس درونا در سطح ناخداگاهم رابطه هام روپس زدم و نذاشتم از یه حدی نزدیکتر بشن هرچند خوداگاه واقعااااا دلم میخواد که رابطم نزدیک و نزدیک تر بشه اما چیزی در اعماق وجودم مانع میشه. همیشه در حال مقایسه کردن خودم با دیگرانم به خصوص دیگرانی که به اون چیزایی که من میخوام رسیدن.

    استاد یکی از موردهایی که توی صحبت هاتون گفتید اینکه خودتون را لایق هم صحبتی با ادم هایی که فکر میکنید ارزشمندتر هستند نمیدونید

    من این مورد رو شدید در درونم دارم و حتی من خودم را لایق نوشتن کامنت نمیدونستم جوری که حق نوشتن کامنت رو به کسایی میدادم که چندین وقت هست دارن اینجا فعالیت میکنن و اسمشون شناخته شده است و میگفتم اخه من چی بنویسم حالا اگرم بنویسم استاد مگه میخونه؟

    ولی همون یه نکته ای که گفتید تا به دنیا میاید شایسته استفاده از همه نعمت ها هستید یه تلنگری بهم بود و گفتم منم یه عضو این سایت هستم و استاد عباسمنش استاد منم هستن واومدم اینجا و الان دارم براتون کامنت مینویسم.

    هزارااااان مورد این چنینی هست که من خودم خودم رو از نعمت محروم کردم و به قول قران خودتون به خودتون ظلم میکنید. تا به زندگی 30 سالم نگاه میکنم میبینم چقدرررر خودم رو از معاشرت هم‌صحبتی رابطه و … محروم کردم فقط به واسطه اینکه درونا خودم رو لایق نمیدونستم و همش تو ذهنم میگفتم بقیه میگم اخه این چی میگه این کیه…

    هر بار راه های نصفه نیمه و کوچیک رفتم برای داشتن احساس لیاقت و احساس ارزشمندی اما همش حالت طوطی وار و به قول شما ادا بوده و درونا نتیجه ای حاصل نشده.

    خودم با تمام وجودم میدونم بیشترین هرز انرژی که دارم از همین عدم احساس لیاقت و کمال گرایی وسخت گیری افراطی که در مورد خودم دارم هستش. و میدونم این مورد که در پروسه بهبود قرار بگیره هزاران معجزه هست که از زمین و آسمان برام میباره.

    خیلی حسم خوبه نسبتبه این دوره و عاشقانه و متعدانه محصول رو تهیه میکنم و به خودم قول میدم تمام تمرینات اش رو برای ساختن باور زیبای احساس لیاقت با عششششششق انجام بدم.

    از شما و مریم جون خیلی خیلی سپاسگذارم از خدای شما بابت الهام این دوره بهتون سپاسگذارم و از خدای خودم بابت هدایت من به این سایت و پاسخ اش برای درخواست چند روز اخیرم برای هدایت و “اسان شدن برای آسانی ها” سپاسگذارم.

    دوستون دارم خیلیییییی زیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    مینا گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم.

    در رابطه با این موضوع باید بگم خوشبختانه من در این مقطع زمانی،ازنظر احساس لیاقت در شرایط متوسط رو به خوبی هستم و به این درک رسیدم که ارزشمندی‌هایی دارم که نباید اون‌ها رو نادیده بگیرم، اما فکر می‌کنم در گذشته در موارد زیادی ناخواسته و بدون اینکه بدونم ریشه اصلی اون کجاست، چشم روی لیاقت‌های خودم بسته بودم.

    مثلا نمیدونم چرا در گذشته فکر میکردم لایق این نیستم که یک رابطه درست که به ازدواج منتهی بشه،داشته باشم!و اگر کسی وارد زندگیم میشد،تصور اینکه لایق ازدواج با این آدم هستم رو نداشتم و فکر میکردم در حد یک رابطه کوتاه و موقت میتونه باشه!

    البته حالا که دارم این نظر رو مینویسم،فکر می‌کنم شاید برمیگرده به گذشته‌های دورتر که سن کمی داشتم و اون عشق‌های به‌اصطلاح 14 سالگی (که بدون شک به نتیجه نمی‌رسند) که احتمالا در باورهام شکست عشقی ساخته بود.

    این مشکل به همین شکل ادامه داشت تا جایی که یه وقت به خودم اومدم و دیدم فقط افراد متاهل جذب من میشند! یعنی درواقع من با عدم احساس لیاقت داشتن یک زندگی سالم و طبیعی،این افراد رو به زندگی خودم دعوت کرده بودم و شاید فکر میکردم من فقط میتونم “یدک” و نفر دوم یک زندگی و رابطه باشم!

    این روند داشت میرفت که زندگی من رو نابود کنه؛به این صورت که قصد ازدواج با یک مرد مسن رو داشتم!

    و یا یک شرایطی پیش اومد که دیدم رابطه من داره به انحطاط کشیده میشه!

    اما خداروشکر بعد از آشنایی با استاد،قدم به قدم روی خودم کار کردم و الان به لطف خدا،فکر می‌کنم در حالت خوبی هستم و البته که حتما باید راه بیشتری رو در این مسیر طی کنم.

    نکته‌ای که لازمه اشاره کنم این هست که من خودم رو انسان خوبی میدونم و این رو اطرافیانم هم به طرق مختلف و در زمان‌های متفاوت،بهم گفتند؛یعنی احساس لیاقت با این مورد خود به خود در من به وجود اومده، اما مسئله این هست که موضوع “احساس لیاقت” به قول استاد،خیلی عمیق هست و ممکنه ما در جنبه‌هایی از زندگی احساس لیاقت داشته باشیم،اما در ابعاد دیگه‌ای از زندگی،نه!

    یعنی من فکر میکنم ممکنه ما باورهای خوبی در مورد ثروت داشته باشیم و احساس لیاقت هم بکنیم و طبیعتا ثروت هم جذب کنیم،اما در رابطه با موضوعات عاطفی و ارتباطات،ضعیف باشیم،باورهای خوبی نداشته باشیم و احساس لیاقت نکنیم و بنابراین در این جنبه از زندگی با شکست مواجه باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    معصومه خالق گفته:
    مدت عضویت: 948 روز

    سلام ودرود به استاد عزیزم

    خدایا شکرت که من لایقم همچین استاد آگاه وتوانمندی داشته باشم

    من لایق دریافت این آگاهی از سمت شما هستم وخودم رولایق میدونم جزو نفرات اول خرید این دوره باشم

    آرع واقعاخیلی جاها بوده که از والدینم شنیدم که این کجا وما کجا این برای از ما بهترینه وهمون باعث شده از آرزو وخواسته ی که داشتم دست بردارم وفراموشش کنم وفقط حسرتش رو بخورم

    یادمه وقتی خونه ای شیک وبزرگ میدیدم ، میگفتم مامان اینا چه خونه ی خوب وباحالی دارن کاش مام خونمون اینجوری بود ، مامان میگفت این برای از ما بهترینه

    وقتی کوچیک بودم میوه های مث موز ونارگیل وآناناس خیلی گرون بود میخواستم ، مامان میگفت این‌رو برای ما نزاشتن ، اینا برای ازما بهترینه

    ولی زمانی که میخواستم ازدواج کنم خودم رولایق داشتن یه شوهر با ادب میدیدم که احترام پدر ومادر و خواهر وبرادر رو نگه میداره ، ونظرم این بود کسی که به پدر ومادرش ونزدیکانش احترام میزاره صد درصد احترام همسرش روهم نگه میداره واین خواسته زمانی درمن ایجاد شد که میدیدم برادرم به پدر ومادرم ومن محترمانه رفتار نمیکنه ، وخداروشکر همسری دارم که تواین 22 سال زندگی ‌کوچکترین بی احترامی وتوهین وتحقیری ازجانبش ندییدم ، هرچقدر هم ازمن ناراحت باشه صداش رو بالا نمی‌بره و بی احترامی نمیکنه وفقط با سکوت یا به قول خودم قهر نشون میده که ناراحته

    میدونی یاده یه موضوع افتادم اسم من معصومه س واین اسم باعث شده که خیلی جاها از اشتباهاتم برگردم چون به خودم گفتم دختر تو اسمت معصومه س پس باید لایق این اسم باشی ومعصومیت خودت روحفظ کنی که این اسم رو خدشه دارنکنی چون دیده بودم کسای که مثلا اسمشون صابر بوده ودرعمل غیر این رو نشون میدادن واصلا صبور نبودن یا اسم زیبا که دیگران مسخرش میکردن میگفتن وای که چقدرم زیباس

    یه دفع این به ذهنم اومد ، من وقتی دختر بودم میدیدم دخترا وپسرا تو خیابون دست همو میگیرن وراه میرن از طرفی دوست داشتم وازاین عشق وعلاقه به وجد میومدم واز طرفی چون یه جور تربیت شده بودم که اینا رو گناه میدونستم وبرای مقابله با این موضوع ذهنم در درونم کاری باهم کرد که اگر هم بخوام نتونم این کار رو بکنم

    من وقتی دختر بودم به قدری دستان سفید کشیده وخوش فرمی داشتم که مادرم همیشه دستام رو ناز می‌کرد وتعریف می‌کرد ولذت می‌برد از دستام میگفت دستات مث پنبه نرم ولطیفه مث الماس درخشان وشفاف، رنگ سفید صورتیش حال دلمو خوب میکنه ، البته دستام وکلا پوست من تو فامیل مثل ومانند نداشت وهمه دوست داشتن ناخودآگاه منو ببوسند یا لمس کنن وبه قول خودشون حتی نگاه کردن به صورت وپوستم ، حالشون رو خوب می‌کرد

    خلاصه اینکه ذهنم برای مقابله با این موضوع جلوم رو گرفت ومن کم کم پوستم خراب شد خشک شد ، قرمز شد خارش گرفت واگزما اومد سراغم و الان شاید نزدیک به 27 ساله که خوب نشدم

    یادمه 3تا دوست بودیم که همیشه باهم میومدیم خونه از مدرسه بعضی وقتها هم 5 تا میشدیم وهمیشه تومسیر پسرا تواین جمع ما فقط به من توجه میکردن وشماره میدادن ودوستانم شاکی میشدن که چرا مورد توجه نیستن ومن برعکس ناراحت وفراری بودم از این موضوع وتو دلم میگفتم قشنگی خوب نیست همش دردسره

    راستش الان میبینم من ناشکری کردم اون زیبای رو دردسر میدونستم وکائنات هم اونو ازم گرفت وتا حالا دنبال درمانشم

    راستش هرچیزی لیاقت میخوادمن اینو قبول دارم

    یادمه یه پسر بود شدید دنبالم بود ومیگفت تومث ماهی میمونی همش لیز میخوری فرار میکنی یکم صبر کن ببین اصلا من چه بدی دارم بهم بگو خودم میرم وضعیت مالیش خیلی خیلی ازما بهتر بود خوشگل وخوشتیب، خوش هیکل ورزشکار تحصیل کرده وبقول اون زمان ها خارج رفته وبا کمالات واز هرجهت آرزوی هر هردختری بود که باهمچین پسری آشنا بشه ولی من خودم رو لایقش نمیدیدم وپیش خودم میگفتم من توحرف زدن وبرخوردکردن باخانواده ش کم میارم ، من کجا واون کجا حتی اجازه نمی‌دادم بیاد خواستگاری انقدرکه اعتمادبه‌نفسم پایین بود وچندسال پیش ازدامادمون که دوستش بود شنیدم تویکی از بهترین کشورها یه زندگیه رویای داره با بهترین امکانات وثروت موفقیت درشغل و کار ومن باز هم حسرتش رو نخوردم چون بازم خودم رو لایقش نمی‌دیدیم ولی آلان ناراحتم که چرا این احساس بی لیاقتی باعث شد من انقدر عقب بمونم از زندگی چرا تلاش نکردم خودم رو بالا بکشم

    این عدم لیاقت خیلی جاها کار دستم داده و من خودم ازش آگاه هستم واتفاقا داشتم روش کار می‌کردم

    جالبه بدونید من قبل از باز کردن فایل استاد داشتم جملات تاکیدی می‌نوشتم برای بالا بردن لیاقت

    واین همزمانی رو به فال نیک میگیرم وشکرگزاری میکنم ومطمئنم من لایق دریافت نعمتهای فراوان ازسوی خدا هستم

    من لایق ثروت وامکانات فراوان هستم

    من لایق داشتن سلامتی وپوست شفاف وزیبا هستم

    من لایقم که خوش هیکل ورو فرم باشم ولباسهای جذاب وخوش رنگ بپوشم

    من لایق داشتن شادی وخنده وآرامش هستم

    من لایق داشتن همسری عاشق وشوخ طبع هستم

    من لایق شنیدن حرفهای عاشقانه ودلنشین هستم

    من لایقم که بچه های خوب وموفق وشادم ومحترم داشته باشم

    من لایقم چون خدا این لیاقت رو درمن دید که آفریده شدم وفرستاده شدم به این زمین با این وسعت واین همه زیبای

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1057 روز

      سلام به معصومه خانم عزیز و مهربان

      خیلی لذت بردم از کامنتون

      چقدر با خودتون در صلح هستید که انقدر زیبا درباره تجربیات اشتباه گذشته صحبت می کنید

      یه وقتایی که با آموزش های استاد به اشتباهات گذشته ام پی میبرم

      که از اساسی ترینش احساس عدم لیاقته

      و با خودم می گفتم ای کاش مثلا دوسال پیش اینو می دوستم و زودتر با استاد آشنا میشدم

      اما بعدا فهمیدم خیلی ها تا آخر عمر هم نزدیک این مباحث نمی شوند پس اگر الان اینجام و صحبت های استاد رو میشنوم و درک می کنم قطعا لطف خدا بود و الان زمانی هست که باید این ها رو درک کنم شاید اگر اون موقع اون اشتباه رو نمی کردم

      الان تا اینقدر متوجه ماجرا نمی شدم

      خیلی ها در زمینه هایی دارن ناخواسته دارن مسائلشون رو حل می کنن و چون به تضادی برنخوردن به دنبال راه حلی جدید نیستن

      اما من اینجام چون به اون تضاد ها برخورد کردم

      چون یه زمانی احساس می کردم انقدر ادم زشتی هستم که آدما بد شون میاد نزدیک من بشن و یه دوری شدیدی با آدما داشتم

      در مقابل جنس مخالف از اینم بدتر ,

      فراری, سر به زیر

      با اینکه ادم پرتلاشی بودم و موفقیت هایی هم در زمینه درسی کسب کرده بودم اما سمت کسی نمی رفتم

      خدایا شکرت که کم کم با فایل های رایگان استاد احساس لیاقتم بهتر و بهتر شد

      الان دیگه خودم انسان به شدت زیبایی می دونم

      و می دونم احساس عدم لیاقتم هنوز درمان نشده و این دوره می تونه درمانش کنه امیدوارم منم بتونم بزودی دوره رو تهیه کنم

      شما رو تحسین می کنم که قبل از اینکه استاد مباحث جدید رو مطرح کنند خودتون به سراغ حل مشکلتون رفتید و به نظرم این خیلی به شما کمک می کنه که مباحث رو بهتر یاد بگیرید و درک کنید

      خدایا شکرت

      فکرش هم نمی کردم بخوام انقدر مفصل جواب کامنتتون رو بدم اما خداوند الهام کرد و من نوشتم

      معصومه خانم عزیز و مهربان شاد و پیروز و سربلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        معصومه خالق گفته:
        مدت عضویت: 948 روز

        سلام محمدجان بزرگوار

        محمدجان یه حسی بهم میگه تو آینده ی فوق‌العاده عالی داری یه جوری مث جت جلو میری ، یه پیشرفت کوانتومی وفضای ، تو خیلی عاقل وفهمیده هستی من بهت افتخار میکنم وشادم ازاین آشنای

        پسرم راستش توهمین الان هم خیلی لایق هستی که تواین سن وسال با این سایت آشنا شدی واینقدر خوب استاد رو دنبال میکنی راستش من وقتی بچه های همسن تو رو میبینم که توچه حال وهوای هستن وتو کجای ؟ حالم خیلی خوب میشه اونوقت تومیشی امید من ، تو ثابت کردی به من که میشه به بچه ها امیدوار بود واز آیندشون نترسید خدایا شکرت

        محمدم ممنون که انقدر خوبی وموفق وپرانرژی وپرانگیزه ، این خوبی درسته به نفع خودته و آینده ت رو می‌سازه ولی بازتاب خوبی داره والگوی خوبی هستی برای همسن وسال خودت وما مادرها رو آروم میکنی بازم ازمادرت تشکر کن وبهش تبریک بگو بخاطر تربیت خوبت

        عزیزم تو لایق بهترینا هستی ، برات ازخدا آرامش ، شادی و نشاط ، موفقیت وثروت وفراوانی ومهمتر از اینها سلامتی میخوام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مریم شمسا گفته:
    مدت عضویت: 2002 روز

    بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ (1)

    ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است

    اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ (2)

    بخشنده و بخشایشگر است

    مَالِکِ یَوْمِ الدّینِ (3)

    (خداوندى که) صاحب روز جزا است

    اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِین (4)

    (پروردگارا) تنها تو را مى­‌پرستیم و تنها از تو یارى مى­‌جوییم

    اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ (5)

    ما را به راه راست هدایت فرما

    صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ (6)

    راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى،

    غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضّآلّینَ (7)

    نه راه کسانى که بر آنان غضب کردى و نه گمراهان

    یادمه یه روز کاری داشتم رفتم دفتر پیشخوان که اونجا خانمی دیدم با یکی از کارمندای دفتر صحبت می‌کرد.. این خانمو من می‌شناختم در لوازم التحریری کار می‌کرد یادمه یه روز که پیشش بودم میگفت از ساعت 7 صبح تا 7 گاهی تا 8 شب اونجا کار میکنه با حقوق خیلی ناچیز و چند باری بهش گفتم که خب می تونی یه کار دیگه پیدا کنی و از اینجا بری میگفت نه مردم چی میگن اگه من برم میگن این چیکار کرده که از اینجا بیرونش کردن کلی باهاش صحبت کردم و یه کار نیمه وقت حتی بیشتر از حقوق اونجا رو بهش پیشنهاد دادم ولی قبول نکرد و همش میگفت مردم مردم…

    خلاصه منم بی خیالش شدم تایکسال بعد روزی که در دفتر پیشخوان دیدمش که با کارمند اونجا صحبت می‌کرد احوال پرسی کردم و گفتم چرا سر کارت نیستی مرخصی گرفتی گفت نه! به شوخی گفت اومدم مرخصی اجباری ؛؛؛تا اینکه کارمند دفتر گفت دیگه اونجا نمیره برا کار، ،گفتم چرا ؟گفت کارفرماش بهش بی احترامی کرده و درگیری لفظی بینشون پیش اومده و کلی ایشون پیش بقیه تحقیر کرده… و حالا یه کاری براش پیدا کردیم که محیط اداری و نیمه وقت با حقوق عالی ولی میگه نمیرم اونجا،، گفتم چرا؟؟؟ اولش میگفت شاید نتونم و بعد لابه لای حرفاش باز دوباره میگفت مامانم چی میگه مردم چه فکری می‌کنند و.. این حرفا یعنی آدمی که در حد چی له شده تحقیر شده باز دوباره میخاد برگرده همون جای قبلی با شرایط کاری زیاد و حقوق کم، من که الان با قانون آشنا بودم دیگه حرف کوتاه کردم و گفتم که انشاءالله هر جا بودی موفق باشی… ولی وقتی اونو دیدم انگار خودم بودم اونجا نشسته بودم یادم اومد زمانی که در نظام مهندسی با شرایط کاری سخت و زیاد و حقوق کم کار می‌کردم و بهم پیشنهاد های کاری بهتری میشد که، بعضی هاشون کار برا خودم بود ولی باورهای مخرب و کمبود که خب اگه این کار از دست بدم کجا کار کنم، دیگه همین حقوقم ندارم و من کجا و اون کارها کجا منو شاید مقطعی بخوان یا اگه این کار شروع کنم و پیشرفت نکنم چی و…‌‌‌.. توجیهات ذهنی و در یک کلام عدم عزت نفس و عدم احساس لیاقت که من باید با زجر در آمد داشته باشم و اصلا هیچ کاری آسون نیست و….چند سالی اونجا با همون شرایط کار کردم تا اینکه یه روز یکی از دوستام منو با نتورک مارکتینگ آشنا کرد چون اونجا کلاسهای موفقیت و انگیزشی برگزار می‌شد باعث شد منو

    کمی اعتماد بنفسم بالا بره و من تصمیم گرفتم این کار رها کنم حالا میخواد هرچی بشه و بعدخداروشکر از اون کار به یه کار حسابداری خوب هدایت شدم و بعدش هم معلم شدم

    اون شب وقتی اون خانم دیدم همه گذشته خودم جلو چشمم اومد که چقدر به خاطر عدم احساس لیاقت تحقیر شدم و چقدر سختی کشیدم و شرایط تحمل میکردم، وقتی از دفتر پیشخوان اومدم بیروی فقط به خدا گفتم خدایا از تمام بی اعتمادی بی عزت نفسی بی لیاقتی و باورهای کمبود و فقر به تو پناه میبرم وقتی باورهای مخرب با عدم احساس لیاقت در وجودت ریشه کرده باشه چاره ای جز اطاعت از مردم نداری مگر اینکه به عجز و تسلیم در درگاه خدا برسی

    از خداوند برای همه و خودم هدایت به راه مستقیم و آسانی ها را خواستارم

    وقتی بنر معرفی دوره احساس لیاقت دیدم کلی ذوق کردم از اول سفرنامه منتظرش بودم و وقتی دیدم استادجانم بعد دو روز فایل سفرنامه روی سایت نیومده ،گفتم داره خبرایی میشه ،خب دوره جدید داریم خدایاشکرت چه دوره ای بشه استاد و نتایج عالی و شگفت انگیز و مهم تر از همه چه انسانهای بزرگی پرورش بده ،من در دوره کشف قوانین زندگی تمرینات جلسه دو و سه رو که انجام می‌دادم مخصوصا در روابط از هر دری وارد میشدم، می دیدم به عدم عزت نفس و عدم احساس لیاقت منتهی میشه یعنی در هر موردی می نوشتم بازم به عدم احساس لیاقت و اگر احساس لیاقت در خودت بیدار کنی و بهش قدرت بدی اونوقته که جهان در مقابلت سر تعظیم فرود میاره و از شگفتی و حیرت نمی دونی چطور شکرگزار داشته هات باشی

    لا حول ولا قوه الا بالله

    خدایا خیییییییلی ازت ممنونم که منو عضو خانواده صمیمی و پر از عشق و توحید عباسمنش کردی

    استادجانم دورتون برگردم از شما و مریم جان زیبایم هم بی نهایت سپاسگزارم که اونقدر روی خودتون کار کردین و چقدر در این مسیر گوش به حرف خدا بودین که لایق عالی ترین آگاهی ها شدین خدارو بی نهایت سپاسگزارم بابت وجودتون در زندگیم، به شما اقتدا میکنیم و با هدایت الله مهربان زندگی سعادتمندی می سازیم بخدااا استاد نزدیک 4 ماهه که زندگی برام لذت بخش شده حتی با وجود تضاد ها گاهی شاید نجواها بیاد ولی اکثرا بخدا بهشون لبخند میزنم و میگم اوکی شما هم باش مطمئنم خیلی زود و آسان برام به خیر بزرگی تبدیل میشی

    ازشما استاد عزیزم و خانم شایسته زیبایم بی نهایت سپاسگزارم و تمام رفیق و دوستانم در این باغ بهشتی که شدن همدم تمام تنهایی هام و به همه تون افتخار میکنم و بازم خداروشکر خداروشکر خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2758 روز

    به نام خدای مهربانم

    استاد جان تمام مواردی که گفتید من مشکل دارم با اینکه چند سال روی خودم کار می کنم و تمام تمرکزم روی عزت نفس هست هر چی که ضربه می خورم از همین ناحیه هست طوری شده که به هر خواسته ای می خواهم فکر کنم یک ضربه از کمبود عزت نفس می خورم بر می گردم جای اولم و من بیخیال خواسته می کنه منی که آنقدر با خودم حرف زدم آنقدر گفتم ،خدا نکنه یک اشتباهی از من سر بزنه اون احساس بد آنقدر تو من زیاده انگار دنیا به آخر رسیده می‌دونم دلیل نرسیدن به خواسته هام همین هست چون به شدت من نا امید می کنه

    استاد من واقعا در شخصیت تغییر کردم واقعا انسان دیگه ای شدم منی که اصلا نمی دونستم تمرکز چیه تمام تمرکزم روی خودم هست من خیلی فرکانس های پاکی دارم فقط خدا می دونه به قدری تو ذهنم افکار پاکی دارم ولی خدا نکنه یک اشتباهی کنم احساس گناه ،ناراختی در من بوجود می یاد که کلا از مسیر من دور می کنه مثلا همین دو روز پیش از سرکار آمدم خانه خواهرم نیامد من شروع کردم کارها را انجام دادن تا ساعت 7 نیامد زنگ زدم گفتم نمی یای می‌دونم این از وابستگی هست ما دو تا یک جا کار می کنیم و من واقعا تنها هستم چون صبح تا ساعت 4که تنها هستم بخشم از خواهرم جدا هست همکارهامم تو فضای دیگه ای هستند و تنهایی باعث شد که بهش زنگ بزنم حالا یکم لحنم تند شده بود اونهم خیلی بهش برخورد چون من احساس عذاب وجدان داشتم حرف نزد با اینکه آنقدر روی رهایی از آدمها کار کردم ولی باز هم مشکل دارم

    یا مثلاً آنقدر آدمها را بت می کنم بچه های سایت بعد که کامنت ها را می خوندم می فهمیدم این طوری که من فکر می کردم نیست اونهاهم خیلی اشتباه می کنند

    همین چند وقت پیش یک نرم افزار جدید در محل کار نصب کردند من یک سوال از مهندس پرسیدم یک چیز ساده بود بعد آنقدر حسم بد شد به خودم گفتم نمی دونستی خوب چه اشکالی داره هیچ وقت نتونستم نظرم بگم فکر می کردم اشتباه در صورتی که همیشه هم درست بوده مخصوصا تو مسائل علمی

    من خیلی چیزها را تو 12قدم یاد گرفتم و عمل کردم خیلی چیزها را نمی دونم باید اعراض کنم باید بگم مثلا در مورد حقوق من تو این 18سال همان اوایل یکبار گفتم و قبول نکردند دیگه من نگفتم الان هم فکر می کنم تا باورهای من درست نباشه جواب نمی ده حالا من خیلی روی باورهام کار کردم

    تو سلامتی خدا را شکر خیلی بهتر هستم کنترل ذهنم خیلی خوب ،توی ثروت کنترل ذهن دارم در مورد دیگران کنترل ذهن دارم ولی در مورد ارزشمندی و توانایی های خودم ضعیف هستم

    ذهن من اصلا ولع نداره چون فکر می کنه نمی رسم آن خواسته برای من بد می کنه به خواسته فکر می کنم یهو بی خیال می شم راستش ذهن من خیلی خسته شده با اینکه من خیلی نتایج خوبی هم گرفتم سلامتی تغییر شخصیت راحتی کار از همه مهمتر توکل به جای نگرانی‌ و روابط خوب با همکاران و غیره ،برای این محصول ا,ز خداوند هدایت می خواهم اگر واقعا باید بگیرم هدایت شوم

    استاد شما تبریک همیشه دنبال پیشرفت هستید این شجاعت جسارت استمرار شما خودباوری که دارید تبریک می گویم خدا فوت به شما بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    علی پیروزی گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    درنگ نکردم به قول استاد تصمیم مساویست با عمل در طی این همه سال ها که با استادآشنا شدم عمل گرایی شده وظیفه اصلی من ، ایمانی که عمل آورد از صمیم قلب سپاسگزارم خدارو چرا که خیلی به من حال می ده مدت ها بود سال 1399 از اضافه وزن زیاد رنج می بردم گفتم خدایا یکاری کن من تسلیمم دوره قانون سلامتی اومد درنگ نکردم انجامش دادم الان تو وزن 18 سالگیم هستم یه پسر خوشتیپ و جذاب و فیتنس سایز 2ایکس لارج شده اسمال

    گفتم خدایا پول می خوام روانشناسی ثروت درامد نسبت به قبل و بعد شد الان 5 برابر مخصوصان با باور فراوانی

    دوره حل مسئله اومد درنگ نکردم کارام به شکل قابل توجه ای ساده تر شده و در یک بهبود دائمی قرار گرفتم و از دام کمال گرایی اومدم بیرون دوره کشف قوانین آپدیت شد کد نویس شدم برنامه نویس می نویسم اتفاق می افته و چقدر باحال شده زندگی خلق می کنی احساس خالق بودن داری

    حالا هم دوره ای که مدت ها منتظرش بودم با این که خیلی راجب عزت نفس و احساس لیاقت خونده بودم و‌ تمرین انجام داده بودم ولی کلام استاد خالصه استاد صادقه استاد فرقش با همه اینه صداقت داره صداقت استاد تحسین برنگیزه تو یکی از فایل های سفر به دور آمریکا استاد می گفت که خودش هنوز خیلی کار داره برای احساس لیاقت و عزت نفس و شاخک های من آلارم دادن ، نتیجه این که لحظه لحظه که استاد گفتن دارن این دورع رو آماده می کنند این دوره رو خرید کردم آزادی مالی دارم این آزادی مالی بخاطر آموزش استاده گفتم بازم بهتر می خوام بازم بیشتر می خوام

    پس یه دوره اومده که یکی از مهم ترین وزنه های موفقیته یکی از اهرم های بسیار ارزشمند برای تجربه زندگی به روشی که طعم شیرین زندگی رو بچشم بهتر و بیشتر خداروشکر برای خلق استاد عباسمنش از خدا سپاسگزارم بابت داشتن استادی با این همه آگاهی های ناب که هیچ جا نمیشه پیداشون کرد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: