پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 54 (به ترتیب امتیاز)

853 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا قناد باشی گفته:
    مدت عضویت: 786 روز

    سلام چقدر خوشحالم گه شما هستید استاد بزرگوار

    چقدر بابت وجود شما دو عزیز باید سپاس گذارم باشم

    چقدر شما حرفهاتون به دل میشینه

    چقدر پدیده همزمانی رو قشنگ گفتن خانوم شایسته ..

    این فهم و آگاهی نشانه سالیان کار کردن بوجود میاد ..

    ولی اگر کسی هم صبح تا شب رو خودش کار کنه بالاخره توی مدت کمی میتونه این جایگاه رو درک کنه

    ممنونم برای زحماتی که می‌کشید

    امیدوارم همیشه پایدار باشین

    ممنونم خدا جون بابت این مسیر زیبا که برای من قرار دادی

    شکر

    شکر

    شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    کوثر صرام گفته:
    مدت عضویت: 1225 روز

    به نام خدای مهربان و زیبای دوست داشتنی

    استاد عزیزم سلام به شما که انقدر زیبا با بهترین کلام و شیرین تر از قند و چیدمان درست بهترین کلمات کنار هم که میدونم این ها همه از سمت خداست

    برای ما صحبت میکنید و از خدا برای ما میگید

    سلام به مریم جانِ پر مهر که این هدایت ها و هم زمانی هارو انقدر دقیق و زیبا نوشته بودن

    حالم انقدر دگرگون شده که اشکام بی وقفه دارن میان و نمیدونم واقعا از حسم چطور بنویسم،که چقدر خدای ما بزرگ و زیباست و چقدر زندگی زیبا میشه اگر همه چیز رو بهش بسپاریم و اجازه بدیم که هدایت بکنه و ما به آرامش برسیم

    خدای یکتایی که جز خیر نیست و هر چه که باهاش بری جلو جز آسانی و زیبایی برای ما بوجود نمیاد…

    خداروشکر میکنم که به این آگاهی ها به دیدن این زیبایی ها هدایت شدم،دیدن همین فایل خودش یک همزمانی بود،که نمیدونم چی شد داشتم به هیچ چیز فکر نمیکردم اما حالم زیاد جالب نبود با اینکه امروز فقط زیبایی دیدمو حالم خوب بود یهو حالم به دیدن چنین فایلی نیاز پیدا کرد

    و چی بهتر از این،چی بهتر از دیدن این حال و هوا و مکان رویایی و رویایی

    چه چیز بهتر از شنیدن این کلمات سرشار از زیبایی و هدایت

    خداروشکر

    خدایا شکرت چه عظمتی،چه بزرگی چه شکوهی چه حال خوبی

    استاد عزیزم خدا واسمون حفظتون بکنه و باز هم ماهارو آگاه کنید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 1432 روز

    سلامممم

    روز132

    خببب بعداز یه مدت طولانی میخوام کامنت بذارم

    میدونم که توی طول زندگیم چه زمانی که با قوانین آشنا نبودم چه الان کلی همزمانی و ردیف شدن کارامو دیدم و چقدر بابتش خوشحال شدم ولی الان به یاد ندارم همشو

    برای همشون خوشحال شدم قطعا ولی مطمئنم همشو نتونستم شکرگزاری کنم و اون لحظه بیاد نداشتم که همه کار خداست.

    کلی از این غافلگیریا ازطرف خدا داشتمو کلی باعث شدن چیزی که فکرشو نمیکردم اتفاق بیفته همزمانی های ریز و درشتی که تاثیر بزرگ و پررنگی توی زندگیم داشتن و تنها کاری که باید انجام بدم اینه مثل مریم جان تک تکشو به یاد بیارم و همون لحظه شکرگزارش باشم و هرلحظه برای خودم تکرارشون کنم

    اصن انگار این همزمانی ها هستن که میان کار رو راحت کنن برام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 850 روز

    سلام خدمت همه‌ی هم فرکانسی ها گلم..

    خدایا شکرت بابت پدیده‌ی همزمانی و قرار گرفتن روی مدار خواسته ها درست زمانی که سرشار از احساس آرامشیم..

    امروز تجربه ای کوچک به دست آوردم از پدیده‌ی همزمانی و خواستم جایی ثبتش کنم.

    من امروز درحال خوندن یک کتاب بودم و زمانی که داشتم میخوندمش از نظر احساسی وضعیت چندان مطلوبی نداشتم؛ بی حوصله بودم و خسته.. و دقیقا به جایی از کتاب رسیده بودم که خیلی غم انگیز بود و شخصیت کتاب به اوج شکستش رسیده بود.. خلاصه من این قسمت رو خوندم و کتاب رو بستم. یک ساعت پیش که کاملا استراحت کرده بودم و حالم خوب بود دوباره شروع کردم به خوندن ادامه‌ی کتاب و دقیقا به اوج موفقیت شخصیت کتاب رسیدم؛ جایی که علاقه‌ی زندگیش رو پیدا کرده بود و تصمیم بزرگی گرفته بود و سرشار از عشق بود و امید و روشنی..

    وقتی توجه کردم دیدم دقیقا وقتی خسته و بی حوصله بودم رسیدم به قسمت غم انگیز کتاب و وقتی حالم خوب بود اون قسمت کتاب مملو از قشنگی بود. یکهو یک جرقه خورد تو ذهنم که چقدرررر قوانین خداوند درسته؛ چقدر دقیق و روشنه. اینکه ما همزمان با احساس خوبمون اتفاقات خوب رو تجربه می‌کنیم و همزمان با احساس بد شرایط نادلخواه. و قانون طلایی احساس خوب = اتفاقات خوب.

    خدایا شکرت..

    شکرت که قلب ما قطب نمای وجود ماست‌..

    شکرت که هرلحظه با توجه به فرکانس هامون بهمون پاسخ میدی..

    شکرت که همه چیز سر جای دقیق خودش قرار داره و توی هیچ اتفاقی ذره ای ناعدالتی دیده نمیشه..

    شکرت که ما رو با نشانه هات هدایت میکنی..

    شکرت که ما بندگانی هستیم هدایت شده در مسیر تو..

    شکرت که ما بنده‌ی تو ایم و تو خدای مایی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1616 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 132 سفرنامه : سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و دوستان خوبم امیدوارم حالتون خوب باشه، واااااای خدای من چه صحنه زیبااااایی چه سه های سفید و نرمی چه انرژیش عالیه اونجا استاد مرسی مرسی بابت گذاشتن این صحنه های زیبااااا خدای من چقدر جادوییه ، ایا ک نعبدُ و ایا کَنَستعین خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم ، و هیچ نیرویی بیرون از تو نیست ، وقتی ما رو خودمو کار میکنیم ما هدایت میشیم به افراد ، موقعیتها ،آدما ، شرایطی که بهترین که احساس آرامش داریم ، وقتی ما رو زیبایی ها تمرکز کنیم خداوند مارو به سنت زیبایی های بیشتر هدایت می‌کنه ، ما اگه بجنگیم خداوند مارو به جنگ بیشتر هدایت می‌کنه، هیچکس با جنگیدن به آرامش و صلح نرسیده، باید در مسیر رسیدن به خواسته ها لذت برد ، خداوندا من رو هدایت کن به زیبایی های بیشتر ، وقتی ورودی های ذهنمونو کنترل کنیم و زیبایی هارو ببینیم خداوند مارو هدایت می‌کنه به زیبایی های بیشتر ،اینکه خداوند همه چیز رو فراهم می‌کنه و هرچیز در زمان مناسب در مکان مناسب خودشه یه بار ظهر کلاسم تموم شد تو تو دانشگاه اما موندم پیش دوستم تا عصر تو بوفه تنها بود بعد گفتم دیگه برگردم موقعی که داشتم برمیگشتم دوست صمیمیم‌ رو دم در دانشگاه دیدم که اتفاقن اونم تازه کلاسش تموم شده بود و به طور همزمان دم در بودیم باهم گفتم کجا میخوای بری گفت میرم نادری ، منم مسیرم همونجا بود و باهم رفتیم و خیلی خوش گذشت ، اینجور همزمانی ها که خدا درست می‌کنه زیاد تو زندگیم بوده از وقتی رو خودم کار کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1182 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به خانم شایسته خوش ذوق

    درود به دوستان خوب خودم

    ممنون استاد عزیز هستم که با تهیه این فایل حال ما را خوب می کند و یک روز عالی را برای من رقم می زند

    نکته های خوبی را در این فایل یاد گرفتم

    آنها را تیر وار برای خودم می نویسم تا همیشه بیاد خودم داشته باشم که

    همیشه و همیشه برای خودم هدف داشته باشم

    همیشه دنبال کمک گرفتن از خدای مهربان خودم باشم

    ایمان و امید داشته باشم

    همیشه و همیشه نگاه خودم را به خوبی ها و حال خوبی ها و نکات مثبت زندگی خودم داشته باشم

    هدایت را من بارهای بار در زندگی خودم داشته ام

    همیشه و همیشه صبح وقتی که از خواب بیدار می شوم و برای خودم کارهای روز خودم را می نویسم می بینم که خدای مهربان چقدر عالی و زیبا تمام کارهای من را به راحتی و آسانی انجام می دهد

    جوری روز من رقم می خورد که پازل وار همه کارهای من پشت سر هم انجام می شود و آنهم به بهترین شکل ممکن کارهای من انجام می شود

    نکته دیگر برای من این بود که نشانه های خداوند را که در زندگی خودم و در مسیر اتفاقات و کارها و اهداف خودم که برای من رخ می دهد را ببینم

    به آنها توجه کنم

    آنها را در زندگی خودم ببینم و بکار بگیرم

    بی شک در نهایت موفقیت از آن من خواهد بود

    درس زیبای دیگر برای من این بود که تمام توجه و تمرکز خودم را روی زیبایی ها بگذارم

    به نکات خوب زندگی خودم توجه کنم

    به آنچه که می توانم بخاطر آن سپاسگذار باشم تمرکز کنم و از آن لذت ببرم

    ممنون خدای خوب خودم هستم که من را به این سمت هدایت می کند و کمک می کند تا من بتوانم به آسانی و راحتی به جلو بروم و به خواسته های خودم دست پیدا کنم

    این واقعا زیبا و عالی است

    درس عالی دیگر برای من این است که

    دل به هدایت های زندگی خودم بسپارم و دیگر هیچ چون و چرا نداشته باشم

    دیگر هرگز دنبال چرایی آن کار نباشم

    دنبال این نباشم که آن کار چطور و چگونه قرار است که انجام بشود

    بگذارم که تمام اتفاقات زندگی من در بهترین زمان و مکان مناسب برای من رخ بدهدو آنوقت این لذت بخش ترین اتفاق زندگی برای من می شود

    این درس واقعا برای من عالی بود

    از خدای خودم همیشه کمک بخواهم و او دستهای من را بگیرد من کسی خواهم بود که دیگر نه ترسی دارم و نه نگرانی و آنوقت به سادگی هر چه تمام تر کارهای من رقم می خورد

    چند روز پیش من در یک رستوران منتظر آمدن رفیق خودم بودم و آنجا در حال گشتن به دنبال یک شماره تلفن در جهت پیدا کردن یک فروشنده خوب برای یخچال مغازه بودم

    واقعا می دونم چطور و چگونه هدایتی کسی را در یک شهر دیگر پیدا کردم که او بهترین و با کیفیت ترین و با قیمت ترین یخچال را برای من داشت و قرار شد که آنرا برای من آماده کند و به شیراز بفرستد

    واقعا خداوند من را هدایت می کند تا بتوانم به آسانی و راحتی به تمام خواسته های خودم دست پیدا کنم

    ممنونم استاد عزیز بخاطر این فایل ارزشمند

    چرا که توجه من هر چیزی که باشد همان برای من رخ می دهد

    ممنونم استاد عزیز

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 753 روز

    1403/8/22روز129

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد ومریم عزیز و دوستان گل

    خدایا شکرت بخاطر یک روز فوق العاده دیگه

    هر روزی که میام سراغ زوزشمار تحول دقیقا فایلی هست که بهش نیازدارم خود همین روند برای من پدیده همزمانی رو به یادم میاره خدایا شکرت

    دیروز که کلی از ذوق و شوقم برای رفتن و رییس کارگاه شدن نوشتم و ازخدای مهربونم هدایت خواستم و خودمو رها کردم رفتم باشگاه و بعد باشگاه به گوشیم نگاه کردم دیدم اون شخصی که باهاش صحبت کرده بودم روز قبل پیام داده که به نیروی آقا نیازداریم اولش یزره حالم گرفته شد ذهنم داشت شروع می‌کرد به نجوا های منفی و عوامل بیرونی و جنسیتی و مقصر دونستن بعد یه لحظه به خودم گفتم صبر کن مگه از خدا هدایت نخواستی خب پس این یک نشانه اس (کسی که روزقبل صددرصدی گفت که بری کارگاه و روز بعدش با یه شماره دیگه و درحد یک پیام میگن نیروی آقا میخواییم !) این یعنی تو توی اون فرکانس نیستی و حتما خدای مهربونم چیزایی و میدونه که من نمی‌دونم کلا وجودم شد پراز آرامش و گفتم اگر این مسیر برای من رشد و‌پیشرفت و سعادت داشته باشه خدای مهربونم هدایتم میکنه بعد دوباره یه فرد دیگه ایی بهم زنگ زد که بهشون پیام داده بودم و شرایط کارگاهشون و توضیح داد و گفت کار نیمه وقت اما مسیرش خیلی دور بود و این که فضایی برای من مهندس به عنوان رییس کارگاه مثل اتاقک یا کانکس نداشتن و اینکه درمورد حقوق هم چیزی نگفتن و گفت بایدبررسی کنیم منم گفتم خب باید بیایم محیط کارکاهتون و ببینم اصلا چطوره و…..؟

    گفت که بهتون خبر میدیم تلفن و که قطع کردم گفتم خدایا انگاری اینا نشانه اس اون یکی که گفت نیرو آقا میخواییم اینم همه چیزش مبهم و شرایطش خیلی سخته و حتی حداقل هارو هم نداره بعد یهو یادم اومد که اگر مسیری در راه درست و راست باشه اینقدر مبهم و سخت نیست و….

    گفتم خدایا منکه نمی‌دونم تو بهتر میدونی منم خودمو سپردم دست خودت خودت داری هدایتم میکنی من اینارو به عنوان نشانه دریافت کردم و گفتم خدایا من دیگه دنبال این مسیر نمیرم و دیگه پیگیری نمیکنم تو میدونی که من هدفم ازاین مسیر چی بود هدفم یادگیری و تجربه کسب کردن بود حتما خودت یک مسیری برای این هدفم درنظر میگیری

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    خداوند رو هزاران بار شاکریم که باز در صراط مستقیم قرار گرفتیم و برای ساختن خودی بهتر تلاش می‌کنیم.

    بریم برای درک بهتر پدیده همزمانی که از هدایت رب العالمین میاد و بعضی جاها آدم رو واقعأ شگفت زده میکنه.

    من یه نمونه رو تعریف میکنم تا مقدمه‌ای بشه برای درک بهتر هدایت.

    من یکی از همکارای قدیمی‌مو خیلی دوست داشتم ببینم و چون از اون محیط کاری قدیمی بیرون اومده بودم، دیگه ایشون رو نمیدیدم ولی همیشه دلم میخواست ببینمش. خلاصه یه روز رفتیم شهر رو بگردیم، بعد از گشت و گذاری طولانی، رفتیم و یه بستنی هم خوردیم، بعدش من رفتن سرویس بهداشتی و بعد یه حسی گفت بریم خیابون فلان یه قدم بزنیم و بعد از اونجا با ماشینی چیزی بریم سمت خونه، همین که رفتم سمت اون خیابون، دقیقا همونجا دوست قدیمم رو تو خیابون دیدم و هم خوشحال بودم و هم ذوق زده! که چطور تماااام این جاها رو من برم بگردم و تو اون لحظه خاص و تو همون خیابون کوتاه، ایشون رو ببینم. در صورتی که اصلا ما اینور شهر بودیم و اصلا منطقی نبود.

    خلاصه خیلی خوشحالم از این پدیده همزمانی، مسلما خیلی چیزهای دیگه هم رخ داد که باید هر کدوم برای خودمون بارها مرورش کنیم.

    استاد من دنبال هدایت بودم و تو سرچ سایت چند نمونه اومد که این یکی با همون هدایت برام بولد شد و چقددر دقیق تو این فایل شما راجع به این موضوع اصلی صحبت کردین.

    اول یه نگاه گذرا داشته باشیم به هدایت‌هایی که یادداشت کرده بودین و بعد یه سری توضیحات فایل رو هم من مینویسم.

    کلید اینه:

    🟢 ما در هر لحضه داریم هدایت میشیم.

    خرید تراک کمپر

    دقیقا همون برندی که میخواستین، با همون مدل، نو، و از همه جالب‌تر که پولش هم نقد فراهم بوده تا خرید انجام بشه!

    🟢 ما در هر لحضه داریم هدایت میشیم. به همزمانی‌ها عادت کردیم! و با حضورشون، ایمان‌مون محکم‌تر میشود.

    مورد دوم

    تولد راین و حضور در تولدش و دیدن کلی دوستایی که خیلی وقت شده بود ندیده بودیم‌شون.

    🟢 ما در هر لحضه داریم هدایت میشیم. به همزمانی‌ها عادت کردیم! و با حضورشون، ایمان‌مون محکم‌تر میشود.

    مورد سوم

    دیدن یلو استون در آخرین روزی که باز بود و مساعد بودن هوا. این در حالی بود که روز بعدش برف سنگینی زد. پس

    🟢 ما در هر لحضه داریم هدایت میشیم. به همزمانی‌ها عادت کردیم! و با حضورشون، ایمان‌مون محکم‌تر میشود.

    مورد چهارم

    تیفانی و راس پیام‌دادن که کجایید و بعد هوا عالی باشه برای هواپیما سواری!

    🟢 ما در هر لحضه داریم هدایت میشیم. به همزمانی‌ها عادت کردیم! و با حضورشون، ایمان‌مون محکم‌تر میشود.

    مورد پنجم

    در مسیر لذت بردن، هدایت بشیم به ترماپلیس و خواسته ما که آب گرم بوده، اجابت شود.

    🟢 ما در هر لحضه داریم هدایت میشیم. به همزمانی‌ها عادت کردیم! و با حضورشون، ایمان‌مون محکم‌تر میشود.

    مورد ششم

    آشنایی با آدام و صحبت گرم راجع به تراک‌ کمپر. معرفی جاهای دیدنی بیشتر بزای لذت بیشتر

    🟢 ما در هر لحضه داریم هدایت میشیم. به همزمانی‌ها عادت کردیم! و با حضورشون، ایمان‌مون محکم‌تر میشود.

    مورد هفتم

    دیدن جیسون و خانواده‌اش و مرور کلی خاطرات

    🟢 ما در هر لحضه داریم هدایت میشیم. به همزمانی‌ها عادت کردیم! و با حضورشون، ایمان‌مون محکم‌تر میشود.

    مورد هشتم

    تعویض روغن فورد بدون وقت قبلی، درست زمانی که اینترنت نباشه! تا کارها انجام بشه.

    🟢 ما در هر لحضه داریم هدایت میشیم. به همزمانی‌ها عادت کردیم! و با حضورشون، ایمان‌مون محکم‌تر میشود.

    یه همزمانی چند روز پیش برام اتفاق افتاد، الان یادم اومد.

    چند روزی برق‌ها هی میرفت، منم جایی بالای بالابر بودم! یه حسی بهم گفت برو پایین فلان کار رو بکن، منم رفتم و بعدش برق‌ها رفت! خلاصه اگه نمیومدم، بالا گیر می‌افتادم و خلاصه این شد که به جریان هدایت بیشتر گوش بدم.

    بریم سراغ نکات خیلی اساسی که گفته شد.

    وقتی که ما روی خودمون کار میکنیم، هدایت میشیم به شرایط، موقعیت‌ها و افراد بهتر که اینا باعث آرامش بیشترمون میشن، لذت بیشتر نصیبمون میشه.

    تا زمانی که روی خودمون کار میکنیم، جهان جاهای خوبی میبره مارو، فقط کافیه گوش بدیم و نشانه‌ها رو ببینیم. اگر میگه جایی نرید، یا کاری رو نکنید، بهش نچسبیم!

    برای رسیدن به خواسته‌ها نباید بجنگیم، در واقع جنگیدن فقط باعث جنگ بیشتر میشه و آرامش شما ازتون گرفته میشه. برای رسیدن به خواسته‌هات رهایی رو تمرین کن.

    برای دریافت هدایت باید صدا عقل‌تون رو کم و صدای قلب‌تون رو بلند کنید.

    هدایت همیشه هست، فقط مسئله اینه که تو دریافت باید بهتر بشیم. اینم از نوتیس کردن میاد، یعنی دقیق بشی و روی هدایت صحه بزاری، تاییدش کنی، بگی، بنویسی و باور کنی که هست. و اهممممیت بدی!

    من یه جمله خوبی به خودم میگم، اینه:

    انسان باید هدایت رو درک کنه، وگرنه فرق روز و شب رو که یه مرغ هم میتونه بگه!

    اینکه آدم با تایید هدایت، مسیرش رو راحت میکنه یه طرف، اینکه شخصیت کافر رو در خودش پرورش نده هم یه سمت.

    اگه آدم هدایت رو تایید نکنه و اعتبار کارها رو بخواد به خودش یا عقلش بده، داره با این کارش خودش رو از بدنه هستی جدا میکنه! تو تاریکی بیشتر میره…

    اینکه میگیم خدا اعتبار این کار به تو برگرده، نه به این خاطر که ما یه خدای نیازمند داریم که محتاج اعتبار دادن ماست، بلکه این ما هستیم که همواره محتاج هدایت بیشترش هستیم، چون اون خرد برتر هستی هست، اون پاسخ همه سوال‌ها رو داره خب… اون عالم مطلقه، اون قادره…

    ما در واقع همیشه باید ازش بخوایم جواب سوالات‌مون و نیازهایمان رو بده و چه کسی از این خدا نزدیک‌تر که گفته من درخواست درخواست کننده رو اجابت میکنم…

    به شرطی که اونم منو اجابت کنه!

    (البته یه ذهن منطقی، این هدایت رو شرطی میدونه، که اگه خدا یکی داد، منم یکی بدم که حساب‌مون صفر بشه، ولی واقعیت اینه که خدا میگه من اجابتت کردم، تو هم اجابت کن که بازم من اجابتت کنم، نه اینکه حسابمون صفر بشه! بلکه اون یکی میده، ما یکی میدیم و باز اون یکی میده، یعنی همیشه 2 بر یک خدا میده… خدایا شکرت بخاطر این هدایت… اینا الان گفته شد)

    چیزی که تو هدفگذاری مهمه اینه که

    هدفت‌، خواسته‌هات رو بگی

    و بعد رهاشدن کنی

    احساست رو خوب نگه داری،

    در مسیر درست بمونی،

    مسیر سپاسگذاری و لذت و کنترل ذهن.

    و خواسته‌ها تققققق مهر اجابت میخورن.

    این هدایت الله مهربونه!

    در پناه الله ثروتمند، در تمام ابعاد زندگی‌تون، ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 753 روز

    1403/10/7روز174

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد و مریم عزیز ودوستان گل

    خدایا شکرت بخاطر یک روز پراز معجزه و یک فایل بی نظیر

    امروز چشمامو که بازکردم و توی دفترم تمرین ستاره قطبی انجام دادم و اولش بخاطر اینکه شب راحت خوابیدم خداروشکر کردم گفتم خدایا شکرت که بهم دوباره فرصت زندگی کردن و لذت بردن دادی خدایا شکرت که راحت و آروم خوابیدم خدایا شکرت که تخت نرم و گرمی دارم خدایا شکرت که خونه آروم و دنجی دارم خدایا شکرت که خودت آروم و با آرامش از خواب بیدارم کردی وبعدش گفتم خداجونم امروز هم منتظر اتفاقات عالی و معجزات بی نظیرت هستم و یهو برای اولین بار توی رختخواب اومدم سراغ سایت و روز شمار و شروع کنم دیدم ازم قدردانی شده و هدیه تعلق گرفته و واژه دانشجوی فعال سایت و دیدم کلی به خودم افتخار کردم و خداروشکر کردم که دانشجوی شما هستم استاد عزیزم خداروشکر کردم که 174روز استمرار بی وقفه داشتم

    خدایا شکرت که چقدر این روزشمار تحول وهمین ادامه دادنش باعث شد که من عزت نفسم رشد کنه همین ادامه دادن به من یاد داد که هر چیزی و همینطور میشه راحت و بالذت و عشق ادامه دادخدایاشکرت

    استاد عزیزم ازتون ممنونم که به من هدیه دادید و قدردان شما و مریم عزیز م هستم .

    این فایل امروز برای من یه نشانه است این فایل و در روز129تحول روزشمارم گوش کردم و کامنت نوشتم و ازشما ممنونم که این قابلیت برای سایت هست که من راحت تونستم دیدگاه روز129ببینم و بخونم من اون روز تصمیم داشتم سرپرست کارگاه بشم و اما خب خداوند مهربونم منو هدایت کرد و جهان اجازه نداد من وارد اون مدار بشم و منم پذیرفتم و احساس خوب تا امروز دارم ادامه میدم دوباره دو سه روز پیش یکی ازدوستانم گفت که میخوام یه پروژه بگیرم و تو که پروانه نظام مهندسی داری بیا و مجری پروژه 5طبقه شو من توی روز129 تحول

    میخواستم برم سرپرست کارگاه بشم یعنی برای یک مجری کارکنم اما الان توی این روز174 تحول موقعیتی ایجاد شده که خودم مجری باشم و مسئولیت قبول کنم خب این کار مسولیت خیلی بالایی داره ترس‌های زیادی میاد سراغم اما خب فقط ازخدا کمک میخوام و با خدا قرارداد و پیمان بستم و گفتم خدایا من با توکل و ایمان به تو میرم پروانه اجرا و فعال می‌کنم و میرم توی دل کار اگر خیری هست اگر من در مدارش هستم خودت راه و برام آسون کن خودت نشانه ها رو بفرست

    استاد عزیزم من با کامنت خودم در روز 129 متوجه شدم تا امروز چقدر مدارم تغییر کرده من اون روز میخواستم برای ماهی 10تا15تومان برم سرپرست بشم اما الان خدای مهربونم یکی از دستانش و وسیله کرده که خودش کارو می‌خواد بگیره و مبلغ حدود200میلیون این پروژه تا پایان اسکلت درآمد داره و من تا چندماه درگیر پروژه هستم .

    یکی از نشانه ها این فایل بود که من ببینم از کجا به کجا رسیدم فقط در عرض حدود45روز

    یکی از نشانه ها این بود که یه کارفرما داشتم که قرار بود کار طراحی و انجام بدم و دیشب پیام داد که ما فعلا نمیتونیم استارت بزنیم

    یکی از نشانه ها اینه که من الان هیچ پرونده باز طراحی توی نظام مهندسی ندارم و در عرض چند روز میتونم پروانه اجرا و فعال کنم

    استاد عزیزم الان قشنگ میفهمم که میگید بارها بارها باید فایلهارو گوش کنیم و کامنت بنویسم برای چی بود برای اینکه توی شرایط حیاتی بتونیم درست تصمیم بگیریم

    من باید دوباره یه تصمیم بزرگی توی زندگیم بگیرم

    وقتی ترس میاد سراغم یاد حرف شما میفتم و میفهمم این ترس نجوای شیطان وقتی به این فکر می‌کنم که من هدفم اینه که یک معمار وسازنده ی موفق بین المللی باشم و باید پاروی این ترس بزارم و برم جلو و احساسم خوب میشه یاد اون تصمیم بزرگ شما میفتم که با کلی ترس و استرس رفتید توی 30تا کلاس در زمان دانشجویی صحبت کردید به خودم میگم ببین اگر استاد اون روز این تصمیم و نگرفته بود و پاروی ترسش نذاشته بود قطعا این شرایط و تجربه نمیکرد قطعا به هدف و آرزوش نمیرسید نجوای شیطان میاد و بهم میگه توکه چیزی از اجرا نمیدونی و مسئولیت زیاده و ممکنه اتفاقات بد بیفته و …. بعد دوباره یاد حرفه‌ای شما میفتم و میگم استاد هم میگه اصلا تحصیلات آکادمیک این حوزه رو نداشت استاد هم میگفت چیزی از سخنرانی و … نمیدونست اما دلو زد به دریا استاد فقط به خدا ایمان داشت که خدا رهاش نمیکنه و خودش هدایتش میکنه

    منم درسته درحد حرفه ایی به مباحث اجرای ساختمان مسلط نیستم اما در حد شناخت بلدم و اصلا من لایق بودم که تونستم آزمون به این سختی و قبول بشم و‌پروانه اشو بگیرم فقط کافیه من ایمانم و نشون بده فقط کافیه من توکل کنم دوباره یاد اون خوابی که چندوقت پیش دیدم افتادم که میخواستم از ارتفاعی بپرم میترسیدم اما وقتی به خدا توکل کردم و پریدم انگاری مثل یه پر سبک فرود اومدم روی زمین

    استاد قلبم پرازهیجانه من دارم وارد یه مدار دیگه میشم

    میدونم خیلی باید تلاش کنم میدونم خیلی باید سفت بشم به کار میدونم اشتباه هم خواهم کرد و ازهمین الان خودمو به عنوان یه انسان که اشتباه میکنه پذیرفتم و پذیرفتم که همه ادما اشتباه می‌کنن و به خودم گفتم که ببین حواست باشه اگر اشتباه کردی یا مسخره ات کردن توی احساس لیاقت تاثیر نذاره تو تا همینجا که اومدی و پذیرفتی که اشتباه کنی و یاد بگیری لایق و ارزشمند هستی تو توانمند هستی خداروشکر گفتگو های درونی ام تا حدود زیادی در این زمینه با خودم خوبه و میدونم که من دختر توانمند ازهمه مهمتر قانونمند و مسولیت پذیر هستم من عاشق یادگیری و کشف کردن هستم من عاشق ساختن و خلق کردن هستم .

    استاد عزیزم من که دارم این تصمیم و میگیرم یه رویایی توی ذهنم شکل گرفته که شاید قبلا اینقدر واضح نبود و نمیدیدمش من خودمو و دیدم که یه سازنده موفق هستم من خودمو و دیدم که بهترین و باکیفیت ترین هارو میسازم استاد اشکام سرازیر میشه وقتی به بزرگی خدای مهربونم فکر می‌کنم .پریشب توی قرآن بایه آیه برخورد کردم عجیب رفته توی مخم و همش مرورش می‌کنم اینقدر عمیق و قشنگ گفت( چرا برای خدا بزرگی قائل نیستید؟!)

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی. سلام به نابترین استاد دنیا ،مریم عزیزم ودوستان هم فرکانسی ام در این سایت بهشتی.خدای مهربون رو شاکرم بابت این هدایت ناب.استاد جانم این برای دومین باره که تو یکماهه ی اخیر من به این فایل ناب هدایت شدم .اگه بخوام از هدایت های الهی وهمزمانی هایی که خدای مهربون برام بوجود آورده بنویسم یه کتاب میشه .حدود 5 سال پیش با تضاد عاطفی که داشتم به این مسیر زیبا هدایت شدم، یادمه اونقدر روح من تشنه ی این آگاهی ها بود که تو مدت حدود یکسال بیشتر محصولات رو خریدم وتمرکزی روی بهبود باورهام کار کردم. من از وقتی دوره ی دوازده قدم رو شروع کردم تو دفتر ستاره قطبی هر روز از خداوند هدایت خواستم که مسیر رسیدن به آرامش واقعی رو بهم نشون بده وخدای مهربون با هدایت های نابش بهم گفت باید رابطه ی23 ساله ای که با همسرم داشتم تمومش کنم ،هدایتم کرد به سمت فردی که دست نابی شد تو زندگیم ،چون ترسهای وجودی ام زیاد بود ،تا اون لحظه تنها زندگی نکرده بودم ،از مهاجرت کردن می ترسیدم ،ولی خدا از طریق دست نابش چنان ایمانی تو وجودم تزریق کرد که به تنهایی مهاجرت کردم به شهر بزرگتر ،تنهایی زندگی کردن را تکاملی یاد گرفتم ،یادمه با گوش کردن به فایل الهام وشهود به راحتی ومثل آب خوردن هدایت ها رو دریافت می کردم ودقیق بهشون عمل می کردم ،بعد از هدایت های زیبای خداوند در زمینه ی رابطه م ،از خدا هدایت خواستم در زمینه ی مسیر علایقم، یادمه خداوند وقتی که داشتم با آگاهی های قدم 7 دوره ی دوازده قدم تمرکزی روی خودم کار می کردم ،منو هدایتم کرد به مکانی دنج ،زیبا که من راحت‌تر روی باورهام کار کنم ،من کارمند مرکز بهداشتی هستم ،وقتی جهان 3 سال پیش تعهد من رو برای بهبود شخصیتم دید به راحتی ابلاغ من تغییر کرد وهدایت شدم به مرکزی که در حال حاضر در اون مشغول به کار هستم ،روزهای اولی که اومدم به این مرکز ،با خانم دکتری دوست شدم که تو مدار زیبایی ها بود ،بارون زیبایی میومد ورنگین کمان بعد از باران رویایی بود ،عکس زیبایی گرفتم ،این همزمانی ناب خداوند در گرفتن عکس وهدایت شدنم به سمت یکی از مخاطبانم که عکس رنگین کمان رو تو فضای مجازی دیده بود واینکه با اشعاری که اون فرد با دیدن عکس رنگین کمان برام ارسال کرد من متوجه شدم رسالت من عکاسی طبیعته ،اون روزها حالم عجیب بود از همزمانی های ناب خداوند ودریافت هدایت هاش ،بعد توسط خانم دکترمون من هدایت شدم سمت یکی از بهترین‌های عکاسان طبیعت در تهران ،اون استاد عکاسی از من خواست چند تا از عکسهایی که حسی گرفتم براش ارسال کنم وبعد از دیدن عکسهای طبیعتی که من گرفته بودم بلافاصله من رو دعوت کرد به نمایشگاه عکس طبیعت در تهران ،یادمه وقتی رفتم نمایشگاه ،خداوند تابلوهای عکس من رو در کنار عکس های طبیعت بهترین‌های ایران قرار داد تا به من بگه ببین تو همین الان بدون هیچ آموزش خاصی با بهترین‌های این حوزه برابری می کنی ،احساس می کنم خداوند می خواست به من این اعتماد بنفس رو بده که با ایمان ادامه بدم ،دقیقا تو این مرحله یاد حرف استاد تو دوره ی دستیابی به رویاها افتادم که خداوند همون اول استاد رو برد تو همایش تهران که این اعتماد بنفس رو بهش بده ،که می تونه موفق بشه .این روزها هدایت ها وهمزمانی ها داره بهم میگه زنجیر کار کارمندی رو از پاهام باز کنم ،با خوندن کتاب پنیر متوجه شدم ،باید هرچه زودتر از منطقه ی امنم خارج بشم ،از خداوند هدایت خواستم دست نابش رو به کمکم بفرسته دست نابش را آورده ،هدایتم کرد به سمت بهترین استاد عکاسی که باورهای ثروت نابی هم داره ،تازه آموزش هامو شروع کردم وایمان دارم با هدایت های الهی به راحتی ومثل آب خوردن از شغل کارمندی ام خارج میشم .استاد جان عاشقانه دوستت دارم وخدای مهربون رو سپاسگزارم که منو به سمت شما که استاد تشخیص اصل از فرع هستید هدایت کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: