live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 29

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسن صالحی گفته:
    مدت عضویت: 615 روز

    به نام الله یکتای بی همتا

    سلام ودرود برهمه خوبان وهمراهان خصوصا استاد عزیز ومریم بانوی گرامی

    جلسه هفدهم ازقدمهای خانه تکانی ذهن

    من خداروشکرمیکنم که دراین جلسه هستم ودارم پیش رفت وتغییراتم رو با روش استادمشاهده میکنم واگاهیهایم رو نسبت به خودم وعملکردم مانیتور میکنم واین با شرکت دراین دوره برام میسر شده واقعا خدایا شکرت شکرت

    براساس گفته های استاد نسبت به جلسه امروز من چند روز پیش برق مغازه امروز ودفتر اینده شرکتم رو که دارم توش کارمیکنم قطع شد ه بودو یه بارهم سابقه داشته زمانی که هنوز کارم راعملا شروع نکرده بودم اما این بار درزمان میانه کاروشلوغی ان با کسی که قبلا این مشکل روحل کرده بود تماس گرفتم وخواستم فورا بیاد ومشکل روحل کنه اما اون گفت الان نیستم وبهانه اورد برای فردا صبح قرارگذاشت من هم خب گفتم باشه دیگه فازمنفی نگیرم نصف روز کارم تعطیل شد فردا صبح بنده خدا نیومد زنگ زدم جواب نداد پیامک گزاشتم جواب نداد باز فازمنفی نگرفتم کارمندم ساعت 8»30 دقیقه اومده بود دم دفترگفت برق ندارم بهش گفتم بروخونه برق درست میشه وقتی درست شد بهت زنگ میزنم بیا اما کلافه بودم که طرف چرانیومد کم کم حالم داشت فاز منفی میشد حرفایی روزیر زبونی میگفتم همسرم گفت توکه همش به ما دعوت به خونسردی وحال خوب میدی چرا خودت عمل نمی کنی این شد که به خودم اومدم وگفتم راست میگه مگه قرارنیست توی مدارمثبت باشم ودارم قدمهای خانه تکونی ذهن روانجام میدم اینجا میدان عمله پس خودت تعهدت رو بهش عمل کن حواست باشه باز زنگ زدم طرف جواب نداد براش پیام دادم سرم شلوغه کارهای مردم مونده یه جوری التماسانه بعد فکرکردم چراالتماس میکنم اگه به التماس باشه که پیش کسی دیگه باید التماس کرد که صاحب همه چی هست نه بنده خدا که به قولش عمل نمیکنه بعد دوباره به یاد درسهای استاد افتادم ببینم چیکارکردم که این بدقولی طرف پیش اومده یادم اومد چند روز پیش یه اتفاقی افتاد که باید جایی میرفتم به همراه چند نفرکه البته همه ما هیت امنا اونجا بودیم وبرای اخراج یک فردی تصمیم می گرفتیم واون شخص خودش توجلسه حاضر نبود که ازخودش دفاع کنه والبته من قبلش خبرنداشتم وازمن خواستند توجلسه حاضربشم ونگفتند برای چی هست وبعدش برای اون بنده خدا یی که مشکلاتی پیش اورده بود هرچند مقصر هم بود ولی دلم راضی نبود به حضورم تواون جمع باخودم گفتم این اثر رفتارهای نازیبای خودمون هست اما بعدش گفتم من اشتباه کردم

    وباید به بنده خدا که توجلسه حاضر نبود که ازخودش به هرحال دفاع کنه وشاید احساس پشیمونی داشته باشه یا از خودش دفاع کنه حکم صادر شد ما که قاضی نیستیم قضاوت حکم هم شرایط خودش روداره که باید برای همه رعایت بشه تا باعدالت رفتار بشه وخدا خودش بهتر میدونه که من قصد وغرضی نداشتم اینجا احساسم عوض شد وحتی نسبت به فردی که با من وکارم بدقولی کرده بود ازته دل گذشتم که همسرم گفت فلانی هم یه کسی روتوهمون زمینه میشناسه شاید بتونه کارتو انجام بده وقتی بهش زنگ زدم درصورتی که خودم دوستم رو که اشناداشت قبلا یادم بود ولی توی این بازه زمانی درگیری قطعی برق دفتر اصلا به یادم نیومد تا زمانی که فرکانسم رووذهنم روتنطیم کردم برروی نکات مثبت ویهو به یاد همسرم افتاد وبه یاد اوری کرد و من زنگ زدم ودوستم فورا بااون فرد متخصص تماس گرفت واون هم با یه همکاردیگه اش بعد ازیک ساعت که مسافتشون دوربود اومدند ومشکل برق ما روحل کردند وگفتند که یک مشکلی هم ازقبل درسیستم برقی شما بوده که خیلی خطرناک بود وفردی برای شما کار انجام داده مرتکبش شده وخودشون اون مشکل روهم درستش کردند

    که من حتی تا حالا نمی دونستم یعنی اگه همون نفرقبلی میومد که خودش سیستم برقی روبسته بود همون اشتباه وهمون خطری که پنهان بود ودوباره به مشکل جدیدی میخوردم بله این هستش قدرت تمرکز ونگرش مثبت واینکه به رفتاروگفتاروذهنمون مسلط باشیم

    که چی واردش میشه وچه احساسی روبه ما منتقل میکنه ووقتی من درگیر این بودم که کارم تعطیل شده کارهای مردم مونده

    وچیزهای دیگه وبد قولی طرف که قراربود صبح زود باید میومد وازروزقبل که نیومد وعده کرده بود برای فردا صبح اصلا نیومد واین وقتی خودم ورفتارم رو رصد کردم دیدم ازکجا داره اب میخوره واصلاحش کردم وچه زود همه چی تغیر که کرد هیچ یه مثله که خیلی خطرناک بود روهم رفع شد فراترازاون رفع مشکلی که داشتم یعنی همیشه بیشترازانتظارما کارها ومشکلات حل وفصل میشن خدایا شکرت بابت این همه درس واگاهی وحکمت ونتایج دراین مسیر عالی وفوق العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2650 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز

    در مورد کارکردن روی باورها در مورد خودم

    روزی ک وارد سایت شدم فقط من فایل گوش میدادم انگار توی ی دنیای دیگه بودم با حرفهای جدید قبلا ی چیزهایی شنیده بودم در مورد خدا و ثروت و روابط الان ی چیزهایی دیگه و دوست داشتم گوش بدم و چون خیلی تو مدار نبودم ی آگهی جدید ک گوش میکردم میرفتم به این و اون میگفتم و چقدر انرژیم هدر رفت و همون چیزهایی ک گوش داده بودم و حس خوبی داشتم دیدم دیگه مثل اون اوایل نیستم و دوباره شروع کردم به گوش دادن کم و بیش فایلها هر چی میرفتم جلوتر ی اتفاقات جالبی واسم میفتاد و دیدم کارهایی ک نباید انجام بدم خودبخود انجام نمیدام و آرامش داشتم درآمدم روزبه روز بیشتر می‌شد صدای الهامات بیشتر می‌شنیدم و چقدر حالم خوب بود تا موقعی ک نتایج هی بیشتر و بیشتر می‌شد و من در غرق اون نتایجی از کارکردن اون فایلهایی بود ک داشت باورهام عوض،می‌شد وقتی ک سرگرم بازی بیرون بودم و تفریحاتی ک داشتم کمتر فایل گوش،میدادم و سپاسگزاری کمتر بود نتایجم کمتر می‌شد و گیر به بیرون دادم و کلا شرک داشتم یکی از فایلها استاد از قبل گوش داده بودن گفتن تا وقتی ذاری روی باورهات کار میکنی به مدار بالاتر میری کار نکنی سقوط میکنی ک همونجا بخودم گفتم ک باید حتما روی خودم کار کنم و متعهد باشم و همیشه توسایت بودم کامنت میخوندم فایل میدیدم بعد از چند هفته دوباره پول و ثروت به طرفم سرازیر شد و همه چی دوباره خوب پیش رفت آنقدر غرق بازی شدم ک یهو بخود اومدم ک دیگه هیچ فعالیتی تو سایت ندارم و فراموش کردم اون تعهد رو ک باید بصورت تداوم روی خودم کار کنم چون کار نکنم سقوط کردم و دوباره بهم درس نشد ک اگر میخوای موفق بشی باید روی باورهات کار بشه در غیر اینصورت باید تقلا کنی

    در مورد سپاسگزاری

    تا وقتی ک من درست شکرگزاری میکردم از داشتهام نتیجه داشتم تو زندگیم حالم خوب بود اتفاقات خوب میفتاد حسابم همیشه پر پول بود از جاهایی پول میمود بحسابم ک اصلا باور نمیشد و جاهایی اشک ذوق می‌ریختم و کلا حالم خوب بود آدمهای اطرافم خوب شدن چون فقط سپاسگزاری میکردم و تا وقتی ک یاد خدا بودم خدا هم یاد من بود و چ جاهایی بود یادش نبودم در خوشی و خوشحالیم خدا رو کمتر یاد میکردم همون خوشحالی ک خودش،بوجود آورد من فراموشش کردم اما وقتی می‌رسیدم جایی ک همه جای زندگی ترس گرفته بودم خودش رو صدا میزدم اما اون هیچ وقت منو فراموش نکرد اون همیشه حضور داشت و کمکم می‌کرد وقتی دوباره میرفتم دنبال چیزهای بیرونی کمتر به یادتش بود وقتی در هر لحظه بیادتش باشیم و شکر نعمتهای بیشمارش رو بجایی بیاریم محاله دست خالی از پیشش برگردیم چون من هستم ک جلوی دریافت نعمت ها و ثروت‌ها رو میگیرم و گرنه خداوند همیشه مثل ی رود جاریه ما سد میزاریم جلوش من دخالت تو کار خدا میکنم و نمیزارم ثروت وارد زندگیم بشه و گرنه اگه با خودش باشم پادشاهی میکنم

    اگر هر روز بتونم از نعمتهای ک خدا داده هر روز سپاسگزار باشم و تداوم داشته باشه من میرم به ی مدار بالاتر و ظرف بزرگتر میشه و میتونم و لایق هستم

    در پناه خداوند رزاق و هدایتگرم باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    حسین شریفی گفته:
    مدت عضویت: 698 روز

    درود براستاد عزیزم وخانم شایسته عزیز ودوستان هم فرکانسم…

    چندوقتیه شروع کردم به نوشتن سپاسگزاری چون قبلا که سعی میکردم توجهم رو ببرم سمت داشته هام و سپاسگزاری میکردم بهم حال نمیداد ولی یک لحظه به ذهنم اومد که من بانوشتن سپاسگزاری یا عبارت تاکیدی خیلی حالم خوب میشه و اینکارو باز شروع کردم…

    شب اولی که شروع کردم تو محل کارم بودم و بخودم گفتم بیام از ورودی دفتر کارم شروع کنم و بابت تموم چیزهایی که تواین دفتر هست و من هر لحظه که بخوام دارم ازش استفاده میکنم بدون اینکه اصلا متوجه بشم که اینا چقد کارآیی دارن برامن شروع کنم و برای تک تکشون سپاسگزاری کنم وشروع کردم نوشتم بدون یک لحظه فکردن 4 صفحه سپاسگزاری نوشتم و چون آخراشب بود خیلی هم خسته بودم پاشدم خابیدم و چون تمرکزم رو داشته هام بود ذهنم داشت همچنان مرور میکرد دیدم هنوز چقدو جاانداختم که شاید میشد 2صفحه دیگه سپاسگزاری بنویسم و بازهم خداوند رو شکر کردم که بهم کمک کرد نعمتهاشو تو یک قسمت زندگیم ببینم…

    شب رو تو کارگاه خابیدم صبح قبل طلوع آفتاب پاشدم و همچنان ذهنم داشت مرور میکرد که مواردی برای سپاسگزاری برام پیداکنه…

    که خب از دیدن و درک اینهمه نعمت توزندگیم خودم شوکه شدم…

    ازذهنم که وقتی آگاهانه بردمش سمت داشته هام و چقد زود عادت کرد ازهمون جنس بمن نشون بدد واقعا موندم که خب بجای اینهمه افکار منفی چرا نیام آگاهانه سعی کنم هرروز ذهنمو کنترل کنم و توجهمو ببرم سمت داشته هام وخواسته هام…

    واقعا استاد هیچ نکته ای نبوده که نگفته باشن…

    اینکه استاد همیشه تکرار میکنن وقتی کاری رو شروع کنید بنویسید شرایط اون لحظتون چیه و اتفاقاتی که میافته بی دلیل نیست بخاطر عملکرد خودتونه واینو درک کنید وتوجه کنید تااز اون اتفاقات خوب براتون بیفته رو من گوش نمیکنم و یادمه فردای همون شبی که سپاسگزاری کردم کلی اتفاقات خوب برام افتاده بود چون برا دوستم که توهمین مسیر هست تعریف کردم ولی اصلا به ذهنی که اعتماد کردم که بعدا بیادم میاره الان اصلا یادم نمیاد که عنوان کنم واینم بخاطر عمل نکردن به حرف استاد هست که اگه نوشته بودم الان میتونستم دربارش بنویسم…

    و درکل بخودم میگم که واقعا تک تک حرفای استاد رو وحی منزل بدونم همونایی که وقتی استاد میگن مغزم میگه اینو که قبلا گوش دادی بلدی دیگه و گوش مغزم رو بگیرم بگم باشه توحرف نزن من میخوام یاد بگیرم و تا حرفی که استاد میگن به عمل در من ختم نشده نگم یادش گرفتم و دیگه بلدم…

    چون من زمانی چیزی رو بلدم که عمل میکنم…

    سپاسگزار استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز و دوستانم هستم…

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    الهی به امید تو…

    گام 17، خروج از جامعه معلولان باوری و خلق زندگی دلخواه

    سلام استاد و مریم عزیز، سلام به همه دوستان عزیزم در سایت عباسمنش، امیدوارم حالتون خوب لبتون خندون باشه،

    سپاس گذار خداوند بابت این فرصت دوباره،

    نکته ها:

    ️اجازه بدم جریان الهی در من جاری بشه و مقاومت نداشته باشم در مقابلش،

    ️اجازه بدم خداوند کارش رو انجام بده و حرص نزنم،

    ️ایمان داشته باشم که این نگرشی که در مورد قوانین دارم جواب میده،

    ️درک قدرت ذهنم در مورد خلق خواسته هام با توجه کردن به اونها،

    ️اصل اینکه تمرکز کنم روی نکات مثبت جهان اطرافم نه خواسته ها و اهداف،

    ️ سپاس گذاری بالاترین فرکانس رو داره، بهترین ابزار برای یه ذره بهتر شدن حالم،

    ️استفاده از بازخوردهایی که از جسمم میگیرم برای فهمیدن صحیح یا غلط بودن مسیر زندگیم،

    ️سپاس گذاری اگه به ما احساس خوبی نده تاثیری نداره،

    ️شیطان این توانایی داره که بخاطر کوچکترین اتفاقات به ظاهر نا دلخواه دنیا رو برای ما جهنم کنه،

    ️با سپاس گذاری خداوند به ما می افزاید،

    ️سپاس گذار باشم برای همه ویژگی های مثبت شخصیتی و ظاهری و مادی و ارتباطی و معنوی که دارم،

    ️تاثیر سپاس گذاری روی سیستم ایمنی بدنم و بهبود بیماری های جسمی و روحیم،

    ️من باید بتونیم آگاهانه تو شرایط به ظاهر نا دلخواه و با وجود نجواهای ذهن تمرکزم رو بزارم روی زیبایی ها تا ورق برگرده،

    ️در شرایط نادلخواه با خودم صحبت کنم و سعی کنم ذهنم رو کنترل کنم،

    ️وقتی از درون تغییر بدم احساسم رو شرایط و اتفاقات بیرونی هم تغییر میکنه،

    ️اصل یعنی توحید، اصل یعنی توجه به زیبایی ها، اصل یعنی تصدیق کردن آگاهانه زیبایی ها، اصل یعنی دیدن داشته ها و اعراض از کمبود ها،

    ️بقیه ای وجود ندارن، هیچ دوست و دشمنی خارج از وجود نداره،

    ️دنیای من دنیای منه، دنیای بقیه دنیای اوناست به من ربطی نداره،

    آره سپاس گذاری و بیاد آوردن داشته هامون غوغا می‌کنه، اگه تصدیق کننده زیبایی ها باشیم اساس اونارو هم در این دنیا و هم جهان پس از مرگ تجربه میکنیم،

    ما به عنوان ناظر وارد این جهان شدیم تا پیغام هایی رو ارسال کنیم به خداوند، به کلمه پیامبر دقت کنید، کسی که پیامی رو می‌بره، کسی که حاوی اطلاعات هست یا مسئول ثبت اطلاعات،

    ناظر برای دیدن و ثبت اطلاعات به حسگر و محل ذخیره اون اطلاعات نیاز داره، ناظری که قبول کرده تسلیم باشه، ناظری که قبول کرده تا زندگی کنه و توی این مسیر فرمون بده دست خدایی که داره این جهان رو رهبری میکنه،

    جسم ما تمام اون امکاناتی که یه ناظر نیاز داره در اختیارش می‌زاره، از حسگر گرفته (چشم، گوش، دماغ و…) تا محل ثبت(حافظه و ژنهاش و…) و مخابره اون اطلاعات به شعور کیهانی از طریق احساس و فرکانساش،

    انگار ما انتقال دهنده هستیم، انگار ما اون مسیری هستیم که برای انتقال خداوند نیاز داره، انگار ما اون فضای مورد نیاز رو فراهم کردیم با ویژگی هامون تا جهان بیشتر پیشرفت کنه،

    ما مالک چیزی نیستیم، جایگاه ناظر رو برسی کنید اون فقط هست تا کارها درست انجام بشه و با دیدن بازخوردها و انتقال شون به مدیریت به روند بهبود کمک می‌کنه همین…

    به ماه دقت کنید، از برخورد زمین و یه سیاره از مدار خارج شده به وجود اومده، سرعت گردشش به دور خودش با سرعت گردشش به دور زمین یکیه و همین موضوع باعث شده تا ما فقط یک طرف ماه رو ببینیم، اون همیشه توجهش به سمت زمین، مدت روز در زمین افزایش میده، جزر و مد ایجاد میکنه، ثبات به فصل ها میده و باعث میشه تا زمین از مدار خودش خارج نشه و یه ثبات نسبی ایجاد میکنه، و از طریق مشاهده اون تقویم به وجود اومده و…

    خیلی این جهان هستی راز آلود و پر از سوالهایی که اگر پرسیده شود پاسخ داده میشود اگر بیندیشیم…

    سپاس گذاری رو میشه به همین کار نظارت تشبیه کرد، دیدن زیبایی هایی که ناظر منتخب با ویژگی ها و مهارت هاش می‌تونه ببینه،

    تصدیق هر چیزی مارو برای اساس اون چیز آسون تر میکنه،

    یعنی به مهارت ما می افزاید…

    تقویت عضله تصمیم گیری یعنی قدرت انتخاب قوی تر، یعنی قدرت تصمیم گیری بیشتر یعنی، یعنی آزادی بی حد و اندازه برای انتخاب، انتخاب چی…؟

    ما در مقابل خودمون و خدا مسئولیتی قبول کردیم و عهدی بستیم که درست کارمون رو انجام بدیم، اگه اینکار درست انجام بدیم ترفیع میگیریم و اگه نه تنزل پیدا میکنیم…

    هر صورت به پیشرفت جهان کمک کردیم چون ما یا شکل میدهیم یا شکل میگیریم، یا انتخاب میکنیم یا انتخاب میشویم،

    مقاومت یعنی استحکاک، مقاومت یعنی فرسودگی، مقاومت یعنی جدا شدن کم کم ذرات در اثر برخورد از ما، مقاومت یعنی قضاوت لحظه اکنون از طریق ذهن، مقاومت یعنی کاسته شدن تدریجی از اون ویژگی هایی که مارو به منبع وصل میکنه، مقاومت یعنی غرور، مقاومت یعنی آتش، یعنی سوختن و مبدل شدن به چیزی که بدون اختیار خودش شکل میگیره، مقاومت یعنی نداشتن قدرت انتخاب…

    سپاس گذارتر باشیم تا اساس اون در ما تقویت بشه و این ویژگی می‌تونه مارو به خیر دنیا و آخرت برسونه،

    امیدوارم مفید بوده باشه، سپاس گذارم از خداوند یکتا که تونستم دستی از دستانش باشم، امیدوارم خودم هم بتونم به این آگاهی ها عمل کنم، عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    سارا صارمی گفته:
    مدت عضویت: 2095 روز

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیزم و دوستان ارزشمندم

    این فایل چقدددد حال منو خوب کرد ، چقدر موضوعات رو شفاف کرد برای من و انگار چند مدار در درک آگاهی ها رشد کردم .

    خدارو صد هزار مرتبه شکر

    حالا باز مطالب رو دسته بندی می کنم و درکم رو یادداشت می کنم .

    – ما زمانی به کارکردن روی خودمون و موندن توی مسیر ادامه میدیم که باور کنیم نتیجه میده .

    فقط خیلی اوقات هست که ما هماهنگ میشیم با قوانین یعنی : سپاسگزاریم ، متمرکز رو نکات مثبت هستیم ، روی بحث توحید و ایمان و توکل کار می کنیم و به حس خوب میرسیم و نتایج هم میان اما انگار بعدش درگیر اون نتایج میشیم ، یعنی شروع می کنیم به تغییر رویه .

    در واقع باز کنترل حس خوبمون به عوامل بیرونی بستگی پیدا می کنه و یا متمرکز رو نکات منفی میشیم و یا قدرت رو میدیم به عوامل بیرونی … یعنی انگار قانون بازی از دستمون خارج میشه ، راهکار اینه که آگاهانه خودمون رو تو مسیر نگه داریم

    من خیلی اینو تجربه کردم ، یعنی هماهنگ شدم و نتایج اومدن اما بعدش کارکردن رو خودم رو رها کردم و دوباره برگشتم به شخصیت قبلی . دائم هم ناراحت بودم که این کارا چه فایده داره ، نتایج من پایدار نیستن اما با ادامه دادن و تغییر روش کار کردن روی خودم به این درک رسیدم که باید شخصیتم به صورت اساسی تغییر کنه ، به جای اینکه درگیر باشم که از چه راهی به خواسته هام برسم ، تمام تمرکزم رو بذارم روی اینکه نگاه و تفکر درست در شخصیتم ریشه دار شه ، که راهکارشم اینه که این آگاهی ها رو دائم گوش کنم و عمل کنم و به کارکردن روی خودم به شکل عمیق ادامه بدم .

    – بحث سپاسگزاری که من خیلی باید توی این حوزه رو خودم کار کنم . اینکه سپاسگزاری مهمترین دروازه رسیدن به نعمت هاست و البته سپاسگزاری باید واقعی باشه یعنی ما رو به احساس خوب عمیق برسونه طوری که دیگه :

    نه غمی باشه و نه ترسی

    یعنی طوری تمرکزت بره روی داشته هات ، استعدادهات و تواناییهات ، روی ویژگیهای مثبت خودمون و دیگران که گفتگوهای منفی ذهنمون ساکت شه و به حس خوب واقعی برسیم ، در واقع حس خوبی که در کنترل خودمون بوده

    و بعدش معجزات میان … خیلی هم سریع

    بدنمون سالم تر میشه ، رفتارها با ما بهتر میشه ، نعمت ها میان ، شادی میاد ، هماهنگی و آسانی ها میان و این یعنی زندگی که خداوند برای ما در نظر داشته … وای چقد ذوق دارم اینا رو انجام بدم :)

    – توی شرایط به ظاهر منفی ، دست از حق به جانب بودن برداریم ، توی هر حالتی با وسواس بیایم نکات مثبتش رو ببینیم و و خودمون آگاهانه به حس خوب برسیم ، اونوقت می بینیم نتایج چیه

    البته من ذهنم برای این موضوع خیلی مقاومت داره ، یعنی برای تبدیل این آگاهی ها به عمل باید طبق قانون تکامل پیش برم اما باید در دستور کار باشه . همین که دارم برای ذهنم مسیر میذارم هم به نظرم خیلی خوبه

    – مبحث آخر که استاد خوابشون رو توضیح دادن مفهوم اصلیش بحث کمبود بود ، اینکه لازم نیست با کسی مسابقه بدیم . توی هر حوزه ای که داریم کار می کنیم باید یادمون باشه مسیر خودمون رو بریم ، مسیری که خداوند برای ما باز کرده و دیگه نگران نباشیم ، یعنی اجازه ندیم عوامل بیرونی احساس نگرانی ،ترس ، غم و … به ما بدن .

    وای استاد چقد عالی هستن این آگاهی ها ، چقدر سخاوتمندانه دارید مطالب به این باارزشی که در حد دوره آموزشی هستن در اختیار ما میذارید ، واقعا سپاسگزارم از شما

    خانم شایسته از شما هم خیلی سپاسگزارم که هربار وقت می ذارید و یه مسیر جدید برای استفاده از این آگاهی ها تعریف می کنید ..

    انشالله که بتونیم عمل کنیم به این آگاهی ها و انسانهای خداگونه تری بشیم …خدایا یک میلیارد مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    سماء گفته:
    مدت عضویت: 3509 روز

    بنام خداوند قادر متعال

    سلام دوستای خوبم

    اینکه بتونیم متعهد به این مسیر باشیم خیلیمهمه من خودم استاد رها کردن مسیرم هر وقت حالم بهتر میشه و به احساس خوب میرسم انگار فراموش میکنم از کجا به اینجا رسیدم با اینکه خیلی تلاش میکنم که متعهد باشم ولی باز یادم میره ولی الان خوشحالم باز به مسیر برگشتم و میتونم بگم تو این بازه که فارموش کرده بودم بدترین روزا رو گذروندم

    مهمترین رابطه ما رابطه با خالق هستی یعنی خداوند هست خیلی مهمه تو هر چیزی هر کاری هر رابطه ای اول خداوند رو ببینیم

    یکی از مهمترین کارهای روزانه ما باید این باشد که برن کات مثبت تمرکز کنیم و سپاسگزاری روزانه انجام بدیم

    سپاسگزاری بهترین راهی هست که میتونیم به مسیر اصلی برگردیم

    باید باور داشتهخ باشیم که احساس خوب مساوی اتفاقات خوب است و هر زمانیکه به احساس خوب برسیم اتفاقات به نفع ما تغییر میکند

    یادمان باشد ما توانایی این را داریم که شرایط زندگی خودمان را تغییر بدهیم ولی این را خیلی راحت فراموش میکنیم و به این راحتی وارد روزمرگی و حاشیه ها میشویم و هر زمانی این اتفاق افتاد کافی است بر نکات مثبت تمرکز کنیم و سپاسگزار اتفاقات خوب باشیم تا به مسیر اصلی برگردیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3778 روز

    نتیجه ی سپاسگزاری واقعی اینه که نه غمی از گذشته را حمل کنم و نه ترسی از آینده داشته باشم. پس اگر هنوز به این مرحله نرسیده ام یعنی سپاسگزاری را به درستی درک نکرده ام و نفهمیدم. سپاسگزاری بزرگترین دروازه ی ورود به نعمتهاست. نتیجه اش تمرکز روی داشته ها، استعدادهای ذاتی و درونی و ویژگی های مثبتم است.

    حقیقتا برای استعدادهام یادم نمیاد سپاسگزاری درست و حسابی کرده باشم .حس خوب داشتم نسبت بهش ولی نه آن حد که استاد میگن. ویژگی های مثبتم را نوشته ام اما بابتشون سپاسگزار نیستم. یا شاید هم بلد نیستم.

    فایلهای عجیب استاد…

    باید همواره خودم رو زیر ذره بین بزارم ببینم چه احساسی دارم اگر کمی حالم خوب نیست یعنی دارم از مسیر خارج میشم. ذهن ما این قابلیت را دارد که زندگی مان را در بهشت تبدیل به زندگی در جهنم کند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    کیانا امیری گفته:
    مدت عضویت: 311 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانم

    واقعا خدارو بابت اینکه شما رو تو زندگی ام قرار داد و منو به سمت این آگاهی ها آشنا کرد سپاس گزارم

    دیشب با دوستم و ‌پارنترم دعوام شد دلیلشم به خاطر یک موضوعیه و یک مشکلی که هنوز تو خودم تغییراتی ایجاد نکردم

    باورم تمیشد که اینقدر خوب یاد گرفتم که تو همچین تضادی به احساس بهتری برسم اگر اون کیانای سابق بود تا یک هفته دیگه اعصابش خورد بود و زندگی رو نه تنها برای خودم جهنم میکردم برای بقیه هم می‌کردم

    ولی دیشب رفتم حموم و احساسمو بهتر کردم و بهش فکر نکردم و نه پیامی دادم و نه زنگی زدم و بعدش هم خوابیدم امروز صبح هم شروع کردم با فایل های استادو و فردا که قراریود احمد رو سوپرایز کنم رو کنسل نکردم با اینکه با همه الان رابطه ی خوبی ندارم حتی با احمد

    گفتم خدای من از این به بعد قول میدم که تمرکزمو بزارم روی نکات مثبت تا از این جور اتفاقات نیوفته

    و تو هم باید همه رو با من رابطشونو خوب کنی و حتی بهتر از قبل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    مریم آصفی گفته:
    مدت عضویت: 762 روز

    الهی شکرت بابت همین لحظه که این فایل رو گوش دادم و چندین بار گوشش دادم چقدر قشنگ گفتین همه معلول ذهنین و خدا رو شکر میکنم که منو به این راه هدایت کرد که منو از این معلولین داره جدا میکنه و چقدر من سعادتمندم که تا سالها قبل و حتی ماه ها قبل یکی از این معلولین بودم و چقدر خدا مهربونه چقدر قشنگ داره مسیر رو برام هموار میکنه

    و چقدر از شما ممنونم که یک نمونه بسیار عالی شدین برای باور کردن اینکه میشه هر چی که بخوایم میشه

    و چقدر عالیه که وجود شما الهام بخشه برای این دنیا

    رابطه شما با مریم جان

    این تصویر بسیار زیبای پشت سرتون

    آبی که به قشنگی داره حرکت میکنه و چقدر دیدنش لذتبخشه درختهای دور دریاچه که چقدر زیبایی رو صدها چندان کرده و اون آسمون زیبا تر

    واقعا چرا این قدر تقلا میکنیم

    برای خودم نوشتم که تقلا نکن با آرامش راحت و با حس سپاسگزاری پیش برو همه چی در بهترین حالت خودش حتی اونجوری که در ذهنت نمیگنجه و بیشتر از حد تصورت بهت داده میشه

    خدایا ممنونم ممنونم ممنونم ممنونم

    و استاد جان چقدر جلسه اون دوره روابطتتون بینظیر بود با وجود اینکه دوره ثروت 3 و 12 قدم رو تهیه کردم اما جلسه اول دوره روابط جور دیگه ای به جانم نشست انگار بهتر و بیشتر متوجه قوانین شدم

    انگار تازه متوجه شدم چی میگین

    الان حدود بیشت روزه هر روز صبح میام تو باغچه محل کارم میشینم و یک برگه کامل سپاسگزاری مینسیم و یک برگه هم در مورد چیزهایی که دوست دارن در زندگیم اتفاق بیوفته نمیدونید چقدر لذت میبرم و چقدر هوا پرنده ها گل ها و درختهای اینجا باعث لذت بیشترم شده

    ممنونم بابت حضورتون و بینهایت ممنونم از خدا بابت وجود شما در زندگیم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    عادل امامی گفته:
    مدت عضویت: 2424 روز

    سلام

    گام هفدهم

    گام هفدهم من برای دیروز بود یعنی 22 مهر و باوجود اینکه دوبار فایل رو گوش دادم هیچ برداشتی نداشتم تا گام رو کامل کنم و بیام و کامنت بنویسم در اصل حالم خوب نبود و این ادامه دار شد تا نیم ساعت پیش.

    اما وقتی آگاهانه به خودم اومدم و نهیب زدم به نفسم و گفتم وای به حالت اگه نتونی نعمتهات رو بشمری و سپاسگزار نباشی و همینطور آگاهانه به یاد خودم آوردم که اتفاقات مثبت کوچیک همین چند روزی که داشتم شکرگزاری میکردم رو

    و شروع کردم شکرگزاری مو با احساس خوب انجام دادم و نوشتم و دوباره دارم رو دور میفتم

    و گفتم این کامنت رو که الان گفته میشه بنویسم و ترجیحش دادم به صبحانه و همه چیز چون برام خیلی مهمه

    وقتی دیدم تو این چند روزی که دارم تمرکز میکنم به داشته هام ، اتفاقات بد کمتری برام افتاده ، ادامه مسیر رو واجب تر از هر چیزی دونستم

    تو حال بد رفتم طبیعیه اما تو حال بد موندن غیر طبیعیه و هر نتیجه ای که ما میگیریم از حال خوبه اینارو می‌دونیم پس الآن وقت عمل کردن بهشونه.

    واقعاً چقدر خوبه این شکرگزاری که باعث میشه غم و ترسم بریزه و هر چقدر که به خودم یاد آوری میکنم که دستم تو دست چه کسی هستش ، این به من نیرو میده

    تمرکز بر روی نکات مثبت واقعا معجزه میکنه

    چندین بار تا حالا شده که جایی رفتم کارمو براحتی انجام دادن و رفتم بعد همکارام که همونجا رفتم کارشون انجام نشده و بعضی هاشون اصلا به صورت فیزیکی درگیر شدن باهم و بعد من دلیلش رو که بررسی کردم دیدم همیشه تو حرفاشون دارن میگن هیچ اداره درست کار نمیکنه ، کار راه نمیندازن، وقت مردم براشون اهمیتی ندارد و …

    و دیدم که من نه تنها این تفکر رو ندارم بلکه هر موقع این حرفا زده میشه من ترک محل کردم و حتی نخواستم بشنوم این حرفا رو

    پس نتایج متفاوته.

    وقتی دقت میکنم به کیفیت کارم می بینم انصافا چند سر و گردن بالاتره نسبت هم لولی ها و حتی گاها قدیمی تر ها

    این به من امید بیشتری میده که با انرژی تر کار کنم تمرکزم رو در زمان های بیشتری بذارم رو خواسته هام .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: