https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-05 07:42:142025-04-14 21:21:27سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
898نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
انچه را که من درمورد امریکا وفرهنگ این سرزمین می دانستم وباور داشتم این بود که غارتگری وچپاول وقتل وکشتار مردم بیگناه از خصوصیات بارز این کشور هست.خیابانهای امریکا مملو از سیاهی وچاقوکشی واسلحه هست. اصلا باور نمی کردم که سرسبزی ونعمت وزیباییها درامریکا موج بزندولی می دانستم هر جنس خوب ازوسایل گرفته تا داروهادر امریکاست حتی تعجب می کردم بهترین خلبانهای جنگ تحمیلی ودانشمندان هسته ای ما درانجا تحصیل کرده اند.ولی بدجنسی وخود برتر بینی را درامریکا باور کرده بودم.هیچ وقت حتی درمخیله ام این احساس وجودنداشت که به امریکا سفر کنم اصلا فکرش روهم نمی کردم اینهمه زیبایی وارامش درانجا باشدبهترین امکانات برای زندگی
اما درکشور خودم میبینم که حاضرند برای رسیدن به خواسته هایشان چقدر حقوق یکدیگر را پایمال کنندوصداقت ودرستکاری را زیر پایشان له کنند.اری برای خرید دیگر خیلی کم به حرف مغازه دار اعتماد می کنم.چقدر سخن دروغ وقسم ناحق شنیده ایم ونام خودرا مسلمان وشیعه گذاشته ایم متاسفانه از مسلمانی وعمل به قران تنها نام ان رایدک می کشیم
این دروغگوییها وعدم صداقت ونداشتن اعتماد به یکدیگر وخودخواهیهاوعدم رعایت حقوق دربین مردم باعث سلب نعمتها ازما شده ولی میبینم درکشوری که ما ان را باعث همه بدبختیها یمان میدانیم از در ودیوار نعمت ورحمت خداوند ریزش دارد ومن اینجا درکشورم سالیان سال فرزندانم از نعمت باران وبرف حسابی بی بهره اندچرا
ایا امریکا مقصراست که خشکسالی وکمبوداب وباران برما نازل است
پیش از اینکه امریکارا مقصر بدانیم به خودمان نظر کنیم ایا باهم صداقت داریم
ایانسبت به یکدیگرمهربانیم یا مدام میخواهیم یکدیگر را تخریب کنیم مسلم است که بااین کارها به جایی نمی رسیم وازالطاف بیکران الهی بیبهره می شویم.
براستی که نظرم تاحدودی عوض شده واین هم بخاطر باورهای غلطی که از دوران مدرسه ودانشگاه ورسانه ها وداستانهادر وجودمان ریشه دوانیده
من امریکا را جزیی ازعالم هستی می دانم که جایی بسیار زیبا ودارای مردمانی متمکن ومهربان است وجایی زیبا ودوست داشتنی برای اینکه در اینده بتوانم به انجاسفرکنم
1-دیدگاه من درمورد امنیت کشور امریکا قبل از فایل های استاد.
امریکا ی کشوریه بی امن همیشه درگیری و تیراندازیه و هر روز ی جای شهر ادم میکشن دزدی میکنن ادم ها رو لخت میکنن وسیله هاشون ازشون میگیرن.
این پبش فرض های من همش از تلوزیون اخبار و حالا ی سری فیلم ک دیده بودم شکل گرفته بود.
دیدگاه های من بعد از دیدن فایل های استاد
امریکا ی کشور فوق العاده اروم پر از ارامش امنیت فوق العاده بالا همسایه های فوق العاده ک حتی یادمه استاد در خونه هاش رو قفل نمیکرد وقتی میخاست بره مسافرت
ن دزدی ن درگیری ن تیر اندازی ن ادمای که ادم رو لخت کنن ادمای مهربون شاد پر از انرژی مثبت همه دنبال ی جرقه ک بزنن بیرون شادی کنن برقصن بخونن لذت ببرن.پلیس این کشور شما ماشینتون پنچر بشه میاد بهتون کمک میکنه وسط رودخونه با جت اسکی تو ی نقطه دور از شهر میاد براتون بنزین میاره بعد از مسابقه میاد راه رو میبنده ک شما با خیال راحت بری اون ور خیابون پلیس های مهربون و خوش برخورد.
2-کسب کار من زیاد پیش فرض خرابی نداشتم درمورد این موضوع چون هر وقت ی چیز با کیفیت میدیدم میگفتن امریکایی چه از چاقو چه ماشین کاپشن
اما بعد از دیدن فایل های استاد
فروشگاهای ک استاد میرفتن خرید از این کسب کار فوق العاده این ک هر چیزی میخاستی میتونستی توی اون فروشگاه پیدا کنی بزرگ و همیشه ب خودم میگفتم خدایا شکرت خوب و تحسین میکردم و ی چیز ک خیلی واسم جالب بود استاد هر کسی رو میاورد ک تو موضوعات مختلف کاری رو انجام بده حالا لوله کش. نصاب .انقد با عشق کار میکرد و به استاد توضیح میداد ک ادم لذت میبره یادمه استاد رفته بودن طاووس بخرن طرف مقابل انقد با عشق توضیح میداد یا اونجای ک رفتن تراکتور بخرن یا اونجای ک رفتن تنور بخرن خیلی جالب بود مردم همه عاشق کارشون بودن و خیلی خوب کارشون انجام میدادن و منم از اون ب بعد تصمیم گرفتم کارمو همیشه اونجوری انجام بدم.
3-دیدگاه های من در مورد طبیعت امریکا قبل از فایل های استاد
ی کشور گرم مردم کثیف خیابون ها پر از اشغال
ی مشت کافه ک همه مردم میرن مست میکنن
طبیعتم ک همیشه فک میکردم بیابون کویر خشک با باد های گرم کاکتوس و خار و این پیش فرض ها رو من از کارتون ها و فیلم ها تو مغزم ایجاد شده بود
دیدگاه من درمورد طبیعت و زندگی شهری امریکا
خداااای من فوق العادس شهر تمپا تمیز پر از ارامش ی دونه اشغال نمیتونی توی شهر پیدا کنی
همه جای شهر سبزه چمنه هرجا تونستن درخت کاشتن مسیر پیاده روی درست کردن مسیر دوچرخه سواری قایق سواری ساختمان های زیبا برج های لاکچری با طرح های و شکل های مختلف اینکه تلوزیون گذاشتن بیرون ورزشگاه بری رایگان ببینی من اصن باورم نمیشد دریا وای دریا اون ساحلی ک با شن های سفید مثل ارد میمونن مردم میرفتن کنار دریا خیلی واسم جالب بود دوش درست کردن ک رفتی تو دریا بیای دوش بگیری خیلی راحت اینکه هر روز بارون میاد نیم ساعت هر روز بارون بزنه فکرشو بکنن خدای من
اون خونه هشت اتاق خوابی استاد چه محله ای فوق العاده ای سبز تمیز خونه ها جدا جدا اصلن همسایه دیوار ب دیوار نداری پر از ارامش.
اون منطقه ک الان اسمشو فراموش کردم ی هم پارکینگ ابی دارن هم پارکینگ معمولی هم میتونی با ماشین بری خرید هم با قایق خدای من خدایا شکرت پارک های امریکا امکاناتی ک توی پارک ها وجود داش و و و
4-دیدگاه های من درمورد روابط خانوادگی قبل از فایل های استاد
من فکر میکردم مثل خودمون زندگی میکنن ی نفر همه کار ها رو انجام میده بقیه هم تماشا میکنن
یا فک میکردم امریکایی ها خیانت میکنن ب هم دیگ شبا میرن مست میکنن تا دیر وقت مثلا زن شوهر اون میره واسه خودش عشق حال اون یکی هم همینطور یا فک میکردم مرداشون مست میکنن شبا میان خونه زنشو کتک میزنه😂همه این پیش فرض ها توی فیلم ها ایجاد شده واسم
دیدگاه های من بعد از فایل های استاد
یادمه اون مهمون های ک اومده بودن خونه استاد چقدر خوب همه مستقل همه کار های خودشون رو انجام میدادن برنامه غذایی نوشته شده بود ک امروز کی غذا درست کنه چه غذا های درست کنن کی چه غذایی دوست داره کی نداره کی باید ظرف ها رو بشوره همه کار های خودشون رو انجام میدادن منظورم اینه ک همش مادره نمیخاست بدو دنبال بچه هاش و مار هاشون رو انجام بده خیلی باهم اوکی بودن لذت میبردن مسابقه میزاشتن کار های مختلف انجام میدادن خیلی رابطه قشنگی داشتن زن شوهر و لذت میبردن
امریکا اینجوری نیست ک مردا ب زناشون بگن ن تو زنی باید بشینی تو خونه فلان خیلی بهم احترام میزارن و هیچ فرقی نمیزارن اینم خیلی لذت بخش بود و دیدم ن اصلن خیانتی وجود نداره اصن کتکی درکار نیست و برن مست بیان کتک بزنن اینا نیست،😅
5-درمورد ازادی مذهبی من قبلا فک میکردم ک امریکایی ها سیاه پوست ها رو اذیت میکنن
میکشنن امریکا های نژاد پرستن کثافتن اونا مردم غریبه رو اذیت میکنن پولاشون رو ازشون میگیرن
این پیش فرض های من از اخبار و فیلم های ک دیدم شکل گرفته بود
حالا بعد از فایل های استاد
اصن امریکا کسی با کسی کاری نداره تو هر رنگ پوستی ک میخای داشته باش هر تیپی ک میخای بزن هر نژادی ک میخای داشته باش هر مذهبی ک دوس داری داشته باش کسی باهات کاری نداره فقط قوانین کشور رو زیر پا نزار هرجوری ک دوس داری زندگی کن مسیحی باش یهودی باش شیطان پرست باش مسلمان باش اصن گاو پرست باشه ازادی هر نوع لباسی ک دوس داری بپوش اصن با شرت برو بیرون کسی باهات کاری نداره حال کردم خدایی اینو میگن کشور همه در کنار هم زندگی میکنن هیچ تفاوتی وجود نداره و همه بهم احترام میزارن.هرچی دوس داری بخور هرچی دوس داری بکش ازاده ولی حق نداری مردم ازاری کنی
سپاسگذارم از استاد عزیزم ی این همه نکات مثبت و احساس خوب رو با ما اشتراک گذاشتید.
به نام خدایی قدرت خلق زندگیم رو در دست کانون توجه ام قرار داده
سلام بر استاد وخانم شایسته عزیز وهمه دوستان
سپاسگزارم بابت این سوال فوق العاده ارزشمند
قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید؟
من فکر میکردم دخترها امنیت ندارن – آدم های بیخدایی اند- میخوان همه جهان رو مستعمره خودشون کنن- از ایرانی ها خوششون نمیاد- از مسلمون ها خوششون نمیاد- آب وهوای خوبی ندارن- خشن اند-آرامش ندارن-نژادپرست اند- خون همه رو کردن تو شیشه- روابط خانوادگی هاشون هم محکم نیست.
۲. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود ؟
مدرسه-خانواده -رسانه فیلم دانشگاه
خانواده ومعلم ها واساتید شنیده بودن به ما میگفتن و ماهم فکر میکردیم چون اونها بزرگترن حتما درست میگن وما باور میکردیم.
فیلم ها رو هم میدیدیم و باهاشون هم احساس میشدیم و این ذهنیت در ما ایجاد شده بود
یکسری اساتید برای تحصیل به آمریکا رفته بودن ومعمولا میگفتن ایران بهتره واز سختی های اونجا که براشون اتفا افتاده میگفتن و …
منم باور کرده بوده بودم که اینجوریه.
واخبار ایران که میدیدم وفکر میکردم درست میگن.
۳.دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است؟
اونجایی که استخر مختلط بود فایلی که بچه ها تو پارک بازی میکردن و آدم ها بزرگ ها با هر پوششی بازی میکردن -کنار ساحل واینکه دخترها به تنهایی اومده بودن واز ساحل لذت میبردن وبقیه خانم ها – خانم شایسته به تنهایی تو پرادایس بود- خونه تون قفل نداره- تو اون صحرا یوتا دخترها به تنهایی داشتن دوچرخه سواری میکردن و… این ذهنیت من رو نسبت به امنیت آمریکا تغییر داد که این کشور فوق العاده امنیت داره دخترها آدم ها خونه ها وسایل همه چی امنیت داره خدایا شکرتشکرت.
اونجایی که تو پارک ها پرچم کشورهای مختلف کنار پرچم آمریکا بود تو کوکا کولا و یه پارکی خوش آمدگویی به زبان مختلف بود و اینکه هرجایی میرفتین میگفتین ایرانی هستم و اونها با احترام برخورد میکردن واینکه خانم هایی رو نشون دادی که با هر پوشش ودین ومذهب خودشون راحت کنار هم دارن در این کشور زندگی میکنند این ذهنیت من تغییر کرد که نه تنها با ایران بلکه مردم این کشور با هیچ اعتقاد و ملیتی مشکل ندارن بلکه انسان بودن ودرست بودن مهم است.
اینکه به نوجوان ها سیگار نمیفروختن- و خانواده ها چقدر رابطه خوبی با فرزندانشون دارن و چقدر به علایق فرزندانشون بی قید وشرط توجه وهمیاری میکنند فهموند که چقدر بنیان خانواده محکم تره . واقعا خدایا شکرت.
آب وهوایی ونحوه سیستم شهریشون عالی وخیلی هم خداگونه وزیباست که اینقدر به طبیعت احترام میزارن وطبیعت رو حفظ میکنند. واعا خدایاشکرت
با فایل چگونه آمریکا ثروتمند شد و دیدن این کلیسا ها ومکان های مذهبی وشعار کشور وپولشون فهمیدم چقدر این مردم با خدا هستند.
فهمیدم اگر این کشور نژاد پرست بود غیر ممکن بود این همه آدم از تمام نقاط جهان با عشق کنار هم کار و زندگی کنند و تو فایل های شما تو جشن ها و مهمونی ها بسیار دیدیم اینجا فقط احترام واحترام دیدیم. واقعا خدایا شکرت.
سلام بر استاد محبوب ودوست داشتنی وبانوی شایسته🌹🌹❤️❤️
این لحظه ای که دارم مینویسم مسابقه والیبال بین تیم ملی کشورمون ایران وباز هم تیم ملی کشورمون امریکا! داره برگزار میشه.🌹🌹
خدا میدونه همون حسی که نسبت به بازیکنای ایران دارم به بچه های امریکا هم دارم وقتی به چهره هاشون نگاه میکنم و اون حس نوسیالیستی که در گذشته داشتم به نوعی خیلی کمرنگ شده…
چقدر خوبه انسان ها در تفکر و برخورد و رفتارشون به این خط کشی ها و مرز بندی ها توجهی نداشته باشه وبا قلب وروحی بزرگتر به جهان نگاه کنن… باور کن چهره شماره ۱۳ امریکا رو که میبینم فکر میکنم مال طایفه خودمونه😏😎
استاد عزیزم من از لحاظ سنی همسال خودتم و شما وباقی دوستان این رده سنی یادتونه شروع پایه ابتدایی ما ومصادف شدن با اوج جنگ و هر روز صبح قبل شروع کلاس چقدر لعن ونفرین امریکا و اسرائیل و…جالبه الان که فکر میکنم با عراق جنگ داشتیم ولی ناسزایی به عراق یادم نمیاد گفته بشه، شاید گاه گداری او لابه لا اسم صدام هم میومد.
از یه طرف هم توی خونه ما کل کل شدید پدر ومادرم به این دلیل که پدر من مخالف شدید جمهوری اسلامی بود و مادرم هم تحت تأثیر فضای اون روزای کشور ،یادمه مادرم شبها قبل خواب بچه ها رو جمع میکرد ودور از چشم پدرم که توی اتاق خودش داشت بی بی سی با صدای بلند گوش میداد ،بهمون میگفت پدرتون امریکاییه وکافره واین حرفا…به حرفاش توجه نکنین و البته بیشتر برای خواهر برادرای وبزرگترم میگفت ومنم اون وسط نخودی بودم😁
خلاصه با این دوگانگیها و خیلی چیزای دیگه بزرگتر شدم اوایل دهه هفتاد که داداش بزرگم یه دستگاه ویدئو خرید ومن شده بودم قاچاقچی فیلم ویدئو😎
چون سنم کم بود و کسی بهم شک نمیکرد چند تا نان میخریدن و فیلم میذاشتن لای نونها و من جابجا میکردم از این محله به یه محله دیگه،البته از راه دور اسکورتم میکردن
تا اینکه بابام فهمید وکلی داداشمو بدو بیراه گفت و منم دیگه جرأت نکردم از ترس بابا این کارو ادامه بدم.
از یک طرف هم چون سنم کم بود اجازه نداشتم فیلم ویدئویی نگاه کنم به قول خودشون بد آموزی داشت…ولی گهگایی سرک میکشیدم .اون زمانها بهروز وثوق اسطوره جوونای محل بود ومن با ممل آمریکایی شناختمش منم عاشق بهروز شده بودم و عشق امریکا!!!البته اداشو در میاوردم ولی در کل خیلی فاصله گرفته بودم از مرگ بر امریکا و…
داستان گذشته رو گفتم که این رو برسونم که از دوگانگی شدید بچگی رسیدم به عاشق امریکا شدن که البته بیشتر حرف و پوشالی بود تا واقعی…
با همه خوبیهایی که از امریکا واسه من گفته ها تکرار شده بود و اینکه مردمش اصلا اون کینه و کدورتی که مردم ایران از امریکا دارن، اونها تو این وادیها نیستن،چون چندتا از اقوام دور کالیفرنیا هستن بیست و چندساله،ودختر خواهرم و شوهرش هم سال ۸۸ رفتن و ازشون سئوال میکردم،
ولیکن یه ترمز بزرگ توی ذهنم بود همیشه در مورد سران و مسئولین امریکا و اون دخالت و جابجایی حکومتها و اینکه بخاطر صلاح ملت خودشون این ملت رو به این روز انداختن و…
هرچند انصافأ تو این یکساله خیلی سعی کردم قوانین جهان رو درست درک کنم و به این باور خیلی قویتر رسیدم که بدون اذن خداوند برگی از درخت نمیفته و با باور همین قوانین منطقی کردم که اون سران دخیل نبوده و نیستن و ارتعاش این ملت رو هم میبینم و الان درکم از قبل واقعأ بهتر شده.
استاد جان من دیروز یه مداوای کوچک روی زانوی چپم انجام دادم چون وقتی میدویدم درد میگرفت,
و کهنه شده بود از قدیم ومدتی هست تصمیم گرفتم جهت تناسب اندام و نشاط خودم ورزش کنم غیر از پیاده روی وگوش کردن صدای دلنشینت که بهش اعتیاد پیدا کردم شدید…
روی تخت کلینیک که بودم دامادمون یه کلیپ از نشست کشورهای خاورمیانه زمان شاه نشونم داد و همش هدایت پروردگار بود تا اون ته ذهنم ترمز خفی برداشته شه😍
داستان از این قراره که وقتی به هوش اومدم داشتم در مورد این فایل و مردم و کشور امریکا فکر میکردم و از اونجایی که به کل از شبکه های مجازی فاصله گرفتم وشوهر خواهرم خبر داشت گوشیش رو داد گفت ببین.سخنرانی شاه بود داخل الجزایر انجمن اوپک که میگفت هدف من اینه که کشورهایی که صنعتی شده و رشد کرده اند زمانی میتونن با ما کشورهای دارای نفت وانرژی همراه شوند که از درآمدمان هزینه کنیم برای کشورهای فقیر وکم درآمد آفریقا بطوریکه دیگر گرسنه ای روی زمین وجود نداشته باشه و جمعیت هم کف وتحسین شاه!!
فیلم که تمام شد دامادمون میگفت چه انسان دلسوزی بود،چقدر خوب بود،چقدر…اون هی میگفت ومن در ذهنم بیشتر قوانین و سیستم خداوند برام تداعی میشد،اصل بقای اصلح رو داشتم بهتر درک میکردم،چقدر زیبا هدایت شدم تا اون یکذره بدبینی ته ذهنم از بین بره که تصمیم جهان و سیستمش بود که به دلایل مختلف شاه رو برد،شاهی که از فرکانس مردم افریقا خبر نداشت و دلسوز و اندوهگین بود و فرکانس مردم ایران هم جای خود…
خلاصه،،من هم دارم با تغییر زاویه دیدم،با کنترل ذهنم تلاش میکنم بیشتر وهرچه بیشتر از همینجایی که الان هستم نهایت لذت رو میبرم واز خداوند سبحان میخوام به جاهای بهتر و زیباتر در این جهان زیبا هدایتمون کنه.آمین.
خدایا شکرت بی نهایت شکرت،که به خواسته هام توجه کردی و با قوانین بدون کوچکترین نقص آشنام کردی که هر چه بیشتر پی میبرم سهمم از شادی و لذت روح وجسمم بیشتر میشه وحزن و اندوه ازم فاصله میگیره🙏🙏❤️❤️
استاد عزیزم بابت همه چیز ازت سپاسگزارم و صورت ماهت رو میبوسم ،سپاس از خواهر عزیزم مریم بانو فرشته روی زمین🌹🌹❤️❤️🙏🙏
مگه میشه کنار شما عزیزانم باشم، توی این خانواده بزرگ و ماورایی و بعد دو سال حالم بهتر نباشه.
فقط یه مقدار زیادی لوس شدم واسه خدا،قربونش برم بدعادتم کرده میگه تو به هیچ چیزی فکر نکن رهای رها بشو خودم کاراتو انجام میدم،واسه همین تنبل شدم و نمینویسم.دمت گرم داداشم واسطه شدی لااقل چند خطی بنویسم.
سید جانم دو سال پیش اون موقع ها تو قانون دنبال پول میگشتم بیشتر،ولی الان نه،یه آرامشی دارم یه احساس شکوهمندی دارم که خودبخود خیلی چیزا رو واسم جذب میکنه و به ارمغان میاره، در کل خدا رو شکر خیلی راضی ام و به لطف خدا با دوره قانون سلامتی درد زانو که هیچ،کلی مشکل جسمی از بین رفتن و واقعا جوان سازی کردم…
خدا سایه استاد رو بالای سر این خانواده نگهداره همیشه.
ازت ممنونم که واسم نوشتی سید عزیز،بهترینا واسه تو…
ای اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها معصیت است
وقتی ما بدون آگاهی و فقط از چیزهایی که شنیدیم قضاوت میکنیم در واقع ما داریم بدون اطلاع قضاوت میکنیم فارغ از صحت یا عدم صحت موضوع و این باعث گمراهی ما میشود
هنگامی که بدانان گفته میشود: از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید، میگویند: بلکه ما از چیزی پیروی میکنیم که پدران خود را بر آن یافتهایم. آیا (از نیاکان خود پیروی میکنند) ولو این که اهریمن ایشان را به عذاب آتش فروزان (دوزخ) فرا خواند
و چندین آیات دیگر که خداوند میخواهد بیان کند که ما با تحقیق در مورد مسائل صحبت کنیم
در روستایی در جنوبی ترین ناحیه استان فارس شهرستان لامرد روستایی بنام ده پایین ۱ مهر ۵۹ ( هم سن و سالم با استاد البته شش ماهی بزرگترم ازشون؛ به حرفام گوش بده استاد من بزرگترم ازت خااب😁)
از وقتی که یادم میاد سن ۷ سالگی ام ( بچه ها کامنت من بیشترش ذکر خاطراتم هست تا جواب به سوالات مسابقه چونحالمخوشهست میخام بنویسم وگر نه وقت مسابقه هم تمام شده و من موفق به شرکت در مسابقه در وقت مناسبش نشده ام که اینهم یه حکمتی دارد و از خدا می دانم و الخیر فی ما وقع.
اما بعد…
داشتم میگفتم؛ پایان سال تحصیلی اول دبستان دوستی برام خبر از مدرسه اورد که خونمون که تو تجدید اوردی منم خوشحال شدم که تجدید اوردم . نمیدونستم تجدید یعنی افتادن و مردود شدن اون زمان یادم نیست درست ولی فکر کنم دیگه همون مردود شدن بود و خلاصه سال اول دبستان را سال دیگه از نوشروع کردیم .
خوشیش توهمون لحظه اول بود که بهم گفت تجدید اوردی ذوق زده شده بودمممم😁 ک یک چیز اوردم.
خب بریم سر اصل مطلب که دیدگاه من از امریکا و باورام راجب کلا خارج است.
ما که برق درست حسابی نداشیم اون موقع تو روستامون، اولش یک موتور برق از این تسمه ای های بزرگ بود که کابل کشی بود به اونچند خانه واری که ده تشکیل میدادیم بعدشم که یه کم بزرگتر شد ما یک موتور برق گازوییلی یاماها ابی رنگ زیبا داشتیم که بابام کویت برو بود از شیراز همراه خودش اورده بود که فکر کنم دسته دوم.
همیشه که نمیزدیم فقط ساعتهای گرم روز ۱۲ تا ۳ و شب ۱۰ تا ۲ یا ۳ . درست یادم نمیاد.
اونم برای اینکه خابمون بره بعدش خاموش میکردیم چون دیگه خوابیم دیگه ، گرمایی احساس نمی کنیم خو .گرمای تیر مرداد جنوب تصور کنید دیگه 😁😁
این موتور برق نازنین ما اینقدر گرم می کرد که بشدت بخودش میلرزید و صداش میرفت بالا که بابام با پای برهنه میدوید که مبادا خراب نشه یا به قول ما جام نکنه 😁
وقتی هم میرسید یا خاموش شده بود یا یکی دومتری جایجا شده بود از جای خودش( اخه این مدل ثابتش نبود و روی زمینی بود)
همه اینها را بهتون بگم..
اهان یادم امد من دوبار عقرب زردو گازم گرفته از بس پشت بوم خوابیدیم شبا .
خواستم بهتون بگم که برق درست حسابی نداشتیم که تلفزیون نگاه کنیم تو سن سالهای دهشه شصتی ام تواون دهه شصت.
ما برامون تابستون ۱۳۷۴ برق شهری یا به قول ما منطقه ای امد که با رنگ روی دیوار سیمانی خونمون نوشته ام هم روز و هم ماهش را هنوزم هست . اینو هم بگم که همیشه دست به برش و در کل دست به ابزار بودم ینی کارای فنی را دوست داشتم از همون اوایل و هنوزم هستم .
اهان راستی استاد صحبت از فن شد و کارای فنی ، یادم اومد از بس از برند ملواکی و ابزارالاتش تو سریالهای زندگی در بهشت تعریف و تمدید کردید که ما هم دلمون هوای داشتنشون کرد که ی ماه و نیم پیش منم از امازون ی پکیج اره و دریل و اون یکی دریل و نورافکنش و دوتا باطری و شارژرش سفارش دادم و در طی ۱۳ روز برام اوردن دم در خونه با همون ویژگیهایی که اردر دادم.
این بار سوم بود که اردر چیزی خارج از کویت خرید میکردم:
بار اول سه سال قبل از چین لباس سفارش دادم بعلت ایراد داشتن باور فراوانی برادران چینی بقول شما ، تنگ و گشاد بودند ی بارم از امارات کفش ک اونم خوب بود ولی نه اون کیفیتی ک انطضار داشتم ولی این ملواکیه امازون هیولان بخدا چقدم پیگیری میکنن تو راست الان الان بدستت رسیده ریویو بده کلیپ از کارکردش بگیر بفرس برامون میزاریم تو سایت .
ارزش تولید کن ، خدمت به خلق کن پول خودش میاد سراغت.
اب توشیر نکن پول میاد سراغت ادما میان سراغت
باور فراوانیت را درست بکن مثل برادران چینیموننباش خدا خلق را حواله زندگیت میکنه. خلاصه کار جف بزوس درسته و ایول داره این همه ثروتم نوش جونش .
خلاصه ما تلفزیون که هیچ برق درست حسابی نداشتیم ولی تو ایران بزرگ میشدیم دیگه محیط تاثیر داشت مدرسه تاثیر داشت از رادیو میشنیدم شعار ها و دیدگاه های جامعه نسبت به امریکا .
یادمه سرگرمیمون ی نوع بازی بود ب اسم تفنگ تفنگی به دو گروه تبدیل میشدیم
یکی ایران و یکی هم یا امریکا یا عراق
تکه چوبی بدست میگرفتیم و پشت درخت گِز ، کنار یا پشت دیوار یا پشت بوم هر که بیرون می اومد تیش تیش فلانی را کشتم.
گروه منفور که طبیعتا یا عراقی بود یا امریکایی.
بزرگتر ک شدم راهنمایی باید به شهر میرفتیم تو روستا راهنمایی نبود و نیست الانشم نیست
همش امریکایی های خونخوار و عراق متجاوز تا قبل از همین ۲۰۰۳ برکناری حکومت صدام ، همش اینا رو شنیدم .
فیلمها هم خانوادهای بی در یکر هر که هر که را بگیره روابط بدون از دواج بچه های نمی دونم بابا مامانش کیه توی پرورشگاهها.
نولا توی مغازه من میان احیانا امریکایی هستن نه اذیت میکنن دست میزارن روی فلان جنس اینو میخام قیمتش چنده پرداخت میکنن میرن با کلی تشکر .
همیشه ازشون میپرسم ملیت خیلی ها امریکای خیلی وقتا هم اروپایی و غیره.
مشتریهای عراقی هم احیانا دارم برخوردشون از خیلی از شهروندهای اینجا بهتره . ( از بعضی ها )
بستگی به خود ادم داره قبلنا ادماهی منی بیشتر به تورم میخورد ولی خیلی وقته با رعایت قانون و بالا رفتن مدارم دیگه اونا نمیان همین عربهایی که بر اثر باورهام بود الان خیلی هم ادمهای نازنینی هستند و مشکلی ندارند بخر هستند سود بده هستند خوش برخورد هستند و غیره.
بچه ها همه چیز بر میگرده به باور.
سریالهای زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا برام خیلی مثبت بوده اند استاد.
خصوصا زندگی در بهشت نمی دونم شاید بخاطر این بوده باشد که من عاشق زندگی در همچین جایی هستم
اروم و بی سرو صدا
شلوغی را خیلی دوست ندارم
تو جمع و شهرهای شلوغ را دوست ندارم که اینم بخاطر پیش ضمینه های منه
من بزرگ شده در روستا و کو و دشت هستم و این پیش ضمینه ها باعث شده که جای شلوغ و ادمای زیاد را ترجیح ندهم.
ولی نسبت به مردم امریکا همه ازشون خوبی دیدم تو سریالها
میخندن سبک شخصی خودشون را دارند کار بکار کسی ندارند
نژاد براشون مهم نیس
لهجه براشون مهم نیس
پوشش براشون مهم نیس
دین و مذهب براشون مهم نیس
رنگ پاسپورت براشون مهم نیس
اینا من تو کشور مسلمون ۱۹ ساله رندگی میکنم خیلی از اینها براشون مهمه خب ولی نه همشون اکثریت براشون مهمه.
میدونین یجورایی فرهنگوش اینجوری شکل میگیره
خب.. مدرسه ها ی خودشون دیگران نیستند
دانشگاه همینطور
ولی در کل مهربونند
اکنا را که گفتم اکثریت منظورم بود.
استاد ازت بینهایت ممنونم که راهو نشونم دادی حالا این بستگی به خودم دادی که با کار کردن روی خودم چقدر میخام بهتر زندگی کنم و به اندازه ای که روی خودم کار کردم ، ورودیهای ذهنم را کنترل کردم ، با خدای درونم هماهنگ بودم به همون انازه هم سطح زندگی و کیفیت زندگی ام بهتر شده .
خانم شایسته ممنونم از دست به دوربین بودن همیشگی ات از توضیحات زیبایت
از پشت سر هم نهادت دقیق کلماتت که فهمم رابیشتر میکند.
خانم فرهادی خدا حفظت کنه
ابراهیم مدیر فنی عزیز سپاس گزارم برای نرم و سلیس کردن سایتی به این بزرگی
دوستان عزیزم ان شاالله همیشه تا زنده ایم با هم باشیم کانتهاتون را تا حدی که بتونم می خونم براتون دعا میکنم ، از نکاتش درس میگیرم.
همتون را می بوسم.
خوشحال و خوشبختم که عضو این سایتم.
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشید هم در این دنیا و هم در اخرت🌹
من همین الان قسمت ۱۷۴ رو دیدم و لازم دونستم که کانتش رو بذارم واسه باورها و پیش فرض های ذهنی خودم
من قبل دیدن سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت باورم این بود که اصلا امنیت نداره امریکا واسه افراد غیر بومی
حتی ذهنم اینجوری بود که اونا به خودشونم رحم نمیکنن. حالا اخبار و حواشی به کنار من بیشتر از طریق فیلم های نامناسبی که از بچگی خانوادم نگاه میکردن این برداشت رو داشتم
مثل فیلم های تخیلی، ترسناک و فیلمایی که توشون آزار جنسی داشتن
همیشه اسم امریکا میومد من قبض روح میشدم
آدماشو اینجوری تصور کرده بودم که اگه جلوشون یه نفر رو سر ببرن طرف میره تو خونش و درو میبنده
چون اکثر خونه هایی که دیده بودم شبیه خونه ۸ خوابه شما بود میگفتم باید دور تا دور خونه رو تا ۱۰ متر حصار بزنیم که از اطراف خونه کسی وارد نشه.اینجوری که نمیشه زندگی کرد
حتی وقتی سریال زندگی در بهشت رو میدیم میگفتم الان یکی بیاد تو این جنگل یه بلایی سرشون بیاره چی؟
یا حتی فیلمایی که توشون حیوونا به آدما آسیب میزنه.مثل مارای بزرگی که آدم میخورن یا کروکدیلی که از آب بیارون میاد و حمله میکنه
اینقدر این چرت و پرتارو دیده بودم که اوایل نمیتونستم از دیدن سریالای بهشت لذت ببرم.
اما رفته رفته زیباییا رو دیدم.ایمان شما رو دیدم.ایمانی که باعث میشه با توجه به زیبایی،زیبایی و آرامش جذب کنید
اون حرف مریم جون رو یادم نمیره که گفت یه شب چوب برداشتم دوییدم بیرون تو تاریکی به سمت گرگه
یا شما با وجود الیگیتور تو آب بازم میرین شنا میکنین و ازین بابت خیالتون راحته.
یا حتی تو سفر به دور امریکا میدیم اینقدر برخورد آدما خوبه و تشنه کمک کردم به آدمان حالا از هر قشر و زبان.باورم نمیشد الان یکی بگه امریکا فلان من با قاطعیت میگم نه درصد و احتمالش خیلی کمه از ۱۰ تا شاید یه نفر اونجوری باشه
از خدماتشون واقعا لذت میبرم وقتی فیلم میگیرن.چه در سفر به دور امریکا و چه در زندگی در بهشت.
باورم نمیشد طرف اومده بود واسه تراکتور اون خدمات رو انجام داده بود و رفته بود.
یا اون آتیش سوزی که واسه پاک سازی پارادایس انجام دادین، همسایه هاتون خبر داده بودن واسه حفظ امنیت شما و بعد خودشون به آتش نشانی و از همه مهم تر برخورد زیبای آتش نشان ها زا شما واقعا متعجبم کرد.
یا تربیت خانواده جیکوب اینا،من فکر میکردم خانواده هایی که پر جمعیتم معمولا چون وقت رسیدگی و تربیت به بچه هارو ندارن، بچه ها هر کدوم به هر نحوی نا خلف میشن
اما دیدم اینقدر تربیتشون درست و اصولی بود که حتی مادر خانواده محبتش یکسان بود بین بچه هاش.واقعا لذت بردم
یا وقتی مریم جون از آدما فیلم میگرفت اینقدر محبت و لبخند و ذوقشون واقهی بود انگار دوستدن صمیمیه مریم جونن و سالهاست همو میشناسن.
خیلی نکات هست که من باورم زیرو رو شده واقعا
ببخشید عزیزان اگه متنم بچگونساما واقعا اینایی که من گفتم انقلاب عجیبی تو ذهنم ایجاد کرد که همیشه در موردشون وحشت داشتم
نوشته شما صادقانه و زیبا بود. شما به باورهایی اشاره کردین که در ذهن من هم با دیدن فیلم ها و دنبال کردن اخبار تلوزیون ایجاد شده بود(البته ماه هاست که دیگه دستگاه تلوزیون در خانه ما وجود نداره). وبا دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا خیلی تغییر کرد به حدی که این روزها به فکر مهاجرت به آمریکا هستم.
استاد توضیحات و نکاتی که اشاره داشتین خیلی جالب بود برام و میشه گفت یکی از پررنگ ترین وجه تمایز های شما سفرهای پی در پی به نقاط مختلف دنیا و بودن در اون محیط هاست و لمس کردن زندگی از نزدیکه مخصوصا در ایران که سالها بودین و در امریکا که ساکن هستید
قبل از دیدن این فایل مثل خیلی ها هم ذهنیت های مثبت داشتم و هم منفی راجب امریکا و با اینکه سالهاست که دارم سعی میکنم روی خودم کار کنم و تقریبا با تی وی و اخبار و حتی ماهواره غریبه شدم مگر اینکه مورد مفرحی مثل ورزش یا فیلم مثبتی بخواد پخش بشه که اونم نادره در صدا و سیمای ایران ولی با کار کردن روی خودم اگر قرار باشه موردی به گوشم برسه یا ببینم قطعا همونیه ک قبلا فرکانسشو فرستادم و زیاد تعجب نمیکنم
قبل از فایل ذهنیت من همیشه اکثرا نسبت به امریکا و حتی اروپا ناخودآگاه خوب بوده ولی خب بخاطر اطرافیان و محیط ها و افراد مسموم بالاخره یه وقتایی ورودی های ویروسی سمتمون اومده ولی خدارو شکر انقدر در تجربیات شما در امریکا موارد خوب عنوان شده که گاهی آدم شک میکنه واقعا اینجا امریکاست!!
قبلا تصور میکردم امریکا انقدر وسعت داره که هیچکی به هیچکس نیست و هرکی هرکاری دلش میخواد میکنه مخصوصا در لاس وگاس و لس آنجلس و اوضاعیه خلاصه از شرط بندی گرفته تا روابط و ساخت فیلم های منفی و …
عدم امنیت جانی و اخلاقی از موضوعاتیه که اخبار و فیلم ها خیلی روش مانور داده و میدهند
عدم تعادل روانی و…
به نظرم اینها بیشتر نشون داده شده
ولی همیشه در کل حس خوبی نسبت به اروپا و امریکا داشتم و دارم و خیلی اوقات انقدر تصورشون میکردم و آرزو داشتم براش که موارد زیادی خودم رو اونجا دیدم در رویا و حتی تصورات که بعضی اوقات واقعا ناخودآگاه بوده
درکل استاد همه مستنداتی که زحمت میکشین با عشق آماده میکنین که ما لذت ببریم و باورهامون تغییر کنه و کلی حس خوب درونمون بوجود بیاد ارزشمنده و آدم رو ترغیب میکنه که همه جاهای خوب و زیبا رو تجربه کنه
اینکه بچه ها میان میگن باورمون تغییر کرده و دوست داریم از نزدیک خیلی چیزهارو خودمون هم تجربه کنیم یعنی امید به زندگی در وجودمون بیشتر شده
از فایل های خوبتون و کامنت های دوستان واقعا لذت میبرم
اینکه از اول هم مقاومت زیادی برای سفر یا مهاجرت نداشتم و دیدن فایلهای شما و عضو این خانواده بودن باعث شده مقاومت های قبلی هم کم رنگ و کم رنگ تر بشه خیلی خوشحالم و شکرگزار خداوند
جالبه قبل از اینکه این فایل رو ببینم من هروقت سریال سفر بع دور امریکا یا سریال زندگی دربهشت رو میدیدم میگفتن ببین خدای من مردم چقدر مهربانند وقتی استاد گفتن ما ایرانی هستیم چه برخورد خوبی داشتن مگه آمریکایی ها خودشونو بالاتر نمیدیدن؟؟
فکر میکردم آمریکایی ها عصبی و پرخاشگرن و به خون مردم ایران تشنن😂
کلا هرچی ذهنیتی که گفتید رو من داشتم و همه ی اینارو اخبار همیشه میگه
اهان به جز اینکه امریکا کویره خدارو شکر این ذهنیتو نداشتم 🤣اما در عوضش فکر میکردم چون خیلی پیشرفتست هوا آلوده و خراب
بعد که فیلم های شما میدیدم تعحب کردم که چقدر سر سبز و تمیزه خیلی امریکا تمیزو زیباست
و اینکه فکر میکردم اونجا همه مشروب و اهل پارتی و متجاوز هستن و همش به این جور مسائل فکر میکنند و اگر کسی بره امریکا و مثل اونا رفتار نکنه میگن بیماره
اینو تو اینستا زیاد میدیدم که میگفتن و بازهم فایل هایی که شما گذاشتید دیدم نخیررر کاملا اشتباه میکردم
در کل از اون موقع تا الان خیلی بهتر شدم خیلییی
الان به این نتیجه رسیدم که همه جا خوب و بد وجود داره و اگر تو خوب باشی مطمئن باش خوبی هم میبینی
این فایل نشانه ی دیروز من بود. دارم سعی میکنم با دیدن نشانه هام هم آگاهی ها رو مرور کنم هم به یاد ذهن و عقلم بندازم نیازی نیست همیشه شما خودتون رو به زحمت بندازین تا متوجه بشم باید چیکار کنم یا چه چیزی الان لازم دارم.
با زدن روی نشانه ی من داستان هدایت رو بهتر میفهمم که ما هم سنگ با فرکانس هامون جهان بهمون پاسخ میده.
فقط راستش باید اعتراف کنم گاهی پاسخ ها و نشانه هاش رو خوب متوجه نمیشم. هنوز اول راهم و دارم تمرین میکنم ولی دارم حرکت میکنم تا درک خوبی بدست بیارم. تا آسان بشم برای آسانی ها…
«باورهای محدودکننده ی ما چگونه با ورودی های مناسب و قدرتمندکننده، آرام آرام تغییر می کند»
همین جمله برای من کلی نکته داشت تا یادم بیاد که من دنبال اینم تا باورهای محدودکننده ام رو تغییر بدم حالا راه حلش خیلی ساده است. همینطور که با دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا آرام آرام باورهای قدرتمندکننده جای خودشون رو به باورهای محدودکننده دادند ک من وقتی استاد این سوال در قسمت 174 زندگی در بهشت پرسیدن متوجه شدم. چقدر قشنگ بعضی باورها و پیش فرض های ذهنی من تغییر کرد. چقدر راحت و آسون. طوری که انگار همینطوری فکر میکردم اما این یک روند بود و با یک سیر تکامل و دیدن و پیگیر بودن فایل ها تو ذهنم اتفاق افتاد. پس ادامه بده باورهای محدودکننده ایی که شناسایی کردی، ترمزها و کویرهایی که میدونی خیلی جلوتو گرفتن با همین روش آرام آرام تغییر بده نخواه که یک شبه و با متوجه شدن و دیدن یک فایل درست بشه. صبور باش و فقط حواست به ورودی هایی که وارد ذهنت میشه و افکاری که داخل مغزت میچرخه باشه…
چقدر از خدای مهربانم سپاسگزارم که منو در مسیر کسانی که به آنها نعمت داده قرار داده، کسانی که رهروان و جویندگان خدا و توحید هستند….خدایا سپاسگزار این جهان زیبا و نظامندت هستم.خدایا تنها از تو یاری میجویم و تنها تو را میپرستم…
سلام به استادگرامی ودوستان عزیز
انچه را که من درمورد امریکا وفرهنگ این سرزمین می دانستم وباور داشتم این بود که غارتگری وچپاول وقتل وکشتار مردم بیگناه از خصوصیات بارز این کشور هست.خیابانهای امریکا مملو از سیاهی وچاقوکشی واسلحه هست. اصلا باور نمی کردم که سرسبزی ونعمت وزیباییها درامریکا موج بزندولی می دانستم هر جنس خوب ازوسایل گرفته تا داروهادر امریکاست حتی تعجب می کردم بهترین خلبانهای جنگ تحمیلی ودانشمندان هسته ای ما درانجا تحصیل کرده اند.ولی بدجنسی وخود برتر بینی را درامریکا باور کرده بودم.هیچ وقت حتی درمخیله ام این احساس وجودنداشت که به امریکا سفر کنم اصلا فکرش روهم نمی کردم اینهمه زیبایی وارامش درانجا باشدبهترین امکانات برای زندگی
اما درکشور خودم میبینم که حاضرند برای رسیدن به خواسته هایشان چقدر حقوق یکدیگر را پایمال کنندوصداقت ودرستکاری را زیر پایشان له کنند.اری برای خرید دیگر خیلی کم به حرف مغازه دار اعتماد می کنم.چقدر سخن دروغ وقسم ناحق شنیده ایم ونام خودرا مسلمان وشیعه گذاشته ایم متاسفانه از مسلمانی وعمل به قران تنها نام ان رایدک می کشیم
این دروغگوییها وعدم صداقت ونداشتن اعتماد به یکدیگر وخودخواهیهاوعدم رعایت حقوق دربین مردم باعث سلب نعمتها ازما شده ولی میبینم درکشوری که ما ان را باعث همه بدبختیها یمان میدانیم از در ودیوار نعمت ورحمت خداوند ریزش دارد ومن اینجا درکشورم سالیان سال فرزندانم از نعمت باران وبرف حسابی بی بهره اندچرا
ایا امریکا مقصراست که خشکسالی وکمبوداب وباران برما نازل است
پیش از اینکه امریکارا مقصر بدانیم به خودمان نظر کنیم ایا باهم صداقت داریم
ایانسبت به یکدیگرمهربانیم یا مدام میخواهیم یکدیگر را تخریب کنیم مسلم است که بااین کارها به جایی نمی رسیم وازالطاف بیکران الهی بیبهره می شویم.
براستی که نظرم تاحدودی عوض شده واین هم بخاطر باورهای غلطی که از دوران مدرسه ودانشگاه ورسانه ها وداستانهادر وجودمان ریشه دوانیده
من امریکا را جزیی ازعالم هستی می دانم که جایی بسیار زیبا ودارای مردمانی متمکن ومهربان است وجایی زیبا ودوست داشتنی برای اینکه در اینده بتوانم به انجاسفرکنم
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
سپاسگذارم
خدایا شکرت
1-دیدگاه من درمورد امنیت کشور امریکا قبل از فایل های استاد.
امریکا ی کشوریه بی امن همیشه درگیری و تیراندازیه و هر روز ی جای شهر ادم میکشن دزدی میکنن ادم ها رو لخت میکنن وسیله هاشون ازشون میگیرن.
این پبش فرض های من همش از تلوزیون اخبار و حالا ی سری فیلم ک دیده بودم شکل گرفته بود.
دیدگاه های من بعد از دیدن فایل های استاد
امریکا ی کشور فوق العاده اروم پر از ارامش امنیت فوق العاده بالا همسایه های فوق العاده ک حتی یادمه استاد در خونه هاش رو قفل نمیکرد وقتی میخاست بره مسافرت
ن دزدی ن درگیری ن تیر اندازی ن ادمای که ادم رو لخت کنن ادمای مهربون شاد پر از انرژی مثبت همه دنبال ی جرقه ک بزنن بیرون شادی کنن برقصن بخونن لذت ببرن.پلیس این کشور شما ماشینتون پنچر بشه میاد بهتون کمک میکنه وسط رودخونه با جت اسکی تو ی نقطه دور از شهر میاد براتون بنزین میاره بعد از مسابقه میاد راه رو میبنده ک شما با خیال راحت بری اون ور خیابون پلیس های مهربون و خوش برخورد.
2-کسب کار من زیاد پیش فرض خرابی نداشتم درمورد این موضوع چون هر وقت ی چیز با کیفیت میدیدم میگفتن امریکایی چه از چاقو چه ماشین کاپشن
اما بعد از دیدن فایل های استاد
فروشگاهای ک استاد میرفتن خرید از این کسب کار فوق العاده این ک هر چیزی میخاستی میتونستی توی اون فروشگاه پیدا کنی بزرگ و همیشه ب خودم میگفتم خدایا شکرت خوب و تحسین میکردم و ی چیز ک خیلی واسم جالب بود استاد هر کسی رو میاورد ک تو موضوعات مختلف کاری رو انجام بده حالا لوله کش. نصاب .انقد با عشق کار میکرد و به استاد توضیح میداد ک ادم لذت میبره یادمه استاد رفته بودن طاووس بخرن طرف مقابل انقد با عشق توضیح میداد یا اونجای ک رفتن تراکتور بخرن یا اونجای ک رفتن تنور بخرن خیلی جالب بود مردم همه عاشق کارشون بودن و خیلی خوب کارشون انجام میدادن و منم از اون ب بعد تصمیم گرفتم کارمو همیشه اونجوری انجام بدم.
3-دیدگاه های من در مورد طبیعت امریکا قبل از فایل های استاد
ی کشور گرم مردم کثیف خیابون ها پر از اشغال
ی مشت کافه ک همه مردم میرن مست میکنن
طبیعتم ک همیشه فک میکردم بیابون کویر خشک با باد های گرم کاکتوس و خار و این پیش فرض ها رو من از کارتون ها و فیلم ها تو مغزم ایجاد شده بود
دیدگاه من درمورد طبیعت و زندگی شهری امریکا
خداااای من فوق العادس شهر تمپا تمیز پر از ارامش ی دونه اشغال نمیتونی توی شهر پیدا کنی
همه جای شهر سبزه چمنه هرجا تونستن درخت کاشتن مسیر پیاده روی درست کردن مسیر دوچرخه سواری قایق سواری ساختمان های زیبا برج های لاکچری با طرح های و شکل های مختلف اینکه تلوزیون گذاشتن بیرون ورزشگاه بری رایگان ببینی من اصن باورم نمیشد دریا وای دریا اون ساحلی ک با شن های سفید مثل ارد میمونن مردم میرفتن کنار دریا خیلی واسم جالب بود دوش درست کردن ک رفتی تو دریا بیای دوش بگیری خیلی راحت اینکه هر روز بارون میاد نیم ساعت هر روز بارون بزنه فکرشو بکنن خدای من
اون خونه هشت اتاق خوابی استاد چه محله ای فوق العاده ای سبز تمیز خونه ها جدا جدا اصلن همسایه دیوار ب دیوار نداری پر از ارامش.
اون منطقه ک الان اسمشو فراموش کردم ی هم پارکینگ ابی دارن هم پارکینگ معمولی هم میتونی با ماشین بری خرید هم با قایق خدای من خدایا شکرت پارک های امریکا امکاناتی ک توی پارک ها وجود داش و و و
4-دیدگاه های من درمورد روابط خانوادگی قبل از فایل های استاد
من فکر میکردم مثل خودمون زندگی میکنن ی نفر همه کار ها رو انجام میده بقیه هم تماشا میکنن
یا فک میکردم امریکایی ها خیانت میکنن ب هم دیگ شبا میرن مست میکنن تا دیر وقت مثلا زن شوهر اون میره واسه خودش عشق حال اون یکی هم همینطور یا فک میکردم مرداشون مست میکنن شبا میان خونه زنشو کتک میزنه😂همه این پیش فرض ها توی فیلم ها ایجاد شده واسم
دیدگاه های من بعد از فایل های استاد
یادمه اون مهمون های ک اومده بودن خونه استاد چقدر خوب همه مستقل همه کار های خودشون رو انجام میدادن برنامه غذایی نوشته شده بود ک امروز کی غذا درست کنه چه غذا های درست کنن کی چه غذایی دوست داره کی نداره کی باید ظرف ها رو بشوره همه کار های خودشون رو انجام میدادن منظورم اینه ک همش مادره نمیخاست بدو دنبال بچه هاش و مار هاشون رو انجام بده خیلی باهم اوکی بودن لذت میبردن مسابقه میزاشتن کار های مختلف انجام میدادن خیلی رابطه قشنگی داشتن زن شوهر و لذت میبردن
امریکا اینجوری نیست ک مردا ب زناشون بگن ن تو زنی باید بشینی تو خونه فلان خیلی بهم احترام میزارن و هیچ فرقی نمیزارن اینم خیلی لذت بخش بود و دیدم ن اصلن خیانتی وجود نداره اصن کتکی درکار نیست و برن مست بیان کتک بزنن اینا نیست،😅
5-درمورد ازادی مذهبی من قبلا فک میکردم ک امریکایی ها سیاه پوست ها رو اذیت میکنن
میکشنن امریکا های نژاد پرستن کثافتن اونا مردم غریبه رو اذیت میکنن پولاشون رو ازشون میگیرن
این پیش فرض های من از اخبار و فیلم های ک دیدم شکل گرفته بود
حالا بعد از فایل های استاد
اصن امریکا کسی با کسی کاری نداره تو هر رنگ پوستی ک میخای داشته باش هر تیپی ک میخای بزن هر نژادی ک میخای داشته باش هر مذهبی ک دوس داری داشته باش کسی باهات کاری نداره فقط قوانین کشور رو زیر پا نزار هرجوری ک دوس داری زندگی کن مسیحی باش یهودی باش شیطان پرست باش مسلمان باش اصن گاو پرست باشه ازادی هر نوع لباسی ک دوس داری بپوش اصن با شرت برو بیرون کسی باهات کاری نداره حال کردم خدایی اینو میگن کشور همه در کنار هم زندگی میکنن هیچ تفاوتی وجود نداره و همه بهم احترام میزارن.هرچی دوس داری بخور هرچی دوس داری بکش ازاده ولی حق نداری مردم ازاری کنی
سپاسگذارم از استاد عزیزم ی این همه نکات مثبت و احساس خوب رو با ما اشتراک گذاشتید.
به نام خالق زیبایی ها
به نام خدایی قدرت خلق زندگیم رو در دست کانون توجه ام قرار داده
سلام بر استاد وخانم شایسته عزیز وهمه دوستان
سپاسگزارم بابت این سوال فوق العاده ارزشمند
قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید؟
من فکر میکردم دخترها امنیت ندارن – آدم های بیخدایی اند- میخوان همه جهان رو مستعمره خودشون کنن- از ایرانی ها خوششون نمیاد- از مسلمون ها خوششون نمیاد- آب وهوای خوبی ندارن- خشن اند-آرامش ندارن-نژادپرست اند- خون همه رو کردن تو شیشه- روابط خانوادگی هاشون هم محکم نیست.
۲. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود ؟
مدرسه-خانواده -رسانه فیلم دانشگاه
خانواده ومعلم ها واساتید شنیده بودن به ما میگفتن و ماهم فکر میکردیم چون اونها بزرگترن حتما درست میگن وما باور میکردیم.
فیلم ها رو هم میدیدیم و باهاشون هم احساس میشدیم و این ذهنیت در ما ایجاد شده بود
یکسری اساتید برای تحصیل به آمریکا رفته بودن ومعمولا میگفتن ایران بهتره واز سختی های اونجا که براشون اتفا افتاده میگفتن و …
منم باور کرده بوده بودم که اینجوریه.
واخبار ایران که میدیدم وفکر میکردم درست میگن.
۳.دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است؟
اونجایی که استخر مختلط بود فایلی که بچه ها تو پارک بازی میکردن و آدم ها بزرگ ها با هر پوششی بازی میکردن -کنار ساحل واینکه دخترها به تنهایی اومده بودن واز ساحل لذت میبردن وبقیه خانم ها – خانم شایسته به تنهایی تو پرادایس بود- خونه تون قفل نداره- تو اون صحرا یوتا دخترها به تنهایی داشتن دوچرخه سواری میکردن و… این ذهنیت من رو نسبت به امنیت آمریکا تغییر داد که این کشور فوق العاده امنیت داره دخترها آدم ها خونه ها وسایل همه چی امنیت داره خدایا شکرتشکرت.
اونجایی که تو پارک ها پرچم کشورهای مختلف کنار پرچم آمریکا بود تو کوکا کولا و یه پارکی خوش آمدگویی به زبان مختلف بود و اینکه هرجایی میرفتین میگفتین ایرانی هستم و اونها با احترام برخورد میکردن واینکه خانم هایی رو نشون دادی که با هر پوشش ودین ومذهب خودشون راحت کنار هم دارن در این کشور زندگی میکنند این ذهنیت من تغییر کرد که نه تنها با ایران بلکه مردم این کشور با هیچ اعتقاد و ملیتی مشکل ندارن بلکه انسان بودن ودرست بودن مهم است.
اینکه به نوجوان ها سیگار نمیفروختن- و خانواده ها چقدر رابطه خوبی با فرزندانشون دارن و چقدر به علایق فرزندانشون بی قید وشرط توجه وهمیاری میکنند فهموند که چقدر بنیان خانواده محکم تره . واقعا خدایا شکرت.
آب وهوایی ونحوه سیستم شهریشون عالی وخیلی هم خداگونه وزیباست که اینقدر به طبیعت احترام میزارن وطبیعت رو حفظ میکنند. واعا خدایاشکرت
با فایل چگونه آمریکا ثروتمند شد و دیدن این کلیسا ها ومکان های مذهبی وشعار کشور وپولشون فهمیدم چقدر این مردم با خدا هستند.
فهمیدم اگر این کشور نژاد پرست بود غیر ممکن بود این همه آدم از تمام نقاط جهان با عشق کنار هم کار و زندگی کنند و تو فایل های شما تو جشن ها و مهمونی ها بسیار دیدیم اینجا فقط احترام واحترام دیدیم. واقعا خدایا شکرت.
خدایا شکرت بابت این کشور زیبا ودوست داشتنی.
خدایا شکرت شکرت شکرت.
بنام خداوند یکتا وبی همتا
سلام بر استاد محبوب ودوست داشتنی وبانوی شایسته🌹🌹❤️❤️
این لحظه ای که دارم مینویسم مسابقه والیبال بین تیم ملی کشورمون ایران وباز هم تیم ملی کشورمون امریکا! داره برگزار میشه.🌹🌹
خدا میدونه همون حسی که نسبت به بازیکنای ایران دارم به بچه های امریکا هم دارم وقتی به چهره هاشون نگاه میکنم و اون حس نوسیالیستی که در گذشته داشتم به نوعی خیلی کمرنگ شده…
چقدر خوبه انسان ها در تفکر و برخورد و رفتارشون به این خط کشی ها و مرز بندی ها توجهی نداشته باشه وبا قلب وروحی بزرگتر به جهان نگاه کنن… باور کن چهره شماره ۱۳ امریکا رو که میبینم فکر میکنم مال طایفه خودمونه😏😎
استاد عزیزم من از لحاظ سنی همسال خودتم و شما وباقی دوستان این رده سنی یادتونه شروع پایه ابتدایی ما ومصادف شدن با اوج جنگ و هر روز صبح قبل شروع کلاس چقدر لعن ونفرین امریکا و اسرائیل و…جالبه الان که فکر میکنم با عراق جنگ داشتیم ولی ناسزایی به عراق یادم نمیاد گفته بشه، شاید گاه گداری او لابه لا اسم صدام هم میومد.
از یه طرف هم توی خونه ما کل کل شدید پدر ومادرم به این دلیل که پدر من مخالف شدید جمهوری اسلامی بود و مادرم هم تحت تأثیر فضای اون روزای کشور ،یادمه مادرم شبها قبل خواب بچه ها رو جمع میکرد ودور از چشم پدرم که توی اتاق خودش داشت بی بی سی با صدای بلند گوش میداد ،بهمون میگفت پدرتون امریکاییه وکافره واین حرفا…به حرفاش توجه نکنین و البته بیشتر برای خواهر برادرای وبزرگترم میگفت ومنم اون وسط نخودی بودم😁
خلاصه با این دوگانگیها و خیلی چیزای دیگه بزرگتر شدم اوایل دهه هفتاد که داداش بزرگم یه دستگاه ویدئو خرید ومن شده بودم قاچاقچی فیلم ویدئو😎
چون سنم کم بود و کسی بهم شک نمیکرد چند تا نان میخریدن و فیلم میذاشتن لای نونها و من جابجا میکردم از این محله به یه محله دیگه،البته از راه دور اسکورتم میکردن
تا اینکه بابام فهمید وکلی داداشمو بدو بیراه گفت و منم دیگه جرأت نکردم از ترس بابا این کارو ادامه بدم.
از یک طرف هم چون سنم کم بود اجازه نداشتم فیلم ویدئویی نگاه کنم به قول خودشون بد آموزی داشت…ولی گهگایی سرک میکشیدم .اون زمانها بهروز وثوق اسطوره جوونای محل بود ومن با ممل آمریکایی شناختمش منم عاشق بهروز شده بودم و عشق امریکا!!!البته اداشو در میاوردم ولی در کل خیلی فاصله گرفته بودم از مرگ بر امریکا و…
داستان گذشته رو گفتم که این رو برسونم که از دوگانگی شدید بچگی رسیدم به عاشق امریکا شدن که البته بیشتر حرف و پوشالی بود تا واقعی…
با همه خوبیهایی که از امریکا واسه من گفته ها تکرار شده بود و اینکه مردمش اصلا اون کینه و کدورتی که مردم ایران از امریکا دارن، اونها تو این وادیها نیستن،چون چندتا از اقوام دور کالیفرنیا هستن بیست و چندساله،ودختر خواهرم و شوهرش هم سال ۸۸ رفتن و ازشون سئوال میکردم،
ولیکن یه ترمز بزرگ توی ذهنم بود همیشه در مورد سران و مسئولین امریکا و اون دخالت و جابجایی حکومتها و اینکه بخاطر صلاح ملت خودشون این ملت رو به این روز انداختن و…
هرچند انصافأ تو این یکساله خیلی سعی کردم قوانین جهان رو درست درک کنم و به این باور خیلی قویتر رسیدم که بدون اذن خداوند برگی از درخت نمیفته و با باور همین قوانین منطقی کردم که اون سران دخیل نبوده و نیستن و ارتعاش این ملت رو هم میبینم و الان درکم از قبل واقعأ بهتر شده.
استاد جان من دیروز یه مداوای کوچک روی زانوی چپم انجام دادم چون وقتی میدویدم درد میگرفت,
و کهنه شده بود از قدیم ومدتی هست تصمیم گرفتم جهت تناسب اندام و نشاط خودم ورزش کنم غیر از پیاده روی وگوش کردن صدای دلنشینت که بهش اعتیاد پیدا کردم شدید…
روی تخت کلینیک که بودم دامادمون یه کلیپ از نشست کشورهای خاورمیانه زمان شاه نشونم داد و همش هدایت پروردگار بود تا اون ته ذهنم ترمز خفی برداشته شه😍
داستان از این قراره که وقتی به هوش اومدم داشتم در مورد این فایل و مردم و کشور امریکا فکر میکردم و از اونجایی که به کل از شبکه های مجازی فاصله گرفتم وشوهر خواهرم خبر داشت گوشیش رو داد گفت ببین.سخنرانی شاه بود داخل الجزایر انجمن اوپک که میگفت هدف من اینه که کشورهایی که صنعتی شده و رشد کرده اند زمانی میتونن با ما کشورهای دارای نفت وانرژی همراه شوند که از درآمدمان هزینه کنیم برای کشورهای فقیر وکم درآمد آفریقا بطوریکه دیگر گرسنه ای روی زمین وجود نداشته باشه و جمعیت هم کف وتحسین شاه!!
فیلم که تمام شد دامادمون میگفت چه انسان دلسوزی بود،چقدر خوب بود،چقدر…اون هی میگفت ومن در ذهنم بیشتر قوانین و سیستم خداوند برام تداعی میشد،اصل بقای اصلح رو داشتم بهتر درک میکردم،چقدر زیبا هدایت شدم تا اون یکذره بدبینی ته ذهنم از بین بره که تصمیم جهان و سیستمش بود که به دلایل مختلف شاه رو برد،شاهی که از فرکانس مردم افریقا خبر نداشت و دلسوز و اندوهگین بود و فرکانس مردم ایران هم جای خود…
خلاصه،،من هم دارم با تغییر زاویه دیدم،با کنترل ذهنم تلاش میکنم بیشتر وهرچه بیشتر از همینجایی که الان هستم نهایت لذت رو میبرم واز خداوند سبحان میخوام به جاهای بهتر و زیباتر در این جهان زیبا هدایتمون کنه.آمین.
خدایا شکرت بی نهایت شکرت،که به خواسته هام توجه کردی و با قوانین بدون کوچکترین نقص آشنام کردی که هر چه بیشتر پی میبرم سهمم از شادی و لذت روح وجسمم بیشتر میشه وحزن و اندوه ازم فاصله میگیره🙏🙏❤️❤️
استاد عزیزم بابت همه چیز ازت سپاسگزارم و صورت ماهت رو میبوسم ،سپاس از خواهر عزیزم مریم بانو فرشته روی زمین🌹🌹❤️❤️🙏🙏
ابراهیم عزیز سلام
چقدر زیبا مینویسی و خودمونی و دلنشین
حال و احوالت چطوره بعد از دو سال؟ زانوت خوب شده انشاالله
چقدر شما به قوانین آگاهی و خوب تحلیل میکنی بر اساس قانون
خلاصه که لذت بردم از خوندن کامنتت
بیشتر واسمون بنویس برادر
در پناه پروردگار دل هممون شاد، تن هممون سالم، خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند باشیم در دنیا و آخرت
سلام سید بزرگوار
سپاسگزارم ازت بابت روح بزرگت…
مگه میشه کنار شما عزیزانم باشم، توی این خانواده بزرگ و ماورایی و بعد دو سال حالم بهتر نباشه.
فقط یه مقدار زیادی لوس شدم واسه خدا،قربونش برم بدعادتم کرده میگه تو به هیچ چیزی فکر نکن رهای رها بشو خودم کاراتو انجام میدم،واسه همین تنبل شدم و نمینویسم.دمت گرم داداشم واسطه شدی لااقل چند خطی بنویسم.
سید جانم دو سال پیش اون موقع ها تو قانون دنبال پول میگشتم بیشتر،ولی الان نه،یه آرامشی دارم یه احساس شکوهمندی دارم که خودبخود خیلی چیزا رو واسم جذب میکنه و به ارمغان میاره، در کل خدا رو شکر خیلی راضی ام و به لطف خدا با دوره قانون سلامتی درد زانو که هیچ،کلی مشکل جسمی از بین رفتن و واقعا جوان سازی کردم…
خدا سایه استاد رو بالای سر این خانواده نگهداره همیشه.
ازت ممنونم که واسم نوشتی سید عزیز،بهترینا واسه تو…
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و تمامی دوستان عزیزم
من دوست داشتم صحبت های شما استاد عزیز را با ایه هایی از قرآن بیان کنم
خداوند در سوره مبارک حجرات میفرماید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ
ترجمه
ای اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها معصیت است
وقتی ما بدون آگاهی و فقط از چیزهایی که شنیدیم قضاوت میکنیم در واقع ما داریم بدون اطلاع قضاوت میکنیم فارغ از صحت یا عدم صحت موضوع و این باعث گمراهی ما میشود
یا این آیه که
وَ إِذٰا قِیلَ لَهُمُ اِتَّبِعُوا مٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ قٰالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مٰا وَجَدْنٰا عَلَیْهِ آبٰاءَنٰا أَ وَ لَوْ کٰانَ اَلشَّیْطٰانُ یَدْعُوهُمْ إِلىٰ عَذٰابِ اَلسَّعِیرِ
هنگامی که بدانان گفته میشود: از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید، میگویند: بلکه ما از چیزی پیروی میکنیم که پدران خود را بر آن یافتهایم. آیا (از نیاکان خود پیروی میکنند) ولو این که اهریمن ایشان را به عذاب آتش فروزان (دوزخ) فرا خواند
و چندین آیات دیگر که خداوند میخواهد بیان کند که ما با تحقیق در مورد مسائل صحبت کنیم
خیلی خیلی سپاسگزارم
امیدوارم این کامنت مفید واقع باشه
بنام خدای جهان افرین
امشب ۲۱ ادینه ۱۴۰۰ ساعت ۹:۵۲
در روستایی در جنوبی ترین ناحیه استان فارس شهرستان لامرد روستایی بنام ده پایین ۱ مهر ۵۹ ( هم سن و سالم با استاد البته شش ماهی بزرگترم ازشون؛ به حرفام گوش بده استاد من بزرگترم ازت خااب😁)
از وقتی که یادم میاد سن ۷ سالگی ام ( بچه ها کامنت من بیشترش ذکر خاطراتم هست تا جواب به سوالات مسابقه چونحالمخوشهست میخام بنویسم وگر نه وقت مسابقه هم تمام شده و من موفق به شرکت در مسابقه در وقت مناسبش نشده ام که اینهم یه حکمتی دارد و از خدا می دانم و الخیر فی ما وقع.
اما بعد…
داشتم میگفتم؛ پایان سال تحصیلی اول دبستان دوستی برام خبر از مدرسه اورد که خونمون که تو تجدید اوردی منم خوشحال شدم که تجدید اوردم . نمیدونستم تجدید یعنی افتادن و مردود شدن اون زمان یادم نیست درست ولی فکر کنم دیگه همون مردود شدن بود و خلاصه سال اول دبستان را سال دیگه از نوشروع کردیم .
خوشیش توهمون لحظه اول بود که بهم گفت تجدید اوردی ذوق زده شده بودمممم😁 ک یک چیز اوردم.
خب بریم سر اصل مطلب که دیدگاه من از امریکا و باورام راجب کلا خارج است.
ما که برق درست حسابی نداشیم اون موقع تو روستامون، اولش یک موتور برق از این تسمه ای های بزرگ بود که کابل کشی بود به اونچند خانه واری که ده تشکیل میدادیم بعدشم که یه کم بزرگتر شد ما یک موتور برق گازوییلی یاماها ابی رنگ زیبا داشتیم که بابام کویت برو بود از شیراز همراه خودش اورده بود که فکر کنم دسته دوم.
همیشه که نمیزدیم فقط ساعتهای گرم روز ۱۲ تا ۳ و شب ۱۰ تا ۲ یا ۳ . درست یادم نمیاد.
اونم برای اینکه خابمون بره بعدش خاموش میکردیم چون دیگه خوابیم دیگه ، گرمایی احساس نمی کنیم خو .گرمای تیر مرداد جنوب تصور کنید دیگه 😁😁
این موتور برق نازنین ما اینقدر گرم می کرد که بشدت بخودش میلرزید و صداش میرفت بالا که بابام با پای برهنه میدوید که مبادا خراب نشه یا به قول ما جام نکنه 😁
وقتی هم میرسید یا خاموش شده بود یا یکی دومتری جایجا شده بود از جای خودش( اخه این مدل ثابتش نبود و روی زمینی بود)
همه اینها را بهتون بگم..
اهان یادم امد من دوبار عقرب زردو گازم گرفته از بس پشت بوم خوابیدیم شبا .
خواستم بهتون بگم که برق درست حسابی نداشتیم که تلفزیون نگاه کنیم تو سن سالهای دهشه شصتی ام تواون دهه شصت.
ما برامون تابستون ۱۳۷۴ برق شهری یا به قول ما منطقه ای امد که با رنگ روی دیوار سیمانی خونمون نوشته ام هم روز و هم ماهش را هنوزم هست . اینو هم بگم که همیشه دست به برش و در کل دست به ابزار بودم ینی کارای فنی را دوست داشتم از همون اوایل و هنوزم هستم .
اهان راستی استاد صحبت از فن شد و کارای فنی ، یادم اومد از بس از برند ملواکی و ابزارالاتش تو سریالهای زندگی در بهشت تعریف و تمدید کردید که ما هم دلمون هوای داشتنشون کرد که ی ماه و نیم پیش منم از امازون ی پکیج اره و دریل و اون یکی دریل و نورافکنش و دوتا باطری و شارژرش سفارش دادم و در طی ۱۳ روز برام اوردن دم در خونه با همون ویژگیهایی که اردر دادم.
دمت گرم استاد مرسی عجب خدماتی نوش جونشون پولی که میگیرن
طی این فرایند کلی اعتماد بنفسم رفت بالا
این بار سوم بود که اردر چیزی خارج از کویت خرید میکردم:
بار اول سه سال قبل از چین لباس سفارش دادم بعلت ایراد داشتن باور فراوانی برادران چینی بقول شما ، تنگ و گشاد بودند ی بارم از امارات کفش ک اونم خوب بود ولی نه اون کیفیتی ک انطضار داشتم ولی این ملواکیه امازون هیولان بخدا چقدم پیگیری میکنن تو راست الان الان بدستت رسیده ریویو بده کلیپ از کارکردش بگیر بفرس برامون میزاریم تو سایت .
ارزش تولید کن ، خدمت به خلق کن پول خودش میاد سراغت.
اب توشیر نکن پول میاد سراغت ادما میان سراغت
باور فراوانیت را درست بکن مثل برادران چینیموننباش خدا خلق را حواله زندگیت میکنه. خلاصه کار جف بزوس درسته و ایول داره این همه ثروتم نوش جونش .
خلاصه ما تلفزیون که هیچ برق درست حسابی نداشتیم ولی تو ایران بزرگ میشدیم دیگه محیط تاثیر داشت مدرسه تاثیر داشت از رادیو میشنیدم شعار ها و دیدگاه های جامعه نسبت به امریکا .
یادمه سرگرمیمون ی نوع بازی بود ب اسم تفنگ تفنگی به دو گروه تبدیل میشدیم
یکی ایران و یکی هم یا امریکا یا عراق
تکه چوبی بدست میگرفتیم و پشت درخت گِز ، کنار یا پشت دیوار یا پشت بوم هر که بیرون می اومد تیش تیش فلانی را کشتم.
گروه منفور که طبیعتا یا عراقی بود یا امریکایی.
بزرگتر ک شدم راهنمایی باید به شهر میرفتیم تو روستا راهنمایی نبود و نیست الانشم نیست
همش امریکایی های خونخوار و عراق متجاوز تا قبل از همین ۲۰۰۳ برکناری حکومت صدام ، همش اینا رو شنیدم .
فیلمها هم خانوادهای بی در یکر هر که هر که را بگیره روابط بدون از دواج بچه های نمی دونم بابا مامانش کیه توی پرورشگاهها.
نولا توی مغازه من میان احیانا امریکایی هستن نه اذیت میکنن دست میزارن روی فلان جنس اینو میخام قیمتش چنده پرداخت میکنن میرن با کلی تشکر .
همیشه ازشون میپرسم ملیت خیلی ها امریکای خیلی وقتا هم اروپایی و غیره.
مشتریهای عراقی هم احیانا دارم برخوردشون از خیلی از شهروندهای اینجا بهتره . ( از بعضی ها )
بستگی به خود ادم داره قبلنا ادماهی منی بیشتر به تورم میخورد ولی خیلی وقته با رعایت قانون و بالا رفتن مدارم دیگه اونا نمیان همین عربهایی که بر اثر باورهام بود الان خیلی هم ادمهای نازنینی هستند و مشکلی ندارند بخر هستند سود بده هستند خوش برخورد هستند و غیره.
بچه ها همه چیز بر میگرده به باور.
سریالهای زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا برام خیلی مثبت بوده اند استاد.
خصوصا زندگی در بهشت نمی دونم شاید بخاطر این بوده باشد که من عاشق زندگی در همچین جایی هستم
اروم و بی سرو صدا
شلوغی را خیلی دوست ندارم
تو جمع و شهرهای شلوغ را دوست ندارم که اینم بخاطر پیش ضمینه های منه
من بزرگ شده در روستا و کو و دشت هستم و این پیش ضمینه ها باعث شده که جای شلوغ و ادمای زیاد را ترجیح ندهم.
ولی نسبت به مردم امریکا همه ازشون خوبی دیدم تو سریالها
میخندن سبک شخصی خودشون را دارند کار بکار کسی ندارند
نژاد براشون مهم نیس
لهجه براشون مهم نیس
پوشش براشون مهم نیس
دین و مذهب براشون مهم نیس
رنگ پاسپورت براشون مهم نیس
اینا من تو کشور مسلمون ۱۹ ساله رندگی میکنم خیلی از اینها براشون مهمه خب ولی نه همشون اکثریت براشون مهمه.
میدونین یجورایی فرهنگوش اینجوری شکل میگیره
خب.. مدرسه ها ی خودشون دیگران نیستند
دانشگاه همینطور
ولی در کل مهربونند
اکنا را که گفتم اکثریت منظورم بود.
استاد ازت بینهایت ممنونم که راهو نشونم دادی حالا این بستگی به خودم دادی که با کار کردن روی خودم چقدر میخام بهتر زندگی کنم و به اندازه ای که روی خودم کار کردم ، ورودیهای ذهنم را کنترل کردم ، با خدای درونم هماهنگ بودم به همون انازه هم سطح زندگی و کیفیت زندگی ام بهتر شده .
خانم شایسته ممنونم از دست به دوربین بودن همیشگی ات از توضیحات زیبایت
از پشت سر هم نهادت دقیق کلماتت که فهمم رابیشتر میکند.
خانم فرهادی خدا حفظت کنه
ابراهیم مدیر فنی عزیز سپاس گزارم برای نرم و سلیس کردن سایتی به این بزرگی
دوستان عزیزم ان شاالله همیشه تا زنده ایم با هم باشیم کانتهاتون را تا حدی که بتونم می خونم براتون دعا میکنم ، از نکاتش درس میگیرم.
همتون را می بوسم.
خوشحال و خوشبختم که عضو این سایتم.
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشید هم در این دنیا و هم در اخرت🌹
سلام استاد عزیز و مریم عزیزم
من همین الان قسمت ۱۷۴ رو دیدم و لازم دونستم که کانتش رو بذارم واسه باورها و پیش فرض های ذهنی خودم
من قبل دیدن سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت باورم این بود که اصلا امنیت نداره امریکا واسه افراد غیر بومی
حتی ذهنم اینجوری بود که اونا به خودشونم رحم نمیکنن. حالا اخبار و حواشی به کنار من بیشتر از طریق فیلم های نامناسبی که از بچگی خانوادم نگاه میکردن این برداشت رو داشتم
مثل فیلم های تخیلی، ترسناک و فیلمایی که توشون آزار جنسی داشتن
همیشه اسم امریکا میومد من قبض روح میشدم
آدماشو اینجوری تصور کرده بودم که اگه جلوشون یه نفر رو سر ببرن طرف میره تو خونش و درو میبنده
چون اکثر خونه هایی که دیده بودم شبیه خونه ۸ خوابه شما بود میگفتم باید دور تا دور خونه رو تا ۱۰ متر حصار بزنیم که از اطراف خونه کسی وارد نشه.اینجوری که نمیشه زندگی کرد
حتی وقتی سریال زندگی در بهشت رو میدیم میگفتم الان یکی بیاد تو این جنگل یه بلایی سرشون بیاره چی؟
یا حتی فیلمایی که توشون حیوونا به آدما آسیب میزنه.مثل مارای بزرگی که آدم میخورن یا کروکدیلی که از آب بیارون میاد و حمله میکنه
اینقدر این چرت و پرتارو دیده بودم که اوایل نمیتونستم از دیدن سریالای بهشت لذت ببرم.
اما رفته رفته زیباییا رو دیدم.ایمان شما رو دیدم.ایمانی که باعث میشه با توجه به زیبایی،زیبایی و آرامش جذب کنید
اون حرف مریم جون رو یادم نمیره که گفت یه شب چوب برداشتم دوییدم بیرون تو تاریکی به سمت گرگه
یا شما با وجود الیگیتور تو آب بازم میرین شنا میکنین و ازین بابت خیالتون راحته.
یا حتی تو سفر به دور امریکا میدیم اینقدر برخورد آدما خوبه و تشنه کمک کردم به آدمان حالا از هر قشر و زبان.باورم نمیشد الان یکی بگه امریکا فلان من با قاطعیت میگم نه درصد و احتمالش خیلی کمه از ۱۰ تا شاید یه نفر اونجوری باشه
از خدماتشون واقعا لذت میبرم وقتی فیلم میگیرن.چه در سفر به دور امریکا و چه در زندگی در بهشت.
باورم نمیشد طرف اومده بود واسه تراکتور اون خدمات رو انجام داده بود و رفته بود.
یا اون آتیش سوزی که واسه پاک سازی پارادایس انجام دادین، همسایه هاتون خبر داده بودن واسه حفظ امنیت شما و بعد خودشون به آتش نشانی و از همه مهم تر برخورد زیبای آتش نشان ها زا شما واقعا متعجبم کرد.
یا تربیت خانواده جیکوب اینا،من فکر میکردم خانواده هایی که پر جمعیتم معمولا چون وقت رسیدگی و تربیت به بچه هارو ندارن، بچه ها هر کدوم به هر نحوی نا خلف میشن
اما دیدم اینقدر تربیتشون درست و اصولی بود که حتی مادر خانواده محبتش یکسان بود بین بچه هاش.واقعا لذت بردم
یا وقتی مریم جون از آدما فیلم میگرفت اینقدر محبت و لبخند و ذوقشون واقهی بود انگار دوستدن صمیمیه مریم جونن و سالهاست همو میشناسن.
خیلی نکات هست که من باورم زیرو رو شده واقعا
ببخشید عزیزان اگه متنم بچگونساما واقعا اینایی که من گفتم انقلاب عجیبی تو ذهنم ایجاد کرد که همیشه در موردشون وحشت داشتم
خداوند همیشه همراه و هدایتگرتون باشه.
سلام دوست گرامی
نوشته شما صادقانه و زیبا بود. شما به باورهایی اشاره کردین که در ذهن من هم با دیدن فیلم ها و دنبال کردن اخبار تلوزیون ایجاد شده بود(البته ماه هاست که دیگه دستگاه تلوزیون در خانه ما وجود نداره). وبا دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا خیلی تغییر کرد به حدی که این روزها به فکر مهاجرت به آمریکا هستم.
بنام خالق زیبایی ها
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته
استاد توضیحات و نکاتی که اشاره داشتین خیلی جالب بود برام و میشه گفت یکی از پررنگ ترین وجه تمایز های شما سفرهای پی در پی به نقاط مختلف دنیا و بودن در اون محیط هاست و لمس کردن زندگی از نزدیکه مخصوصا در ایران که سالها بودین و در امریکا که ساکن هستید
قبل از دیدن این فایل مثل خیلی ها هم ذهنیت های مثبت داشتم و هم منفی راجب امریکا و با اینکه سالهاست که دارم سعی میکنم روی خودم کار کنم و تقریبا با تی وی و اخبار و حتی ماهواره غریبه شدم مگر اینکه مورد مفرحی مثل ورزش یا فیلم مثبتی بخواد پخش بشه که اونم نادره در صدا و سیمای ایران ولی با کار کردن روی خودم اگر قرار باشه موردی به گوشم برسه یا ببینم قطعا همونیه ک قبلا فرکانسشو فرستادم و زیاد تعجب نمیکنم
قبل از فایل ذهنیت من همیشه اکثرا نسبت به امریکا و حتی اروپا ناخودآگاه خوب بوده ولی خب بخاطر اطرافیان و محیط ها و افراد مسموم بالاخره یه وقتایی ورودی های ویروسی سمتمون اومده ولی خدارو شکر انقدر در تجربیات شما در امریکا موارد خوب عنوان شده که گاهی آدم شک میکنه واقعا اینجا امریکاست!!
قبلا تصور میکردم امریکا انقدر وسعت داره که هیچکی به هیچکس نیست و هرکی هرکاری دلش میخواد میکنه مخصوصا در لاس وگاس و لس آنجلس و اوضاعیه خلاصه از شرط بندی گرفته تا روابط و ساخت فیلم های منفی و …
عدم امنیت جانی و اخلاقی از موضوعاتیه که اخبار و فیلم ها خیلی روش مانور داده و میدهند
عدم تعادل روانی و…
به نظرم اینها بیشتر نشون داده شده
ولی همیشه در کل حس خوبی نسبت به اروپا و امریکا داشتم و دارم و خیلی اوقات انقدر تصورشون میکردم و آرزو داشتم براش که موارد زیادی خودم رو اونجا دیدم در رویا و حتی تصورات که بعضی اوقات واقعا ناخودآگاه بوده
درکل استاد همه مستنداتی که زحمت میکشین با عشق آماده میکنین که ما لذت ببریم و باورهامون تغییر کنه و کلی حس خوب درونمون بوجود بیاد ارزشمنده و آدم رو ترغیب میکنه که همه جاهای خوب و زیبا رو تجربه کنه
اینکه بچه ها میان میگن باورمون تغییر کرده و دوست داریم از نزدیک خیلی چیزهارو خودمون هم تجربه کنیم یعنی امید به زندگی در وجودمون بیشتر شده
از فایل های خوبتون و کامنت های دوستان واقعا لذت میبرم
اینکه از اول هم مقاومت زیادی برای سفر یا مهاجرت نداشتم و دیدن فایلهای شما و عضو این خانواده بودن باعث شده مقاومت های قبلی هم کم رنگ و کم رنگ تر بشه خیلی خوشحالم و شکرگزار خداوند
مرسی که هستین
به نام خدای مهربان سلام به همه دوستان
جالبه قبل از اینکه این فایل رو ببینم من هروقت سریال سفر بع دور امریکا یا سریال زندگی دربهشت رو میدیدم میگفتن ببین خدای من مردم چقدر مهربانند وقتی استاد گفتن ما ایرانی هستیم چه برخورد خوبی داشتن مگه آمریکایی ها خودشونو بالاتر نمیدیدن؟؟
فکر میکردم آمریکایی ها عصبی و پرخاشگرن و به خون مردم ایران تشنن😂
کلا هرچی ذهنیتی که گفتید رو من داشتم و همه ی اینارو اخبار همیشه میگه
اهان به جز اینکه امریکا کویره خدارو شکر این ذهنیتو نداشتم 🤣اما در عوضش فکر میکردم چون خیلی پیشرفتست هوا آلوده و خراب
بعد که فیلم های شما میدیدم تعحب کردم که چقدر سر سبز و تمیزه خیلی امریکا تمیزو زیباست
و اینکه فکر میکردم اونجا همه مشروب و اهل پارتی و متجاوز هستن و همش به این جور مسائل فکر میکنند و اگر کسی بره امریکا و مثل اونا رفتار نکنه میگن بیماره
اینو تو اینستا زیاد میدیدم که میگفتن و بازهم فایل هایی که شما گذاشتید دیدم نخیررر کاملا اشتباه میکردم
در کل از اون موقع تا الان خیلی بهتر شدم خیلییی
الان به این نتیجه رسیدم که همه جا خوب و بد وجود داره و اگر تو خوب باشی مطمئن باش خوبی هم میبینی
خدایا شکرت
😍😍😍❤
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به همه دوستان جان
این فایل نشانه ی دیروز من بود. دارم سعی میکنم با دیدن نشانه هام هم آگاهی ها رو مرور کنم هم به یاد ذهن و عقلم بندازم نیازی نیست همیشه شما خودتون رو به زحمت بندازین تا متوجه بشم باید چیکار کنم یا چه چیزی الان لازم دارم.
با زدن روی نشانه ی من داستان هدایت رو بهتر میفهمم که ما هم سنگ با فرکانس هامون جهان بهمون پاسخ میده.
فقط راستش باید اعتراف کنم گاهی پاسخ ها و نشانه هاش رو خوب متوجه نمیشم. هنوز اول راهم و دارم تمرین میکنم ولی دارم حرکت میکنم تا درک خوبی بدست بیارم. تا آسان بشم برای آسانی ها…
«باورهای محدودکننده ی ما چگونه با ورودی های مناسب و قدرتمندکننده، آرام آرام تغییر می کند»
همین جمله برای من کلی نکته داشت تا یادم بیاد که من دنبال اینم تا باورهای محدودکننده ام رو تغییر بدم حالا راه حلش خیلی ساده است. همینطور که با دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا آرام آرام باورهای قدرتمندکننده جای خودشون رو به باورهای محدودکننده دادند ک من وقتی استاد این سوال در قسمت 174 زندگی در بهشت پرسیدن متوجه شدم. چقدر قشنگ بعضی باورها و پیش فرض های ذهنی من تغییر کرد. چقدر راحت و آسون. طوری که انگار همینطوری فکر میکردم اما این یک روند بود و با یک سیر تکامل و دیدن و پیگیر بودن فایل ها تو ذهنم اتفاق افتاد. پس ادامه بده باورهای محدودکننده ایی که شناسایی کردی، ترمزها و کویرهایی که میدونی خیلی جلوتو گرفتن با همین روش آرام آرام تغییر بده نخواه که یک شبه و با متوجه شدن و دیدن یک فایل درست بشه. صبور باش و فقط حواست به ورودی هایی که وارد ذهنت میشه و افکاری که داخل مغزت میچرخه باشه…
چقدر از خدای مهربانم سپاسگزارم که منو در مسیر کسانی که به آنها نعمت داده قرار داده، کسانی که رهروان و جویندگان خدا و توحید هستند….خدایا سپاسگزار این جهان زیبا و نظامندت هستم.خدایا تنها از تو یاری میجویم و تنها تو را میپرستم…