live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 38 (به ترتیب امتیاز)

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3181 روز

    سلام به استاد عباس منش و اون دوست عزیزی که این سوال رو مطرح کرد و همه دوستان گلم٫

    من دیشب وقتی در لایو شرکت کردم خیلی جا خوردم چون دقیقا دنبال همین بحث کسب و کار اینترنتی بودم و حتی می خواستم از استاد درخواست کنم که در قدم دوم دوره ۱۲ قدم یک جلسه رو اختصاص بدهند به همین موضوع ولی خدا رو شکر این لایو پاسخ به سوالم بود چون من فروش سایتم بسیار کم شده و خیلی دنبال راه حل این مشکل بودم و دیشب خیلی به این موضوع فکر کردم و خداوند این پاسخ ها را داد و من به خودم قول می دهم که روزی بیام و از نتیجه این نوع تفکری که در ادامه نوشتم ، زیر همین پاسخ کامنت بزارم٫

    بریم سر اصل مطلب : جواب این سوال بسیار سخت است اگر از دیدگاهی غیر از قوانین جهان هستی بخواهیم پاسخ بدهیم یعنی با هر روش علمی یا به قول دوستمون اساتید مارکتینگ بریم جلو ، سایت استاد عباس منش مثال نقضی بر گفته های اون اساتید میشه٫

    اما اگر از دیدگاه قوانین برویم جلو جواب این سوال بسیار تا بسیار ساده و منطقی است٫ اگر شما دوستان این موضوع را درک کنید در واقع جواب سوال رو به دست آوردید

    این جمله که ( مشتری هایی که وارد هر کسب و کار می شوند در واقع واکنش جهان به باورهای صاحب اصلی آن کسب و کار در مورد ثروت است و مشتری ها پاسخ جهان به باورهای افراد هستند٫ ما باور داریم که قانون اینه که جهان واکنش می دهد به افکار من و من هر فرکانسی را بفرستم دقیقا همان را به من برمی گرداند٫

    اگر من خودم را صاحب یک کسب و کار بدانم خواه کسب و کار فیزیکی باشد خواه آنلاین(اینترنتی) ، مشتری هایی که وارد کسب و کار می شوند پاسخ جهان هستی به فرکانس های من صاحب کسب و کار در مورد ثروت است٫ اگر من باورهای ثروت آفرین داشته باشیم ۱۰۰ درصد مشتریان وارد کسب و کار من می شوند و به میزان فرکانس ارسالی من در مورد ثروت ، از من خرید کرده و باعث ورود ثروت به زندگی من می شوند٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ و اینجوری بگم دقیقا مثل آب می ماند که وقتی توی ظرفی می ریزیم بدون کوچکترین خطایی شکل همان ظرف را می گیرد و همه شما نمود این مثال را در قالب های یخی که در یخچال قرار می گیرد ، دیده اید٫

    حال شما استاد عباس منش را می بینید که وقتی تنها عامل کسب ثروت را باورها می داند دیگر از این همه نتیجه حیرت آور متعجب نمی شوی بلکه ایشان را تحسین می کنی که تونسته از قوانین جهان هستی استفاده کنه و کسب و کار خودشان را رونق ببخشد٫

    اگر ما بدانیم که هر چیزی که تجربه می کنیم نمود واقعی از فرکانس های شخص ماست ، دیگر دنبال هیچ روشی برای جذب مشتری نمی گردیم و تنها راه برای موفقیت در کسب و کار خودمون را فقط کار کردن روی باورهای ثروت آفرین می دانیم

    یک مثال می زنم: یک مدیر که صاحب یک کسب و کار است را ببینید : این مدیر روی باورهایش کار نکند ولی طبق روال همه افراد دیگر سراغ افرادی که بازاریابی بلد هستند برود و آنها هم بگویند مشکل شما تبلیغات است و شما یک بودجه ایی را به تبلیغات اختصاص بده و این مدیر این کار را انجام می دهد و چند میلیون تومان هزینه برای تبلیغات در نظر می گیرد ولی تبلیغات شکست می خورد

    چرا تبلیغات شکست خورد؟ به خاطر اینکه مدیر باور دارد که اگر ثروت وارد زندگی اش شود از راه خدا دور می شود یا آدم بدی می شود یا هر باور محدود کننده دیگری ٫٫٫٫

    این مدیر نمی تواند ثروت کسب کند اما وقتی یک مدیری مثل استاد عباس منش باور دارد که همه چیز باور است و من اگر بخواهم مشتری وارد سایتم بشه و درآمد داشته باشم باید ۱۰۰ درصد روی باورهایم کار کنم و فرکانسی را ارسال کنم که جهان هستی مشتریانی را معادل همان فرکانس وارد کسب و کارم کند ٫ دیگر نتیجه ایی در کسب و کار نیست که نشود خلقش کرد ٫٫٫٫٫٫٫٫ بعد استاد عباس منش می آید روی باورهای فراوانی کار می کند که ثروت بی نهایت است یا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست و پاسخ جهان هستی به باورهای ایشان لاجرم ورود مشتری و ثروت به کسب و کار ایشان است٫

    دوست من علت اینکه نمی توانی درک کنی ، نتایج استاد را در مورد سایت خودشان این است که برای تحلیل نتایج سراغ اساتید مارکتینگ رفتی و بر اساس مترو معیار آنها داری تحلیل می کنی که نتیجه اش گیج شدن است٫ در صورتی که اگر شما به قانونی که می گوید تمام اتفاقات زندگی شما به واسطه افکار و باورهای شما رخ می دهد ۱۰۰ درصد ایمان و یقین داشته باشی یعنی در عمل ازش استفاده کنی تا ذهن منطقی ات را قانع کنی که تمام بازی ثروت استفاده از همین قانون است ،، آن وقت شما هم نتایجی می گیری مثل استاد عباس منش و از سردرگمی رها می شوی ٫

    نکته خیلی مهم : اگر می خواهی از قوانین جهان هستی درست استفاده کنی این است که هر عامل بیرونی دیگری مثل سئو و دیجیتال مارکتینگ و ٫٫٫٫٫را از باورهای ثروت آفرینت جدا کنی که این همان موضوع ترمز در دوره کشف قوانین زندگی است٫ یعنی اگر باور داشته باشی برای جذب مشتری باید سایتت را سئو کنی با این باور تو حتما باید سایتت را سئو کنی تا مشتری وارد کسب و کارت شود ولی چون شما روی باورهای ثروتت کار نکردی ، مشتری میاد ولی خریدی انجام نمیشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    حال برعکس این مطلب نیز اتفاق می افتد ” اگر شما روی باورهای ثروت آفرین کار کنی و باور دشته باشی که وقتی من روی باورهای ثروت آفرین خودم کار می کنم جهان هستی به باورهای من واکنش نشان می دهد و یکی از این واکنش ها وارد شدن مشتری به کسب و کارم و خرید کردنش است و سئو کردن سایت هیچ تاثیری ندارد : و فقط همین عامل را بپذیری برای کسب و کار خودت ، آن وقت است که می بینی که مشتریانی وارد کسب و کارت می شوند و بر طبق قانون تکامل از تو خرید می کنند٫

    نکته مهم دیگر قانون تکامل است (یک شبه هیچ سایتی سایت استاد عباس منش نمیشه) یعنی اینجوری نیست که تو روی باورهات چند روز کار کنی و بعدش ببینی که ۱۰۰ میلیون تومان کسب درآمد کرده ای !!!!!!!!!!!! ٫٫٫٫

    شما به میزانی که روی باورهای ثروت آفرینت کار می کنی درآمد کسب می کنی یعنی اگر شما چند روز کار کنی و مشتری وارد کسب و کارت شود و دیگر روی باورهات کار نکی دیگر آن مشتری ها را نداری و نتایج قبلی را کسب نمی کنی٫

    یک سوئ تفاهم بزرگ از قانون و باورها: خیلی ها فکر می کنند که اگر فقط روی باورهاشون کار کنند کافیه در صورتی که موضوع مهم این است وقتی شما روی باورهاتون کار می کنید یک سری ایده ها و الهامات از طرف خداوند به شما داده می شود که شما انجام می دهی و نتیجه ی انجام آن الهامات این است که شما ثروت دریافت می کنی ٫وقتی شما می بینید که استاد عباس منش یک فایل می گذارد و در آن می گوید این موضوع به من الهام شد تا در موردش صحبت کنم ، تائید کننده این است که شما وقتی روی باورهاتون کار می کنید هدایت می شوید به انجام یک سری کارهای درست که نتیجه آن به صورت تکاملی کسب ثروت است ٫ یعنی اینکه شما این کارها را قدم به قدم انجام می دهید و نتیجه اش کسب ثروت است٫

    یک مثال می زنم : فرض کنید یک راه پله هست و شما هدفتان کسب یک میلیون تومان پول هست که در پله ۶ ام شما به این یک میلیون تومان پول می رسی٫ حالا شما در ابتدای پله اول هستید و روی باورهای ثروت آفرین کار می کنید و شما به پله اول که ۱۰۰ هزار تومان پول هست ، هدایت می شوید که شاید ظاهرش یک میلیون تومان نباشد ولی شما باید بدانید که باید برای رسیدن به هر مبلغی از پول باید تکامل طی شود ٫

    حالا بازهم روی باورهاتون کار می کنید و هدایت می شوید به پله دوم ( مثلا ۳۰۰ هزار تومان وجود دارد) بعد دوباره قانون تکامل را تا پله ۶ ام به یاد می آورید و تا رسیدن به پله ۶ ام روی باورهای ثروت آفرینتون کار می کنید و نتیجه طبیعیش اینه که یک میلیون تومان پول به شما داده می شود٫

    نکته پایانی : برای پیدا کردن راه درست شما طبق گفته خود استاد عباس منش به خودت ۳ ماه وقت بده و بگو من ۳ ماه می خواهم فقط بر طبق گفته های استاد عباس منش برم جلو : حالا اگر بعد از این ۳ ماه من ثروت کسب کردم که همین راه را ادامه می دهم ولی اگر کسب نکردم می روم سراغ بقیه اساتید٫٫٫مشکل من و شاید عمده دوستان دیگر این است که هی می خواهیم صحبت های چند استاد را با هم ترکیب کنیم تا موفق شویم در صورتی که اصلا نیاز به این کار نیست شما از نتایجی که استاد گرفته می توانی راه درست را تشخیص دهی٫٫٫

    مثلا من دیشب بعد لایو استاد خیلی به این موضوع که استاد ۵۰ هزار کاربر غیرفعال را از سایتشون حذف کردند فکر کردم و همون موقع یاد یک استادی که بازاریابی اینترنتی تخصصشه و سئو هم تدریس می کنه افتادم که توی اسفند پارسال جشن ۵۰ هزارتایی شدن اعضای سایتش رو گرفته بود با اینکه از سال ۸۳ توی حوزه اینترنت فعالیت داشته و الان هم فعالیت می کنه٫ نکته خیلی جالب در اعضای کانال تلگرام استاد عباس منش و این اساتید اینه که با اینکه این افراد خیلی تخصص دارند وقتی شما نگاه می کنی به نتیجه کارشون می بینی که ماکزیمم ۵ هزار نفر هستند ولی در کانال استاد هر روز دارن زیادتر میشن و نمود عینی این موضوع در پیج اینستاگرام استاد می شود دید که چطور با یک اعلام و لایو ساده چندین هزار نفر به پیج ایشون اضافه شدند٫

    امیدوارم پاسخی که دادم برای همه شما دوستان مفید باشه: برای همه شما و استاد عزیزم آرزوی ثروت فراوان دارم٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    The Viper گفته:
    مدت عضویت: 2888 روز

    ::::: شما اگر از اصل شروع کنید، خداوند شمارو به فرع(روش های تبلیغاتی) هدایت میکنه. اما اگه از فرع شروع کنید، نمی تونید به اصل برسید. :::::

    راستش روی این سوال خیلی فکر کردم. توی ذهنم این بود که روش های تبلیغاتی واقعا چه کم یا زیاد بالاخره جواب میدن. چطوریه که استاد میگه جواب نمیدن. چون خودم در حوزه بازاریابی و سئو سالهاست فعالیت می کنم و خیلی سخت بود برام پذیرفتن حرف استاد که کلا تبلیغات رو رد میکنند. از طرفی خود استاد رو می بینم که از ابزارها و روش های تبلیغاتی کلامی استفاده میکنن. و برام سوال بوجود میومد که ::: خود استاد که میگن روش های تبلیغاتی موثر نیست و ابزار اهمیت نداره پس چرا خودشون ابزاری به اسم سایت، ابزاری به اسم تلگرام و استفاده از “کلام” برای تبلیغاتشون استفاده می کنند؟ ::: من بارها دیده بودم که استاد در فایل های رایگان، تبلیغ محصولات رو میکنن. در همین لایو استاد به دوره روانشناسی ثروت 3 اشاره کرد. و این یعنی تبلیغ دیگه. “دوستانی که دوره روانشناسی ثروت 3 رو خریداری کردند جواب این سوال رو میدونن چون در اون دوره ما در مورد کسب و کار صحبت کردیم.” خود این جمله معنیش اینه که افرادی که این دوره رو استفاده کردند آگاهی بیشتری در مورد کسب و کار نسبت به کسانی که استفاده نکردند دارند. و این خودش انگیزه ایجاد میکنه برای خرید محصول. آیا این جمله تبلیغاتی نیست؟! و تبلیغات صرفا چیزی جز این نیست که شما انگیزه برای دیگران ایجاد کنید تا خرید انجام بدند. اگر کسی بگه استاد در فایل هاشون تبلیغ نمی کنند من واقعا نمی پذیرم و کافیه که شما فایل رو با دقت گوش بدید. اما این رو میگم نه به خاطر اینکه بگم استاد به ما میگه تبلیغات نکن بعد خودش تبلیغ میکنه و از روش های تبلیغاتی استفاده میکنه و ابزارهای مختلفی هم برای کارش داره.

    مسئله اینجاست که استاد، ناخودآگاه به این مسیر هدایت شده و هدایت میشه. چون از در اصلی وارد شده. چون از اصل به فرع رسیده. یعنی اول به آگاهی کامل و باورهای درست رسیده و اول اصل موضوع جهان هستی رو درک کرده، و بعد جهان هدایتش میکنه به روش های تبلیغاتی که براش بیشتر و بیشتر پول بسازه. بعد جهان ایده هایی بهش میده تا ثروتمند بشه. اما مشکل بقیه اینه که اونا اصل جهان و باورهای خودشون رو رها کردند و چسبیدند به تبلیغات! و بعد تعجب می کنند که چرا همون کارو انجام دادن یا حتی بیشتر و خفن ترش رو انجام دادند اما نتیجه ای نگرفتند…::: از کجا میدونید استاد شاید نااگاهانه تبلیغات میکنه؟ :::

    اگر استاد میگه ابزار مهم نیست، معنیش این نیست که شما جنس یا محصولت رو بزاری روی میز اتاقت بعد بگی خب خدا دیگه خودش برام مشتری هارو میاره. مگر سایت ابزار نیست؟ مگر تلگرام ابزار نیست؟ مگر نرم افزارهای ادیت، محتواها، اینستاگرام، دوربین فیلم برداری یا موبایل و.. ابزار نیستند؟ مسئله اینجاست که :::شما به این ابزارها هدایت میشید. شما به همه روش های تبلیغاتی که شمارو میلیاردر کنه هدایت میشید. اما اگر اصل رو رعایت کنید. اگر از درِ اصلی وارد بشید ::::

    حالا اصل چیه فرع چیه؟

    اصل همون ایمان و باورهای شماست. اصل یعنی کنار گذاشتن باورهای محدود کننده و ایجاد باورهایی که باعث پیشرفت و خلق زندگیت بشه. اما فرع، یعنی شما با صدها باور محدود کننده و با باورهایی شرک آلود، بری 100 میلیون هزینه کنی و تبلیغات کنی…چه فایده؟ کسی که از اصل وارد بشه همین 100 میلیون رو تبلیغ کنه صد هزار برابر نتیجه میگیره نسبت به کسی که از فرع وارد میشه. یعنی مستقیم میخواد بدون تغییر افکارش، پول بسازه. اما جهان این اجازه رو نمیده.

    من در حوزه مارکتینگ و سئو کار میکنم. و باور کنید بارها پیش آمده که دو شرکت یا دو شخص متفاوت، یک تبلیغ یکسان رو انجام دادند اما نتیجه ها زمین تا آسمون تفاوت داشته. دو سایت آموزشی برنامه نویسی رو من میشناختم که هردو به شدت آموزش های با کیفیتی داشتند. هردو هم دقیقا مشابه هم عمل می کردند. یعنی مدرس داشتند، ویدیو آموزشی داشتند، سایتشون هم حتی شبیه به هم بود امکاناتش. اما نتایج زمین تا آسمون تفاوت می کرد.

    بی اهمیت بودن ابزار و تبلیغات، به معنی به کار نبستن اونا نیست. مثل این میمونه که شما کمربند ایمنی رو نبندی یا سوار موتور بشی و کلاه ایمنی سرت نزاری. و بعد بری تو دیوار بگی پس چرا سالم نموندم؟

    • ابزار و تبلیغات به شما الهام میشه.

    • هرچیزی که برای کسب و کارتون نیاز داشته باشید به شما نشون داده میشه.

    • هر متخصصی که برای کسب و کارتون نیاز داشته باشید به سمت شما هدایت میشه.

    • هر علم و مهارتی که نیاز باشه یاد بگیرید به شما گوشزد میشه.

    • هر تکنولوژی که نیاز داشته باشید، بهتون داده میشه.

    فقـــــــــــــــــــــــــط به یک شرط: از ایمان و باور شروع کنید. نه از تبلیغات و و و و و ….

    به خداوند قسم که اگر بخوام این حرف رو به دوستانم که در حوزه بازاریابی و تبلیغات هستند بزنم درک نمی کنن. من خودم برام سخته پذیرفتن این موضوع. عرض کردم شاید تا به حال استاد 3.4 تا فایل در مورد این موضوع که تبلیغ نمیکنن گذاشتن. اما من همیشه برام سوال بوجود میومد که استاد چطور میگن تبلیغ نمیکنن در حالیکه دارن توی فایل های رایگانشون و توی کلامشون تبلیغات رو می بینم؟ بعد به این نتیجه رسیدم که این اتفاق ناخوداگاه داره برای استاد میوفته. استاد داره ناخوداگاه این روش ها و این ابزارهارو استفاده میکنه اما تیر هدف رو به ایمانش زده نه به تبلیغات! اما عامل موفقیتش رو خداوند میدونه. اما عامل ثروتش رو خداوند میدونه نه تبلیغات!

    و برای همیــــنه که نباید تعجب کنید از شرکت های بزرگی که تبلیغات میکنن! اونها کار اشتباهی نمیکنن اونها دارند از همین الهامات پیروی می کنند. اما خودشون فکر میکنن عامل موفقیتشون تبلیغات در فلان شبکه تلویزیونی بوده! یا عامل موفقیتشون فلان بسته بندی بوده! در حالیکه نمیدونن خب این ایده و این تفکر چطور به شما الهام شد؟ از کجا؟ اگر این سوال رو از خودشون می کردند میفهمیدن که عامل موفقیت چیزی نیست که اونها میگن!

    • اینکه شما بسته بندی خوبی برای محصولاتتون داشته باشید بد نیست.

    • اینکه شما به مشتریانتون خدمات و پشتیبانی ارائه بدید بد نیست.

    • اینکه شما با مشتریانتون خوب صحبت کنید و بهشون اطمینان خاطر بدید بد نیست.

    • اینکه شما کیفیت محصولاتتون رو بالاتر و بالاتر ببرید بد نیست.

    • اینکه شما تبلیغات کنید تا بیشتر شناخته بشید بد نیست.

    • اینکه شما لباس شیک بپوشید و خوش تیپ باشید بد نیست.

    • اینکه شما هنرهای مذاکره و مهارت های ارتباطی بلد باشید بد نیست.

    اما اما اما

    همه اینها وقتـــــــــــــــــــــــــــــــی به کارتون میاد که قبلش اون ایمان، اون افکار و اون باورها و اون اصل قوانین رو در زندگی و در کسب و کارتون داشته باشید. اون موقع خداوند همه اینهارو به شما یاد میده. به شما کتاب هایی معرفی می کنه تا یاد بگیرید. به شما جاهایی معرفی میکنه تا ملک بخرید، جاهایی معرفی میکنه تا تبلیغ کنید. به شما افرادی رو نشون میده تا براتون سایت بزنن یا براتون سئو کنن. به شما کلاس هایی رو معرفی میکنه تا مهارت های ارتباطیتون رو قوی کنید. و و و و و و!!

    تاکید میکنم برای من که خودم در حوزه بازاریابی هستم، شاید درک حرف استاد سخت تر از هرکسی باشه. اما من حرف استاد رو پذیرفتم! و شک ندارم که اگر قانون رو رعایت کنم. اگر خداوند رو منشا همه چیز بدونم. اگر بدونم تنها چیزی که من رو به همه چیز میرسونه خداونده و اونه که هرچیزی که لازم داشته باشم رو جلوی چشمم میاره، اونوقت به همه چیز میرسم. و اونوقته که من میلیونر میشم.

    خیلی ممنونم از استاد که با این سوال، ذهن من رو دگرگون کردند. و امیدوارم پاسخ من کمک کرده باشه به همه شما عزیزانی که مطالعه کردید.

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      احسان حاجی کریمی گفته:
      مدت عضویت: 3385 روز

      سلام دوست عزیز.

      به نظر من منظور استاد از اینکه تبلیغات ندارن اینه که سفارش تبلیغات به کسی نمیدن مثل کاری که همه میکنن و هزینه های آنچنانی که میکنند. استاد درسته که در فایل های رایگانشون از محصولات تبلیغ میکنن ولی این کار رایگان داره برای استاد تموم میشه در حالتی که نتیجه فوق العاده ست. به نظر من این تفاوت رو باید بهش توجه کرد وگرنه چرا به استاد الهام نشد که بره چند میلیارد تومن هزینه تبلیغات بده تا به این درآمد برسه؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        The Viper گفته:
        مدت عضویت: 2888 روز

        بله جناب کریمی حق با شماست. ولی خب بستگی به بیزینس هم داره. نفی کردن یا کلا بی تاثیر دونستن تبلیغ صحیح نیست. فقط مسئله اینجاست که اولویت نیست. اگر ما اولویت رو بدیم به قانون، اون موقع “تبلیغات صحیح تری انجام میدیم که برامون بازخورد فراوانی داره”.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سارا رضوی گفته:
      مدت عضویت: 3042 روز

      درود برشما

      این مطلب که استاد همواره داره تو فایلهای رایگان و محصولات ، تبلیغات کلامی دیگر محصولات رو انجام میدن.‌.ذهن من رو هم درگیر کرده بود.‌.و شما به زیبایی این مطلب رو مطرح و دلیلش رو روشن کردین‌..ممنونم از شما.

      ” وقتی از در اصلی وارد شی…مثل اینه که شاه کلید داری و استفاده از ابزارهای بعدی بهت الهام میشه”

      سلامت، ثروتمند شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    دنیای آرامش گفته:
    مدت عضویت: 3473 روز

    سلام به استاد عزیز وگرامی و خانم شایسته عزیز و مهربان ودوستان و خانواده عزیزم

    من که خودم الان به لطف خدای مهربان صاحب موسسه هستم و در یکی از علایقم مشغول به کار هستم واقعا احساس میکنم خوب میتونم جواب این سوالو بدم

    اولین عامل موفقیت در این مسیر اینه که اصلا باور کنی این قوانین ۱۰۰درصد و بدون تغییرند و بتونی حرفهای استاد رو مثل وحی منزل باور کنی و برای هرکسی که رو خودش کار کنه جواب میده دیگه نگه نه من فرق میکنم اخه من تو فلان شهر متولد شدم من فلان پدرو مادرمو دارم من فلان بیماریو دارم ..‌‌..من اولین موفقیتهامو از این میدونم که این قواینینو باور کردم .این قواننننننین رو واقعا باوووور کردم و باووور دارم …حالا چه جوری باورش کنیم با تایید نشانه های کوچک یادمه همون روز اول و دوم بود که داشتم یکی از فایلای استادو نگاه میکردم و بیرون بودم به شدت دلم قرمه سبزی میخواست اما ۱۰۰درصد مطمین بودم که قرمه سبزی نداریم چون مامانم از یه زوز قبل لوبیاشو تو اب میذاره ولی وقتی اومدم خونه قرمه سبزی داشتیم وقتی از مامانم پرسیدم چه طور شد گفت دفه قبل زیاد درست کردم دیگه یه مقدارشو گذاشتم تو فریزر …..حالا اینم اولین بار بود که مامانم غذا تو فریزر میذاشت …یا اینکه تو خیابون یا محل کار یا خونه پول پیدا می کردم ….یا یه دوستی یه محبتی به من میکرد ….یا تو مغازه ای به تخفیفی بهم میدادند ..‌‌‌خلاصه با تایید نشانه های کوچک صددر صد بهم ثابت شد اگه ۱+۱میشه ۲پس یه میلیون با یه میلیونم میشه دو میلیون

    وقتی قانونو باور کردم رو باورهام کار کردم مدام فایلهای استادو گوش میدادم یعنی الانم دقیقا دبگه مث نفس کشیدنه برام …شب که میخوابم وقتی غذا میخورم تو مسیر رفتو برگشت کارم …تو محبط کار وقتی وقت اضافه میارم ..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌میدونب این کار کردن رو باورهام حتی اگه نتیجه ای هم برام نداشته باشه خیلی برام لذت بخشه چون منو به احساس خوب میرسونه ….میدونی منظورم از اینکه نتبجه ای نداشته باشه چیه …منظورم پاشنه اشیلاامه ….منظورم باورهای مخرب سیمانیه که سالهای سال تو مغزم رسوب کرده ….و اینا سریع نتیجه نمیده باید خیلی روشون کار کنم و هبچ وقتم متوقف نشه این کار کردنه ….

    وقتی که رو خودم کار کردم به خودشناسی رسیدم البته الانم اعتراف می کنم خیلی این خودشناسیه برام وضوح نداره اما خییییییلی بهترم که اصلا با قبلم قابل مقایسه نیستم ‌‌.‌‌.‌

    وقتی رو باورهام کار کردم و این قوانبن رو صددددد در صددددد قبول داشتم و از خداوندم کمک خواستم خدا منو هدایت میکرد به فایلهایی از استادکه میگفت بزرگترین مانع موفقیت احساس گناه …

    ای کاش استاد جمله زیر رو هایلایت کنین که همه بتونن بخونند

    بزززززرگترررین و مخرررربترین عامل موفقیت احساس گناه ….تا این احساسو از بین نبری صد سالم ۲۴ساعته رو باورهات کار کنی موفقیتهای بزرگ تو زندگیت نمیان …‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌واقعا دوستان اینا حرفهای قشنگ نیستا ….‌‌‌‌به خدا قسم هممممه ی این حرفهایی که من میزنم به مرحله عمل رسیدند هم استاد میدونه هم خانم شایسته عزیزم هم ذوستان قدیمی تر حتی کامنتامم هست که من چقدر سه سال به شدددددت در احساس گناه بودم و بعدش وقتی ریشه کنش کردم چققققققققققدر بعدش هی موفقیت پشت سرهم میاد

    به خداوندی خدا قسم من سه سال رو باورهام کار کردم خب موفقیتهایی هم داشتم اما موفقیتهای اصلی من وقتی تند و سریع وارد زندگیم که احساس گناهمو از بین بردم …

    من هربار این جمله استاد که باید احساس گناهتو از بین ببری ازش چشم پوشی میکردم میگفتم خب حالا این یکی خیلی مهم نیست .‌‌.خدا خودش میدونه که من از این قضیه ناراحتم خودش دیگه منو میبخشه در حالی که خودم خودمو نمی بخشیدم و خودمو از خدا جدا میدونستم خخخخخخخ ….من حدود سه سالی بود که احساس میکردم به یه خونواده دین دارم و باید ازشون حلالیت بطلبم اما اصلا جرات نداشتم باهاشون حرف بزنم تا پارسال اسفند ۹۶ فایل توحید عملی ۵یا ۴استاد بود فایلی که تیشرت و شلوار قرمز تنشونه اسناد …‌‌‌اون فایل فووووووق العاده بود برام که همزمانم دوره حل مسایل اومده بود روسایت که خیییلی بهم کمک کرد و دیگه قسسسسسم خوردم تععععهد دادم که بابا اگه حرفهای استادو قبول داری باید حتتتتما بهشونم عمل کنی همون لحظه فایل تموم شد من به اون خونواده زنگ زدم و باهاشون قرار ملاقات برای فرداش گذاشتم ودیگه صبحش رفتم دیدمشون و ازشون حلالیت طلبیدم و جالبیش این بود اون خونواده از من ناراحت نبودند و من سه سال هههههههر شب گریه می کردم و خودمو نمیبخشیدم و به شدددت تو احساس گناه خودمو غرق کرده بودم ….وقتی باهاشون خداحافظی کردم داشتم بال درمیاوردم به خددداوندی خدا قسسسم مثل یک پپپپر سبک شدم همین الانم دارم گریه می کنم اننننقدر که تجسم اون لحظه برام لذت لخشه ….انققدر خوشحال بودم که قانون احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب سریع برام اتفاق افتاد …‌‌

    وقتی رسیدم خونه اومدم با خووووشحالی تو دوره حل مسایل بگم که این مسئله برام رفع شد یه هووووووووورایی بگمو همه رو خوشحال کنم دیدم نوشته اسامی برندگان دوره حل مسایل که اسم منم توش بود ….استاد یه سوالی پرسیده بودند و منم جز برندگان شدم خییییییلی خووووشحال شدم داشتم بال درمیاوردم جالبیش این بود همه تو کامنتهاشون گفته بودند ممنونم خانم فرهادی جان بهمون زنگ زدی ولی اصلا کسی با گوشی من تماس نگرفته بود …چون قانون اینه دیگه ،،، من تو مدار جواب دادن نبودم چون اون لحظه با اون خونواده بودم …خدارو صد هزار مرتبه شکر .‌‌…

    وقتی احساس گناهوازبین بردم ..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دوره جهان بینی تو اردیبهشت ۹۷ اومد همون جلسه اول رو که بار اول گوش دادم دیدم استاد میگه دنیا به شجاعان پاسخ میدهد…..خدایی خیییییییلی بهم برخوردکه من جز شجاعان نیستم .‌‌..استاد فرمودند که اگه میخواد موفق بشی باید شجاع باشی ..‌‌‌اگه ایده ای بهت الهام میشه تو قدم اولو بردار …‌‌‌‌تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون بابد کرد .عاااشق دوره جهان بینیم ذلم برای دوستام حسسسسسابی تنگ شده برای اتوبوسمون اخیییییییی یادش بخیر …..خلاصه منم دقیقا فردای همون روز رفتم درخواست موسسمو دادم هرچند خونوادم اصلا راضی نبوند و همش ناامیدم می کردندولی دیگه شده بودم اهل عمل دیگه قانونو خوب بلد بودم ….دیگه میدونستم برای رسیدن به موفقیت باید احساسمو خوب نگه دارم و رو کارم تمرکز کنم و نجوهای ذهنیمو کنترل کنم و باید فقط عمل کنم و مهمتر از همه به خداوند توکل کنم و ممممممممممممن تصصصصصصصصصصمیییییم گرفته بودم جز شجاعان باشم ….اقا قدم اولو برداشتم قدم بعدی گفته شد قدم دوم رو برداشتم قدم بعدی و بعدی و به خداوندی خدا قسم فقط تنها حمایتگرم خدا بود که به راستی خداوند برای بنده کافی ست …‌‌‌و خدا رو شکر موسسمو راه انداختم ..‌‌‌دیگه الان دستم اومده باید فقط به قوانین عمل کنم …‌‌

    و الانم فقط دارم رو باورهام کار می کنم و سعی می کنم اونارم به مرحله عمل دربیارم …..

    مثلا اگه استاد میگه ده درصد از درامدتو ببخش منم واقعا این کارو انجام میدم

    و در کل برای خودم مرور می کنم که اصل مهمه و انقدرم به حواشی نچسبم …..و از خدا میخوام که ادمهایی رو که در مدار منن به سمتم بیاره و دیگه نگرانم نیستم …

    و دارم به شدت رو اعتماد به نفسم کار میکنم چون مهمترین عامل موفقیته

    واینکه هربار قانون تکامل رو به خودم یاداوری میکنم که هواسم باشه قدمهای رو یکی یکی بردارم

    خدارو شکر که خدای عزیز و مهربان من رو با استاد جان اشنا کرد …..

    خدارو شکر بابت خانم شایسته عزیز و مهربان و خونواده عزیرم و دوستان گلم

    خدارو هزاران مرتبه شکر برای وجود خوت خدای عزیزم

    درپناه الله یکتا شادو سلامتی و ثروتمند وسعادتمند در دنیا و آخرت باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3091 روز

      به نام خدای عزیز

      دنیای آرامش عزیز ???

      بابت تاسیس موسسه خود بهتون تبریک میگم وارزوی موفقیت و ثروت وشااادی بیشتر براتون دارم .

      بابت کامنت پراز تجربه و آگاهی تون سپاسگزارم .قبل از اینکه استاد کامنت همه محصولات رو ببنده من دیدگاه های شمارو هم می‌خوندم نمی‌دونستم کارم اشتباهه اما وقتی فهمیدم حلالیت خواستم ??????

      البته فقط شور و هیجان شما اونجا برام مثال زدنی بود که چقدر قشنگ جلو می‌رفتید در شیوه ی حل مسائل ??

      عزیزدلم براتون از یگانه الله مهربان آرزوی بهترین ها رو میکنم .در اوج ببینمتون .که همین الآنم خیلی در اوجین ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        دنیای آرامش گفته:
        مدت عضویت: 3473 روز

        سلاممممم عززیزم …‌‌‌ممنونم بابت دیدگاه پر از لطف و محبتتون …در جریان بسته شدن دیدگاهها نیستم خیلی وقته نمیتونم سایت بیام واقعا عم دلم برای اینجا تنگ شده …اماخدارو شکر میکنم که کامنتهام تونسته به یکی از دوستای عزیزم‌کمک کنه ..حلالیتم نمیخواد عشقم نوووووووش جونتوووون ???????

        منم از خدای بزرگ و مهربان ارزوی موفقیت خوشبختی سلامتی و ثروتمندی و سعادت در دنیا و اخرت رو دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مجید صابری نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2185 روز

    سلام به هم فرکانسی های عزیز

    من حدود ۸سال پیش تو یک شرکت انیمیشن کار میکردم که تازه استارت زده بودم و ۹ماهی هم کار کردم.ولی چون فضاش خیلی منفی بود احساس خوبی نداشتم و تا این که اوضاع شرکت کمی بد شدش و من تصمیم گرفتم که تو خونه خودم شروع کنم تصویرسازی کتاب انجام بدم و از این آدمهای منفی هم دور باشم اون موقع درآمدم ماهی ۵۰۰بود و بعد از این که اومدم بیرون بچها گفتن که کجا میری کار نیست و…ولی اولین نشونه همون روز اتفاق افتاد یه سفارش تصویرسازی کتاب درسی که خیلی هم عجله داشتن بهم داده شد که تو یک ما ۷میلیون درامد داشت خیلی حس خوبی داشت ولی بچها گفتن شانسی بود ولی تا پروژه تموم شد یه کارگردان بهم زنگ زد و یه سفارش دیگه که ۵روز رفتم برای تصویرسازی ۲میلیون بهم داد گفتم این بخت تازه کارهاست ادامه دادم و هر روز ایمان و ارادم قویتر شد که تو خونم کنار همسرم میتونم ده برابر شرکت درآمد داشته باشم.و جالبیش اینه که این سفارشها ادامه پیدا کرد و همینطور گوشیم زنگ میخورد تا به امروز.و الان برای ۶ماه آیندم سفارش دارم.آهان من تو این مدت اینستاگرامم فعال بود و حدود ۸۰درصد سفارش دهندها از اونجا سفارش میدادند.و من فک میکردم که داستان اینستاگرامه و وقتی دوستام علت همیشه کار داشتنمو میپرسیدند میگفتم تو اینستا فعال باشید سفارش میاد.ولی همه میگفتن که بابا فالوورای ما از تو بیشتره ولی یدونه سفارشمدنمیاد چرا عجیب بود برام که پس چرا برا من جواب میده ولی برای دوستام نه.بعد از دیدن جواب استاد و دوستان تازه دو هزاریم افتاد که داستان چی بود .ایمان بود و باور.یاد حرفام افتادم که تو هر جمعی که میشستم به همه با ایمان میگفتم من هر جا باشم حتی توی یه روستا برام سفارش هست و همه یه جوری نگام میکردن.الان فهمیدم این حرف و باور من بوده که این همه سفارشو به سمتم آورده نه اینستاگرامو اینها.یادم اومد این ایمان سال ۸۶وقتی استاد تازه اومده بودند تهران رفتم کلاسشون و این باور اونموقع در من شکل گرفته بود.و خوشحالم که باز یک هدف بزرگیو تو زندگیم انتخاب کردم و دوباره استادو جذب کردم.

    خوشحالم که این محیط انقد خوب و پر انرژی هست.دوستون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    علی میرفخررجایی گفته:
    مدت عضویت: 1595 روز

    سلام و درود فراوان خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و هم فرکانسیهای عزیز

    من نزدیکترین الگو رو میتونم کسب و کار خودمون و پدرم درواقع تو این موضوع ببینم پدرم هیچ وقت تو کارش تبلیغ نکرده و معمولا حضوری بوده و گاهی اوقات هم از جایی که ما فکرشو نمیکردیم خدا برامون مشتری میفرسته، واقعا خداروصد هزار مرتبه شکر، ما یعنی منظورم هممون نااگاهنه گاهی اوقات قوانین رو رعایت کردیم و نتیجه گرفتیم، الان دارم درک میکنم که اگر اگاهانه این قوانین رو در زندگی و کسبو کارمون انجام بدیم چه نتایجی به بار خواهد امد،

    من واقعا چند ماهی بعد از اشنایی با این مباحث و اشنایی با استاد خیلی به تضاد بر خوردم و یه جورایی حالم خوب نبود و وقتی دم مغازه میرفتم اصلا مشتری نمیرفتو بیاد چون ذهنم اونجا نبود همش به چیزای دیگه فکر میکردم، بعدچند وقت خودمو جمعو جور کردم سعی کردم حالمو با اتفاقات کوچیک خوب نگه دارم اهنگ شاد تو مغازه میزارم، کار میکنم، لذت میبرم، شروع کردم به باور ساختن در مورد محصولاتمون که کارهای ما فوق العادن، مشتری هایی که وارد مغازه ما میشن هم فرکانس با محصولاتمون هستن و عاشق محصولاتمون هستن و به راحتی میتونن بخرن،خدا از طریق بی نهایت دستانش برای ما روزی میرسونه، بچه ها باورتون نمیشه الان 3 هفته از شروع این تغییر در خودم میگذره متونم دقیق بهتون بگم که چطوری فروشمون اغاز شد به لطف خداوند یکتا، 1 میلیون، 9میلیون،20میلیون،23 میلیون، باورتون نمیشه امشب یه فاکتور بستیم به لطف خدا که خدا هم بخواد قطعی بشه 400 میلیون بچه ها فروش کردیم، یعنی واقعا خدارو صد هزار مرتبه شکر، هر چی جلوتر میریم دارم خدارو بیشتر باور میکنم قوانین رو دارم بیشتر درک میکنم البته میدونم که تازه مهد کودکو دارم پشت سر میگذارم ولی خیلی خوشحالم خیلی راضیم خیلی، البته تو طول روز میشه گاهی نجواها بیان سراغم و دقیقا دارم تمرکز میکنم رو نکات مثبت و براشون شکر گذاری میکنم مثلا تمرکز میکنم رو فروشی که اونروز داشتم و از صمیم قلبم خوشحال میشم و احساس خوب بهم دست میده و خدارو سپاسگذاری میکنم،

    دیگه نمیدونم چی بگم قطعا بچه ها همه تو مسیرن فهمیدن تا اینجا چه اتفاقی داره میفته ، از خدا میخوام کمکمون کنه مارو تو مسیر نگه داره هر روز بیشتر رو خودمون کار کنیم، ‌خوشبختی و سعادت از رگ گردن به ما نزدیکتره فقط ما باید باورش کنیم،

    از خداوند سپاسگذارم که من رو با این مبحث و این مسیر و استاد عباسمنش عزیز اشنا کرد خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    محمد زلفی گفته:
    مدت عضویت: 2884 روز

    با سلام خدمت دوستان و استاد عزیز

    آنچه بنده تاکنون متوجه شدم اینکه:

    ۱- هر کسی با توجه به باورها و آگاهی هایش(علمی ،غیرعلمی، اثبات شده ، اثبات نشده ، دانشگاهی ، غیر دانسگاهی و..) ایده هایی به ذهنش میرسه ، دست به اقدامی میزند و نتایجی (کم یا زیاد، آسان یا سخت ) بدست میاورد

    ۲- باورها با توجه به آگاهی ها در سطوح (مدار) مختلف از سطح پایینتر (ناخالصتر )تا بالاترند (خالصتر ، اصل)

    ۳- ایده ها اقدامات …. و نتایج نیز با توجه سطوح مختلف باورها و آگاهی ها در سطوح مختلف متفاوتن. مثلا کسی با آگاهی های علم ماکتینگ دست به تبلیغات در سایتها شبکه های اجتماعی میزنه و کسی با آگاهی های استاد میگه جهان تبلیغات منو انجام میده و نیازی نیست تبلیغ کنم ویا به شخصی ایده میرسه که باید حضوری و با زحمت فیزیکی کاری انجام بده یا به شخصی ایده میرسه که یک سایت اینترنتی راه بندازه.

    ۴- در سطوح خالصتر باورها و آگاهیها: ایدها ، اقدامات و… آسانتر ، پربازده ترند

    و نتایج دلخواهتری به همراه دارند.

    نتیجه اینکه : آگاهیها و باورها هستند که تفاوت و تغییر ایجاد می کند و ایدها ، اقدامات متغیرِ باورها و آگاهیها هستند.

    با سپاس شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    فرهاد احدوند گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    سلام من با اطمینان میتونم بگم تنها تفاوتی که می‌تونه وجود داشته باشه همون عمل کردن به قوانین هست ولا غیر . اصلا تمام صحبت های استاد عباس منش و گروه تحقیقاتیشون بر اساس قوانین فرکانسها و خلق زندگیمون بر اساس خواست خودمون هست . طبیعتاً هر کدام از ما که از آگاهی های سایت استفاده میکنیم چه فایلهای رایگان چه محصولات در زمینه تخصصی خودمون فعالیت میکنیم با چالشها و مسایل خاص شغلی خودمون روبرو هستیم ولی در هر صورت اصولاً نباید تفاوتی بین نتایج استفاده از قانون در هر شغلی و تخصصی وجود داشته باشه . قوانین وقتی هیچ تفاوتی بین پیامبران خدا و افراد معمولی قائل نمیشن ( ماجرای حضرت یعقوب و ترسش بخاطر از دست دادن حضرت یوسف و باقی ماجرا که استاد در فایل حزن در قرآن توضیح دادند) پس چرا همان قوانین نباید نتایج یکسانی در مشاغل و تخصص‌های متفاوت داشته باشند . تنها تفاوت استاد عباس منش و سایرین در کسب و کارشون فقط و فقط ایمان تزلزل ناپذیرشون در باور به قوانین جهان ( قانون فرکانسها) و قدرت خود ما در خلق تمام ابعاد زندگیمون هست . باقی مسائل اعم از راه حلها و افراد و امکانات به ما الهام شده و در سر راهمون قرار خواهند گرفت . فقط باید ایمان داشته باشیم و منتظر نشانه ها و الهامات از طرف خداوند باشیم . برای همه دوستان و خودم آرزوی بصیرت کامل و اگاهی خالص دارم . موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    کیوان گفته:
    مدت عضویت: 2994 روز

    سلام.

    من هم در واقع گاهی دچار این تضادمیشم.

    درواقع این قضیه سوال من هم بود.

    از طرفی محصول روانشناسی ثروت3رو هم ندارم اما از دیشب که فایل لایو رو دیدم خیلی له این قضیه فکر کردم و به نمونه هایی که در کسب و کارهای دیگه دیده بودم هم خیلی فکر کردم و در آخر به این نتیجه رسیدم که یک باور جالب در این مورد وجود داره.

    تو بهترین خودت رو ارائه بده،مشتریش رو خدا می رسونه

    وقتی از منظر قانون جذب و باور فراوانی بررسی می کنیم می بینیم که،بی نهایت مشتری در دنیا وجود داره که خواهان اون خدمات هست،وقتی مشتری ها طالب فلان خدمات هستند،در واقع با محصول مورد نظر روی یک فرکانس هستن و بر اساس قانون جهان به هم برخورد می کنند و نیازی به تبلیغات و سئو و غیره نیست.

    اما وقتی باور داری که برای دیده شدن نیاز به تبلیغات و سئو و غیره هست،شما در مداری قرارمیگیری که باید با تبلیغات به مشتری دست پیدا کنی

    البته ساخت چنین باوری مستلزم داشتن یک ایمان قوی هست.

    امیدوارم همه بتونیم چنین ایمانی رو ایجاد کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    اسماعیل خاوری گفته:
    مدت عضویت: 2782 روز

    به نام الله یکتا رب العالمین

    دو نکته وجود دارد

    نکته ی اول : هدایت خداوند

    ما در جهانی زندگی میکنیم ک بر پایه ی هدایت بنا شده هدایت ب سمت پیشرفت و گسترش جهان هستی

    ب قول کتاب راز ثروت {شما دستان خداوند بر روی زمین هستید}

    یعنی خداوند میخاد جهان رو گسترش بده اونم ب وسیله ی ما یعنی حمایت کامل خداوند پشت ما هست

    و از اونجایی ک خداوند در قرآن گفته

    أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ

    آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ و مشرکان تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفرش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود

    “یعنی خداوند برای ما کافیه”

    کسی ک میتونه اینجوری ایمان نشون بده و توکل کنه ب خداوند نیاز ب تبلیغات نداره چون روال جهان اینه ک ما خواسته هامون برسیم

    و نکته ی دوم : موضوع باور هست

    ک کاملا ب موضوع هدایت ربط داره کسی ک باور داره خدا هدایتش میکنه و نیازی ب تبلیغ کردن نیست کسی ک انرژی خودش رو میزاره روی کیفیت کار و اصل رو برای خودش اولویت قرار میده اونه ک ب این سمتی ک بدون تبلیغ میتونه موفق تر از کسانی باشه ک از شگردهای خاص تبلیغاتی استفاده میکنند کسی ک باور داره محصولش ارزشمنده میتونه فرکانس مثبت ب جهان ارسال کنه چون تلاش فیزیکی نمیتونه جبران کنه اون ایمان و توکل رو

    جهان هدایت میکنه همه رو ب سمت فرکانس هاشون ب سمت باورهاشون کسی ک باور اینو داره ک باید تبلیغ کنه باید از تکنیک های خاص استفاده کنه چون اینجوری دیده چون تو اون فرکانسی ک استاد یا خیلی از شرکت ها و مغازه ها و کسب و کارهایی ک بدون تبلیغ موفق هستند نیست چون اونها تو یک مدار دیگند و هدایت میشند ب همون مسیر

    کسانی ک واقعا “ایمان و توکل” دارند میتونند اینجوری عمل کنند کسی ک “تسلیم”‌ خداوند هست میتونه اینجوری عمل و باور کنه

    و این ها با طی کردن روند تکاملی بدست میاد این ایمان این توکل و تسلیم بودن ک بتونه خودش در آغوش خدا رها کنه تا بزاره خدا اون رو هدایت کنه تا ب رهایی برسه

    خداوند همه رو هدایت میکنه ب مسیری ک باعث پیشرفت جهان بشند حالا یکی بدون تبلیغ موفقه یکی با تبلیغ موفقه

    و بی نهایت مداری ک در جهان هستی وجود داره هدایت میشن ب مسیرهای مختلف ب مسیرهایی با خوشبختی بدبختی و ……

    بنظر من هدایت و باور ک ب هم دیگ خیلی مرتبط هستن عامل اصلیه این تفاوت هست

    موفق باشید ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    لیدا شکری گفته:
    مدت عضویت: 3071 روز

    به نام خداوند جان

    سلام به همگی

    شاید جمله ام کلیشه ای به نظر بیاد اما دوباره و دوباره همه نتایج برمی گرده به باورهامون٫

    می خوام یک نمونه از خودم مثال بزنم

    سالها پیش من فروشنده بودم و نزدیک ۹ سال توی اون کار موندم ، اون موقع ها استاد عباسمنش و برنامه هاشون رو ندیده بودم و نمی شناختم اما خدا بالاسر شاهده که من هیچ وقت ازینکه همکارانم یا به قول بعضی ها رقبام سرشون شلوغ بود و مشتری زیادی داشتند ناراحت نبودم و همیشه ته دلم قرص بود که خریدار واقعی و مناسب میاد٫

    همون جوری که می دونید تبلیغات بخشی از این شغله و من وظیفه داشتم که محصولم رو به مشتری معرفی کنم روی مزایاش تاکید کنم مثل همه فروشنده ها که روی نکات مثبت کالا تاکید می کنند اما تفاوت من با بقیه این بود که من خودمو هلاک نمی کردم که به هرقیمتی که شده اون محصول رو دقیقا به همون مشتری ، به اصطلاح قالب کنم ، من محصول رو معرفی می کردم و هم خودم رها بودم هم دست مشتری رو باز می گذاشتم که آزاده و اگر دلش بخواد می تونه اون محصول رو بخره ٫و اگر نمی خرید تمام دنیا رو سرم خراب نمی شد که ای وای الان این خانم یا آقا میره از رقیبم خرید می کنه ،شاید باورتون نشه ولی خیلی وقت ها وقتی مشتری درخواست یک کالایی رو داشت که ما موجود نداشتیم و می دونستم فلان همکارم اون محصول رو داره مشتری رو به اونجا هدایت می کردم و در کمال تعجب می دیدم که یهو چندین و چند مشتری دیگه ای وارد فروشگاهمون می شدن ، و چندین برابر اون مشتری که می خواست خرید کنه خرید می کردن !یعنی وقتی شما رها باشید ازینکه نتیجه چه خواهد شد همه چیز به طور منظمی اتفاق می افته٫بعدها انقدر کارمون گرفته بود که دیگه حتی نیازی به معرفی محصول در همون حد متعارف هم نبود یعنی خریدار وقتی هم از برخورد فروشنده ، هم از کیفیت محصول و قیمت رضایت داشت نه تنها خودش مشتری ثابت ما می شد بلکه خودش هم می شد دستی از دستان خداوند که رایگان برای کالای ما تبلیغ می کرد و باخودش مشتری می آورد و کار من رو سبک تر می کرد ،اتفاقا وقتی مشتری به مشتری تبلیغ می کنه دیگه برای اون خریدار جای اما و اگر وجود نداره و با خیال راحتمحصول رو می خره٫ من شخصا معتقدبودم تبلیغات اگر در حد معرفی محصول باشه آن هم محصولی که با استاندارهای بالا تولید شده باشه اتفاقا کار خوبی هم هست ؛بعدها که با قانون مدارها آشنا شدم فهمیدم فردی که در مدار اون محصول باکیفیت هست به نحوی اون تبلیغ و یا اون معرفی اون محصول رو می بینه و می شنوه و به سمت ما هدایت می شه حتی وقتی که همکار ما و یا به قول بعضی ها رقیب ما مثلا به مشتری گفته بود ببینید این کالایی که به شما می دم اصله و این همکار بغلیمون تقلبیش رو داره( منظورش ما بودیم) و اون مشتری حتی از سر کنجکاوی هم که شده پیش ما اومده بود که محصول تقلبی رو ببینه وقتی متوجه دروغ بودن اون حرف شده بود محصول رو از ما خرید کرده بود?

    پس از تبلیغات دیگران هم نگران نشید

    چون عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

    دوست عزیزی که این سوالو پرسیدید و باعث و بانی این مسابقه شدید شما خودتون دستی از دستان خدا شدید که قراره یک نفر برنده بشه و صاحب محصولی از محصولات سایت بشه و خدا می دونه قراره اون آدم و اطرافیانش به چه نتایج بزرگی برسن٫٫٫٫٫

    در حالیکه یقین دارم که شما فقط و فقط سوال پرسیدید که به جواب برسید نه اینکه مسابقه ای طرح بشه و ٫٫٫٫٫

    پس قانون فرکانسها به همین پیچیدگی و در عین حال به همین سادگی اتفاق می افته باور کن!

    قانون در هر حرفه ای که باشید جواب می ده در دنیای مارکتینگ آدمهای زیادی در حال تبلیغاتن اما فقط بعضیها نتیجه می گیرن که حتی تبلیغات هم نمی کنند

    این بعضیها همون هایی هستن که بهترین خودشون و بهترین محصولشون رو ارائه کردند نه به خاطر اینکه بین رقبا اسم دربیارن بلکه به خاطر اینکه باور دارند همه چیز باید عالی باشه چون درستش همینه ، چون اگر قرار باشه فردی که تکاملش رو طی کرده، عشق ، انرژی و تمرکز کافی روی کارش (هر کاری که هست) گذاشته با کسی که بدون طی کردن تکامل بدون عشق و انرژی وصرفا برای رسیدن به پول توی همون کار میانبر بزنه تقلب کنه و یا بخواد با تخریب کردن به اصطلاح رقبا موفق بشه یعنی اگر قرار باشه این دو گروه آدمها به یک میزان از موفقیت برسند باید به کائنات شک کرد و حداقل برای من یکی جهان ثابت کرده که آدمهای گروه دومی که گفتم هیچ وقت به موفقیت نرسیدند و اگر هم ظاهرا تونستن با دور زدن قانون به جایی برسن دردسر بزرگتری براشون پیش اومده

    تبلیغات شاید تا حدودی موثر به نظر بیاداما وقتی بقیه عوامل(عشق به کار، تمرکز کافی، و طی کردن تکامل) رعایت نشده باشند تبلیغات هم نمی تونه چاره کار باشه حتی اگر بزرگترین متخصصین جهان روش تاکید کنن، یه جایی خوندم که پسر بچه ای به اسم آلبرت توی کلاس ریاضیات همیشه خوابش می برده چون اصلا حوصله ی فرمول و قوانین ریاضی که معلمش تاکید داشته که این فرمول تنها راه رسیدن به جواب هست و باید و باید همون روش رو استفاده کنه تا به جواب برسه رو نداشته و نمی تونست به خودش بقبولونه که اون تنها راه حل هست سالها بعد اون پسر بچه به خاطر اون باورش به مسیرهایی هدایت شد که تبدیل شد به نابغه ترین فرد دنیا یعنی آلبرت انیشتین !!! انیشتین نمی خواست یکی از مشهورترین چهره های جهان بشه اون فقط می خواست از راه خودش به سبک و سیاق خودش به جواب برسه و هم به بشر خدمت بکنه اما خب جهان آدم های شایسته رو روی سرش می گذاره و حلوا حلواش می کنه

    من عاشق این داستان کوتاهم که قانون باورها رو در چند جمله و به صورت کاملا عینی توضیح می ده، فراوانی همیشه و همه جا هست فقط باید به فرکانسش وصل بشیم فقط باید این ذهن رو ازین که چون فلان متخصصین تبلیغات رو تایید کردند پس دیگه کار تمومه و راه حل دیگری نیست

    ما فراموش کردیم که اون متخصصین هم انسان هستند با ذهنی که مقاوت های خاص خودش رو داره مگر نشنیدید که بارها شده پزشکان مریضی رو جواب کردند و اما اون آدم این حرف رو باور نکرده و به طور معجزه آسایی حالش خوب شده پس به جرات میشه گفت که بحث باورها حتی گاهی از علم هم فراتر میره اما چون بحث فرکانس ها و باور ها نمود فیزیکی و ظاهری به اون صورت نداره کمتر بهش پرداخته شده اصلا شاید همین علم که خود بشر به خدمتش گرفته روزی جوابی قانع کننده برای بشر پیدا کنه اما کی ، کجا و چگونه فقط خدا می دونه

    این هم که گفتین در تصاد هستین یه کمی اون مسیر و میرین بعد دوباره برمی گردین با صراحت بگم که دوست عزیز اصلا اینجوری به جایی نمی رسید یا بایدیکدفعه به اون مسیر رو برین و بعد از کلی هزینه و تلاش متوجه بشین و برگردین یا اینکه ذهنتون رو از اون حرفها پاک کنید و فقط روی صحبتهای استاد تمرکز کنید و ورودیهای اضافی ذهنتون رو کنترل کنید(می دونم این یه کار خیلی سخته)

    در کل جواب سوال درون خودمونه خودمون رو محدود به حرف هایی که شنیدیم و یا حتی تجربه هایی که داشتیم نکنیم بلکه باید ببینیم به قول استاد اصل جهان چی هست که به نظر من اصل جهان همون باورها هستن حالا برای هر کسی به سبک و سیاق خودش جواب می ده ، برای استاد عباسمنش هم به سبک و سیاه خودش جواب داده و چون کار ایشون انتشار کلام خداونده آدم هایی که به دنبال شناخت واقعی خداوند بودند به این مسیر هدایت شدند من معتقدم اصل حقیقت الهی درون همه آدمها هست منتها برای بعضیها بیدار نیست و حقیقت خفته هست برای همین هم هست که استاد تبلیغ نمی کنند چون برای کسی که به دنبال یافتن حقیقت نیست اصلا چرا باید تبلیغ کرد؟آدمی که باور داره خدایی وجود نداره قطعا با اتفاقهایی روبرو میشه که ثابت می کنه همه چیز اتفاقیه و خدایی در کار نیست،و اینکه چطور سایت عباسمنش مثل فروشگاهی که مشتریها صف کشیدن و سر و دست می شکنن دقیقا همینه ایشون خودشون هزار بار آزمون و خطا کردن و تکامل رو هنوز هم که هنوز دارن طی می کنن تا تونستن اصل و فرع رو از هم تفکیک کنن و اینکه ایشون به راحتی و بدون ترس چندین هزار عضو غیر فعال سایت رو حذف می کنن نشان از نترسیدنه یعنی روی مخاطب حساب نکردن روی خدایی که مخاطب رو قدم به قدم به سمت سایت هدایت می کنه حساب کردن ، ایشون نمی ترسن که اگه اون همه ادم نباشن پس ایشون مخاطبشون رو از دست می دن و از دست دادن مخاطب یعنی از دست دادن پول!!!!

    نه !چون ایشون باور دارند که با حذف کردن اونها اعضای فعالتری وارد سایت می شند چون هرروز به تعداد آدمهایی که دنبال یافتن حقیقت و خداشناسی هستن بیشتر و بیشتر میشه ، دقیقا مثل دنیای مارکتینگ که هرروز به تعداد آدمهایی که نیاز به محصول و خدمات شما دارند بیشتر میشه شما فقط کافیه تمرکزت رو از روی تبلیغات بردارید و همون تمرکز رو بذارید روی ارائه خدمت یا محصولی باکیفیت تر و تمرکز روی خودتون نه روی مشتری نترسید ازینکه فلان مشتری پرید!!!!مطمئن باشید خودتون که عالی باشید مشتری های عالی هم جذب می کنید نگران نباشید خدا کارش رو خیلی خوب بلده خیلی بهتر از اون غول های مارکتینگ و متخصصین و فلان و٫٫٫٫

    اون توی هرزمینه ای متخصصه

    به امید روزهایی بهتر و قشنگتر

    خداوند پشت و پناهتون

    دوستون دارم خیلی زیاد ???????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: