https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/05/abasmanesh-2.webp8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2025-05-13 04:40:002025-05-13 04:40:58سریال زندگی در بهشت | قسمت 263
469نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خداوندی که رحمتش رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگیست
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
خدای مهربونم شکرت که هر آنچه دارم از آن توست
خدای مهربونم من به هر خیری که از جانب تو به من برسد سخت نیازمندم
خدای مهربونم شکرت که در مسیر هدایت الهی هستم
مریم جان عزیزم واقعا سپاسگزارم، خیلی عالی و فوق العاده بود، یک حس رها شدگی با دیدن این فایل به من دست داد و حس کردم که واقعا هدایت شدم با این فایل که خدا به من بگه زهرا رها باش .رها باش
خدایا شکرت خیی حالم عجیبه ،نمیدونم چی بایدبنویسم ،درونم با دیدن این فایل به آرامش عمیقی رسید..خدایا شکرت
من ویانارو باردارشده بودم چون دوتا سقط داشتم قبلا وچون عاشق پیاده روی هستم – درحاملگیم پیاده روی هم میکردم اونم 3ماهه اول -و پباده روی وخیلی دلایل باعث شد بچه دومم سقط بشه -الان یدونه بچه دارم -ویانا روکه باردارشدم خواهرم گفت پرنیا این بچه سومه -دوتا اولی که سقط شدن – -اینوتوروخدا مواظب باش بشین سرجات استراحت کن بزاربچه توشکمت رشدکنه – حرفش خیلی به دلم نشست اونموقعی که این الهام روخدا از زبان خواهرم گفت ویانا روماه اول بود که بارداربودم – بعد متخصص گفت پیاده روی نکن وپله بالا نرو بزاربچه رشدکنه – منم استراحت کردم تو9ماه وبچم خوشگل سالم صالح بدنیا اومد – الان داشتم یک فیلم نگاه میکردم و به همسر دلخواهم فکرمیکردم از دیالوگ فیلم خدابمن الهام کرد – برای جذب همسر دلخواهت توروخدا آروم بشین سرجات – مثل ویانا که آروم نشستی سرجات ومن توشکمت بچتو رشد دادم وخوشگل وسالم صالح تحویلت دادام -الان اینم همونه تو آروم بشین سرجات بزارعشق رشدکنه همسر دلخواهتو تحویلت میدم – و ادامه الهام بود که الان همسر دلخواهتو دادم ومیدونی کیه و درامریکاااا هست – پس پرنیا دهنتو ببند بشین سرجات تا همسرتوتحویلت بدم گفتم چشم خداجونم :)))
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم بانوی نازنین سلام به پرادایس زیبا وسلام به همه دوستان عزیزم ومهمون عزیزمون..
اول از همه خداروشکر میکنم که مریم جون دوباره یه فایل زیبای دیگه از این بهشت زیبا برامون ضبط کردید واقعا دلتنگ این بهشت شده بودیم چون آخرین بار پرادایس رو توی لباس سفید برف دیدیم والان پرادایس رو با یه استایل جدید توی لباس سبز بهار میبینیم.. خداروشکر بابت اینهمه زیبایی..
این فایل خیلی درسها داشت وخیلی نکات جالبی برای من داشت.. نحوه تربیت کردن سئو
روش تغذیه سالم وطبیعی این بچه.. دیدگاه این مادر نسبت به بچه ی کوچک داشتن وهمزمان در سفر بودن..
این حد از صلح بودن باخودشون.. خیلی برام قابل تحسین بود..
مثلا اون موقعی که تا چندروز قبل زایمان ابن خانم زیبا درسفر بودن واینکه زایمان طبیعی داشتن.. این خانم زیبا درهمچین کشور ثروتمند وامروزی اینقدر صاف وساده زندگی میکنن واقعا تحسین برانگیز هست..
زمانی که این مادر بچه رو رها میکرد که پابرهنه روی زمین راه بره یا اینکه با چوب و خاک بازی کنه خیلی برای من تحسین برانگیز بود واصلا قبل مقایسه نبود رفتار این مادر امریکایی با مادر های ما یا اینکه خود ما.. که از زمانی که باردارمیشیم یه سری محدودیت هارو برای خودمون ایجاد میکنیم تا زمان زایمان وبعداز زایمان هم یه سری محدودیت هارو برای بچه ایجاد میکنیم وکلا به روش شبکه های بهداشت ودکترهای تغذیه میخایم رفتار کنیم طوری که تمام اختیار فکر کردن وتصمیم گرفتن درمورد زندگی ونحوه بزرگ کردن بچه مونو از خودمون میگیریم وهرچی دکترا گفتن همون کارو میکنیم.. اما این خانم اصلا خودشو محدود نکرده وخودش رو از سفر ودیدن جذابیت ها وزیبایی های سفر محروم نکرده ومدام درحال مهاجرت ومسافرت بوده وزمین پهناور خداوند رو استفاده میکرده ولذت میبرده.. واین فرشته ی دوست داشتنی رو هم از لذت سفر محروم نکردن..
خیلی برام لذت بخش بودوتحسین برانگیز این قانونی که خواهر برادر بزرگتر حتما باید روزی یکی دوساعت با بجه وفت بگذرونن..
ونکته ی جالب دیگه اینکه این بچه هیچ اسباب بازی نداشت با وجودی که اگر این خانواده میخاستن براش اسباب بازی بخرن به راحتی میتونستن بخرن.. اما این خانواده به جای اینکه اسباب بازی وتفریح بچه شون رو با خریدن اسباب بازی واشیا بی جون پر کنن اون رو از همون کودکی به سفر بردن هم این بچه رو با سفر بردن پخته تر وسرزنده تر کردن وهم تفریح این بچه یه تفریح سالم وطبیعی بوده چی از این لذت بخش تر..
این بچه تا الان که 9ماهه بود فقط با شیر مادر تغذیه شده وهمین باعث شده بود که ماشالا یه بدن قویتر داشته باشه وزبر وزنده تر باشه قشنگ مشخص بود زمانی که چوب واز روی زمین برداشت وتوی دستش نگه داشته بود.. یا اینکه همون بشین پاشو کردنش که فقط با گرفتن انگشت بزرگترش میتونست راحت بشبن پاشو بکنه..
ونکته ی جالب دیگه وتمرکز بر زیبایی این بچه که چقدر ماشالا زیبا بود چه چشمای روشنی داشت چه رنگ خاصی چه خنده ی دلنشین وشیرینی داشت.. چقدر آروم بود. وچه مادر زیبایی هم داشت..
نکته ی جالب دیگه لالایی خوندن مادر بود من این شعر وقبلا توی کارتون های شبکه ی جِم شنیده بودم اما الان به صورت طبیعی وزنده از زبان این مادر زیبا شنیدم..
نکته ی جالب دیگه اینکه بجه ها به جای تو فضای مجازی یا دور گوشی بودن بیشتر وقتشون وبه ماهیگیری ورفتن توی تریل های پیاده روی میگذروندن اینم واسم نکته ی جالبی بود وتحسینشون کردم..
نکته ی جالب دیگه ماشالا ماهی های هیولای دریاچه بود خدای من چقدر بزرگ بود اون ماهی که پسر خونواده گرفته بود واقعا بزرگ بود خدا برکت..
نکته ی جالب دیگه اینکه ماوقتی چهارروز میریم سفر روز پنجم دوست داریم زودتر بیاین خونه وزمانی که میرسیم اول که اینقد خسته هستیم که انگار کوه کندیم ودوم اینکه اینقدر از دیدن خونه خوشحال میشیم که انگار این چندروزه ی سفر رو تو اسارت بودیم..
اما این خونواده به راحتی تمام عمرشون وتو سفر هستن ولذت میبرن.. چقدر دیدگاه ها متفاوته چقدر ما باورهای محدود کننده داریم وخودمون و در زندان باورهای محدود کننده مون حبس کردیم.. واقعا با دیدن این فایل خیلی از باورهام تکون خورد دوست دارم منم همینقدر آسون گیر باشم نسبت به همه چی دوست دارم رها کنم خودم رو از همه چی وآزاد وسبکبال پرواز کنم..
مرسی مریم جون بابت این فایل زیبا.. بابت وقتی که میزارید وباعشق فایل ضبط میکنید واقعا لذت بردم دوستتون دارم به امید دیدار..
درپناه الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید
استاد جان چند وقت پیش یه فایل براساس کامنت بچه ها آماده کردین که درمورد روابط شما وخانم شایسته وکلا روابط بود یادمه اونجا شماگفتین وقتی بچه ها کامنت میزارن ومسائل واقعی خودشون رو میگن باعث میشه شمااین سری فایلا رو آماده کنین
استاد جانم ومریم جان عزیز ،چیزی که برام خیلی جالب بودوهضمش برای من که تو این فضای اعتقادی رشد کردم سختتره اون آزادی پوششی هس که تو کشورامریکا یا هر جای دیگس
خودتون میدونین که فضای ایران در مورد بحث حجاب چطور بوده (هرچند که تو چند سال اخیر خیلی بهترشده)مخصوصا زمان ما که مجبور بودیم چادر سر کنیم وقتی مریم جان اون صحنه از شنا رو نشون دادن که پوشش خانم مهمان ودخترشون رو دیدم با خودم گفتم خدایا یعنی اینا اینقدر امنیت دارن یعنی این واقعیه؟ به ما خوروندن که هرگونه لختی نهایت بی حیایی هست ونشانه زن بد بودن هست واینکه هرگونه سهولت در پوشش تورو به خطر میندازه وباعث دردسرت میشه
میدونین از ظهر که این فایل رو دیدم تو ذهنم مرور این هست که چقدر این حد از در امان بودن وآزادی عالیه چه حس راحتی بهت میده ویه بار سنگین ازگناه ونگرانی رو از روی دوشت برمیداره ویه زندگی راحت یه جهان راحت رو میشه تجربه کرد .میدونین بحث من نوع لباس پوشیدن نیس که حتما لخت ،کوتاه یا هرطور دیگه بحث اون فضای امن وراحت هس
یه مورد دیگه بحث مدرسه بچه هاس که چقدر سیستم آموزشی راحتی رو فراهم کرده که میتونن تو خونه آموزش ببینن ومانعی برای کار وتفریحشون نیس
بازم از خانم شایسته عزیز سپاسگزارم دیدن هوای بهاری پرادایس روحم رو شاد کرد ممنونم
اخیییییشششش اینقدر سریال زندگی در بهشت رو دیدم ک قسمت جدید اومد :))
مریم جانم این همه درخواست برای دیدنتون اینقدر شدید بود از طرف بچه ها ک خدا هدایتتون کرد گفت اینا دیگ نمیتونند تحمل کنند همین پریشب بود ک داشتم کامنت ابراهیم عزیز رو میخوندم ک نوشته بود شما باید بیای دوباره جلوی دوربین البته نیومدید ولی صدای قشنگتون بهم کلی انرژی داد دلم لک زده استاد بیاد پارادایس با هم با مرغا بازی کنید فیلم بذارید مثل این فیلم بازا ک منتظر فصل جدید سریالشونند …
اینا همه به کنار همین یه قسمت منو میخ کوب کرد
چجوری یک مادر اینقدر رها؟؟؟
بخدا تو خانواده ما انگار مده هر کی بیشتر نگران بچه هاش باشه مادر بهتریه یعنی بچه هاشو بیشتر دوست داره حالا ن اصولا بچه میتونه پدر مادر باشه دوست باشه همسر باشه
یعنی من اینجوری برنامه ریزی شده ذهنم ک اگ مهرداد دیر کنه باید نگران بشم اگ نگران نشم یعنس دوستش ندارم :) حالا دیگ چه برسه ب بچه ادم
یعنی اینقدر لذت بردم از این نادر نمونه به خودم گفتم اسما وا بده خسته نشدی از این همه سختگیری خشته نشدی از این همه سفت گرفتن بابا رها کن این خانم بچه 9 ماهه رو میذاره روی زمین تا با اصل خودش در ارتباط باشه بعد ما چی ..؟ مطمعنم هر خانومی از فامیل ما این خانم رو ببینه سکته میکنه :))) وای که چقدر ما سخت میگیریم من خودم تو خانواده ای بزرگ شدم ک هر بار باید نصیحتی در مورد خوراکم بهم گقته میشد اونم ن فقط مامان بابام از خاله گرفته تا غریبه ها یعنی مامان من هر جا بشینه ک یک نفر بیاد بگه فلان چیز خوبه بعد من اونو نخوردم دیگ هیچی شروع میکنه پیشش درد دل کردن ک اره هیچی نمیخوره لاغر شده قوه بدنی نداره :) حالا بماند ک من اصلا خوراکی ناسالم نمیخورم ….
از این سخت گیریا من تا صب میتونم بگم از این نکن نرو نباید هایی ک تو ذهنم هست و دارم اونارو تو ذهنم پیاده میکنم وقتی این خانم رو دیدم دلم واقعا اینجوری زندگی کردن رو خواست دلم واقعا ون لایف خواست دلم این حد از ازادی رو خواست یاد اون قسمت از سریال سفر ب دور امریکا افتاد ک استاد رفته بودن یک منطقه ای پر از کوه بود بعد خانواده بچه هاشونو گذاشته بودن بازی کنند لب پرتگاه یا اون غاری ک کلی سختی داشت برای رفتن و مادره با بچش شیرخوارش اومده بود اینا خیلیییی برای من درس داره خیلی زیاد و خوشبختانه تاثیر هم گذاشته ولی من هنوز خیلی فاصله دارم تا باورهای این خانوم …چند روز قبل بارداری بری استخر :)) استاد اینا مثل داستانه برای من من یاد ندارم خانم بارداری اطرافم دیده باشم ک دختر ماه های اخر رو استراحت مطلق تجویز نکرده باشه براش اینقدر من بچه دار شدن برام ترمزه ک اگ این اتفاق بیوفته قطعا افسرده میشم چون مساوی با از دست دادن زندگی خودم.
اکثر مادر هایی ک میشناسم احساس قربانی شدن دارن ک ما بخاطر بچه هامون فلان کارهارو نکردیم ولی این خانم بهم نشون داد ک اینا همش توهمه ذهنه و یک باور محدود کننده بخصوص تو کشور ماست
مریم جانم مرسی برای این قسمت باورامونو شکافتی
استاد جانم عاشقتون عععاااشقتون جلسه 9 دوره هم جهت با جریان خداوند منو داره زیر و رو میکنه مرسی برای این دوره عالی
از صبح تا الان چندبار این فیلم رو دیدم و خیلی ذهنم درگیر شد که چی باعث میشه که یک نفر اون هم یک خانم چنین سبک زندگی رو انتخاب کنه و این روش رو ادامه بده، و اینکه انقدر باورهای قدرتمند درباره ی شیوه سلامتی و سبک زندگی و فرزندپروری داشته باشه؟
به این نتیجه رسیدم که در صلح بودن با خود و داشتن آرامش درونی به انسان این توانایی رو میده که فارغ از حرف و نگاه اطرافیان، اعم از اطرافیان خودش و اطرافیان همسرش، یک نوع سبک زندگی رو انتخاب کنه و به آن ادامه بده و نظر و دیدگاه دیگران براش مهم نباشه.
این صلح درونی جهان اطرافش رو تحت الشعاع قرار میده و آدم هایی رو سر راهش قرار میده که با او هم عقیده هستند و مثل او از این سبک و شیوه زندگی لذت میبرند.
این صلح درونیست که باعث میشود که همه چیز و همه کس باب میل تو رفتار کند و نظر هیچ کس برات مهم نباشه. این خانم چون این ویژگی شخصیتی رو داشت، نظر هیچ کس براش مهم نبود و هر کاری میکرد از روی رضایت درونش بود و دنبال تأیید شدن و تأییدیه گرفتن از دیگران نبود.
و به خاطر این صلح درونی و باورهای قدرتمندی که داشت فرزندانش گوش به حرفش بودند و توی نگه داری بچه کوچیک خانواده کمکش میکردند.
به خاطر همین صلح درونی بود که این خانم به استراحت و ورزش خود اهمیت میداد و خودش رو تماما وقف بچه داری نمیکرد.
اون احساس خودارزشمندی میکرد و به خودش اهمیت میداد.
اون دیدگاه بسیار متفاوتی با دیگر مادران داشت و به خاطر مدرسه رفتن بچه هاش و درس خواندنشون اونهارو محدود نکرد به ماندن در یک جای ثابت، بلکه تصمیم بسیار جسورانه ای گرفت و ترجیح داد که به فرزندانش خودش تعلیم دهد و اونها رو سالیان طولانی محدود به مدرسه نکنه ولی در عوض اونها رو از نزدیک با فرهنگ ها و تمدن های متفاوت و مردمان و رسم و رسوم مختلف و با شهرها و کشورهای متفاوت و زبان های مختلف آشنا کند.
نکته جالب دیگه اینکه، این خانم وقتی بچه 9ماهشو آزاد میذاشت که هرچیزی رو تجربه کنه یا سنگ و چوب رو به دهانش بگیره یا اینکه مستقیم با خاک و زمین در ارتباط باشه و بشینه یا با پای برهنه روی زمین راه بره، اصلا براش مهم نبود که دیگران و یا خانم شایسته عزیز در موردش چی فکر میکنن یا اینکه اونو یک زن و مادر بی تفاوت بی خیال نسبت به بهداشت بچه بدونند. خیلی از این ویژگی شخصیتیش خوشم اومد و واقعا الهام بخش بود برام. چون خودم هم در دوران کودکی دخترم همین جور فرزندم رو آزاد میذاشتم اما چون نظر دیگران برام مهم بود جلوی دیگران اینکار رو نمیکردم و سفت و سخت میگرفتم اما الان که مقایسه میکنم فرزندم رو با بچه های اطرافیانم که با دخترم هم دوره ای بودن، میبینم که اونا همیشه بچه هاشون مریض بودند و دوا دکتر میکردن با اینکه خیلی روی بهداشت کودک حساسیت نشون میدادند.
_
نکته مهم دیگه اینکه برای اولین بار بود که دیدم یک خانم باردار میتونه با اون شکم بزرگ و سنگینی که داره خیلی راحت توی آب شنا کنه اون هم توی دریاچه آب سرد. یاد این خاطره افتادم که توی بارداری خودم مادرم بهم میگفت که پهلوهات خوب بپوشون که سرما بهش نرسه چون بچه توی شکمت سرما میخوره. مادرم باید ببینه که این خانم با شکمی کاملا لخت توی دریاچه آب سرد داره شنا میکنه و خدارو شکر هم هیچ اتفاقی نه برای خودش و نه برای پسر نازش نیفتاد.
_
نکته جالب دیگه اینکه خیلی منو متحیر کرد و همین نکته باعث شد که چندین بار فیلم رو به عقب برگردونم و دوباره ببینم، این باور بسیار قدرتمند این خانم بود در مورد تغذیه فرزندش.
من هنوز نتونستم دوره قانون سلامتی رو خریداری کنم و اجازه دادم که هروقت که هدایت شدم بخرمش. و نمیدونم که باورها و ذهنیت این خانم چقدر شبیه به دوره قانون سلامتی هست ولی برای من بسیار سازنده و حیاتی بود که میگفت غذاخوردن برای رفع نیاز بدن هست و نباید تبدیل به عادت رفتاری بشه و نباید برای ایجاد آرامش باشه. یعنی بدن ما نباید عادت کنه که آرامش رو از غذاخوردن بدست بیاره، بلکه آرامش با بازی کردن و تفریح و سرگرمی و راه های درست و مناسب دیگه بدست میاد و نه با غذا خوردن. آرامش از مناجات با خداوند و سپاسگزاری و هم صحبتی با فردی ایده آل و کلی راه های مناسب دیگه بدست میاد. خلاصه اینکه نباید بدن رو از همون دوران بچگی عادت بدیم که برای اینکه حالمون خوب بشه بریم سراغ غذا و وقتی اعصابمون خورده و مودی هستیم و یا بی حوصله هستیم و استرس داریم، بخواییم با غذاخوردن آروم بشیم، چون این عادت رفتاری باهامون میمونه و بسیار آسیب زننده هست.
دلیل اینکه این باور درست و قدرتمند این خانم بسیار منو تحت تاثیر قرار داد این بود که خودم هم سبک غذاخوردنم هم به این صورت اشتباه هست که هروقت خستگی زیادی دارم و خوابم ناکافی هست سعی میکنم با غذاخوردن آروم بشم به خصوص شیرینی جات، و یک عادت بد رفتاری دیگه ای که دارم اینه که هروقت میخوام بخوابم باید معده ام رو پرکنم بعد برم بخوابم که اخیرا خودم متوجه شدم که این از وسوسه های ذهنمه و مثل عادت شده به خاطر همین هربار که تلاش میکنم این عادت بد رفتاری رو کنار بزارم دوباره تکرارش میکنم. که تازه متوجه شدم که این عادت بد رفتاری از دوران بچگی برام ایجاد شده بود توسط مادرم که بچه رو باید خوب شیر بدی سیرش کنی و بعد خوابش کنی یعنی شکم بچه رو اول پر کن تا بخوابه.
_
اینو بگم که از دیدن بهشت زیباتون بسیار لذت میبرم چون یکی از بزرگترین و مهم ترین و لذت دار ترین خواسته من زندگی در همچین مکانیست.
زندگی در یک باغی پر از انواع و اقسام درختان میوه از تمام فصول سال و در بخشی از این باغ باغچه ی سبزیجات و صیفی جات دارم. و در اطراف این باغ شالیزارهای سرسبز قرار دارد و در کنار این باغ رودخونه ای زلال و پرآب در جریان است. خلاصه اینکه آب و سرسبزی رو باهم در کنار هم دارم و صبح ها از صدای چهچه پرندگان و گنجشکان بلند میشم و غروب که میشه صدای قورقور قورباغه ها از همه جای شالیزارهای اطراف به گوش میرسه.
انقدر که در تجسم این خواسته با جزئیات و وضوح فراوان عالی عمل کردم، که حدودا 2هفته ای هست که در همین روستای خودمون که محل زندگیم هست، به یک جایی به صورت خیلی اتفاقی هدایت شدم که دقیقا همین شرایط و ویژگی هارو داره و من آخر هفته ها میرم اونجا و خودم رو به صورت واقعی در آن مکان تجسم میکنم و حتی کدوم زمین باشه و در کدوم قسمت اون زمین درختان باشه و در کدوم قسمت زمین باغچه سبزیجات و باغچه صیفی جات باشه و خونه در قسمت جلوی باغ باشه و رو به رودخانه باشه.
خلاصه اینکه تمام شرایط رو به وضوح تجسم میکنم تا به وقتش هدایت بشم به خریدنش.
از خانم شایسته بسیار سپاس گزارم برای تدوین این سریال بسیار زیبا و کارا و نکات مهمی که در آن ذکر کردید تا تلنگری باشه برای من و دیگر دوستان.
لین کامنت رو میزارم هم برای خودم برای چند سال دیگه ام هم برای آقا پسر های عزیز
دوستان ببینید ببینید و باور هاتون تغییر بدین الان نمیگم همه دخترهای ایرانی اما صد درصد شون یه جوری فاز پرنسس دارند که نمیدونم این نشات از کجا میگیره امان از فیلم های ترکی که دختره منظورم سن 15 تا 40 که حتی صبحونه برات آماده بکنه پیشکش باید لقمه بزاری دهنش دختر کوچولو مون پرنسس خوشگلمون اونم با کلی نازشو بکشی تا میل بکنه یعنی یه سر کار میخواد مثلا بره وای مگه من پسرم مگه من فلانم سر کار هم که میره من دیگه مردی شدم واسه خودم نیاز دارم یکی بیاد انرژی زنانه مرا نمیدونم تقویت بکنه چیکار بکنه
اون وقت این خانم بسیار شجاع بسیار آگاه بسیار با عرضه بسیار مدبر سه بچه رو بدون هیچ دکتری تو استخر بدنیا آورده اینقدر ایشون بی نظیره
اون وقت دختر ایرانی روزی بیست بار قهر نکنه نازشو نکشی خیانت میکنه!
کل عرضه دختر ایرانی رانندگی کردنه که اونم بره دور دور
دوستان ببینید ببینید لطفا چقدر این خانم باور های منو راجب زن و زنانگی و دختر تغییر داد خانمه کل زندگیش تو یک اتوبوس که کابیت آشپزخانه اش هم خودش درست کردههههههههه
اون وقت زن ایرانی ظرف شور هم دیگه قبول نمیکنه میگه یک خدمت کار باشه غذا اون بپزه
چقدر واقعا این ویدئو دوست داشتم از ته دلم که به آدم یاد میده بابا بخدا کل دختر این نیست کل مرد ها اینجوری نیستن چقدر ما رو ترسوندن از بچه دار شدن وای گریه میکنه وای بی قراری میکنه وای فلان بابا چقدر این بچه آروم و محکم و با هوش بود واقعا
دختر ایرانی باید بری دستشو از دور دور بکشی بیرون لقمه بزاری دهنش پرنسس مون غذا میل بکنن اون وقت این خانوم بی نظیر که همه اش تو مسافرته بچه اش تو استخر بدنیا آورده تازه اینها کل دستاوردهای های 10 دقیقه بود که تو ویدیو خانم شایسته از ایشون گفت اگر ویدیو یک ساعت بود خدا میدونه چقدر استعداد از این خانوم رو می شد واقعا ماشالله به این خانم چقدر با عرضه چقدر شجاع چقدر خانم واقعا چقدر کار درست چقدر مدیر چقدر مدبر چه خانم شاد و نایسی هست اون وقت زن ایرانی برای اینکه بخنده باید بری یه جک بسیار پیتزا براش بگیری پول بزنی به کارتش جوکر هم براش پخش بکنی شاید یه ریزه لبخندی هم زد….
دیدگاهم برای رفتن به رابطه عاطفی و ازدواج یا حتی دوستی معمولی با خانم ها کلا این خانم برای من تغییر داد
خیلی ممنونم که نظر منو خوندین و خیلی ممنونم از خانم شایسته بابت این ویدیو بسیار فوق العاده
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز تر از جان و مریم جان به حق شایسته
چقد لذت بخش بود دیدن این فایل ….
این فرشته ی کوچولو با چشمان بسیار. زیبا..
داشتم با خودم فک میکردم بهترین اتفاق امروز برای من چی بود؟؟؟؟
اتفاقات امروز رو مرور میکردم و سپاسگزاری میکردم…دیدن این فرشته کوچولو بهترین اتفاق امروز برای من بود با این همه زیبایی و البته من بچه های تو این سن رو با این همه شیرین کاری خیلی دوست دارم چه برسه به اینکه این همه ناز هم باشه ماشاالله
ولی از زیبایی خودش که بگذریم چقد مادر تحسین برانگیزی داشتن..چقد توانا مدبر و زیبا و خوش هیکل
آدمهایی که این نوع زندگی رو انتخاب کردند و این همه زیبا بدون خستگی و کم وو کاستی دارن زندگی میکنند و هم زمان سفر میکنندچه قد بچه های پر باری تحویل اجتماع میدن؟؟؟
فکر کردن به این نوع زندگی هم آسون نیست برای من…و من به فکر افتادم که فرق این آدمها با من یا کسانی مثل من چی هست؟؟؟
قطعا بهترین جواب آسان گیر بودن انهاستthey are easy going people
ولی چه چیزی رو آسون میگیرن؟؟!!آسون گیری نه به این معنا که قید درس وتربیت بچه ها و حتی ورزش کردن رو بزنند نه اصلا تازه این چیزها خیلی هم مهم و با اهمیت هستند. برای اونها..اونها به بچه هاشون اجازه تجربه کردن میدن و از همون اول از بچه در حد سن خودش انتظار دارن که تصمیم بگیره و درک کنه و تجربه کنه
چه بسا خانواده های که با محدود کردن زیاد از حد بچه ها و اینکه به خیال خودشون دارن در حق بچه لطف میکنند و بهترین تصمیم رو برای بچه میگیرن و در اصل اعتماد به نفس او رو میگیرند…یا اینکه باید اینو بخوری برای بدنت خوبه تو خودت نمیدونی…چقد نوع زندگیشون ارمششون کنار هم و ساده زندگی کردنشون جای تامل داره…
خیلی جالب و پر از درس بود
مریم جان دلمون برای خودت هم تنگ شده کاش تو فیلم بودی عزیزم…
کامنت اولم و با دیدن ی بار این فایل و دریافت کلییییییی درس و آگاهی نوشتم و بعدش هدایت شدم ب خوندن کامنت ها ک تا الان ک من فایل و دیدم 60 تا کامنت روی سایت اومده و حدود 40 تا از کامنت هارو از ساعت 11 و نیم شب تا 3 صبح خوندم و کلی هدایت شدم ب دریافت پاسخ سوال های اخیرم از خودم و خداوند . خدایا شکرت
خوندن کامنت دوستان معجزه میکنه بخدا . اینکه من تقریبا چهار ساعت زمان صرف کامنت خوندن کردم و خیلیییییی راضیم و میدونم ک حضورم در این سایت و خوندن این 40 تا کامنت در یک فایل برای اولین بار . اتفاقی نیست .
ی حسی بهم گفت یک بار دیگه این فایل و ببینم و از زیبایی های این فایل بگم و با این تفاوت ک بعد از خوندن کامنت دوستان تمرکز بالاتری برای دیدن این فایل و پیدا کردن نکات مثبتش دارم
خب خب خب
بگم از زیبایی این بهشت زیبا ک الان تو دل بهار هستیم و همه جا سرسبزی بی نهایت داره . دو روز ک هوا دم غروب ابری میشه و بارون نمیباره و امروز گفتم خدایا بارون ببار ک حس نابشو دریافت کنم . از صبح نتم ضعیف بوده و نتونستم بیام تو سایت و تمیرن ستاره قطبی ام در قدم اول نتونستم ثبت کنم ولی تو نوتیز نوشتم ک بعدا کپی کنم . و ی حسی بهم گفت نمیشه ک ی روز همش نت نداشته باشی و اصن آنتن نداشته باشی و گوشیمو خاموش روشن کردم و خداروشکر این مسئله حل شد و سریع اومدم ب سایت و دیدم به به برای اولین بار من زندگی در بهشت و بنرش و دیدم . هدایت شدم ب بهش . دیدم ک دقیقا همون بارونی ک امروز درخواست داشتم ک بباره . در پرادایس بهشتی دارم میبینم . خدایا شکرت برای سریع الجواب بودنت
من عاشق این آقای براوونی هستم ک انقد نجیب و دوست داشتنی هستش
خدااااای من چقدر این بچه خوشگله . من عاشق بچه ام ولی این اصن ی طور دیگه خاص . این خاص بودنش ی دلیلش رها بودنش و خانواده ای اجازه تجربه کردن و بهش دادن .
این خانواده خیلی در صلح هستن و من کلییییییی درس از این مادر و خانواده گرفتم و در کامنت قبلی نوشتم
منم دوست دارم اگر روزی مادر شدم همینقدر و بیشتر هم اجازه تجربه کردن و ساده زیستن و طبیعی زندگی کردن و ب خودم و فرزندم بدم .
من الان در دوران عقد هستم و وقتی داشتم تجسم میکردم و کامنت دوستان میخوندم و فایل و نگاه میکردم . همش این نجوا میومد ک ن بابا تو نمیتونی اینطور ک میخای باشه و همسرت همش دنبال شلوغ بودن و حساسیت نشون دادن و بچه رو ب روش خودش بار اوردن ، و فکر منو ب هم میزد این نجوا ها. و حس قلبی من ک خدای من بهم میگفت نگران نباش تینا جان تا اون زمان تو انقد باور های محدودتو تغییر دادی و باور های تقویت کننده جایگزین کردی ک میتونی خالق زندگی دلخواهت باشی و تازه این تغییر تثبیت شده تو باعث شده همسرت هم کلی تغییر کنه و ب همه خاسته های تو احترام بزاری و موافق سبک جدیدی از زندگی کردن باشه .
این کوچولو ب قدری برای من درس و آگاهی داشت با توصیف های شما مریم عزیز ، ک من چندین ساعت غرق شدم در این فایل و کلییییییی از باور های محدود منو شکسته و این سیمان باور های محدود من با ی پتک خیلییییی محکم بهش ضربه خورده ک تقریبا با دیدن این فایل نیمی از باور های منو برای آینده ای لذت بخش و حتی با داشتن ی فرزند کوچولو ام میشه لذت برد و زندگی واقعی کرد ، برای من تغییر داد و باور هامو بسیار بسیار قوی تر کرد ب رها بودن و توحیدی بودن
خدای من شکرت . هزار مرتبه شکرت
این قابل انقد آگاهی و درس داشت ک من اگه ده تا دیگه ام کامنت بزارم باز میتونم صحبت کنم از زیبایی و رهایی و نعمت و فراوانی در این فایل
دوستان عزیزم عاشقتونم ک انقد دیدگاه های عالی و با بقیه دوستان ب اشتراک میزارد و دستی از دستان خداوند میشید . قلب ب همتون
مریم عزیز مچکرم ازت بابت این فایل ک سرتاسر هدایت الهی بود برای من
به نام خداوندی که رحمتش رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگیست
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
خدای مهربونم شکرت که هر آنچه دارم از آن توست
خدای مهربونم من به هر خیری که از جانب تو به من برسد سخت نیازمندم
خدای مهربونم شکرت که در مسیر هدایت الهی هستم
مریم جان عزیزم واقعا سپاسگزارم، خیلی عالی و فوق العاده بود، یک حس رها شدگی با دیدن این فایل به من دست داد و حس کردم که واقعا هدایت شدم با این فایل که خدا به من بگه زهرا رها باش .رها باش
خدایا شکرت خیی حالم عجیبه ،نمیدونم چی بایدبنویسم ،درونم با دیدن این فایل به آرامش عمیقی رسید..خدایا شکرت
چقدر مادر بچه ها با خودش در صلح بود
چقدر آرام و متین
چقدر رها
چقدر رفتار عالی با بچه ها
خدایا شکرت که به این فایل هدایت شدم
خدایا شکرت که هدایتم کردی ،کمکم کردی ،
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و سلامت باشید
سلام به استادعزیزم
سلام به همه عزیزان
من ویانارو باردارشده بودم چون دوتا سقط داشتم قبلا وچون عاشق پیاده روی هستم – درحاملگیم پیاده روی هم میکردم اونم 3ماهه اول -و پباده روی وخیلی دلایل باعث شد بچه دومم سقط بشه -الان یدونه بچه دارم -ویانا روکه باردارشدم خواهرم گفت پرنیا این بچه سومه -دوتا اولی که سقط شدن – -اینوتوروخدا مواظب باش بشین سرجات استراحت کن بزاربچه توشکمت رشدکنه – حرفش خیلی به دلم نشست اونموقعی که این الهام روخدا از زبان خواهرم گفت ویانا روماه اول بود که بارداربودم – بعد متخصص گفت پیاده روی نکن وپله بالا نرو بزاربچه رشدکنه – منم استراحت کردم تو9ماه وبچم خوشگل سالم صالح بدنیا اومد – الان داشتم یک فیلم نگاه میکردم و به همسر دلخواهم فکرمیکردم از دیالوگ فیلم خدابمن الهام کرد – برای جذب همسر دلخواهت توروخدا آروم بشین سرجات – مثل ویانا که آروم نشستی سرجات ومن توشکمت بچتو رشد دادم وخوشگل وسالم صالح تحویلت دادام -الان اینم همونه تو آروم بشین سرجات بزارعشق رشدکنه همسر دلخواهتو تحویلت میدم – و ادامه الهام بود که الان همسر دلخواهتو دادم ومیدونی کیه و درامریکاااا هست – پس پرنیا دهنتو ببند بشین سرجات تا همسرتوتحویلت بدم گفتم چشم خداجونم :)))
سلام استاد و خانم شایسته عزیزم
چقدر این بچه زیبا سالم قوی و باهوشه
بچه سالم و صالح به این میگن
دوتا برادر و خواهر مهربون هم داره که عاشقش هستن و دوس دارن برادرشون چیزای خوب رو تجربه کنه و رشد کنه
از عشق دادن بهش لذت میبرن
از اینکه کاراشو براش انجام بدن لذت میبرن
و مادرشون چقدر شاد بود
و مشخصه که از بچه داشتن داره لذت میبره
واقعا آفرین من خیلی لذت بردم که اینقدر طبیعی بچه داره رشد میکنه
چیزای جدید
جاهای جدید رو تجربه میکنه
با طبیعت در تماس هست
و واقعا داره خودشو روحشو از همون کودکی تجربه میکنه
همه ما میتونیم قدم به قدم به سمت تجربه خواسته های واقعیمون حرکت کنیم
مثلا با دیدن بچه های سالم و صالح
با دیدن بچه های باهوش و طبیعی
سبک زندگی که خیلیا دارن و مطتبق با روحشون هست
مثلا دیدن پرادایس و مریم جون و استاد که هرچی روحشون و دلشون بخواد تجربه میکنن و به سلامتی ازش عبور میکنن
نمیترسن از تجربه کردن
که نکنه این خواسته روحم نباشه و حالم بد بشه و دچار سیکل معیوب بشم
نه باوردارن که خداونو خیلی مهربونه و راه رو بهشون نشون میده
اینکه اینقدر بدون مقاومت در برابر تغییر هستن خیلی جای تحسین داره
و باور دارن به خدای درونشون هی شک نمیکنن بهش و با این باور این خدای درون رو رشد دادن و ساختن
و روز بروز دارن لذت و شادی رو تجربه میکنن اونم به سبک خودشون نه به سبک دیگران
خداروشکر برای این بهشت پنهاور روی زمین
من ایمان دارم که اون دنیا بهش بی سروصدا با صدای ملایم لذت بخش توی طبیعت و بدن سبک مثل پر احساس زیبایی
احساس فراوانی
احساس شادی
و بدون نیاز شدید هستیم
تجربه ای که الان داریم تلاش میکنیم تا بهش برسیم رو اونجا به سادگی تجربه خواهیم کرد
خداوند رو شاکرم برای این تلاش رسیدن به خواسته هامون
چون این ینی زندگی
ینی لذت بردن
وقتی تلاش میکنم طبق خواسته روحم زندگی کنم
روح و ذهن کنجکاوم منو میبره به جاهایی که با عشق تجربه میکنم و فید بکشو میگیرم
و کاملا راضی و لذت بخش اگه بخوام ادامه میدم اگه نخوام ازش گذر میکنم
و خداوند رو شاکرم برای فرصتی که به من داده تا این جهان رو تجربه کنم
تا تواسته هامو تجربه کنم
مزه مزه کنم
و ازش بگذرم
هروز یه ماجرای تازه
هروز یه احساس تازه
هروز یه نعمت تازه
هروز گسترش
هروز تجربه ایمان
هروز تجربه خودم
هروز تجربه فراوانی
هروز انجام تمرین مدیتیشن و کنترل ذهن درعین انتعطاف دربرابر خواسته روحم
بنام خدای مهربان..
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم بانوی نازنین سلام به پرادایس زیبا وسلام به همه دوستان عزیزم ومهمون عزیزمون..
اول از همه خداروشکر میکنم که مریم جون دوباره یه فایل زیبای دیگه از این بهشت زیبا برامون ضبط کردید واقعا دلتنگ این بهشت شده بودیم چون آخرین بار پرادایس رو توی لباس سفید برف دیدیم والان پرادایس رو با یه استایل جدید توی لباس سبز بهار میبینیم.. خداروشکر بابت اینهمه زیبایی..
این فایل خیلی درسها داشت وخیلی نکات جالبی برای من داشت.. نحوه تربیت کردن سئو
روش تغذیه سالم وطبیعی این بچه.. دیدگاه این مادر نسبت به بچه ی کوچک داشتن وهمزمان در سفر بودن..
این حد از صلح بودن باخودشون.. خیلی برام قابل تحسین بود..
مثلا اون موقعی که تا چندروز قبل زایمان ابن خانم زیبا درسفر بودن واینکه زایمان طبیعی داشتن.. این خانم زیبا درهمچین کشور ثروتمند وامروزی اینقدر صاف وساده زندگی میکنن واقعا تحسین برانگیز هست..
زمانی که این مادر بچه رو رها میکرد که پابرهنه روی زمین راه بره یا اینکه با چوب و خاک بازی کنه خیلی برای من تحسین برانگیز بود واصلا قبل مقایسه نبود رفتار این مادر امریکایی با مادر های ما یا اینکه خود ما.. که از زمانی که باردارمیشیم یه سری محدودیت هارو برای خودمون ایجاد میکنیم تا زمان زایمان وبعداز زایمان هم یه سری محدودیت هارو برای بچه ایجاد میکنیم وکلا به روش شبکه های بهداشت ودکترهای تغذیه میخایم رفتار کنیم طوری که تمام اختیار فکر کردن وتصمیم گرفتن درمورد زندگی ونحوه بزرگ کردن بچه مونو از خودمون میگیریم وهرچی دکترا گفتن همون کارو میکنیم.. اما این خانم اصلا خودشو محدود نکرده وخودش رو از سفر ودیدن جذابیت ها وزیبایی های سفر محروم نکرده ومدام درحال مهاجرت ومسافرت بوده وزمین پهناور خداوند رو استفاده میکرده ولذت میبرده.. واین فرشته ی دوست داشتنی رو هم از لذت سفر محروم نکردن..
خیلی برام لذت بخش بودوتحسین برانگیز این قانونی که خواهر برادر بزرگتر حتما باید روزی یکی دوساعت با بجه وفت بگذرونن..
ونکته ی جالب دیگه اینکه این بچه هیچ اسباب بازی نداشت با وجودی که اگر این خانواده میخاستن براش اسباب بازی بخرن به راحتی میتونستن بخرن.. اما این خانواده به جای اینکه اسباب بازی وتفریح بچه شون رو با خریدن اسباب بازی واشیا بی جون پر کنن اون رو از همون کودکی به سفر بردن هم این بچه رو با سفر بردن پخته تر وسرزنده تر کردن وهم تفریح این بچه یه تفریح سالم وطبیعی بوده چی از این لذت بخش تر..
این بچه تا الان که 9ماهه بود فقط با شیر مادر تغذیه شده وهمین باعث شده بود که ماشالا یه بدن قویتر داشته باشه وزبر وزنده تر باشه قشنگ مشخص بود زمانی که چوب واز روی زمین برداشت وتوی دستش نگه داشته بود.. یا اینکه همون بشین پاشو کردنش که فقط با گرفتن انگشت بزرگترش میتونست راحت بشبن پاشو بکنه..
ونکته ی جالب دیگه وتمرکز بر زیبایی این بچه که چقدر ماشالا زیبا بود چه چشمای روشنی داشت چه رنگ خاصی چه خنده ی دلنشین وشیرینی داشت.. چقدر آروم بود. وچه مادر زیبایی هم داشت..
نکته ی جالب دیگه لالایی خوندن مادر بود من این شعر وقبلا توی کارتون های شبکه ی جِم شنیده بودم اما الان به صورت طبیعی وزنده از زبان این مادر زیبا شنیدم..
نکته ی جالب دیگه اینکه بجه ها به جای تو فضای مجازی یا دور گوشی بودن بیشتر وقتشون وبه ماهیگیری ورفتن توی تریل های پیاده روی میگذروندن اینم واسم نکته ی جالبی بود وتحسینشون کردم..
نکته ی جالب دیگه ماشالا ماهی های هیولای دریاچه بود خدای من چقدر بزرگ بود اون ماهی که پسر خونواده گرفته بود واقعا بزرگ بود خدا برکت..
نکته ی جالب دیگه اینکه ماوقتی چهارروز میریم سفر روز پنجم دوست داریم زودتر بیاین خونه وزمانی که میرسیم اول که اینقد خسته هستیم که انگار کوه کندیم ودوم اینکه اینقدر از دیدن خونه خوشحال میشیم که انگار این چندروزه ی سفر رو تو اسارت بودیم..
اما این خونواده به راحتی تمام عمرشون وتو سفر هستن ولذت میبرن.. چقدر دیدگاه ها متفاوته چقدر ما باورهای محدود کننده داریم وخودمون و در زندان باورهای محدود کننده مون حبس کردیم.. واقعا با دیدن این فایل خیلی از باورهام تکون خورد دوست دارم منم همینقدر آسون گیر باشم نسبت به همه چی دوست دارم رها کنم خودم رو از همه چی وآزاد وسبکبال پرواز کنم..
مرسی مریم جون بابت این فایل زیبا.. بابت وقتی که میزارید وباعشق فایل ضبط میکنید واقعا لذت بردم دوستتون دارم به امید دیدار..
درپناه الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید
به نام خداوند آگاهی دهنده
سلام خدمت استاد عزیزم آقای عباسمنش ومریم بانوی گرامی وپرتلاش
استاد جان چند وقت پیش یه فایل براساس کامنت بچه ها آماده کردین که درمورد روابط شما وخانم شایسته وکلا روابط بود یادمه اونجا شماگفتین وقتی بچه ها کامنت میزارن ومسائل واقعی خودشون رو میگن باعث میشه شمااین سری فایلا رو آماده کنین
استاد جانم ومریم جان عزیز ،چیزی که برام خیلی جالب بودوهضمش برای من که تو این فضای اعتقادی رشد کردم سختتره اون آزادی پوششی هس که تو کشورامریکا یا هر جای دیگس
خودتون میدونین که فضای ایران در مورد بحث حجاب چطور بوده (هرچند که تو چند سال اخیر خیلی بهترشده)مخصوصا زمان ما که مجبور بودیم چادر سر کنیم وقتی مریم جان اون صحنه از شنا رو نشون دادن که پوشش خانم مهمان ودخترشون رو دیدم با خودم گفتم خدایا یعنی اینا اینقدر امنیت دارن یعنی این واقعیه؟ به ما خوروندن که هرگونه لختی نهایت بی حیایی هست ونشانه زن بد بودن هست واینکه هرگونه سهولت در پوشش تورو به خطر میندازه وباعث دردسرت میشه
میدونین از ظهر که این فایل رو دیدم تو ذهنم مرور این هست که چقدر این حد از در امان بودن وآزادی عالیه چه حس راحتی بهت میده ویه بار سنگین ازگناه ونگرانی رو از روی دوشت برمیداره ویه زندگی راحت یه جهان راحت رو میشه تجربه کرد .میدونین بحث من نوع لباس پوشیدن نیس که حتما لخت ،کوتاه یا هرطور دیگه بحث اون فضای امن وراحت هس
یه مورد دیگه بحث مدرسه بچه هاس که چقدر سیستم آموزشی راحتی رو فراهم کرده که میتونن تو خونه آموزش ببینن ومانعی برای کار وتفریحشون نیس
بازم از خانم شایسته عزیز سپاسگزارم دیدن هوای بهاری پرادایس روحم رو شاد کرد ممنونم
به نام خدا
سلام ب استاد عزیزم و مریم جانم
اخیییییشششش اینقدر سریال زندگی در بهشت رو دیدم ک قسمت جدید اومد :))
مریم جانم این همه درخواست برای دیدنتون اینقدر شدید بود از طرف بچه ها ک خدا هدایتتون کرد گفت اینا دیگ نمیتونند تحمل کنند همین پریشب بود ک داشتم کامنت ابراهیم عزیز رو میخوندم ک نوشته بود شما باید بیای دوباره جلوی دوربین البته نیومدید ولی صدای قشنگتون بهم کلی انرژی داد دلم لک زده استاد بیاد پارادایس با هم با مرغا بازی کنید فیلم بذارید مثل این فیلم بازا ک منتظر فصل جدید سریالشونند …
اینا همه به کنار همین یه قسمت منو میخ کوب کرد
چجوری یک مادر اینقدر رها؟؟؟
بخدا تو خانواده ما انگار مده هر کی بیشتر نگران بچه هاش باشه مادر بهتریه یعنی بچه هاشو بیشتر دوست داره حالا ن اصولا بچه میتونه پدر مادر باشه دوست باشه همسر باشه
یعنی من اینجوری برنامه ریزی شده ذهنم ک اگ مهرداد دیر کنه باید نگران بشم اگ نگران نشم یعنس دوستش ندارم :) حالا دیگ چه برسه ب بچه ادم
یعنی اینقدر لذت بردم از این نادر نمونه به خودم گفتم اسما وا بده خسته نشدی از این همه سختگیری خشته نشدی از این همه سفت گرفتن بابا رها کن این خانم بچه 9 ماهه رو میذاره روی زمین تا با اصل خودش در ارتباط باشه بعد ما چی ..؟ مطمعنم هر خانومی از فامیل ما این خانم رو ببینه سکته میکنه :))) وای که چقدر ما سخت میگیریم من خودم تو خانواده ای بزرگ شدم ک هر بار باید نصیحتی در مورد خوراکم بهم گقته میشد اونم ن فقط مامان بابام از خاله گرفته تا غریبه ها یعنی مامان من هر جا بشینه ک یک نفر بیاد بگه فلان چیز خوبه بعد من اونو نخوردم دیگ هیچی شروع میکنه پیشش درد دل کردن ک اره هیچی نمیخوره لاغر شده قوه بدنی نداره :) حالا بماند ک من اصلا خوراکی ناسالم نمیخورم ….
از این سخت گیریا من تا صب میتونم بگم از این نکن نرو نباید هایی ک تو ذهنم هست و دارم اونارو تو ذهنم پیاده میکنم وقتی این خانم رو دیدم دلم واقعا اینجوری زندگی کردن رو خواست دلم واقعا ون لایف خواست دلم این حد از ازادی رو خواست یاد اون قسمت از سریال سفر ب دور امریکا افتاد ک استاد رفته بودن یک منطقه ای پر از کوه بود بعد خانواده بچه هاشونو گذاشته بودن بازی کنند لب پرتگاه یا اون غاری ک کلی سختی داشت برای رفتن و مادره با بچش شیرخوارش اومده بود اینا خیلیییی برای من درس داره خیلی زیاد و خوشبختانه تاثیر هم گذاشته ولی من هنوز خیلی فاصله دارم تا باورهای این خانوم …چند روز قبل بارداری بری استخر :)) استاد اینا مثل داستانه برای من من یاد ندارم خانم بارداری اطرافم دیده باشم ک دختر ماه های اخر رو استراحت مطلق تجویز نکرده باشه براش اینقدر من بچه دار شدن برام ترمزه ک اگ این اتفاق بیوفته قطعا افسرده میشم چون مساوی با از دست دادن زندگی خودم.
اکثر مادر هایی ک میشناسم احساس قربانی شدن دارن ک ما بخاطر بچه هامون فلان کارهارو نکردیم ولی این خانم بهم نشون داد ک اینا همش توهمه ذهنه و یک باور محدود کننده بخصوص تو کشور ماست
مریم جانم مرسی برای این قسمت باورامونو شکافتی
استاد جانم عاشقتون عععاااشقتون جلسه 9 دوره هم جهت با جریان خداوند منو داره زیر و رو میکنه مرسی برای این دوره عالی
به نام الله هدایتگر
سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
از صبح تا الان چندبار این فیلم رو دیدم و خیلی ذهنم درگیر شد که چی باعث میشه که یک نفر اون هم یک خانم چنین سبک زندگی رو انتخاب کنه و این روش رو ادامه بده، و اینکه انقدر باورهای قدرتمند درباره ی شیوه سلامتی و سبک زندگی و فرزندپروری داشته باشه؟
به این نتیجه رسیدم که در صلح بودن با خود و داشتن آرامش درونی به انسان این توانایی رو میده که فارغ از حرف و نگاه اطرافیان، اعم از اطرافیان خودش و اطرافیان همسرش، یک نوع سبک زندگی رو انتخاب کنه و به آن ادامه بده و نظر و دیدگاه دیگران براش مهم نباشه.
این صلح درونی جهان اطرافش رو تحت الشعاع قرار میده و آدم هایی رو سر راهش قرار میده که با او هم عقیده هستند و مثل او از این سبک و شیوه زندگی لذت میبرند.
این صلح درونیست که باعث میشود که همه چیز و همه کس باب میل تو رفتار کند و نظر هیچ کس برات مهم نباشه. این خانم چون این ویژگی شخصیتی رو داشت، نظر هیچ کس براش مهم نبود و هر کاری میکرد از روی رضایت درونش بود و دنبال تأیید شدن و تأییدیه گرفتن از دیگران نبود.
و به خاطر این صلح درونی و باورهای قدرتمندی که داشت فرزندانش گوش به حرفش بودند و توی نگه داری بچه کوچیک خانواده کمکش میکردند.
به خاطر همین صلح درونی بود که این خانم به استراحت و ورزش خود اهمیت میداد و خودش رو تماما وقف بچه داری نمیکرد.
اون احساس خودارزشمندی میکرد و به خودش اهمیت میداد.
اون دیدگاه بسیار متفاوتی با دیگر مادران داشت و به خاطر مدرسه رفتن بچه هاش و درس خواندنشون اونهارو محدود نکرد به ماندن در یک جای ثابت، بلکه تصمیم بسیار جسورانه ای گرفت و ترجیح داد که به فرزندانش خودش تعلیم دهد و اونها رو سالیان طولانی محدود به مدرسه نکنه ولی در عوض اونها رو از نزدیک با فرهنگ ها و تمدن های متفاوت و مردمان و رسم و رسوم مختلف و با شهرها و کشورهای متفاوت و زبان های مختلف آشنا کند.
نکته جالب دیگه اینکه، این خانم وقتی بچه 9ماهشو آزاد میذاشت که هرچیزی رو تجربه کنه یا سنگ و چوب رو به دهانش بگیره یا اینکه مستقیم با خاک و زمین در ارتباط باشه و بشینه یا با پای برهنه روی زمین راه بره، اصلا براش مهم نبود که دیگران و یا خانم شایسته عزیز در موردش چی فکر میکنن یا اینکه اونو یک زن و مادر بی تفاوت بی خیال نسبت به بهداشت بچه بدونند. خیلی از این ویژگی شخصیتیش خوشم اومد و واقعا الهام بخش بود برام. چون خودم هم در دوران کودکی دخترم همین جور فرزندم رو آزاد میذاشتم اما چون نظر دیگران برام مهم بود جلوی دیگران اینکار رو نمیکردم و سفت و سخت میگرفتم اما الان که مقایسه میکنم فرزندم رو با بچه های اطرافیانم که با دخترم هم دوره ای بودن، میبینم که اونا همیشه بچه هاشون مریض بودند و دوا دکتر میکردن با اینکه خیلی روی بهداشت کودک حساسیت نشون میدادند.
_
نکته مهم دیگه اینکه برای اولین بار بود که دیدم یک خانم باردار میتونه با اون شکم بزرگ و سنگینی که داره خیلی راحت توی آب شنا کنه اون هم توی دریاچه آب سرد. یاد این خاطره افتادم که توی بارداری خودم مادرم بهم میگفت که پهلوهات خوب بپوشون که سرما بهش نرسه چون بچه توی شکمت سرما میخوره. مادرم باید ببینه که این خانم با شکمی کاملا لخت توی دریاچه آب سرد داره شنا میکنه و خدارو شکر هم هیچ اتفاقی نه برای خودش و نه برای پسر نازش نیفتاد.
_
نکته جالب دیگه اینکه خیلی منو متحیر کرد و همین نکته باعث شد که چندین بار فیلم رو به عقب برگردونم و دوباره ببینم، این باور بسیار قدرتمند این خانم بود در مورد تغذیه فرزندش.
من هنوز نتونستم دوره قانون سلامتی رو خریداری کنم و اجازه دادم که هروقت که هدایت شدم بخرمش. و نمیدونم که باورها و ذهنیت این خانم چقدر شبیه به دوره قانون سلامتی هست ولی برای من بسیار سازنده و حیاتی بود که میگفت غذاخوردن برای رفع نیاز بدن هست و نباید تبدیل به عادت رفتاری بشه و نباید برای ایجاد آرامش باشه. یعنی بدن ما نباید عادت کنه که آرامش رو از غذاخوردن بدست بیاره، بلکه آرامش با بازی کردن و تفریح و سرگرمی و راه های درست و مناسب دیگه بدست میاد و نه با غذا خوردن. آرامش از مناجات با خداوند و سپاسگزاری و هم صحبتی با فردی ایده آل و کلی راه های مناسب دیگه بدست میاد. خلاصه اینکه نباید بدن رو از همون دوران بچگی عادت بدیم که برای اینکه حالمون خوب بشه بریم سراغ غذا و وقتی اعصابمون خورده و مودی هستیم و یا بی حوصله هستیم و استرس داریم، بخواییم با غذاخوردن آروم بشیم، چون این عادت رفتاری باهامون میمونه و بسیار آسیب زننده هست.
دلیل اینکه این باور درست و قدرتمند این خانم بسیار منو تحت تاثیر قرار داد این بود که خودم هم سبک غذاخوردنم هم به این صورت اشتباه هست که هروقت خستگی زیادی دارم و خوابم ناکافی هست سعی میکنم با غذاخوردن آروم بشم به خصوص شیرینی جات، و یک عادت بد رفتاری دیگه ای که دارم اینه که هروقت میخوام بخوابم باید معده ام رو پرکنم بعد برم بخوابم که اخیرا خودم متوجه شدم که این از وسوسه های ذهنمه و مثل عادت شده به خاطر همین هربار که تلاش میکنم این عادت بد رفتاری رو کنار بزارم دوباره تکرارش میکنم. که تازه متوجه شدم که این عادت بد رفتاری از دوران بچگی برام ایجاد شده بود توسط مادرم که بچه رو باید خوب شیر بدی سیرش کنی و بعد خوابش کنی یعنی شکم بچه رو اول پر کن تا بخوابه.
_
اینو بگم که از دیدن بهشت زیباتون بسیار لذت میبرم چون یکی از بزرگترین و مهم ترین و لذت دار ترین خواسته من زندگی در همچین مکانیست.
زندگی در یک باغی پر از انواع و اقسام درختان میوه از تمام فصول سال و در بخشی از این باغ باغچه ی سبزیجات و صیفی جات دارم. و در اطراف این باغ شالیزارهای سرسبز قرار دارد و در کنار این باغ رودخونه ای زلال و پرآب در جریان است. خلاصه اینکه آب و سرسبزی رو باهم در کنار هم دارم و صبح ها از صدای چهچه پرندگان و گنجشکان بلند میشم و غروب که میشه صدای قورقور قورباغه ها از همه جای شالیزارهای اطراف به گوش میرسه.
انقدر که در تجسم این خواسته با جزئیات و وضوح فراوان عالی عمل کردم، که حدودا 2هفته ای هست که در همین روستای خودمون که محل زندگیم هست، به یک جایی به صورت خیلی اتفاقی هدایت شدم که دقیقا همین شرایط و ویژگی هارو داره و من آخر هفته ها میرم اونجا و خودم رو به صورت واقعی در آن مکان تجسم میکنم و حتی کدوم زمین باشه و در کدوم قسمت اون زمین درختان باشه و در کدوم قسمت زمین باغچه سبزیجات و باغچه صیفی جات باشه و خونه در قسمت جلوی باغ باشه و رو به رودخانه باشه.
خلاصه اینکه تمام شرایط رو به وضوح تجسم میکنم تا به وقتش هدایت بشم به خریدنش.
از خانم شایسته بسیار سپاس گزارم برای تدوین این سریال بسیار زیبا و کارا و نکات مهمی که در آن ذکر کردید تا تلنگری باشه برای من و دیگر دوستان.
لین کامنت رو میزارم هم برای خودم برای چند سال دیگه ام هم برای آقا پسر های عزیز
دوستان ببینید ببینید و باور هاتون تغییر بدین الان نمیگم همه دخترهای ایرانی اما صد درصد شون یه جوری فاز پرنسس دارند که نمیدونم این نشات از کجا میگیره امان از فیلم های ترکی که دختره منظورم سن 15 تا 40 که حتی صبحونه برات آماده بکنه پیشکش باید لقمه بزاری دهنش دختر کوچولو مون پرنسس خوشگلمون اونم با کلی نازشو بکشی تا میل بکنه یعنی یه سر کار میخواد مثلا بره وای مگه من پسرم مگه من فلانم سر کار هم که میره من دیگه مردی شدم واسه خودم نیاز دارم یکی بیاد انرژی زنانه مرا نمیدونم تقویت بکنه چیکار بکنه
اون وقت این خانم بسیار شجاع بسیار آگاه بسیار با عرضه بسیار مدبر سه بچه رو بدون هیچ دکتری تو استخر بدنیا آورده اینقدر ایشون بی نظیره
اون وقت دختر ایرانی روزی بیست بار قهر نکنه نازشو نکشی خیانت میکنه!
کل عرضه دختر ایرانی رانندگی کردنه که اونم بره دور دور
دوستان ببینید ببینید لطفا چقدر این خانم باور های منو راجب زن و زنانگی و دختر تغییر داد خانمه کل زندگیش تو یک اتوبوس که کابیت آشپزخانه اش هم خودش درست کردههههههههه
اون وقت زن ایرانی ظرف شور هم دیگه قبول نمیکنه میگه یک خدمت کار باشه غذا اون بپزه
چقدر واقعا این ویدئو دوست داشتم از ته دلم که به آدم یاد میده بابا بخدا کل دختر این نیست کل مرد ها اینجوری نیستن چقدر ما رو ترسوندن از بچه دار شدن وای گریه میکنه وای بی قراری میکنه وای فلان بابا چقدر این بچه آروم و محکم و با هوش بود واقعا
دختر ایرانی باید بری دستشو از دور دور بکشی بیرون لقمه بزاری دهنش پرنسس مون غذا میل بکنن اون وقت این خانوم بی نظیر که همه اش تو مسافرته بچه اش تو استخر بدنیا آورده تازه اینها کل دستاوردهای های 10 دقیقه بود که تو ویدیو خانم شایسته از ایشون گفت اگر ویدیو یک ساعت بود خدا میدونه چقدر استعداد از این خانوم رو می شد واقعا ماشالله به این خانم چقدر با عرضه چقدر شجاع چقدر خانم واقعا چقدر کار درست چقدر مدیر چقدر مدبر چه خانم شاد و نایسی هست اون وقت زن ایرانی برای اینکه بخنده باید بری یه جک بسیار پیتزا براش بگیری پول بزنی به کارتش جوکر هم براش پخش بکنی شاید یه ریزه لبخندی هم زد….
دیدگاهم برای رفتن به رابطه عاطفی و ازدواج یا حتی دوستی معمولی با خانم ها کلا این خانم برای من تغییر داد
خیلی ممنونم که نظر منو خوندین و خیلی ممنونم از خانم شایسته بابت این ویدیو بسیار فوق العاده
به نام نامی الله
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز تر از جان و مریم جان به حق شایسته
چقد لذت بخش بود دیدن این فایل ….
این فرشته ی کوچولو با چشمان بسیار. زیبا..
داشتم با خودم فک میکردم بهترین اتفاق امروز برای من چی بود؟؟؟؟
اتفاقات امروز رو مرور میکردم و سپاسگزاری میکردم…دیدن این فرشته کوچولو بهترین اتفاق امروز برای من بود با این همه زیبایی و البته من بچه های تو این سن رو با این همه شیرین کاری خیلی دوست دارم چه برسه به اینکه این همه ناز هم باشه ماشاالله
ولی از زیبایی خودش که بگذریم چقد مادر تحسین برانگیزی داشتن..چقد توانا مدبر و زیبا و خوش هیکل
آدمهایی که این نوع زندگی رو انتخاب کردند و این همه زیبا بدون خستگی و کم وو کاستی دارن زندگی میکنند و هم زمان سفر میکنندچه قد بچه های پر باری تحویل اجتماع میدن؟؟؟
فکر کردن به این نوع زندگی هم آسون نیست برای من…و من به فکر افتادم که فرق این آدمها با من یا کسانی مثل من چی هست؟؟؟
قطعا بهترین جواب آسان گیر بودن انهاستthey are easy going people
ولی چه چیزی رو آسون میگیرن؟؟!!آسون گیری نه به این معنا که قید درس وتربیت بچه ها و حتی ورزش کردن رو بزنند نه اصلا تازه این چیزها خیلی هم مهم و با اهمیت هستند. برای اونها..اونها به بچه هاشون اجازه تجربه کردن میدن و از همون اول از بچه در حد سن خودش انتظار دارن که تصمیم بگیره و درک کنه و تجربه کنه
چه بسا خانواده های که با محدود کردن زیاد از حد بچه ها و اینکه به خیال خودشون دارن در حق بچه لطف میکنند و بهترین تصمیم رو برای بچه میگیرن و در اصل اعتماد به نفس او رو میگیرند…یا اینکه باید اینو بخوری برای بدنت خوبه تو خودت نمیدونی…چقد نوع زندگیشون ارمششون کنار هم و ساده زندگی کردنشون جای تامل داره…
خیلی جالب و پر از درس بود
مریم جان دلمون برای خودت هم تنگ شده کاش تو فیلم بودی عزیزم…
سلام مجدد ب همه عزیزان
کامنت اولم و با دیدن ی بار این فایل و دریافت کلییییییی درس و آگاهی نوشتم و بعدش هدایت شدم ب خوندن کامنت ها ک تا الان ک من فایل و دیدم 60 تا کامنت روی سایت اومده و حدود 40 تا از کامنت هارو از ساعت 11 و نیم شب تا 3 صبح خوندم و کلی هدایت شدم ب دریافت پاسخ سوال های اخیرم از خودم و خداوند . خدایا شکرت
خوندن کامنت دوستان معجزه میکنه بخدا . اینکه من تقریبا چهار ساعت زمان صرف کامنت خوندن کردم و خیلیییییی راضیم و میدونم ک حضورم در این سایت و خوندن این 40 تا کامنت در یک فایل برای اولین بار . اتفاقی نیست .
ی حسی بهم گفت یک بار دیگه این فایل و ببینم و از زیبایی های این فایل بگم و با این تفاوت ک بعد از خوندن کامنت دوستان تمرکز بالاتری برای دیدن این فایل و پیدا کردن نکات مثبتش دارم
خب خب خب
بگم از زیبایی این بهشت زیبا ک الان تو دل بهار هستیم و همه جا سرسبزی بی نهایت داره . دو روز ک هوا دم غروب ابری میشه و بارون نمیباره و امروز گفتم خدایا بارون ببار ک حس نابشو دریافت کنم . از صبح نتم ضعیف بوده و نتونستم بیام تو سایت و تمیرن ستاره قطبی ام در قدم اول نتونستم ثبت کنم ولی تو نوتیز نوشتم ک بعدا کپی کنم . و ی حسی بهم گفت نمیشه ک ی روز همش نت نداشته باشی و اصن آنتن نداشته باشی و گوشیمو خاموش روشن کردم و خداروشکر این مسئله حل شد و سریع اومدم ب سایت و دیدم به به برای اولین بار من زندگی در بهشت و بنرش و دیدم . هدایت شدم ب بهش . دیدم ک دقیقا همون بارونی ک امروز درخواست داشتم ک بباره . در پرادایس بهشتی دارم میبینم . خدایا شکرت برای سریع الجواب بودنت
من عاشق این آقای براوونی هستم ک انقد نجیب و دوست داشتنی هستش
خدااااای من چقدر این بچه خوشگله . من عاشق بچه ام ولی این اصن ی طور دیگه خاص . این خاص بودنش ی دلیلش رها بودنش و خانواده ای اجازه تجربه کردن و بهش دادن .
این خانواده خیلی در صلح هستن و من کلییییییی درس از این مادر و خانواده گرفتم و در کامنت قبلی نوشتم
منم دوست دارم اگر روزی مادر شدم همینقدر و بیشتر هم اجازه تجربه کردن و ساده زیستن و طبیعی زندگی کردن و ب خودم و فرزندم بدم .
من الان در دوران عقد هستم و وقتی داشتم تجسم میکردم و کامنت دوستان میخوندم و فایل و نگاه میکردم . همش این نجوا میومد ک ن بابا تو نمیتونی اینطور ک میخای باشه و همسرت همش دنبال شلوغ بودن و حساسیت نشون دادن و بچه رو ب روش خودش بار اوردن ، و فکر منو ب هم میزد این نجوا ها. و حس قلبی من ک خدای من بهم میگفت نگران نباش تینا جان تا اون زمان تو انقد باور های محدودتو تغییر دادی و باور های تقویت کننده جایگزین کردی ک میتونی خالق زندگی دلخواهت باشی و تازه این تغییر تثبیت شده تو باعث شده همسرت هم کلی تغییر کنه و ب همه خاسته های تو احترام بزاری و موافق سبک جدیدی از زندگی کردن باشه .
این کوچولو ب قدری برای من درس و آگاهی داشت با توصیف های شما مریم عزیز ، ک من چندین ساعت غرق شدم در این فایل و کلییییییی از باور های محدود منو شکسته و این سیمان باور های محدود من با ی پتک خیلییییی محکم بهش ضربه خورده ک تقریبا با دیدن این فایل نیمی از باور های منو برای آینده ای لذت بخش و حتی با داشتن ی فرزند کوچولو ام میشه لذت برد و زندگی واقعی کرد ، برای من تغییر داد و باور هامو بسیار بسیار قوی تر کرد ب رها بودن و توحیدی بودن
خدای من شکرت . هزار مرتبه شکرت
این قابل انقد آگاهی و درس داشت ک من اگه ده تا دیگه ام کامنت بزارم باز میتونم صحبت کنم از زیبایی و رهایی و نعمت و فراوانی در این فایل
دوستان عزیزم عاشقتونم ک انقد دیدگاه های عالی و با بقیه دوستان ب اشتراک میزارد و دستی از دستان خداوند میشید . قلب ب همتون
مریم عزیز مچکرم ازت بابت این فایل ک سرتاسر هدایت الهی بود برای من
خدایا هر چه دارم از آن توست مرا یاری ده