https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-05 07:42:142025-04-14 21:21:27سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
898نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خیلی درکم رشد کرد با دیدن سفر به دور امریکا،نوع دیدی که به زندگی دارین،نوع زندگی که دارین تجربه میکنین،تا قبل از اون،اون پیش فرض های ذهنی که همش هم محدود کننده هست در رابطه با نوع ارتباطات و مردم،اصلا آدم چه زندگی مزخرفی رو با اون ها زندگی میکنه
وقتی سریال رو میدیدم،درونم متحول میشد،درونم از من سوال میپرسید،جربان چیه،این ها چه طور دارن این جوری زندگی میکنن،این که شما اون جوری که دوست داری رفتار میکنی،برات هم مهم نیست بقیه چه فکری میکنن،اصلا قالبی در رفتار ها وجود نداره،در نوع دیدگاه به هر چیزی،هر کسی زندگی خودش رو داره،
این نوع دید به زندگی،این عزت نفسشون،چه قدر شما زندگی رو ساده میگیری،لذت میبری،چه قدر بهتر اصل رو درک میکنی که چیه،چه قدر میفهمی که از قانون چه طور استفاده کنی و اصل قانون چی میگه،اصل قانون اون تغییر احساسه هست و اون احساس خوب
من با دیدن آمریکا و مردم و زندگی شما خیلی بهتر حرف قرآن رو درک کردم که میگه مهم نیست اسم خودت رو وی میزاری،اگر این مشخصات در وجودت باشه و در حال عمل کردن و زندگی کردن با این ها باشی،مشخصل این چیز ها رو تجربه میکنی،حالا بهتر داشتم درک میکردم که چه طور آدم های دیگه موفق میشن بدون این که اصلا به خدا اعتقاد داشته باشن یا چیزی درمورد قانون بدونن،اون ها در درونشون به ثبات و اصلی رسیده بودن که داشتن بهش عمل میکردم و اون هم صدای قلبشون بود،همه ما صدای قلبمون رو داریم،تنها چیزی که فرق میکنه میزان وضوح و شنیدنشه به توجه مون برمیگرده و باور های بهتر و آرامش بخش های که داریم
خیلی زندگی در آمریکا من رو بیدار میکننه، آگاهم میکنه نسبت به زندگی،که چه طور زندگی کنم و چه نگاهی داشته باشم.
حالا بهتر میفهمم دلیل پیشرفت این کشور چیه
من آدم توحیدی و درستی که در ذهنم قبول داشتم رو در آدم های آمریکایی دیدم (که الآن اشک تو چشام جمع شده)
چه قدر آدم های درستی هسان،از باور های که دارن از ایمانی که دارن،اصلا چه قدر بهتر هستن نسبت به توهماتی که این جا دیدم.چه قدر ساده هستن،قوانین به ساده ترین شکل،از هر ملتی و قومیتی،اون احترام و اون آرامششون رو بگم چی،چه احساسی رو درونم ایجاد میکنه،واقعا تحسینشون میکنم.
من میخوام از تغییر زندگی و دیدگاهمان قبل و بعد از این مینوسم.که چه کرد،چه
miss understand و کج فهمی هوایی از من رو حل کرد،درمورد خانواده که بچه ذاتا خیلی هم خوب هستن،اگر من ترجمه خوبی ندارم به خاطر توجه منه،و وقتی دیدم چه توجه خوبی دارن و چه تجربه خوبی ،درونم چه قدر تغییر کرد.درمورد بدن انسان که اصلا از بچگی این احساسم بود که خوب طبیعیه این بدن هست و چرا باید این قدر مواظب باشم که این طور باشم یا این طور نباشم وقتی دیدکاهشون رو نسبت به بدن انسان دیدم،جنسیت فرقی نمیکنه،چه قدر آدم های سالمی هستن.در مورد این آزادی روابط که چه قدر شما به هم احترام میزارین و هر کسی تصمیمات خودش و زندگی خودش رو داره و در عین حال هم میشه این قدر لذت برد از زندگی و چنینی رابطه ای رو تجربه کرد،مخصوصا در رابطه با فرزندتون و نوع نگاهی که نسبت بهش دارین که هر کسی زندگی خودش رو داره و من تاثیری بر زندگی کسی ندارم و فقط تاثیر در زندگی خودم دارم و مسئول زندگی کسی هم نیستم جز خودم
در مورد ارتباط با افراد،چه قدر خودتون هستین،این روابطی که با دوستانتون دارین،چه قدر من دارم رشد میکنم،از نوع دیدگاه تون به مسائل،به زندگی
سلام به استاد عزیزم،خانوم شایسته مهربون و دوستان گلم
واقعا تغییراتی که در دیدگاه من به وجود اومد در مورد آمریکا از همه جهات خیلی زیاده و در بعضی جهات واقعا باورهای من به صورت بنیادین تغییر کرد و باورهای خوبی جایگزین شد بعداز دیدن سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت،
نمیدونم از کجا باید شروع کنم ،خب من در خانواده مذهبی که سیاست رو عین دیانت خودشون میدونن بزرگ شدم و اسم آمریکا از زمانی که خیلی کوچیک بودم و در راهپیمایی ها که با مادرو پدرم میرفتم شنیدم ، ولی با شعار مرگ برآمریکا…
امریکا امریکا ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکد از چنگ تو
ای ز شرار ستم شعله به عالم زده، امن و امان جهان یکسره بر هم زده
بر سر هر خرمنی، در دل هر گلشنی، آتش بیداد تو صاعقهی غم زده
ثروت انبوه تو خون دل تودههاست، کین تو بر سینهها دشنه ماتم زده
امریکا امریکا ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکد از چنگ تو
در همه گیتی به پاست نائره جنگ تو، گوش جهان خسته از طبل بدآهنگ تو
مظهر شیطان تویی، دشمن انسان توییای همه اهریمنی، سرحد فرهنگ تو
رسم تو عصیانگری، کار تو ویرانگری
تیره شده عالم از، حیله و نیرنگ تو
دشمن هر ملتی، موجب هر ذلتی
سایهی هر وحشتی، فتنه هر امتی.…
این شکلی شنیدمش و شناختمش وباورش کردم😐،از کودکی تا دو سال پیش تمام شناخت وباور من از آمریکا و مردمش و فرهنگش و…حول همین شعارها و تعاریف بوده در قالب اخبار و فیلم و سریال وبرنامه های مستند سیاسی وفرهنگی ومذهبی….
یادمه همون دو سال پیش که تازه با برنامه های استاد آشنا شده بودم آخرین راهپیمایی رو با پسر سه سالم و مادرم رفتیم،بعد از راهپیمایی رفتیم خونه مادربزرگم ،همه ی اقوام نزدیک عمه ها و …بعد از راهپیمایی اومدن اونجا و همه از سیاست و امریکا و خاطرات انقلابو…حرف میزدن،یهو پسرم اومد وسط شروع کرد به گفتن مرگ بر ایران ،مرگ بر ایران و پرچم ایرانشم با ذوق میچرخوند😁همه جا رو سکوت فرا گرفت 😐😬و همه ی توجه و نگاه ها رفت سمت پسرم،همینجوری که همه محو این بودن که این بچه چی داره میگه،خیلی هم متعصب هستن اقوام ،پیش خودم گفتن الان بمباران میشم که این بچست تو تربیت کردی😆🤦😐پسرم با همون لحن کودکانش گفت مامان ما میگیم مرگ برآمریکا،آدمای آمریکا چطوری میگن مرگ بر ایران؟؟!!!😳😳من واقعا دهنم وا مونده بود که این بچه چی میگه یه بچه سه ساله چی فهمیده که چنین استدلالی میکنه چنین برداشت درستی داره و من تا حالا هیچ وقت از این زاویه به قضیه نگاه نکرده بودم، بی اختیار گفتم مامان جان آدمای آمریکا آدمای خوبین ما رو دوست دارن،بعدسریع ازم پرسید مرگ برآمریکا یعنی چی؟واقعا خیلی از خودم بدم اومدم که من و جامعه ی من داریم چی تو سر این بچه ها میکنیم،واقعا اونجا بود که به خودم اومدم،نمیتونستم بگم یعنی چی،جالبه که اقوام همه رفته بودن تو فکر یعنی یک کلمه حرف نزدن اون چند دقیقه،این ماجرا خیلی برای من درس داشت خیلییییی،بعضی وقتا ساعت ها در موردش فکر میکنم وبه خودم قول دادم که هرگز این شعار و این جملات و کلمات رو دیگه به زبان نیارم،حتما وقتی پسرم کمی بزرگ تر شد براش توضیح میدم که ما منظورمون ملت و مردم آمریکا نبودن.
این نگاه هرچند میگن که منظور دولت آمریکاست نه مردم آمریکا،ولی ناخودآگاه ما نگاهمون نسبت به مردم آمریکا هم مثل دولتش میشه و شده،قشنگ واکنش اطرافیان انقلابی وبه اصطلاح مذهبی رو وقتی یه اتفاقی برای آمریکایی ها می یوفته مثل سیل،زلزله ،آتش سوزی و…یا درگیری ها و …دیدم چقد خصمانست،خوشحال میشن یه جورایی که نوش جونتون حقتونه ،خدا زدتون و آه مردم مظلوم ما و سوریه و عراق و فلسطین و….گرفته شما رو ،اینجور مواقع سریع ازشون دور میشم، اون محل رو ترک میکنم ،واقعا الان انقد دیدگاهم عوض شده نسبت به مردم آمریکا و احترام قائلم براشون که واقعا حتی یک ثانیه نمیتونم تحمل کنم در محیطی باشم که حرفای نامربوط میزنن دربارشون
،من واقعا قبل از آشنایی با استاد و دیدن سفربه دور امریکا،از آمریکا وحشت داشتم از مردمش از فرهنگش،حتی از پرچمش،اگه روی لباس کسی این پرچم بود واقعا عذاب میکشیدم پیش خودم میگفتم چقد اثرات منفی نقش این پرچم روی اون فرد میزاره و جهنمی کرده خودشو،واقعا الان که دارم میگم چقد برام این طرز فکر خنده داره😁😅،باورم نمیشه یه روزایی من اینطوری فکر میکردم.
تصویری که از نظر اجتماعی و فرهنگی در ذهنم ساخته شده بود از آمریکا یک اجتماع بهم ریخته ی بی قانون که همه سلاح گرم دارن و پر ازعقده و ناراضی از وضع موجود،معتاد و دائم الخمر و بی قید و بند و غرق در فسادهای اخلاقی،پرورشگاه ها پر از بچه های حرام زاده،سیاه پوستایی که همه به اجبار دارن اونجا زندگی میکنن و همیشه در ترس به سر میبرن
و همیشه بعد از دیدن فیلمای آمریکایی ذهنم درگیر میشد که این ایرانی هایی که رفتن آمریکا ،اگه نصف شب یه مشکلی براشون پیش بیاد کاری داشته باشن چجوری میرن بیرون،فک میکردم آدم کشها تو خیابون منتظرن تا یه ایرانی بیاد بیرون تا اونو بزنن یا بکشن یا بهش تجاوز کنن😐ولی با دیدن سریال زندگی در بهشت واقعا به یه آرامشی رسیدم، احساس کردم امنیتی که استاد ازش حرف میزنه رو، واقعا حسش کردم و باورش کردم
عجیبه واقعا بعضی وقتا به عقلم شک میکنم 😅😅که آخه دختر خوب اگه آمریکایی ها این جنس مردمانی باشن که تو میگی پس این کشور رو با این عظمت و این همه پیشرفت علمی و اقتصادی و….کی داره میچرخونه ،یه مشت آدم مست معتاد فاسد بی خانمان؟؟؟؟!!!!اگه کسی اون موقع ازم این سوال رو میکرد میگفتم نخبه های کشورای جهان سوم رو گول زدن بردن واسشون کار کنن😐🤦،همون معتادای مست آدم کش ،اومدن جوانان نخبه ی ما رو گول زدن بردن!!!!!🤣🤣🤣🤣🤣خداروشکر به برکت وجود استاد و این دو سریال ارزشمند این تفکرات و باورهای پوچ من تغییر کرد 😁🙏
در مورد تربیت فرزند وبنیان خانواده هم که نگم براتون،اصلا فکرشم نمیکردم چنین جدیتی توی تربیت فرزند داشته باشن و براشون مهم باشه،فک میکردم بچه براشون مثل وسایل خونشونه که یه مدت باهاش سرگرم هستن ،تربیتشم کلا سپردن به مدرسه و معلم و جامعه،۱۸ سالگی هم پرتشون میکنن تو خیابون که تو اضافی هستی دیگه برو دنبال زندگیت،فک نمیکردم که ارتباط عاطفی محکمی بین مادر و پدر و فرزندانشون باشه اصلا و والدین متعهد هم تو آمریکا وجود داشته باشه ،ولی تو سریال زندگی در بهشت انقد ذوق کردم و لذت بردم از روابط خانواده ی ۶ نفری که از دوستان استاد بودن و مهمان بودن توی پارادایس،چقد بچه هاشون فوق العاده بودن،چه پدر آرام و مهربان وصبوری داشتن،چه مادریییییی ،مصاحبه ی مریم جان با مادر خانواده واقعا تمام ذهنیت من رو عوض کرد،خیلی عالی بود این همه تعهد و حساسیت و محبت نسبت به فرزند بی نظیر بود😍😍
در مورد نجس و پاکی و سگ وگربه ومحیط زندگیشون و…غذاهاشون و…که اصلا نمیتونم دربارش بگم که تا چه حد فاجعه بود باورهام و البته هنوزم تا حدودی دارم اون باورها رو و نتونستم خیلی تغییرش بدم و کنار بیام،ولی وقتی حساس میشم و ذهنم درگیرش میشه میگم من از مریم جون که تمیزتر نیستم😁🤭،استاد انقد روی تمیزی وانضباط مریم جون تاکید دارن و همیشه ازشون تعریف میکنن و من زندگیشونم دیدم توی این دو سریال،مطمئننا کسی که تا این حد تمیزه براش مهمه محیطی که توش میره، غذایی که میخوره وآدمایی که باهاشون معاشرت میکنه و باز توی سریال زندگی در بهشت دیدیم اون چنتا خانواده ای که تعدادشونم خیلی زیاد بود اومده بودن پارادایس چقد منظم بودن چقد تمیز بودن،وای من چقد لذت بردم وقتی میخواستن برن،آشپزخونه رو برق انداخته بودن،مادر خانواده داشت جارو میزد و همه جا رو مرتب کرده بود ،واقعا اون قسمتو که دیدم خیلی روی نگاهی که داشتم نسبت به آمریکایی ها تاثیر گذاشت،البته مثال زیاد هست هم توی سفر به دور آمریکا هم زندگی در بهشت ،اون مادر بزرگ کوچولو🥰😍 با دخترشون که استاد و مریم جون رو دعوت کردن خونشون وبراشون شیرینی خریدن و…توی سفر به دور امریکا،چقد تمیز بودن چقد مریم جون از خونشون و پاکیزه بودن و منظم بودنشون تعریف کردن ،البته آموزه های استاد خیلی موثر بود و این دو سریال مکمل خیلی خوبی برای تغییر باورهای مخرب ما بودن سرعت و کیفیت تغییر باورها رو در ما خیلی خیلی بیشتر کرد،
یه مورد دیگه که بیشتر از همه ی اینها من رو بدبین کرده بود نسبت به مردم آمریکا،این باور بود که اونا سنگ دل هستن،عاطفه ندارن،احساس ندارن،خیلی خشن و جدی و بی رحم هستن واقعا خیلی برام جالب و شگفت انگیز بود وقتی رفتار مردم رو با استاد و مریم جون میدیدم که چقد محبت دارن ،چقد با تمام وجود وقت میزارن اگه سوالی داشته باشن یا کمکی بخوان راهنمایی میکنن،بدون توقع و کاملا مشخص بود که انگار وظیفه خودشون میدونستن که کمک کنن وبراشون مهم بود که اثرگزار و مفید باشن،واقعا جز اینکه نگرش من نسبت به مردم آمریکا تغییر کرد خیلی خیلی برام آموزنده بود،آدم وقتی یه کار خوبی رو از کسی که انتظارشو نداره میبینه خیلی اثرش قوی تره و فکر آدمو درگیر میکنه،اون قسمت از سریال زندگی در بهشت که پمپ آب پارادایس خراب شده بود و یه آقای تعمیرکار اومده بود تا درستش کنه و رفتار اون آدم در اولین برخورد که خیلی خوب نبود و تغییر رفتار بعدش که چقد مهربون شده بود، برای استاد مربایی که خودش درست کرده بود رو آورده بود 😍😍😍واااااای که من چقد ذوق کردم ،چقد یه آدم میتونه مهربون باشه و دلش انقد زود نرم بشه ،واقعا همه ی آدما این روی مهربون و دوست داشتنیو دارن،ایرانی و آمریکایی و عرب وعجم و…نداره،آدما همشون عواطف انسانی دارن همشون ذره ای از وجود خدای مهربونن ،پس همشون این خصلت ها رو دارن چرا ما باید زود قضاوتشون کنیم حتی خودمونو،ما واقعا خوبیم هممون ،چرا با احتیاط و ترس باهم ارتباط میگیریم چرا به قول استاد،خودمونو نمیسپاریم به جریان،رها نمیکنیم،اول از همه و بیشتر از همه به خودم میگم که انقد حساس نباشم روی آدما ،بدبین نباشم،قرار نیست کسی به من آسیب بزنه مگر خودم با باورهام
تمام جهان سرای من است تمام مردم دنیا هم وطنان من هستن ،چقد این تفکر زیباست چقد حس امنیت به آدم میده حس رهایی حس با شکوه بودن ،وحدت ،حس شکفتن و…
یه مورد دیگه که خیلی دوست داشتم اینجا مطرحش کنم چون چشمانم رو به حقیقت باز کرد خوندن تجاربه نزدیک به مرگ افرادی بود که در امریکا و اروپا به دنیا اومده بودن وبزرگ شده بودن ،بی دین،یهودی ،مسیحی،واقعا شگفت انگیز بود،به چه آگاهی های عمیق و نابی دست پیدا کرده بودن و همشون از عشق نامشروط خداوند نسبت به خودشون میگفتن،میگفتن اینکه چه دینی داری اصلا مهم نیست مهم مذهبی بودن نیست مهم معنوی بودنه که البته خیلی خیلی مفصله توضیحاتشون وواقعا عمیق و تاثیرگزاره و مهر تایید به تمام گفته های قرآن و استاد میزنه
دیگه خیالم از بعد مرگشونم راحت شد،فرقی با ما ندارن🧐😐 از دست ما آدمای پیله ،خودمو میگم به همه چی گیر میدم😁 ،تازه شاید وضعشون خیلی بهتر ازما ایرانی ها هم باشه اون دنیا،چون تعصبات و غرور و قضاوت و بدبینی ما رو ندارن و از همه مهم تر به خداوند اعتماد دارن.
و در آخر طبیعت آمریکا که چون مستند ازش دیده بودم میدونستم که همه جور آب و هوایی داره و قاره ی زیبایی هست اما خب جزئیاتش خیلی برام روشن نبود و البته این وسعت و فراوانی رو من هیچوقت بهش توجه نکرده بودم که استاد و مریم جون خداییش همه جوره روشنمون کردن و دلمونو بردن😍😍😍😍واقعا اگه بخوام بگم یه کتاب باید بنویسم از باورها و نگاه متفاوتی که قبلا داشتم نسبت به اوضاع امریکا و تغییر ۳۶۰ درجه باورهام با دیدن سریال زندگی در بهشت و سفربه دور امریکا
راستی استاد جان بی صبرانه منتظر اومدن کتاب جدیدتون هستیم 😍😍🤩🤩🥰🥰😘😘
یه فلش بک میزنیم به قبل از آشنایی با این سایت و سریال هاش:
موضوع: آمریکا چیست؟
رسانه ها مدارس دانشگاه ها: آمریکا یک دشمن است، باید مرگ بر امریکا بگید باید پرچم آن را آتش بزنید باید نابود شود
دیدگاه هایی که در من بوجود آمد:
توی آمریکا ازدواج آنچنان معنا ندارد و بنیان خانواده استحکام نداره و روابط عاطفی زیادی بین فرزندان و پدرومادر وجود نداره، مثل ما اهل رفت و آمد نیستن و همسایه، همسایه رو نمیشناسه، اصلا نمیشه بهشون اعتماد کرد هرکی سرش تو زندگی خودشه، اونجا بری زندگی خیلی سخت میشه نمیشه رابطه داشته باشی و تنهایی. امنیت ندارن اسلحه آزاده و هرآن ممکنه شلیک بشه تو خیابونا، اعتراضات همیشگی مردم ناراضی و خشونت و ضرب و شتم پلیس و دولت نسبت به اونها، رکود اقتصادی شدید و آمار بالای بیکاران، سفید پوستا، سیاه پوستا رو اذیت میکنن و زندگی براشون سخته فقط بخاطر رنگ پوستشون، رابطه های آزاد و بدون تعهد، اونجا نمیشه خانم ها با حجاب کامل مثلا مقنعه باشن اگرم باشن مورد آزار و اذیت و تمسخر قرار میگیرند، مردم خشک و سرد و بی احساس دارن، یک کشور که پر از ساختمان های بلند و شلوغ که زندگی کردن در اونجا سرسام آور است و در کل آمریکا اَخ و پیفه و فقط ما خوبیم!!!!!
همه ای اینا به طبع هم از رسانه مدرسه دانشگاه و خانواده، اطرافیان بوده
بعد از دیدن سفرنامه به دور آمریکا و زندگی در بهشت:
اگه بگم ذهنیتم درمورد آمریکا ۱۸۰ درجه تغییر کرد اغراق نکردم.
هیچکس به خوبی استاد نتونست اینقدر زیبا به تصویر بکشه این کشور زیبارو، این کشور ثروتمند رو این کشور دوسداشتنی با مردم دوسداشتنی ترش رو
طوری که منی که قبلا حتی به زندگی در آمریکا فکرم نمیکردم اصلا شاید می ترسیدم ازش، الان عاشقشم و دوست دارم زندگی در این کشور رو تجربه کنم دوست دارم با مردم خونگرمش معاشرت کنم مردمی که وقتی استاد عزیز و مریم جون هروقت فیلم برداری میکنن امکان نداره دست تکون ندن و لبخند نزنن مردمی که اینقدر خونگرم هستن اینقدر با غریبه ها به زیبایی برخورد میکنن چه برسه بخان نژاد پرست باشن هر آدمی با هررنگی با هر نژادی اونجا در اوج انسان دوستی داره زندگی میکنه.
وقتی توی سریال زندگی در بهشت می دیدم استاد با همسایه هاشون در ارتباطه رفت و آمد دارن حتی تخم مرغ براشون میبره اونا عکس میگیرن میفرستن یا اونا میان خونه استاد حتی یادمه یه بار طوفان اومده بود استاد خونه نبودن همسایه ها رفته بودن درخونشون که چیزی لازم ندارن؟ اینجا میشه فهمید چقدر مردم خوش قلبی هستن.
چقدر پوشش اونجا آزاده یکی مقنعه سرشه حتی یه تار موش پیدا نیس یکی لباس آزادتر هیچکسم نگاه معنی دار به اون یکی نمیکنه، تو سفر به دور آمریکا بود که دوتا مانکن تو پارک بودن و عکس میگرفتن و چقدررررر راحت بودن کسی بخاطر پوششون براشون مزاحمت ایجاد نمیکرد این یعنی آزادی مذهبی به تمام معنا.
توی سفرهایی که استاد میرفتن چقدر خانواده ها که تشکیل شده از بچه پدر مادر حتی پیرزن پیرمردم هم باهاشون بود این ینی اونا از فضا نیومدن اوناهم مث ما خانواده کامل دارن باهم سفر میرن بهم محبت میکنن و چقدر زوج های دوستداشتنی کنار هم (و چقدر استاد با همسایه هایی که کلی بچه هم داشتن رفت و آمد داشتن)
اینکه اینهمه آدم توی پارک کنار هم بدون هیچ مسئله ای و با امنیت دارن تفریح میکنن. وقتی استاد ماه ها میرن سفر و وقتی برمیگردن همه چی سرجاشه حتی بز و گوسفندا این ینی امنیت
توی خیابونا خبری از درگیری نیس، پلیسا صف نکشیدن جلو مردوم، بلکه چقدر بامهربانی با اونا رفتار میکنن، بعد از اتمام بازی راه رو برای مردم باز میکنن تا اونها با آرامش از خیابون ها رد بشن، مردم تشنج ایجاد نمیکنن بلکه من همش درحال خوشحالی و لبخند زدن و بزن و برقص میبینمشون.
واقعا من فکر نمیکردم آمریکا اینقدر زیبا باشه و سرسبز، هروقت میبینم تو پارادایس داره بارون میاد یا قبلش بارون اومده بود آسمونم همیشه به قول مریم جون خدااااای من چقدر زیباااس، استاد توی شهرم میرن دور میزنن بازم سرسبزه، همش آب رودخانه ساحل، چقد پرنده های قشنگی کنارشون زندگی میکنن چقد موجودات دریایی قشنگ مث ستاره دریایی کنارشون تو ساحله !!!!! چقدر فراوانی زیبایی آخههههه.
از اینهمه ساختمونای قشنگ ماشین های زیبا میشه فهمید زندگی مرفه ای دارند.
از اینکه اینهمه شغل های متنوع دارن مثلا طرف با قایق تو ساحل داره به مردوم بستنی میفروشه، اینکه طرف نشسته روبرو آبشار نیاگارا، هم داره لذت میبره هم پول در میاره اینکه این کشور اینقدر موقعیت شغلی داره افراد مهاجر میان اونجا و کسب و کار راه میندازن مثل اون زن و شوهر مجارستانی اگه اشتباه نکنم، که تنور پیتزافروشی درست میکردن و میفروختن و کلی شغل دیگه …
از اینکه اینقدر به تفریحشون و لذت بردن ازش اهمیت میدن از بزن و برقص های شبانه، یا تو بازی هاشون میشه فهمید چقد مردم شاد و سرحالی دارن.
از خوش برخوردیشون میشه فهمید چقدر مردم خونگرمی هستند.
از خیابون های تمیز و براقشون میشه فهمید چقدر مردم قانونمندن و اینکه این کشور به جزیی ترین مسائل هم اهمیت میده.
از اینکه استاد و مریم جون راحت فیلم برداری میکنن و کسی بهشون نمیگه نکن نگیر، بلکه لبخند میزنن میشه فهمید مردم چقدر با خودشون در صلح هستند.
از اینهمه امکانات تفریحی که این کشور برای مردومش درنظر گرفته میشه فهمید این کشور به شادی مردمش چقدر اهمیت میده.
از اینهمه آزادی پوشش، عقاید مختلف مردم میشه فهمید این کشور مردمش رو برده نمیدونه بلکه اونا حق دارن هرجور دلشون میخاد زندگی کنن.
از برخورد کارکنان خوش برخورد تو هر زمینه ای که استاد عزیز و مریم جون به تصویر میکشیدن میشد احترام گذاشتن و وظیفه شناسی رو ازشون یاد گرفت.
نه تنها دیدم نسبت به آمریکا زیبا شد بلکه نسبت به جهان هم زیبا شد.
سللاااام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربون
و سلاااااام به همه اعضای سایت عباسمنش دات کام
۳ تا موضوع هست که میخوام درموردش صحبت کنم؛
🌱 موضوع اول:
«حجاب»
من به دختر ۲۳ سالهام و در شهر مذهبی کاشان زندگی میکنم که اصطلاحا بهش میگن «دارالمومنین».
دیدگاهی که من از بچگی نسبت به کشورهای خارجی و مخصوصا آمریکا داشتم این بود که آنها حجاب ندارند و بی بند و بار هستند هیچ چیز رو رعایت نمیکنن و از اونجایی که از بچگی توی مراسمها ، مدرسه، فامیل و آشنا و … به من گفته شده بود که حجاب یه مسئله خیلی مهم و اساسی هست و تمام کسایی که رعایت نمیکنن عذاب سختی در انتظارشونه ، همیشه دیدگاه بدی نسبت به خانمهای بدون حجاب داشتم.
خودم یه دختر ۱۰ یا ۱۱ ساله بودم و تازه به سنی رسیده بودم که باید این مسائل رو رعایت میکردم و توی یه شهر مذهبی ، کاشان ، زندگی میکردیم؛ این موضوع خیلی اهمیت داشت و ملاک خوب یا بد بودن دخترا به حجاب بود مخصوصا چادر!!!
خانواده من اصراری به حجاب کامل نداشتن و در حد تعادل از من میخواستن که رعایت کنم اما مدرسه و معلمهای احکام و خانمهای سن بالای دور و برمون همه اعتقاد به حجاب کامل داشتن و معیارشون برای خوبی و موفقیت ، حجاب بود.
خب همه اینا چندین سال ورودیهای دائمی ذهن من بودن از زمان ابتدایی تا دوران راهنمایی و دبیرستان و اوج این تعصبهای مذهبی در دوران راهنمایی من به خاطر یه سری کلاسهای احکام و صحبتهای معلمهام اتفاق افتاد و این روند ادامه پیدا کرد تا زمان دانشگاه.
دانشگاه دولتی کاشان قبول شدم ، یه دانشگاه خیلی خوب و سطح بالا و این دیدگاه تعصبی داشت برای من شدت میگرفت چون بعضی از کلاسهای عمومی ما اینجوری بود که استادها ملاک نمره دادن رو «سر کردن چادر» گذاشته بودن و دخترها به خاطر اینکه درس رو پاس بشن و نمره خوبی بگیرن فقط برای اون ساعت و کلاس چادر همراهشون بود و چادر سر میکردن تا نمره بگیرن و استاد باهاشون خوب رفتار کنه چون دیدگاه اساتید عمومی نسبت به دخترهایی که حجاب قابل قبولی نداشتند، خوب نبود و شما تصور کنید که من چه جوری تحت تاثیر این ورودیها قرار گرفته بودم.
جالب اینجاست که رشته من مترجمی ربان انگلیسی بود و برای یادگیری و پیشرفت توی کلاسهامون مداوم فیلمهای زبان اصلی میدیدیم و اینجوری از فرهنگ آمریکا بیشتر متوجه میشدم و با شرایط این کشور و مردمش آشنا میشدم.
رشته تحصیلی من خیلی بهم کمک کرد تا تعصبهای مذهبی رو حذف کنم و علاوه بر اون همکلاسیهای من که رشتهشون زبان بود تفکر و دیدگاه کاملا متفاوت و بازتر و با تعصب کمتری نسبت به دنیا داشتن؛ اینجا بود که من به تضاد خوردم چون دنیا داشت آدمهایی رو بهم نشون میداد که در عین موفق بودن و شاد بودن ، اون حجابی که از بچگی برای من تعریف کرده بودن رو نداشتن ؛ پس شک و تردید توی وجود من شکل گرفت و نزدیک به دو سال توی ذهنم درگیر این مسئله بودم که ؛
* آیا حجاب خوبه یا بد؟؟؟
* آیا حجاب توی موفقیت تاثیرگزاره یا نه؟
کم کم ارتباط من با افراد از کشورهای دیگه شکل گرفت و دوستای دیگه از کشورهای دیگه پیدا کردم و باهاشون در ارتباط بودم و موفقیتشون رو دیدم و البته که با استاد عباسمنش آشنا شدم و زندگیشون رو از نزدیک توی کشور آمریکا دیدم ؛ اینجا بود که یه سری چیزا کاملا برام واضح شد.
وقتی دیدم توی فایلهای سفر به دور آمریکا ، مردم اون حجابی که توی تصور من بود رو ندارن اما کاملا شادن و زندگی خوبی دارن و موفق هستن و البته که رفتار و برخورد و شخصیتشون رو دیدم ، فهمیدم که ملاک اصلی برای موفق شدن و انسان بودن حجاب نیست.چه بسیار آدمهایی تو دنیا هستن که حجاب ندارن و موفقان.
علاوه بر آشنایی من با استاد عباسمنش ، آشنایی من با افراد از کشورهای دیگه بی تاثیر نبود چون باهاشون حرف میزدم و اخلاق ، شخصیت و زندگی موفقشون رو میدیدم؛ فهمیدم که نهههههه اینجوری که به من گفتن نیس و همه این تفکرات اشتباه شکل گرفته.
توی کشور ایران درمورد مسائل مذهبی ، تمرکز اصلی روی حجاب گذاشته شده و این در حالیه که بقیه چیزا خیلی رعایت نمیشه.
من میدیدم که افراد موفق از کشورهای دیگه که دینشون هم اسلام نیس ، حجاب ندارن اما بقیه مسائل انسانی و درست رو رعایت میکنن. اینجا بود که فهمیدم تعصبهای مذهبی داره کار دستم میده و باید اصل رو از فرع تشخیص بدم.
عوامل مهم توی موفقیت اینه که آدم وجودش رو از حسادت، قضاوت ، شرک ، غیبت ، گلایه ،کینه و نفرت، ترس ،نگرانی ، بی ایمانی و بدخواهی پاک کنه و در عوض وجودش رو از عشق و محبت و بخشش و توحید و حال خوب پر کنه.
و من جایی زندگی میکردم که تقریبا درصد خیلی کمی از موارد بالا رعایت میشد ولی حجاب داشتن ؛ چسبیده بودن به فرع و اصل رو کاری بهش نداشتن ما هم فکر میکردیم راه درست همینه؛ این قضیه دیگه خیلی تضاد بزرگی برا من بود چرا که حجاب پوششی برای کارهای نادرست شده بود و من داشتم با این موضوع توی ذهنم کلنجار میرفتم.
در ایران به خصوص شهر ما، این تعصبها شادی رو از دخترها گرفته و چون من خودم تجربهش کردم میتونم با جرات بگم که اکثر دخترا توی دوران نوجوانی با این چالش مواجه میشن و شاید چندین سال درگیر این موضوع باشن تا نهایتا درمورد مسئله حجاب به ثبات برسن. خدا رو صدهزار مرتبه شکر که با استاد عباسمنش آشنا شدم و با تماشای این فایلها چه سفر به دور آمریکا ، زندگی در بهشت و چه فایلهای آموزشی فهمیدم که ملاک موفقیت انسانها ، درون خودشون ، انسانیت و باورها و تفکر و ارتعاششون هست نه چیزی که سالیان سال توی مغز من کاشته بودن.
نهایتا به یه جمعبندی رسیدم که برای هر موضوعی «تعادل» لازمه و درمورد حجاب هم به این نتیجه رسیدم که خیلی خوبه تعادل رو رعایت کنم؛ تا حدی که فکر میکنم لازمه و حس خوبی بهم میده رعایت کنم. و بعد با فکر کردن و درنتیجه شناخت بیشتر خودم فهمیدم :
نه میتونم حجاب کامل رو بپذیرم و نه میتونم بی حجابی صرف رو قبول کنم، سعی کردم تعادل رو در این قضیه رعایت کنم. خداروشکر به ثبات خیلی خوبی رسیدم و از این بابت بسیار خوشحالم.
🌱 موضوع دوم:
«نژاد پرستی »
من قبل از ورود به دانشگاه نسبت به این موضوع خیلی دیدگاه دقیقی نداشتم و اصلا نمیدونستم نژاد پرستی چیه؛ کاری هم به این کارا نداشتم اما وارد دانشگاه که شدم به خاطر رشته تحصیلیم، این مسائل خیلی در کلاسها مطرح میشد و من کم کم با نژاد پرستی توی کشور آمریکا و کشورهای دیگه آشنا شدم.
اولین تصور من از نژاد پرستی ، تصویر کشور آمریکا بود چون فیلمی دیدم که سفیدپوستهای آمریکا با سیاهپوستها مشکل داشتن و همیشه درحال درگیری و دعوا بودن. هیچوقت نمیتونستم این موضوع رو درک کنم که چرا با هم بد هستن و دلیلی نداره رنگ پوست باعث جدایی و درگیری بشه.
خداروشکر که این دیدگاه وجود نژادپرستی در آمریکا خیلی توی ذهنم ریشه پیدا نکرد و تفکر منفی شکل نگرفت ؛ دلیلشهم این بود که من برای کنترل ذهنم به ناخواستهها توجه نمیکردم؛ استادم هم بعد از معرفی و تماشای فیلمها کاملا تحلیل میکرد و میگفت که این نگاه برای چندین سال قبل بوده و الان خیلی کمرنگ شده و داره اصلاح میشه. دلایل خیلی خوبی هم ارائه میکردن مثل رئیس جمهوری باراک اوباما که فردی سیاهپوست بوده.
در کل موضوع نژادپرستی مثل مسئله حجاب خیلی برای من بزرگ نشد و چالش ایجاد نکرد و وقتی سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو دیدم ؛ متوجه شدم که چقدر مردم آمریکا با ایرانیها رفتار خوبی دارن و احترام میذارن. به این نتیجه رسیدم که وقتی با افراد از کشورهای دیگه انقدر خوب و محترمانه برخورد میکنن، پس حتما با خودشون هم فارغ از رنگ پوست و نژاد خوب هستن؛ دنیا هم نشونهها رو برام آورد. افرادی رو دیدم که با هم از دو نژاد متفاوت ، یکی سیاهپوست و یکی سفیدپوست ازدواج کردن و زندگی عالی و عاشقانه دارن؛ به این درک رسیدم که نژادپرستی خیلی در آمریکا مطرح نیس چون مردم دارن با نژادهای مختلف با هم ازدواج میکنن و تشکیل خانواده میدن.
خلاصه اینکه در مقایسه با بحث حجاب ، نژادپرستی خیلی برای من توی ذهنم مسئلهساز نشده بود اما حجاب درگیریهای ذهنی زیادی واسم ایجاد کرد.
تضادهای زیادی رو تجربه کردم تا درنهایت با استفاده از عقل خودم ، کتابهایی که خوندم و دورههایی که شرکت کردم به یک ثبات و نتیجه خیلی خوبی رسیدم.
🌱 موضوع سوم:
«بهشت و جهنم»
“ فقط مسلمانها میرن بهشت و انسانهای دیگه با ادیان دیگه هرچقدر هم کار خوب انجام بدن نهایتا میرن جهنم “
بلهههه اینم دیدگاه خندهدار و عجیب من که حاصل ورودیهای ذهنم از بچگی بوده.
نکته اینجاست که این دیدگاه فقط درمورد آمریکا نبود ولی چون در ایران همیشه صحبت از بدی آمریکا و مردمش بود، اولین مثالی که به ذهنم میاومد آمریکاییها بودن و همیشه با خودم میگفتم که میریم بهشت ولی اونا نمیرن.
الان بعد از گذشت چندین سال که روی خودم کار کردم، فکر کردم و از لحاظ ذهنی رشد کردم؛ فهمیدم که اصل داستان برمیگرده به «انسان بودن» نه یک دین و مذهب خاص.
این موضوع رو حتما باید بگم که خیلی خیلی توی این روند تکاملی ، صحبتهای استاد عباسمنش چه در فایلهای رایگان و چه در دورهای که خریدم، راهنمای عملی دستیابی به رویاها، به من کمک کرد تا دید بازتری نسبت به دنیا پیدا کنم ، تعصبهام رو کنار بذارم و به صلح بیشتری با خودم و مردم دنیای اطراف خودم برسم.
الان فارغ از دین و مذهب، همه آدمها رو دوست دارم و میدونم که با هر دین و نژاد و از هر کشوری که باشن میتونن موفق و شاد باشن و در نهایت هم در دنیای پس از مرگ آرامش و بهشت رو تجربه کنن.
خداروشکر میکنم که از لحاظ ذهنی رشد کردم و اینجا حضور دارم و میتونم حرفام رو به اشتراک بذارم.☺️
خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم و میدونم که این روند تکاملی همیشگی هست و همیشه زندگی میتونه بهبود پیدا کنه.
خیلی ممنووووونم از استاد عباسمنش و خانوم شایسته ، خیلی به من کمک کردین که راه زندگیم رو پیدا کنم و ازتون خیلییییی چیزا یاد گرفتم😍😇
و ممنووونم از کسایی که وقت گذاشتن و کامنت من رو خوندن.
سلام به همه ی دوستان عزیزم و استاد محترم من ۳ساله با قانون جذب و شما استاد عزیزم آشنا شدم ولی تا حالا از نتایجم و…کامنتی نزاشته بودم راستش اولش خیلی فک کردم که چه کامنتی بزارم که قشنگ و خاص باشه چون خیلی دوست دارم توی این مسابقه برنده شم و بتونم اولین قدم از دوره ۱۲قدم و بخرم ولی بعدش تصمیم گرفتم که خیلی ساده و معمولی و راحت حرفمو بزنم هرچند که مطمعنم اگه الانم نشد توی بهترین زمان ممکن خدا شرایط و برای خرید دوره برام فراهم میکنه
راستش من قبل از دیدن فایل های زندگی در بهشت تصور میکردم اگه ی ایرانی بخواد به آمریکا مهاجرت کنه اونجا برای ایرانی ها اصلا شرایط خوبی نداره امریکایی ها با ایرانی ها برخورد خوبی ندارن از لحاظ کار و زندگی و دوری از وطن و عزیزان همه اونایی که مهاجرت کردن خیلی اذیت شدن
نسبت به آمریکا باورهای خوبی داشتم ولی فک نمیکردم ی ایرانی بتونه توی ی کشور خارجی زندگیشو اونجوری که دوست داره بسازه با وجود این که حتی هم زبونم نیست با اونا
فک میکردم برای مهاجرت به آمریکا باید خیلی سختی تحمل کنی چون مردم آمریکا با ایرانی ها خیلی بد برخورد میکنن فک میکردم
اما وقتی فایل های زندگی در بهشت و دیدم واقعا افتخار کردم به این قضیه که ی ایرانی تونسته به آمریکا مهاجرت کنه و انقدر زیبا و قشنگ زندگیشو بسازه
و تونسته توی ی کشور خارجی دور از وطن و عزیزان ی کشوری که حتی هم زبون با خودش نیستن انقدر موفق باشه و با باورهای درستش حتی آدم هایی و به سمت خودش جذب کنه که همه با دل و جون دوست دارن بهش کمک کنم و محبت کنن بهش
نه تنها در مورد آمریکا و مردم اون کشور و زندگی کردن توی امریکا دیدخوبی پیدا کردم بلکه الگوی ذهنیم این شد که اگه استاد تونسته حتی اگه ی نفر فقط تونسته پس منم میتونم
و باورهای خوبی پیدا کردم وقتی دیدم شما و خانوم شایسته چقدر به جهان و محیط اطرافتون عشق میورزین یاد گرفتم به محیط اطرافم و جهان عشق بورزم و یاد گرفتم به طبیعت و زیبایی های جهان مثل ی بچه تازه به دنیا اومده نگاه کنم که همه چیز براش جالب و جذاب و کلی باورهای قشنگ دیگه وقتی روابطتون و با خانوم شایسته میدیدم که انقدر قشنگ و عالی واقعا به شما استاد عزیزم افتخار میکردم و تحسینتون میکنم و شما تنها الگوی من توی تمام زمینه های زندگیم هستین
منم قبلا تصوراتم از آمریکا خیلی جالب نبود و فکر میکردم بنیاد خانواده اونجا ضعیفه، مردم خشن و خشک هستن، همه یکسره درحال کار کردن و جون کندن هستن و هیچوقت تفریح نمیکنن
نمیدونستم بیشتر آمریکا خیلی سرسبزه
من از چندسال پیش به فکر مهاجرت بودم ولی به هر کشوری فکر میکردم بجز آمریکا 😜 حتی بین دوستامم کسی نبود که بخواد بره آمریکا همه میخواستن برن اروپا یا کانادا
بعد از آشنایی من با فایلهای شما و چندوقت بعدش با سایتتون فایلای رایگان و سفر به دور امریکا و بعدش زندگی در بهشت رو نگاه کردم و متوجه شدم آمریکا دقیقا همون کشوری بوده که من دنبالش بودم و هیچ جای دیگه پیداش نمیکردم
من مدام دنبال کشوری بودم که نژاد پرستی نداشته باشه
از نظر تکنولوژی و علم پیشرفته باشه
مردم شاد و زندهای داشته باشه
شهراش زیبا و تمیز باشن
امکانات شهری خیلی خوبی داشته باشه. مثلا خیابونا و طراحی شهرها جدید و استاندارد باشه، سیستم حمل و نقل و کنترل ترافیک خوبی داشته باشه، برندهای معروف و باکیفیت حضور داشته باشن
مردم با آرامش و خوب رانندگی کنن
آزادی و امنیت خیلی خوبی داشته باشه
زبونشون انگلیسی باشه
و…
بعد از اینکه متوجه شدم آمریکا دقیقا همچین جاییه، مثل مادری که مدتیه بچشو گم کرده و بعد پیداش میکنه، منم کشور مدنظرم رو پیدا کردم و از اون موقع به بعد هرروز چیزایی رو میبینم که بیشتر متوجه میشم آمریکا چقدر کشور فوق العاده ای هست
ایشالا به زودی زمانش فرا برسه و به این کشور زیبا و لذتبخش بیام و از زندگی بیشتر لذت ببرم ☺️
خب خب شروع میکنیم نوشتن این کامنتو با واضح ترین چیزی که توی کشور ما ، دیگر کشور ها باهاش قضاوت میشن .
دین و مذهب .
میشه گفت یکی از رفرنسهایی که اکثر ماها از کشور های دیگه داریم همین تلویزیونه .
همیشه تو تلویزیون دیدیم که اولا آمریکا یه کشور نامسلمون و کافره که همیشه به کشور هایی که مخالف اسلامن یاری میرسونه و همیشه با ایران سر جنگ داره و خب از اونجایی که من از کلاس اول که پا به مدرسه گذاشتم و خب خیلی هم حرفهای معلمام برای مهم بود و اگه یک چیز میگفتن فکر میکردم دیگه این حرف تهشه و درست ترین دیدگاهه ، همیشه حرفای معلمامونو مثل وحی منزل میدونستم و خب اکثر معلمامونم که توی چارچوب مدرسه تنها دیدگاهی که نسبت به دین و این طور چیزا داشتن یه نگاه خشک بود و این عقایدشون به همینجا بسنده نشد و تا جشن های ما تو مدرسمون پیش اومد که همیشه کلی چیز جایزه میدادن روزایی که جشن های ایرانی بر پا بود مثل ۲۲ بهمن و یکی از شعار های معروف ما همین مرگ بر آمریکا بود … تا اینکه ما بزرگ تر شدیم و با تلویزیون بیشتر آشنا شدیم و تا روشنش میکردیم توی این جشنا همیشه دیدم که کسایی که حس نفرت بیشتری دارند به این کشور ، با ایمان تر شمرده میشن .
و خب از اونجایی که همیشه تصویری که تو ذهنم ایجاد شده بود این بود که آمریکا یک کشوریه که توش همه ی آدمها بی بند و بارن و همه بی ایمانن و اصلا چشم دیدن ایرانیا رو ندارن و اصلا خوششون نمیاد از ما ایرانیا .
ولی خب گذشت و گذشت تا اینکه روزی رسید که من سریال سفر به دور آمریکا رو دیدم . اولش تعجب کردم که خدایا چطوری اینقدر مردم آمریکا با استاد رفتار خوبی دارن ؟؟
دیدم که هر وقت استاد میره توی یک فروشگاه هیچ کسی عجیب غریب نگاهشون نمیکنه و با بغل دستیش پچ پچ نمیکنه و برعکس این تصورات من اینکه هر کدوم از این افراد که با استاد مراوده داشتند همیشه کمک کردن و واقعا خودشونو نسبت به استاد مسئول دونستند و به استاد با کمال میل و با تمام وجود کمک کردن تو مسائل مختلف و هیچ نگاه نژاد پرستی نداشتن که بخوان ایرانیا رو مسخره کنن و باهاشون با خشونت رفتار کنن .
حتی یه مثال از این روابط مناسب دیدم با ایرانیا و این ، اونجایی بود که آقای چاره جو رو شناختم و دیدم که با یک خانم آمریکایی ازدواج کردن و اینجا بود که فهمیدم دیدگاه نژاد پرستانه فقط مال دیدگاه ما و پیشفرض ما از تلوزیونه.
برعکس چیزی که همیشه تو تلویزیون میدیدم ، و اون این بود که تو آمریکا سایه ی ایرانیا و مسلمونا رو با تیر میزنن و حجاب خانما رو ازشون میگیرن . ولی اینطوری نبود وقتی که دیدم توی پارک توی فروشگاه خانمای که حجاب دارن خیلی راحت زندگیشونو میکنن و کسی بهشون کاری نداره ، حتی تو ساحل هم که اکثرا لباساشون خیلی راحته ، باز هم خانمای باحجاب هیچ وقت مورد تمسخر قرار نگرفتن و یا با چشم آدم بد بهشون نگاه نکردن .
مورد دیگه درباره ی امنیته که وایییی خداااا همیشه شنیده بودم که ایران یکی از امن ترین کشورهاس و توی کشورای دیگه اصلا نمیشه رفت تو خیابون . آمریکا که دیگه حرفشم نزن .😂
همیشه تو تلویزیون دیده بودم که پلیسا سیاهپوستا رو اذیت میکردن و تو خیابوناشون همیشه مردم دارن تظاهرات میکنن و پلیس باهاشون خیلی بد رفتار میکنه و بهشون حمله میکنه و همیشه به خودم میگفتم من اصلا آمریکا نمیرم چون یکی بفهمه ایرانیم ترورم میکنن 😂.
تا اینکه دیدم نخیرم کیمیا خانوم زیادی تلویزیون میبینی .
بیا از دوربین بدون قضاوت استاد آمریکا رو ببین که چقدر پلیس حافظ مردمه و چقدر وقتی مردم تظاهرات میکنن خیابونها رو کنترل میکنه که مردم راحت تظاهرات کنن (توی زندگی در بهشت دیدم ) و حتی یه جای دیگه استاد گفتن که به دسشویی صحرایی علاقه خاصی دارن و یه پلیس مواظب ماشینشون بود تا استاد کارشون تموم بشه و انقدر پلیس با مردم رابطه ی خوبی داره و انقدر خدمت رسانی میکنه .
مورد بعدی اینه که چقدر این کشور رنگی رنگیه و چقدر مردم شادن . راستش واسم خیلی عجیب بود چون همیشه توی برنامه کودکا دیده بودم که همیشه بچه ها سرشون تو گوشیشونه و پدر مادرا اصلا با هم رابطه ی خوبی ندارن و تو خیلی از فیلما بچه ها تک والدی بودن و همیشه پدر و مادره سر کارن و اصلا با بچشون ارتباط خوبی ندارن .
تا اینکه توی زندگی در بهشت خانواده ی رایان رو دیدم که پسرررررر چقدر میشه روابط خوبی داشته باشن هم پدرو مادر با هم هم با بچه هاشون .
دیدم که نه بچه ها از پدر و مادرشون بدشون میاد نه کسی از خونشون فرار میکنه نه با پدر و مادرش بد حرف میزنه و یه رابطه ی کاملا با صلح دارن با همدیگه و کلی فان و هیجان تو بازیشونه و کلی سرگرمی دارن و با هم کلی بازیای مختلف انجام میدن و نه تنها روابطشون خراب نیست بلکه هر روز رو به بهبوده .❤💪
مورد دیگه این بود که من همیشه تو فیلمای آمریکایی میدیدم تو مدرسه هاشون همه بچه هایی رو که نمیتونن خوب حرف بزنن با وجود اینکه native هستن ، رو مسخره میکنن و اذیتشون میکنن . و همیشه با خودم میگفتم پسرررر اینا اگه یکی از یه کشور دیگه بیاد چه کارش میکنن . حتما اون بیچاره ترور شخصیتی میشه انقدر که مورد تمسخر واقع میشه .
بعدش که سریال زندگی در بهشتو دیدم ، فهمیدم که نخیر بازم کیمیا خانم تو ذهنش درباره god country ویروس پیشفرض ساخته و به چشم دیدم که استاد با وجود اینکه شاید دقیقا مثل آمریکایی با لحجه و خب به خوبی اونا رون صحبت نمیکنه ، اونا اصلا مسخره نمیکنن و برعکس چقدر سعی میکنن آسون تر حرفهاشون رو توضیح بدن و کلماتی رو که استاد متوجه نمیشدن رو توضیح میدادن . و این واقعا برام تحسین برانگیز بود .
مورد دیگه اینه که همیشه فکر میکردم آمریکا یه کشوریه که همه جاش پرررر از ساختمونه و هیچ سرسبزی نیست اونجا ، این از اونجایی نشات میگیره که من تو فیلمای آمریکایی همش ساختمون میدیدم و تا حالا جنگل و دریا و اینا تو فیلماشون ندیده بودم . ولی بعد که سفر به دور آمریکا رو دیدم فهمیدم که بازم بازم بازم تو ذهنم علف هرز کاشتم و اینجا واقعا god country هست . و دیدم که پسرررررررر همونطوری که استاد گفتن اکثر جاهایی که توی این سفرنامه دیدیم همش گل و بلبله و حدود ۵ درصدش پر از ساختمونه مثل شهر نیویورک و این شهرای سیاسیش که ما تو تلوزیون میبینیم .
قسمت مهم دیگه که همیشه تو دوران بچگی باعث تنفر من از کشور های آزاد از نظر پوشش میشد این بود که تو اون کشورا همه با یک وضعیت خراب لباس میپوشن و کل شهرا پره از آدمای نامناسب که خانواده ها رو از هم میپاشونن و همه جای این کشور همه خلافکارن و مشروب میخورن و سیگار میکشن و از هر کسی خوششون نیاد تق با یه تیر کارشو یسره میکنن 😂😂. و همیشه فکر میکردم تو کشورایی مثل امریکا ۹۹ درصدشون الکلی ان و توی شهر پره از آدمای مست که تو حال خودشون نیستن و به بقیه آسیب میرسونن .
تا اینکه دیدم آقاجان یه قسمت بیرون از شهر هست به اسم ibore city که مخصوص همین پارتیا و نوشیدن الکل و مشروبه و کلا از شهر دوره و آدمایی که تو حال خودشون نیستن اولا وسط شهر نریختن و دوما اینکه به کسی آسیب نمیزنن و اینا همش زاییده ی مغز من بود که همه چیو فیلم هندی کرده بودم تو مغزم .
مورد دیگه روابط مردم با هم بود ، همیشه فکر میکردم که مردم تو آمریکا با هم رفتار خوبی ندارن و همیشه از بقیه طلب کارن و ۲۴ ساعت سر کارن و هیچ کدوم از مردم همو نمیبینن .و اینو باز هم از توی فیلما و تلوزیون دیده بودم . تا اینکه تو زندگی در بهشت اون آقا که بازیکن تیم معروف بود رو دیدم که با وجود اینکه انقدر معروف بود میخواست از استاد و مریم جان عکس بگیره و انقدر با مهربونی رفتار کرد و باندای خفن ماشینو نشونشون داد . و البته همین قسمت ۱۷۳ که استاد رفت واسه دیدن بازی ، واییییی که خدای من چقدر این مردم friendly و فانن چقدر خونگرمن چقدر زود جوشن ، چقدر واسم تحسین بر انگیز بود که هر کسی استادو میدید به دوربین دست تکون میداد و هیچ کسی خجالت نمیکشید و ناراحت نمیشد و هر کسی شادیش رو ادامه میداد ….
سلام اسم من محمد هست و از اینکه توی مسیری قرار گرفتم که بتونم این زیبایی هارو ببینم واقعا شکرگزارم. من،خداروشکر هیچ وقت ذهنیت بدی نسبت به آمریکا نداشتم یا اگر هم بوده روی خودم کار کردم و خیلی وقت که عاشق امریکام و خیلی دوسش دارم و این دوست داشتن منو به این سایت و محتوای درونش آورد تنها جایی که واقعا میشه امریکا رو لمس کرد واقعا نمیشه این دوتا سریالو دید و عاشق امریکا،عاشق روابط بین شما و از همه مهم تر عاشق خودمون نشیم چون تا عاشق خودمون نباشیم عاشق هیچ چیز نمیشیم تمام عشق و علاقه ی که توی هر چیزی از زندگیمون هست از عشق به خودمون میاد من تقریبا ۲ ساله که با شوق دنبالکننده این سریال ها هستم بیشتر زندگی در بهشت ولی اولین باره که دیدگاهم رو مینویسم ۱دلیلش اینه که چند روزیه میخوام سطح ارتعاشم رو ببرم بالا و دوست داشتم بنویسم چون خیلی دوست دارم نوشتن رو ولی نشد تا الان که این حرفهارو دارم مینویسم و حالم خیلی خوبه نمیدونم چرا دارم اینجا این احساسات رو مینویسم ولی از انجامش لذت میبرم شاید تا الان قوانین نوشتن دیدگاه رو هم نقض کرده باشم نمیدونم چون شوق من برای نوشتن نذاشت که قوانین رو کامل بخونم ولی میخوام اینو بگم که زندگیه من بعد از اینکه قوانین جهان رو بهتر درک کردم خیلی خیلی خیلی بهتر شد از همه ی جهات،خیلی کار دارم خیلی خواسته ها دارم که هنوز بهشون نرسیدم ۱کیشون زندگی توی بهترین جای دنیاست و فکر میکنم اون مکان شاید امریکا باشه ولی نمیدونم شایدم نباشه خیلی وقتا شده از اینکه نمیرسم به خواسته هام ناراحت شدم و این انتظار حالمو بد کرده ولی فهمیدم که حال بد هیچ سودی برام نداره و منو بهتر نمیکنه منو به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسونه من خیلی خوشحالم از اینکه با شما آشنا شدم امریکارو انقدر از نزدیک دیدم و اینکه از لحاظ ذهنی چقدر به امریکا نزدیک شدم من از این نزدیک بودن خیلی لذت میبرم این شوقی که الان دارمو شاید موقع رسیدن نداشته باشم ولی خیلی وقت که مسیر زندگی برام لذت بخش شده عجله برای چیزی ندارم دیگه برای رسیدن به چیزی زور نمی زنم چون میدونم ۱شخصی ۱خدایی ۱انرژیه برتری حالا هر اسمی که داشته باشه حواسش بهم هست و منو بی قید و شرط دوست داره و همیشه این دوست داشتنش به سمته من جاریه شاید بعضی وقتا هسش نکنم ولی میدونم که مشکل از اون نیست مشکل از منه چون هر وقت از ته دلم و با احساس خالص ۱چیزی رو خواستم بهم داده و همیشه توی نزدیکترین حالت ممکن بوده ولی من حواسم نبوده نمیدونم این صحبتی که شروع کردم رو چطوری تمامکنم ولی اینو میگم به خودم که توی تمام شلوغیها و وسط تضادها همیشه ۱کسی هست که ۱جای نرم و راحت و آرامش بینظیر برامون تدارک دیده ۱کسی هست که اون چیزی که میخوایم رو داره فقط کافیه خودمون رو رها کنیم ایمان داشته باشیم که اون همیشه بهترین رو برامون میخواد همیشه همیشه همیشه.
یه موقع هایی هست که وقتی فایلی رو پخش میکنم درونم به جوش میاد یعنی کلی آگاهی همینطور میاد بالا و واقعا نمیتونم ننویسم ، دست خودم نیست
در مورد سئوال اول و دومی که خاله مریم در توضیحات این متن فایل نوشتن ،
بنده هیچ مورد خاصی نداشتم ، پیش فرض خاصی نداشتم فقط تنها موردش بحث سرسبز بودن یا همون طبیعت های امریکا بود ، اونم چون قبلا به شدت فیلم میدیدم(۵۰۰ گیگ فیلم داشتم ، فیلم و سریالی نبود که ندیدم و علاقه خاصی به فیلم های سبک وسترن داشتم و همچنانم دارم) خلاصه خب سبک اون فیلم جوری هست که تو بیابون و منطقه های بی اب و علف اون فیلما تولید میشه ، واسه همون این پیش فرض تا حدودی در ذهن من بود
ولی از روزی که تصمیم به تغییر کردم و هدایت شدم به مسیر قوانین کیهانی و با سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت رو که دیدم و همچنین سرچ هایی که خودم انجام دادم دیدم کلا قاره امریکا یکی از سرسبزترین قاره های جهانه ، یعنی شما همین الان برو تو گوگل مپ بعد قاره امریکا رو بیا که شامل امریکا و کانادا و چن تا کشور دیگه هست ، میبینی که کلا همش سبز و فقط به قول استاد یه ۵ تا ۱۰ درصدش حالت بیابونی داره یعنی پوشش گیاهیش متفاوت تر و در ادامه سرچ هایی که کردم متوجه شدم تاپ ترین نشنال پارک های جهان داخل امریکا هستش که در ادامه مینویسم برای دوستانی که علاقه مند هستند میتونن خیلی ساده برن اگر گوشیشون اندوریده برن داخل نرم افزار گوگل مپ و اسم های زیر رو سرچ کنند و شگفت زده بشند از حجم عظیمی از زیبایی و اگر با جزییات ببشتر خواستید ببنید در یوتیوب سرچ کنید فیلم هایش براتون میاد :
YELLOWSTONE NATIONAL PARK, WYOMING, MONTANA, AND IDAHO
(به این نشنال پارک در گوگل مپ تا به الان ۱۲ هزار نفر امتیاز مثبت ۴/۸ دادند به شدت زیبایه)
YOSEMITE NATIONAL PARK CALIFORNIA
GRAND CANYON NATIONAL PARK ARIZONA
YELLOWSTONE NATIONAL PARK, WYOMING, MONTANA, AND IDAHO
ZION NATIONAL PARK, UTAH
GREAT SMOKY MOUNTAINS NATIONAL PARK, NORTH CAROLINA AND TENNESSEE
(بزرگی این نشنال پارک فراتر از حد تصوره و تمامش سبز یعنی شما فقط سرسبزی رو میبینی)
البته تعدادش زیاده من فقط اونایی خودم خیلی دوسشون داشتم و نوشتم ، یعنی این امریکا تمامش سرسبزی
در مورد سئوال سوم :
یکی از تغییراتی که با دیدن این دو مستند در وجودم شکل گرفت بحث ازادی پوشش و نداشتن تعصبات چرت و پرت در مورد ازادی پوشش هست ،
بزارید قبل خودمو بگم :
بنده شخصی بود قبلا که در خونه خودمون من فقط با تیشریت یا زیرپوش نیمه استین بودم یعنی مادر من ، منو بالاتنه منه لخت ندیده بود ، دیگه شما ببین چقدر اوضاع داغون بوده 😁😁
کلا یه سری چرت و پرتایی در این مورد داشتم 😁😁
ولی همیشه این وجود من این قلب من این حالات رو دوست نداشت ،دوست داره همیشه ازاد باشه ، ولی اون تعصبات و باورهای محدود کننده نمیزاشت این قلب من اون خواستشو تجربه کنه ولی به لطف الله ام تمام اون باورهای چرت و پرت به مراتب کم شده و هر بار داره کم و کم تر میشه ،
خلاصه دیدن این دو سریال و کارکردن بر روی باورهایم منو به سمتی برد که الان بنده در ۹۹ درصد اوقات در خونمون لخت هستم یعنی فقط یه شلوارک و تمام دقیقا مثه پوشش استاد که در این دو سریال بارها دیده ایم و و اون یک درصدم برای مواقعی هست که مهمانی چیزی میاد که اونم من باهاش مسئله ای ندارم و فقط صرف احترام به عقاید و باورهای خونوادم یه سری موضوعات رو رعایت میکنم
این یه بخشش بود ، بخش دیگش این بود که به شدت از خانم ها و اقایونی که نسبت به ازادی پوشش نگرشهای مثبت و صحیحی دارند و کلا ازادی پوشش دارند به شدت لذت میبرم و خیلی دوست دارم که تجربه اش کنم این سبک زندگی رو ،
اینا رو داشته باشید تا قسمتی از تجربه داغ و جدید خودم رو در این مورد براتون بگم ، بنده چند هفته دارم هر جمعه با دوستان میرم طبیعت گردی و چیزی که من همیشه از خدای خودم بابتش سپاسگذارم وجود انسانهایی که ازادی پوشش دارند ، در این چند هفته نقطه مشترک ادمهایی که بنده در این طبیعت گردیهایم میبینم این هست که ازادی پوشش دارند مثلا تو یه موردش ما داشتیم از وسط یه رودخانه عبور میکردیم که دو طرف این رودخونه خونواده ها نشسته بودن و داشتن عشق و حال میکردن (البته حجم اب بسیار کم بود) و میدیدم خونوادهایی که مثلا یه خونواده بود با حجاب کامل داشتند (روسری و شال و چادر و ایناها) چار قدم اون ور تر یه زوجی بودند که بلوز شلوار و بدون شال و روسری باز اون ور تر به همی شکل و ادما داشتند در صلح و صفا در کنارهم از اون محیطی که درش بودن لذت میبرد یکی میرقصید یکی قلیون میکشید یکی غذا درست میکرد ، هر کسی داشت به زعم خودش لذت میبرد
و خدا شاهده ادم اصلا باورش نمیشه که مثلا اینجا ایرانه باز اونم تو شهر مشهد که میگن اولین یا سومین شهر مذهبی جهانه و این داستانا که اینقدر ازادی موشش افراد داشتند مخصوصا خانمها ، بنده به لطف خالقم همچین تجربه هایی دارم ، یعنی هر جایی که میرم افرادی هستند که ازادی پوشش دارند ، رستوران میرم همینطور ، من شغلم املاکه بازدید میرم با مشتری اونا هم همینطور ، حتی اونایی که از نظر حجاب اعتقادات متفاوتی نسبت به من دارند وقتی با بنده ارتباط برقرار میکنند حالا این ارتباطه یه وقت هست یه مشتری هست ، یه وقت هست یه دوستی آشنایی فامیلی هست ، خلاصه وقتی این ارتباط شکل میگیره به مراتب در این مورد ازادی پوشش ملایم تر رفتار میکنند یعنی خیلی ساده تر برخورد میکنند
و من همیشه آگاهانه تصدیق و تحسین میکنم (این دو کلمه خیلی کلمات قدرتمند از نظر فرکانسی هستند) افرادی رو که ازادی پوشش دارند و اگاهانه میرم تو یوتیوب کشورهای مختلف و سواحل کشورها رو میبینم و تحسین میکنم و تصدیق میکنم اون ازادی پوشش اون مکانها رو و به این شکل هست که خداوند منو به چنین تجربه هایی هدایت میکند
یه جمله میلیاردی میگم که واقعا نمیشه روش قیمت گذاشت ، یه جمله ای که خداوند از کلام استاد در یکی از قدم ها گفت اینکه :
خداوند تو رو به مسیر باورهایت هدایت میکند
درک این جمله خیلی چراغ ها رو تو ذهن روشن میکنه وقتی برای بار اول این جمله رو شنیدم و درکش کردم یه حس رهایی داشتم که بسیار شیرین بود ،گفتم پس میام برای خودم باور میسازم و خداوند منو به مسیر اون باورهایم هدایت میکند و چه تغییراتی در زندگی ام به لطف خالقم همواره داره رقم میخوره
یه نکته ی دیگه که دوست دارم بگم اینکه یکی از ویژگی های مشترک تمام افراد موفق و ثروتمتد وتاثیر گذار این هست که جستجو گر هستند ، دنبال سرچ کردن در مورد موضوعات هستند، این گفتم که بگم مثلا بسنده نکنید به این فایلهای روی سایت ، الان که خدا رو شکر کارها ساده شده شما بگبا یه سرچ داخل این بسترهای اینترنتی کلی میتونی چیز یاد بگیری و کلی باورهای قدرتمند در وجود خودت بسازی ، من خودم به همین شکل عمل میکنم و گبتم این پیشنهاد رو به دوستان بدم ،
البته اینم داشته باشید که روی اصل دارید سرچ میکنید یا فرع ؟؟ این موضوع خیلی حائز اهمیت ها ، آیا اون سرچی که داری میکنی یا کنجکاوی که میکنی ایا کمک کننده هست یا نه ؟؟ بعضی وقتا باید جلو یه سری کنجکاوی های ذهنیت رو بگیری ، این نکات طلایی هست باید بشناسی ذهنت رو بایستی بفهمی که یه سری رشته های فکری که میاد به ذهنت از باورهای محدودکننده هست یا قدرتمند و صحیح هست ؟؟
که با تمرین و تکرار ادم به شناخت صحیح و رفتار صحیح میرسید
یا یکی دیگه از تجربه هایم در مواردی که پیش فرض ذهنی من کلا دگرگون کرد این بود که من هدایت شدم به دیدن کشور اسراییل و تل آویو ، که قبلا چیزی که تو ذهن من بود که مثلا همش حالات جنگ زده و همجا تخریب شده ایناها شاید شما هم همچین پیش فرضی داشته باشید ؟
و وقتی هدایت شدم و دیدم کلا نظرم عوض شد کشور بسیار بسیار زیبا و طبیعت های واقعا دل نوازی داره و چه شهرهای زیبا چه سواحل زیبایی که یکی از نقاط گردشگری این کشور دریای جلیل که کم عمق ترین دریاچه آب شیرین روی زمین و دومین دریاچه کم عمق در جهان هست
و یه چنتا نکته جالب که بنده با دیدن این دو سریال متوجهش شدم این بود که
کُلمن ، یک برند هست نه اینایی که اب سرد توش نگه میدارند ، خیلی جالب بود
تاید ، یک برند پودر لباسشویی هست ولی تو ایران شده اسم پورد لباسشویی ، خیلی جال بود در ادامه همون پیش فرض های ذهنی
در مورد اون تکیه از صحبتایه این فایل که استاد گفتند مثلا دوستان میپرسند چرا اونجا نمیدونم ماسک و این داستانا رعایت نمیکند ،
میخوام بگم قضیه خیلی فراتر از این حرفاست ، عامل اون ماسک چه میدونم رعایت موارد دیگه نیست که ، شما ببین تمام افرادی که دچار این پندمیک شدن همشون چه میدونم ماسک و این داستانا رو رعایت میکردن ، موضوع به باورهای ادما ربط داره
این نگاه خیلی متفاوته ها
راستی استاد خیلی حال کردم و تحسینت میکنم که همیشه دنبال رشد و پیشرفت هستی ، دنبال این هستی که مولد ثروت باشی ، فارغ از نیازت میخای که مولد ثروت باشی ، این خیلی نکته قابل اهمیتی برای من ، از وقتی که من باهاتون اشنا شدم همش دنبال کار هستید ، سفر به دور امریکا ، ۱۲ قدم ، ابدیت محصولات ، زندگی در بهشت ، گفتگو با دوستان ، معرفی نامه دوره افرینش ، الانم که دارید کتاب مینویسید ، این ویژگی شخصی هست که اصل و اساس خلقت خداوند رو درک کرد ، ویژگی شخصی هست که موفقه که ثروتمند ، یه ذهن ثروتمنده که همیشه دنبال رشد و پیشرفت بیشتر هست
این جلسه در مورد مفهوم پیش فرض های ذهنی بود و تجربه دیگه ام اینکه ، یکی از پیش فرض های ذهنی که به لطف خالقم در وجود خودم ایجاد کردم و هربار دارم تقویتش میکنم ، موضوع هدایت خداوند هست ،اینم یک پیش فرض ذهنی قدرتمنده خالصه منطبق بر اصل و اساس خلقت خداونده
این یک پیش فرض ذهنی برای من هست ، میرم تو دل ناشناخته ها با پشتوانه هدایت الله ام ،با این پیش فرض که میرم خداوند هدایتم میکند ، راه ها رو برای من باز میکند ، نشانه ها رو برای من میفرستی و به من میگوید به طرق مختلف که چکاری انجام بدم و چکاری انجام ندم
همین دیشب بنده با پیش فرض ذهنیم که میرم هدایت میشوم ، برای اولین بار در عمرم ، رفتم برنج درست کردم اونم با ته دیگ زعفرونی ، خدا شاهده کیفیتش با اینکه بار اولم بود بسیار بسیار رضایت بخش بود ، تازه بدون اینکه شفته بشه این داستانا 😁
و یا چند روز پیش برای اولین بار رفتم کولرمون رو سرویس و راه اندازی کردم ،
چیزی که شاید شما بخای انجام بدی زنگمیزنی به یک برق کش یا درحالت دیگش به شخصی که فنی هست دست به آچار هست ، بهش میگی که بیاد برات انجام بده ،
ولی به لطف خالقم رفتم سرویس کردم تازه پمپش عوض کردم ، خدا شاهده که واقعا این کار برای من خیلی ساده و اسون حل شد چون به پشتوانه هدایت الله ام میرم تو دل کار ، چیزی که وقتی برای یکی دوستام تعریف کردم یه جورایی تعجب کرد ، یعنی پیش فرض ذهنی اون این کار یک پیچیده است و اون نمیتونه از پسش بر بیاد ولی برای من انصافا کار ساده ای بود
تو این مسیر از یه جایی به بعد سیستم ذهنیم رو manuel کردم ، یعنی هر چیزی که میشنوم و میبینم میام به متر قوانین کیهانی میسنجم ، تجزیه تحلیلش میکنم ، چیزی که هربار دارم تو این مهارت به لطف الله ام قوی تر میشوم ،
و هربار که دارم میرم جلو تر به این موضوع خیلی بیشتر پی میبرم که تمام باورهای محدود کننده پوچ و بی پایه و بی اساس هستند یعنی وقتی میای مثلا میری باور که چه عرض کنم ، این حقیقت رو که هر چه ثروتمند تر شوی نزد خداوند محبوب تر میشوی رو درست کنی ، منطقیش کنی بعد میبینی که بابا این حقیقت و واقعیت این جهان هست که خدا و ثروت باهم هستند و جدا نیستند و هر انچه که شنیدی و باور کردی کذب محضه ،
اون باور محدود کننده ای که استاد خیلی در موردش صحبت میکنند که اگر یک شتر با بارش از سوراخ سوزن رد شد یک ثروتمند به بهشت میرود ،
در اصل این هست که اگر یک شتر حتی بدون بارش اگر از سوراخ سوزن رد شد ، یک فقیر هم بهشت میرود
یعنی تنها راه ورود به بهشت ثروتمند شدنه ، بهشت جایگاه کسانی هست که به استقلال مالی رسیده اند ، ذهنیت ثروتمندی دارند ، یکی از ویژگی های مومنین که در قران بهش اشاره میکنه و چیزی که من درک کردم این هست که مومنین کسانی هستند که از نظر مالی رشد کردند و به استقلال مالی رسیده اند و ذهنیت ثروتمند دارند ، اصلا چون ذهنیت ثروتمندی دارند به استقلال مالی رسیدند
و بطور خیلی خلاصه وار بخام بگم چیزی که تاره به درکش رسیدم ، اینکه اگر میخواهی به استقلال مالی برسی باید در اون حوضه کاریت متخصص شوی ، دیگه الگوهاش خیلی واضح هست هر کسی که از نظر مالی رشد کرده و به استقلال مالی رسیده اون فرد در حوزه کاریش متخصص هست ، و برای اینکه متخصص شوی نیازمند چند فاکتور هست که اولیش این هست که عشق وعلاقه داشته باشی که بتونی مسیرت رو ادامه بدی و باورهای قدرتمند و صحیحی داشته باشی ،
و اینکه مسیر متخصص شدن یک مسیر ابدی هست یعنی همواره باید شما رو متخصص بودنت کار کنی
نکته بعدی که استاد در موردش اشاره ای کردند در مورد اون پل صراط و این حرفا
چیزی که بنده درکش کردم جهنم جایی هست که خدا توش نیست ، و فشارهای همیشگی ذهنی فرد داره و رنج ابدی رو تجربه میکنه و در مقابل بهشت جایی هست که خدا هست و فرد یک لذت ابدی رو تجربه میکند ، این مفهوم کلی هست که بنده درکش کردم
در مورد اون نکته که استاد گفتند مثلا یه سری افراد میگن فلان شهر این ویژگی رو داره ،
میخام بگم که قوانین چی میگن : میگه شما با توجه به مجموعه ای باورهایی که داری ، نگرش هایی که داری ، اعتقاداتی که داری
(کلا اینا مفاهیم یکی ایی هستش) ، خلاصه به مجموعه ای افکاری که داری شما با توجه به اون افکار با افراد ارتباط برقرار میکنی و اون وجهی از شخصیت اون افراد رو برانگیخته میکنی که با باورهای تو همسان باشد ،
یعنی تجربه هر شخص در زمینه روابط با توجه به باورهایی که اون فرد داره هست ،
تجربه کل زندگی من چیزی جز باورهای من نیست
اینا همون منطق هایی هست که من برای ذهنم میارم ، و برای تغییر این پیش فرض های ذهنی یا الگوهای ذهنی تنها با ابزاری به اسم منطق میتونی اون الگو یا مجموعه ای از اون الگوهای ذهنیت رو تغییر بدی
خلاصه خیلی لذت بردم واقعا به شخصه از فایلهایی که در مورد قوانین کیهانی ثحبت میشه ، خیلی لذت میبرم
و استاد اون دندون های سفیدت رو خیلی دوست دارم و تحسین میکنم اون دندون های سفیدی که داری و همچنین اون ویو دل انگیز پشت سرت رو ، خیلی زیبایه ، واقعا عااالیه
خدا یار و یاور و نگهدارتون و هدایتگرتون به زیبایی ها و زیبایی های بیشتر باشد 🌺🌺🌺❤❤❤🌺🌺🌺
سلام به استاد عزیزم و مریم جون قشنگم اول بگم که چقدر ذوق کردم که بازهم این اطمینان رو به من دادین که همه ی کامنتها رو می خونید استادجانم دیروز با همسر و دوستم که تازه اومدن تو کلاب هاوس ومن هنوز ندارم واینکه هرروز به همسرم می گم استاد نیومدن تو کلاب چون بی صبرانه منتظرم باهاتون بی واسطه حرف بزنم و از معجزه های دوازده قدم بگم من می گفتم با اینکه کلی ذوق می کنم با استاد صحبت کنم اما حتما می تونم خودمو کنترل کنم تا زیادی هیجان زده نشم بعد ازظهرش خواب دیدم اومدم تا پرادایس و قبل از دیدن شما مریم جون رو دیدم و همونجا از هیجان زدم زیر گریه وقتی پاشدم گفتم مثل اینکه اونقدرا هم کنترل هیجان آسون نیست.😁😁 کمتر از چهارماه دیگه قراره به کانادا بیایم و ازالآن برنامه ریزیم برای آمریکاست مخصوصا فلوریدا و تمپا، ازپیش فرضا بگم که چه بلایی سر اکثر ما آورده و خدارو هزاران بار شکرکه با دیدن سریال های شما کل پیش فرضهام تغییر کرد به قدری برای عادی شده که فکر می کنم برای اطرافیانم هم همینطوریه و تازه چندوقت پیش که یکی از نزدیکانم که نزدیک کنکورشه و می خواد برای ادامه تحصیل به کشورهای شرقی بره خیلی قطعی گفتم چرا گزینه امریکا رو انتخاب نمی کنی و اون خیلی مطمئن گفت مگه دیوونه ام برم اونجا با اون وضع نا امنی و … اونجا؟ جالب اینکه مادرش هم دقیقاً همین نظرو داشت و اینکه این پیشفرض ها فقط از رسانه های داخلی ایجاد شده و اونها خودشون هرگز از نزدیک امریکا نبودن خواستم قانعشون کنم ولی یاد حرف شما افتادم که نبایدبه زور نظر کسی رو عوض کرد پس چیزی نگفتم وای که چقدر کیف می کنم از دیدن اون همه آرامش، امنیت، شادی و محبتی که تو چهره تمام مردم اونجا موج می زنه چقدر زندگی رو راحت گرفتن کسی به کسی برای نوع پوشش تذکر نمی ده کسی کار نداره به کسی که برای خودش با آهنگ تو باشگاه برقصه من عاشق آزادی بی قید وشرطم آزادی که شاید با ابتدایی ترین چیزها معنی بشه استاد عزیزم خواهش می کنم خیلی زود بیاین تو کلاب تا منم بتونم با هاتون صحبت کنم عاشقتونم به امید دیدار خیلی زود
سلام استاد قشنگم🌹
خیلی درکم رشد کرد با دیدن سفر به دور امریکا،نوع دیدی که به زندگی دارین،نوع زندگی که دارین تجربه میکنین،تا قبل از اون،اون پیش فرض های ذهنی که همش هم محدود کننده هست در رابطه با نوع ارتباطات و مردم،اصلا آدم چه زندگی مزخرفی رو با اون ها زندگی میکنه
وقتی سریال رو میدیدم،درونم متحول میشد،درونم از من سوال میپرسید،جربان چیه،این ها چه طور دارن این جوری زندگی میکنن،این که شما اون جوری که دوست داری رفتار میکنی،برات هم مهم نیست بقیه چه فکری میکنن،اصلا قالبی در رفتار ها وجود نداره،در نوع دیدگاه به هر چیزی،هر کسی زندگی خودش رو داره،
این نوع دید به زندگی،این عزت نفسشون،چه قدر شما زندگی رو ساده میگیری،لذت میبری،چه قدر بهتر اصل رو درک میکنی که چیه،چه قدر میفهمی که از قانون چه طور استفاده کنی و اصل قانون چی میگه،اصل قانون اون تغییر احساسه هست و اون احساس خوب
من با دیدن آمریکا و مردم و زندگی شما خیلی بهتر حرف قرآن رو درک کردم که میگه مهم نیست اسم خودت رو وی میزاری،اگر این مشخصات در وجودت باشه و در حال عمل کردن و زندگی کردن با این ها باشی،مشخصل این چیز ها رو تجربه میکنی،حالا بهتر داشتم درک میکردم که چه طور آدم های دیگه موفق میشن بدون این که اصلا به خدا اعتقاد داشته باشن یا چیزی درمورد قانون بدونن،اون ها در درونشون به ثبات و اصلی رسیده بودن که داشتن بهش عمل میکردم و اون هم صدای قلبشون بود،همه ما صدای قلبمون رو داریم،تنها چیزی که فرق میکنه میزان وضوح و شنیدنشه به توجه مون برمیگرده و باور های بهتر و آرامش بخش های که داریم
خیلی زندگی در آمریکا من رو بیدار میکننه، آگاهم میکنه نسبت به زندگی،که چه طور زندگی کنم و چه نگاهی داشته باشم.
حالا بهتر میفهمم دلیل پیشرفت این کشور چیه
من آدم توحیدی و درستی که در ذهنم قبول داشتم رو در آدم های آمریکایی دیدم (که الآن اشک تو چشام جمع شده)
چه قدر آدم های درستی هسان،از باور های که دارن از ایمانی که دارن،اصلا چه قدر بهتر هستن نسبت به توهماتی که این جا دیدم.چه قدر ساده هستن،قوانین به ساده ترین شکل،از هر ملتی و قومیتی،اون احترام و اون آرامششون رو بگم چی،چه احساسی رو درونم ایجاد میکنه،واقعا تحسینشون میکنم.
من میخوام از تغییر زندگی و دیدگاهمان قبل و بعد از این مینوسم.که چه کرد،چه
miss understand و کج فهمی هوایی از من رو حل کرد،درمورد خانواده که بچه ذاتا خیلی هم خوب هستن،اگر من ترجمه خوبی ندارم به خاطر توجه منه،و وقتی دیدم چه توجه خوبی دارن و چه تجربه خوبی ،درونم چه قدر تغییر کرد.درمورد بدن انسان که اصلا از بچگی این احساسم بود که خوب طبیعیه این بدن هست و چرا باید این قدر مواظب باشم که این طور باشم یا این طور نباشم وقتی دیدکاهشون رو نسبت به بدن انسان دیدم،جنسیت فرقی نمیکنه،چه قدر آدم های سالمی هستن.در مورد این آزادی روابط که چه قدر شما به هم احترام میزارین و هر کسی تصمیمات خودش و زندگی خودش رو داره و در عین حال هم میشه این قدر لذت برد از زندگی و چنینی رابطه ای رو تجربه کرد،مخصوصا در رابطه با فرزندتون و نوع نگاهی که نسبت بهش دارین که هر کسی زندگی خودش رو داره و من تاثیری بر زندگی کسی ندارم و فقط تاثیر در زندگی خودم دارم و مسئول زندگی کسی هم نیستم جز خودم
در مورد ارتباط با افراد،چه قدر خودتون هستین،این روابطی که با دوستانتون دارین،چه قدر من دارم رشد میکنم،از نوع دیدگاه تون به مسائل،به زندگی
میام بهتر و دقیق تر از رشدم مینوسم
دم همتون گرم❤🌹
سلام به استاد عزیزم،خانوم شایسته مهربون و دوستان گلم
واقعا تغییراتی که در دیدگاه من به وجود اومد در مورد آمریکا از همه جهات خیلی زیاده و در بعضی جهات واقعا باورهای من به صورت بنیادین تغییر کرد و باورهای خوبی جایگزین شد بعداز دیدن سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت،
نمیدونم از کجا باید شروع کنم ،خب من در خانواده مذهبی که سیاست رو عین دیانت خودشون میدونن بزرگ شدم و اسم آمریکا از زمانی که خیلی کوچیک بودم و در راهپیمایی ها که با مادرو پدرم میرفتم شنیدم ، ولی با شعار مرگ برآمریکا…
امریکا امریکا ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکد از چنگ تو
ای ز شرار ستم شعله به عالم زده، امن و امان جهان یکسره بر هم زده
بر سر هر خرمنی، در دل هر گلشنی، آتش بیداد تو صاعقهی غم زده
ثروت انبوه تو خون دل تودههاست، کین تو بر سینهها دشنه ماتم زده
دزد جهانخوارهای دیو ستم پارهای، عقرب جرّارهای روبه مکارهای
جور و جفا در تو هست، مهر و وفا در تو نیست
زهر بلا در تو هست، شهد صفا در تو نیست
در همه دور زمان، چون تو ستم کاره نیست
عامل هر فتنه ای، صلح و صفا در تو نیست
امریکا امریکا ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکد از چنگ تو
در همه گیتی به پاست نائره جنگ تو، گوش جهان خسته از طبل بدآهنگ تو
مظهر شیطان تویی، دشمن انسان توییای همه اهریمنی، سرحد فرهنگ تو
رسم تو عصیانگری، کار تو ویرانگری
تیره شده عالم از، حیله و نیرنگ تو
دشمن هر ملتی، موجب هر ذلتی
سایهی هر وحشتی، فتنه هر امتی.…
این شکلی شنیدمش و شناختمش وباورش کردم😐،از کودکی تا دو سال پیش تمام شناخت وباور من از آمریکا و مردمش و فرهنگش و…حول همین شعارها و تعاریف بوده در قالب اخبار و فیلم و سریال وبرنامه های مستند سیاسی وفرهنگی ومذهبی….
یادمه همون دو سال پیش که تازه با برنامه های استاد آشنا شده بودم آخرین راهپیمایی رو با پسر سه سالم و مادرم رفتیم،بعد از راهپیمایی رفتیم خونه مادربزرگم ،همه ی اقوام نزدیک عمه ها و …بعد از راهپیمایی اومدن اونجا و همه از سیاست و امریکا و خاطرات انقلابو…حرف میزدن،یهو پسرم اومد وسط شروع کرد به گفتن مرگ بر ایران ،مرگ بر ایران و پرچم ایرانشم با ذوق میچرخوند😁همه جا رو سکوت فرا گرفت 😐😬و همه ی توجه و نگاه ها رفت سمت پسرم،همینجوری که همه محو این بودن که این بچه چی داره میگه،خیلی هم متعصب هستن اقوام ،پیش خودم گفتن الان بمباران میشم که این بچست تو تربیت کردی😆🤦😐پسرم با همون لحن کودکانش گفت مامان ما میگیم مرگ برآمریکا،آدمای آمریکا چطوری میگن مرگ بر ایران؟؟!!!😳😳من واقعا دهنم وا مونده بود که این بچه چی میگه یه بچه سه ساله چی فهمیده که چنین استدلالی میکنه چنین برداشت درستی داره و من تا حالا هیچ وقت از این زاویه به قضیه نگاه نکرده بودم، بی اختیار گفتم مامان جان آدمای آمریکا آدمای خوبین ما رو دوست دارن،بعدسریع ازم پرسید مرگ برآمریکا یعنی چی؟واقعا خیلی از خودم بدم اومدم که من و جامعه ی من داریم چی تو سر این بچه ها میکنیم،واقعا اونجا بود که به خودم اومدم،نمیتونستم بگم یعنی چی،جالبه که اقوام همه رفته بودن تو فکر یعنی یک کلمه حرف نزدن اون چند دقیقه،این ماجرا خیلی برای من درس داشت خیلییییی،بعضی وقتا ساعت ها در موردش فکر میکنم وبه خودم قول دادم که هرگز این شعار و این جملات و کلمات رو دیگه به زبان نیارم،حتما وقتی پسرم کمی بزرگ تر شد براش توضیح میدم که ما منظورمون ملت و مردم آمریکا نبودن.
این نگاه هرچند میگن که منظور دولت آمریکاست نه مردم آمریکا،ولی ناخودآگاه ما نگاهمون نسبت به مردم آمریکا هم مثل دولتش میشه و شده،قشنگ واکنش اطرافیان انقلابی وبه اصطلاح مذهبی رو وقتی یه اتفاقی برای آمریکایی ها می یوفته مثل سیل،زلزله ،آتش سوزی و…یا درگیری ها و …دیدم چقد خصمانست،خوشحال میشن یه جورایی که نوش جونتون حقتونه ،خدا زدتون و آه مردم مظلوم ما و سوریه و عراق و فلسطین و….گرفته شما رو ،اینجور مواقع سریع ازشون دور میشم، اون محل رو ترک میکنم ،واقعا الان انقد دیدگاهم عوض شده نسبت به مردم آمریکا و احترام قائلم براشون که واقعا حتی یک ثانیه نمیتونم تحمل کنم در محیطی باشم که حرفای نامربوط میزنن دربارشون
،من واقعا قبل از آشنایی با استاد و دیدن سفربه دور امریکا،از آمریکا وحشت داشتم از مردمش از فرهنگش،حتی از پرچمش،اگه روی لباس کسی این پرچم بود واقعا عذاب میکشیدم پیش خودم میگفتم چقد اثرات منفی نقش این پرچم روی اون فرد میزاره و جهنمی کرده خودشو،واقعا الان که دارم میگم چقد برام این طرز فکر خنده داره😁😅،باورم نمیشه یه روزایی من اینطوری فکر میکردم.
تصویری که از نظر اجتماعی و فرهنگی در ذهنم ساخته شده بود از آمریکا یک اجتماع بهم ریخته ی بی قانون که همه سلاح گرم دارن و پر ازعقده و ناراضی از وضع موجود،معتاد و دائم الخمر و بی قید و بند و غرق در فسادهای اخلاقی،پرورشگاه ها پر از بچه های حرام زاده،سیاه پوستایی که همه به اجبار دارن اونجا زندگی میکنن و همیشه در ترس به سر میبرن
و همیشه بعد از دیدن فیلمای آمریکایی ذهنم درگیر میشد که این ایرانی هایی که رفتن آمریکا ،اگه نصف شب یه مشکلی براشون پیش بیاد کاری داشته باشن چجوری میرن بیرون،فک میکردم آدم کشها تو خیابون منتظرن تا یه ایرانی بیاد بیرون تا اونو بزنن یا بکشن یا بهش تجاوز کنن😐ولی با دیدن سریال زندگی در بهشت واقعا به یه آرامشی رسیدم، احساس کردم امنیتی که استاد ازش حرف میزنه رو، واقعا حسش کردم و باورش کردم
عجیبه واقعا بعضی وقتا به عقلم شک میکنم 😅😅که آخه دختر خوب اگه آمریکایی ها این جنس مردمانی باشن که تو میگی پس این کشور رو با این عظمت و این همه پیشرفت علمی و اقتصادی و….کی داره میچرخونه ،یه مشت آدم مست معتاد فاسد بی خانمان؟؟؟؟!!!!اگه کسی اون موقع ازم این سوال رو میکرد میگفتم نخبه های کشورای جهان سوم رو گول زدن بردن واسشون کار کنن😐🤦،همون معتادای مست آدم کش ،اومدن جوانان نخبه ی ما رو گول زدن بردن!!!!!🤣🤣🤣🤣🤣خداروشکر به برکت وجود استاد و این دو سریال ارزشمند این تفکرات و باورهای پوچ من تغییر کرد 😁🙏
در مورد تربیت فرزند وبنیان خانواده هم که نگم براتون،اصلا فکرشم نمیکردم چنین جدیتی توی تربیت فرزند داشته باشن و براشون مهم باشه،فک میکردم بچه براشون مثل وسایل خونشونه که یه مدت باهاش سرگرم هستن ،تربیتشم کلا سپردن به مدرسه و معلم و جامعه،۱۸ سالگی هم پرتشون میکنن تو خیابون که تو اضافی هستی دیگه برو دنبال زندگیت،فک نمیکردم که ارتباط عاطفی محکمی بین مادر و پدر و فرزندانشون باشه اصلا و والدین متعهد هم تو آمریکا وجود داشته باشه ،ولی تو سریال زندگی در بهشت انقد ذوق کردم و لذت بردم از روابط خانواده ی ۶ نفری که از دوستان استاد بودن و مهمان بودن توی پارادایس،چقد بچه هاشون فوق العاده بودن،چه پدر آرام و مهربان وصبوری داشتن،چه مادریییییی ،مصاحبه ی مریم جان با مادر خانواده واقعا تمام ذهنیت من رو عوض کرد،خیلی عالی بود این همه تعهد و حساسیت و محبت نسبت به فرزند بی نظیر بود😍😍
در مورد نجس و پاکی و سگ وگربه ومحیط زندگیشون و…غذاهاشون و…که اصلا نمیتونم دربارش بگم که تا چه حد فاجعه بود باورهام و البته هنوزم تا حدودی دارم اون باورها رو و نتونستم خیلی تغییرش بدم و کنار بیام،ولی وقتی حساس میشم و ذهنم درگیرش میشه میگم من از مریم جون که تمیزتر نیستم😁🤭،استاد انقد روی تمیزی وانضباط مریم جون تاکید دارن و همیشه ازشون تعریف میکنن و من زندگیشونم دیدم توی این دو سریال،مطمئننا کسی که تا این حد تمیزه براش مهمه محیطی که توش میره، غذایی که میخوره وآدمایی که باهاشون معاشرت میکنه و باز توی سریال زندگی در بهشت دیدیم اون چنتا خانواده ای که تعدادشونم خیلی زیاد بود اومده بودن پارادایس چقد منظم بودن چقد تمیز بودن،وای من چقد لذت بردم وقتی میخواستن برن،آشپزخونه رو برق انداخته بودن،مادر خانواده داشت جارو میزد و همه جا رو مرتب کرده بود ،واقعا اون قسمتو که دیدم خیلی روی نگاهی که داشتم نسبت به آمریکایی ها تاثیر گذاشت،البته مثال زیاد هست هم توی سفر به دور آمریکا هم زندگی در بهشت ،اون مادر بزرگ کوچولو🥰😍 با دخترشون که استاد و مریم جون رو دعوت کردن خونشون وبراشون شیرینی خریدن و…توی سفر به دور امریکا،چقد تمیز بودن چقد مریم جون از خونشون و پاکیزه بودن و منظم بودنشون تعریف کردن ،البته آموزه های استاد خیلی موثر بود و این دو سریال مکمل خیلی خوبی برای تغییر باورهای مخرب ما بودن سرعت و کیفیت تغییر باورها رو در ما خیلی خیلی بیشتر کرد،
یه مورد دیگه که بیشتر از همه ی اینها من رو بدبین کرده بود نسبت به مردم آمریکا،این باور بود که اونا سنگ دل هستن،عاطفه ندارن،احساس ندارن،خیلی خشن و جدی و بی رحم هستن واقعا خیلی برام جالب و شگفت انگیز بود وقتی رفتار مردم رو با استاد و مریم جون میدیدم که چقد محبت دارن ،چقد با تمام وجود وقت میزارن اگه سوالی داشته باشن یا کمکی بخوان راهنمایی میکنن،بدون توقع و کاملا مشخص بود که انگار وظیفه خودشون میدونستن که کمک کنن وبراشون مهم بود که اثرگزار و مفید باشن،واقعا جز اینکه نگرش من نسبت به مردم آمریکا تغییر کرد خیلی خیلی برام آموزنده بود،آدم وقتی یه کار خوبی رو از کسی که انتظارشو نداره میبینه خیلی اثرش قوی تره و فکر آدمو درگیر میکنه،اون قسمت از سریال زندگی در بهشت که پمپ آب پارادایس خراب شده بود و یه آقای تعمیرکار اومده بود تا درستش کنه و رفتار اون آدم در اولین برخورد که خیلی خوب نبود و تغییر رفتار بعدش که چقد مهربون شده بود، برای استاد مربایی که خودش درست کرده بود رو آورده بود 😍😍😍واااااای که من چقد ذوق کردم ،چقد یه آدم میتونه مهربون باشه و دلش انقد زود نرم بشه ،واقعا همه ی آدما این روی مهربون و دوست داشتنیو دارن،ایرانی و آمریکایی و عرب وعجم و…نداره،آدما همشون عواطف انسانی دارن همشون ذره ای از وجود خدای مهربونن ،پس همشون این خصلت ها رو دارن چرا ما باید زود قضاوتشون کنیم حتی خودمونو،ما واقعا خوبیم هممون ،چرا با احتیاط و ترس باهم ارتباط میگیریم چرا به قول استاد،خودمونو نمیسپاریم به جریان،رها نمیکنیم،اول از همه و بیشتر از همه به خودم میگم که انقد حساس نباشم روی آدما ،بدبین نباشم،قرار نیست کسی به من آسیب بزنه مگر خودم با باورهام
تمام جهان سرای من است تمام مردم دنیا هم وطنان من هستن ،چقد این تفکر زیباست چقد حس امنیت به آدم میده حس رهایی حس با شکوه بودن ،وحدت ،حس شکفتن و…
یه مورد دیگه که خیلی دوست داشتم اینجا مطرحش کنم چون چشمانم رو به حقیقت باز کرد خوندن تجاربه نزدیک به مرگ افرادی بود که در امریکا و اروپا به دنیا اومده بودن وبزرگ شده بودن ،بی دین،یهودی ،مسیحی،واقعا شگفت انگیز بود،به چه آگاهی های عمیق و نابی دست پیدا کرده بودن و همشون از عشق نامشروط خداوند نسبت به خودشون میگفتن،میگفتن اینکه چه دینی داری اصلا مهم نیست مهم مذهبی بودن نیست مهم معنوی بودنه که البته خیلی خیلی مفصله توضیحاتشون وواقعا عمیق و تاثیرگزاره و مهر تایید به تمام گفته های قرآن و استاد میزنه
دیگه خیالم از بعد مرگشونم راحت شد،فرقی با ما ندارن🧐😐 از دست ما آدمای پیله ،خودمو میگم به همه چی گیر میدم😁 ،تازه شاید وضعشون خیلی بهتر ازما ایرانی ها هم باشه اون دنیا،چون تعصبات و غرور و قضاوت و بدبینی ما رو ندارن و از همه مهم تر به خداوند اعتماد دارن.
و در آخر طبیعت آمریکا که چون مستند ازش دیده بودم میدونستم که همه جور آب و هوایی داره و قاره ی زیبایی هست اما خب جزئیاتش خیلی برام روشن نبود و البته این وسعت و فراوانی رو من هیچوقت بهش توجه نکرده بودم که استاد و مریم جون خداییش همه جوره روشنمون کردن و دلمونو بردن😍😍😍😍واقعا اگه بخوام بگم یه کتاب باید بنویسم از باورها و نگاه متفاوتی که قبلا داشتم نسبت به اوضاع امریکا و تغییر ۳۶۰ درجه باورهام با دیدن سریال زندگی در بهشت و سفربه دور امریکا
راستی استاد جان بی صبرانه منتظر اومدن کتاب جدیدتون هستیم 😍😍🤩🤩🥰🥰😘😘
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز و مریم جان و همه ی دوستان
یه فلش بک میزنیم به قبل از آشنایی با این سایت و سریال هاش:
موضوع: آمریکا چیست؟
رسانه ها مدارس دانشگاه ها: آمریکا یک دشمن است، باید مرگ بر امریکا بگید باید پرچم آن را آتش بزنید باید نابود شود
دیدگاه هایی که در من بوجود آمد:
توی آمریکا ازدواج آنچنان معنا ندارد و بنیان خانواده استحکام نداره و روابط عاطفی زیادی بین فرزندان و پدرومادر وجود نداره، مثل ما اهل رفت و آمد نیستن و همسایه، همسایه رو نمیشناسه، اصلا نمیشه بهشون اعتماد کرد هرکی سرش تو زندگی خودشه، اونجا بری زندگی خیلی سخت میشه نمیشه رابطه داشته باشی و تنهایی. امنیت ندارن اسلحه آزاده و هرآن ممکنه شلیک بشه تو خیابونا، اعتراضات همیشگی مردم ناراضی و خشونت و ضرب و شتم پلیس و دولت نسبت به اونها، رکود اقتصادی شدید و آمار بالای بیکاران، سفید پوستا، سیاه پوستا رو اذیت میکنن و زندگی براشون سخته فقط بخاطر رنگ پوستشون، رابطه های آزاد و بدون تعهد، اونجا نمیشه خانم ها با حجاب کامل مثلا مقنعه باشن اگرم باشن مورد آزار و اذیت و تمسخر قرار میگیرند، مردم خشک و سرد و بی احساس دارن، یک کشور که پر از ساختمان های بلند و شلوغ که زندگی کردن در اونجا سرسام آور است و در کل آمریکا اَخ و پیفه و فقط ما خوبیم!!!!!
همه ای اینا به طبع هم از رسانه مدرسه دانشگاه و خانواده، اطرافیان بوده
بعد از دیدن سفرنامه به دور آمریکا و زندگی در بهشت:
اگه بگم ذهنیتم درمورد آمریکا ۱۸۰ درجه تغییر کرد اغراق نکردم.
هیچکس به خوبی استاد نتونست اینقدر زیبا به تصویر بکشه این کشور زیبارو، این کشور ثروتمند رو این کشور دوسداشتنی با مردم دوسداشتنی ترش رو
طوری که منی که قبلا حتی به زندگی در آمریکا فکرم نمیکردم اصلا شاید می ترسیدم ازش، الان عاشقشم و دوست دارم زندگی در این کشور رو تجربه کنم دوست دارم با مردم خونگرمش معاشرت کنم مردمی که وقتی استاد عزیز و مریم جون هروقت فیلم برداری میکنن امکان نداره دست تکون ندن و لبخند نزنن مردمی که اینقدر خونگرم هستن اینقدر با غریبه ها به زیبایی برخورد میکنن چه برسه بخان نژاد پرست باشن هر آدمی با هررنگی با هر نژادی اونجا در اوج انسان دوستی داره زندگی میکنه.
وقتی توی سریال زندگی در بهشت می دیدم استاد با همسایه هاشون در ارتباطه رفت و آمد دارن حتی تخم مرغ براشون میبره اونا عکس میگیرن میفرستن یا اونا میان خونه استاد حتی یادمه یه بار طوفان اومده بود استاد خونه نبودن همسایه ها رفته بودن درخونشون که چیزی لازم ندارن؟ اینجا میشه فهمید چقدر مردم خوش قلبی هستن.
چقدر پوشش اونجا آزاده یکی مقنعه سرشه حتی یه تار موش پیدا نیس یکی لباس آزادتر هیچکسم نگاه معنی دار به اون یکی نمیکنه، تو سفر به دور آمریکا بود که دوتا مانکن تو پارک بودن و عکس میگرفتن و چقدررررر راحت بودن کسی بخاطر پوششون براشون مزاحمت ایجاد نمیکرد این یعنی آزادی مذهبی به تمام معنا.
توی سفرهایی که استاد میرفتن چقدر خانواده ها که تشکیل شده از بچه پدر مادر حتی پیرزن پیرمردم هم باهاشون بود این ینی اونا از فضا نیومدن اوناهم مث ما خانواده کامل دارن باهم سفر میرن بهم محبت میکنن و چقدر زوج های دوستداشتنی کنار هم (و چقدر استاد با همسایه هایی که کلی بچه هم داشتن رفت و آمد داشتن)
اینکه اینهمه آدم توی پارک کنار هم بدون هیچ مسئله ای و با امنیت دارن تفریح میکنن. وقتی استاد ماه ها میرن سفر و وقتی برمیگردن همه چی سرجاشه حتی بز و گوسفندا این ینی امنیت
توی خیابونا خبری از درگیری نیس، پلیسا صف نکشیدن جلو مردوم، بلکه چقدر بامهربانی با اونا رفتار میکنن، بعد از اتمام بازی راه رو برای مردم باز میکنن تا اونها با آرامش از خیابون ها رد بشن، مردم تشنج ایجاد نمیکنن بلکه من همش درحال خوشحالی و لبخند زدن و بزن و برقص میبینمشون.
واقعا من فکر نمیکردم آمریکا اینقدر زیبا باشه و سرسبز، هروقت میبینم تو پارادایس داره بارون میاد یا قبلش بارون اومده بود آسمونم همیشه به قول مریم جون خدااااای من چقدر زیباااس، استاد توی شهرم میرن دور میزنن بازم سرسبزه، همش آب رودخانه ساحل، چقد پرنده های قشنگی کنارشون زندگی میکنن چقد موجودات دریایی قشنگ مث ستاره دریایی کنارشون تو ساحله !!!!! چقدر فراوانی زیبایی آخههههه.
از اینهمه ساختمونای قشنگ ماشین های زیبا میشه فهمید زندگی مرفه ای دارند.
از اینکه اینهمه شغل های متنوع دارن مثلا طرف با قایق تو ساحل داره به مردوم بستنی میفروشه، اینکه طرف نشسته روبرو آبشار نیاگارا، هم داره لذت میبره هم پول در میاره اینکه این کشور اینقدر موقعیت شغلی داره افراد مهاجر میان اونجا و کسب و کار راه میندازن مثل اون زن و شوهر مجارستانی اگه اشتباه نکنم، که تنور پیتزافروشی درست میکردن و میفروختن و کلی شغل دیگه …
از اینکه اینقدر به تفریحشون و لذت بردن ازش اهمیت میدن از بزن و برقص های شبانه، یا تو بازی هاشون میشه فهمید چقد مردم شاد و سرحالی دارن.
از خوش برخوردیشون میشه فهمید چقدر مردم خونگرمی هستند.
از خیابون های تمیز و براقشون میشه فهمید چقدر مردم قانونمندن و اینکه این کشور به جزیی ترین مسائل هم اهمیت میده.
از اینکه استاد و مریم جون راحت فیلم برداری میکنن و کسی بهشون نمیگه نکن نگیر، بلکه لبخند میزنن میشه فهمید مردم چقدر با خودشون در صلح هستند.
از اینهمه امکانات تفریحی که این کشور برای مردومش درنظر گرفته میشه فهمید این کشور به شادی مردمش چقدر اهمیت میده.
از اینهمه آزادی پوشش، عقاید مختلف مردم میشه فهمید این کشور مردمش رو برده نمیدونه بلکه اونا حق دارن هرجور دلشون میخاد زندگی کنن.
از برخورد کارکنان خوش برخورد تو هر زمینه ای که استاد عزیز و مریم جون به تصویر میکشیدن میشد احترام گذاشتن و وظیفه شناسی رو ازشون یاد گرفت.
نه تنها دیدم نسبت به آمریکا زیبا شد بلکه نسبت به جهان هم زیبا شد.
خدایا سپاسگزارم بابت جهان زیبایی که آفریدی.
«به نام خدا»
سللاااام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربون
و سلاااااام به همه اعضای سایت عباسمنش دات کام
۳ تا موضوع هست که میخوام درموردش صحبت کنم؛
🌱 موضوع اول:
«حجاب»
من به دختر ۲۳ سالهام و در شهر مذهبی کاشان زندگی میکنم که اصطلاحا بهش میگن «دارالمومنین».
دیدگاهی که من از بچگی نسبت به کشورهای خارجی و مخصوصا آمریکا داشتم این بود که آنها حجاب ندارند و بی بند و بار هستند هیچ چیز رو رعایت نمیکنن و از اونجایی که از بچگی توی مراسمها ، مدرسه، فامیل و آشنا و … به من گفته شده بود که حجاب یه مسئله خیلی مهم و اساسی هست و تمام کسایی که رعایت نمیکنن عذاب سختی در انتظارشونه ، همیشه دیدگاه بدی نسبت به خانمهای بدون حجاب داشتم.
خودم یه دختر ۱۰ یا ۱۱ ساله بودم و تازه به سنی رسیده بودم که باید این مسائل رو رعایت میکردم و توی یه شهر مذهبی ، کاشان ، زندگی میکردیم؛ این موضوع خیلی اهمیت داشت و ملاک خوب یا بد بودن دخترا به حجاب بود مخصوصا چادر!!!
خانواده من اصراری به حجاب کامل نداشتن و در حد تعادل از من میخواستن که رعایت کنم اما مدرسه و معلمهای احکام و خانمهای سن بالای دور و برمون همه اعتقاد به حجاب کامل داشتن و معیارشون برای خوبی و موفقیت ، حجاب بود.
خب همه اینا چندین سال ورودیهای دائمی ذهن من بودن از زمان ابتدایی تا دوران راهنمایی و دبیرستان و اوج این تعصبهای مذهبی در دوران راهنمایی من به خاطر یه سری کلاسهای احکام و صحبتهای معلمهام اتفاق افتاد و این روند ادامه پیدا کرد تا زمان دانشگاه.
دانشگاه دولتی کاشان قبول شدم ، یه دانشگاه خیلی خوب و سطح بالا و این دیدگاه تعصبی داشت برای من شدت میگرفت چون بعضی از کلاسهای عمومی ما اینجوری بود که استادها ملاک نمره دادن رو «سر کردن چادر» گذاشته بودن و دخترها به خاطر اینکه درس رو پاس بشن و نمره خوبی بگیرن فقط برای اون ساعت و کلاس چادر همراهشون بود و چادر سر میکردن تا نمره بگیرن و استاد باهاشون خوب رفتار کنه چون دیدگاه اساتید عمومی نسبت به دخترهایی که حجاب قابل قبولی نداشتند، خوب نبود و شما تصور کنید که من چه جوری تحت تاثیر این ورودیها قرار گرفته بودم.
جالب اینجاست که رشته من مترجمی ربان انگلیسی بود و برای یادگیری و پیشرفت توی کلاسهامون مداوم فیلمهای زبان اصلی میدیدیم و اینجوری از فرهنگ آمریکا بیشتر متوجه میشدم و با شرایط این کشور و مردمش آشنا میشدم.
رشته تحصیلی من خیلی بهم کمک کرد تا تعصبهای مذهبی رو حذف کنم و علاوه بر اون همکلاسیهای من که رشتهشون زبان بود تفکر و دیدگاه کاملا متفاوت و بازتر و با تعصب کمتری نسبت به دنیا داشتن؛ اینجا بود که من به تضاد خوردم چون دنیا داشت آدمهایی رو بهم نشون میداد که در عین موفق بودن و شاد بودن ، اون حجابی که از بچگی برای من تعریف کرده بودن رو نداشتن ؛ پس شک و تردید توی وجود من شکل گرفت و نزدیک به دو سال توی ذهنم درگیر این مسئله بودم که ؛
* آیا حجاب خوبه یا بد؟؟؟
* آیا حجاب توی موفقیت تاثیرگزاره یا نه؟
کم کم ارتباط من با افراد از کشورهای دیگه شکل گرفت و دوستای دیگه از کشورهای دیگه پیدا کردم و باهاشون در ارتباط بودم و موفقیتشون رو دیدم و البته که با استاد عباسمنش آشنا شدم و زندگیشون رو از نزدیک توی کشور آمریکا دیدم ؛ اینجا بود که یه سری چیزا کاملا برام واضح شد.
وقتی دیدم توی فایلهای سفر به دور آمریکا ، مردم اون حجابی که توی تصور من بود رو ندارن اما کاملا شادن و زندگی خوبی دارن و موفق هستن و البته که رفتار و برخورد و شخصیتشون رو دیدم ، فهمیدم که ملاک اصلی برای موفق شدن و انسان بودن حجاب نیست.چه بسیار آدمهایی تو دنیا هستن که حجاب ندارن و موفقان.
علاوه بر آشنایی من با استاد عباسمنش ، آشنایی من با افراد از کشورهای دیگه بی تاثیر نبود چون باهاشون حرف میزدم و اخلاق ، شخصیت و زندگی موفقشون رو میدیدم؛ فهمیدم که نهههههه اینجوری که به من گفتن نیس و همه این تفکرات اشتباه شکل گرفته.
توی کشور ایران درمورد مسائل مذهبی ، تمرکز اصلی روی حجاب گذاشته شده و این در حالیه که بقیه چیزا خیلی رعایت نمیشه.
من میدیدم که افراد موفق از کشورهای دیگه که دینشون هم اسلام نیس ، حجاب ندارن اما بقیه مسائل انسانی و درست رو رعایت میکنن. اینجا بود که فهمیدم تعصبهای مذهبی داره کار دستم میده و باید اصل رو از فرع تشخیص بدم.
عوامل مهم توی موفقیت اینه که آدم وجودش رو از حسادت، قضاوت ، شرک ، غیبت ، گلایه ،کینه و نفرت، ترس ،نگرانی ، بی ایمانی و بدخواهی پاک کنه و در عوض وجودش رو از عشق و محبت و بخشش و توحید و حال خوب پر کنه.
و من جایی زندگی میکردم که تقریبا درصد خیلی کمی از موارد بالا رعایت میشد ولی حجاب داشتن ؛ چسبیده بودن به فرع و اصل رو کاری بهش نداشتن ما هم فکر میکردیم راه درست همینه؛ این قضیه دیگه خیلی تضاد بزرگی برا من بود چرا که حجاب پوششی برای کارهای نادرست شده بود و من داشتم با این موضوع توی ذهنم کلنجار میرفتم.
در ایران به خصوص شهر ما، این تعصبها شادی رو از دخترها گرفته و چون من خودم تجربهش کردم میتونم با جرات بگم که اکثر دخترا توی دوران نوجوانی با این چالش مواجه میشن و شاید چندین سال درگیر این موضوع باشن تا نهایتا درمورد مسئله حجاب به ثبات برسن. خدا رو صدهزار مرتبه شکر که با استاد عباسمنش آشنا شدم و با تماشای این فایلها چه سفر به دور آمریکا ، زندگی در بهشت و چه فایلهای آموزشی فهمیدم که ملاک موفقیت انسانها ، درون خودشون ، انسانیت و باورها و تفکر و ارتعاششون هست نه چیزی که سالیان سال توی مغز من کاشته بودن.
نهایتا به یه جمعبندی رسیدم که برای هر موضوعی «تعادل» لازمه و درمورد حجاب هم به این نتیجه رسیدم که خیلی خوبه تعادل رو رعایت کنم؛ تا حدی که فکر میکنم لازمه و حس خوبی بهم میده رعایت کنم. و بعد با فکر کردن و درنتیجه شناخت بیشتر خودم فهمیدم :
نه میتونم حجاب کامل رو بپذیرم و نه میتونم بی حجابی صرف رو قبول کنم، سعی کردم تعادل رو در این قضیه رعایت کنم. خداروشکر به ثبات خیلی خوبی رسیدم و از این بابت بسیار خوشحالم.
🌱 موضوع دوم:
«نژاد پرستی »
من قبل از ورود به دانشگاه نسبت به این موضوع خیلی دیدگاه دقیقی نداشتم و اصلا نمیدونستم نژاد پرستی چیه؛ کاری هم به این کارا نداشتم اما وارد دانشگاه که شدم به خاطر رشته تحصیلیم، این مسائل خیلی در کلاسها مطرح میشد و من کم کم با نژاد پرستی توی کشور آمریکا و کشورهای دیگه آشنا شدم.
اولین تصور من از نژاد پرستی ، تصویر کشور آمریکا بود چون فیلمی دیدم که سفیدپوستهای آمریکا با سیاهپوستها مشکل داشتن و همیشه درحال درگیری و دعوا بودن. هیچوقت نمیتونستم این موضوع رو درک کنم که چرا با هم بد هستن و دلیلی نداره رنگ پوست باعث جدایی و درگیری بشه.
خداروشکر که این دیدگاه وجود نژادپرستی در آمریکا خیلی توی ذهنم ریشه پیدا نکرد و تفکر منفی شکل نگرفت ؛ دلیلشهم این بود که من برای کنترل ذهنم به ناخواستهها توجه نمیکردم؛ استادم هم بعد از معرفی و تماشای فیلمها کاملا تحلیل میکرد و میگفت که این نگاه برای چندین سال قبل بوده و الان خیلی کمرنگ شده و داره اصلاح میشه. دلایل خیلی خوبی هم ارائه میکردن مثل رئیس جمهوری باراک اوباما که فردی سیاهپوست بوده.
در کل موضوع نژادپرستی مثل مسئله حجاب خیلی برای من بزرگ نشد و چالش ایجاد نکرد و وقتی سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو دیدم ؛ متوجه شدم که چقدر مردم آمریکا با ایرانیها رفتار خوبی دارن و احترام میذارن. به این نتیجه رسیدم که وقتی با افراد از کشورهای دیگه انقدر خوب و محترمانه برخورد میکنن، پس حتما با خودشون هم فارغ از رنگ پوست و نژاد خوب هستن؛ دنیا هم نشونهها رو برام آورد. افرادی رو دیدم که با هم از دو نژاد متفاوت ، یکی سیاهپوست و یکی سفیدپوست ازدواج کردن و زندگی عالی و عاشقانه دارن؛ به این درک رسیدم که نژادپرستی خیلی در آمریکا مطرح نیس چون مردم دارن با نژادهای مختلف با هم ازدواج میکنن و تشکیل خانواده میدن.
خلاصه اینکه در مقایسه با بحث حجاب ، نژادپرستی خیلی برای من توی ذهنم مسئلهساز نشده بود اما حجاب درگیریهای ذهنی زیادی واسم ایجاد کرد.
تضادهای زیادی رو تجربه کردم تا درنهایت با استفاده از عقل خودم ، کتابهایی که خوندم و دورههایی که شرکت کردم به یک ثبات و نتیجه خیلی خوبی رسیدم.
🌱 موضوع سوم:
«بهشت و جهنم»
“ فقط مسلمانها میرن بهشت و انسانهای دیگه با ادیان دیگه هرچقدر هم کار خوب انجام بدن نهایتا میرن جهنم “
بلهههه اینم دیدگاه خندهدار و عجیب من که حاصل ورودیهای ذهنم از بچگی بوده.
نکته اینجاست که این دیدگاه فقط درمورد آمریکا نبود ولی چون در ایران همیشه صحبت از بدی آمریکا و مردمش بود، اولین مثالی که به ذهنم میاومد آمریکاییها بودن و همیشه با خودم میگفتم که میریم بهشت ولی اونا نمیرن.
الان بعد از گذشت چندین سال که روی خودم کار کردم، فکر کردم و از لحاظ ذهنی رشد کردم؛ فهمیدم که اصل داستان برمیگرده به «انسان بودن» نه یک دین و مذهب خاص.
این موضوع رو حتما باید بگم که خیلی خیلی توی این روند تکاملی ، صحبتهای استاد عباسمنش چه در فایلهای رایگان و چه در دورهای که خریدم، راهنمای عملی دستیابی به رویاها، به من کمک کرد تا دید بازتری نسبت به دنیا پیدا کنم ، تعصبهام رو کنار بذارم و به صلح بیشتری با خودم و مردم دنیای اطراف خودم برسم.
الان فارغ از دین و مذهب، همه آدمها رو دوست دارم و میدونم که با هر دین و نژاد و از هر کشوری که باشن میتونن موفق و شاد باشن و در نهایت هم در دنیای پس از مرگ آرامش و بهشت رو تجربه کنن.
خداروشکر میکنم که از لحاظ ذهنی رشد کردم و اینجا حضور دارم و میتونم حرفام رو به اشتراک بذارم.☺️
خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم و میدونم که این روند تکاملی همیشگی هست و همیشه زندگی میتونه بهبود پیدا کنه.
خیلی ممنووووونم از استاد عباسمنش و خانوم شایسته ، خیلی به من کمک کردین که راه زندگیم رو پیدا کنم و ازتون خیلییییی چیزا یاد گرفتم😍😇
و ممنووونم از کسایی که وقت گذاشتن و کامنت من رو خوندن.
موفق و شاااااد و ثروتمند باشین 🌹
«حانیه» 🥰
سلام و درود به شما دوست عباسمنشی ام
سلام به شما حانیه عزیز
چقدر حوشحالم که کامنتت رو خوندم و چقدر خوب سه تا موضوع ریشه دار تر در خودت رو پیدا کردی و بخوبی توضیح دادی.
و چقدر تحسین ات میکنم که دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو خریدی…بشه که منم بخرمش با هدایت الله یکتا حالا چه جوری نمیدونم خودش به موقعش میگه…
برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداند یکتا میخوام
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام به همه ی دوستان عزیزم و استاد محترم من ۳ساله با قانون جذب و شما استاد عزیزم آشنا شدم ولی تا حالا از نتایجم و…کامنتی نزاشته بودم راستش اولش خیلی فک کردم که چه کامنتی بزارم که قشنگ و خاص باشه چون خیلی دوست دارم توی این مسابقه برنده شم و بتونم اولین قدم از دوره ۱۲قدم و بخرم ولی بعدش تصمیم گرفتم که خیلی ساده و معمولی و راحت حرفمو بزنم هرچند که مطمعنم اگه الانم نشد توی بهترین زمان ممکن خدا شرایط و برای خرید دوره برام فراهم میکنه
راستش من قبل از دیدن فایل های زندگی در بهشت تصور میکردم اگه ی ایرانی بخواد به آمریکا مهاجرت کنه اونجا برای ایرانی ها اصلا شرایط خوبی نداره امریکایی ها با ایرانی ها برخورد خوبی ندارن از لحاظ کار و زندگی و دوری از وطن و عزیزان همه اونایی که مهاجرت کردن خیلی اذیت شدن
نسبت به آمریکا باورهای خوبی داشتم ولی فک نمیکردم ی ایرانی بتونه توی ی کشور خارجی زندگیشو اونجوری که دوست داره بسازه با وجود این که حتی هم زبونم نیست با اونا
فک میکردم برای مهاجرت به آمریکا باید خیلی سختی تحمل کنی چون مردم آمریکا با ایرانی ها خیلی بد برخورد میکنن فک میکردم
اما وقتی فایل های زندگی در بهشت و دیدم واقعا افتخار کردم به این قضیه که ی ایرانی تونسته به آمریکا مهاجرت کنه و انقدر زیبا و قشنگ زندگیشو بسازه
و تونسته توی ی کشور خارجی دور از وطن و عزیزان ی کشوری که حتی هم زبون با خودش نیستن انقدر موفق باشه و با باورهای درستش حتی آدم هایی و به سمت خودش جذب کنه که همه با دل و جون دوست دارن بهش کمک کنم و محبت کنن بهش
نه تنها در مورد آمریکا و مردم اون کشور و زندگی کردن توی امریکا دیدخوبی پیدا کردم بلکه الگوی ذهنیم این شد که اگه استاد تونسته حتی اگه ی نفر فقط تونسته پس منم میتونم
و باورهای خوبی پیدا کردم وقتی دیدم شما و خانوم شایسته چقدر به جهان و محیط اطرافتون عشق میورزین یاد گرفتم به محیط اطرافم و جهان عشق بورزم و یاد گرفتم به طبیعت و زیبایی های جهان مثل ی بچه تازه به دنیا اومده نگاه کنم که همه چیز براش جالب و جذاب و کلی باورهای قشنگ دیگه وقتی روابطتون و با خانوم شایسته میدیدم که انقدر قشنگ و عالی واقعا به شما استاد عزیزم افتخار میکردم و تحسینتون میکنم و شما تنها الگوی من توی تمام زمینه های زندگیم هستین
سلام به همه دوستان و استاد عزیزم ❤️
منم قبلا تصوراتم از آمریکا خیلی جالب نبود و فکر میکردم بنیاد خانواده اونجا ضعیفه، مردم خشن و خشک هستن، همه یکسره درحال کار کردن و جون کندن هستن و هیچوقت تفریح نمیکنن
نمیدونستم بیشتر آمریکا خیلی سرسبزه
من از چندسال پیش به فکر مهاجرت بودم ولی به هر کشوری فکر میکردم بجز آمریکا 😜 حتی بین دوستامم کسی نبود که بخواد بره آمریکا همه میخواستن برن اروپا یا کانادا
بعد از آشنایی من با فایلهای شما و چندوقت بعدش با سایتتون فایلای رایگان و سفر به دور امریکا و بعدش زندگی در بهشت رو نگاه کردم و متوجه شدم آمریکا دقیقا همون کشوری بوده که من دنبالش بودم و هیچ جای دیگه پیداش نمیکردم
من مدام دنبال کشوری بودم که نژاد پرستی نداشته باشه
از نظر تکنولوژی و علم پیشرفته باشه
مردم شاد و زندهای داشته باشه
شهراش زیبا و تمیز باشن
امکانات شهری خیلی خوبی داشته باشه. مثلا خیابونا و طراحی شهرها جدید و استاندارد باشه، سیستم حمل و نقل و کنترل ترافیک خوبی داشته باشه، برندهای معروف و باکیفیت حضور داشته باشن
مردم با آرامش و خوب رانندگی کنن
آزادی و امنیت خیلی خوبی داشته باشه
زبونشون انگلیسی باشه
و…
بعد از اینکه متوجه شدم آمریکا دقیقا همچین جاییه، مثل مادری که مدتیه بچشو گم کرده و بعد پیداش میکنه، منم کشور مدنظرم رو پیدا کردم و از اون موقع به بعد هرروز چیزایی رو میبینم که بیشتر متوجه میشم آمریکا چقدر کشور فوق العاده ای هست
ایشالا به زودی زمانش فرا برسه و به این کشور زیبا و لذتبخش بیام و از زندگی بیشتر لذت ببرم ☺️
خب خب شروع میکنیم نوشتن این کامنتو با واضح ترین چیزی که توی کشور ما ، دیگر کشور ها باهاش قضاوت میشن .
دین و مذهب .
میشه گفت یکی از رفرنسهایی که اکثر ماها از کشور های دیگه داریم همین تلویزیونه .
همیشه تو تلویزیون دیدیم که اولا آمریکا یه کشور نامسلمون و کافره که همیشه به کشور هایی که مخالف اسلامن یاری میرسونه و همیشه با ایران سر جنگ داره و خب از اونجایی که من از کلاس اول که پا به مدرسه گذاشتم و خب خیلی هم حرفهای معلمام برای مهم بود و اگه یک چیز میگفتن فکر میکردم دیگه این حرف تهشه و درست ترین دیدگاهه ، همیشه حرفای معلمامونو مثل وحی منزل میدونستم و خب اکثر معلمامونم که توی چارچوب مدرسه تنها دیدگاهی که نسبت به دین و این طور چیزا داشتن یه نگاه خشک بود و این عقایدشون به همینجا بسنده نشد و تا جشن های ما تو مدرسمون پیش اومد که همیشه کلی چیز جایزه میدادن روزایی که جشن های ایرانی بر پا بود مثل ۲۲ بهمن و یکی از شعار های معروف ما همین مرگ بر آمریکا بود … تا اینکه ما بزرگ تر شدیم و با تلویزیون بیشتر آشنا شدیم و تا روشنش میکردیم توی این جشنا همیشه دیدم که کسایی که حس نفرت بیشتری دارند به این کشور ، با ایمان تر شمرده میشن .
و خب از اونجایی که همیشه تصویری که تو ذهنم ایجاد شده بود این بود که آمریکا یک کشوریه که توش همه ی آدمها بی بند و بارن و همه بی ایمانن و اصلا چشم دیدن ایرانیا رو ندارن و اصلا خوششون نمیاد از ما ایرانیا .
ولی خب گذشت و گذشت تا اینکه روزی رسید که من سریال سفر به دور آمریکا رو دیدم . اولش تعجب کردم که خدایا چطوری اینقدر مردم آمریکا با استاد رفتار خوبی دارن ؟؟
دیدم که هر وقت استاد میره توی یک فروشگاه هیچ کسی عجیب غریب نگاهشون نمیکنه و با بغل دستیش پچ پچ نمیکنه و برعکس این تصورات من اینکه هر کدوم از این افراد که با استاد مراوده داشتند همیشه کمک کردن و واقعا خودشونو نسبت به استاد مسئول دونستند و به استاد با کمال میل و با تمام وجود کمک کردن تو مسائل مختلف و هیچ نگاه نژاد پرستی نداشتن که بخوان ایرانیا رو مسخره کنن و باهاشون با خشونت رفتار کنن .
حتی یه مثال از این روابط مناسب دیدم با ایرانیا و این ، اونجایی بود که آقای چاره جو رو شناختم و دیدم که با یک خانم آمریکایی ازدواج کردن و اینجا بود که فهمیدم دیدگاه نژاد پرستانه فقط مال دیدگاه ما و پیشفرض ما از تلوزیونه.
برعکس چیزی که همیشه تو تلویزیون میدیدم ، و اون این بود که تو آمریکا سایه ی ایرانیا و مسلمونا رو با تیر میزنن و حجاب خانما رو ازشون میگیرن . ولی اینطوری نبود وقتی که دیدم توی پارک توی فروشگاه خانمای که حجاب دارن خیلی راحت زندگیشونو میکنن و کسی بهشون کاری نداره ، حتی تو ساحل هم که اکثرا لباساشون خیلی راحته ، باز هم خانمای باحجاب هیچ وقت مورد تمسخر قرار نگرفتن و یا با چشم آدم بد بهشون نگاه نکردن .
مورد دیگه درباره ی امنیته که وایییی خداااا همیشه شنیده بودم که ایران یکی از امن ترین کشورهاس و توی کشورای دیگه اصلا نمیشه رفت تو خیابون . آمریکا که دیگه حرفشم نزن .😂
همیشه تو تلویزیون دیده بودم که پلیسا سیاهپوستا رو اذیت میکردن و تو خیابوناشون همیشه مردم دارن تظاهرات میکنن و پلیس باهاشون خیلی بد رفتار میکنه و بهشون حمله میکنه و همیشه به خودم میگفتم من اصلا آمریکا نمیرم چون یکی بفهمه ایرانیم ترورم میکنن 😂.
تا اینکه دیدم نخیرم کیمیا خانوم زیادی تلویزیون میبینی .
بیا از دوربین بدون قضاوت استاد آمریکا رو ببین که چقدر پلیس حافظ مردمه و چقدر وقتی مردم تظاهرات میکنن خیابونها رو کنترل میکنه که مردم راحت تظاهرات کنن (توی زندگی در بهشت دیدم ) و حتی یه جای دیگه استاد گفتن که به دسشویی صحرایی علاقه خاصی دارن و یه پلیس مواظب ماشینشون بود تا استاد کارشون تموم بشه و انقدر پلیس با مردم رابطه ی خوبی داره و انقدر خدمت رسانی میکنه .
مورد بعدی اینه که چقدر این کشور رنگی رنگیه و چقدر مردم شادن . راستش واسم خیلی عجیب بود چون همیشه توی برنامه کودکا دیده بودم که همیشه بچه ها سرشون تو گوشیشونه و پدر مادرا اصلا با هم رابطه ی خوبی ندارن و تو خیلی از فیلما بچه ها تک والدی بودن و همیشه پدر و مادره سر کارن و اصلا با بچشون ارتباط خوبی ندارن .
تا اینکه توی زندگی در بهشت خانواده ی رایان رو دیدم که پسرررررر چقدر میشه روابط خوبی داشته باشن هم پدرو مادر با هم هم با بچه هاشون .
دیدم که نه بچه ها از پدر و مادرشون بدشون میاد نه کسی از خونشون فرار میکنه نه با پدر و مادرش بد حرف میزنه و یه رابطه ی کاملا با صلح دارن با همدیگه و کلی فان و هیجان تو بازیشونه و کلی سرگرمی دارن و با هم کلی بازیای مختلف انجام میدن و نه تنها روابطشون خراب نیست بلکه هر روز رو به بهبوده .❤💪
مورد دیگه این بود که من همیشه تو فیلمای آمریکایی میدیدم تو مدرسه هاشون همه بچه هایی رو که نمیتونن خوب حرف بزنن با وجود اینکه native هستن ، رو مسخره میکنن و اذیتشون میکنن . و همیشه با خودم میگفتم پسرررر اینا اگه یکی از یه کشور دیگه بیاد چه کارش میکنن . حتما اون بیچاره ترور شخصیتی میشه انقدر که مورد تمسخر واقع میشه .
بعدش که سریال زندگی در بهشتو دیدم ، فهمیدم که نخیر بازم کیمیا خانم تو ذهنش درباره god country ویروس پیشفرض ساخته و به چشم دیدم که استاد با وجود اینکه شاید دقیقا مثل آمریکایی با لحجه و خب به خوبی اونا رون صحبت نمیکنه ، اونا اصلا مسخره نمیکنن و برعکس چقدر سعی میکنن آسون تر حرفهاشون رو توضیح بدن و کلماتی رو که استاد متوجه نمیشدن رو توضیح میدادن . و این واقعا برام تحسین برانگیز بود .
مورد دیگه اینه که همیشه فکر میکردم آمریکا یه کشوریه که همه جاش پرررر از ساختمونه و هیچ سرسبزی نیست اونجا ، این از اونجایی نشات میگیره که من تو فیلمای آمریکایی همش ساختمون میدیدم و تا حالا جنگل و دریا و اینا تو فیلماشون ندیده بودم . ولی بعد که سفر به دور آمریکا رو دیدم فهمیدم که بازم بازم بازم تو ذهنم علف هرز کاشتم و اینجا واقعا god country هست . و دیدم که پسرررررررر همونطوری که استاد گفتن اکثر جاهایی که توی این سفرنامه دیدیم همش گل و بلبله و حدود ۵ درصدش پر از ساختمونه مثل شهر نیویورک و این شهرای سیاسیش که ما تو تلوزیون میبینیم .
قسمت مهم دیگه که همیشه تو دوران بچگی باعث تنفر من از کشور های آزاد از نظر پوشش میشد این بود که تو اون کشورا همه با یک وضعیت خراب لباس میپوشن و کل شهرا پره از آدمای نامناسب که خانواده ها رو از هم میپاشونن و همه جای این کشور همه خلافکارن و مشروب میخورن و سیگار میکشن و از هر کسی خوششون نیاد تق با یه تیر کارشو یسره میکنن 😂😂. و همیشه فکر میکردم تو کشورایی مثل امریکا ۹۹ درصدشون الکلی ان و توی شهر پره از آدمای مست که تو حال خودشون نیستن و به بقیه آسیب میرسونن .
تا اینکه دیدم آقاجان یه قسمت بیرون از شهر هست به اسم ibore city که مخصوص همین پارتیا و نوشیدن الکل و مشروبه و کلا از شهر دوره و آدمایی که تو حال خودشون نیستن اولا وسط شهر نریختن و دوما اینکه به کسی آسیب نمیزنن و اینا همش زاییده ی مغز من بود که همه چیو فیلم هندی کرده بودم تو مغزم .
مورد دیگه روابط مردم با هم بود ، همیشه فکر میکردم که مردم تو آمریکا با هم رفتار خوبی ندارن و همیشه از بقیه طلب کارن و ۲۴ ساعت سر کارن و هیچ کدوم از مردم همو نمیبینن .و اینو باز هم از توی فیلما و تلوزیون دیده بودم . تا اینکه تو زندگی در بهشت اون آقا که بازیکن تیم معروف بود رو دیدم که با وجود اینکه انقدر معروف بود میخواست از استاد و مریم جان عکس بگیره و انقدر با مهربونی رفتار کرد و باندای خفن ماشینو نشونشون داد . و البته همین قسمت ۱۷۳ که استاد رفت واسه دیدن بازی ، واییییی که خدای من چقدر این مردم friendly و فانن چقدر خونگرمن چقدر زود جوشن ، چقدر واسم تحسین بر انگیز بود که هر کسی استادو میدید به دوربین دست تکون میداد و هیچ کسی خجالت نمیکشید و ناراحت نمیشد و هر کسی شادیش رو ادامه میداد ….
خالق زندگی در پناه رب حامی و هادی باشید . ❤💪
سلام اسم من محمد هست و از اینکه توی مسیری قرار گرفتم که بتونم این زیبایی هارو ببینم واقعا شکرگزارم. من،خداروشکر هیچ وقت ذهنیت بدی نسبت به آمریکا نداشتم یا اگر هم بوده روی خودم کار کردم و خیلی وقت که عاشق امریکام و خیلی دوسش دارم و این دوست داشتن منو به این سایت و محتوای درونش آورد تنها جایی که واقعا میشه امریکا رو لمس کرد واقعا نمیشه این دوتا سریالو دید و عاشق امریکا،عاشق روابط بین شما و از همه مهم تر عاشق خودمون نشیم چون تا عاشق خودمون نباشیم عاشق هیچ چیز نمیشیم تمام عشق و علاقه ی که توی هر چیزی از زندگیمون هست از عشق به خودمون میاد من تقریبا ۲ ساله که با شوق دنبالکننده این سریال ها هستم بیشتر زندگی در بهشت ولی اولین باره که دیدگاهم رو مینویسم ۱دلیلش اینه که چند روزیه میخوام سطح ارتعاشم رو ببرم بالا و دوست داشتم بنویسم چون خیلی دوست دارم نوشتن رو ولی نشد تا الان که این حرفهارو دارم مینویسم و حالم خیلی خوبه نمیدونم چرا دارم اینجا این احساسات رو مینویسم ولی از انجامش لذت میبرم شاید تا الان قوانین نوشتن دیدگاه رو هم نقض کرده باشم نمیدونم چون شوق من برای نوشتن نذاشت که قوانین رو کامل بخونم ولی میخوام اینو بگم که زندگیه من بعد از اینکه قوانین جهان رو بهتر درک کردم خیلی خیلی خیلی بهتر شد از همه ی جهات،خیلی کار دارم خیلی خواسته ها دارم که هنوز بهشون نرسیدم ۱کیشون زندگی توی بهترین جای دنیاست و فکر میکنم اون مکان شاید امریکا باشه ولی نمیدونم شایدم نباشه خیلی وقتا شده از اینکه نمیرسم به خواسته هام ناراحت شدم و این انتظار حالمو بد کرده ولی فهمیدم که حال بد هیچ سودی برام نداره و منو بهتر نمیکنه منو به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسونه من خیلی خوشحالم از اینکه با شما آشنا شدم امریکارو انقدر از نزدیک دیدم و اینکه از لحاظ ذهنی چقدر به امریکا نزدیک شدم من از این نزدیک بودن خیلی لذت میبرم این شوقی که الان دارمو شاید موقع رسیدن نداشته باشم ولی خیلی وقت که مسیر زندگی برام لذت بخش شده عجله برای چیزی ندارم دیگه برای رسیدن به چیزی زور نمی زنم چون میدونم ۱شخصی ۱خدایی ۱انرژیه برتری حالا هر اسمی که داشته باشه حواسش بهم هست و منو بی قید و شرط دوست داره و همیشه این دوست داشتنش به سمته من جاریه شاید بعضی وقتا هسش نکنم ولی میدونم که مشکل از اون نیست مشکل از منه چون هر وقت از ته دلم و با احساس خالص ۱چیزی رو خواستم بهم داده و همیشه توی نزدیکترین حالت ممکن بوده ولی من حواسم نبوده نمیدونم این صحبتی که شروع کردم رو چطوری تمامکنم ولی اینو میگم به خودم که توی تمام شلوغیها و وسط تضادها همیشه ۱کسی هست که ۱جای نرم و راحت و آرامش بینظیر برامون تدارک دیده ۱کسی هست که اون چیزی که میخوایم رو داره فقط کافیه خودمون رو رها کنیم ایمان داشته باشیم که اون همیشه بهترین رو برامون میخواد همیشه همیشه همیشه.
سلام به دوستان عزیزم
یه موقع هایی هست که وقتی فایلی رو پخش میکنم درونم به جوش میاد یعنی کلی آگاهی همینطور میاد بالا و واقعا نمیتونم ننویسم ، دست خودم نیست
در مورد سئوال اول و دومی که خاله مریم در توضیحات این متن فایل نوشتن ،
بنده هیچ مورد خاصی نداشتم ، پیش فرض خاصی نداشتم فقط تنها موردش بحث سرسبز بودن یا همون طبیعت های امریکا بود ، اونم چون قبلا به شدت فیلم میدیدم(۵۰۰ گیگ فیلم داشتم ، فیلم و سریالی نبود که ندیدم و علاقه خاصی به فیلم های سبک وسترن داشتم و همچنانم دارم) خلاصه خب سبک اون فیلم جوری هست که تو بیابون و منطقه های بی اب و علف اون فیلما تولید میشه ، واسه همون این پیش فرض تا حدودی در ذهن من بود
ولی از روزی که تصمیم به تغییر کردم و هدایت شدم به مسیر قوانین کیهانی و با سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت رو که دیدم و همچنین سرچ هایی که خودم انجام دادم دیدم کلا قاره امریکا یکی از سرسبزترین قاره های جهانه ، یعنی شما همین الان برو تو گوگل مپ بعد قاره امریکا رو بیا که شامل امریکا و کانادا و چن تا کشور دیگه هست ، میبینی که کلا همش سبز و فقط به قول استاد یه ۵ تا ۱۰ درصدش حالت بیابونی داره یعنی پوشش گیاهیش متفاوت تر و در ادامه سرچ هایی که کردم متوجه شدم تاپ ترین نشنال پارک های جهان داخل امریکا هستش که در ادامه مینویسم برای دوستانی که علاقه مند هستند میتونن خیلی ساده برن اگر گوشیشون اندوریده برن داخل نرم افزار گوگل مپ و اسم های زیر رو سرچ کنند و شگفت زده بشند از حجم عظیمی از زیبایی و اگر با جزییات ببشتر خواستید ببنید در یوتیوب سرچ کنید فیلم هایش براتون میاد :
YELLOWSTONE NATIONAL PARK, WYOMING, MONTANA, AND IDAHO
(به این نشنال پارک در گوگل مپ تا به الان ۱۲ هزار نفر امتیاز مثبت ۴/۸ دادند به شدت زیبایه)
YOSEMITE NATIONAL PARK CALIFORNIA
GRAND CANYON NATIONAL PARK ARIZONA
YELLOWSTONE NATIONAL PARK, WYOMING, MONTANA, AND IDAHO
ZION NATIONAL PARK, UTAH
GREAT SMOKY MOUNTAINS NATIONAL PARK, NORTH CAROLINA AND TENNESSEE
(بزرگی این نشنال پارک فراتر از حد تصوره و تمامش سبز یعنی شما فقط سرسبزی رو میبینی)
البته تعدادش زیاده من فقط اونایی خودم خیلی دوسشون داشتم و نوشتم ، یعنی این امریکا تمامش سرسبزی
در مورد سئوال سوم :
یکی از تغییراتی که با دیدن این دو مستند در وجودم شکل گرفت بحث ازادی پوشش و نداشتن تعصبات چرت و پرت در مورد ازادی پوشش هست ،
بزارید قبل خودمو بگم :
بنده شخصی بود قبلا که در خونه خودمون من فقط با تیشریت یا زیرپوش نیمه استین بودم یعنی مادر من ، منو بالاتنه منه لخت ندیده بود ، دیگه شما ببین چقدر اوضاع داغون بوده 😁😁
کلا یه سری چرت و پرتایی در این مورد داشتم 😁😁
ولی همیشه این وجود من این قلب من این حالات رو دوست نداشت ،دوست داره همیشه ازاد باشه ، ولی اون تعصبات و باورهای محدود کننده نمیزاشت این قلب من اون خواستشو تجربه کنه ولی به لطف الله ام تمام اون باورهای چرت و پرت به مراتب کم شده و هر بار داره کم و کم تر میشه ،
خلاصه دیدن این دو سریال و کارکردن بر روی باورهایم منو به سمتی برد که الان بنده در ۹۹ درصد اوقات در خونمون لخت هستم یعنی فقط یه شلوارک و تمام دقیقا مثه پوشش استاد که در این دو سریال بارها دیده ایم و و اون یک درصدم برای مواقعی هست که مهمانی چیزی میاد که اونم من باهاش مسئله ای ندارم و فقط صرف احترام به عقاید و باورهای خونوادم یه سری موضوعات رو رعایت میکنم
این یه بخشش بود ، بخش دیگش این بود که به شدت از خانم ها و اقایونی که نسبت به ازادی پوشش نگرشهای مثبت و صحیحی دارند و کلا ازادی پوشش دارند به شدت لذت میبرم و خیلی دوست دارم که تجربه اش کنم این سبک زندگی رو ،
اینا رو داشته باشید تا قسمتی از تجربه داغ و جدید خودم رو در این مورد براتون بگم ، بنده چند هفته دارم هر جمعه با دوستان میرم طبیعت گردی و چیزی که من همیشه از خدای خودم بابتش سپاسگذارم وجود انسانهایی که ازادی پوشش دارند ، در این چند هفته نقطه مشترک ادمهایی که بنده در این طبیعت گردیهایم میبینم این هست که ازادی پوشش دارند مثلا تو یه موردش ما داشتیم از وسط یه رودخانه عبور میکردیم که دو طرف این رودخونه خونواده ها نشسته بودن و داشتن عشق و حال میکردن (البته حجم اب بسیار کم بود) و میدیدم خونوادهایی که مثلا یه خونواده بود با حجاب کامل داشتند (روسری و شال و چادر و ایناها) چار قدم اون ور تر یه زوجی بودند که بلوز شلوار و بدون شال و روسری باز اون ور تر به همی شکل و ادما داشتند در صلح و صفا در کنارهم از اون محیطی که درش بودن لذت میبرد یکی میرقصید یکی قلیون میکشید یکی غذا درست میکرد ، هر کسی داشت به زعم خودش لذت میبرد
و خدا شاهده ادم اصلا باورش نمیشه که مثلا اینجا ایرانه باز اونم تو شهر مشهد که میگن اولین یا سومین شهر مذهبی جهانه و این داستانا که اینقدر ازادی موشش افراد داشتند مخصوصا خانمها ، بنده به لطف خالقم همچین تجربه هایی دارم ، یعنی هر جایی که میرم افرادی هستند که ازادی پوشش دارند ، رستوران میرم همینطور ، من شغلم املاکه بازدید میرم با مشتری اونا هم همینطور ، حتی اونایی که از نظر حجاب اعتقادات متفاوتی نسبت به من دارند وقتی با بنده ارتباط برقرار میکنند حالا این ارتباطه یه وقت هست یه مشتری هست ، یه وقت هست یه دوستی آشنایی فامیلی هست ، خلاصه وقتی این ارتباط شکل میگیره به مراتب در این مورد ازادی پوشش ملایم تر رفتار میکنند یعنی خیلی ساده تر برخورد میکنند
و من همیشه آگاهانه تصدیق و تحسین میکنم (این دو کلمه خیلی کلمات قدرتمند از نظر فرکانسی هستند) افرادی رو که ازادی پوشش دارند و اگاهانه میرم تو یوتیوب کشورهای مختلف و سواحل کشورها رو میبینم و تحسین میکنم و تصدیق میکنم اون ازادی پوشش اون مکانها رو و به این شکل هست که خداوند منو به چنین تجربه هایی هدایت میکند
یه جمله میلیاردی میگم که واقعا نمیشه روش قیمت گذاشت ، یه جمله ای که خداوند از کلام استاد در یکی از قدم ها گفت اینکه :
خداوند تو رو به مسیر باورهایت هدایت میکند
درک این جمله خیلی چراغ ها رو تو ذهن روشن میکنه وقتی برای بار اول این جمله رو شنیدم و درکش کردم یه حس رهایی داشتم که بسیار شیرین بود ،گفتم پس میام برای خودم باور میسازم و خداوند منو به مسیر اون باورهایم هدایت میکند و چه تغییراتی در زندگی ام به لطف خالقم همواره داره رقم میخوره
یه نکته ی دیگه که دوست دارم بگم اینکه یکی از ویژگی های مشترک تمام افراد موفق و ثروتمتد وتاثیر گذار این هست که جستجو گر هستند ، دنبال سرچ کردن در مورد موضوعات هستند، این گفتم که بگم مثلا بسنده نکنید به این فایلهای روی سایت ، الان که خدا رو شکر کارها ساده شده شما بگبا یه سرچ داخل این بسترهای اینترنتی کلی میتونی چیز یاد بگیری و کلی باورهای قدرتمند در وجود خودت بسازی ، من خودم به همین شکل عمل میکنم و گبتم این پیشنهاد رو به دوستان بدم ،
البته اینم داشته باشید که روی اصل دارید سرچ میکنید یا فرع ؟؟ این موضوع خیلی حائز اهمیت ها ، آیا اون سرچی که داری میکنی یا کنجکاوی که میکنی ایا کمک کننده هست یا نه ؟؟ بعضی وقتا باید جلو یه سری کنجکاوی های ذهنیت رو بگیری ، این نکات طلایی هست باید بشناسی ذهنت رو بایستی بفهمی که یه سری رشته های فکری که میاد به ذهنت از باورهای محدودکننده هست یا قدرتمند و صحیح هست ؟؟
که با تمرین و تکرار ادم به شناخت صحیح و رفتار صحیح میرسید
یا یکی دیگه از تجربه هایم در مواردی که پیش فرض ذهنی من کلا دگرگون کرد این بود که من هدایت شدم به دیدن کشور اسراییل و تل آویو ، که قبلا چیزی که تو ذهن من بود که مثلا همش حالات جنگ زده و همجا تخریب شده ایناها شاید شما هم همچین پیش فرضی داشته باشید ؟
و وقتی هدایت شدم و دیدم کلا نظرم عوض شد کشور بسیار بسیار زیبا و طبیعت های واقعا دل نوازی داره و چه شهرهای زیبا چه سواحل زیبایی که یکی از نقاط گردشگری این کشور دریای جلیل که کم عمق ترین دریاچه آب شیرین روی زمین و دومین دریاچه کم عمق در جهان هست
و یه چنتا نکته جالب که بنده با دیدن این دو سریال متوجهش شدم این بود که
کُلمن ، یک برند هست نه اینایی که اب سرد توش نگه میدارند ، خیلی جالب بود
تاید ، یک برند پودر لباسشویی هست ولی تو ایران شده اسم پورد لباسشویی ، خیلی جال بود در ادامه همون پیش فرض های ذهنی
در مورد اون تکیه از صحبتایه این فایل که استاد گفتند مثلا دوستان میپرسند چرا اونجا نمیدونم ماسک و این داستانا رعایت نمیکند ،
میخوام بگم قضیه خیلی فراتر از این حرفاست ، عامل اون ماسک چه میدونم رعایت موارد دیگه نیست که ، شما ببین تمام افرادی که دچار این پندمیک شدن همشون چه میدونم ماسک و این داستانا رو رعایت میکردن ، موضوع به باورهای ادما ربط داره
این نگاه خیلی متفاوته ها
راستی استاد خیلی حال کردم و تحسینت میکنم که همیشه دنبال رشد و پیشرفت هستی ، دنبال این هستی که مولد ثروت باشی ، فارغ از نیازت میخای که مولد ثروت باشی ، این خیلی نکته قابل اهمیتی برای من ، از وقتی که من باهاتون اشنا شدم همش دنبال کار هستید ، سفر به دور امریکا ، ۱۲ قدم ، ابدیت محصولات ، زندگی در بهشت ، گفتگو با دوستان ، معرفی نامه دوره افرینش ، الانم که دارید کتاب مینویسید ، این ویژگی شخصی هست که اصل و اساس خلقت خداوند رو درک کرد ، ویژگی شخصی هست که موفقه که ثروتمند ، یه ذهن ثروتمنده که همیشه دنبال رشد و پیشرفت بیشتر هست
این جلسه در مورد مفهوم پیش فرض های ذهنی بود و تجربه دیگه ام اینکه ، یکی از پیش فرض های ذهنی که به لطف خالقم در وجود خودم ایجاد کردم و هربار دارم تقویتش میکنم ، موضوع هدایت خداوند هست ،اینم یک پیش فرض ذهنی قدرتمنده خالصه منطبق بر اصل و اساس خلقت خداونده
این یک پیش فرض ذهنی برای من هست ، میرم تو دل ناشناخته ها با پشتوانه هدایت الله ام ،با این پیش فرض که میرم خداوند هدایتم میکند ، راه ها رو برای من باز میکند ، نشانه ها رو برای من میفرستی و به من میگوید به طرق مختلف که چکاری انجام بدم و چکاری انجام ندم
همین دیشب بنده با پیش فرض ذهنیم که میرم هدایت میشوم ، برای اولین بار در عمرم ، رفتم برنج درست کردم اونم با ته دیگ زعفرونی ، خدا شاهده کیفیتش با اینکه بار اولم بود بسیار بسیار رضایت بخش بود ، تازه بدون اینکه شفته بشه این داستانا 😁
و یا چند روز پیش برای اولین بار رفتم کولرمون رو سرویس و راه اندازی کردم ،
چیزی که شاید شما بخای انجام بدی زنگمیزنی به یک برق کش یا درحالت دیگش به شخصی که فنی هست دست به آچار هست ، بهش میگی که بیاد برات انجام بده ،
ولی به لطف خالقم رفتم سرویس کردم تازه پمپش عوض کردم ، خدا شاهده که واقعا این کار برای من خیلی ساده و اسون حل شد چون به پشتوانه هدایت الله ام میرم تو دل کار ، چیزی که وقتی برای یکی دوستام تعریف کردم یه جورایی تعجب کرد ، یعنی پیش فرض ذهنی اون این کار یک پیچیده است و اون نمیتونه از پسش بر بیاد ولی برای من انصافا کار ساده ای بود
تو این مسیر از یه جایی به بعد سیستم ذهنیم رو manuel کردم ، یعنی هر چیزی که میشنوم و میبینم میام به متر قوانین کیهانی میسنجم ، تجزیه تحلیلش میکنم ، چیزی که هربار دارم تو این مهارت به لطف الله ام قوی تر میشوم ،
و هربار که دارم میرم جلو تر به این موضوع خیلی بیشتر پی میبرم که تمام باورهای محدود کننده پوچ و بی پایه و بی اساس هستند یعنی وقتی میای مثلا میری باور که چه عرض کنم ، این حقیقت رو که هر چه ثروتمند تر شوی نزد خداوند محبوب تر میشوی رو درست کنی ، منطقیش کنی بعد میبینی که بابا این حقیقت و واقعیت این جهان هست که خدا و ثروت باهم هستند و جدا نیستند و هر انچه که شنیدی و باور کردی کذب محضه ،
اون باور محدود کننده ای که استاد خیلی در موردش صحبت میکنند که اگر یک شتر با بارش از سوراخ سوزن رد شد یک ثروتمند به بهشت میرود ،
در اصل این هست که اگر یک شتر حتی بدون بارش اگر از سوراخ سوزن رد شد ، یک فقیر هم بهشت میرود
یعنی تنها راه ورود به بهشت ثروتمند شدنه ، بهشت جایگاه کسانی هست که به استقلال مالی رسیده اند ، ذهنیت ثروتمندی دارند ، یکی از ویژگی های مومنین که در قران بهش اشاره میکنه و چیزی که من درک کردم این هست که مومنین کسانی هستند که از نظر مالی رشد کردند و به استقلال مالی رسیده اند و ذهنیت ثروتمند دارند ، اصلا چون ذهنیت ثروتمندی دارند به استقلال مالی رسیدند
و بطور خیلی خلاصه وار بخام بگم چیزی که تاره به درکش رسیدم ، اینکه اگر میخواهی به استقلال مالی برسی باید در اون حوضه کاریت متخصص شوی ، دیگه الگوهاش خیلی واضح هست هر کسی که از نظر مالی رشد کرده و به استقلال مالی رسیده اون فرد در حوزه کاریش متخصص هست ، و برای اینکه متخصص شوی نیازمند چند فاکتور هست که اولیش این هست که عشق وعلاقه داشته باشی که بتونی مسیرت رو ادامه بدی و باورهای قدرتمند و صحیحی داشته باشی ،
و اینکه مسیر متخصص شدن یک مسیر ابدی هست یعنی همواره باید شما رو متخصص بودنت کار کنی
نکته بعدی که استاد در موردش اشاره ای کردند در مورد اون پل صراط و این حرفا
چیزی که بنده درکش کردم جهنم جایی هست که خدا توش نیست ، و فشارهای همیشگی ذهنی فرد داره و رنج ابدی رو تجربه میکنه و در مقابل بهشت جایی هست که خدا هست و فرد یک لذت ابدی رو تجربه میکند ، این مفهوم کلی هست که بنده درکش کردم
در مورد اون نکته که استاد گفتند مثلا یه سری افراد میگن فلان شهر این ویژگی رو داره ،
میخام بگم که قوانین چی میگن : میگه شما با توجه به مجموعه ای باورهایی که داری ، نگرش هایی که داری ، اعتقاداتی که داری
(کلا اینا مفاهیم یکی ایی هستش) ، خلاصه به مجموعه ای افکاری که داری شما با توجه به اون افکار با افراد ارتباط برقرار میکنی و اون وجهی از شخصیت اون افراد رو برانگیخته میکنی که با باورهای تو همسان باشد ،
یعنی تجربه هر شخص در زمینه روابط با توجه به باورهایی که اون فرد داره هست ،
تجربه کل زندگی من چیزی جز باورهای من نیست
اینا همون منطق هایی هست که من برای ذهنم میارم ، و برای تغییر این پیش فرض های ذهنی یا الگوهای ذهنی تنها با ابزاری به اسم منطق میتونی اون الگو یا مجموعه ای از اون الگوهای ذهنیت رو تغییر بدی
خلاصه خیلی لذت بردم واقعا به شخصه از فایلهایی که در مورد قوانین کیهانی ثحبت میشه ، خیلی لذت میبرم
و استاد اون دندون های سفیدت رو خیلی دوست دارم و تحسین میکنم اون دندون های سفیدی که داری و همچنین اون ویو دل انگیز پشت سرت رو ، خیلی زیبایه ، واقعا عااالیه
خدا یار و یاور و نگهدارتون و هدایتگرتون به زیبایی ها و زیبایی های بیشتر باشد 🌺🌺🌺❤❤❤🌺🌺🌺
سلام آقا یونس عزیز و دوست داشتنی
آقا شما کجا بودی ؟! 🙄
چرا من تا الان ندیده بودمت ؟! 🤔
کامنت های پر محتوا و قشنگت رو نخونده بودم!!!
خیلی از خوندن باور های قشنگی که داری لذت بردم
خیلی خیلی ازت سپاسگزارم به خاطر ایده ها و راهنماییت هات
به خاطر مکان های زیبایی ک معرفی کردی هم سپاسگزارم🙏🌷
به خاطر اینکه اینقدددددر شیرین صحبت و می کنی و با خودت در صلحی ازت سپاسگزارم ✍🙏😉
اصلا من اولش دیدم با کلمه خاله مریم شروع کردی
گفتم اععع چقدر این آدمه راحته خودشو دوس داره چیزی که تو قلبشه به قلم کشیده✍😅
رفتم تو پروفایلات چهره زیباتم دیدم
داستان قشنگ هدایتت هم خوندم😉🌷
خلاصه اینکه خیلی از خوندن دیدگاهت باورهات و توانمندی هات الگو برداری کردم و لذت بردم🌷🌷🌷
امیدوارم هر جا که هستی شاد و پیروز و موفق باشی 💐💐💐
سلام به استاد عزیزم و مریم جون قشنگم اول بگم که چقدر ذوق کردم که بازهم این اطمینان رو به من دادین که همه ی کامنتها رو می خونید استادجانم دیروز با همسر و دوستم که تازه اومدن تو کلاب هاوس ومن هنوز ندارم واینکه هرروز به همسرم می گم استاد نیومدن تو کلاب چون بی صبرانه منتظرم باهاتون بی واسطه حرف بزنم و از معجزه های دوازده قدم بگم من می گفتم با اینکه کلی ذوق می کنم با استاد صحبت کنم اما حتما می تونم خودمو کنترل کنم تا زیادی هیجان زده نشم بعد ازظهرش خواب دیدم اومدم تا پرادایس و قبل از دیدن شما مریم جون رو دیدم و همونجا از هیجان زدم زیر گریه وقتی پاشدم گفتم مثل اینکه اونقدرا هم کنترل هیجان آسون نیست.😁😁 کمتر از چهارماه دیگه قراره به کانادا بیایم و ازالآن برنامه ریزیم برای آمریکاست مخصوصا فلوریدا و تمپا، ازپیش فرضا بگم که چه بلایی سر اکثر ما آورده و خدارو هزاران بار شکرکه با دیدن سریال های شما کل پیش فرضهام تغییر کرد به قدری برای عادی شده که فکر می کنم برای اطرافیانم هم همینطوریه و تازه چندوقت پیش که یکی از نزدیکانم که نزدیک کنکورشه و می خواد برای ادامه تحصیل به کشورهای شرقی بره خیلی قطعی گفتم چرا گزینه امریکا رو انتخاب نمی کنی و اون خیلی مطمئن گفت مگه دیوونه ام برم اونجا با اون وضع نا امنی و … اونجا؟ جالب اینکه مادرش هم دقیقاً همین نظرو داشت و اینکه این پیشفرض ها فقط از رسانه های داخلی ایجاد شده و اونها خودشون هرگز از نزدیک امریکا نبودن خواستم قانعشون کنم ولی یاد حرف شما افتادم که نبایدبه زور نظر کسی رو عوض کرد پس چیزی نگفتم وای که چقدر کیف می کنم از دیدن اون همه آرامش، امنیت، شادی و محبتی که تو چهره تمام مردم اونجا موج می زنه چقدر زندگی رو راحت گرفتن کسی به کسی برای نوع پوشش تذکر نمی ده کسی کار نداره به کسی که برای خودش با آهنگ تو باشگاه برقصه من عاشق آزادی بی قید وشرطم آزادی که شاید با ابتدایی ترین چیزها معنی بشه استاد عزیزم خواهش می کنم خیلی زود بیاین تو کلاب تا منم بتونم با هاتون صحبت کنم عاشقتونم به امید دیدار خیلی زود