داستان هدیه تولدم - صفحه 22

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا بلاغی گفته:
    مدت عضویت: 2739 روز

    سفرنامه نهمین روز:

    سلام استاد من امروز ی مسافرت اومدیم با کسایی ک خیلی خوش نمیگذره باهاشون ولی چون همسرم ازم خواست و اینکه دیدم این میتونه ی چالش خیلی خوب باشه برام ک تو هر موقعیتی بتونم شاد باشم ک خوشحالیم وابسته ب چیزی نباشه و خواستم خودمو محک بزنم و با چالش جدید روبرو شم چون مشکلات تو زندگی میتونه باعث پیشرفتمون باشه و اتفاقن خوشحالم ک باورای غلطمو پیدا کردم

    امروز روز اول بود و من چن ساعت اول خوب بودم بعد دیگ کنترلمو از دست دادم

    فهمیدم خییییلی هنوز ب تلاش نیاز دارم

    خیلی ب محبت همسرم نیاز دارم و وقتی همسرم بم محبت نمیکنه و توجه نمیکنه ناراحت میشم درحدی ک اعصابم بهم میریزه و سرش غر میزنم و میگم چرا ب بقیه توجه میکنی ب من نه

    میدونم کارم اشتباه بوده ولی ناراحت نیستم چون باعث شد ایرادامو بفهمم باعث شد بفهمم هنوز باید خیلی رو خودم و باورام و اعتماد بنفسمو و نیاز نداشتن ب توجه همسر کار کنم

    با گوش دادن ب این فایل خیلی حالم بهتر شد

    اینکه گفتید بی خیال باشید زندگی رو راحت بگیرید واقعن چرا سخت میگیرم ب خودم استاد ممنونم بابت این حرفاتون

    باعث شد با خودم این تصمیمو بگیرم ک فردا باید حتمن خوش بگذرونم فردا بی خیال خواهم بود

    مهم نیست همسرم بم توجه کنه یا ن

    مهم نیست اطرافیانم چ رفتاری داشته باشن

    من باید خودم حال خودمو خوب کنم من نیاز ب کسی ندارم تنها خدا برایم کافیست

    این فایلتونو خیلی دوست دارم تا الان ۳ بار گوش دادم

    *

    نوشته بالا رو دیشب بعد از گوش دادن به فایل روزنهم نوشتم تو گوشیم چون نت نداشتم ارسال کنم امروز ارسال کردم

    امروز سرقولم بودم برام مهم نبود توجه همسر و ترافیک و بقیه چیزای منفی اطراف

    خداروشکر حالم بهتره خوشحالم بابت تضادی ک دیروز برام پیش اومد و باعث پیشرفتم شد

    مرسی استادجون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3779 روز

    سلام به استاد عزیز و هم فرکانسی های عالی، اولین بار است که این فایل را دیدم، بس عجیب بود.استاد این جدی نگرفتن و آسان گرفتن امور نیاز به تمرین و تمرین داره. این روزها که مدارم تغییر کرده متوجه این حرف شما میشم.این روزها که رابطه ام را با قلبم بهتر کرده ام و خوشحالترم از چیزی که هستم،امیدوارترم، نگرانی ندارم. الان میفهمم چه می گویید. وقتی میگین نگران چیزی نباشیم و همه چی سرجاشه، من قبلا در جایی که کار میکردم دچار تضاد شدم میدانستم این تضاد آمده که به رشد من کمک کنه،اما نمیدانستم باید چکار کنم،و وقتی رها کردم از نظر ذهنی( وقتی از آنجا آمدم بیرون تا مدتها هنوز بهش چسبیده بودم توی ذهنم ) آن وقت اتفاقات عالی یکی پس از دیگری بوجود آمدند. و ایمان… این واژه ی زیبا وقتی بهش میرسیم همه چی خواهیم داشت. حقیقتا راست می گویید سعادت،خوشحالی، سلامتی ، نیکنامی، همه چی . این روزها قلبم مطمئنه. و یک احساس بی نظیر را تجربه میکنم. خیلی آرامش درونی دارم و صلح. دوسسسسسسسسسسسسسستون دارررررررررررررررم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    محمد عظیمی گفته:
    مدت عضویت: 3485 روز

    سلام به همه همسفران

    خانم شایسته عزیز چقدر این فایل ها رو منظم کنار هم قرار دادید. انگار ذهن رو به یک مسیر مشخص داره هدایت میکنه اصلا بیراهه ای وجود نداره خیلی مستقیمه تابلوهاش چقدر دقیق راهنمایی میکنن

    یه سوال برام پیش امده (کدوم اتاق فکری میتونه اینقدر دقیق و بدون اشتباه برنامه ریزی داشته باشه ؟؟؟)

    مطمعنم نیرویی قوی هدایت رو بر عهده دارد

    این فایل رو که گوش دادم دیدم چقدر من شبیح استاد بودم منم هیچ وقت هیچ کس نه برام تولدی گرفت ،نه اصلا تبریکی گفت

    حتی خودم تا ۱۳؛؛۱۴ سالگی اصلا نمیدونستم تولدم کی هست چه تاریخی به دنیا امدم

    ولی پارسال اولین کیک تولدم رو خواهرم برام خرید و بی خبر برام آورد همونجا گفتم این اولین کیک تولده عمرمه

    اینکه استاد میگه همه چیز به موقش اتفاق می افته خیال آدم راحت میشه. وچه راحت بعد از این حرف شاخصه میده ????

    *وقتی شما خودتون با خودتون در صلح هستی

    وقتی شما عشق رو از درون خودتون پیدا میکنید نه بیرون از خودتون

    وقتی که شما تصمیم میگیرید تنها قدرت هستی رو خدا ببینید واونو باور کنید و همه چیز رو فقط از اون بخواهید و رابطه خودتون رو فقط با خدای خودتون ترمیم کنید همه چیز درست میشه *

    حتی روز های سختی رو که فکر میکنیم سختیه رو هم میگه در آینده چطور میشه

    چقدر تو این فایل راه واصح بیان میشه

    چقدر با این فایل میشه تجسم ذهنی انجام داد

    چقدر عبارات تاکیدی میشه از درونش در آورد

    چقدر استاد تو این فایل راحت میشود رو بیان میکنه و تمرین هم برای شدن میدهد

    دلیل اینکه من خیلی چیزها رو راحت به دست آوردم اینه که روی خودم روی باور های خودم روی رابطه بین ذهن و روحم کار کردم

    هنوز خیلی کار دارم ، به امید روزهای بهتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
  4. -
    علی نیسی گفته:
    مدت عضویت: 3584 روز

    به نام الله

    از وقتی در زندگی یاد گرفتم که فقط از صلاه و صبر کمک بگیرم کم کم درخواست هام تبدیل به شکر گزاری شد و به نسبت قبل بسیار عالی تر و بهتر تقوا پیشه می کنم (ورودی های ذهنم رو کنترول می کنم) و بیشتر دیگران رو تحصین می کنم و سعی کردم بهترین ویژگی موجود در خودم رو پیدا کنم و با تغییر خودم از ویژگی قوی که در من هست هم در روابط و هم در سلامتی و هم در ارتباطات و هم در معنویت از اون استفاده کنم، یادگرفتم که برای حفظ انگیزه در هر چیزی انفاق کنم و معجزه ی موجود در این کار بوجود آمدن انگیزه قوی تر در من است، این جور بگم که دیکه فرصت درخواست ندارم و فقط باید شکرگزار باشم. و اینو خوب میدونم که در قرآن خدا یکی از راه های راست و یا ویژگی اصلی اینکه بفهمم در مسیر مستقیم در حال حرکتم رو این میدونه که فقط کافیست ببینم که از صبح تا شب چقدر شکرگزارم و به این نسبت متوجه میشم که مسیر زندگی درست هست یا خیر

    با آرزوی بهترین ها از الله رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2629 روز

    درود بر شما دوست عزیز‌..

    تشکر میکنم..

    من بعضی اوقات کاملا گردش انرژی پاک رو در بدنم احساسش میکنم..اینقدر حس فوق العاده ایه..حس ارامش..حس ازاد شدن دارم..حس اینکه قلبم سبک شده و پایش شده..

    حس کودکانه دارم..

    رفتارام گاهی عین بچه هاس..

    میرم تو پارک عین بچه ها دور خودم میچرخم ? دراز میکشم زمین اسمونو میبینم..خیلی حال میده..ولی گاهی اوقاتم نمیدونم چم میشه ک حالم بد میشه ..

    الان یکی دو روزه احساس سنگین شدن دارم..

    اهان اینو بگم..

    هرچه بیشتر با خودم تکرار میکنم ک من لایق بهترین ها هستم اون حس کودکانه در وجودم بیشتر میشه..

    یه مدتیه از استاد عقب افتادم باید خودمو هماهنگ کنم باز..

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محمد راز آفرینش گفته:
    مدت عضویت: 2413 روز

    سلام

    جناب عباسمنش داخل این فایل گفتید که انقدر به یه چبزی گیر ندید بزارید خودش اتفاق بیوفته و فرمودید دوست دارید راجب این موضوع بیشتر صحبت کنید یا اینکه عاشق کلمه(خود به خودی) هستین لطفا اگر امکان داره داخل یک فایل درمورد این مطالب بیشتر توضیح بدهید و چند مثال از خودتون یا افراد دیگر بزنید برای آگاهی بیشتر.

    در ضمن به نظرم شما آنقدر سخاوتمند هستید که حتی از طریق فایلهای رایگان هم می توانیم زندگیمان را از زمین به آسمان ببریم.ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    میترا گفته:
    مدت عضویت: 2407 روز

    با سلام خدمت خانواده صمیمی عباسمنش

    روز نهم سفر من :داستان هدیه تولد استاد عباسمنش

    بعد از غیبت چند روزه من.

    این فایلو رو همش می دیدم اما پیش نیومد تا بخوام دانلودش کنم تا رسیدم به این روز از سفرم.

    چه فایل خوبی بود و سخنانی که لازم بود بشنوم.

    ما انسان ها با افراد زیادی در ارتباط هستیم از خانواده تا دوست و آشنا و….

    در مورد همشون بسته به شرایط نهایت ادب و احترام رو در صحبت کردن،طرز لباس پوشیدن ،مرتب بودن

    و اینکه آراسته باشیم، در نظر عرف مورد تاییدباشیم رو رعایت می کنیم. حتی اگر طرف مقابل حرف بدی به ما بگه،مخالفه نظر ما باشه،کارش اشتباه باشه و… به هر دلیلی و داستانی مراعاتشو می کنیم و سکوت می کنیم.

    اما در مورد نزدیکترین کس به خودمون یعنی خودمون و خدا نهایت بی معرفتی رو خرج می دیم.

    بدترین حرفها،سرزنش ها،بدترین باورها و افکار رو به خوردش میدیم و دریغ از اینکه یه معذرت خواهی خشک و خالی ازش کنیم.فقط در حد اینکه بگیم عصبانی بودم، یه چی گفتم به دل نگیر.

    چرا خودمونو دوست نداریم از تمام چیزهایی که داریم گله مندیم؛قدم کوتاهه،چاقم،دست و پاچلفتیم،

    بدشناسم و …

    ما آدما از وقتی که خودمونو و خدای یکتارو گم کردیم،

    با خودمون قهر شدیم،برای شناخت خودمون( کمتر از پیدا کردن گوشی مدل علاقه مون ..) وقت گذاشتیم و زندگی رو باختیم.

    ماباید اول خودمونو با همین چیزی که الآن هستیم عاشقانه دوست داشته باشیم.ما باید با قلبمون دنیا رو ببینیم اینجوری وقتی در درونمون با خودمون به صلح برسیم در دنیای بیرون هم این صلح قابل مشاهده میشه.

    چطور ممکنه عاشقه خودت نباشی اما دنیای بهتری رو زندگی بهتر،احساس بهتری رو بخوای.

    نمیشه از درون منفی بود و انتظار اتفاقات مثبت رو بیرون از زندگی داشت.

    نمیشه از درون منفی بود و عشق و دوستی رو به دیگران هدیه داد،امکان نداره من عاشقه خودم نباشم و بتونم عشق رو به دیگران بدم.

    وقتی خودت رو دوست داشته باشی،با خودت در صلح باشی،تمام نگاهت به خودت و عالم هستی نگاهی خداگونه باشه و از زاویه دید خداوند دنیارو ببینی اون وقتکه تمام دنیا برات زیبا میشه حتی تضادها.

    دیگه نه خسرت می خوری،نه نگران میشی،نه عصبانی میشی ؛چون به همه چیز به دید اینکه می خواد بهت درسی بده نگاه می کنی و همیشه لبخند بر لب داری چون خداوند کنارت و همرات هست.

    عاشقه خودت باش،عاشقه همینی که هستی،تو خودت رهاشو،خداوند فقط یک نمونه از تو آفریده و تو منحصر به فردی،از خودت و خدای خودت سپاسگذار باش. زمانی که آرام باشی ،نشانه هارا به وضوح دریافت می کنی و موفقیت یکی پس از دیگری به دنبال هم میان.

    هر تضادی که اتفاق میفته به قلبت رجوع کن و بگو ببینم خدا می خواد چی به من بگه؟؟؟ از زاویه دید خدا بهش نگاه کن ،اگر فرزندت عصبانیت کرده،اگر همسرت ناراحتت کرده ،اگر درآمدتت این ماه کم شده،نشین به زمین و زمان بد بگی ؛به خودت بگو اروم باش تو هنوز اکن من دوست داشتی من هستی و خدا کنارمونه و اینا نشونه هست.

    من عاشقه خودم هستم،همینی که الآن داره تایپ می کنه،کم کم دارم خودمو می شناسم،من خیلی وقته که میگم من بی خود به این دنیا نیومدم باید کاری کنم اما نمی دونم چی؟ چون از خودم بخاطر باورها و افکار جامعه و خانواده و مدرسه..دورشدم،هیچ شناختی از خودم ندارم اما هیچ وقت برای دوستی با خودم دیر نیست. خدا همین نزدیکی ها منتطر منه.

    پس فقط کافیه دیدمون رو اول نسبت به خودمون عوض کنیم و بعد به عالم هستی اعتماد کامل کنیم.

    تا عاشق خودمون نباشیم،تا خودمون به خودمون محبت نکنیم ،برای خودمون جنش نگیریم و به عبارتی ارزش و احترام قائل نشیم،انتظار محیط بهتر از بیرون انتظار دوریه.

    دوست داشتن خودت بهترین باوریه که می تونی برای خودت ایجاد کنی ، لبخند خدا از پس دوست داشتن خودت نمایان میشه.

    همچین لبخندی رو برای همتون از عالم هستی خواهانم.

    موفق و پیروز باشید،رزقتون پر برکت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2169 روز

      میترای عزیزم ممنون ک با عشق کامنت گذاشتی

      کامنتت برای من ی جرقه بود

      فهمیدم که از خودم راضی نیستم

      ب زبون میگم خودم‌دوست دارم

      ولی ناخوداگاه از خودم ایراد میگیرم

      اگه این پهلوم اب بشه

      اگه لبم حالت دار بود

      چ فایده چشمم رنگی اگه درشت بود خوب بود

      و …..

      ی دنیا ایراد

      نقاشی میکشم ی گوشه اش اونی نشه که دلم میخواست کلااا از چشمم میوفته

      باید عاشقانه همین صدی ک هستم دوست داشته باشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2169 روز

      میترای عزیزم ممنون

      کامنتت که سراسر عشق بود برای من ی جرقه شد

      فهمیدم که از خودم راضی نیستم

      ب زبون میگم خودم‌دوست دارم

      ولی ناخوداگاه از خودم ایراد میگیرم

      اگه این پهلوم اب بشه

      اگه لبم حالت دار بود

      چ فایده چشمم رنگی اگه درشت بود خوب بود

      و …..

      ی دنیا ایراد

      نقاشی میکشم ی گوشه اش اونی نشه که دلم میخواست کلااا از چشمم میوفته

      باید عاشقانه همین صدی ک هستم دوست داشته باشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2910 روز

    سلام این فایل فوق العاده عالی و بی نظیر بود برای من. چون من قبلا خیلی دلم کادو میخواست مخصوصا تاکید داشتم که از طرف شخص خاصی باشه . ولی خوب کم کم یاد گرفتم بهش اهمیت ندم و الان هرسال یه سبک تولد دارم و اصلا نمیتونم حدس بزنم. مثلا سال پیش خواهرم با کیک اومدن خونمون و خیلی برام جالب بود و سال دوم یکی از دختردایی هام که کم سن بود با کادوش اومد تازه گفت خیلی اصرار کردم کیک بگیریم ولی گفتیم شاید خودتون دارین. و همچنین امسال به پیشنهاد برادرم، و مادرم کیک درست کردیم و خودمون رفتیم خونه خواهرم برای تولدش و این روند برای بقیه مون تکرار شد واقعا اون چیزی که مهمه شادی و دورهمی و خاطره خوبه. من قبلا فقط دلم میخواست تولد داشته باشم که به دوستام و حتی خودم نشون بدم و اصلا نیتم لذت بردن نبود بیشتر میخواستمش بخاطر چشم به هم چشمی و حتی تحمیل عشق و خواستنی بودن خودم و از یک خلا منشا میگرفت. هنوزم که دارم می نویسم ضعف هایی دارم ولی خیلی بهتر شدم و به نسبت بهتر شدن و رهاتر شدنم نتایج خیلی فوق العاده ای دیدم. به اندازه ای که دغدغه این خواسته برام کم شده، برعکس این شادی برام بیشتر شده.

    و اینم بگم چندین سال قبل با نرم افزارهای خاصی متوجه شدم که روزعاشورای واقعی رخ داده با تولد من یکی بوده . و وقتی متوجه شدم خیلی احساسم به روز تولدم بد شد بارها از خدا و امام حسین میخواستم نظرشونو بشنوم ولی هربار که می پرسیدم که ایا شاد بودن کار درستیه جوابش ارامش و عشق و شادی بود.اینها افکار و دغدغه های گذشتم بود الان خیلی خیلی بهتر شدم نمیتونم ادعا کنم صد در صد ولی میتونم بگم خیلی رها تر شدم و دیگه به اون خواسته چبیده نیستم. وقتی ما خودمون رو مسئول شاد کردن حال خوب خودمون بدونیم دیگه از بقیه هیچ انتظاری نداریم حتی تولد.

    و به عنوان تمرین این فایل که چه تاثیری در رویدادهای امروزم داشت. این فایل برای تمام جنبه های زندگی خیلی برای من تاثیرگذار بود و من سعی کردم بی خیال بودن رو در تمام زمینه ها امتحان کنم. اینکه وقتی به یک خواسته بچسبیم و بسیار دغدغه ش رو داشته باشیم یعنی اون موضوع بیش از اندازه برای ما مهم شده و اینکه زندگی رو سخت نگیریم . من متوجه شدم دارم خیلی به زندگی سخت میگیرم و مدام بیقرارم و خیلی از تلاشام به اجبار و از روی ترسه

    اولش خیلی سخت بود من سالها در تلاطم بودم و الان ارامش و بی خیالی برام عجیب بود و حس کردم دلهره و دلشوره عجیبی گرفتم ازینکه تلاش کردن رو متوقف کرده بودم و میخواستم آرام موندن رو تمرین کنم.

    به خودم گفتم دلشوره نشانه خوبی نیست نکنه من دارم راهو اشتباه میرم . و از خدا راهنمایی خواستم چیزی که شنیدم این بود که حرکت کن . حرکت کردن اصلا با بیخیالی منافاتی نداره. من الان مثل آدم یاس زده ای در رختخواب خوابیده بودم و انتظار داشتم حالم خوب باشه و بعد پاشدم از خدا راهنمایی بیشتر ی خواستم.

    دوباره ازش پرسیدم پس این دلشوره ها نشانه ی چیه؟ چرا الان که میخوام رها کنم بجای ارامش دلشوره به دلم افتاده ؟ چطور هم بیخیال باشم و هم به سمت جلو حرکت کنم.

    جوابهایی که گرفتم این بود : من متوجه شدم در کنار اون همه دلهره انگار یه سمت قلبم یه جایی مقابل اون همه دلهره یک ارامش و نور عجیب هست که من سعی میکردم بهش اهمیت ندم. و در واقع نبینمش.

    من متوجه شدم اون ارامش و حس خوب بود از اول هم بود ولی من نمی دیدمش . و به محض توجه به اون حس خوب و بی توجهی به حس دلشوره . انگار تمام قلبم کم کم داشت آروم میشد. و بعد به دلم افتاد فقط وقتی حرکت کن که خدا بهت بگه و باقی مواقع نیاز ی نیست و نشونه ش اینه که تو از روی شوق و حس خوب اقدام می کنی برخلاف گذشته که به اجبار انجام می دادم

    شروع کردم به اولین کاری که بهم الهام شد.

    من امروز همزمان هم خونه تکونی داشتم و چند برنامه طولانی مدت رو باید نصب میکردم و هم نمازمو نخونده بودم.

    برای نمونه یکی از برنامه ها رو که نصب کردم یکم مشکل داشت و پیشرفتی نمیکرد. وسط کار بهم الهام شد که بهتره الان دست نگه دارم و برم نمازمو بخونم . اولش یکم اهمیت ندادم و گفتم نه باید تمومش کنم و دیدم بخاطر یک سری مشکلات نرم افزاری و طولانی شدن داره حسم بد میشه و دارم خسته میشم. سریع متوجه شدم که اون الهام دست نگه دار چقدر به موقع بود .رها کردم و رفتم نمازمو خوندم. برنامه های بعدی رو طبق الهام ها نصب کردم کارها خودش با نظم خاصی بهم گفته میشد . به موقع خونه تکونی کردم . حتی زمان غذا خوردن.

    هیچ وقت این تجربه رو تا بحال نداشتم. چون من آدم منظمی نبودم و همیشه مدیریت کارام در طول روز برام سخت بود . ولی امروز خیلی زیبا کارام پیشرفت و حس منم خیلی خوب باقی موند.

    قبلا وقتی کاریی رو شروع میکردم به هر قیمتی شده حتی خستگی زیاد باید تمومش میکردم و حس میکردم اینجوری ارامش میگیرم. ولی در اخر کار خیلی خسته میشدم. ولی امروز کاملا کاملا متفاوت و بی نظیر بود اون قدر که دلم میخواست از شوق اینکه خدا تک تک و کوچکترین مسائل زندگیمو بهم الهام میکنه اشک شوق بریزم . خدا واقعا خیلی مهربونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2757 روز

    به نام هدایتگر وهاب

    سلام به استاد عزیزم و

    سلام به خانم شایسته نازنینم و

    سلام به خانم فرهادی مهربان و پر انرژی ام و

    سلام به همه همسفران دوست داشتنی ام

    سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد مسیر کسانی که به آنها نعمت داده است.

    برگ اول سفرنامه ام در مرور چله این سفر توحیدی:

    «داستان هدیه تولد استاد»

    ??????????????

    سپاسگزار خداوندم برای نشانه هایی که به من نشان می‌دهد تا مطمئن باشم، مسیری که پیش گرفته ام درست است.

    وقتی سفر به تعویق افتاد. خدا رو شکر کردم و گفتم یک خیر خیلی بزرگی توی این وقفه هست. شروع کردم به خواندن سفرنامه های دوستان از آخر به اولین فایل های سفر. خدای من از هر کدام دنیایی آگاهی و باورهای توحیدی درک می کردم. گاهی خواندن یک دیدگاه حسابی شگفت زده ام می کرد و حالم را عالی تر می کرد و وقتی که بهش امتیاز می دادم و پیام می آمد که قبلاً به این دیدگاه امتیاز دادید، خودم تعجب می کردم، می گفتم من اینو خونده بودم؟؟! مدارم به قدری تغییر کرده بود که جملاتی را می دیدم که قبلاً فقط خونده بودم و لذت برده بودم. و الان کلی باور عالی برایم می ساخت. خدایا به خاطر این سایت و این شرایط و دوستان همسفرم سپاسگزارم.

    امروز داشتم با خودم نشانه ها رو مرور می کردم و با خودم می گفتم منی که همش با تحسین و شگفتی به دوستانی که نظراتشان توی کانال انتشار داده می‌شد فکر می کردم و از خودم می پرسیدم، این عزیزان چه باورهایی دارند که کامنت هایی اینقدر عالی می نویسند… سه چهار بار توی همین سفر دیدگاه هام در کانال انتشار داده شد.

    منی که شک داشتم حتی یک نفر کامنتم رو بخونه، حداقل توی کانال هزاران نفر اونا رو خوندن.

    منی که با تحسین شروع می کردم به خواندن کامنت های بعضی از دوستان و قدم به قدم دیدگاه هاشون رو دنبال می کردم و با خودم می گفتم واقعا خوش به حالشون که چنین تعهدی دارند. حالا لطف عزیزانی شامل حالم میشه که می نویسند دیدگاه هام رو دنبال می کنند.

    منی که با تحسین نگاه می کردم به دوستانی که زیر کامنتشون نظر گذاشته میشه، حالا هر روز یه تایمی رو برای پاسخ به مهربانی های دوستان نسبت به خودم میذارم…

    و این اتفاقات زمانی پیش اومده که من فقط و فقط سعی در ایجاد صلح درونی ام و ایجاد و تقویت اتصال با منبع انرژی جهان رو دارم. زمانی که سعی می کنم با همه چیز و همه در صلح باشم، زمانی که با تمام وجودم از خواندن کامنت های دوستانم و فهمیدن موفقیت ها و پیشرفت هاشون با تمام وجودم خوشحال میشم و تحسینشان می کنم. زمانی که بهترین احساس لیاقت و ارزشمندی رو نسبت به خودم دارم و اطمینان دارم که خدا برای رسیدن به تمام موفقیت هام به شدت کافی است. توی همین مدت هدایایی گرفتم از افرادی و در شرایطی که برای همه عجیب بود و حتی یکی از آشناها گفت تو چرا جدیدا اینقدر خوش شانس شدی. و من خندیدم و توی دلم فقط خدا رو سپاسگزاری کردم و به نظرم این اتفاق ها فقط و فقط لطف خداست و حاصل کار کردن و تمرکز داشتن روی باور های توحیدی است، که خدا بوسیله تکه هاش و دست هاش این فرکانس را به من پاسخ می دهد. خدایا خیلی عاشقتم خیلی خیلی.

    ظهر که دیدم خانم شایسته عزیزم پیام گذاشته توی کانال، حسابی ذوق کردم و گفتم اینم یه نشانه دیگه. خدای من !!! متن خانم شایسته هم در مورد نشانه برکات این سفر و چهل منزل توحیدی بود، اشکم جاری شده بود و مرتب با هر جمله خانم شایسته آیه ۸ سوره آل‌عمران توی ذهنم تکرار می شد، از این گفتگوی ذهنی که یک طرف جملات خانم شایسته بود و یک طرف این آیه نورانی قرآن حس فوق‌العاده ای رو تجربه می کردم،( الانم دارم اشک می ریزم و می نویسم) گفتم اینم یه نشونه، از اون گفتگو های ذهنی منفی، خدام منو به کجا رسونده. داشتم خدا رو شکر می کردم با حس عالی ادامه متن رو می خوندم و آیه توی ذهنم مرور می شد. همون موقع گوشیم زنگ خورد، خانم فرهادی عزیزم برای اولین بار با من تماس گرفت، ایشون حرف می زدند و من اشک می ریختم و سعی می کردم نذارم صدام تغییر کنه و ازشون تشکر کردم. خدای من! اینم یه نشونه دیگه…

    با حسی عالی تر به خواندن پیام ادامه دادم…

    همش داشتم با خودم می گفتم خدای من قراره از برکت این سفر به کجا ها من رو برسونی، بعد خانم شایسته عزیزم می گفت:

    «خدا می داند در پایان این سفر، چه نسخه مؤمن تر ، تسلیم تر، رهاتر، توحیدی تر، سلامت تر ، ثروتمند تر، عاشق تر و خدا گونه تری از ما بسازد تا، خوب زندگی کنیم تا جهان جای بهتری برای زندگی باشد»

    بعد آیه ۸ سوره آل‌عمران ریپیت می شد:

    رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۸﴾

    «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بسیار بخشنده‏ ای! (۸)»

    می گفتم خدایا کمکم کن از مسیر هدایتت منحرف نشم. بعد خدا بر زبان خانم شایسته جاری می شد« فایل ها و سفرنامه های دوستان رو مرور کن.»

    دوباره لبریز از عشق و لذت فراوان چشمه اشکم می جوشید. لبریز از سپاسگزاری می پرسیدم چی بشه آخر این سفر… خدا جواب می‌داد حواست هست مرا هدایتگرت خواندی؟ حواست هست که مرا به وهاب بودنم خواندی؟ حواست هست که چه کسی در قرآن مرا به وهاب بودنم خوانده؟؟ گفتم سلیمان، سلیمان نبی . پرسید یادته چه درخواستی داشت؟؟ چه نعمت هایی دریافت کرد؟؟ دوباره اشکم از شوق فرو ریخت، گفتم همه چیز را به عالی ترین شکلش دریافت کرد…« خدا می داند در پایان این سفر ، چه نسخه ی سلیمان گونه ای بشویم…..»

    یاد عبارت آغاز کننده کامنت هام توی این سفر افتادم من که یکجور دیگه نام خدا را می آوردم کی شد هدایتگر وهاب؟؟!!!

    اینم یک نشانه دیگه…

    خواندن پیام خانم شایسته بیشتر از یک ساعت طول کشید و هنوزم لبریز از احساسات ناب الهی ام.

    سپاسگزار خداوندی که با نشانه هایش هر لحظه هدایتم می کنه و بهم اطمینان میده که در مسیر درست هستم.

    پرسیدم کجا این دلنوشته را بنویسم، خدا بر کلام خانم شایسته جاری شد، «فایل هایی که زنگ های قوی تری را در وجودت به صدا در آورده اند. » پس تور لیدر توی مرور این چهل منزل قلبم است. پس به صدایش​ گوش دادم که عزیزترین فایلش را گفت:

    «داستان هدیه تولد استاد» خواستم بنویسم دیدم خانم شایسته عزیزم تمرین این فایل رانوشته« نشانه‌های در صلح بودن با خودتان». اینم یک نشانه دیگه..

    خدا رو به خاطر این صلح عاشقانه و بی نظیر درونی ام سپاسگزارم​

    خدا جونم، حال خوبم را

    سپاس

    سپاس

    سپاس…

    ?????????????

    پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بسیار بخشنده ای!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 242 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2757 روز

        سلام مریم جان

        حال خوب تو و همه همسفران گلم را

        سپاس

        سپاس

        سپاس

        ممنونم از لطفت عزیزم، خدا رو هزاران مرتبه شکر که برایت تاثیر گذار بوده.

        منم دوستت دارم ???

        برایت بهترین‌ها را آرزومندم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          زهرا گفته:
          مدت عضویت: 1536 روز

          سلام دوست هم فرکانسی خوبم و قدرتمند

          قدرت در دست کسانی است که تغییر میکنند و چقدر تو قدرتمند عمل کردی

          واقعا از متن شما اشک در چشمانم حلقه زده

          که دیشب داشتم همین آیه را می‌خواندم خدا را به وهاب بودن و هادی بودن و رزاق بودن صدا میزدم

          و چه غوغایی چه نتایجی دریافت کنیم آخر سفر به قول شما

          و چه تحولاتی درون ما رخ داده

          خدا یا شکرت بابت سرازیر کردن نعمت و ثروت و سلامتی و شادی و آرامش به زندگی همه ما

          بابت داشتن دوستانی چون شما و استاد گل و مریم دوست داشتنی سپاسگزارم

          دوستون دارم در پناه خداوند مهربان رزاق باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      شهربانوامیری گفته:
      مدت عضویت: 2189 روز

      دوست عزیزم مرضیه جان سلام

      خیلی خیلی ازخدای مهربانم سپاسگزارم

      که باکلام شمامرضیه ی مهربان وعزیزم هدایتم کرد

      خدایا بی نهایت شکرت ازاین بابت

      مرضیه جان درپناه الله یکتا شادو سالم وثروتمندباشی عزیزم???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نرگس پرورش گفته:
      مدت عضویت: 2221 روز

      سلام بر مرضیه ی خشنود من

      وقت بخیر ?

      سپاسگزارم برای کامنت سرشار از عشق و آرامش و آگاهی ت. ?

      سپاسگزارم برای حس ناب ت. ?

      سپاسگزارم برای مرور قوانین با کلام شیوا و ساده ت. ?

      سپاسگزارم برای وعده های دلچسب ت برای پایان این سفر پربرکت، گرچه در هر لحظه این وعده ها جاری ست. ?

      به تو و خودم تبریک میگم برای این هم سفری.

      دوستت دارم ??

      خداوند عاشق توست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهرا آبلو گفته:
      مدت عضویت: 3029 روز

      سلام دوست نازنینم

      چه جالب اومدم به دیدگاهتون رای بدم دیدم نوشته شما قبلا به این دیدگاه رای دادید خدای من پس چطور جنس این حرفا برام خیلی فرق داشت انگار تا الان نخونده بودم تک تک کلامتتون رو دقیق انکار وصف حال من بود که چقدر لذت بردم از آیه ای که نوشته بودید از اول که نوشتید آیه ۸تا وقتی آیه را نوشتی دلم تالاپ تولوپ میکرد که ببینم چه آیه ای هست آخه من شماره آیات رو حفظ نیستم اما وقتی آیه رو خوندم دیدم خدای من آیه ای که عاشقشم و همین الان موقع خوردن آب خوندمش خدای من برای من تک تک کلمات شما نشانه بود که دارم مسیرمو درست میرم دوست عزیزم چقدر نگاه زیباتون برام آگاهی داشت و آرشیو کردم تا برم و تک تک دیدگاهتون رو بخونم و حتما تحسینتون میکنم برای این درک و آگاهی سپاسگزارم دوست خوبم با این دلنوشته بسیار زیبا 😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      الهام احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2520 روز

      سلام به همه ی عزیزای دلم

      وشمادوست عزیزم

      الان ساعت2و37دقیقه ی بامداده ومن این نظرشماروخوندم بعدازساعتها سرزدن به سایت هدایت شدم به کامنت عااااالی وبی نظیرشما.منم باکامنت شمااشک ریختم وخداوندم روشکرمیکنم بابت این احساس عالی وفوق العاده.

      ازت واقعاسپاسگزارم عااالی بودین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2757 روز

        خدای من، خدای من ، خدای من، شکرت شکرت شکرت

        هدایت همیشگی ات را

        سپاس

        سپاس

        سپاس

        همین الان فایل جدید استاد:« داستانی درباره هدایت الهی ۱» رو داشتم می دیدم و با جان و دل می شنیدم، یک قسمتش استاد گفت ما یادمون می‌ره نشانه ها و هدایت های خدا رو باید مرورشان کنیم، تا همیشه یادمون بمونه»

        توی دلم گفتم: خداجونم تو می دونی که ذهن من فراموشکاره، پس یاریم کن که همیشه در جایی ثبت کنم این هدایت ها و نشانه ها رو و تو در زمان مناسب خواندش، من رو به اون نوشته هدایت کن.

        داشتم آنلاین فایل رو می‌دیدم، همون موقع ایمیل لیست دیدگاههای​ دوستان برای شما اومد، بالای صفحه، گفتم خدا رو هزاران مرتبه شکر که قراره پیامهای هدایت ترو بوسیله دستان پر مهرت دریافت کنم، وقتی فایل تمام شد چک می کنم.

        و دقیقا با پیام پر مهر شما هدایت شدم به این صفحه و خواندن این کامنتم و یادآوری این همه هدایت ها و نشانه های خدا. 😍😍😍 خدایا شکرت شکرت شکرت

        به خدا کل داستان زندگی همینه که رها بشیم از هر آنچه که ذهن مون میگه و تنها و تنها توکل مون به خدا باشه، رها کنیم خودمون رو توی آغوش خدا. ، اون وقت می بینیم که ما به معجزات خدا در تمام لحظات زندگی مان عادت داریم. خداجونم عاشقتم عاشقتم عاشقتم

        ممنونم ممنونم ممنونم جذابیل عزیز، دست خیر رسان خدا،

        تمام لحظات زندگیت پر از معجزات خدا

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
        • -
          شیوا گفته:
          مدت عضویت: 1749 روز

          سلام مرضیه جانم پیامت یهو زنگی رو در درونم ب صدا در آورد. از خدا ممنونم ک کامنت شمارو جلو چشمم گذاشت چقدر عالی هستی عزیزم چقدر عالی درک کردی قانون رو

          رها کنیم خودمون رو تو آغوش خدا اون وقت ک ب معجزاتش عادت می‌کنیم و زندگیمون جادویی میشه.توکل کنیم بهش.به توانا و قادر بودن خدا اعتبار بدیم تو ذهنمون اون وقته ک قایقمون تو جریان رودخانه خوشبختی براحتی پیش میره

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      لیلا مقدم فر گفته:
      مدت عضویت: 2068 روز

      چقدر خووووب نوشتید و چقدر دلم خواست جای شما باشم.

      این قدر آگاه

      این قدر هوشیار

      که تمام نشانه ها را ببینی

      و اینقدر در صلح که همه را برای بقیه بنویسی

      که اصلا بنویسی

      زیاد بنویسی

      با همه جزئیات

      و چقدر اسم رمزت با خدا را دوست دارم:هدایتگر وهاب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2757 روز

        سلام لیلا جانم

        سلام عزیزدلم

        خدای من ، هر وقت به این کامنت هدایت میشم، که همیشه در بهترین و مناسب‌ترین زمانه اشک شوق می ریزم ، از این حس سپاسگزاری

        تمام اعتبارش به خداست، تمام اعتبارش، خدایا شکرت

        برام نوشتی چقدر خوب نوشتی، آره عزیزم خوب نوشتم ، چون رها و آزاد موقع نوشتن فقط و فقط هر آنچه که بر قلبم جاری شد ، نوشتم، مگر از الهام خدا میشه غیر از خوبی انتظار داشت، اعتبار تمام خوبی هاش به خدا می رسه و بس. خدایا شکرت

        نوشتی دلت می خواست جای من بودی، عزیز مهربان من تو الان در بهترین و مناسب‌ترین جای جهانی، چون درک کردی برای دیدن نشانه ها باید آگاه بود ، باید هوشیار بود، باید با خود در صلح بود. اون وقت می نویسی، برای خودت می‌نویسی، زیاد می نویسی ، با جزییات می نویسی.

        و هدایتگر وهابم گفت برایت بنویسم، مثل الان مثل همیشه رها باش و تسلیم هدایتش

        عاشقتم دست خیر رسان خدا 😘😘😘😘

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم 😘😘🌹 🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      هدیه گفته:
      مدت عضویت: 2100 روز

      عزیز همسفر با متن زیبای شما اشک هایم جاری شد و هزارن بار تحسین کردم که چشم را گشودی و خدا راه را چه آسان هموار میکند برایمان ،

      چگونه شکر تو گویم ای پروردگار وهاب..

      الان که این متن را مینویسم سره کار هستم و در خلوتی که کم پیش میاد مشیتم ، دیشب خودم را در آغوش گرفتم و به خودم گفتم نگران نباش و خودم را آرام کردم و به خودم محبت کردم و صبح از خدا در تمرین فانوس خواستم امروز فرکانسم صلح و تمرکز بر نکات مثبت باشه ، و امروز هدیه تولد . . هدیه ای برای هدیه

      و پشت هم به صورت رگباری حالم متحول شد و هی بهتر و بهتر و شکرگزاری بیشتر و بیشتر و الان کامنت شما و دعای زیبا آیه ٨ که برایم نشانه ای عالی بود و اشک شادی بر من جاریست

      خدایا شکر کن در این فضا هستم و با عالیترین انسانهایت هم نشینم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سجاد محمدیان گفته:
        مدت عضویت: 901 روز

        سلام هدیه جانم..حال دلم با این جمله ت که خودت رو در آغوش گرفتی و گفتی نگران نباش ،خودت رو آروم کردی و محبت کردی به خودت‌‌داره اشک از چشمام می باره ..چقدر تو خوبی هدیه جان..انگار به من محبت کردی،انگار به من گفتی آروم باش، روحمو نوازش کردی..چقدر دوست داشتم این آرامشت و در صلح بودن با خودت و خدا..

        خدایا شکرت که دستان مهربانت رو برای آروم کردن من فرستادی ..ممنونم ازت بابت وجودت که بهم یاد دادی که خودمو در آغوش بگیرم و به خودم محبت کنم..عاشقتم هدیه جان..عاشقتم خداجونم..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      الهه رنجبرمحبی گفته:
      مدت عضویت: 2647 روز

      سلام عزیز دلم

      تو چقدر خوبی

      من هر چقدر تحسینت کنم کم

      از خدای خوبم سپاسگزارم بخاطر حضور تو درزندگیم

      از خدای خوبم سپاسگزارم🥰🌺 بخاطر اینکه تو خواهر همسفر زندگی من یکه از معجزات خداوندی برای من

      چقدر زیبا مینویسی 🥰

      چقدر زیبا بیان می کنی ازت بی نهایت سپاسگزارم عاشقتم♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️🥰🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍😍

      این روز ها چقدر زیبا خدا از زبان تو با من صحبت می کنه🌺🌺🌺🌺

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سکینه قربانی گفته:
      مدت عضویت: 2352 روز

      سلام مرضیه جان چقدرکامنتت عالی و پر محتواس با کلمه به کلمه اش اشکمو جاری ساختی عزیز دلم من امروز با خوندن کامنت شما متوجه اشتباه خودم در نوشتن شدم فکر میکردم هر فایلی از سفرنامه را که میبینم بلافاصله باید کامنت بذارم حتی اگر حس نوشتن نداشته باشم و متن خو‌بی هم ننویسم وفکر می کردم چون به خودم تعهد دادم حتما باید یه چیزی بنویسم امروز نهمین روز سفرنامه منه گفتم یه سر به کامنت دوستان بزنم و ببینم چه برداشتی دارن از این فایل که کامنت شما برام بولد شد چون خواسته امروز من در تمرین ستاره قطبی هدایتم بسوی کسب آگاهی های بیشتر از کامنت های دوستان بود و خدا رو شکر می کنم بخاطر وجود چنین دوستانی و تبریک میگم بخاطر رشد و هدایت تون و هم مسیر شدن با انسانهای مومن و متوکل و از طرفی هم بهم بر خورد که چرا من نمی تونم مثل شماها بنویسم که سریع به خودم گفتم باید تکاملت طی شود و بالاخره تو هم رشد می کنی چون کسی بغیر خودم نمی تونه منو تغییر بده ..ممنون بخاطر بودنت و ممنون بخاطر نوشته تاثیر گذارت و خوشحالم دوستان گلی مثل شما دارم .دوست دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      امامی گفته:
      مدت عضویت: 2682 روز

      سلام به مرضیه جان عزیزم. شما همیشه بی نظیری. همیشه فوق العاده‌ای. چقدر کامنتت بی نظیره و چقدر دیدن رشد و نتایج عالیت من رو خوشحال می‌کنه. چرا که تونستی خودت رو تغییر بدی.. میدونی برای من این تغییر کردن از همه چیز ارزشمند تره که تسلیم گذشته خودت نشدی و تغییر کردی و خالق بودنت رو به خودت نشون دادی و حالا می‌خوای زندگی بهتر و بهتری رو برای خودت ایجاد کنی. اونجایی که نوشتی از اون گفتگوهای منفی رسیدم به اینجا و به این حس و حال الهی و مخصوصا اونجایی که گفتی خدایا بعد ازا ینکه هدایتمون کردی دل های ما منحرف نگردان، واقعا باورهام رو تقویت کردی. گفتم خدایا شکرت که مرضیه تونسته، این کار شدنی هست و مرضیه تونسته پس یعنی خیلی کارهای دیگه هم شدنی هست. امیدم بیشتر شد با کامنتت. ممنون که برامون نوشتی. از نشانه‌ها از تغییر از رشد.. آفرین دوست عزیزم. امیدوارم که همیشه با همین تمرکز عالی ات زندگیت رو پیش ببری. خیلی تمرکزت روی پیشرفت تحسین برانگیزه آفرین. عاشقتم. محمدصادق.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3838 روز

      ربنا … ربنا .. لا تزغ قلوبنا .. بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه … إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ..

      خداجون بعد از اینکه ما رو هدایت کردی به راه راست به راه راستی که به آن ها نعمت روز افزون اعطا کردی .. همین فرمون را بریم جلو ان شاا…

      سلام به عزیز دل خواهری من عاشق شومامم

      شمای بینظیر

      شمای ماه تابان

      شمای مهربون

      خوش قلب

      صبور

      خوش خنده

      یک مادر فوق العاده

      خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمندت هزاران مرتبه شکر

      چقدررر که داری شاد زندگی میکنی و کمک میکنی که دنیا جای بهتری زیباتری ثروتمندتری خداگونه تری برای زندگی بشه.

      عاشقتممم من

      کلییی لذت بردم و میبرم از خواندن کامنت ارزشمندت

      الهی که هر روز شادتر خندون تر الهی تر توحیدی تر پرپول تر ثروتمندتر ببینمت ..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      حورا دهقانی گفته:
      مدت عضویت: 1765 روز

      به نام خدای جان و هدایتگر وهاب!

      سلام مرضیه نازنینم، من ایمان دارم که خدای عزیزم، خدای جان من را کاملا هدایت کردن تا این کامنت ناب و درحه یک تو رو با عشق بخونم و همانطور که تو اشک ریختی و این کامنت را نوشتی من هم از حال و روزی که موقع نوشتن داشتی بغض کنم و با لبخند و تپش قلب از خوشحالی بخونم و عشق کنم و خدا هم از سوی نوشته‌های درجه یک تو با من حرف بزنه و بگه بنده من ببین تو دنبال نشونه هستی که من رو لمس کنی، ببینی که تورو در مسیر درست هدایت میکنم تا رویاهات رو بسازی. مرضیه قشنگم، مرضیه مهربانم ممنونم که همیشه رد پای خودت را ثبت میکنی، واقعا لذت بردم

      دوست نازنین و فوق‌العاده‌ام در پناه خدای جان موفق، پیروز، سلامت، ثروتمند، شاد و خندان باشی♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمدباقر دهقانی گفته:
      مدت عضویت: 2297 روز

      سلام مرضیه بانو

      مرسی ، مثل همیشه ، نوشته ات رنگ و بوی خدایی دارد ،

      اصلا کلماتت حال دلی که بخدا وصل است را بیان میکنند

      همه کامنت های شما تفسیر و ساده سازی صحبت های استاد و نوشته های ارزشمند خانم شایسته عزیز است برای درک مفاهیم و کاربردی کردن این آموزشها در زندگی برای تغییر باور در هر بخشی از جنبه های زندگی

      بدور از اغراق کامنت های شما بر متون و توضیحات استاد عزیز و مریم بانوی فرهیخته، خیلی به درک مطالب حداقل بمن کمک میکند و باوری قدرتمند کننده تر در وجودم میسازد

      مانا و مستدام باشید و زندکی بکامتان شیرین .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نسرين خالقي گفته:
      مدت عضویت: 1321 روز

      مرضیه جان سلام ،

      واقعا عالی نوشتید پر از احساس و از ته دل ، اشکم در امد . کاش همه چنین حالی پیدا کنیم ، حس با صلح بودن با خودمان ، ارامش داشتن ، هماهنگی روح و ذهن ، اونوقت دنیا برای ما بهشت می شود و ما هم برای دیگران با رفتار درست بهشت درست می کنیم . حس زیبای ارامش و قدر دانی از خود و تمام مخلوقات و نعمات خدا بزرگترین ثروت أست .

      در پناه حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محسن محمودیان گفته:
      مدت عضویت: 1511 روز

      بنام مهربان خالق.

      بینهایت سپاسگزار خداوندم بخاطر این سایت که دریای رحمت و نعمت است و سپاسگزار خداوندم بخاطر تمام کسانی که خوب زندگی میکنند و تلاش میکنند تا دنیا جایی بهتر برای زندگی باشد،ممنونم خانم پری پور که حتی یک کامنت هم میتونه تاثیری بذاره تا دنیارو جایی بهتر برای زندگی کنه،بی نهایت خوشحالم و تحسین میکنم این درک زیباتونو و شکرگزار خداوندم بخاطر هدایت من .خدایا شکرت که هر لحظه از هزاران هزار طریق هدایت میکنی.ممنون استاد عزیز خانم شایسته و تمام بچهای عزیز سایت هستم.الهی صدهزار مرتبه شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 1403 روز

      سلام برتمام دوستان

      مرضیه جانم عالی بود ،وخدا را شاکرم هرلحظه برای حمایت وهدایتش ،که ما هرروز توحیدی تر میشویم ،چقدر کامنتهای دوستان به من انرژی میده ،ممنون از تمام عزیزانی که باثبت اگاهی هاشون و مثالهای عینی زندگیشون باعث اگاهی بخشی بیشتر میشوند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حجت گفته:
      مدت عضویت: 1474 روز

      خانم پری رو، چقدر عالی نوشتید…

      چقدر قشنگ حستون رو بیان کردید.

      چقدر دوست داشتنی روی خودتون کار کردید.

      چقدر من خوشبختم که با کامنت شما مواجه شدم، تا به خودم یادآورم بشم که حجت، ببین چقدر عالی روی خودش کار کرده، ببین چقدر حرفه ای به قضیه داره نگاه میکنه، توعم یاد بگیر، توعم الگوبرداری کن، توعم این مدلی فکر کن و این مدلی رفتار کن.

      چقدر جهان خوشبخته که آدم هایی مثل شما هستن که فکر و ذکرشون رشد خودشون و رشدِ جهانشون هست.

      چقدر نشانه ها رو ساده و قشنگ متوجه میشید.

      چقدر نشانه ها قشنگ خودشون رو به چشم شما نمایان میکنن، چشمک میزنن.

      چقدر نگاه قشنگی به دنیای اطرافتون دارید.

      و چقدر من از خوندن کامنت شما لذت بردم

      آفررررین به شما که این همه آگاهی قشنگ رو به عمل درآوردید.

      ایشالا که همیشه سرزنده و سرحال و پرانرژی و پرروزی باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1694 روز

      سلام مرضیه ی زیبای من

      من دیشب اسم شما را تو اینترنت سرچ کردم و به سایتتون به اینستاگرام تون رسیدم.

      و بعد تلگرام.

      مرضیه ی زیبای من چقدر صدای شما زیبا و آرام بخش هست چقدر قشنگ از قوانین و از صلح درونی حرف میزنید.

      تحسین میکنم شما را برای تمام دستاورد هاتون برای اینکه خداوند اینقدر قشنگ نام شما را بالا برد، دانش پذیر های الهی بهتون هدایت کرد و اون عشق زیبای درون تان را نمود بیرونی داد .

      برای تان از تمام زیبایی های دنیا چندین برابر زیبایی آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا راد گفته:
      مدت عضویت: 1851 روز

      سلام مرضیه ی عزیز

      خدا رو سپاس به خاطر بودنتون و اینکه میتونم از حضورتون و نوشته هاتون بهره ببرم سال 97 کجا و سال1402.خداوند رو سپاس برای این آگاهی های ناب واقعا .نوشته هاتون نشان از ارتباطتتون با منبع انرژی رو داره .اشک ریختم و شکر به جا آوردم .

      همیشه پاینده و موفق باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1053 روز

      به نام خدایی که وجودم را از تمام ناخالصی ها و ناپاکی ها پاک کرد و به من نعمت داد

      خدایی که آسمانها و زمین همه و همه ملک اوست خدایی که در برابر علم و عظمتش خاروخاکسارم خدایی که مرا ابتدا از خاک و سپس ازنطفه ای ضعیف و سپس از خون بسته آفرید خدایی که به وسیله ی باران رحمتش خاک مرده را زنده کرد و نعمتهای بی شمارش را به من ارزانی داشت خدایی که به من قدرت تحسین داد و خدایان کرد تا به یاد بیاورم چیزهایی که از یاد برده بودم .

      چقدر از خوندن این کامنت زیبا غرق در سپاس گذاری و عشق بودم چقدر خالص و پاک و چقدر رهاهستم چقدر با تمام وجود نشانه های اخیرم را به یاد آوردم و مرور کردم و حسشون کردم

      دوست خوبم مرسی بابت کامنت زیبا و پر از حس خوبت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مجید حمیدی گفته:
      مدت عضویت: 1337 روز

      سلام به دوستان گل همسفرای عزیز و سرکار خانم پری پور.

      خیلی لذت بردم بینظیر بود مخصوصا وقتی رسیدم به اونجا که خدا گقت حواست هست مرا به هدایتگر خواندی به وهاب خواندی؟حواست هست که چه کسی مرا وهاب خواند؟ سلیمان نبی

      بغص گلوم گرفت و اشکم جاری. خیلی لذت بردم چون منم خدامو همیشه و همیشه به خدای وهاب و خدای هدایتگر صدا میکنم..

      بینظیر بود..واقعادچه مسیری داریم میریم..سپاسگزارم به لطف الله و دستان پر خیرش و هدایتگرش این اساس آگاهی ها هر روز بیشتر و افراد بیشتری بیادشون میاد که اصلمون چی بود اومدیم از کجا اومدیم و کی هستیم؟

      هر روز افراد بیشتری اضافه میشن به مسیر زیبا افراد ثروتمند تر افرادی که فراوانی باور دارند افرادی که با جون و دل توحید میفهمند..

      الهی 100هزار مرتبه شکرت..

      عاشقتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      محمود کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 973 روز

      به نام هدایتگر وهاب

      مرضیه خانم ،دوست هم مسیرم ممنونم از کامنتی که نوشتین واقعا خداوند رو سپاس گذارم توی مسیری قدم گذاشتم که همسفرانی دارم مثل شما

      امروز که منم روز شمار خودمو باز کردم و فایلو دیدم خیلی لذت بردم خیلی احساس رها بودن رو بیشتر احساس کردم و

      وقتی کامنت زیبای شمارو خوندم اشک توی چشمام جمع شد

      اینجا که داشتید از زبان خداوند بامنم صحبت می کردید

      خدا جواب می‌داد حواست هست مرا هدایتگرت خواندی؟ حواست هست که مرا به وهاب بودنم خواندی؟ حواست هست که چه کسی در قرآن مرا به وهاب بودنم خوانده؟؟ گفتم سلیمان، سلیمان نبی . پرسید یادته چه درخواستی داشت؟؟ چه نعمت هایی دریافت کرد؟؟ دوباره اشکم از شوق فرو ریخت، گفتم همه چیز را به عالی ترین شکلش دریافت کرد…«

      ممنونم ازتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سجاد محمدیان گفته:
      مدت عضویت: 901 روز

      سلام مرضیه خانم عزیز..چقدر دوست داشتنی و زیبا..من این جملات ناب و هدایت شده رو در آخر که اومدم امتیاز بدم،متوجه شدم که قبلا امتیاز دادم و عجیب بود برام..

      لبریز شدنت از عشق خدایی تبریک

      لحظه به لحظه هدایت به پاسخ خدا از سمت خانم شایسته مبارک

      هدایت شدنت به سفرنامه فایل تولد استاد عزیز مبارک

      اینهمه اشک و احساس پاک مبارک

      چقدر هدایت شدنت رو دوست داشتم با حس و حالی عالی که سرشار و لبریز از عشق بودی به دریافت آیه که به مسیرش هدایت شدی.‌.

      چقدر خوبی که خدا واست هدیه می‌فرسته و تو میدونی که از جانب خداست..تبریک میگم توحیدی شدنت رو ..مرضیه عزیز بابت کامنت و احساس پاکی که درونت رو شکوفا کرد متشکرم..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1053 روز

      سلام مرضیه جان عزیز

      سپاس گذار خداوندم بابت اینکه هدایت کرد تا کامنت شمارو بخونم ،

      تک به تک کلمات این کامنت سرشار از عشق ناب بود و انرژی پاک داشت ،چقدر لذت بردم از این همه آرامش و صلح درونی ،

      چقدر تحسین میکنم مداری که توش بودید و این اتفاقات و نشانه ها و هم زمانی ها رخ داده و امیدوارم همواره غرق در این آرامش و هرروز این صلح درونی و آرامش شما بیشتر و بیشتر بشه و مارو هم از این نوشته های الهی برخوردار کنین و عشق کنیم

      ،چقد تحسین میکنم این آرامش و عشقی که ایجاد کردین که پشتوانه ی اینها باورهای خداگونه ای هست که ایجاد کردین و این هم زمانی هایی که رخ داده برا شما و با خوندنش چشمام پر شد ،همه و همه بخاطر تعهدی بوده که داشتین تا خدارو پیدا کنین و غرق در اون باشین فارغ از همه چیز با اون عشق کنید و محتاج نگاه رب باشید و‌لا غیررررر

      مرضیه جان عزیزم ، کلی لذت بردم از تحسین هایی که نوشته بودین و دوستان خودتونو و باورها و نگاهشون و کامنت های زیباشون و بازخوردهای قشنگشون رو تایید و تحسین میکردین که باعث شده منم الان با عشق بشینم و با هر کلمه ای که مینویسم لذت ببرم و غرق شادی باشم

      و کیست رستگارتر از آنکه نام خدا را بردلها جاری کند ؟؟؟

      تو یاد خداوند را با این نوشته ها عمیق در دلم جاری ساختی و الهی که هزاران برابر این احساس آرامش و شادی و شعف زندگیت رو پر کنه .

      و کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟؟؟

      این سایت بی نظیر و دوستانی آگاه و باعشق مثل تو ؟؟؟

      این آرامش و آگاهی هایی که من رو تبدیل به خوشبخت ترینم انسان در لحظه می‌کنه ؟؟؟

      استادی که همواره نام ویاد خداوند رو بر دل ما جاری میکنه؟؟؟

      فبای الا ربکما تکذبان؟؟؟

      خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت تمام نعمت هایی که به ما ارزانی داشتی .

      تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم .

      در پناه الله یکتا .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مهدی فتحی گفته:
      مدت عضویت: 987 روز

      درود برشما بانو پری پور بسیار زیبا و تاثیرگذار بود کامنت تون.

      درود بر تمامی همسفران،

      درو به کسانی که وقت میذارن وکامنتهای عالی و توحیدی می‌نویسند، از شور و حالشون، از احساس شون، از تجربه درصلح بودن با خودشون، از تجربه نزدیک شدن به خدای هدایتگر وهاب، می‌نویسند، تا من وامثال من که تازه دارم این مسائل را مثل یک کودک نوپا میشنوم و شروع به تاتی کردن هستم جون بگیرم،

      امید در دلم دوباره جون بگیره و بتونم به این راه زیبا که پراز نجواهای ذهن هست ادامه بدم.

      امیدوارم همیشه سالم و تندرست، و درپناه خداوند یکتا ثروتمندو سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهدی شادکام گفته:
    مدت عضویت: 3468 روز

    بنام خداوندی که من را هدایت کرد به سوی آگاهی از قوانین جهان.

    از طریق برگ نهم سفرنامه ??

    این بار که این فایل را گوش میکنم احساس میکنم تازه متولد شدم .

    اول تولد استاد عباسمنش را تبریک میگم به خودش به شما دوستان وخدای خودش .

    چرا که دستی بود از سوی پروردگار برای نجات من از جهل .

    از خودم عذر خواهی میکنم که چقدر زندگی را به خودم واطرافیانم سخت گرفتم .

    در عوض زندگی وروزگارهائی که چقدر سخت گذشت برمن.

    دست به هر کاری که میزدم سخت میشد گره میخورد از روال عادی خارج میشد .

    ونمیدونستم چرا؟

    اطرافیانم از دستم می رنجیدند از بس اشکال میگرفتم سخت میگرفتم.

    محل کارم برام جهنم بود وبرای زیر دستانم کاری که دوروز کار بود یک هفته طول میکشید .

    بهترین وسیله را یا ابزاری را میخریدم همون یکی اشکال پیدا می کرد.

    مشتریهائی که با آنها قرارداد کاری میبستم بشدت سختگیر بودند چرا چون من به خودم سخت میگرفتم .با خودم با درونم هماهنگ نبودم .

    به قول استاد موش تو کاسه آدم وسواسی میفته من به عینه این موضوع را درکش میکنم.

    همیشه یک لیست داشتم از کسانی که از آنها رنجیده بودم وکینه به دل گرفته بودم و نمیتونستم رهاکنم .چرا؟

    چون نمیتونستم که سخت نگیرم از یک زاویه دیگه نگاه کنم اجازه اشتباه به خودم وبه دیگران بدم بگم شاید شرایط طرف را داشتم منم همین کار را می کردم.واینقدر زجر نمیکشیدم میگفتم اگر همچین آدمهای روی زمین نبودند دنیا گلستان میشد ازبس نمیتونستم بپذیرم.

    با اقلیم وآب وهوا درجنگ بودم چرا گرمه چرا سرده چرا امروز که روز تفریحه ابری شد .

    هر چیزی را میخواستم از من دیر میشد .

    اتومبیلم را فروختم در عرض یک هفته قیمتها رفت بالا .

    برا خرید ماشین دوماه میگشتم آخرش هم درد اجبار ماشین رده خارج خریدم که از سرما نجات بیام .

    وهمه اینها هماهنگ نبودن من با خدا وبادرونم بود .چسبیدن به خواسته .باوراینکه همه چیز سخت بدست میاد .نداشتن باور به فراوانی درجهان .نپذیرفتن خودم ودوست نداشتن خودم آشتی نکردن با خودم.

    این فایل من رابیدار کرد چشمانم راشست .

    زندگی را به مرور داره برام راحت میکنه ‌.

    من خیلی سال پیش این بیت شعر را که استاد درفایل گفت شنیدم ونوشتم ودائم نگاه میکردم نهایت به این نتیجه رسیدم که شغلم را عوض کنم وکار یدی انجام ندهم وبهم کمک شد.

    ولی الان عمق این شعر را بهتر درک میکنم

    که به خودم اول بعد به اطرافیانم سخت نگیرم وخونسرد بشوم رابطه ام را با خداوند درست کنم برم به سمت توحید وپاک کردن شرک از درونم .روی هماهنگی ذهن با روح کار کنم تا به آرامش برسم .

    وراحت بدست بیاورم این همه فراوانی را و نگران فردا نباشم خلاصه نچسبم به هیچ چیز واحساسم را خوب نگه دارم .

    تازه شروع کار من شده باید روی تمام این موضوعات کار کنم تا آخر عمرم .

    اینجا هم به خودم تعهد می دهم که سخت نگیرم زندگی را ونگران نباشم از بس نگرانی در من زیاد بوده همیشه نا خوداگاه ناخن دستم را میجوم از بچگی این موضوع با من بوده وادامه داره ونتونستم ترک کنم این عادت زشت را ومیدونم دلیلش ترس ونگرانی وحسرت هست نداشته هاست ونگرانی از نرسیدن به خواسته ها میدونم این فایل برام معجزه میکنه.

    آرزو دارم یکی از جشن تولدهای استاد را درکنارشون باشم وبخاطر تمام محبتهائی که به من کرده در آغوش بگیرمش و اشک شادی بریزم مثل برادرم دوستت دارم انگار سالهای ساله که میشناسمت راهنمای من بودی وواسطه آشتی من با خودم وبا خدای خودم شدی .با چند کلمه به ظاهر ساده یک انقلابی درونم ایجاد میکنید که نداره .

    استاد خیلی میخوامت ??????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1199 روز

      سلام مهدی عزیز

      سپاسگذارم بابت دیدگاهی که در این قسمت گذاشتی خوندن کامنت شما منو یاد گذشته ی خودم انداخت.در گذشته آدمی بودم به شدت عصبی و ایراد گیر و غرغرو.و هر اتفاقی رو از بدترین زاویه ی ممکن بهش نگاه میکردم.همیشه به خودم و خونواده ام سخت میگرفتم.جوری حتی خواهر و مادرم ازم فراری بودن.حتی با خدام دعوا داشتم که به قول شما چرا امروز که من میخواستم برم تفریح هوا ابری شد.خونواده ام بارها و بارها بهم گوش زد میکردن که تو همه چیو خیلی سخت میگیری.هم به خودت هم به بقیه.ولی من تو کتم که نمیرفت هیچ تازه ادعای روشن فکری هم داشتم و فکر میکردم خیلی حالیمه.من تو زندگی باهمسرمم همینطور بودم به کوچیکترین حرف و حرکتش گیر میدادم که توچرا اینجوری گفتی چرا اینکارو کردی حتما منظورت این بوده و اون همیشه بهم میگفت تو داری اشتباه میکنی تو داری یه مسئله ی کوچیکو بزرگش میکنی و من قبول نمیکردم کوچیکترین مسئله برام بزرگ جلوه میکرد چون ظرف وجودیم خیلی خیلی کوچیک بود و به این راحتیا نمیتونستم از مسئله ای گذر کنم.کامنت شما باعث که یادم بیاد چقدر تغییر کردم چقدرررر آروم شدم و چقدر زندگی داره روی خوشش رو بهم نشون میده به نسبتی که من دارم تغییر میکنم.شکر خدای مهربان به خاطر قوانین بی نظیرش

      قدیمی ها خیلی خوب میگفتن هرجور زندگی رو بگیری همونجور میگذره.

      قوانین خداوند خیلی آسونه به شرطی که ما باور کنیم.

      در پناه الله یکتا ثروتمند ترین باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مهدی شادکام گفته:
        مدت عضویت: 3468 روز

        سلام دوست گرامی صبا خانم

        ممنونم که کامنت بنده رو خوندید وپاسخ دادید و من رو برگردوندید به چندسال قبل خودم اصلا انگار اومدم آلبوم خاطرات ببینم وچقدر از اون روز تا الان همه چیز تغییر کرده .

        چقدر با تغییر من داستان زندگی بکل فرق میکنه .

        خدارو شکر بخاطر قوانین تغییر ناپذیر جهان .

        آلان از هر هوائی لذت میبرم هر جا میروم اتفاقات خوب انسانهای خوب جذب میکنم .

        نمیگم کامل مشکلات درونیم حل شده ولی خیلی نسبت به آون روزی که کامنت رونوشتم تغییر کردم .

        والان تازه دارم بهتر قوانین رو درک میکنم ومشتاقتر وتشنه تر از همیشه چسبیدم به قوانین ومحصولات استاد .

        درپناه خدا باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: