https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
حتی شکست : ایمان به اینکه موفق نمیشی و هر کاری قاعده و قانون خودش رو داره
*ایمان به اینکه اگه از راهش وارد نشی و کامل انجام ندی نمیشی
*ایمان به تزهایی که انسانهایی با توجه به ایمان خودشون تبدیل به قانونش کردن
*ایمان به اینکه فلان کس با فلان روش فلان درآمد رو داشت و خلاصه ایمان به نیروهایی و راهکارهایی غیر از دستان خداوند ٫
و موفقیت : اول باید آگاهی پیدا کنی که خدایی هست و عادله و تمام هر آنچه که هست در ید قدرت اوست و آگاهی به اینکه اشرف مخلوقاتیم و آگاهی به اینکه همه از خداییم و تنها چیزی که ما رو نگه داشته نخواستن خواسته هاست و آگاهی به قدرت خداگونه انسان که ” وسخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض ”
*اینجاست که با قدرت هر چه تمامتر در همان لحظه ایی که به این آگاهی ها می رسید ، احساسی شدید از قدرتمندی خواهید کرد و احساس میکنید که همه چیز در دنیا دست یافتنی است چون توجه کردی به کل ماجرا و به نظر من توجه به کل ماجرا از تفکر به جزئیات مهم تر و تاثیر گذارتره٫
*بعد از آگاهی و تکرار مکرر اونا میرسی به مرحله ایمان، ایمان به اینکه “وَالضُّحَ و ٫٫٫” بعد چندین قسم بزرگ ، خداوند میگه “مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَی” که اربابت (پروردگارت نه تورا رها کرده و دشمن نداشته ٫ اینجاست که استاد عباسمنش باور کردن که همیشه خدا با اوست و هیچگاه ازش دلخور نمیشه و هر وقت اراده ایی به کاری کرده و خواسته و نتیجه مطلوب رو مجسم شده بواسطه ایمانش ، خداوند به وسط آمده و به بهترین شکل سایت و پیج و کانال و محصولاتش رو به معرض فروش گذاشته براش مشتری شده ، باهاش شریکه تو تجاری که ” یَرْجُونَ تِجَارَهً لَّن تَبُورَ “(امید تجارتی دارند که هرگز زیان و زوال نخواهد یافت) همه اینا رو برای رسیدن بنده اش به هر چی که دلش خواسته٫ انجام داده ٫ حتی جوری که اکثریت مردم ایران ایشون رو میشناسن و تا میگی استاد عباسمنش میگن همون که پیکان دنده آرژانتینی داشت و الان موفقترین شده!
بله دوست عزیزی که سوال کردید ، اول ایمان و بعد واگذاری کارت به خداوند و توجه به ندای قلبت که کجا میبرتت چون این ندا راه درست رو نشون میده٫و اینو تاکید میکنم هیچوقت موفقیت کامل بی وجود خداوند نشده و نمیشه و تا بحال هر بازیگر و هر تاجر و هر آدم موفقی که دیدم با خداوند رفیق بوده و همیشه خداروند رو در کنارش احساس کرده٫
سلام و صدسلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنینم و تمام خانواده عباس منش،
فقط روی خودت حساب کن یعنی چی یعنی توحیدی عمل کن یعنی اون قدر برای خودت ارزش قائل شود که مطمئن باشی و باور داشته باشی که تنهانیستی و خدا هدایتت میکنه،
تو قدم بردار، تو بگوچی مخایی، تو هدفت را واضح و مشخص کن ،
بعد بیرس خدا جونم چکار کنم تا به هدفم برسم؟
بهت میگه مطمن باش
بعد عمل کن همین
و روی هیچ کس و هیچ چیزی غیر خورت حساب نکن
، عمل کن ،
درطی مسیر واضح میشه برات که چی مخایی،
اول باید هدایت اولی را انجام بدی ، بعد تصحیح مسیر میکنی ، شاید اون اقدام را عوض کنی،
قدم به قدم بهت گفته میشود و تو عمل میکنی
، تو فکر نکن بقیه چکار کردن، و چکار می کنن،
از نظر علم مغزشناسی این ثابت شده که ما از موقعی که در شکم مادر بودیم توانایی خلق داشتیم، قادر مطلق بودیم ، ما توانایی داشتیم که هر جوری که دوست داریم و هماهنگ باشه همه اندام های بدنمون بسازیم بدنمون را،
یه جوری ساختیم که همه چی اوکی باشه برامون، برا همین استاد میگه ما خودیم انتخاب کردیم همه چی را،
بله ،
خودمون خواستیم این سایر بازو را، این چشم ها را،
باورتون میشه طبق علم عصب شناسی نوین تاثیر ژن ها بسیار کم است ،
خلاصه اینکه طبق آن تجربیاتمون، باورهامون، رفتار اطرافیانمون ما یه دریافتهایی را در مغزمان حک کردیم و راههای درست شده توی مغزمان ،
پس مغز من ، تجربیات من، باورهای من ، همه چی من خاص است ، فقط و فقط مال خودمه،
و طبق همین باورها به من آگاهی میاد که چکار کنم تا یه قدم از قدم قبلی ام رشد کنم،
ببین من چقدر ارزشمندم که خاص هستم و دقیقا طبق خودم بهم آگاهی میاد و
البته اومدن آگاهی هم از نظر علم عصب شناسی ثابت شده
، و آن آگاهی کامل بسیار مختص خودم است،
فقط برای من کار میده و نه برای هیچ کس دیگه ای،
پس نمیشه یه نفر دیگه به من بگه که من چکار کنم و
یا من به یه نفر دیگه بگم که چکار کنه و
از نظر علمی ثابت شده که جواب نمیدهد.
وقتی من اول قدر خودم را بدانم، خودم را ارزشمند بدانم ،خاص بدانم ،خودم را دوست داشته باشم ،آن کاری را انجام میدادم که حالم خوبه باهاش ،
لذت میبرم از انجام دادنش،
مسابقه با بقیه هم نمیدم،
کار خودم را پیش میبرم،
آخه منی که قلب درست کردم، کلیه خلق کردم، نمیتونم خونه خلق کنم، نمیتونم پول خلق کنم،
فقط باید باور کنم خودم را، توانایی هایم را، خالق بودنم را و توحیدی عمل کنم،
تمام تمرکزم را بگذارنم روی خودم،
توانایی هامو بیشترش کنم،
روی استعدادهایم سرمایه گذاری کنم
و امروزم را بهتر از دیروز کنم،
اخه چرا عجله کنم،
چرا مسابقه بدم با بقیه، همه چی هست به اندازه زیاد هم هست ، فراوان ،
خوب دیگه ، لذت ببرم وپیش برم ،
به خدا خیلی ساده است ،
ما زندگی را سختش کردیم برا خودمون ،
خودمون را دوست داشته باشیم
و وقتی یه ذره، یه کوچولو رشد کردیم ، ذوق کنیم ، افتخار کنیم به خودمون،
من محصول خاصی از سایت خریداری نکردم هنوز به این خاطر که مدتیه به صورت جدی دارم رو فایلها کار میکنم و تکامل خودم رو طی میکنم و مطمینا به زمان خریدن یکی یکی محصولات دارم نزدیک ونزدیک تر میشم٫
استاد عزیزم با توجه به قانون فوق العاده ی فراوانی که خیلی از افراد اون رو باور ندارند و باور ندارند که در این جهان هر کس جای خودش هست و برای هر کس (برای هر کس) بی نهایت و به اندازه ی کافی نعمت و رزق هست و تنها منبع رزق و روزی فقط و فقط خداوند مهربان هست و هیچ کس نمیتونه نعمتی که برای یه نفر هست رو از اون بگیره و با توجه به اینکه هر کدوم از ما اگر بتونیم روی این قانون بسیار مهم و عالی کار کنیم و نتایج کوچک اون رو ببینیم و با ادامه دادن به این باور به مراتب به نتایج بزرگتر برسیم بسیاری افراد بدون اینکه روی اصل کار همونطور که شما گفتید در قران یه موضوعاتی هست که اصل هستند و یه موضوعاتی فرع هستند و خداوند مهربان فرموده ما با موضوعات اصلی کار داریم٫٫٫و اکر ما روی اصل کار کنیم یعنی روی کار کردن روی باورهامون در موضوع کسب کار بیشتر روی باور فراوانیمون کار کنیم و ورودی های ذهنمون رو کنترل کنیم که خیلی خیلی مهمه (مهمترین اصله) اینکار باعث بوجود اومدن احساس لیاقت /اعتماد به نفس و حس خیلی خوب میشه که خداوند پاداش حس لیاقت و اعتماد به نفس رو به ما میده/// روی این باور کار کنیم که اگر تمرکز ما فقط و فقط روی زندگی خودمون روی کار خودمون باشه و هر روز بهتر از قبل بشیم حتی یک قدم ٫٫٫خدا ما رو هدایت میکنه به ایده های بهتر و در کسب و کار ایده های پولسازتر٫٫٫اونوقته که ما نتایج بزرگی میگیریم و یه دفعه به خودمون میایم و میبینیم که حتی الگوی دیگران شدیم و سبک منحصر فرد ما که از طریق هدایت خداوند بوجود اومده باعث شده کار ما بسیار عالی و با کیفیت باشه و این باعث جذب تعداد بسیار زیادی از افراد به سمت ما بشه٫ چون اونموقع ما به جای اینکه همه چیز رو به جای اینکه زور الکی بزنیم و با تبلیغات یا هر روش دیگه ای بخوایم به دست بیاریم ٫٫٫کار خودمون رو به بهترین شکل و به بهترین کیفیت انجام میدیم و بقیه ی کارها رو که یه نمونش همون جذب افراد هست رو از خدا خواستیم که انجام بده٫٫٫خداوند مهربان پاداش این ایمان رو به ما میده اون مطمینا به ما پاداش این ایمان و کار خوب و با قلب و با کیفیتی که انجام میدیم رو به ما خواهد داد که نتیجش میشه کسی مثل استاد عباسمنش و شرکت تسلایی که مثال خود استاد بود٫٫٫من جز افرادی هستم که با اینکه مدت طولانی هست در سایت عضو هستم اما مدت کمی هست که کار کردن روی خودم رو جدی و با تداوم شروع کردم و توی همین مدت کوتاه نتایجی گرفتم که همه ی دوستانی که در سایت هستند و در این مسیر هستند میدونند چه نتایج با ارزشی هستند٫٫٫ من از خدای بزرگ و مهربان ممنونم که در این مسیر پاک و مقدس من رو قرار داد و با تضادهایی که برای من پیش اومد به من نشون داد که این مسیر بهترین مسیره برای رسیدن به همه چیزهای خوب و برای رسیدن به خوشبختی٫٫٫استاد عزیزم از قلب بسیار بزرگ و سخاوتمند شما ممنونم ٫برای همه در همهی جنبه های زندگی اون چیزی که از همه بهتر هست رو میخوام هرچند با عمل به این قوانین این اتفاق اتوماتیک میفته٫٫٫استاد دیگه ببخشید اگه سبک شما یه سری جملات رو گفتم دیگه ملکه ی ذهنم شده :) من که خوشحالم ازین موضوع :D ٫٫٫٫خیلی دوستون دارم استاد خوب من
به عنوان یک متخصص آکادمیک و در عین حال حرفه ای حوزه بازاریابی که بیست سال مشغول مطالعه و اجرای اصول و تکنیک های مارکتینگ هستم باید بگویم که در علم بازاریابی هم انچه اصل است برطرف کردن نیازهای انسانها، ایجاد رضایت مشتریان، کیفیت محصول، کیفیت محتوا، منافع محصول و منافع محتوا می باشد و بقیه موارد مانند تبلیغات و روش های پیشبرد فروش، همه به عنوان کاتالیزور مطرح می شوند. در یکی از بخش های دوره اول نیز استاد گرامی جناب عباس منش مطرح می نمایند که «افراد باید اعتماد به نفس داشته باشند و از خودشان تبلیغ کنند، این بیزنس ماست و باید آنقدر اعتماد به خود و محصول خود داشته باشیم که در مورد آن با افتخار تبلیغ کنیم». لذا علوم تبلیغات و بازاریابی، بد نیستندبلکه در این علوم، اصل بر ارائه محصول و خدمتی است که بتواند نیازهای بشری را برآورده نماید. در واقع بحث های مربوط به «تبلیغات، فروش و رقابت» بخش بسیار کوچکی از بازاریابی ر اتشکیل می دهند که متاسفانه چون بسیار بیشتر از سایر عوامل در دید و در معرض مشاهده هستند از سوی افراد به عنوان اصل در نظر گرفته می شوند در صورتی که اصل نیستند. در نتیجه جهت استفاده و آگاه سازی دوستان عزیز این نکته قابل عرض است که اگر شما خدمات و محصولاتی نداشته باشید که بتواند نیازهای انسانی را به بهترین شکل برآورده نماید و نتوانید در انسان ها احساس رضایت و تامین نیاز و خواسته ایجاد کنید هر چقدر هم تبلیغات کنید و از ابزار مختلف پیشبرد فروش و چاشنی های فروش استفاده کنید اثر چندانی را نخواهید دید. چه بسا بیزنس هایی هستند که به صرف رعایت اصل از فرع در بازاریابی، حتی بدون انجام تبلیغ نیز مشتریان زیادی دارند و مردم برای خرید و استفاده از خدمات و محصولات آنها صف می کشند. امیدوارم این توضیحات، به رفع تضاد ذهنی دوست خوبمان کمک کرده باشد. با احترام و آرزوی بهروزی- دکتر علیرضا حدادیان، عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و دوستان محترم
استاد هرچی حرفای شما رو گوش میکنم و بعد روی رفتار و حرفای گذشته اطرافیاو خودم فکر میکنم تناقض زیاد میبینم خودم یه فرد خیلی خیلی منفی بودم ک نمیتونستم هیچ چیز مثبتی رو ببینم اینم منشا گرفته از اون خصلت پدرم بود ک روی ما خیلی تاثیر گذاشته بود الان ک دارم رو خودم کار میکنم هم هنوز خیلی راه دارم تا بتونم با تجسم کردن اون چیزیو بسازم ک میخوام چون همیشه توی ذهن خودم هرچیزیو میخواستم برعکسشو تجسم میکردم با این باور ک اینجوری حتما بهش میرسم و اتفاقا هم توی بیشتر اوقات همینجور میشد اما کلی توی اون فاصله استرس رو باید تحمل میکردمو اعصابمو خوردم میکردم الان میخوام کاری متفاوت کنم ک اونم مستلزم زمانه و اینکه هیچ وقت اینجوری ک شما این چند وقت خدا رو بهم شناسوندین خدا رو باور نداشتم و همش تو استرسو نگرانی بودم به نظر من اینکه نتایج شما از بقیه متفاوته اون ایمان قلبیه ک نسبت به خدا دارین و اینکه حتما شما رو به خواسته تون میرسون و اون باورایی ک نسبت به براورده شدن خواسته هاتونه با اینکه من هنوز نتیجه مشخص و بارز نگرفتم ولی مطمعن شدم ک از اون اعتمادیه ک شما نسبت به خدا دارین ک میتونه همه خواسته هاتون رو بدون چونو چرا براورده کنه فقط به این دلیل ک بعنوان تنها خالق جهان و کسی ک قدرت لایزال دستشه قبولش دارین و به کس دیگه ایی غیر از اون امید یاری رسوندن ندارین همین باورایی ک ما هنوز توی دلمون قوی نشده. تجربه کردم وقتی کاریو میخوام انجام بدمو بدون استرس فقط با توکل شروع میکنم به نتیجه ی عالی میرسم به نظرم این همون کاریه ک شما همیشه انجام میدینو بقیه هرزگاهی. اینه ک نتیجه کار شما رو متفاوت کرده
ازخدای مهربونم سپاسگزارم ک منو توی این مسیر قرار داد?
استاد از شما هم ممنونم بابت اینکه تموم آموزهاتونو صادقانه به ماها یاد میدین?? هرچند من دانش آموز خوبی نیسم ولی از خدای مهربونم کمک میگیرم تا بتونم این مسیر و با موفقیت و سربلندی طی کنم?
برای شما و دوستانمم آرزوی موفقیت دارم مرسی بابت بودنتون
اتفاقا حرف هاتون بسیار صادقانه و دلنشین بود و حس بسیار عالی ای رو ب من داد. همه ما شاگرد های استاد نقص هایی در افکار باور ها و اعمالمون داریم قطعا و هیچکدوم کامل نیستیم. هممون داریم این مسیر رو طی میکنیم تا پخته تر شیم و به قانون مسلط تر شیم پس با اعتماد به نفس راجع به خودتون صحبت کنید و به خودتون ببالید چون ما جز اون ۵ درصد مردم جهان هستیم که هدایت شدیم! پس بدونید قطعا لایق این هدایت شدن بودید از طرف خدا که اینجایید! پس قوی و محکم و با اعتماد به نفس از خودتون حرف بزنید و مسیرو با قدرت پیش برید.???
قطعا اگر خواستتون از ته قلبتون باشه خدا خودش ما رو هدایت میکنه.خدا یارو یاور تک تک لحظاتتون
استادبه لطف خدا طبق آگاهی هایی که تا به الان من از آموزه های شما کسب کردم نظرم این هست که اصلی ترین و مهمترین موضوع ?توحید?هست٫البته توحید عملی نه توحید کلامی،به قول شما ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است٫
اولین کار یا بهتره بگم اصلی ترین کار ساختنه باورهای توحیدی است، من اگر باور کنم که یک قدرت جهان رو خلق کرده و تنها اون قدرته که بر جهان حاکم و همه چیز رو اداره میکنه، دیگه نگرانی ای برام نمیمونه٫
خدای من جهان رو باقوانین ثابت و بدون تغییری آفریده و کارمن پیروی از قوانین الهی و بندگی کردن در برابر رب هست ، نه پیروی از قوانین جامعه که تماما سرشار از افکار و باورهای محدود کننده است٫
وقتی من تنها قدرت رو خدا میدونم دیگه دنبال لایک و wive و اینکه رقیبم چکار کرده من برم دنبال یه کار بهترش و این مسائل نیستم٫ باخیال راحت و آسوده و قلبی باز و سرشار از آرامش تنها پیگیر خودم هستم ،دنبال مقایسه ی خودم با خودم هستم نه مقایسه ی خودم با دیگران، اینکه منه امروز چقدر بهتر از منه دیروز شده؟ باورهای زهره ی الان چقدر خالص تر و توحیدی تر از باورهای زهره ی دو ساعت قبل شده؟کیفیت کار زهره ی الان چقدر بهتر از یک ماه قبل شده؟
به نظر من اصل و اساس?توحید?هست٫وقتی که انسان اصلی ترین و بزرگترین هدفش رو توحیدی بودن قرار میده ، به سمت بهترینها هدایت میشه٫خداوند فرموده من همه ی شمارو هدایت میکنم به سمت چیزی که خودتون میخواید٫ما به سمت باورها و اهدافمون هدایت میشیم،اینکه افکار و اهدافمون توحیدی باشه یا غیرتوحیدی باشه به اختیار و انتخاب خودمونه٫
خداوند و قوانینش ما رو به سمت انتخابمون هدایت میکنه٫
(استاد عزیزم اینجا جاداره ازتون یه تشکر ویژه بکنم برای فهموندنه تفاوت جبر و اختیار در زندگی رو،چیزی که من از بچگی برام سوال بود و هیچکس جوابشو بهم نداد تااینکه باشما آشنا شدم و همه ی سوالات ذهنم برطرف شد)
وقتی هدف توحید و شناخت پرودگار باشه به سمت تمام خوبی ها هدایت میشیم،خدا در هر لحظه باما حرف میزنه و راه رو نشونمون میده،این ما هستیم که باید قلبمون رو برای دریافت الهامات الهی باز کنیم٫
باور توحیدی یعنی باور به فراوانی در جهان،یعنی دیگه ترس و نگرانی معنایی نداره که ای وای فلانی هم داره کار منو انجام میده نکنه مشتری های منو بکشه سمت خودش؟یعنی باور به اینکه برای همه ی انسانها فرصتهای بسیاری هست و کار هیچکس مانع کار دیگری نیست٫
باور توحیدی یعنی آرامش،یعنی خیالی آسوده که من کارم رو به نحو احسنت انجام میدم و هرروز تلاش میکنم بهتر از قبل باشم و خیالم راحته که مخاطبین (مشتری های) من رو خدا به سمتم هدایت میکنه و محصول من به فروش میرسه یا خدمت من به بهترین نحو ممکن در مناسبترین زمان و برای مناسبتترین افراد ارائه میشه٫
به قول یکی از دوستان عزیز که قبلا کامنتشون رو در دوره ۱۲قدم خوندم نوشته بودند که شغلشون بازاریابی و وقتی صبح به سرکار میرن باخودشون میگن که خدایا فروشنده تویی،مشتری هم تویی٫
چقدر این جمله و این باور به دل من نشست و بهم مزه داد٫چقدر قشنگ و توحیدیه که ما بتونیم همه چیز رو خدا ببینیم٫
من تنها زمانی که آرومم میتونم کیفیت کارم رو افزایش بدم، میتونم غذایی لذیذتر سرو کنم، میتونم لباسی تمیزتر بدوزم، میتونم اجرایی دلنشین تر داشته باشم، میتونم طرحی جذابتر بکشم و٫٫٫
من تنها زمانی که آرومم میتونم الهامات خدای وجودم رو بشنوم که بهم میگه برای اینکه غذات پرطرفدارتر بشه این ادویه رو بهش اضافه کن، که بهم میگه برای اینکه مشتریت از لباسش راضی باشه فلان قسمت الگو رو اصلاح کن، که بهم میگه این حرفو بزن تا اجرات جذابتر بشه و بیشتر به دلها نفوذ کنه و٫٫٫
و این آرامش از کجا میتونه بیاد و سراسر وجودمو بگیره؟ از توحید، از اینکه میدونم تنها کار من لذت بردن از تک تک لحظات زندگیمه،من فقط باید شاد باشم و به الهامات درونیم گوش بدم، هر الهامی که بهم احساس خوبی میده رو انجامش بدم و هر الهامی که بهم حس بدی میده(که البته اون الهام نیست و نجوای شیطانه ذهنه) رو بریزم دور٫
تنها وقتی که تو آرومی خدا باهات حرف میزنه و ترمزهای ذهنت رو نشونت میده٫
صحبت از ترمز شد مطلبی به ذهنم رسید که بگم٫من مدتهاست منتظرم شغلی با درآمد ثابت ماهیانه داشته باشم تا کلاسهای موردعلاقم رو ثبت نام کنم٫بااینکه الان خیاطی میکنم و به میزانی که روی باورهام کارمیکنم به همون میزان هم مشتری جذب میکنم٫
دیروز در آرامش داشتم فکرمیکردم که چرا الان نمیرم کلاس مورد علاقم رو ثبت نام کنم و منتظر شغلی ثابتم؟
که خدای مهربون باهام حرف زد و بهم گفت چون هنوز منو باور نداری و نمیتونی قبول کنی هرماه میتونم مشتری های زیادی برات بیارم و دیگه نگران پرداخت شهریه ات نباشی٫
واقعا هم همینطور بود،همیشه باخودم میگفتم حالا این ماه پول دارم شهریه رو بدم، ماه بعد چی؟؟؟؟اگه پول نداشتم چی؟؟؟یه ماه برم و دیگه نرم که مزه نمیده? و منصرف میشدم از ثبت نام٫
خدایا صدهزارمرتبه شکرررت که ترمزهام رو مشخص میکنی و منو هدایت میکنی به راه درست،به راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه کسانی که بر آنها غضب کردی و نه گمراهان٫
??????????????????
استاد عزیزم و دوستان گلم جمع بندی نظر من این هست که عامل اول و اصل و اساس
?توحید و ساختن باورهای توحیدی?هست٫
و به دنبال توحید عامل مهم دیگه خود به خود میاد که اونم کیفیته کار هست٫
به نظر من هرکسی در هر زمینه ای که فعالیت شغلی داره اگر باورهای مناسبه توحیدی بسازه و همیشه تلاش کنه بهترین خدمت یا محصول رو ارائه بده بسیار موفق خواهد شد٫ چرا که بهتر کردنه خدمت یا محصولی که ارائه میدهیم همان اصل مهمه کمک به پیشرفت جهان هست و به قول استاد عزیزم جهان(خدا) پاسخ میدهد به کسانی که جهان رو گسترش میدهند٫
و اینها در امتداد هم هستند،
مشتری های فراوان نتیجه ی محصول یا خدمتی عالی است٫
محصول یا خدمتی عالی نتیجه ی دریافت و عمل به الهامات قلبی است٫
دریافت الهامات قلبی و درست نتیجه ی آرامش و احساس خوب هست٫
و احساس خوب و آرامش نتیجه ی باورهای توحیدی است٫
تمام باورهای محدودکننده که نتیجه ی اونها رسیدن به احساس بد هست ریشه در شرک داره و تمام باورهای قدرتمند کننده که نتیجه ی اونها رسیدن به احساس خوب هست ریشه در توحید داره٫
استاد عزیزمون نه لباس خیلی خاصی میپوشه و حتی خیلی راحت میاد جلوی دوربین، نه ابزار خاصی استفاده میکنه و با یه دوربین و ریکوردر ساده ضبط میکنه،نه فضای خاصی داره و یا توی خونه است یا توی فضای باز، علت تفاوت استاد با سایر اساتید موفقیت این مسائل حاشیه ای نیست بلکه سخنی هست که بر زبان میاره،چرا حرفهای استاد به جان و قلب و روح ما نفوذ میکنه؟چون از قلب و روحش تراوش میشه،چون الهامات خدای درونشه، چون حرفهاش رو خودش عمل میکنه و نتیجه ی باورهاش رو هممون داریم به وضوح میبینیم٫
چیزی که من از استاد و قرآن یاد گرفتم خلاصه میشه توی یه کلمه ?توحید?
توحید که باشه همه ی لذتها و نعمتها به دنبالش میاد٫
والبته یه نکته ی مهم دیگه اینکه نمیشه یک شبه تمام باورهای شرک آلودمون محو بشه و باورهای توحیدی جایگزینش بشه، این کاری هست که نیاز به تمرین فراوان داره و تکامل میخواد٫که این تکامل فرکانسی هست نه الزاما زمانی٫
خدارا سپاسگزارم بابت تمام تضادهای که در تمام جهان هستی با اون برخورد میکنیم و تضادی که دوست گرامی مون باهاش برخورد کرد که باعث رشد من یکی تا الان شده که تمرکز کنم و فکر کنم به این سوال که:
چه عواملی باعث ایجاد تفاوت بین نتایج افراد در کسب و کار میشود؟
خوب به نظر من جواب این سوال اینه که:
افکار و باورهای هر فرد دنیاشو خلق میکنه
و شکل گیری این باورها از ورودیهای اون فرد است
که اون ورودیهای از خانواده،دوستان،قوانین جامعه و خیلی چیزهای دیگه که باعث نتایج میشود
و قانون اصلی این جهان. اینه که
افکار و باورهای ما اتفاقات ونتایج هر کسی رو ایجاد میکنه و نه هیچ چیز دیگه ای
چون جهان داره هر لحظه به افکار و باورهای ما واکنش نشان میدهد
وقتی که ورودی به ذهن ما داده شود و باتوجه کردن به اون ورودی به سمت اون هدایت میشویم و صورت نا خودآگاه با احساس تلفیق میشود ونتایج ایجاد میشود
زیرا قانون احساس خوب=اتفاقات خوب واحساس بد=اتفاقات بد اجرا میشود
و موضوع اصلی اینجاست که افراد نمیدونن که خودشون خالق زندگی خودشون هستند تفاوت از اینجا ایجاد میشود که همه عوامل رو مهم میدونن مثل پارتی داشتن ،تبلیغات و دیگران رو مهم دونستن وخیلی چیزهای دیگه جز خودشون و افکار و باورهای شون
وحالا برا ایجاد تفاوت در نتایج مون باید اول روی ورودی هامون تمرکز کنیم وهرحرفی رو نشنویم هر آهنگ رو گوش نکنیم هر فیلمی رونبینیم با هر کسی ارتباط برقرار نکنیم وبعد با تعریف باور جدید در اون موردی که میخوایم نتایجمون تغییر کند مثل این باور در مورد ثروتمند شدن که:
ثروتمند شدن معنوی کار در دنیاست
وتکرارومنطقی کردن اون باور در ذهنمون باعث تغییر در نتایج کارها مون میشود
چون هدایت میشویم به مسیرهای جدید،ادمهای جدید،شرایط متفاوت و فاصلهی فرکانسی که با نتیجه اون باور جدید داریم آرام آرام کم میشود وتکامل ما طی میشود زیرا افکار ماست که باعث انجام کارهای ما میشود نه اعمال ما
و تاکید میکنم اون اعمالی نتیجه بخش میشود که بعد از تغییر باورهای ما انجام میشود زیرا هدایت میشویم توسط خدا که این جهان رو داره اداره میکنه
و به احساس خوشبختی میرسیم
و در اخر خداروشکر میکنم بابت این هدایتی که منو کرد واین حرفهای که به من گفته شد نوشتم
استاد عزیز تو قسمت دوم روانشناسی ثروت۳ کاملا واضح راجع به این موضوع صحبت کردن، من هم دقیقا دچار این تضاد شدم اما واقعا به یک چیز رسیدم این که نتونستم روی خدا حساب کنم و فقط به خودم و عقلم تکیه کرده بودم که هیچ عایدی هم نداشت به نظرم دقیقا همون حرفی که استاد زدن کاملا صحیحه ایمانی که عمل نیاره حرفه مفته و من این حرفو با تمام وجودم حس کردم٫ جواب سوال خیلی سادس هرچقدر انسان در درون مطمئن باشه از یک نیروی برتر و خودشو زندگیشو بدون ترس،نگرانی و اضطراب بپساره به خدا همون قدرهم میتونه از این دنیا لذت ببره و پاداش کسی که با ایمان و تقوا زندگی میکنه بهشته چیزی که دقیقا من الان دارم تجربه میکنم دیگه بابت هیچ موضوعی نگران نیستم ۲ساله که فایل روانشناسی ۳رو تهیه کردن اما به جرئت میگم که ۱ماهه که درکش کردم،دوستان شنیدن با پذیرفتن خیلی متفاوته هر چقدر آسون تر بپذیری و باور کنی،همون قدر هم آسون نتیجه خواهی گرفت و تنها تفاوت استاد با بقیه سخنران ها فقططططط در میزان ایمان و باورهای خالصشون نسبت به جهان هستیه و نه هیچ چیز دیگه•
سلام. بدون حاشیه برم سراغ جواب سوال. که چه عاملی باعث ایجاد تفاوت در کسب و کارها میشود؟
سعی میکنم که در این جواب از دوتا رستوران براتون مثال بیارم.
دوستان در هر کسب و کاری، در هر بیزینسی، در هر شغلی چه که باشید. این امکان وجود داره که شما رو میلیاردر کنه و زندگی مالی شما رو روز به روز بالاتر ببره. اما باید دید نگاه شخص یا همون صاحب کار به خود شغل و بیزینس چیه و چه ملاکهایی براش مهمه و آگه بخوام خلاصه کنم (باید دید صاحب شغل و بیزینس به چه اصلی در مورد کارش اعتقاد قلبی داره؟باور کرده و ریشه افکارشه ) مثلا
صاحب یک رستوران فانتزی به این اعتقاد داره که آقا مشتری دنبال آینه که باید فضای رستوران بزرگ. مکان رستوران تو جای گل شهر باشه و لوکس باشه . نوع میز و نشیمنگاه باید خاص باشه نوع قاشق و چنگال و…باید از نوع به روز باشه و فضای اروم، تنوع غذایی زیاد، موسیقی ارکست و….
داشته باشه و از این اصول قوانین ذهنی خودش برای کارش تعریف میکنه…
خوب!
شخص دوم. که دارای یک رستوران سنتی هست. به این اعتقاد داره که
غذاهایی سنتی همیشه طرفدار خودشو داره. نه مکانش مهم نیست خیلی از مردم سادگی رو دوست دارن و دوست دارن غذاهایی سنتی و مکان سنتی با موسیقی سنتی. قاشق و چنگال از نوع سنتی باشه.
خوب
دوستان دقت کنید نوع اعتقاد این دو شخص. هم در رستوران و هم در نوع اصول و قواعدی که برای کارشون طراحی کردن از باور ها و از جنس افکار و عقایدشون نسبت به کارشون نشعت میگیره. اگر شخصی که دارای یک رستوران لوکس و لاکچری باشه
در ذهن خودش شرطی شده باشه که باید این اصول رعایت بشه تا مشتری جذب بشه، مشتری جذب نمیکند مگر آنکه این اصول رو رعایت کنه؟
چرا چون باور کرده و پذیرفته و بهش اعتقاد قلبی داره که مردم دنبال غذاهایی جدید و بین المللی و متنوع هستن. به قاشق و چنگال و بشقاب و… توجه خاصی دارن. مکان براشون خیلی مهمه چون جامعه پیشرفت کرده همه چی باید لاکچری باشه و…
یا مثلا شخص دوم که دارای یک رستوران سنتی هست و اعتقاد داره که مردم دنبال فرهنگ و اصل خودشونن و علاقه زیادی به غذا های سنتی دارن. دوست دارن آیین و فرهنگ خودشون رو دنبال کنن
و این باور رو پذیرفته. پس نمیتونه در یک رستوران با غذاهایی بین المللی مثلا غذاهای چینی و ایتالیایی و… فعالیت کنه) چون پذیرفته که جامعه دنبال فرهنگ و اصالت کشور خودشونن و دوست دارن غذاهای سنتی کشور خودشون رو بخورن و غذاهایی مثل غذاهایی ایتالیایی و غذاها ی چینی در این کشور مشتری ندارن.
اگر دقت کنید هر دو دارن نون باور ها عقاید و افکارشون رو میخورن و اگر ما بیایم و این دو شخص رو
که اولی دارای یک رستوران خاص و لوکس و لاکچری بود و
دومین رو که دارای یک رستوران سنتی بود. بهشون بگیم که رستورانهای همدیگه رو به هم واگذار کنید. و جاشون باهام عوض بشه. هیچکدام از اونها نتیجه نمیگیرن چون کارشون شغلشون و اعتقاد قلبیشون داره کار و بیزینس شون رو پیش میبره. نمونه این دو مثال رو میتونید اطراف خودتون ببینید. حالا من دوتا رستوران رو مثال زدم ولی این شغل فقط مثال بود. باید اصل رو درک کنید که برای کار و بیزینس خودتون چه چیزی تعریف کردید؟اون قانون کار شما میشه و جوابی که از کار و بیزینس خودتون میگیرید بر اساس همون باور ها و اعتقادات قلبی شماست.
چه اصول و قواعدی رو برای خودتون و کارتون شرطی سازی کردید.؟ که مثلا اگر من این کار رو انجام ندم نتیجه نمیده پس بینید که موارد نقض داره یا نه؟ یعنی شخصی هست که این کار رو انجام نداده و نتیجه گرفته؟ آگه داشت پس اصول نیست.و اهمیتی نداره. به همین ترتیب اصول و قواعد بیزینس کارتون رو پیدا کنید و روی اونها تمرکز کنید….
بسیار مثال عالی و بجایی زدین منو به فکر وادار کردین تا در درون بدنبال راه حل هایی با شم برای تجارتم که با باورهام هم راستا و همجهت باشه یا بیام با نشانه ها در اطرافم باورهای ساده تری را بسازم تا راحتتر به پول برسم و هیچ راهی ساده تراز توحیدی شدن و سپردن به خداوند نیست بایددددد همه باورهارو ریخت دور اونم یواش یواش تا خدا خودش سکان فکر مارو فرپون تجارت مارو دست بگیره و مثل آب خوردن نتیجه برسه دمتگرم رفیق روشنم کردی با مثال عالیت با کامنت عالیتون مرسی و سپاس.
طبیعت این جهان خیر و سلامتی و ثروت و ….. است، به شرطی که خودمون، با باورهامون، خرابش نکنیم.
همه چی در این زندگی، فقط برای لذت بردن است.
حتی شغل و پیشه ای که انتخاب میکنیم هم اگه با عشق باشه، دیگه شغل نیست و اون هم لذته.
و اگه موفقیت های خاصی هم در اون شغل ایجاد بشه، به دلیل همون لذت بردن از اون کاره.
ولی یه مساله خیلی مهمی هم هست و اون هم تکامله. ( تکامل یعنی پروسه و طی کردن مراحل پیشرفت بصورت پلکانی تا ظرف درونی ما بزرگ و بزرگتر بشه )
کدوم مادری حاضره که 9 ماه عمرش رو ازش بگیرن و بدون طی کردن زمان حاملگی ( با همه مشقات ) همین لحظه بچه اش به دنیا بیاد؟
کدوم مادری حاضره که 6 سال عمر خودش و بچه اش رو ازش بگیرن و بدون طی کردن پروسه بزرگ کردن فرزندش ( با همه مشقات ) همین لحظه بچه اش بره مدرسه؟
کدوم عروس دامادی حاضرند که 15 سال از ابتدای عمر زندگیشون رو ازشون بگیرند و بدون طی کردن پروسه زندگی مشترک ( با همه مشقات ) وام خرید مسکن شون به اتمام برسه و خونه مال خودشون بشه؟
کدوم کارمند تازه استخدام شده ای حاضره که 30 سال عمرش رو ازش بگیرن و بدون طی کردن پروسه کار کردن ( با همه مشقات ) همین لحظه بازنشسته بشه؟
و یا صد ها مثال مشابه دیگه!
پس ( زندگی یه مسیره نه یه مقصد ) و ما باید از لحظه به لحظه طول این مسیر، لذت ببریم و پله پله این مسیر رو با حال خوش طی کنیم.
باور داشته باشیم که خودمون انتخاب کردیم تا به این دنیا بیایم و با توانمندی های خداگونه مون، اومدیم که این دنیامون رو خلق کنیم و از این زندگی لذت ببریم.
برای انجام هر کار که بخواهیم به موفقیت بی چون و چرا ختم بشه :
1 – باید عاشقش باشیم یا حد اقل دوستش داشته باشیم. ( اگر الان در کاری هستیم و دوستش نداریم، بهتر اینه که به کوچکترین نکات مثبت موجود در اون کار توجه کنیم تا در مسیر درست قرار بگیریم )
2 – اون کار را بلد باشیم و یا تلاش کنیم برای یاد گرفتنش به بهترین نحو ممکن. ( مطالعه، آموزش، تمرین و …. ) که اگه مورد 1 در جریان باشه، مورد 2 هم به خودی خود به جریان میافته%
3 – کاری کنیم که به نفع دیگران باشه و یه مساله ای از مردم را حل کنه، که هرچی این مساله بزرگتر باشه، نتایج بزرگتری هم در پی خواهد داشت ( موضوع اصلی، خدمت رسانی است ).
و این رو بدونیم که مردم هیچ علاقه ای به خرید از ما ندارند مگر اینکه بتونیم نیازی از اونها را رفع کنیم.
علاوه بر موارد ذکر شده، بحث توحیدی قضیه :
1 – ایمان و توکل به قدرتی فراتر، که ما را در مسیر درستی قرار میدهد و ما کاری جز تسلیم بودن نداریم .
2 – باور داشتن به اینکه من اشرف مخلوقاتم و من لایق بهترین ها هستم و برای کار فیزیکی به این دنیا نیومدم.
3 – باور به اینکه من خودم و دیگران و همه مخلوقات رو دوست دارم و برای همه اونها ارزش قایل هستم.
4 – باور به اینکه من خودم خالق زندگی خودم هستم و مسولیت کل زندگی ام را تمام و کمال میپذیرم.
اگه به اینها باور داشته باشیم، اونوقت الهاماتی دریافت میشه، کارها کوچک و خاصی انجام میشه، در مسیری قرار میگیریم که دستان خدا بصورت مشتری، توی مسیر ما قرار دارند.
الهی! تسلیم و فرمانبردار توام
به نظر این حقیر، احتمالا که نه، بلکه حتما استاد این مراحل را با حس و حال خوش طی کرده و حسابی روی ورودی های ذهنشون کنترل داشته اند. ( این نکته بسیار بسیار مهمی است )
و حتما حتما هر کس با همین فرمون پیش بره، نتیجه مشابهی هم خواهد داشت%
با عرض سلام حضور استاد و همگی دوستان
بنظر من همه چی ایمانه
حتی شکست : ایمان به اینکه موفق نمیشی و هر کاری قاعده و قانون خودش رو داره
*ایمان به اینکه اگه از راهش وارد نشی و کامل انجام ندی نمیشی
*ایمان به تزهایی که انسانهایی با توجه به ایمان خودشون تبدیل به قانونش کردن
*ایمان به اینکه فلان کس با فلان روش فلان درآمد رو داشت و خلاصه ایمان به نیروهایی و راهکارهایی غیر از دستان خداوند ٫
و موفقیت : اول باید آگاهی پیدا کنی که خدایی هست و عادله و تمام هر آنچه که هست در ید قدرت اوست و آگاهی به اینکه اشرف مخلوقاتیم و آگاهی به اینکه همه از خداییم و تنها چیزی که ما رو نگه داشته نخواستن خواسته هاست و آگاهی به قدرت خداگونه انسان که ” وسخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض ”
*اینجاست که با قدرت هر چه تمامتر در همان لحظه ایی که به این آگاهی ها می رسید ، احساسی شدید از قدرتمندی خواهید کرد و احساس میکنید که همه چیز در دنیا دست یافتنی است چون توجه کردی به کل ماجرا و به نظر من توجه به کل ماجرا از تفکر به جزئیات مهم تر و تاثیر گذارتره٫
*بعد از آگاهی و تکرار مکرر اونا میرسی به مرحله ایمان، ایمان به اینکه “وَالضُّحَ و ٫٫٫” بعد چندین قسم بزرگ ، خداوند میگه “مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَی” که اربابت (پروردگارت نه تورا رها کرده و دشمن نداشته ٫ اینجاست که استاد عباسمنش باور کردن که همیشه خدا با اوست و هیچگاه ازش دلخور نمیشه و هر وقت اراده ایی به کاری کرده و خواسته و نتیجه مطلوب رو مجسم شده بواسطه ایمانش ، خداوند به وسط آمده و به بهترین شکل سایت و پیج و کانال و محصولاتش رو به معرض فروش گذاشته براش مشتری شده ، باهاش شریکه تو تجاری که ” یَرْجُونَ تِجَارَهً لَّن تَبُورَ “(امید تجارتی دارند که هرگز زیان و زوال نخواهد یافت) همه اینا رو برای رسیدن بنده اش به هر چی که دلش خواسته٫ انجام داده ٫ حتی جوری که اکثریت مردم ایران ایشون رو میشناسن و تا میگی استاد عباسمنش میگن همون که پیکان دنده آرژانتینی داشت و الان موفقترین شده!
بله دوست عزیزی که سوال کردید ، اول ایمان و بعد واگذاری کارت به خداوند و توجه به ندای قلبت که کجا میبرتت چون این ندا راه درست رو نشون میده٫و اینو تاکید میکنم هیچوقت موفقیت کامل بی وجود خداوند نشده و نمیشه و تا بحال هر بازیگر و هر تاجر و هر آدم موفقی که دیدم با خداوند رفیق بوده و همیشه خداروند رو در کنارش احساس کرده٫
به امید موفقیت همگی
مچکرم
گام سیزدهم،تشخیص اصل از فرع
سلام و صدسلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنینم و تمام خانواده عباس منش،
فقط روی خودت حساب کن یعنی چی یعنی توحیدی عمل کن یعنی اون قدر برای خودت ارزش قائل شود که مطمئن باشی و باور داشته باشی که تنهانیستی و خدا هدایتت میکنه،
تو قدم بردار، تو بگوچی مخایی، تو هدفت را واضح و مشخص کن ،
بعد بیرس خدا جونم چکار کنم تا به هدفم برسم؟
بهت میگه مطمن باش
بعد عمل کن همین
و روی هیچ کس و هیچ چیزی غیر خورت حساب نکن
، عمل کن ،
درطی مسیر واضح میشه برات که چی مخایی،
اول باید هدایت اولی را انجام بدی ، بعد تصحیح مسیر میکنی ، شاید اون اقدام را عوض کنی،
قدم به قدم بهت گفته میشود و تو عمل میکنی
، تو فکر نکن بقیه چکار کردن، و چکار می کنن،
از نظر علم مغزشناسی این ثابت شده که ما از موقعی که در شکم مادر بودیم توانایی خلق داشتیم، قادر مطلق بودیم ، ما توانایی داشتیم که هر جوری که دوست داریم و هماهنگ باشه همه اندام های بدنمون بسازیم بدنمون را،
یه جوری ساختیم که همه چی اوکی باشه برامون، برا همین استاد میگه ما خودیم انتخاب کردیم همه چی را،
بله ،
خودمون خواستیم این سایر بازو را، این چشم ها را،
باورتون میشه طبق علم عصب شناسی نوین تاثیر ژن ها بسیار کم است ،
خلاصه اینکه طبق آن تجربیاتمون، باورهامون، رفتار اطرافیانمون ما یه دریافتهایی را در مغزمان حک کردیم و راههای درست شده توی مغزمان ،
پس مغز من ، تجربیات من، باورهای من ، همه چی من خاص است ، فقط و فقط مال خودمه،
و طبق همین باورها به من آگاهی میاد که چکار کنم تا یه قدم از قدم قبلی ام رشد کنم،
ببین من چقدر ارزشمندم که خاص هستم و دقیقا طبق خودم بهم آگاهی میاد و
البته اومدن آگاهی هم از نظر علم عصب شناسی ثابت شده
، و آن آگاهی کامل بسیار مختص خودم است،
فقط برای من کار میده و نه برای هیچ کس دیگه ای،
پس نمیشه یه نفر دیگه به من بگه که من چکار کنم و
یا من به یه نفر دیگه بگم که چکار کنه و
از نظر علمی ثابت شده که جواب نمیدهد.
وقتی من اول قدر خودم را بدانم، خودم را ارزشمند بدانم ،خاص بدانم ،خودم را دوست داشته باشم ،آن کاری را انجام میدادم که حالم خوبه باهاش ،
لذت میبرم از انجام دادنش،
مسابقه با بقیه هم نمیدم،
کار خودم را پیش میبرم،
آخه منی که قلب درست کردم، کلیه خلق کردم، نمیتونم خونه خلق کنم، نمیتونم پول خلق کنم،
فقط باید باور کنم خودم را، توانایی هایم را، خالق بودنم را و توحیدی عمل کنم،
تمام تمرکزم را بگذارنم روی خودم،
توانایی هامو بیشترش کنم،
روی استعدادهایم سرمایه گذاری کنم
و امروزم را بهتر از دیروز کنم،
اخه چرا عجله کنم،
چرا مسابقه بدم با بقیه، همه چی هست به اندازه زیاد هم هست ، فراوان ،
خوب دیگه ، لذت ببرم وپیش برم ،
به خدا خیلی ساده است ،
ما زندگی را سختش کردیم برا خودمون ،
خودمون را دوست داشته باشیم
و وقتی یه ذره، یه کوچولو رشد کردیم ، ذوق کنیم ، افتخار کنیم به خودمون،
احسنت بگیم به خودمون ، و پیش بریم
سلام استاد عزیزم
من محصول خاصی از سایت خریداری نکردم هنوز به این خاطر که مدتیه به صورت جدی دارم رو فایلها کار میکنم و تکامل خودم رو طی میکنم و مطمینا به زمان خریدن یکی یکی محصولات دارم نزدیک ونزدیک تر میشم٫
استاد عزیزم با توجه به قانون فوق العاده ی فراوانی که خیلی از افراد اون رو باور ندارند و باور ندارند که در این جهان هر کس جای خودش هست و برای هر کس (برای هر کس) بی نهایت و به اندازه ی کافی نعمت و رزق هست و تنها منبع رزق و روزی فقط و فقط خداوند مهربان هست و هیچ کس نمیتونه نعمتی که برای یه نفر هست رو از اون بگیره و با توجه به اینکه هر کدوم از ما اگر بتونیم روی این قانون بسیار مهم و عالی کار کنیم و نتایج کوچک اون رو ببینیم و با ادامه دادن به این باور به مراتب به نتایج بزرگتر برسیم بسیاری افراد بدون اینکه روی اصل کار همونطور که شما گفتید در قران یه موضوعاتی هست که اصل هستند و یه موضوعاتی فرع هستند و خداوند مهربان فرموده ما با موضوعات اصلی کار داریم٫٫٫و اکر ما روی اصل کار کنیم یعنی روی کار کردن روی باورهامون در موضوع کسب کار بیشتر روی باور فراوانیمون کار کنیم و ورودی های ذهنمون رو کنترل کنیم که خیلی خیلی مهمه (مهمترین اصله) اینکار باعث بوجود اومدن احساس لیاقت /اعتماد به نفس و حس خیلی خوب میشه که خداوند پاداش حس لیاقت و اعتماد به نفس رو به ما میده/// روی این باور کار کنیم که اگر تمرکز ما فقط و فقط روی زندگی خودمون روی کار خودمون باشه و هر روز بهتر از قبل بشیم حتی یک قدم ٫٫٫خدا ما رو هدایت میکنه به ایده های بهتر و در کسب و کار ایده های پولسازتر٫٫٫اونوقته که ما نتایج بزرگی میگیریم و یه دفعه به خودمون میایم و میبینیم که حتی الگوی دیگران شدیم و سبک منحصر فرد ما که از طریق هدایت خداوند بوجود اومده باعث شده کار ما بسیار عالی و با کیفیت باشه و این باعث جذب تعداد بسیار زیادی از افراد به سمت ما بشه٫ چون اونموقع ما به جای اینکه همه چیز رو به جای اینکه زور الکی بزنیم و با تبلیغات یا هر روش دیگه ای بخوایم به دست بیاریم ٫٫٫کار خودمون رو به بهترین شکل و به بهترین کیفیت انجام میدیم و بقیه ی کارها رو که یه نمونش همون جذب افراد هست رو از خدا خواستیم که انجام بده٫٫٫خداوند مهربان پاداش این ایمان رو به ما میده اون مطمینا به ما پاداش این ایمان و کار خوب و با قلب و با کیفیتی که انجام میدیم رو به ما خواهد داد که نتیجش میشه کسی مثل استاد عباسمنش و شرکت تسلایی که مثال خود استاد بود٫٫٫من جز افرادی هستم که با اینکه مدت طولانی هست در سایت عضو هستم اما مدت کمی هست که کار کردن روی خودم رو جدی و با تداوم شروع کردم و توی همین مدت کوتاه نتایجی گرفتم که همه ی دوستانی که در سایت هستند و در این مسیر هستند میدونند چه نتایج با ارزشی هستند٫٫٫ من از خدای بزرگ و مهربان ممنونم که در این مسیر پاک و مقدس من رو قرار داد و با تضادهایی که برای من پیش اومد به من نشون داد که این مسیر بهترین مسیره برای رسیدن به همه چیزهای خوب و برای رسیدن به خوشبختی٫٫٫استاد عزیزم از قلب بسیار بزرگ و سخاوتمند شما ممنونم ٫برای همه در همهی جنبه های زندگی اون چیزی که از همه بهتر هست رو میخوام هرچند با عمل به این قوانین این اتفاق اتوماتیک میفته٫٫٫استاد دیگه ببخشید اگه سبک شما یه سری جملات رو گفتم دیگه ملکه ی ذهنم شده :) من که خوشحالم ازین موضوع :D ٫٫٫٫خیلی دوستون دارم استاد خوب من
با سلام و احترام.
به عنوان یک متخصص آکادمیک و در عین حال حرفه ای حوزه بازاریابی که بیست سال مشغول مطالعه و اجرای اصول و تکنیک های مارکتینگ هستم باید بگویم که در علم بازاریابی هم انچه اصل است برطرف کردن نیازهای انسانها، ایجاد رضایت مشتریان، کیفیت محصول، کیفیت محتوا، منافع محصول و منافع محتوا می باشد و بقیه موارد مانند تبلیغات و روش های پیشبرد فروش، همه به عنوان کاتالیزور مطرح می شوند. در یکی از بخش های دوره اول نیز استاد گرامی جناب عباس منش مطرح می نمایند که «افراد باید اعتماد به نفس داشته باشند و از خودشان تبلیغ کنند، این بیزنس ماست و باید آنقدر اعتماد به خود و محصول خود داشته باشیم که در مورد آن با افتخار تبلیغ کنیم». لذا علوم تبلیغات و بازاریابی، بد نیستندبلکه در این علوم، اصل بر ارائه محصول و خدمتی است که بتواند نیازهای بشری را برآورده نماید. در واقع بحث های مربوط به «تبلیغات، فروش و رقابت» بخش بسیار کوچکی از بازاریابی ر اتشکیل می دهند که متاسفانه چون بسیار بیشتر از سایر عوامل در دید و در معرض مشاهده هستند از سوی افراد به عنوان اصل در نظر گرفته می شوند در صورتی که اصل نیستند. در نتیجه جهت استفاده و آگاه سازی دوستان عزیز این نکته قابل عرض است که اگر شما خدمات و محصولاتی نداشته باشید که بتواند نیازهای انسانی را به بهترین شکل برآورده نماید و نتوانید در انسان ها احساس رضایت و تامین نیاز و خواسته ایجاد کنید هر چقدر هم تبلیغات کنید و از ابزار مختلف پیشبرد فروش و چاشنی های فروش استفاده کنید اثر چندانی را نخواهید دید. چه بسا بیزنس هایی هستند که به صرف رعایت اصل از فرع در بازاریابی، حتی بدون انجام تبلیغ نیز مشتریان زیادی دارند و مردم برای خرید و استفاده از خدمات و محصولات آنها صف می کشند. امیدوارم این توضیحات، به رفع تضاد ذهنی دوست خوبمان کمک کرده باشد. با احترام و آرزوی بهروزی- دکتر علیرضا حدادیان، عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و دوستان محترم
استاد هرچی حرفای شما رو گوش میکنم و بعد روی رفتار و حرفای گذشته اطرافیاو خودم فکر میکنم تناقض زیاد میبینم خودم یه فرد خیلی خیلی منفی بودم ک نمیتونستم هیچ چیز مثبتی رو ببینم اینم منشا گرفته از اون خصلت پدرم بود ک روی ما خیلی تاثیر گذاشته بود الان ک دارم رو خودم کار میکنم هم هنوز خیلی راه دارم تا بتونم با تجسم کردن اون چیزیو بسازم ک میخوام چون همیشه توی ذهن خودم هرچیزیو میخواستم برعکسشو تجسم میکردم با این باور ک اینجوری حتما بهش میرسم و اتفاقا هم توی بیشتر اوقات همینجور میشد اما کلی توی اون فاصله استرس رو باید تحمل میکردمو اعصابمو خوردم میکردم الان میخوام کاری متفاوت کنم ک اونم مستلزم زمانه و اینکه هیچ وقت اینجوری ک شما این چند وقت خدا رو بهم شناسوندین خدا رو باور نداشتم و همش تو استرسو نگرانی بودم به نظر من اینکه نتایج شما از بقیه متفاوته اون ایمان قلبیه ک نسبت به خدا دارین و اینکه حتما شما رو به خواسته تون میرسون و اون باورایی ک نسبت به براورده شدن خواسته هاتونه با اینکه من هنوز نتیجه مشخص و بارز نگرفتم ولی مطمعن شدم ک از اون اعتمادیه ک شما نسبت به خدا دارین ک میتونه همه خواسته هاتون رو بدون چونو چرا براورده کنه فقط به این دلیل ک بعنوان تنها خالق جهان و کسی ک قدرت لایزال دستشه قبولش دارین و به کس دیگه ایی غیر از اون امید یاری رسوندن ندارین همین باورایی ک ما هنوز توی دلمون قوی نشده. تجربه کردم وقتی کاریو میخوام انجام بدمو بدون استرس فقط با توکل شروع میکنم به نتیجه ی عالی میرسم به نظرم این همون کاریه ک شما همیشه انجام میدینو بقیه هرزگاهی. اینه ک نتیجه کار شما رو متفاوت کرده
ازخدای مهربونم سپاسگزارم ک منو توی این مسیر قرار داد?
استاد از شما هم ممنونم بابت اینکه تموم آموزهاتونو صادقانه به ماها یاد میدین?? هرچند من دانش آموز خوبی نیسم ولی از خدای مهربونم کمک میگیرم تا بتونم این مسیر و با موفقیت و سربلندی طی کنم?
برای شما و دوستانمم آرزوی موفقیت دارم مرسی بابت بودنتون
سلام زهراجان
دانش آموز خوبی نیستم یعنی چی؟؟؟ این همه حرف های قشنگ و شجاعانه گفتی
همه ی ما اینجا هستیم تا خصلت هایی که از پدر و مادرمون به ارث بردیم را اصلاح کنیم
یکی زودتر به نتیجه میرسه ، یکی دیرتر
اتفاقا حرف هاتون بسیار صادقانه و دلنشین بود و حس بسیار عالی ای رو ب من داد. همه ما شاگرد های استاد نقص هایی در افکار باور ها و اعمالمون داریم قطعا و هیچکدوم کامل نیستیم. هممون داریم این مسیر رو طی میکنیم تا پخته تر شیم و به قانون مسلط تر شیم پس با اعتماد به نفس راجع به خودتون صحبت کنید و به خودتون ببالید چون ما جز اون ۵ درصد مردم جهان هستیم که هدایت شدیم! پس بدونید قطعا لایق این هدایت شدن بودید از طرف خدا که اینجایید! پس قوی و محکم و با اعتماد به نفس از خودتون حرف بزنید و مسیرو با قدرت پیش برید.???
قطعا اگر خواستتون از ته قلبتون باشه خدا خودش ما رو هدایت میکنه.خدا یارو یاور تک تک لحظاتتون
به نام خدا
سلام به همه ی دوستان گلم و استاد عزیز و گرامی ام
استادبه لطف خدا طبق آگاهی هایی که تا به الان من از آموزه های شما کسب کردم نظرم این هست که اصلی ترین و مهمترین موضوع ?توحید?هست٫البته توحید عملی نه توحید کلامی،به قول شما ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است٫
اولین کار یا بهتره بگم اصلی ترین کار ساختنه باورهای توحیدی است، من اگر باور کنم که یک قدرت جهان رو خلق کرده و تنها اون قدرته که بر جهان حاکم و همه چیز رو اداره میکنه، دیگه نگرانی ای برام نمیمونه٫
خدای من جهان رو باقوانین ثابت و بدون تغییری آفریده و کارمن پیروی از قوانین الهی و بندگی کردن در برابر رب هست ، نه پیروی از قوانین جامعه که تماما سرشار از افکار و باورهای محدود کننده است٫
وقتی من تنها قدرت رو خدا میدونم دیگه دنبال لایک و wive و اینکه رقیبم چکار کرده من برم دنبال یه کار بهترش و این مسائل نیستم٫ باخیال راحت و آسوده و قلبی باز و سرشار از آرامش تنها پیگیر خودم هستم ،دنبال مقایسه ی خودم با خودم هستم نه مقایسه ی خودم با دیگران، اینکه منه امروز چقدر بهتر از منه دیروز شده؟ باورهای زهره ی الان چقدر خالص تر و توحیدی تر از باورهای زهره ی دو ساعت قبل شده؟کیفیت کار زهره ی الان چقدر بهتر از یک ماه قبل شده؟
به نظر من اصل و اساس?توحید?هست٫وقتی که انسان اصلی ترین و بزرگترین هدفش رو توحیدی بودن قرار میده ، به سمت بهترینها هدایت میشه٫خداوند فرموده من همه ی شمارو هدایت میکنم به سمت چیزی که خودتون میخواید٫ما به سمت باورها و اهدافمون هدایت میشیم،اینکه افکار و اهدافمون توحیدی باشه یا غیرتوحیدی باشه به اختیار و انتخاب خودمونه٫
خداوند و قوانینش ما رو به سمت انتخابمون هدایت میکنه٫
(استاد عزیزم اینجا جاداره ازتون یه تشکر ویژه بکنم برای فهموندنه تفاوت جبر و اختیار در زندگی رو،چیزی که من از بچگی برام سوال بود و هیچکس جوابشو بهم نداد تااینکه باشما آشنا شدم و همه ی سوالات ذهنم برطرف شد)
وقتی هدف توحید و شناخت پرودگار باشه به سمت تمام خوبی ها هدایت میشیم،خدا در هر لحظه باما حرف میزنه و راه رو نشونمون میده،این ما هستیم که باید قلبمون رو برای دریافت الهامات الهی باز کنیم٫
باور توحیدی یعنی باور به فراوانی در جهان،یعنی دیگه ترس و نگرانی معنایی نداره که ای وای فلانی هم داره کار منو انجام میده نکنه مشتری های منو بکشه سمت خودش؟یعنی باور به اینکه برای همه ی انسانها فرصتهای بسیاری هست و کار هیچکس مانع کار دیگری نیست٫
باور توحیدی یعنی آرامش،یعنی خیالی آسوده که من کارم رو به نحو احسنت انجام میدم و هرروز تلاش میکنم بهتر از قبل باشم و خیالم راحته که مخاطبین (مشتری های) من رو خدا به سمتم هدایت میکنه و محصول من به فروش میرسه یا خدمت من به بهترین نحو ممکن در مناسبترین زمان و برای مناسبتترین افراد ارائه میشه٫
به قول یکی از دوستان عزیز که قبلا کامنتشون رو در دوره ۱۲قدم خوندم نوشته بودند که شغلشون بازاریابی و وقتی صبح به سرکار میرن باخودشون میگن که خدایا فروشنده تویی،مشتری هم تویی٫
چقدر این جمله و این باور به دل من نشست و بهم مزه داد٫چقدر قشنگ و توحیدیه که ما بتونیم همه چیز رو خدا ببینیم٫
من تنها زمانی که آرومم میتونم کیفیت کارم رو افزایش بدم، میتونم غذایی لذیذتر سرو کنم، میتونم لباسی تمیزتر بدوزم، میتونم اجرایی دلنشین تر داشته باشم، میتونم طرحی جذابتر بکشم و٫٫٫
من تنها زمانی که آرومم میتونم الهامات خدای وجودم رو بشنوم که بهم میگه برای اینکه غذات پرطرفدارتر بشه این ادویه رو بهش اضافه کن، که بهم میگه برای اینکه مشتریت از لباسش راضی باشه فلان قسمت الگو رو اصلاح کن، که بهم میگه این حرفو بزن تا اجرات جذابتر بشه و بیشتر به دلها نفوذ کنه و٫٫٫
و این آرامش از کجا میتونه بیاد و سراسر وجودمو بگیره؟ از توحید، از اینکه میدونم تنها کار من لذت بردن از تک تک لحظات زندگیمه،من فقط باید شاد باشم و به الهامات درونیم گوش بدم، هر الهامی که بهم احساس خوبی میده رو انجامش بدم و هر الهامی که بهم حس بدی میده(که البته اون الهام نیست و نجوای شیطانه ذهنه) رو بریزم دور٫
تنها وقتی که تو آرومی خدا باهات حرف میزنه و ترمزهای ذهنت رو نشونت میده٫
صحبت از ترمز شد مطلبی به ذهنم رسید که بگم٫من مدتهاست منتظرم شغلی با درآمد ثابت ماهیانه داشته باشم تا کلاسهای موردعلاقم رو ثبت نام کنم٫بااینکه الان خیاطی میکنم و به میزانی که روی باورهام کارمیکنم به همون میزان هم مشتری جذب میکنم٫
دیروز در آرامش داشتم فکرمیکردم که چرا الان نمیرم کلاس مورد علاقم رو ثبت نام کنم و منتظر شغلی ثابتم؟
که خدای مهربون باهام حرف زد و بهم گفت چون هنوز منو باور نداری و نمیتونی قبول کنی هرماه میتونم مشتری های زیادی برات بیارم و دیگه نگران پرداخت شهریه ات نباشی٫
واقعا هم همینطور بود،همیشه باخودم میگفتم حالا این ماه پول دارم شهریه رو بدم، ماه بعد چی؟؟؟؟اگه پول نداشتم چی؟؟؟یه ماه برم و دیگه نرم که مزه نمیده? و منصرف میشدم از ثبت نام٫
خدایا صدهزارمرتبه شکرررت که ترمزهام رو مشخص میکنی و منو هدایت میکنی به راه درست،به راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه کسانی که بر آنها غضب کردی و نه گمراهان٫
??????????????????
استاد عزیزم و دوستان گلم جمع بندی نظر من این هست که عامل اول و اصل و اساس
?توحید و ساختن باورهای توحیدی?هست٫
و به دنبال توحید عامل مهم دیگه خود به خود میاد که اونم کیفیته کار هست٫
به نظر من هرکسی در هر زمینه ای که فعالیت شغلی داره اگر باورهای مناسبه توحیدی بسازه و همیشه تلاش کنه بهترین خدمت یا محصول رو ارائه بده بسیار موفق خواهد شد٫ چرا که بهتر کردنه خدمت یا محصولی که ارائه میدهیم همان اصل مهمه کمک به پیشرفت جهان هست و به قول استاد عزیزم جهان(خدا) پاسخ میدهد به کسانی که جهان رو گسترش میدهند٫
و اینها در امتداد هم هستند،
مشتری های فراوان نتیجه ی محصول یا خدمتی عالی است٫
محصول یا خدمتی عالی نتیجه ی دریافت و عمل به الهامات قلبی است٫
دریافت الهامات قلبی و درست نتیجه ی آرامش و احساس خوب هست٫
و احساس خوب و آرامش نتیجه ی باورهای توحیدی است٫
تمام باورهای محدودکننده که نتیجه ی اونها رسیدن به احساس بد هست ریشه در شرک داره و تمام باورهای قدرتمند کننده که نتیجه ی اونها رسیدن به احساس خوب هست ریشه در توحید داره٫
استاد عزیزمون نه لباس خیلی خاصی میپوشه و حتی خیلی راحت میاد جلوی دوربین، نه ابزار خاصی استفاده میکنه و با یه دوربین و ریکوردر ساده ضبط میکنه،نه فضای خاصی داره و یا توی خونه است یا توی فضای باز، علت تفاوت استاد با سایر اساتید موفقیت این مسائل حاشیه ای نیست بلکه سخنی هست که بر زبان میاره،چرا حرفهای استاد به جان و قلب و روح ما نفوذ میکنه؟چون از قلب و روحش تراوش میشه،چون الهامات خدای درونشه، چون حرفهاش رو خودش عمل میکنه و نتیجه ی باورهاش رو هممون داریم به وضوح میبینیم٫
چیزی که من از استاد و قرآن یاد گرفتم خلاصه میشه توی یه کلمه ?توحید?
توحید که باشه همه ی لذتها و نعمتها به دنبالش میاد٫
والبته یه نکته ی مهم دیگه اینکه نمیشه یک شبه تمام باورهای شرک آلودمون محو بشه و باورهای توحیدی جایگزینش بشه، این کاری هست که نیاز به تمرین فراوان داره و تکامل میخواد٫که این تکامل فرکانسی هست نه الزاما زمانی٫
شاد و موفق و پیروز باشید
تنها وقتی آرومی خدا باهات حرف میزنه
و ترمز های ذهنت را نشونت میده
…این ها در امتداد هم هستند
مشتری فراوان نتیجه محصول یا خدمتی عالی هست
محصول یا خدمتی عالی نتیجه دریافت و عمل به الهامات قلبیه
دریافت الهامات قلبیه و درست نتیجه آرامش و احساس خوبه
و احساس خوب و آرامش نتیجه باورهای توحیدیه
توحید که باشه همه لذت ها و نعمت ها به دنبالش میاد
…تکامل فرکانسی هست نه الزاما زمانی
سپاسگذارم دوست خوبم بابت این نظرات عالی
سلام زهره عزبزم خیلی زیبا و عالی توضیح دادی…… وقتی آروممم بهم الهام میشه چیکار کنم تا بهتر باشمم…. ممنومم عزیزم . امیدوارم به لطف خدا به همه ارزوهای قشنگت برسی ?
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم فرکاسیم
خدارا سپاسگزارم بابت تمام تضادهای که در تمام جهان هستی با اون برخورد میکنیم و تضادی که دوست گرامی مون باهاش برخورد کرد که باعث رشد من یکی تا الان شده که تمرکز کنم و فکر کنم به این سوال که:
چه عواملی باعث ایجاد تفاوت بین نتایج افراد در کسب و کار میشود؟
خوب به نظر من جواب این سوال اینه که:
افکار و باورهای هر فرد دنیاشو خلق میکنه
و شکل گیری این باورها از ورودیهای اون فرد است
که اون ورودیهای از خانواده،دوستان،قوانین جامعه و خیلی چیزهای دیگه که باعث نتایج میشود
و قانون اصلی این جهان. اینه که
افکار و باورهای ما اتفاقات ونتایج هر کسی رو ایجاد میکنه و نه هیچ چیز دیگه ای
چون جهان داره هر لحظه به افکار و باورهای ما واکنش نشان میدهد
وقتی که ورودی به ذهن ما داده شود و باتوجه کردن به اون ورودی به سمت اون هدایت میشویم و صورت نا خودآگاه با احساس تلفیق میشود ونتایج ایجاد میشود
زیرا قانون احساس خوب=اتفاقات خوب واحساس بد=اتفاقات بد اجرا میشود
و موضوع اصلی اینجاست که افراد نمیدونن که خودشون خالق زندگی خودشون هستند تفاوت از اینجا ایجاد میشود که همه عوامل رو مهم میدونن مثل پارتی داشتن ،تبلیغات و دیگران رو مهم دونستن وخیلی چیزهای دیگه جز خودشون و افکار و باورهای شون
وحالا برا ایجاد تفاوت در نتایج مون باید اول روی ورودی هامون تمرکز کنیم وهرحرفی رو نشنویم هر آهنگ رو گوش نکنیم هر فیلمی رونبینیم با هر کسی ارتباط برقرار نکنیم وبعد با تعریف باور جدید در اون موردی که میخوایم نتایجمون تغییر کند مثل این باور در مورد ثروتمند شدن که:
ثروتمند شدن معنوی کار در دنیاست
وتکرارومنطقی کردن اون باور در ذهنمون باعث تغییر در نتایج کارها مون میشود
چون هدایت میشویم به مسیرهای جدید،ادمهای جدید،شرایط متفاوت و فاصلهی فرکانسی که با نتیجه اون باور جدید داریم آرام آرام کم میشود وتکامل ما طی میشود زیرا افکار ماست که باعث انجام کارهای ما میشود نه اعمال ما
و تاکید میکنم اون اعمالی نتیجه بخش میشود که بعد از تغییر باورهای ما انجام میشود زیرا هدایت میشویم توسط خدا که این جهان رو داره اداره میکنه
و به احساس خوشبختی میرسیم
و در اخر خداروشکر میکنم بابت این هدایتی که منو کرد واین حرفهای که به من گفته شد نوشتم
استاد عزیز تو قسمت دوم روانشناسی ثروت۳ کاملا واضح راجع به این موضوع صحبت کردن، من هم دقیقا دچار این تضاد شدم اما واقعا به یک چیز رسیدم این که نتونستم روی خدا حساب کنم و فقط به خودم و عقلم تکیه کرده بودم که هیچ عایدی هم نداشت به نظرم دقیقا همون حرفی که استاد زدن کاملا صحیحه ایمانی که عمل نیاره حرفه مفته و من این حرفو با تمام وجودم حس کردم٫ جواب سوال خیلی سادس هرچقدر انسان در درون مطمئن باشه از یک نیروی برتر و خودشو زندگیشو بدون ترس،نگرانی و اضطراب بپساره به خدا همون قدرهم میتونه از این دنیا لذت ببره و پاداش کسی که با ایمان و تقوا زندگی میکنه بهشته چیزی که دقیقا من الان دارم تجربه میکنم دیگه بابت هیچ موضوعی نگران نیستم ۲ساله که فایل روانشناسی ۳رو تهیه کردن اما به جرئت میگم که ۱ماهه که درکش کردم،دوستان شنیدن با پذیرفتن خیلی متفاوته هر چقدر آسون تر بپذیری و باور کنی،همون قدر هم آسون نتیجه خواهی گرفت و تنها تفاوت استاد با بقیه سخنران ها فقططططط در میزان ایمان و باورهای خالصشون نسبت به جهان هستیه و نه هیچ چیز دیگه•
(تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش)
موفق و رستگار باشید
سلام. بدون حاشیه برم سراغ جواب سوال. که چه عاملی باعث ایجاد تفاوت در کسب و کارها میشود؟
سعی میکنم که در این جواب از دوتا رستوران براتون مثال بیارم.
دوستان در هر کسب و کاری، در هر بیزینسی، در هر شغلی چه که باشید. این امکان وجود داره که شما رو میلیاردر کنه و زندگی مالی شما رو روز به روز بالاتر ببره. اما باید دید نگاه شخص یا همون صاحب کار به خود شغل و بیزینس چیه و چه ملاکهایی براش مهمه و آگه بخوام خلاصه کنم (باید دید صاحب شغل و بیزینس به چه اصلی در مورد کارش اعتقاد قلبی داره؟باور کرده و ریشه افکارشه ) مثلا
صاحب یک رستوران فانتزی به این اعتقاد داره که آقا مشتری دنبال آینه که باید فضای رستوران بزرگ. مکان رستوران تو جای گل شهر باشه و لوکس باشه . نوع میز و نشیمنگاه باید خاص باشه نوع قاشق و چنگال و…باید از نوع به روز باشه و فضای اروم، تنوع غذایی زیاد، موسیقی ارکست و….
داشته باشه و از این اصول قوانین ذهنی خودش برای کارش تعریف میکنه…
خوب!
شخص دوم. که دارای یک رستوران سنتی هست. به این اعتقاد داره که
غذاهایی سنتی همیشه طرفدار خودشو داره. نه مکانش مهم نیست خیلی از مردم سادگی رو دوست دارن و دوست دارن غذاهایی سنتی و مکان سنتی با موسیقی سنتی. قاشق و چنگال از نوع سنتی باشه.
خوب
دوستان دقت کنید نوع اعتقاد این دو شخص. هم در رستوران و هم در نوع اصول و قواعدی که برای کارشون طراحی کردن از باور ها و از جنس افکار و عقایدشون نسبت به کارشون نشعت میگیره. اگر شخصی که دارای یک رستوران لوکس و لاکچری باشه
در ذهن خودش شرطی شده باشه که باید این اصول رعایت بشه تا مشتری جذب بشه، مشتری جذب نمیکند مگر آنکه این اصول رو رعایت کنه؟
چرا چون باور کرده و پذیرفته و بهش اعتقاد قلبی داره که مردم دنبال غذاهایی جدید و بین المللی و متنوع هستن. به قاشق و چنگال و بشقاب و… توجه خاصی دارن. مکان براشون خیلی مهمه چون جامعه پیشرفت کرده همه چی باید لاکچری باشه و…
یا مثلا شخص دوم که دارای یک رستوران سنتی هست و اعتقاد داره که مردم دنبال فرهنگ و اصل خودشونن و علاقه زیادی به غذا های سنتی دارن. دوست دارن آیین و فرهنگ خودشون رو دنبال کنن
و این باور رو پذیرفته. پس نمیتونه در یک رستوران با غذاهایی بین المللی مثلا غذاهای چینی و ایتالیایی و… فعالیت کنه) چون پذیرفته که جامعه دنبال فرهنگ و اصالت کشور خودشونن و دوست دارن غذاهای سنتی کشور خودشون رو بخورن و غذاهایی مثل غذاهایی ایتالیایی و غذاها ی چینی در این کشور مشتری ندارن.
اگر دقت کنید هر دو دارن نون باور ها عقاید و افکارشون رو میخورن و اگر ما بیایم و این دو شخص رو
که اولی دارای یک رستوران خاص و لوکس و لاکچری بود و
دومین رو که دارای یک رستوران سنتی بود. بهشون بگیم که رستورانهای همدیگه رو به هم واگذار کنید. و جاشون باهام عوض بشه. هیچکدام از اونها نتیجه نمیگیرن چون کارشون شغلشون و اعتقاد قلبیشون داره کار و بیزینس شون رو پیش میبره. نمونه این دو مثال رو میتونید اطراف خودتون ببینید. حالا من دوتا رستوران رو مثال زدم ولی این شغل فقط مثال بود. باید اصل رو درک کنید که برای کار و بیزینس خودتون چه چیزی تعریف کردید؟اون قانون کار شما میشه و جوابی که از کار و بیزینس خودتون میگیرید بر اساس همون باور ها و اعتقادات قلبی شماست.
چه اصول و قواعدی رو برای خودتون و کارتون شرطی سازی کردید.؟ که مثلا اگر من این کار رو انجام ندم نتیجه نمیده پس بینید که موارد نقض داره یا نه؟ یعنی شخصی هست که این کار رو انجام نداده و نتیجه گرفته؟ آگه داشت پس اصول نیست.و اهمیتی نداره. به همین ترتیب اصول و قواعد بیزینس کارتون رو پیدا کنید و روی اونها تمرکز کنید….
سلام دوست خوبم
بسیار مثال عالی و بجایی زدین منو به فکر وادار کردین تا در درون بدنبال راه حل هایی با شم برای تجارتم که با باورهام هم راستا و همجهت باشه یا بیام با نشانه ها در اطرافم باورهای ساده تری را بسازم تا راحتتر به پول برسم و هیچ راهی ساده تراز توحیدی شدن و سپردن به خداوند نیست بایددددد همه باورهارو ریخت دور اونم یواش یواش تا خدا خودش سکان فکر مارو فرپون تجارت مارو دست بگیره و مثل آب خوردن نتیجه برسه دمتگرم رفیق روشنم کردی با مثال عالیت با کامنت عالیتون مرسی و سپاس.
سلام
منظورم همون قول آشنای خداونده، سلام
سلام به همه دوستان غریب و آشنای این گروه معظم
طبیعت این جهان خیر و سلامتی و ثروت و ….. است، به شرطی که خودمون، با باورهامون، خرابش نکنیم.
همه چی در این زندگی، فقط برای لذت بردن است.
حتی شغل و پیشه ای که انتخاب میکنیم هم اگه با عشق باشه، دیگه شغل نیست و اون هم لذته.
و اگه موفقیت های خاصی هم در اون شغل ایجاد بشه، به دلیل همون لذت بردن از اون کاره.
ولی یه مساله خیلی مهمی هم هست و اون هم تکامله. ( تکامل یعنی پروسه و طی کردن مراحل پیشرفت بصورت پلکانی تا ظرف درونی ما بزرگ و بزرگتر بشه )
کدوم مادری حاضره که 9 ماه عمرش رو ازش بگیرن و بدون طی کردن زمان حاملگی ( با همه مشقات ) همین لحظه بچه اش به دنیا بیاد؟
کدوم مادری حاضره که 6 سال عمر خودش و بچه اش رو ازش بگیرن و بدون طی کردن پروسه بزرگ کردن فرزندش ( با همه مشقات ) همین لحظه بچه اش بره مدرسه؟
کدوم عروس دامادی حاضرند که 15 سال از ابتدای عمر زندگیشون رو ازشون بگیرند و بدون طی کردن پروسه زندگی مشترک ( با همه مشقات ) وام خرید مسکن شون به اتمام برسه و خونه مال خودشون بشه؟
کدوم کارمند تازه استخدام شده ای حاضره که 30 سال عمرش رو ازش بگیرن و بدون طی کردن پروسه کار کردن ( با همه مشقات ) همین لحظه بازنشسته بشه؟
و یا صد ها مثال مشابه دیگه!
پس ( زندگی یه مسیره نه یه مقصد ) و ما باید از لحظه به لحظه طول این مسیر، لذت ببریم و پله پله این مسیر رو با حال خوش طی کنیم.
باور داشته باشیم که خودمون انتخاب کردیم تا به این دنیا بیایم و با توانمندی های خداگونه مون، اومدیم که این دنیامون رو خلق کنیم و از این زندگی لذت ببریم.
برای انجام هر کار که بخواهیم به موفقیت بی چون و چرا ختم بشه :
1 – باید عاشقش باشیم یا حد اقل دوستش داشته باشیم. ( اگر الان در کاری هستیم و دوستش نداریم، بهتر اینه که به کوچکترین نکات مثبت موجود در اون کار توجه کنیم تا در مسیر درست قرار بگیریم )
2 – اون کار را بلد باشیم و یا تلاش کنیم برای یاد گرفتنش به بهترین نحو ممکن. ( مطالعه، آموزش، تمرین و …. ) که اگه مورد 1 در جریان باشه، مورد 2 هم به خودی خود به جریان میافته%
3 – کاری کنیم که به نفع دیگران باشه و یه مساله ای از مردم را حل کنه، که هرچی این مساله بزرگتر باشه، نتایج بزرگتری هم در پی خواهد داشت ( موضوع اصلی، خدمت رسانی است ).
و این رو بدونیم که مردم هیچ علاقه ای به خرید از ما ندارند مگر اینکه بتونیم نیازی از اونها را رفع کنیم.
علاوه بر موارد ذکر شده، بحث توحیدی قضیه :
1 – ایمان و توکل به قدرتی فراتر، که ما را در مسیر درستی قرار میدهد و ما کاری جز تسلیم بودن نداریم .
2 – باور داشتن به اینکه من اشرف مخلوقاتم و من لایق بهترین ها هستم و برای کار فیزیکی به این دنیا نیومدم.
3 – باور به اینکه من خودم و دیگران و همه مخلوقات رو دوست دارم و برای همه اونها ارزش قایل هستم.
4 – باور به اینکه من خودم خالق زندگی خودم هستم و مسولیت کل زندگی ام را تمام و کمال میپذیرم.
اگه به اینها باور داشته باشیم، اونوقت الهاماتی دریافت میشه، کارها کوچک و خاصی انجام میشه، در مسیری قرار میگیریم که دستان خدا بصورت مشتری، توی مسیر ما قرار دارند.
الهی! تسلیم و فرمانبردار توام
به نظر این حقیر، احتمالا که نه، بلکه حتما استاد این مراحل را با حس و حال خوش طی کرده و حسابی روی ورودی های ذهنشون کنترل داشته اند. ( این نکته بسیار بسیار مهمی است )
و حتما حتما هر کس با همین فرمون پیش بره، نتیجه مشابهی هم خواهد داشت%
شاد باشید.
با احترام، یوسفی