live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 51

1037 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1355 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد ودوستان گلم

    پروژه خانه تکانی ذهن

    گام هشتم

    کنترل کانون توجه وتقوا خیلی مهمه

    کل کاری که باید انجام شود همینه

    زمانی که شرایط بیرونی بده و زمینه مهیاس که ما توجه کنیم وبا ذهنیت اکثریت جامعه ،هماهنگ بشیم ،اون موقع که متقین مشخص میشن

    وهمیشه هم یه شرایط وعاملی برای توجه به نکات منفی هست

    ومهم نیست چقد وبا چه منطقی ما وداریم به نکات منفی توجه می کنیم ،بهر حال آتشه و مارو می سوزونه.

    اگر باورهام درست باشه وخودمو خالق زندگیم بدونم ،دیگه نگران شرایط حساس کنونی وبیرونی نیستم

    باید بدانم من خالق شرایطم نه قربانی شرایط

    احساس قربانی شدن باعث انتقاد از بقیه میشه

    واین شرکه.

    هر اتفاقی که بیرون از ما میفته یه تضاده

    تضاد برای رشد من وجهان لازمه

    چرا اینقد با مرگ افراد ما ناراحت میشیم؟

    چون اولا خودمون واونارو خالق شرایط نمی دونیم

    وباور داریم بهشون ظلم شده وباورهای بسیار ریشه دار وغلطی درمورد مرگ داریم.

    زمانی که تفکر اکثریت جامعه منفیه ،اتفاقاتی مثل سقوط هواپیما و یا شلیک بهش طبیعیه.

    به هرچیزی بیرون از خودم که واکنش نشان می دهم یعنی باور غلط درموردش دارم.

    اون ادمی که داخل هواپیما به خدا پیوست ،خودش خالق این شرایطه

    درجهان همه چیز درسته وهیچ چیز اشتباهی نیست،

    من خودم این باور رو داشتم ،به هواپیما عمدی شلیک شده،واین شرکه.

    عامل بدبختی ما انسان ها خودمونیم ،هیچ‌چیزی بیرون از ما نیست.

    وباید بپذیرم اون شخص که دکمه رو فشار داده یه انسانه وطبیعیه که اشتباه کنه

    همانطور که من اشتباه داشتم وعواقب سنگینی هم داشته برام

    قضاوت باعث ایجاد باورهای منفی میشه ،چون ذهن یه منطق اشتباه رو‌میاره ،واونقد تکرار ش می کنه تا میشه باور ما ،بعدم میشه زندگی ما که بخاطر ش از کل جهان وخدا طلب کاریم.

    درک این مطالب تکامل می خواد ،نیاز داره به کار کردن روی خودمون.

    سقوط هواپیما هم یه تضاده و باعث رشد بشریت میشه.

    اگر من بعنوان یه انسان دیدگاه درستی درمورد مرگ دلشته باشم وبپذیرم این شخص که مرده خودش خالقه ،دیگه دلیلی برای ناراحتی نیست.

    اما خب همه این درک و باور درست روندارن ونتیجه میشه جامعه ی ما که همیشه از کل دنیا طلب کارن

    پس درجهان هیچ اشتباهی وجود نداره وهرکسی دقیقا سرجای درست خودشه

    استاد ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1206 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    نکته عالی که از این فایل یاد گرفتم این بود که توجه خودم را به خوبی ها و زیبایی ها و حال خوبی ها معطوف کنم

    من به هر چیزی که توجه کنم از همان جنس بیشتر و بیشتر در زندگی من نمودار می شود

    وقتی که من در مورد بدی های صاحبکارم زیاد صحبت می کنم

    وقتی که من در مورد مشکلات کار و همکاران خودم زیاد صحبت می کنم

    وقتی که من زیاد در مورد اتفاقات بد کار خودم صحبت می کنم

    خوب معلوم است که از همان حال بدی ها و همان اتفاقات بد بیشتر و بیشتر برای من رخ می دهد

    اما زیبا این است که من همانند دیگران رفتار نکنم

    من همان راهی را نروم که دیگران می روند

    هیچ نیازی نیست که مانند دیگران رفتار کنم و این من هستم که می توانم جریان و مسیر زندگی خودم را تعیین کنم

    این من هستم که می توانم یا همان راهی را بروم که دیگران رفته اند و یا اینکه نه خودم مسیر زندگی خودم را بسازم

    خودم به مسیر زندگی خودم جهت بدهم

    حال نکته در این است که من خودم قدرت انتخاب دارم یا همانند دیگران رفتار کنم و یا اینکه نه

    خیلی اوقات می شد که در زمان هایی که اوغات فراغت داشتم با دوستان و همکاران خودم در مورد سختی ها و مشکلات کار خودم حرف می زدم و بحث می کردم و در نهایت این سبب می شد که واقعا مشکلات و گرفتاری های کار من برای من پررنگتر می شد

    اکنون به این درک رسیده ام که خودم خالق زندگی خودم هستم

    ذهن خودم را کنترل کنم

    از افکار بد دوری کنم

    از اتفاقات بدی که در زندگی من رخ می دهد نتیجه و چالش آنرا در جهت خیر و خوبی برای خودم درک کنم

    الان که فکر می کنم می بینم خیلی اتفاقات هر روز در زندگی من در حال رخ دادن است و من می توانم در مورد آنها صحبت کنم و اعصاب خودم را خرد کنم

    اما برعکس آن می توانم هرگز به این موضوع توجه نداشته باشم

    می توانم ذهن خودم را کنترل کنم

    می توانم روی خوبی و حال خوب و زیبایی های اطراف خودم توجه کنم

    می توانم از آنچه که دارم لذت ببرم و حال خودم را خوب کنم

    خوب همه اینها برای من زمانی رخ می دهد که من بتوانم هم ذهن خودم را کنترل کنم و هم اینکه بتوانم از آنچه که دارم لذت ببرم

    این صحبت ها برای خودش یک درس و یک دانشگاه است

    من هم می توانم مانند دیگران رفتار کنم و هم اینکه می توانم برعکس همه همان راهی را بروم که در آن برای من خیر و برکت و حال خوبی دارد

    قضاوت نکردن

    داشتن آرامش

    حال خوب داشتن

    دنبال دیگران و حرف و رفتار دیگران نبودن

    تغییر را در همه جنبه های زندگی خودم داشته باشم

    این روند را در زندگی خودم بکار بگیرم آنوقت من بی شک موفق ترین و شادترین و پیروزترین فردی هستم که همیشه و همیشه در زندگی خودم می توانم داشته باشم

    پس شدنی است و این را من باید همیشه مد نظر خودم داشته باشم

    ممنونم استاد عزیز که این راه و این موضوعات مهم و اساسی را برای ما اینگونه باز و تشریح می کنید

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2182 روز

    بنام خدا

    گام هشتم

    من خالق زندگیم هستم

    وقتی استاد درمورد اون سانحه صحبت کرد با خودم فکر کردم که این اتفاق برای کی بود؟؟؟

    احساس کردم دو س سال پیش

    رفتم چک کردم دیدم برای دی ٩٨

    اون زمان ب فاصله دو سه روز قبلش منم تهران بودم

    ممکن بود این اتفاق برای هر هواپیمایی بیوفته

    و خداروشکر میکنم که من در مدار درست بودم و ب سلامت برگشتم بوشهر

    تا یادمه این چندین سالی که اینقدر اینترنت و فضای مجازی رشد کرده

    ب لطف دوربین دار شدن موبایلها و اتصال ب اینترنت

    آنی اخبار پخش میشه

    و احساس میکنم از اون زمان که مردم از هر چیزی فیلم گرفتن و دست ب دست چرخید

    مرتب شرایط حساس کنونی پیش میاد

    چون توجه ها روی اون شرایطه

    درموردش صحبت میشه

    یادمه ی مدت فیلم دعوای دخترای نوجوون پخش شد

    یا قمه کشیدن ی دختر که ی قمه بزرگ رو توی شلوار لیش قایم کرده بود

    از ریزش معدن و چپ شدن سرویس دانشجویی ( ک خداروشکر اون روز برادر من سوار اون سرویس نشده بود)

    سقوط هواپیما و ساختمان متروپل و …

    تا درگیری های سال ۴٠١

    ی لیست بلند بالای تمام نشدنی

    که ب قول استاد ی موجی راه میوفته و همه میریم توش

    از سر دلسوزی

    عِرق ملی

    جمع کردن فالور. یا هرچی

    منم رفتماااا

    تو خونه شبکه های خبزی رو دنبال میکردم

    حرص میخوردم

    گریه میکردم

    ولی الان میفهمم که هرکس در جای درستش بوده

    یادمه اون زمان که درگیری ۴٠١ شروع شده بود

    توی اینستا مورد اصابت بعضیا قرار میگرفتم

    که چرا بیخیالی

    و مردم دارن کشته میشن

    ی استوری

    ی همراهی

    و بلاکم میکردن

    اون زمان جسارت اینکه مثل استاد بیام علنا اعلام کنم

    عاقااا این پیج شخصی منه

    من دنبال حواشی نیستم

    من دنبال بهتر کردن حالم هستم رو نداشتم

    فعالیتم رو خیلییییی محدود کردم

    تا اوضاع اروم شد

    اره منم دوست دارم ازادی پوشش داشته باشم

    ولی قانون این کشور اینه

    ناراضی هستم باید روی خودم کار کنم تا ب جای بهتر هدایت بشم

    ی منتور موفقیت میگفت : اگه از جات راضی نیستی حرکت کن تو درخت نیستی

    خداروشکر حالم خیلی بهتر

    و ب این درک رسیدم که هرکس هرجا هست

    هر شرایطی داره خودش ساخته

    و چ خوب استاد درمورد قضاوت گفت

    امیدوارم همیشه ب یادم بمونه

    ک کسی رو قضاوت نکنم

    من جای اون شخص نیستم و ی میلیونتا اشتباه خودم انجام دادم

    اشتباهات بچه گانه، مسخره و …

    دوست دارم این دو فصل اخر سال ۴٠٣ برام اتفاقات عالی رخ بده

    پس توجهم رو میذارم روی داشته هام

    توجه ب زیبایی ها، فراوانی

    سپاسگزاری

    و لاجرم شرایطم تغییر میکنه

    الهی هزار مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 738 روز

    سلام

    تو خالق شرایط خود هستی نه اینکه دیگران و جریان های دیگر تو را به اینور و آنور ببرند تو باید خالق زندگی خود باشی نه واکنش دهنده به اتفاقات

    اگر مثل دیگران فکر میکنی و عمل میکنی مثل دیگران نتیجه خواهی گرفت اگر میخواهی نتیجه ای متفاوت بگیری متفاوت فکر کن همین

    قضاوت را کنار بگذار هیچ کدام از ما مبرا از اشتباه و گناه نیستیم و در هر موقعیتی ممکن است رفتار اشتباه از ما سر بزند

    در هر شراطی میشود درست فکر کرد اگر شرایط نادلخواه است تو اگاهانه توجهت را بگذار روی شرایط و اتفاقات دلخواهت تا به آن شرایط هدایت شوی

    اگر چیزی را نمیخواهی نجنگ با آن چون باعث میشوی بیشتر آن ناخواسته را تجربه کنی اعراض کن و توجهت را بگذار روی خواسته ات

    اگر تو متفاوت فکر کنی و از لحاظ فرکانسی متفاوت باشی جهان تو را به جایی که هم فرکانس باتو باشد هدایت میکند لاجرم

    بهای چیزی را که میخواهی بپرداز و با دیگران و چیزی که نمیخواهی همراه نشو تا هدایت شوی به چیزی که میخواهی

    این جهان همیشه تضاد و ناخواسته وجود دارد مهم اینکه تو در چه فرکانسی و با چه دیدگاهی داری به آن موضوع و زندگی نگاه میکنی

    مسئولیت خودت و زندگی ات را بپذیر و آگاهانه خالق زندگی ات باش نه قربانی زندگی

    خودت را هیچ وقت نخواه به دیگران ثابت کنی اگر خودت به خودت ایمان و اعتماد داری

    در هر شرایطی میشود به چیزهای دلخواه توجه کرد

    اگر میدانی تو با افکارت و باورهایت خالق زندگی خود هستی پس مواظب افکار و باورهایت باش و فکر های خوب داشته باش تا زندگیه خوبی داشته باشی

    سپاس

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1707 روز

    به نام خدایی که هر لحظه معجزه و شادی را وارد زندگی من میکند و به رسم خدایی اش از بی نهایت طریق

    استاد عزیزم سلام

    خانم شایسته ی زیبا سیرت و زیبا صورتم سلام

    سلام به تو هم پروژه ای عزیزم

    هشتمین گام

    دوست دارم قبل از هر چیز خودم و تو را تحسین کنم برای این هشت روز

    و من مطمینم تعهدی که ما را هشت روز تا به اینجا آورده است، برایمان معجزه رقم میزند.

    مگر میشود متعهد بود و نتیجه‌ای شبیه افراد غیر متعهد گرفت؟

    این همان صحبت های استاد است.

    اگر نتایج متفاوت میخواهی باید متفاوت عمل کنی.

    من با حضورم در این سایت نتایج فراوانی بدست آوردم.

    از یک آدم کارمند تبدیل به یک کارآفرین شدم که آبان حرفی برای گفتن دارم.

    و همه ی اینها از یک تعهد غیر قابل مذاکره آمد.

    من حرف های استاد را همان وحی منزل در نظر گرفتم.

    و امروز بعد از نزدیک به 1400 روز به جرات میگویم روزی نبوده که به این آگاهی ها فکر نکنم، فکر چیه؟ هر روز از خودم میپرسم:« امروز چطور میتوانم این آگاهی را به کار ببرم؟»

    و هر روز هر قدر کوتاه و کوچک هم شده این آگاهی را استفاده میکنم و مهم تر از آن عمل میکنم.

    عملگرایی ام را تحسین میکنم.

    همین هشت روز همراهی یک پروژه، تعهد و عملگرایی میخواهد که خدا را شکر ما داریم.

    پس منطقی است نتایج معجزه وار در زندگی داشته باشیم.

    منطقی است آسان شدن برای آسانی ها

    من آماده ی ادامه ی راه هستم

    من آماده ی جدا شدن از بدنه و پیوستن به موفق ها، ثروتمندها و خوشبخت ترین ها هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      عاطفه خواجه گفته:
      مدت عضویت: 1810 روز

      سلام بر متعهد ترین بهار دنیا

      دو سه روزه که دارم کامنت های شما رو مطالعه میکنم و توی دلم تحسینتون میکنم گفتم بیام به خودتون هم بگم که چقدر عالی هستین، چقدر لذت می برم از عمل کردنتون به قانون، چقدر کیف میکنم نتایجتون رو میخونم. به وضوح تغییر مدارتون حتی توی کامنت هاتون هم مشخصه‌. بهار جان چند روزه میخوام به صورت تمرکزی روی عزت نفس کار کنم، فعلا چون دارم روی 12 قدم کار میکنم و اخر همین ماه به لطف خدا و ان‌شاالله قدم 12 رو میخرم و تموم میکنم برای همین نمیخوام در این لحظه عزت نفس رو بخرم ولی پاشنه آشیلم رو پیدا کردم و اون عزت نفس و البته ایراد توی باورهای احساس لیاقته، در تلاشم که بهتر و بهترش کنم و هر روز یک قدم هم که شده برای بهبود باورهای مربوط به این دو مورد بردارم اما ازونجایی که از کامنت های شما بودی عزت نفس و احساس لیاقت بالا به مشامم میرسه خواستم ازتون راهنمایی بخوام در این زمینه. احساسم گفت از شما کمک بگیرم تا ان‌شاالله از زبان شما هدایت خدا رو دریافت کنم. یکم سردرگم و گیجم دنبال یک برنامه ای هستم برای کار کردن روی این دوموردی که گفتم‌. دلم میخواد بگین خودتون چکار کردین، چطوری کار کردین و یا هرچیزی که فکر میکنید الان میتونه راهگشای من باشه. ممنونم و بهترین ها رو براتون ارزو میکنم. به امید دیدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        بهار بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1707 روز

        عاطفه ی عزیزم

        سلام

        ممنونم برای لطفی که نسبت به من داشتی و چقدر از کلمات برای ابراز احساسات زیبایت قشنگ استفاده میکنید.

        عاطفه جان، من قبل از آشنایی با استاد خودم را با اعتماد به نفس می‌دانستم و واقعا هم به نوبه خودم بودم. از هر چیزی نمی‌ترسیدم و می‌دانستم که به راحتی از پس خودم بر میایم.

        با این تفاسیر یکی از بهترین اقداماتم شرکت در دوره ی عزت نفس استادم بود و تیر خلاص عزت نفس با دوره‌ی احساس لیاقت به شلیک در آمد.

        اما دو نکته را به خودم یادآوری میکنم، اول اینکه ساختن عزت نفس یک مسیر تکاملی است. مثل یک سفر از تهران به کیش است آن هم با ماشین. سفری که شرط سفر، لذت بردن از تمام مسیر است. چه مسیر هموار بود و چه ناهموار باید لذت ببری و دومیش: تعهد به انجام تمرینات مخفی و نامخفی این دو دوره است.

        به وضوح به خاطر دارم که بعد از انجام تمرینات دوره ی عزت نفس، موفقیت های من تصاعدی افزایش یافت.

        از دوازده قدم عزیز لذت ببر و حتما این دو دوره ی ارزشمند را به خودت هدیه بده.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1039 روز

    بنام خدا

    گام هشتم ذهنیت خالق یا واکنش نشان دهنده

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    ذهنیت خالق یک ذهنیت که باخودش درصلح باشه وذهنیت واکنش دهنده هم باخودش وجهان درجنگ وباهر کنشی واکنش نشون میده

    من هم گاهی این اشتباه رو میکنم چون توذهنم بیشتر مواقع توجنگم وبیرون هم همین اتفاق میفته

    من هراتفاقی رو اول توذهنم خلق میکنم با ورودی های نادرست بعد بیرون هم همون اتفاق میفته

    من باورم اینه اگه سکوت کنم طرف فکر میکنه حق بااونه ومن باواکنش شدیدتر قصد سرکوب کردن دارم

    من برای دفاع ازخودم واکنش نشون میدم

    ولی درمواردی که حس میکنم به من ربطی نداره هرگز خودمو درگیر نمیکنم

    خیلی جاها اعراض میکنم چون سودوضررش به من مربوط نمیشه مثلاً وقتی مادر همسرم با همسرم یاهرکدوم ازاعضای خانواده بحث میکنن سعی میکنم اونجا روترک کنم سکوت میکنم وخیلی جاها قضاوت شدم که عین خیالت نیست

    جالبه ادمها میخوان درگیرت کنن تحریکت کنن قضاوتت کنن ولی من آگاهانه اعراض میکنم وخودمو درگیر نمیکنم

    وهمین ادمها وقتی باهام بحث میکنن اونجا روترک میکنم میگن ترسید وبعدها عمدا کاری میکردن که تو ازاونجا بری

    مهم نیست هربار که حس کنم این ادمها بازبون آروم نمیشن میرم من نباید ازترس ونگرانی قضاوت خودمو بندازم تودردسری که اونا دوست دارن

    این کنترل ذهن میخواد ،

    راجب اینکه استاد گفت هرکدوم ازما اشتباه میکنیم ونباید کسی رو بابت اشتباهش قضاوت وتنبیه کرد من کاملآ موافقم ومعمولا هروقت کسی روبابت طلاق گرفتنش ،اشتباهاتش سرزنش میکنن من خودمو میزارم جای اون وگاهی دفاع هم میکنم وبعد سکوت میکنم ،قضاوت کردن یعنی خودتو بندازی توشرایط اون ادم که ناخوداگاه تجربه میکنی همون کاری رو میکنی که اون ادم توی اون شرایط انجام میداد

    بارها وبارها اگر حتی کوچکترین قضاوتی حتی توذهنم راجب رفتار اشتباه کسی کردم توی همون شرایط قرار گرفتم وهمون کارو انجام دادم همین باعث شده خیلی حواسمو جمع کنم

    ولی هنوز وقتی کسی پارو فراتر میزاره وباچند بار سکوت دست برنمیداره واکنش نشون میدم قبلاً واکنشم خیلی منفی بود وبد ولی حالا اگاهانه صحبت میکنم

    قبلا حتی اگر حق بامن بود به قدری عصبی میشدم کاری میکردم که به ضرر خودم تموم میشد حالا بااین حرفها متوجه شدم که من نوددرصد کاری به اشتباه درست زندگی کسی ندارم سرم توکارخودمه

    ولی باید بیشتر وبیشتر روی خودم کارکنم

    راجب دوره دوازده قدم واقعاً معجزه میکنه

    وسرتاسر این لایوها ازکارکرد قدم ها میگه این نشانه ست واسه کسانی که قدم هارو هنوز کار نکردن

    دوستون دارم موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    رویا وثوقی گفته:
    مدت عضویت: 922 روز

    سلام

    وقتی چیزی رو ناخوشایند میبینیم ، خیلی بهتره که ازش رو برگردونیم ، نبینیمش ، بهش دقت نکنیم ممکنه لحظات اول ناخوداگاه بریم توهمون سمت ولی باید سعی کنیم توجهمون رو ازش برداریم و روی زیبایی ها تمرکز کنیم

    با توجه و تمرکز بر روی زیباییها ما هدایت میشیم به جایی که زندگیه دلخواهمون هست

    نمیتونیم دیگران رو قضاوت کنیم ، شاید اگه ما در موقعیت اونها باشیم همین تصمیمات یا بدتر از اون رو بگیریم

    مهم نیست الان تو چه شرایطی هستیم، در همین موقعیت اگه ذهن و توجهمون رو تغییر بدیم زندگیمون تغییر میکنه و به هر آنچه میخوایم میرسیم

    اینها درک من از این فایل بسیار زیبا بود

    ممنونم خانم شایسه عزیز

    ممنونم استاد

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مهناز بمانزاده گفته:
    مدت عضویت: 1092 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیزم و استاد گرانقدرم

    میخاستم در مورد یه تجربه ای که دیشب برام اتفاق افتاد بنویسم در راستای صحبت های ارزشمند استاد عزیزم

    ابتدا داستان رو مینویسم که شاید برای هر کسی اتفاق بیفته و بعد از دست اوردام مینویسم طبق گفته های استاد عزیزم که امروز با تمام انرژی بدی که از دیشب گرفتم اومدم اینجا و باز هدایت پرودگار برای بدست اوردن نتایج جدید و خوب شدن حالم

    دیشب من ماشینم رو یه جایی پارک کرده بودم که نزدیک یک رستوران بود ، یکی از مهمون های وان رستوران ماشینش رو دقیقا پشت ماشین من پارک کرده بود جوری که نمیتونستم برم بعد از جستجو توی مغازه های اطراف و تماس با 110 برای اینکه با راننده تماس بگیرن نتیجه ای حاصل نشد متوجه شدم امکان داره ماشین برای یکی از مهمون های همون رستوران باشه رفتم و پلاک ماشین رو پشت بلندگو اعلام کردن ، صاحب ماشین پیدا شد و با سرعت اومد تا ماشین رو برداره و عذرخواهی کرد من از اونجایی که اصلا دنبال تنش یا دعوا نیستم و از استادم یاد گرفتم باید در اون زمان ذهنم رو کنترل کنم روی موضوع اینکه خب اشتباه کرده من هم اگر شاید جای ایشون بودم این اشتباه رو میکردم فکر کرده بود من میتونم ماشینو با کمی عقب جلو کردن از پارک در بیارم ک من نتونستم همسر من به فایل های رایگان شما خیلی گوش میکنه امااااا یه نکته مهم اینکه در زمان عمل فراموش میکنه اموزه های شما رو و دقیقا برعکس کاری که باید انجام بشه ، رفتار میکنه ( برخی اوقات) من تا با اون اقای راننده رسیدم همسرم شروع کرد به داد و فریاد ک برای چی اینجا پارک کردی ، چرا توجه نگردی ووووو کار تا جایی رسید که کتک کاری شد و چقدر من اون لحظه فقط داشتم به شما و قوانین فکر میکردم ذهنم جوری شده که برای هر اتفاق ساعت ها تفکر میکنم که چرا ؟ اشتباه از کی بود؟

    نکات این موضوع

    یک: اینکه بقول استاد اگر در شرایطی قرار گرفتیم که کسی اشتباه کرده به این فکر کنم من تا حالا اشتباه نکردم ؟! و اگر به کسی واقعا صدمه ای نرسیده صبوری کنم و رد بشم

    دوم نکته اینکه اگر اموزه ها رو گوش میدیم واقعا عمل کنیم نه اینکه فقط ادعا کنیم قسمت اصلی داستان اینه که عمل کنیم توی شرایط بد ، وگرنه توی شرایط خوب همه خوبن و همه چی گل وبلبله

    نکته سوم: اینکه میشه با کنترل ذهن اصلا این شرایط رو برای خودمون ایجاد نکنیم و دقیقا دوشب قبلش نشستم پای یه فیلم که خیلی ناخواسته دورهمی گذاشته بودن و بهش توجه کردم همش توی فیلم کتک کاری بود و … و میدونم که خودم خلقش کردم و واقعا بازم یاد اوردی شد که توجه کردن رو جدی بگیرم و به راحتی ازش نگذرم

    صبح که از خواب بیدار شدم گفتم دیشب گذشت و نباید دیگه بهش فکر کنم باید تمرکز کنم روی امروز که خداوند بهم فرصتی جدید داده برای خلق روزای قشنگ

    امیدوارم هر روزتون پر از خیروشادی و برکت باشه در پناه خداوند بی نظیرم باشین استاد بی نظیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
  9. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 912 روز

    خدایا شکرت بابت این اگاهی ها

    اون زمان که هواپیما سقوط کرد دقبقا یادمه چه جوی بود و شما دقیقا حرفهای مخالف اون دوره را زدین و خیلیها که در فرکانسش بودن منظور فهمیدن

    منم یادمه اخبارش میدیدم اما برام مهم نبود چون اون شرایط تکرار یک سری اتفافات عادی شده بود برام

    و الان میبینم ناخوذاگاه در فرکانس مثبت بودم و توجهی بهشون نمیکردم

    خدایا شکرت چقدر ناخوداگاه هدایتم میکردی خبر نداشتم

    بعد از اون هزاران اتفاق دیگه هم افتاد اما من باز خودمو مثبت نگه داشتم نتیجش شد اتفاقات خوب در زندگی خودم

    خدایا شکرت قبلا فکر میکردم حتما مشکلی دارم که به اخبار و سیاست علاقه ندارم یا عرق وطنی و این چیزا ندارم اما الان فهمیدم وقتی در فرکانس مثبت باشی تعصبهای بی جا نداری

    این روزها قران زیاد میخونم و دقیقا به این موضوع بارها در قران اشاره شده مسلمان و بهیود و مسیحی نداره خدا خدایذهمه هست و اینکه من حتی برای دینم تعصب داشته باشم هم اشتباه هست اصل توحید هست و چقدر قشنگ خدا گفته من حتی کافران را در این دنیا نعمت میدم اصلا این ایه را دیدم گفتم خدا چقدر متفاوته، قبلا میگفتن کافران عذاب میده اما الان کتابش میخونم میگه نعمت میده بخشندگی یعنی این، و تازه فهمیدم استاد میگفت خدا مثل خورشید نورش به همه مبتابه براش فرقی نداره تو چه رنگ و دینی باشی میفهمم ریشش از این ایه هست که من تازه خوندم و دیدم

    چقدر این روزها قران داره بهم جواب تک تک سوالاتمو میده شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  10. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    الهی به امید تو

    هر کسی به هر جایی توی زندگیش رسیده بخاطر این بوده که تونسته ذهنشو کنترل کنه

    مهم نیست چقد دلیل داری تا به موضوع نادلخواه توجه کنی با هر منطقی بهش توجه کنی با دست خودت اون شرایطو وارد زندگیت میکنی

    با هر منطقی دستتو کنی توی آتیش دستت میسوزه

    چند وقت پیش مادرم خیلی درگیری ذهنی داشت بخاطر مسائلی که برادرم داره، چون خودش باهاش حرف نمی‌زد به من گفت برو باهاش حرف بزن و بگو چرا انقد ناراحتی؟! اینم بگم که برادرم کافیه اینو ازش بپرسی یه کوه رنجشی که جمع کرده رو میاد برات تعریف میکنه! برای خاله و عمه و دوست و همه میگه اما به لطف الله من ازش نمیپرسم، وقتاییم خواسته بگه من بحثو عوض کردم! در جواب مادرم من بدون مکث گفتم نه نمیرم! ،،، بهش گفتم مادرِ من، من با دلسوزی کردن نمیتونم ب هیچکسی کمک کنم فقط خودم پایین میرم! من با شاد بودن میتونم برای بقیه هم مفید باشم اول خودم باید حالم خوب باشع! من باید از حال خوبم مراقبت کنم وگرنه منم بیام حالمو بد کنم که چند نفر دیگه باید بیان کمک خودم !!!

    افسرده دل، افسرده کند انجمنی را

    استاد توی فایل گفت آسان گیر… قانونو یادآوری میکنه من یاد حرف های استاد میوفتم!

    مادرم با قانون آشنا هست برای همین حرفامو تایید کرد

    ،

    نمیدونم چقدر شکر بگم بابت این مسیری که خدا هدایتم کرده و دارم میرم!؟

    چقدر میتونم شکرگزار این آگاهی ها باشم؟!

    از دست و زبان که بر آید کز عهده‌ی شکرش به در آید؟!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      زهرانجفی گفته:
      مدت عضویت: 1600 روز

      سلام زهرای عزیزم

      کامنتت رو دقیق خوندم و اون بخشی که راجع به برادرتون بود خیلی به خانواده من شباهت داشت ودقیقا منم مثل شما همه ازم میخوان که حلال مشکلات وسنگ صبورشون باشم.

      البته تفاوت من باشما اینجاست که مادرم باقوانین آشنا نیست.بهتربگم کل خانواده من باقوانین اشنانیستندمتاسفانه ومنم دیگه به حرف استادگوش دادم وبراشون ازقوانین نمیگم.

      به هرطریقی خواستم از حرفهای منفی اطرافیان با بی توجهی بگذرم نشد وحقیقتش مجبور شدم محترمانه و رک به خانواده بگم لطفا از مشکلاتتون بمن چیزی نگید من کاری ازدستم برنمیاد فقط حس بد بهم منتقل میشه وعم وغصه واسم بوجود میاره،هرکسی باید یادبگیره مشکلاتش رو خودش حل کنه.

      الان انصافا توبهترین حالت روحی هستم درآرامش وشادی سر میکنم وهیچ چیزی نیست خداروشکر که غمگینم کنه وهمش رو مدیون خدای خوبم وعمل به آگاهی ها وکلام جانبخش استادهستم.

      خوشحالم بابت حال خوب شماوتحسینتون میکنم برای خویشتن داری که میکنیدو آگاهانه به قوانین عمل میکنید.

      درپناه خداباشید.آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: