معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-14.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-27 03:55:002024-02-14 06:11:15معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند زیبایی ها
سلااااااااام به استاد جانم استاد عزیزم استاد مهربونم استاد زیبای خودم که با این عکس من مردم برات
مبارک باشه اینهمه رشد و پیشرفت تبریک میگم بهت که هر روز و هر روز رشد میکنی و بالاتر و بالاتر میری خوشا به حالت که هر روز ورژنی بالاتر و قوی تر و آگاه تر از خودت ارائه میدی
ممنونم که اینقدر الگوی فوق العاده ای هستی برای ما
من میدونستم امروز یه روز متفاوته وقتی که هربار سایتو چک میکردم و فایل جدید سر تایم همیشه نیومده بود احساسم بهم گفت قطعا فایلی غیر از فایل سفر قراره بیاد رو سایت و وقتی فایل جدیدو دیدم با اسمش میخکوب شدم و چقدر خوشحال شدم من
و میدونم که چقدر بچه های دیگه خوشحال میشن قطعا تا الان هزاران نفر دوره رو خریدن و خوش به سعادتشون نوش جانشون گوارای وجودشون که لیاقت دارن دوره احساس لیاقتو داشته باشن
منم که قلبم از صبح عین کنجشگ پرپر میزنه و دلم دوره رو میخواد قطعا وقتی که تو مدارش قرار گرفتم میخرم و ازش استفاده میکنم
استاد این دوره قطعا دورهای خواهد بود که یه تحول بی نهایتی رو تو سایت به راه میندازه چون دقیقا ما در تمااااام جنبه ها کم و بیش این احساس بی لیاقتی رو داریم و وقتی بچه ها روی خودشون کار کنن و تمرکزی احساس لیاقتشونو ببرن بالا من فکر میکنم اون زمان تو سایت بمب منفجر میشه اصلا بچه ها هزاران هزار پله بالاتر خواهند رفت
من از همین امروز منتظرم که فقط و فقط نتایج بچه هارو بخونم و اشک شوق بریزم
استاد عزیزم من نمیدونم عشقی که بهتون دارم چطور بیان کنم فقط میتونم بهتون تبریک بگم که من خیلی خیلی از این رشد هر روزه شما خوشحالم که با اینکه تو هر جنبه ای که فکرشو بکنیم شما فایل آماده کردین دوره گزاشتین ولی بازهم میگین چطور از این بهتر؟
رشد انتهایی نداره و شما با دونستن این موضوع همیشه به دنبال شیوه های بهتر رشد و پیشرفت هستید درتمام جنبه ها
من واقعا کسی رو مثل شما ندیدم که اینقدر در تمام جنبه ها زندگیش عالی باشه
استاد تاثیر این دوره لیاقت دقیقا دقییییقا توی سفر به دور امریکا مشهوووود بود و اینو همه بچه ها میتونن تایید کنن چون این سفر کاملا متفاوت بود با سفرهای دیگه و کاملا مشخصه که شما زوج زیبا یه رشد خیلی متفاوتی تو وجودتون شکل گرفته
احساس میکنم بغض توی گلومه چون تا الان سفر من همراهتون بودم و منو همه بچه ها سوار قطاری بودیم که شما رانندش بودین و مارو با خودتون همراه کردین دستمونو گرفتین بردین همه جاهای خوشگل و زیبا رو نشونمون دادین ولی الان امروز احساس کردم که شما سر یه ایستگاه توقف کردین و گفتین خوب دیگه تو برو پایین
شما دارین این سفر به درون خود و این رشد الهی رو ادامه میدین ولی فقط با کسانی که احساس لیاقت دارن و قبلا خودشونو رشد دادن که الان بتونن این دوره رو داشته باشن و خوش به سعادت اون کسایی که سوار این قطار با شما سفر رو ادامه میدن منم قول میدم تو این ایستگاهی که پیاده شدم نمونم و هر روز رشد کنمممم
ساعتی میزان آنی
ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو
تا شوی موزون خویش
در پناه فرمانروای کیهان کسی که صاحب قدرت و عزت و جلاله میسپارمتون بوس بهتون
سلام استاد عزیزم.
من اولین و بولد ترین موضوعی که در مورد خودم میتونم مثال بزنم دقیقا فردای روز عروسی ام بود.
1400.01.18 دقیقا در این تاریخ من صبح از خواب بیدار شدم. تمام بدنم از جشن عروسی خودم درد میکرد و یه لحظه به خونه زندگی جدیدم نگاه کردم. بجای سپاسگزار رب شدن این فکر از ذهن من گذشت که یعنی من لایق این زندگی هستم؟
دوستای من پدرشون در اومده تا یه زندگی معمولی بتونند بسازند ولی من راحت از طریق پدرم این زندگی را دارم.
آیا اگه پدرم از لحاظ مالی ثروتمند نبود، من میتونستم چنین زندگی ای داشته باشم.
استاد از اون روز به بعد تا 1401.04.07 چنان شرایط نازیبایی را تجربه کردم که دیگه جهان هستی با گذروندن مرگ از بیخ گوشم؛ بهم گوشزد کرد که باید خودت را تغییر بدهی.
اونجا بود که (قبلش بگم کهدقیقا یادمه من اولین هدایت و الهامی که بهم شده بود این بود که کارگری کنم تو کارگاه خودمون)، اونجا من تصمیم گرفتم به تغییر.
استاد عزیزم. توی این یکسال و 3 ماه که با شما هستم، از صفر کلوین خودمو رسوندم بالا. که اعتبارش تماما با رب العالمین و هدایت هایش هست. خداروشکر. خداروشکر. خداروشکر.
استاد خدا میدونه توی این یکسال فراز و نشیب زیاد داشتم چون تازه داشتم یاد میگرفتم و خدا میدونه تقریبا 2 هفته اس دوباره دارم برمیگردم به مسیر. تازه بر میگردم که از همه شرایط قبلی اوضاعم بهتر شده.
هنوز پولی کهمیتونم بردارم اونقدری نیست که دوست دارم اما من درخواست دادم به رب العالمین که درآمد مستقل داشته باشم و مطمئن 100 در صد هستم که بهش میرسم.
من حتما این دوره را تا چند روز آینده تهیه میکنم. و بهش میرسم. و این احساس لیاقت را که سالهاست از کمبود رنج میبرم را در خودم تقویت میکنم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خدا
سلام خدمت شما استاد عزیز
به به چقدر خوشحال شدم از این خبر خوب
سپاسگذار خداوندم که منو هدایت کرد تا روی خودم کار کنم و این دوره تو بهترین زمان ممکن برای من اومد
استاد در مورد سوال شما من مثال های واضحی دارم
کارم مشاور املاک هست ، خب من بخاطر اینکه تو دوره قانون سلامتی هستم و خیلی متعهدم بسیار انرژی بالایی دارم این انرژی بالا ترکیب شده با انجام تمرینات عزت نفس این ترکیب باعث شده من خیلی تو کارم فعالیت کنم در واقع با لذت بردن از کار تلفیق شده
من خیلی جلسه میذارم بازدید اما در بیشتر اوقات جلسات من تا 99 پیش میره خلاصه وقتی این روند چندین بار تکرار شد گفتم یه جای کار توی درون من میلنگه شروع کردم سوال پرسیدن از خودم که اقا چرا باید اینجوری باشه این روند طبیعی نیست
بعد رها کردن بهم گفته شد که تو احساس لیاقت نمیکنی بیشتر پرسیدم فهمیدم ک تو درونم من دارم پول و راحت پول ساختن رو پس میزنم چرا چون میگم بابا دیگه انقدراهم راحت نیست که تو پول دربیاری همکارهات بمونن
بابل دیگه انقدرم لایق زیاد پول دراوردن نیست
استاد قشنگ واضح شد برام خودم پس میزدم انگار تو عمق وجودم دوست داشتم نشه تا من از همکارام راحت پول در نیارم
احساس گناه میکردم بخاطر اینکه قراره راحت و با کیفیت پول بسازم
احساس میکردم حق اونارو میخوردم چرا چون احساس لیاقت نمیکردم در حالی که روی باورهاس مالی م هم کار میکردم مخصوصا روی فراوانی هیچکدوم از همکارام مشتری نداشتنا ولی من داشتم اما کار بخاطر اینکه من از درونم احساس لیاقت نمیکردم تا اخر انجام نمیشد ناخوداگاه هدایت میشم به یک عملی یا رفتاری که جلسه بهم میخورد
حالا از این جنس مثال تو روابطم هم دارم
مدتها رو روابط کار کردم چون عزت نفسم رشد کرده بود اینکه برم به دخترها پیشنهاد رابطه بدم برام راحت بود یه نکته خیلی برام جالب بود
دخترهایی بودن که من مطمئن بودم از من خوشش اومد اصن دختره که منو میدید حس میکردم خوشش اومده اما وقتی اقدام میکردم جواب نامناسب میگرفتم خلاصه هی ادامه دادم دیدم من اصلا نتیجه مطلوب نمیگردم بابا اینهمه پیشنهاد دادم حداقل باید یکیش اوکی میشد تازه با وجود اینکه من خیلی تیپ و اندام خوبی دارم میتونم بگم به جرات ایده ال 90 درصد دخترا هستم (استاد ببین قانون سلامتی و ورزش چه کرده با من انگار بدنم یه تراشکار تراش زده انقدر تناسب و تقارن زیبایی دارم ) اما همیشه جواب رد میگرفتم اینجا دوباره شاخک هام تیز شد رفتم درونم سوال کردم چرا دلیل چیست جواب اومد ببین تو درسته میری خیلی راحت پیشنهاد میدی اما از درون احساس ارزشمندی نداری که من لیاقت رابطه با اون دختر دلخواه رو دارم شوکه شدم نشستم فکر کردم دیدم راست میگه من وقتی میرم پیشنهاد میدم انقدر که عدم احساس لیاقت میکنم ناخوداگاه هدایت میشم به اعمال و جوری برخورد کردن که طرف خوشش نمیاد یعنی استاد میخوام بگم عدم احساس لیاقت اجازه نمیده هدایت شم به یه رفتار و یا عملی که تو اون لحظه بهترین عمل و رفتاریه که اون شخص خوشش میاد بلکه برعکسش اتفاق میوفته بخاطر عدم لیاقت حتی دونسته خودمو که رفتم تحقیق کردم چطور پیشنهاد بدم رو گم میکنم طوری که بعدش میگم علی این چ رفتاری بود تو که قرار نبود اون مدلی صحبت کنی اصلا خودمم تعجب میکنم بخاطر اون مدل رفتارم
دقیقا این اتفاق تو بحث مالی منم هست
چقدر قانون درسته چقدر این احساس لیاقت مهم استاد
ممنونم از شما
ممنونم از خدا که از دو ماه پیش بهم الهام کرد برو روی عزت نفس کار کن تا اماده شی برای احساس لیاقت و اکنون احساس میکنم اماده م و منتظرم تا هر زمان که الهام شد بخرم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ب استاد بزرگوار و مریم خانم و دوستان عزیزی ک تو این قسمت از سایت مشغول خواندن کامنت های بچه ها هستند.
و چقدر جالب بود برام ک دقیقا زمانی ک درگیری دردرونم بوجود اومده بودو ازخدا کمک خواستم صبحش کلیپی رو دیدم ک متوجه شدم لیاقتم مشکل داره ک من این کشمکش درونی رو دارم و تا ظهر هم فهمیدم ک این دوره رو سایت قرار گرفته امیدوارم و ازخدا میخوام بتونم این دوره رو تهیه کنم.
من از قبل هم با توجه به تجربه های ک داشتم متوجه نبودن لیاقت درونم شده بودم ومیفهمیدم ک انبوهی از دلایل و منطق های بی موردی ک از کودکی در من شکل گرفته و روی گوهر وجودم رو گرفته باعث شدع من نبینم وجود پاکم رو ک لایق و شایسته تجربه بهترین زندگی هست اما مثل کوهی بودم ک درونش طلاست اما روی طلا رو سنگ و خاکو خارو خاشاک پوشانده و نمیدونه ک طلاست داشتم زندگی میکردم و گمان میکردم من همون خاک و سنگم اما ی جاهایی با دیدن طلا ک از زیر این خاک و سنگ زده بود بیرون میگفتم این از کجاست جالب بود برام آخه من کی بودم
من تغریبا تمام مثال هایی ک استاد زدن رو داشتم و با خودم گفتم چقدر باور لیاقت در من مشکل داشته ک تمام مثال ها رو تجربه کردم
من در دوران مدرسه جواب سوال ها رو میدونستم اما دستم رو بلند نمیکردم ک جواب بدم یا در کلاس های ضمن خدمت ک برگزار میشد میرفتم اونجا هم افرادی ب صورت داوطلب میرفتن روی صحنه و من هیچوقت جزو اون افراد نبودم
شغلی ک انتخاب کرده بودم و همیشه ب وضوح احساس کم بودن خودم رو داشتم و خودم رو کافی و لایق نمیدیدم در مقابل افراد دیگ ک حتی باهاشون صحبت هم نمیکردم کنارشون نمی نشستم همش بخاطر نبودن لیاقت بود
توی روابط عاطفیم وارد رابطه ای شدم ک اگ اندک توجهی ب من میشد ی حسی درونم میگفت چرا من ؟ و همین احساس باعث از بین رفتن رابطم شد
اگر شخصی اندکی از نظر موقعیت اجتماعی از من بهتر بود من دیگ اونو برترمیدیدم و نمیتونستم ارتباط بگیرم باهاش
در سال های خیلی قبل تر حتی توانایی ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف رو نداشتم با همکلاسی هام در دانشگاه نمیتونستم صحبت کنم با هزار زور و زحمت سوالی میپرسیدم و نمیتونستم تو چشمشون نگاه کنم بدنم یخ میکرد
ب شدت این باور لیاقت در من تخریب شده بود سالها دنبال شغلی بهتر بودم امااوایل قدمی برنمیداشتم براش اما بعد ها ک قدم هم برمیداشتم اما ب اون شغل نرسیدم و الان میفهمم ک نرسیدن من از باور عدم لیاقت من میاد من اصلا خودم رو لایق اون شغل نمیدونستم ک نمیرسیدم
بینهایت مثال از این باور وجود داره حتی نمیتونستم در جمع ها صحبت کنم و میترسیدم شاید گند بزنم شاید بهم بخندن خلاصه ک کلا تو سکوت بودم ،چ درخواست های نابجایی ازم میشد وچون نمیتونستم نه بگم قبول میکردم .ضربه های روحی و جسمی خوردم بابت همین ک نتونستم نه بگم..
از خدا میخوام ک این بار با احساس لیاقت بتونم وارد این دوره بشم چون پایه و اساس مشکلاتم لیاقت بوده تا بتونم حلش کنم .
تشکر و سپاس از استاد ک بستر رو فراهم کردن .خداروشکر
بنام خداوند هدایتگر و مهربان
سلام به استاد عزیز مریم جان
استاد بی صبرانه منتظر دوره احساس لیاقت هستم و به امید الله انشاالله دوره رو تهیه میکنم و شروع میکنم به رشد کردن و احساس لیاقت داشتن
موضوعی که چند روزه ذهن منو درگیر کرده همین موضوع احساس لیاقت داشتن در همین نقطه ای که هستم
استاد من یه بانوی پر تلاش توانا هنرمند با مسؤلیت و زحمت کش هستم و در تمام جنبه های زندگیم با افراد خانواده دوستان همکاران ریس مشتری وووو
سعی کردم خوب برخوردکنم و تا جایی که ممکن بوده کسی از دستم ناراحت نباشه یه جورایی دم همه رو دیدم
استاد الان چند روزه با شروع دوره کشف قوانین دارم رو ترمز ها کار میکنم و بیشتر ترمز هایی که پیدا کردم در همه جنبه ها همون احساس عدم لیاقت بوده
مثلا دوتا پروژه کاری خوب و استارت زدم ولی به مقصد نرسید و هر بار رئیس پروزه ها رو داد به کس دیگه و من جرات اعتراض نداشتم چون هم با خودم این احساس داشتم که اگر اعتراض کنم چه فایده رئیس میگه تو کارت خوب نیست و ….. پس همون نگم بهتره که خراب نشم و با اینکه شرک باعث میشه قدرت و بدم به رئیس با اینکه همش با خودم تکرار نیکروم این پروزه مال منه و من لایق زدن این بیمه ها هست و خدا با منه و رئیس هیچ قدرتی در برابر خالق بودن من نداره و من از قدرتی که خدا در من قرار داده استفاده میکنم ولی تاثیری نداشت چون اون رئیس قدرت بیشتری داشت یا شاید از قدرت رئیس بودنش به قدرتی که خدا هم به اون داده بیشتر استفاده کرده و باور داره که هر کاری و به واسطه قدرتش میتونه انجام بده و من بیخیال پروزه ها میشدم یعنی ترس از حقیر شدنو شرک
و همین چند روز اخیر با همسرم در مورد مسائل آشپزی و غیره بحث داشتن که هر بار با سرپوش گذاشتن رو مسئله اصلی رابطه خوب میشد به ناچار ولی باز دو روز بعد تکرار میشد
واین باعثش احساس عدم لیاقت
اینکه من به شدت دارم از خودم مایه میذارم کار خونه بچه و بردنش به مهد و کارهاشون تا صد و شغل خودم و اداره کردن دفترم و بلاخره مشکلاتش
احساسم اینکه با اینکه دارن بیشاز حد تلاش میکنم ولی قدرم دونسته نمیشه و بخاطر بعصی مسائل مثلا آماده نبودن غذا باید زحمات دیگه من نادیده گرفته بشه و باز سعی کنم که بهتر و بهتر بشم و باز نادیده گرفته بشم
والان این احساس دارم که من باید بدون حتی همه این تلاشها ارزشمند باشم ولی نبستم چون از درون برای خودم ارزش قائل نیستم و نبودم و همش با کار فیزیکی و انجام دادن بهتر کارها نظر دیگران و نسبت به خودم جلب میکردم
وقتی به تواناییها و استعدادها و حتی زیبایی و سلامتی و اندام خوب و مناسب و داشتن شغل خوب هنوز جایگاه با ارزش ندارم بر میگرده به عزت نفس و اساس لیاقت که ندارم
و الان تو مسائل مالی عاطفی و اجتماعی دچار فقره کمبود شدم و دویت دارم یه کار بکنم خودم و عوض کنم با استفاده از این دوره و نمیدونم چطور امیدوارم بتونم تغییرات بنیادی در شخصیتم بدم که خودم خودم دوست داشته باشم و همش نخوام که پرفکت باشم
همش نخوام کم توقع قانع باشم همش نخوام فقط خونه رو مرتب کنم غذای خوبی درست کنم و درآمد داشته باشم و بازی رو دوش کسی نباشم که البته همه اینها خوبه ولی اگر میخواد به صورت باج داون باشه نه
به نام خداوند یکتا
درود به استاد عزیزم و بانو مریم شایسته عزیز
درود به تمام بچههای سایت
و درود به تمام ایرانیان
الحق که شما دو نفر پیشکسوتان ما هستید
بجای ما در آمریکا
و ممنون م ازتون استاد که از تمام تجربه هاتون برای ما فیلم میگذارید
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
استاد راستش برای منم سوال بود که دوره احساس لیاقت رو با عزت نفس ادغام کنید
ولی با این توضیحات کاملاً قانع شدم که اصلاً احساس لیاقت با توجه به شباهت به عزت نفس ،یه چیز دیگه است
ولی ارزش احساس لیاقت آنقدر بالاست که می ارزه یه دوره ی جدایی باشه ، خیلی می ارزه اصلاً قابل وصف نیست
برای مردم سرزمین م ، آرزو دارم که تمامی مردم ایران به این ارزش لیاقت مندی نزدیک تر بشوند
و بفهمند که ما هیچ چیز کم نداریم
ما بهترین هستیم در جهان
فقط کافی که باور احساس لیاقت رو در درون خودمون بسازیم
ایران رو میکنیم گلستان
دنیا دنیای جذبه
و هرکس روی باورهاش سرمایه گذاری کنه، به همهچیز میرسه
استاد بازم ممنون و سپاسگزارم که یه دید جدید رو برای ما بچههای ایران زمین ساختید
زنده باد ایرانی و ایران زمین
درود خدا بر شما باد
تا درودی دیگر بدرود
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد بی نظیرم
بلاخره زمانش رسید و این دوره فوق العاده داره میاد روی سایت
میدونین الان ک دارم فکر میکنم این احساس لیاقت از چ نظر نقش مهمی توی باورهای من داره و اینکه چطوری به من آسیب میزنه به جوابای جالبی رسیدم
اول اینکه من وقتی خودمو لایق نمیدونم یعنی خودمو خیلی کوچیک میدونم در برابر حالا هر فرد هر موفقیت هر ثروت
مگه نه ک ما جزئی از خداییم پس داریم خدارو هیچ میدونیم اصلا وقتی برخورد میکنیم ب ی چیزی اونقدر اونو بزرگش کردیم توی ذهنمون که دیگ خدای درونمون هچیییی حساب نمیکنیم انگار نه انگار
اون میشه برامون بت
دیشب داشتم قران میخوندم ی لحظه با خودم فکر کردم که اصلا کافر به کی میگن مگه حتما باید ی بت واقعی جلو من باشه مثل هزاران سال پیش من جلوش خم و راست بشم
من بارها این حرفا از شما شنیدم ولی دیشب داشتم هزاران خطا با خودم بررسی میکردم که کدوم از اینا باعث میشه من کافر بشم و کفر بورزم
واقعا هچی بجز شرک مخرب تر و بدتر نیست
فکر میکنم این چیزی ک شما درموردش حرف میزنین و کسی تونسته در حد خودش احساس لیاقت کنه بنظرم خیلی به خدای درونش وصله خیلیی خدای درونشو قبول داره نه به ادعا و بلند بلند داد زدن ک من فلانم
ی جور احساسی ک اونو مطمئن میکنه به هرچیز هرکس
واقعا کسی که تونسته این احساس لیاقت و باور و ایمانو تو خودش ایجاد کنه بقول دوست عزیزمون غزل جان به این باور برسه که اقا همین که خدا ی گوشه از منو برای وجودش انتخاب کرده یعنی من خیلی باارزشم که خدای من منو خلق کرده و از روح و قدرتمندی خودش به من داده تا از پس هرچیزی بربیام
واقعا کسی بتونه قدرت خدارو باور کنه و به این احساس برسه میتونه از پس خیلی از شرک های وجودش بربیاد
این چیزی بود که من تا الان با درک خودم برداشت کردم
اومدم به موقعیت ها و افرادی که از بچگی تا الان این احساسو توم کمرنگ کردن فکر کنم دیدم اونقدر زیاده ک فکر نکنم بهتره چون از طرفیم باعث میشه اونارو مقصر بدونم و از مسیر تغییر شخصیت خودم خارج بشم
اونا با ذهنیت خودشون رفتار کردن و هیچ ظلمی درکار نبوده مهم اینه ک من اینجام و میخام شخصیت خودمو با کمک خدا و دستان پر مهرش اصلاح کنم که بعدا به هرجایی رسیدم تماما هرچیز ک داشتم متعلق به خودش بدونم و بیشتر بهش ایمان بیارم
خدایا خودت کمکم کن قدر این مسیرو بیشتر بدونم و درگیر وسوسه ها نشم .
همینجور ک گفتین رد پای اینو در تمام لحظات و مراحل زندگیمون میتونیم ببینیم
از وقتی ک بچه بودم کلا ی جور ترس تو وجودم بود که جواب بدم به سوالی
یا مثلا اگه سوالی بلد بودم هزاران دلیل میومد تو ذهنم که بگه غلطه تو درست نمیگی و از جواب دادن منصرف میشدم
الانم همینطوریم حتی
علاوه بر این موضوع کلا از اشتباه کردن جلو کسی میترسم
ی ترسی تو ذهنمه که جلو اونا خطا کنی چ فکری میکنن یا ترس از مسخره شدن
ی چیز دیگ که خیلی مشخصه اینه که من خیلی احساس عدم لیاقت میکنم توی پول دریافت کردن از پدر و مادرم
مثلا اخرای وقت انتخاب رشته بود من بشدت ذهنم به هم ریخته بود از استرس
سر ی موضوعی مشاور اولیو کنسل کردم و نخواستم برم پیشش
ی مشاور خوب پیدا کرده بودیم حالا فکر نمیکردیم وقت بده منم چون اخرا بود رفتم ی مشاور دیگ
از قضا عصر همون روزی من رفتم پیش مشاور دومیه اون مشاوره ای که امید نداشتم بهش که وقت بده از طریق یکی از دوستای مامانم وقت داده بود
شب که رفته بودیم دفترش خیلی جالبه من بجای اینکه حالا تصمیم بگیرم درست فکر کنم ک چی میخام نگران این بودم که وای سه جا پول دادیم|:
یعنی اینقدر اونجا احساس عدم لیاقت من واضح بود که همش ناراحت بودم خودمو سرزنش میکنم حالا مامانم میگفت اشکال نداره اون بنده خداها شماره کارت گرفتن مقداریش که جلسه دومش نرفتیم پس بدن باز من راضی نمیشدم
بگذریم که اون موقع چه اتفاقای ناجالب و شرایط تنش زایی رقم زدم برای خودم ولی گفتم اینو بگم که خیلی واضح بود برام
من نسبت به همسن سالام که چقدر راحت این همه پول میگیرن این همه از پدر و مادرشون درخواست بیجا دارن بشدت احساس عدم لیاقت دارم
و ی جور حس منفی میاد سراغم وقتی پول بهم میدن نمیدونم شاید برمیگرده به اینکه وقتی پول میدن بارها تکرار میکنن که اون کارو کردیم یا اینکه بابام این کلمه ندارم اولین حرفی بود به زبون میورد بعدش باید هزاران دلیل بیاری که همین باعث شده من مدتهاس که ازش درخواستی نداشتم یا اگه پولی خرج کرده خیلی احساسم بد میشه
در کل همینا باعث شده من خیلی خیلی درخواست کم کنم ازشون
قطعا همین احساس عدم لیاقته که باعث این برخوردا میشه طبق گفته خودتون من اکه احساس لیاقت و توکل داشته باشم قطعا رفتار همونا که جزئی از شخصیتشون شده باشه با من متفاوت میشه و همه بهم خدمت میکنن
ایشالا که بتونیم این احساسو توی خودم ایجاد کنم و
سلام امینه جونم دوست هم فرکانسی و قشنگم
خیلی از خوندن کامنتت لذت بردم عزیزدلم خیلی خوشحالم ک درک کردی احساس لیاقت ما باید برگرده ب اینکه ما از خداوند و ما جزئی از خداوندیم و باید احساس لیاقت داشته باشیم
خداوند با ارزشه و ما هم با ارزشیم
ولی از حرف زدن تا عمل کردن خیلی راهه ما باید روی خودمون کار کنیم و این باور و در وجود خودمون ب وجود بیاریم و اونوقته ک نتایج خیلی بزرگ میشه
خداروشکر بابت وجودت با ارزشت تو این سایت دوست عزیزم
خیلی دوست دارم
از راه دور میبوسمت
ب رب جهانیان میسپارمت عزیزم
سلام من به مهدیه عزیزم
خیلی خیلی ازت سپاسگزارم بابت لبخندی که به لبانم جاری کردی با کامنتت و انرژی خوبت
درسته . ما وقتی میتونیم از چیزایی میدونیم نتیجه بگیریم که بهشون عمل کنیم
سپاسگزارم ازت بابت یاداوری که کردی ما هممون از زبون استاد خیلی چیزا میشنویم ولی ی وقتا فراموش میکنیم
الهی که روز به روز به خدای درونتون بیشتر نزدیک بشید و از خدای مهربون براتون لبخندا و حال خوب زیاد ارزو میکنم
شما هم از کسایی هستی که از کامنتات خیلی چیزا یاد میگیرم سپاسگزارم بابت کامنت های فوق العادت و وجود ارزشمندت
سلام خانوم امیری دوست خوبم
کامنتتون واقعا برام عالی بود به تمام معنا
وقتیکه شما میگین اگه ادم خودشو بشناسه بعنوان قسمتی از خداوند قطعا خودشو ارزشمند میدونه
شما یکی از بزرگترین ترمز های زندگی منو در این کامنت به من نشون دادین به علت شرایط خانوادگی و گذشته ام من خودمو در برابر دیگران کوچک میبینم و به همین دلیل روابط خوبی ندارم با بقیه
ولی در برابر بقیه موفقفیتها این طور نبوده ام و همیشه هم نتایجم خوب بوده خدا رو شکر
من قسمتی از خداوندم خداوند من
خدا منو اشرف مخلوقات خودش برگزید و به من قدرت آفرینش زندگی خودمو داد
خدایا شکرت
به نام خدای بخشنده و مهربانم
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
ای خدا چی بگم واقعا؟ استاد من چند روز پیش توی دلم داشتم به خودم میگفتم یعنی استاد حالا که دیگه دوره قانون سلامتی روهم برگزار کرد، دیگه عزت نفس، پول، روابط، دوره یک ساله دوازده قدم و درنهایت هم قانون سلامتی رو ارائه کرد، از همه لحاظ از همه لحاظ واقعا بهشت رو برای خودش توی این دنیا خلق کرد و مسیر پر خیر و برکت هر کدوم رو به سبک خودش توضیح داد، حالا هر چندوقت یکبار دورهها آپدیت هم که میشن، یعنی استاد دوره دیگهای هم برگزار میکنه؟ یعنی چیز دیگهای هم مونده؟
دیروز داشتم جلسه 20 دوره روانشناسی ثروت 1 رو گوش میدادم اون دوره رو خواهرم ازتون خریده و به من هم داد تا استفاده کنم، توی اون جلسه داشتین میگفتین موقعیتها ایدهها بینهایته تمومی نداره و وقتی با تیم خودتون جلسه میذارید که چه کارهایی میتونین انجام بدین صدها ایده به ذهنتون میرسه که تا مدتهاااا عملی کردنشون طول میکشه، و ذهن منی که هنوز به لحاظ مالی خیلی ایرادها داره، توی دلم گفتم خب مثلا استاد الان تو هر زمینهای چندتا دوره گذاشته، و دیگه همرو ارائه داده خب بعدش دیگه چی؟ یعنی هنوزم میشه دوره جدید بزاره یا دیگه فقط قراره دورههایی که هست آپدیت بشه و فایل رایگان بیشتری بیاد روی سایت؟
اما واقعا چقدر ذهن من محدوده امروز خواهرم خبرم کرد گفت استاد دوره جدید داده اسمش احساس لیاقته، بدو اومدم تو سایت نگا کردم و الانم فایلتون رو گوش دادم، دوره عزت نفس رو چند سال پیش من و همین خواهرم شادان تهیه کردیم و من اون زمان اون دوره رو نزدیک ده بار از اول شروع کردم تا بتونم یکبار به طور کامل تمومش کنم، طوری که هم گوش بدم هم بنویسم و هم تمریناتشو کامل انجام بدم و هم متنهای هر جلسه رو توی سایت بخونم کاملِ کامل، و بالاخره بعد ده بار از اول شروع کردنش یکبار کامل انجامش دادم و یادمه تنها کسی بودم که توی خانواده تمرین آگهی بازرگانی رو انجام دادم اونم دوبار پشت سر هم در یک روز جلوی غریبهها توی یک پارک، اون زمان 20 سالم بود ، تمرینی که واقعا میشه گفت یه دگرگونی حسابی در من ایجاد کرد و یک دختر خجالتی که اصلا و ابدا توانایی حرف زدن جلوی یک مرد یا پسر رو نداشت تبدیل کرد به دختری که الان بعد از دو سال بارها و بارها از زبون غریب و آشنا، مردها و پسرهای زیادی شنیدم که بهم میگن چه اعتماد به نفسی داری، چقدر روابط اجتماعیت خوبه چقدر راحت حرفتو بیان میکنی، و خدای من خودش شاهده که این تغیر بزرگ در شخصیت من اولین قدمش همون انجام تمرین آگهی بازرگانی بود و پشت بندش اعتماد به نفسی گرفتم که کمکم کرد توی محیط های مردونه برم سرکار و کم کم تکامل رو توی این زمینه طی کردم و الان خیلی راحت تر و خیلی کاربردی میتونم از زبونی که خدا بهم داده استفاده کنم و توی مهمونیها توی یک مغازه توی ارتباط با مشتریها خیلی بهتر حرف بزنم. و یه جورایی شمسیِ خوش سر و زبون شناخته بشم. و حتی یادمه روزی که این تمرین رو انجام دادم چون دوره عزت نفس روی حساب کاربری خواهرم بود، برای یکی از فایلهای رایگان استاد به اسم ساختن عزت نفس در عمل کامنت گذاشتم و اینکه چطوری تمرین آگهی بازرگانی رو انجام دادم یه توضیح مفصل نوشتم که چقدررر بازخورداش خوب بود و بچها تشکر کرده بودن و حتی گفتن بعد از خوندن کامنت من هم ایمانشون به این تمرین بیشتر شده و عملیش کردن خداروشکر
استاد قشنگم مریم جانم ممنونم ازتون بخاطر این مسیر پر خیر و برکتی که برای ما هموار کردین.
و حالا میخوام مثال های خودم در مورد احساس عدم لیاقت رو بنویسم.
وقتی متن فایل رو خوندم با اینکه خودم میدونم این شخصیتی که دارم میتونه بهتر بشه و حتی دارم روش کار میکنم. و استاد هم همیشه میگن این جهان نامحدوده ته نداره و اصل تکاملم همینه،
چون معمولا از دور و بریام میشنوم که تو اعتماد به نفست خوبه یه لحظه این احساس بهم دست داد که من که خوبم، احساس عدم لیاقت ندارم بلکه خودمو لایق خوبیها میدونم اما مثالهایی که توی متن بود یه لحظه بهم تلنگر زد که چی میگی بابا اینهمه عیب و ایراد داری، شاید از بدنه جامعه از 99 درصد جامعه یکم بهتر باشم که اونم به لطف کار کردن روی فایلای سایت بوده بخاطر شناخت بهتری که از خدا پیدا کردم بوده، اما قطعا که این مشکل تو وجود هممون هست، من خودم فکر میکنم در حال حاضر یکی از بزرگترین مسئلههایی که دارم ذهنیتم در مورد ثروته، من تازه دوره ثروت رو شروع کردم و همزمان باهاش یکسری کارهای عملی هم انجام دادم و حتی به لحاظ مالی پیشرفت هم کردم. اما میتونم اعتراف کنم چنگی به دل نمیزنه، من قبلا مثلا یک سال پیش تقریبا 4 برابر الانم درآمد داشتم،،، امّاااا از شغلی که زحمتش هزاران برابر بیشتر از این شغل بود و من بهش علاقهای نداشتم، ساعت کاری خیلی زیاد بود، سختی کار خیلی زیاد بود اما من بخاطر اون پول 6 ماه توی اون شغل دووم اوردم، ولی الان شغلی دارم که خیلی دوسش دارم، نمیگم آسونه حتی شاید برای خیلیا سخت هم باشه اما در مسیر علایق منه و من واقعا از اینکه روزی چند ساعت براش وقت میزارم، کلی چیزای جدید رو امتحان میکنم، با ادمای جدید ارتباط برقرار میکنم، مسیرهای دور و مختلفی رو میرم و میام و خستگیش زیاده اما دوسش دارم و دوست دارم درآمدم از همین مسیر علایقم باشه، اما هنوز فروش خوبی رو تجربه نکردم، اول که فکر میکردم تا ماه ها درآمدی نباشه اما به لطف دوره ثروت تا همینجایی که کار کردم از چیزی که فکر میکردم شرایط بهتر بوده. اما عالی نیست
به عدم احساس لیاقت که فکر کردم، با خودم گفتم شغلی که الان دارم واقعا برام شیرینه و خیلیا شاید آرزوشو داشته باشن اما هنوز پولساز نیست چرا؟ چون یکی مثل من که بعد از کنارگذاشتن درسش، با کار کردن روی خودش و روی فایلها غرورشو کنار گذاشت و رفت از صفر شروع کرد، از کارگری توی مغازه دیگران شروع کرد، و بعد از اون هم وارد کار دیگهای شد اما بازم یک شغل سخت و آزار دهنده، “اینا همه باعث شده من خودمو لایق اینکه جهان به راحتی بهم ثروت و نعمت بده نمیدونم” فکر میکنم آره حتما باید روزی نه یا ده ساعت سرپا باشم در حال انجام کاره سخت باشم تا این دنیا بهم بگه آهان حالا که خوب خسته شدی بیا این پول حق توعه،،، استاد میگه ما لایق این جهان بودیم که واردش شدیم پس من لایق این ثروت بی انتهای خداوند هستم، من لایق تجربه روزهای پرپول بدون خستگی و پادرد و کمر درد هستم، شغلی که قبلا داشتم کارش به حدی سنگین بود که نمیتونستم از اون حقوق خوب لذت ببرم شبا به رختخوابم که میرسیدم بیهوش میشدم،
البته که تکامل باید طی بشه اما اینا هم مثالهای روشنی از احساس عدم لیاقت من در مورد ثروت آسان هست، استاد نوشته اگر خودتو لایق بدونی آسون میشی برای آسونیها،،، فسنیسره للیسری…
_ پس در مورد پول این مسئله برام واضحه که بخاطر شغلهای سختی که قبلا داشتم نمیتونم خودمو لایق ثروتِ بیشتر از شغل الانم بدونم که برام آسونتر و شیرینتره
فکر میکنم باید سختی بکشم تا لایق اون پول باشم.
_ در مورد روابط عاطفی خیلی تجربه زیادی ندارم، اما مثالی که خیلی راحت با شنیدن حرفهای استاد به ذهنم رسید این بود که، من یک سال پیش وارد رابطه با شخصی شدم که شخصیتش و ذهنیتش زمین تا آسمون با من فرق داشت، همیشه برام مهم بود کسی که باهاش وارد رابطه میشم ذهنیتی مشابه خودم داشته باشه، تعریفش از خدا دنیا مادیات و همه اینا طوری باشه که شبیه به سبک خودم و استادم باشه و آدمی باشه که مثل خودم انعطاف پذیری برای تغیر رو داشته باشه، دنبال بهتر کردن خودش باشه، اما اون آدم با اینکه سنش از من بیشتر بود ولی به لحاظ مالی و شغلی موقعیتش از من پایینتر بود، و به لحاظ ذهنی خیلی با من تفاوت داشت و من یه جورایی به رفتارها و عملکردش که دقت میکردم متوجه شدم یه جورایی مدارش هنوز پایینتر از من بود، من این مسئله رو شاید همون یکی دو روز اول متوجه شدم، و همون زمان بهترین زمان خروج از رابطه بود.
قطعا اگر احساس لیاقت بیشتری داشتم و با خودم میگفتم بجای تلاش برای تغیر دیگری، من لایق اینم که جهان و خداوند خودش یک آدم بهتر سر راهم بزاره، وقتمو هدر نمیدادم، اون رابطه یک ماه طول کشید چون من فکر میکردم خب فعلا که دور و برم بهتر از این نیست! رسما اون زمان من خودمو لایق یک ادم بهتر نمیدیدم، وگرنه همون دو روز اول تمومش میکردم. اما وقت خودمو هدر دادم، هم به لحاظ مالی هم عاطفی از خودم مایه گذاشتم و وقتی سرم محکمتر از روزای اول به سنگ خورد، تمومش کردم. الان که بحث احساس لیاقته اعتراف میکنم که با اینکه یک ماه خیلی زمان کمیه، و من زود از اون رابطه خارج شدم، اما وقتی کسی که مقابل شماست در حد شما نیست همون یک ماه هم زیاده، اگر خودمو لایق انسان بهتری میدونستم، همون یک ماه هم وقت خودم و اون آدم رو نمیگرفتم چرا که همیشه بعد از تموم شدن یک رابطه هر دو طرف یک آسیب عاطفی میبینن.
_ من با اینکه الان خیلی با مردها و زنها با مردم جامعه از قشر کاسب گرفته تا کارمندهای اداری راحت ارتباط برقرار میکنم و راحت حرفمو میزنم، اما میدونم که هنوزم یک ضعف عمیقی توی حرف زدن با آدمایی که خیلی از من ثروتمندترن دارم، من در مقابل کسایی که موقعیت اجتماعیشون خیلی از من بالاتر باشه و به لحاظ مالی شرایطشون خیلی از من بهتر باشه ضعیف صحبت میکنم و خیلی با خودم دو دوتا چهارتا میکنم که پیش این آدم چجوری صحبت کنم… هرچند که بخاطر فایلهایی که تو این سالها گوش دادم و روی خودم کار کردم آدمی شدم که بهرحال حرفمو میزنم روی ترسم پا میذارم، اما هنوز برام سخته که ذهنم بپذیره من با اون آدم برابر هستم و نیازی نیست قبل از حرف زدن باهاش استرس بگیرم، البته فقط در برابر کسانی که به لحاظ مالی خیلی ازم بالاترن این احساس رو دارم.
_ یه چیز دیگه هم هست که دوست داشتم اونم اضافه کنم من چند سال پیش بخاطر مشکلی که چشمهام داشت چشامو عمل کردم و بخاطر مشکلی که بعد از عمل هم واسشون پیش اومد، مجبور شدم از دانشگاه انصراف بدم و منی که همیشه توی فامیل به درسخون و باهوش بودن معروف بودم، و بخاطر رتبه خوب کنکورم و رشته خوب دانشگاهیم همیشه سر زبون فامیلا و دوستام بودم، با انصراف از دانشگاهم و این مسئله که خب قراره دیگه همیشه مدرکم دیپلم بمونه و نمیتونم ادامه تحصیل بدم یه جورایی این احساس تو وجودم شکل گرفته که خب حالا اونقدرام آدم خاصی نیستی، این روزا همه حداقل یک لیسانس رو دارن، خواهرات همه مدرک دانشگاهی شون رو دارن بعضا بالاتر از لیسانسم هستن اما تو نداری،،،، البته بگم این احساس دقیقا وقتایی که ناراحتم یا اتفاقات به ظاهر خوب پیش نمیره فوران میکنه، همون مثال استاد که میگفتن ذهن مثل یک اسب سرکش طغیان میکنه و همه اتفاقات بدِ زندگی رو به روت میاره این همون شیطان ذهنه،،، وقتایی که حالم خوبه یادم میاد که درسته من درسمو ول کردم ولی تا قبل از این مشکل چشمهام همیشه نفر اولِ کلاس و استان بودم، حتی بعد از انصراف از دانشگاه خیلی خیلی زود وارد جامعه و دنیای کار شدم و کلی تجربههای جدید که خیلی با ارزش تر از دانشگاه بودن بدست آوردم و این حتی لطف خدا به من بوده و مسیرو عوض کرده زندگیمو بهتر کرده،،، اما تَه ذهنم میدونم که این احساس رو دارم که: من تحصیلات دانشگاهی ندارم و دیپلمه موندم. و شاید خودمو لایق بودن با آدمای تحصیل کرده نمیدونم.
امیدوارم به لطف الله و با وجودِ استاده عزیزم بتونم این مسئله روهم در وجود خودم حلش کنم.
مرسی استادقشنگم، مرسی مریم جانم، از دوتا عوامل پشت صحنه سایتم بخاطر این دسترسی آسون و سریع به همه امکانات سایت تشکر میکنم. و مرسی از بچهای خفن سایت بخاطر کامنتای عالیشون.
و اینم بگم که با دیدن فایل تصویری خیلی خیلی خوشحال شدم که استادم چقدر پوست صاف و قشنگی داره چه چهره جوونی داره خدایا شکرت
خدانگهدار همگی.
به نام خدای مهربان
پاشنه آشیل
این دقیقا عبارتی هست که میتونم برای خودم درمورد احساس لیاقت انتخاب کنم
چه جاهایی چه ضربه هایی خوردم از احساس لیاقت و کل لیاقت خودم رو ربط دادم به عوامل بیرونی و هرجا که فاقد شرایط مدنظر بودم احساس لیاقت من به زیر صفر میرسید،، حالا چه توی جمع، چه برای پیشنهاد دادن رابطه عاطفی، چه برای خلق ثروت، همچنین ارتباط با خدا
همش عوامل بیرونی برای من معیار سنجیدن لیاقتم بود،، و خیلی هم منطقی بود برام که اینطوری باشه
که برای احساس لیاقت خودم شرط بزارم..
و بپذیرم لایق یکسری چیزا نیستم دیگه:به خاطر خانوادم، اوضاع مالیم، تیپم، قیافم و….
همه اینهارو از جنبه ایی نگاه میکردم که تهش میرسید به احساس عدم لیاقت…
اما احساس لیاقت مطلقاّ درونی هست،،، و وابسته به شرایط بیرونی نیست منتهی این نوع نگاه ما به خودمون و جهان باعث میشه که احساس لیاقت نکنیم…
و همین احساس عدم لیاقت باعث میشه رفتار هایی رو بکنیم، حرف هایی رو بزنیم و شرایطی برای ما پیش بیاد که بهمون ثابت کنه که ما لایق نیستیم اما اگر بیام احساس لیاقت رو تماماّ به درون خودمون پیوند بزنیم، ارزش خودمون رو به رشد درونی خودمون ربط بدیم اوضاع 180 درجه فرق میکنه…
اون وقت جهان ثابت میکنه که لایق هستی
اون وقت جهان با یک رابطه عاطفی عاطفی فوق العاده و یک فرد فوق العاده بهت ثابت میکنه لایقی
اون وقت جهان با احترام و عزت دادن به تو توی جمع بهت ثابت میکنه تو لایقی
اون وقت جهان با راحت پول رو وارد زندگیت کردن بهت ثابت میکنه که لایق هستی
همه اینها کی اتفاق میفته؟
وقتی که بتونی لیاقت خودت رو بهترین بدونی فقط بخاطر اینکه به عنوان انسان پا به این جهان گذاشتی،، فارغ از اینکه صورتت چه شکلیه و اوضاع خانوادت چطوریه و درامدت الان کجاست و…
این مبحث احساس لیاقت واقعا جذابه و پایانی نداره،،، همیشه بهتر و بهتر میشه، واقعا لیاقت ما انسان ها بینهایت هست…
و به اندازه ایی که ظرفمون رو بزرگ کنیم میتونیم بهره ببریم ازش…
از سمت خلقت ما هیچ محدودیتی در لیاقت ما نیست و محدودیت فقط و فقط در ذهن ما و احساس درونی ما هست….
حالا که اینارو فهمیدی پس خوشحال باش! چون تو لایق بهترین ها هستی توی همه چی فقط یک کوچولو باید روی خودت کار کنی و باور های محدود کنندت رو کنار بزاری
تا احساس لیاقتی رو بسازی که در تمام ابعاد زندگیت میتونه تاثیر گذار باشه
واقعا دوره فوق العاده هست صد در صد این دوره، صد در صد یکی از اهداف و پلن هام تهیه این دوره فوق العاده ارزشمند هست که واقعا بیش از هزار برابر قیمتش ارزش داره!
الان تا جلسه 5 روی سایت اومده و استاد عزیزمون حسابی تمرکز رو گذاشته روی این دوره به طوری که تا الان برای هر جلسه یک جلسه تکمیلی هم ضبط کرده و نشون میده که چقدر استاد واقعا براش اهمیت داره که بچه ها نتیجه بگیرن،، میتونست همینطوری جلسات رو که از قبل ضبط کرده رو سایت بزاره و دیگه کاری نداشته باشه ولی…
همچنین کامنت های ارزشمندی از دوستان عزیزم ایمیل میاد که روی دوره میزارن باز ذوق وشوق منو برای داشتن این دوره بیشتر میکنه…
چه دوره ایی به به!
خدایا شکرت بخاطر اینکه هدایتم کردی کامنت بزارم تا لیاقتمند زندگی کنم و خودم و لایق بهترین ها بدونم
خذایا شکرت
خداوند یار و نگهدار هممون!
به نام الله مهربانم
سلام استاد عزیزم ومریم جانم
سلام به همه دوستان عزیز
درپاسخ به سوالی که مطرح کردین استاد که گفتین خوب فکرکنید کجاها بدلیل احساس عدم لیاقت ضربه خوردین.
استاد چند دفعه این فایل رو دیدم وتوجه کردم وقتی استا خوب فکر میکنم تنها جایی که خوب بودم و احساس لیاقت داشتم،در زمینه سلامتیم بوده که استاد همیشه عالی بودم وتنها زمان بارداری وزایمان رفتم بیمارستان.
ولی استاد درتمام زمینه ها از زمان بچگیم تا حالا احساس عدم لیاقت همراهم بوده در بعضی موارد شدیدتر وبعضی موارد کمتر ولی در کل این احساس عدم لیاقت باهام بوده وصربه هاشم خوردم.استاد باورتون میشه الآن که خوب فکر میکنم که چرا تو این مدت عضویت به مرحله ای نرسیدم تا بتونم حتی یکی از محصولات شمارو تهیه کنم همین احساس عدم لیاقت بوده.
همینجا استاد عزیزم درحضور همه تعهد میدم اینقدر تمرکزی ولیزری روی فایلهای دانلودی سایت کار کنم تا بتونم به شرایطی برسم که خودم بدون هیچ واسطه ای کاملا مستقل هرمحصولی که خواستم ازجمله محصول احساس لیاقت به راحتی تهیه کنم.سپاس.