الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/10/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-10-22 05:15:292023-03-26 07:57:47الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
وقتی قسمت اول این فایل را می دیدم گفت این ورزشکار داره مصاحبه میکنه ولی انگار یک کاری داره و حواسش به کارش است و دقیقا در این فایل گفت که می خواهم بزودی دوباره شروع کنم.
همیشه تمام احساسات ما از سرزنش می آید وقتی احساس بدی داریم یا داریم خودمان را سرزنش کنیم یا کسی دیگری را مثلا فلانی ما بامن این طوری کرد و هر چی کار می کنم نمی بینه ووو یا اینکه می گویم من خیلی اشتباه کردم این چه حرفی بود که زدم و …. یعنی بالاخره یا داریم کسی را سرزنش میکنی یا خودمان را و سر منشا سرزنش کردن هم از عدم عزت نفس ما می آید و این ورزشکار چقدر عالی در این زمان اندک توانسته خودش را محکم کنه و داشته ها و تصمیمهای خوبی را بگیره واقعا خیلی تمرین می خواهد که آدم بتونه این طوری باشه واقعا آفرین داره
وقتی عزت نفس داری یعنی خودت را دوست داریم و به خودت احترام می زاری من همیشه می گم باید با خودم طوری رفتار کنم که انگار یک مهمان هفت پشت غریبه آمده خانه ام و این ورزشکار در این شرایط واقعا آفرین داره که می تونه خودش را و حرمت خودش و مخاطبانش را نگه داره
وقتی هم به توانایی ها واستعدادهای خود واقف هستیم یعنی اعتماد به نفس داریم و این ورزشکار این را دارد و این هم یک روزه به وجود نیامده است آفرین که این قدر عالی روی خودش کار کرده است.
وقتی شکستی اتفاق می افته که طبق تحقیقات فهمیده اند که موفقان به شکست می گویند تجربه ارزشمند و این به طور ناخودآگاه است که همه اینها این را میگویند مثل این ورزشکار یا می گویند که تجربه خیلی با ارزشی بود.
از هر چیزی که برایمان پیش می آید می توانیم پلی بسازیم برای موفقیتهای بیشتر و انگیزه بیشتر مثل این ورزشکار برای موفقیتهای بیشترش
هر آدمی که به هر جا رسیده باید احسنت بهش بگوییم و هر هفته یا نمی دانم هر چند روز برای همه اس ام اس میآید واز قانونهای قضایی می گوید که به درد همه مردم می خورد و من خیلی خوشم می آید ومی دانم که اینکار آقای رئیسی است که رئیس قوه قضاییه هم بوده و هر وقت اس ام اس می آید توی دلم می گویم آفرین چقدر این کار خوبه
اگر حال آدم بده یعنی احساسات داره تو را کنترل میکنه و اگر حالت خوبه یعنی تو غالبی بر احساساتت و این مشخص است مثل این ورزشکار
از نزدیک و چندین بار کسانی که برای مسابقات بزرگ کار و تمرین می کنند را دیده ام این وزشکاران شبانه روز تمرین می کنند مثلا صبح و بعد از ظهر و شب و نصفه شب و یا حتی تغذیه آنها بسیار خاص است و حتی لازم است که نصف شب هم سر ساعتی چیزی بخورندووو این همه تلاش بسیار بسیار عالی است و ارزشمند و وقتی کسی ببازد ولی بتواند خودش را خوب کنترل کند واقعا معرکه است .
اگر شکست خوردی و افتادی زمین و ماندی که افتضاح است که خودم این آدمها را از نزدیک دیده ام
اگر شکست خوردی و دوباره بلند شدی اینجاست که فرق موفقان و ناموفقان مشخص میشود.
افرین به این ورزشکار که ادامه میدهد و دقیقا فرق موفقان و غیر موفقان همین است . ناموفقان ادامه نمی دهند و تداوم ندارند ولی موفقان باهر شرایطی ادامه میدهند و کارشان استمرار دارد چه شکست بخورند چه نخورند.
Just do it now
وَإِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ(انفطار10)
و قطعا بر شما نگهبانانى گماشته شدهاند.
گاهی خدا با دست تو
دست دیگر بندگانش را میگیرد،
با زبان تو گره از کار بندهای باز میکند.
وقتی دستی را به یاری میگیری
بدان که در آن زمان دست دیگرِ تو در دست خداست..
سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم
وهمه دوستانم در این مسیر لبریز از آگاهی
خداروشاکروسپاسگزارم بابت استادم ،الگوی به تمام معناو توحیدی که با هرروز دیدنش وشنیدن کلام مالامال درس وتجارب عالی اش، سعی می کنم هرروزم زیباتر شود وبه زندگیم معنا ببخشم وتمرکزم روی اصولی باشد که به رشدوپیشرفتم کمک کند فارغ از هر اتفاقی که دوروبرم می افتد.
دیروز مصطفی بهم گفت بعضی مشتریان مثلا از رنگ دیوار مغازه اشکال می گیرند و یامی گویند فضا کوچک است ، من به آنها می گویم خودم این رنگ را دوست داشته و رنگ زده ام وفعلا فضا در این ابعاد است و یا موارد دیگر ،در صورتیکه برای من ومصطفی رنگ آرامش بخشی است و فضا هم لبریز از انرژی مثبت ،بعد نشستیم در مورد مثبت ها صحبت کردیم،گفتم عزیزم نظرشان قابل احترام اما من وشما می دانیم که چه کسی پشت این ایده ها ورنگ آمیزی ها وطرح ها بوده مهم موفقیت مان است،خیروبرکتی که از جانب خداوندمان در جای جای این کسب وکار وزندگی موج می زند وهرروز عالی تر ومشتری حق انتخاب دارد اینجا تشریف بیاوردویا جای دیگر برود،وظیفه ما احترام گذاشتن وبا کیفیت عالی کار را ارائه دادن است وشرایط وبضاعت ما دراین حد فعلا هست وایمان دارم خداوند طرح های عالی تری برایمان درنظر دارد که به صورت تکاملی به ما هدیه می دهدمثل بهبود شخصیتی مان،روابط عالی مان،صاحب خاته شدن مان ،هرروز با احساس عالی وآرامش وخوابی بی نظیر بیداری مان،همین کسب وکاری که خداوند در محل زندگیمان به ما عطا کرد و پر رروزی وحلال ومشتریان عالی که از راه دور به اینجا هدایت می شوندو بی نهایت تغییر وتحولات بنیادین که بابت هرلحظه مان باید خداروشاکروسپاسگزار باشیم که به واسطه هدایت بهسمت این سایت واستاد بی نظیرمان هرروز زندگی وکسب وکارمان روند روبه رشدوپیشرفتت داشته است، الگویی روبرویمان قرار گرفت که باید فقط به صحبت هایش ایمان پیدا می کردیم وهمین نکته طلایی باعث شد که به یکباره در مسیری قرار بگیریم که خوشبختی را تجربه کنیم ودنبال بهانه های واهی نباشیم وبعد ایمان واقعی به خداوند را دروجودمان نهادینه کردند وباعث شد چه معجزاتی وارد زندگیمان شود .
اگر بعضی حاها ناامید می شوم کافیست کمی به گذشته ام بیاندیشم تا سعادت وخوشبختی امروزم را به آسانی فدای افکار بیهوده نکنم وایمانم را متزلزل نکنم، یه برآوردی کنم که از کجا به کجا رسیده ام چه عواملی باعث شدند امروز این حد از ایمان،آرامش،احساس عالی وشکرگزاری را تجربه کنم نه این هست که صحبت های استاد را وحی منزل احساس کردم وتمام وجودم را دگرگون کرد وبعد کل زندگیم را و در کنارش کلی دستاوردهای عالی از روند سلامتی ام تا بی نهایت موارد مثبت دیگر به ویژه تفسیرهای قرآنی که چقدر امروز خودم و دوستانم از آیه های زیبا وپرمعنی وتاثیرگذارش برای کامنت هایمان استفاده می کنیم چه کسی این ها را به من آموخت؟؟؟!!! مگر نه این بود که استاد، دستی از دستان خداوندبودند که به نجات من وزندگی ام آمدند حال فقط باید با ایشان این مسیر واقعا جادویی ولبریز از آگاهی را ادامه دهم اگر می خواهم هرروز وهرلحظه حالم عالی باشد، با خودم وجهانم در صلح باشم وقدر وارزش لحظه هایی که دارند مثل برق وباد می گذرند بدانم ودر واقع قدر بودن دراین مسیر وچنین استادی وچنین خدایی که چقدر خیالمان راحت شده از خیلی موارد که در گذشته آزارمان می داد از رفت وآمدهای بیهوده،خبرهایی که فقط روح وروانمان را می خراشید،وابستگی های پوچ وبی معنی وهزاران موارد دیگر وبعد یک ایمان واقعی درونمان تجلی پیدا کرده وچقدر آرامش را به قلب مان هدیه می کند که قابل توصیف نیست وبعد معجزه پشت معجزه ومن همیشه به خودم می گویم مریم جان یادت نرود ….واین یادآوری شیرین است ومرا به تفکروتامل وا می دارد وهرروز عملکردی عالی تر را برایم به ارمغان می آورد تا در آرامش واحساس عالی بمانم ودر وجودم تا وقتی زنده هستم آنها را نهادینه کنم ، گنج هایی که به واسطه آنها توانستم ایمانم را در هر مسئله ای نشان دهم وامیدوارترومتوکل تر به زندگیم ادامه دهم.
سعی می کنم حالا که خداوند به این مسیر هدایتم کرده است واین الگوی بی نهایت تاثیر گذار را در کنارم قرار داده باعشق و شکرگزاری از مسیرم لذت ببرم وبا رعایت اصول وقوانین زیبای الهی وگوش جان سپردن به رهنمودهای ناب وطلایی استاد جانم ،شخصیت وزندگی خدایی برای خود خلق کنم وروز به روز پیشرفت هایی که همیشه استاد متذکر می شوند داشته باشم تا خداوند مرا لایق به دیدار ایشان کند در زمان ومکان مناسب، خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.
در پناه خداوند مهربانم هر نفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، عاشقتونم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
سلام استاد عزیزم
ممنونم بابت فایل و آموزش های فوق العادتون
استاد من میخوام تجربه ی خودمو بگم در این رابطه
من از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم و 2 سال بود که تو نوبت بودم تا طرحی بشم تو بیمارستان
تو این 2سال بارها پیگیری کردم و اصلا کارم درست نمیشد من به بدترین حال روحی ممکن رسیده بودم،همیشه یه حسی ته دلم میگف شاید قرار نیس تو بیمارستان کار کنی به خدا اعتماد کن اون در زمان مناسب در مکان مناسب با ادمای هم فرکانس و هم لول تورو قرار میده کم کم حالمو خوب کردم با نوشتن،بافایلای شما،با زندگی کردن در لحظه،با فایلای زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا
خلاصه به حس و حال خوبی رسیدم و دیدم کم کم کارای طرحم تو یه جای اداری که افراد اونجا بالاترین پُست ها رو دارن و باتجربه و حرفه این توکار خودشون درست شد ،استاد میدونین تاقبل من اصن اونجا کسی طرحی نرفته همه با سابقه بالان
خلاصه طرحم که شروع شد از وزارت خونه یه پروژه به من سپردن و من باید اون رو برا ده تا ادم که بعضا ی سریاشون فقط سابقه کاریشون از سن من بیشتره
استاد با فایلای رایگانتون اعتماد به نفسمو بالابردم ،خودمو پذیرفتم و مطمعن بودم که از پسش برمیام
که متاسفانه شبی که فرداش جلسم بود یه اتفاقی افتاد که من ساعت ها گریه میکردم و باز فردا صبح به خودم گفتم باید تمرکزتو فقط بزاری رو کارت
تو میتونی
و استاد ترکووووندم عاااالی بود جلسه
هم اونا برا بار اول منو دیدن و اینم تو پرانتز بگم ک ی سریاشون مخالف اومدن من اونجا بودن گفته بودن ما سالها تجربه داریم چرا یه نیروی طرحی رو ببرین توی اون اداره ما رونه
و خلاصه تونستم خودمو ثابت کنم
و فهمیدم اگه اونجام پس لاییییقم
و اون پروژه رو براشون توضیح دادم و الان 3 ماهو خوردس داریم پیش میبریم
و به لطف الله تو همین پروژه تو کشور بین 63 دانشگاه علوم پزشکی ما رتبه 25 رو فعلا داریم
و من فهمیدم خدا درزمان مناسب
منو درمکان مناسب با ایده ال ترین همکارا قرار دادبا در امد خوب
و اگه ما بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم و فقط زیبایی ها رو ببینیم
استاد به جرات میگم زندگیمون جز زیبایی چیزی به ما نشون نمیده
باز هم ممنونم بابت فایلای فوق العادتون
به نام خدای مهربان
سلام ب تمام عزیزای دل ب تمام عشق ها ب استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز گرامی
یادمه وقتی کوچیک بودم دقیقا ۷ یا ۸ سال م بود ی خانواده تو کوچه مون بود اون موقع خوب جو ی جوری بود همه همدیگه رو میشناختن حتی رفت و آمد خانوادگی اینا داشتند العان نمیدونم چطوری هست ولی اون موقع ی خانواده بود ک از همه پولدار تر بود تو کوچه و دو تا ماشین داشتن ی ماشین شون جیپ بود ک خیلی ماشین باحالی بود اصلا برا خودش ی چیزی بود اون زمان من ناخوداگاه از اینا خیلی بدم میومد چون ثروتمند بودن و انقدر هم نمیدونم تو بچگی چ حسی بود فکر میکردم اینا حق ما رو خوردن انقدر استاد میگه این باورهای اشتباه نسل در نسل گشته تا ب ما هم رسیده دقیقا درست چون من بچه بودم ولی از این خانواده ثروتمند بدم میومد خلاصه ی روز داشتم از ته کوچه میومدم ظهر هم بود کوچه خلوت یه شیشه از رو زمین پیدا کردم حالا دقیقا نمیدونم شیشه بود یا سنگ ولی ی چیز تیز شروع کردم ب خط کشیدن ب ماشین دور تا دورش و خط کشیدم آقا ی دفعه مادر بزرگه همین خانواده از تو پنجره من و دید خدای من چ قشقرقی ب پا شد چقدر من کتک خوردم بخاطر همین کارم ولی خوب من خیلی بچه بودم نمیدونم آخر چطوری تموم شد ولی دیگه گفتن بچه س اینا ک تموم شد ولی العان ک بهش فکر میکنم میگم چقدر این باورها ریشه ای تو درون ما هست ک من فکر میکردم اینا حق ما رو خوردن آدم های بدی هستند کلا از ثروتمند ها متنفر بودم
خوب صدرصد با اون باورهای داقون ک تو خورد ما بود و هنوز هم هست بجای اینکه بیایم دیگران و تحسین کنیم میخوام طرف سر ب تنش هم نباشه تا ی کسی رو میبینیم ی کم از ما بالاتر میخوام همش بکوب نیمش زمین و از همین حرف های ک استاد کلی تو این فایل مثال زد واقعا ما باید یعنی من باید خیلی خیلی مراقب افکارم باشم و خیلی خیلی ب خودم یادآوری کنم ک دیگران و تحسین کنم خوب خدا رو شکر خداروشکر خیلی عالی شدم اصلا با درس هایی ک از استاد عزیزم یاد گرفتم زمین تا آسمون تغییر کردم ولی ولی باید همیشه و همیشه و همیشه رو خودمون کار کنیم و در حال بهتر و بهتر شدن باشین
استاد این فایل اصلا نمیدونم چی بگم قیمت بزارم روش با الماس مقایسه کنم اصلا نمیدونم چقدر ارزش داره میلیون میلیون ها دلار و جواهرات بازم کمه براش انقدر اگاهی دهنده ست انقدر درس داره ک باید هزار بار گوش کنیم تا تازه درک کنیم من ک وقتی گوش کردم انقدر برام سنگین بود ک فکر کردم اصلا هیچی نمیدونم نمیفهمم باید انقدر گوش کنم تا کلی هدایت بشم ب اینکه عمل کنم عمل کنم عمل کنم
استاد بینهایت ازتون سپاسگزارم چقدر شما فرشته اید به خدا یه دونه ای استاد واقعا از این همه سخاوت و بزرگی شما من سپاسگزارم ک این فایل های ب این ارزشمندی رو ب رایگان در اختیار ما میزارید و من قول میدم ب خودم و تعهد میدم برای سپاسگزاری از این همه موهبت شما فقط تا میتونم ب این آگاهی ها عمل کنم تا من هم بتونم خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان هم جای بهتری برای زندگی باشه و میدونم استاد شما از نتیجه گرفتن ما خیلی خیلی خوشحال میشید پس پیش ب سوی عمل گرا بودن قوی تر و قویتر و قوی تر شدن و نتیجه گرفتن
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ما را ب راه راست هدایت کن راه کسانی ک نعمت دادی و ن راه گمراهان و ن راه غضب شدگان
الهی امین
سلام به استاد عزیزم و همه بچه های عزیز
کنترل ذهن
مهم نبودن نظر دیگران
واقعا خیلی وقت بود دلم میخواست در مورد این دو موضوع در مورد زندگی خودم که انجام دادم و چه نتایجی گرفتم صحبت کنم
سال 95 بود که من میتونم بگم با اون درک اون موقعم از عشق و رابطه عاطفی که داشتم با خانمی دوست بودم و این رابطه تموم شد توی همون سال 95 و یه جورایی اولین رابطه عاشقانه من بود. خب من اون زمان 23 سالم بود و نه تجربه ایی داشتم و نه آگاهی که اصلا عشق چیه و تعریف عشق چیه و اصلا رابطه درست چیه و…..
من بعد از تموم شدن اون رابطه خیلیییییییی خیلییییییییی حالم بد بود.
چرااااااا؟؟؟؟؟؟؟
چونکه داشتم برای اولین بار وابستگی رو تجربه میکردم و خییییییلیییییی خیییییییللییییییییی درد داشت برام. واقعا خیلی درد داشت.
من فکر میکنم نزدیک 6 ماه بود درگیر وابستگی بودم و داشتم درد میکشیدم.
سال 94 هم با استاد آشنا شده بودم و اوایل کار کردنم با استاد بود و اینکه فایلارو یکی در میون کار میکردم و خیلی جدی نبود.
همون سال هم من دوره عزت نفس خریدم که تازه استاد روی سایت گذاشته بود با قیمت فکر کنم 260 هزار تومن. و سال 95 دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاهارو خریدم. اینکه این دوره هارو خریدم به این دلیل بود که سال 95 من تونستم به درآمد برسم و ایمانم به استاد و قوانین بیشتر شده بود اما در مورد دوره عزت نفس فقط یه حس قلبی بود که باهاش ارتباط برقرار کردم و خریدمش. ولی من هیچکدومشون رو کامل گوش نداده بودم. و خیلی یکی در میون گوش میکردم.
اواخر سال 95 بود و من رابطه م تموم شده بود و شروع درد وابستگی(البته وابستگی از قبلش بود که اصلا به جدایی ختم شد)، چون واقعا بلد نبودم چجوری ازش رها بشم.
همون اواخر سال 95 بخاطر اینکه توی حوزه اینکه علاقه م چیه و چون اون زمان فلسفه هم کار میکردم خیلی از خودم سوال میکردم که هدفم از امدن به این دنیا چیه و آیا کل مسیر زندگی اینه که همه میگن و اینکه خیلیییییییی دنبال موفقیت بودم و خیلی زندگینامه افراد موفق مطالعه میکردم و ااالبته گرچه فایلهای استاد یکی در میون میدیدم و جدی کار نمیکردم یا همون دوره عزت نفس رو نصفه کار کردم ولی همونایی که گوش میکردم رو واقعا خوب گوش میکردم و عملی میکردم.
اره میگفتم
اواخر سال 95 هم رابطه م تموم شده بود و خیلی داشتم درد وابستگی میکشیدم و از اینور این سوالات هم بود که ایا مسیری که توش هستم(اون زمان من چون فکر میکردم علاقه م فیزیک هسته ایی، وارد رشته فیزیک شده بودم) واقعا مسیر زندگیم یا نه من در اخر تصمیم گرفتم که توی رشته فیزیک ترم 7 دانشگاه روزانه صنعتی شاهرود انصراف بدم یعنی من فکر میکنم دو ترم دیگه تموم میکردم دانشگاهم رو و مدرک لیسانس میگرفتم ولی انصراف دادم چون به نتیجه رسیدم مسیرم نیست و موقع انصراف میخواستن تطبیق بزنن که حداقل فوق دیپلمم رو بگیرم ولی چون هدفم این بود که دوباره دانشگاه شرکت میکنم و میخوام از اول بخونم گفتم نمیخواد و مدرکم همون دیپلم ثبت شد برام. که بعدش اون زمان استاد یه فایل گذاشتن دقیقا همون عید 96 بود که یه جمله گفتن : مگه دانشگاه مسیر زندگی مارو تغییر میده؟؟ و من دوباره جرقه زد و دیگه دانشگاه رو گذاشتم کلا کنار و مدرکمم الان همون دیپلم.
اینم بگم من خانواده ایی دارم که تحصیلات وحشتناک مهم براشون و از من هم خیلی انتظار داشتن چون خیلی از خانواده مادرم تحصیلات داشتن و منم بخاطر این جو خیلیییی از خودم انتظار داشتم و خیلیییییی جاها گفته بودم من باید شریف قبول بشم و بعدش هاروارد و …… و با این همه فشارها شبها فکر میکردم به انصراف و گریه میکردم چون واقعا آدم پخته ایی نبودم و فکر میکنم مشکلات اونم زمان از من خیلیییی بزرگتر بودن و برام خیلی سخت بود و سختی هم کشیدم بابت اینکه تصمیم بگیرم ولی انجامش دادم و یادمه فقططط داشتم ذهنم رو با باورهای توحیدی کنترل میکردم(البته اون زمان نمیدونستم اینا باورهای توحیدی)
یادمه به خودم میگفتم تو این همه سال با حرفهای بقیه زندگی کردی پس کِی میخوای برای خودت زندگی کنی؟؟؟ پس کِی میخوای توی مسیری باشی که خودت دوست داری؟؟؟؟ ولی ذهن نجواگر که بیکار نبود… هی میگفت خانواده ت چی میگن؟؟؟ دوستات چی میگن؟؟؟ فامیل چقدر مسخره ت کنن اینقدر میگفتی میخوام هاروارد برم و.. مدرک نداشته باشی هیچ جایی بهت کار نمیدن… خواستگاری بری همه اول مدرک میخوان و………….. اما کنار این نجواها، خداوند هم باهام صحبت میکرد میگفت حرف بقیه مهم نباشه من کنارتم، من قدرت مطلقم، تو باید منو منبع و راس همه چی قرار بدی، تو انجام بده من حمایتت میکنم، درسته میترسی ولی من کنارتم، من کار ت رو درست میکنم، من همه چیزت رو درست میکنم تو انجامش بده و…….
فقط من چند هفته درگیر این کنترل ذهن بودم که نجوا بهم وعده ترس و فقر همه چی میداد و خداوند فقط بهم وعده خیر و خوبی و موفقیت.
تا اینکه عملی کردم و انصراف دادم.
خب اواخر سال 95 هم درگیر وابستگی از رابطه م و هم کنار گذاشتن دانشگاهم و نمیدونستم چیکار بکنم.
هدایت شدم که بیا بشین دوره هایی که داری رو بشین فقط اینارو کار کن تا هم رها بشی از وابستگی و هم به مسیر مورد علاقه ت هدایت بشی و این هدایت رو من یادمه از روی توضیح دوره راهنمای عملی که خریده بودم واقعا قلبی دریافتش کردم و گفتم خیلی خب من میشینم فقط روی دوره ها کار میکنم و خدا بهم میگه چیکار کنم.
(آها راستی من دوره هدفگذاری هم قبل راهنمای عملی خریده بودم ولی اونو اصلا نگاه نکرده بود)
خب من شروع کردم.
دقیقا یادمه تاریخ 1396/01/15 که من شروع کار کردن به صورت جدی روی فایلا رو شروع کردم.
برای خودم برنامه ریختم و اول با دوره راهنمای عملی و دوره عزت نفس شروع کردم. یادمه توی ماه تیر 96 بود که من داشتم توی وابستگی خوب میشدم ولی خب درگیری داشتم و مخصوصا اینکه همش میپرسیدم من مسیر علاقه م چیه و یادمه کنترل ذهنم خیلییییییییی سخت شده بود چونکه خانواده م هم کم کم فهمیده بودن من دانشگاه رو ول کردم، فشار اونا بود، من خودم رو یعنی ذهنم رو از هرچی رسانه اجتماعی و دوست و …… دور کرده بودم و فقط میخواستم ورودی درست داشته باشم و نه چیز دیگه و بیشتر با خانواده بحث داشتم. یادمه یه روز اینقدر فشار رووم بود هرچی جلو دستم بود میکوبیدم به دیوار و میشکوندم😂😂😂😂😂😂😂😂…
تا اینکه یه چیزایی داشت توی ذهنم جرقه میزد که همه چی احساس خوب
همه چی اینه که بتونی ذهنت رو کنترل کنی و به احساس خوب برسی
همه چی اینه که جوری به قضایا نگاه کنی که حس خوب داشته باشی
و من شروع کردم به تمرین توی این قسمت که حالم رو خوب کنم و خوب نگهدارم… واقعااااا تمام سعی و تلاشم فقط همین بود
تا اینکه تونستم انجامش بدم چون هی تمرینش میکردم و البته خب شرایط به ظاهر بد برام اوایلش خیلی پیش میومد ولی من هربار که قویتر میشدم میتونستم بهتر کنترلش کنم تا اینکه واقعا هم از اون وابستگی که داشتم رها شدم و هم اینکه مسیر علاقه م بهم گفته شد. و همه اینا بخاطر این بود که من خیلییییی روی کنترل ذهنم و بهتر شدن توش کار میکردم.
حالا الان به حدی رسیدم که واقعا نسبت به اون زمان خیلیییییییییی قویتر شدم، مثلا اخرین باری که از یه رابطه جدا شدم کلا من یک هفته توش بودم و کاملا حالم اکی بود و همه چی با انگیزه ادامه دادم.( چون من از زمان 95 دیگه رابطه نداشتم تا سال 97 به بعد که هر کدومش اول نزدیک سه هفته درگیر میکرد بعدش دو هفته که اخریش یک هفته بود در صورتی که رابطه سال 95 برای من 6 ماه طول کشید تا به خودم بیام.)
یعنی واقعا هرچقدر من روی خودم دارم کار میکنم میبینم که خیلییییییی برام راحت تر و اسون تر داره میشه که البته هیچ انتهایی نداره و همیشه باید انجام بدم.)
در مورد مهم نبودن حرف مردم که اینقدررررررر میتونم مثال از خودم بگم که واقعا فقط باید بنویسم در همین حد میگم که الان فکر توی ذهن بیشتر افراد دور و برم شدم یه فردی که خودخواه و ….. در صورتی که اونا میخوان مثل خودشون باشم ولی نیستم.
الان واقعا اینو میتونم با قدرت بگم که نه تنها خانواده م بلکه هیچ کس دیگه ایی توی ذهنم قدرتی ندارن یا بگم قدرتشون خیلییییییییییییی خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی کمِ در حد صفر. و هرکاری بخوام راحت میکنم.
یعنی واقعا من الان آزادی زمانی و مکانی و عملی و آزادی سخن رو کامل دارم و چندسال دارم باهاش زندگی میکنم. اینا آزادی هایی هستن که حتی همین الان پسرهای هم سن من ندارن و شاید خنده دار باشه ولی باید مثلا ساعت 12 حتما خونه باشن و اصلا اگه نباشن جنگی میشه.
و الان دارم تمام انرژی و زمانم رو روی کاری که دوستش دارم میذارم و روی باورهای ثروتم کار میکنم که به آزادی مالی برسم.
چندین بار شده که به بهترین دوستام و بهترین افراد نزدیکم در برابر خواسته ایی که داشتن “نه” گفتم و برام اصلا مهم نبوده که بعدش چی میشه.
همین الان هم که شرکت کاری خودم رو دارم خیلی کارا میکنم که خیلیا حرف میزنن بهم و……. ولی به قول استاد فقط من دارم انگیزه میگرم و با قدرت بیشتری کار میکنم چون اصلا برام مهم نیست حرف بقیه.
و امشب که از استاد شنیدم که گفت اگه میخواین ببینین چقدر پیشرفت کردین، ببنین چقدر حرف مردم براتون بی اهمیت شده و این یعنی دارین پیشرفت میکنین و خیلی عالیه، قشنگ حس کردم حرف استاد رو چون واقعا میبینم با اینکه هنوز ازادی مالی ندارم ولی خیلیا خیلی حسودی به سبک زندگیم و به سبک اخلاقم و این آزادی هایی که دارم میکنن.
و اینکه میبینن چقدر روو بازی میکنم و چقدر صادقم
شاید باورتون نشه ولی از اینکه میبینن من اینقدر رو بازی میکنم حسودی میکنن و میخوان خرابم کنن و من خیلیییییی انگیزه میگیرم. خیلیییییییی زیااااااااااااااد.
یعنی این انرژی رو دور و بری های من خیلی میگیرن که من در مسیر موفقیت هستم و قشنگ از حسادتشون میفهمم
و اینا واقعا به من داره انگیزه میده.
در مورد کنترل ذهن هم خوشحالم که میبینم دوستی که باهم دفتر داریم و بهم نزدیکه میگه مهرداد تو خیلی خوب میتونی شرایط کنترل کنی و حس خوب داشته باشی، خودش چندبار بهم گفته که واقعا من لذت میبرم و ازت یادگرفتم که میبینم میتونی توی شرایط سختی که پیش میاد برات میتونی خودتو کنترل کنی.
این برای من خیلی لذت بخشه که به این درجه رسیدم ولی خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی هنوز راه دارم و میخوام هرلحظه قویتر بشم و بهترش کنم.
استاد واقعا نمیدونم چجوری تشکر کنم ازتون بابت همچین فایل فوق العاده ایی مثل بقیه فایلها که فوق العاده هستن و خیلی خیلی ممنونم که اینقدر عالی توضیح دادین و باعث شد من به یاد بیارم تکاملی که طی کردم و شدم مهردادی که الان هستم و منتظر نتاایج فوق العاده م باشین که میام و توی سایت تک به تک شون مینویسم.
همیشه هم شما و همه بچه ها شاااااااااااااااد و سلاممت و سعادتمند و ثررررررررروتمند و در مسیر توحید باشیم به یاری خدا.
سلام استاد عزیزم. فایلو ندیدم هنوز. یه مدته بخاطر خراب بودن گوشیم نمیتونم صدا داشته باشم.
فقط اومدم حسی ک الان دارمو بگم براتون و ازتون تشکر کنم . یهو حالم بد شد بخاطر شمردن مشکلات زندگیم تو ذهنم. کلافه شدم دیوونه شدم حس درماندگی داشتم.
یهو باخودم گفتم بذار تو دفترم شکرگذاری کنمو بنویسم نوشتمو تهش دعاهامو نوشتمو حالم خوب شد.ارامش بهم دس داد.اینک ذهنت ک پر از سیاهیه رو یهو سفیدش کنی و اعصابت اروم شه برامن خیلیه.
یادم اومد ک قبلانم اینجوری میشدم ولی درمانی پیدا نمیکردم فقط سرنوشتمو بد میدونستم و خودمو قربانی زندگی .
ولی الان شکر کردم خدارو که منو به سمت شما هدایتم کرد. تا بتونم ذهنمو کنترل کنم و به زندگی امیدوار کنم خودمو تو شرایط بد.
همین شکرگذاری ودعا کردن و از خدا خواستن، سعی بر اینکه احساستو خوب کنی در هر لحظه و اعراض کنی از مشکلات و ناخواسته ها و احساس بد، اینک همه چیز دست خودمونه همینارو ک از شما یاد گرفتم برام یه دنیاس. ازتون سپاسگذارم و معذرت میخوام که کامنتم در راستای فایلی ک الان گذاشتید نیست. 💞💞💞
سلام استاد عزیزم
اومدم از عملکردم بگم که میدونم خوشحال میشید
من هیرو دختری بودم سالهای سال شدیدابخاطر ازدست دادن پدرعزیزم افسرده وغمگین وتمام این سالها زندگیمو حروم کردم به معنای واقعی تااینکه با ازدست دادن مادرم دیگه رسما دیوانه شدم و راهی بیمارستان ولی خبر خوب اینه من با گوش دادن به فایلهای دوره ی فوقالعاده ی راهنمای عملی دستیابی به رویاها با خودم و خدای خودم آشنا شدم و خودمو پیدا کردم و مهمترین دستاوردش این بود که تونستم با کارکردن روی خودم احساس گناه شدیدی که سالها باهام بود رو از بین ببرم و الان خیلی خیلی احساس سبکی و آزادی دارم و این احساس رو با هیچ چیزی مایل نیستم عوض کنم و دارم سعی میکنم هرروز بهترو بهتر از قبلم باشم و با گوش دادن به فایلهای دوره ی روابط رابطه م با خودم و خدای عزیزم داره هر روز بهتر وبهتر میشه و خیلی ازخودم راضیه م ولی میدونم بازهم جای بهتر شدن وجوددارد و دارم تلاشم رو میکنم و اما دستاورد بعدیم اینه که هربار داره زمان در احساس بد ماندنم کمتر وکمتر میشه و دارم خیلی سریعتر حالمو از ناخوشی به خوشی و شادی تغییر میدم و اینو مدیون تمرین ستاره ی قطبی هستم و البته شکرگزاری هر روزه که دارم انجام میدم و خداروشکر دراین راه خیلی دارم خوب عمل میکنم و کلی برنامه و هدف برای خودم دارم و پرازانگیزه دارم رو خودم کار میکنم و از تنها بودن خیلی لذت میبرم و همش آرزو دارم که کاش دوروبرم خلوت شه که به کارام برسم و یه چیز جالب هم بهتون بگم که بعضی وقتا اصلا دیگران رو نمیفهمم و از رفتاراشون تعجب میکنم و باخودم فک میکنم یعنی قبلا منم اینجوری بودم اصلا باورم نمیشه البته نکته خوبش اینه که من خوب تونستم روخودم کار کنم و تغییرات خیلی خوبی داشتم خداروشکر این نشون میده که در مسیر درست هستم و فقط باید ادامه بدم و ثابت قدم باشم
یه تغییر دیگه م که قابله لمسه برام اینه که دیگه حرف اطرافیانم و دیگران برام مهم نیست و نتیجه ش اینه که خیلی آرامش دارم و ئه جورایی خیالم راحته و این خیلی خیلی به روند پیشرفتم داره کمک میکنه
استاد جان اینها فقط گوشه ای از آرامش و حال خوبیه که دارم و خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که به این مسیر زیبا هدایت شدم
بینهایت از شمام ممنونم
سلااااام بر استاد بزرگوار و عزیزم
و مریم جون نازنین
عجب فایل جالب و جذابی بود انگار هدایت شده بودم به اینجا تا مهر تاییدی بر عملکردم در زندگی بزنم
استاد من چهار سال پیش صلیبی زانوم آسیب دید و عمل جراحی… و حال خیلی بدی پیدا کردم
یادمه همش غر میزدم و میگفتم خدایا من با یه بچه چهار ماهه و این شرایط آخه چراااا؟؟چون مجبور بودم با دوتا عصا و پای آتل بسته باشم و برام خیلی سخت شده بود زندگی و اموراتم… از اینکه چهار ماه همش از دیگران درخواست کمک داشتم تا در کارها و بچه داری و … کمکم کنند و مزاحم وقت خانواده و همسر و دوست میشدم حالم همش بد بود… من نمیفهمیدم و قانون را بلد نبودم و ماه ها اسیر این رنج و درد فراوان و … شدم
اون روزا درکی از توحید و قدرت الله در تک تک سلول هام نداشتم و روزگار سخت و سخت تر میشد و چون روحیه ی خوبی نداشتم سلامتی ام هم به تعویق می افتاد و مشکل زانوم با دررفتگی و درد وحشتناک هر چند وقت یکبار تکرار میشد … الان که این ها رو تایپ میکنم مدت دو سال هست که یا شما آشنا شدم …
که خدارو هزاران بار شکر میکنم که توفیق این آشنایی نصیبم شد..
استاد من توحید واقعی رو از شما دریافتم
به جرات میگم که الان که چهل و دوساله هستم…دو سال هست خدارو کمی و فقط کمی درک کردم و چهل سال غفلت و سردرگمی و ناآگاهی … مسلمانی که فقط به یدک میکشدم و فکر میکردم انسان خداپرستی هستم … که نبودم …و هنوز هم خیلی خیلی نیاز به آگاهی دارم نسبت به خالق..
توی یکی از فایل هاتون فرمودین من اگر ذهنم را کنترل کنم هر اتفاقی به ظاهر ناجالب هم بیافته قطعا در راستای خواسته ی منه و این عنوان الخیر فی ما الوقعه رو فرمودین…
و من خیلی به دلم نشست چون من زمانی با شما آشنا شدم که زندگی سخت و پر تنش و رابطه ی نازیبا و سلامتی نادرست و… داشتم
با خودم گفتم بیا اینجور فک کن و از دل این مشکلات خوبی ها و تجربه ها و درس هاش رو بردار چون ما داریم هدایت میشیم به قول استاد عزیزم… پس به هر مسیری که برم هدایت پروردگاره…
و همش این آیه سوره شعرا رو تکرار کردم برای خودم … الذی خلقنی فیهدین ما شما را خلق کردیم و پیوسته در حال هدایت شماییم…
خلاصه استاد این درس رو گرفتم … اما خالقم باید مرا امتحان میکرد تا ببینه چقدر اهل عمل هستم…
حدود سه هفته پیش دوباره زانوی من دچار مشکل شد در خیابان، به حدی که حتی یک قدم هم نمیتواستم راه برم و نشستم کف زمین… اولش حالم بد شد ،چون حالا دوتا بچه داشتم و شرایط سخت تر … تو همون کوچه با خودم صحبت کردم …
فهیمه… الخیر فی ما الوقعه… آروم باش
همسرم آمد و مجبور شد که من را به روی کول خودش بگیره تا منزل بریم
از شدت درد اشک میریختم… اما همش با خودم حرف زدم …
تو اون فهیمه چهار سال پیش نیستی .. تو قدرت خدا رو درک کردی
تو قوانین خدارو تا حدی درک کردی
باید ذهن سرزنشگر رو کنترل کنی …
وقتی همسرم دوباره عصا ها رو برام آورد … یه لحظه غم عالم به دلم نشست … ولی اجازه ندادم دوباره طولانی بشه…
خلاصه استاد
شروع کردم منطقی با خودم حرف زدن.
من از دل این مشکل چی بکشم بیرون که حالم بدتر نشه…؟؟؟؟
اول گفتم شاید میخواستی بری بیرون اتفاق بدتری بیافته و این کار مانع شده …
آرام تر شدم …
بعد گفتم این مشکل این پیام رو داد که فهیمه وزنت رو کمتر کن تا فشار کمتری به زانو هات بیاد … و انگار تازه انگیزه هم پیدا کردم که رژیم جدی تری رو شروع کنم…
از همه مهمتر … با هیچ کس در مورد مشکل صحبت نکردم … چون فهمیده بودم گفتن این مشکل فقط حالم رو بدتر و فرکانس پایین تر و جذب بدتری خواهم داشت… همون کاری که چهار سال پیش کرده بودم … برای همه با جزئیات کامل تعریف میکردم و از اینکه دیگران دلشون برام میسوخت آرام میشدم … خدای من مرا ببخش برای این همه ناآگاهی هام و ندین های تو..
استاد من فقط یک روز با عصا بودم ...
و الان بعد ۱۸ روز عالللللی ام …
چه اتفاقی افتاده؟؟
همون مشکل چهار سال پیش… چهار پنج ماه درد عمل جراحی و آتل و دکتر و بیمارستان و عصاااا …
و حالا فقط چند روز کوتاه …
خدایا صد هزار مرتبه شکرررر….
استاد ممنونم از شما و اینهمه آگاهی هایی که در طبق اخلاص در اختیارمان قرار میدید…
استاد همین فایل ارزش صد بار دیدن رو داره که چقدر درس داشت…
استاد ممنونم که خدای حقیقی و قوانین و سنت های الهی را یادم دادی ...
خودتون برترین و بهترین الگو از انسان های موفق هستین که من هر لحظه به شما و باورهاتون غبطه میخورم و آرزو میکنم باورهای توحیدی مث شما پیدا کنم…
عاشقتونم… هم خودتون و هم مریم جون… خواستم درسی که از شما آموختم و مرتبط بود با این فایل رو با شما عزیزانم به اشتراک بگذارم و از همین جا با تمام وجودم از شما و بودتون و حضورتون هم از خودتون و هم از خدا جانم سپاسگزاری کنم…
الهی همیشه و همه جا بدرخشید و حال دلتون عالللللی باشه و تنتون سالم و لبتون خندان…
در پناه الله یکتا باشید …
سلام دوست خوبم ، نمیدونم کدام شهر هستید ولی این مشکل ، راهکارش یک نوع ماساژ اصولی هست که من در شهرمون توسط یک فیزیوتراپ حاذق دیدم و منم الان هروقت مشکلی برام پیش بیاد حتی خودم بلدم چطور ماساژ بدم که حل بشه مساله . بااینکه چند روز نمیتونستم راه برم ولی با ماساژ حلش کردم .
ممکنه اولش این درد زیاد با ماساژ خوب بشه عجیب بنظر برسه ولی ممکنه چون یک نوع ماساژ اصولیه
امیدوارم روز بروز سلامت تر بشی
میتونم یکم توضیح بدم خودت دست بزار اون نقاطی که پشت ساق پا پشت ران و دو طرف زانو قسمت بالا هست کجاها سفته و گرفتگی و درد زیادی داره اونجاها رو ماساژ بده با روغن و با انگشت شصت فشار بده
مخصوصا پشت پا قسمت بالا کمی پایینتر از زانو
و دو طرف زانو کمی بالا روی پا …
بااین روش ماساژ هرنوع کمر درد گردن درد زانو درد پادرد اگر درست انجام بشه طی جلسات متعدد ، برطرف میشه
شادباشی
بنام خدا
سلام
تمرین تحسین کردن آدمهای موفق و توجه به نکات مثبت
تمرین روز ششم :
امروز میخوام برم سراغ یک کاسب خوب وموفق . از وقتی که وارد دورره قانون سلامتی شدم خدا منو هدایت کرد به قصابی آقامحمد. از همون روز اول من متوجه مهارت این آقا در کار قصابی شدم چون چیزی که سفارش میدادم وبه من میداد. هر بار که من گوشت میخرم و میارم خوونه تا غذای خودم درست کنم لذت میبرم از کیفیت گوشت . آقامحمد تخصص خیلی خوبی در گوشت و محصولات گوشتی داره . آنقدر باعشق و با حوصله برای مشتری وقت میزاره و ازهمه مهمتر حتما باید اضافات گوشت جدا کنه بعد روی ترازو بزاره و حساب کنه و گوشت تمیز تحویل مشتری میده.
هر وقت که من خواستم قلم بخرم خیلی باحوصله برای من مدل کالباسی برش میزنه و تمیز تحویلم میده .
وقتی مییخوام گوشت کبابی ازش بخرم دقیقا میگه کجای گوشت ببر تا یک کباب نرم داشته باشی . من خودم با هر بار خریدکردن از آقامحمد چیز یادگرفتم.
این آدم مردم دار و محترم و خوش اخلاق هست و کاسب منصفی هست و همیشه مغازه اش شلوغه .
هر وقت من رفتم دیدم صف بستن تو مغازه و همیشه به خودم میگم ببیین فراوانی مشتری . درحالی که خیلی از قصابای این محل سرشان خلوت هست این آدم داره بی نهایت ثروت خلق میکنه.
خدا به مالش برکت بده. من همیشه این انسان را تحسین میکنم برای اخلاق خوبی که داره. من همیشه او راتحسین میکنم برای مهارت عالی در کارش و اینکه جنس خوب به مشتری میده و منصف هست و با مشتریی با احترام رفتار میکنه.
خدایا برای انسانهای عالی که در زندگی ام قرارمیدهی بی نهایت سپاسگزار توهستم و برای آقا محمد آرزوی سلامتی و ثروت و سعادت دنیا و آخرت را دارم .
توجه به نکات مثبت :
روز ی که استاد در سریال زندگی دربهشت از تلویزیون بزرگش رونمایی کرد همان لحظه این خواسته در من شکل گرفت که من هم دوست دارم تلویزیون در همین ابعاد را داشته باشم . این خواسته در من بود و وقتی وارد دوره احساسس لیاقت شدم و داشتم روی این دوره کار میکردم و اصلا یادم نبود چنین خواسته ای داشتم / همسرم یک تلویزیون هوشمند و لاکچری هفتادو پنج اینچ خرید. من تازه اون موقعه یاده خواستم افتادم خیلی خوشحال شدم و به همسرم گفتم تواز کجا میدونستی …..
این درحالی بود یه تلویزیون داشتیم تو خوونه ولی به این بزرگی نبود.
خلاصه که این تلویزیون روی دیوار نصبه و جالبه که فقط من دارم ازاین تلویزیون استفاده میکنم و کسی هم شکایتی از این موضوع نداره و فقط فایلهای استاد و سریال های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت را تماشا میکنم .
خدایا برای این نعمت عالی در زندگی ام از تو سپاسگزارم.
خدایا برای حضور همسرم در ززندگی ام که دستی هست از بی نهایت دستانت سپاسگزارم.
یکی از شکرگزاری های من بابت این وسیله ی زیبا و مدرن و هوشمند هست . خدایاشکرت برای داشته هایم.
درپناه الله یکتا
بنام پرودگار یکتا
سلاااااام
خداروشکر یه فایل عالی دیگه
و الگوبرداری از افراد موفق
همینجوری که اسناد خواستن
میخوام از عملکرد خودم بعد از یه شکست سنگین مالی بگم
در کامنتهای گذشته گفته بودم که شغل من ساخت و ساز هست و از سال 80 در این حوزه فعالیت دارم
از سال 90 بخاطر یکسری عوامل بیرونی مثل تورم سنگین در حوزه املاک من به مدت 5سال اینکار رو گذاشتم کنار و چند شغل دیگه رو تجربه کردم و چون نتیجه ای رو که میخواستم نداشت دوباره به همین شغل برگشتم در همون سال 95 یه ساختمان دوبلکس ویلایی ساختم و فروختم و با اینکه در ظاهر سود خوبی داشت اما باز هم همون عوامل بیرونی که یکی از ترمزهای بزرگ من در زندگی بوده که بهش قدرت زیادی داده بودم باعث شد که یک سوم پول من که ملک رو فروخته بودم حدود 5سال بخاطر فرایند کارهای اداری قفل بشه و بی ارزش بشه و باعث ضرر سنگینی برام بشه، در ادامه برای جبران اون ضرر گام بزرگی برداشتم و چون قانون تکامل رو طی نکردم اون قدم هم تا مرز ورشکستگی من رو پیش برد،
اما خداروشکر چون این موضوع درسهای زیادی به من یاد داد و همزمان هم در سایت استاد روی باورهام کار میکردم، درسهام رو گرفتم و ادامه دادم ساختمان بعدی رو چون سرمایه ام کم بود به صورت شریکی ساختیم و یه مقدار اوضاع مالیم بهتر شد،
با باورهایی که ساخته بودم و اینکه سعیم بر این بود که آرامش و احساس خوب رو در اولویت کارهام بزارم دیگه عجله ای برای ساخت ثروت نداشتم و ساختمان بعدی رو بدون شریک اما در جایی ضعیفتر شروع بکار کردم و خداروشکر سود خیلی خوبی برام داشت و در ادامه و طی کردن تکامل الان خداروشکر ششمین ساختمانی هست که از سال 95 دارم میسازم و دیگه کارها برام عالی پیش میره هم از نظر اداری دیگه اون چالش های قبل نیست و کارها به موقع انجام میشه، هم از نظر سوددهی بهتر از اون که فکر میکردم نتیجه گرفتم و در بهترین زمان با بهترین قیمتها خرید و فروش هام انجام میشه و از همه مهمتر از کارم لذت میبرم و این ثروت هست که داره دنبالم میاد و من با آرامش کامل و عشق کارم رو انجام میدم و دیگه بدو بدویی در کارم نیست
خداروشکر که هدایت شدم به این مسیر
خدا روشکر که درک بهتری از درسهایی که استاد میزارن پیدا کردم و در طول روز سعی میکنم در احساس بهتر پایدار بمونم
و خداروشکر میکنم که در همه امور در حال پیشرفت و یادگیری هستم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت