live | باورهایی برای امکان پذیری آرزوها - صفحه 26

344 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1487 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان خوبم

    خدایاهرانچه دارم ازان توست وازتوبه من رسیده است

    تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهای منه

    گام هفتم:

    هیچ محدودیتی دراین جهان وجودنداره ومن میتونم به همه ارزوهای خودم برسم

    تضادهادوست ماهستندوباعث میشن که ماحرکت کنیم وخواسته هامون روبهتربشناسیم

    مثل زمانی که من ماشین نداشتم وخدابهترازاون ماشینی که میخواستم بهم دادچون به خداتوکل کردم وازش خواستم بااحساس خوب

    افرادموفق روتحسین کنیم وبگیم اگراون تونسته به این جایگاه برسه منم میتونم

    چون ثروت دراین جهان هستی بینهایته وخداوندقدرت مطلق هست وماوخدایکی هستیم ومن مسئول زندگی خودم هستم ومیتونم به تمام ارزوهام برسم

    خداونداسمان هاوزمین رومسخرمن کرده چون من قدرتمندم

    به ایده هایی که باشرایط الان من قابل اجراست عمل کنم نه این که فقط روی باورهام کارکنم وپول به سمت من بیادایده هاهم تکاملیه وهرروزبهتروبهترمیشه

    هرچی روی باورهات کارکنی ایده های بهتری به ذهنت میرسه کافیه بندکفشاتومحکم ترکنی وحرکت کنی ونترسی وبدونی که خداهدایتت میکنه

    خوشبختی احساس خوبه خیلی هاهستندخیلی ثروتمندهستنداماحالشون خوب نیست وارامش ندارند

    اخرش همه چی برمیگرده به احساس خوب

    ثروت به صورت طبیعی واردزندگی مامیشه کافیه ماذهنمون روکنترل کنیم

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1308 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    خدایا شکرت بخاطر این همه ثروت و نعمت و فراوانی و امکانات فوق العاده و زیبایی های بی نهایتی که تو این فایل دیدم

    خدایا شکرت که با دیدن این همه نعمت و فراوانی کلی خواسته در من بوجود اومد که منم میخوام به این همه فراوانی، زیبایی و آزادی برسم

    خیلی خوبه که از تضادهایی که بهش بر میخوریم بتونیم خواسته هامون و مشخص کنیم و در راه رسیدن به خواسته ها با انگیزه با ایمان حرکت کنیم وقتی بدونیم رسیدن به خواسته ها امکان پذیره اگه قانون شو بلد باشیم و طبق قوانین عمل کنیم

    خدایا شکرت که هربار با مرور قانون که خودم هستم که خالق زندگی خودم هستم بیشتر باور میکنم ایمانم بیشتر میشه به ادامه دادن این مسیر و دنبال کردن خواسته و آرزوهام،چون خداوند هیچ محدودیتی برام قرار نداده و من میتونم هر آنچه که بخواهم و در زندگیم خلق کنم

    خدایا شکرت بخاطر این قوانین ثابت و بدون تغییرت

    برای اینکه به خواسته هام برسم قدم اول اینه که روی خودم کار کنم (ایجاد باورهای درست)

    قدم بعدی اینه که به ایده هایی که خداوند میگه عمل کنم اون ایده هایی که با شرایط فعلی من میخونه نه ایده هایی که خیلی با شرایط کنونی من فاصله داشته باشه

    و ایده های خداوند هم همیشه بصورت تکاملی گفته میشه هر بار که روی باورهام کار میکنم و به ایده الهامی عمل میکنم خداوند ایده های بهتری به من میگه جوری که این روند تکاملی طی بشه

    و هر بار بهتر و بهتر

    اما باید یادت باشه زینب جان که رسیدن به خواسته هات نیست که برات خوشبختی میاره

    خوشبختی واقعی رو زمانی تجربه میکنی که از همین جایی که الان هستی با کنترل ذهنت و رسیدن به احساس خوب، با سپاسگزاری بخاطر همه ی نعمت ها وزیبایی های زندگیت و جهان اطرافت با لذت بردن از تک تک لحظه هایی که حضور خداوند و توی زندگیت احساس میکنی و خلوت و راز ونیازی که باهاش داری باید بچشی این طعم لذت بخش خوشبختی و سعادت رو

    احساس سعادتمندی داری چون فهمیدی که تو قسمتی از خداوندی احساس سعادت میکنی چون قدرت خلق کنندگی داری،احساس سعادت میکنی چون خداوند زمین و آسمان هارو به تسخیر تو در آورده احساس سعادتمندی میکنی چون خدایی رو داری که هر لحظه کنارته،همواره داره هدایتت میکنه،همواره داره پاسخ درخواست های تورو میده

    احساس سعادت و خوشبختی میکنی چون داری از مسیر زندگی لذت میبری آرام آرام داری ظرفتو برای دریافت نعمات خداوند بزرگ و بزرگتر میکنی

    پس بهترین لحظه برای تجربه ی خوشبختی همین لحظه ی حاله.

    در پناه رب العالمین شاد و سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2156 روز

    بنام خدای هدایتگر به سمت خواسته ها در بهترین زمان و به راحترین شکل

    امشب شب آرزو هاست

    به همین بهونه میخام ردپا بزارم

    امروز به یه تضاد بد خونوادگی خوردم و از اونجایی که شاگرد استادم و دانشجو دوره 12 قدم یاد گرفتم که هرچقدرم حق داشته باشم نباید تو حال بد بمونم و دستمو نکنم تو آتیش

    به همین خاطر سیستم رود برداشتم و زدم بیرون

    اومدم کافه لمیز تو ونک و دارم با حال خوب کامنت میذارم چون ترکیب پیاده روی و قهوه و یادآوری قانون حال خوبمو برگردوند .

    خب بگم از آرزو هام

    ارزوهایی که از بچگی تصویرش تو ذهنم هک شده

    من از بچگی خیلی بلند پرواز بودم و از خدام خیلی چیزا میخاستم

    به همین دلیل از 1400 از شهر کوچیکمون به تهران مهاجرت کردم و دوست دارم اول ایران و بعد دنیارو بگردم

    تو زندگیم خیلی تضاد داشتم . بزرگترین تضادی که اذیتم میکرد دختر بودنم بود

    چون خونوادم منتظر پسر بودن که من به این دنیای زیبا اومدم

    بخاطر همین از بچگی نمیتونستم این تفاوت هارو بپذیرم و بخاطر دختر بودنم مثلا یسری از کارارو نکنم

    مثل پسرا میرفتم رو درخت و …. که ثابت کنم من چیزی کم ندارم .

    خیلی از تایم هامو بخاطر ثابت کردن این حس به خودم تو زندگیم هدر دادم و کمتر لذت بردم از زندگیم

    خب اینکه هوای خونوادم و پدر مادرمو داشته باشم بهم حس خوبی میده

    فردا مامانم داره میاد پیشم و خیلی خوشحالم از این ولی یه وقتایی ثابت کردن خودت حتی به خودت سخت میشه ….

    خب برگردیم به آرزو هامون

    من دوست دارم صاحب یه بیزینس موفق باشم

    هر جای دنیا که دلم میخواد برم و پول بسازم

    بدون نگرانی پول خرج کنم و آزاد باشم

    تا الان در حد خودم و انرژی که گذاشتم نتجه گرفتماااا

    الانم پروژه ای کار میکنم و محدود به فضا و مکان خاصی نیستم

    درآمدم رشد کرده

    خوشتیب تر شدم راحتر پول میسازم و خرج میکنم ….

    متوکل و موحد تر شدم ….

    ولی خب هنوز کلی سفر عالی و تجربه فوقالعاده مونده که جاشون تو زندگیم خالیه و مشتاقم دنبالشون کنم

    برررم لیست آرزوهامو کتبی بنویسم که امشب فوق العادست فرکانس

    ———-

    همه چیز برمیگرده به باروهای من

    بله —

    همونجور که با تغییر باورهام الان انقدر زندگیم تغییر کرد قطعااا حتما میتونم به خواسته های دیگم برسم

    در حال حاضر دارم دختری رو زندگی میکنم که چند سال پیش تو ذهنم ساخته بودمش

    خوشکل و خوشتیپ و حرفه ای و اعتماد بنفسی که هر روز داره بهتر و بهتر میشه

    خدایا کمکم کن متوکل تر باشم و از خودت بخوام

    در پناه الله مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2857 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    سلام به همگی

    گام هفتم – باورهایی برای امکان پذیری ارزوها

    خیلی سخت بود برام نوشتن وقتی گوش میدم وتمام باورهای محدود کننده میبینم سر کلشون پیدا میشه چه حین گوش دادن چه بعد‌ش چه قبلش

    خدایا خودت کمک کن تسلیم این مسیر بشم

    خدایا کمکم کن ایمان بیارم وقتی اسم از تحقق ارزوها میاد و خودم فرسنگ ها میبینم و اینو یه امر نشدنی میبینم

    نه اینکه نشه چون تو رو باور ندارم

    چقدر من توی این مدت روی اراده خودم حساب کردم چقدر توی این مدت نشون دادم که بگم من قوی هستم من اراده کنم فلان میکنم ولی چیشد نتیجه ش؟؟ جز سرزنش هیچ دستاوردی نداشته برام

    جز سرزنش خودم هیچ نداشته

    من این مسیر ادامه میدم

    اونقدر که سر از ارزوهام در بیارم

    اونقدر که خودم توی ماشین مورد علاقم ببینم

    اونقدر که خودم توی خونه خودم کنار شومینه توی بغل عشقم ببینم

    اونقدر که توی کارم یک بیزینس وومن بشم که علاقم بشه توب کار خودم پولسازترین بشم

    اونقدر که عشق رو در پول و رابطه و هدفم بی قید شرط حس کنم

    اونقدر که فقط چندین چند خونه داشته باشم

    اونقدر که پولهای خوب بسازم ، با عزت توی این کشور راه برم، به شهرت نیک برسم

    خدایا بهم کمک کن که هر روز متعهدتر بشم در عمل به قوانین

    امروز متوجه چیزای درونم شدم که در لحظه اول حالم از خودم بهم خورد بخاطر این چیزایی که دیدم

    واقعا این یه پیشرفت کوچیکه که من دارم ارام ارام دلیل حال بدم میفهمم

    دارم دلیل احساس های بدی که توی وجودم احساس میکنم میفهمم

    خدایا من هدایت کن، تازه دارم میفهم شرک رو تازه دارم میفهمم که چطور چنبره زده به زندگیم

    چسبیده شده جزیی از زندگیم

    خدایا هدایتم کن هر روز بهتر بهتر بشم، متعهد تر بشم

    تمام تلاشم اینکه به تو پناه ببرم

    هدایتم کن یا رب

    با ایمان مریم درویشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2616 روز

    به نام خدای مهربان و روزی رسان

    سلام و احترام

    گام 7/ باورهایی بزای امکان پذیری آرزوها

    1) آرزوهایم در دسترس بدانم و باور کنم که میتونم اون ها رو به دست بیارم وقتی که باورهایم درست شود.

    (( خب افرین.. برای تبدیل این جمله به باور اقداماتی عملی که الان میدونم در جهت ارزوهام میتونم انجام بدم اینه که مثلا بزای خودم دریم بورد درست کردم و حتی عکس این خونه شما رو توی دریم بوردم گذاشتم. هر وقت ماشینی یا خونه ای که زیباست میبینم به جای حسادت کردن و چرت و پرت گفتن سعی میکنم همون لحظه با صدای بلند بگم ماشالا خدایا شکرت بیستر بهش بده یا خدایا شکزت پس منم میتونم،، روی تقویت زبان انگلیسیم هم دارم کار میکنم تا اروم اروم اماده شم بزای مهاجرت به امریکا و بیام برم توی یکی از این خونه های این مدلی ))

    2) خوشبختی یعنی لذت بردن از لحظه ها و سپاسگزاری بابت داشته ها

    (( خب افرین،، برای تبدیل این جمله به باور دارم تمرین کدنویسی خواسته ها رو انجام میدم و من باید ناخوداگاه بتونم از دیدن کوچکترین چیزهای قشنگ لذت ببرم ))

    3) بزای رسیدن به خواسته هام و تجربه اون ها من نیاز دازم به باور داحساس لیاقت

    (( خب افرین .. بزای تبدیل این جمله به باور من یه حساب بانکی مجزا بزای خودم درست کردم و اون رو مخصوص کیف پول سایت قرار دادم و دارم پول توش میریزم و دارم پول جمع میکنم تا دوره ی احساس لیاقت رو بخرم .. خوبیش چیه ؟؟ اینجوری هدر رفت و پرت پول من کم میشه و به جای خریدن چیزهای بیهوده پولام زو جمع میکنم و یک محصول ارزشمند میخرم و اینجوری وقتی از اون حساب بانکیکه که اون رو کیف پوله سایت قرار دادم خرج کنم و محصول بخرم دیگه به خودم احساس گناه نمیدم چون همون موقع به خودم میگم خب کیف پول سایته دیگه !! البته کاش توی سایت ،، ما کیف پولمون رو میتونستیم شارژ کنیم ))

    4) به ایده هایتان و دانسته هایتان عمل کنید.

    (( خب افرین ،، ولی مشکل اینجاست توی این قسمت خیلی ضعف دارم و اغلب به ایده هایم عمل نمیکنم !!! یعنی احساس عدم لیاقت نمیذاره ایده هایم را اجرایی کنم و یا اغلب ایده های ناکارامد دارم و یا هیچ یک از عملکرد هایم جواب نمیدهد که توی دوزه ی کشف قوانین زندگی متوجه شدم دلیلش احساس عدم لیاقته. ))

    5) راجب ارزوها و خواسته هاتون با کسی صحبت نکنید.

    (( خب افرین.. بزای تبدیل این جمله به باور مدتیه دارم تلاش میکنم که درموردشون با کسی صحبت نکنم اصلا ،، حتی تصویر دریم بوردم رو تا حالا به کسی نشون ندادم،، البته قصد دازم وقتی دریم بوردم کامل شد عکسش رو بزاتون ایمیل کنم ،، صحبت کردن راجب ارزوهام با دیکران طی تجربه ای که به دست اوردن باعث میشه که اون ها مسخرم کنن و فکز کنن توهم زدم ولی من میدونم که این یه توهم نیست بلکه حتما یک روز واقعیت زندگی من میشود و من حتما بهشون میرسم. دز واقع اون ارزوها به این دلیل به ذهن من خطور کردن ، چون من 100 درصد توانایی خلق اون ها رو دارم و اگر من توانایی خلقشون رو نداشتم اصلا به ذهن من خطور نمیکردن که !! چون هیچ چیز در این جهان شانسی و تصادفی نیست. بنابزاین شانسی و تصادفی این ارزوها به ذهن من خطور نکردن بلکه من حتما توانایی خلق اون ها رو دارم.

    ولی ممکنه به خاطر باور احساس عدم لیاقت که توی ذهنمه ،، این باوره اجاژه نده این توانایی زو توی وجود خودم ببینم و باوزش کنم. ولی به موقعش که ازوم اروم اون توانایی زو با کار کردن روی احساس لیاقتم باور کنم ، من حتما و 100 درصد به اون ارزوها میرسم…. اون توانایی چیه ؟؟ اون توانایی که درون منه چیه ؟؟ اون همون قدرت خداونده برای خلق خواسته هام ،، اون همون خداییه که با من و درون من حرکت میکنه و درواقع من اون خواسته ها رو با قدرت خلق کنندگی که خداوند در من به ودیعه نهاده حتما به دست میارم.. ولی چه موقع ؟ زمانی که روی احساس لیاقتم کار کنم و بتونم باور کنم که خدا با منه و توی وجود منه !! اصلا یه لحظه تصورش رو بکن که این ربی که تمام هستی ها و کیهان ها و منظومه ها و همه چیز رو خلق کزده و مذیریت میکنه و رهبری میکنه و هدایت میکنه ،، این رب با این قدرت بی نهایت ،، توی وجود من هم باشه !!! وااااااووو میدونی یعنی چه قدرتی دارم من ؟؟!! من اگر بتونم اونو توی وجودم باور کنم ،، هر کاری میتونم انجام بدم !!!! دیگه اون وقت نگران نداشتن پارتی نیستم.. دیگه اون وقت چشم انتظار مسئولین و پدز و مادر و ارث و میزاث نیستم. دیگه اون وقت از کسی متوقع نیستم چون به خودم میگم بابا من یه نیروی ماورایی توی وجودمه که بسیار قدرتمنده و اون وقت خندم میگیره بهم بگن پارتی نداری !!!

    ولی چون این باوره احساس عدم لیاقته توی ذهن من رقته ،، این اجاژه نمیده خدا رو توی وجودم باورش کنم و اگر بتونم این باور رو درست کنم بووووم بووووم بووووم تمام خواسته هایی که سال هاست ارزوش زو دازم وبه خاطر این ترمزه رخ نداده پشت سز هم رخ میده !! همون تزمز احساس عدم لیاقتی که توی کشف قوانین زندگی بهش پی بزدم !!

    ))

    خب اینم از رد پای من از گام هفتم، خدایا کمکم من گام ها رو تا انتها بردارم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1154 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عزیز و گرانقدرم و مریم جان عزیز تمامی دوستان گرامی.

    «باورهایی برای امکان‌پذیری آرزوها».

    اغلب ما آرزوها و خواسته‌هایی داریم که به زمینه‌های مختلف مرتبط میشه یعنی هم دوست داریم تو زمینه ی مالی به ثروت فراوان برسیم. هم دوست داریم همیشه سلامت باشیم و هم دوست داریم روابط خوب عاطفی و روابط خوبی با دیگران داشته باشیم.

    وقتی دقت بکنیم می‌بینیم که تو همه ی زمینه‌ها ما دنبال شادی و آرامش هستیم یعنی دوست داریم داشته‌هایی، داشته باشیم که باهاشون به آرامش و شادی برسیم. در اصل دنبال لذت بردن از هر چیزی هستیم .

    فکر می‌کنیم تا زمانی که به خواسته‌هامون نرسیدیم نمی‌تونیم شاد باشیم و اون آرامشی که می‌خواهیم داشته باشیم که این یک باور کاملا غلطی هستش که توی ذهن ما گنجونده شده. چیزی که خودم تا به امروز درکش نکرده بودم و دقیقاً مثل اکثریت فکر می‌کردم که باید ثروت زیاد وجود داشته باشه تا من شاد باشم. این نشون میداد که من در آینده سیر می‌کنم و از گذشته ی خودم فرار می‌کنم . در حالیکه لحظات حالم رو از دست میدم. هیچ وقت فکر نمی‌کردم می‌شود تو هر شرایط و موقعیتی بتونی ذهنتو کنترل کنی و کاری کنی که با هر آنچه که داری شاد باشی و از زندگیت لذت ببری.

    من اینو تجربه کردم که به خواستم رسیدم ولی به قدری ذهن مشوشی داشتم که نتونستم از داشتنش لذت ببرم . بنابراین به مرور زمان یاد گرفتم هر جایی که هستم با توجه به اون موقعیت و شرایطم باید کاری کنم که احساساتم کنترل و اینکه اجازه ندم گفتگوهای ذهنی و نجواها بهم حمله ور بشن . اینکه باورهایی تو وجودت بسازی که هیچوقت به هیچ دلیل و با وجود هیچ اتفاقی تو رو به شک و تردید نندازه . یعنی انقدر ایمانت مستحکم باشه که با قدرت بگی من مطمئنم به خواسته هام میرسم و بعد اون خواستتو رها کنی و بچسبی به لحظاتی که هم اکنون داریم می‌گذرونیم. این یعنی آرامش و وقتی که آرامش داشته باشی ‌میتونی برای خودت برنامه‌هایی بچینی که بتونی شادتر از قبل زندگی کنی . کاملا حرف استادعزیز، درسته که گفتن خوشبختی به داشتن پول و ثروت نیست. خوشبختی یه حس درونی که می‌تونی با امید و توکل حسش کنی . نمی‌دونم چرا طبیعت آدما اینطوره که همیشه دنبال نداشته‌هاشون هستن؟!! اکثراً چیزایی رو که دارن نمی‌بینن و زوم میکنن رو ، اون چیزایی که ندارن .البته در گذشته که شدید ولی الان به نسبت گذشته خیلی بهتر عمل می‌کنم و کمتر تمرکزمو میبرم سمت نداشته هام.

    کسی که نتونه خودشو تغییر بده و طبق عادتها و باورهای قبلیش پیش بره حتی اگه به ثروت برسه باز احساس خوبی نخواهد داشت.

    انگار طوری بزرگ شدیم که همیشه دنبال بهانه‌ای هستیم برای فرار از خوشبختی ! برای فرار از آرامش ! کسی مقصر نیست جز خودمون. اینکه افکار و باورهای اشتباهی تو ذهنمون جا دادیم.

    اینکه مثل عموم فکر می‌کنیم و مثل عموم رفتار می‌کنیم پس نتایجی هم مثل عموم دریافت میکنیم . همیشه فکر می‌کردیم هر کاریو که اکثریت انجام بدن، درسته. هیچ وقت به الگوها و اندک آدمهایی که زندگی‌های موفقی داشتن توجه و دقتی نکردیم. احساس کردیم چون این افراد کم هستن، شانس شبیه اونا شدن برامون کمه . اینکه استاد همیشه تاکید دارن اگه یه نفر کاری کرده پس ما هم می‌تونیم یکی از مقاومتهایی بود که خودم داشتم .

    اکثرمون توجیهاتی میاریم که به این دلیل و اون دلیل اون فرد تونسته ،ولی ما نمی‌تونیم . یعنی هنوز انقدر رشد نکردیم و باورپذیریمون انقد کوچیکه که خودمونو دور از رسیدن به خواسته‌هامون میدونیم . که همه ی اینا به عدم اعتماد به نفس و عزت نفسمون برمیگرده .اینکه در خودم حس لیاقت ببینم ولی با افکار و باورهایی که تو ذهنم هست مقاومت نشون بدم یعنی هیچوقت به اون چیزی که دلم میخواد نمیر‌سم.

    آرزو و خواسته‌های خیلی بزرگ که با توجه به شرایط و موقعیتمون دور از دسترس هستن هم می‌تونه باعث نرسیدنمون به خواسته‌هامون بشه . چون این نشون میده سطح توقعم از جهان خیلی بالاست در حالی که خودم هنوز دوره ی تکامل رو طی نکردم . وقتی من از پله ی اول بخام پامو بذارم به پله ی آخر ، طبیعتاً کاری نشدنیه و این توقع و انتظار بیجایی هستش که از جهان داریم . خیلیا اینجا جا میزنن و فکر می‌کنن به خواسته‌هاشون نمیرسن به همین جهت به افکار و باورهای غلطشون ادامه میدن .

    و در آخر فکر می‌کنن این رسیدن‌ها تو قصه‌هاست.

    مقایسه کردن آدمها به جای الگوبرداری و دیدن نتایج افراد با مقایسه ی جایگاه کنونی هم ، از عواملی هستن که افراد رو تو مسیر دلسرد می‌کنه.

    هرچقدر ایمانمون مستحکم‌تر باشه و زندگی و قوانین جهان رو بهتر درک کنیم بیشتر متوجه میشیم که رسیدن به خواسته‌ها و آرزوها بهانه‌ای بیش نیست همه ی ما فقط نیاز داریم که یاد بگیریم در لحظه طوری زندگی کنیم که از داشته‌هامون لذت ببریم . همین حس خوب ، خودش ما رو به همه چیز میرسونه و نیازی نیست به خاطر رسیدن به خواسته ها انقد نگران باشیم و تلاش زیادی داشته باشیم.

    نمی‌خوام بگم من دست از سر خواسته‌هام برداشتم و دیگه بهشون فکر نمی‌کنم . نه هنوز دوست دارم به تمام خواسته‌هایی که تو ذهنم هست دست پیدا کنم اما با توجه به درکی که پیدا کردم دیگه ذهنمو زیاد درگیرشون نمی‌کنم و سعی می‌کنم فقط برای امروزم زندگی کنم. هر جایی که می‌تونم به خودم یادآوری میکنم که روز خوبی سپری کن . چ به تضادی بخورم چ نخورم سعی کنم کنترل ذهن داشته باشم و آرامشمو حفظ کنم و روز خوبی برای خودم بسازم.

    هیچ وقت نمیشه همیشه شاد بود و در همه حال با لذت زندگی کرد اما میشه احساسات منفی رو کنترل کرد و اجازه ی ورود به زندگیمون نداد. انشالله که سعیمون بر اینه !

    من به نوبه ی خودم هرچی فایل گوش میدم هر چقد دوره‌ها رو کار می‌کنم فقط و فقط به خاطر حفظ آرامش زندگیمه . قدیما لفظی خیلی می‌گفتیم خدایا راضیم به رضای تو ! الانم با توجه به شناختی که از خداوند پیدا کردیم مدام به خدا میگیم خدایا ما تسلیمیم .البته لحظاتی غمگین میشم اما سریع به خودم یاد آوری میکنم این غم و ناراحتی کاری از پیش نمیاره پس تمرکزتو ببر سمت چیزایی که حالتو بهتر کنن.

    سعی می‌کنم اتفاقات و شرایط زندگیمو بپذیرم و بیشتر سپاسگزار داشته‌هام باشم و تا جایی که می‌تونم شاد زندگی کنم. به نظرم بزرگترین آرزو و خواسته می‌تونه همین باشه که در همه حالی از آرامش قلبی برخوردار باشیم.

    لزومی نداره به خاطر خواسته‌هامون همیشه تو صف انتظار باشیم بهتره خارج از این صف خودمون آسه آسه قدمهای درست با باورهایی درست برداریم . ما تنها نیستیم خدایی هست که قبول و باورش داریم که حتماً تو مسیر هدایتمون می‌کنه.

    امیدوارم هرچی که بیشتر میگذره بیشتر این آگاهی ها رو درک کنم و عملکرد خیلی بهتری داشته باشم.

    از خدا میخام طوری زندگی کنم هر وقت لحظه ی مرگم رسید غبطه ی چیزیو نخورم و فک نکنم خیلی کار عقب افتاده دارم.

    حداقل تا حدودی از خودم احساس رضایت داشته باشم.

    استاد جونم مرسی .

    ممنون و سپاس از وجودتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    sajjad karimi گفته:
    مدت عضویت: 326 روز

    به نام خداوند قادر و هدایتگر که هر آنچه دارم از آن اوست

    گام هفتم از دوره خانه تکانی ذهن

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و بانو شایسته مهربان و دوستان هم فرکانسی

    خدا رو سپاسگزارم که هدایت شدم به این آگاهی های ناب

    استاد واقعا وقتی از ته وجودتون و اعماق قلبتان داد میزنید که ملت مسیر موفقیت حالا در هر جنبه ای، مسیر زیباست و این صداقت و راستی در چشمانتان دیده میشه، قلب من هم این احساسات رو عمیقا درک میکنه، و به قول گفتنی حرفی که از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند. واقعا خداوند متعال رو سپاسگزارم برای هدایت شدنم در این مسیر زیبا که هر چقدر جلوتر میرم تشنه تر میشم.

    از خداوند متعال برای خودم و همه دوستان هم مسیر، استمرار و ثابت قدمی در این راه را خواستارم.

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2170 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    خدایا شکرت

    خدایا بارها و بارها شکرت

    خدایا خودت مدیری خودت مدبری خودت همه کاره زندگی و دنیای منی و من یک جوجه خالقی هستم که اومدم با به یادآوردن قدرت های خلق کنندگی که بهم دادی، خلق کنم آن چیزی رو که میخوام. و قبل خواستن هایم این احساس لیاقته داشتن هر چیزی رو در خودم ایجاد کنم، اینکه اصلا بخوام اینکه اصلا بدونم من واقعا چی رو میخوام. من واقعا چه چیزهایی رو علاقه دارم و میخوام چه چیزهایی رو در این دنیا تجربه کنم.

    آره من احساس آزادی در تمام جنبه ها رو میخوام تجربه کنم

    من میخوام احساس لذت و شادی رو تجربه کنم.

    میخوام اشک هایی از سرشوق رو تجربه کنم.

    میخوام اینقدر ظرف وجودم بزرگ بشه که هر چی رو خواستم و اراده کردم راحت بخرم راحت بپوشم….

    میخوام آبشار نیاگارا و کلی جای دیگه که با دیدن اونا جز خواسته های من شده رو تا قبل مرگم در این دنیا تجربه کنم.

    آره من خواسته های زیادی در وجودم متولد شده و حالا وقتشه که عمیق تر روی “باور امکان پذیری و رسیدم به خواسته هام” تلاشی آگاهانه بکنم.

    در همین راستای رسیدن به خواسته هام و هدایت هایی که از خداوند خواستم، دیروز برای اولین بار رفتم دانشگاه امیرکبیر (به راحتی) برای همایش ملی انجمن زمین شناسی ایران که روز دوم و عصر هم اختتامیه این همایش بود. من دیدم خانم ها و دانشجویان پرتلاشی که روی موضوعی فیلدها و بازدیدهای صحرایی رفتن و در قالب یک سخنرانی علمی بیست دقیقه ایی جلوی داوران و حضار ارائه دادند چقدر توی دلم اون خانم دکتر برای تسلطش به موضوعی که کار کرده بود رو تحسین کردم. چقدر آدم های باانگیزه دیدم چقدر اساتید و آدم هایی رو دیدم که انگار در خدمت من بودن تا به من کمک کنند چه برای خرید کتاب های تخصصی رشته مون، چرا برای پیدا کردن موضوعات پژوهشی. چقدر جالب بود آقای دکتری که وقتی یکم خودمو معرفی کردم، منو تحسین کرد و با ادبیات سپاسگزارانه و قشنگ شون گفتن که حاضر هستن اگر در فلان موضوعات علاقه داشتین کار کنید من به عنوان استاد مشاور در کنارتون باشم و خودشون گفتن شماره منو یادداشت کن و اصلا گوشی رو دادم خودشون شماره شون رو برام نوشتن. خدایا من اینها رو نباید ببینم.

    رزق بی حساب و ژتون نهاری که یهویی بهم رسید.

    دیشب هم در تلگرام بهشون پیام دادم و تشکر کردم و چقدر خوب منو یادشون بود.

    خلاصه با اینکه در شرایط به ظاهر سخت و یکسری تضادها قرار گرفتم ولی خدا اینجوری هوامو داره و نمیزاره انرژی من، شور و شوق من افت کنه و دستم رو میگیره میگه بلند شو فهیمه، خسته نشو فهیمه، تو تا اینجا نیومدی که وسط راه افکار مزاحم و نجواها زمین گیرت کنه، بلندشو و ببین چقدر آدم اطرافت هستن که حاضرن باهات دوست باشن حاضرن در کنارت باشن، باهات سریک میز بشینن بهت پیشنهادات و ایده های کاربردی ونتیجه دار بگن.

    آره تو رو در درست ترین سالن (سالن شماره1 مجموعه ی تالارها ) و در بهترین زمان هدایت کردم که بری صحبت هایی رو بشنوی که بفهمی چه رشته و علم ارزشمند و پرکاربردی رو داری ادامه میدی. آره اینا کار خدای منه که به دلم بندازه و تایم استراحت با یکی از اساتید و سخنران های همایش اینجوری بیشتر آشنا بشم.یک مدیرعاملی پیشنهاد همکاری در یک شرکت رو بده و بگه لطفا برامون این فرم استخدام رو پرکنید. اینا اگر هدایت نیست پس چیه، اینا اگر بخاطر کنترل ذهن های من نیست پس چیه، وگرنه عقل و منطق من که میگفت بشین به درس هات برس حالا دیر نمیشه یک همایش دیگه،بیخیال نرو. الان تو عقب هستی، بشین جزوه هاتو کامل کن، بشین دروس تخصصی پایه رو بخون که سرکلاس گیج نزنی، بشین جزوه بنویس امتحانات نزدیکه عقبی، وقتت رو نزار واسه این همه رفتن،الویت تو فلانه… بشین تمرین های گفته شده رو درباره شون فکر کن و تحقیق کن، بابا مدیریت زمان کن، آخر هفته قراره بری مهمونی، شب یلداست و فردا هم از صبح میخوای بری دانشکاه بیخیال… خلاصه که عقل قشنگم با منطق های درستش هی گفت و هی گفت و هنوزم داره میگه و منو هی نگران میخواد بکند، منو هی میترسونه اما من از استاد ارزشمندم یاد گرفتم،اما من از درکی که از قانون تا به الان پیدا کردم اینا رو یاد گرفتم و اینه:

    وقتـــی داری عجله میکنی،

    وقتــی داری تقلا میکنی،

    وقتـــی کارها سخت داره پیش میره،

    استپ کن،متوقف شو. نرو توی فضای تقلا و بدو بدو…

    اجازه نده احساست بد باشه. حواست به قطب نمای درونت باشه.

    بابا تسلیم خدا باش خدا همه راه حل ها رو بلده.

    تـــو فقط بندگی و اطاعت خداوند یکتا رو بکن،

    سعــی کن خودتو هماهنگ کنی با خدا، با قوانین خدا و سعــی کن بینا و شنوا بشی برای دیدن نشانه ها و هدایت ها…

    تــــو سمت خودتو درست انجام بده فقـــط.

    طبق تجربه هام اینجور مواقع واقعا کور و کر میشیم، فرقی نداره قبلش چقدر با هدایت پیش میرفتیم چقدر چرخ زندگیت روان شده اما وقتی شرایط و بازی زندگی تغییر میکنه شیطان مهره های جدید خودشو با منطق های خوشگل میاره وسط و یکم یکم از مسیر منحرفت میکنه. اینقدر یک درجه یک درجه منحرفت میکنه که میبینی چیزی جز بذر احساس ترس و نگرانی در وجودت کاشته نشده و کارها داره به سختی پیش میره اینجاست که شیطان نفوذ کرده، بهش اجازه دادیم تا بیاد بازم نظر بده.

    خداروشــــکر میکنم برای اینکه اون هـمایـــش رو که ظاهرا به درد لول الان من نمیخورد،رفــتـــم و باعث شد کلی بذر امید در دلم کاشته بشه، باعث شد “باورهای امکان پذیری برای رسیدن به هدفم” برام، تقویت بشه، باعث شد تجسم کنم، باعث شد کلی تحسین کنم، باعث شد تحسین بشم باعث شد ببینم که خدا چطور میتونه از جایی که فکرش رو نمیکنی هوای تو رو داشته باشه، وقتی فقط داری بندگی میکنی، وقتی فقط داری لذت میبری. وقتی فقط تیکه گاه خودتو اون قرار دادی، وقتی خودتو رها میکنی و آسان میشی برای آسانی ها،…

    این خدای منــه که به من قول داده منو تنها نمیزاره.

    خدایا با عشق میپرستمت و تنها از تو یاری میجویم که همه چیز میشوی همه کس را… به شرط پاک دل به شرط طهارت روح، به شرط معامله نکردن با ابلیس،….

    خداروشکر برای احساس خوب این لحظه ام

    سپاس که همیشه حضور داری خدای بزرگ و مهربانم.

    خدایا شرک ها رو از من دور کن و فقط تو باشی و من و همه اعمالم رنگ و بوی تو و توحید بگیره، حتی درس خوندن و تحقیق کردن هام…

    خدایا کمکم کن هر چقدر علمم اضافه میشه، از اون طرف غرورم اضافه نشه و باعث نشه فرمان رو بدم به عقل ناقصم که خیلی خوب با شیطان همکاری میکنه انصافا قلب نمیتونه همکار شیطان بشه چون قلب جایگاه خداست و جای خدا فقط جای خودشه…

    خدایا شکرت برای این آگاهی ها، برای این سکوت، برای این آرامش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    ایمان گفته:
    مدت عضویت: 1325 روز

    سلام استاد عزیزم خیلی خوشحالم و با دیدن این همه موتور و ماشین خیلی ذوق کردم اخه منم خیلی به موتور‌و ماشین علاقه مندم و به امید خدا روزی میرسه که مثل شما پارکینگ بزرگی درست کنم و انواع موتورها و ماشین های سواری تا آفرودی بزارم هروقت هرجا دلم خواست هرکدوم بردارم برم گشت وگذار خدایاشکرت که شما بجز اموزش دادن قوانین کیهانی یک الگوی مناسب هستید برای تقویت باورای ما اگر عباسمنش تونست اون موتورها و ماشین هارو داشته باشه‌پس منم میتونم‌اگر عباسمنش به فلان موفقیت رسیده پس‌برای منم شدنیه خدایاشکرت که وارد این فضا شدم که هم تورو بشناسم هم راهو رسم زندگی رو یادبگیرم و یاد بگیرم زندگی از هرنظر زیبا ساختنیه و من باید با باور به خالق بودنم بسازمش اخ این باور چقدر میتونه کار ساز باشه برای ادم همین باور به خالق بودن نقطه عطف ماست خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1324 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربانم.

    سلام و درود به بهشت تکاملی “گام به گامم.

    بهشتی که معنای زندگی کردن را به من آموخت..

    سپاسگزار این خداوندم که هر لحظه مرا هدایت میکند برای عملی بهتر” از قوانین بدون تغییرش…

    این فایل…درک من از عمل به قوانین الهی هست..

    درک من از عمل برای کارکردن روی باورام…(همون ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است)این شده جزو یکی بزرگترین باورام..که پرهیز کنم از کارهای پوچ و بی ارزش…و ایمانی که براش قدم بردارم طبق الهاماتم!…

    و….

    درک من برای عمل برای ساخت باورهای توحیدی و ماندن در مسیر درست..بصورت تکاملی و پله پله بسمت رشد و گسترش جهان خودمان …

    به لطف خدا..روز گذشته و آمادگی من برای قدم بعدی….ایده ایی امد که فلان کار رو برای بیزنسم استارت بزنم..

    روز گذشته تا امروز ..که دارم این پیام رو مینویسم..من داشتم تکاملی قدمهای یادگیریمو در راستای ایده الهامی از طرف خداوند انجام میدادم..

    واقعا وقتیکه خودتو ارزشمند میدونی و خودتو باور داری که میتونی از پس تمام کارات بر بیای..

    و میتونی ارزشی که از طرف خداوند بهم الهام شده..رو بتونم وارد پلنی خوب قرار بدی….

    چقدر توانمند میشی..

    چقدر اون قدرت الهی گونتو بیشتر حس میکنی

    چقدر حالت خوب میشه..

    چقدر رابطه ات با خداوند قوی تر و مستحکم تر میشه…

    چقدر ضعیف بودنتو و نقصهای نجوای درونیتو بیشتر حس کنی…

    چقدر همجوره درکت و ایمانت و توکلت بزرگتر میشه..

    و چه درهایی با این عملکردها و حرف مفت نزدنها….برویت قد میکشه..مثل همون درخت پاکی هست که خداوند توی ایات قرآن بیان کردن…

    همین الان که داشتم تو حوزه بیزنسیم آموزش میدیدم یجاهایی عملکردم حس کردن دارم ضعیف میشه…رهاش:کردم…گفتم عجله نکن که فکر کنی همین الان باید بهترینهای خودتو انجام بدی..

    پس با ارامش تکاملی کارتو پیش ببر..تو اولین بارته تو طول عمرت میخای این کار رو انجام بدی..

    پس:سعی کن با احساس خوب…کم کم کارتو پیش ببری..

    دیدم دقیقا من گذشته ها بخاطر همین عجله ..که یه حس زود انجام شدن و رعایت نکردن تکامل هست…ضربهای خیلی شدیدی خوردم.یسری اتفاقات ناجور رو به زندگیم دعوت کردم…

    سعی کردم بشینم قانون رو دوباره برای خودم باز کنم.با خودم کلی صحبت کردم کلی:سپاسگزاری کردم..کلی از کارهایی که هیچ وقت فکرشو نمیکردم بتونم انجام بدمو،”اما به لطف خداوند رفتم تو دل ترسهام..رو انجام دادم…رو تونستم بیاداوری این مسیر تکاملی برای خودم بازگو کنم..

    به یه ارامش:و احساس خوب رسیدم..کلی با خداوند رازو نیاز کردم..کلی سپاسگزار کلی اشک ریختم…بخاطر تمام لطفی که طی این چند ماه بهم کرد…و خیلی به ادامه دادن تو این مسیر بهم کمک کرد…

    واقعا هیچ چیزی هیچکسی به اندازه خودمون بانی و باعث حال خوبمون نمیشه…

    فقط خودمون میتونیم بخودمون کمک کنیم..

    یادمه قبلنا..همیشه میومدم خاستهامو به اطرافیانم میگفتم.و یا به شخصی که خیلی نزدیکم بود همدل میشدم..ولی:همیشه شرایط زندگیمو با دیگران مقایسه میکرد.و اگه حالم بهتر نمیشد بدترم میشد..دیدم این شخص زمین تا اسمون با من متفاوته..

    دیدم هر چقدر احساس وابستگی بهشون دارم.احساسم بد میشه..اصلا رابطه خیلی خوبی رو نمیتونستم با همه کس ببندم.حتی اگه تو شرایطی نیاز میدونستم و باهاشون ارتباط داشتم.باعث سرشکستگی و بدبختیم میشدن..

    دیگه بخودم قول دادم.تعقییر کنم که لطف خدا نصیبم شد امروز در این سایت باشم…

    .استاد عزیزم نمیدونم به چه زبانی سپاسگزار شما و خداوند باشم…از اینکه شما خدا رو تو زندگیمون بولد کردین و بزرگ نما کردین..تا بتونیم خوشبخت و سعادتمند در این دنیا باشیم..

    واقعا واقعا واقعا‌…..اینو با تمام وجودم میگم…انسانی خوشبخته که خداوند رو بخودش:نزدیک ببینه.خداوند رو دوست همیشگیش:ببینه…

    میخام بگم!اگه بهترینها باشی..اگه ثروتمند ترین فرد جهان باشی.اگه بهترینها باشی..وقتی میمیری به خاک سپرده میشی تو رو یه جسد به اسم میبرن..

    و خیلی راحت تو رو تنها میزارن…

    شبی که خداوند در:شب منو هدایت کرد به قبرستان چیزی که یه زمانی برام یچیز غیر قابل بود.همیشه جزو کابوسهام بود..

    مسیری که وسط یه نخلستان تاریک رد میشه.و همیشه پشت این دیوار کاهگلی برام یه روح وجود داشت…واقعا گفتنش برام سخت بود چه برسه من اون قسمتو خودم تنهایی برم…

    در ادامه میگفتم …شبی که هدایت شدم …بهم گفت برو سر فلان خاک شخص بشین..اون شخص هم اسم خودم بود…

    واقعا یه لحظه یادم بخودم افتاد…گفتم منم یه روز مثل همین شخص میشم…

    اونروز که من بخاک سپرده شدم دیگه …چه چیزی بدردم میخوره…

    دیگه هر چیزی که دارم رو رها میکنم بسمت خداوند باز میگردم..من اون لحظه چه حرفی دارم بخداوند بگم..

    همون لحظه سپاسگزاری کردم.ناگفته نمونه ترس:تنهایی خیلی شدید بود…ولی گفتم باید بتونم بر ترسم غلبه کنم ..ولی خیلی حس ارامشم کنارم بود.که اون لطف ربم بود…

    اره بخداوند گفتم خدایا چقدر تمام این مرده ها با هر باوری که گذشته ها داشتن…ولی الان همشون تسلیم تو..اند…..

    گفتم خدایا ممنونم که فرصت زنده بودن رو بهم دادی.فرصت نفس کشیدن رو بهم دادی..فرصت ارامش بهم دادی.فرصت غلبه بر ترس رو بهم دادی…فرصت انجام دادن ایده الهامیم بهم دادی…

    خیلی ازت سپاسگزارم که امروز اینجا تو این موقعیتم…واقعا حس ترس از خداوند که یا آن میتونه تو رو بجای اصلیت باز گردونه زیاده…

    ولی همین ترس.منظور ترس از خداوند،”و عمل نکردن به قوانینش.. باعث میشه…که بیشتر قدر موقعیت زندگیتو و داشتهاتو بدونی…

    دیگه زندگی کردن و زنده ماندن برات یه حس متفاوتی داره..

    میخام در نهایت بگم! نتیجه این مسیر الهی و کارکردن روی باورها فقط با ایمان و توکل میشه پیش برد…ایمان بخداوند..که استاد گفتن ..ایه سَخر…اره دقیقا هدایت خدا تو ایه زیبای حرج هم بهم یاداور شد..این آیه زیبا…که من و خداوند یکی هستیم همه چیز رو میتونیم به تسخیر خودمون در بیارییم..

    همین ارزشی که من خلق کردم…که از صفر تا صدش لطف خداوند نسبت به من بوده….است….رو….

    انشالله که بتونم قدم به قدم این مسیر رو ادامه بدم.و بتونم طبق الهامات کارمو پیش ببرم..

    و بتونم جهانمو قبل از مُردنم با حس خوب تجربه کنم….

    حس خوبی، که خدای خودتو بشناسی.و بهش عمل کنی و تکاملی ادامه بدی.تا همیشه پایدار بمانی….

    خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: