درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش - صفحه 15
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-04 05:51:392023-08-04 05:53:32درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد نازنین خانم شایسته عزیز
خیلی خیلی فوقلعاده هستی استاد این همه در س از یک فیلم
بخدا قسم من هیچ وقت تا حالا نتونستم اینجوری به فیلمی نگاه کنم
خیلی عالی بود واقعا
من خودم اولین بار بود که اینجوری یک فیلم یا انیمیشنی رو معنا دار ببینم
همون هنگام نگاه کرد فیلم رفتم
دانلودش کردم
و بعد از دیدن فایل رفتم نگاش کردم اونم عاشقانه توی این 28سال عمرم شاید 2هزار تا فیلم الکی دیدم ولی این اولین باری بود ک با عشق با یک دیدگاه متفاوت نشستم فیلمی رو ببینم
استاد خیلی عالی بود چقدر برداشت های عالی داشتی چقدر
لذت بردم
واقعا بارها وبارها تو زندگیم مغرور شدم خواستم فقر بفروشم
خواستم با غرور منم منم کنم
و هیچ وقت ب ارامش نرسیدم خیلی خیلی خیلی عالی بود این فایل
من همیشه و همیشه ترس داشتم همیشه احساس کردم الان یک اتفاقی می افته
الان یکی میاد بهم گیر میده الان دعوای دستمو میگیره و همیشه هم چیزی بعد از اون تعقیبم کرده
همیشه تو رانندگی تو جاده ترس داشتم ک مشکلی پیش میاد
تصادفی اتفاقی
یا اکثر وقت ها از سگ ترسیدم
میرفتم جای ب مدت چند ماهی
بعد 2تا سگ پا کوتاه بودن تا من میرفتم می اومدن دنبالم و باید با موترم وای می ایستادم
بعد همیشه از این میترسیدم نکنه یه باربیان غافل گیرم کنند و بگیرمن یا خیلی بترسونن منو
یه روزی با ی نفری وایستاده بودم ک اون دوتا سگ اومدن بعد او ن دوستم صداشون میزد و با پا نوازشون میکرد و خیلی زیبا ارتباط برقرار کرد باشون و منم هی میترسیدم نکنه یهوی گازم بگیرن
و یه لحظه بخودم اومدم که منم صداشون زدم و دورو برم میپلکیدن و انگار اون ترسه ریخت ازشون
بخدا قسم بخدا قسم دیگه بعد از اون روز ک ترسم شکست دیگه هرروز ک میرفتم اون سگا اصلا دنبالم نکردن
خداشاهده انگار اب رو اتیش شد اصلا نیومدن سراغم
و قطعا این ترسهای ک من خودم در جنبه های دیگر دارم باعث شدن ک پیشرفت نکنم .
و از این فایل این درس رویاد اور شد برام که همیشه سعی کنم وارد ترسهام بشوم
و مغرور نباشم و این قانون ک تمام اتفاقات زندگی من رو خودم رقمش میزنم پایبند باشم
استاد جان خیلی عاشقتم اولین تجربه شیرینم تو زندگی بود که بایک دیدگاه اینجوری. فیلمی رو نگاه کنم
یا حق
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استادم عزیزم و مریم قشنگم
استاد برای هزارویکمین بار تبریک این اندام فوق العاده
ی وقت فکر نکنین با اون استاد تپلی قبل هم خوش نبودم
اتفاقا زیادی هم خوش بودم
من کلا با هویت استادی شما خوشم
چه فرقی میکنه تپلی یا اندامی
اما این فقط ی لاغری نیس
این فقط ی اندام شیک نیس
این ی نتیجه طلایی جهاد اکبره که به چشم دیدیم
این ی رفرنس کامل تمام عیار از خواستن و عمل کردن و شدن هست که به چشم دیدیم
نمیدانم ولی هر وقت این اندام شما رو میبینم امیدو انگیزه و شور وشوق من برای انجام شدن خواسته هام تصاعدی بالا میره
استاد عزیزم برای هزارویکمین بار تبریک میگم این پرادیس رویایی با این طبیعت فوق العاده
خدایا هزاران بار شکرت
چه رنگ های فوق العاده ای
و خدایاشکرت بابت این خورشید فوق العاده که چقدر به رنگ ها لعاب داده بود
خدای من چطور ی فیلم ی انیمیشن میتونه اینقدر دقیق تضادهای زندگی رو نمایش بده
غرور
چه واژه پر معنایی
و به نظر من معنی واقعیش تکیه بر قدرت پوچ خود
تنها قدرتی که همیشه آسیب زننده بوده
کجا قدرت آدمی چیزی رو ساخته؟
کجا چیزی رو آباد کرده؟
کجا هموار کرده؟؟
این قدرت پوچ آدمی تا بوده ویران کرده
تخریب کرده
به منجلاب کشونده
اصلا ادم میمونه از این جنس آدمی
الله اکبر
به هر جهتی که حرکت کنه عجیب طوفان میکنه
بعععععله
همیشه طوفان
اصلا این جنس آدمی معنی واقعی طوفانه
این جنس آدمی قدرتشو برداره تو راستای مسیر منحرف حرکت کنه
از همون اول مسیر طوفان شروع میشه
یا تو مسیر هدایت و رشد قدم برداره
دقیقا همون اول مسیر طوفان شروع میشه
خدایا مگه چیه این جنس آدمی
بعلللللله
روزهای زیادی من فکر میکردم خدا خوابش برده
من زودتری دست به کار میشدم و بسم الله میگفتم
انصافا خوب هم تخریب کردم
چنان آوار کردم خشت به خشت این زندگی رو که خود خداهم گفت وقت بده بزار ببینم از کجا شروع کنیم به ترمیم
مدتی زندگی قشنگ و رو به روال بود
باز من زودتری بیل و کلنگ برمیداشتم
میکوبیدم تا قعر زمین
الله اکبر
این آدمی کجا سر عقل میاد؟
کی سر عقل میاد؟
چی میشه که سر عقل میاد؟
خوب که دنیا چک و لگداشو زد
خوب که لرز زانوهامو از ناتوانی با چشم خودم دیدم
خوب که صدای زار زار گریه هام همسایه هارو ریخت رو سرم
انگاری بیدار شدم
ماتم گرفتم ولی خیلی خیلی مدت کوتاه
شاید یک روز
گفتم خدایا جهان تو سهم کیه!؟؟
گفتم حریف میطلبم
دست به تجهیزات شدم برم تو دل ترس
سخت بود
انصافا خیلی سخت بود و هنوزم هست
اما من از همون جنس ادمی هستم که قدم به مسیر هدایت گذاشتم تا طوفانی برم
ی قدرت عجیبی میخواد این جنگ با ترس
اما خدا خودش میده
گفتم نگران نمیشم
نمیترسم
بزار حالم خراب شه ولی میجنگم حالمم خوب میکنم
این ذهن سمی و چموش فکر کرده
تو هوا مچشو میگیرم میگم سرخودی بسه بیا این موضوع رو تحلیل کن
گفتم خدایا نمیترسم قدم برمیدارم
خود سید گفته باید قدم اول برداری تا قدم دوم گفته شه
گفتم خدایا اینجا این نقطه دیگه قدرت تو وسطه
دیگه جز قدرت تو حرفی نیس
گفتم موکول به قدرت مطلق خودت
من فقط نمیترسم میجنگم و میرم جلو اما فقط قدرت از تو
میجنگم تا این گرگ داس به دست وقتی بو کرد بوی قدرت خدا به مشامش برسه
تا ببینه من با چه پشتوانه ای قدم برداشتم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام
سانازخانم عزیز
کامنت زیبای شماروخوندم وامیدوارم موفق بشید
چیزی که توجهم روجلب کرد ستاره های طلایی شمابودکه تواین مدتی که عضو هستید درحال کامل شدن هست تبریک میگم بهتون
و اون چهره زیبا وباآرامشتون براتون بهترینها روآرزو میکنم
وخوشحال هستم که یادگرفتم ازدیگران تعریف کنم
چقدرحس خوبیه
درپناه الله مهربان موفق وسلامت وثروتمندباشید
سلام دوست هم فرکانسی عزیز
سپاس گذارم از لطف شما که وقت گذاشتین کامنت رو خوندین
واقعا خودم نمیدونم منظور از طلایی شدن ستاره ها به چه معناست
انصافا دقت هم نکرده بودم تا الان
ولی هر چه که هست نتایج هدایت من به این مسیر هست که قطعا خیره
و ممنون از نگاه زیبای شما به کامنت و تصویر بنده
از خدا تیک خوردن تک تک هدف هاتونو آرزو مندم
در پناه تنها قدرت مطلق جهانیان
سلام
به سانازخانم عزیز
لطف کردید وقت گذاشتید هم خواندید هم جواب دادیدوهم امتیازدادید سپاسگزارم
خداراشکر بخاطر وجود شما
درمقابل چهره واسم زیبای شما سانازخانم عزیز 5ستاره هست که بالمس کردن ستاره ها صفحه ای برای شمامیاد که باخوندن اونها متوجه میشید چقدرشماکارت ارزشمندهست
براتون آرزوی بهترینها رودارم
درزمان مناسب ومکان مناسب شمارا…
سلام
سانازخانم
کامنت زیبای شماروخوندم وتبریک میگم بهتون
چیزی که توجه من روجلب کرد طلایی شدن تمام ستاره های شماتواین مدت که عضو هستید واون چهره زیبا وپرازآرامشتون
براتون بهترین هاروآرزومیکنم وخوشحال هستم که یادگرفتم تحسین کردن رو
درپناه الله مهربان موفق سلامت وثروتمندباشید
به نام خدای مهربان که هر چه داریم ز اوست
سلام استاد جان عزیز و مریم خانوم دوست داشتنی
میخوام از تجربیات خودم بگم از موضوع ترس و ایمان
هر کجا که تونستم ایمانم رو حفظ کنم و ترس رو از خودم دور کنم نتایج فوق العاده بوده
1- تقریبا پیارسال بود که قبل از آشنایی با استاد سر چک هایی که داده بودم و تا چک دوم رو به زور پاس کردم و 3 تای بقیشو نتونستم پاس کنم یک مقدار ترس داشت بر من غلبه میکرد و شیطان همش میخواست منو بترسونه ،و اون شخصی که برای کارهام بهش چک داده بودم و هنوز هیییییچ کاری برام انجام نداده بود هی دائم به من زنگ میزد و میگفت علی چکهارو پاس کردی ؟من آبروم در خطره !ما باهم رفیقم آخه چرا داری با من اینطوری میکنی؟!چون چکهارو همون اول رفته بود خرج کرده بود بدون اینکه هنوز کاری به من تحویل بده طی همون چندماه
بعد منم از روی مهم بودن نظر اون و البته گنده کردن اون تو ذهنم اول داشتم به این فکر میکردم که از کی پول قرض کنم چه خاکی تو سرم بریزم تا اون چکهارو پاس کنم،
بعد یادمه یه روز داشتم با خدا را و نیاز میکردم ازش خواستم بهم بگه چیکار کنم،
گفت هیچی بهش بگو تو که هنوز هیچ کاری انجام ندادی من هم چکهارو پاس نمیکنم اصن برای چی باید پاس کنم؟
و همونجا ترس من تبدیل شد به ایمان و خداوند گفت اشکال ندارد اگر هم اشتباه کردی و چک دادی هیچ اشکال نداره خودم برات درستش میکنم،
و این طور شد که اون دیگه به من زنگ نزد البته که اون طرف که چکهارو ازش گرفته بود برگشت زد چکهارو اما باز هم سعی کردم ترسی به دلم راه ندم و به خداوند توکل کنم با اینکه تازه از پدرم جدا شده بودم و هیچ درآمدی هیچ ایده ای برای پاس کردن اون چک ها نداشتم،ولش کردم،گفتم هرچی میخواد بشه،تو این لحظه که کاری از دست من بر نمیاد،و ورق برگشت ،من طلبکار اون بنده خدا شدم و اون از من فراری که هنوز هم کار منو انجام نداده،
و منی که نمیدونستم از کجا و از چه طریقی میتونم این مسئله رو حل کنم با اینکه بارها پیام ابلاغیه دادگاه برام میومد با توکل به خدا رفتم تو دل ترس ها و ایمانمو حفظ کردم و خداوند هدایتم کرد تا این مسئله حل بشه و طبق آخرین جلسه ی دادگاه انشاالله به زودی پول اون بنده خدا که چکها دستشه رو میدم تازه دوبرابر هم شده و اونم میدم به لطف خدا و کلی چیز من تو این مسیر یاد گرفتم کلی تونستم از توانایی هام ثروت خلق کنم بدون هیچی،این تضاد کلی برام درس داشت و خدارو شکر دارم سربلند ازش بیرون میام،
2-موضوع دیگه ای که خیلی برام واضحه توی همین بحث
توی این 13 14 سالی که هنر های رزمی کار میکنم،تمووووم افرادی که از آسیب دیدن از شکستن دماغشون یا هر آسیب دیگه ای میترسیدن دقیقا اون اتفاق براشون میفتاد و حالا خود من یا دوستانی که اصلن برامون مهم نبود و ترسی نداشتم حتی یک بار هم شکستگی بد جور نداشتیم،و همون آسیب جزئی بوده که بالاخره تو رشته های مبارزه ای هست،و زود هم خوب میشد و ما برمیگشتیم به ادامه مسیر،
3-توی هر مسابقه ای که تونستم قبلش ایمانم رو حفظ کنم و استرسم رو کنترل کنم و توی ذهنم خودمو برنده بازی بدونم اون مسابقه رو برنده شدم،
البته که نیاز داره که قبلش اینقدر تمرین کرده باشم اینقدر آماده باشم که بتونم توی ذهنم خودمو برنده بدونم،و هر کجا که کم کاری کردم یا مثلن قبل از بازی آسیبی داشتم و نمیتونستم توی ذهنم خودمو برنده ببینم و ترسیدم بازی رو باختم که خدارو شکر تعدادش کمتر از انگشتان یک دست بوده توی این سالها،
4-توی مستند کانر مگ گرگور که سال 2017 منتشر شد که توصیه میکنم دوستان حتما ببینن،
کانر قهرمان مبارزات آزاد سازمان UFC بعد از برد های زیادی که داشت و واقعا داشت همه رو میزد میرفت جلو و دارنده کمربند وزن خودش بود،در مقابل حبیب نورماگوف روسی که یک شخص مسلمان و بسیار با ایمان هست مبارزه رو تسلیم شد،
(حبیب نورماگوف شخصیتی بسیار با ایمانی داره و همیشه قبل و بعد از بازی هاش با انگشت اشاره خدارو نشون میده و میگه من هر موفقیتی دارم به خاطر الله هست،که البته با این دیدگاه رکورد 30 برد و 0 باخت رو به نام خودش ثبت کرد و خداحافظی کرد،)
(کانر ایرلندی هم دیدگاه مذهبی نسبت به خداوند نداشت اما ایمانی در وجودش بود که اون نتایج بزرگ رو کسب کرده بود ولی در مقابل حبیب ترسید)
کانر توی اون مستند بعد از اینکه از بازی میاد بیرون بارها تکرار میکنه که من ترسیدم ترسیدم که باختم و یه کوچولو داشت با خودش صحبت میکرد و به خودش میگفت این حرفو،میگفتم ترسیدم ترسیدم ترسیدم که باختم،
و در واقع ایمان حبیب به کانر چربید و تونست بازی رو ببره،
و من بعد از آشنایی با استاد خیلی بهتر این موضوع رو در کردم که ترس موجب شکست و ایمان موجب پیروزیه،و خب ما اینو تو مسابقات رزمی انفرادی خیلی واضح میتونیم ببینیم،
محمد علی کلی هم درواقع به نظر من به خاطر اون ایمان و شجاعتش تونست اون همه رکورد فوق العاده کسب کنه و در بین جوامع محبوب شد که هنوز هم که هنوزه اسمش به یادگار مونده،
5-یادم اومد وقتی بچه بودم یه دوست داشتم که میرفتم خونشون،و این یه سگ پاکوتاه کوچولو داشت که هر وقت من وارد پارکینگ خونه اینا میشدم اول یه ده دوری دور پارکینگ من از دست این سگ فرار میکردم تا دوستم بیاد بگیرتش :))))
بعد میرفتیم تو خونه بازی میکردیم،و بار ها هم دوستم بهم میگفت که چون میترسی میکنه دنبالت اگر نترسی کاریت نداره،و بالاخره یه روز تصمیم گرفتم که وقتی وارد پارکینگ شدم نترسم و فرار نکنم،تا وارد پارکینگ شدم دوید سمتم،منم چشمانم بستم و همونجا وایستادم،اونم هیچ کاریم نکرد و شروع کرد منو بو کردن و لیس زدن،
دیگه از اونجا به بعد که فکر کنم تقریبا 10 11 سالم بود دیگه از هیچ موجودی نترسیدم و هر روز شجاعتم بیشتر شد،
اتفاقا امروز رفته بودیم توی یک جنگل فوق العاده و بکر برای تفریح،دو تا سگ کوچولو هم همراه ما بود،
این سگ کوچوعه ما اینقدر شیطون و شجاع بود که چندتا سگ بزرگ که اولش خود ماهم یه مقدار ازشون ترسیدیم اومدن سمت ما و بیشتر اومده بودن تا این سگهای مارو بخورن و این توله سگ میدوید با سرعت سمت اینا و پارس میکرد و اونا فرار میکردن :)))))
البته ما هم به سمت سگ ها حرکت کردیم و اونا رفتن و دیگه جرعت نکردن بیان دنبالمون،
،
ولی در کل خدارو شکر خیلی با ایمان تر و شجاع تر از گذشته هستم و اصلن یه جورایی نمیتونم متهم بشم به بی ایمانی و ترسو بودن، و اینو بارها و بارها به خودم ثابت کردم و با قوی ترین افراد ،حرفه ای ترین افراد مبارزه کردم و نتیجه خوب برای من اتفاق افتاده،با به قول خودمون با بزرگترین افراد و مشهور ترین افراد و کله گنده ترین افرادی که برخورد کردم سعی کردم خیلی عادی و با ایمان و شجاعت برخورد کنم،و این درخواستی بوده که همیشه از خدا میخواستم ،بهش میگفتم عزت بهم بده سربلندی بهم بده ایمان و شجاعت بهم بده و خدارو شکر داده و هر روز بیشتر میشه،
و حتی در مقابل ماموران محترم نیروی انتظامی خیلی موقع ها اتفاقاتی میفتاد که میخواست منو بترسونه و سعی کردم با خونسرد بودنم و حفظ ایمانم نتیجه رو به نفع خودم تغییر بدم،
حتی یک بار واقعاااااااا طبق قانون جمهوری اسلامی باید منو میگرفتن و میبردن و پدرمو در میاوردن :)))))))) اما به خدا همونجا قانونو به یاد خودم آوردم و سعی کردم آروم باشم خونسرد باشم و حالا اون دوستم که همراه من بود و خیلیییی ترسیده بود و داشت گریه میکرد رو آروم کنم و میگفتم اشکال ندارد درست میشه،و اون مامور هی میپرسید طبق قانون ما الان باید شمارو ببریم فلانتون کنیم،و هی میگفت حالا چیکار کنیم با شما،
منم با ایمان،گفتم که هر طور که صلاح میدونید،اون هم وقتی ایمان و شجاعت منو دید گفت برین:)))))) به خدا هر کی دیگه بود میمرد از ترس،
و بعد من دوباره ایمانم به خداوند قوی تر شد،
.
.
و دیگه خیلی مثال هست که میتونم بزنم اما کامنتمو طولانی میشه،
.
و اما اینکه واقعا باید شکر گذار و سپاسگذار همین لحظه و همین نعمت هایس باشیم که الان داریم که خیلی هاشون تا همین چند وقت پیش آرزو های ما بودن اما ما خیلی زود فراموش میکنیم و مغرور میشیم،
به خدا الان دو تا از بهترین باشگاه های شهرمون دست منه و من مربی اونجا هستم،
بعد چندوقت پیش به خودم اومدم دیدم عههههه چقدر این باشگاهه شبیهه عکسیه که تو دریم بردم گذاشته بودم گفتم عههههه این دقیقا همین خواسته پارساله منهههه و من الان دارمش و چقدر برام عادی شده بود،وانصافن کم شکر این نعمت رو به جا آوردم خیلی کم،
نه فقط این نعمت،به خداوندی خدا،خداوند موفقیت هایس برای من توی این یک سال اخیر برام رقم زده که اگر برای هر کدومشون هزاران بار بگم خدایا شکرت کمه ،چندتاشو مینویسم که یادم بمونه
مهاجرت به تهران
قهرمانی تو مسابقات انتخابی یکی از بهترین تیم های بوکس ایران
افزایش درآمدم از صفر به ماهی تقریبا 30 میلیون تومن،
داشتن شاگردهای بسیار زیاد که تعدادشان از دستم در رفته و هر روز دارن بیشتر میشن،
حسن شهرت و محبوبیت در شهری که تازه مهاجرت کردیم
پیدا کردن دوستان بسیااار فوق العاده و کاملن متفاوت از چیزی که قبلن تجربه کردم،
قهرمان مسابقات بهترین بهترین بوکس ایران
کلی سفر ،کلی تجربه جدید،کلی رشد شخصیتی ،
کلییییی خیرو برکت که همه و همه به برکت انجام تمرین ستاره قطبی و گوش کردن به فایل ها و کنترل ورودی ها و هدایت خداوند یکتا وارد زندگیم شده،
و این فایل باعث شد که دوباره به خودم بیام و مغرور نشم و به یاد خودم بیارم که هر خیریییییییی به من میرسه از طرف الله یکتاست
خدایا شکرت خدایا ازت ممنونیم به خاطر اینکه تو از قبل همهی نعمت هارو برای ما آماده کردی،و هر آنچه بخواهیم به ما عطا میکنی،
خدایا شکرت که هر روز از طریق بی نهایت دست فوق العادن به ما کمک میکنی و خیر میرسونی
خدایا شکرت که هر روز از بینهایت طریق دستانت به من محبت میکنی و عشق میورزی و به من هدیه میدی،
خدایا شکرت که هرآچه بتوانم تجسم کنم برای من خلقش میکنی ،خیلی راحت خیلی آسون
خدایا شکرت که هر کجا که ایمانمو نشون دادم و حرکت کردم و شجاع بودم بیشتر از آنچه که تو ذهنم میگنجیده به من عطا کردی
خدایا شکرت که مارو با قوانین خودت آشنا کردی
خدایا شکرت به خاطر هدایت هات،به خاطر خانواده خوبم،به خاطر رزق و روزی پر برکتی که سر سفرمون توی زندگیمون توی کسب و کارمون قرار دادی،
خدایا شکرت که هر روز کلیییی زیبایی نشونم میدی،کلی آدم های خوب به سمتم هدایت میکنی،کلی ایده های ثروت آفرین به من میگی
و خدایا شکرت به خاطر سلامتیم که میتونم میتونم از کل این نعمت هایی که بهمون عطا کردی استفاده کنم خدایا شکرت ازت ممنونیم و سپاسگذار تو هستیم ازت مچکریم خدایا
استاد جان ممنونم بابت این آگاهی ها،خانم شایسته ممنونم به خاطر دستان پر محبتت که این گوشی رو نگه میداری و از استاد فیلم میگیری
خدارو شکر بابت حضور شما دو عزیز تو زندگیم
کارتون رو هم دانلود کردم که ببینمش
فعلا
در پناه الله یکتا
همگی
به نام خدای مهربون
از صبح که این انیمیشن رو دیدم فکرم درگیر درس هایی که میتونم از این برنامه بگیرم
و مثل یه کودکی که برنامه م رد علاقه اش رو دیده ذوق دارم که بیام و بازم بنویسم چون این اولین بار که آگاهانه یه فیلمی رو دیدم
وقتی گربه چکمه پوش با لدت زندگیشو میکرد و به خودش که 9 تا جون داره مغرور شده بود و فهمید فقط یه جونش باقی مونده
منو یا. یه چیزی انداخت
چند سالی هست که یکی از نزدیکانم درگیر بیماری
تو این چند سال هم زندگی به خودش هم به اطرافیان سخت شده
هر روز با مرگ دست و پنجه نرممیکنه و ترس از مرگ زندگی رو براش زهر مار کرده
یه لحطه به خودم نگاه کردم و دیدم چقدر راحت اون طرف رو قصاوت میکنم که بابا اززندگی لدت ببر
ولی ترس این گربه از جون آخر
بهم گفت خودت اگر تو اون شرایط بودی چه عکس العملی نشان میدادی
چرا غرور برداشته ات که تو سالها زنده میمونی
تویی که آنقدر در مقابل خدا ضعیفی که اگر فقط چند ثانیه قلبی که الان داره خوشگل میتپه نتپه همه چی تموم
مدتی بود هر روز به خودم یاد آوری میکردم امروز یه فرصت دوباره است
خدا بهم امروز رو فرصت داده
ولی چقدر در روز اینو فراموش میکنم و برمیگردم به روال قبلی
فکمیکنم سالها زنده ام و حالا حالاها مرگ سراغم نمیاد
چی میشه که آنقدر مغرور میشم و فک میکنم همه چی خودمم
هرکدوم از ما هر روز فقط 24 ساعت فرصت داریم
سگ داستان یه جمله ی قشنگیگفت که من همیشه یه جون داشتم اما ماجراجویی با شما زندگیمو تغییر داد فککنم همین یه جون کافی باشه
همه ی ما 24 ساعت زمان داریم تو یه روز
اما خیلی هامون میخواهیم زمان کش بیاد تا بتونیم کارهای بیشتری کنیم
ولی آدم های موفق هم همین مقدار زمان رو دارن
این منو یاد این میندازه که همه ی ما آنچه که برای یه زندگی خوب نیاز داریم در دسترسمون
اما دنبال چیزایی دیگه ای هستیم که باهاش بتونیم از زندگی لذت ببریم
یه بار توی سریال زندگی در بهشت کامنت آقای عطار روشن رو خوندم که تاثیر زیادی روم گداشت
راست میگفتن همه یما دوش حمام یه سقف بالاسر و یه ماشین رو داریم ولی آیا لدتی که استا میبره رو میبریم
مرع و خروس داشتن که چیز عجیبی نیست بیشترمون هم توی بچگی تجربه اش رو داشتیم یا توی روستا
ولی استاد جوری با لدت این کار رو انجام میده که آدم عاشق مرع و خروس میشه
همش دنبال یه چیز خاصی هستیم تا بتونیم لذت ببریم ولی همین قلبی که داره میتپه همسن خونی که در رک هام در جریان نشانه از طرف خداست که امروزم فرصت داری بنده ی منلدت ببر و از نعمت هایی که بهت دادن استفاده کن
اونجایی که دختر داستان از آرزوش میگذره د به نجات خرس میره همونجایی که دنبال یه سری آرزو ها هستیم ولی میفهمیم همین چیزایی که داریم کمنیستن
خیلی وقتا هست داشته هامون رو مینویسم واسه کوچکترین شکر گزاری میکنم بعد میگم یه جوراب یه لباس یه لیوان آب اگه داشته است من چقدرررر نعمت توی زندگیم دارم بعد اونوقت چسبیدم به چند تا چیزی که توی زندگیم نیست
من از همه ی این نعمت ها میتونم استفاده کنم
همش دنبال اینم که یکم بیشتر داشته باشم تا بتونم لذت ببرم
وقتی استاد میگفتن یه کتونی داشتم که پاره بود ولی حالم خوش بود تازه میفهمم چی میگن اونم نه درککامل فقط انکار یه چیزایی فهمیدم
خیلی دوست داشتم پیاده روی کنم ولی همیشه میگفتم چه فایده کتونی خوب ندارم
کتونی خوب رو گرفتم میگفتم وقت ندارم بچه کوچیک دارم
یه لحطه به خودم اومدم و گفتم تا کی میخای بهونه بیاری بسه پاشو
دیدم بازم که شرایط جور دهنم نجوا میکنه پس بچه هات چی
ولی من قدم برداشتم و شروع کردم پیاده روی رو
ایندفعه هدفم لاغری نبود هدفم لذت بردن از زیبایی و سکوت شهر بود
بهونه ها رو گداشتم کنار و دارم میبینم چقدر دارم لدت میبرم
دختر داستان ما 3 تا خرس کنارش داشت که عاشقانه دوستش داشتن
بهشون دستور میداد و قدرشون رو نمیدونست دنبال یه چیز جدید بود برای لدت ولی خوب موقع فهمید که باید تغییر کنه و قدر داشته هاش رو بدونه
کاش یاد بگیرم قدر داشته هامو بدونم
اونجایی که گربه چکمه پوش تصمیم گرفت که دیگه با ترس زندگی نکنه
چقدر دوست داشتم
چقدر داستان تو این سایت خوندم که تا تصمیم گرفتن پا بزارن رو ترس هاشون همه چی تعییر کرده
ولی چی باعث میشه وقتی میترسی قدم برندارم
اونم نبود ایمان
توی قلبی که ایمان نباشه ترس میاد
مگه میشه ایمان و ترس با هم قلب باشن ابدا
امروز تو مسیر پیاده روی یه سگ تو مسیرم بود دیدم یه خانومه که جلو تر از من میره سگافتاد دنبالش و شروع کرد به بو کردن ولی اون خانوم خیلی ریلکس راهش رو رفت و سگ رفت پی کارش ولی من ترسیدم قلبم شروع کرد به تپش مسیرم رو به سرعت عوص کردن آنقدر تند تند راه میرفتم که نفسم بند اومده بود یهو یه جا برگشتم گفتم وایسا این ترس یعنی چی
یعنی نبود ایمان
برگرد اگه راست میگی از همون مسیر برو
همش جنگ بود بین قلبم و دهتم
گفتم باشه برمیگردم وقتی برگشتم دیدم سگ رفت اونور خیابون
برگشتم به مسیر و مدام این تجسم رو کردم که خدا محافظ و مراقب منه دیگه خبری از سگ نبود
هر روز باید به خودم بگم
فقط روی خدا حساب باز کن فقط خدا
سلام
زینب خانم
چقدرلذت بردم وتحسینتون کردم وقتی دیدم تومدت300روز آخرین ستارتون هم درحال طلایی شدن هست ونشان ازفعالیت شمامیده خوشحال شدم وشروع کردم به خواندن کامنتون وازمطالبی که نوشته بودید چقدرلذت بردم واقعا منزل ماهم دوش داره سقف بالاسر داره ومن هم بادیدن مرغ وخروس های استاد الان مدتی مرغ دجوجه هایی دارم که تخم گذاشتم وازتخم بیرون اومدن وچه تجربه های جدیدی با این کاربدست آوردم وچه جوجه های خوشکلی بزرگ کردم که انشاالله تاچندوقت دیگه تخم میگذارن وباخوندن کامنت شما دیدم چقدربهترمیتونم ازاین خواسته ای که الان درزندگیم هست لذت ببرم شماگفتی واسه پیاده روی بارها دلیل آوردی من واسه کامنت گذاشتن
موفق باشید
سلام آقای میر دهقان عزیز
ممنونم از کامنت پر مهرتون
وقتی سریال زندگی در بهشت رو شروع کردم اوایلش میگفتم عجب جایی اینا فقط تو آمریکاست
تا وقتی نری اونجا نمیتونی ببینی این زیبایی ها رو
ولی یواش یواش فهمیدم من باید از همین چیزایی که دارم لدت ببرم
خونه ما نزدیک جاده چالوس
پر از پارک های باصفا و خوشگل
یعنی فاصله ما با رودخونه کلا 5 دقه هم نمیشه
ولی من منتطر بودم به یه جای بهتر هدایت شم تا لذت ببرم
ولی وقتی مسیرم اشتباهه عوص کردم مسیر رو
الان میرم پارک بند بند وجودم با جیک جیک گنجشک ها ذوق میکنه
ابرهای تو آسمون منو به وجد میاره
نشستن زیز سایه ی یه درخت بهترین لدت دنیا شده برام
دیگه حسرت بودن تو پرادایس رو ندارم چون میدونم الان بهترین جای دنیام
قبلا وقتی میرفتم روستامون با غرو گلایه از کمبود امکاناتش میرفتم ولی خدا میدونه از وقتی نگاهمون تعییر دادم چقدر ر زندگی زیباتر شد
الان به چشم یه فرصت بهش نگاه میکنم وقتی میرم روستا آرامش عجیبی دارم که نمیتونم توصیفش کنم
قدر اینکه میتونید مرع و خروس داشته باشید و لدت ببرید رو بدونید بهترین فرصت
دوست عزیز براتون بهترین ها رو از خدا میخام
سلام
چقدرخوشحال شدم وقتی فهمیدم جاده چالوس ونزدیک رودخونه هستید هم اون موقع که میخوندم وهم حالا که دحال نوشتن این کامنت هستم خودم رد دیدم اونجا تواون جاده های سرسبز و پرپیچ خم اون هوای خنک ونمناک اون صدای جیرجیرکها که یادمه وقتی اون مسیر رومیرفتم صدا قطع نمیشد چقدرمن عاشق آب ودریا ورودخونه هستم هرجاآب میدم میزدم کنار وتنی به آب میزدم واقعا عجب آبی روح وجسم آدم متحول میشه چقدعاشق داشتن مرغ وخروس هستم تواون فضا که حیونها آزادواسه خودشدن برن وبیان چقدرلذت بخشه خوردن شیر تازه وتخم مرغ تازه همراه باچای آتیشی
باورکنیدچندباور تصور کردم وآمدم اونجا وسری بهتون زدم فکر میکنی سالهاست شما رومیشناسم ودیدمتون
آرزوی موفقیت وسلامتی میکنم براتون
سلام آقای میر دهقان عزیز
تقریبا از اون روزی که عضو سایت شدم همیشه به سایت سر زدم د. روزی میشه آنقدر سرم شلوغ شده توی طول روز نتونستم بیام سایت البته حتما باید یک بار رو بیام سر بزنم
امروز موقع خواب گفتم باید به سایت سربزنم
وقتی اومدم و کامنت شما رو دیدم نتونستم براتون ننویسم
آنقدر که قشنگ نوشته بودید
آنقدر زیبا توصیف کردید جاده چالوس رو
وقتی گفتید اومدم بهتون سر زدم اشک تو چشمام جمع شد فقط خدا رو شکر کردم که زندگیمو پر کرده از آدم های مهربون
ممنونم خیلیی ممنونم بابت کامنتتون که خیلی به موقع به دستم رسید
این کامنت دقیقا برام یه نشونه ای بود
چون تو زندگیم وارد چالشی شدم که باید بتونم ذهنمو کنترلکنم
پیام شما برام نشونه بود که خدا حواسش بهت هست
سلام زینب خانم
خیلی برام جالب شد وقتی که نگاه کردم به زمانی که شما نوشتیدبرام درست زمانی هست که من درحال نوشتن این جواب برای شما هستم بدون این که اصلا من بدونم وبرنامه ریزی کرده باشم این همزمانی اتفاق افتاد وبازخودش ی نشونه هست انشاالله که ازاین چالش سربلند بیرون میاد وازنتایجش درصورت تمایل برام بنوسید
آرزوی بهترینها رابراتون دارم
به نام خدایی که همواره با ماست در درون ماست و ما را هدایت و راهنمایی می کنه
سلام زینب جان مهربان بانوی مومن و موحد و خداجویم
چه زیبا به نعماتی که داریم اشاره کردی، فرصتی که هر روز خدای مهربان در اختیار ما قرار میده تا اون امامت الهی که خلق زندگی مان است رو به بهترین نحو انجام دهیم ولی باز ما غافل میشم، و این یادآوری هایی که در این سایت الهی است چه به موقع و به جاست، همانند آب گوارا ایی در یک ظهر تابستان که دلت را خنک کنه و بهت جانی تازه ببخشه، وانسان را سرشار از طراوات و تازگی بکنه.
سپاس گذارم زینب جان که این نکات ارزشمند رو یادآوری کردی.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشی مهربان بانو.
سلام رضوان عزیزم
دوست نازنینم
ممنونم بات کامنت پر مهرت
چقدر این روزا خوشحالم که دوستای موحدی مثل شما دارم
در کنار تک تکتون عاشقی میکنم و درس ازتون یاد میگیرم
باعشق فراوان دوستتون دارم
برات از خدای مهربان بهترین ها رو میخام عزیز دلم
به نام خداوند توانا و مهربان.
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان همفرکانسی.
من این انیمیشن رو چند هفته پیش دیدم اما این همه درسی که استاد بهش اشاره کرده بودن رو متوجه نشده بودم، برای من بزرگترین درسش همین بود که باید قدر داشته ها رو دونست نه به این معنا که خواسته ای نداشته باشیم بلکه همزمان که حرکت میکنیم برای رسیدن به خواسته هامون حواسمون به نعمت هامون هم باشه و سپاسگزارشون باشیم نه اینکه اونقدر درگیر کسب نتیجه بشیم که داشته های کنونیمون برامون بی ارزش بشن.
استاد جان من یه برداشت دیگه ای هم درمورد دلیل واکنش متفاوت نقشه به نگاه سگ با بقیه ی اونا داشتم.
استاد جان تنها کسی که نتیجه یعنی رسیدن به اون ستاره ی آرزوها براش مهم نبود سگ بود یعنی تنها کسی که فقط اومده بود که مسیر رو همراه دوستاش طی کنه و مقصد و هدف خیلی براش مهم نبود، من فکر میکنم رنج، تقلا، ناسپاسی و تمام این ها وقتی ایجاد میشه که مقصد خیلی مهم میشه و برای گربه رسیدن به ستاره ی آرزوها مسئله ی مرگ و زندگی بود به همین دلیل هم مسیر اینقدر وحشتناک میشد اگر میخواییم مسیر لذتبخش و طی طریق ساده و راحت بشه لازمه اش اینه که هدف برای ما نشه مسئله ی مرگ و زندگی.
استاد جان این فایل برای من به موقع بود چند لحظه قبل از اینکه وارد سایت بشم به خاطر ترس شدیدی که تمام وجودم رو گرفته بود و واقعا نمیتونستم ذهنم رو کنترل کنم به خداوند پناه بردم و از اون کمک خواستم اومدم توی سایت به هوای دکمه ی نشانه ی من، اما با دیدن فایل جدید بدون درنگ دانلودش کردم و وقتی درمورد ترس غرور شجاعت توکل و سپاسگزاری صحبت کردید بی نهایت احساس آرامش کردم، ازتون سپاسگزارم، از خدای مهربان هم سپاسگزارم که این فایل رو روزی من کرد.
خدایا شکرت.
سلام
نداخانم
یکی ازدلایلی که باعث شد کامنت بنویسم واسه شما این بود که توجهم جلب شد به عکس پروفایلتون این درحالی هست که پرفایل من بدون عکسه ویادمه یکبار واسش اقدام کردم ومطبی که گروه تحقیقاتی عباس منش نوشته اینه که مامیتونیم باانجام دادن همین کارها بریم تودل ترسهامون
ترس ازاین که من بلد نیستم
نکنه خراب کنم
انشاالله که بزودی این کارروانجام بدم ودلیل واسش نیارم
ازخوندن کامنتتون هم لذت بردم وچقدرتحسینتون کردم که انیمیشون رودیدید
موفق باشید
سلام دوست هم فرکانسی عزیزم
سپاسگزارم بابت نوشتن این کامنت زیبا
که نکته خیلی مهمی رو بیان کردید.
“””” تنها کسی که نتیجه، یعنی رسیدن به اون ستاره ی آرزوها براش مهم نبود سگ بود. یعنی تنها کسی که فقط اومده بود که مسیر رو همراه دوستاش طی کنه و مقصد و هدف خیلی براش مهم نبود. من فکر میکنم رنج، تقلا، ناسپاسی و تمام این ها وقتی ایجاد میشه که مقصد خیلی مهم میشه و برای گربه رسیدن به ستاره ی آرزوها مسئله ی مرگ و زندگی بود به همین دلیل هم مسیر اینقدر وحشتناک میشد اگر میخواییم مسیر لذتبخش و طی طریق ساده و راحت بشه لازمه اش اینه که هدف برای ما نشه مسئله ی مرگ و زندگی.””””
بیشتر وقت ها اینقدر رسیدن به نتیجه برامون مهم و حیاتی میشه که فراموش میکنم باید از مسیر لذت ببریم.
مثلا تو مسافرت ها… فکر میکنیم باید بدون توقف مسیر رو در کوتاه ترین زمان ممکن طی کنیم تا به مقصد برسیم، وقتی به مقصد رسیدیم میتونیم تفریح کنیم و لذت ببریم.
اینقدر وابسته به مقصد در زندگیمون میشیم که لذت بردن از لحظه ی حالِ حاضر رو از دست میدیم و میگیم تا به اون نتیجه نرسم خیالم راحت نمیشه، اگر به اون هدف برسم دیگه تمومه، دیگه زندگی فقط روی خوش رو به ما نشون میده.
البته من توی این زمینه تا حدودی خودم رو تحسین میکنم. در دوران کارشناسی، دوستانم فقط درگیر نمره پایانی و تحقیق و کارورزی و پروژه بودند و مدام از کاه کوه میساختند و اینقدر به سختی شبانه روزی تلاش میکردند تا با معدل بالا فارغالتحصیل شوند و بدون کنکور ارشد بخوانند، آن وقت من و هم اتاقی هایم در شب امتحان قسمت جدیدی از فیلم شهرزاد که می آمد دانلود کرده و نگاه میکردیم و لذت میبردیم، حتی ساعتی از روز هم به بیرون رفتن و لذت بردن اختصاص میدادیم. (معدلم در کارشناسی بالای 18 شد).
شاید باورتون نشه ولی من به شکلی آسان، بدون مطالعه و جهت تیری در تاریکی! و آشنایی با کنکور ارشد برای سال آینده و آن هم روزی که مهلت ثبت نام تمدید شده بود و دقایق آخر ثبت نام بود که در منزل با گوشی ثبت نام کردم و کنکور دادم و به آسانی قبول شدم و به نحوی بسیار آسان از سمینار و پایان نامه ام دفاع کردم که دوستان کارشناسی ام همگی اذعان کردند نازنین تو دوران کارشناسی هم، همینقدر آسان کارهایت انجام میشد و هیچوقت خودتو اذیت نکردی و پوستت کنده نشد!
الان به خودممیگم من از دوران دانشگاه و غذای های سلف و خوابگاه و رفت و آمد های ماهانه ام به شهرم لذت میبردم و خدا را در هر لحظه شکر میکردم (اینکه میگم هر لحظه واقعا هر لحظه، اون موقع قانون رو نمیدونستم ولی الان که قانون رو متوجه شدم میگم علت نتایج خوبم تو اون دوران حس شکرگزاری و سپاسگزاری از خداوند بود. آن هم بابت مسائل روزمره و ساده ترین چیز ها، زیر دوش حمام، بالا و پایین رفتن از پله ها، غذا خوردن، تعریف و هم صحبتی با دوستام، قدم زدن در حیاط سرسبز، درختان سبز و پر از میوه، بارش برف و باران و … خلاصه فقط عشق میکردم و لذت میبردم و سپاسگزاری میکردم).
ولی تعداد زیادی از بچه های دانشگاه فقط غر میزدند و گله و شکایت از دانشگاه و اساتید و غذا و خوابگاه و دوری از خانواده و زمین و زمان داشتند و فقط میگفتند کی میشه ما برگردیم شهرمان و این 4 سال تمام شود! ولی من هم اتاقی هایم اصلا اینجوری نبودیم و با هم خیلی هم خوب و خوش بودیم در حالیکه اونا هم اتاقی های خودشون رو دشمن خودشون میدونستن و مدام هم تو اتاقشون دعوا و بحث و مرافعه بود.
خداروشکر بابت دوستان عزیزم در خوابگاه و دانشگاه که فوق العاده از وجود هم لذت بردیم و عشق کردیم.
خدا رو شکر جهت هدایتم به خواندن کامنت شما دوست عزیزم و نوشتن و به یادآوری مطالب بالا
خدا رو شکر بابت آشنایی با استاد و مریم جانم
خدا رو شکر بابت زنده شدن خاطرات زیبایم
خدا رو شکر بابت خدای وهاب
خدا رو شکر بابت فهمیدن قانون
خدا رو شکر بابت این روزهای خوب
براتون آرزوی ثروت، سلامتی و عشق دارم
به نام خدا
ردپای 97
سلام استاد جان و دوستای خوبم
ازتون سپاسگزارم بابت فایل جدید
اولین درس از این فایل برای من این بود که نگاه تو به دنیا اطرافت چطوریه؟آیا هر لحظه و در هر کار دنبال ردپای قانون هستی؟
اگر نه که هنوز باور نکردی این مسیر قانونمندِ نه شانسی و الله بختکی
دومین درس ،جایگاه ترس!وقتی ترس بر انسان غلبه میکنه آدم ناتوان میشه !چه داستان آشنایی
ذهنم باهام یار شد و در عرض چند ثانیه به خاطرم آورد، فاطمه خانم حواست بود جاهایی که ترسیدی چی شد؟جاهایی که جور دیگه نگاه کردی همه چی عالی پیش رفت؟
درس بعدی که نقطه عطف اول تاچ کرد ،دنیا اونجوری میشه که ما بهش نگاه میکنیم
اگه خیلی سخت بگیری بهت سخت میگیره !اینکه زندگی چه رویی به شما نشون میده برمیگرده به خودت و باورهات
با پوست و استخوان در این سالها زندگی درکش کردم
هر کاری که سخت گرفتم قشششنگ پوستم کنده شد
اما خب از اونجایی که کم نیاوردم دنبال اوضاع بهتر بودم هدایت شدم به مسیر استاد
و دیگه نقشه راه با دید استاد شروع به خوندن کردم
منم مثل گربه داستان ،فهمیدم که عیبی نداره میترسم ،باید هر طور شده برم تو دل ترس ها !هر چی شد شد
حتی مثل دختر تو قصه ،شروع کردم به دیدن و لذت بردن از چیزایی که داشتم
چقدر از حرفای مریم جون لذت بردم برای منم بارها رخ داده همچین ماجرایی:))))))
اون موقع که ناآگاه تر بودم همچین حالتی به اسم چشم خوردن میشناختم
خبر نداشتن که اصل ماجرا چی بود
حرفای انتهای فایل هم تیر آخر به من زد !
یه الگو تکرار شونده رو برام واضح کرد الگو تکرار شونده منتظر موقعیت مناسب موندن!
خیلی عمیقه و میدونم باز یادم میره ،باید یادبگیرم از هر جا هستم شروع کنم ،منتظر ساعت رند و اول هفته و اول سال نمونم
به انتظار بهترین روز نشینم بلکه بهترین روز هارو با همین شروع ناقص بسازم
قدر داشته هارو بدونم و باور کنم برای شروع به این وسایل نیاز داشتم که الان در دسترسمه!من برای رسالتم به این خانواده به این کشور و شهر به این زمان و… احتیاج داشتم
این همه اون چیزیه که برای موفق شدن میخواستم!
پس با به انتظار بهترین شروع ،فرصت از دست ندم
خداروشکر که دریافت کننده این آگاهی ها هستم امیدوارم بتونم عمل کننده هم باشم
بازهم ازتون سپاسگزارم
در پناه خدا
به نام خداوند سمیع و بصیر
بازم یک کامنت حال خوب کن و از همه مهمتر پر از آگاهی و درس
اگر از هر فایل استاد فقط و فقط یک درس بگیریم.
چقدر خوب میشه .و واقعا عمل کنیم …
بازم تشکر از دختر بی نهایت
فاطمه ی نازنین
البته تشکر کمه، و باید
تشکرات گفت …
در پناه الله مهربان باشی .
انگشتات نه خسته.
مرسی از قلم تواناتون
بازم برامون بنویس
منتظر رد پاهات توی این سایت الهی هستیم.
بنام خدای مهربان وهاب و رزاق من
سلام استاد عزیزززززمم خیلی فایل زیبایی بود اول صبح منو ساخت و گوش دادم و لذت بردم
ی هفته ای بود ک تا نصف شب بیدار بودم و ناشکر میشدمو ب غم های گذشته فکر میکردم و افسوس میخوردم و … و دوباره صبح خسته و پکر و .. میدونید دگ گاهی انگار آدم فراموشکار ترین میشه و برمیگرده ب ب ندیدن نعمت ها و خوبی ها و داشته ها و .. ناسپاس و کفور و اندوهگین و .. میشهه و من هرروز روز احساسم بدتر .. با وجودیکه باز هم فایل گوش میدادم ولی چون دنبال راهکار بودم و از طرفی حسم بد خب برعکس داشتم میروندم!
استاد جان امروز ک از خواب پاشدم تا بخواد نجواها شروع کنه و ..نگاه ب خنده های پسرم کردم و بازی باهاش و.. گفتم تو میدونی ک حال بد چیه و تو رو چقدر اذیت میکنه امروزو ک تعطیله همسرم خونه س و .. متفاوت شروع کن و خوش اخلاق باش و .. تو ک مثلا خیرسرت یعنی قانون هم میدونی بابا ازش استفاده هم بکن !!!!
بعد اون تصویری ک دوست دارم از خوشی و شادی و رندگی و .. تو ذهنم ساختم و گفتم تو میسازی میدونی ک اگر بخوای میشه کارت فقط حال الانت خوب کردنه
بعدشم اومدم تو سایت و دیدم بعله خدا برام هدیه هم فرستاده از استاد عزیزم
وقتی شروع ب صحبت کردید من یادم اومد ک این انیمیشن رو قبلا قسمتهای آخرش رو دیده بودم همونجا ک روی ستاره همشون بودن.. و بعد خب موقع دیدن من برام اون مرد قدرتمند و قروتمند ک نماد بدی هم بود ترسیم شد و .. ولی از اول ندیده بودم . تا فهمیدم کدوم هست رفتم دانلودش کردم تا بعد فایلتون با خانواده از اول ببینیم.
استاد عزیزم چ نکته های عالی فرمودید و این ب نظرم اومد ک اون نقشه دقیقا مسیری برای هرکدوم طراحی کرده بود ک نیاز شخصیتی وجود اون طرف بود . یعنی قرار بوده ک از اون مسیر درسی رو یاد بگیره و البته هم با شخصیت وجودی خواهان جنگ یا صلح طرف هم هماهنگ بود
من اون دختره یودم.. دنبال خونواده ای بودم ک داشتمش ولی هی ب منفی هاش توجه میکردم و امروز چقدر قشنگ من باز هدایت شدم..
چقدر این انیمیشن عالی و پر درس بود و بسیار بسیار ممنونماز نکاتی ک شما و مریم جان فرمودید
از اینکه اون سگ آواره خوشبین بخاطر دید زیباش حتی جلوتر از گربه ای ک اسطوره شهر بود تونست پیش بره و نکات جالب مریم گلی
از مقابله خودتون با سگ ها و فهموندن فرکانسی ک از ما دریافت میشه
استاد جان ما امروز فیلم رو دیدیم و چقدر هم لذت بردیم. و امروزم تا الان بعد این یک هفته چقدر باکیفیت بود و انگار شروع دوباره ای دارم برای لذت بردن حال خوب داشتن و در مسیر بودن. دوستتون دارم استاد عزیز و آگاهم
ب نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت شما
سپاس گذار شما هستم با این فایل های سرشاراز درس،و یادگیری سرشار از دانش ..
آره انیمیشن دانلود کردم دیدم واقعا عالی بود این داستان همش یادگیری ..
اگه بخواهم از غرور بگم ..قبل از اینکه این قوانین بدونم وقتی چیزی ب دست میآوردم همش با خودم میگفتم نکنه چیزی ک دارم ب خود ببالم ی ب کسی پُز بدم ب صورت ناخودآگاه با خودم میگفتم این چیز ها رو ک ب دست آوردم خدا بهم داده و میتونه پسش بگیره همش همچین صدایی در درونم میشنیدم..
ولی وقتی پیش میومد ک با کسی بحث یا دعوام بشه صدایی در درونم میگفت اصلا غرورم اجازه نمیده واسه عذرخواهی…. با خودم میگفتم کوچیک میشم مورد تمسخر قرار میگیرم غرورم میشکنه چرا عذرخواهی کنم …
واقعا هرچی بفرستیم همون دریافت میکنیم این درون ماست ک خلق میکنه فرکانس هایی ک ب جهان میفرستیم جهان شبیهه یا مثل فرکانسمون بهمون پس میده [همین وقتی گربه ها و سگ نقشه باز کردند جهان ک همان نقشه میشه جواب فرکانس و افکار و درون مارو بهمون نشون میده وقتی درون ما انسان ها ناآرام و پرتنش و پر ترس و پر اضطراب باشه مثل همون نقشه مسیر سخت دشوار و ترسناک بهمون نشون میده ولی وقتی درونمون آرام باشه مسیر آسان پیش میاد ]
واقعا از هرچی بترسیم ب سرمون میاد
اینقد از سگ میترسم هرجا میرم سگ میبینم حتی الان ک دارم راجب ترسم از سگ صحبت میکنم دارم ب جهان میگم سگ بیشتری برام بفرست ولی امروز تونستم با لطف خدا و حمایت شوهرم ی چند قدم ب سگ نزدیک شم …ترس تنها راهش مواجهه و مقابله باهاش
خدای بزرگ …خدای آسمان و زمین
چرا ما قدرت خدا فراموش میکنیم ما هرچی ک ب دست میاریم از خداست از نیروی برتر از قدرت مطلق ..ما باید من من رها کنیم و این همه ثروت پول از خدای بزرگ بدونیم خداست ک مارو هدایت میکند از هرطریقی مارو هدایت میکند
این ما هستیم ک از خدا مسیر اشتباه یا مسیر درست میخواهییم ..با شکرگذاری از خداوند اینو ب خودمون یادآوری میکنیم ک قدرت مطلق خداست ..
چ خوبه در اوج مشکلات و سختی ها نکات مثبت پیدا کنیم و حال درونمونو خوب کنیم ب جایی ک دنبال نکات منفی در افراد اطرافمون باشیم خوبی هاشونو ببینیم و اینقد توجه کنیم ک همیشه خوبی های افراد ببینیم آره وقتی ما قوانین میدونیم چرا آگاهانه ب نکات مثبت توجه نکنیم …
با تشکر از استاد و مریم عزیز
به نام خالق من
سلام و وقت بخیر به همه ی دوستان
استاد عباسمنش و خانم شاسیته عزیز
خیلی لذت بردم از این فایل فوق العاده.درس های خیلی خوبی برام داشت و خداروشکر قبل از این که این کارتون رو ببینم این اگاهی ها بهم رسید.
خانم شایسته چقدررر نکات عالی رو ذکر کردید.
این موضوع که گفتید افرادی که چیزی رو ندارن خیلی بهتر میتونن داشته های دیگران رو ببینن و درک کنن و اون سگ به دختره گفته که تو خانواده عالی رو کنار خودت داری چون خودش تنها بزرگ شده بوده و تونسته دارایی و نعمت زندگی دختره رو ببینه.
خیلی وقتا به خودم میگم گول ذهنت رو نخور ذهنت عادت داره تورو به سمتی ببره و مواردی رو بهت بگه که هنوز توی زندگی نداریشون. تو باید باهوش باشی و گول ذهن رو نخوری.
توی شکرگذاری های هر روزم سعی میکنم مواردی رو به خودم یادآوری کنم که یه زمانی آرزوشون رو داشتم و الان توی زندگی دارمشون:
نزدیک 2 ساله که عمل لازک کردم و خیلی خیلی دوست داشتم دنیا رو بدون عینک ببینم و الان دارم ارزوم رو زندگی میکنم.
همیشه ارزو داشتم منطقه بالای شهرمون زندگی کنیم و همیشه تصورم این بود که منطقه های بالا آب و هواش با همه جا فرق داره و الان من دارم آرزوم رو زندگی میکنم.
پارسال همین موقع ها ارزو داشتم بتونم ارشد بخونم و الان دارم ارزوم رو زندگی میکنم.
یک ماه پیش اومیکرون گرفتم و اون تایم آرزوم بود بتونم آب دهنم رو بدون درد گلوم قورت بدم و الان دارم ارزوم رو زندگی میکنم.
توی این یه سال هر بار که دانشگاه میرفتم و از صبح تا عصر کلاس داشتم، آرزوم بود تایم یه روزم خالی باشه و بتونم تمرین هامو با عشق انجام بدم و فایل گوش بدم و الان دارم ارزوم رو زندگی میکنم.
و خیلییی موارد دیگه…
من الان دارم تمام آرزوهای رو زندگی میکنم.
این نگاه خیلی سپاسگذاری من رو بیشتر کرده خداروشکر.
نکته جالبی که خانم شایسته گفتن من رو به فکر فرو برد که شاید منم دارم ارزوم رو زندگی میکنم ولی حواسم نیست؟؟
شاید منم خواسته ام رو توی زندگی دارم ولی نمیبینمش؟؟
همه چی تو همین لحظه اس تمام شادی توی همین لحظه
اتفاق می افته.
این قانون خداوند که اگه ادم بتونه از چیزهای کوچیک لذت ببره، لذت های بزرگ بهش داده میشه.
اگ ادم باهوش باشه و به حرف ذهن که میگه سخته، نمیشه، زمانبره و…. گوش نده همه چی بهش داده میشه.
خانم شایسته چقدر شما صادقانه راجب غرور قبلا خودت گفتی و این تواضع شما رو نشون میده و چقدر لذت بردم از دادن صفت باهوش به استادِعزیز
واقعا همینطوره فردی که تمام موفقیت های زندگیش رو به خدا نسبت میده و اینقدر توحید در وجودش ریشه داره، واقعا ادم باهوشیه و عمیقا قانون رو درک کرده.
خیلی کِیف کردم از این نکات عالیییی
چقدر ذکر قشنگی این که ادم هر روز با خودش بگه همه چی زندگی من از خداست اگ خدا نباشه من هیچی نیستم خدا همه ی کارهای زندگی من رو انجام میده.
از خدا میخوام من رو هم به این درک برسونه که همه چی رو از قدرت خودش ببینم و همیشه سپاسگذارش باشم.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
و العادیات ضبحا (1)
فالموریت قدحا (2)
فالمغیرات صبحا (3)
فاثرن به نقعا4 فوسطن به جمعا (5)
ان الانسان لربه لکنود (6)
و انه على ذلک لشهید (7)
و انه لحب الخیر لشدید (8)
افلا یعلم اذا بعثر ما فى القبور (9)
و حصل ما فى الصدور (10)
ان ربهم بهم یومئذ لخبیر (11
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر. قسم به اسبانى که (سواران در جهاد کفار تاختند تا جایى که ) نفسشان به شماره افتاد (1).
و در تاختن از سم ستوران بر سنگ آتش افروختند (2).
و (بر دشمن شب یخون زدند تا) صبحگاهان آنها را به غارت گرفتند (3).
و گرد و غبار (از دیار کفار) بر انگیختند (4).
و سپاه دشمن را همه در میان گرفتند (5).
که انسان نسبت به پروردگارش کافر نعمت و ناسپاس است (6).
و خود او نیز بر این ناسپاسى البته گواهى خواهد داد (7).
و هم او بر حب مال دنیا سخت فریفته و بخیل است (8).
آیا نمى داند که روزى (براى جزاى نیک و بد اعمال ) از قبرها بر انگیخته مى شود؟ (9).
و آنچه در دلها (از نیک و بد پنهان است همه را پدیدار مى سازد (10).
محققا آن روز پروردگار بر (نیک و بد) کردارشان کاملا آگاه هست (و به ثواب و عقابشان مى رساند) (11).
در حقیقت این سوره در باره ناسپاسى انسان و کفران نعمت هاى پروردگارش و حب شدیدش نسبت به خیر سخن مى گوید، و نتیجه مى گیرد با اینکه دوستدار خیر خلق شد، و با اینکه خیر را تشخیص مى دهد، اگر انجام ندهد حجتى بر خدا ندارد، بلکه خدا بر او حجت دارد، و به زودى به حسابش مى رسند.
سلام به استاد عزیزو مریم شایسته مهربان
سلام به همه دوستان توحیدی سایت
امروز وقتی این فایلو دیدم رفتم اون انیمیشن گربه چکمه پوش نگاه کردم چقد زیبا استاد قانون در مورد این انیمیشن بکار بردید وقتی صحبتهای شمارو شنیدم گفتم چرا من در هر کاری نمیتونم قانون بکار ببرم ینی متوجه میشم قانون چیه ولی هیچ نتونستم شباهت ها و مثالهایی که شما و بچه های سایت میگن رو ربط بدم و این نشون از مدار و درک آدمها داره البته منم دارم تمام سعی امو میکنم که درکم بالا تر بره و ببشتر بفهمم قانون و عمل کردن بهش و ربط دادن اون به زندگیم و مطمینم که زودتر و سریعتر مدار منم بالا میره و بیشتر میفهمم
امشب به صورت هدایتی سوره عادیات خوندم اولش اصلا متوجه نشدم منظورش چیه خدایا تا ایه های 6به بعد یکم متوجه شدم در مورد کفر و ناسپاسی میگه تا اینکه رفتم تفسیرشو سرچ کردم فهمیدم آقا وقتی منم منم کنی وقتی رو خودت فقط حساب کنی وقتی حالت با خودت خوب نباشه تنهایی همیشه و کفران و ناسپاس نعمتهای خدا میشی و همه چیز برات سخت پیش میره حتی راهای روبروت و مثل گربه داستان ما میشه اما وقتی حالت خوب باشه خوشبین باشی به همه چیز از تمام چیزهایی ک داری احساس لذت ببری و سپاس گزار باشی و همه رو دوست داشته باشی و متواضع مثل سگ داستان ما تمام راها گلستان میشه برات مثل ابراهیم اتش براش گلستان میشه مثل موسی اون اتیش از دور میبینه براش رسیدن به پیامبری وتسیلم خدا شدن میشه
همه ما هم همینطور هستیم اگ مثل استاد همه چیزهای تو زندگیمون حتی این نوشتن کامنت شکرگزار و سپاسگزار باشیم و همه چیز و از خدا بدونیم و متواضع باشیم همه چیز ک بخاهیم بهمون داده میشه و حتی خدا همیشه آغوشش به روی ما بازه منتظره ما از راه نادرست برگردیم و صداش بزنیم هرآنچه بخاهیم به ما بده و وقتی تمام شخصیتت عوض شد فهمیدی قدرت برتر یکی دیگه اس همه چیز به اسانی بدست میاد از هیچ چیزی نمیترسی و لازم نیست کار خاصی انجام بدی که به ارزوت برسی به راحترین شکل ممکن به آرزوت میرسی مثل گربه چکمه پوش گیتی پنجه طلا
به قول استاد همه چیز به راحتی برای من بدست اومده
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿١٣﴾
پس [ای انس و جن!] کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟ (13)
وقتی همه چیز از خداست چرا تسلیم او نباشیم که همه چیز گلستان بشه برامون
تمام این کامنت نوشتن هم از خداست چون واقعا نمیدونستم اصلا چی بنویسم خدا هدایت کرد و گفته شد بنویس و نوشتم
استاد عزیزسپاسگزارم ازتون که درس توحید و خودشناسی به ما میدید.مریم عزیزسپاسگزارم که همراه استادید در همه جا یار استادید و با عشق برای رساندن همه این مفاهیم با ارزش فیلمبرداری میکنید که پیام وحی الهی به ما برسه باشد که همه ما عملگرا باشیم
انشالله منم بتونم جز شاگرداولهای استاد بشم با طی کردن تکامل و عمل به قانون
دوستون دارم