live | به جای تکنیک جدید، "اصل" را دوباره تکرار کن - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

386 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1613 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز صدو نوزدهم، روزشمار تحول زندگی من!!

    واقعا که هر روز با بودن توی این سایت و همراه شدن با آموزه های شما، تحولی عظیم در من شکل گرفته ومیگیره، اینکه هر روز بیشتر در می کنم اصل چیه…

    یادمه برای انجام کاری باید هر ماه میرفتم به یه کلینیک زیبایی، یکبار خانمی که داشتند برای من خدمات انجام میدادن گفتند خانم فلانی چطوره شما همیشه لبخند روی لب دارید وچهره شاد و خندان وانقدر انرژی مثبت هستید؟! در طول این چند ماهی که شمارو می بینم وهربار حدودا یک ساعت باهم هستیم فقط جملات مثبت و پراز امید و حس خوب ازتون میشنوم!!!

    شما میدونید پاکسازی چاکراه یعنی چی؟ شما تاحالا تو کلاسهای عرفان وشمع تراپی شرکت کردید؟ نکنه از این متد استفاده کردید ؟!!!!

    وقتی این سوال رو ازم پرسید، تویه لحظه کل عمریکه صرف کردم برای رفتن به این کلاسها و دنبال این بودم که به چیزی دست پیدا کنم که به سعادت وخوشبختی برسم از ذهنم گذشت، بله من میدونستم پاکسازی چیه؟ عرفان چیه؟ شمع تراپی چیه و…….

    اما هیچکدوم از اون چیزهایی که میدونستم و انجامشون داده بودم، ((اصل )) نبودن…

    رو کردم بهش گفتم دختر جان، فقط اینو بدون این شادی و حس خوب و خنده های از ته دلم رو از نزدیکی به خدا و اونچه که خداوند برای من بهترین میدونه ( از خوندن فکر خدا) بدست آوردم، ،اینکه خدا همه ی جهان رو در اختیار من یا هر کسی قرار داده تا بتونه در نهایت عشق وآرامش خودش رو بدون وابستگی به اونچه که در اختیارش هست،به خواسته هاش برسه وسعادتمند بودن رو تجربه کنه!

    پرسید اگه همه چیز در اختیار منه پس چرا به اونچه که میخوام نمی رسم؟

    گفتم از اونچه که امروز هستی وداری راضی هستی؟ گفت کم وبیش، گفتم هروقت خودت رو با گذشته ی خودت مقایسه کردی ودیدی که بهتر از قبل هست یعنی داری مسیر خیرو خوشی رو طی میکنی هرچقدر بیشتر تغییرات مثبتت رو ببینی وبابتش قدردان باشی بیشتر وبیشتر صاحب اونچه که بهترینه میشی!

    یه لحظه فکر کرد و گفت: آره ، دقیقا من تا همین دوسال پیش توی کارخونه توی شهرک صنعتی زیر دستگاه کار میکردم به خاطر بیمه و فلان تومن پول و کارم بشدت سخت وطاقت فرسا بود، اما الان خدارو شکر تو این کلینیک با این مهارت وشغلی که دارم هم از نظر جسمی، هم احساسی، هم موقعییت اجتماعی هم از نظر مالی تو شرایط عالی هستم، ودوباره گفت: من وهمسرم باهم دوست بودیم و الان در کنار کسیکه عاشقش هستم دارم زندگی می کنم و خیلی خوش شانس بودم که باعشقم ازدواج کردم و ………

    وقتی داشت یکی یکی داشته هاش رو میشمرد کم کم لبخند رضایتی رو صورتش نقش بست وبه طرز فوق العاده ای شاد و خندون شد…

    کلی ازم تشکر کرد که چه راهکار خوبی برای شاد بودن تولحظه بهش دادم، به یاد آوری نعمتهای خداوند!!!!!

    به یاد آوردن اونچه که در گذشته آرزوی من بوده ومدتهاست صاحبش هستم و دارمش!!!

    راهکارها معمولا ساده وبدیهی وجلوی چشممون هستند منتهی ما انقدر در گیر حاشیه ها بودیم که فرصت نداشتیم اونها رو ببینیم، انقدر باورهای مخرب ذهنمون رو احاطه کرده بود که به قول خداوند، گوشها وچشم ها وقلبمون بسته بود، نه می دیدیم نه می شنیدیم و نه حس میکردیم…

    استاد جانم از هر چیزیکه بگذریم سخن دوست خوشتر است، اونجاها که تو فایلهاتون مثالهای قرآنی میارید، اونجاها که درکتون رو از کلام خداونو وداستانهای قرآنی برامون شرح میدید و حق مطلب رو ادا می کنید، دقیقا من با همون ها از اول آشنایی باشما تا الان ارتباط برقرار کردم، میگم دیگه هر کسی دنبال یه چیزی اومد به این سایت یعنی به لطف الله هدایت شد به مسیر شما، من دنبال خدا بودم، من میخواستم فکر خدا رو بخونم، من میخواستم بدونم اصل چیه؟،چطوری باشم مورد پسند خدا میشم و به سعادت وخوشبختی میرسم…

    تمام اون مسیری که طی کردم باید طی میکردم، حالا اسمش پاکسازی بود، عرفان بود، چاکرا درمانی بود، شمع تراپی بود و………

    من میگشتم بدنبال حقیقت و حقیقت مثل روز روشن در کنارم بود، کتاب خداوند، کلام خداوند((قرآن)) امااااااااا، من قدرت درکش رو نداشتم، میخوندمااااااا باور داشتم درسته، ولی میگفتم خب اینا که داره به پیامبرا گفته میشه، به مردم عرب، به موسی وعیسی و مریم وذکریا واسحاق و ابراهیم ویونس و ذالقرنین و نوح و محمد و……..

    خب الان کجاش مربوط به منه؟ من باید چیکار کنم؟؟؟

    غافل از اینکه،اون همه من بودم، مخاطب خاص خداوند من بودم، خداوند داشت به من میگفت: که بنده ی من اینگونه باش و آنگونه نباش، بنده ی من این مسیر رو بری به سعادت وخوشبختی میرسی اون مسیر رو بری به فلاکت وبدبختی!

    راه وبیراه، کاملا مشخص بود ولی من نمی تونستم از هم تشخیصش بدم چرا؟؟؟

    چون من خودم رو یه آدم معمولی یه بنده معمولی میدیدم که اصلا قابل مقایسه با پیامبران نبود، خدا موسی رو بخشیده بود وقتی قتل انجام داده بود خب چون اون موسی بود، خداوند به سلیمان بی نهایت ثروت وقدرت بخشیده بود خب چون اون سلیمان و پیامبر خدا بود…….

    تا اینکه شما بهم آموختید که ماهمه در برابر خداوند یکسان هستیم وبنده ی خداوند وهرکسی به اندازه باور وایمانش ونزدیکیش به خداوند از نعمت های خداوند واز علمش بهرمند میشه…

    والحق والانصاف که چقدر دقیق و عالی وساده و به بهترین روش تو تک تک فایلهاتون راه های رسیدن به این ایمان رو بهمون یاد دادید…

    الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو به خاطر درکی که الان نسبت به خودش وقوانینش دارم، همین سر سوزن ایمانی که دارم که انشالله به لطف الله هر لحظه بیشتر وبیشتر میشه، کمکم کرد تا طعم آرامش وامنیت وخوشبختی وشادی و دارایی و یکتاپرستی رو بچشم…

    اصل همیشه جلوی چشم ما بوده،( قرآن) ما درک درستی ازش نداشتیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    راضیه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 718 روز

    خدایا سپاسگذارتم بابت این همه عالی بودن زنده گی وقانون زیبایی که درمسیرش هدایت شدم

    سلام واحترامات خدمت باارزش ترین استاد دنیا وخانوم شایسته مهربان و دوستای عزیز وبزرگوارم

    امروز این فایل نشانه من بود که من به این فایل هدایت شدم و چقدر عالی بود برلم که سخنان با ارزش استاد را بااعماق قلب شنیدم وفهمیدم که باید رو اصل بیچسپم من این احساس را داشتم بقول استاد منم تا این لحظه منتظری یک چیزی یا راه کاری جدیدی بودم و اصل را بدرستی درک نمیتونستم اما خداراصدها مرتبه شکر میکنم که امروز همین لحظه این اگاهی را دریافتم که فقط وفقط روی اصل قانون با خودم کار کنم خدایا سپاسگذارتم که اینقدر قانون دقیق کار میکنه اینقدر زیبا کار میکنه و الان که میبینم من امروز دقیقآ به این فایل نیاز داشتم تا احساسم عالی بیشه که هدایت شدم والان خلیی حالم احساسم و آرامیشم عالی وعالیتر شده خدایا سپاسگذارم با این حالی خوبم

    خدایا بودنت را در تمام زنده گیم سپاس

    آرامیشم را سپاس

    حالی عالی ام را سپاس

    احساس خوبم را سپاس

    گرفتن بهترین آگاهی ام را سپاس

    دقیق عمل کردن قانون زبیا را سپاس

    هدایتم به این سایت را سپاس

    سپاس سپاس سپاس سپاس…

    خداجانم خداعزیزم این که قلبم سرشار از عشق و جنون که بتو دارد را سپاس اصلآ دلم نمیاد این سپاسذاری از خدای مهربانم را پایان بیدم و مطمینآ امروز تا لحظه آخر این سپاسگذار چی آگاهانه چی ناآگاهانه در قلبم است خدراشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    javad aghaahmadi گفته:
    مدت عضویت: 3530 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    اول سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم جان شایسته که دست خداوند هستند در زندگی من و تمام عزیزانی که در این بهشت در حال فعالیت هستند

    استاد عزیز امروز صبح که از خواب بیدار شدم به خدا گفتم خدایا ازت هدایت میخوام که من رو به مسیر های جدیدی هدایت کنی که توش فقط سعادت و خوشبختی و ثروت در هر دو جهان باشه.

    سایت رو باز کردم . روی نشانه امروز من کلیک کردم و هدایت شدم به این فایل.

    چقدر زیبا بود که گفتید چیز جدیدی نیست. همون آگاهی های قبله که باید آنقدر روش کار کنی تا شخصیتت عوض بشه و تبدیل بشی به یک آدم جدید تا اون اتفاقات عالی رو وارد زندگیت کنی‌

    چند وقت پیش دقیقا داشتم به همین فکر میکردم. قانون همونه فقط تو باید آنقدر روش کار کنی تو جنبه های مختلف زندگیت که نتیجه هایی که میخوایو بدست بیاری. چیزی جز این نیست.

    قانون میگه رو هر چیزی که تمرکز کنی و حالت رو خوب نگهداری و آنقدر ادامه بدی تا با اون خواسته هم مدار بشی به سادگی بدستش میاری.

    حالا من باید آنقدر در این مسیر ادامه بدم و تمرکز کنم و هدایت هایس که میشم رو انجام بدم تا به خواستم برسم . دیگه از این ساده ترم مگه داریم؟ مکه میشه؟؟؟

    بخدا نمیشه.

    استاد ممنونم که آنقدر مسلط به قانون هستید و آنقدر عالی توضیح میدید که هیچ نقطه کوری نیست.

    جالب میدونی چیه؟ اینکه استاد آنقدر در مسیر درست هستن که همیشه هدایت میشن به آگاهی های که همین قانون رو شفاف تر می‌کنه. همین دوستمون امباپه عزیز. قانون توجه به خواسته ها و احساس خوب. چقدر خوب ازش استفاده کرده!! شاید ناخواسته بوده اما عالی عمل کرده.

    استاد ازتون سپاسگزارم که همیشه راهنمای ما هستید در این مسیر زیبا

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سحر خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1495 روز

    لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاءُ ۘ سَنَکْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ ﴿181﴾

    محققاً خدا سخن کسانی را که گفتند: «خدا نیازمند است و ما بی‌نیازیم»، شنید. بی‌تردید آنچه را گفتند، و [نیز] کشتن پیامبران را از روی ستم [در پرونده اعمالشان] می‌نویسیم، و [روز قیامت] می‌گوییم: عذاب سوزان را بچشید. (181)

    ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلّامٍ لِلْعَبِیدِ ﴿182﴾

    این [عذاب] به خاطر فسق و فجور و گناهانی است که خود پیش فرستادید، و گرنه خدا به بندگان ستمکار نیست. (182)

    سوره ال عمران

    خدایا به تو پناه میاورم خودت میدونی چقدر به تو نیازمندم و از شدت ناراحتی نردیک است قلبم از سینه بیرون بیاد خدایا به ایمان نیاز دارم ،ایمانم رو قوی کن

    سحر دارای به چی توجه میکنی داری میگی خدا فقیره یا داراست اگه شیطان داره تو رو میترسونه و میگه ممکنه اینجوری بشه این بیماری این کارها رو میتونه بکنه بدون گفتی خدا فقیره و مکتوب میشه و عذابش اتش سوزانه و الان خودت میدونی اتش سوزان چیه دارای به چیزی فکر میکنی که اتفاق نیافتاده ولی چون الگوهایی دیدی که اونجوری شدن میگی پس برای دخترت این اتفاقا میافته سحر عزیزم خدا رو دارا بدون مگه اون سال که کرونا اومد تاثیری در خانوادت داشت ؟دیدی اصلا کاری بهمون نداشت با اینکه واکسن نزدیم و حتی جز نفرات اول بودیم که تست مثبت بود ولی حتی کوچکترین علایم رو نداشتیم فقط دکترا گفتن تست مثبته دکترا میخوان هر چی بگن ،خدای تو داراست خدای تو همه چیز رو مدیریت میکنه و ختم بخیر میکنه مگه مشکل شوهرت رو یادت نمیاد چقد اسون حل شد با وجود اینکه خیلی عمل حساسی بود چون تو ترس نداشتی اگه تسلیم ذهنت بشی عاقبتش عذاب سوزان تو همین دنیاست میدونی تو درونت چه اتیشی به پا میشه تو این چند روز زود زود به جونت میافته ادامه ایه رو نگاه کن میگه این عذاب رو به دست خودتون فرستادید و خداوند هرگز ستم نمیکنه

    اره وقتی خدا رو دست کم بگیری به خودت ستم میکنی وقتی قدرت رو به عامل بیرونی بدی خودت رو دست کم گرفتی مشکل میخواد هر چقد بزرگ باشه واسه خدا که بزرگ نیست

    کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ ۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۖ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّهَ فَقَدْ فَازَ ۗ وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿185﴾

    هر کسی مرگ را می‌چشد؛ و بدون تردید روز قیامت پاداش‌هایتان به طور کامل به شما داده می‌شود. پس هر که را از آتش دور دارند و به بهشت درآورند مسلماً کامیاب شده است؛ و زندگی این دنیا جز کالای فریبنده نیست. (185)

    لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذًی کَثِیرًا ۚ وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنّ ذَٰلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ﴿186﴾

    یقیناً در اموال و جان‌هایتان امتحان خواهید شد، و مسلماً از کسانی که پیش از شما کتاب آسمانی به آنان داده شده و [نیز] از کسانی که شرک آوردند، سخنان رنج آور بسیاری خواهید شنید، و اگر [در برابر آزار اینان] شکیبایی ورزید و [از تجاوز از حدود الهی] بپرهیزید [سزاوارتر است.] این اموری است که ملازمت بر آن از واجبات است. (186)

    هر نفسی میخواد خودت باشی یا عزیزانت، مرگ را خواهی چشید ولی خودت روو از جهنم از شرک دور کن تا ارامش داشته باشی بخدا که جهنم و بهشت و عذاب دقیقا تو همین دنیاست و من اینا رو با تمام وجود حس کردم زندگی این دنیا متاع فریبنده اس همونطور ترس هایی که داریم یک توهم هستن

    و خدا در ادامه این ایات میفرماید ما شما را با مال و جان ازمایش میکنیم و فرزند هم مال هستش نعمتی که خدا داده ولی اگر صبر کنیم و تسلیم ذهنمون نشیم و ذهنمون رو کنترل کنیم و از ناخواسته برداریم که همین تضاد سوخت لازم در جهت اهداف میشه و مارو بالا میبره

    خدایا ممنونم که بهم ارامش دادی از ساعت سه صبح بیدارشدم و الان ساعت شش و نیمه ولی خدا رو شکر میکنم با ایاتش ترس رو دلم برداشت و ایمان گذاشت

    خدایا از تو ممنونم

    استاد از شما هم ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 1029 روز

    مسیر119

    دقیقا اصل هر چیزی در زندگی ثابته و اگه قانون اصلی ادم ادامه بده همیشه موفقه

    من هر بار ویس ها را گوش میدم برای یاداوری قانون و گاهی نیازه که قانون مرور شه اگه دنبال مسیرجدید و راه جدید باشیم اصل گم میکنیم که اینو هممون تجربه کردیم من چندسال پیش هم نتیجهمیگرفتم وقتی همه را گذاشتم کتار اومدم سر خونه اول و شاید بهتره این جملع گفته بشه مرور دانسته و تکرار انها،

    منم اوایل کتاب زیاد میخوندم بعد به خودم گفتم خب حالا یکی یا صد تا چه فایده

    خوندنش مهم نیست فهمیدن و عمل کردنش مهمه

    از اونموقع کتاب گذاشتم کنار

    فقط دوره را گوش دادم علتیکه از همین مسیر رایگان هم انقدر نتیجه گرفتم چون همه راهها را رها کردم گفتم همین یکی، هر روز هر چی گفت گفتم چشم

    هر ایده ای بهم داد عملی کرذم

    هر راهی برام اومد پیش رفتم متعهد شد انجامش دادم

    کوین ترودو داستانی یکبار گفت که من از همون موقع اصل فهمیدم جمله اش این بود من از هزاران ضربه تو نمیترسم من از ضربه ای میترسم که هزاران بار تمرینش کردی

    الان در دوره 12قدم هم که شروع کردم یک اصل گرفتم خال خوب نتایج خوب، حالا هر روز اینو تمرین میکنم هر راهی که بهم کمک کنه حالمو خوب نگهدارم انجام میدم کلا فهمیدم کل جریانات جذب و این داستانها همین یک نکته هست و این الان متعهد شد که دوره 12قدم که یکسال پیش برم این اصل هر روز تمرین کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 2010 روز

    سلام استاد جاااااان

    همواره در هر لحظه خداروشکر میکنم که چس از سالها دوری از اصل و درگیر شدت در مذهب و خرافات و …. امروز استادی همچون شما دارم که حرفاشو ساده میزنه و مثل بقیه ( نمیتونم بگم نود و نه درصد واقعا همه بحز شما) دنبال جذب مخاطب با انواع و اقسام مخضرفاتی مثل تکنیک های اب دوغ خیاری رایج در تمام پیج ها نظیر عصر اکواریوس و تکنیک پاکسازیو تکنیک هوانوپونوپونو و ……. نیست.

    حرفهای شما سادست. حرفهای شما دور از حاشیه ست. اینو از همون روزای اولی که با شما اشنا شدم درک کردم که شما حرفیو برای راضی نگه داشتن ادمها نمیزنید.

    البته این حرفهای ساده شما برای همه قابل درک نیست چراکه من به وصوح دیدم که ادمها به جای اینکه دنبال اصل باشن بیشتر بدنبال همین تکنیک ها و راهای جدید هستند تا بتونن به هدفشون برسند.

    البته من خودم هم ازین قاعده مستثنی نبودم و پارسال در یک برهه ای منحرف شدم از مسیر.

    و بدنبال یکی از بچه های همین سایت که هرفهایی از قران میزد ولی وقتی چندتا دورشو شرکت کردم دیدم دقیقا برای جذب مخاطب و ادامه دوره هاش داره هررررررررررررررر چیز بیربطیو به خدا و قران و قانون ربط میداد.

    خداروشکر زود متوجه شدم و برگشتم

    خلاصه که خداروشکر میکنم برای اینکه دارم از وجود شما بهره میبرم.

    و روز به روز نتایجم داره بهتر و بهتر میشه

    و همیشه به همه گفتم که استاد عباس منش پیامبر زمان ماست و چه پیامبر دوست داشتنی هم هست.

    خدا رو صد هزار بار شکر که هدایت شدم به سمت شما و اشنایی با اموزه های شما.

    براتون ارزوی موفقیت میکنم استاد جاااااااااااااان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1844 روز

    سلام بر همه عزیزان

    آخرین روز سفرنامه فصل چهارم

    با این سفرنامه من هدایت شدم ب خرید روانشناسی ثروت واقعا این فایل ها اسمش رایگان نیست اما تا بها ندیم قدر چیزی نمیدونیم من به شخصه میرم سراغ محصولات روشون کار میکنم بعد با عشق و قدردانی بیشتر میام رو فایل های دانلودی که هرکدوم مجزا هزاران آگاهی ازش تزریق میشه که شاید تو محصولات و دوره ها یسری هاش گفته نشه پس بالاترین ارزش ها رو داره البته که ما باید اصل و بچسبیم که تو همه دوره ها ازش گفتین من خودم مدام دنبال جدیدترین بودم هی منتظر بودم فایل ها تموم بشه برم سراغ بعدی تموم بشه زود برسم به جدیدترین فایل و باهم پیش بریم اما خیلی وقته این موضوع رو استاپ کردم و الان خیلی از فایل هایی که تازه روی سایت گذاشتین و ندیدم حتی چند وقتی نشانم و نمیبینم که فایل های جدید نباشه تصمیم گرفتم پله پله و تکاملی مسیرم و برم شاید بالای ده بار بگم به جرات این فایل و دیدم اما هربار برام تازگی داره و انگار که مطالب جدید میشنوم همین فایلی که توش از دنبال جدید نرفتن ها صحبت میشه اما انکار هربار برای من جدیده هربار از زاویه ای به نکاتش تفکر میکنم و الانم به شفافی برام نشون داد که بسم الله برو همینایی که بلدی رو اجرا کن همینایی که تو کل سفرنامه بعنوان تمرین هم کامنت گذاشتی هم تو دفترت یادداشت کردی و برو اجرا کن استاد اعتراف میکنم هنوزم این که به موضوعات از زاویه ای نگاه کنیم که بهمون احساس بهتری بدهد و من توش مشکل دارم و اگه همین و بتونم اینقدر تمرین کنم اینقدر اگاهانه کنترلش کنم تا برام راحت و بدیهی بشه کلی افتادم جلو تو این چند وقت یکی رو احساسم خیلی کار میکنم یکی همین موضوعی که اشاره کردم که همشون پکیج همدیگن البته (کنترل ذهن کنترل نجوا ایمان توحید ) همه توش هست اما دو تا اصل و برداشتم وزنه رو سنگین نکردم همین دو تا رو عالی انجام بدم وزنه سبک میشه و میشه وزنه های دیگه ای هم برداشت

    سفرنامه 27روز بود یعنی کمتر از یک ماه تو یک ماه تمرکز لیزری برای من جواب داد و پاداشش شد خرید روانشناسی ثروت همین تمرکز و برای ثروت بزارم بعد هربار اتمام جلساتش اگه تعهدی کار کنم نتیجه میگیرم و ادامه دادنش باعث تحول عظیمی در زندگیم میشه چون من قبلا هم جواب گرفتم از خرید دوره عشق و مودت از کار کردن و اتمام قدم اول جواب گرفتم و ادامه دادم و ادامه میدم و میدونم و ایمان دارم قراره اتفاقای عالی و معجزه وار برام بیفته ️

    خدایا سپاسگزارم از بودن در مسیر توحید از بودن در سایت عباسمنش از معجزه ها و برکاتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    بهناز عادلی فر گفته:
    مدت عضویت: 521 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به آسانی و با عزت

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیزم

    استاد من این فایل رو با پوست و گوشتم درک کردم.

    چون من خودم از اون آدم هایی بودم که همیشه دنبال فرعیات بودم.تمام عمرم.

    من 10 سال یوگا کار کردم و همش دنبال باز کردن چاکراها، چاکرا درمانی، مانترا درمانی ، آهنگ هایی با فرکانس های خاص برای درمان فلان بیماری، برای جذب فلان خواسته، که الان اسماش یادم نیست، دنبال همه اینا رفتم.

    به جای اصل تمرکز روی حرکات یوگا دنبال فرعیاتش بودم.

    فلان حرکت فلان چاکرا رو باز میکنه، فلان چاکرا که باز بشه چه اتفاقی میفته ، یوگی ها چه اعتقاداتی دارن و …

    حتی کلاس چاکرادرمانی هم میخواستم برم که دوستم رفت و من شانس آوردم اون زمان پولش رو نداشتم وگرنه اون رو هم میرفتم.

    یعنی از اون آدم هایی بودم که هر چی میشنون قبول میکنن و دنبالش میرن.

    حتی یوگای خنده یا خنده درمانی که اینو دیگه کلاس هاشو رفتم.

    و الان مدرک یوگای خنده از دانشگاه بنگلور هند رو دارم از دکتر مادان کاتاریا

    تازه اینا مال قبل از این بود که با مباحث موفقیت آشنا بشم.

    یه دوره ای مباحث مثبت اندیشی رو توی شهرمون رفتم(تکنیک های فرعیات قانون جذب)

    و چه احساسی به من دست داده بود از اینکه راز جهان رو کشف کردم و چه آگاهی هایی دارم ، و همه جا میشستم در موردش صحبت میکردم.

    همه منو تشویق و تحسین میکردن که چه خوب حرف میزنی.

    برای همه مشکلات جواب داشتم، همه رو راهنمایی میکردم.با همون دانش ابتدایی خودم ( و فرعیاتی که بلد بودم) سخنران مجالس بودم و همه هم منو تشویق میکردن.

    همه میگفتن بهناز یکم برامون حرف بزن حالمون بهتر بشه.

    زنداییم میگفت بهناز دایی ات رو نصیحت کن، یعنی فکر کنین زنداییم به من بگه دایی ام با اون سن و سال رو ، که بزرگ فامیل هست رو ، من ، نصیحت کنم و براش حرف بزنم.

    دوستم زنگ میزد و از مشکلاتش میگفت و من ساعت ها براش صحبت میکردم ، و همیشه میگفت وقتی بهت زنگ میزنم حالم خوب میشه، میگفت تو باید مشاور بشی.

    همه جا مورد عزت و احترام بودم.

    اون حرف های خوب زدن ها، اون خنده درمانی ، اینکه میتونم حال بقیه رو خوب کنم ، اینکه یه مهارتی دارم که میتونم روی دیگران تاثیر بذارم ، پس به یک دردی میخورم ، پس آدم مفیدی هستم ، اینا به من یک اعتماد به نفس کاذبی داده بود.

    اما در عمل : همون زندگی قبلی، همون روابط ، همون میزان درآمد ( که البته خانه دار بودم ) ، همون زندگی ،

    فقط حسم نسبت به خودم بهتر شده بود که من آدم به درد بخوری هستم.

    تا اینکه دیدم این قوانینی که دارم به همه میگم برای بزرگترین خواسته من جواب نداد.(چون فرعیات بود و من اصل رو رعایت نکرده بودم )

    و کلا از قانون جذب و اینا زده شدم و …

    تا اینکه توسط یکی از دستان مهربان خداوند با شما آشنا شدم.

    و اینجا بود که من فهمیدم اصل چیه و من چرا جواب نمیگرفتم.

    آره، من تمام عمرم دنبال فرعیات بودم.

    الان که یاد گرفتم فقط روی خودم کار کنم و زیپ دهنم رو ببندم چقدر حسم بهتره، چقدر زندگیم زیباتر شده، و الان بدون جلب توجه دیگران و نیاز به تایید دیگران حسم نسبت به خودم بهتر شده.

    چقدر احساسم با خدای خودم بهتر شده، چقدر هدایت های خداوند رو میفهمم، صدای خداوند رو میشنوم.

    یعنی بعضی وقتا این قدر دقیق جواب سوالاتم رو میده ، جواب نجواهای ذهنم رو میده که از شدت شوق و اشک نمیدونم چه جوری ازش سپاسگزاری کنم.

    دلم میخواد فریاد بزنم خدایا شکرت.

    آره الان من دارم با اصل زندگی میکنم.

    یاد گرفتم ورودی هامو کنترل کنم،

    یاد گرفتم نگاه زیبابین داشته باشم به همه چیز،

    یاد گرفتم وقتی نجواها میاد سریع مینویسم و با کمک خداوند نجواها رو خاموش میکنیم.

    یاد گرفتم احساسم رو خوب نگه دارم،

    یاد گرفتم اتفاقات رو از زاویه خوب ببینم.

    یاد گرفتم زیپ دهنم رو ببندم و نخوام انرژیمو هدر بدم برای راهنمایی دیگران، نصیحت دیگران یا قانع کردن دیگران،

    یاد گرفتم خوبی های آدم ها رو ببینم و تحسینشون کنم،

    و ….

    هر چند بعضی وقتا خطا میکنم، ولی دارم تکاملم رو طی میکنم،

    و از خداوند میخوام به من کمک کنه همیشه توی این مسیر بمونم،

    این احساس خوبی که نسبت به زندگی دارم،

    نسبت به خدای خودم، نسبت به حضور خداوند و احساس حضورش تو زندگیم دارم رو با دنیا عوض نمیکنم.

    خدایی که دست منو گرفته و داره منو به سمت خواسته هام میبره.

    قدرت آسمان ها و زمین رو پشت خودم دارم و دلم گرمه به حضورش.

    چقدر توکل کردن رو یاد گرفتم،

    چقدر تقسیم کار با خدا رو یاد گرفتم،

    چقدر براش مینویسم و به آرامش میرسم،

    چه احساس خوبی از همصحبتی باهاش دارم،

    بهترین دوست، بهترین مشاور ، بهترین همصحبت ، بهترین حامی برای من هست.

    و اینا به خاطر تمرکز روی اصله.

    من راه های زیادی رو رفتم برای آرامش، برای حس خوب ، برای خوشبختی ، برای موفقیت،

    یک کتابخونه دارم بیشتر از صد تا کتاب در مورد روابط ، ثروت، موفقیت ، و …

    چه مشاوره هایی که رفتم برای داشتن یه ذره احساس بهتر.

    برای روابط بهتر،

    بیشتر از 60 جلسه مشاوره رفتیم با همسرم،

    به جرات میتونم بگم این سایت بی نظیر ترین مسیری بوده که رفتم، این قدر خودم رو درک کردم، علت مشکلاتم رو درک کردم، ترمزهامو پیدا کردم ، خودم رو دارم کشف میکنم، یعنی یه چیزایی از خودم از ناخودآگاه خودم پیدا میکنم که صد تا مشاور نمیتونه برام انجام بده،

    و بی نیاز شدم از همه کتاب ها، از مشاوره رفتن ها .

    من تفاوت رو دارم در خودم میبینم.

    و میخوام از بزرگترین هدایت خداوند در این پروژه خانه تکانی ذهن بگم .

    اول از همه واقعا سپاسگزارم از خانم شایسته عزیزم بابت این پروژه .

    این پروژه خانه تکانی با من چه کرد.

    وقتی وارد این پروژه شدم درگیر چالش سلامتی بودم.

    اینم بگم که برای سلامتی ام، برای مشکلم، هزار تا راه فرعی رو رفتم، از طب سنتی، تا طب مدرن، از فلان دکتر تو فلان شهر ، از فلان روش ، و …

    ولی جوابی نگرفتم(طبیعیه، چون فرعیات بودن)

    و در طول این پروژه ، هر فایلش یه نکته ای برام داشت برای سلامتی.

    از باور سلامتی، از سیستم ایمنی بدنم، از نحوه درخواست کردن از خداوند، از اعتماد به قدرت خداوند و اعتماد به قدرت بدنم و …..

    و یه جورایی مطمئن شدم برای خرید دوره قانون سلامتی.

    یه نشانه هایی دیده بودم،

    هر چند ذهنم نجواهایی میداد که شاید جواب نده، اسم بیماری تو نیومده ، و …

    ولی هر بار که یه نشانه ای میامد مطمئن تر میشدم که باید این دوره رو بخرم.

    و گفتم خدایا پس خودت پولش رو جور کن که بتونم بخرم دوره رو.

    چند روز پیش وقتی درد جسمانی ام خیلی زیاد شد، که دیگه تحمل درد رو نداشتم، گفتم خدایا من تسلیمم، منو هدایت کن، من هر کاری که فکر میکردم درسته انجام دادم، دیگه نمیدونم چیکار کنم، اگه باور اشتباهی دارم، اگه ترمز ذهنی دارم، خودت بهم بگو ، منو هدایت کن، واضح به من بگو چیکار کنم، اگر هم باید دوره رو بخرم ، پولش رو برام فراهم کن.

    همون روز فایل 23 خانه تکانی روی سایت قرار گرفت.

    هر چند اون روز من به خاطر دردم نتونستم فایل رو گوش کنم و فرداش فایل رو دیدم.

    و گفتم برم ببینم خداوند چی میخواد به من بگه، چون تو تمام فایل ها خداوند یه نکته ای به من میگفت.

    وای که اون فایل چه فایلی بود.

    یعنی استاد دقیقا توی اون فایل جواب تمام ابهامات من رو دادین، و چنان واضح خداوند به من گفت جواب مشکل تو ، توی دوره قانون سلامتی هست که دیگه جای شک و ابهام برام نموند.

    و شبش اون مقداری که کم داشتم هم به حسابم واریز شد.

    و خداوند منو هدایت کرد به خرید اون دوره.

    و من شنیدم صدای خداوند رو.

    واضح واضح به من گفت چیکار کنم.

    من اصل رو خریدم.

    اصل سلامتی، قوانین اصلی سلامتی رو.

    و فوق العاده فوق العاده خوشحالم.

    هم از خرید دوره،

    هم از هدایت خداوند، از اینکه خداوند با من صحبت میکنه، و جواب منو میده ، واضح و محکم .

    بدون شک و ابهام.

    فقط کافیه ازش درخواست کنم.

    آره این احساسم با خداوند رو با دنیا عوض نمیکنم.

    از خداوند میخوام کمکم کنه همیشه تو مسیر اصل و درست بمونم.

    و روز به روز تکاملم رو بیشتر طی کنم.

    استاد بی نهایت بی نهایت ازتون ممنونم.️️

    اینجا این سایت فوق العاده ترین ، آرامش بخش ترین جای دنیا برای منه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1011 روز

    به نام تنها فرمانروا وعاشق هستی

    سپاسگزارم برای این فایل این قدم این تمرکز رو قانون

    سپاسگزارم برای این اگاهی اصل که بهم بخشیدی وتغییری در ان نیس و مرا تو عمل به این اصل حرفه تر میکنی

    رب از دونه دونه دستا و نشونه ها واضح و عاشقت شکر

    قانون اصل چیه

    احساس خوب داشتن اتفاقات خوبه

    ینی وردی ها فکر احساس خوب باور های خوب میسازیم و اینطوری کارها ونتایجم عالی میشه

    عمل بهش چیه

    من قدم های اصلی

    باورسازی مرور قانونه

    مرور مهارتم طراحی و توش همیشه حرفه ای باشم با تمرین اصلم نه اینکه دنبال اطلاعات جدید باشی

    امروز گام بعدی گوش کردم و توی پروژی گام به گام هستم احساس میکنم دیگه برام چیز جدیدی نیس وتکراری هست

    استادمو تحسین میکنم دیگه به جای تکنیک جدید رفته روی عمل کرن تمرین حرفه ای تر شدن رو اصل

    رو تکنیکی که جواب داده

    من این دو قدم اصلی که برمیدارم احساس میکنم جواب داده

    تنهایی

    چقد موضوع توجه به اصل چقد به موضوع تمرکز لایو قبل نزدیکه

    من زبیشتر زمانم ارتباطم تنهایی ویژه ام فهمیدم خواسته خودم بوده

    دلم میخاد استقلال داشته باشم کاری انجام بدم صفر تا صدشو بلد باشم سعی میکنم همه کترو تو دستم بگیرم ولی از خودش خدا تنها فرمانروا قدرت وعالم جهان هدایت ویژه شو میطلبم

    و میدونم کاری جز اجابت بلد نیس

    درس طلایی

    تکرار هست

    استاد میگفت یه فایل میاد گوش میکنی یه بار اوکیه فهمیدم ساده بود بله ساده هست ولی برای درک کاملش با تکاملی باشی

    ینی مرور مرور کنی هر روز قانون سعی تو بکنی واقعا شوق داشته باشی واقعا هیجان و به درستی کارت ایمان داشته باشی

    یه حسی میگه یه سری اطلاعات اموزش که گرفتی جواب داد دیگه اطلاعات باعث گمراهیت میشه وتو باید خیلی راحت ادامه بدی

    زهرا باور سازی و طراحی تو ابدیه

    زهرا برا تو جواب داده طرح ها ارزشهایی که قبلا فکرشم نمیکردی میسازی ینی پیشرفت و یادته

    وقتی میخاستی طراحی کنی چقد برات لذت داشت وتو همیشه کار داشتی ولی انتخاب باخودت کارت کاره درست بازی عشق باشه ارزشمند ویا بی ارزش

    من از خودش فرمانروام هدایت میخام که هر قدم و کاری که باید بکنم برامم روشن کنه و عالی انجام بشه

    مثال حسن یزدانی قهرمان کشتیکه حریف هارو راحت میخابونه رو تکنیک ویژه اش که جواب گرفته هر روز همیشه تمرین داره برای همین حرفه ایه وگرنه هر وقت دست از تمرین برداره و مرور تکنیک اش مرورو قانون اصل برداره متوقف میشه وهمیشه با عشق ادامه میده

    دمت گرررم

    منم میخام همینجور باشم ادامه روی قدم باورسازی

    قدم طراحی قدم خانه داریم

    این هارو عالی انجام بشه

    یه نکته ای هست استاد میگه شاید قدم اولو کمی سخت برداری و تمرکزی خالص بخواهد ولی کم کم توش حرفه ای میشی وبرات اسون تررم میشه

    برداشت اول 1403/8/9

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1861 روز

    سلاااااااااام

    استاد این چیزی رو که میگین من کاملا متوجه شدم چون اینمدلی بودم الان خیلی کمتر شدم ولی منم همش دنبال این بودم یادمه برای به صلح رسیدن با خود سراغ کتاب رفتم کلاس رفتم پادکست نمیدونم یه اسم سختی داشت هواپونو همچین چیزی همش میگفتم متاسفم منو ببخش دوستت دارم خب ذره ای که در من هیچکدوم اثر نکرد سراغ چاکرا رفتم سراغ علم چینی رفتم ووووو

    حتی تو رژیم غذایی هم اینمدلی بودم یه کتاب میگف گیاه خوبه که بخوری فلان کتاب میگف نه یه دکتر میگف خوبه بخور اونیکی دکتر میگف نه که خب بعدها من با قانون سلامتی اسنا شدم گفتم اینا چی میگن اصلا بابا:) ولی الان واقعا تو سایتم یا دارم فایل گوش میدم یا کامنت میخونم و تمام نتایج عالی زندگیمم کارکرد با همین اصله

    امروز خیلی روز پر برکت و پراز اگاهی بود برام دیشب با دوستام و ابجیم رفتیم تعاتر کلی خندیدیم و از اونجایی که اومذیم خونه یهو حال خواهرم بد شد و فرداش که امروز باشه رفتن با مامانم دکتر منم رفتم سرکار وقتی زنگ زدم ب مامانم که حال ابجیمو بپرسم مامانم گفت قرارع ازمایش خون بده منو میگی سکته کردم یعنی ذهنم دور از جون تا مرگش پیش رفت انقدرررر ذهنمو کنترل کردم که اروم شدم و بعد مامانم زنگ زد که حال ابجیم خوبه و دکتر گفته هیچی نیس هی با خودم گفتم با هر منطقی حالت بد شه اتفاق بدی برات میفته خواهر تو قبل اینکه خواهر تو باشه مخلوق خداست و مطمعن باس خدا ذره ای بهت اسیب نمیزنه ابجیت خودش بچه همین سایته خدا داره مطمعنا اونم داره ذهنشو کنترل میکنه که بعد خداهم جواب منو داد چون اروم شدم و بعد که مامانم گف حال خواهرت خوبه خداروشکز

    از اینجا به بعدو که میخام بنویسم هنوز خودم هم عشق کردم هم هنگ کردم از سرکارم که برگشتم رفتم سوپرمارکت و یه بیسکوییت ترد بزداشتم به صورت کاملااااا ناخوداگاه یعنی من سلیقم تو خوراکی همیشه ثابته دنبال کیک بودم و برداشتم همون موقع گفتم این تردو چرا برداشتم برم بزارم سرجاش دیگه اینهمه کیک برداشتم بعد یه حسی گف ولش کن میخوری دیگه منطق گف برا خواهرت پسته بخر بخوره که خریدم اومدم خونه داشتیم از اتفاقات امروز میگفتیم بهم دیگه از هدایتایی که اونا شدن تو بیمازستان که ادما چقدرررر باهاشون خدایی رفتاز کردن و از کنترل ذهن هم گفتیم و داشتیم حال میکردیم همون لحظه مامانم برا ابجبم چای اورد و با قند داشت میداد بهش بعد دیدم جفتشون میگن قند من من میکنن گفتم چیه گف اخه دکتر گف چیز شیرین نخور فعلا فقط شور بخور منم گفتم خب من بیسکوییت ترد خریدم بیا باهاش بخور یهو دیذم چشمای جفتشون از حدقه زد بیرون به هم نگاه کردن من گفتم چیههههه گفتن دکتره گف خواستی بیسکوییت اینا بخوری ترد بخور

    وای استاد الان که دارم مینویسم تمام موهای بدنم سیخه یاد شوینده شما افتادم که افتاد جلو پاتون و مریم جون میخواستش دقیقا همون حس منم ماجرارو تعریف کردم که بابا من اصلا نمیدونم چرا اینو خریدم و میخاستم بزارم سرجاش که اینکارو نکردم گفتم بعنی قشنگ اسم بیسکوییت تردو اورد که جفتشون گفتن اره

    مامان من که تو این داستانا و فضای هدایت اینا نیس گف واقعا با خدا باش و پادشاهی کن حالا قطعا خود خواهرم کامنت میزاره و از زاویه دید خودش خواهد نوشت ولی من هم خوشحال بودم هم کریه داشتم هم تو شوک بودم چقدر امروز هرکدوممون خدارو در قالبای متفاوت دیدیم که مامانم رفته تره باز میوه خریده و موجودیش کم اومده فروشنده گفته عب نداره ببر بعدا بیا پولشو بده و پرستارای خواهرم تو بیمارستان که خدایی ترین روشون رو نشون خانوادم دادن و اینم خودم که هدایت شدم به خرید یه بیسکوییت همونجا بهشون گفتم واقعا اگه الان پایان رندگیم باشه راضی هستم چون در بالاترین احساس فرکانسی مثبت بودم که خدا اینطوری خودشو تو زندگیمون نشون داد که ما متوجه شدیم خدایا شکرتتتتتت از هدایتت وای که چقدر خوشحالم استاد جانم بازم مرسی دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: