اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
و همه دوستان همراه با کامنت های سرشار از مطالب نابشون
بازهم جمله تکراری همه
این فایل برای من بود که چند روز پیش روی فایل “چه کسی مالک توست” کامنت نوشتم که “ استاد کاش یک دوره یکتاپرستی و توحید عملی درست می کردید” و این فایل خودش یک دوره بود
چقدر نکته مهمی را یادآوری کردید که انسان همیشه فراموش میکنه و مغرور میشه و به خودش نسبت میده
استاد این مبحث موحد بودن و تسلیم بودن بسیار بسیار ظریفه و واقعا تکامل میخواد و دقت و تفکر و تأمل بدون تعصب
هنوز هم میگم استاد کاش یک دوره یکتاپرستی و توحید عملی درست کنید و بشینیم به دل بحث کنیم و یاد بگیریم و لذت ببریم
استاد من مثال زیاد دارم از جاهاییکه خداوند مرا هدایت کرده و اصلا خودش انجام داده
من همیشه میگفتم سر جلسه امتحان مغزم باز میشه و جواب میاد و همینطور هم بود برای همین دوست نداشتم قبل امتحان با بچه ها دور کنیم میگفتم من سر جلسه امتحان می تونم بنویسم البته که خدا بوده که می نوشته
سر کنکور هم همینطور بودم همیشه به نظر خودم خراب کرده بودم ولی خوب میشد حتی موقع درس خوندن هم میگفتم خدایا هرجا سواله برم اون و بخونم و خیلی سوالات کنکور را انگار دیده بودم و در مدت زمان کوتاه رتبه های عالی میگرفتم البته خدا کنکور میداده
زمان مصاحبه دکترا هم با اینکه استرس داشتم ولی به محض اینکه شروع شد من آرام شدم و همه چی عالی پیش رفت خدا بود اونجا هم
همیشه موقع ارایه دادن هم همینطور بود به محض اینکه شروع میکردم انگار می آمد خدا بوده همه جا
همینطور داره یادم میاد
18 سالم بود برای گرفتن گواهینامه رفتم امتحان بدم کلا با ترمز دست بالا رانندگی کردم بقیه میگفتن راهنما هم نزده بودی ولی قبول شدم آخرش که دیدم ترمز دست بالاست گفتم خیلی سفته بالا نمیاد افسر سرش اون ور بود اینقدر که ذوق رانندگی داشتم
یادمه کلاس پنجم بودم من شاگرد اول کلاس بودم مشق های مرا معلم نگاه نمیکرد ی روز بچه ها اعتراض کردن و گفت اسماعیلی دفترت را بیار منم گفتم جا گذاشتم خونه – حالا مال چند شب اخیر رو ننوشته بودم گفت برو زنگ بزن بیارن منم خیلی با اعتماد به نفس رفتم زنگ زدم و آوردن از آنجاییکه که خداوند ایمان را ضایع نمیکنه خدا شاهده که دقیقا تا یک صفحه مونده بود به صفحه سفید برسه هی میگفت نشون بده بعد گفت تو که انجام میدی چرا دفترت را جا میذاری اونجا هم خدا بود
برنامه هایی که کد میزدم بعد از یک مدت که بر میگشتم و دوباره رجوع میکردم میگفتم اینا رو من نوشتم این الگوریتم ها رو من طراحی کردم باورم نمیشد خدا بود
بارها ماشینم خراب میشد تو راه خداوند آدم هایی را میفرستاد که برام درست میکردن یادمه دفعه آخری طرف که مکانیک هم بود میگفت من اصلا اینجا کار نداشتم نمی دونم چرا از اینجا آمدم خدا بود
به طرز معجزه اسایی پول خونه جور میشد
همین چند روز پیش تصمیم گرفتم برم یکمرکز تفریحی خواستم گوگل مپ بزنم یک دفعه گوشیم no service شد روشن خاموش کردم هر کار کردم خلاصه گوگل مپ کار نمیکرد گفتم خدا میگه اونجا نرو گفتم کجا برم خداجون گفت راه بیفت بگم خلاصه دو دقیقه بعد گوگل مپ به کار افتاد و من هدایت شدم به یک مکان زیبا و شاد و یک غروب زیبا و آسمان زیبا را دیدم و خدا رو شکر کردم
خدای عزیز بی آنکه بدانم یا بخواهم همراه من بوده هست و خواهد بود
استاد اینقدر از این خاطرات شیرین دارم که تا صبح میتونم بنویسم
البته خیلی مواقع هم بوده که من در مسیر درست نبودم و همه اینها را یادم رفته شاید مغرور شدم و از خداوند دور شدم و دوباره خدا مرا آگاه کرد
ولی استاد چقدر خوبه آدم آگاه باشه و قطعا وقتی آگاه باشی سپاسگزارتر میشی و در جاهایی که میترسی هم به خودت یادآوری میکنی که ببین خدا چطوری کمک میکنه اصلا خودش انجام میده اون وقت نگرانی میره و وقتی خدا رو ببینی دیگه به خودت نسبت نمیدی
به قول شما دست را نبین خدا رو ببین
استاد با این فایل کلی حال خوب در من ایجاد شد
باورهای قدرتمندانه ساخته شد
راحت تر قدم بر میدارم
از درون احساس امنیت میکنم
به قول شما روی شانههای خداوند زندگی میکنم
چه حس خوبی
با خدا همه چی شدنی میشه چی از این بهتر
دلم میخواد به این جمله کلیدی شما اشاره کنم که میتونم بگم هرچند کوتاهه ولی جای هزاران مثال و بحث داره
استاد میفرمایند “اگر متواضع نباشی در برابر خداوند حتی اگر کارها رو خوب پیش ببری نتیجهاش بد میشه”
الله اکبر
این همون آموزش های استاده که همیشه میگن تو در مسیر درست باش کارها درست میشه و و قاب حالت بده نمیخواد کاری بکنی چون هر کاری بکنی بدتر میشه حتی اگر اون کار ظاهرش درست باشه این همون مفهومه همه چی خداست روی خدا حساب کن نه کسی یا چیزی این همون قدرت را به خدا دادنه این خلاصه کلامه
حالا بیا هزاران ساعت روانشناسی و کوچینگ و علوم رفتاری و شناختی و مارکتینگ و …. بخون اگر در مسیر نباشی جواب نمیده فقط گمراهیه ولی اگر در مسیر باشی دستت تو دست خدا باشه به آنچه نیاز داری هدایت میشی
استاد جااااانم سلام،سلام به مریم جااااان و تک تک دوستان عزیزم
استاد یه چند وقتیه که به تضادهایی برخوردم ،ولی جالبه که ارومم
استاد این رو از شما و اموزش های نابتون دارم،بعد از مدتها توی سایت بودن و اموزش های شما رو دنبال کردن ،با روبرو شدن با تضادها رسیدم به فایل های ذهن قدرتمند کننده در مقابل ذهن محدود کننده
وای استاد متحیرم از اینکه با سوالات مطرح شده توسط شما, شروع میکنم به پاسخ دادن و هی میرم به اعماق وجودم و ترمزهایی رو پیدا میکنم که متحیرم میکنه،نصف شب از خواب بیدار شدم و به یکی پیگه از ترمزهای مهم و اساسی تو وجودم پی بردم و دیدم
خوب با این مقاومت ها ،من چطور دنبال نتیجه ام اخه
استاد جااااانم عاشقتونم چرا که لابلای این خودکاویی ها،رسیدم به جایی که حس کردم چرا باورهای توحیدی من اینقدر کم رنگه
هی تو درونم مرور میشد خدا
خدا
خدا
خدا
که وقتی سایت رو باز کردم و منتظر فایل جدیدی در مورد ذهنیت قدرتمند کننده و ذهن محدود کننده بودم,دیدم ء
فایل صوتی توحید عملی 10
وای خدای من ،این هم زمانی
با اشتیاق شروع کردم به گوش دادن
خدایا چقدر به دلم میشینه این حرفها
چقدر درک این روزهای من فرق کرده با قبل
چقدر حس میکنم من خالق تمام عیار زندگیم هستم
چقدر نزدیکی به خداوند رو بیشتر از پیش حس میکنم ،
چه کامنت هایی مثل کامنت دوستانی چون سینا،عظیم و… داره به جووووونم میشینه
انگار بهم میگن ببین پونه اینجوری به قانون نگاه کن،بهتر درک میکنی
وای خدایا .چقدر نزدیکی چه قشنگ اجابت میکنی درخواست اجابت کننده رو به شرطی که او هم تو رو اجابت کنه و بهت ایمان بیار
وای خدای من
ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
تو تیر نزدی ،خداوند تیر زد…
سالها ترسیدم از اینده
سالها غم گذشته رو خوردم
چون ،چون تویی رو نشناخته بودم خدای مهربونم
تا استاد رو پیدا کردم
اوایل حرفهای استاد رو میشنیدم ،ارومم میکرد
گذشت
استاد گفت تکامل لازمه
گفتم چشم ادامه دادم
ادامه دادم
رسیدم به این نقطه که بهتر درک میکنم و اشک میریزم
اشک شوق
میرم تو دل بزرگترین ترس های زندگیم چرا که میدونم دقیقا بهترین اتفاقات زندگیم رقم میخوره
ایمان دارم
اینه که میرم تو دلش
میرسم به قسمت 5کتاب رویاهایی که رویا نیستند
… حالا میتوانی بگویی ایمان داری،چون نمی ترسی
در حقیقت اصلا ترسی وجود ندارد.ترس فقط در ذهن شماست
اگر به زندگیت نگاه کنی خواهی دید که همه ترس ها از بی ایمانی است،یک توهم است که حاصل ذهن شماست،حاصل باورهای محدودکننده ای است که در ذهن ساخته شده
وقتی تصمیم میگیری با ایمانی همراه شوی که حقیقت توست همه ان ترس ها محو میشوند…
سلام و درود بر استاد آگاهی بخش و همه دوستان تشنه آگاهی های ناب
من الان که دارم شروع می کنم به نوشتن واقعیتش نمی دونم چی بنویسم ولی درونا در خودم احساس شدید نیاز به نوشتن دارم چون این فایل منو خیلی به فکر فرو برد و تصویر زندگیم تو ذهنم مرور شد که من کجای کارم و چه عکس العملی در مقابل خداوند به هنگام موفقیتهایم داشته ام و چرا بعضی مواقع با توجه به کارای درستی که انجام دادم نتیجه خوبی نگرفتم .
الان که فکر می کنم من در مقابل مردم متواضع بوده و هستم و از نوجوانی غرور و تکبر نورزیده ام و به همه احترام میذارم ولی در مقابل خداوند چی ؟
من برا اینکه دیگران منو به عنوان آدم خوبه بشناسن متواضع بوده ام یا بخاطر خداوند واقعا نیاز به تفکر دارم و خیلی ریز هست این موضوع چون رسول الله می فرمایند ( من تواضع لله فهو یرفعه ) کسی که بخاطر خداوند متواضع باشد خدا اونرو ارتقاء میده .
الان جایگاه من تو جامعه خودم چیه ؟ خوب متوسط به بالا هست یعنی نه جزو بالادستیها هستم نه فرو دستیها پس جای امیدواری هست که همیشه تواضعم بخاطر دیگران نبوده ولی هنوز خیلی جای کار دارد
یا هر وقت کسی از من ایراد میگیرد چقدر بهم بر میخوره از کوره در میرم یا نه به خودم مجال میدم که بهش فکر کنم ؟ قبلا بهم بر میخورد و بهم میریختم ولی سالهاست آگاهانه دارم تو این قسمت کار می کنم و بهش فکر می کنم که خداوند داره از طریق این شخص منو متوجه عیبم میکنه
یا خیلی وقتا من اصول موفقیت رو انجام میدم به زعم خودم ولی نتیجه رضایت بخش نیست مثلا من بعضی وقتا صبح زود میام مغازه و از همون اول توجهم به زیباییها و خوبیهاست آخرشب می بینم فروشم خوب نبوده الان که ریز شدم متوجه شدم که بله من دارم اعتبار رو به زود باز کردن مغازه میدم نگام این است که چرا فلانی از بغل مغازه من رد شد و از من خرید نکرد و رفت از جای دیگه ای خرید کرد خوب کسی نیست بگه آدم خوب ، افراد اینجا چه نقشی دارن مگه دست خودشون هست نخیر این خداوند است که با توجه به باور و فرکانس و مدار فروشنده ها مشتری ها رو داره تقسیم می کنه
یا وقتی من میخام کسی رو نصیحت کنم و آگاهی بهش برسونم تو ذهنم چی میگذره راستی ؟
بخاطر خودم هست که طرف بگه وه چه نصیحتی چه آگاهی ای یا نه واقعا بخاطر رضای الله باشه که بعدش از جانب شخص هیچ چشم داشتی نداشته باشم .
یا همین مطالبی که می نویسم برا کمک به خودم هست که همیشه یادم بمونه و غره نشم یا میخام تایید دیگران رو بکیرم ؟
یا وقتی به کسی کمکی می کنم چی ؟
انتظار تشکر دارم ، انتظار دارم اون به من بیشتر احترام بذاره ، بیاد از من خرید کنه ، تو جمع از من تعریف و تمجید کنه ، یا نه اصلا این چیزا برام مهم نیست شاید خیلی زود فراموش کنم کمکم رو .
یا وقتی برا خانوادم چیزی می خرم و خونه می برم چه انتظاری دارم ؟
برا این است که منتم بر سر اونا باشه و پدر خوبه باشم یا نه من فقط یکی از دستان خداوند هستم و خداوند به من داده و منو مامور کرده که اگر هم نبودم خدا از بینهایت طریق روزی شو به اونا میداد .
یا تو مغازه چقدر سعی می کنم مشتری رو از خودم راضی نگه دارم ؟
نکنه این باشه که قدرت رو از الله بگیرم و به مشتری بدم که اگه این ناراضی از مغازم رفت شاید دفعه بعد نیاد و مشتریم بپره یا برا جلب رضایتش دروغ بگم و قسم بخورم و یا خودمو کوچک کنم یا از وضعیت بد اقتصادی و کلا از هر چی که مشتری خوشش بیاد بگم و انجام بدم .
یا برا فروش کالا فیک رو بعنوان اصل بفروشم و یا اگر بدونم ابراز ناآگاهی کنم و همچنین در مورد کیفیتش که واقعیت رو نگم تا مشتری بخره مخصوصا مشتری هایی که شاید رهگذر باشن و مطمئنم دفعه دیگه ای سمت من نمیان یا نه مراقب باشم و ایمان داشته باشم که روزی من دست مشتری نیست منبعش جای دیگه ای هست ، این مشتری رو اون آورده و اگر به هر دلیلی نخرید یکی بهترش رو میفرسته تازه فقط ورودی مالیم مغازه که نیست خداوند بینهایت راه داره برا رسوندن روزی به من .
اولا خداروشکر و سپس سپاسگذار از استاد که با ارائه این مطالب سبب شدن به چه ترمزهایی هدایت بشم و چه مطالبی نوشته بشه که تو مسیر زندگی حواسم باشه قدرت رو به کی میدم ، اعتبار موفقیت هایم برا کیست ، رضایت کی برام اهمیت داره ؟ الله یا غیر او
هر روز و هر لحظه هزاران اتفاق کوچیک و بزرگ اطراف من رخ میده که همه در جهت منو اهدافم هستند و من فقط ذره ای از اونا رو متوجه میشم
و این درحالیه که همون اتفاق خوبی هم که متوجهش هستم رو به خودم نسبت میدم و میگم من انجامش دادم
الهی و ربی من لی غیرک
استادِ جان درود بر شما و ایمانتون و این درک عمیقتون از جهان و خداوند
چقدر کارو برای ما آسان میکنی
دیروز جلو نونوایی یهو یه صدایی اومد برگشتم دیدم راننده یه خودرو 206 دستی ماشینو نکشیده و ماشین حرکت کرد و دقیقا از بین ماشین منو و یه سوناتا عبور کرد و کشید به کنار سوناتا و بعد از اونم به جدول برخورد کرد، ولی کاملا میلیمتری از کنار ماشین من عبور کرد. و منی که در حالی که سپاسگزار خدا بودم نون تازه رو خریدمو رفتم سراغ ادامه روزم، الهی بینهایت شکر
چند روز پیش رفتم آرایشگاه نمیدونم چی شد که با آرایشگرم صحبت ساخت و ساز و ویلا سازی شد
من در حال ساخت ویلا هستم و چند روز قبل شبکه آب و گاز رو توی کوچه اجرا کردیم و الآن نیاز به تعداد زیادی مخلوط دارم برای اینکه بتونم راه رو هموار کنم. خلاصه دوست آرایشگرم گفت یکی از رفیقای من بیل مکانیکی داره و گاهی به من زنگ میزنه که اگه مخلوط مجانی میخوای ماشین بیار برات بزنم. خلاصه بدون اینکه من کار خاصی کنم تماس گرفت با دوستش و منو بهش معرفی کرد
به همین سادگی آره همینقدر آسون اصلا نیاز نبود من برم دور شهرو بگردم
اگه بخوام تعریف کنم تا صبح میتونم بگم در مورد اتفاقات، موقعیت های عالی و آدمای بینظیری که به سمت من هدایت شدن، تازه اینها درصد کمی هستند که من با درک ناچیزم از الطاف خداوند متوجه شدم
الهی شکرت واسه این فایل زیبا و این مرد خدایی که در مسیرم قرار دادی،
چقدر زندگیم لذت بخش تر شده از بعد از آشنایی با این استاد گرانقدر و آموزه هاش
سلام استادعزیزم،سلام دوستان هم فرکانسی،الان که دارم تایپ میکنم،اشکها نمیذارن که کلمات راببینم،
اول فایل که استاد از الهامات میگفت،باخودم گفتم پس چرا منو این الهامات را دریافت نمیکنم،چقدر خسته بودم،خدای عزیزم منو ببخش که امید داشتم دیگران برام کاری بکنن،وبه نقطه ای رسیدم که آخرش بود….
در لحظه ای که همش تو ذهنم داشتم میپرسیدم خدایا چراااا،چرررراااا،جواب را از زبان استاد شنیدم
آه خدای من،،،،،منو ببخش ،منو ببخش ،منو ببخشمش
ممنونم که هدایتم کردی،ممنونم که باهام حرف زدی
ممنونم که منو تو این جمع آوردی،چقدر همه چیز بهتر شد،وقتی پیامتو شنیدم ،از شرمندگی نمیتونم سرمو بالا بیارم ممنونم
اگر هر روز بخوای این موضوع رو بررسی کنیم خداوند کجاها مسیر رو هموار کرد برامون میبینیم خیلی جاها اما انقدر برامون بدیهی شده یا حوصله نداریم بهش فکر کنیم که به خیال خودمون همچی خودش همینجوری روی رواله من هر روز میبینم چقدر خداوند مسیرو برام هموار میکنه انقدر دقتم بالا رفته که خیلی جاها متوجه حضورش میشم مثلا امروز دستگاه مغازه جام کرد و اون لحظه یه مشتری اومد که دقیقا اون ادم فنی بود و فوق العاده حرفه ای من چون خودم صاحب کسب وکارمم عملا مرد فنی نیست که سریع بیادوبهم کمک کنه ایشون یکساعت تمام بدون هیییچ چشم داشتی بهم کمک کرد همون لحظه گفتم خدایا چرا تو هر روز منو روانی تر خودت میکنی!! چرا انقدر تو بی نظیری اخه من چطور جلو بغضمو بگیرم جلو این مشتری خلاصه دستگاهم درست شد و کلی در حیرت موندم که چطور ؟ دقیقا لحظه ای خراب شد که یه ادم فنی بیاد ازم خرید کنه؟…
زندگی هر روز من اینه پرررراز ادمایی که دست خداوندن برام و بارهااا وبارها این هموار شدن مسیر کارای من اتفاق میفته
یه موضوع دیگه اینکه ما برای شروع کار مغازه، از داداشم طلا گرفتیم که کار کنیم کمک و لطف ایشونو بهشون برگردونیم و دقیقا توی کرونا بودو خلاصه درامدم کم خب یه مدتی شد و ایشون خواهان عودت طلاشون شدن چون طلام دچار تورم شده بودو نگران این موضوع هم بودم هیجوقت فراموشمنمیشه چطور خداوند بهم کمک کرد اونروز من واقعااانمیتونستم گریه نکنم یه کمک هزینه خربد دستگاه توی مجوزها میدادن درخواست دادم و به طرزعجیبی با بازپرداخت خییلی کم بهم تعلق گرفت و من بدهی طلامو دادم وخیلی خوشحالم که با این تورم پول طلا جور شد
شاید باورتون نشه ولی من هر روز برای کمک های بی نظیر پروردگارم اشک شوق میریزم و هر انچه دارم متعلق به اوست تمام داراییی ام تمام وجودم برای خدای بی نظیر و یگانه ام
آقا اصلا آنقدر خداوند نقشش پر رنگ هست که اون اجازه میده ما حتی توحیدی فکر کنیم و عمل کنیم ، اون اجازه میده ما بهش توکل کنیم ، اصلا اون میگه الله و اکبر نه ما !!!!
ما مگه میدونیم خدا چقدر بزرگه
خداونده تصمیم میگیره که ما آگاه بشیم البته بر اساس ذوق و شوق مون
همه چیز اونه من درک جدیدی دارم اینجوری نبود برام
اون میگه تو چه غذایی بخوری
حالا اینکه من بیام خودم بخام عمل کنم میشه چرخ و از اول اختراع کردن
سلام به دوستان قشنگم که همیشه شگفت زده میشم با کامنتهاشون
چی بگم از این فایل که با شنیدنش و فکر کردن راجبش بغضم میگیره. استاد هر روز این فایل گوش میدم تا منم یادم نره که هر آنچه دارم از لطف و رحمت پروردگارم.
وقتی گفتین کامنت بذارید که کجاها در برابر خدا تسلیم بودین و کارها و درها براتون باز شد و کجاها مغرور شدین و ضربه خوردین؟ اون روز من تا شب همش داشتم به اتفاقات که در زندگیم رخ داده بود فکر میکردم وقتی اون جاهای که به راحتی دری باز شد یا به راحتی مسیرم باز شد به قبلش که فکر میکردم یادم اومد من قبل اون همیشه به خدا گفتم پروردگارا من تسلیمم من نمیدونم شما بگید چیکار کنم و همون روز یا چند روز بعدش اصلا به طور شگفتی مسئله ام حل شد..
تازه ترین مسئله که با تواضع و تسلیم بودن در برابر خداوند رو تجربه کردم مسئله ای (راستش نمی تونم بیانش کنم) بود که استاد خدا شاهده یکسال من کلی دنبال این بودم تا حلش کنم هرکاری که به ذهنم میرسید انجام میدادم اما به شکست میخوردم و اصلا هواسم نبود که دارم روی عقلم حساب میکنم و نمیدونم که من ضعیفم من نمیتونم، تا اینکه دقیقا نزدیک یکسال گذشت و این مسئله من حل نشد تا یه شب با تمام ناامیدی و خستگی گفتم خدایا من نمیدونم من تسلیمم هرکاری شما بگید من انجام میدم فقط این مسئله حل بشه.. یعنی به یک هفته نکشید خدا شاهده الان که میگم اصلا حس و حالم عجیب میشه دقیقا تو همون هفته خدا چنان کاری کرد به راحتی برای همیشه که الان 5 ماه از اون مسئله میگذره و من دیگه درگیرش نیستم دیگه تمرکزم آزاد شده … از اون موقع دیگه سعی میکنم روی عقلم حساب نکنم روی خودم حساب نکنم.. هرچند گاهی که یادم میرفت ضربه اش رو میخوردم اما سریع متوجه میشدم که ببین باز رو خودت حساب کردی این شد نتیجه… پروردگارم رو سپاسگزارم که یاریم میکنه تا همیشه یادم باشه فقط و فقط روی خودش حساب کنم و کارهارو بسپارم به خودش چون تنها نیروی قدرتمند حاکم برجهان.
استاد سپاسگزارم بابت این فایل که واقعا به موقع ،واقعا احتیاج داشتم ، براتون بهترینهارو خواستارم
چند وقت هست که فعالیت شما روی سایت کمتر شده ولی بازم من میام سر میزنم به سایت و فایل های دانلودی قبلی رو دوباره تماشا میکنم. حالا دلیل فعالیت کمتر رو کار ندارم هر چیزی که هست خیر هست و شما بهترین چیز نصیبتون میشه به امید خدا.
چیزی که ذهن من رو درگیر کرده بود این بود وقتی محتوای جدید نمیبینم روی سایت یکم انگار سرعت من هم کمتر و بازدهی من هم کمتر میشود نسبت به آموزه های شما.
این میزان کمتر فعالیت شما به من نشون داد که از قوانینی که یاد گرفتم باید به خوبی استفاده کنم و خودم رو هی وابسته نکنم الان استاد یک فایل بگذاره انرژی بیشتری بگیرم. قشنگه ولی باید من هم بتونم به تنهایی با خودم رشد کنم و تمرکز کنم و وابسته نباشم.
یعنی بتونم خودم رو رشد بدم و خودم به خودم یادآوری کنم نه فقط از طریق شما به من یادآوری بشه.
مثلا با خودم همیشه میگفتم خود استاد کسی رو مثل خودش نداره وقتی ذهنش رو بخواد کنترل کنه به چه کسی گوش میده؟
بعد در این مدت سعی کردم خودم ذهنم رو بهتر کنترل بکنم و همان آموزه های شما رو به نحو احسن انجام بدم تا اونجایی که میتوانم ذهنم را کنترل کنم.
استاد در هر کار شما خیری هست و در هر کاری که در این جهان هست هم خیری هست.
سلام سلام استاد عزیز
و همه دوستان همراه با کامنت های سرشار از مطالب نابشون
بازهم جمله تکراری همه
این فایل برای من بود که چند روز پیش روی فایل “چه کسی مالک توست” کامنت نوشتم که “ استاد کاش یک دوره یکتاپرستی و توحید عملی درست می کردید” و این فایل خودش یک دوره بود
چقدر نکته مهمی را یادآوری کردید که انسان همیشه فراموش میکنه و مغرور میشه و به خودش نسبت میده
استاد این مبحث موحد بودن و تسلیم بودن بسیار بسیار ظریفه و واقعا تکامل میخواد و دقت و تفکر و تأمل بدون تعصب
هنوز هم میگم استاد کاش یک دوره یکتاپرستی و توحید عملی درست کنید و بشینیم به دل بحث کنیم و یاد بگیریم و لذت ببریم
استاد من مثال زیاد دارم از جاهاییکه خداوند مرا هدایت کرده و اصلا خودش انجام داده
من همیشه میگفتم سر جلسه امتحان مغزم باز میشه و جواب میاد و همینطور هم بود برای همین دوست نداشتم قبل امتحان با بچه ها دور کنیم میگفتم من سر جلسه امتحان می تونم بنویسم البته که خدا بوده که می نوشته
سر کنکور هم همینطور بودم همیشه به نظر خودم خراب کرده بودم ولی خوب میشد حتی موقع درس خوندن هم میگفتم خدایا هرجا سواله برم اون و بخونم و خیلی سوالات کنکور را انگار دیده بودم و در مدت زمان کوتاه رتبه های عالی میگرفتم البته خدا کنکور میداده
زمان مصاحبه دکترا هم با اینکه استرس داشتم ولی به محض اینکه شروع شد من آرام شدم و همه چی عالی پیش رفت خدا بود اونجا هم
همیشه موقع ارایه دادن هم همینطور بود به محض اینکه شروع میکردم انگار می آمد خدا بوده همه جا
همینطور داره یادم میاد
18 سالم بود برای گرفتن گواهینامه رفتم امتحان بدم کلا با ترمز دست بالا رانندگی کردم بقیه میگفتن راهنما هم نزده بودی ولی قبول شدم آخرش که دیدم ترمز دست بالاست گفتم خیلی سفته بالا نمیاد افسر سرش اون ور بود اینقدر که ذوق رانندگی داشتم
یادمه کلاس پنجم بودم من شاگرد اول کلاس بودم مشق های مرا معلم نگاه نمیکرد ی روز بچه ها اعتراض کردن و گفت اسماعیلی دفترت را بیار منم گفتم جا گذاشتم خونه – حالا مال چند شب اخیر رو ننوشته بودم گفت برو زنگ بزن بیارن منم خیلی با اعتماد به نفس رفتم زنگ زدم و آوردن از آنجاییکه که خداوند ایمان را ضایع نمیکنه خدا شاهده که دقیقا تا یک صفحه مونده بود به صفحه سفید برسه هی میگفت نشون بده بعد گفت تو که انجام میدی چرا دفترت را جا میذاری اونجا هم خدا بود
برنامه هایی که کد میزدم بعد از یک مدت که بر میگشتم و دوباره رجوع میکردم میگفتم اینا رو من نوشتم این الگوریتم ها رو من طراحی کردم باورم نمیشد خدا بود
بارها ماشینم خراب میشد تو راه خداوند آدم هایی را میفرستاد که برام درست میکردن یادمه دفعه آخری طرف که مکانیک هم بود میگفت من اصلا اینجا کار نداشتم نمی دونم چرا از اینجا آمدم خدا بود
به طرز معجزه اسایی پول خونه جور میشد
همین چند روز پیش تصمیم گرفتم برم یکمرکز تفریحی خواستم گوگل مپ بزنم یک دفعه گوشیم no service شد روشن خاموش کردم هر کار کردم خلاصه گوگل مپ کار نمیکرد گفتم خدا میگه اونجا نرو گفتم کجا برم خداجون گفت راه بیفت بگم خلاصه دو دقیقه بعد گوگل مپ به کار افتاد و من هدایت شدم به یک مکان زیبا و شاد و یک غروب زیبا و آسمان زیبا را دیدم و خدا رو شکر کردم
خدای عزیز بی آنکه بدانم یا بخواهم همراه من بوده هست و خواهد بود
استاد اینقدر از این خاطرات شیرین دارم که تا صبح میتونم بنویسم
البته خیلی مواقع هم بوده که من در مسیر درست نبودم و همه اینها را یادم رفته شاید مغرور شدم و از خداوند دور شدم و دوباره خدا مرا آگاه کرد
ولی استاد چقدر خوبه آدم آگاه باشه و قطعا وقتی آگاه باشی سپاسگزارتر میشی و در جاهایی که میترسی هم به خودت یادآوری میکنی که ببین خدا چطوری کمک میکنه اصلا خودش انجام میده اون وقت نگرانی میره و وقتی خدا رو ببینی دیگه به خودت نسبت نمیدی
به قول شما دست را نبین خدا رو ببین
استاد با این فایل کلی حال خوب در من ایجاد شد
باورهای قدرتمندانه ساخته شد
راحت تر قدم بر میدارم
از درون احساس امنیت میکنم
به قول شما روی شانههای خداوند زندگی میکنم
چه حس خوبی
با خدا همه چی شدنی میشه چی از این بهتر
دلم میخواد به این جمله کلیدی شما اشاره کنم که میتونم بگم هرچند کوتاهه ولی جای هزاران مثال و بحث داره
استاد میفرمایند “اگر متواضع نباشی در برابر خداوند حتی اگر کارها رو خوب پیش ببری نتیجهاش بد میشه”
الله اکبر
این همون آموزش های استاده که همیشه میگن تو در مسیر درست باش کارها درست میشه و و قاب حالت بده نمیخواد کاری بکنی چون هر کاری بکنی بدتر میشه حتی اگر اون کار ظاهرش درست باشه این همون مفهومه همه چی خداست روی خدا حساب کن نه کسی یا چیزی این همون قدرت را به خدا دادنه این خلاصه کلامه
حالا بیا هزاران ساعت روانشناسی و کوچینگ و علوم رفتاری و شناختی و مارکتینگ و …. بخون اگر در مسیر نباشی جواب نمیده فقط گمراهیه ولی اگر در مسیر باشی دستت تو دست خدا باشه به آنچه نیاز داری هدایت میشی
استاد سپاسگزارم بینهایت
همگی روی شانههای خدای مهربان باشید
قلبتون از حضور او لبریز
درود و ادب خانم اسماعیلی
لحظه هاتون سرشار از لطف خداوندِ رحیم خیلی لذت بردم از کامنت ارسالی شما
اونجایی که گفتید
(خدای عزیز بی آنکه بدانم یا بخواهم همراه من بوده هست و خواهد بود)
نتونستم خودم و کنترل کنم
زندگیت پر از مهر و سُرور
خیلی سپاسگزارم
به نام خداوند مهربان وهاب و هدایتگرم
استاد جااااانم سلام،سلام به مریم جااااان و تک تک دوستان عزیزم
استاد یه چند وقتیه که به تضادهایی برخوردم ،ولی جالبه که ارومم
استاد این رو از شما و اموزش های نابتون دارم،بعد از مدتها توی سایت بودن و اموزش های شما رو دنبال کردن ،با روبرو شدن با تضادها رسیدم به فایل های ذهن قدرتمند کننده در مقابل ذهن محدود کننده
وای استاد متحیرم از اینکه با سوالات مطرح شده توسط شما, شروع میکنم به پاسخ دادن و هی میرم به اعماق وجودم و ترمزهایی رو پیدا میکنم که متحیرم میکنه،نصف شب از خواب بیدار شدم و به یکی پیگه از ترمزهای مهم و اساسی تو وجودم پی بردم و دیدم
خوب با این مقاومت ها ،من چطور دنبال نتیجه ام اخه
استاد جااااانم عاشقتونم چرا که لابلای این خودکاویی ها،رسیدم به جایی که حس کردم چرا باورهای توحیدی من اینقدر کم رنگه
هی تو درونم مرور میشد خدا
خدا
خدا
خدا
که وقتی سایت رو باز کردم و منتظر فایل جدیدی در مورد ذهنیت قدرتمند کننده و ذهن محدود کننده بودم,دیدم ء
فایل صوتی توحید عملی 10
وای خدای من ،این هم زمانی
با اشتیاق شروع کردم به گوش دادن
خدایا چقدر به دلم میشینه این حرفها
چقدر درک این روزهای من فرق کرده با قبل
چقدر حس میکنم من خالق تمام عیار زندگیم هستم
چقدر نزدیکی به خداوند رو بیشتر از پیش حس میکنم ،
چه کامنت هایی مثل کامنت دوستانی چون سینا،عظیم و… داره به جووووونم میشینه
انگار بهم میگن ببین پونه اینجوری به قانون نگاه کن،بهتر درک میکنی
وای خدایا .چقدر نزدیکی چه قشنگ اجابت میکنی درخواست اجابت کننده رو به شرطی که او هم تو رو اجابت کنه و بهت ایمان بیار
وای خدای من
ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
تو تیر نزدی ،خداوند تیر زد…
سالها ترسیدم از اینده
سالها غم گذشته رو خوردم
چون ،چون تویی رو نشناخته بودم خدای مهربونم
تا استاد رو پیدا کردم
اوایل حرفهای استاد رو میشنیدم ،ارومم میکرد
گذشت
استاد گفت تکامل لازمه
گفتم چشم ادامه دادم
ادامه دادم
رسیدم به این نقطه که بهتر درک میکنم و اشک میریزم
اشک شوق
میرم تو دل بزرگترین ترس های زندگیم چرا که میدونم دقیقا بهترین اتفاقات زندگیم رقم میخوره
ایمان دارم
اینه که میرم تو دلش
میرسم به قسمت 5کتاب رویاهایی که رویا نیستند
… حالا میتوانی بگویی ایمان داری،چون نمی ترسی
در حقیقت اصلا ترسی وجود ندارد.ترس فقط در ذهن شماست
اگر به زندگیت نگاه کنی خواهی دید که همه ترس ها از بی ایمانی است،یک توهم است که حاصل ذهن شماست،حاصل باورهای محدودکننده ای است که در ذهن ساخته شده
وقتی تصمیم میگیری با ایمانی همراه شوی که حقیقت توست همه ان ترس ها محو میشوند…
استاد سپاسگزارم
خدایا سپاسگزارم برای داشتن استاد عباس منش
استاد عاشقتونم
سلام و درود بر استاد آگاهی بخش و همه دوستان تشنه آگاهی های ناب
من الان که دارم شروع می کنم به نوشتن واقعیتش نمی دونم چی بنویسم ولی درونا در خودم احساس شدید نیاز به نوشتن دارم چون این فایل منو خیلی به فکر فرو برد و تصویر زندگیم تو ذهنم مرور شد که من کجای کارم و چه عکس العملی در مقابل خداوند به هنگام موفقیتهایم داشته ام و چرا بعضی مواقع با توجه به کارای درستی که انجام دادم نتیجه خوبی نگرفتم .
الان که فکر می کنم من در مقابل مردم متواضع بوده و هستم و از نوجوانی غرور و تکبر نورزیده ام و به همه احترام میذارم ولی در مقابل خداوند چی ؟
من برا اینکه دیگران منو به عنوان آدم خوبه بشناسن متواضع بوده ام یا بخاطر خداوند واقعا نیاز به تفکر دارم و خیلی ریز هست این موضوع چون رسول الله می فرمایند ( من تواضع لله فهو یرفعه ) کسی که بخاطر خداوند متواضع باشد خدا اونرو ارتقاء میده .
الان جایگاه من تو جامعه خودم چیه ؟ خوب متوسط به بالا هست یعنی نه جزو بالادستیها هستم نه فرو دستیها پس جای امیدواری هست که همیشه تواضعم بخاطر دیگران نبوده ولی هنوز خیلی جای کار دارد
یا هر وقت کسی از من ایراد میگیرد چقدر بهم بر میخوره از کوره در میرم یا نه به خودم مجال میدم که بهش فکر کنم ؟ قبلا بهم بر میخورد و بهم میریختم ولی سالهاست آگاهانه دارم تو این قسمت کار می کنم و بهش فکر می کنم که خداوند داره از طریق این شخص منو متوجه عیبم میکنه
یا خیلی وقتا من اصول موفقیت رو انجام میدم به زعم خودم ولی نتیجه رضایت بخش نیست مثلا من بعضی وقتا صبح زود میام مغازه و از همون اول توجهم به زیباییها و خوبیهاست آخرشب می بینم فروشم خوب نبوده الان که ریز شدم متوجه شدم که بله من دارم اعتبار رو به زود باز کردن مغازه میدم نگام این است که چرا فلانی از بغل مغازه من رد شد و از من خرید نکرد و رفت از جای دیگه ای خرید کرد خوب کسی نیست بگه آدم خوب ، افراد اینجا چه نقشی دارن مگه دست خودشون هست نخیر این خداوند است که با توجه به باور و فرکانس و مدار فروشنده ها مشتری ها رو داره تقسیم می کنه
یا وقتی من میخام کسی رو نصیحت کنم و آگاهی بهش برسونم تو ذهنم چی میگذره راستی ؟
بخاطر خودم هست که طرف بگه وه چه نصیحتی چه آگاهی ای یا نه واقعا بخاطر رضای الله باشه که بعدش از جانب شخص هیچ چشم داشتی نداشته باشم .
یا همین مطالبی که می نویسم برا کمک به خودم هست که همیشه یادم بمونه و غره نشم یا میخام تایید دیگران رو بکیرم ؟
یا وقتی به کسی کمکی می کنم چی ؟
انتظار تشکر دارم ، انتظار دارم اون به من بیشتر احترام بذاره ، بیاد از من خرید کنه ، تو جمع از من تعریف و تمجید کنه ، یا نه اصلا این چیزا برام مهم نیست شاید خیلی زود فراموش کنم کمکم رو .
یا وقتی برا خانوادم چیزی می خرم و خونه می برم چه انتظاری دارم ؟
برا این است که منتم بر سر اونا باشه و پدر خوبه باشم یا نه من فقط یکی از دستان خداوند هستم و خداوند به من داده و منو مامور کرده که اگر هم نبودم خدا از بینهایت طریق روزی شو به اونا میداد .
یا تو مغازه چقدر سعی می کنم مشتری رو از خودم راضی نگه دارم ؟
نکنه این باشه که قدرت رو از الله بگیرم و به مشتری بدم که اگه این ناراضی از مغازم رفت شاید دفعه بعد نیاد و مشتریم بپره یا برا جلب رضایتش دروغ بگم و قسم بخورم و یا خودمو کوچک کنم یا از وضعیت بد اقتصادی و کلا از هر چی که مشتری خوشش بیاد بگم و انجام بدم .
یا برا فروش کالا فیک رو بعنوان اصل بفروشم و یا اگر بدونم ابراز ناآگاهی کنم و همچنین در مورد کیفیتش که واقعیت رو نگم تا مشتری بخره مخصوصا مشتری هایی که شاید رهگذر باشن و مطمئنم دفعه دیگه ای سمت من نمیان یا نه مراقب باشم و ایمان داشته باشم که روزی من دست مشتری نیست منبعش جای دیگه ای هست ، این مشتری رو اون آورده و اگر به هر دلیلی نخرید یکی بهترش رو میفرسته تازه فقط ورودی مالیم مغازه که نیست خداوند بینهایت راه داره برا رسوندن روزی به من .
اولا خداروشکر و سپس سپاسگذار از استاد که با ارائه این مطالب سبب شدن به چه ترمزهایی هدایت بشم و چه مطالبی نوشته بشه که تو مسیر زندگی حواسم باشه قدرت رو به کی میدم ، اعتبار موفقیت هایم برا کیست ، رضایت کی برام اهمیت داره ؟ الله یا غیر او
به نام یگانه قادر مطلق
اصلا مگه میتونم بشمرم درهایی که برام باز کرده
حتی متوجه نیستم بیشتر کارهایی که برام میکنه
هر روز و هر لحظه هزاران اتفاق کوچیک و بزرگ اطراف من رخ میده که همه در جهت منو اهدافم هستند و من فقط ذره ای از اونا رو متوجه میشم
و این درحالیه که همون اتفاق خوبی هم که متوجهش هستم رو به خودم نسبت میدم و میگم من انجامش دادم
الهی و ربی من لی غیرک
استادِ جان درود بر شما و ایمانتون و این درک عمیقتون از جهان و خداوند
چقدر کارو برای ما آسان میکنی
دیروز جلو نونوایی یهو یه صدایی اومد برگشتم دیدم راننده یه خودرو 206 دستی ماشینو نکشیده و ماشین حرکت کرد و دقیقا از بین ماشین منو و یه سوناتا عبور کرد و کشید به کنار سوناتا و بعد از اونم به جدول برخورد کرد، ولی کاملا میلیمتری از کنار ماشین من عبور کرد. و منی که در حالی که سپاسگزار خدا بودم نون تازه رو خریدمو رفتم سراغ ادامه روزم، الهی بینهایت شکر
چند روز پیش رفتم آرایشگاه نمیدونم چی شد که با آرایشگرم صحبت ساخت و ساز و ویلا سازی شد
من در حال ساخت ویلا هستم و چند روز قبل شبکه آب و گاز رو توی کوچه اجرا کردیم و الآن نیاز به تعداد زیادی مخلوط دارم برای اینکه بتونم راه رو هموار کنم. خلاصه دوست آرایشگرم گفت یکی از رفیقای من بیل مکانیکی داره و گاهی به من زنگ میزنه که اگه مخلوط مجانی میخوای ماشین بیار برات بزنم. خلاصه بدون اینکه من کار خاصی کنم تماس گرفت با دوستش و منو بهش معرفی کرد
به همین سادگی آره همینقدر آسون اصلا نیاز نبود من برم دور شهرو بگردم
اگه بخوام تعریف کنم تا صبح میتونم بگم در مورد اتفاقات، موقعیت های عالی و آدمای بینظیری که به سمت من هدایت شدن، تازه اینها درصد کمی هستند که من با درک ناچیزم از الطاف خداوند متوجه شدم
الهی شکرت واسه این فایل زیبا و این مرد خدایی که در مسیرم قرار دادی،
چقدر زندگیم لذت بخش تر شده از بعد از آشنایی با این استاد گرانقدر و آموزه هاش
استاد خیر دنیا و آخرت براتون
الهی عاقبت بخیر شی
بنام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و مهربان
و سلام به همه دوستان عزیزم در خانواده صمیمی عباس منش
باز هم سپاسگزارم از خداوند بخاطر هدایتم به این مسیر زیبا و فوقالعاده و سراسر هدایت و سراسر تجربه خوشبختی و سراسر لذت و سراسر خود شناسی و خدا شناسی
و درک قوانین الهی حاکم بر جهان هستی
و سپاسگزارم از استاد عزیزم بخاطر این فایل فوقالعاده و بینظیر
چقدر نیاز داشتم به شنیدن این آگاهی های فوقالعاده ، شاید باورتون نشه چند وقتی این سوال ذهنمو مشغول کرده بود
و جوابمو دریافت کردم
اول از مغرور شدنم بگم
من دوسال قبل از لحاظ مالی به جای خوبی رسیده بودم
هر جا توی فامیل صحبت میشد یه سرش من بودم همه می گفتند ببینید علی چطوری موفق شد ببینید علی وچطور و فلان ……
و من با شنیدن این حرف ها به خودم مغرور میشدم و احساس خود بزرگ بینی پیدا می کردم
خیلی به خودم مغرور شده بودم و همیشه منم منم می کردم
من فلان کارو کردم من فلان دارمد کسب کردم خلاصه کلی منم منم
و اصلا متوجه نشدم وقتی همیچز مو از دست دادم
تاز وقتی این فایل رو گوش دادم متوجه شدم
که خودم باعث نابودی خودم شده بودم
واقعاً احساس غرور بیجا کار دست آدم میده
ما هر انچه که در زندگی داریم آز آن خداوند هست تمام.
اما از وقتی که با استاد و آموزه های ایشون آشنا شدم و عمل کردم به آموزههای استاد
میتونم بگم زندگیم عوض شده
ارامش بی نظیر دارم ، با خودم در صلح هستم و….
و زمانی که به خداوند در درونم ایمان آورده هدایت شدم به مسیرهای زیبا
بنام خدای مهربان
سلام استادعزیزم،سلام دوستان هم فرکانسی،الان که دارم تایپ میکنم،اشکها نمیذارن که کلمات راببینم،
اول فایل که استاد از الهامات میگفت،باخودم گفتم پس چرا منو این الهامات را دریافت نمیکنم،چقدر خسته بودم،خدای عزیزم منو ببخش که امید داشتم دیگران برام کاری بکنن،وبه نقطه ای رسیدم که آخرش بود….
در لحظه ای که همش تو ذهنم داشتم میپرسیدم خدایا چراااا،چرررراااا،جواب را از زبان استاد شنیدم
آه خدای من،،،،،منو ببخش ،منو ببخش ،منو ببخشمش
ممنونم که هدایتم کردی،ممنونم که باهام حرف زدی
ممنونم که منو تو این جمع آوردی،چقدر همه چیز بهتر شد،وقتی پیامتو شنیدم ،از شرمندگی نمیتونم سرمو بالا بیارم ممنونم
ممنونم استاد توانمندم، سپاسگذارم
بنام خالق بی نظیرم
سلام به محبوب ترین انسان زندگیم استاد بزرگوارم
اگر هر روز بخوای این موضوع رو بررسی کنیم خداوند کجاها مسیر رو هموار کرد برامون میبینیم خیلی جاها اما انقدر برامون بدیهی شده یا حوصله نداریم بهش فکر کنیم که به خیال خودمون همچی خودش همینجوری روی رواله من هر روز میبینم چقدر خداوند مسیرو برام هموار میکنه انقدر دقتم بالا رفته که خیلی جاها متوجه حضورش میشم مثلا امروز دستگاه مغازه جام کرد و اون لحظه یه مشتری اومد که دقیقا اون ادم فنی بود و فوق العاده حرفه ای من چون خودم صاحب کسب وکارمم عملا مرد فنی نیست که سریع بیادوبهم کمک کنه ایشون یکساعت تمام بدون هیییچ چشم داشتی بهم کمک کرد همون لحظه گفتم خدایا چرا تو هر روز منو روانی تر خودت میکنی!! چرا انقدر تو بی نظیری اخه من چطور جلو بغضمو بگیرم جلو این مشتری خلاصه دستگاهم درست شد و کلی در حیرت موندم که چطور ؟ دقیقا لحظه ای خراب شد که یه ادم فنی بیاد ازم خرید کنه؟…
زندگی هر روز من اینه پرررراز ادمایی که دست خداوندن برام و بارهااا وبارها این هموار شدن مسیر کارای من اتفاق میفته
یه موضوع دیگه اینکه ما برای شروع کار مغازه، از داداشم طلا گرفتیم که کار کنیم کمک و لطف ایشونو بهشون برگردونیم و دقیقا توی کرونا بودو خلاصه درامدم کم خب یه مدتی شد و ایشون خواهان عودت طلاشون شدن چون طلام دچار تورم شده بودو نگران این موضوع هم بودم هیجوقت فراموشمنمیشه چطور خداوند بهم کمک کرد اونروز من واقعااانمیتونستم گریه نکنم یه کمک هزینه خربد دستگاه توی مجوزها میدادن درخواست دادم و به طرزعجیبی با بازپرداخت خییلی کم بهم تعلق گرفت و من بدهی طلامو دادم وخیلی خوشحالم که با این تورم پول طلا جور شد
شاید باورتون نشه ولی من هر روز برای کمک های بی نظیر پروردگارم اشک شوق میریزم و هر انچه دارم متعلق به اوست تمام داراییی ام تمام وجودم برای خدای بی نظیر و یگانه ام
ممنون از نگاه زیباتون
زندگیتون پر از حضور پروردگار مهربانم
با سلام
من امشب حرف برم داشته و میخام بنویسم
آقا اصلا آنقدر خداوند نقشش پر رنگ هست که اون اجازه میده ما حتی توحیدی فکر کنیم و عمل کنیم ، اون اجازه میده ما بهش توکل کنیم ، اصلا اون میگه الله و اکبر نه ما !!!!
ما مگه میدونیم خدا چقدر بزرگه
خداونده تصمیم میگیره که ما آگاه بشیم البته بر اساس ذوق و شوق مون
همه چیز اونه من درک جدیدی دارم اینجوری نبود برام
اون میگه تو چه غذایی بخوری
حالا اینکه من بیام خودم بخام عمل کنم میشه چرخ و از اول اختراع کردن
خداوند عاشق ماست و ما معشوق خداوندیم
ما نسبت به خدا به ظلم دچار میشیم
خداوند همواره مورد ظلم ما انسانها قرار میگیره
انا مظلوم و خداوند گفته
من دارم نصف شبی رد میدم ….
سلام به استاد عزیزم و مریم گلی
سلام به دوستان قشنگم که همیشه شگفت زده میشم با کامنتهاشون
چی بگم از این فایل که با شنیدنش و فکر کردن راجبش بغضم میگیره. استاد هر روز این فایل گوش میدم تا منم یادم نره که هر آنچه دارم از لطف و رحمت پروردگارم.
وقتی گفتین کامنت بذارید که کجاها در برابر خدا تسلیم بودین و کارها و درها براتون باز شد و کجاها مغرور شدین و ضربه خوردین؟ اون روز من تا شب همش داشتم به اتفاقات که در زندگیم رخ داده بود فکر میکردم وقتی اون جاهای که به راحتی دری باز شد یا به راحتی مسیرم باز شد به قبلش که فکر میکردم یادم اومد من قبل اون همیشه به خدا گفتم پروردگارا من تسلیمم من نمیدونم شما بگید چیکار کنم و همون روز یا چند روز بعدش اصلا به طور شگفتی مسئله ام حل شد..
تازه ترین مسئله که با تواضع و تسلیم بودن در برابر خداوند رو تجربه کردم مسئله ای (راستش نمی تونم بیانش کنم) بود که استاد خدا شاهده یکسال من کلی دنبال این بودم تا حلش کنم هرکاری که به ذهنم میرسید انجام میدادم اما به شکست میخوردم و اصلا هواسم نبود که دارم روی عقلم حساب میکنم و نمیدونم که من ضعیفم من نمیتونم، تا اینکه دقیقا نزدیک یکسال گذشت و این مسئله من حل نشد تا یه شب با تمام ناامیدی و خستگی گفتم خدایا من نمیدونم من تسلیمم هرکاری شما بگید من انجام میدم فقط این مسئله حل بشه.. یعنی به یک هفته نکشید خدا شاهده الان که میگم اصلا حس و حالم عجیب میشه دقیقا تو همون هفته خدا چنان کاری کرد به راحتی برای همیشه که الان 5 ماه از اون مسئله میگذره و من دیگه درگیرش نیستم دیگه تمرکزم آزاد شده … از اون موقع دیگه سعی میکنم روی عقلم حساب نکنم روی خودم حساب نکنم.. هرچند گاهی که یادم میرفت ضربه اش رو میخوردم اما سریع متوجه میشدم که ببین باز رو خودت حساب کردی این شد نتیجه… پروردگارم رو سپاسگزارم که یاریم میکنه تا همیشه یادم باشه فقط و فقط روی خودش حساب کنم و کارهارو بسپارم به خودش چون تنها نیروی قدرتمند حاکم برجهان.
استاد سپاسگزارم بابت این فایل که واقعا به موقع ،واقعا احتیاج داشتم ، براتون بهترینهارو خواستارم
سلام استاد،
ممنون از وجودت،
چند وقت هست که فعالیت شما روی سایت کمتر شده ولی بازم من میام سر میزنم به سایت و فایل های دانلودی قبلی رو دوباره تماشا میکنم. حالا دلیل فعالیت کمتر رو کار ندارم هر چیزی که هست خیر هست و شما بهترین چیز نصیبتون میشه به امید خدا.
چیزی که ذهن من رو درگیر کرده بود این بود وقتی محتوای جدید نمیبینم روی سایت یکم انگار سرعت من هم کمتر و بازدهی من هم کمتر میشود نسبت به آموزه های شما.
این میزان کمتر فعالیت شما به من نشون داد که از قوانینی که یاد گرفتم باید به خوبی استفاده کنم و خودم رو هی وابسته نکنم الان استاد یک فایل بگذاره انرژی بیشتری بگیرم. قشنگه ولی باید من هم بتونم به تنهایی با خودم رشد کنم و تمرکز کنم و وابسته نباشم.
یعنی بتونم خودم رو رشد بدم و خودم به خودم یادآوری کنم نه فقط از طریق شما به من یادآوری بشه.
مثلا با خودم همیشه میگفتم خود استاد کسی رو مثل خودش نداره وقتی ذهنش رو بخواد کنترل کنه به چه کسی گوش میده؟
بعد در این مدت سعی کردم خودم ذهنم رو بهتر کنترل بکنم و همان آموزه های شما رو به نحو احسن انجام بدم تا اونجایی که میتوانم ذهنم را کنترل کنم.
استاد در هر کار شما خیری هست و در هر کاری که در این جهان هست هم خیری هست.
امیدوارم منظور حرفم را درست رسونده باشم.
ممنون بابت تمام دوستان و آموزش های شما استاد
با احترام
فردین