live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 956 روز

    همیشه خدارادرهمه حال‌شکرکن

    مطمئن‌باش،آنچه‌ را که خداوندبه زندگی‌تو

    می‌بخشدنیکوست‌

    وآنچہ‌راکه ازتو دورمی کند خیراست

    الحمدللّہ‌علی‌کل‌حال

    سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم

    وهمه دوستانِ متعهد و وفادارم دراین مسیر سراسر

    درس وتجربه برای داشتن یک زندگی لبریز از آرامش و احساسی عالی در امنیت کامل خداوندمان….

    خداروشاکروسپاسگزارم برای امروز که زنده وسلامت هستم وشاد وشکرگزار وقدردان تک تک لحظاتی که به عالی ترین شکل ممکن می شود گذراند با شکرگزاری از سلول به سلول داشته های مادی ومعنوی مان وحاضری زدنِ با عشق به درگاه پروردگارم وادامه بودن مان در این مسیر بهشتی باشور واشتیاق که شده عادت زندگی‌ من بدون شل کن سفت کن های الکی وبهانه های واهی، اگر میخواهم آرام باشم واز فرصت زندگی در این دنیا بهره ببرم و خدایی زندگی کنم باید در هر شرایطی با حفظ آرامش خود، قلبم را از وجود خداوندم لبریز کنم تا هدایت هایش را به وضوح بشنوم وببینم تا آنچه خواست خودش است انجام دهم .

    صبح به لطف خداوند بیدار شده وطبق معمول با صبح بخیری جانانه وحال واحساسی عالی ودیدن طلوع زیبای خورشیدوکلی ذوق وشوق وشکرگزاری در کنار مصطفی جان روز عالی مان را شروع کردیم.

    برای انجام کاری اداری رفتیم و از خداوند هدایت خواستم و جای دفتر هم عجب جای شیک وعیاردار ومدرنی بود ومحوطه ای احاطه شده با درخت لیمویی وگلها وگیاهان زیبای دیگر و بعد از سلام خدمت خانمی که تشریف داشتند ،مصطفی کار مورد نظرش را توضیح داد وخانم گفتند باید رئیس بیاید آن هم ده دقیقه دیگر ومصطفی گفت بریم یه دور بزنیم وبرگردیم، اومدیم بیرون و باز همه جا گلها ودرختان زیبا وسربه فلک کشیده و یه درخت گل ابریشم در انتهای کوچه دفتر نظرمون رو جلب کردومن طبق معمول کلی ذوق وگفتن شکرگزاری که واقعا شکرگزاری در وجود وزندگیه من بخدا کولاک کرده ،رفتیم سمت درخت چقدر تنومند وگسترده و سایه عظیمی داشت و من هم قربون صدقه درخت وخدای درخت وچقدر لذت بردیم ،خدایاشکرت.

    واقعا در مدار فوق‌العاده ای هستیم باید هرنفس قدردان خداوند واستادم باشم که از هرفرصتی به جای نق زدن که رئیس نیست ویلیس نیست وچرا نیستش وچرا هستش وفلان…. دنبال فرصت طلایی برای شکرگزاری ودیدن بی نهایت زیبایی باشیم واین یکی از رموز خوشبختی مان است.

    وااااای چقدر انرژیم بالاست ،چقدر حالم خوبه و چقدر احساسم بی نظیره و پرادایس باشکوه وزیبا واعجاب انگیز هم دیدم انرژیم فوله فول شد ورنگ آبی نفتیِ لباس استاد جان هم با اون کلاه زیبایشان دیگر نورعلی نور شد ،خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    استاد وقتی این کلمه (معلول) رو دیدم‌ یاد همین مثال خوابتون افتادم وگفتم استاد همین رو می خواهند عنوان کنند ومن همزمان با گوش جان سپردن به این فایل داشتم ورزش عضلانی ام‌روزم رو انجام می دادم ،گفتم خدایا شکرت که با هرروز کارکردن روی خودم وهرلحظه شکرگزاریت وبودن کنار استادم ولذت بردن وسعی در عمل کردن کنار ایشان می توانم باشم ومعلول نباشم و خودم ، خودم را نجات دهم چون همه چیز را تو به من عطا کرده ای واستادی با درایت کنارم که حواسم باشد باید هرروز ذهنم کلام گهربارشان را بشنود و یادم نرود که این مسیر باعث شد امروز ایمان ،آرامش واحساس عالی را در وجودم نهادینه کنم ونتایج بی نظیر بگیرم ، پس باید هرروز آموزه های ارزشمند را به روزرسانی کرده ، در ذهنم تداعی کنم و فقط از مسیر لذت ببرم ولذت برایم همان با کیفیت زندگی کردن است ودر مسیر صراط المستقیم گام برداشتن وهر لحظه شکرگزاربودن که به قول استاد اکثریت مردم از معلولیت ذهنی رنج می برند ومن نمی خواهم ذهن زیبایی که خداوند به من عطا کرده را معلول کنم پس باید هرروز در این مسیر باشم و آگاهانه عمل کنم و از خداوند هدایت بطلبم.

    در پناه خداوند مهربانم هر نفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1197 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عزیز و بزرگوارم و مریم جان عزیزم و تمامی دوستان گرامی.

    نگه داشتن احساس خوب اونم تو شرایط نامناسب و ناجالب خیلی مهمه اینکه بتونی تو اون شرایط ذهنتو کنترل کنی و عصبانی نشی و اجازه ندی افکار و باورهای منفی ذهنتو احاطه کنن کار بسیار بزرگ و شاقی انجام دادی.

    برای کنترل کردن ذهن باید ورودیهای مناسبی داشته باشیم اینکه تو اون لحظه بتونیم آگاهانه تمرکز و توجهمونو سمت زیبایی‌های اطرافمون ببریم.

    اینکه بتونیم به نقاط مثبت اون فرد یا افراد توجه داشته باشیم.

    زاویه دیدمون رو نسبت به اون موضوع تغییر بدیم.

    اینکه درک متقابل از طرف مقابلمون داشته باشیم. و اینکه بتونیم تو اون لحظه قدرت تمرکز سپاسگزاری به خاطر داشته‌هامون داشته باشیم ینی خالق ماهری هستیم .

    یادمه اوایلی که استاد این حرفا رو میز‌دن و من میخواستم توی عملکردهام تمرین داشته باشم اول از اینکه به هیچ وجه نمی‌تونستم. در ثانی استاد رو قضاوت میکردم و می‌گفتم این اتفاقایی که برای ما میفته برای ایشون کمتر میفته و ایشون راحت‌تر غلبه به شرایط نامناسب دارن. یه جورایی باور نمیکردم که میشه تو شرایط بد بتونی احساساتتو کنترل کنی.

    طبق معمول از اونجایی که استادعزیزمو قبول دارم و با جون و دل تمام صحبتهاشون رو می‌پذیرم .همیشه جملاتشون ملکه ذهنم هستش به همین جهت حتی اگه نتونسته باشم موفق بشم که ذهنمو تو شرایط بد کنترل کنم اما هر بار خواستم این تمرینو انجام بدم .

    میخام بگم تلاشمو میکردم اما نمیشد.

    که حالا بعد از گذشت سالها متوجه شدم صحبتهای استاد که صددرصد درست بوده ولی در باورهای من چنان مقاومت و ترمزهایی وجود داشته که اجازه ی عملکرد درستی بهم نمیداد .

    ذهنم می‌پذیرفت اما در عمل جرات و جسارت انجام رفتار درست رو نداشتم البته که مثل همیشه مقصر خودم بودم و هیچ گله و شکایتی از هیچکس و حتی هیچ عوامل بیرونی ندارم.

    چون با گذشت تمریناتی که داشتم امروز نمیگم عالی هستم ولی به نسبت قبل خیلی بهتر می‌تونم تو شرایط ناجالب ذهنمو کنترل کنم.

    حتی بارها شده تو جمعهای خانوادگی بحثهایی بوده که میخواست منجر به تشنج بشه که طرف حرف هیچکسو قبول نمی‌کرد اما من تونستم با کلامم کاری کنم که آروم بشه و از زاویه بهتری به اون موضوع نگاه کنه .چون تو اون لحظات با احساساتی مثل خشم و عصبانیت یا ترس و نگرانی ب خاطر قضاوت کسی نداشتم.

    منم مثل استاد خیلی جاها رفتم و دیدم طرف برای دیگران حالا به هر دلیلی کارهایی که باید انجام بده رو انجام نمیده به جاهایی هم به خاطر قوانینی که اونجا حاکم بوده ، اما برای من انجام داده شده.

    چون در فرکانس مثبتی بودم.

    خیلی خوب می‌فهمم روزایی که حالم خوبه . جایی که سپاسگزاری زیاد می‌کنم. روزایی که چ تو خونه چ بیرون از خونه به زیبایی‌های اطرافم نگاه می‌کنم و از دیدنشون لذت می‌برم اکثر اتفاقات بر وفق مرادم می‌چرخن.

    طبیعتاً روزایی که حالم خوبه ، انجام اینکار که طبیعی هستش. اما روزایی که با یه مشکل یا تضادی بر می‌خورم اگر بتونم دوباره ذهنمو به زیبایی‌ها و افکار مثبت سوق بدم صددرصد نتایج بهتری دریافت می‌کنم. به عین بارها و بارها اینو تجربه کردم و خدا را شکر هر بار تو ذهنم مرور میشن به خودم یادآوری می‌کنم که ببین هرجا که آگاهانه می‌تونی به ذهنت غلبه داشته باشی و از زوایای بهتری به موضوعات نگاه کنی تا حدودی اتفاقات اون طور که تو میخوای پیش میرن . اینو میگم به خاطر اینکه یه وقتایی تو اون لحظه اون طور که من میخوام پیش نمیره ولی امروز باور و ایمان دارم که اگرم اون طور که من می‌خوام پیش نره حتمن خداوند برای رشد و منفعت من کاریو میخواد صورت بده.

    همیشه یه حسی بهم میگه خدا یه پلن بهتری برات چیده که اگه یکم صبر کنی متوجش میشی .دقیقاً هم همینطوره ! وقتی صبوری کنم و تو احساس بد نمونم حتمن با نتایج خوب مواجه میشم که بعد به خودم میگم آفرین ناهید خوب کاری کردی که اونجا این حرفو نزدی. خوب کاری کردی که فلان کارو نکردی و…..

    نسبت به همسرم خیلی تمرکزم رو این داستان هستش. اینکه هر وقت از دستش به هر دلیلی عصبانی میشم یا ذهنم میاد به نقاط منفی و ضعفهای همسرم سوق داده بشه کنترلش میکنم و آگاهانه خودمو جاش میزارم تا بهتر درکش کنم به خودم میگم شاید منم اگه جای ایشون بودم همچین کاری رو میکردم یا همچین حرفی رو میزدم یا همچین توقعی رو داشتم .

    یا اینکه به نقاط مثبتش ، به کارا و محبتها و لطفهایی که در حقم داره توجه میکنم بعدش از اون موضوع خیلی راحت میگذرم. جالب اینجاست هر وقت در مورد همسرم برخورد و واکنشهای خوبی دارم چ پیش خودش و چ تو خلوت خودم و چ پیش دیگران از مثبتها و خوبیهاش حرف میزنم هر درخواست یا هر تقاضایی که ازش داشته باشم ، حتی چیزایی که خیلی بخاطرش مقاومت داشت و خیلی راحت به من « نه » میگفت و مخالف خیلی چیزا بود اما امروز بطور شگفت‌انگیزی حتی شده با جمله ی اولم جواب مثبت به من میده.

    در گذشته برای جواب مثبت گرفتن خواستهام از همسرم ، انقد زور میزدم و ذهنمو برای هزار ترفند آماده میکردم نه تنها پاسخ مثبتی دریافت نمی‌کردم خیلی جاها تشنج هم به پا میشد.

    دقیقاً وقتی قلبت پاک و عاری از هرگونه آلودگی ذهنی باشه پاسخ مثبت دریافت می‌کنی.

    ماها فکر میکردیم سر دیگران کلاه میزاریم و خیلی جاها می‌خواستیم زرنگ بازی در بیاریم ، سر خودمون کلاه میزاشتیم و خودمونو عقب نگه می‌داشتیم.

    ینی اگه به هر چیزی نمیرسیدیم ، هر کاری که دلمون می‌خواست رو نمی‌تونستیم انجام بدیم فقط به این دلیل بود که راشو بلد نبودیم .لقمه رو دور سر خودمون می‌پیچوندیم آیا لقمه به دهنمون می‌رسید یا نمی‌رسید؟!!!!

    میشه با انجام چن تا کار ساده به تمام درخواست هامون توجه بشه.

    فقط کافیه باورهامونو تقویت کنیم و ذهنمونو تا جایی که می‌تونیم از افکار منفی دور کنیم همیشه به خودمون یادآوری بکنیم که این ذهن منفی راه به جایی نمیره .

    انجام دادن کارایی که با افکار منفی هستش ، زور زدن و تقلا زدن و وقت تلف کردن و از دست دادن زمان هستش .

    این تجربه ها بعدن احساس پشیمونی و ندامت رو برامون میاره .

    هر چقد برای خودمون ارزش بیشتری قائل باشیم و هر چقد حس دوست داشتنو نسبت به خودمون بیشتر بکنیم کمتر اجازه ی ورود افکار منفی به ذهنمون میدیم .

    حتی در مورد درخواست با فرزندام هم این تمرینو خیلی داشتم یا در مواقعی که اونا به هر دلیلی عصبانی و خشمگین هستن، تونستم با داشتن آرامش و تمرکز به مثبتها و سپاسگزاری کاری کنم که خشمشون فروکش کنه در صورت نیاز با خودم یا خودشون با من صحبت کنن.

    اول اینکه بچه‌ها باید عملکردهای ما بزرگترها را ببینن تا خیلی چیزا رو یاد بگیرن. گفتن کلام فقط مهم نیست !

    سعی میکنم عملکردهای خوبی داشته باشم تا الگوی مناسبی برای بچه‌هام باشم اما خیلی وقتا که با هم گپ میزنیم ، تو صحبتهام از تجربه‌هام ، از آگاهی‌هایی که از استاد میگیرم هم براشون توضیح میدم. اینکارو زمانی میکنم که میدونم شنوای حرفام هستن و خودشون تمایل دارن که بشنون.

    خیلی خوب تو عملکردهاشون متوجه تغییراتشون میشم. وقتی می‌بینم که بچه‌هام عملکرد خوبی دارن بیشتر خودمو موظف میدونم بهتر عمل کنم.

    دقیقاً بچه‌ها اونی میشن که ما هستیم نه اونی که ما می‌خواهیم. اینو همیشه به خودم یادآوری می‌کنم.

    ما هفت تا خواهر برادریم . بابای من ، در غیاب ما پیش مادرم همیشه از کارها و رفتارهایی که باب میلش نیست پیش مادرم صحبت می‌کنه . از اونجایی که فکر می‌کنه پدره، خیلی راحت در مورد بچه‌هاش قضاوت و غیبت می‌کنه. من خیلی ساله حسمو نسبت به پدرم خوب کردم و در موردش بدگویی نمیکنم‌ و نسبت به بچه‌های دیگمون حس بهتری بهش دارم خیلی وقتا تو خلوت و تنهایی خودم دعاش می‌کنم عاقبت بخیری و عمری با عزت براش طلب می‌کنم.

    اینو فهمیدم که بابای من راجع به من و خانواده‌ام اصلاً بد نمیگه حتی حس علاقه و دوست داشتنو نسبت بهش دریافت کردم .

    هر بار که برادر خواهرام و یا حتی مادرم ازش گله‌ای کنن، من تو تیمشون نمیرم. چون باور دارم که حس بد داشتن نسبت به آدما چقد به خودت ضربه و آسیب میزنه . به همین جهت پدرمو با تمام ویژگی‌هاش دوست دارم . پیششون میگم من که وجه خوبه بابا رو می‌بینم . من که از بابا چیزی بدی ندیدم پس منو وارد بازی خودتون نکنید.البته بازم با توجه به مدار مثبتی که هستم کمتر از بابا پیش من حرف میزنن بیشتر تو خودشون گپ و گفتگو میکنن.یه وقتایی یه چیزایی به گوشم میرسه.

    تازه بدی هم ببینم باید ببینم چ رفتاری درسته که انجام بدم قرار نیست منم مثل بقیه رفتار کنم.

    هرجا که تونستیم نگاه خوبی به قضایا داشته باشیم.

    هرجا که دیگران رو بهتر درک کردیم.

    هرجا که تمرکزمون روی نقاط مثبت دیگران گذاشتیم.

    هر جایی که زیبایی‌های اطرافمونو دیدیم .

    هروقت که توجه و تمرکزمون روی نعمتها و داشته هامون بود و بخاطرش سپاسگزار بودیم .

    و هرجایی که خدا را یاد کردیم و با حساب وا کردن روی قدرتش ، ازش درخواست کمک کردیم ، برد کردیم.

    ینی سلامت روح و جسممونو تضمین کردیم . به آرامش رسیدیم . از زندگی لذت بردیم و طعم خوشبختی رو چشیدیم.

    چ چیزی از این بهتر و زیباتر !!

    مگه همگیمون دنبال اینا نیستیم .

    از خدا می‌خوام در تمام لحظات کنارم باشه و مثل همیشه هوامو داشته باشه تا بتونم تغییرات بهتری تو وجودم ایجاد کنم. که هر وقت عملکردهای خودمو مرور می‌کنم از خودم احساس رضایت داشته باشم.

    همیشه به یاد داشته باشیم حال خوبمونه که اتفاقات خوب رو وارد زندگیمون می‌کنه .

    بنابراین تمام توجیهات و منطقی ک برای حال بد به خودمون ارائه میدیمو با دادن ورودیهای مناسب کنترل کنیم که برای جهان هیچ منطقی برای حال بد قابل قبول نیست.

    از استاد عزیز و بزرگوارم که الگو و راهنمای خوب زندگیمه ، بی‌نهایت سپاسگزارم.

    از خداوند بهترینها رو براشون خواستارم .

    استاد جونم عاشقتم مرسی که هستی .

    الهی باشی همیشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    فریبا فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 2164 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به اساتید گرانقدرم

    و همچنین دوستای خوبم در این سایت الهی

    پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام

    گام هفدهم

    خروج از جامعه”” معلولان باوری”” و خلق زندگی دلخواه

    موضوع این فایل

    چه کار کنم وقتی که روی باورام کار می‌کنم ادامه بدم و رها نکنم

    پاسخ

    برمی‌گرده به اینکه چقدر ما داریم باور می‌کنیم که این کار کردن

    روی ذهنمون

    توجه کردن به نکات مثبت ،

    و نوشتن

    وداشتن

    احساس سپاسگزاری

    و این نوع تفکر

    این نوع نگرش

    چقد داره برامون نتایج خوبتری رو به وجود میاره

    باید شروع کنیم

    مخصوصا صبح که از خواب بیدار می‌شیم

    سعی کنیم به خاطر نعمت‌هامون سپاسگزار باشیم

    توجه به نکات مثبت

    احساس خوب

    سپاسگزاری

    به خداوند فکر کنیم

    وهر چیزی که در نهایت ما رو به احساس خوب برسونه

    که اگه کنجکاوانه به این قضیه نگاه کنیم می‌تونیم قدرت خلق کنندگی ذهنمون رو متوجه بشیم

    انقدر که سریع نتیجه می‌گیریم

    فقط چون انسان فراموش کاره

    وقتی که توی مسئله‌ای با سپاسگزاری و احساس خوب نتیجه‌ می‌گیره و

    بعد از یک مدتی که می‌گذره و میره تو دل اون نتیجه دیگه فراموش می‌کنه یادش میره که این نتیجه به اون دلیل بوده و دیگه قانون و رعایت نمی‌کنه و یواش یواش نتیجه کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شه

    و برای همین فکر می‌کنی که قانون بوده که جواب نداده

    در صورتی که تو رعایت نکردی

    پس چون خیلی از ما فراموش می‌کنیم که عامل رسیدن ما به خوشبختی چی بوده

    ممکنه که به چالش و تضاد بربخوریم

    پس باید همیشه این قضیه رو به خودمون یادآوری کنیم

    و سعی کنیم فراموش نکنیم

    که اینم به تمرین نیاز داره

    ممنونم استاد که این چیزای خوب رو به ما مرتب یادآوری می‌کنید

    هر وقت دیدی که یک ذره بدنت داره آلارم میده

    احساست بده افکارت بده

    سریع باید خودت رو برگردونی به افکار خوب به احساس خوب

    سریع باید برگردی تو مسیر درست

    مخصوصاً تاکید استاد روی سپاسگزاریست سپاسگزاری ابزاری است که توی هر حالتی تاکید می‌کنم هر حالتی معجزه می‌کنه

    برای همین یکی از رجز خونی‌های شیطان توی قرآن همینه که من بندگانت رو از چپ و راست و بالا و پایین مورد حمله قرار میدم

    و تو می‌بینی که اونا سپاسگزار نیستند

    یعنی اگه سپاسگزار باشند من شیطان هیچ غلطی نمی‌تونم بکنم

    سپاسگزاری ابزاری که کمک می‌کنه شما تو هر حالتی که باشید از اون بهتر بشید

    چه تو قله موفقیت باشید چه تو قعر دره باشید

    بحث سپاسگزاری بحثیه که وقتی که انجامش میدی قلبت باز میشه حالت خوب میشه تمرکزت میره روی نعمت‌ها نعمت‌هایی که داری

    سلامتی ت ، زیبایی‌های اطرافت

    صدای آواز پرنده‌ای که می‌شنوی

    و وقتی که این کار رو با حس خوب انجام بدی اتفاقات عالی بوم بوم بوم از در و دیوار وارد زندگیت میشه اینا جملات نابی هستند که توسط استاد گفته شدند تو هر شرایطی باشی بالاخره چیزی داری که سپاسگزارش باشی

    بازم اینجا یادی می‌کنم از کامنت لیلای عزیز که چقدر قشنگ توی شرایط بحرانی سپاسگزاری می‌کرده

    سپاسگزاری که حالتو خوب کنه

    نه با ادا و اطوار

    وقتی که درست سپاسگزاری کنی قلبت بهت میگه که تو مسیر درست هستی چون احساست خوب میشه حالت خوب میشه رها میشی

    دردهای فیزیکی بدنت کم میشه سبک میشی

    آرامش پیدا می‌کنی

    و بعد نوشتن

    نوشتن جادو می‌کنه تو اینجور مواقع به خاطر ویژگی‌های مثبتتون بنویسید و سپاسگزار باشید همیشه سپاسگزار باشید همیشه بنویسید

    و سپاسگزاری رو همیشه انجام بدید چه با نوشتن یا تو ذهنتون ویا حتی تو تجسمتون

    تجسم کنید که سپاسگزارید همیشه در حال سپاسگزاری باشید.

    خدایا شکر به خاطر این همه آگاهی خدایا شکر

    خدایا شکر به خاطر این همه نعمت

    رب انی لما انزلت الیه من خیر

    فقیر خدایا من به هر خیری که از طرف تو بهم برسه نیازمندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1771 روز

    سلام استاد عزیزم.

    سلام‌مریم خانم عزیزم.

    خداروشکر میکنم با شما استادان‌گرامی در این‌مسیر زیبا همراه هستم.

    راستش اومدم بگم هر 1 فایل این دوره جدید که هدیه هم هست، انگار خودش یک دوره از آموزش های استاد عباسمنش هست.

    خیلی عالیه. خیلی.

    چه نکات مهم و بی‌نظیری.

    چه نکات خالصی.

    استاد به صورت کاملا تکاملی میتونم بگم که من هرچه میگذره بهتر این موضوع معلولان ذهنی را درک میکنم.

    و شخص خودم 2 سال پیش وقتی برگشتم به این مسیر الهی با سپاسگزاری شروع کردم و به لطف خداوند یکتا نتایج فوق العاده ای در ابتدای اون دوره واسم افتاد.

    به شخصه هر وقتی اومدم و یه تایمی گذاشتم برای سپاسگزاری صبحگاهی مخصوصا، چنان نتایج در زندگی ام بهتر شده است، که قابل بیان نیست.

    مثلا من 2 سال پیش لنگ 100 هزار تومان بودم، به محض اینکه شروع کردم به سپاسگزاری و ارزش قائل شدن برای خودم، نتایج یکی یکی شروع شد.

    اول رفتم دندان هایم را درست کردم.

    بعد کار گرفتم.

    بعد مسافرت مجردی رفتم.

    بعد دوباره کار گرفتم و نتایج یکی یکی شروع شد و هر روز بهتر از قبل شد.

    و تا الان میتونم بگم ادامه داره.

    خداروشکر این هم لطف رب العالمین بوده و هست.

    عاشقتونم استاد.

    من هنوز کلی جای کار روی شخصیتم دارم و هر روز به لطف الله دارم تمرین میکنم و تلاش میکنم شخصیتمو عوض کنم.

    که انصافا کار خیلی سختیه برای من.

    عاشقتونم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    Shamskourosh گفته:
    مدت عضویت: 2743 روز

    سلام استاد جان عزیزم

    چقدر دوست داشتنیه این آگاهی ها

    چقدر دوست داشتنیه این روزهام

    چقدر با گذشته فرق دارم

    چقدر حالم خوبه

    چقدر لذت بخشه فهمیدن و عمل کردن به قوانین

    چقدر شکرگزارتر شدم

    چقدر سلامت تر شدم

    چقدر رفتار دیگران با من عوض شده

    یه جاهایی یه کسایی یه رفتار و برخورد خوبی با من دارن که میگم این واقعا همون آدمه

    چقدر جنس اتفاق ها، (90 درصد) برای من اتفاق خوب شده

    چقدر دنیام عوض شده

    اصلا هیچ ربطی به دو سه سال پیش ندارم

    چقدر این دنیا متفاوت شد وقتی نگاه من به دنیا متفاوت شد

    چقدر خدارو تو همه چیز میبینم

    چقدر کره زمین زیباست موجودات زیبایی که داره فصل های زیباش

    چقدر بهار فصل دیوانه کننده ای هست

    ممنونم ازت استاد دوست داشتنی

    خدارو شکر خدارو شکر خدارو شکر

    وقتی داشتین تو لایو ازتفاوت کامنت های سایت میگفتین، یه نفر کامنت گذاشت کدوم سایت؟

    من اون لحظه یه احساس شکر گذاری عمیقی تمام وجودم رو گرفت بابت این که خدا هدایتم کرد که با این سایت آشنا شدم

    با این آگاهی ها

    با قرآن

    با تک تک فایل های دانلودی

    با فایل های قانون آفرینش

    با فایل های کشف قوانین

    با فایل های راهنمای عملی

    با فایل های ثروت 1

    (((((با سریال سفر به دور آمریکا))))

    (((((با سریال زندگی در بهشت)))))

    با کتاب گفت گو با خدا

    با کتاب کیمیا گر

    با استر هیکس

    با کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم

    خیلی وقته ربطی به گذشتم ندارم

    خدارو شکر

    خدارو شکر

    خدارو شکر

    هنوز خیلی راه دارم

    هنوز اول راهم

    باید هی کار کنم پاشنه آشیل زیاد دارم

    اما سعی میکنم از تک تک لحظات زندگی لذت ببرم

    سعی میکنم تو لحظه باشم

    تک تک لحظات کار کردن لذت بخشه

    ممنونم ازت استاد جان که این قوانین رو یاد آوری کردی برام

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1084 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزان

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز

    خدایا سپاس گزارم بابت اینکه در این فضا هستم ،در این فضای الهی و درمدار این آگاهی ها

    خدایا سپاس گزارم بابت قوانین ساده و بدون تغییرت که وقتی روشون کار میکنم اتفاقات خوب و هر آن چیزی که میخواهم از درو دیوار وارد زندگیم میشن و من فقط به نحوی پامو از رو ترمزها برمیدارم و اصن خوده جهان و خداوند داره گاز میده ،و من احساس میکنم با تمام وجودم که من خالق زندگیمم و ذهن من داره اتفاقات رو رقم میزنع ، آره خداوند جهان رو جوری طراحی کرده که هرروز به سمت گسترش در تمام ابعاد می‌ره و این گسترش با خودش هرروز فرصت ها و موقعیت های بیشتر فراهم می‌کنه برای رشد و فقط کافیه که من باور کنم و توی مدارش قرار بگیرم ، استاد عزیزم راجب مثال بی نظیری که زدید اینکه شیطان توانایی اینو داره که کاری کنه با ما که اگر تو بهشتم باشیم به خاطر شکستن ناخن انگشت کوچیکه پامون فک کنیم تو جهنمیم و این مثال خیلی شبیه اون حدیث بی نظیر پیامبر راجب شرک بود ، من تحسینتون میکنم که انقد بی نظیرید استاد عزیزم ، و موضوع سپاس گزاری که صحبت کردید راجبش و من می‌خوام از تجربه دوسه روز پیش بنویسم و حرف شمارو تایید کنم که میگید ما یادمون می‌ره ، چند روز پیش به خاطر یک سری از اتفاقات مدارم اومده بود پایین و خدارو سپاس گزارم که در مدار پایین که باشم هیچ کاری سعی میکنم نکنم و از خدا میخوام که خدایا منو هدایت کن به مسیر درست و به گرفتن تصمیمات درست و مثل همیشه که بهترین راه کنترل ذهنم سایت عباس منش دات کامه اومدم تو سایت و رو خودم کار کردم و قبل اینکه رو خودم کار کنم نجواها زیاد شده بود و اصن اوضاع قمر در عقرب بود از همه لحاظ اما خیلی زود در عرض سه روزی که روی خودم کار کردم که همیشه این کار و میکنم اما یک سری تضادها باعث شده بود که راجب تصمیماتی بلاتکلیف باشم و اصن تو‌مدار پایین همه چی به هم ریختس و الآنم نمیتونم درست توضیحش بدم ،اما در عرض سه روز تمرکز بر نکات مثبت و سپاس گزاری و گوش دادن فایل و نوشتن آگاهی ها همه چی برگشت یه پیشنهاد خوب که یه ورودی خوب وارد حسابم شد دیروز یه پیشنهاد کاری خوب و پولی که وارد زندگیم شد و امروز حسم گفت برو تو حسابت و رفتم و پول واریز شده به حسابم برا همین میگم که باتمام وجودم احساس میکنم که خالق شرایط هستم و این با تکرار هزاران باروتابی نهایت می‌تونه بهتر بشه و می‌خوام بگم الان که در این شرایطم که سه روز پیش این آرامش و بودن در این مدار و این ورودی مالی و این روابط خوب که در عرض سه روز درست شد (البته بگم که من تکاملم طی شده بود راجب این اتفاقات خوب معجزه اساو فقط چند روزی نتونستم تمریناتمو انجام بدم و اوضاع به هم ریخته بود)ولی می‌خوام بگم که الان که به خواسته های سه روز پیشم رسیدم اصن انگار نه انگار که من سه روز پیش اصن آرزوم بود اینا از ته دلم و اصن خیلی خیلی کم سپاس گزار خداوندیم که منو هدایت کرد ؟؟؟چرا چون شیطان توانایی اینو داره که هی من فراموش کنم نعمت هامو و اینکه تو چه مداری بودم و الان کجا هستم از دوست عزیزی که این سوال خوب رو پرسید سپاس گزارم اینکه چیکار کنیم که بعد از کار کردن روی باور هامون رها نکنیم ؟؟؟ و جوابهای عالی استاد مثل همیشه و کل داستان هستی برمیگرده به مسعلع سپاس گزاری و خداوند خودش رو شکور مینامه ،خوده خداوند سپاس گزاره فکرشو بکن ،اونوخ ما خیلی سطحی میگیریمش به قول استاد ومثال بانک رو استاد زدن که چقدر میشه در هر لحظه خالق بود و جهنم رو تبدیل به بهشت کرد و ما این توانایی رو داریم ،و کنترل ذهن یعنی کنترل زندگی و تمام ،هیچ رمزی درکار نیست هیچ رمزی و هیچ مسابقه ای ، اگر ما بتوانیم در هر شرایطی با تمرکز بر نکات مثبت به احساس بهتری برسیم اوضاع صددرصد به نفع ما پیش خواهد رفت و این وعده و قانون خداونده ، و کل داستان کنترل ذهنه ،چطوری ذهن کنترل میشه با همین تمریناتی که به قول استاد انقد سادس که هیشکی باورش نمیشه و همه دنبال پیچیدگین ، سپاس گزاری بابت داشته هامون بزرگترین کلید دریافت نعمت هاست ،سپاس گزاری بابت استعدادها و توانایی هامون و این همه نعمت که دور و برمون هست که ما با تمرکز برنکات مثبت و با قرار گرفتن در مدار زیبایی ها از حجم زیبایی و نعمتی که دور و برمون بود و ما نمی دیدیم مبهوت خواهیم شد .

    ما فقط روی خودمون کار میکنیم و خداوند بقیه کارها و انجام میده مثل اینکه استاد تو بانک به گوشه میشینه و بدون اینکه لب تکون بزنه تو درونش رو خود شکار می‌کنه و خداوند مدیر بانک رو از جاش بلند می‌کنه و می‌فرسته تا درخواست‌های استاد رو اجابت کنه در نهایت عزت و احترام و این اون نکته ای هست که استاد گفت و تا ابد تو گوش من خواهد موند انشالله ،اینکه استاد گفت منی که حتی دارم آموز شنیدم چقدر میتونم زود فراموش کنم قانون رو و اصل رو ،پس در نتیجه ما مدام باید روی خودمون کار کنیم نه مثل غذا خوردن بلکه به نظرم مثل نفس کشیدن باید هر لحظه باشه .

    خدایا شکرت بابت همه چیز ،خیلی دوست دارم همش بنویسم ،ولی دارم میرم به جایی و برگردم با خیال راحت بشینم روی سایت و کار کنم و اتفاقات رقم بخوره (خدایا عاشقتم)

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    Maryam h گفته:
    مدت عضویت: 1029 روز

    سلام به استادعزیزومریم دوست داشتنی

    دوره تون داره کولاک میکنه بابه موقع اومدن وهمزمان شدن بااحساساتی که الان وباگوش دادن وکامنت خوندن دارم تازه درک میکنم.

    میخوام به خاطرداشتن خانواده ای سپاسگزارباشم که همیشه فکرای خوبی درموردشون نداشتم.من مدتهاست میخوام مستقل بشم امابااحساس بدکه ایناخوب نیستن ومن میخوام جدازندگی کنم اماالان درک کردم که چرانشده .چون بااحساس بدبوده ونه بااحساس سپاسگزاری ازخداوندبخاطرداشتن خانواده ای که واقعا یکی ازبزرگترین نعمتهای من هستن والان که دارم نزدیک میشم به مستقل شدن میگم چطوربادلتنگی دوربودن وهروزندیدنشون کناربیام.خدایاشکرت به خاطرسلامتی خانواده ام وبودن اونها.

    درپناه حق سلامت وثروتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 781 روز

    سلام استاد عزیز و مریم جانم و دوستان هم مسیرم

    چقدر این فایل به دلم نشست و با چشمانی برآمده و دهانی باز از تعجب کلش رو گوش کردم :)

    من همیشه خودم رو انسان شکرگزاری میدونستم اما با دریافت آگاهی های این فایل تازه فهمیدم چقدررررر نعمت تو زندگیم هست که اونطور که باید و اونطور که حق مطلب رو ادا کنه هیچوقت شکرگزارشون نبودم.

    بعد از اینکه این فایل رو گوش کردم کاغذ و خودکار برداشتم و با یه نگاه جدید و متفاوت تر شروع کردم به نوشتن شکرگزاری و خودم باورم نشد که وقتی از شدت درد مچ دستم از نوشتن دست برداشتم دیدم نان استاپ 6 صفحه نوشتم .

    بازم جا داشت بنویسم ولی واقعا دستم درد گرفت :))

    خودم به یه مواردی میرسیدم که برام خیلی جای تعجب داشت که خدای من چطور من تا الان شکر این نعمت رو به جا نیاوردم و متوجهش نشدم.

    بعد از نوشتن و ادای شکرگزاری از توفیق نوشتن ، یهو چشمک خدا رو تو قلبم حس کردم که گفت اینم جواب تو که صبح تو پیاده روی میگفتی خدایا میخوام بیشتر رشد کنم ;)

    خدای من

    خودت میدونی زبانم و قلمم ناتوانه از نوشتن و گفتن شکرگزاری های نعمت هام در زندگی

    فقط ازت میخوام بهم توفیق بدی که در عمل بتونم شکرگزار باشم و معجزات رو در زندگی م پدیدار کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    محبوبه نژاد مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم حانم

    سلام بر دوستان همفرکانسب تا حالا براتون‌پیش امده فقط محو‌زیبایی شید و هیچی نگید

    من جند وقتی میشه این حال و دارم

    همش دوست دارم با خدا تنها باشم

    باهاس عشق بازی می کنم

    براش گریه می کنم باهاش می خندم

    استاد جان واقعا نمیدونم چه حالیه

    از لیلا جان یاد گرفتم بابت همه چی متشکر باشم حتی یک تخم مرغ تو یخچال

    حتی بابت ده هزاری کیفم خدایا شکرت و‌چجوری خدا نعمت و به زندگی ام میاره از اسمان و‌زمین

    از چی بگم

    از حال خوبم هز جا میرم مورد احترامم

    از خونه ای که دارم‌میسازم همین چند وقت پیش چند ماه متوقف شده بود‌ولی به لطف خدا و‌دستان خدا الان داریم سقف داخل و‌می زنیم

    کف و سرامیک کردیم

    دیوارو‌گچ کردیم

    هروقت همسرم میگه دیگه نداریم میگم

    خداهست خودش میگه چکارکنیم نگران نباش

    خدایا شکرت

    ازحسابم بگم که به شکر خدا همیشه توش پوله

    از یخچال و فریزرم پر پره

    از سلامتی ام بگم منی که 6ماه قبل قادر نبودم 4تا پله بالا پایین برم به لطف و هدایت خدا الان وزنه 20کیلویی می زنم

    من قانون سلامتی و‌نخریدم‌ولی با فایل رایگان استاد و با کامنت دوستان که‌میشه خوند با فست کردن حالم و خوب کردم

    وزنم متعادله

    بچه هام خوشحالند

    وقتی بچه هام از رفتارام تو چند سال قبل که هنوز وارد سایت نشده بودم به من میگن من شرمنده میشم و‌میگم واقعا من اینطوری بودم

    وقتی به همه میگم من صد در صد‌تغییر کردم کسی باورش نمیشه من قبلا چقدر بد اخلاق بودم

    اینقدز که اداره می رفتم کسی یکی دوساعت اول جرات نداشت باهام خرف بزنه

    ولی الان میخندم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت کل زندگی من شده خدا

    اب میخام بخورم خدا همه چی خدا

    خدایا ازت میخوام من و تو این راه ثابت قدم نگه داری و منو از بندگان شکر گزار خودت قرار بدی

    استلد واقعا ازت ممنونم واقعا ازت سپاسگزارم و برات بهترین ها و ارزو‌دارم امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    حسین شریفی گفته:
    مدت عضویت: 729 روز

    درود براستاد عزیزم وخانم شایسته عزیز ودوستان هم فرکانسم…

    چندوقتیه شروع کردم به نوشتن سپاسگزاری چون قبلا که سعی میکردم توجهم رو ببرم سمت داشته هام و سپاسگزاری میکردم بهم حال نمیداد ولی یک لحظه به ذهنم اومد که من بانوشتن سپاسگزاری یا عبارت تاکیدی خیلی حالم خوب میشه و اینکارو باز شروع کردم…

    شب اولی که شروع کردم تو محل کارم بودم و بخودم گفتم بیام از ورودی دفتر کارم شروع کنم و بابت تموم چیزهایی که تواین دفتر هست و من هر لحظه که بخوام دارم ازش استفاده میکنم بدون اینکه اصلا متوجه بشم که اینا چقد کارآیی دارن برامن شروع کنم و برای تک تکشون سپاسگزاری کنم وشروع کردم نوشتم بدون یک لحظه فکردن 4 صفحه سپاسگزاری نوشتم و چون آخراشب بود خیلی هم خسته بودم پاشدم خابیدم و چون تمرکزم رو داشته هام بود ذهنم داشت همچنان مرور میکرد دیدم هنوز چقدو جاانداختم که شاید میشد 2صفحه دیگه سپاسگزاری بنویسم و بازهم خداوند رو شکر کردم که بهم کمک کرد نعمتهاشو تو یک قسمت زندگیم ببینم…

    شب رو تو کارگاه خابیدم صبح قبل طلوع آفتاب پاشدم و همچنان ذهنم داشت مرور میکرد که مواردی برای سپاسگزاری برام پیداکنه…

    که خب از دیدن و درک اینهمه نعمت توزندگیم خودم شوکه شدم…

    ازذهنم که وقتی آگاهانه بردمش سمت داشته هام و چقد زود عادت کرد ازهمون جنس بمن نشون بدد واقعا موندم که خب بجای اینهمه افکار منفی چرا نیام آگاهانه سعی کنم هرروز ذهنمو کنترل کنم و توجهمو ببرم سمت داشته هام وخواسته هام…

    واقعا استاد هیچ نکته ای نبوده که نگفته باشن…

    اینکه استاد همیشه تکرار میکنن وقتی کاری رو شروع کنید بنویسید شرایط اون لحظتون چیه و اتفاقاتی که میافته بی دلیل نیست بخاطر عملکرد خودتونه واینو درک کنید وتوجه کنید تااز اون اتفاقات خوب براتون بیفته رو من گوش نمیکنم و یادمه فردای همون شبی که سپاسگزاری کردم کلی اتفاقات خوب برام افتاده بود چون برا دوستم که توهمین مسیر هست تعریف کردم ولی اصلا به ذهنی که اعتماد کردم که بعدا بیادم میاره الان اصلا یادم نمیاد که عنوان کنم واینم بخاطر عمل نکردن به حرف استاد هست که اگه نوشته بودم الان میتونستم دربارش بنویسم…

    و درکل بخودم میگم که واقعا تک تک حرفای استاد رو وحی منزل بدونم همونایی که وقتی استاد میگن مغزم میگه اینو که قبلا گوش دادی بلدی دیگه و گوش مغزم رو بگیرم بگم باشه توحرف نزن من میخوام یاد بگیرم و تا حرفی که استاد میگن به عمل در من ختم نشده نگم یادش گرفتم و دیگه بلدم…

    چون من زمانی چیزی رو بلدم که عمل میکنم…

    سپاسگزار استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز و دوستانم هستم…

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: