دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام! - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/09/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-09-30 05:33:522024-07-14 12:05:26دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و عرض ادب خدمت همه عزیزان و دوستان همراه و الان ساعت 1و28 دقیقه بامداد یکشنبه 16 بهمن ماه 1401 هست. و غروب چهارشنبه 12 بهمن ماه از طرف رئیسم برام یک پیام اومد که لطفا هر چه سریعتر بیا و وسایلت رو ببر یعنی دیگه اینجا نمیتونی کار کنی(سر یه مسئله بیخود که اصلنم ربطی به من نداشت) . و من چون یاد گرفته بودم که حال خوب= اتفاقات خوب سعی کردم حالمو خوب نگه دارم و گفتم چشم میام. روز بعد رفتم وسایلمو جنع کردم و داشتم اسنپ میگرفتم که خودش صدام زد و گفت بیا صحبت کنیم. (اینم بگم همه اتفاقا در حالی بود که من کمتر از 10 روز بود که سرکار بودم ) نشستیم صحبت کردیم و ایشون متوجه قصه شد و بهم میگفت میتونی ادامه بدی همکاریتو.ولی حقیقتا من روز قبل که اون پیامشو دیدم نشستم و به کسب و کار شخصی خودم فکر کردم و تصمیم گرفتم که دیگه برای کسی کار نکنم.
وقتی هم بهم گفت میتونی اینجا بمونی راستش خیلی خوشحال نشدم ولی دوباره رفتم سیستمم رو راه اندازی کردم و نشستم پشت سیستم ولی دست و دلم به هیچ کاری نمیرفت تا جایی که یک ساعت قبل از ساعت کاری اجازه گرفتم و زدم بیرون و وقتی رفتم بیرون از خوشحالی یه نفس عمیق کشیدمو انگار از زندان آزاد شده بودم. و دیگه اصلا اون حس خوبی رو که قبل از اون پیام جناب رئیس داشتم برای کار کردن دیگه نداشتم.
مستقیم رفتم خونه و تو مسیر یکی از فایلهای استاد رو گوش میکردم.
رسیدم خونه و نشستم دفترها مو اوردم نکته هایی که قبلا نوشته بودم رو مرور میکردم و دنبال فایل جدید بودم
و اصلا یه حالی داشتم
و یه اضطراب خاصی که آیا اینکه میخوام کارمو بذارم کنار و به کار شخصی خودم بپردازم تصمیم درستی هست یا نه
و وینقد استرش داشتم که نمیدونستم چکار کنم .که یه دفه بخدا گفتم من دیگه حوصله هیچکسی رو ندارم
استاد میگه رو خدا حساب کن باشه اصلا من میخوام تکلیفمو انجام بدم میخوام حرف استادمو گوش کنم . خدایا تو که میگن اینقدرمهربونی بخشنده ای و به قول استاد تو اینقد ایمان نشون بده به خدا ، خدا درهایی رو باز میکنه که اصلا تا قبل از این نمیدونستی وجود داره خدا کل دنیا رو میده دستت (فایل سفر به دور امریکا شماره شو یادم نیست )
منم گفتم خدا با همه هیچ بودنم با همه وجودم میخوام به تو تکیه کنم و فقط روی خودت حساب کنم ببینم تو برام چکار میکنی. و گفتم دیگه نمیرم سر کار و این در حالی بود که هنوز وسایلم اونجا بود.
و دقیقا روز بعد که امروز بود یکی از دوستام از تهران تماس گرفت و بعد کلی صحبت و خندیدن گفت چکار میکنی و گفتم عروسک میسازم گفت عه مگه تو عروسک سازی بلدی ؟؟ گفتم وا !!! مگه تو نمیدونستی ؟؟
گفت نه . خلاصه اینکه گفت عکساشو برام بفرست
قیمتا چه جوریه گفتم از 45 هست تا 500 تومن
عکسا رو فرستادم ک دید و تماس گرفت گفت یک خانواده 4 نفره به اضافه یه پدر بزرگ و مادر بزرگ برام بساز قیمتشون دونه ای 500 هم باشه ایرادی نداره فقط میخوام کار شیک باشه گفتم چشم و گفت شماره کارت بده مقداری برات واریز کنم
بعد که حساب کردم دیدم 6 تا 500 تومن میشه 3 میلیون و این دقیقا حقوقی بود که من قرار بود بعد از 30 روز کار کردن از اونجایی که بودم بگیرم.و برای چندمین بار نتیجه عمل به قانون رو دیدم
و حالا هدایت شدنم به این فایل و نیتی که بخاطرش اومدم و روی دکمه هدایت به قدم بعدی کلیک کردم :
راستش با اینکه یه روز بعد از تصمیم به ترک کار قبلی خداوند چنین نتیجه ای رو برام پیش آورد و دقیقا به اندازه حقوقم
ولی باز هم خیلی کم اما نجوا داشتم که آیا تصمیم به ترک کار قبلی کار درستیه یا نه و حتی متوجه شدم همین که امروز نرفتم وسایلمو بیارم هم بخاطر مقاومتی بود که داشتم و هنوز انگار باور نداشتم که تصمیم درسته با اینکه چنین سفارش کاری هم گرفته بودم.و این شد که اومدم سراغ هدایت به قدم بعدی و اول گفتم خدا بهم بگو چکار کنم که این سفارش رو به نحو احسن انجامش بدم . بعد گفتم نه اینو که میدونم. بهم بگو چکار کنم که در راه پیشرفت مالی رشد بیشتری داشته باشم. باز گفتم نه اصلا اون چیزی رو که الان نیازه من بدونم رو بهم بگو لطفا
که الحمدلله هدایت شدم به این صحفه و وقتی ابتدا توضیحات فایل رو خوندم گرفتم قصه چیه و من الان نیاز بود چیو بدونم و بعد که رفتم و فایل رو هم دیدم
ببببله دقیق و بجا مثل همیشه عمل کرده این قسمت سایت عباسمنش دات کام.
و یکبار دیگه برام تداعی شد که خدا همه جای این فضا هست و چقد خدا عنایت دارن به استاد و دقیقا مشخصه و میشه لمس کرد این رو که استاد میگن انگار خدا کار و زندگیش رو گذاشته و فقط داره برامن کار انجاممیده.
خییییلی دقیق عمل میکنه این قسمت سایت و من بارها و باها نتیجه گرفتم ازش .حتی در مورد مهاجرتم از بندرعباس به مشهد
انگار یکی دستتو میگیره و میاره دم اون فایلی که جوابت اونجاست.
الحمدلله.
در نهایت از خدا به خاطر وجود استاد عباس منش و مریم نازنین
و از استاد و مریم خانم بخاطر تلاش و سخاوتی که خرج میکنن برای رشد هر چه بیشتر ما نهایت تشکر و قدر دانی رو دارم
به نام خداوند بخشنده هدایتگرم
عرض سلام خدمت استاد عزیزم
و خانم شایسته مهربون
و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 60
چقدر امروزم با برکت آغاز شد پر از آگاهی های دوره حل مسائل زندگی از دوستان گلم
امروز صبح پیام تبریک سال نو دوستم از آمریکا رو از تلگرام خوندم ( چون فیلتر شکن نداشتم تا الان طول کشیده) بعد هدایت شدم به سایت تلگرام عباس منش و آگاهی دوستان از دوره حل مسائل زندگی رو خوندم و چقدر خوشحال شدم و با خوندن کامنت دوستان عزیزم روز خودمو ساختم و دونستم که چه گنجی رو من از سایت خریدم
که تو خود دوره کامنتشو برا استاد عزیزم میزارم که چقدر منو متحول کرده
امروز من هدایت شدم به صفحه تلگرام تا این آگاهی ها رو دریافت کنم و یه انگیزه ای برام بشه که دارم مسیرو درست میرم هرچند که توش تضاد هم باشه چون فهمیدم که این مسیری که من باید برم و وقتی اومدم تو روز شمار و کامنت استاد و خوندم فقط گریه کردم و متوجه شدم که من دارم درست حرکت میکنم و باید یه سری اتفاقات تو زندگیم رخ بده چون اینم جزعی از مسیر زندگیمه هر چند که به صورت یه تضاد باشه
من بعد خوردن سحری نشستم پای سایت زیبا و پر از آگاهی های ناب دوستانی که خود یه پا انرژی هستند و حال خودمو خوب کردم
امروز خداوند به من لطف و محبت فراوان کرد
صبح که از خواب بیدار شدم برا سحری در اتاقمو که باز کردم بوی نشتی گاز و از آشپزخانه به مشامم خورد و اومدم دیدم شب که سماور شعلشو کم کرده بودم خاموش شده و داره گاز میره سریع پنجره رو باز کردم تا گاز از خونه خارج بشه و چقدر من شکر گزاری کردم و خدای خودمو سپاسگزارم که از یک حادثه من و خانوادم جان سالم به در بردیم
و اینم لطف خداوند متعال دیدم و امروزم پر از اتفاقات خوب بود تو این چند ساعت نخست روز که تازه داره آفتاب طلوع میکنه بابت این روز قشنگم سپاسگزار خداوندم هستم
من سعیم بر اینه که هر روز نسبت به روز قبلم یه کمی بهتر بشم و این پروسرو دارم ادامه میدم و خدای خودمو سپاسگزارم بابت این روز بسیار خوبم که لطف مهربونی شو به من امروز هدیه داد و به من فهموند که هوای منو داره حتی زمانی که من تو خواب هستم بیدارم میکنه و از یه حادثه آگاهم میکنه
خدا جونم سپاسگزارم بابت امروزم
برگی دیگر از سفر نامه من
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته ی زیبا
روز 60 ام و تعهد من!
از مدت ها قبل،خواسته ی استقلال در کار و دریافت به موقع پولم و ازادی زمانی مکانی مالی داشتم
یروز الهام شد به قلبم که به مدیریت درخواست درصد بیشتر بدم
موافقت نشد ومن در اوج روزهایی ک میتونستم پول بیشتری بسازم،تصمیم به خارج شدن از محل کارم گرفتم
و حالا این روزها،با احساس ارامش به دنبال یه ملک با شرایط خوب هستم
تکتک اگاهی ها رو ،در این تصمیم دارم پیاده میکنم
مثل حساب نکردنرو کسی( حیناین کار خیلی اینجملرومیشنوم که ندا رو ما حساب کن،«دست خدا بودن اینجوری نیست»،این مدل حساب کردن،بمن احساس نگرانی و … میده)
احساس خوب داشتن و در لحظه زندگی کردن(گاهی نجواها میان و دم از سختیه کار میزنن،از مسئولیت های زیاد،از اینک بعد یسال میخوای دوباره جمع کنی وسایلاتو..) با یاد اوری این جمله که مهم کاراهای امروزه و بعدیا بهم گفته میشه،من به راحترین راهها هدایت میشم…
نداشتن عجله و نگران نبودن
توی کامنتا به این جمله هدایت شدم که اگه در شرایط خوب،به یک تضاد خوردی،مطمعن باش در راستای اتفاقاته بهتره و در اون لحظه حالتو خوبتر کن
من دقیقا وقتی با احساس عالی سر کلاسام هستم با تضاد بی نظمی در پرداخت مواجه شدم و همون موقع الهام شد نه تنها درخواست پرداخت به موقع کنم بلکه درصد بیشتر هم بخوام که موافقت نشد و من اصلااااا یک ذره ام ناراحت نشدم
انگار از قبل دلم میخواسته ازونجا جدا شم ولی هی به تعویق مینداختم بخاطر هزار دلیل منطقی و ترسای مخفی
بهترین اتفاق اینه که این روزها،عجیب در مدار سایت و فایلا ها هستم و از صبح تا شب گوش میدم و شبا با صدای استاد به خواب میرم
ی جوری قلبم باز شده که شوق دارم برای شروع 12قدم و جلسه اولو امروز بارها گوش دادم و در حال انجام تمرینات هستم
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به استاد عزیز ومریم جان ودوستان توحیدیم در این سایت الهی
خداراسپاسگزارم که در مدار آگاهی این فایل قرار گرفتم وبه من فرصت نوشتن داد
روزشمار زندگی من قسمت 60
اتفاقات و شرایطی که ما در زندگی تجربه میکنیم حاصل افکار وفرکانسهای ماست وچقدر عالی استاد جان من این حرف شما رو درک میکنم که هر اتفاقی به ظاهر بد میتونه نتیجه درخواست ما به خداوند باشه واگر احساست رو خوب نگه داری ایده ها والهامات به تو گفته میشه برای رسیدن به خواسته ای که داشتید ااگر برروی باورهاتون کار میکنی بظاهر اتفاق بدی می افته در راستای اهداف تو هست
وقتی من درخواستم از خداوند آزادی مالی ومکانی باشه وقتی به ظاهر اتفاق ناخواسته ای می افته ومن یکسال از محیط کارم دور میشم با کار کردن بر روی خودم بر احساس ارزشمندیم وباورهام احساسم رو خوب نگه میدارم این اتفاقات به ظاهر بد دلیلی میشه برای رسیدن به خواسته هام وما در هرلحظه با تغییر فرکانسها وباورهامون اتفاقات رو رقم میزنیم
هم اتفاقاتی که تجربه میکنیم حتی اگر به ظاهر بد باشه در راستای رسیدن من به اهدافم است واز آگاهی های این فایل فهمیدم که هر چیزی که به طور نامناسب وارد زندگیم بشه به هرنحوی از زندگی من خارج میشود
وچقدر این روزها اتفاقات به ظاهر بد را با خوب نگه داشتن احساسم واعتماد به خداوند به تجربه های فوق العادهای در راستای رسیدن به خواسته ام هدایت کرده
استاد جان از شما صمیمانه سپاسگزارم
در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت
سلام روز 60 ام از سفرنامه خداروشاکرم که الان در این لحظه در اینجا هستم .وقتی که ما روی خودمون به صورت واقعی کار میکنیم وقتی بیشتر سپاسگزاری میکنیم بیشتر به نکات مثبت توجه میکنیم بیشتر از قبل ورودی های مناسبی و وارد ذهنمون میکنیم و یک خوراک خوب به ذهنمون میدیم اون وقته که ما داریم فرکانس خوبی و به جهان ارسال میکنیم و زمانی هم که این کار و میکنیم اتفاقاتی توی زندگی ما میفته که فارغ از ظاهرش نتیجش برای ما عالی خواهد شد و ممکنه که هم ظاهر عالی باشه و هم نتیجش اما به هر حال باید این و باور کنیم که وقتی فرکانس خوبی و به جهان ارسال کنیم ورق بازی به نفع ما بر خواهد گشت ما با طرز فکر و طرز نگاهمون داریم به اتفاقات زندگی جهت میدیم .وقتی واقعا داریم روی خودمون کار میکنیم اون وقت همه اتفاقات برای این خواهد بود که مارو به خواسته هامون برسونه الخیر فی ما وقع هر اتفاقی که برای ما میفته خیره و ما باید طرز فکر مثبتی نسبت به اتفاقات زندگیمون داشته باشیم …
ما در هر لحظه داریم به وسیله افکار و فرکانس هامون زندگی دلخواه خودمونو خلق میکنیم در هر لحظه…
ما خالق زندگی خودمون هستیم تحت هر شرایطی…
همه اتفاقات به نفع ما خواهد بود…
ما با نوع نگاهمون به اتفاقات داریم به اونا جهت میدیم…
منم خیلی تغییرات کردم که وقتی روی خودم کار کرذم اتفاق افتاد دست خیلی از ادمها برام رو شد و روابطم ناخوداگاه با ادمهای منفی کم شد و شرایط جوری شد که من الان خیلی مثبتتر از قبل هستم
تغییرات زیادی تجربه کردم که قبلش خرایی ها بود اما بهتر از قبل ساخته شد و چقدر دلم روشن شد بااین فایل که منم دارم روی خودم کار مبکنم پس همه چیز عالی تر میشه ادمینم گفت نمیتونه کار کنه رفت ادمین واتس اپم کارش را خیلی بد انجام میداد اخراجش کردم ادمین سایت هم قراردادش تموم شد یعنی الان من موندم و من
همش با هم شد درسته اما من هدایت شدم به ادیتوری که برام فیلم میسازه و نتایجش بهتره، هدایت شدم به ساخت استوری ها که خودم تواناییش دازم انجام میدم و پاسخگویی جامع خودم که دیگه نارضایتی نیست حالا منتظرم ببینم بعد از این همه خالی شدن دورم کجا میرسم
قبلا نگران بودم یا حتی شرک داشتم مینالیدم که چرا همش با هم حالا چکار کنم اما من الان ارامم ارام ارام
میدونم قراره اتفاقات قشنگتری بیفته و این فروریزی برای رسیدن به رشد بهتره،
دفعه قبل با فروریزی حسابی و افت مالی ایده مکمل اومد که باعث راحتی و درامد بیشتر من شد و اینبار هم داره خودش پیش میره به کجا نمیدونم فقط الهامات انجام میدم
جالبه من مسیر زندگی شروع کردم پایان سه ماه کل زندگیم تغییر کرذ نه تنها درامدم بلکه شرایط کاری همسرم و ملشینمون و… که بی نظیر بود
حالا این مسیر شروع کردم برای خونه ولی دویازه داره همه چیز متحول میشه و من مطمین شدم مهم نیست نیتت چی باشه وقتی روی خودت کار میکنی یک لول کل زندگیت میره بالا تر نه فقط خواسته ات بذست بیاری خدایا شکرت شکرت شکرت
همین الان که داشتم این کامنت مینوشتم همسرم زنگ زد خبر خوبی داد
باز ماشینمون داره مدلش میره بالاتر
شاید یاورتون نشه در عرض شش ماه این بار چهار میشه که ماشینمون عوض میشه یک پراید داشتیم و الان سمند و قراره همینم بره بالاتر
به همسرم همش میگه چطوری میتونستی خودت تنها از پراید 90میلیونی برسی به ماشین 400میلیونی
تازه هیچی هیچی پول نداشته باشی فقط با خدا از طریق دستانش، الانم یک نفر داره واسطه میشه برای اینکار و دویست میلیون باید پول بزاریم رو ماشین و ما صفر صفریم و من مطمینم همونطور که اپنموقع شد بازم میشه شاید باورتون نشه حتی ما برای عروسی گرفتنمون هم صفر صفر بودیم کلا فقط نیت میکنیم و میزاریم پیش بره خودش اتفاق میفته این برای خیلیها جز محالاته اما برای ما عادی شده چون از خونه خریدت. عروسی کردن. جهازگرفتن. ماشین خریدن همش ما صفر بودیم و شد انقدر تکرار شده که اینبار هم بدون ذره ای شک، داریم انجامش میدیم نیت با ما پولش با خدا
چقدر خوشحال شدم
ان شالله این حس ها را شما هم تجربه کنید و چنین خوشحالی هایی در زندگیتون باشه
خب بریم سراغ تعهدمون
اینبار اقای سروش صحت
من وقتی بفرمایید شام دیدم عاشق این شخصیت شدم کی فکرش میکرد انقدر طنز باشه انقدر باحال باشه اصلا یک ادم دیگه را میبینید اینکه میگن ادمها را قضاوت نکنید همینه حتما شام ایرانی ببینید هم زندگی بازیگران و خونه و شرایطتشون نشون میده هم خیلی طنز و میخندین و این بشر سر ضرب طنز میگه و من عاشقش شدم
اهل اصفهانه بعد دانشکاه تهران کلا رفت تهران و ساکن تهران شد مدرک رادیولوژی کاردانی و کارشناسی شیمی کاربردی دیدی اینم مدرک بازیگرلن خودمون که بدردشون نمیخوره چون مهم مدرک نیست فپق لیسانس الودگی و خفاظت از محیط، زیست دریا داره
چقدر بی ربط هم خونده خخخ
بعذ اینا را بزار کنار بازیگری و نویسندگی انجاک داده
یعنی هیچ چیزیش بهم ربط نداره خخخ
خب بزیم خونش در شام ایرانی ببینیم
چقدر برام دیدن خانه های ایرانی وخانه های بازیگزان ایرانی حس خوب ایجاد کرد اشپزخونه ای که حتی روی کابینتهاش کتاب بود و فضاش کم بود اما از همون فضای کم هم بهترین استفاده ها شده بود و لذت بردم از وجه مشترک خونهاشون یعنی کتابها و کتابخونه ها
خدایا شکرت بازیکرانمون لایق خونه های زیبا هستن
منم لایق خونه زیبا تری هستم شکر
به نام خدای سخاوتمندم
سلام به تمام خوبان و مهربانان
استاد جان کاملا مشخصه که با چه تلاشی دارین اصل رو به ما یادآوری میکنین
استاد شما خیلی ایمانتون قوی بوده که در برابر سرقت ماشینتون اینگونه عمل کردین یعنی کلا آدمهای بسیار با ایمان و مومن هستن که به این نتیجه میرسن که نهایت همه چی داره به سوی خیر پیش میره و هر چی که پیش بیاد حتی به ظاهر تضادها به خیر ختم میشه و شما هم یکی از اون انسانهای مومن واقعی بودین و خدا بهتون پاداشها داده.
و این طرز تفکر و نوع احساس ما هستش که نتیجه اون اتفاق رو مشخص میکنه خدایا شکرت به خاطر تمام نظم و دقتی که در این جهان هستی قرار دادی
ممنون استاد همیشه خوبم.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که تنها اورا می پرستم و تنها از او یاری می جویم
به نام تنها خالق جهان
سلام استاد جان
ممنون به خاطر این فایل بی نظیر که همون طور که گفتین رایگانه اما ارزشش بی انتهاست
چقدر قشنگ توضیح دادین اینو که ما حتی با فرکانسامون یک دقیقه بعد رو هم رقم می زنیم پس چیزی به عنوان سرنوشت وجود نداره
این وجود نداره که فرکانس های گذشتت اتفاقات الانت رو رقم می زنند چرا که تو در هرلحظه در حال خلق زندگیت هستی
تو خالق زندگی خودتی
چقدر من با این جمله حس خوب می گیرم
اینکه باور کنی به جز خودت هیچ کسی توی زندگی تو هیچ تاثیری نداره، تو بردی، تو نصف راه رو رفتی، چراکه این جا زدن ها و نصف راه ول کردن ها به خاطر باور نکردن همین موضوعه
اینکه به خوای دید مثبتی نسبت به اتفاقات زندگیت داشته باشی و همشونو به نفعت بدونی شاید سخت باشه اما اگه یکم تلاش کنی اگه باورهاتو تغییر بدی،می بینی توی به ظاهر بدترین شرایط چقدر ارومی
خیلی موارد شده من توی همچین شرایطی یه لحظه دیدم چقدر ارومم و یک حس ارامشی به قلبم وارد شده
این حس ارامشه از همون تغییر باور ها نشئت میگیره
تو ارومی چون می دونی هیچ چیز به ضررت نیست
ممنونم استاد برای این فایل با ارزش
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت
دلیل سرقت تاکسی در آرژانتینیام
به صورت نوشتاری🪴
سلام خدمت شما دوست عزیز باز هم سپاسگزار خداوندم که به من فرصت داد در خدمت شما عزیزانم باشم
امروز میخوام به یکی از سوالات دوستان که توی کامنتها پرسیده بودن پاسخ بدم سوال خیلی خوبی بود دوستمون پرسیده بود که چه جوریه ما مثلاً اگر خودمون شرایط زندگی خودمون رو رقم میزنیم چه جوریه وقتی یه اتفاق بدی برامون میفته میگیم حتماً خیر بوده مثلاً
بعد مثال منو زده بود که وقتی بندرعباس بودم یک تاکسی قراضه دنده آرژانتینی معروف رو داشتم که اومدم دیدم ماشینم رو دزدیدن بعد گفتم حتماً خیر بوده حتماً به نفعم بوده
بعد رفتم گرفتم خوابیدم بدون اینکه اصلاً نگران باشم با اینکه کل دارایی من توی زندگیم همون تاکسی پیکان دنده آرژانتینی بود
بعد میگفتش که چه جوریه شما بگی خیر بوده باشه
مگه ما خودمون اتفاقات بد رو رقم نزدیم حالا داستان خیریتش چیه
بعد چه جوری خیر میشه و اینا
من یه توضیحی بدم در مورد نحوه کار جهان نحوه کار فرکانسهای ما
ببینید اتفاقاتی که میفته توی زندگی ما به واسطه فرکانسهامون به واسطه باورهامونه
اما نتیجه اون اتفاقات مشخص میکنه که ما باورهای درستی داشتیم یا باورهای غلط
یعنی در جهت خواسته بودیم یا در جهت ناخواسته
نه خودِ اون اتفاق
اتفاق به خودی خود هیچ معنایی نداره یعنی دزدیده شدن ماشین من هیچ معنایی نداشت به خودی خود
میتونست به نفع من باشه میتونست به ضرر من باشه
این دوستمون هم توی این سوالش پرسیده بود که مثلاً طرف از کارش اخراج میشه بعد این اخراج مثلاً به نفعش شده باعث شده که کسب و کار خودش رو بزنه اخراج از کار یا دزدیده شدن ماشین یا ورشکستگی یا طلاق یا هرچی که شما فکرش رو بکنید که به ظاهر اتفاق بدیه این در واقع نه بده نه خوبه.
نتیجه اینکه نتیجه اش کمک میکنه به شما یا ضربه میزنه به شما برمیگرده به باورهای شما
من یه مثالی بزنم
مثلاً من درخواست کردم از خداوند که از لحاظ مالی استقلال مالی پیدا کنم خیلی این مثال اتفاق افتاده خیلی زیاد
مثلاً بچهها گفتن آقای عباس منش ما اومدیم دوره شما رو ثبت نام کردیم بعد مثلاً همون روز اول دوره که ما اومدیم روی باورهامون کار کنیم گوشیمون افتاد شکست مثلاً شغلمون رو از دست دادیم اخراجمون کردن
چرا این اتفاق افتاد مگه قرار نبود اتفاقات خوب بیفته
جواب اینه که از کجا میدونی که اون اتفاقِ بدِ
مثلاً در اون مورد من بارها و بارها پرسیدم از دوستانی که این نگرانی رو داشتن میگم که خب تو گفتی من میخوام درآمد خوب داشته باشم آیا از شغلتم اخراجت کردن همون روز اول دورههای ما
آیا شغلت رو دوست داشتی
میگه نه حالم ازش به هم میخورد
آیا اون شرایط مالی مناسب برات ایجاد میکرد؟
میگه نه اصلاً همش زیر آب زنی و همش مشکل و همش فوق العاده احساس بد بود
بعد میگم آیا درخواست تو این نبود که به احساس بهتر برسی به شغل بهتر برسی به درآمد بالاتر برسی
میگه آره
میگم خب این راهش بود
این اتفاق باید میفتاد این قدم اول بود اخراج شدنت قدم اول بود دزدیده شدن ماشین من قدم اول بود برای حرکت بعدی
من یه درخواستی از خداوند کردم گفتم خدایا من میخوام به این چیزا برسم به این نعمتها برسم قدم اول چی بوده؟ قدم اول این بوده که ماشینم رو بدزدن من نمیفهمیدم شاید که اون به نفع منه ولی اون در راستای درخواست من بوده در راستای فرکانس من بوده در راستای باورهای جدید من بوده
یعنی وقتی شما از خداوند درخواست میکنی و روی باورهات کار میکنی اگر یه اتفاقاتی میفته که به ظاهر بده اتفاقاً اون اتفاق در راستای درخواست توئه
در راستای مسیر رشد توئه
فکر نکنید که اون اتفاق بدِ
اتفاقِ اتفاقِ
تعریفی که شما بهش میدید مشخص میکنه نتیجه اون اتفاق چیه
اون موقع که ماشین منو دزدیدن من پیش خودم گفتم که مثل همون داستان بز
یه بز شیردهی داشتیم حالا روزی یه لیوان شیر میداد به ما داشت زندگی ما رو در حد بخور و نمیر داشت میگذروند اونم ازم گرفته شد
حالا بشینم فکر کنم چه کارهای دیگهای میتونم انجام بدم.
یعنی وقتی ماشین منو دزدیدن با اینکه تنها دارایی من بود و منبع درآمد من بود من به جای اینکه ناراحت بشم اومدم گفتم خب خدایا شکر بالاخره تکلیفمون روشن شد حالا که این نیست من میشینم به ایده دیگهای فکر میکنم که چند روز بعدش ماشین پیدا شد
اون تاکسیه که دزدیدن چند روز بعدش پیدا شد که من گفتم یه سری قالپاق و چی و چی ازش برداشته بودن
همون چیزهایی بود که یه سری از افراد توی کشتی سازی از ماشین خارجیا باز کرده بودن به من داده بودن هدیه
بعد منم سر خودم رو گول مالونده بودم که چون اونا دزدی کردن ولی دارن به من هدیه میدن گناهش گردن اوناست
اونا هم همیشه میگفتن گناهش گردن ما
ما تو رو دوست داریم و فلان
ضبط بود و باند بود و قالپاق بود جک بود و از این چیزا
تمام آنچه که از اون ماشین برداشته شد همون چیزهایی بود که اونا به من داده بودن
حتی من توی اون سررسیدی که گذاشته بودم روی داشبورد مثلاً کرایه ماشینها رو میگرفتم کلی پول داشتم توی اون دفترچه بیمه و کوپن و کلی مدارک و کلید همسایههایی که فک و فامیلهای آشنایی که رفته بودن مسافرت و همه چی هم توی داشبورد بود پولها رو برنداشته بودن، کل اون مدارک شناسایی رو برنداشته بودن کارت ماشین همه چی سر جاش بود
چی برداشته بودن؟
قالپاق برداشته بودن جک برداشته بودن که اولاً اون دزدیه به من نشون داد که اون چیزایی که از طریق نامناسب وارد زندگیت میشه مطمئن باش که خیلی راحت از دستش میدی اگر فقط همونها رو از دست بدی
اگر بیشترش رو از دست ندی که اون باعث شد که من از این به بعد از اون سال به بعد دیگه هرگز چیزی رو که منبعش رو ندونم وارد زندگیم نکنم
ندونم حلاله درسته از مسیر درست وارد زندگیم شده.
یعنی هرچی که به من بدن من باید بدونم این منبعش چیه
اگر منبعش درست باشه من دریافتش کنم اگر منبعش غلط باشه به هیچ عنوان دیگه بعد از اون من چیزی رو نذاشتم که از منبع نادرست وارد زندگی من بشه
اون یک تجربه بزرگی برای من شد
اون تجربه رو بذارید کنار
اون موقع که ماشین من دزدیده شد من به خودم گفتم خب حالا بشینم با شرایط فعلی ببینم چه ایدههایی دارم
اون بز هم که کشته شد رفت
همون داستان بز منظورم همون داستان دو نفر انسان مومنی هست که داشتن میرفتن طی طریق میکردن میرسن به یه روستایی بعد یه زن بیوهای به اینا جا میده کل دارایی اون زن یه بز بوده شیرش رو میگرفته باهاش پنیر درست میکرده ماست درست میکرده میفروخته بعد این شاگرد این پیر خردمند که با هم بودن بهش میگه که خیلی اینا به ما کمک کردن به ما جا دادن هیچکس به ما جا نداد توی این روستا
اینا به ما جا دادن چه کمکی از دست ما برمیاد که بهش کمک کنیم
گفت اگر میخوای واقعاً بهشون کمک کنی این بزش رو بکش
گفت یعنی من بز اینها رو بکشم برای اینکه میخوام بهشون خدمت کنم
گفت آره
این شاگرد هم خیلی به استاد ارادت داشت قبول کرد رفت بز رو شبونه کشت اینا فردا صبح قبل از طلوع آفتاب بلند شدن رفتن از خونه اون بنده خدا چندین سال بعد که از اون مسیر برمیگشتن دیدن اون شهر تبدیل شده به یک تجارت خونه و یک کافی و پادشاهی و حاکمی دیدن حاکمش همون زنه است
همون زنه است که اون شب رفتن خونش پرس وجو کردن که چی شد یهویی وضعش خوب شد و داستان رو تعریف کرد که من یه بزی داشتم بزم مرد بعد نشستم فکر کردم چیکار کنم چیکار نکنم از اعتباری که داشتم به صداقت و سلامت و درستکاری معروف بودم توی این شهر رفتم خرید و فروش میکردم یواش یواش تجارت خونه راه انداختم و اینجوری شد و اونجوری شد
الان اینقدر وضعم خوب شده کلاً این شهر تبدیل شده به یک مرکز تجارت توی کل منطقه
وقتی که اون ماشین دزدیده شد من نشستم گفتم که الان این بزه رفت بشینم ببینم با شرایط فعلی چیکار باید بکنم و ایدهها اومد که چه کارهایی باید انجام بدم.
که همون موقع خدا شاهده به خدای خودم گفتم اگر ماشین پیدا شود هم من دیگه باهاش کار نمیکنم و همینم شد وقتی که ماشین پیدا شد با اینکه فقط قالپاقهاش رو برده بودن هیچیش هم نشده بود
من اون ماشین رو اصلاً هدیه دادم
یعنی هدیه دادم که قرار بود بفروشمش یارو بنده خدا گفت که اینقدرش رو میدم اینقدرشو بعداً بهت میدم
اون موقع هم بحث کارت سوخت و اون داستانها بود تاکسیها سر کارت سوختشون یه سری ارزشها داشتن خلاصه اینو از ما گرفت که پول بیاره به ما بده منم مصادف شد با اومدنم به تهران کلا بیخیال شدم اون ماشین رو همینجوری هدیه داده شد رفت
یعنی پولی هم به ما ندادن
یعنی من اون موقع که ماشینِ رفت تصمیم جدی زندگیم رو گرفتم
چون تا بود میگفتم حالا که فعلاً هست بزار امروز رو یه مسافر کشی کنیم دو قرون در بیاریم
در واقع اتفاقاتی که برای شما رخ میده در راستای اهدافتونه
اگر که میایید روی برنامهها کار میکنید یه اتفاق به ظاهر بد رخ داده این اتفاق دقیقاً برای رسیدن به هدفته
اگر از سر کار اخراج شدی برای اینکه خودت گفتی که من میخوام برم سراغ یه کار بهتر
ولی تا وقتی اون کاره بوده میترسیدی حالا که پلها خراب شده همه چی تموم شده حالا حرکت میکنی به سمت یه کار جدیدتر یه شغل جدیدتر کسب و کار خودت
یا توی روابط عاطفی تو خودت دنبال یه آدم درست بودی اومدی توی برنامههای من فرداش اون رابط عاطفی درب و داغون هم از بین رفت بعد برای من ایمیل زدی توی نظرات گفتی استاد من اومدم توی برنامه شما به هوای اینکه رابطه عاطفیم خوب بشه نوشته بودم گفته بودم خدایا من زندگی یه رابطه عاشقانه فوق العاده فلان و فلان میخوام همین که اومدم از دورههای شما استفاده کردم همون رابطه دست و پا شکستهای هم که داشتیم همونم منفجر شد همونم از دست دادیم این چه وضعشه بابا
این در راستای رسیدن تو به اون رابطه عاشقانه فوق العادهای هست که میخواستی
این باید تموم میشده تا اون بیاد
در واقع این اتفاقه اتفاق نیست
این در راستای خواسته تو از خداونده که این اتفاق افتاده.
میدونی موضوع اینجاست که ما قوانین رو درک نمیکنیم
ما اگر قوانین رو درک کنیم من قبلاً هم گفتم توی دوره کشف قوانین زندگی هم خیلی دارم روی این موضوع تاکید میکنم اگر ما قوانین جهان هستی رو درک کنیم ما سورپرایز نمیشیم
اصلاً نمیگیم چرا
اصلاً چرا نداریم
چرا اینجوری شد
یعنی کاملا میدونیم که چرا اینجوری شد نمیپرسیم خدایا چرا من
چرا با من
چرا اینجوری
چرا اونجوری
میدونیم که داریم اتفاقات رو رقم میزنیم میفهمیم که این بز که رفت این ماشین که رفت برای اینه که من به اون خواستم برسم
تازه به جای اینکه ناراحت بشیم خوشحال هم میشیم
در واقع دوست دارم بدونید که اتفاقات معنا ندارن معناش رو شما میدید بهش معنای اتفاقات به ظاهر بد رو شما بهش میدید
اتفاقات خوب هم میتونه نتیجهاش بد باشه اگر که باورهاتون ایراد داشته باشه یعنی یه اتفاق به ظاهر خوب میتونه بلا و بدبختی باشه اگر این ایراد داشته باشه یه اتفاق به ظاهر بد میتونه منبع ثروت و نعمت باشه اگر این درست باشه
من در دوره کشف قوانین زندگی دارم در مورد همین مسائل صحبت میکنم که اتفاقات چه جوری به وجود میاد نتایج رو چه جوری رقم میزنه چه شرایطی داره برای ما به وجود میاد وقتی که باورهامون رو عوض میکنیم و یادتون باشه که بچهها قانون اینه من توی دوره کشف قوانین زندگی خیلی دارم تاکید میکنم قانون اینه که ما در هر لحظه داریم فرکانسمون رو به جهان هستی میفرستیم و جهان هستی با توجه به فرکانس اون لحظهمون داره اتفاقات رو رقم میزنه
کاری به یه ساعت قبل و یه ماه قبل و صد سال قبل نداره اصلاً مهم نیست قبلا چیکار کردی قبلا باورهات بد بوده اصلاً همه چی ترکیده بوده قبلاً
از این لحظهای که داری روی باورهات کار میکنی داری جور دیگهای فکر میکنی اتفاقات جور دیگهای رقم میخوره
فکر نکن که اتفاقاتی که در واقع
باورهات از قبل اتفاقات آینده رو رقم زدن و دیگه هم نمیشه کاریش کرد تغییرش داد
نه در هر لحظه در این مسیر زندگی داری اتفاقات آینده رو درست میکنی داری میچینیش
فکر نکن که اون قبلیها دیگه مثل سیمان شده چون قبلاً یه سری باورهای غلط داشتم و یه سری شرک داشتم توکل نداشتم به خداوند فلان بودم بهمان بودم ال بودم دیگه مجسمه سیمانی درست کردم که چند وقت دیگه بهش میرسم و هیچ تغییری هم نمیشه داد
نه یک گِلِ،
یک گِلِ که هنوز شکل نگرفته
میتونی هر وقت که بخوای تغییرش بدی هیچ چیزی در آینده شما ایستا نیست هیچ چیزی
آینده شما منظورم یه دقیقه بعدِ
نه 50 سال بعد
هیچ چیزی در یک دقیقه بعد شما از قبل مقدر نشده
یک مجسمه ساخته شده نیست یک چیزیه که در همین لحظه میشه تغییرش داد
در همین لحظه میشه تغییرش داد
این کل صحبتهای من توی دوره کشف قوانین زندگیه که این قدرت رو به دست بیارید این باورها رو به دست بیارید این اتفاقات رو رقم بزنید که من در هر لحظه دارم زندگی خودم رو درست میکنم
دو تا نکته رو با هم مرور کنیم
1_ اتفاقات به ظاهر بدی که برای شما میفته بعد از کار کردن روی باورهاتون بد نیست
اونا فضا رو باز میکنه برای اینکه به خواستت برسی
یعنی همه تون اگر فکر کنید متوجه میشید اون رابطه عاطفی که رفت بیرون برای اینکه رابطه عاطفی که میخوای به وجود بیاد
اون ماشینی تاکسی که دزدیده شد برای اینکه اون شغلی که میخوای برات به وجود بیاد
اون که از سر کار اخراج شدی برای اینکه اون کار رویاییت رو بهش برسی
مسیر رسیدن به کار رویایی این بود که اخراج بشی تو درخواستش رو داده بودی گفته بودی من میخوام به آزادی مالی و زمانی و مکانی و اینا برسم از فرداش از کارت اخراجت کردن
این یه نشونه است
این تشکر از خداوندِ
خدایا دمت گرم راه رو باز کردی برامون
ما به این بز گیر داده بودیم
حالا میریم سراغ مرحله بعد.
بنابراین همه چیز تغییر میکنه وقتی که باورهای شما تغییر میکنه
اما این تغییر به سمت مثبتِ مگر اینکه شما بار معنایی متفاوتی بهش بدید
اینو داشته باشید
همه اتفاقات وقتی باورهاتون رو عوض میکنید داره به نفع شما رخ میده حتی اگر ظاهرش زشت باشه
ظاهرش مثلاً ورشکستگی باشه ظاهرش طلاق باشه ظاهرش شکست عاطفی باشه ظاهرش دزدیده شدن ماشینت باشه ظاهرش اخراج از سر کارت باشه همه اینا در راستاشه
کی میفهمی؟؟
یه مدت بعد
صبر کن بزار ادامه بده یه مدت بعد دست خدا رو میبوسی میگی خدایا شکرت که زودتر این ماشین رو
مثل همون بلایی که سر من اومد دیگه بلا که نبود نعمت
ماشین رو دزدیدن
که همون موقع دزدیدن گفتم خدایا شکرت
میگم میخواستیم بریم مسافرت میخواستیم بریم اصفهان از بندرعباس تخمه و اینا همه توی ماشین گرفته بودم که بریم مسافرت
صبح بلند شدم گفتم برم آب روغنش رو چک کنم که دیگه راه بیفتیم بریم یعنی همه چی رو آماده کرده بودم
همه چی آماده بود بریم مسافرت اومدم پایین دیدم ماشین نیست یه ذره اول فکر کردم که چی شده چی نشده گشتم بعد فهمیدم بردنش گفتم خدایا شکرت که بردنش اومدم گرفتم خوابیدم
صبح گرفتم خوابیدم ظهر بلند شدم
با چی بلند شدم
با تماس پلیس بلند شدم که گفته بود تو چرا نیومدی آگاهی کارهات رو انجام بدی
کلاً تا صبح گرفتی خوابیدی برای اینکه صبح بیفتی توی جاده سر حال باشی این اتفاق میفته به جای اینکه ناراحتت کنه میگیری تخت میخوابی و گفتم اگر هم پیدا شد دیگه نمیخوام ادامه اش بدم یعنی من فهمیدم که این نعمت من بوده این لطف خداوند بود این نشانهای برای پیشرفت من بوده به جای اینکه غمگین بشم
و بعد شما فرض کن مثلاً من اون تاکسی رو نمیدزدیدن من اون فکرها رو هم نمیکردم اون برنامه هم نبود خب الان همونجا بودیم دیگه
اینا دیگه کجا بود
الان چندین و چند ماشین خفن دارم که اصلاً تایرشون از اون لاستیک از اون تاکسی 10 برابر ارزشش بیشتره اینا الان کجا بود
اون اتفاق قدم اول بود
قدم اول
کلش نبود
قدم اول بود
قدمهای بعدی هی گفته شد توی مسیر بنابراین اتفاقات به ظاهر بد بعد از تغییر باورهای شما مسیر زندگیتونه
حالا الزاماً هم اتفاقات بد نمیفته بعد از تغییر باورها
الزاماً هم اینجوری نیست
اگر باید چیزی بشکند تا از اول ساخته شود این اتفاق میفته
ممکنه نیاز نباشه چیزی بشکند تا از اول ساخته بشه.
یعنی فکر نکنید این باور رو نداشته باشید که خب دیگه حالا من اگر میخوام موفق بشم حتماً باید همه چی بترکه تا من موفق بشم نه الزاماً اینجوری نیست
خیلی از بچهها وقتی که شروع کردن به تغییر باورهاشون از همون اول اتفاقاتی که افتاده هم ظاهرش خوب بوده هم باطنش خوب بوده هم نتیجهاش خوب بوده
برای بعضیها نه
ظاهرش زشت بوده انگار بدبختی بوده ولی باطنش خوب بوده
الزاماً هم این نیست که همه چی خورد بشه بز کشته بشه ولی اگر موفقیت شما راهش از کشته شدن بز میگذره بز کشته میشه
از دزدیده شدن ماشینت میگذره از اخراج شدن میگذره از جدا شدن رابطه عاطفی درب و داغونت میگذره این اتفاق میفته
اگر راهش این باشه
اگر نه راهش این نباشه از راههای دیگهای که ظاهرش خوبه باطنش هم خوبه میگذره
یکی این
2_ اتفاقات آینده شما در این لحظه داره رقم میخوره اگر چیزی رو قبلاً بد ساخته بودی توی باورهات توی همین لحظه میتونی تغییرش بدی
زندگی شما در هر لحظه داره رقم میخوره هیچ چیزی در آینده از قبل مشخص نشده هیچ چیزی
یعنی در گذشته شما چیزی رو در آینده نساختید که دیگه نشه تغییرش داد
آینده منظورم یک دقیقه بعده ها
یک دقیقه بعد یه سال بعد 10 سال بعد 50 سال بعد همه اینا آینده است
منظورم همه ایناست
خیلی دارم روی دوره کشف قوانین زندگی به نظر خودم عالی کار میکنم
عالی کار میکنم نتایجش هم مشخصه کامنتهای دوره هم میتونید ببینید و چقدر خوشحالم که این همه آدم توی اون دوره اومدن داریم با همدیگه کار میکنیم این همه آدم فوق العاده که میخوان زندگیشون رو تغییر بدن میخوان به اون جایی برسن که من توی مسیرش دارم حرکت میکنم و همینجوری هی نتایج فوق العاده و فوق العادهتری برای ما خواهد داشت
فقط بحث ماشین و ثروت و پول و اینا نیست اینا قسمت کوچیک خیلی کوچیکی از زندگی منه
اونایی که با من هستن و نزدیکن به من میدونن من زندگیم در تمام ابعاد از روابط از سلامتی از خوشبختی و از معنویت و ثروت گرفته چقدر عالیه
فقط بحث پول نیست
فقط این نیست که فکر کنید زندگی موفقیت یعنی اینکه چهار تا ماشین داشته باشی
نه اتفاقاً اینا اون نتایج کوچولو زندگی منه که قابل نمایشه
یعنی میشه ببینیدش وگرنه خوشبختی درونی منو نمیتونید ببینید
میتونید با فرکانس من احساس کنید نمیتونید ببینیدش
معنویت منو نمیتونید ببینیدش
میتونید با فرکانستون احساس کنید ولی نمیتونید ببینیدش
یعنی سلامتی رو نمیتونید به این راحتی ببینیدش ولی ثروت رو میشه ببینی
اونم تازه ثروتی که تبدیل شده به ماشین وگرنه زمین و خونه و فلان و ملک و املاک و اینا که اصلاً نمیبینید
اینا چیزهای خیلی کوچیکی هست از اون اتفاقات بزرگی که در تمام ابعاد زندگی شما میفته
سلامتی سلامتی سلامتی
هرچقدر بگم کم گفتم که بزرگترین نعمتماست
سلامتی
اگر من سلامت نباشم فرض کنید 100 تا از اینا داشته باشم چه جوری میخوام ازشون استفاده کنم
سلامتی هم جسمی هم روحی
اگر ذهن درب و داغون داشته باشم هم همینجور
روابط عاشقانه با چی میشه اینو درست کرد آخه
چقدر ثروتِ روابط درست
روابطت با همسرت با فرزندانت با دوستانت با خداوند با مردم با جهان چیزی که داره در موردش دورههای من صحبت میشه تمام اینا رو داره پوشش میده تمام اینا رو داره پوشش میده و شما از فرکانس من میفهمیدش میگیریدش
عاشقتونم دوستتون دارم به این صحبتها فکر کنید
به خدا این فایلها رایگان نیست
به خدا این فایلها رایگان نیست
اگر یک فایلی به صورتی که بدون اینکه بهاش رو پرداخت کنید روی سایت قرار میگیره فکر نکنید فایل بیارزشِ رایگانِ مثلاً حالا یه چیز معمولی داره گفته میشه به خدا اینطور نیست
این آگاهیها خیلی ارزشمنده بارها و بارها این فایلها رو فایلهایی که روی سایت قرار گرفته رو گوش کنید و بعد خودتون میفهمید وقتی که میاید از محصولات استفاده میکنید میفهمید که اون گوش دادن به اون فایلهایی که به اسم رایگان روی سایت ما هست اونها مسیرو باز کرد آماده کرد فرکانسهای شما رو آماده کرد برای اینکه برید از محصولات استفاده کنید و نتایجتون سرعت اتفاقات توی زندگیتون بیشتر و بیشتر بشه
حجم نعمتها و ثروتها توی زندگیتون بیشتر بشه
خدا رو شکر
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم خوشبخت ثروتمند و سعادت در دنیا و آخرت باشید.
خدا را شکر برای دو فصل فوق العاده
رد پای روز 60 ام
از شروع فایل و توجه به زیبایی ها بخوایم شروع کنیم :
فضای تمیز و زیبای شهر
فضای پارک زیاد و دلبااااز و راحت
و فردی ثروتمند و آزاد که همراه با شریک زندگی اش و رابطه عاشقانه و توام با آزادی که داره و لباسش را هم با ماشینش ست کرده ، ماشین تمیز و خووش رنگ ، ماشینی خفن که فقط یکی از ماشین های این فرد ثروتمند اگاهه
هوای عالی و حس هوای معتدلش که به ما هم منتقل میشه و آسمان و ابرهای به شدت زیبا
بعد از این همه زیبایی ها و توجه لذت بخش و انگیزه بخش تازه بشینیم پای آگاهی های این استاااد ثروتمند
.
مثل همیشه این فایل هم در زمان مناسب دارم میبینم و چندین بار تکرار کردم چرا که دقیقا در شرایطی هستم که نیاز به هدایت خداوند دارم ، در راستای درخواستم و پیشرفت کار و درآمدم
پیشنهادی خوبی دریافت کردم که هنوز به صحبت های پایانی نرسیده و همزمان اتفاقات دیگه ای هم داره برام رخ میده و پیشنهاد و راه های دیگه ای برای پیشرفت کار و درآمدم که لازمه تا خودم را رها کنم و بزارم تا خداوند به بهترین شکل به سمت خواسته هام هدایتم کنه ! به تیم ، شرایط و پیشنهادی که برای من و فرکانس من مناسب تر و بهتره و باعث رشد بیشتر من میشه به سمت خواسته هام
.
از خداوند میخوام که در صلح کامل و به بهترین شکل هدایتم کنه ! چون یکی از اون پیشنهاد ها از سمت یکی از آشنایان خودمه و نمیخوام که ناراحت بشه اگر هدایت بر خلاف مسیر اون پیشنهاد باشه و سعی میکنم بتونم کانون توجه ام را کنترل کنم تا بتونم بهترین هدایت را در صلح کامل دریافت کنم
و همینطور در خونه ای که هستم و با هدایت خدا پیدا کردیم و مهاجرت کردیم و کلی از زیبایی های اینجا در کامنت های دیگه نوشتم ، به تضادی برخوردم که با توجه به قانون ، این تضاد را هم خیر میبینم و مطمئنم همونطور که خداوند با هدایت و لذت ما را به این مکان و خونه زیبا هدایت کرد میتونه اون تضاد را حل کنه و یا پلن بهتری ریخته تا ما را با استفاده از همین تضاد به مکان و شرایط بهتر هدایتمون کنه !
الهی شکر
اما وقفه ای در آغاز فصل سوم خواهم داد ، به دو دلیل و تمرین !
+ یکی از اینکه 60 فایل گذشته را میخوام باورهای اصلی را از نکات برداشت کنم و هم در کامنت ها یادداشت کنم و هم مرور کنم و هر روز بتونم بیشتر بهش توجه کنم و به شکل جمله تاکیدی بیان کنم ( چون از قبل و حدود 20 قسمت را جدا کرده بودم ولی در ادامه فقط آگاهی های فایل ها و کامنت ها را نوشتم )
+ دلیل و تمرین دوم که با نشونه هایی که دریافت کردم که باید براش زمان بزارم ، فایل های جدید استاد ، سری فایلهای ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده هست که نشونه هایی در صحبت های استاد و افکار خودم پیدا کردم که احساس میکنم باید بیشتر بهش توجه کنم و تمرکز بزارم و قطعا نتایجش هم به زودی نمایان خواهد شد
.
نتایج خوبی برام در راهه که در آغاز فصل سوم حتما به اشتراک خواهم گذاشت
.
خدایا من آماده ام برای هدایتت ، حتی اگر لازم باشه بز زندگی ام کشته بشه ، الخیر فی ما وقع
.
و در آخر فایل حالا که احساس عالی از قانون و کلام استاد پیدا کردیم و احساس آرامش برای هدایت الهی ، بازم زیبایی های فوق العاده از لذت رانندگی با این ماشین خفن ، فلوریدای همیشه سبز و زیبا
الهی شکر
خدایاشکرت ، برای پایان فصل دوم و ادامه تعهد
شاد باشید و در پناه حق : )