کلید اجابت دعاها - صفحه 51
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
دلیل نگاه کردن ب شرایط و اوضاع و رسیدن ب ناتوانی و غمگین شدن اینه ک من نفهمیدم وظیفه خودم و خدا رو
نمیدونم خدا کجای کاره و من کجا
نمیدونم من باید چیکار بکنم و خدا چیکار
من با فکر کردن ب چگونگی ها دارم تو جیزی ک فقط ب خدا مربوطه دخالت میکنم
اصن وظیفه من فکر کردن ب چگونگی ها نیس
اصن کار من این نیس ک چگونگی هارو بچینم
اصن درتوانایی من نیس معلومه ک تو ذهنم ب بن بست و حال بدی میرسم
اصن تمام غم ها و ترس ها ب علت عدم شناخت جایگاه و کارکرد خداوند است
کسی ک ب شرایط نگاه میکنه و در ذهنش ب ناتوانی میرسه یعنی ب این میرسه ک نمیشود دچار غم و ترس میشود
در صورتی ک کسی ک میدونه و تکرار میکنه لا اله الا انت و میفهمه یعنی چی هیچ موقع نه غمگین میشه نه میترسه
این نعمت ایمان و درک و شناخت جایگاه خدا و شناخت وظیفه خود این قدر نعمت بزرگیه ک اگر تا آخر عمر شکرگزاری کنم نمیتونم شکرش رو ب جا بیارم
کسی ک اینطوری فک میکنه و یک سره فقط داره شکرگزاری میکنه و خاشع تر میشه باعث ورود نعمت ها ب زندگیش میشه
مقاومت نداشتن یعنی حال خوب داشتن
وقتی حالم خوب باشه وظیفه ام رو انجام دادم خدا هم برکتومیده بهش و ده برابرش میکنه و نعمت هارو وارد زندگیم میکنه
در واقع اون چگونگی ها وظیفه خودشه و بارها گفته ک تواناست بر هر جیزی
اون وقت اگر درک کنم این داستان رو مثل استاد زندگیم میکنم با دیدن زیبایی ها ذوق و شوق میکنم و لذت میبرم
همین وظیفه من همینه
خداوند هم مژده میده ب این افراد
ب آنهایی ک ب خدا و تواناییش ایمان دارن و عمل صالح(لذت و حال خوب)رو انجام میدهند
وقتی خدا مژده میده یعنی اتفاق میفته کسی ک مژده خدا رو درک کنه حالش عالی میشه و ذوق میکنه و همین باعث وارد شدن نعمت ها ب زندگیش میشه
خدا ب هر خواسته ای ک بهش عرضه کنم میگوید میشود
دیگه خواسته های من سخت تر از اژدها شدن چوب و نرم شدن آهن و تسخیر اجنه و انسان ها و پرنده شدن گل و زنده کردن مرده و شفای بیمار سرطانی و جوون شدن زلیخا و از ته چاه ب مقام بالای مصر و ازدواج محمد با خدیجه ثروتمند و رفتن شن ها ب چشم دشمن و خواب سیصد ساله اصحاب کهف و زنده شدن دوباره عزیر و الاغش و شنیدن و صحبت کردن با حیوانات و … نیست که
من لایق تمام خواسته هام هستم پس درخواست میکنم از خدا همشون رو
کسی ک اینطوری فک میکنه و یک سره فقط داره شکرگزاری میکنه و خاشع تر میشه باعث ورود نعمت ها ب زندگیش میشه
مقاومت نداشتن یعنی حال خوب داشتن
وقتی حالم خوب باشه وظیفه ام رو انجام دادم خدا هم برکتومیده بهش و ده برابرش میکنه و نعمت هارو وارد زندگیم میکنه
چقدر این تیکه از کامنت و نظرتون قشنگ بود ، حتی اگه تکرار مجدد حرف های استادِ قشنگ هم بود به دل من نشست این موقع نیمه شب ساعت 2 ، خیلی خیلی خوب بود
مقاومت نداشتن یعنی حال خوب،
خودم به این نتیجه رسیدم و خدا هر لحظه داره بهم میگه که شاد بودن و شادی بزرگ ترین حالت شکرگذاریه واشه من بهار تو فقظ شاد باش و سپاسگذار کافیه ،تو به چطوری کاری نداشته باش فقط نفس بکش و ادامه بده همین …
ممنونم آقا ابوالفضل در پناه خدا باشی که دوباره به من یاد آوری کردی سپاسگذار تر باشم
سلام دوست عزیز
چقد عالی وجالب بود
دیگه خواسته های من سخت تر از اژدها شدن چوب و نرم شدن آهن و تسخیر اجنه و انسان ها و پرنده شدن گل و زنده کردن مرده و شفای بیمار سرطانی و جوون شدن زلیخا و از ته چاه ب مقام بالای مصر و ازدواج محمد با خدیجه ثروتمند و رفتن شن ها ب چشم دشمن و خواب سیصد ساله اصحاب کهف و زنده شدن دوباره عزیر و الاغش و شنیدن و صحبت کردن با حیوانات و … نیست که
چقدر عالی بود
دقیقا همینطوره
خاسته ی من یک چیز کاملا منطقی وشدنیه
من مشتری فراوان میخام مشتری های خوب باحوصله نقد
برای خیلیا شده
ومیدونم حتما اتفاق میفته
خدا بهم گفته بهت دادمش فقط ظرفیت باید تواین یک مدت بزرگ بشه دریافتش میکنی …
برات آرزو میکنم هر خاسته ای داری براحتی برآورده بشه واز ته دل بخندی دوست عزیز
سلام بر شما دوست عزیز
ممنونم ک دوباره با کامنتت کلی انرژی بهم دادی
و کلی برام نفع های دیگه داشت
باورت نمیشه ک اگر بهت بگم ک خیلی بهم کمک کرد کامنتت
اره فاطمه عزیز وعده هایی گ خدا میده قطعیه قطعی
یعنی صددرصد تو آینده اتفاق میفته
خدا هر وعده ای ک میده قادر هس نسبت بهش و بر خداوند ب قول قرآن هین هس
خدا همونطور ک ب حضرت زکریا گفت این کار برای من کوچیکه ب همه ما میگه
بهش میگه اگر ب مشکلی باشه آفرینش شما ک از هیچ بود مشکل ترین باید باشه بقیه کارها ک عددی نیس
منتهی هر وعده ه ای زمان خودش رو لازم داره همیشه وقتی فکرهای عجله ای میاد تو سرم خداوند لطف میکنه و مثال بچه دار شدن حضرت زکریا رو میده ک لین نبوده ک همون لحظه بچه از آسمون بیاد دستش 9 ماه باید تکامل طی میشده
وقتی خدا وعده ای میده باید صبر کنم یعنی حالم خوب باشه ن این ک تحمل کنم سختی هارو
و همه این ها با تسلیم بودن اتفاق میفته این ک انسان زیر بار سنگین نره و تسلیم بشه و بگه من از خودم کاری بر نمیاد خدایا ب تو میسپرم من فقیرم ب خیری ک از جانب تو بر من نازل بشه مم ناتوانم تو توانایی
این حرف ها تو گفتار آسونه اما عمل کننده میخاد
برام دعا کردی منم برات دعا میکنم خدا بهت آسون بگیره و روز های وعده داده شده رو زودتر ببینی
باز هم سلام مجدد ب ابوالفضل عزیز
سپاسگذارم برام نوشتی
وای خدای من الهامات وهدایت ها پشت سرهم
خدا داره ب من نشانه میده من برات انجامش دادم و همین الان با کامنت آقا رضا ک برام نوشته بود نشانه داد تا بسپارمش دست خودش نوبت خودشه هدایتم کنه ورها باشم
والان با کامنت شما همون چیزی رو داره بهم میگه ک من هربار ب خودم یادآوری میکنم ک بچه تا دنیا بیات 9 ماه تکاملی رشد میکنه توی شکم مادرش
من هم باید رها کنم
و لذت ببرم از همه چیز ک خاسته من محقق شده
اما با احساس خوب و تکاملی بصورت فیزیکی وارد دنیای من میشه
وبا چشم دیده میشه
9 ماه یک نشانه بود 9 ماه تکامل طی میکنم ک برسه ب اون نقطه ای ک من تجسمش کردم ای خدا شکرت
دقیقا همینه
لبخند ب لبم نشست ابوالفضل جان
خیلی ممنونم
ک دستی از دستان خداوند شدی و بهم این پیام زیبا رو رسوندی .
در پناه الله یکتای مهربان باشی
کامنت چهل و چهارم
1 بهمن1403
تعهد دعا:
خدایا این تو بودی که امروز بهم نشونه دادی.
وقتی در حالت خواب و بیداری بودم، نوری رو از گوشه ی چشمم تابوندی.
گفتم خدایا یعنی میخوای بهم بگی مسئلم حل میشه؟
توی همون حالت، نجوا گفت این خدا نیست. خیال باطل نکن. چطور میخواد حل بشه؟
اما تو بلافاصله یک دست بهم نشون دادی که داشت به خورشیدی که از پشت ابرها بیرون میومد اشاره میکرد.
تو با این نشونه بهم گفتی نورت رو مثل خورشید بر تاریکی ها می تابونی و زندگیمون رو پر از روشنایی میکنی. بهم گفتی دیگه نگران و غمگین نباشم. چون دوستان خدا نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند.
خدایا شکرت که اجابت میکنی درمانده را زمانی که دعا میکند.
خدایا شکرت که بدی ها و مشکلات رو برطرف میکنی.
خدایا تو تنها الهی هستی که شایستگی معبود بودن و پرستیده شدن رو داری.
پروردگارا هیچ خدایی جز تو نیست.
هیچ قدرتی برتر از قدرت تو نیست.
زمین و آسمان و هر چیزی که بین آن هاست، رام و مسخر و تحت فرمان توست.
وعده ی تو حق است.
هر خیری به ما میرسد از جانب توست و هر شری به ما میرسد از جانب خودمان است.
خداوندا برایمان خوبی بخواه که ما به هر خیری که از تو به ما برسد فقیریم.
سپاسگزارم پروردگارم.
رب من.
فرمانروای هستی.
سپاس.
امروز بعد ظهر برای حل مسئله رفته بودم توی اینترنت. جایی رو پیدا کردم که احتمال میدادم بتونه مسئله رو حل کنه.
مسیرهای خط واحد رو برای رسیدن به اون محل چک کردم. خط 24 و خط 92 به اون محل میرفت.
دو دل بودم و نمیدونستم اصلا باید برم یا نه. بی خیالش شدم و گفتم شاید هدایت بشم.
سر شب خوابم گرفته بود. وقتی خوابیدم، خواب یه اتوبوس رو دیدم که روش با خط خیلی درشت نوشته بود: تعاونی 24!
بیدار که شدم گفتم یعنی چی؟ اصلا خوابم مفهومی نداشت.
آخر شب که شد دوباره یاد خوابم افتادم: خط 24، تعاونی 24…خدای من این یه نشونه است!
فردا بهشون زنگ میزنم و خبر میگیرم. امیدوارم که بتونن برام کارم رو به راحت ترین و درست ترین شکل ممکن حل کنن. انشالله که خیره.
این ها رو مینویسم که بعد از حل مسئله، وقتی خواستم برگردم و مسیرم رو چک کنم، بدونم از چه راهی اومدم.
خدایا شکرت. تو امروز دو بار توی خواب بهم نشونه دادی.
چقدر نزدیکی و چقدر سریع اجابت میکنی.
این که من چیزی دریافت نمیکنم به این خاطره که برای مسائل دیگه ی زندگیم، انقدر با تمام وجود تلاش نمیکنم. وگرنه راه حل اون ها هم به همین سادگی بهم گفته میشد.
خدایا شکرت.
سپاسگزارم که فرمانروایی و بر کل هستی خدایی میکنی.
تعهد اول:
امروز فکر نمیکردم بتونم کاری از پیش ببرم. چون ذهنم خیلی حول محور حل مسئله میچرخید و تمرکزم رو گرفته بود. اما گفتم هر طور شده باید یه کاری انجام بدم.
خدای مهربانم وقتی تعهدم رو دید، کمکم کرد.
دختر نازنینم بیدار بود و همسر گلم هم توی خونه بود. همونطور که گفتم، من زمانی فایل ضبط میکنم که کسی دور و برم نباشه.
به همسرم گفتم با دخترم بره طبقه بالا پیش مامان گلش که من بتونم کارامو پیش ببرم. اما یهو یادم افتاد میکروفونم شارژ نداره. گفتم بذار شارژ بشه بعد با هم برید. بعد هم مشغول تمیز کردن خونه شدم.
یکم که گذشت، مامان گل همسرم خودشون اومدن خونمون. دیدن من دارم خونه رو تمیز میکنم، گفتن بچه رو میبرن که من بتونم به کارهام برسم. همسرم هم گفت منم باهاتون میام و با مامانشون رفتن.
من هم سریع تمیز کاری رو ول کردم، لباس های فیلم برداری رو پوشیدم، دوربین رو گذاشتم، میکروفونم رو وصل کردم و شروع کردم به گرفتن تمام فیلم هایی که قبلا با بی اعتماد به نفسی گرفته بودم. همشون رو دوباره با عزت نفس بالاتر ضبط کردم.
به محض اینکه کارم تموم شد، همسر و دخترم هم به خونه برگشتن.
انقدر این زمان بندی بی نظیر بود که هنوز که هنوزه دارم کف میکنم! خدای من چقدر همه چیز دقیق پیش رفت.
همونجا به خودم گفتم خدایی که انقدر دقیقه و بدون ثانیه ای خطا داره هدایت میکنه، چطور ممکنه مسئله ی به این کوچیکی رو نتونه حل کنه؟
این هم یک نشونه ی واضح دیگه بود که بتونم بیشتر به خدا اعتماد کنم و ایمانم بهش قوی تر بشه. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
امروز به من سه تا نشونه دادی. چقدر نزدیکی و چقدر سریع الاجابی. سپاسگزارم. شکرت.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و نوشتم امروز چه کردم.
تعهد سوم:
خدایا شکرت به خاطر سه تا نشونه ای که امروز بهم دادی. احساس کردم خیلی بهم نزدیکی.
خدایا شکرت که امروز باهات جوری صحبت میکردم که انگار همینجا پیشمی و کنارم روی مبل نشستی. چقدر این تصور برام خوشحال کننده بود. اصلا شاید به خاطر این تصور عمیق بود که امروز سه تا نشونه ی تپل بهم دادی. خدایا شکرت.
پروردگارا شکرت به خاطر یه ظرف کشمش و گردو و بادوم و پرتقال که پدر و مادر نازنین همسرم بهمون دادن. چقدر گلن این خونواده. چقدر خاکی و مهربونن. چقدر شریفن. خدایا شکرت به خاطر حضور این انسان های عزیز و دوست داشتنی در زندگیم. ازت سپاسگزارم. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
خداوندا شکرت که امروز تونستم کارم رو پیش ببرم و راضی بشم. تو من رو راضی کردی. سپاسگزارم.
کامنت چهل و سوم
30 دی 1403
تعهد برای اجابت دعا:
امروز خیلی با خدا صحبت کردم و ازش درخواست کردم مسئله رو به بهترین شکل ممکن حل کنه. به راحت ترین و سالم ترین و مناسب ترین شکل ممکن حلش کنه.
خدای من خدای اجابت کردنه. ازش میخوام و بهم میده. خدایا شکرت که هستی. زندگی با تو خیلی زیباتره. سپاسگزارم.
انقدر اجابت نشدن این دعا برام غیر منطقی میشه که واقعا نمیتونم بپذیرم چیزی غیر از اون چیزی بشه که من ازش خواستم. چون خدای من رب منه. فرمانروای کل کیهانه. زمین و آسمون ها و تمام کهکشان ها و هر چیزی که بینشون هست در حیطه ی قدرتشه.
این مسئله ای که من ازش خواستم اجابت کنه در برابر این قدرت اندازه ی یک اتم ارزنه. خداوندا اجابتم کن که ایمانم بهت قوی تر بشه و بدونم مسئله ها همشون با قدرت تو حل شدنی هستن.
خدایا شکرت. سپاسگزارم.
تعهد اول:
امروز یک ویدیو جدید گرفتم.
به ذهنم رسید ویدیوهایی که قبلا گرفته بودم رو پاک کنم ودوباره از اول بگیرمشون. چون توی اون قبلی ها خیلی آروم و نامطمئن و با بی اعتماد به نفسی صحبت میکردم.
اما الان که یکم بیشتر از خودم فیلم گرفتم اعتماد به نفسم بیشتر شده. برای همین میتونم بهتر عمل کنم. امروز یکی از ویدیوهای قدیمی رو دوباره ضبط کردم. این یکی خیلی بهتر شد. خدایا شکرت.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و نوشتم امروز چه کردم.
تعهد سوم:
خدایا شکرت به خاطر سر تا پای همسر نازنینم. خداوندا چقدر این مرد رو خوب و پاک آفریدی. ازت به خاطر تک تک سلول های بدنش سپاسگزارم. برام سالم و سلامت حفظش کن و آسونش کن برای آسونی ها. خدایا شکرت که در زندگیم دارمش. بهش عمر طولانی و با عزت بده و سالم و سلامت نگهش دار. سپاسگزارم.
خداوندا به خاطر دختر نازنینم ازت سپاسگزارم. به خاطر اینکه داره شش ماهه میشه و کم کم قراره برامون بیشتر دلبری کنه ازت ممنونم. این یک هدیه ی بسیار ارزشمند از طرف تو بود و دقیقا همون چیزی بود که من و همسرم میخواستیم. من از تو درخواست کردم و تو درخواستم رو بی کم و کاست و به بهترین صورت ممکن اجابت کردی. چون تو خدای اجابت کردن هایی. سپاسگزارم.
پروردگارا شکرت به خاطر زندگی زیبایی که بهم دادی. مرسی که همیشه برای آسونی ها آسونم میکنی. خداوندا ازت به خاطر بدن سلامتم سپاسگزارم.
خدای مهربانم شکرت به خاطر وفور نعمت. امشب مادر و پدر عزیز همسرم برامون گوشت خریدن و در کنارش کلی خرت و پرت دیگه بهمون دادن. خداوندا به خاطر حضور پر از برکتشون ازت سپاسگزارم. برامون سالم و سلامت نگهشون دار و بهشون عمر طولانی و با عزت بده. خداوندا سپاسگزارم. شکرت.
خدایا این روزها برکت ها و نعمت های بیشتری وارد زندگیمون شده. ازت به خاطر همشون سپاسگزارم.
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها ، اگر تاابد برای این نعمت سپاسگزاری کنم باز هم حق مطلب رو أدا نکردم
و سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارما هم قرار میدن
واقعا قیمت ندارن این آگاهی ها و شما با سخاوتتون به صورت رایگان در اختیار ما قرار میدید سپاسگزارم از شما
«««ذهن ما امکان پذیری داشتن یک خواسته را با محدودیت های شرایط کنونی مان می سنجدو دلایلی را لیست می کند که – حتی با وجود وعده خداوند – رسیدن به آن خواسته را برایمان غیرممکن نشان دهد(این کاریه که ذهنم تقریبا برای تمام رویاهام با من میکنه )
شرایط کنونی، هر چقدر به ظاهر نامناسب و هر چقدر به ظاهر غیر قابل تغییر، به راحتی می تواند تغییر کندچون همان شرایط را نیز ما با باورهای کنونی خودمان ساخته ایم ما همیشه خالق بودیم واگر از شرایط الان راضی نیستیم بخاطر ورودی های نامناسبی است که باعث خلق شرایط الآنمان شده پس باز با همین روش قابل تغییر است چون ما در همه حال خالق هستیم ،و تنها زمانی ما در مدار دریافت خواسته های خود قرار می گیریم که داشتن آن خواسته برای ذهن ما منطقی شود.
و این فایل ها دقیقا قدرت خداوند را بما یادآوری میکنید و کمک میکند با یادآوری اجابت خواسته هایشان در زمان گذشته ، مقاومت ذهن شکسته و به اندازه ای که این مقاومت کم شود ،خواسته هایمان اجابت میشود.
سپاسگزاری کمک میکند تا من نعمت هایی که در گذشته تجربه کردم را بیاد بیاورم و این یادآوری برایم امکان پذیر میکند که همانطور که در گذشته این نعمت ها بمن عطا شد میتواند در آینده نیز همین اتفاق بیفتد که من در دفترم تجربه های گذشته که فکرشم نمیکردم بهم عطاشه رو لیست کردم تا در امتداد این یاد آوری مقاومت ذهنم بشکنه که همونطور که در گذشته شد پس درآینده هم میشه به شرطی که من قدرت خداوند رو باور کنم به شرطی که من بندگی اونو کنم ، به شرطی که امکان پذیری تحقق خواستمو با محدودیت شرایط الآنم نسنجم که هرجا تونستم این کارها رو کنم انصافا نتیجه مطلوب گرفتم و همین یادآوری بهم کمک میکنه تا کمی مقاومت ذهنم کم بشه و به همون اندازه به دریافت خواسته هام نزدیک بشم
من واقعا نیاز دارم که آگاهی هایی ازاین جنس توحیدی ناب رو زیاد بشنوم تا آسان بشم برای آسانی ها.
تو هیچ کتابی توی هیچ کلاس و سمینارو درسو مدرسه و دانشگاهی راجب این آگاهی ها نشنیدم و این آگاهی ها برام بسیار ناب و خالص و تازه و شنیدنی هستند،اصلا نمیدونم چند بار این فایل ارزشمند رو گوش کردم اما با شنیدنش قلبم باز میشه و به قوانین اعتماد بیشتری پیدا میکنم و دلم به نزدیک بودن خداوند قرص میشه
خدایا ازت سپاسگزارم که هدایتم کردی به این مسیرِتوحیدی تا خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه
وسپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین، عاشقتونم واقعا.
خدایا منو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه کسانی که به آنها غصب کردی و نه گمراهان …
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها
قدرت حاکم بر جهان هستی است
درود بر استاد عباسمنش بزرگوار و ارزشمند
درود بر خانوم شایسته محترم و عزیز
درود بر همه دوستان عزیز و هم فرکانسی
کلید اجابت دعاها
چطور بتوانیم درک کنیم که خداوند چگونه عمل میکند چطور راهکارها را نشان میدهد:
خداوند توی داستان درخواست فرزند از طرف حضرت زکریا راه رسیدن به خواسته را توضیح میدهد. حضرت زکریا یه درخواستی از خداوند داره و یه باور محدودی هم داره که ، من پیر هستم و همسرم نازا است . خداوند به زکریا مژده اجابت دعا را میدهد و او میگوید ای رب من چگونه برای من فرزندی خواهد بود در حالی که من پیر هستم .
همیشه مشکل از طرف ماست و هیچ وقت مشکل از طرف خداوند بزرگ نیست ، چون وعده خداوند حق است و خداوند قسم خورده که اجابت میکند. اما چه اتفاقی می افتد که ما به خواسته هایمان نمیرسیم یا دیر میرسیم. چون ما با توجه به شرایط فعلی که در آن هستیم باور نداریم که به خواسته می رسیم. بخاطر همین وارد مدار و فرکانس اجابت خواسته نمیشویم.
توی تمام خواسته ها و آرزوها و دعاها وعده خداوند اجابت و اتفاق افتادن و رسیدن به خواسته است ، اما بخاطر باورهای محدود کننده ذهنی و مهم دانستن عوامل بیرونی باعث میشود که دریافت نکنیم و فکر می کنیم خداوند اجابت نکرده است.
مشکل همیشه از گیرنده است و کار خدواند هیچ اشکال یا نقصی ندارد ، چون ما گیرنده هستیم و ایراد از گیرنده است پس ما باید گیرنده رو درست کنیم و ایرادات رو حل کنیم .
ما باید وارد مسیر درست شویم تا برامون قابل باور بشه در اون صورت حتماً و صددرصد به خواسته هامون میرسیم. ما باید بپذیریم که میشود تغییر کرد و من میتوانم شرایط رو تغییر بدهم.
خداوند رسیدن به خواسته را چطور منطقی و باور پذیر میکند؟
ما باید رسیدن به خواسته و آرزو یا رویامون رو امکان پذیر کنیم تا به سمتی هدایت شویم که به خواسته مون برسیم . باید بدانیم که میشود شرایط تغییر کند و در شرایط بهتر و در مسیر ثروت قرار بگیریم ما به اندازه ای که باور میکنیم رسیدن به خواسته برایمان امکان پذیر است به همان اندازه در مسیر رسیدن به خواسته قرار میگیریم.
اگر خواسته ای داریم باید تکاملی وارد مسیر رسیدن به خواسته شویم و از خواسته های کوچک شروع کنیم به باور امکان پذیری وقتی اجابت شد خواسته ای بزرگتر رو انتخاب کنیم و از هدف قبلی قدرت بگیریم و اون رو الگو قرار بدیم برای هدف بزرگتری که داریم و با ایمانی قویتر حرکت کنیم و بعد سراغ خواسته ای بزرگتر با ایمانی قوی تر برویم و با همین روند برای ذهنمون منطقی اثبات به باور پذیری اجابت خواسته کنیم .
خداوند میگوید ؛ رب تو برایت انجام دادن کارهایت را آسان قرار میدهد چون او نه تنها پروردگار تو است بلکه همه جهان را خلق کرده و ربوبیت و مدیریت و اجرا میکند و به راحتی هر کاری را انجام میدهد .
خداوند به زکریا میگوید زمانی که تو وجود نداشتی و هیچ انسانی وجود نداشت من خلق کردم چطور فکر میکنی که من نمیتوانم برای تو فرزندی خلق کنم .
خداوند به این طریق
منطقی کردن امکان پذیر بودن اجابت شدن درخواستها مون رو آموزش میده .
اگه خواسته ای داشته باشیم که برای ذهن منطقی نباشد امکان ندارد آن را دریافت کنیم. با منطقی کردن امکان پذیری ، در مدار دریافت قرار میگیریم به این معنی که با منطقی شدن ، سیستم ذهن روی مدار دریافت هر خواسته ای تنظیم میشود.
ما باید این رو بدونیم که از چه کسی درخواست میکنیم ، مطمعناً از تنها قدرت حاکم بر کل جهان هستی ، وقتی ما متوجه باشیم که تنها قدرت یعنی چی ، اونوقت برامون منطقی و قابل باور میشه که به خواسته میرسیم.
ما باید بدونیم که جایگاه رب چیه و چه قدرتی دارد چون این خداونده که همه کارها را انجام میدهد. اگر ما درک کنیم وقتی خواسته ای از خداوند داریم بدانیم که خداوند میخواهد که ما را اجابت کند و وعده داده که من اجابت میکنم درخواستی که بشود و ما بپذیریم که اون قدرت مطلق جهان هستی است و اجابت کننده است و بعد برای ذهن منطقی کنیم که این دو مورد بسیار مهم است ( دانستن این که خداوند قدرت مطلق است و منطقی کردن خواسته برای ذهن ) ، بعد خداوند نشانه ها را میفرست برای قویتر شدن ایمان ما ، که نشانه برای زکریا این بود که تو با وجود سلامتی قدرت تکلم را از دست خواهی داد .
پس دلیل وجود نشانه ها این است که ایمان ما قوی تر شود و ما به مسیر رسیدن به خواسته ادامه دهیم تا با قرار گرفتن در فرکانس دریافت خواسته خداوند اتفاقات را برای ما رخ دهد اگر ما به خواسته نمیرسیم مشکل از خداوند نیست بلکه همیشه مشکل از طرف ماست.
خیلی از ما حتی نمیتوانیم یه دقیقه به خواسته فکر کنیم چون سریع ذهن ما پونصد تا دلیل میاره که اصلا بهش فکر هم نکنی و حتی اجازه تخیل و رویاپردازی رو بهمون نمیده و میگه با شرایط تو نمیشه با این اقتصاد نمیشه با این سیاست نمیشه با این کشور نمیشه با این شغل نمیشه و هزارتا دلیل میاره که منصرف بشی . اما ما باید یه راهی یا یه کاری پیدا کنیم که یه ذره مقاومت ذهن رو بشکنیم یعنی امکان پذیر بدونیم .
بعد با پیدا کردن الگو ها بیشتر پیشروی کنیم بگیم فلانی که تونست به خواسته ما برسه و فلان موفقیت رو کسب کنه و به خودمون قدرت خداوند رو یادآوری کنیم و مغز رو خلع سلاح کنه آرام آرام باور های مثبت بسازیم باور کنیم که امکان پذیره حتی اگه یک درصد توی ذهن ما امکان پذیره این عالیه . باید روی اون یک درصد کار کنیم و بپذیریم که میشه و این یک درصد رو به دو درصد تبدیل کنیم بعد کم کم به پنج درصد و منطقی تر کنیم و کم کم دلیل بیشتر بیاریم که ذهن رو خلع سلاح کنیم وقتی با این روند بهدرصدهای بالا میرسیم تقویتش کنیم که خواسته میتونه اتفاق بیوفته و بعد از یه مسیر خیلی طبیعی بدیهی و منطقی به ما داده میشود .
چه موقع داده میشود وقتی ما آماده شویم و مقاومت کمتری توی ذهنمون برای رسیدن به خواسته داشته باشیم .
خداوند در قران از منطقی کردن احتمال رسیدن به خواسته صحبت میکند و یه الگوی دیگه که استفاده میکنه برای منطقی کردن اینه که در جنگ بدر وقتی مومنان ضعیف و ناتوان بودند خداوند کمک کرد پیروز شدند . این یعنی توی زندگی خودمون نگاه کنیم و خواسته هایی که بهشون رسیدیم رو الگو قرار بدیم و اونها رو برای ذهنمون یادآوری کنیم و بگیم فلان جا خداوند بهم کمک کرد پس میتونه باز هم کمک کنه و درهای نعمت رو برام باز کنه خداوند تواناست. از این قدرت بگیریم و سپاسگذار خداوند بزرگ باشیم.
ما همیشه باید با به یاد آوردن نعمتهایی که خداوند بهمون داده به سپاسگذاری و حال خوب و قدردانی از خداوند بزرگ برسیم و از این طریق ذهن منطقی رو خلع سلاح کنیم تقوا پیشه کنیم کنترل ذهن داشته باشیم با توکل به خداوند روی قدرت خداوند تمرکز کنیم .
این تمرکز روی قدرت خداوند باعث پیشرفت میشود اما روی خودمون اصلا حساب نکنیم و این خداوند است که ما را به هدفمان میرساند و کار سمت ما این است که موانع ذهنی را برداریم و برای ذهن منطقی کنیم که میشود به خواسته رسید . پس خود ما باید بریم دنبال پیدا کردن الگوها چه در زندگی خودمون چه زندگی دیگران .
چرا سپاسگذاری دروازه ورود به نعمتهاست ؟
به این دلیل که احساس خوبِ سپاسگذاری از نعمتهایی که داریم امکان پذیری دریافت نعمتها رو منطقی می کند پس به طور منطقی میتوان نعمتهای بیشتر را دریافت کرد ، اگر تمرکز روی باور فراوانی باشد به سمت فراوانی بیشتر هدایت میشویم .
باید بدانیم قوانین چطور کار میکند و چطور میتوانیم توی زندگیمون ازش استفاده کنیم .
وقتی وارد مدار درست دریافت قرار میگیریم دیگران متعجب و حیرت زده از از این میشوند که چجوری اینقد ایدههای مناسب به ذهنت میاد چطور در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میگیری .
جهان ، جهان فراوانی نعمت و ثروته و بیش از حد کل کیهان نعمتها وجود دارد و ما در مسیر دریافت آن هستیم این جاست که تفاوتها ایجاد میشود.
خداوند در سوره طلاق روی صحبتش بسمت کسانی است که طلاق میگیرند که یادت باشد که خداوند از جایی که فکرش را نمیکنی به تو روزی میدهد، در گذشته زنان هیچ درآمد و کاری نداشته اند و شوهران آنان مسئول همسران و نان آور بوده اند خداوند میگوید اگر بر خداوند توکل کنی خداوند برای شما کافیست. از بینهایت طریق به تو روزی میدهد .
اگه سر کاری رفتی و اخراج شدی اگر به خداوند توکل کنی خداوند راه رو برات باز میکنه و از جایی که فکرش را نمیکنی به تو رزق و روزی میدهد و حکم خداوند جاریست . همان کسی که زمین را مرده و دوباره زنده میکند مردگان را زنده میکند و به این طریق زنده شدن مردگان را منطقی میکند.
آیه انی سئلک عبادی فانی قریب ، اگر مومنان از تو پرسیدند بگو من نزدیک هستم و من اجابت میکنم درخواست کسی که درخواست کند پس شما هم من را اجابت کنید و به من ایمان بیاورید. چطور ؟ با ایمان آوردن رشد کنید و پیشرفت کنید اگر باور کنی دریافت میکنی پس باید در مدار دریافت باشی تا بتوانی خواسته ات را دریافت کنی و اگر امکان پذیر بودن دریافت خواسته را درک کنیم اونوقت میبینیم که چقدر زندگی لذتبخش زیبا و راحت و چرخ زندگی مون روانتر میشود .
خداوند قسم میخوره
سوگند به روز و سوگند به شب هنگامی که تاریک میشود پروردگار تو هرگز تو را ترک نکرده و هرگز از تو ناراحت نیست . احتمالا یه سوالی توی ذهن پیامبر بوده که نکنه خدا دیگه منو دوس نداره یا احساس گناه داشته که خداوند از رضایتش از پیامبر سوگند میخوره .
در مورد ما هم همینه ممکنه در گذشته کاری انجام داده باشیم و احساس گناه داشته باشیم که نکنه خدا من را نبخشد و من را دوست نداشته باشد ، در مورد ما هم میگه که خداوند هرگز از تو ناراحت نیست و هرگز تو را ترک نکرده است .
دوباره خداوند میگوید ؛ در آینده شرایط تو بهتر از گذشته میشود که یک نوید برای دنیا و آخرت پیامبر است چقدر مهمه که این رو باور کنیم خداوند وعده فزونی و مغفرت و فراوانی میدهد برای کسی که در مسیر خداوند در حرکت است. خداوند میگه در آینده آنقدر به تو میدهم که راضی شوی اما مقایسه نکرده که از فلانی به تو بیشتر میدهم .چون مقایسه کردن عامل نابودی زندگی است .
اگه خودت رو با کسی مقایسه کنی احساس رضایت رو نابود میکنی و داشتههات رو از بین میبری .
خداوند برای منطقی کردن ذهن پیامبر و باور پذیر کردن وعده هایی که بهش داده میگوید آیا زمانی که یتیم بودی ما به تو پناه ندادیم زمانی که گمراه بودی هدایتت نکردیم .
پس خداوند میگوید؛ من ذهن را خلق کرده ام و میتوانم خلع سلاحش کنم و راه آن منطقی کردن و امکان پذیر بودن رسیدن به خواسته است ، چه با یاد آوری تجربه هایی از خودمان که چیزی را خواسته ایم و خداوند بما داده چه این که الگو از زندگی دیگران پیدا کنیم و این باور امکان پذیری رو قدرتمندش کنیم .
آیا زمانی که فقیر بودی خداوند تورا غنی و توانمند و بی نیاز نکرد . پس یتیم و نیازمند رو از خودت دور نکن.
از نعمتهای پروردگارت حرف بزن و به یاد بیاور تا به تو کمک شود و ذهن خلع سلاح شود گذشته رو بیاد بیاور تا ایمانت قویتر شود تا وعده اتفاقات خوب برایت قابل باور و امکان پذیر شود تا اتفاقات خوب رخ بدهد .
توی موضع سلامتی هم میتونیم به یاد بیاوریم اگه مریض شدیم بگیم آقا من قبلا هم مریض شدم یا دستم رو بریدم و خوب شده پس الان هم خوب میشم اینجوری ذهن قبول میکنه اونم با منطق درست . ازاین الگو ها قدرت بگیریم ایمانمون قویتر بشه که کجاها خداوند راهها رو باز کرده باورکنیم کجا درها رو توی چه شرایطی باز کرده راه رو نشون داده هر چقدر باور کنیم و یادآوری کنیم و منطقی کنیم باور میکنیم که امکان پذیره شرایط بهبود پیدا کنه پس هدایت میشیم به افراد به موقعیت ها ایده ها و شرایط مناسب که اوضاع رو بهتر و بهتر میکنه .
آیا باور میکنیم .
اما وقتی صبح تا شب چرندیات شبکه های اجتماعی رو گوش میکنیم و به ذهن خوراک بد میدیم شرایط بد و بدتر میشه وقتی میگیم دلار فلان شد ویروس اومد جنگ شد اختلاس شد فقر زیاد شد ما داریم با این کار گور خودمون رو با دست خودمون میکنیم .
وقت ما با ارزشه تمرکز ما با ارزشه زندگی ما با ارزشه _ نباید در شرایط بد قرار بگیریم .
ذهن ما یه جوریه که اگه یه چیز خوب یا مثبت ببینه میگه این الکیه ، اما اگه یه چیز منفی ببینه یا بشنوه سریع باورش میکنه و با هیجان میره سمتش و هزار برابر بزرگش میکنه . پس مهمه که با چه کسی نشست و برخواست میکنیم چه چیزی میبینیم یا میشنویم چه کتابهایی رو میخونیم چه فیلم هایی رو میبینیم با چه افرادی صحبت میکنیم چه فکرهایی رو توی ذهن تقویتش میکنیم . باید ورودیهامون رو کنترل کنیم بعد راحتتر میتونیم ببینیم که دروازه ای از ثروت و نعمت وارد زندگیمون خواهد شد .
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشید
با سلام مجدد خدمت استاد عزیزم و تمام دوستان
امیدوارم اشکالی نداشته باشه که من بیش از یک کامنت برای یک فایل بگذارم. تمام فایلهای استاد یک طرف،این فایل یکطرف. من اصلا نمیتونم ازین فایل جدا بشم. یعنی قشنگ از صفحه ی اول کامنت ها باز کردم و دارم صفحه به صفحه میرم جلو. اولین باریه که این همه کامنت می خونم . الان کامنت یکی از دوستان رو خوندم در مورد رهایی خواسته ها و رسیدن بهشون.خیلی دوست دارم که این موضوع توی ذهنم راحت و عمیق و سریع نهادینه بشه.استاد خیلی ممنون میشم اگه در این مورد یه فایل اختصاصی بگذارید و راهنماییمون کنید که چطور بهش عمل کنیم. واقعا قبولش دارم ها ولی در عمل باز مغزم ریست میشه و میچسبم به خواسته های به ظاهر بزرگم. اما خواسته های کوچکم رو چون یه لحظه میخوام و برام انقدرها رسیدن بهشون اهمیت نداره، خیلی راحت بدستشون میارم. مثلا همین چند روز پیش، همسرم گفت لیست خرید برام تکست کن . من یک لیست بلند بالا تهیه کردم و توی دلم یه لحظه گفتم اه هوس نوتلاکردم، و یک سری اقلام دیگه هم بنظرم اومد که موردنیازه من و دخترمه، اما با خودم گفتم نگار بیخیال اینا مهم نیستن حالا سری بعد شاید نوشتم. و اصلا توی لیست ننوشتم و بی خیالش شدم. یک ساعت بعد همسرم که برای خرید رفته بود خودش تماس گرفت و گفت نوتلا بخرم برات؟و وقتی برگشت خونه دیدم نه تنها یک نوتلای بزرگ برام خریده، بلکه اون چند تا خواسته ی دیگه م که حتی به زبونمم نیومد رو خودش خریده. چند روز پیش همسرم برای خودش کلاه گرم اردر داد. من هم لفظی و گذرا گفتم منم لازم دارم و دیگه هیچ جمله ای بینمون رد و بدل نشد. فقط توی دلم یه لحظه گفتم چه خوب میشه منم این بار که رفتم فروشگاه ببینم اگه کلاه خوب دارند بخرم. امشب همسرم امد خونه و دیدم برام یک کلاه خریده حتی قشنگتر از اونی که خودم توی ذهنم بود. این اتفاق خیلی تازگی ها برام می افته و خواسته هایی که بی اهمیت هستند توی ذهنم، راحت براورده میشن.اما وقتی پای درامد زایی ثابتم، و استقلال مالیم به میون میاد با اینکه میدونم باید رها کنم، موفق نشدم هنوز. و نتیجه هم که مشخصه، گیر کردم.
این کامنت رو بیشتر برای خودم مینویسم که یادم بمونه: به ذهنم رسیدکه نگار تو فعلا که شغلی نداری، تو الان یک خانم خانه داری، و مسئولیت دخترت رو بر عهده داری. این شغل فعلیه توئه و اصلا هم بی ارزش نیست. بفهم اینو. این که از ساعت شش و نیم صبح بیدار میشی و تا یازده دوازده شب یکسره داری توی خونه میگردی و کار میکنی و حتی فرصت نداری که پنج دقیقه تنهایی و سکوت در اطرافت باشه ، کم نیست. این حجم از کار فیزیکی و انرژی روحی ای که میگذاری تا همیشه خوش اخلاق و مهربان و صبور و شاد باشی اصلا بی ارزش نیست.بخوای نخوای شرایطت فعلا همینه تا خدا راه رو باز کنه برای ازادی زمانی و مکانی بیشتر، و هدایتت کنه که چطور با همین شرایط کسب درامد ثابت داشته باشی. فعلا این الان شغل توئه مادر بودن و خونه داری! بپذیر و به بهترین وجه انجامش بده با احساس خوب. این همه تقلا کردی و عذاب الکی دادی هرروز خودتو با ترس از اینده, چهل سال از خدا عمر گرفتی، به این روش زندگی کردی و نتیجه نگرفتی، آقا شش ماه بیخیال شو.نمیتونی به شش ماه فکر کنی طولانیه برات؟ هرروز همین امروز رو فقط بیخیال شو . بگو بخند زندگی کن لذت ببر. درخواست هاتو نوشتی، از خدادرخواست کردی، خودش میدونه چه طور و چه زمانی براورده ش کنه دیگه، قول داده براورده میکنه دیگه ؟ قبول کن. تمام قدرتها دست خداست بفهم.از خدا درخواست کردی نه از سوپرمارکتی سرکوچه! ، اون کسیه که میگه باش و همه چیز موجود میشود! پس هیچ مانعی نیست. دستاشو باز بگذار تا از بی نهایت روش کمکت کنه. توفقط احساست رو با بیخیالی و شاکر بودنت خوب نگه دار.تو فقط حواست به ورودی های ذهنت باشه، تو فقط یادآوری کن به خودت که تمام چیزهایی که الان داری یه زمانی آرزوت بودند و آرزوی محالت بودند،( مثل زندگی در امریکا، دور شدن از تمام ادم ها و شرایط منفی اطرافت ازدواج عاشقانه باکسی که دقیقا مطابق چک لیستی بود که تهیه کرده بودی برای خودت، دختر شدن فرزندت ، کالج رفتن، رانندگی کردن، زندگی در جایی که طبیعت بی نظیر وادم های خوش اخلاقی که سرشون به کارخودشونه داره، جایی که قانون رعایت میشه و وقتی رانندگی میکنی استرس نداری، بی نهایت جای پارک، کاستومر سرویس عالی، آزادی پوشش، حفظ شدن آبروت جایی که حقت بود آبروت بره، خوردن خوراکی ها وداشتن امکاناتی که توی ایران حتی خواب داشتنشونو نمیدیدی! نخریدن جهیزیه و …) دیدی چقدر راحت تر از اونی که فکرش رو میکردی بهت داده شد؟ به تمام این چیزهایی که خواستم رسیدم اما واقعا به هیچ کدومشون گیر نداده بودم….
خدایا خودت کمکم کن برای خواسته های به ظاهر بزرگم هم مثل رسیدن به درامد ثابت واستقلال مالی، خوب شدن اعتماد بنفس، داشتن دوستان خوب غیر ایرانی، خوب پارک کردن ماشینم و …صبور باشم، رها کنم، احساس پوچی و بی ارزشی و بی عرضگی بخاطر نداشتن درامد نکنم… خدای من ، من رو همواره به راه راست هدایت کن. همیشه دستامو بگیر و باهام حرف بزن، بگذار بشنوم صدات رو، صدایی که بارها وبارها توی کامنت دوستان و صحبتهای استاد درباره ش صحبت میشه و من هرگز نشنیدم، صدای قلبم، صدای واضح خدا. بگذار بفهمم کلامت رو، بگذار ببینم نشانه هات رو، بگذار بفهمم چی میگی. بگذار عمل کنم به الهاماتم و آگاهی هایی که دریافت میکنم. بهم شهامت بده. ترسامو ازم بگیر.خدایا کمکم کن که الگوی خوبی باشم برای دخترم دختر سه سال و نیمه ای که انقدر سپاسگزاره انقدر شاکره انقدر روحش پاک و خداییه که من هرروز انگشت به دهان می مونم که این کاررا رو از کی یاد گرفته، با هرکار کوچیکی که براش انجام میدم ازم تشکر میکنه، کمکم کن بزرگ بشم، ظرف وجودیمو برای دریافت نعمت های بیشتر بزرگ کن، بهم بی نهایت آرامش بده، بگذار بهت تکیه کنم ، بگذار بهت اعتماد کنم، بگذار آدم واقعی باشم.بگذار بزرگ بشم، رشد کنم و به عزیزانم هم کمک کنم تا بادیدن موفقیت هام، اونها هم خودشون زندگیشونو اونطوری که دوست دارند بسازند
کامنت چهل و دوم
29 دی 1403
تعهد اول:
امروز وقت فیلم برداری بود. موقع فیلم برداری کسی نباید خونه باشه که من بتونم با خیال راحت صحبت کنم. اصلا نمیخوام کسی صدامو بشنوه یا بفهمه من دارم چه محتوایی تولید میکنم. میدونن من دارم کار میکنم اما هیچوقت زمانی که کسی خونه بوده کار نکردم.
امروز رفتم دوش گرفتم و همسر و فرزندم رفتن پیش مادر گل همسرم. وقتی اومدم بیرون به ذهنم رسید فیلم برداری کنم. سریع آماده شدم و دوربین رو گذاشتم و میکروفون رو روشن کردم و مطالب رو تمرین کردم. اما یهو عزیزان دلم برگشتن خونه و من در نهایت نتونستم کارم رو پیش ببرم.
امروز به خاطر موضوعی با خدا مناجات کردم. ازش برای حل شدن مسئله ای درخواست اجابت کردم. اصلا یکی از دلایلی که امروز نشد محتوا تولید کنم هم همین مسئله بود. میخوام تا ده روز آینده هر روز ازش اجابت این مسئله رو بخوام و بعد ده روز ببینم چه نتیجه ای میگیرم. پس این هم یک تعهد جدید به مدت ده روز:
اینجانب یاسمن ایزانلو تعهد میدهم تا ده روز آینده با خداوندم روزی حداقل یک ساعت صحبت کنم و اجابت این مسئله را درخواست کنم.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و نوشتم امروز چه کردم.
تعهد سوم:
خداوندا به خاطر سر تا پای همسرم ازت سپاسگزارم. سپاسگزارم به خاطر اینکه مرد زندگی من انقدر خوب و سلامته. سپاسگزارم که بدن عضلانیش رو از کودکی با ورزش ساخته و الان عضلات بسیار قوی و زیبایی داره. خدایا شکرت به خاطر سلامتی همسرم. سپاسگزارم به خاطر وجود نازنینش در زندگیم و سپاسگزارم که انقدر در کنارش احساس خوبی دارم. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
خداوندا شکرت به خاطر اینکه خودم هم بسیار سالم و سلامتم و همیشه سالم و سلامت بودم.
خدایا شکرت که من و همسرم رو سالم و سلامت آفریدی. سپاسگزارم که دخترم هم بسیار قوی و محکمه و سیستم ایمنی فوق العاده قوی ای داده. خدایا شکرت.
پروردگارا شکرت به خاطر سلامتی هممون که بهترین و بالاترین نعمته. سپاسگزارم.
خدایا شکرت.
با سلام و تشکر از استاد عباسمنش عزیز که پیوسته درحال بهبود خودشان شرایطشان و رابطه شان با خداوند هستند و دراین مسیر ماهم یادگرفته ایم که کمترین درخواست را که بهتر شدن از روز قبل هست را داشته باشیم…من بارها این قسمت راگوش دادم ولی تقریبا حتی نمیفهمیدم داستان چیست که بخواهم تمرینی بیابم ازآن یا بدانم که منظور از امکان پذیرساختن خواسته توسط خداوند چیست…ولی امروز فهمیدم که زکریا از هیچ توسط خداوند خلق شد و خدایاشکرت که این چنین توانمندی و من توانایی درک این اندازه را اکنون دارم و امروز فهمیدم که من دقیقا در روز قبل از شروع عادت ماهیانه مادرم نطفه ام شکل گرفته است و از نظر علمی این کمترین احتمال برای وجود داشتن من بوده است و خدایاشکرت که خلق شدم و مادرم هر روز وقتی در شکمش بوده ام برایم 50 آیه قرآن می خوانده است و خدایاشکرت و مادرم با وضو به من شیر می داده است همیشه و خدایاشکرت و تنها فرزندی که درخانواده ما قبل از خواب تمام بدنش را ماساژ میداده اند که به خواب راحتی برود من بوده ام و خدایاشکرت و همیشه برای هرچیزی که لازم داشتم شرایط فراهم بود و خدایاشکرت و من سالها شکر نمیکردم چون حتی نمیدانستم داستان اتفاق افتادن تمام این خواسته ها چیست و اولین بار برای دل دردم از خدا خواستم که درمانم کند در هشت سالگی و نورخدا مرا آرام کرد و به خواب رفتم چون مادرم اجازه نمیداد دارو مصرف کنم یا به دکتر برویم(نه اینکه باور درستی یا نادرستی باشد صرفا شرایطی که درآن رشد کردم را می گویم) و من تا زمانی که رابطه ی هماهنگی با روحم داشتم همه ی خواسته هایم بسیار راحت اتفاق می افتادند و بعد از 14 سالگی روند سخت ترشدن همه چیز برایم کاملا مشهود است و بعد از 26 سالگی ام یاد گرفتم که راحت بخواهم از خدا و به ندرت اتفاق بیافتد…ولی اکنون که دارم این داستان را از نگاه روحم می نگرم میبینم آن اتفاق ها که در بدو ورودم به جهان برایم خلق شده اند
( ازهمه مهم تراینکه من همیشه تا هجده سالگی ام سالم سالم بودم جز دو بار که سردردشدم آن هم بخاطر چشم هایم و باد به شدت تند بود که یک استامینوفن خوردم…)
خیلی خیلی خیلی بزرگتر از درخواست هایی بودند که اکنون دارم…ولی اجابت نمی شوند چون که من درفرکانس اجابت نیستم،چرا؟چون که خودم با احساس گناه خفه کرده بودم…از همه مهم تر قلبم دیگر گشاده نبود و نور حق را در زندگیم نمی دیدم و زمانی که بخاطر شخصی ناراحت میشدم چنان سرما میخوردم که بارآخر تصور کردم نمیتوانم دیگر نفس بکشم که تمام این تجربه ها بخاطر انتظارداشتن از دیگران و حساب نکردن روی قدرت خدا برایم اتفاق افتاد…همیشه برایم سوال بود که چرا در کودکی بهترین لباس ها بهترین غذاها و بهترین اسباب بازی ها و بهترین سفرها و حتی سفرهای تنهایی من با مدرسه از تجربه های بزرگسالی ام جذاب تر بوده اند درحالی که خداوند پیوسته می تواند نعمت بدهد و این درحالی است که آن نعمت ها اکنون بسیار راحت تر می توانند بخشیده شوند به من پس چه چیز جز این شعر حافظ گویای این داستان است
که تو خود حجاب خودی /حافظ ازمیان برخیز
من واقعا حرف های بیشتری داشتم راجع به اینکه زکریا این طور زکریا آن طور اما وقتی به خدا گفتم تو بنویس تا ردپایم برایم آیتی محکم شود از جاهایی اجابت ها سر بیرون آوردند که حتی قوی ترین انسان ها نمی توانند دیگری را مجبور کنند که این کارهاراانجام دهد اما خداوند برای من انجام داد چون من راه راگم کرده بودم و چقدر دلنشین است که راه گم کنی و بیابی خدایت را بعد از سالهایی که نمی دانستی که پیوسته درآغوشش بوده ای و تمام روز هایی که فریاد زدی چرا از من اعراض می کنی اوتو را محکم تر درآغوشش فشرده است و می گوید خدای تو از تو ناراحت نیست و تورا ترک نگفته باز فریاد میزنی که خدایا از من اعراض نکن من فقط تورادارم این بار وعده بهترشدن را به تو می دهد اما دریغ و صد دریغ از گوش های کر جان من که صدای زیبای معشوق را نشنیدند
اجابت های پیوسته اش را نادیده گرفتند چشم های کور جان من و بارها فریاد زدم میخواهم مرا مستجاب الدعوه خودم کنی میخواهم دعاهایم درحق خودم اجابت شوند ولی اینقدر کدهای مخرب از مشرکان برجانم نشست که دیگر نور تورا نمی دیدم تمام وجود سراسر سیاهی شد و وسیله ای شدم برای اجابت های دیگران و خودم میساختم درحسرت کاری که برای دیگران انجام میدادی با دست های من با زبان من با وجود من
من واقعا خیلی خسته بودم از همه چیز از همه کس از همه ی خداهایی که برایم ساخته بودند و همه را شکستم همه را رها کردم و گفتم خدای من این زمینی است که روی آن راه می روم خدای من آسمانی است که به آن می نگرم و خدای من توانی است که در پاهایم وجود دارد خدای من دست نوازشی است که بر موهایم می کشم خدای من بوسه ای است که بر دستانم میزنم و آن قدر گشتم دنبال خدا در روح و جسم تمام نعمت ها که با استاد عباسمنش آشناشدم دقیقا از همان روز هایی که ذکر های بی محتوا بر زبانم جاری بود و نمازهایی که برای غیرخدا میخواندم که واسطه ام باشند برای اجابت و همه چیز از همان لحظه ای شروع شد که گفتم میخواهم خدا فقط مرا دوست داشته باشد میخواهم من درجهانش باشم آنقدر مرا خسته کردند بت های بی انتهای این جهان شرک آلود که حتی دیگر با خدا حرف هم نمیزدم که بفهمم دردم چیست حالم چطور است و مهم ترین سوالی که برایم پیش آمد این است که می خواهم بیشتر راجع به رابطه امکان پذیر بودن خواسته ها و نگرشی که به خداوند داریم برای روان شدن چرخ زندگی و انجام شدن کارها به وسیله ی خداوند به راحتی بفهمم…
می دانم درهمین فایل این مفاهیم بازشده است اما من شفاف تر می خواهم ممنون میشوم اگر در این باره توضیحات بیشتری بدهید استادعزیز که صدای خدای عزیزمنی…
خدایاشکرت برای لحظه لحظه هایی که مارا می نگری و در فرکانس اجابت قرارمان می دهی…
خدایا دستم رامحکم بگیر من عجیب راه گم کردن بلدم …
مرسی که هستین و شکر برای تک تک نفس هاتون
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا و همه ی دوستان عزیز.
کلید اجابت دعا چیه؟؟؟؟
جوابش خیلی سادس اما ساعت ها میشه بهش فکر کرد
[قانون اجابت خواسته=باور امکانپذیر بودن خواستس]
این باور امکان پذیری نیازمند یک سری باور های قدرتمنده که با این باور ها میشه به هر خواسته ایی رسید.
_اولین و مهم ترین باور :
باور ربوبیت خداوند…
باور اینکه خداوند ابر قدرت ترین نیروی جهانه!
باور اینکه خداوند خالق تمام جهانه!
باور اینکه خداوند هدایتگر تمام انسانها و موجودات جهانه و حتی سیارات و تمام کیهان
باور اینکه خداوند به همون اندازه که آدم های قدرتمند و بزرگ بهش دسترسی دارن؛به همون اندازه به من و آدمهای دیگه بهش دسترسی داریم،
باور اینکه خداوند جهانش بر پایه عدالت خلق شده
و هر آنچه که در زندگی تجربه میکنیم بازتاب افکار و رفتار خودمونه !
باور اینکه من پاره ای از وجود خدا هستم مانند یک قطره در اقیانوس !
باور اینکه من به این دلیل که خداوند قدرتمند خلقم کرده بسیار ارزشمندم!
باور اینکه خداوند وعده فزونی و نعمت میده
باور اینکه تو به اندازه ایمانت به خداوند ،نعمت دریافت میکنی!
باور اینکه تو با ناراحت بودن و ترس و نگرانی داشتنت؛ مشرک خدا هستی و نشون میدی در عمل که به خدا ایمان نداری!
(اینم بگم ما انسانیم و صد درصد ممکنه ناراحت بشیم ،بترسیم و نگران بشیم،اما صابرین اما کسانی که به خدا ایمان دارن ؛ بهخدا پناه میبرن و به خودشون یاد آوری میکنن؛فرشته تو خدای ابر قدرت رو داریا،همون که فلان جا مثل قهرمان کارتو درست کرد همون که همیشه هدایتت کرده و به قلبت آرامش داده…)
باور اینکه خدایی که منو رو به این دنیا آورد همون موقع برای من شرایط غذام و نگهداری رو هم فراهم کرد!
باور اینکه وظیفه خداوند ارباب بودنه و کارهارو انجام دادنه،وظیفه ی من اعتماد کردن ایمان داشتن و آرامش داشتن و لذت بردن از مسیره!
باور اینکه خداوند در هر لحظه داره خواسته هارو اجابت میکنه به گفته خودش و اگر ما دریافتش نمیکنیم حتما باید ترمز هارو پیدا کنیم و اصلاحش کنیم و میبینیم به چشم که به راحتی که اجابت میشه!
یعنی همیشه ایراد از گیرندس و هیچوقت ایراد از فرستنده نیس!
باور اینکه تنها قدرت خداست و عوامل بیرونی هیچ قدرتی ندارن و اگر من بخوام دریا هم بشم هیچکس نمیتونه مانع بشه حتی اگر از قصد بخواد مانع هم بشه این توانایی رو نداره وقتی که من به خدا توکل کردم.
خیلی برام جالبه که خداوند چقدر منطقی میکنه وعده هاشو و به ما یاد میده که چطور باور های مخرب رو اصلاح کنیم
و اینکه در هر لحظه بیشتر اهمیت سپاسگزاری رو درک میکنم و اینکه با یاد آوریه اینکه خدا چه جاهایی دستمو گرفته ک کمکم کرده ،ایمانم بیشتر میشه
و بیشتر باور میکنم که خواسته در حال حاضرم به راحتی اجابت میشه.
یه چیز خیلی جالب دیگم بگم
همه ی این باور ها زمانی نهادینه میشه که در کنارش احساس ارزشمندی و لیاقت داشته باشیم
یتی کاملا وابسته هستن این دو باور (احساس ارزشمندی:ایمان داشتن به خداوند )
ینی زمانی که خودتو ارزشمندی بدونی ،میتونی باور کنی یه نیروی قدرتمند در وجودته و هدایتت میکنه و کمکت میکنه و جهان رو جوری برای تو میچینه که به نفع تو باشه..
زمانی که خودتو ارزشمند بدونی میتونی انتظار مثبت در همه ی جهات داشته باشی،
شاد و ثروتمند در پناه خداوند باشید…
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا و همه ی دوستان عزیز.
کلید اجابت دعا چیه؟؟؟؟
جوابش خیلی سادس اما ساعت ها میشه بهش فکر کرد
[قانون اجابت خواسته=باور امکانپذیر بودن خواستس]
این باور امکان پذیری نیازمند یک سری باور های قدرتمنده که با این باور ها میشه به هر خواسته ایی رسید.
_اولین و مهم ترین باور :
باور ربوبیت خداوند…
باور اینکه خداوند ابر قدرت ترین نیروی جهانه!
باور اینکه خداوند خالق تمام جهانه!
باور اینکه خداوند هدایتگر تمام انسانها و موجودات جهانه و حتی سیارات و تمام کیهان
باور اینکه خداوند به همون اندازه که آدم های قدرتمند و بزرگ بهش دسترسی دارن؛به همون اندازه به من و آدمهای دیگه بهش دسترسی داریم،
باور اینکه خداوند جهانش بر پایه عدالت خلق شده
و هر آنچه که در زندگی تجربه میکنیم بازتاب افکار و رفتار خودمونه !
باور اینکه من پاره ای از وجود خدا هستم مانند یک قطره در اقیانوس !
باور اینکه من به این دلیل که خداوند ابر قدرت خلقم کرده بسیار ارزشمندم!
باور اینکه خداوند وعده فزونی و نعمت میده
باور اینکه تو به اندازه ایمانت به خداوند ،نعمت دریافت میکنی!
باور اینکه تو با ناراحت بودن و ترس و نگرانی داشتنت؛ مشرک خدا هستی و نشون میدی در عمل که به خدا ایمان نداری!
(اینم بگم ما انسانیم و صد درصد ممکنه ناراحت بشیم ،بترسیم و نگران بشیم،اما صابرین اما کسانی که به خدا ایمان دارن ؛ بهخدا پناه میبرن و به خودشون یاد آوری میکنن؛فرشته تو خدای ابر قدرت رو داریا،همون که فلان جا مثل قهرمان کارتو درست کرد همون که همیشه هدایتت کرده و به قلبت آرامش داده…)
باور اینکه خدایی که منو رو به این دنیا آورد همون موقع برای من شرایط غذام و نگهداری رو هم فراهم کرد!
باور اینکه وظیفه خداوند ارباب بودنه و کارهارو انجام دادنه،وظیفه ی من اعتماد کردن ایمان داشتن و آرامش داشتن و لذت بردن از مسیره!
باور اینکه خداوند در هر لحظه داره خواسته هارو اجابت میکنه به گفته خودش و اگر ما دریافتش نمیکنیم حتما باید ترمز هارو پیدا کنیم و اصلاحش کنیم و میبینیم به چشم که به راحتی که اجابت میشه!
یعنی همیشه ایراد از گیرندس و هیچوقت ایراد از فرستنده نیس!
باور اینکه تنها قدرت خداست و عوامل بیرونی هیچ قدرتی ندارن و اگر من بخوام دریا هم بشم هیچکس نمیتونه مانع بشه حتی اگر از قصد بخواد مانع هم بشه این توانایی رو نداره وقتی که من به خدا توکل کردم.
خیلی برام جالبه که خداوند چقدر منطقی میکنه وعده هاشو و به ما یاد میده که چطور باور های مخرب رو اصلاح کنیم
و اینکه در هر لحظه بیشتر اهمیت سپاسگزاری رو درک میکنم و اینکه با یاد آوریه اینکه خدا چه جاهایی دستمو گرفته ک کمکم کرده ،ایمانم بیشتر میشه
و بیشتر باور میکنم که خواسته در حال حاضرم به راحتی اجابت میشه.
یه چیز خیلی جالب دیگم بگم
همه ی این باور ها زمانی نهادینه میشه که در کنارش احساس ارزشمندی و لیاقت داشته باشیم
یتی کاملا وابسته هستن این دو باور (احساس ارزشمندی:ایمان داشتن به خداوند )
ینی زمانی که خودتو ارزشمندی بدونی ،میتونی باور کنی یه نیروی قدرتمند در وجودته و هدایتت میکنه و کمکت میکنه و جهان رو جوری برای تو میچینه که به نفع تو باشه..
زمانی که خودتو ارزشمند بدونی میتونی انتظار مثبت در همه ی جهات داشته باشی،
شاد و ثروتمند در پناه خداوند باشید…