live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 42 (به ترتیب امتیاز)

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شهرام زلقی گفته:
    مدت عضویت: 2435 روز

    بنام خدا

    باعرض سلام خدمت استاد عزیز.وخانواد بزرگ عباس منش

    استاد عزیز خیلی خوشحالم که این سوال مطرح شد ومن هم کنجکاو شدم تا ترمز های که نصب به کارم وشقلم هست برطرف شود.

    استاد عزیز من یکی از بهترین ها هستم در شقل خودم.ولی اونجوری که باید پیشرفت میکردم.نشد

    یعنی باور کنید هر کاری میکردم وجستجو میکرد تا بفهمم چه باوری چه چیزی باعث شد که من همش دارم در جا میزنم را پیدا کنم.تا اینکه باسایت بسیار ارزش مند شما اشنا شدم.

    استاد عزیز حواب این سوال خودم را با تعقریر باورهای کهنه ای که در ذهن خراب وبیمار من بود راپیدا کردم.من برای خودم وکارم ارزش قائل نمیشم.یعنی بااین روندی که داشتم طی میکردم.ادمهای بسیار داقونی راجزب میکردم کارهای بسیاری بهم درخواست داد میشد ولی اونجو که باید پیشرف مالی داشته باشم را نداشتم.یعنی وقتی خانواد. ودوستانم مرا مشقول. کار برای افرادی که هیچ گونه امتیاز مثبتی نداشتندمن کار میکردم ومی گفتم به خودم یعنی سرخودم کلا میگزاشتم ومیگفتم من در قبال کارم تعهد دادم ونمیدانستم تعهد برای چه کسانی وچه ادمی م….مرا سرزنش میکردند یعنی میخوام بگم که بی ازش نمودن خودم وکارم باعث این باورهای غلط میشود.باورکنیید باتعقیر باورهای که توی کار بهم یاد دادی راانجام دادم.اینقدر برای کارم وشقلم ارزش قائل شدم وگفتم من ادم ارزش مندی هستم.وکارم را دوست دارم..که با یک تعقیرباور. کارهای بسیار عالی ادمهاب بسیار ارزش مندی به من در خواست کار میدن.که باور کنید بدونه هیچ تبلیقی بدونه هیچ در خواستی البته این تکامل یک روز ودوروز نبود.من با کمک فایل های ارزش مند شما وکمک کامنت های دوستان دارم این تکامل تی میکنم.من وقتی که برای کاری بهم زنگ میزنن اون دسمزدی را که توی ذهنم میسازم همان میشود.مشتریم همان میشود. مشتری کار من میخواد کیفیت کار من میخواد چیزی دیگه نمیخواد.من قبل از اینکه باشما اشنا بشم.خودم خورد میکرم.از کار همه ایراد میگرفتم.غیبت همه را میکردم.تا ریخ چه زندگیم را برای مشتری هایم تعریف میکردم.تا بهتر بتوانم پولم را از مشتری بگیرم.ولی نمیدانستم که من دارم خودم کم میبینم خودم دارم لح میکنم.خودم دارم از فرکانس خداوند جامعه خانواد.وجهان دور میکنم.ولی حالا باتعقیر باورهایم.جهان خیلی مشتاقانه منتظر در خواست های من. وقتی داستان زندگی شمارا خواندم ودیدم.وروی الله فقط حساب باز میکردی. من هم یاد گرفتم معاملات عالی را.زندگی پراز ارامش را.نگران نبودن آیند را….؟.؟فقط دارم خیلی عالی تکاملم را طی میکنم.تادستی از خداوند باشم بر روی زمین.بسیار ممنون وسپاس گزارم از شما وخانواده بزرگ عباس منش.خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    سعید فرامرزی گفته:
    مدت عضویت: 2372 روز

    با سلام خدمت دوستان و استاد بزرگوار

    بنظر من ویژگی ها و معیارهای تخصصی هر رشته و باور به توانایی خود و وجود پشتیبانی قدرتمند خداوند همه باهم و موازی هم دارند کار میکنن و قابل تفکیک نیستن. موارد بالا در مورد استاد هم همینجوره توی علم تبلیغات بهترین تبلیغ وجود مشتریان راضی از محصوله که محصولات استاد عباسمنش فوق العاده این حس رو در مخاطباش داشته که باعث شده به این سبک رشد کنن که البته انتقال احساسات ناب و خالصانه استاد باعثش میشه که این احساسات ناب حاصل تلفیق علم تخصصی استاد به کسب و کارهاشون و داشتن باورهای بسیار خالصانه فردی و وجود خداوند هستش در سایر موارد هم به همین منواله پس نمیشه مرز برای این دو موضوع قائل شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  3. -
    "Hustle" گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    سلام دوستان خوبم و استاد عزیز به نام خدای که به قدر ایمان مان کوچک یا بزرگ می شود جواب هر سئوالی داخل خودشه ?

    خداوندی که این جهان به منظم ترین شکل خلق کرده به تمام اصول بازاریابی مسلطه و نیازی نیست توجه ما به فرعیات باشه خداوندی که به حضرت یوسف کمک کرد از ته چاه به عزیز مصر برسه همون کسی هستش که میتونه کسب و کار تورو رونق بده و بدون هیچ تبلیغی کار خاصی

    چقد تسلیم خدا بودیم؟

    چقدر به خدا اعتماد کردیم؟

    تسلیم خدا باشم آخه مگه مشتری میاد؟

    به خدا اعتماد کنم چطور ممکنه کسب و کار من رشد کنه؟

    چون بهترین استاد تو ایران همش تبلیغ می کنن منم همین کارو انجام میدم

    رفیق اگه این سئوالات تو ذهنته یعنی به خدا 1% هم ایمان نداری

    اساتید عزیزی که میان درمورد چیزی صحبت می کنن فقط کتاب های برتر آمازون میخونن

    کتاب های که توسط افرادی مثل من و تو نوشته شده خب به این نتیجه میرسیم هیچ انسانی نیست که کامل کامل باشه بخاطر همین استاد عباسمنش کتاب خوندن تعطیل کرده چون میدونست خداوند قدرتش خیلی زیاده همه کار می کنه براش

    مگه میشه خدارو درک کنی اما هنوز لنگ ی دونه مشتری باشی خداوند خودَش انقد مشتری عالی میفرسته همش حال کنی

    این تفکر شاید براتون جالب باشه اما ی ساعت بعد فراموش می کنی من چی گفتم درک کردن خدا ی جورایی بخاطر اینکه تو طول زندگی حرف دیگران گوش کردیم سخته

    همش نگرانی که امروز 8میلیون تبلیغ می کنی پولش در میاد یا در نمیاد

    .

    وقتی اصل و اساس درک کنی هیچوقت حرص نمیزنی هیچوقت نگران این نیستی مشتری هات زیاده یا کمه چون میدونی یکی هست بهت کمک می کنه برات تبلیغ می کنه کسب و کارتو رشد میده تو رو مشهور می کنه بهت مقام میده بهت عزت و ثروت میده فقط ی چیزی ازت میگیره اره زدی به هدف اعتماد کامل و تسلیم کامل بودن در برابرش تما این نکات بالا تو قرآن گفته شده همه ما ی قرآن تو خونه هامون هست اما هیچوقت حرف هاشو باور نکردیم فقط دنبال حرف افراد بودیم حالا خیلیا میگن چه نوع ترجمه بخونیم برادر یا خواهر گلم هرچی باشه خوبه قرآن آیات روشنی داره نیاز به ترجمه خواص نداره اگه تو مدارش باشی لذت میبری اگه نباشی ی بار هم نگاهش نمی کنی.

    دلیل موفقیت استاد عباسمنش فقط به عمل کردن به کتاب آسمانی

    خارج هر گونه تعصب خاصی….

    دوست دارم بقیشو خودت بری درک کنی …..

    آخرش میدونی همه چی دست خودته حرف اساتید بازاریابی و… گوش کنی یا از اصل و اساس پیروی کنی..

    عاشقتونم امیدوارم هر جا هستید به تمام خداسته هاتون برسین?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 1062 روز

      سلام شازده کوچولو توحیدی

      مگه میشه خدارو درک کرده باشی و نگران پول و مشتری و ثروتمندشدن باشی دقیقاااااا درسته حرفتون واقعا همه ماهایی که در مسیریم و به نتیجه نرسیدیم هم ایمان داریم هم نداریم نداشتن ایمانمون در عملمون مشخصه خدارو دوست داریم به رزاق بودنش هم ایمان داریم ولی بقول قرآن حرمت خدارونگه نمیدارم چرا چون هنوز غیبت میکنیم قضاوت میکنیم حسرت میخوریم بخل و کینه میورزیم از آدما متفر میشیم برای دریافت بهترین نعمتها و برای ثروتمندشدن باید اون نیمه رو هم از عشق خداپر کنیم تا اون اتفاق قشنگه بیوفته هرچند هستن خیلی ها که عوضی هستن و میلیاردر هستن ولی اون آرامش و لذت و از زندگی ندارن و نمیبرن ما بدنبال ثروتمند شدن در دنیا و آخرتیم بهرمندی از دنیا و آخرت راه روشش فرق میکنه و اون ایمان کامل به خدا داشتنه نه هم ایمان داشته باشیم هم نداشته باشیم هم یجا بحرفش گوش کنیم دوجا گوش نکنیم .

      ممنونم از آگاهی خوبی که با کامنتتون بمن دادین سپااااااااس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    💚💙❤💛🧡💜😀ایمان طهان😀💜🧡💛❤💙💚 گفته:
    مدت عضویت: 3222 روز

    سلام

    ? عاملی که باعث شده نتیجه های استاد تغییر کندبه شرح زیر است.

    1- دیدگاه متفاوت به مسائل و مشکلات نسبت به دیگران

    2- متفاوت عمل کردن نسبت به دیگران

    3- عمل به الهامات و توکل کردن به خدا ، با وجود مقاومت ذهنی و دلیل منطقی آوردن مغز

    4- اصلاح باورهای و ساخت باورهای بهتر از مداری که داخلش است با وجود این که شاید نتیجه ندهد و درواقع ادامه دادن

    5- داشتن هدف کمی بالاتر از مدار خود و قبل از رسیدن به اون داشتن هدف بعدی

    6- ایجاد کردن اعتماد به نفس و عزت نفس در خود

    7- داشتن علاقه

    8- ایجاد تضادها در زندگی استاد

    9- طی کردن تکامل خود

    ? به طور کل استاد در اوایل راه تضادهایی داشتن ،این تضادها باعث تغییر باورها شون شده درواقع جهان ایشون مجبور کرده که بعضی کارها رو باو جود این که اطلاعی از قوانین ندارن انجام بدن و طی تکامل ،کم کم این تضادها باعث شده که برن و در مورد موفقیت مطالعه کنند و آگاهی هایی از بعضی کتاب ها دریافت کنند، و از آگاهی ها متوجه می شن که حالا چه چیزی رو می خوان ، و هدفی رو انتخاب می کنند ،و هدف انتخاب کردن باعث می شه که بعضی از رفتارهاشون رو تغییر بدن، تا به هدف شون برسند ، واین تغییر رفتار باعث تغییر باورها و تغییر باورها باعث تغییر مداری می شه که داخلش هستند و تغییر مدار باعث تغییر مکان و آدم ها و شرایط شون شده ،و با موندن در مدار جدید طی یک مدت ، باعث عادی شدن شرایط برای اون شده و دوباره این پروسه رو از اول برای مدار بعدی انجام دادن تا تغییرات بزرگ بزرگ تر شده تا به موفقیت ها که اکنون می بینیم از ایشان منجر شده.

    ? عاملی که نتایج یک کسب کار متفاوت می کنه ، آگاه بودن به قوانین و ساخت باور مناسب آن،داشتن یک هدف بالا و برتر در ذهن و چک کرده هرروز خودمون که چقدر به هدفمون نزدیک شدیم و چه کارهایی باید برای اون هدف انجام بدیم و چه تغییرات خوبی در ما در راستای هدفمون ایجاد شده ،و همچنین اطلاح و تغییر باور ها ، به واسته تضادهای که در طول مسیر هدف با اون برخورد می کنیم ،باعث ایجاد نتیجه متفاوت نسبت به دیگران می شه.

    ?عاملی که باعث شده کسانی که علم بازاریابی دارن انجام بدن ولی استاد انجام نده و موفق بشه این است که کسانی که علم بازاریابی رو کسب کردن ، در مداری بودن که اتفاقاتی براشون افتاده که باعث تجربیاتی در این زمینه شده و این تجربه به خاطره باورهای بوده که در طی مدت عمر خود با توجه به تضادها و عکس العمل این افراد نسبت به تضادها ایجاد شده و ما اختیاری داریم افرادی رو پیدا کنیم که، تضادها ایجادشده در اون باعث رشد سریع اون با کمترین سختی و بیچیدگی شده باشه، نه این که ما مسیری رو بریم که طولانی و پیچیده و سخت باشه

    ?و علت این که بعضی از کسب کارها اون علومی که بازاریابان گفتن رو اجرا می کنند و نتیجه نمیدهد ،همین طولانی بودن مسیر و ایجاد ناراحتی به خاطره قوانین که اون بازاریابان می گن، که در واقع بعضی از قوانین رو که اون ها می گن به واسته باورهای اون ها است نه براساس قوانین جهان،و در واقع عدم هماهنگی بعضی از قوانین بازاریابی با قوانین جهان و نبودن اصل و پاییه قوانین در کارهایشان می باشد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    مهدى بخشى زاده گفته:
    مدت عضویت: 2987 روز

    به نام رب العالمین

    فرمانروای بی چون و چرای جهان هستی موجودی لایق پادشاهیست که ما جزوی از اونیم و اون جیگر طلا هم جزوی از ما هست ،

    اول جدای از صحبتم راجب تاثیر کسب و کار و توحید به رب واحد میخاستم راجب طریقه اشناییم با استاد عباسمنش نازنین توضیح بدم که توضیح راجب این مسئله گوشه ای از جواب سوال مسابقه رو میده، من الان ۱۹ سالمه و توی۱۷ سالگی با استاد عباسمنش اشنا شدم و الان فقط میخام راجب مسائل مالی صحبت بکنم جدا از تمام معجزاتی که این موجود بی همتا که لیاقت پادشاهی داره برای من رقم زده، من احساس میکنم سیر تکاملیم تا به رب برسم دقیقا مثل حضرت ابراهیم بود ، و نه خدا رو سرسری و چشم و گوش بسته پذیرفتم دقیقا مثل مردم عادی که میگن خدا کمک میکنه و امیدشون به پدرشونه تا دستشونو بگیره

    به برادرشونه به رییس بانکه ووووو هرکس دیگه ای، من این موجودی که الان روزا به عشق اون از خواب پا میشم و شب ها به عشق اون به خواب میرم رو چشم و گوش بسته نپذیرفتمش و سری تکاملی زیادی رو طی کردم تا بهش رسیدم و واقعا خوشحالم که اون همه فراز و نشیب از بی ایمانی کاامل توی سن ۱۵ سالگی بعد از اون توی ۱۶ سالگی جوری بود که من قبل از ماه رمضان توی ماه شعبان چند روز مونده به رمضان مستحب هست که به پیشواز رمضان رفت ، من شخصی بودم که اون چند روز رو روزه میگرفتم و روزی نبود که نمازم قضا بشه ، بعدش توی یه دگرگونی عجیبی بودم و اصلا خدا رو درک نمیکردم به صورتی که الان میکنم همیشه توی ذهنم این بود خدا کیه من کیم ما کی هستیم

    و شاید دو ماه این درخواست من بود از ندای امیدی که توی قلبم بود و هر روز ازش میخاستم راهنماییم کنه همون طوری که خدا خودش میگه (ادعونی استجب لکم )قربونش برم??جیگرمنه، یک روز که توی اینستاگرام بودم ( اون موقعه ۱۷ سالم بود) یه

    عکس بود که نوشته شده بود داخلش جهان لایتناهی هست و به درخواست شما پاسخ میدهد (قانون جذب) این اولین نشانه خدای من بود به درخواست من برای هدایت از سمتش، بعد این مسئله در ذهن من کنجکاوی ایجاد کرد که برم و توی یوتوب سرچ کنم قانون جذب ، اولین فیلم ، فیلم راز بود و چهارمیش فیلمی بود که استاد عباسمنش راجب قانون جذب توضیح داده بودن ، اون اولین فیلمی بود که از استاد دیدم

    اولش با خودم گفتم بذار این خارجی هارو ببینم ، ببینم جریانش چیه بعدم این ایرانیه رو میبینم ، فیلم راز رو دیدم و اون جوابی که میخاستم نداد راستشو بخایین من همیشه فکر میکردم خارجی ها خیلیی بهتر هستن و اصلا نمیخاستم فایل استاد عباسمنش رو ببینم و بسنده بکنم به جواب باب پراکتور و تموم بکنم ماجرا رو اما یه چیزی توی وجودم با احساس خوب پا فشاری داشت که اون فیلم رو هم ببینم (توضیح استاد راجب قانون)، و وقتی دیدمش من تا یک هفته حال دگرگونی داشتم اصلا انقدرر حاالم خوب شده بود که انگاری دنیا رو به من دادن و خداوند کلام خودش رو به من رسوند و از اونجا شروع شد اشنایی من با توحید با رب العالمین، ببینید چطور باور خراب من راجب این که همیشه همه چی خارجیش خوبه که حتی من بخاطرش فکر میکردم بابت پراکتور بهتر از استاد هست با این که فیلمشو کامل ندیدم و هی زود میزدم جلو تا تموم بشه

    اما چطور این موجود منو با احساس خوب با این که نمیخاستم فایل استاد رو ببینم( اون فایل قانون جذب) که استاد عباسمنش توی یوتوب توضیح داده اولین فایلی بود که از ایشون دیدم، این اول از این که چطور خداوند به ایمان این شخص پاسخ میده و مهر این شخص رو توی دل بنده هاش میندازه، خب بریم سر بحث ثروت در کسب و کار، من پول در اوردن رو اولش با تمام چیزای که توی دستم بود و شرایطشو داشتم شروع کردم یعنی افزایش فالوور اینستاگرام چون یکی از دوستای نازنینم رایگان بهم اموزش داد فالوور زدن رو و من با یک گوشیم ایفون ۶ شروع کردم، من اوایل که شروع کردم ماهی ۴۰ تومن دارمدم بود که این عدد تبدیل شد به هفته ای ۴۰ تومن در زمان خیلیی کوتاه زمانی که باور های من راجب پول در مورد فراوانی بهتر ش، کار من جوری بود که ادمای زیادی این کار رو میکردن اما با قیمت خیلیی ناچیزی حاظر بودن کاری رو بکنن که من بخاطرش شاید

    ۳ برابر همون پول رو میگرفتم و این مسئله همیشه حسمو بد میکرد چون مشتری زیادی نداشتم و دلیلش رو هم فهمیدم چون من فکر میکردم کسی حاظر نیست هزینه بکنه بابتش و وقتی باورم رو عوض کردم به صورت منطقی که خیلیی ها حاظر هستن به من اون عددی که توی نظرم هست رو بدن، و همیشه یه ندایی با ارامش بهم میگفت مهدی روی کارت و خودت تخفیف نذار قربونت بشم (اخه خیلیی ها هر ۱۰۰۰ فالوور رو ۵ تومن میگرفتن کار کنن و من ۱۲ تومن)، و من با تغییر باورم راجب این مسئله(به صورت منطقی) و بیشتر شدن مشتری ایده ای اومد توی ذهنم که همون کلید اینو زد که درامد من از هفته ای ۴۰ تومن بشه هفته ای ۴۰۰ تومن اما این پروسه حدود ۱ ماه طول کشید ، اخراش جوری شده بود که من مشتری هام از خارج از کشور شده بودن که برای ۱۰هزار فالوور زدن میتونستم تا ۱۰۰ دلار

    ازشون پول بگیرم ۱۰ هزار فالووری که من توی ۴ روز میزنم برای همین این تجربه ای شد برای من که برای روند یه کسب و کار اصلااا نیاز نیست کارتون عوض کنین شما فقط نیازه باورتون رو عوض بکنین و با نگاهی به کارتون نگاه بکنین که احساس خوب در شما مهمان بشه ، اخه من قربون این خدا برم که انقدررررر قدرت به ما داده که یکمی فکرتو عوض میکنی انقدررر معجزه توی زندگیت رقم میزنه ، خداوند همون انرژی هست که به افکار ما واکنش نشون میده بدون قضاوت ، من اوایل فکر میکردم ما بازیچه دستای خداییم ولی الان نننننه اصلاااا اینطوری فکر نمیکنم بلکه ما عشق خداییم و خود خداییم که هرچقدر پیشرقت کنیم جهان پیشرفت میکنه

    اخرای کار فالوور من درامدم به ماهی ۳ میلیون رسید اما این روند یک شبه اتفاق نیفتاد، وقتی درامدم بالا تر رفت احساسم بهم گفت باید کارتو عوض بکنی و یه کار بیرون از خونه داشته باشی و بخاطر وقت زیادی که برای باورام گذاشته بودم اصلااا احساس خوبی به فروشندگی و حقوق ماهیانه نداشتم برای همین هدایت شدم به شکل عجیبی به کار بنگاه املاکی با این که هیییییییییچ سر رشته ای از این کار نداشتم همون خدایی که همیشه حواسش بهم بوده و هدایتم کرده قسم میخورم من حتی نمیدونستم رهن اون پول بیشتره هست یا اون پول کمتره ، اما خدا هدایتم کرد به یه بنگاه خوب و عااالی با انسان های شریف چون من نخاستم با باور های بد راجب کار

    محدودیت برای خودم ایجاد کنم، همون که خدای جیگرم میگه هر خیری به شما میرسه از منه و هر شری به سمت شما میرسه از خودتونه وااااقعا تمام شر ها از سمت خودمون برای خودمون هست نه از سمت خدا یک مثال میزنم براتون، وقتی شما باور داشته باشین برای پیدا کردن یک کار حتمااا باید پارتی داشته باشین جهان هستی تنها کار ها و موقعیت های شغلی رو به سمت شما هدایت میکنه که نیاز به پارتی خواهیت داشت، اما به همون ربی که با عشق میپرستمش هیچ وقت فکر نکردم چون راجب کار املاک هیچی نمیدونم نباید واردش بشم چون همش حسم میگفت برو توی کار خونه ، به لطف خدا ، همون خدای من ، من رو به بنگاه املاکی هدایت کرد که اصلاااا از من نخاست که

    سابقه کار داشته باشم و به صورت رایگان به من یاد دادن با این که نیاز خیلیی زیادی به مشاور داشتن اما به من اموزش دادن کار املاک رو ، این که من بعد ها فهمیدم بیشتر املاکی ها کسی رو که سابقه و تجربه نداشته باشه قبول نمیکنن! چرا این اتفاق ها برای من افتاد چون من هیچ وقت این ترمز ها رو برای خودم قائل نشدم که جهان هم برای من قائل بشه! این یعنی چی این سیستمی به این نظم و دقت! با این که این بندگاه خدا من رو یک ماه بیشتر نیست میشناسن کلید بنگاه رو هم به من دادن با این که من بعد ها فهمیدم برای این که بخان کلید بنگاه رو بدن دست مشاور ازش سفته میگیرن ولی برای من چنین اتفاقی هییییچ وقت نیفتاد و بعد ها فهمیدم همچین جریاناتی هم وجود داره، الان هم توی بنگاه هستم و کار فالوور رو به صورت کامل

    کنار گذاشتم چون احساس خوبی دیگه بهش ندارم ، با این که توی این یک ماه ۳ تا رهن و اجاره بیشتر نداشتم اما من از کار فالوور خیلیی تجربه کسب کردم که باید تکاملم رو طی بکنم و این قانون باور ها و نتیجش رو همون خدایی طراحی کرده که باید سجده شکر براش به جا اورد، درضمن اینو هم بگم همیشه حواستون به نگاهتون به ادما باش که شرک نورزین چون شرک خیلیی پنهانه کار من جوری هست که خیلیی به ما توی کار پول به عنوان هدیه میدن یعنی همون شیرینی ، اما من همممممیشه اعتبار این پول هایی که به عنوان هدیه بهم داده میشه به خدای عزیزم میدم نه هیچ کس دیگه ای چون اون کار خدای منه که مهر منو توی دل بنده اش میندازه

    من همیشه سعیم بر این بوده حق خدا رو ضایع نکنم و نامردی در حق لطف هاش نکنم برای همین من خیلیی راه طی کردم تا به خدا رسیدم به این دلیل همیشه تا جایی که حواسم بوده نخاستم شرک بورزم بهش با احترام زیادی که به شما استاد عزیزم اقای عباسمنش گل قائل هستم من کلماتی که از قلب شما نشأت میگیره رو من هیچوقت اعتبارشو به شما ندادم اونو به معبودم ربم خدای قشنگم دادم با احترام زیادی که براتون قائلم چون به عینه دیدم شرک چه بلایی سرم اورده و توحید چه موهبت هایی برام داشته ، امید و ایمان تنها به رب العالمین اینم بگم اخر صحبت الان توی این یک ماه دو تا مشاور دیگه بنگاه اندازه من سه تا قولنامه نوشتن اونایی که دو ساله کار میکنن و منی که یک ماهه همیشه هم خوش تیپ میکنن و فکل میکنن مشتری سر و وضع رو میبینه و قضاوت میکن که بیاد کار بکنه اما من همیشه همون جوری که احساسم قشنگم بهم گفته انجام دادم و برای همین به عنوان مشاور برتر این ماه انتخاب شدم بازم از خدای قشنگم معبود عزیزم متشکرم مهدی ۱۹ ساله از شیراز? امیدوارم صحبت هام کمکتون بکنه

    راستی یه چیز باحال بهتون بگم هررر وقت به هر معامله ای یا مشتری حسم بد بوده یا گفته انجام نده نرفتم سمتش بعدش فهمیدم چه خیریتی توش بوده که انجام نشه و هر وقت گوش ندادم و انجام دادم چوبشو خودم و این که خداوند بهمون الهام میکنه خیر و شرمون رو چقدرررررر جلومون میندازه این چیزیه که ورای کراوات و زدن و لفظ قلم صحبت کردنه ( من نمیخام بگم بده این کار اما اینا فرعیات هست)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      محسن هُنری گفته:
      مدت عضویت: 4029 روز

      چقدر خوبه که توی این سن کم به این همه باورهای توحیدی رسیدی. من حتی به این فکر نکرده بودم که شرک میتونه اینقدر مخفی باشه که حواسم باشه حتی کلماتی که از زبان استاد عباسمنش نشأت میگیره رو اعتبارشو به ایشون نداده باشم و اونو به خدا داده باشم.

      و چقدر خوب خدای خودتو میخونی : ‘معبودم’ ، ‘ربم’ ، ‘خدای قشنگم’ ، ‘جیگرم ‘‌😄

      خیلی لذت بردم از کامنتت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3092 روز

      به نام خدای مهربان

      دوست الهی من آقای مهدی جان

      کاکو خیلی عالی روند تغییرات خودتو با خدا وبا ایمان وتغییر باورها گفتی .دمت گرم دم خدایی که برات کارها و انجام میده کلی گرم و آتشی .

      خیلی از کامنتت انرژی گرفتم وگفتم ببین طیبه فرکانس به سن وهیچ عامل بیرونی کار ندارم فقط ارتعاش مهمه باور ایمان مهمه .

      براتون بی نهایت های الهی را آرزو دارم شااادی عشق وزیبایی وثروت وخوشبختی .

      امیدوارم با قدرت همچنان ادامه دهید و همچنان از نتایج ارزشمندتان برامون بنویسید .

      در پناه خدای هدایتگر مهربان و رزاق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    کیوان تیرگر گفته:
    مدت عضویت: 3154 روز

    با سلام خدمت همه دوستان عزیز و استاد عباس منش عزیز چقدر جالب این سوال را من چند وقت پیش این سوال را از خودم پرسیدم که چطور عباس منش به این همه موفقییتها رسیده ////؟؟؟ خیلی راحت جوابش را دریافت کردم دوستان عزیز در فایلی که از استاد عزیز بر روی سایت قرار گرفت در مورد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست جواب همه سوالات در آن نهفته هست عباس منش ایمان داره بخدا عباس منش ایمان داره به کائنات عباس منش حرف نمی زنه عمل میکنه چون باورش اینهست که میشود ٫عباس منش قانون را درست فهمیده و آنرا انجام میده من چند وقت تصمیم گرفتم جای عباس منش باشم شاید فقط چند ساعت تونستم اما همان چند ساعت هم نتایج عالی برای من بوجود آورد عباس منش کاری به باورهای دیگران نداره بلکه مهم باور خودش هست که براش مهم هست من در مواردی برای مسائل مختلف به خودم گفتم کیوان اگر استاد عباسمنش الان جای تو بود چه کاری میکرد نتیجه آن شد که من راه بهتر و عالی تری را انتخاب کردم هرچند هنوز هم در مسیر یادگیری هستم وهمه تلاشم این هست که بتونم واقعا ایمان واقعی را در قلبم تقوییت کنم دوستان عزیزم اگر بخواهیم بهترین راه میانبر را برگزینیم که مارا به موفقییت برسونه آن فقط ایمان بخداست ایمان با تمام وجود ایمانی که تمام سلولهای بدن ما فریاد بزنن که ای بنده از تو متشکریم که مارا به معبودمان وصل کردی که نتایج آن برای تو زیبا و دل انگیز خواهد بود باید باورهایمان را به ذات الهی تقوییت کنیم آنوفقت بدون دانش به موفقییتهای بسیار زیادی خواهیم که نتایج برای ما عالی خواهد بود استاد عزیز از شما متشکرم و برایت بهترینها را خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 4114 روز

    دوستان سلام

    چند روز پیش که لایو استاد رو دیدم متوجه شدم که این سوال خیلی اساسی هست.منم این سوال رو داشتم در جنبه های دیگه از زندگیم.ولی هیچ جوابی براش نداشتم.تا امروز که جواب رو پیدا کردم.توضیح اضافه ای نمیدم.جواب اینه:وقتی شما در زندگی به مسئله ای برخورد میکنید و راه های بسیاری به ذهنتون میرسه یا دیگران از تجربه هاشون بهتون میگن یا وقت هایی که احساس میکنید گیر افتادید و هیچ راه حلی ندارید بهترین کار اینه که اول ذهنتون و قلبتون رو از هر چه غیر خداست خالی کنید یعنی باور کنید که فرمان روای کل کیهان تنها اوست و هیچ کس دیگری کوچکترین قدرتی برای تاثیرگذاری در زندگی شما ندارد و همه چیییییز فقط و فقط در اختیار خداوند است و خداوند این قدرت را مسخر شما کرده تا به هر چه می خواهید در زندگی خودتان برسید.وقتی این کلمات رو با خودتون تکرار کنید به آرامش میرسید درهای قلب و ذهنتون باز میشه احساس شادی و سبکی وآزادی میکنید(این احساس باید در درونتون پایدار باشه یعنی باور باید ایجاد شده باشه) و حالا نوبت به مرحله بعدی رسیده یعنی پاسخ خداوند.حالا هر چیزی که به ذهنتون میرسه جواب و راه درست برای رو به رو شدن با مسئله شماست.چون این پاسخ خداونده و باید بدونید که خداوند در هر لحظه به همه ما به بی نهایت طریق در حال پاسخ دادن است و وقتی الهامی از طرف خداوند دریافت کردید فقط بی درنگ عمل کنید مثل ابراهیم که چون و چرا نیاورد برای الهاماتی که داشت و زن و فرزند خودش را در بیابان بی آب و علف رها کرد مثل یوکابد مادر موسی که پاره تن خودش رو به نیل سپرد.و یادتون نره در تک تک لحظات زندگی تون احساس خودتونو خوب نگه دارید.چون قانون یکی است:احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب.

    با احترام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    سامان سیاوش گفته:
    مدت عضویت: 2980 روز

    سلام عرض می کنم خدمت دوستان عزیز.

    یادمه کمتر از یک سال پیش، به طور جدی تصمیم گرفتم که روی باورهام و آن چه استاد می گن، کار کنم. با این که به اندازه ی کافی پول نداشتم، شروع کردم به تهیه ی دوره های استاد و دوره ی فوق العاده ی عزت نفس رو تهیه کردم. روزها و شب ها روی اون کار کردم و به خودم تعهد دادم که تا یکسال آینده وضع مالی خودم رو تغییر بدم. هر روز که سوار ماشینم می شدم تا برسم سر کار، این دوره ی فوق العاده رو گوش می کردم؛ هر روز و هر روز. چون می دونستم که قبل از هر چیزی باید روی موفقیت و احساس لیاقتم کار کنم. هر روز صبح زود از خواب بلند میشدم و طلوع خورشید رو نگاه می کردم و به فایل های صوتی که خودم ساخته بودم گوش می کردم. باید اعتراف کنم که توی این مدت اتفاق خاصی نیفتاد؛ با این که فایل های صوتی که ساخته بودم، واقعا حرفه ای و تاثیرگذار بودن… من فکر می کردم که اگه بشینم توی خونه یا این که هر روز به صدای استاد گوش کنم، معجزه اتفاق می افته، غافل از این که عامل اقدام رو فراموش کرده بودم. حس کردم که باید کاری بکنم، ولی نمی دونستم که دقیقا چه کاری. می دونستم که باید اقدامی بکنم و فقط نشستن و حس خوب ایجاد کردن به تنهایی کارساز نیست. رفتم سراغ فایل های افراد دیگه ای که می خواستن به طور عملی و با ارائه ی راهکارهای عملیِ فلان و فلان، راه درست ثروتمند شدن در ایران رو آموزش بدن. یادمه که برای تهیه ی اون ها، حتی وام گرفتم تا ببینم که دقیقا چی می خوان بگن. خوب سخنان باارزشی از اون ها یاد گرفتم، ولی اتفاقی که افتاد این بود که آرام آرام باز هم نسبت به هدفم سرد شدم. روزی چشم هامو باز کردم و دیدم که دور و برم پر شده از اطلاعاتی که همش تبلیغات و اینستاگرام و تلگرام و این جور چیزاست. حتی یادمه ایده های خیلی خوبی داشتم، ولی انگار یه چیزای بزرگ دیگه ای وجود داشت که مانع حرکت من می شدن. یادمه که همون روزا همش این فکر توی سرم می گذشت که یه نفر مثل استاد عباسمنش هست که ادعا می کنه که بدون این چیزها موفق شده. با خودم گفتم اگه به فرض روزی با این تبلیغات موفق بشم و تمام سرمایه ام رو بذارم روی تبلیغات، و اگه روزی برسه که صاحبان این رسانه های اجتماعی تصمیم بگیرن که این اَپ ها یا سایت ها شونو جمع کنن، اون وقت تکلیف موفقیت من، کسب و کار من و … چی می شه؟ باید چه کار کنم اون موقع؟ … فهمیدم که عامل موفقیت چیز دیگه ای هست، فهمیدم که باید روی چیز دیگه ای سرمایه گذاری کنم. اصلا از اون روز متوجه شدم که حتی هیچ شغلی در دنیا وجود نداره که منو ثروتمند کنه؛ هیچ سایتی، هیچ سامانه ای و هیچ ابزار تبلیغاتی وجود نداره که باعث ثروت و خوشبختی من بشه. اون روز متوجه شدم که تنها عاملی که می تونه باعث موفقیت بشه، خودم، افکارم و باورهام هستن. اعتقاد به خداوندی که همه چیز در دست اونه. به قول استاد که در دوره ی عزت نفس می گن: اعتقاد به خدایی که همیشه با منه، عاشق منه، به فکر منه، منو تنها نمی ذاره، هیچ وقت منو قضاوت نمی کنه… اعتقاد به این خداونده که منو خوشبخت و ثروتمند می کنه و نه هیچ ابزار تبلیغاتی دیگه… ایام عید امسال بود که من توی این حال و هوا بودم که بهم الهام شد که برم و فایل های «چگونه فکر خدا را بخوانیم» و«رویاهایی که رویا نیستند» رو تهیه کنم. نمی دونم چه طوری و با چه ذوقی کلمه به کلمه ی این کتاب ها رو خوندم، و یادمه که به شدت روی من تاثیرگذار بودن. (پیشنهاد می کنم دوستان بدون هیچ پیش داوری این کتاب ها رو بخونن و راجع به مطالب اون فکر کنن.) این هدایت انگار داشت کامل و کامل تر می شد…همون ایام بود که توی یکی از مطالب استاد با این آیه آشنا شدم و امروز که دارم این مطلبو می نویسم، روی دسکتاپ کامپیوترم اونو قرار دادم و بهتره بگم روی قلبم اونو حک کردم و اون هم این آیه است: «ولسوف یعطیک ربک فترضی»(سوره ی ضحی آیه 5) «و به زودی پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی.» این آیه از تمام اون مطالبی که من در مورد بازاریابی و تلگرام و اینستاگرام و … آموزش دیده بودم، باارزش تر بود. از اون روز این آیه رو گذاشتم جلوم و با این باور جلو می رم. نمی دونم شمایی که دارین این مطالبو می خونین، شاید این آیه هم سرنوشت و روزی شما بوده که اگه این طوره بهتون تبریک می گم. و بعد از اون آیه و حس و حال عجیبش بود که من باور کردم که می خوام کسب و کار خودمو داشته باشم، با اعتماد و اتکا به خداوند و نه هیچ سایت و یا کانال و یا حتی فرد دیگه ای. این روزها ایده ای بهم الهام شده و دارم عاشقانه روی اون کار می کنم و بی نهایت شاد و خوشحالم. این بار علاوه بر این که روی آموزش های بیرونی کار می کنم، یاد گرفتم که باید در اولویت اول، روی باورهای خودم کار کنم، و به طرز عجیبی قبل از این که بخوام راجع به مشکلاتی که برام پیش میاد تحقیق کنم، زمینه های پاسخ اون برام فراهم میشه. نمی دونم چرا این سوال ارزشمند این روزها پرسیده شد، ولی حس می کنم انگار چیزهایی که در مدت این چند ماه فهمیده بودم رو باید به اشتراک می ذاشتم، شاید منبع الهامی باشه برای بقیه.

    شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    سوفیاجعفري گفته:
    مدت عضویت: 2456 روز

    سلام استاد نازنینم وهم مداریهای عزیز

    به نظر من حال خوب استاد

    کنترل افکار که مواظب ورودی های ذهنشون بودن

    از قدرت تجسم وخیال خودش خیلی قوی استفاده کردن تا به هرچه که میخواستن رسیدن

    ایمان کامل فقط وفقط به خدا داشتن

    و اینکه باور کرده اند که تمام زندگی خودش رو خودش میسازه

    چیزی به نام ترس در وجودش نیست

    روی آدما هیچ حسابی باز نکردن

    قدرت خداوند رو در وجود خود پیدا کردن و از اون قدرت هرلحظه استفاده میکنن

    مرسی استاد نازنینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2948 روز

    سلام به استادعزیزم و دوستان خوب و دوست داشتنی ، و گروه تحقیقاتی عباسمنش ، خانم فرهادی ، خانم شایسته و مدیر فنی سایت

    اول از همه از خدای عزیزو مهربانم تشکر میکنم که هر زمانی هر ثانیه ای اراده به حرکت داشته ام اگاهی های ناب و بسیار تأثیر گذاری رو وارد زندگیم کرده

    درک این جهان و قوانیش واقعا نیاز به تفکر و اندیشیدن و نگاه عمیق داره

    و این چیزیه که از استاد یاد گرفتم که تا اخرین لحظه عمرم این روند پیش بگیرم

    و به اندازه که سعی کرده ام ثابت قدم باشم نتیجه اش گرفتم .

    این مسابقه ای که استاد مطرح کرد واقعا نگاه نو و تازه ای به من داد نسبت به تمام چیزایی که از این سایت که دستی از دستان بی نهایت خداوند هست یاد گرفتم

    تصمیماتی رو در من زنده کرد که خودم رو نشاندم پای مطالبی که یاد گرفته بودم و مرور و فکر کردن

    و توی این حین با چیزهایی برخوردم که به خودم گفتم چرا من اینو قبلا گوش نداده بودم

    چرا نرفته بودم سراغش

    اگاهی های بسیار تأثیر گذاری رو بیاد اوردم که واقعا با اینکه قبلا میدونستم خیلی خیلی زندگیم تغییر میده ولی بهشون عمل نمیکردم

    بخاطر همین این پیامی که اینجا میزارم برای خودم هست نه شما دوستای خودم

    من اینجا این یادداشت میزارم و اخر امسال میام سراغش و میخوام ببینم چقد بهش عمل و باور کردم

    من وقتی شروع کردم تا بتونم پاسخ سوال استاد پیدا کنم ؛ یکی یکی به مطالبی هدایت شدم که انگار تماما راهنمایی های خدا بود تا بتونم کیفیت زندگیم رو از چیزی که الان دارم بهتر کنم

    با جمله ” ما خالق شرایط زندگی خودمان هستیم”

    در زیر یکی از فایلهای رایگان برخوردم ؛ جمله ای که بارها شنیده بودمش و تکرارش کرده بودم

    اما اینبار برام یه معنی دیگه میداد

    این جمله امد که

    مگر نه اینکه من خالقم و خلق میکنم پس چرا دست به کار نمیشم ، پس چرا حرکتی نیست؟ خب اگر من خلق میکنم پس یالا بریم اون چیزی که میخوایم خلقش کنیم ،

    خب انرژی زیادی گرفتم از این جملاتی که به خودم گفتم ، و فکر میکنم که خیلی این موضوع باور دارم و نشونه هاش که به ووفور میبینم

    ولی نتیجه از نظر خودم باید خیلی بیشتر از این میبود

    اونجا بود که فهمیدم من هنوز توی درک اصل قانون جای کار زیادی دارم

    که در ادامه اینو بیشتر باز میکنم

    اما بعد از این من هدایت شدم به فایل تمرکز برنکات مثبت 10 _ استاد توی اون فایل چندین و چندتا جمله طلایی میگه

    شاید ساده باشه و مطمئنم خیلیامون اونو شنیدیم حتی گفتیم به هم دیگه و به خودمون

    اون فایل خیلی حس فوق العاده ای به من داد حس حرکت و حس اراده و رفتن به جلو و حس ثابت قدم بودن

    که اینجا چندتا از جمله های بسیار تأثیر گذار میگم :

    مسیر رسیدن به خواسته های بزرگتر ما از همین قدم های کوچیک میگذره

    تا زمانی که نتونیم نشونه های لطفو رحمتِ به ظاهر کوچیکی که خداوند وارد زندگیمون کرده رو سپاسگزار باشیم بارها بارها به خودمون بگیم

    و تأیید کنیم

    وارد مدار هیچ کدوم از چیزهایی که الان واسش حرصم میزنم نمیشم

    من به این نتیجه رسیدم که همین کار به ظاهر ساده ، احساس خوب و باور داشتن به احساس خوب در هر لحظه رو در وجودم بیشتر میکنه

    و این باور رو بهم میده که ببین لذت بردن مهم ترین اصلیِ که باید توی هر شرایط و موقعیتی که هستم توی زندگیم بیشتر از روزهای قبل بهش بها بدم

    احساس خوب مهم ترین چیزِ

    و در هر شرایطی که بودم جوری به همه چی نگاه کنم که بهم احساس خوب بده

    همین الان یه تصویر جدید نسبت حرف بالام پیدا کردم ،

    اون تصویر این پیام به من میرسونه که احساست سعی کن خوب کنی

    احساست خوب پیش بره فرکانست میره بالاتر

    و خیلی راحت به مدار بالاتر دسترسی پقدا میکنی

    خداروشکر

    خلاصه

    همین یه دونه فایل اینقد میتونه شمارو رشد بده که حد نداره

    بعد از اون چیزای زیادی خوندم یعنی هدایت شدم که کوتاه و مفید میگم

    به فایل چقدر راحت خود را از ثروت محروم میکینم هدایت شدم ، باورم نمیشد که بعد از این همه مدت فعالیت من توی این سایت، چرا این فایل تا حالا گوش ندادم ، عجب فایلی هست ، برید هزار بار گوشش بدید ، این باید توی جز دسته فایلهای توحید عملی قرار میگرفت ، چون استاد باورهایی میداد به ما، که هر چقدر سعی کنیم باورش کنیم دستاورد زندگیمون میشه توحید عملی و اصلا بهش هدایت میشیم

    به من گفت که خودت ازاد کن از تمام افکاری که ازادیت گرفته

    وقتی برای برای نمیدونم چندم فایل دیدم

    به خودم گفتم خدایا به منم ایمانی بده که به عباسمنش دادی ، من ایمانی از این جنس میخوام ،

    این جواب امد که انچه عباسمنش گفته انجام بده

    که باز ازش خواستم هدایتم کن به این مسیر تا منم این ایمان بسازم

    وقتی توی تصمیمی که گرفتی موفق میشی و میبینی که قدرت نه دست پدر و مادرتِ و نه مردم

    اون حس ایمانِ که به وجود میاد واقعا با هیچ چیز نمیشه عوضش کرد

    وقتی با ایمان ، با ایمان عقاید خودتو باز گو میکنی و ترس از این نداری که خانوادت چه واکنشی نشون میدن یا اصلا خوششون میاد یانه

    این ارزشمندِ

    من واقعا دلم میخواد این ایمان ایجاد کنم که البته نیاز به سعی و اراده داره ولی الگوهای زیادی میشه پیدا کرد از ایمانی که دارند

    استاد ، و پیامبرا و ….

    و زندگیم با این ایمان و حرکت در جریانِ

    و بعد از اون به اولین دیدگاه از دوره راهنمایی عملی در قسمت راهکار برای مسائل شما که نگاه بسیار فوق العاده بهم داد

    خیلی به دلم نشست ، برام دوست داشتنی بود وقتی میخوندمش و حتی بهش فکر میکردم

    من دوره راهنمای عملی دارم

    اما از نظر خودم خیلی خوب کار نکردم روش و نتیجه بزرگی نگرفتم ، که این از ضعف و حرکت نکردن خودم بوده

    و امروز به شکر خدا یه حس فوق العاده ای نسبت بهش پیدا کردم

    نگاه جدید

    و میدونم که این از تغییر فرکانسام بوده

    و بیشتر در مدارش قرار گرفتم

    و به زودی شروعش میکنم

    اما این مقاله همون چیزاییی بود که استاد همیشه میگفت ولی اینبار حسی در من به وجود اومد که باید بشینم و خیلی عالی روی اون کار کنم

    یعنی باید انرژی و تمرکز بیشتری بزارم روی اینکه سرنوشت من تأیین میکنم

    این باور خیلی در وجود ما ریشه هست اخه از کوچیکی توی مدرسه و خونه داستان ادمها و یا حتی نزدیکترین افراد نزدیک با خودمون شنیدیم که اخرش گفتن اره دیگه اینم قسمتش این بود

    قسمتش این بود که اینطوری بمیره

    اینطوری ورشکست شه

    اینطوری زندگیش خراب شه

    یا قسمتش این بود که این بیماری سرطان بگیره

    و الی ماشاالله

    ببینیم حکمت چیه ببینیم منتظر بمونیم قسمت چیه

    واقعا جای خیلییییییییییییییییی کار داره خیلی

    ووقتی روش کار نشه واقعا حرکت نمیکنیم

    من موندم ادما یه لحظه از خودشون نمیپرسن اگر از قبل چیزی تعیین شده بود پس جایگاه ایمان و تلاش و امید و حرکت باید کجا باشه

    پس اینا دیگه نباید میبود

    یا اگر سرنوشتی تعیین شده بود خب پس دیگه اومدیم این دنیا چیکار کنیم ـ پس دیگه قران و پیامبر براچی بود

    که انسانها هدایت بشن

    دیگه اومدن و نیومدنمون چه فرقی داشت ، خدا که به ما نیازی نداره.

    اما استاد باید بگم من هرچی خوندم تهش رسیدم به خدا

    تهش رسیدم به این که مهم ترین رابطه ، رابطه من با خدای من هست

    اینکه به اندازه ای که به خدا وصلم ، تأمینم

    اینکه شما توی حوزه کاریتون تونستید بدون تبلیغ به درجات بالا برسی:

    بخاطر اینکه خیلی خوب اینو باور کردی

    اینکه خالق زندگی خودت فقط خودتی

    اینکه فقط ماهم هستیم که برای زندگیمون شرایط دلخواهمون رو خلق میکنیم ،

    در یه کلام بگم تمام تمرکز و انرژیتون رو گذاشتی که اینو باور کنید

    چون متوجه شدی که زندگی همین این یه تیکه جملس ، اما دریایی از اگاهیی و کلید و پاسخ های بسیار کارساز و راحت و اسانِ

    اصلا با این باورِ که نگاه اسانی به تمام شرایط زندگی و جهان پیدا میکنیم

    و شما تمام عمرتون،رو برای درکش وقتی گذاشتی

    وقتی که به این باور برسی ، یعنی هرچی هر چی که میبینی و نمیبنی میتونی خلق کنی

    شما توحیدی ترین باور رو ساختی و داری میسازی توی ذهنت ” اینکه من خالق زندگی خودم هستم در هر اسکیل و رنگ و شکلی و سبکی و نوعی و…. ”

    اینو باور کردی بـــــــــــــــــــــــــاور

    من

    وقتی نتایج شما رو میبینم ، میگم استاد واقعا باور کرده

    من هنوز باور نکردم ، باید بیشتر به سمتش برم

    و به خودم افتخار میکنم و چقــــدر خوشبختم که خداوند همچین انسانهایی رو همیشه جلو چشمم میاره که بهم بگه توام میتونی این ایمان بسازی

    به قول خودتون توی فایل توحید عملی 6

    خدای ما خدای خاصی

    ِ که با عمل به چیزایی که گفته خاص جلوه میکنیم ،

    خیلی خوشحالم که در این مسیر هستم و در این مسابقه فوق العاده شرکت کردم ،

    برای من هدایت بود ، و حس های خیلی عالی تجربه کردم

    اینکه خدارو بیشتر باور کنم

    اینکه ایمان داشته باشم

    و اینکه حرکت کنم

    و نه اینکه ادا دربیارم

    باید بیشتر بگردم ردپای شرک و توحید پیدا کنم

    از ان موقع که در فایل چه کسی مالک توست

    (که هرچقدر از عالی بودن این فایل بگم کم هست )

    گفتید که هرچی گشتم و نگاه کردم فهیمدم که عامل تمام بدبختی ها شرک و عامل تمام خوشبختی های جهان توحیدِ

    شروع کردم و به فکر کردن به اینکه بفهمم ته تمام مسائلم چیه

    ته تمام موفقیتهام چی بوده

    که هدایت شدم به ایه هایی از سوره یوسف

    از وابستگی یعقوب به یوسف

    از حساب کردن یوسف روی حاکم مصر که اونو ازاد کنه

    و چقدر حس فوق العاده ای بهم داد و خیلی مطمئن تر شدم که سبک زندگی بدون وابستگی توحیدی ترین سبکِ

    استاد و گروه تحقیقاتی و دوستان خوبم

    خیلی بینهایت دوسستون دارم

    دوس دارم همتون بوس کنم و بقلتون کنم

    این حس ها زمانی برام میاد که واقعا با خودم یکی میشم

    به خودم قول دادم که تک تک نظراتتون بخونم

    و برم و به پاسخ خودم عمل کنم

    همیشه در حرکت باشیم ، تنها با حرکت هست که موفق میشیم حتی اگر نا امید بودیم و اوضاع بد بودباید تسلیم نشیم و حرکت کنیم

    I Don’t Give Up

    In God We Trust

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: