سریال زندگی در بهشت | قسمت 101 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

270 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2114 روز

    و یارى مؤ منان حقى بر عهده ماست

    سلام به همه عزیزانم

    من هدایت رو مجبور نمیکنم

    استاد عزیزم کل این فایل رو انگار خدا با زبون شما به من گفت تا نجواهاى ذهن من خاموش بشه و اییییقدر ور ور نکنه

    و وااااااقعا هنگم از این همزمانى ها که فایلى که خیلى وقت پیش شما ضبط کردى کلى بعد تو سایت میاد بعد همونم من چند روز بعد میبنم دقیقا در زمااااان مناسب خدایا ازت بینهایت سپاسگزارم که همواره در زمان مناسب و در مکان مناسب هستم

    چند روز بود من خیلى تمرکزم رو کامنت گذاشتن بود و تا اونجا که میشنیدم و مقاومت نداشتم مینوشتم کارى که واقعا منو لعلک ترضى میکنه

    خب من ایمان دارم که از دیدن فایل هاى شما هدایت هاىی با توجه به تجربیات و درک خودم بهم گفته میشه و من دست خدا میشم بنویسم تا هم خودم لذت ببرم هم بقیه استفاده کنن و کلا این نوشتن انگار زکات آگاهیهامه

    استاد شما تو قدم ها گفتین که به الهاماتتون از چند جهت حمله میکنین تا متوجه بشین درسته

    خب منم دقیقا همین کارو در مورد نوشته هام میکنم که بفهمم آیا این همون الهامات الهى و شهودمه که میتونه به خودم و بقین کمک کنه یا از ذهن منطقیم نشأت گرفته

    خب از خدا هدایت میخوام هربار مینویسم میگم خدایا بهم نشون بده اینا از الهامات تو بوده به دست استاد یا کامنت عزیزان

    هربار شما کامنت رو لایک کردین خوشششحال که این لایک خداس یعنی درست بوده هربار کامنت عزیزانم رو دیدم خوشششحال که اره دقیقاااا خودش بوده بارها شده شما لایک نکردی اما همون کامنت رو عزیزانم برام پاسخ فرستادن و خدا بهم گفته فکر نکن من تاییدم رو فقط با دست استاد برات میفرستم

    حتی شده کامنتى که شما فقط منتشرش کردى و دیدگاه قرآنى بوده و فایو استار هم ندادی اما من اییییینان داشتم اونو خودم ننوشتم و ذهنم رو کنترل کردم وقتى نجوا ها گفته نه این دیدگاهت چرت و پرت بوده و تو هم مثه اونایی که تو قلبشون مرض بوده دنبال تاویل آیاتى و الهام نبوده و الکى وقتت رو تلف کردى انقدر استباه بوده ببین وان استار هم نگرفتى و من بهش گفتم اشکال نداره جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا اگه این نوشته از طرف خدا باشه و میتونه به بقیه کمک کنه و درست باشه خودش راهش رو پیدا میکنه اگه درست نیست و له بقیه کمک نمیکنه همون بهتر خونده نشه وظییفه من اینه بنویسم و دقیییییییقا همون کامنت بعد اینکه ذهنم رو کنترل کردم دقیقاااااااااا همون کامنت رو که فقط منتشر شد و لایک که هیچ فایو استار هم نگرفت بهترین و بیشترین بازخورد رو از بفیه دستان خدا تو این سایت گرفتم و خدا بهم گفت نفیس این الهامات از طرف من بوده و درست بوده

    برگردم به چندتا کامنتى که نوشتم و دقیقا حس و حالش همون حس و حال دریافت الهامات بود و حتی یکیش وقتی تا صبح بیدار موندم و نوشتم و صبح خوابیدم ظهر بیدار شدم خدا واسم نشونه اش رو فرستاد که درست بوده اون احساسم اون دیدگاهم ولى بازم هى روز شمارى میکردم و انتظار که ببینم نظر استاد چیه و بازخورد بچه ها رو ببینم و و هدایت رو مجججججججبور کرده بودم از طریق لایک استاد و یا پاسخ عزیزانم بهم بگه درسته ولى از چهارتا یکیش لایک شد و اون احساس پشیمونى و سرزنش دوباره اومد که ببین حتما اشتباه بوده کاش ننوشه بودى و نجواهاااا زر زرشون شروع شد که نه بابا چیه هی میری مینویسى و وقتت رو تلف میکنى وقتت رو بذار رو کتاب آموزشى که دارى مینویسى اون واست پول داره اون و ول کردى و ازش میزنى میایی اینجا مینویسى که چى

    ولى هرچى ور ور کنه من که میدونم کار اصلى رو اینجا دارم انجام میدم من که مییییفهمم چطور خواب و خوراک ندارم و عاشق اینم اینجا بنویسم و جسارت خودم رو تحسین کنم که رفتم تو دل ترسم من که میدونم دارم از هدایت تبعیت میکنم و براى اینکه مثه نویسنده هایی چون دبى فوردها و باربارا دی آنجلس ها فلورانس اسکااول شین شدنها باید اینجورى تکاملم رو طی کنم فااارغ از اینکه کسی تایید میکنه کسی لایک میکنه اصلا منتشر میشه من فقط باید بنویسم و ایمانم رو نشون بدم من باید این دندون لق کمالگرایی و بکنم بندازم دور این کفش نوک تیز و پاشنه ٣٠ سانتى رو بذارم کنار و راحت تر راه برم راحت تر تکاملم رو طى کنم

    من بایییید رو عزت نفس و حذف نظر بقیه کار کنم

    این ترس،از قضاوت در من اییییینقدر رنج اورو مزخرف هست که وقتی من علاقه خودم به خیاطی و ترکببش با نویسندگی و اموزش نوشتم ذهنم میگفت الان بقیه میگن این همه کار میخواد،بکنه هم طراح لباس بشه هم بنویسه و اصول تمرکز لیزری رو یه تخصص رو اصلا رعایت نمیکنه ولی امروز خدا با یه سخنرانی از یه فرد،موفق گفت به این مور افراد میگن چند پتانسیلی یعنی چندتا عشق،دارن و دوست دارن و از هر چندتاش،لذت میبرن و من جزو اون افرادم و دلیل نداره بخوام بخاطر عششششششق به هنر طراحی و خیاطی لباس بخوام میل به نوشتن کتاب های انگیزشی رو بذارم کنار و این ویژگی فوق العاده منه که همه ندارن

    استاد عزیزم با این فایل خدا بهم گفت نگران اشتباه کردن نباشم از زبون مریم جون نقطه ضعفم رو بهم گفت که اره منم میخواستم بقیه و استادم وقتى میخونن نگن این چیه نوشته و قضاوتم کنن اره منم صدبار کامنتمو بررسى میکنم و صدبار ادیتش میکنم درسته یه جاهایی که غلط املایی دارم درست نمیکنم چون میخوام رو قضاوت بقیه کار کنم و استیکر رو حذف کردم چون میخواستم رو اصل تمرکز کنم و حاشیه رو بذارم کنار و نخوام از نظر بقیه اون کامنت زیبا دیده بشه درسته دیگه اگه لازم نبود اگه ایه ای مینوشتم عدد ایه و اسم سوره اش رو نمینوشتم چون میخواستم رو این که نخوام ثابت کنم نوشته ام رو که درست هست و تو قران اومده کار کنم

    ولى همش چک میکردم که کی تایید میشه چرا لایک نخورد کی منتشر میشه چرا نشونه نیومد که درسته با اینکه هزااااار تا نشونه خدا واسم میفرستاد ولى نجواى ذهن من اونارو واسم کمرنگ میکرد

    من شده بودم مثه دوران دانشگاه و تحویل پروژه که فقققققط باید استاد نمره رو میداد و تایید میکرد تا من بفهمم درسته حتى نجواها اون پاسخ بچه ها رو واسم کم رنگ میکرد میگفت نه استاد که لایک نکرد

    من باید یاد بگیرم مثه کافران نباشم که وقتی رحمتى از جانب پروردگارشان دریافت میکنن خوشحال میشن اگر اونو به خاطر فرکانس هاى خودم دریافت نکردم ناامید بشم اون فرکانس مخرب همین کمالگرایی منه همین مجبور کردن هدایته منه

    تو این چند روز خیلیییییى داشتم رو همین موارد کار میکردم میگفتم از استادت یاااااد بگیر فایل میذاره میگه من اصصصلا واسم مهم نیست شما حرف منو قبول میکنین یا نمیکنید من یه درکى دارم میام اونو با بقیه به اشتراک میذارم حالا شما خوشت بیاد خوشت نیاد مهم نیست من کارم رو انجام میدم تو هم کارت رو انجام بده فققققط وقتى حست خوبه بنووووویس

    حالا چرا لایک شما پاشنه اشیلم بود چون خودم کامنت های لایک شده رو فقط میخوندم اما خدا با دستاش بهم میگفت که فرقی نمیکنه لایک بخوره یا نه

    از ابراهیم عزیز یاد بگیر با اینکه استاد لایکش کرد و بعد لایک ها حذف شد ولى نوششششششت و تو خودت چقدر لذت بردی از نوشته هاش تو هم فقط بنویس

    مقاله هاى مریم جون مگه لایک شده اما نوشته و در زمان مناسب افراد هدایت میشن و میخونن تو فقط بنویس

    تو فقط ایمانت رو نشون بده مثه استاد که با یه شاگرد دوره اش رو برگزار کرد و ایمانش رو نشون داد تو فقط بنویس و ایمانت رو نشون بده لایک و پاسخ بچه ها که هیچ حتى اگه منتشر نشد بنویس مثه وقتى که هنوز تو ترسهات بودى و تو دفتر مینوشتى فقط دوست داشتى بنویسی مثه همین الان که هر ایه میخونى یه هدایتى میاد برات تو نوت گوشیت مینویسى

    اصلا مگه نمیگى اینا رو خدا میگه من نویسنده ام پس تو چیکار دارى به تایید بقیه و خوندن بقیه که بخواى خوشحال بشی درسته یا نا امید بشى که نادرست بوده حتما تو به وظیفه ات عمل کن و از مسیر لذت ببر مگه علی ع مولانا و حافظ و… دنبال این بودن ببینن کی خوند و کی نخوند نهج البلاغه و مثنوی معنوی و. که هی میری چک میکنی و این فرکانس مخرب روزشماری و انتظارا و هزار تا فرکانس مخرب دیگه رو میفرستی

    اصلا مگه نمیخواى نویسنده قهارى بشى بنویس و تایپ ده انگشتى رو تمرین کن اینجورى بنویس و تایپ ده انگشتى رو تمرین کن چون شاید لازم باشه همین کتاب اموزشیت رو هم خودت تایپ کنى اینجورى تکاملت رووطى کن کی گفته حتتتتما باید درست بنویسى اصلا مگه از اول حرف زدن رو شروع کردى همه مثه بلبل حرف زدى اصلا مگه اون سخنران حرفه اى از اول اییینقد قشتک صحبت میکرده نمونه اش بابام خیلیییییییی قشنگ صحبت میکنه مخصوصا تو جمع خب تکاملش رو طى کرده انقددددر تو جلسات ادارى و مدیران بوده که این رسمى حرف زدن و ادبى حرف زدن و با عزت نفس تو جمع حرف زدن تو وجودش رفته با ما که بچه هاشیم انگار داره با یه مقام بلند مرتبه صحبت میکنه خب از شکم مامانش که اینجورى حرف نمیزده تکاملش رو طى کرده

    همون باربارا دی آنجلس تو کتاب عزت نفسش نوشته بود من اگه بقیه بگن نوشته هات افتضاحه ناراحت نمیشم فقط سعى میکنم بهترش کنم مهم نیست که بقیه چه نظرى دارن و عزت نفسم رو به نتیجه وابسته نمیکنم

    وقتى با این باورها دلم اروم شد هدایت شدم به دیدن این فایل و من چققققققد بیشتر سپاسگزارش شدم که بهم گفت

    بنویس و هدایت رو مجبور نکن که فقققط با لایک استادت و پاسخ بچه ها نشونه هام رو برات بفرستم دست منو نبند و خودت رو وابسته نکن به تایید کسى و برات مهم نباشه بقیه چه واکنشى نشون میدن

    بنویس و از اشتباه کردن نتتتتتتترس حتى اگه هیییییچکس نخوند تایپ کن و تایپت رو خوب کن و به خودت آسون بگیر و مثه همیشه خودت اولین لایک کننده خودت باش چون فقط کافیه خودت لعلک ترضى باشى

    استاد عزیزم خدا با این فایل از زبون شما دوتا از کامنت هاى من و لایک کرد و گفت نفیسم درست بود چون دققققققیقا توى یکیش مثال کلاغ که خدا براى هدایت قایبل فرستاد نوشته بودم که خدا گفته بود و تو اون یکی مثال هدایت نوح که خدا بهش گفت هر وقت اب از تنور زد بالا و من اینجورى این نشونه رو از کلام شما برداشت کردم و نجوا میگفت بنویس کدوم کامنت اما من نمیخوام ثابت کنم حرفم رو به کسی

    بنویس و تحسین کن که جسارت هات شبیه استادت بوده که با همین نوشتن رو بزرگترین ترست پا گذاشتى و مثه استادت با اینکه ممنوع شده بود برات بنویسى ولى تو ایییینقدر این تجربه نوشتن رو دوست داشتى که رفتى تو دلش با تمااااام نجواها و مثه استادت از اینکه کمیته انضباطی پدرش رو در بیاره نترسید تو هم از اینکه کسى پدرت رو در بیاره نترسیدى و هربار نجوا اومد که همسرت بفهمه خط قرمزش رو رد کردى پدرت رو در بیاره تو هم هرررررر روز با کلمه دربیاره اون نجوا رو خفه میکنى و برات مههههم نیست چه اتفاقیى میوفته هرآنچه مرا نکشد قویترم میکند و به قول استاد فعلا که نفهمیده

    بنویس و این حد از هم فرکانسى با جسارت هاى استادت رو تحسین کن که قانون چقدر دقیق کار میکنه افراد هم فرکانس رو جذب هم میکنه و تحسین کن خودت رو بخاطرتجربه همه اون کنجکاوى هاى یواشکى که فقط مردای جسور و متوکلی مثه استادت این کارو کردن و تو با اینکه یه دختر بودی همییییشه از این جسارت هاى یواشکى و کنجکاوى ها میکردى و به هیییچ کس باج ندادى که بخواد محدودت کنه

    بنویس و خودت رو تحسین کن که مثه استادت از زور و قدرت هیییییچ کس نترسیدى و بخاطر ترس باج بدى و از نوشتن دست بکشى تو براى نوشتن اییین حد از جسارت رو نشون دادى پس مهم نباشه تایید و لایک و فایو استار و حتی منتشر شدنش

    خدایا ازت بییییینهات سپاسگذارم استاد دقییییقا همون کانتى که لایک کردى تو قدم ها پیدا کردن دوتا از شاه ترمزهام در مورد مهاجرت بود وقتیى دوباره خوندمش اومدم این فایل رو دیدم و شما زبون خدا شدی و برام از خاطره شاگردتون که به آروزش رسیده بود گفتى و چقققققققدر نشونه قشششششنگى بود و من اشک سپاسگزارى ریختم که اینقققدر قسنگ خدا باهم صحبت میکنه و بشارت پیش از رحمتشش رو بهم میده

    و از نشانه هاى خدا این است که بادها را بشارتگرانى پیش از رحمتش فرستاد و از آسمان آبى پاک نازل کردیم

    من فققققط میخوام بنویسم و ایمانم رو نشون بدم و تکاملم رو طى کنم تایپ ده انگشتى رو یاد بگیرم و دییییییگه هدایت رو مجبور نکنم و اجازه بدم از بییییینهایت طریق نشونه هاش رو برام بفرسته از اشتباه کردن نترسم به کسى به خاطر زور و بازو و قدرت و ارتباطاتش تو همه ارگانها باج ندم و نترسم و رشششششششد کنم و لذت ببرم و خودم خودمو لایک کنم و اعتماد به نفسم رو به نتیجه گره نزنم و دندون لق کمالگرایی رو بکنم بندااااااازم دووووووور

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2945 روز

    خانم شایسته چجوری ازت سپاسگزاری کنم بخاطر این حرفهای ناب و ارزشمندی که از دهان این مرد بزرگ بیرون میکشی … صد البته که جهان داره به درخواست خیل عظیم آدم هایی پاسخ میده که مثل من میخواند فکر استاد را بخونند … همیشه گفتم خدایا استاد میخواد فکر تو را بخونه ولی من در این جایگاهی که هستم درخواستم اینه که فکر استاد را بخونم چون میدونم فکر استاد حاوی فکر خداست ، حاوی شجاعت ، حاوی جسارت و جسارت ، حاصل شجاعته و چقدر من عاشق شجاعتم ، عاشق غلبه بر ترس ها و نگرانی ها چرا که نگرانی در نتیجه ترس بوجود میاد و منشأ ترس ها و نگرانی ها ، خود ما هستیم و ما چیزی نیستیم جز باورهامون و من میخوام هزار بار این فایل را گوش کنم تا شجاع بشم … ترس ، ریشه خیلی از نشدن ها و غیر ممکن بودن هاست …

    خدایا من میتونم در مورد این فایل دفترها بنویسم …

    اصلا با همین فایلِ یک ساعته میشه عزت نفس را به اندازه یک دریا وسیع کرد …. بخدا من احساس می کنم با این فایل ، قد کشیدم … پرواز کردم … میشه با این فایل اندازه خودمون را خیلی بالا ببریم … استاد توی دوره عزت نفس میگند وجود اون مشکله مهم نیست ، مهم اندازه ماست ، کسی که کل اندازه ش ، عدد ۲ هست ، از پس مشکلی به اندازه ۳ برنمیاد ولی اگر اندازه ت ۱۰ باشه ، براحتی از پس مشکل شماره ۲ برمیای و بنظر من این فایل اندازه آدم را بزرگ میکنه … وابستگی های خوره گونه را برات مشخص میکنه ، رهات میکنه … از دام وابستگی ها و عجز ها و درماندگی هایی که حاصل محبت های بیمار گونه هستند آزاد ت میکنه …. شجاعت را می پرستم …. استاد دوستت دارم … استاد تو از من مادر که نه ، تو از من آدم ساختی ….

    در دوره عزت نفس یک چیزی داریم به اسم تأثیر جسم بر ذهن که میایم به جسم مون طوری قدرت میدیم که ذهن مون را متأثر از تغییر عمدی فیزیک مون بکنیم ولی من هیچوقت نتونستم این تمرین را بطور مستمر انجامش بدم چون عزت نفسم خیلی پایین بود و اون ذهنی که در ضعیف بودن خیلی قوی عمل میکرد همیشه پیروز میشد و عنان جسم را می گرفت ولی امروز من در حالیکه این فایل را گوش می کردم رفتم سر کوچه خرید کنم و ناخودآگاه وقتی استاد داشت در مورد اون شخصی که تهدیدش کرده بود حرف میزد ، من چنان قدرتی توی رگهام حس کردم که از زیر یک ساختمان تاریک نیمه کاره که چندتا کارگر داشتند داخلش کار میکردند رد شدم و من بی اختیار و تحت تاثیر حرفهای استاد این کار را کردم چون همیشه از اینجور ساختمون ها که داخل شون تاریک و خلوته و کارگرها توش هستند می ترسیدم ، وقتی به خودم توجه کردم دیدم سینه م را جلو دادم و راست و محکم دارم راه میرم و تا الان که بعد از ظهر شده من اصلا نمیتونم اون حس قدرتمندی که از صبح توی رگهام جوشید را نادیده بگیرم … استاد من دقیقا دارم اون تمرین عزت نفس یعنی تأثیر جسم بر ذهن را ناخودآگاه انجامش میدم و کیف میکنم …. همیشه می گفتم چرا من نمی تونم بطور دائمی فرم فیزیکی یک آدم با عزت نفس بالا را داشته باشم و با این دو تا فایل پاسخ های استاد به سوالات خانم شایسته متوجه پاشنه آشیلی در خودم شدم که در تمام زوایای زندگیم ریشه کرده و عین یک میوه گندیده ، خیلی از میوه های دیگه را هم آلوده کرده و به هرجایی که تونسته نفوذ کرده و نابود کرده …. و اگر ریشه پاشنه های آشیل مشخص بشند و از ریشه درمان بشند خدایاااا آدم پرواز میکنه … آدم قدرت می گیره … آدم عنان زندگی را به دست میگیره … و در مورد من ترس و نگرانی و دلشوره چیزی بود که باید از اساس حلش می کردم …. و من خواستم که رشد کنم و از اون جا که جهان با رشد دادن آدم ها ، خودش را رشد میده منو در مدار پاسخ های استاد قرار داد که هر کلمه ش و هر ذره ش برای من در حکم الماس می مونه … من آرزو داشتم که نترسم و حالا حس می کنم درصد قابل توجهی از ترس هام برطرف شدند و خیلی دلم می خواد روی این موضوع کار کنم چون ترس ، یک چیزیه که همین جور تکثیر میکنه خودش را و در همه جای زندگی رخنه میکنه … وقتی به خودت میای میبینی از هرچیزی می ترسی و هر بادی میتونه تو را بلرزونه … نمیدونید من از چه چیزهایی رها شدم …. من هرچقدر روی خودم کار می کردم حس می کردم یه چیزی هست که منو به عقب می کشه ، همش می گفتم چرا من اونجور که می خوام پیش نمی رم ، چجوری جلو برم ، چه باوری ایجاد کنم که منو جلو ببره تا اینکه متوجه شدم دوتا از بچه هام کمی مشکل ترشح تیروئید پیدا کردند ، اونجا بود که فهمیدم چقدر ضعیف هستم …. خدا میدونه که من چه حالی داشتم … و واقعا از اون حالت های خودم حالم بهم میخورد … واقعا از خدا خواستم که هدایتم کنه و بهم قدرت بده … از دلشوره خسته شده بودم و درخواست قدرت کردم یعنی تا اون تضاد پیش نیامده بود من هرجوری بود با ترس ها و نگرانی هام کنار میومدم مثلا با تلفن زدن دلشوره م را برطرف میکردم یا می گفتم فقط از فلان مغازه که من بهش اعتماد دارم خرید کنید یا فقط از فلان مسیر مدرسه برید حتی یادمه یه بار زنگ زدم مدرسه ، گفتم دخترم رسیده یا نه بعد معاون شون گفت یعنی شما هرروز میخوای زنگ بزنی ببینی بچه ت رسیده یا نه !!! و خلاصه یه جوری با دلشوره های بیمارگونه م کنار میومدم که تقریبا این ترس ها به تمام مسائل زندگی م تسری پیدا کرده بودند ولی این بار آخری که در مورد سلامتی بچه ها بود واقعا زمین خوردم ، با اینکه مسأله خیلی کوچیکی بود ولی اندازه من خیلی کوچیکتر بود …. به هر دری میزدم که این ترس را برطرف کنم انگار یکم بهتر میشدم اما دوباره اون جون می گرفت و بر من غلبه میکرد تا اینکه کم کم با فایلهای استاد و دوره کشف قوانین بهتر شدم بخصوص جلسه دوم این دوره که استاد میگند یک فکر قدرت چندانی نداره ولی باور مثل مشعل همیشه چراغ مسیرت را روشن نگه می داره و من تازه فهمیدم که من با افکار لحظه ای میخواستم بر ترس هام غلبه کنم که تأثیر چندانی نداشت و من هدایت خواستم که باور بسازم و نتیجه ش این دو تا فایلی بود که روی سایت قرار گرفت و استاد با پاسخ های خودش باورهای بنیادین منو تغییر داد …و قبل از اون ، یعنی زمانی که خیلی نگران بچه هام بودم صفحه نشانه را باز کردم … فایل به کبوترها غذا ندهیم اومد … گوش کردم … استاد گفت گاهی بذارید بچه تون زمین بخوره و پاش خون بیاد … زخمش خوب میشه اما روح بچه بزرگ میشه و یاد میگیره که با تضادها چجوری برخورد کنه … و استاد من خودم هم بزرگ شدم … عجب فایل خوبی بود ، انگار من با اون جمله تو از بدنه وابستگی ها کنده شدم …. راست میگی … کنترل شرایط فقط ما را از پا درمیاره … زندگی کنیم … برای خودمون ، نه برای بچه هامون …. امروز عاشق خودم هستم چون تسلیم ترس نبودم … مشرک نبودم … حتی داد زدم … عالی عمل کردم … من نمی ترسم … خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2933 روز

    سلام استاد گلم

    سلام خانم شایسته

    سلام دوستان هم فرکانسی

    💥شما تا حالاخودتان را سرزنش کرده اید 💥

    💥تا حالا شده کاری انجام دهید که پشیمان بشید 💥

    جواب استاد مثل همیشه با نهایت عزت نفس واعتماد به نفس

    بله . آره بابا

    آخه من هم بوده است که اتفاقاتی افتاده است که با عث شده است که خودم را سرزنش کنم

    بوده کاری را انجام دهم و از انجام آن پشیمان شده باشم

    این یعنی اینکه دوستان من هم مثل همه شما یک انسان هستم و می توان اشتباه داشته باشم و اگر الان ندارم و یا کمتر دارد دلیل بر این نیست که اصلا نداشته باشم

    این یعنی اینکه بابا انسان است و اشتباهاتش

    اما اصل این است که با خودمان رفیق باشیم و اگر اشتباه کردیم به خودمان سخت نگیریم

    آره یکی از اشتباه هات همیشگی من تا قبل از آشنایی با این مرد بزرگوار این سید دوست داشتنی این بود که خیلی خیلی زیاد خودم را سرزنش می کردم، اصلا با خودم رفیق نبودم و به خاطر اشتباهات گذشته ام نتوانسته بودم از خودم بگذرم

    حال چه اتفاقی ناخواسته برای من رخ می داد :

    این سرزنش کردن باعث می شد که در احساس بد بمانم و طبق قانونی که من تا قبل از آشنایی با استاد اصلا روحم هم از وجودش خبر نداشت این احساس بد باعث اتفاقات بد بیشتر برای من می شد و این چرخه ادامه داشت و ادامه داشت و من هی بیشتر و بیشتر در منجلاب مشکلات گرفتار می شدم و خودم هم نمی دانستم که خودم دارم این مشکلات را برای خودم بوجود می آورم

    اما این خدایی که در وجود من است و این خدایی که همیشه با من بوده است یک روزی من را به این سایت زیبا هدایت کرد

    با آشنایی من با این مرد گرامی و خدایی کلی از شرایط زندگی من تغییر کرد

    دیگر داشتم با خودم دوست تر و دوست تر می شدم. دیگه خودم را به خاطر اشتباهات گذشته ام سرزنش نکردم و پذیرفتم که من می توانم شرایط زندگی خودم را تغییر دهم و خدا به من این قدرت را داده است . منی که در گذشته مسبب همه اتفاقات بد را دیگران و جامعه و گرانی و … می دانستم نشستم و با خودم روراست صحبت کردم و شروع کردم به ساختن زندگی دوباره ای برای خودم

    از این بابت بسیار بسیار در ابتدا خدا را شاکرم که مرا به این مسیر هدایت کرد و در ادامه استاد عزیزم و خانم شایسته و این جمع و خانواده دوست داشتنی سپاسگزام که داریم در کنار هم زندگی بسیار خوبی را برای خودمان می سازیم .

    دوستان از تجربه خودم می گویم تحت هیچ شرایطی خودتان را برای هیچ اشتباهی سرزنش نکنید و به خودتان بگوید که این تضاد، این مشکل آمده است که من را رشد بدهد.

    این در کلام ساده است ولی درعمل نیاز به تکامل دارد . نیاز به توکل دارد، نیاز به ایمان دارد، نیاز به شناخت خدای خودت دارد . نیاز به توحید دارد .

    این چیزی بود که استاد در دل من زنده کرد. من را توحیدی کرد و من را دوباره با خدا آشنا کرد

    نه اون خدایی که در کتابهای دینی به ما گفته بودند، نه اون خدایی که پای منبرها به من گفته بودند ، یک خدای زیبا، مهربان و بخشنده و وهاب و دوست داشتنی و کلی صفات خوب دیگر

    استاد بابت این موضوع تا آخر عمرم از شما سپاسگزام

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    ادامه دارد…

    💙💜💙💜💙💜💙💙💙💜💙💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    ستایش قوام گفته:
    مدت عضویت: 2519 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    خدای من

    خدای من

    خدای من

    دیوانه شدم این فایل خیلی عجیب بود

    دارم

    اصلا نمیدونم چی بگم

    از سیل اگاهی و درس و باور سازی و خواسته هایی که متولد شد

    الله اکبر

    خدای من

    شکرت

    بزن بریم شروع کنیم

    و امید وارم استاد چندین روز و شاید یکی دو هفته فایل نزاره تا بتونم اینو درک کنم

    امروز مونده بودم عزت نفس جلسه دو رو که دیشب بار ها گوش کردم رو بنویسم و بهتر درک کنم

    یا پاسخ به سوالات قسمت 5

    یا سفر به دور امریکا یا این فایل

    و از طریق دست خدا نشونه رو دریافت کردم و اول اومدم از این محصول ارزشمند شروع کنم

    سریال زندگی در بهشت قسمت 101 خودش یه دوره کامله

    و الان که یک بار شنیدمش

    قشنگ از هدایت خداوند و انتخابم سرمستم

    که چقدر جامع و ناب بود که اگه فقط بتونم هی بهتر و بهتر عمل کنم

    واقعا عمل به این اگاهی های ناب زندگی رو بهشتی میکنه

    نمیتونم بیان کنم چقدر نعمت به زندگیت میاره و چه تجاربی برات داره

    چقدر عمل به اینا و درکشون باوراتو فرکانستو درست میکنه و تداوم و استمرار در این مسیر خواسته هاتو و تجارب معرکه ای رو بهت میده رشد و ازادی و نعمتهایی وارد زندگیت میکنه که فکرشو نمیتونی بکنی

    چقدر مرتبط مرتبط مرتبط بود با جلسه 2 عزت نفس

    چقدر همزمانی واقعا خدایا شکرت

    شکر که این پازل محشر رو در کنار هم قرار دادی

    چقدر این فایل و جلسه دو مکمل خارق العاده این

    مخصوصا در موضوع سرزنش نکردن

    استاد چقدر عالی هر دوجه توضیح دادید و هر دو مکمل هم بودن

    یعنی چقدر تکرار و تکرار این دو باهم درک بهتری بهت میده

    واقعا خدایا شکرت

    خداوندا هدایت کن تا جایی که میتونم و در مدار منه خوب درک کنم

    خوب به کار ببرم

    خوب تکرار کنم تا بتونم خوب به کار ببرم

    خوب باور کنم

    خوب نامحدود فکر کنم

    و ببینم دنیا چقدر نامحدوده و همه اونچه که من میبینم حقیقت و زندگی همه نیست و چقدر افراد ازادانه تر و………..زندگی میکنن و میتونم الگو بگیرم و همینطوری باشم

    در باره سرسپردگی در هدایت :

    من هدایتو مجبور نمیکنم

    یعنی چی؟

    تو حالت کلی نمیام قواعد و منطق و یه شیوه از قبل تایین شده و تایین چگونگی هدایت رو قاطیش نکنیم

    منعطف باشیم توی مسیری که داریم میریم

    هدایت یه چیزیه خیلی شخصی ممکنه برداشت هرکس در هدایت متفاوت باشه و قلب هرکس گواهی میده

    نمیشه برای هدایت استاندارد سازی کرد

    برای هر کس مختلف بوده

    در داستان هابیل و قابیل خداوند از طریق کلاغ به قابیل هدایت میکنه که باید با جنازه چیکار کنه

    در داستان نوح

    نوح اینجوری هدایتو دریافت میکنه که وقتی اب از تنور درومد سوار شکتی بشو مثلا نه وقتی که باران شدید اومد

    یا در داستان ابراهیم

    که میخواد قوم لوت رو مجازات کنه

    فرشته های مجازاتگر ظاهر میشن بر ابراهیم و ابرهیم هم میترسه اولش

    و بعد ازون طریق هدایت میشه که ما اومدیم فلان کارو کنیم

    در داستان پیامبر که نشونه و هدایت میشه به خورده شدن اون قرار داد توسط موریانه

    یا در مورد ابراهیم که به گوسفند هدایت شد در قربانی کردن

    اسماعیل و خوابش و……..

    در قران استاندارد های خاص و مشخصی برای هدایت نیست

    یه چیزیه که قلب ادم گواهی میده

    خدایا شکرت استاد اینو عالی توضیح دادی

    منطقی گفتی که ذهنو قشنگ ساکت میکنه

    که خدا میتونست برای ابراهیم کلاغ بفرسته برای قابیل گوشفند

    و چیزی رو میفرسته برای هر کدوم معنی داره

    مثلا در ذهن ابراهیم ممکنه گوشفند چیزی برای خوردن باشه

    برای اون فردی که بهش گفته میشه ملموسه

    قابل درکه

    او میفهمتش

    اون لحظه اون ادم با اون شرایط و ویژگی ها هدایتو میفهمه

    هدایت شخصیه و نمیشه اونچیزی که من برداشت میکنم بقیه هم برداشت کنن و بیایم استاندارد سازی کنیم در موردش

    و مهم ترین پارتش اینه که ما ایمان داشته باشیم که هدایت میشیم

    (پس نیا بر اساس یک قواعد عجیب و غریب و تایین اینکه اگر اینطوری بشهه این نشونس اگر اینطوری نشه این نشونس فقط هدایت بخواه وقتی بیاد خودت متوجه میشی و دریافتش میکنی یا مثلا تایین نکن پرنده بشینه تو راه یا چه پرنده ای بشینه تایین کن هدایت شی یجوری دریافتش میکنی

    مثلا در سفر به دور امریکا استاد و مریم جان برای رفتن به خونه خانم کسی

    گفتن ما داونتانو میگردیم و لذت میبریم و اگر وقت اومد میریم خونشون و مثلا یه نشونه عجیب غریب که اگه یه کگوسفند دیدیم میریم یا نه و……..نیست مسیر مونو میریم و لذت میبریم و اگه قرار باشه بریم هدایت میشیم)

    (من عاشقتونم که دوتایی مکمل توضیحات هم شدید و با تک تک جملاتتون مفهوم رو بهتر بیان کردید )

    توی زندگیت هیچ وقت احساس عجز کردی؟

    اره زیاد

    اینکه احساس عجز کردم زیاده ولی اینکه تو احساس عجز بمونم نه

    چه نگاهی باعث میشه تو احساس عجز نمونی ؟

    خیلی دلیل داره

    یکی اینکه

    یکی از اون زمانایی که ادم احساس عجز میکنه احساس تردیده نمیدونه چیکار کنه

    که از هون طریقی که تو جواب تردید گفتم انجامش میدم (تصمیم های از پیش تعیین شده و الباقی هم هدایت خواستن )

    یه موقع احساس ترس از اینده نا معلومیه که بازم سعی میکنم با امید دادن و مثال منطقی برای ذهنم اوردن که اقا

    فلان مسئله دیگه هم بوده که در گذشته احساس عجز کردم ولی خیلی خوب حل شده و مشکلی هم نیست

    (پس برای ذهنت منطقی بیار که اروم بشه ه خیالش راحت شه و ایمان و اطمینان بهش دست بده)

    به خاطر همین تو احساس عجز نموندم احساس عجز به معنای احساس مستعسل شدن و احساسی که شکه بشی نتونی هیچ کاری بکنی

    استپ بشی

    دقیقا مرغای ما هم وقتی من میبینم گربه میاد یهم خشکشون میزنه و هیچ حرکتی نمیکنن

    این اتفاقا برای من افتاده که واقعا احساس عجز کردم و ناتوانی ولی بالاخره تو اون احساس نموندم و راهشو پیدا کردم و از خدا هدایت خواستم و پرونده های موفقیت امیز قدیمی رو مرور کردم

    پس موضوع این نیست که ما احساسات منفی رو توشون نریم

    موضوع اینه که توشون نمونیم

    اون احساس ها رخ میدن ولی موضوع اینه که راهی پیدا کنیم برای خارج شدن و تبدیلش به احساس بهتر هنریه که باید بتونیم انجامش بدیم

    من عاشقتونم که از درک همدیکگه و پاسخ هاتون لذت میبرید و همدیگه رو تحسین و تشویق میکنید

    تا حالا خودتونو سرزنش کردید ؟(این سوال منم بود که استاد اگه اشتباهی خودشو سرزنش کرد بعدش چیکار میکنه یا چطور باهاش روبرو میشه و در سوالات زندگی در بهشتم چون نمونشو دیدم پرسیدم و خیلی جواب ارزشمندی دادی استاد)

    اره

    تاحالا احساس پشیمونی کردین از انتخابتون؟

    کم

    ببنین

    اون سرزنشه هم بوده ولی به نسبت کم بوده

    منم یه ادمیم که بالا خره یه سری اشتباهات میکنم بعد میگم ای کاش که نمیکردم

    ولیمقدارش کم بوده و زمان تو سرزنش موندن بسیار کم بوده و گاهی به 1 دقیقه هم نرسیده

    سعی کردم ذهنمو اروم کنم و از زاویه دیگه ای به قضیه نگاه کنم که به من احساس بهتری میده

    تو اون لحظه ها به خودم اسون میگیرم و سخت نمیگیرم

    یعنی چی سخت نمیگیرم؟

    یعنی اونقدر کمالگرا نیستم که نباید اشتباه کننم

    میپذیرم که انسانم و پیش میاد

    و مهم اینه که درس بگیرم و سعی کنم تکرارش نکنم

    همه اشتباه میکنن

    من خودمو میبخشم و دوس دارم

    من خودمو خیلی اذیت و سرزنش نمیکنم

    «یه سری ویژگی ها دارم که نمیفهمیدم ویژگی های متفاوتیه

    وقتی با دیگران برخورد میکردم میفهمیدم متفاوته و ممکنه این ویژگی ها تایین کننده باشه

    مثل این ویژگی که یاد ندارم یک بار تو کل زندگیم این کارو با خودم کرده باشم که به خودم ضربه نزنم و احساس سرزنش و ناراحتی و عصبانیت و……رو کنترل کنم و نزارم به خودم اسیب بزنم و اونقدر سخت نگیرم که بخوام به خودم ضربه بزنم و خودمو اذیت کنم»

    (یعنی اقا خودتو اذیت و سرزنش نکن و تو شریط به خودت سخت نگیر و اونقدر خودتو اذیت و سرزنش نکن که به خودت ضربه بزنی به خودت اسون بگیر اشتباهتو بپذیر و بپذیر که همه اشتباه میکنن

    برای خودت ارزش قائل باش و عاشق خودت باش که خودتو سرزنش و سرکوب و تخریب نمیکنه احساستو مهار کن که از هیچ جهت به خودت اسیب نرسونی زاویه ای بهش نگاه کن که درس بگیری نه عذاب وجدان درس بگیریو سعی کنی بهتر عمل کنی و اسون بگیری نه اینکه خودتو سرزنش کنی )

    مهمه که بتونی خشمتو احساستو مهار کنی و اجازه ندی اونقدر بر تو مسلط بشه که به خودت از نظر جسمی و مالی و روحی و ذهنی اسیب بزنی یا ضربه بزنی

    درباره بقیه و قضاوت کردنشون

    فارغ از افکار غالبیت جامعه که نه اقا اون باید نمیدونی پیشگیری میکردن یا چک میکردن یا ………..و همه بحثا خودتو بزار جاش

    من اگه جای ………… بودم ایا احتمال داشت اشتباه کنم یا نه هرگز اون اشتباهو نمیکردم؟

    نه 100 درصد احتمال داشت منم اشتباه کنم

    چرا؟

    مثلا چون بار ها ده در شرایط مشابه ولی در ابعاد خیلی کوچیک تر این اشتباهو کردم

    به خاطر همین اشتباهی هم میکنی حتی در این حد که اشتباهت باعث کشته شدن 170 180 نفر بشه تو اون حالتم طبق تصمیمات از پیش تایین شده به خودت سخت نگیر

    خودتو خیلی اذیت نکن بپذیر قبول کن که اشتباه کردی و نباید میشده ولی اشتباه کردی و نیا خود کشی کنی و خودتو دار بزنی و زجه بزنی و خودتو بزنی که چرا این اشتباهو کردی

    درسشو سعی کن بگیری

    خدای من این کار تعهد فولادین میخواد

    درک قانونی میخواد بی نهایت عمیق

    تعهد به عمل به قانونی میخواد که تو سلسولات واقعا جریان داشته باشه

    نیازمند یه مهارت هیولا کنترل ذهن و عشق بی غید و شرط واقعی نسبت به خودته

    مهارت کنترل عواطف

    بخشش خودت

    درس گرفتن

    و سرزنش نکردن

    و من شما رو استاد بی نهایت تحسین میکنم که به سادگی میگی تو اون شرایطم اینطوری عمل میکردم

    و من به شما افتخار میکنم

    و یه نکته که خودمونو ببخشیم

    با خودم رفیق باشم

    اشتباهمو بپذیرم و درس بگیرم و خودمو سرزنش و اذیت نکنم و ضربه مالی و جسمی و روحی و………به خودم نزنم

    با این باور که همه اشتباه میکنن و قرار نیست کسی هیچوقت اشتباه نکنه و پیش میاد و انسان اشتباه میکنه و من برای خودم ارزش قائلم

    اما نه با این دید که خودمو اماده کنم برای اشتباهات بزرگتر

    و ………

    چون با این باور و نیت تو دعوت میکنی به سمت خودت اشتباهات بیشترو

    درحالی که هدف این کار اینه که باعث نشی هر روز اشتباهات بیشتری کنی و بتا توجه بهش گسترشش بدی

    پس با این نگاه خودمو میبخشم رزنش و اذیت و تنبیه و توهین نمیکنم

    که اقا پیش میاد

    انسان اشتباه میکنه و همه میکنن

    و کاریه که شده و من با ازار خودم جلوی اشتباهاتو دقت کردنو نمیگیرم

    من اشتباهات و خرابکاری وبی عرضگی بیشتری دعوت میکنم

    و اگز میخوام ادم موفقی بام باید خودمو دوست داشته باشم همونجوری که هستم با اشتباهاتم و به خودم سخت نگیرم و به خودم احترام بزارم و خودمو اذیت نکنم

    به این دلیل یه همچین ادمایی که به خودشون سخت نمیگیرن اشتباه نمیکنن یا کمتر اشتباه میکنن خیلی خیلی کمتر به خاطر اینکه خیلی نگران اشتباه کردن نیستن

    چون طبق قانون بهش توجه نمیکنه و هی جنگ تو ذهنش شروع نمیکنه که هی این فرکانسو ادامه بده و گسترشش بده و بگه اگه یه دفعه دیگه اشتباه کنی من میدونم با تو و هی اشتباهات بیشتر و بزرگتر انجام بده چون هی داره بهش توجه و تمرکز میکنه و نگرانه که اشتباه کنه و حواسش هست که اشتباه نکنه

    و قانون اینه که مهم نیست تو چی میخوای

    مهم اینه که به چی داری توجه میکنی و رو چی تمرکز میکنی ؟

    به همون سمت هدایت میشی

    وقتی استاد میگه من به این دلیل هیچکدوم ازین اشتباهات احمقانه و مهلک رو نکردم که اونقدر نگران اشتباه کردن نیستم و اون فشارو به خودم نمیارم که اذیت بشم و نگران باشم که نکنه دوباره اشتباه کنم

    3 تا چیز بهم یاد اور میشه یکی همون دو بند بالا که گفتم

    یکی اینکه چقدر خوب که منم اشتباهات احمقانه نکردم (وقتی اینو گفم یه موضوعی اومد تو ذهنم که احساس کردم پاشنه اشیله

    میخواستم بنویسم و باید مراقب باشم دیگه و در ادامه هم اشتباه نکنم خب این نگاه طبق قانون توجه و تمرکز منو به اشتباهات بیشتری درعوت میکنه پس باید بگم و باید بهتر و بهتر اینطوری عمل کنم که من تا الان اشتباهات بزرگ و احمقانه نداشتم و نگرانم نیستم که داشته باشم چون من درس میگیرم چون من خالق زندگیمم چون من میتونم مسائلمو حل کنم و خودمو ببخشم چون همه اشتباه میکنن

    چون اشتباهاتم باعث شکست من یا عزت نفسم یا تخریب من نمیشن و من ازشون درس میگیرم و پیشرفت میکنم)

    و سومی هم اینکه اینکه استاد یه سری اشتباهاتو نام برد و گفت هیچ کدومو انجام ندادم یکیشون اعتماد بیجا به افراد بود و درواقع تکیه و حساب روشون که از شرک میاد و اینطوری عمل نکردن یعنی توحیدی عمل کردن و نشون میده چقدر توحید مهمه که وقتی بلد باشی یاد گرفته باشی و سعی کنی توحیدی عمل کنی رو هیچ کس حساب نمیکنی و این حساب و تکیه نکردن به بقیه مانع خیلی خیلی اشتباهات و بلا ها میشه تو زندگیت

    و یک سوال اساسی مهم

    ایول مریم جان دمت گرم با این سوالای محشرت با این دریافت هدایت ها

    اینکه نگران اشتباهاتت نیستی از کجا اب میخوره؟

    [قطعا این پاسخ میتونه مکمل خیلی خوبی باشه برای توضیحات بالا]

    یکی از دلایلش اینه که وقتی اشتباه میکنم خودمو زیاد سرزنش نمیکنم

    (که نگران سرزنش و عذاب هایی باشم که برای خودم میساز)

    (خدایا شکرت ببخشید وسط بحث قانون مهم هااا ولی دلم نیومد فراوانی پرانتز رو تحسین نکنم () «» [ ]تازه شاید بازم باشه من بعدا کشف کنم)

    اگر خیلی خودتو سرزنش نکنی نگران اشتباه کردن نیستی

    اگر خیلی همه چیزو برسی میکنم که اشتباه نکنم این فرق میکنه و برمیگرده به کمالگرایی من

    بر میگرده به اینکه میخوای دیگران تورو سرزنش نکنن

    (اره فکر میکنم این پاشنه اشیل منم هست)

    شاید شما ادمی باشی که خیلی خودتو سرزنش نمیکنی

    ولی خیلی بدت میاد که دیگران تو رو سرزنشت کنن

    این یه نقطه ضعفیه که باید برطرف کنی

    دیگران ممکنه سرزنش کنن ،اینکه دیگران چه کاری میکنن و چه رفتاری با ما میکنن از کنترل ما خارجه ،

    اینکه من چه واکنشی به اون برخود نشون میدم در کنترل ماست

    اگر هم دیگران خیلی واکنش بدی داشتن یا مارو سرزنش کردن یا هرچی ما باید بتونیم خودمون خودمونو سرزنش نکنیم و بپذیریم و کاری نداشته باشیم و سعی کنیم یه جاهایی چشم پوشی کنیم

    ایگنور=چشم پوشی

    یووووووهوووووووو

    مریم جان تحسینت میکنم که بدون مقاومت میپذیری نقطه ضعف شخصیتیو و میخوای بشناسیش و رفعش کنی

    و انکارش نمیکنی و این از عزت نفس میاد

    که من عاشق خودمم بی غید و شرط همینجوری که هستم

    عاشقتم

    خدایا شکرت

    اینکه استاد میگه در حوضه کننترل ما نیست رفتار بقیه

    نمود عینی تمرکز رو نقاط قوت توانایی و بهبودشون به حای رفع نقاط ضعف توانایی هست

    که به جای زور زدن تغییر چیزی بیرون از خودمون بیایم تو اون چیزی که دست مائه و بیرون رو شکل میده استاد شیم

    و من باید بتونم با تکرار و تکرار خیلی بهتر در مواقع شناساییی و عمل کنم

    و یه چیزی یادم افتاد

    تو فیلم جادوی وارونه

    که صد ئر صد پیشنهاد میکنم ببینید

    خیلی خوب اینو شرح میده

    که به جای تمرکز رو اونچه نمیتونید (نقطه ضعفتو)تمرکزتونو بزارید رو اونچه میتونید

    و خیلی درس در عزت نفس داره

    پیشنهاد میکنم حتما ببینید

    و یه بحث دیگه که وقتی ما تغییر میکنیم

    همه چیز بیرون از ما تغییر میکنه

    واسه هنمین استاد میگه واکنشمون رو تغییر بدیم

    و خودمون عمل کنیم

    و وقتی ادامه بدیم

    بیرون ما هم تغییر میکنن

    واقعا من اینو درک کردم(من اصلا یادم نبود که اصلا این شخصیت تحسین گر رو نداشتم و در مسیر ساخته شده تا اینکه دوستای دبستانم به یادم اوردن که زنگ تفریحا به حسودی به بقیه میپرداختیم وخودم یادم اومد چقدر ادم حسود و حسرت خور و نا امیدی بودم و هرکی چیز خوبی داشت تو مدرسه یا چیز خوبی میخورد که ما مثلا اون روز حوس کرده بودیم میگفتیم کوفتش بشه و……و دیدم پسر ببین چقدر تغییر !در مسیر شخصت من از این رو به اون رو شد الان 1 در 1 میلیارد هم حسادت نیست

    شاید نااگاهانه گاهی دلم بخواد داشته باشم تجربه ای رو و مقایسه کنم و یکم ناراحت شم ولی ذهن من خودکار داره تحسین میکنه و دنبال نکات مثبت و باور سازی فراوانی و میشود و…و همین باعث شده اطرافیان من خبرای خوب اتفاقا و نعمت ها و ذوق و شوق و ایده هاشونو باهام اشتراک میزارن عوض مشکلاتشونو

    تغییرات خوب زندگیشونو

    نعمتها و دستیابی به اهداف وو……….و همه برام نشونس که ببین چقدر دنیای بیرونت تغییر کرده و رفتار و موضوعات گفتفگوت با ادما چقدر بهتر شده و خیلی جا داره بهتر شه

    و الان میتونم بگم انصافا لول خوبی رو از حسادت به سمت تحسین و بهبود باورام طی کردم و الان میخوام تو تحسین کردن خیلی قوی تر شم تو توانایی دیدن و تحسین و سپاسگزاری و توجه به نکات مثبت و زیبایی ها و بیرون کشیدنشون از دل هر اتفاق و موضوعی و تازه من کلا ازون فضای دوستا خارج شدم کلا مدرسمون عوض شد و ارتبا کمی داشتیم و اصلا نمیرسید به غیبت و…….و الانشم دوست من از خبرای خوب از تولد یه عالمه نینی تو فامیلشون از سفر فلان و …………برام میگه عکس میفرسته یا حتی وقتی رفته بود شمال بهم گفته بود و منم ازش درخواست کردم و 10 ها فیلم بار ها از شمال برام فرستاد و زیبایی ها و نعمتها و میوه ها و……و اون دوستیمم که بعد عوض شدن مدرسه ها باهم هم مدرسه ای شدیم الانمبرام از فیلمای شمال و باغ و………میفرسته و فرانس من انقدر خوب شده افراد نعمتها و لحظات خوبشونو باهام اشتراک میزارن چون من دنبال زیبایی هاام

    و میتونه خیلی بیشترم بشه و ایمان دارم که میشه وقتی من سپاسگزار تر بشم )

    خدایا شکرت همین الان غذا رو ترش کردم ولی خیلی عالی اصلا نا خود اگاه خودمو سرزنش نکردم و ذهنم داشت سرچ بهبود میکرد و اینه نتیجه تغذیه و ورودی مناسب

    خدایا شکرت

    برای این قوانین محرت که به جای التماس و قانع کردن بقیه که چطور رفتار و کنن با ما یا ……….خودمونو تغییر میدیم و تو با قوانین عادلانت زمین و زمان رو و دلها رو برایمان نرم و رام میکنی

    خدایا شکرت برای هدایت به این مسیر برای حرکت در زندگی سراسر خوشبختی

    چطور شما انقدر جسور هستید واقعا؟

    مخصوصا در برابر ناشناخته ها؟

    بازم برمیگرده به اون اهرم رنج و لذت

    یعنی اون چیزی که مثلا از نظر کسی از بیرون جسارت خیلی بالایی میخواد از نظر من

    انجام ندادن اون جسارت درد زیادی رو داره

    مثلا

    برای من یه چیزی اونجا هست و یه کاری میخوام انجام بدم و یه انگیزه ای دارم که اگر انجامش ندم خیلی درد داره برام

    به همین دلیل من میرم انجامش میرم و ناظر بیرونی فکر میکنه من خیلی ادم جسوریم

    خدایا شکرت

    من نمیتونم بپذیرم یکی سر قمه رو یا خودشو به من نشون بده و من بترسم

    ترس خط قرمزمه

    و به خاطر اینکه ترسیدم موبایلمو دادم یا اصلا جوراب

    اصلا مهم نیست اون مبلغ و ارزشه چیه

    اون ترسه مهمه

    بعد من پیش خودم گفتم اگر برای من این اتفاق افتاده بود و یکی اصلحه میزاشت رو پیشونیم میگفت میدی یا بزنم

    میگفتم بزن

    من درگیر میشدم و تیکه پاره میکردم طرفو

    بااینکه اونا دو نفر و من تنها بودم

    ولی میفرفتم برای درگیر شدن

    و حاضر بودن بمیرم براش!!!!!!!!

    اینا بازم ازون تصمیمای از پیش تعیین شدس

    ترس از مرگ برای من بد تره

    ترسه اینکه کسی بخواد از من باج بگیره

    از وقتی باورا و فرکانسمو درست کردم و رو خودم کار میکنم و به ثبات فرکانسی رسیدم هیچ خفت گیری از من نشده و هیچ درگیری ای نداشتم

    و در مثال موتوری و ………………

    این جسارت از اون رنج و لذتی میاد که اقا من نمیتونم بپذیرم که کسی از من باج بگیره

    جسارت نقطه مقایل ترسه

    تو دل من شاید معناش به جای جسور بودن بیشتر این باشه که من نمیتونم ترس رو بپذیرم که کسی با من بازی کنه و از من باج بگیره و از من سواری بگیره چون از قدرت چاقو یا ……ترسیدم

    یا در مثال اون 15 نفر که در رفتن و شما در نرفتی !!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    (عاشقتم مریم جان که با اون نگاه تحسین کننده و عاشقانت به استاد نگاه میکنی)

    نمیتونم ترسو بودنو تحمل کنم و ترسه جسارته رو بیدار میکنه چجورم

    استاد من چی بگم اخهههههههههههههههههههههه

    باور نمیکنید

    از اعماق وجودم شما رو بی نهایت تحسین میکنم

    چون شما وافعا معرکه ای

    یهادم ضعیف تو سری خور نیستی

    یه ادم قدرتمندی هستی که از خودش دفاع میکنه

    زیر بار زور نمیره و نمیتونه از کسی بترسه و بهش باج بده

    چقدر ریشه توحید

    که قدرتی به هیچ احد و 15 احدی نمیدی

    واقعا ایول

    واقعا شما رو تحسین و بهتون افتخار میکنم

    و میخوام مثل شما باشم یه دختر قوی ای که از هخیچکس نمیترسه

    قدرتی به کسی نمیده

    باج نمیده

    نمیگه اقا غلط کردم

    نمیزاره کسی بهش زور بگه و به واسطه قدرتش یا یه چیزی که از ما داره بهم حکومت کنه

    من اصلا هنگ کردم استاد وقتی 15 نفر اومدن و شما رفتی تو دلش و در نرفتی و این اهرم که گفتی الان نشکونمش بزرگ و گسترده تر میشه

    اینکه به نظر من اشکالی نداشت گوشی رو یا پول اضافه رو بدی

    تا جونتو بخری

    تا درواقع خودت سالم باشی

    تا درگیر نشی

    تا فرکانست خراب نشه

    تاهر چیز دیگه ای

    اما این نگاه چقدر توحیدی تره

    که زیر بار زور و ترس از تهدید یه عده نری

    تا مثل یه ادم ترسو نزاری بهت حکومت کنن

    و رسیدن به این جایگاه تکامل میخواد

    و میشود رسید

    و میشود مثل همیشه و اغلب جامعه فکر و زندگی نکرد

    میشه قوی باشی و از کسی نترسی و باج ندی

    و من افتخار میکنم که همچین الگو قوی ای داشتم و میخوام خودمم قوی باشم در هر غالبی در هر موضوع و شرایطی وجه اشتراکه اون جسارت و قدرت و نترسیدن و زیر بار زور کسی نرفتن باشه

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت اون کنجکاوی و انگیزه برای تجربه کردن محرک استاد بود تا بره بزنه تو دل تمام ناشناخته ها و ترسها و نشد هایی که ممکنه به وجود بیاد

    و ایمان و اراده و عزمی به خرج بده که پیش بره و متوقف نشه با اولیت تضاد و هدایت بخواد و ادامه بده و لذت ببره و اون تجربه هارو داشته باشه عوض اینکه خودشو محدود کنه

    و جسارتشون خیلی در خدمت گنجکاویه

    تور ازادی به استاد نمیداد و واسه همینم شخصی میره تا واقعا تجربه کنه اون کشور رو

    خدایا شکرت عاشقتم استاد که انقدر با عشق ار نکات مثبت افراد صحبت میکنی

    و چقدر جهان معرکس که وقتی تو فرکانستو درست میکنی زندگیتو لبریز از ادمای فوق العاده میکنه

    عاشقتم مریم جان که پا به پای استاد تحسین میکنی

    خدایا شکرت اینکه رو خودش کار میکنه به بزرگترین ارزوش میرسه و میره فرانسه و خیلی خیلی موفق میشه و پیشرفت میکنه

    نشون میده طبیعیه

    طبیعت این جهانه وقتی راه راستو میری نعمتها وارد زندگیت میشن

    فقط باید از راه کج رو برگردونی

    برای موفقیت نباید راه های پر پیچ و خم و سنگلاخی و کوهستانی بری

    فقط باید از مسیر درست زیبا و هوای مطبوعش و طبیعتش لذت ببری و پیش بری

    از قوانین پیروی کنی در یک کلام

    شخصیتت باور ها و عادات و نگاهت به خودت و جهان و خط قرمز ها و خواسته هاتو درست کنی و بهبود ببخشی

    به خدا اتفاقات رقم میخوره

    یکی از چیزایی که علاوه بر کلی نعمت و نتیجه و دستیابی به خواسته ها منو در این مسیر استوار میکنه لذت منه

    من دیوانه وار عاشق فعالیت تو سایت و کار کردن رو خودمم و هیچ چیز انقدر به من یقین و ارامش نمیده

    خدایا شکرت

    پس میشود

    پس وقتی باورا تغییر کند همه چیر تغییر میکند

    پس نمود عینی میلیون ها نفر از رفتن در این راه هست با نتایجشون

    پس من باید راهو برم

    و لذت ببرم

    نتیجه طبیعی تعهد و لذت در این راه

    خواسته ها و نعنتهاست

    اگر میبینی از یه فایل از یه دوره یا ………..نتیجه نگرفتی مشکل از راهه نیست

    تو درست عمل نکردی

    تو درست متعهد نبودی

    تو درست درک نکردی

    مگر نه امکان نداره عمل کنی و متعهد باشی و نعمت ها الگو ریتمی لاجرم وارد زندگیت نشن

    شرایطت تغییر نکنه

    خدایا شکرت وقتی تو پای در راه میزاری وقتی به عشق و علاقت و تجربه کردن حرکت میکنی

    به خدا کارا برات انجام میشه

    خیلی ساده تر پیش میری

    و دستان خدا میان کمکت میکنن

    دستان خدا میان کمکت میکنن

    وقتی چشمت به اینو اون نباشه با ایمان به خدایی که همواره از بی نهایت طریق هدایت گر و حامیته حرکت کنی

    اتفاقات رقم میخوره

    خدایا شکرت چقدر من عاشق سفر و تجربه کردنم چقدر لذت بخشه

    چقدر میشه

    چقدر بدیهیه

    میشه تجربه کرد

    میشه پیش رفت و عشق کرد

    من به خطرات و مشکلات پیش رو فکر نمیکنم کنجاویه پیش میبره

    با ایمان که اگه مشکلی پیش اومد حلش میکنیم و یه راهی پیدا میکنیم

    هر انچه مرا نکشد قوی ترم خواهد ساخت

    خدای من ایولاین جمله باید باور بشه تا اینطوری درخشان عمل بشه

    به جای اینکه وقتی پیش میری و مسائل میان بگی عجب غلطی کردیم و نخواستیم و بدبختیش بدتر از لذت و تجربش بود وازین حرفا

    لذت ببری

    از حل مسئله

    از بزرگتر شدن ظرفت

    از مسیرت

    از تجارب و اتفاقات

    و نگاهتو به مسائل هر شکلی که هست تغییر بدی تا به احساس لذت برسی و اونم برات تجربه باحالی بشه وقتی خاطره شده

    و باور کنی هر انچه مرا نکشد قوی ترم میسازد

    بگی من با مسائل قوی تر میشم

    تجارب بهتری در انتظارمه

    حتی اگر ماجرا و تضادی هم پیش میاد در مسیر رشد وپیشرفت کنجکاوی منه

    اون باید باشه و کلیدیه که درهای اینده رو برام باز میکنه

    باور کردن این جمله و عمل بهش بهت اطمینان و انگیزه برای حرکت و نترسیدن میده

    که تو حرکت کنی و لذت ببری و مسائلتو حل کنی و بزرگ بشی

    نه اینکه از ترس مسائل و مشکلات و دردسر ها راکد بشی

    اب اگه میخواست اینطوری فکر کنه میگندید

    ولس میره میخوره به سنگا ولی عبور میکنه

    ولی زیبا تر و خوش صدا تر میشه

    اگر یه اتفاقی هم بیفته به ظاهر بدی هم بیفته تو مسیر کنجاوی

    اون چیزیه که باید میفتاده و باید یاد میگرفتم

    اونم توش درسه توش تولد یه خواستس اونم توش مراحل تکامل برای پیشرفت منه

    همیشه میتونم خیلی بهتر شم در این نگاه و توحیدی تر و کامل تر شه

    با این باور از هم نمیپاشی و باقدرت و جسارت تجربه میکنی

    و عشق میکنی

    خیلی مهمه مقصد برام مهم نباشه و از اون تجربه لذت ببرم

    منم عاشق تجربه کردنم ومیخوام جسارتشو کسب کنم

    استاد عاشقتم که سن تجاربت چندین برابر سن خودته

    و این از این باور و علاقه و جسارت نشئت میگیره که اقا من دوست دارم تجربه کنم

    اینم یه تجربس

    و تجارب ظرف منو رشد میدن

    و بریم تو دلش ببینیم چجوریه

    هرمسئله ای پیش بیاد حلش میکنیم و یه راهی پیدا میکنیم

    الان به مسائلش فکر نمیکنیم مسائلشم جزوی از تجربه و روند پیشرفت ما اند

    بیا ازش لذت ببریم

    خدایا شکرت جهان شرایطو واسط فراهم میکنه وقتی تو دوست داری تجربش کنی و نمیترسی

    عاشقتم استاد که دوست داشتی اون عشق و حال و تفریحو تجربه کنی

    و فارغ از محدودیت هات تجربه میکردی

    و انجامش میدادی

    و لذت میبردی و نگران نبودی کسی بفهمه

    و این برای من خیلی ستودنیه

    کخیلی ارزشمنده

    که باوجود تموم اونا انقدر تجربه کردنه برات جذاب بود و دوست داشتی و اولویتش بالا بود برات مهم نبود چه اتفاقی بعدش میفته

    واقعا لذت بخشه

    بری گشت و گذار و تفریح اونم جمعی و دوستانه

    خدایا شکرت

    واقعا خدایا شکرت

    خیلی محشر و رویاییه

    و منم از تجسم تجربش به وجد میام

    کلا ادمیم که خیلی عاشق سفر و تفریح و گشت و و گذار و تجربه مکان های مختلف و تنوعم

    و خیلی خواهانشم

    و مخصوصا گروهی

    اونم رفقایی

    ببین محشره

    خدایا شکرت وقتی این داستانا و شیطنت های خفنتو میگی استاد

    اون وجه شیطون و ماجرا جو منو برمیانگیزونه

    که چقدر میتونم تجربه های باحال داشته باشم

    در هر حوضه ای

    چقدر میتونم نترسم

    چقدر میتونم لذت ببرم

    واقعا خدایا شکرت

    میدونی میخوام دیوانه وار گوششون کنم و توجه کنم تا هدایت شم به سمتشون

    خدایا شکرت

    چه اسم باحالی لیلیپوت

    خدایا شکرت عجب فان های خفنی عجب لذتی عجب لحظاتی واقعا خدایا شکرت

    پس میشود لذت برد و پیش برد و شیطنت کرد و هیچ اتفاق بدی هم نیفتاد میشه تجربه کرد اقا امکان پذیره

    میشه انقدر حال کرد

    میشه هر روزت یکنواخت نباشه و پر هیجان انگیز های گوناگون باشه

    میشه از همون مدرسه هم کلی عشق کرد

    میشه رفت گشت و گذار

    طبیعیه

    ستایش هدایت میشی

    فقط باور کن هیچ چیز محدودیت نیست

    باور کن جهان راه گشاست

    از جایی که فکرشو نمیکنی لذت و تفریح به زندگیت میاره

    مثل همون شهر بازی و سالتو

    من عاشق سالتو هیجانی بودم بار ها رفتیمپارکش مامانم نمیذاشت سوار شم

    و اتفاقی که افتاد در زمان درست که اتفاقا شب سرد پاییز باز هم بود خداوند قدم قدم هدایت کرد با بابام رفتم

    ما میخواستیم بریم باهم بیرون

    هدایت شدیم به پارک و پیاده روی و بعدشم شهر بازی و ماشین و کشتی و سالتو و کلی لذت واقعا خدایا شکرت

    الهی شکرت

    جهان بی نهایت دست و فراوانی داره که بهت میده

    که تو تجربه میکنی

    وقتی میخوای

    وقتی لذت میبری

    وقتی توجه میکنی

    وقتی هی به ثبات فرکانسی بهتری میرسی

    وقتی از لذت های روزانت لذت میبری

    وقتی خیلی تو احساس خوب هستی و میمونی و رشد میکنی

    به خدا بی نهایت نعمت و تفریح وارد تجربه زندگیت میشه بی نهایت سفر و ازادی

    فقط تو لذت ببر از داشته هات

    از نعمتهات

    با عشق همه طول روز کاراتو انجام بده

    و ببین جهان چه میکند

    خداای شکرت

    خدای من 6 سال

    بچه 6 ساله رو نمیزارن بره تو کوچه

    اونوقت استاد میرفته ساعتها تو خارج از شهر

    پس میشود

    پس ببین دنیا و زندگی نامحدوده

    برای هر سلیقه ای

    ستایش میشود

    میشود ازادی داشت ازادی مکانی

    میشود تجربه کرد

    ببین دنیا پره از الگو هایی که نشون میده

    و استادچندین بار رفته و یه بار تصادف کرده و بازم بعدش رفته

    و ندزدینش

    و هیچیش نشد

    و گم نشد

    پس ببین

    خداوند هدایتگرت میشه

    وقتی تو باور کنی هیچکس هیچقدرتی تو زندگیت نداره

    وقتی باور کنی ادو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

    وقتی قدرتی به کسی ندی

    وقتی باور کنی زندگیت توسط فرکانسات خلق میشه

    وقتی باور کنی دنیا پره امنیت و صلح و صفا و خوبیه

    وقتی باور کنی همه دستانی از خداوندند برای کمک بهت

    وقتی باور کنی هممون یکی هستیم

    قطره ای از دریا

    و خداوند نیروی برتر و قدرتمند و خالق تمام جهان خدایی که تک تک اتفاقات و حتی افتادن برگ روی زمنینو مدریت میکنه خدایی که استاد برنامه ریزی ها و هماهنگی هاست

    با توئه محافظته و هیچ قدرتی بالا ترش نیست

    خدایا شکرت واقعا استاد با تعریفات که منو محو خودش کرد

    دلم یه سفر بکر طولانی با قطار میخواد

    تماشای اون منظره ها

    و مقصدی سرسبز تر و بکر تر از اون مسیر

    خدایا شکرت

    اونم با قطارای 5 ستاره

    و امکانات فوق العاده

    واقعا خدایا شکرت

    خدایا شکرت برای این ازادی

    خدایا شکرت منم تجربه رفتن ساعتها تولد و مهمونی بزرگ خونه دوستامو تو دبستان داشتم از کلاس سوم

    درحالی که تقریبا هیچ والدینی بچشو تنها 9 ساله نمیفرستاد خونه دوستاش

    و موهبتی که برای من بود این بود که مامانم به خاطر طرح جابر ابن حیان شناخته بودشون به قول خودش

    و من چندین و چند بار رفتم و اونا چندین و چند بار اومدن واقعا خدایا شکرت

    خدایا شکرت برای این جهان پاسخ گوت که وقتی ما دنبال تجربه باشیم و تجربه جهان اطرافمون قدم قدم تجارب فوق العاده تری .وارد زندگیمون میکنی و قدم قدم هدایت میکنی مارو

    و الان استاد داره امرییکا و پاردایس رو تجربه میکنه و خدامیدونه در ادامه چه چیز هایی تجربه خواهد کرد

    و این نشون میده میشود

    از همون جایی که بود از تجاربش لذت برده و حرکت کرده به سمتشونو هدایت شده

    یکم کار سختیه ولی تو میتونی

    وقتی باور کنی تجاربی که من همین حال میتونم داشته باشم خیلی بی نهایته و با لذت و سپاسگزاری ازشون پیش بری

    به خدا نعمتها و تحجارب بی نهایت وارد زندگیت میشه

    پس من لذت میبرم

    پس من پیش میرم

    پس من درخواست میکنم

    و به هر لذتی از زندگیم به دید یه تجربه که منو رشد و به نعمتهای بیشتری دعوت میکنه نگاه میکنم

    و همین الان یه ایده بکر سفر درون شهری اونم با اتوبوس

    اونم ساعتهاااااااااا

    دارم

    که به امید خدا انجام شود

    خدایا شکرت خیلی فرق میکنه خودت بری تو دل شهر ها و کشورا رو تجربه کنی یا با هواپیما فقط بری چند تا مقصد

    و من دلم میخواد با هواپیما بین شهر هارو برم و با کشتی کوروز و ماشین و قایق و………تو دلشونو تجربه کنم

    خدایا شکرت چقدر فروانی تنوع غذا و نعمت که من عاشق تجربه غذاهای اصل شهر ها و کشور ها هستم

    خدایا شکرت برای تجارب بی نظیرو ر از درسمون از پارادایس و لذت از داشته هامون و اتفاقات و مهمونها و تجارب خفن

    خدایا شکرت این فایل خارق العاده بود

    به خدا دیوانه شدم

    سپاس فراوان

    منظتر قسمت های بعدی هستیم

    با عشق

    امریکا

    پارادایس

    دور اتیش

    با پیاز چال میبینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2412 روز

      خدای من خدای من

      خدای من چقدرر عاشق این هیجان نابتم ای جان دل من عشق من نور من قلب من

      تو چقدر پر از عشقی چقدر تحسینت میکنم عشق من خدای من فقط میخوام بغلت کنم اونقد بغلت کنم عاشقتم من عاشقتم چقدر این عشق بی نهایتت هستم جان دل من

      خواهری قشنگم قربون اون لبخندت عاشقتم چقدر چقدر با تمام قلبم تحسیت یکنم این تعهد بی نظیرت رو چقدر تحسینت میکنم این عالی درکت رو این بی نهایت عملگرا بودنت رو چقدر زبا گفتی عشق من

      عاشقققق این جمله ی نابت شدم

      چقدر عاشق این توحیدم چقدر زیبا گفتی دردانه جانم

      وقتی تو باور کنی هیچکس هیچقدرتی تو زندگیت نداره

      وقتی باور کنی ادو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

      وقتی قدرتی به کسی ندی

      وقتی باور کنی زندگیت توسط فرکانسات خلق میشه

      وقتی باور کنی دنیا پره امنیت و صلح و صفا و خوبیه

      وقتی باور کنی همه دستانی از خداوندند برای کمک بهت

      وقتی باور کنی هممون یکی هستیم

      دقیقا دقیقا که تنها خودمون تنها خودمونیم که خالق هرلحظمونیم و جهان تنها تنها به افکار ما پاسخ میده وقدرت تنها ربهه و هیچ کسی هبچ هیج کسی هیچ قدرتی نداره و تنها ربمونه تمام قدرت که درونمونه خود خود خودشیم چقدر تحسینت میکنم عشق من

      عاشققق این توحید بی نهایت درونت شدم عشق من چقدر تحسینت میکنم این اتصال نابت رو چقدر عاشق این اتصالتم افرینن افریننن خواهریم با تمام قلبم تحسینت میکنمم الهی که از اینممم هرلحظه غرقعشق ربم باشی الهی که از اینم هرلحظه عاشقانه تر اوج بگیری و من غرق این پروازت بشممم غرق این عششقت بشمم عاشقتم مننن عاشقتممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ستایش قوام گفته:
        مدت عضویت: 2519 روز

        من عاشقتم الهام دوست داشتنی و خوش ذوق و پر انرژی و با خود در صلح من

        من کلام زیبا تو تحسین میکنم

        وقتی که میزانی رو تحسین میکنم

        عشقی که مرتعش میکنی

        و وجود الهیتو تحسین میکنم

        و عاشقتم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ستایش قوام گفته:
      مدت عضویت: 2519 روز

      خدایا شکرت

      امروز با خوندن کامنت دست خداوند الهام عزیز هدایت شدم به خوندن کامنتم و این جملات که من تجربشون کردم منو دیوانه کردند

      خدایا شکرت وقتی تو پای در راه میزاری وقتی به عشق و علاقت و تجربه کردن حرکت میکنی

      به خدا کارا برات انجام میشه

      خیلی ساده تر پیش میری

      و دستان خدا میان کمکت میکنن

      دستان خدا میان کمکت میکنن

      وقتی چشمت به اینو اون نباشه با ایمان به خدایی که همواره از بی نهایت طریق هدایت گر و حامیته حرکت کنی

      اتفاقات رقم میخوره

      و خدایا شکرت حالا چرا اومدم اینجا؟

      اخه من اینارو تجربه کردم

      و دیوانه شدم

      دیروز که رفته بودیم پارک شقایق خودمون

      تصمیم گرفتم بعد تجربه بکر یه روز فوق العاده تو طبیعت که روایتش کردم در سفر به دور امریکا قسمت 68

      که بیام توپارک و نزدیک خودمونم اتیش رو تجربه کنم

      اخه من عاشقشم

      خلاصه کبریت بردم و هیزم جمع کردم و

      با عشق تو سرما و باد اتیشو راه انداختم

      و هی با عشق و لذت و عزت نفس تقویتش کردم و

      کردم و لذت بردم

      تا اینکه دقیقا طبق همین نوشتم که اول کامنت گفتم خداوند با دستانش تجربمو شیرین تر کرد

      یه دختر ناز سفید تپلو که موهای خرمایی تا کمرش داشت به اسم اتوسا

      با مامانش

      اومدن پیش ما

      و دقیقا تجاربی مثل اتفاقات سفر به دور امریکا

      ما حتی تا یه دقیقه پیش اونارو نمیشناختیم

      و چقدر زیبا جهان فردی رو اورد همفرکانس من

      که عاشق و شیفته اتیش

      به شدت حرفه ای

      با وجود اینکه 6 سال ازم کوچیک تر بود!!!

      و چقدر خدارو شکر میکنم

      چقدر لذت بخشه وقتی تو عشق میکنی

      با دستانش عشق و لذت بیشتری بهت هدیه میکنه

      و چقدر این دختر محشر و زیبا و خوش کلام و زبر و زرنگ و تیز بین در پیدا کردن چوب و درست کردن اتیش با قوت و……..بود

      و چقدر خدارو شکرت میکنم

      برای دستانش

      که از طرقشون بهم عشق و تحسین تقدیم میکنه

      مامانش

      که شاهد حرفه ای بودن دخترش بود تو اتیش درست کردن

      بار ها و بارها

      مهارت منو تو اتیش درست کردن تحسین میکرد و تشویقم میکرد

      و من چقدر ممنون خدایی هستم که وقتی من سعی میکنم زیبا بین و تحسین کننده بشم افرادی رو هم جهت و هماهنگ با من وارد زندگیم میکنه

      واقعا خدایا شکرت

      و چقدر باورای مخربو شناسایی کردم درشون و سعی میکنم در خودم اصلاحشون کنم

      و چقدر بیشتر یاد گرفتم نترل کانون توجهمو

      و چقدر اون دختر شبیه من بود

      چقدر خوش ذوق و پر انرژی و شاد و لذت برنده و فعال و همبازی و کودک درون فعال و صمیمی و به قول استاد فرندی

      واقعا خدایا شکرت

      و چقدر انرژی بالاشونو

      ورزش کاریشونو

      که خودشونو محدود نمیکنن

      و کلی برنامه پیاده روی و کوهنوردی و…..خفن داشتن

      واقعا خدایا شکرت

      من عاشق تجربه این نعمتها هستم که خداوند از بینهایت طریق نعمتهارو وارد زندگیم میکنه

      و من چقدر خوشبختم که میتونم اینو با تجربه کردن درک کنمم

      که خدایی که همواره باماست و عاشق ماست و از بینهایت طریق و دستانش یاری و کمکم میکنه

      واقعا خدایا شکرت

      استاد عزیزم خیلی دوست دارم و ازخدا برای وجودت برای اموزش هات برای اموزش تجربه این زندگی ممنونم

      احساسم گفت بیام بنویسم و خیلی هدایتی اینجا نوشتم

      عاشقتونم

      درپناه رب

      شاد سالم و ثرومند و با اراده و سعادتمند و خوشبخت در دنیا و اخرت باشید

      امریکا

      پارادایس

      دور اتیش

      با پیاز چال

      میبینمتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    الهه رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2219 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربونم

    و سلام به تمامی دوستای بهشتی و عزیزم

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که فرصت زندگی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با احساس فوق العاده عالی و الهی م و با عشق و با لذت و با شوق و ذوقم این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتوینم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی کنیم.

    خدایا شکرت به خاطر این همه وصل بودنم که روحم رو پرواز داده

    و این متصل بودنم این ارامشم مرا رهای رها کرده

    مرا از هر قید و بند دنیایی رها کرده

    و دل از همه چیز کنده ام

    و چقدر زیبا شده زندگی بهشتی م با خودت ای مهربان ترین مهربانم

    خدای عزیزم من عاشقتم که هر لحظه داری الهامات بی نظیرت رو به قلبم هدیه میدی

    و منم با عشق و با تمام وجودم دارم این الهامات بی نظیرت رو عملی میکنم

    خدای دوست داشتنی م چقدر زیبا وجودم رو بهشتی کرده ای

    استاد عزیزم به خدا اینقدر زیباست حس و حالم اینقدر حال و هوام الهی و زیباست که دوست دارم با صدای بلند فریاد بزنم خدایا شکرت

    و این روزها بیشتر دارم خدا رو توی وجودم حس میکنم

    این روزها بیشتر دارم با خودش عشق بازی میکنم

    استاد الهی و توحیدیم دوست دارم بارها و بارها ازتون تشکر کنم که اینقدر زیبا منو با این مسیر زیبا و الهی اشنا کردی

    دوست دارم بارها و بارها بهتون بگم عاشقتم بی نظیرترین استاد دنیا که زندگیم رو با اموزش ها و اگاهی هاتون بهشتی کردین

    دوست دارم با تمام وجودم بهتون بگم دوست دارم استاد الهی م که بهم قدم گذاشتن توی این مسیر الهی رو یاد دادی

    و میدونم استاد بی نظیرم شما با این جمله ی زیبا بهمون میگی ” همه این ها اعتبارش مال خداست”

    و من میخام این همه الهی بودن تون رو توحیدی بودن تون رو با تمام وجودم تحسین کنم

    و خدارو شکر میکنم که خدای مهربانم به این زیبایی منو به سمت شما دستان بی نظیرش هدایت کرد و چقدر هدایت های خدا زیباست.

    خدایا شکرت که بهم این فرصت رو دادی تا بتونم سوال و جواب های بهشتی دستانت رو بشنوم و چهره ی ماه شون رو ببینم و کلی احساس عالی و کلی درس و اگاهی رو ازشون یاد بگیرم

    این فایل بهشتی منو یاد سفر به دور امریکا انداخت که من با این سفر زیبا و بهشتی کلی مدارم بالاتر رفت کلی افکار و فرکانس هام بهشتی شد کلی با این سفر خواسته هام واضح تر و باورپذیر شد و کلی بهمون کنترل ذهن و تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها رو یاد داد

    ممنونم ازت مریم جان که با این سوال زیبا ما رو یاد این سفرنامه ی بهشتی انداختی و کلی احساس مون رو عالی تر کردی

    این فایل زیبا بهمون یاد داد که منطق خودمون رو با هدایت های الهی یکی نکنیم و و شیوه های از قبل تعیین شده مون رو اتیش نکنیم یعنی توی این مسیری که داریم حرکت میکنیم منعطف باشیم

    این فایل بهشتی بهمون یاد داد که “هدایت” یه چیزی هست که شخصیه و هدایت ها برای افراد مختلف متفاوت هست و برداشت های افراد ممکنه از یک هدایت متفاوت باشه ولی قلبمون بهمون میگه و بهمون گواهی میده که اون هدایت منظورش چی هست

    این فایل زیبا بهمون یاد داد که برای هدایت نمیشه استانداردسازی کرد و انواع هدایت ها وجود داره و چقدر زیبا استاد بهمون این هدایت ها رو با این مثال قرانی برامون واضح ترش کردین و با مثال هابیل و قابیل که اون کلاغ با کاری که انجام داده برای جسد کلاغ دیگه؛ قابیل هدایت میشه برای به خاک سپردن جسد هابیل ؛ و داستان نوح رو برامون گفتین که چطور و با چه نشانه ای باید سوار بر کشتی بشن و چقدر این هدایت های خدا زیباست ؛ و داستان حضرت ابراهیم رو برامون گفتین استاد باورتون میشه من همین دیروز بود فک کنم که داشتم معنی قران رو میخوندم دقیقا داستان هدایت حضرت ابراهیم رو داشتم میخوندم و امروز هم شما برامون این داستان رو گفتین و چقدر این همزمانی برام جالب بود و چقدر نشانه ها و هدایت های خدا زیباست خدایا شکرت

    این فایل زیبا بهمون یاد داد که استاندارد خاص و مشخصی برای هدایت نیست و با مثال هدایت موسی برامون عالی این موضوع هدایت رو واضح تر کردین و داستان قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم که برامون گفتین استاد دقیقا اون فایل زیبایی که در مورد ایمان ابراهیم برامون توضیح دادین رو کامل برام یاد اوری کردین و من با این فایل بی نظیر خیلی دگرگون شدم خیلی بیشتر خدا رو شناختم خیلی بیشتر ایمانم و اعتمادم به خدا بیشتر شد و خیلی با این فایل تونستم به خدا شناسی و خودشناسی برسم و چقدر زیبا برامون توضیح دادین که برای هدایت ها نمیشه استانداردی رو مشخص کرد

    این کلام الهی شما استاد عزیزم بهمون یاد داد که “هدایت” چیزی هست که قلبمون گواهی میده و و یک موضوع شخصیه و این نشانه ها برای فردی که بهش گفته میشه ملموس هست و اون رو درک میکنه و اون فرد در اون لحظه و در اون شرایط و در اون زمان و مکان و با اون ویژگی ها میفهمه و برداشت هامون با هم فرق داره

    این فایل بهشتی بهمون یاد داد که مهم ترین قسمت “هدایت “اینه که ما ایمان داشته باشیم که هدایت میشیم در مسائل مون و اون نکته ای که باید بگیریم.

    من عاشقتونم دستای بینظیر خدا که اینطور با عشق و با لذت دارید سوال و جواب های بی نظیرتون رو بهمون هدیه میدین که برامون کلی درس و اگاهی رو هدیه میده خدایا شکرت

    این فایل بهشتی بهمون یاد داد چطوری توی “احساس عجز “نمونیم که شما استاد بی نظیرم در حالت های مختلفش برامون کامل روشن کردین زمانی که انسان احساس عجز میکنه” احساس تردید “هست و ادم توی دوراهی میمونه و نمیدونه چی کار کنه که شک و تردید مثل برزخ برامون میمونه و برای اینکه توی احساس تردید نمونیم باید این موقع ها تصمیم بگیرم و عمل میکنیم و اگه اون نتیجه جالب نبود؛ درست نبود اشکالی نداره چون همین تصمیمات اشتباه هم نهایتا باعث خوشبختی ما میشه و شناخت مون از خودمون بیشتر میشه

    و یا یه زمانی هست از اینده ی نامعلوم احساس عجز میکنیم با امید دادن و با مثال منطقی برای ذهن اوردن که من قبلا تونستم فلان مسئله رو حل کنم با اینکه احساس عجز داشتم ولی اون مسئله حل شده و در نهایت نتایجش خیلی هم خوب شده و واقعا کنترل ذهن فوق العاده ای رو میخاد

    این کلام الهی شما استاد عزیزم بهمون یاد داد که “احساس عجز” به معنای “احساس مستاصل شدن “هست ؛ احساسی که نتونی هیچ کاری رو انجام بدی و به معنای احساس ناتوانی کردن هست و مثال اهو و شیر خیلی عالی بود

    من عاشقتم استاد عزیزم که اینطور دارید ما رو یک ادم شجاع و با اعتماد به نفسی بار میارید که هیچ وقت توی احساس عجز نمونیم و با تمام وجودم این همه اعتماد به نفس تون رو این همه کنترل ذهن قوی تون رو که واقعا جها اکبر میخاد رو تحسین میکنم و بازهم به توحیدی بودن و ایمان شما برمیگرده .

    این فایل زیبا بهمون یاد داد برای اینکه توی این احساس عجز نمونیم از خدا هدایت بخایم و موفقیت های قبلی مون رو برای خودمون مرور کنیم و این احساس عجز برای همه اتفاق افتاده؛ مهم اینجاست و هنرمون رو باید اینجا نشون بدیم که اون احساس ناتوانی و بد رو به احساس بهتر تبدلیش کنیم و توی اون احساس بد نمونیم و ذهن مون رو کنترل کنیم با تمرکز بروی زیبایی ها و نکات مثبت

    استاد بی نظیرم من با تمام وجودم این اعتماد به نفس و شخصیت الهی و توحیدی تون رو تحسین میکنم که اینطور ما رو هم دارید با اگاهی های بی نظیرتون با اعتماد به نفس و با عزت نفس و شجاع بار میارید و بهمون یاد دادید که به خودمون سخت نگیریم و اسان بگیریم.

    این فایل بهشتی بهمون یاد داد که همیشه با خودمون در صلح باشیم و به خودمون ضربه نزنیم و اونقدر به خودم سخت نگیرم که بخام به خودم ضربه بزنم و خودم رو ناراحت و اذیت کنم و ما ادمیم و گاهی ممکنه اشتباه کنیم توی هر زمینه ای و به جای اینکه خودمون رو سرزنش کنیم میام از اون اشتباه مون درس میگیرم که دفعه ی بعد اون رو تکرار نکنیم

    و چقدر این جمله ی طلایی تون رو دوست داشتم استاد بی نظیرم ” من به خودم سخت نمیگیرم و به این دلیل ادم هایی که به خودشون سخت نمیگیرن اشتباه نمیکنن به خاطر این هست که خیلی نگران اشتباه کردن نیستن ” و این داره از یک ادم بسیار با اعتماد به نفس بالا و توحیدی برامون میگه چون هر چقدر که نگران یک موضوع بشیم اون موضوع و اتفاق برات میافته و وقتی نگران اون موضوع نباشیم اون اتفاق نمیافته.

    و این فایل زیبا بهمون یاد داد که هر چقدر ما خودمون رو بهتر بشناسیم میتونیم که یک شخصیت عالی و قوی داشته باشیم و توی احساس شک و تردید نمونیم و خودمون رو سرزنش نکنیم و کمتر اشتباه میکنیم و وقتی که نگران اشتباه کردن نباشیم و اگر هم اشتباهی باشه اون فشار روی خودمون نمیاریم که اذیت بشیم که هر بار دوباره نگران بشیم که نکنه دوباره اون اشتباه رو تکرار کنیم

    این فایل الهی بهمون یاد داد که همیشه مسئولیت کارهامون رو خودمون بر عهده بگیریم

    و چقدر این سوال تون عالی بود مریم جان که در مورد اینکه سعی میکنم کارهام رو دقیق انجام بدم و این سوال دقیقا برای منم بود و دقیقا منم تمام کارهام رو که انجام میدم چندین بار بررسی میکنم که اشتباهی نکرده باشم چقدر عالی پرسیدن و استاد هم عالی جواب دادن که برمیگرده به” کمال گرایی مون” و اینکه میخایم که دیگران ما رو سرزنش نکن و خداروشکر میکنم که خدا منو به این زیبایی به این فایل بی نظیر هدایت کرد تا بتونم نقطه ضعف شخصیتی م رو بشناسم و برای رفع این نقطه ضعف مون سعی کنیم که خودمون سرزنش نکنیم و چون اینکه دیگران چه کاری میکنن در توان ما نیست و از کنترل ما خارجه که دیگران با ما چه برخوردی میکنن و ما فقط میتونیم خودمون رو کنترل کنیم و خودمون رو سرزنش نکنیم و کاری به سرزنش دیگران نداشته باشیم.

    من عاشقتم مریم جان که با این سوال جذاب تون لبخند رو روی لبمون اوردین که استاد چرا اینقدر در برابر ناشناخته ها جسورند و با مثال عالی تون این سوال رو برامون واضح تر کردین و چقدر استاد هم عالی این سوال رو برامون جواب دادن که این جسارت و شجاعت شون برمیگرده به اهرم رنج و لذت و این برمیگرده به اون انگیزه ای که توی وجودمون برای انجام یک کاری داریم و یک انگیزه ای توی وجودم دارم که اگر اون رو انجام ندم خیلی برامون ناراحت کننده ست و درد داره و به خاطر همین میریم و اون کار رو انجام میدیم ولی از نظر اون نفر دیگه که داره از بیرون که این جسارت اون فرد انجام دهنده رو میبینه خیلی ادم جسوری هستیم

    و با تمام وجودم این جسارت و این شجاع بودن شما استاد بی نظیرم رو تحسین میکنم که من دارم از تک تک این سوال و جواب هاتون یه دنیا درس و اگاهی رو یاد میگیرم که هیچ وقت از هیچی نترسم و همیشه برای رسیدن به خواسته هام تمام تلاشم رو بکنم و بدونم که ادم های قوی و شجاع هستن که به خواسته هاشون میرسن و حتی تا پای جانمون برای اون خواسته مون بجنگیم و برای رسیدن به اون خواسته هامون باید بهاش رو پرداخت کنیم؛ استاد بی نظیرم چقدر زیبا دارید ما رو یک ادم شجاع و جسور بار میارید و من با تمام وجودم این ویژگی جسارت و شجاعت تون رو تحسین میکنم.

    و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که ترس از مرگ بدتره و همیشه باید اونقدر قوی باشیم اونقدر قدرتمند باشیم که بتونیم با تمام وجودمون برای خواسته هامون تمام تلاش مون رو انجام بدیم از حق خودمون دفاع کنیم.

    من عاشقتم استاد بی نظیرم که با داستان اون موتور سوار که توی تهران شما رو سوار کرده برامون تعریف کردین و خنده رو روی لبامون مهمون کردین

    و چقدر زیبا بهمون گفتین که نقطه ی مقابل “ترس” ؛” جسارت ” هست و بهمون یاد دادی که هیچ وقت ترسو نباشیم و چقدر زیبا برامون گفتین که این ترسه که جسارته رو بیدار میکنه و همیشه از هر چیزی که میترسیم بهش حمله کنیم و بریم توی دل اون ترس هامون و ببینیم که این ترس ها واهی ن و چقدر من خوشحالم که الگوی بی نظیری چون شما دستای بی نظیر خدا رو دارم که این طور داره ما رو مثل خودش شجاع و با ایمان بار میاره.

    و چقدر این داستانی که مریم جان که درمورد این تجربه ی بی نظیری که برای اولین بار به اروپا داشتین رو دوست داشتم و چقدر من این ایمان و توکل تون رو تحسین میکنم چقدر این جسارت تون رو دوست دارم و منم مثل شما استاد عزیزم دوست دارم چیزهای جدید رو همیشه تجربه کنم و من قبلا این طور نبودم ولی الان که این سریال بهشتی رو دیدم بیشتر کنجکاو شدم که چیزهای جدید رو تجربه کنم دوست دارم بیشتر وقتا توی سفر باشم و دوست دارم نعمت ها و ثروت و فراوانی هایی که خدا بهمون داده رو تجربه کنم و چقدر این شوق و ذوق تون رو برای تجربه کردن چیزهای جدید رو دوست دارم و چقدر این جمله ی مریم جان رو دوست داشتم که” این جسارت در خدمت کنجکاوی هست” و من این جسارت تون رو برای تجربه کردن چیزهای جدید رو تحسین میکنم.

    و با تمام وجودم این ازادی های مالی و زمانی و مکانی تون رو تحسین میکنم و اینکه همیشه دوست دارید اون چیزهایی رو که بهش علاقه درین خودتون تجربه ش کنید و این ازادی تون رو در تمام جنبه های زندگی تون رو خیلی دوست دارم و با تمام وجودم تحسین میکنم و چقدر این سبک شخصی تون رو دوست دارم که دارید بهمون یاد میدید که همیشه اون سبک شخصی خودمون رو داشته باشیم.

    و این کلمه ی زیباتون بهمون یه دنیا احساس خوب و الهی رو هدیه داد که “به لطف الله ” هدایت شدیم به یکی از دوستان مون در فرانسه که دستی از دستان خدا بودن و من این همه شخصیت الهی و توحیدی تون رو با تمام وجودم تحسین میکنم و استاد عزیزم چقدر اون موقعی که برامون از براورده شدن این ارزوی دوست عزیزمون بهمون گفتین یه حس عالی رو بهمون دادین.خدایا شکرت

    من عاشقتم استاد بی نظیرم که با عشق از شاگردتون تشکر کردین و اینطور با عشق از ویژگی های بی نظیرشون برامون صحبت کردین و چقدر اون خاطره ی خوب تون لبخند رو روی لبمون مهمون کرد و منم این دوست عزیزمون رو با تمام وجودم تحسین میکنم که با کار کردن روی باورهاش تونسته به خواسته ش برسه و براشون ارزوی موفقیت میکنم.

    و چقدر این ارزش قائل شدن برای خودتون رو دوست دارم که همیشه بهترین ها رو برای خودتون انتخاب میکنید مثل اجاره کردن اون ماشین اکبند در فرانسه و چقدر این صحبت های الهی تون برامون درس داره و دارید بهمون یاد میدین که همیشه روی نکات مثبت و زیبایی ها در هر جنبه ای زندگی مون متمرکز بشیم و سعی کنیم به خطرات فکر نکنیم و با تمرکز بر روی زیبایی ها ذهن مون رو کنترل کنیم و اگر هم مسئله ای پیش اومد میتونیم اون رو با توکل به الله حل کنیم و اون مسئله در مسیر رشد و پیشرفت منه و اون تضاد کلید درهای اینده رو برامون باز میکنه و و همین تضاد برامون کلی درس داره اونم توش تولد یک خواسته ست که داریم تکامل مون رو طی میکنیم و داریم مراحل تکامل مون رو طی میکنیم و چقدر این جمله ی زیباتون رو دوست دارم “هر انچه مرا نکشد قوی ترم خواهد ساخت” و من این نگاه توحیدی تون رو با تمام وجودم تحسین میکنم این ایمان و این اعتماد و این امید به خداتون رو با تمام وجودم تحسین میکنم.

    و این فایل زیبا بهمون یاد داد که همیشه ازمسیر رسیدن به خواسته هامون لذت ببریم و از تجربه کردن اون مسیر خواسته هامون لذت ببریم و همیشه احساس مون رو عالی نگه داریم و همیشه شاد باشیم چون همین احساس خوب برامون = با اتفاقات عالیه

    من عاشقتونم دستای بی نظیر خدا که این داستان های شاد رو برامون تعریف میکنید و خنده رو روی لبامون میارید و چقدر من این همه حس کنجکاوی و شجاعت و جسارت تون رو تحسین میکنم که از همون بچگی هم این ویژگی جسور بودن رو داشتین

    استاد چقدر زیبا از این ریل قطار برامون تعریف کردین و برای من هم یه نشانه ی عالی شد من عاشقتم استاد بی نظیرم که این طور ذهن مون رو روی نکات مثبت معطوف میکنید و این اطلاعات عالی رو درمورد زیبایی های جهان و کشورهای زیبا برامون توضیح دادین خدایا شکرت

    خدایا شکرت که تونستم این فایل بهشتی و زیبا رو ببینم و کلی درس و اگاهی رو یاد بگیرم و کلی احساس عالی رو به خودم هدیه بدم

    استاد بی نظیرم ؛ مریم جان با تمام وجودم ازتون تشکر میکنم که این فایل بهشتی رو بهمون هدیه دادین و کلی اگاهی رو بهمون هدیه دادین

    ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و قوی تر و قدرتمند تر از همیشه همراه با الله یکتا

    خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      سجاد طبسی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 2838 روز

      سلام دوست عزیز الهه مهربان کامنتت خیلی زیبا بود و به دلم نشست واقعا لذت بردم از این همه توجه و تمرکز به تمام نکات این فایل خیلی ممنون از نظر زیبات امیدوارم همیشه زیباتر از روز قبل باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        الهه رشیدی گفته:
        مدت عضویت: 2219 روز

        به نام خدای مهربان

        خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با احساس عالی و الهی م برای دوست عزیزم مینویسم.

        سلام سجاد جان

        خدارو شکر میکنم که تونستم با نوشته هایی که خدا به قلبم الهام میکنه بهتون کمک کنم

        خداروشکر میکنم که دارم کنار شمای دوستای عزیزم بزرگ میشم و کلی درس رو یاد میگیرم

        ممنونم دوست عزیزم که با کامنت زیباتون بهم یه دنیا شادی رو هدیه دادین

        الهی که همیشه تن تون سالم دلتون شاد و لبتون خندتون باشه دوست عزیزم

        ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و قدرتمندتر و قوی تر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا

        خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهرا قنبری گفته:
    مدت عضویت: 2096 روز

    الله اکبر

    سلام استااد بینظیرم سلام مریم جونممم

    خدای من داشتم این قسمت برای چندمین بار میدیدم یهو این لحظه که داشتید راجع به زبان نشانه ها برای ابراهیم میگفتید یهو یه چیز تو گوشم زنگ خورد

    این که چقدر سرسپرده بودن و چقدر همه چیز باهاشون صحبت میکرد تازه میفهمم چطور ابراهیم متوجه شد که قوچ قربانی کنه

    وقتی سر سپرده مطلق باشی همههه چیز باهات حرف میزنه همههه چیز

    افتاب سایه یه درخت یه برگی که میوفته یه پرنده ای که میشینه یه صحبتی که میشنوی یه زیبایی که میبینی

    تازه میفهمم همه دنیا زیان خداونده همه چیز یک چیزه همه چیز انرژیه و در حال هدایت نفس به نفس لحظه به لحظه ماست

    به شرط ایمان به شرط تسلیم بودن و اطمینان که همه چیز درسته که همه چیز حرفی برات داره که مسیرت راحتتر هموار تر لذت بخش تر کنه سرسپرده باشی وسیله ای که از میزت افتاد برای چندمین بار میپرسی چیو میخوای بهم بگی و یهو میبینی یه چیزی که دنبالش بودی اونجاست و راحت پیداش میکنی سرسپرده باشی میسپری به خدا و میگی فلان چیز برام پیدا کن و سریع میشنوی که میگه بشین تو هم میشینی و با یه نگاه دقیقا اون وسیله میاد تو دستت

    سر سپرده باشی میگی خدایا من نمیدونم چی دلم میخواد هر چیزی که فکر کردی دلم کیخواد بگو مشتری که داره میاد برام بیاره و به طرز معجزه اسایی چیزی که دوهفته بود دلت میخواست بخوری و جایی پیدا نمیشد مشتریت میاره بی خبر از همه جای دنیا تازه میگه ازین چیزا که طرفای ما زیاد دارن

    سر سپرده باشی میگی خدایا میخوام جاده ساعتی که من میرم تو اتوبان خلوت باشه و ماشین میبینی که قبل ورود تو به اتوبان غلغله است و به ممض ورود تو خلوتتتت یعنی خلوتااا

    الله اکبر

    این چند روز دارم سایت و زیرو رو میکنم خدای من چه گنجایی هست که من تاحالا ندیدم خدایا خیلی شکرت

    چقدر لذت بخشه چند تا فایل از قبل میبینی و چند تا از جدید اگاهی ها همینجور تو ذهنت میچرخه مثل این میمونه رفتی کلاس دوم و کلاس اول راحت میفهمی

    کلا همچین حسی دارم هر قدمی که پیش میرم میگم وای اینو استاد قبلا گفته بود پس مفهومش اینه

    اصلا نمیدونم چی بگم فقط میگم شما بینظیرید

    چقد قشنگه تو هر کاری از الهامات کمک میگیرید منم تو کار خودم(خیاطی) خیلی استفاده میکنم به طرز معجزه اسایی کاراییی که من چند سال پیش بهم الهام میشد و انجام میدادم میبینم الان دارن تازه بقیه استفاده میکنن

    استاد جون تازه میفهمم وقتی میگفتید من کلی نتایج گرفته بودم حالم خوب بود ولی همه نتایج تو پول میدیدن و من تو این مرحله ام حالم با خودم عالیهه همه چیز عالیه و بوی خدا میده

    البته که لاجرم ثروت هم میاد تو زندگی ولی انقدر به روند رشد خودمون عادت میکنیم که حتما باید یاداوری کنیم به خودمون

    من تو این یکسالی که مهاجرت کوچیک داشتم از شهر خودم به شهر نزدیک روند رشدی که تو 10 سال قبل داشتم امسال تو این یکسال 4 برابر سالهای قبل رشد کردم

    خدایا شکرت راضیم ازت

    این حساب کتابارو همین لحظه فهمیدم و یهو قلبم خوشحال شد

    این همون تصاعدیه که همیشه میگید

    میگید که تصاعدی درامد زیاد و زیاد و زیادتر میشه

    منتظر اینم بیام بگم استاااااااد شد بالاخره رسیدم به ازادی مالی ازادی زمانی ازادی مکانی

    عاشقتونم زیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  7. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2337 روز

    به نام تنها خالق جهان هستی که به من قدرت خلق تمام اتفاقات زندگیم را داده

    سلام دوستان و همراهان

    خداوندم رو هزاران بار شاکرم که تونستم این فایل فوق العاده رو دانلود کنم و ببینمش

    چقدر برام حس و حال خوبی رو داشت

    اول اینو بگم که من مبهوت اون مناظر سراسر سر سبز و جذاب کنار جاده شدم

    توی کل مسیر اون درختا و سر سبزی با ما بودن و به همراه اون آسمون آبی خوشرنگ که از سان روف ماشین میدیدیمش، دیگه مکمل این همه زیبایی بود

    خدایا هزاران بار سپاس بابت بهشتی که روی زمین آفریدی و ما رو مهمان اون کردی تا لذتببریم و حالمون هر روز با هر تکامل ، با هر تجربه و فایل جدید، بهتر و بهتر بشه

    یه چیز دیگه اینکه این فایل برام یه کیفیت خاصی داشت. اصلا شما و مریم جون برق میزدید . یه جورایی حس بهشتی داشت…عاشقتونم که اینقدر خالصید، اینقدر یه رو و بدون ماسک هستید که روی کیفیت فایل هم تاثیر مثبت و عالی میذاره و من تحسینتون میکنم که اینقدر رو ی خودتون کار کردید و اینقدر روحتون رو جلا دادید که همه جوره از وجودتون لذت میبرم

    میدونید حتی اگه شما نخواید هم نکات آموزشی و از قوانین بگید، اینقدر این مسائل با زندگی شما پیوند خورده که حتی صحبت های متفرقتون هم داره از همین قوانین میگه ، به شکل دیگه با زبان دیگه و این همه جوره با قوانین بودن و زندی کردن ، بهم آرامش میده ، بهم خوشبختی رو میده که توی فایل قبلی صحبت کردید

    استاد همینکه از جسارت هاتون توی کارهای مختلف صحبت میکنید به من انگیزه حرکت میده. میگم ببین زهرا جون، استاد عباسمنش عاشق کسب تجربه، درس گرفتن و دیدن و لذت بردنه و همینا باعث میشه که ایشون پاشن یه مسیره 30 دقیقه ای رو با یه مسیر 3 یا 4 ساعته تغییر بدن تا بیشتر تجربه کسب کنن تا لذت ببرن و خوشبختی رو در یه جای دیگه هم تجربه کنن

    اینا همش حال خوب بهم میده که همیشه از یه مسیر تکراری نرم، از یه جای تکرااری خرید نکنم. با آدمای جدید و شرایط جدید رو برو بشم و اینا روح و جسم و ذهن من رو بزرگتر میکنه تا همهجوره اطرافم رو حتی همین شهری که زندگی میکنم رو کشف کنم.

    برای جسارت داشتن برای تجربه جدید حتما نیاز نیست برم فلان کشور یا فلان شهر یا فلان شرایط خاص برام ایجاد بشه، نهههههههه، از همین شهری که هستم شروع کنم و کم کم تجربه کنم. کم کم اطرافم رو لمس کنم و اینا به مرور با تکامل به جاهای بزرگتر و تجربه های بزرگتر میرسه

    استاد عزیزم میگن از 6 سالگی عاشق تجربه کردن بودن. عاشقرفتن توی افق روی ریل راه آهن تا زیبای ها رو ببینن تا ببینن اون مسیر ریل به کجا ختم میشه و بعدش دبیرستان و گشت و گذارا با هم کلاسی ها و بازدید های باحال از کارخونه های متفاوت و بعدش دانشگاه و سفرهای یک روزه دانشجویی و بعد رفتن از این کشور به اون کشور و حالا آمریکا و سفر به دور آمریکا ووووووو این قضیه ادامه داره..

    دیدید چه تکامل زیبا و آرومی طی شده؟؟؟؟؟

    ما نیایم یکدفعه حالای استاد و این شرایط فعلی رو ببینیم و بعد بگیم واووووو چقدر این تجربه بزرگه و ما نمیتونیم و این حرفا و ناامیدی و مقاومت ذهن وووووو

    اما اینا به مرور اتفاق افتاده .. اول از کوچه پس کوچه های قم شروع شده تا رسیده به حالا و این نتایج عالی و این لذت ها پیش اومده..

    یعنی استاد هی تجربه کسب کرده و هی بزرگتر شده هی تجربه هاشون و نتایجشون بهشون جسارت داده تا قدم های بعدی رو بردارن . تا برن جاهای جدیدتر . تا ترس ها رو بذارن کنار .

    یعنی کسب اون تجربه ها و لذت هاش اینقدر محرک و انگیزه قوی ای بوده که هیچ وقت ترسی که میتونسته مانع بشه و مقاومت ایجاد کنه، اصلا رنگش رو باخته

    اینقدر علاقه و اینقدر باور به شدن باور به لذت بردن و به زبان خودمون حال کردن زیاد بوده که ترسه دیگه نتونسته خودی نشون بده و هی تجارب متفاوت بدست اومده

    این انسان هی بزرگتر و بزرگتر شده

    همینه که مریم جون میگن شما سن تجربت شاید 200- 300 سال باشه و من همه جوره این شجاعت و جسارت قدم برداشتن رو هزاران بار تحسین میکنم و خیلی دوست دارم که توی وجود خودم رشدش بدم

    این تجربه ها باید با افزایش اعتماد به نفس و کار کردن توی این زمینه همراه بشه تا قدرت بده به من توی مسیرم

    اینکه سخت نگیرم به خودم… اینکه اگه اشتباهی هم کردم بگم اکیی.. من یه انسان و این تجربه ها به من اجازه میدن که حتی اشتباه کنم، اشتباه تصمیم بگیرم اما تجربه میشه که دیگه از یه سوراخ، 2 بار گزیده نشم… هی خودمو بابت تصمیمات اشتباهم سرزنش نکنم و توی احساس بد و احساس گناه شاید، نمونم که کلا این احساس گناه، دیه بدترین حسیه که میشه داشت چون همیشه سرکوبت میکنه تا قدم از قدم برنداری

    اینقدر اون اشتباهات رو بات بزرگ میکنه که نای قدم برداشتن و اشتباه مجدد رو نداشته باشی.اما کسیکه به خدا ایمان داره و میدونه خداوند همواره باهاشه و هدایتش میکنه. استا توی یه لاید گفتید که خداوند فرموده : بر ما هدایت شما، واجب شده…

    نمیدونید چقدر دلم قرص شد، چقدر ایمام هزاران بار بیشتر شد که خداوند همیشه و همیشه و در هر حال و شرایط حاضره فقط من باید اجازه بدم که کارش رو انجام بده..

    فقط من باید در قلبم رو باز کنم تا الهامات بیاد، تا هدایتا بیان ساده و آروم و بعد میبینیک که چطور میشه از تک تک لحظه ها و تجربه ها لذت برد

    چقدر میشه در هر حال ، حالت رو خوب نگه داری و لذت ببری

    چطور میشه از این فرصت کوتاه زندگی، جوری استفاده کنی که موقع رفتن بگی بابا من همه جوره بهم خوش گذشت، حاضرم که برم پیش خدای خودم و زندگی بعد از مر رو هم تجربه کنم با آغوش باز… خدایا هزار بار شکرت

    خدایا هزاران بار سپاس که در مدار دریافت آگاهی های بهترین انسان دنیا هستم که همزمان هم درس انسانیت بهم میده و هم درس خوب زندگی کردن و خدایی زندگی کردن، اونطوری که خداوند دوست دارم من ، اشرف مخلوقات این جهان زندگی کنم

    اینکه من، محدودیت رو نپذیرم، اینکه من بدونم آزادم تا تجربه کنم همه زیبایی ها و لذت ها رو

    چقدر زیبا استاد توی یه لایوی گفتید من اینقدر از زندگیم لذت میبرم که گاهی میگم کاشکی من 200 سال عمر کنم… این عمر رو بهش میگن عمر با عزت، عمر با کیفیت که وقتی خیلیلا در همین شرایط دارن مینالن و وووووو یه نفری پیدا میشه که میگه من دارم همه جوره لذت میبرم چون میدونه از زندگیش چی میخواد، سخت نمیگیره و جهان هم

    روی سادشو، روی لذتشو، رو یحال خوبشو، رو یتجربیات نابش رو بهش نشون میده و اینجوری این انسان هم در این دنیا خوشبختی و سعادتمندی رو تجربه میکنه هم در اون دنیا

    سپاسگذارم و قدر دان وجود شما نازنینان هستم

    باید برای هزارمین بار از دوستان ارزشمندم بابت کامنت های فوق العادشون هم تشکر کنم که اونا هم یکی از دستان خداوند هستن برای هدایت، برای تجربه گرفتن و حال خوب رو خوبتر کردن

    دوستتدن دارم بی نهایت و با شما با عشق با انگیزه و امید، مسیر الهیمون رو ادامه میدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2412 روز

      زهرای نازنینم

      عزیزدلم

      چقدز تحسینت میکنم برای این عشق بی نهایتت جان دل

      چقدر تحسینت میکنم برای این ارامش خدایی ات

      چقدر زیبا نوشتی و من چقدر غرق این عشق بی نظیرتم عاشقتم جان من عاشقتمو بی نهایت بی نهایت تحسینت میکنم عشق من عاشقتم و بی نهایت تحسینت میکنم

      الهی که غرق این عشق بی نهایت وارامش ونعمت و ثروت خداوند باشی

      الهی که خداوند ره گشای مسیرت باشه به سمت زیبایی ها ونعمت ها و فراونی ها

      عاشقتم من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زهرا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2337 روز

        به نام الله یکتا

        سلام نازنینم

        منم تحسین میکنم نگاه زیبا بین شما رو عزیزدلم

        بسیار سپاسگذارم که اینقدر عالی روی شخصیتت کار کردی که اینقدر زیبا و از ته دل تحسین میکنی

        همیشه کامنت های ناب و خالص شما بهم نشون میده که یه انسان چقدر میتونه زیبابین باشه و عاشقانه و با حال خوب تحسین کنه

        خداوند رو شاکرم که دوستان آگاهی چون شماها دارم که در هر لحظه سعی میکنید هم خودتون عالی باشید هم کاری کنید که بقیه هم با وجود شما، عالی بشن

        سپاس نازنینم

        برای هممون سعادت دنیا و آخرت رو آرزو دارم

        در پناه خدا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2838 روز

    به نام مهربان ترین

    سلام

    بدلیل مشکلی برای سیم کارتم از چندتا قسمت فایلها عقب موندم اما همه رو دانلود کردم گوش دادم

    مریم بانو ممنون که این همه سوال خوب کردی و استاد شما هم با جواب ها و توضیحاتی از تجربه های واقعی و به طرز خودمونی تر و با زبانی شیوا و رک برزبان آوردی

    من تقریبا تا وسط های فایل داشتم با تمرکز به حرفها و باورهای استاد گوش میدادم که چقدر هم داشتم استفاده میکردم که حقیقتا از یه جایی به بعد حالم بد شد بخاطر توضیحات استاد چونکه داشت مهمترین نقطه ضعفم رو یادآوری و مرور میکرد که خودم کاملا آگاهانه مهمترین تضادی که منو هدایت کرد به این مسیر بلکه همین تضاد و نقطه ضعفمه چونکه میخواهم ساده و صادقانه حرفهامو بزنم که این نقطه ضعفم ترس دربرابر خیلی از آدمها و سالهاست که همیشه بفکر اصلاح کردنشم اما بقول مریم بانو توی چندفایل قبل سالها لنگ لنگان پیش رفتم خیلی کم توش پیشرفتم و دلیل اصلیش بخاطریکه از همون خردسالی و کودکی در چنین محیط و خانواده ای بدنیا اومدم و بزرگ شدم که همیشه والدین و بزرگترها میگفتن اگه جایی تو گوشت هم زدن چیزی نگو و راهتو بکش برو و این هم از بدو تولدم شد یه هیولایی از ترس و اضطراب های شدید و رشد شرک های عظیم درونم که این تضاد یه عمر بجای اینکه منو رشد بده بلکه هرسال ضعیفتر،خار تر،ذلیل تر،بیچاره تر، تو سری خور تر ،بدبخت تر ، و در زمان کودکی و نوجوانی هم هرچه به خانواده و بزرگترها هم رجوع میکردم میگفتن باید اینچنین روزگاری رو قبول و تحمل کنی چمیدونم بد دنیایی ست روزگار نامرده،هیچی نمیتونی بگی و من هرروز با اتفاق‌هایی از تضاد از دریچه ی ترس از آدمها روبرو بودم و هرروز تضادهای بیشتر و بیشتر اما ناآگاهانه بود و حتی یادمه تا سالها برام سوال بود که چرا یسری از ترس ها در وجود من هست اما من هیچ زمان در زندگیم تجربه شون نکردم تا اینکه بعداز سالها فهمیدم حتی وقتی ما جنین هستیم دیگه از ۴ماهگی همه چیز رو میشنویم،، و حتی اولین سرچی برای محصول آموزشی کردم در جستجوی عزت بودم که با دوره عزت نفس و این سایت بینظیر آشنا شدم ،تااینکه بعداز مدتی استفاده از فایلهای رایگان آماده تر شدم و خداوند درهای بیشتری رو برام باز کرد و هرروز دارم درهای باز بیشتری رو دریافت میکنم

    و خودمم می‌دونم یکی از مفهومات اصلی آماده ی دریافت این هدایت اینه که درسته هرزمان شرک خفی در وجودم داشتم و نتونستم از حق خودم دفاع کنم اما این ویژگی هم هست که از همون زمان به هیچ عنوان روح من نتونسته این خاربودنو بپذیره همش میگفتم و میگم باید راهی باشه برا تغییر این وضعیت و عیب و بیماری روانی اصلا نمیشه که نشه باید بشه

    و خوشبختانه خیلی وقته که مسئولیت کامل زندگیمو پذیرفته ام

    خواهش میکنم همگی این کامنت رو خوب و با تمرکز مطالعه کنید و گوش کنید من چی دارم میگم می‌خوام اینو بگم اگه هرچیزی رو که بخواهی و حتی اگه بااحساس شدید هم بخواهید اما تا آماده دریافتش نباشی بسمتش هدایت نمیشی و هرچقدر هم که هرروز زجر بکشی بازم جهان زجر بیشتری برات میاره تا بپذیری و باور کنی که این یا هر تضادی اومده بهت کمک کنه بزرگت کنه چیزی که از دریچه ی تضاد انتخاب کردی بدنیا بیایی و اتفاقا از نقطه ی مقابل همون تضاد به اون خواسته های قلبی و رویاهات به تخیلاتت دست پیدا میکنی و اگه خیلی‌ها که ناآگاهانه توی اون تضاد در اول مثلا ۱۰۰ باشن و تو هم در ابتدای مسیر در لول ۲باشی اما با آگاهی و تمرین میتونی برسی به ۱۰۰/۵۰۰/۱۰۰۰/۱۰۰۰۰۰۰و به بینهایت اما اونایی که در لول ۱۰۰یا۱۰۰۰هستن تا زمانی که ناآگاهانه هستن تا ابد هم همون نقطه ثابت میمونند و بد بودنش اینه که احساسی براش ندارن و باعث میشه که زیاد یا اصلا بخاطرش سپاسگذار نباشند بگن خب اینکه چیز خاصی نیست و ارزشهارو فقط در مادیات و عوامل بیرونی ببینند،،

    اما وقتی ما قانون بازی رو بلد باشیم حتی تا آخرین روز عمرمون هم به اون نقطه ی مورد نظر نرسیم بازم ما به هدفمون رسیدیم چونکه هوای بازی رو کسب کرده ایم اصلش همینه ه چند وقتی که قانون بازی رو کسب کنی خداوند هدایتت می‌کنه که عمرکافی کنی برای رسیدن به بی نهایت نقطه موفقیت و خوشبختی و نعمت،،

    استاد وقتی داشتی میگفتی اگه من باشم کسی بخواد وسیله ای رو ازم با زور بگیره حاضرم اونموقع کشته بشم اما اون زور. رو نپذیرم و بخاطر نترسیدنم نیست بلکه ترس دارم اما بخاطر اون اهرم رنج و لذته که به خودم میگم اگه اون حرف زور رو بپذیرم بعد عذابش برام خیلی بدتراز اون کشته شدنه ،

    خب اگه ما اینجا رو خوب فکرکنیم و درک کنیم دوچیز رو خوب میفهمیم

    اهرم رنج و لذت. و. شجاعت

    که اهرم رنج و لذت میگه اگه این رنج اول رو بتونی مدیریت کنی و ازش بگذری بعدش یه عالمه درهای جسارت و ایمان و شجاعت بیشتری رو دریافت میکنی

    شجاعت هم یعنی بااینکه می‌ترسی عمل کنی و پا بذاری روی ترسهات و بری جلو

    «شجاعت نترسیدن نیست بلکه با وجود ترس داشتن بازم عمل کنی و پابذاری روی ترسهات»

    البته بنظرمن باید از ترس های کوچک شروع کنیم و کم کم به بزرگ ها هم وارد بشی چونکه یهو نمیشه وارد میدان شد و بدون هیچ مهارتی دست به خودکشی زد ، اما هرروز خواهان بیشتر جسارت،شجاعت،ایمان،پیشرفت،و باور باشی،،

    شایدم امروز این فایل محتواش متفاوت‌تر از بقیه فایلها شد برام بخاطر یکی از خواسته هایم در تمرینات 🌟 ستاره قطبی امروزم بود که اینقدر از صبح تا حالا رهنمون درگیر کرده و باعث یه عالمه درخواست هدایت و کارکردن روی عزت نفس و توحیدی تر شدنم از آموزه های عزت نفس و بقیه فایلهای باشه برام

    و خیلی ممنون میشم از استاد و بقیه دوستان اگه توضیحات بیشتر و راهنمایی های بیشتری هم در این موضوع دارن بهم بگن که بقیه هم استفاده کنن

    و یه نکته ی مثبتی هم الان احساس کردم اینه که درسته خیلی تو زندگیم ترس برمن غلبه کرد و شرک ورزیدم اما اگه الان زنده ام خداوند دوستم داره و بهم ایمان داره که بهم مهلت داده تا بتونم خودمو بسازم و هدایتم کنه به مسیرهای توحیدی و ایمان بیشتر

    با تمام وجودم و ❤️ قلبم برا همگیتون هدایت‌های توحیدی و شجاعت رو آرزومندم چونکه خودم مهمترین رویایم همینه

    خداوند حافظ جان تون باشه،،،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  9. -
    علیرضا برزگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2914 روز

    سلام خدمت استاد جون و مریم جون😘😉💟

    خب بدون هیچ مقدمه ای بریم سراغ نکات فایل خلاصه بریم سر اصل مطلب😊

    هرچند که نکات خیلی خیییلی زیاده من یکسری نکات رو میگم وگرنه که اگه بخوام از کل جملات جمله به جمله نکته بگم که باید یک کتاب بنویسم انقددددر که این باورها و آگاهی ها و درک استاد از قانون و خود و خدا وجهان شناسی زیاده و سوال های مریم جونمون که محشرره و این سوالهای عالی و بدرد بخووور و کارساز نه حواشی از درک عمیییقش میاد.☺

    خب برررریم تو کارش با لذذذت و بدووون کمالگرایی.🙂💟

    ۱:هدایت ی موضوع شخصیه personalعه😊💟؛بنظر من هررر موضوعی هرچیزی تو این جهان هر ویژگی ای داره خارج از اصل و اساس جهان و خداوند و قوانین جهان نیست یک تابعی ازیناست. چون وقتی جزوی از جهانه نمیتونه برخلاف این سیستم باشه برخلاف نظم این سیستم باشه.مثل بدن که همه اندام ها دارن یک کاری با هم انجام میدن با همه تفاوت ها حفظ بقای جسم و اینکه در پرتو جسمو ذهنی سالم فرد به فعالیت بپردازه .این برای حیوانات هم هست اما حیوانات در پرتو این سیستم بدن برای هدف از پیش تعیین شده کار میکنن اونا میخورن میخوابن جفت گیری میکنن برای حفظ بقا و مرگ؛ انسان هم اینارو داره اما انسان یگانه وجودی هست که خودش بدون برنامه از پیش تایین شده حق داره خودشو زندگی شو بسازه هرررجوری که دلش خواست خیلی ها تروریست شدن خیلی ها جرم و جنایت کردن خیلی ها هیتلر شدن خیلی ها چنگیز خان مغول شدن. «کُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ ۚ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا» بعله خیلی ها امثال هیتلر شدن.خدااااا جلوشونو نگرفت که نکنین زشته😕😕 چون اونا فقط سر خودشون بلا آوردن خیلی ها میگن وقتی هیتلر تو کوره های آجرپزی مینداخت یهودی هارو خدا کجا بود؟چکار میکرد؟؟!!چون فکر میکنن هیتلر قدرت داشت اینکار رو کرد نه که اونا خودشون با فرکانس هاشون رفتن به محیطی که بلا هست.تو این اتفاق هیتلر به خودش ظلم کرد اون یهودی های قربانی هم به خودشون تمااااام. این خیلی سااادس!!!اونا قربانی کانون توجه،افکار،باورها و اعمال خودشون شدن؛«ذلک بما قدمت ایدیهم»

    خدا به همه مسیرها هدایت می کنه چه خوب چه بد به خواست خودمون.کلما نمد هولا و هولا!!!!مثل همین مثال استاد که گفت قابیل رو هدایت کرد برای دفن هابیل.آره خواستم بگم که فقط انسانه که میتونه با اختیارش سرپیچی کنه همه یه برنامه براشون هست همه موجودات ی نظمی دارن مثل یک فلش که هرچی بریزی توش همونو نشون میده قدرت اراده و اصلا فهههمی شعوری نداره که یچی دیگه بده خدا هم بما حق انتخاب داده خدا یک برنامه کلی به ما داده اینکه درراه علایقمون پیشرفت کنیم و گسترش بدیم و خود جهان مون رو ولی ما میتونیم برعکس عمل کنیم و گننند بزنیم به زندگی مون هیتلر و چارلی چاپلین فقققط ۴روز تفاوت سنی دارن این کجا و آن کجاااااااا؟؟؟این یکی آرمان و رسالتش شادی اونیکی…..پس فقط انسان قدرت فسق و فجور فساد(بی نظمی)که تو قرآن هم اومده داره.البتهههه که این بی نظمی هم طبق قوانین عه این غیرطبیعی شدن و من بهش میگم نظم ِِ بی نظمی.مثل اینکه بگی آقا اینجا فقط ی قانون داره قانون بی قانونی. و تو مثال بدن تمام اندام ها با وجود هویت جداگانه شون همشون با هم میشن بدن جداش کنی بدن نیستن جدا جدا چرخ دنده ها بااااهم ساعت رو تشکیل میدن جدا از هم ساعت نمیشن مثل قرآن که یک آیه رو حذف کنی گننند زدی توش سر همین استاد میگه برید آیه های قبل و بعد رو بخونید .خیلی کلمات عربی معادل فارسی ندارن مثلا قرائت رو «خواندن»ترجمه میکنن ولی میدونید ینی چی؟؟؟!!!!! ینی فهمی که از کنارهم قرارگرفتن حروف و کلمات حاصل شود!!!!این ینی همه آیات رو بخونی هممررو بعدش بفهمی تازه قراعت کردی همین کلمه قرائت دریک کلمه نشون داد همرو باید باهم خوند و برداشت کرد!!!چون سیستمه این خودش سیستمی بودن قرآن رو نشون میده و قرآن چیزی جز خدا نیست که!!!!خداهم یک سیستمه .یا تلاوت .تلاوت ینی خواندن و عمل کردن!!!

    اینکه استاد میگه هدایت شخصیه هرکی درک خودشو داره. هدایت هم که چیزی جز جهان نیست و تابع همین اصل و اساسه .جهان چیزی جز انرژی نیست توده ای جز انرژی نیست این سایت این استاد عزیز مریم جان من شمایی که داری میخونی دست من که داره مینویسه رنگ مشکی قلم،قلب گل،اتم،بمب اتم،سگ،درخت،تیشه،پنجره،کوه،کهکشان،فهم و شعور،قوانین جهان و خود جهان،فرکانس،تکامل،نجواها،اتفاقات خوب و بد،زمان و همه چی که هست و نیست همه آنچه تو ذهن ما میگنجه و خطور می کنه و نمیگنجه این انرژیه همه چی خودشه همه چی

    اگه خدا ما هم نبود که چطور تو قرآن میگه از آنچه در سینه هاست خبر داره.کسی که میبینه بدون داشتن چشم و میشنوه بدون داشتن گوش همه چیز رو به یاد داره بدون داشتن ذهن یا حافظه آنچه درون سینه هاست رو میدونه بزرگوار تر از اونه که به زبون آورده بشه یا شنیده بشه!!!اینا توصیفات محمدعلی کلی از خداست!!!!!محشششره محشر.حالا که این انرژی همه چیزه و هرکس طبق باورها و افکارش و ورودی هاش به این انرژی شکل میده پس خدا یک چیز واحد یا ثابت نیست خدای همه متفاوته چون اصل و اساس جهان تضاد ضدیت بالاو پایین و چپ و راست و آزادی و زندان و قطب مثبت و منفی آهنربا و اتم های مثبت و منفیه!!جهان جهان تفاوت هاست پس هرکس خدای خودشو داره حتی اونی هم که بگه بی خدا هستم من اونم یک وجهی از خدا رو انتخاب کرده وجه «عدم وجود خدا» و خدا به همین شکل وارد زندگیش میشه به شکل «عدم وجودش»!!!!!!»چون هرچی بگه قبول ندارم وقتی خودشم خداست اون فکرش اون اعتقاد و باورش و انرژی اون باور و همه چی خداست که دلیل نمیشه خدا در زندگیش نباشه علی بن ابیطالب یک جمله محششششر داره که وقتی شنیدم مووو به تنم سیخ شد:(نمیشه از حکومت خدا فرار کرد) خب حالا با این اوصاف چون خدای هرکس فرق داره هدایت و جنس هدایت هرکس هم فرررررق داره!!!!!با توجه به مدار و افکارش.

    چون جهان همین ضدیت ها و تفاوت هاست!!!!!

    شب نبد نور و ندیدی رنگها

    پس به ضد نور پیدا شد ترا

    دیدن نورست آنگه دید رنگ

    وین به ضد نور دانی بی‌درنگ

    رنج و غم را حق پی آن آفرید

    تا بدین ضد خوش‌دلی آید پدید

    پس نهانیها بضد پیدا شود

    چونک حق را نیست ضد پنهان بود

    که نظر پر نور بود آنگه برنگ

    ضد به ضد پیدا بود چون روم و زنگ

    پس به ضد نور دانستی تو نور

    ضد ضد را می‌نماید در صدور. مولانا

    تو ی مصرع میگه چونکه نیست حق را ضد پنهان بود. ینی چون خدا همهههه چی خودشه و از همین سیستمه و یککککی عه با خودش چیزی ضد از خدا نیست چون همه چی خودشه وقتی خودشه از جنس خودشه نمیتونه ضدش باشه!!!!میگه هرچی رو با ضدش میشناسن!!!!مثل روشنایی و تاریکی بدون روشنایی تاریکی امری بی معناست!!!اما چون خدا ضد نداره برای خیلی ها پنهانه .ینی ایمان واقعی ندارن بهش!!!مثل ماهی ماهی کللللل هست و نیست و دور و برش و هر قدر آب که میبینه و نمیبینه دریاست و انقدر در معرض دریاست و جزوی ازشه و ساخته دریاست نمی بینه دریا رو همین نسبت رو بنظرم من با الله دارم.🙄🤔🙇دیروز یکی از باکیفیت ترین بحثهای عمرم رو داشتم با دوستم گفت میشه از خدا تعریفی داد؟ گفتم تعریف از عرف میاد ینی چیزی که عرف جامعه توده مردم همه یک درک واحد ازش داشته باشن و بنظرم این غلطه چون خدا یک چیز واحد نیست و خدارو نمیشه یک تعریف کرد و به همه داد اگه میشد که دیگه بحث ایمان به خدا به کلی بی اثر میشد و بی ارزش دیگه😂😂😂 ایمان به غیب چی میشد پس چیزی که شناخته و واضح بشه برا همه که ایمان بهش به چه دردی میخوره و گفتم خدا ی درکه باید هرکسی خودش حس کنه!!!!!مثل اینکه یکی پیتزا بخوره و بیاد رو سن از حس خوردن، مزه پیتزا،طعم و احساسش زیر دندانش بگه خب تااااا روز قیامت هم بشینه بگه تا ملت اونا هم نخورن و حسش نکنن فاااایده نداره.یا بقول استاد اگه یکی یک مدادی رو دیده باشه و بیاد صددها دفعه از تصورش ازش وقتی که دیدش بنویسه برای بقیه بقیه تا نبینن درک نمیکنن اون جوری که اون کرد.خدا وجودیست متافیزیکی برای درک و ایمان به چیز حسی و متافیزیکی باید حس و معنویت و درون و متافیزیک رو قوی کرد ینی باید هم جنننس شد یکی شد با جریان جهان و خداوند جهان همان خداوند است سر همین میگه استاد که جهان مارو هدایت میکنه نمی گه خدا چون جهان چیزی جز خدا نیست و داشتم می‌گفتم چیز حسی رو نمیشه یک تعریف کرد ینی یک توضیح واحد و جهان شمول کرد براش برای همه خدا چون جنسش اینجوری نیست میگه برای ایمان ارزش قائلم و به صاحب ایمان بی دریغ میبخشم.خدا و هدایت هاش همههههه چیز میتونن باشن برای من تو استاد مریم محمد ابراهیم یوسف موسی مسیح سبک شخصی داره سر همین داشتن سبک شخصی که از داشتن عزت نفس میاد بیییی نهایت مهمههه!!!!چون تا سبک شخصی نداشته باشیم و تقلید کنیم راه ارتباط با درونمون(خدا)وا نمیشه!!!یزید و معاویه و ابوسفیان و ابوجهل و ابولهب و صدام و هیتلر و چنگیز خان هرکدوم در مسیر موردعلاقه هدایت شدن!!!!کلما نمد هولا و هولا!!!!

    هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد

    دل برد و نهان شد

    هر دم به لباس دگر آن یار بر آمد

    گه پیر و جوان شد

    گه نوح شد و کرد جهانی به دعا غرق

    خود رفت به کشتی

    گه گشت خلیل و به دل نار بر آمد

    آتش گل از آن شد

    یوسف شد و از مصر فرستاد قمیصی

    روشنگر عالم

    از دیده عیوب چو انوار بر آمد

    تا دیده عیان شد

    حقا که هم او بود کاندر ید بیضا

    میکرد شبانی

    در چوب شد و بر صفت مار بر آمد

    زان فخر کیان شد

    می گشت دمی چند بر این روی زمین او

    از بهر تفرج

    عیسی شد و بر گنبد دوار بر آمد

    تسبیح کنان شد.

    و دوستم گفت خدا ثابت یا متغیر؟؟!! گفتم خدا برای هرکس یجوریه و هرلحظه به شکل باور هرکسی در میاد ینی هییی تبدیل ماده و انرژی به هم همون قانون نسبیت انیشتین و هم ثابته هم متغیر هرلحظه داره تغییر می کنه و ثباتش همین تغییرشه ینی فقط یک کاره که داره داععععم و ثااااابت انجام میشه تغییییررر!پس خدا هم ثابته هم متغیر این با اون تعریف خودمون که همه چیزه یکی هم هست😊انسان اگاه میداند که زندگی همواره درحال تغییر است تنها یک چیز است که تغییر نمیکند و آن خود تغییر است!!! از نظر من تغییر خوووود خود خداست.همممه چی خودشه!!!!!!!!!!

    ۲.تا حالا احساس عجز کردید؟! آررره آرررره. این با تاکید آره گفتن استاد هم نشون دهنده درک عالیه استاده اگه غیر از این میگفت این دروغ بود البته دور از جون ماکه میدونیم استاد دروغگو نیست!! چرا اینارو میگم چون طبق طبق قانون جهان که گفتم جهان ازین ضدیت ها تشکیل شده ساختار جهانه و کسی نمیتونه دورش بزنه!!!ما مجموعه ای ازین حالهای خوب وبدییم مجموعه ای ازین فرکانس ها!!!میشه یکطرف رو خیلی کمو زیاد کرد ولی نابود هرگز مثل اله کلنگ میشه یکطرف رو پایین پایین برد اما حدف هرگز اگه حذف کنی دیگه اونکه الاکلنگ نیستش کهههه!!!جهان هم ضدیتشو برداری دیگه جهان نیست بابا ازین ضدیت هاسسست که هرچیزی شناخته میشود!!!!کار بد بهت حس بد میده میفهمی بده حس بدی میده بهت میری سمت خوب مذهبت جوابگوی سوالاتت نیست تغییرش میدی!!!!درضممن اگر احساس بد به هرگونه نباشه اگر ضعف و اشتباه نباشه ینی ما حرکت نکردیم و از طریق اینا درست و غلط و در مسیر بودن یا نبودمون رو می فهمیم و راه درست و خوشبختی رو میابیم مثل تابلوهای توی بزرگراه زندگی هستن و اشتباه اشتباه نیست اشتباه ینی داری یکاری میکنی ینی درحرکتی تکرار اشتباهه که حماقته.و اینکه که انسان موجودی با نقص هست فقط خدا کامله!!!پس این ویژگی هاری منفی هم داره این ضعفهارو.ساختار مغز آدم جوریه که همش دم از منفی ها میزنه و باید کنترل کنی هرلحظه و کنترل همیشگی خب سخت تره اما خب اینکه افسار شو آزاد بذاری راحت تره همیشه تخریب راحت تره تا ساختن پس آدمه دیگه گاها از پس کنترل ذهنش برنمیاد خب میشه دیگگگگه خخخخ😅😅😅😅😅😅 پیش میاد دیگگگگه والاااااا😅😅😅😅😄😄😄 خخخ پس سخت نگیر.بعضیها رو دیدم تو رابطه هستن زخم میزنن بر بدن چون ترحم جلب کنن یا قربانی شرایط نشون بدن خود شونو و مسئولیت نپذیرن چون اگه مسئولیت عدم موفقیت رو بپذیرن احساس شکست و حقارت میکنن پس فرار میکنن ازین حس.پس میان ترحم و دلسوزی و گدایی محبت میکنن با این زخم ها ینی جای اهرم رنج و لذت عوض شد تو ذهنشون!!!و چون ازش لذت میبرن در آینده اون روی بشششدت خشمگین و تخیلی جهان رو میبینن!!!هییی مریضی و هیییی قربانی شدن و تعجب میکنن و حس میکنن کنترلی ندارن روش و از بیرون شونه اینا و خداااا میدونه چه اتفاقات بدی درانتظار این فرده که خودشو آسیب میزنه😯😯😯😱😱😨😵😵😳😳😧😧😦😮😤😷😶😵😳😟😩 خددددا بهش رحم کنه وااااای قشششنگ میفهمم و درررک میکنم چی میشه عاقبتش😤😶😶😳😩😮😦😨😱😯  ویژگی افرادی که توان کاری رو تو خودشون میبینن اینه که تصمیم میگیرن و عمل بدون مکث اما کسی که ندارش نمیتونه تصمیم بگیره دلیل اینکه اون آهو مثلا یهووو شاک و بی حرکت میشه بنظرم اینه که چون شیر یهویی میاد و غافلگیر میکنه اینه که اون با این شرایط قدرت فرار رو تو خودش نمیبینه سر همین نمیتونه درجا تصمیم بگیره و عممممل و فرااااار RUN AWAY میمونه و منجمد میشه و تمااااام.

    ۳.سوال سرزنش هم به همین منوال عه.👍

    ۴.اونی که حین اشتباه به خودش سخت میگیره درحد آسیب بدنی درحد اینا چنتا باور اشتباه دارن.خودخداجهان شناسی ندارن.کسی که خودشو بشناسه میدونه که تاریخ هیچ انسان بی نقص و بدون اشتباهی نزاییده و نخواهههههد زایید.از مادر زاییده نشده این آدم. اینکه ما مثل بقیه موجودات نیستیم که غریضه داشته باشیم و با سیستمی ثابت همه کارارو به شکل درست و طبیعی انجام بدیم!!ما انقدررر مغزمون پیچیده هست که بتونیم با آزمون و خطا راه درست رو بیابیم ولی برای بقیه موجودات زنده نه همین که درک کنیم ما حق داریم اشتباه کنیم میتتترکیم از خوشی چون این قدرته.و اینکه ما انسان ها با قدرت حل مساعل پا به این دنیا گذاشتیم هییییچ مسأله ای گنننده ترینش هم قرار نیست مارو بکشششه.اینکه ما با سیستم هدایتگر درونی به دنیا اومدیم همین درک این سیستم هم زمان میخواد خودش هم انرژی هم آزمون و خطا و تکامل… اصلا همین فعل و انفعالات هستش که به ما مسیرگرایی رو میرسونه که زندگی یک مسیره نه ی مقصد😍😍😍 یسسسسسسسس😍✌😍✌پس میگیم آقااا من که با علم به مساعل که به دنیا نیومدم کههههه نمیدونستمممم که خخخخ😄😄😅😅😊👍😂 پسسس فدای سرم.افراد جهان رو نشناختن که اقا من با حل مسالم با خواستم تفاوت مداری فرکانسی دارم و از طریق  اشتباه خواسته هام برام واضح میشن راه برام مشخص و روشن میشه اینکه فقط خدا کامله من نقص و ضعف دارم و از طریق همینا دارم رشد میکنم و اصلاااا چه نیازی هست به حساسیت روی موضوع اشتباهات چه تقلاییه که من بخوام کامل باشم وقتی خدایی کامل دارم و در درونمه!!حالا اشتباه کنم مگه چیه؟؟؟!!!قدرت فقطططط خداست این اشتباه یا چیزی بیرون از من یا بقیه که بلایی سرمن نمیارن کههههههه!!!! اینکه آقا این ساختار مغزه که دعوت می کنه به منفی ها آقا این مغز تکامل یافته اما کامل مطلق نیست هیچی کامل مطلق نیست توی دنیا پس مغز من هم کامل نیست کهههههه!اشتباه میکنم اینکه ارزشمندی من به درست انجام دادن کارها یا اشتباه کردن یا نکردن نیست من ذاتا ارزشمندم من از وجودی ارزشمندم خلقققت ممممن ارزشمنده!!!!!اینکه نظر مردم مهم نیست پس با خیال راحت اشتباه کن😄😄😅😆😆😆 خخخخ .بیاید خودمون رو بپذیریم با همین نقص ها ما مجموعه ای از این نقصها و قوتها و این تضادهاییم جهان ما هممممینه نیروی هدایتگر بجاش کامله😊پس نگران نباش دختر😊✌💟 نگران نباش پسر😊✌💟.

    یکی دیگه هم هست طرف باور کمبود داره طرف چون فکر میکنه که اگه اشتباه کنه دیر میشه دیگه فرصت کمه یا گیر نمیاد هههههی خودشو سرزنش میکنه که اشتباه نکنه که بی اشتباه بودن امریست غیرممکن مثل تلاش برای رام کردن گرگ!!!!!!! درحالی که طرف نمیدونه با سرزنش کردن خودش سر اشتباه بنده خدا تنها داره گسسسترشش میده این موضوع رو!!!!!!!!!🤔🤔🙇🙇🙄🙄

    ۵.استاد میگه اگه من جای اون پدافند بودم اون اشتباه رو میکردم خودمو سرزنش نمی کردم؛در زبان منم اینو تایید کردم اما مغزم داغ کرد واشر سرسیلندر سوزوند😄😄😅 خخخخ ارور داد کمی؛حالا من زبانی تایید کنم ولی مغزم بگه نه و فرکانس مقاومت رو که من بفرستم که فایده نداره این ینی هنوز من کامل باور نکردم که هرکی خووودش خالق زندگی خودشه!!اگه واقعا استاد واقعا اگه بتونن درهمچین صحنه ای ذهنشونو کنترل کنن که باید بگم که به مقامی ابراهیم گونه تو کنترل ذهن رسیدن و من کللللی تا مدار همچین ری اکشنی فاصله دارم اما اینا همش فرضه!!!چون کسی که توان کنترل ذهن تو همچین موقعیت شدیدااااااا چالش برانگیزی رو داره اصلا تو همچین چاله ای نمیفته!!!!و من باور دارم تو همچین شرایطی فقط اینجوری میشه کنترل کرد که بگیم من با توجه به فرکانسم این کارو کردم و این بلایی بود که من سر خودم آوردم!!!و ملت رو من به کشتن ندادم اونا با کانون توجه شون با توجه به ورودی هاشون با توجه به شرک شون ترسشون قدرت دادنشون به بیرون از خود با فرکانس هاشون هدایت شدن به محیطی که بلا اونجاست من قدرتی اصلااااا تو تغییر سرنوشت کسی ندارم اونا اومدن به محیط بلاخیز و من فقط دستی شدم برای رسیدن این بلا به اونا و خودم و اونا درنتیجه تایید باورهاشون این اتفاق براشون افتاد جهان ثابت کرد بهشون که آره شما درست میگید جهان ماشین اثبات باورهای ما به ماست!!!!!که البته فردی با این درک با این ایمان تو همچین فضایی قرار نمیگیره چون وقتی میدونه میتونه با کانون توجهش زندگی شو بهشت کنه به ناخواسته ها فکر نمیکنه. و کنترل ذهن تو اون موقعیت هم ایمان به قانون میخواد هم عزت نفس چون مهم ترین اهرم برای کنترل ذهن همین عزت نفسه که طرف خودشو لایق موندن تن احساس بد و احساس گناه ندونه!!!!!!!و پذیرش همین خود قانون هم عزت نفس میخواد چون مسئولیت براش به بار میاره .مسئولیت تمااااااام زندگیش بقووول جرج برنارد شاو:آزادی ینی قبول مسئولیت بخاطر همین است که بیشتر انسان ها از آن وحشت دارند.😊👌برای این قضیه پدافند هم میشه اشاره و یادآوری کرد به اون آیه درباره موسی که بعد قتل طرف میگه خدایا من را ببخش همانا که من به خودم ستم کردم!!!ما فکر میکنیم به اون هم شده ولی نههه به خودش فقط شده یا میگه آنگاه که مدت عده زنان تان تمام شد یا به شکلی شایسته رهایشان سازید یا نگه دارید.اگر غیر این کنید(ینی طرفو بلاتکلیف نگه دارید)همانا به خودتان ستم کرده اید!!!!!!!!!!😯😯😯✌✌✌✌✌ بقول استاد اینه که میگیم قرآن کتابی فراانسانی عه😍😍😍😍😍😍😍💪💪💪💪 و ایییینه جهانی که بر پایه فرکانس و مداره.😍😍😍😍💪💪💪💪💪💪یسسسسسسسسس.😍✌💪

    ۶.استاد میگه اونا که اشتباه نمیکنن زیاد بخاطر اینه که زیاد نمیترسن از اشتباه.بنظر من سر این نمیترسن که ارزشمندی شونو به نتایج گره نزدن و حرف بقیه براشون مهم نیست و بنظرم نمیدونم درسته یا نه بهترین فرکانس برای هرچی که میخوایم فرکانس رهایی ازشه حتی مهمتر توجه بر بودنش این افراد هم نسبت به اشتباه همینن؛تمام خیلی سادس.

    ۷.کمالگرایی؛پاشنه آشیلی که چندوقته با خودشناسی خفففنم درکش کردم و دارم خیلی روش کار میکنم؛استااااد دمتتتت گرررررم خیلللی عالللللی یکم بیشتر این وجه ضعف خودمو بشناسم اینکه منم مثل مریم جون چون رو احساس لیاقتم کار کردم خودمو دوووس دارم شدید😍 و خودمو سرزنش نمیکنم ولی شیطان چموش ذهن از راه مهم بودن نظر دیگران داره میاد ازین حفره های ذهن نفوذ می کنه مثل گوشه زندان هارو دیدید کثیفی هست و موش و سوسک هست و اینا ذهن منم اومد اینو برام بولد کرد و با این منطق اشتباه تووووهم کامل شدن و سعی برای کامل بودن اجازه نداد کیفیت خودمو ببرم بالا قدم هامو بردارم اصلا!!چه برسه به خوب قدم برداشتن!!!!اما یچی حقیقت تو کتم نرفت اگه دوست داشتید توضیح بدید اونم اینکه گفتید برخورد دیگران با ما دست ما نیست اما واکنش و ری اکشن بهش دست ماست. اما بنظر من اعمال و رفتار دیگران دست ما نیس اما اینکه چطور اونا با ما رفتار میکنن دست ماست!!!!🙄🤔🙇 شما خودتون گفتید بستگی داره ما چه وجه از وجود دیگران رو برانگیزیم!!یا اگه ما خودمونو حاوی ارزش بدونیم و احترام بگذاریم کسی و احححدی نمیتونه به ما بی احترامی کنه تو عزت نفس از اینا گفتید و منم چون به این نتیجه رسیدم که درسته قبولش کردم نه که با تقلید. دلیل  چرخش یهویی طرز فکرتون چیه؟؟!!میشه یکم توضیح بدید استادجان؟؟!!🙄🙄🤔🤔🙇🙇

    ۸.اینکه یکی مثل استاد شجاع باشه اول فکر کردم به اینکه چون یک عزت نفس داره و به خودش باور داره!!!دو به خداش باور داره؛بعد کمی فکر کردم دیدم یکی مثل استاد تو این مداری که هست دیگگگه باید طبق درک بالاش طبق ایمانی که عمل آورد طبق تکاملی که تو دریافت الهامات و عمل بهش و خلوت گزینی ها و زدن به دل ترس هایی که داشت و شب تو جنگل ها خوابیدن ها و شیوه مهاجرتش به تهران و سپس آمریکا دیگه نباید با این حد از تکامل و مدار خودشو خدارو چیزهایی جدا ازهم ببینه!!!ینی احساس یکی شدن باید پیدا کنه با الله چیزی که عرفا هم دارن و میگن ازش و یکی مثل استاد مثل اون مکالمش با مریم جون با عنوان ثمره بروز رسانی بخش دانلود های سایت که میگفت من کاری نکردم که سر اون محصول خدا بود و مریم جون مقاومت داشت که نهههه تو باید خودتو تحسین کنی عزت نفستم خیییلی قوی تر میشه!!!ولی استاد میگفت بابا هدایت خدا بودش!!!!!ینی چون خودشو چیزی جدا و دور از خدا ندید دیگه گفت خدا بود و ایییین عیییییین توحید و یکی شدن با خدا و جهانه!!یاد اون دست خدای مارادونا افتادم.👌👌👌👌🤔🤔🙇🙇🙄🙄💡💡.

    ۹.استاد روبات نیست🤖🤖🤖 استاد آدم فضایی نیست👽👽 اونم میترسه ترسم جزو سیستم وجودی انسانه هرکی مغز زنده داره میترسه.ساختار مغزه مغز طبق میلیون ها سال تکامل براش تعریف شده که محیط رو ارزیابی کنه و بعد وقتی احساس کرد محیط و شرایط امنه و هیچ خطری برای بقای فرد نیست اجازه انجام کار میده اگر نه میترسونه حین مرگ چند دقه فکر کنم تا ۴بعد مرگ کللل بدن مغز زندس وقتی مطمئن شد طبق ارزیابیش از کل بدن که آقا شناسی برای بقا نیست میمیره میگن تو اون۴کل عمر رو یدور مرور می کنه😮😮 الله اکبر فکر کنم میخواد ببینه طبق باور و انگیزه این فرد و باورش از زندگی راهی برای بازگشت هست یا نه😦😦😯😯 شاید اینجوری باشه شاید…….

    اما حین این ترس انجام دادن کارها نقطه جدایی انسان از حیوانات و بقیه شروع میشه مغز داره کارشو درست انجام میده تشکر کنید ازش سیستمشه!!!اما فرق ما اینه توانایی استفاده از سیستم هدایتگر درونی!!!اگه بنظرم به این مرز نرسیم به مقام انسان نرسیدیم بنظرم این به معنی توهین نیست ها!!!!و برای استاد جدا از الهامات اون رنج و لذته باعث میشه که اصلا استاد فکککر موانعم نکنههههه و وقتیکه فکر و فرکانس محدودکننده نداری معللللومه که حرکت ساااااادس!!!!

    ۱۰.اینکه استاد میگه من درد انجام ندادن کارها برام خیلی زیاده و ممکنه برم ی محیط بدی طبق خواستم سر همینه منو یاد یکسری افراد خاص انداخت!!!خاورشناسان یا همون شرق شناسان مثلا ایران شناسان طرف میکوبه میاد از آمریکا ایران چون عاششق تاریخ ایرانه میاد یک فرهنگ متفاوت کلللی محدودیت پوشش براش هست لب ساحل برهنه نمیتونه بشه مشروب نمیتونه بخوره شب بعضی جاها سرقت زیاده برخلاف آمریکا اقتصاد خراب یا دختره سر اشعار مولانا حافظ سعدی خیام عاشق ایران و فرهنگ ایران و مسیر این افراد شده کلللی محدودیت میاد میپذیره میاد فرهنگ غریبه زبان جدید یاد میگیره چون خواسته داره انگیزه داره و میاد زبان و ادبیات فارسی می خونه مثلا دانشگاه تهران برفرض مثال؛ بقول مولانا:

    کین طلب درتو گروگان خداست زانکه هر طالب به مطلوبی سزاست!!!!

    ۱۱.استاد گفتید من حاضر نیستم بترسم از کسی حتتتی حاضرم جونمو بدم براش.اینجا اگه مقاومت نمی کردم خودمو شاید سرزنش میکردم!!بعد من با خودم گفتم بابا این دیگه یکم دیدگاه افراطی ایه دیگه آدم جون خودشو حفظ میکنه و وقتی حاضری برای حفظش جونتو بدی بدین معناست که اگه پات بلغزه خییلی سرزنش میکنی خودتو بعد باز فکر کردم دیدم. بالاخره جون مهمترین چیز نیست وزندگی به هر قیمتی بدرد نمیخوره مثلا من خودم اگه مثلا بگن یا باید بپیوندی به داعش یا میکشیمت یا مقاومت میکنم یا دیدم زورم نرسید میگم آقا بسم الللللله!!!بکش این از مرگ بدتره که همچین آدمی بشم و این از دیدگاه بی نیازی و رهایی و عدم وابستگی به دنیا هم میاد که گفتی اگه میبودم می گفتم بزززن!!یاد حسین بن علی افتادم که میگفت مرگ با عزت به از زندگی با لذت و دقیقااااا مثل شما جونشم گذاشت پای ایدئولوژیش اما وا نداد باج نداد یعنی باییییید بیعت کنی؟؟!!یا مسیح چه بهایی داد سر هدفش یا ابراهیم حاضر بود ذبح کنه زنو بچه رو بندازه بیابون ولی شرک نورزه یا گاندی که وقتی دید یارانش دست به مبارزه مسلحانه زدن انقدر اعتصاب غذا کرد که گفت می کشم خودمو اگه دست برندارید و واقعاااع هم این کار رو میکرد اگه ادامه میدادن!!! و یاد شما در فایل ابراهیم افتادم که گفتید حاضرم برای هدفم اشاعه توحید چه بهایی رو بپردازم گفتید همرو تو دفتر نوشتم گفتم حاضرم جونمو بدم تو یوتیوب تهدید شدم ئ گفتم چی بهتر ازین که آدم در راه آرمانش بمیررره؟؟؟!!!شما اون موقع موقع اون تهدید ها تو تهران اون دیدگاه هارو داشتید چه برسه به الان😅 خخخخ. الان دیگه واااای لتووووپار میکنید طرفو!!!!!!!بقول یکی از دوستام چنتا چک حاضری برای هدفت بخوری؟؟!!استاد مریم جون بچها فیلم Hacksaw Ridge راجع به یک داستان واقعی از ایمان به خدا و بهای پرداخت شده در راهش هستش ببینید حتما فیلمی با باورهای بد نیستش.😍😍😍😍😍💪💪💪💪💪💪💪👀👀👀👀

    ۱۲.استاد فکر کنم تو فایلهای مصاحبه گفتیدش اینو؛کدومو؟؟!!الان که حرف از FRANCEشد میگم یادآوری شه گفتید اونجا من حتی تاکسی جلو فرودگاه رو هم اجاره کردم هم ماشین رو و تو فرودگاه ایران دم پرواز دیدم مایک نیست کللللی گشتم و دیدم نه نیست هممه گشتن یهو از خدای درون کمک گرفتم دیدم که میگه داد بزن تو سالن میکااااااییییل و یهو دیدم از زیر یکی از صندلی ها بیدار شد و گفت چیه بابا؟؟!!😅😅😆😄 و این تجربتون برای دریافت الهامات برای من عاااالی بود.😅😅😄😄😂عقل و منطق و قیل و قال های دنیایی و ذهن منطقی میگه باید بلد باشی کشور رو زبان رو با کاربلد و تور بری و اینا اما روح میگه فقققط برو…بزن به جاده وبرو😍😍😍😍 و من هدایتت میکنم. که این ایمان و اعتمادبه نفس حل مسأعل استاد رو هدایت کرد به اون دوست که از قضا شاگردش بوده خوبی آدم به آدم برمیگرده تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز!!😍😍😍هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی😍😍

    ۱۳.عااااااشق😍 اون لحظه ای بودم که استاد اون دوست مون رو تحسین میکرد و گفت خیلی زیبا و خانوم شایسته هم همونطوری که انتظار داشتیم تغییری تو حالش فرکانسش ایجاد نشد😍😍😍 خیلی ها این اراجیف رو دارن و جالبه میگن ما حسودیم و این حسادت رو حسن میدونن😯😳😳😳😳 و دوووس دارن طرف مقابل شون حسادت کنه😳😳 و نشونه عشق میدوننش و لذذذت میبرن😳😳 ولی مریم جون که دور از جون گدای محبت نیست.اه اه اهههه😑😑😕😕😕 متنفرررررم از حسادت حسادت چیزی جز حقارت نیست هرچقدر هم بخوای زیبا و درست جلوش بدی بیزارم بیزاررررم هیچ فضیلتی تو این حقااارت عمیق و عظیم نیستش!!!!!

    ۱۴.بقیه با تور میرن با تور لیدر میرن و اینا تا اون محیط امنشون حفظ بشه شما اتفاقا برای گسترده تر کردن دایره امنتون و خراب کردن پلهای پشت سر و ورود به دل ترس هاتون میرفتید😂😂😂😂😂👌👌👌 شمااا اصلا کلت بوی قرمه سبزی میداد برای خطر به قصصصد خطر یا حالا بهتره بگیم چالش میرفتی!!!!او مای گاد بقول آمریکن ها مای گاش چه تفاوتی😂😂😂😂👌👌👌اونم تولد یک خواستس😍😍😍😍!!!چقدر به دلم نشست این جمله استاد جان تابحال نشنیده بودم.😘😍👌استاد شنیده بودم از بچها تو صفحه ی توضیحات که اگه با بچهای سمینار ها هم میرفتید بیرون و سفر!!!!ای جان چه روحیه ای😍😍😍😍 منم جدیدا به مدد سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت دیوااانه کردی منو دیوانه سفر و طبیعت😘😘😍😍👌👌 حتی یکی از بچها گفت یکبار کلاس گذاشتی گفتی هرکی هرچقدر پول داره بده نداشتید ندید.درحد توان بدید؛اااای قربون این دل پاکت😍😍😍😍😘😘😁😁😀

    ۱۵.استاد شاید این حجم از کنجکاوی شما و میل به اکتشاف و تحقیق شما برا این بوده که با اینکه شما پدرتون این ویژگی خوب رو داشت که آزاد تر میذاشتتون اما خب چون فقر داشتید یکسری چیزها رو دوستان هم سنها و همکلاسی های شما تجربه کردن و ازش گفتن که شما هی و هی دونه دونه نداشتید و این باعث شده این تضاد باعث شده میل به چیزهائی که تجربه نکرده بودید چیزای جدید

    هیییی و هییی ریشه بدوونه تو وجود شما تا بهههه الان و چون هی تجربه کردیدش و لذت بردید شدید ازش هی خواستید بیشتر تجربه کنید و تشنه تر شدید.بقول شما که به نقل از انیشتین کنجکاوی مقدست را بکار بنداز.با این فوایدی که شما کسب کردید ازش تازه میفهمم وقتی انیشتین میگه کنجکاوی مقدس ینی چی؟؟؟؟!!!

    استاد راستی سالزبورگ برای اتریشه😅شرکت ردبول هم یک تیم داره اونجا Redbull Saltzburg.

    فقط استاد ی چیز رو حالی نمیشم شما دیگه تو۶سالگی که دیگه درک نداشتی از تضاد که سر تضاد خواسته کنجکاوی و جاهای جدید رفتن درت شکل بگیره؛پس انگار ذاتا اینجوری بودید ما میدونیم همه به یک اندازه به منبع دسترسی دارن اما چرا یکی مثل شما با این کنجکاوی بهش قوت داده شده از اول بچگی، خودشون اینجوری عن درواقع نه الگو برداری.اما یک عده کنجکاوی مقدس ندارن جسارت ندارن؟؟نمونش فرد موقق خانواده ما خالمه و بعد داییم که کانادان این خالمم دقیقااااا مثل شما کنجکاو بود و کنجکاو چیزای جدید دههه باااار دهه شصت بچگی گم شد یکسال بزرگتر از شماست تقریبا.یکبار تو حموم داشت با وسایل از سر کنجکاوی ور میرفت با چکش و اینا تا بقول اون یکی خالم اختراع کنه😂😂😂😂و همه چندساعت دنبالش بودن تا پیداش کنن گمون کردن گم شده بعد این آدم از اول آزاد بود ذاتا زور تو کتش نمی رفت اون زمان که همممه بچها مطیع والدین بودن و اصلا گناه میدونستن جور دیگه عمل کنن و چههه محدودیت هایی داشتن اون دوران دختران خواهر برادر ها لباس هاشونو عوض میکردن با لباس مشترک میرفتند با لباس پینه دار وصله دار پاره ایشون پدبزرگم رو مجبور کرد توپ چل تیکه بخره براش رفت کلاس زبان دهه شصت شاید فقط بالاشهری ها میرفتن😳😳😯😯 بزرگ شد کلاس گیتار رفت بابابزرگم گفت پول نمیدن بری دانشگاه نبااااید بری رفت از خودشم پرسیدم چی شد اینجوری شدی گفت از اول بودم گفتم چطوری؟؟؟گفت نمیدونم.

    آقا چرا یک عده سر خم میکنن مثل مادرم که قبول کرد خلاف میلش و آرزو شو ول کرد رفتن به دانشگاه رو درحالی که نخبه بود؟چرا یک عده از اول سرسپرده و سر خم کن هستن یک عده آزادی طلب و انقلابی؟؟!!! یک عده چون استاد عباسمنش کنجکاو محیط‌های جدید یک عده دایره امن جو؟؟!!🤔🤔🤔🙇🙇🙄🙄👀👀👀💡💡💡درحالی که روح همه در طلب خواسته هاست و این طبیعت ماست چرا یک عده میخواهند و می رسند یک عده در همان فضا تصمیم می گیرند که نخواهند!!!چههه عاملی این تفاوتها را رقم میزند؟؟!!🙄🙄🙇🙇🤔🤔👀👀💡💡

    در پایان کامنتم توجه شمارو به این دیالوگ محشششر😍💟و آگاهی بخش و از روح برآمده فیلم جوجوربیت جلب میکنم😊😍💟: جوجو:من نمیرقصم؛رقص مال آدمهاییه که کار ندارن؛ اسکارلت جوهانسون: رقص مال آدمهای آزاده. رهایی از تمام این هاست😊💟.

    پس بچها برقصیییید و برققصیددد و بمیرید و بمیرید کزین خاک سماوات بگیرید بمیرید به پیش شه زیبا بر شاه چو مردید همه شاه و امیرید😍😍💟💟بیاید رها بشیم از همممه چی از دنیا و رنگی رنگی هاش و فقط لذتشو ببرید . چون بودهاین گذشت و نیست نابوده پدید ……. خوش باش غم بوده و نابوده مخور😘😘😘👌👌😍😍💟💪💪💪من که مدتهاست شروع کردم اینکاررو و آرمانمه و همه جا تبلیغش میکنم.😘😘😍😍💟💟💪💪یسسسس😡😠🔥🔥🔥💪💪

    فعلا.😊💟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      حمیده اسماعیلی گفته:
      مدت عضویت: 2077 روز

      سلام دوست عزیزم…ممنونم از کامنت بسیار بسیار پربارتون…بارها توی دلم شما رو تحسین میکنم که یه آدم چقدر با خودش در صلحه…و چقدر قانون رو عالی متوجه شده که پیامی اینچنین ارزشمند رو زمان میزاره و برای بچه های سایت به اشتراک میگذاره…اگر بگم صحبتاتون خودش کوهی از آگاهی هست و منو حسابی به تفکر برد به گزاف نگفتم…خیلی دوست دارم بیشتر راجع به جهان و انرژی بودن همه چیز و خداوند صحبت کنید…من خودم فکر میکنم یکی دوبار این بحث رو که استاد توی دوره ۱۲قدم گفتن گوش دادم..همون موقع متوجه شدم مقاومت زیادی دارم در مورد این صحبتها…و به خودم گفتم این پاشنه آشیلمه….ازتون ممنونم بابت اطلاعاتی که با عشق باهامون در میون گذاشتین..و خیلی خوشحال میشم بیشتر و بیشتر واسمون کامنت بزارید….ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا برزگرزاده گفته:
        مدت عضویت: 2914 روز

        سلام دوست عزیزم😉😊💟چقددددر این حس تحسین شدن عزززت نفس میده به من😍چقدددر احساس بی نهایتتت ارزشمندی ای که نمیتونم توصیف کنم و خیییلی معنوی و الهیه بهم میده ممنونم ممنونم ممنونم که تحسین میکنید منو😍👌💟البته این به معنای نیاز به تحسین شدن نیست.منم شمارو تحسین میکنم برای تحسین کردن من😉💟👌✌

        دوست عزیزم بنظرم ۷میلیارد انسان داریم و ۷میلیارد خدا😉💟

        دوست عزیزم من خودم قدم هارو ندارم همونا برای درک الله و انرژی محششششرن.من از دوره ها درحال حاضر عزت نفس رو دارم.کتاب های سایت برای درک این موضوع فایلهای رایگان راجع به خدا محشششرن برای این موضوع.البتهههه که تمام فایل ها و محصولات و کتابها یک صدا دارن یککککک چیز رو فریاد میزنن یک اصل و اساس رو میگن همه تیکه های یک جورچینن کل قوانین.اونم هماهنگی با توحید همون بحث فرکانس خودمون!!برای این درک البته نمیخوام سیس خیلی فهمیده هارو و اونا که مشاوره میدن رو به خودم بگیرم بیزارم ازین حرکت.اما باید بگم برای این درک شما اصلاااا نیاز به کار خاصی ندارین سااااادددس خیییلی سادس فقططط همین فایل ها که بالا گفته شد رو باااارها و باااارها گوش کنید و هی فکر کنید هی فکر هی تحلیل هی از الله بخواهید هدایت تون کنه.تکامل رو در نظر بگیرید و بدونید که این ی پروسه ایه که تکامل میخواد و صبر و عجله نکنید و مقایسه نکنید خودتونو با کسی.باز هم میگم اصلاااا نمیخوام تز و فیس خیلی خیلی بلد هارو بگیرم به خودم شاید اصلااااا درک شما و نتایج شما خیلللیییی هم از من خفن ترررر باشه.😉💟🙏

        آزاد و رها و خوشبخت و آرام باشید و لذت ببرید ایشالا؛ لذت😉💟🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه آژند گفته:
      مدت عضویت: 2270 روز

      سلام دوست عزیز

      واقعا از خوندن کامنتتون لذت بردم.اوایلش گفتم که یه کنی میخونم ولی واقعا نتونستم ازش بگذرم

      چقدر عالی و منطقی صحبتهای استاد رو برای ذهنتون منطقی کردید

      خوشحالم که کامنتتون رو خوندم

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا برزگرزاده گفته:
        مدت عضویت: 2914 روز

        سلام خدمت دوست خوبم فاطمه عزیز😉💟ممنون دوست خوبم؛ممنون ممنون سپاسگزارم که برام کامنت گذاشتی و انرژی دادی بهم👌💟💟💟از شنیدن قانون تا فهم و منطقی شدنش و درکش برای ذهن و درنهایت ایمانی که عمل بیاره نسبت بهش جهادی اکبر فاصلس اولا ممنون که جرات و شهامت تحسین کردن منو داشتی تو خیییلی قوی هستی دوما رسیدن به اون نقطه ایمان به قانون رو براتون وبرای خودم آرزومندم😊💟امیدوارم همیشه آزاد و رها و خوشبخت و آرام و با اطمینانی قلبی باشید و لذت ببرید؛شبتون به خیر و خوشی😊💟😍😍😍👌👌🔥🔥💪💪

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    حسنعلي دارابی گفته:
    مدت عضویت: 2164 روز

    بنام خدایی که مرا خالق آفرید

    سلام به بهترین استاد دنیا و خانم شایسته عزیز و مهربان

    حدود یک سال و خورده که عضو سایت هستم و بدون اقراق باید بگم اینجا بهترین جا هم از نظر آموختن مطالب ،هم از نظر درک کردن و شناخت خداوند و هم انسانی دیگر شدن و جدا شدن از بدنه جامعه و خود واقعی شدن هست.

    اینها رو منی میگم که از سال ۸۲ که با این مباحث آشنا شدم و داشتم روی خودم کار میکردم ولی با استادی آشنا شده بودم که کلا مباحث رو خیلی کلی صحبت میکرد و علاوه بر گوش کردن بیشتر اوقات از سی دی های آموزشی ایشون تهران هم می رفتم و در سمینارهاش شرکت میکردم ولی به اندازه ده درصد تغییر کرده بودم که بعد از ۱۴سال با استاد دیگه ای که تازه شروع کرده بود و یه دوره آموزشی چند ماهه داشت ،خریداری کردم و مباحث موفقیت رو خیلی بهتر از استاد قبلی توضیح میداد و حدود یکسال هم دوره آموزشی ایشون همیشه گوش میدادم که رسیدم به استاد عباسمنش که وقتی اوایل فایل های رایگان استاد و گوش میدادم انگار خیلی سال بود که دنبال همچین مطالبی بودم که حرفهای استاد قشنگ بر چهار ستون بدن من نشست و همه آموزشهای قبلی رو و کتابهای موفقیت قبلی و گذاشتم کنار و شروع کردم به گوش دادن مطالب استاد و بعد از چند ماه عضو سایت شدم و دوره دوازده قدم و دوره عزت نفس و دوره روانشناسی ثروت ۱و دوره رویاهایی که رویا نیستند خریدم و شبانه روز دارم این دوره ها رو گوش میکنم و مرور میکنم و نتیجه فقط با استاد بودن و دوره کردن به مطالب ایشون این شد که اگر چه از سن خیلی پایین نماز می خوندم و در مراسمات مذهبی شرکت داشتم ولی نمی دونستم چرا ؟حالا می تونم بفهمم که چگونه خدای خودم و پرستش کنم و شکر گزارش باشم ،نه کورکورانه مثل قبل بلکه از روی دلیل و بفهمم که خدا کیه و یا چیه (بیزارم از آن کهنه خدایی که داشتم ؛مرا هر دم تازه خدایی دیگر آید )و بحث مالی که خییلی درگیرش بودم خدارو شکر بهتر شده و ایمان دارم که هر چه بیشتر کار کنم بهتر بهتر هم میشه و تغییر کردن شخصیتم و در صلح بودن و دوست داشتن خودم و رابطه خیلی بهتر با همسر و فرزندم و خیلی موارد دیگر..

    استاد عزیز هر آنچه که شما در دوره ها صحبت می کنید الحق و الانصاف بهترین آموزش و درست ترین روش برای تغییر شخصیت هر فردی می تواند باشد اگر اینو همیشه می گید که باید حتما تکامل و طی کنید دقیقا همینه ،اگر میگید هدایت میشد درسته، اگر میگید که حتما کامنت بچه ها رو بخونید درست میگید خودم اوایل همیشه می گفتم کی حوصله داره کامنت بخونه ولی الان بیشتر کامنت ها رو می خونم .اینکه برای اولین بار شروع کردم به نوشتن کامنت دلیلش این که همیشه برام سوال بود که چرا در قرآن خدا خودش به موسی به شکل آتش نشان داد از چند نفر پرسیدم و جواب نگرفتم و حتی در سمینار از استاد اولم هم پرسیدم ولی جوابی نداد ولی امروز جوابم در صحبتهای شما گرفتم اینکه خدا هر کسی و یا پیامبری رو به شکل های متفاوت هدایت میکنه و با گرفتن این جواب سوالم و خیلی سوالات دیگه خواستم از شما تشکر کنم و شکر گزار خداوندی باشم که همیشه و همه را هدایت میکنه فارق از هر دین و مذهب .

    با سپاس فراوان 🙏🙏🙏🌺🌺🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای: