توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 35

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی احمدی یزدی گفته:
    مدت عضویت: 539 روز

    +خداوند بزرگتر است+

    درود بر استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیز و بزرگوار و دوستان هم خانواده

    هدایت شدم که یه داستان کوتاه از گذشته خودم و سیلی های محکم متوالی که بابتش خوردم پیرامون این موضوع بگم که البته اولش هدایت شدم و اخرش سیلی محکم!

    حدود سال 98 بود و من دانشجوی فیزیک صنعتی قم بودم، دانشجوی ضعیفی بودم و 10 ترمه شده بودم(رفوضه) و با ترم پایینی ها درسهایی داشتم و نگاهشون بهم تحقیر امیز بود. باید خیلی زور میزدم تا درسها رو بفهمم و خیلی برام سخت بود.

    ترم قبل از اتفاقی که میخوام بگم، سر یه موضوعی به ناحق در یکی از کلاس آنچنان مسخره شدم که واقعا عرق سرد رو پیشونیم رو واقعا حس کردم. برام خیلی سخت شد و این باعث شد به خداوند پناه ببرم و حس کنم چقدر محتاجش هستم.

    ترم بعد سخت ترین درس برای من اراءه شد ((فیزیک کوانتوم 2))!!.

    اوایل ترم هم سر این کلاس یه اتفاقی افتاد که استاد کوانتوم و یه سری بچه ها مستقیم منو تحقیر کردند. من به خداوند پناه بردم و از خود خداوند کمک خواستم. صبح و شب با تمرین روی یه سری باورها و تصویر سازی و با توکل کامل به خداوند و با نماز های با حضور قلب و در قنوت های نمازم و . . . فقط از خداوند میخواستم این درس رو از اون استاد سخت گیر که الان باهام بد شده بود، نمره کامل بگیرم. (اون موقع با استاد اشنا نبودم ولی عمیقا به مفهوم کلمه (خداوند بزرگتر است)رسیده بودم)

    البته تلاش هم کردم و خداوند ذهنم رو بشدت قوی کرد و دلم رو آروم. خلاصه بگم در نهایت به صورت معجزه آسا در حالی که از هیچکی کمک نگرفتم تونستم به لطف خداوند بالاترین نمره کلاس رو بگیرم رو بگیرم. نمره من نوزده و هفتادوپنج بود از اون درس سنگین در حالی که بهترین دانشجوی کلاسمون نمره اش در رتبه دوم هجده و نیم شد!

    بعد صحبت با استاد فهمیدم نمره ام بیست میشد ولی از روی لجاجت کمتر داده بود.

    (این نقطه عطفی برام بود)

    خداوند اینچنین کمکم کرد و منو به بزرگی رسوند توی اون مقطع و ذهنم به شدت به شدت به شدت فعال شده بود. ولی ترم بعد من شدم یه آدم مغرور متکبر، (الان بهش فک میکنم میبینم چقدر بی جنبه بودم!) و درسهارو خوب میفهمیدم و جلو میرفتتم.

    خیز برداشتم برای کنکور ارشد و همه چیز عالی با غرور و تکبر پیش میرفت و اصلا خدا رو فراموش کرده بودم. ایمان داشتم توی کنکو ارشد رتبه ام زیر 30 میشه و میرم صنعتی شریف.

    دو ماه قبل کنکور مریض شدم طوری که 2 هفته تب و لرز داشتم و بعدشم تا 2 هفته بعدش سرگیجه! بعد یه ماه مریضی وقتی به خودم اومدم دیدم برگشتم به مجتبی قبل این قضیه ها و اصلا ذهنم پویا نیست و همه موهبت ها ازم گرفته شده(سیلی اول).

    بازم نفهمیدم از کجا دارم میخورم. از جا بلند شدم و با اعتماد به نفس دوباره شروع کردم و کنکور رتبه ام شد 374.

    توی صنعتی اصفهان ارشد رو گذروندم. هنوز منیت باهام بود، دهنم مثل قبل پویا نبود ولی متوسط به بالای کلاس بودم و خیلی خودمو قبول داشتم و منم منم میکردم. غرور الکی برای گذشته ای که خداوند بهم داده بود و حتی با اینکه متوسط بودم خیز برداشتم برای اپلای دکتری توی ایالات متحده و تا چند قدمیش رفتم.

    سیلی دوم وقتی بود که به خودم اومدم و دیدم به دلایلی (شخصی) مجتبی که دنبال اپلای بود و خودشو خیییلی بزرگ میدید، الان بین یک سری از پیک موتوری های عزیز رستوران نشسته و با موتور خیلی حقیرانه باید زیر بارون زمستون غذا ببره!

    دو سال با غروری که هنوز توی جونم بود با ارشد فیزیک از دانشگاهی عالی، پیک موتوری بودم!! دوسال نفهمیدم از کجا دارم میخورم.

    بعد از دو سال دوباره یکم با خداوند بهتر شدم ولی هنوز غرور داشتم، هدایت شدم تهران برای کارآموزی فیبر نوری، کاری عالی بود،تقریبا دو ماه از سه ماه کار اموزی رو باید صبح سحر از قم راه می افتادم به سمت تهران تا هشت و نیم برسم به مقصد سر پروژه و شب راه میافتادم سمت قم و هر روز همین بود!

    برای کار من حتی اونقدر خدا رو فراموش کردم که اوستای من شده بود خدام و همش برام مهم بود دلش رو شاد کنم و حواشو بگیرم که سریع پیشرفت کنم، هنوز منیت هم داشتم. کارم اونقدر سخت و فشرده بود که من سه ماه نهار نمیخوردم(ناهار توی کیفم بود!)،نماز ظهرم رو نمیخوندم که یوقت اوستا نگه مجتبی تنبلی میکنه!!

    یعنی طوری شده بود من که خیلی به نمازم پایبند بودم نماز ظهرم موقت ترک شد و با ته مونده غروری که داشتم اوستا رو میپرستیدم!!!

    اینجا بود که نوبت سیییییلی سوم بود

    اینقدر سختی تحمل کردم و صبح تا شب دلر کاری تور خیابون و … رو تحمل کردم برای رسیدن به حقوق 50 تومن ولی فهمیدم کسی که بهش توکل کرده بودم (همون اوستا و البته صاحب شرکت) دروغگو بودن و سرم کلاه گشادی رفت!!!!

    سیلی سوم بشدت محکم بود، بشدت

    نه آبرو برام موند، نه دیگه توان پا شدن. نه غرور نه تکبر .

    ماجرا تموم نشده

    اومدم قم با دل شکسته و با آرزوی مرگ و فکر خودکشی، بازم نفهمیدم از کجا میخورم! رفتم پیش یکی که نگهبان بود بهش توکل کردم و گفتم برام یه کار نگه بانی جور کن فعلا از فشار در بیام!

    اون منو به نماینده ولی فقیه لینک کرد و قرار شد برام کار دولتی جور کنه. دوباره خدام شد اون نماینده ولی فقیه!

    خلاصه یه ماه و نیم من رو معطل کرد و آخرش کاری نکرد. (سیلی آخر)

    هدایت شدم به یه کانال تلگرام که دوره های استاد رو ارزون میفروخت، کنارش فایلای رایگان استادو صوتی توی کانالش گذاشته بود. یکی از فایلا رو گوش کردم، خلاصه ای از توحید استاد بود!

    با اکراه فایلو گوش دادم، مثل بمب توی مغزم صدایی پیچید. تازه فهمیدم از کجا دارم میخورم!!!!!!!!!!

    فهمیدم چه مشرک و چه کافر و چه قدر نشناس کثیفی بودم.

    توبه کردم. توی قنوتم با گریه به خدا گفتم خدایا خودتو عشقه ک…. خار بنده هات.

    بعدش یه فایل رایگان دیگه از استاد گوش کردم راجع به عزت نفس و نصف روز گذشت که نه از طرف آشنا و بلکه از طرف غریبه ای که انتطار نمیرفت(در اصل از طرف خداوند) یه کار نگهبانی که واقعا بخور و بخواب بود برام جور شد. توی اون کار داشتم فایلای رایگان بیشتری از تلگرام گوش میدادم که یهو یکی از کارمندا که همزمانی خداوند اوردش اونجا شنید و استاد رو بهم معرفی کرد و تشویقم کرد برم عضو سایت بشم. و بعد نفهمیدم چی شد که هدایت شدم به فایل توحید در عمل سایت (فکر کنم تو بخش نشانه امروز دیدمش)

    با عشق بارها بارها توحید در عمل 1 تا 11 رو گوش دادم، بقیه فایلهای توحیدی رو گوش دادم. بعدش هدایت شدم به 12قدم و الان تاره قدم اول رو کامل کردم و در حال باز گوش دادنش هستم و داره راه هایی برام باز میشه.

    خداوندا ای رب ای تنها پادشاه ای تنها قدرت خییییلی سپاسگذارم که من رو سیلی زدی، الان میفهمم اون سیلی ها چقدر خوب بودن و بابتشون خییییلی شادم.

    امروز بعد شنیدن 4 بار این فایل از خداوند هدایت خواستم برای تعمیر موتورم که فکر میکردم خیلی طول میکشه ولی هدایتم کرد به بخشی و مشکل زیر 15 دقیقه حل شد. خدایا شکرت.

    استاد عباسمنش و خانم شایسته، بشدت از شما سپاسگذارم. امیدوارم خداوند به خوبی های تان برکت بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1962 روز

    آیه 4 سوره التغابن

    یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿4﴾

    آنچه را که در آسمان ها و زمین است می داند، و [نیز] آنچه را پنهان می کنید و آنچه را آشکار می نمایید، می داند و خدا به نیّات و اسرار سینه ها داناست.

    وآیه 6

    ذَلِکَ بِأَنَّهُ کَانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ یَهْدُونَنَا فَکَفَرُوا وَتَوَلَّوْا وَاسْتَغْنَى اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِیٌّ حَمِیدٌ ﴿6﴾

    آن [عقوبت و عذاب دردناک] به سبب آن است که پیامبرانشان همواره دلایل روشن برای آنان آوردند، ولی گفتند: آیا بشر [ی مانند خودمان] ما را راهنمایی می کنند؟! پس کافر شدند و [از حق] روی گرداندند و خدا [از ایمان و طاعتشان] اظهار بی نیازی کرد، و خدا بی نیاز و ستوده است.

    خدای عزیزم من نمیدونم

    من نمیفهمم

    تو بهم بگو چی درسته و هدایتم کن

    سلام به استاد عزیز و دوستان

    استاد عزیز شما گفتین جمله به جمله این فایل دارای آگاهی هایی ناب هستش

    من دو مرتبه تصویری این فایل رو دیدم ولی درکش برام زمانبره و میخوام صوتی اونو بارها گوش بدم تا بفهممش

    و هنوز دارم بعد از 12 ساعت از خدا میپرسم که درباره زندگیم چه آگاهی میخواستی بهم بدی

    استاد عزیز شکل هدایتم به این فایل جالب بود

    میدونین اخیرا به کامنتهایی هدایت شدم که دوستان میگفتن که خدا منو شب و نصف شب فلان ساعت از خواب بیدار کرد و هدایتم کرد به سایت و به موضوعی که قبلا از خدا درخواست هدایت کرده بودم و جوابمو نصف شب گرفتم

    استاد جان میدونین

    منم کنجکاو شدم و از خدا خواستم یه شب هم منو اینجوری هدایتم کنه ببینم جنسش چطوریه

    جالبه هفته پیش این درخواست در من شکل گرفت

    دیشب حدودا ساعت 9 می اومدم خونه رسیدم منزل دیدم هیچکسی نیست

    تماس گرفتم با خانوادم گفتند که به صورت اتفاقی از یه مراسم افتتاحیه یه رستوران سنتی باخبر شدند و الان توی مسیر اونجان تا به جشن برسند

    لوکیشن فرستادند که منم برم

    ماشین رو برداشتم و رفتم

    خیلی خوش گذشت

    میشه گفت توی این چند ماه گذشته توی همچین فضایی نبودم و چون قبلش از اینکه برم توجه کرده بودم به خواسته هام

    یکی از خواسته هام به خدا این بود که دوس دارم با آدمای شاد باشم و ………

    خلاصه خوش گذشت

    وقتی برمی گشتیم من رانندگی میکردم

    و طبق معمول گاهی حرکاتی رو که استاد عزیز گفتند رو توی رانندگیم دارم

    ولی اونقدر سطحش بالا نیس و در حد لایی کشیدن و اینا نیس

    مثلا دوس دارم ماشین با آهنگ خیلی آروم‌ برقصه و خیلی آروم فرمون رو به راست و چپ میبرم طوری که ماشین در همون حالت حرکت توی مسیر صاف آدم به چپ و راست میره

    یا اینکه وقتی به میادین میرسم گاهی اون میدون رو تا 3 یا 4 مرتبه دور میزنم و وقتی خانوادم گفتند تو رو خدا بسه دیگه ،، مسیرمو ادامه میدم.

    البته اینم بگم که اینقد ادعام شده جلوی خانوادم که من رانندگیم خوبه که به خودم میگم راننده بین ال (بین الملل)

    و کلی از این حرفای بین ال ی به خودم نسبت میدم.

    بقول معروف ادعام میشه

    مث

    معکوس هام حرف نداره

    شاگرد چایی برام بریز

    و ……

    هر کس جلو میشینه زیر چشمی بهش میگم پیش راننده بین ال صاف بشین

    یعنی با احترام به من بشین و لم نده

    خلاصه

    دیشب همگام با ریتم آهنگ ، نیش ترمزهایی رو میگرفتم مثلا 5 تا نیش ترمز پشت سر هم با ریتم آهنگ ،بعد از اینکه چند مرتبه گرفتم انگار که ترمز سمت راست خالی کرد و نگرفت . و باز رها کردم و گرفتم و بهتر شد

    اول ترسیدم

    خلاصه میتونم با توجه به صحبتهای استاد ، بگم که خدا ماشین رو هدایت کرد

    اومدیم خونه و کارامونو انجام دادیم و خوابیدیم

    به جرات میتونم بگم توی چند سال گذشته حداقل 6 یا 7 سال گذشته هیچوقت من ساعت 4 صبح من بیدار نشدم

    نمیدونم چی شد بیدار شدم دیدم ساعت 4 صبحه

    اول نفهمیدم چی شده بعد الان فهمیدم خدا خودش منو یاد کامنت بچه ها انداخت

    هر چقد غلت زدم و این پهلو و اون پهلو شدم خوابم نبرد و یاد کامنت دوستان افتادم که میگفتن صبح خدا بیدارشون کرده و اونا از خدا پرسیدن که چی میخواد بگه و بهشون موضوعی رو گفته بوده که درخواست آگاهی ازش رو داشتن

    منم دوس داشتم این تجربه رو داشته باشم اما هنوز نشده بود.

    منم توی همون گیجی گفتم خدا جون فک کنم چیزی میخوای بگی بگو

    بعد دیدم کمی سردرد دارم

    پاشدم شیاف سردرد گذاشتم

    بعد یهو گفتم خوب چیکار کنم

    فایل درسها رو ببینم

    یا برم قسمت مرا به نشانه ام هدایتم کن و یا……

    دیدم فایل جدید اومده

    استاد جان تا وسط فایل رو گوش دادم دیدم درباره حسام دارین میگین

    خوب فک کردم دیدم درسته

    خداوند داره بهم میگه مثال رانندگی رو بگیر ببر توی تمام زندگیت و ببین کجاها داری مغرور میشی.

    نشونه ها و سر نخ هایی رو گرفتم از اینکه نزدیک 47 سال ، این اجازه رو از خودم نداشتم که برای درآمدم هیچگونه تصمیمی بگیرم ولی با دوره احساس لیاقت این اتفاق افتاد و الان تصمیم‌گیرنده برای خریدهام منم

    در روابط معجزه ها اتفاق افتاد

    در شغلم اتفاقات خوبی افتاد

    در سلامتیم همینطور

    در خرید ماشینم همینطور دستان خدا اومدن

    و ………..

    اما استاد جان شما راست میگین این همزمانی اتفاق رانندگی من با فایل شما ، خبرهای مهمتری توش داره مث اینکه تا چه حد دارم از نیروی هدایت در تمام قسمتهای زندگیم کمک میگیرم

    تا چه اندازه اونو اصل میدونم

    و……

    راج ب اعتماد به تجربیات گذشته که اصلا بدرد بخور نبوده چون تجربیات گذشته من یه زندگی فلاکت بار رو برام داشت ، ولی الان بازم گولشون رو میخورم

    استاد جان

    وقتی مثال انجمن معتادان گمنام رو زدین انگار منو گفتین

    من یک هفتس میخوام سیگار رو ترک کنم و حاضر نیستم تسلیم باشم و مدام میگم من میدونم اینجوری باید بشه اونجوری باید بشه و هنوز اتفاقش نیفتاده

    درست میگین منم میخوام برای ترک سیگار برم دورهام رو بزنم

    راج ب عاجز بودن در انجمن ان ای

    راج به تسلیم و راحت شدن در تمام جنبه ها گفتین

    من توی شهرداری کارمند رسمی هستم و خیلی وقتا ادعام میشه که با توجه به تجربم خیلی چیزا میدونم اما همین که به اینجا هم رسیدم هدایت خودش بوده گاهی یادم میره اول کجا بودم و از کجا شروع کردم .

    آدم زرنگ تسلیم خدا میشه

    امیدوارم سعی کنم با کمک خدا از این وضعیت بیام بیرون

    میدونین متاسفانه قدیم کتک خورم خیلی ملس بود اما از وقتی وارد سایت شدم خیلی فرق کردم اما هنوزم بقول خدا میگه برو دورهات رو بزن هر وقت تسلیم شدی بیا کمکت کنم.

    استاد جان راج ب

    ایاک نعبد و ایاک……….

    گفتین هر کاری میخوای بکنی بگو خدا یا خودت کمکم کن

    راجع به توکل به خدا ،، در عرض یکسال گذشته حداقل میتونم بگم صدها بار خداوند قوانین اداره رو به نفع من تغییر داد که توی کامنت های قبلیم گفتم

    استاد جان

    گفتین

    جاهایی که فک کردین خدا حالیشه و همه چی اوکی شد

    مثلا برا برگزاری همایش که صفر تا صدش با من بود و انرژی زیادی میگرفت اما از خدا خواستم فرصت برام درست کنه تا روی سایت و روی خودم کار کنم که اون داستان جلسه کزایی پیش اومد و اون مشارکت سازمان فرهنگی که کل کار به سازمان محول شد و فقط نظارت با منه و نظارت هم عملا کار خاصی نمیخواد

    شاید به اندارزه یه تلفن و مطلع شدن از انجام کاراس

    یعنی خیلی خدا کارها رو ساده کرد خیلی بیش از اونی که فک میکردم

    میخوام بگم قانون اداره ما بود که کارهای همایش رو انجام بده و سالهای سال انجامش میداد اما خدا قوانین اداره رو دور زد و کار منو خودش انجام داد

    صدها بار این جریان هدایت کمکم کرده

    صدها بار

    اینقدر این اتفاقای کوچیک و بزرگ افتاده که به یقین رسیدم خدا پیشمه

    خدا بهم میگه

    خدا حامی منه

    خدا حواسش بهم هست

    اونقدر اینکار رو کرد که دیگه من فک میکنم رئیس شهرداری هستم و هر چی دوس داشته باشم تصمیم میگیرم‌که به چه شکلی کارا پیش بره

    اما مسئله اینجاس که خیلی راحت هم نجواها حواسمو پرت میکنن

    من باید هر لحظه حواسم به حضور خدا باشه و هول ورم نداره

    ام جاهایی هم تسلیم نبودم

    اونجاهایی که فک کردم حالیمه و نشد

    برا اردوی راهیان نور به خدا گفتم این موضوع رو نمیخوام مشارکت کنم و تسلیم نبودم و اجازه ندادم خدا بگه چی خوبه چی بده و یک هفته ذهنم درگیر بود .و آخرش هم که هیچی به هیچی کارا اونجوری که میخواستم نشد

    راج ب نشونه و زکریا گفتین

    متواضع بودن گفتین

    ویژکی توکل کردن رو گفتین

    گفتین آدم باهوش کسیه که بزاره خدا کاراشو انجام بده

    چ جالب گفتین

    فک میکنی استادت حالیشه

    کتاب حالیشه

    یا خدا حالیشه

    من بیشتر وقتا اصلا یاد خدا نیستم که یادم باشه هیچکسی بیشتر از خدا نمیدونه

    گفتین

    به کسی وصلی که میگه باش و میشود

    خدا جون همینجا ازت میخوام

    خدا یا زود بهم بفهمون مطلبو ،، چیزی نباشه که کتک خورم ملس باشه

    نکته مهم درس

    یه کاری بکنیم که هر چقدر توی زمینه ای حرفه ای تر شدیم بیشتر ازش کمک بخوایم

    استاد جان

    ممنونم بابت این آگاهی های عمیق

    دوستان عزیز کامنتهاتون غوغا کرده

    خیلی خاطرتون رو میخوام

    عاشقتونم

    میرم بازم گوش میدم بارها و بارها

    خدا باید بهم بگه که چی دیگه میشه از این فایل فهمید

    خداجون من به این ریسمان سایتت چنگ زدم

    جنس آدمای اینجا زمین تا آسمون با جنس آدمای بیرون سایت فرق داره

    جنس حرفا فرق داره

    جنس اتفاقات وقتی توی سایتی با وقتی بیرون سایتی فرق داره

    خدا جون من این سایتتو مثل یه ریسمان بهش نگاه میکنم

    مگه خودت نگفتی به ریسمان الهی چنگ بزنید

    مگه نگفتی آیه 103 سوره آل‌ عمران

    مسئله گفتی «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ

    به ریسمانم چنگ بزنید و متفرق نشین

    من به سایتت چنگ زدم و محکم بهش چسبیدم

    خودت هدایتم کن برای آسون شدن برای آسونیا

    مث مثال برگزاری همایش

    که آسونم کردی

    میخوام بازم اونجوری توکل کنم

    هدایتم کن

    دستمو بگیر

    من غیر تو کسی رو ندارم

    من بهتر از تو ، کسی رو پیدا نمیکنم

    خاطرم جمع

    جمع

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 833 روز

    ما را به جز خیالت فکر دگر نباشد

    در هیچ سرخیالی زین خوب‌تر نباشد

    یار عزیزم خدای مهربانم قربان صورت ماهت شوم عزیز دلم ای دلبر جانم خدای وهاب و بزرگم بهترین و وفادار ترین رفیق من شکرت شکرت

    خدای عزیزم با تمام وجودم ازت ممنون و سپاسگذار هستم ای یار عزیزم خدای عزیزم تو از رگ گردنم به من نزدیک تر هستی تو عشق من هستی تو لیلی من هستی تو در رگ رگ خونم جاری هستی خدای من

    جای که تو باشی آنجا خطر نیست آنجا که تو باشی سردی وجود ندارد خدای بزرگم دلبر شرینم

    ریس زنده گیم با هر نفس کشیدنم محتاج تو هستم خدای عزیزم

    من برای قدم ماندن بر زمین هم محتاج تو هستم

    تو کمکم نکنی من چی کنم ؟

    تو یاری ام نکنی کی یارم باشد ؟

    به تو تکیه نکنم به کی تکیه کنم ؟

    به تو پناه نیارم به کی پناه بیارم عزیز من ؟

    دل من به تو گرررررم هست خدای عزیزم

    من هیچی نمی‌دونم من نادان هستم من راه را بلد نیستم من از یک لحظه بعد خودم هم خبر ندارم تو هستی یار من تو هستی مدد رسان من تو هستی حاکم و فرمانروایی من

    خدای عزیزم من نیازمند تو هستم

    خدای عزیزم من فقیر درگاه تو هستم

    خدای عزیزم شکرت شکرت شکرت شکرت

    خدای مهربانم با تمام وجودم ازت سپاسگذار هستم رب قشنگم برای زنده گی زیبایم که به لطف تو در حال ساختنش هستم چی زیباست زنده گی چی دلپذیر هست هر نفسی که میکشم چقدررر لذت دارد زنده گی در این سیاره زیبا

    خدای من شکرت برای وجود نازنینم

    خدای من شکرت برای حسی که در وجودم جاری ساختی

    خدای من شکرت برای تمام زیبایی های که در زنده گیم جاری میسازی

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت شکرت برای همین جای زنده گیم برای همین لحظه برای همین نفس کشیدنم خدای من شکرت برای همین لحظه برای همین جای زنده گیم برای نفس کشیدن هایم خدای من شکرت برای فرکانس های عالی که میفرستم این فرکانس ها خودت میدانی چقدرر زیبای های بیشتر را وارد زنده گیم بسازد الهی شکرت شکرت شکرت

    تقصیر دلم نیست تماشایی تو زیباست

    وقتیخدادستور_دهد

    وقتی خداوند دستور دهد که فرمانی (نعمتی) به سمت شما بیاید

    هیچ نیرویی جلودار او نیست حتی در موضوعی کارشناسان و بقیه افراد به شما گفته اند این غیر ممکن است و این کار شدنی نیست

    و همه شرایط بر علیه شماست اما وقتی خداوند بخواهد فرمان به سمت شما می آید

    و خداوند کاری ندارد که شما درکجا زندگی می کنی

    یا چقدر درآمد دارید فقط و فقط نعمتی که به سمت شما می آید مهم است.

    موهبتی که خداوند دستور داده است که به سمت شما بیاید با خیر و خوشی این اتفاق می افتد

    مثل قراردادها و موقعیت ها و موفقیت ها و غیره .

    شما هیچ گاه نباید ناامید بشوید و بگویید من نمیتوانم اون چیز را به دست بیاورم چون هیچکس آنجا من را قبول ندارد

    چون این مهم نیست فقط مهم این هست که خداوند شما را دوست دارد.

    سلام استاد عزیزم سلام مریم عزیزم سلام به پاکیزه زیبایم دختر موفق و قدرتمند سلام به تمام دوستان عزیزم در این سایت الهی

    نور عشق خدا را برای تک تک شما عزیزان خواهان هستم

    چقدرررر امروز زنده گیم زیبا بود الهی شکرت چقدررر من قوی شدیم چقدررررر من تغییر کردیم

    یک کف جانانه برای خودم میزنم و به افتخار خودم بلند میشوم چون واقعا در حال پیشرفت هستم در حال عالی شدن هستم در حال تغییر هستم

    احسنت به تو پاکیزه زیبایم

    تحسینت میکنم پاکیزه قوی ام چقدرر تو عالی شدی چقدرر تو قدرتمند هستی چقدررر تو بینظیر هستی

    کی میگوید نمیشود با خدا قدم زد ؟

    کی میگوید نمیشود خدا را بغل کرد؟

    کی میگوید نمیشود با خدا سخن گفت ؟

    تنها تو بودی کنارم تنها تووووووو یار رب

    تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهمممممم

    صبح از خواب بیدار شدم دیدم حالم چندان خوب نیست تمام فکرم روی نخواسته هاست

    نشستم گفتم پاکیزه عزیزم منتظر کی هستی که بیاید تو را خوشبخت بسازد روزت را خوب بسازد تو هستی تو فقط تو که روز را برای خودت زیبا میسازی تو هستی که خودت را خوشبخت یا بدبخت میسازی

    خودمممم را محکم بغل کردم خودم را بوسیدم من عظمت دارم من عیاردار هستم چون خدا درون من هست عشقم درون من هست خدای من شکرت

    بلند شدم همان لحظه خودم را آماده ساختم و با عشق رفتم رستورانت شیک بهترین غذا را برای پاکیزه عزیزم سفارش دادم چقدرر فراوانی دیدم چقدرر احساسم از درون عالی شد به خودم بیش از حد توجه کردم از زیباییی ها فلم گرفتم فقط زیبایی دیدم من به خدای درونم احترام میگذارم بابا خدا درون من هست خدا حق زنده گی عالی را دارد چون برای بهترین ها به دنیا آمده

    چشمممم فقط زیبایی می دید غرق در زیبایی ها شده بودم

    حس میکردم با هر قدمم زمین عاشقتر میشود

    با هر نفسم هوا پاک پاکتر میشود

    با هر پلک زدنم خدا هم عاشقتر میشود

    با هر تپش قلبم خداوند زنده میشود

    با هر نگاهم اطرافم مقدس تر میشود

    خدای من شکرت برای تمام زیبایی ها دنیا

    خدای من شکرت برای زیبایی ها جهان

    تمام این نعمت ها و این زنده گی عالی از سوی خدای من هست

    خدای من ، من را لایق بهترین ها میداند و همیشه بهترین ها را برای من در نظر دارد

    من تحت نظر خودش هستم

    چقدرر زنده گی من زیباست چقدرررر جهان من زیباست چقدرر همه چیز برایم زیباتر شده الهی کرورررر کروررررررر شکرت

    امروز بهترین روز زنده گیم بود

    با تمام وجودم سپاسگذار خدایم هستم و سپاسگذار استاد عزیزم برای آموزه های بی نظیر شان

    من بخدا جذب کننده انرژی های مثبت شدیم

    من جاذب موقعیت های فوق العاده شدیم

    من جاذب آدم های فوق العاده شدیم

    آنقدر همه با مه نایس مهربان رفتار میکنند بیش از حد

    آنقدر همه با عشق از من تعریف میکنند از زیبایی صورتم از جذابیتم خودم خدا هم میگوید چقدر این پاکیزه من عشق هست چقدررر این پاکیزه من بینظیر و مهربان هست

    چقدرر قلب من پاک و دوست داشنتی هست

    خدایا شکرت که احساس خوشبختی بدون قیط و شرط دارم الهی شکرت

    آنقدر امروز زیبایی دیدم که فقط غرق در احساس سپاسگذاری شده بودم

    گل های زیبا پر از شگوفه های زیبا

    آدم های مهربان و شاد

    رفتار های عالی از همه

    آسمان آبی پر از پرنده های قشنگ

    مهتاب که از پشت ابر ها حرکت میکرد و من دیوانه میشدم

    طیاره زیبا که از پشت ابر ها با آرامی حرکت میکرد

    شاخچه های زیبا درختان و لا به لای ان نور قشنگ آفتاب

    ابر های زیبا

    مهتاب زیبا در لا به لای شاخچه درختان من را دیوانه کرد یا رب

    یا رب چقدررر دوستتت دارم که زنده گیم را هر روز قشنگتر ساختی

    خدایااااااااا خیلیییی دوستتت دارم خدا از رگ گردن به من نزدیک هست خدا من را خیلیییی دوست دارد خداوند برای من کافی هست من در زنده گی به هیچ چیز و هیچ کس نیاز ندارم خداوند من را کافی هست فقط خداوند برایم کافی هست خدای من شکرت

    خیلییی حالم خوب هست خیلییی احساسم عالی هست

    استاد عزیزم در بعضی از فایل های تان که میگوید احساسم خیلیی خوب بود خواستم این احساسم را با شما هم شریک کنم و این فایل را ظبط کنم منم همان احساس را دارم میخواهم این احساس خوبم را با شما شریک کنم

    من خدا را عاشقانه در قلبم احساس میکنم

    من وقتی جلو آیینه ایستاد میشوم به چشم هایم نگاه میکنم میبینم که خدا به من نگاه دارد

    خدااااااااااا خیلییییییی خوب هست

    همه ما یکی هستیم

    همه ما از خدا هستیم

    خدا از ما جدا نیست خدا از رگ گردن به ما نزدیک هست

    خدا در درون ما زنده گی میکند

    خدا همیشه ما را میخواهد خداوند بی نهایت عاشق ما هست

    خدا مثل یک پدر خیلییییییییییی مهربان هست که همیشه بهترین ها را برایمان میخواهد

    چقدررر حالم از درون عالی هست

    چقدرررر من در حال رشد پیشرفت هستم

    امروز هر زیبایی دیدم فقط تحسین کردم متوجه بودم که خودم را با هیچ انسانی مقایسه نکردم خدای من شکرت چقدرر من در حال رشد پیشرفت هستم

    چقدرر امروز احساس ثروتمند شدن داشتم

    چقدررر ثروتمند شدن زیباست

    تمام اینا را گفتم تا بگویم خدا خیلییی زیباست

    خدا خیلیییییی بزرگ هست

    تمام اینا کار خداست

    من هیچی از خودم ندارم

    خداوند من را اینجا هدایت کرد و هر روزم را زیباتر ساخت

    و گرنه من کسی بودم که همیشه منتظر دیگران بودم تا لحظاتم را قشنگ بسازد

    چقدررر به خودم افتخار میکنم من چقدررر لایق و ارزشمند هستم من چقدرررر دختر بی نظیر هستم

    خدای من کرورررر کر‌رررور شکرت

    همه تان دوستتتتتتتت دارم

    الهی شکرت

    الهی که پول ثروت فراوانی عشق نعمت بدود به دنبال مان

    الهی کرورررررررررررر کرورررررررررررر شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 270 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2267 روز

      سلام پاکیزه ی پاکیزه

      دوست عزیزم چقدر از کامنتت عشق و صداقت موج میزنه

      سپاسگزارم که اینهمه عشق و زیبایی رو به اشتراک گذاشتی تا حال هم فرکانسی هات رو عالی کنی

      خداروشکر که در فضایی هستم که همگی عاشق رشد و پیشرفت هستند و همگی در تلاشند تا نسخه ی بهتری از خودشان بسازند و جهان رو جای بهتری برای زندگی کنند خدارا صدهزار بار شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1393 روز

      سلام پاکیزه عزیز

      اصلا جنس کامنتهات جوریه که حتما باید برات بنویسم تا ادای دین بشه.منم به حرمت و افتخارت می ایستم و برات دست میزنم و برات طلب خیر میکنم و برات آرزوی بهترینها یی که خودت دوست داری دارم.

      واقعا قشنگ ستایش خدا رو میگی،خیلی قشنگ حمدش رو بجا میاری.الهی خداوند از جایی که انتظار نداری برات خیر و سعادت و نعمت ببارونه.

      همه چیز خداست و بجز او هیچ

      ما هم مخلوق خداییم و تصمیم خدا این بوده که ما رو خلیفه الله کنه.خب ما هم خالقیم اما با درخواستهامون.

      خدا اجابت میکنه به هرکی که اونو باور داشته باشه.امیدوارم من هم هدایت بشم با این زیبایی با خدای خودم صحبت کنم.تحسینت میکنم و برات آرزوی عاقبت بخیری دارم.

      سپاسگزارم که نوشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      ابراهیم خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1366 روز

      سلام به پاکیزه ی دوست داشتنی.

      من مطمئنم خودتم درک نکردی که چی نوشتی

      چون معلومه بقدری تند تند کلمات روی قلبت جاری می‌شد و مینوشتی که حتی فرصت فکر کردن بهشون هم نداشتی،چون این کلمات با فکر کردن نوشته نمیشن،این کلمات الهام میشن.

      من به محضی که از خواب بیدار شدم یاد حرفه استاد افتادم که گفت من وقتی بیدار میشم قبل از اینکه دست و صورتم رو بشورم میرم و کامنتهای شما رو میخونم،همون لحظه گوشیرو گرفتم و رفتم تو سایت و اولین کامنت،کامنت شما بود و خوندم و جمله به جمله اش رو لذت بردم .

      اول همینجوری اومدم تند تند رد بشم قلبم گفت با دقت بخون و دیدم چقدر خدا در قلبت حضور داره.

      پاکیزه جان

      نیاز نیست دیگران تعیین کنن که تو تغییر کردی یا نه

      کافیه همین یه دونه کامنتت،همین حس و حالت رو مقایسه کنی با چند سال پیشت متوجه میشی تغییر یعنی چی

      قطعا باید تکاملی رو طی کنی تا به تغییرات بزرگتر برسی و تمرکز 100٪

      رسیدن به همچین احساسی که بزرگترین نعمت هست رو بهت تبریک میگم تو لیاقت بهترین هم صحبت ،بهترین اتفاق و بهترین احساسات رو داری.

      کامنتت فوق‌العاده دلی و زیبا بود

      در پناه خدای واحد باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
      • -
        نجمه امانی گفته:
        مدت عضویت: 798 روز

        سلام و صد سلام به اقا ابراهیم بنده توحیدی خدا ک چند روزی هست ازش بیخبریم.

        امشب هم شب عید قربان هست . این شب و روز عزیز رو خدمتتون تبریک میگم

        قطعا هر کجا ک هستی داری روی خودت کار میکنی و به زودی با دست پر میای برامون میگی ک چطور با کنترل ذهن و با تمرکز به زیبایی ها با تحسین کردن تونستی مثل همیشه گل بکاری و شرایط رو براحتی با عزت و خیلی شیک و مجلسی به نفع خودت عوض کنی .

        دلمون برای کامنتهای قشنگت تنگ شده بابا , کجااییی؟؟؟

        همیشه جواب سوالات بچه ها رو توی عقل کل ک میدادید من میخوندم . الان چند وقتیه ک اعلام حضور نمیکنی بیااا پاشووو بیااا ..

        بیا دوباره قدم بزن رد پا بزار ..یه ملت رو منتظر گذاشتی ک

        به امید حضور سبزت ..

        هر چند فکر میکنم کامنتهاا رو قطعا میخونی ولی کامنت نمیزاری

        منتظریم بیااا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          ابراهیم خسروی گفته:
          مدت عضویت: 1366 روز

          سلام دوست خوبم.

          خیلی ممنونم از نظر لطفتون و از اینکه جویای احوالم شدین.

          قطعا اگر تو سایت هم نباشم اما مثله کسی که نور خورشید رو دیده و نمیتونه منکر روشنایی اون بشه منم به همون مقدار ایمان و باور دارم و قلبا می‌دونم اگه جایی هم مشکلی باشه یا شرایط بخوبی پیش نره ایراد از خودمه.

          نمیدونم چقد براتون قابل باوره اما بعد از چند سال تو این مسیر بودن ،تو این چند مدتی که نبودم فقط به یه درک رسیدم اونم اینکه ما مسئول زندگی‌مون هستیم چه اتفاقای خوبش چه اتفاقای بدش و اونم اینکه هیچ خیر و خوشی در جهان نیست مگر اینکه از فیلتر احساس لیاقت و عزت نفس رد بشه.

          آرزوی لحظاتی رو براتون دارم که هم صحبت خدا باشین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      Zahra گفته:
      مدت عضویت: 1684 روز

      سلام دوست من

      انشاالله همیشه حالت آنقدر خوب و عالی باشه انشاالله همیشه در مسیر زیباییها باشی و لذت ببری خیلی خیلی این حس و حال خوب رو تحسین میکنم بسیار لذت بردم از کامنت شما مخصوصا جاهایی که گفتید:

      «خودمممم را محکم بغل کردم خودم را بوسیدم من عظمت دارم من عیاردار هستم چون خدا درون من هست عشقم درون من هست خدای من شکرت»

      «من به خدای درونم احترام میگذارم بابا خدا درون من هست خدا حق زنده گی عالی را دارد چون برای بهترین ها به دنیا آمده»

      واقعا اینکه ما آگاه باشیم از اصل وجودمون از ارزشی که داریم خیلی زندگی برامون راحت تر میشه و خیلی کارهایی که نباید انجام بدیم رو کنار میگذاریم خیلی اقداماتی که باید انجام بدیم قدم‌هایی که باید برداریم رو با شجاعت و اطمینان قلبی برمی‌داریم چون لیاقت خودمون رو درک کردیم…

      و باز هم لذت بردم از جایی که گفتید:

      «خداوند برای من کافی هست من در زنده گی به هیچ چیز و هیچ کس نیاز ندارم خداوند من را کافی هست فقط خداوند برایم کافی هست خدای من شکرت»

      اینکه درک کنیم برگی بدون اذن خدا نمی افته هیچ قدرتی بالاتر از خداوند نیست و خدا همیشه هست درون ماست این ماییم که بی توجهیم و کافیه به یادش باشیم و کافیه فقط دستمون رو در دستش بگذاریم تا زمین و زمان رو خیلی راحت و ساده با ما همراه کنه تا به خواسته مون برسیم اگه اینو درک کنیم اگه فقط به همین برسیم و عمل کنیم چقدر زندگی زیبا و رویایی و راحت برامون پیش میره؟…

      باز هم ممنونم که حال خوبت رو با ما به اشتراک گذاشتید

      انشاالله در ‌پناه رب العالمین همیشه سلامت ثروتمند سپاسگزار موفق و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      فهیمه گفته:
      مدت عضویت: 1210 روز

      سلام پاکیزه عزیزم

      ناامید نشسته بودم داشتم کامنت می‌خوندم تا حالم بهتر بشه ،همش فکر میکردم که من دارم تلاش میکنم چرا نتایج نمیاد سراغم تا رسیدم به کامنت شما ،با تک تک نوشته هات انرژی گرفتم هم لبخند زدم هم گریه کردم که چرا من از ته دل شکرگزار خداوند نیستم ، و اونجایی که نوشتین بلند شدم و به خودم کف زدم ،منم بلند شدم و چند دقیقه به خودم کف زدم و دیدم من چقدر تغییر کردم ولی چون نتایج مالی نمیاد برام این تغییرات شخصیتیمو احساس نمی‌کنم …و با نوشته هاتون فهمیدم که من شکرگزاری رو از ته دل انجام نمیدم ،من هنوز کامل به خداوند اطمینان ندارم که می‌تونه همه کارامو انجام بده .. من هنوزم از مغزم میپرسم که مگه میشه ،چطوری آخه …

      من هنوز ایمانم کامل نشده بخاطر همینه که نتایج نمیاد

      مرسی پاکیزه جان که شکرگزاری رو بهم یاد دادی

      منتظر نوشته های دلنشینت هستم

      به خدای زیباییها میسپارمت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 833 روز

        به نام خدای بزرگ و مهربان

        به نام خدای که عشق مطلق هست

        خدای که از رگ گردن نزدیکتر هست « هو معکم این ما کنتم »

        خدای که همیشه آماده اجابت درخواست های ما هست

        خدای که قدرت مطلق زمین و آسمان هست

        خدای که فرمانروایی تمام جهان هست

        خدای که نور امید در دل های مان هست

        خدای که سراسر عشق و زیبایی هست

        خدای که بی نهایت لطف دارد بر بنده اش

        خدای که سراسر مهربانی هست

        خدای که عزیز ترین عزیز من هست

        خدای که بخشنده هست بی حساب میبخشد

        خدای که هیچ وقت خلف وعده نمیکند

        خدای که هیچ وقت دیر نمیکند

        خدای که همیشه عاشقانه ما را نوازش میکند

        خدای من دوستتت دارم خدای من شکرت برای حضورت در قلبم که تمام زنده گیم را غرق احساس خوب ساختی غرق عشق خودت ساختی خدای من شکرت که هر لحظه حواست به ما هست خدای من شکرت که قلب مرا میتپی خدای من شکرت که نفس مرا میکشی خدای من شکرت که هدایتم میکنی خدای من شکرت که بغلم میکنی

        خدای عزیزم کر‌رررروررر کر‌رررروررر شکرت

        سلاممم فهیمه عزیزم الهی که حال دلت عالی باشد

        شما چقدرر خانم زیبا هستین

        فهیمه عزیزم خداوند به قلبم الهام کرد که برایت بنویسم هر کمنتی که خودش بگوید پاسخ میگذارم

        فهیمه عزیزم خدا خیلیییی بزرگ و رحیم هست

        خدا خیلییییی قدرتمند هست

        خدا خیلیییییی قادر هست

        خداوند قادر به انجام هر کاری هست

        خداوند تمام کیهان را اداره میکند بدون اینکه احساس خسته گی بکند

        باز اون وقت خواسته های من و تو برایش یک پلک به هم زدن هم نیست

        خداوند تمام جهان اداره میکند ذات او انقدرر قدرتمند هست که ما نمیتوانیم تصورش را بکنیم

        دست خدا بالای همه دست هاست

        ان الله هو الرزاق ذو القوه المتین

        خداوند یک مورچه را در دل خاک روزی میدهد یک پرنده را در دل آسمان هدایت میکند

        چطور نتواند کار های من تورا که برایش هیچی نیست انجام ندهد ؟ من و تو که خود خود خودش هستیم من و تو که عزیز دلش هستیم چطور فراموش مان کند ؟

        بیبیبین این جهان چقدررر نظم عالی دارد شب و روز چقدرر دقیق صورت می‌گیرد

        تمام اینا قدرت خداست

        بدون اینکه من و تو فکر کنیم نفس میکشیم قلب ما میتپه این از قدرت کیست ؟

        تمام اینا قدرت خداست

        به چشم ما توجه کردی ؟

        که چقدرر ظریف و زیبا هست و چقدرررررررر زیبا طراحی شده این قدرت کیست ؟

        خداوند خیلیییییی قدرتمند هست

        خداوند کار های را انجام داده که باورش برای من و تو ناممکن و سخت هست

        مثل فرزند دادن به ذکریا در اون سن

        تبدیل کردن آتش به گلستان برای ابراهیم

        باز کردن دریا به موسی

        انتخاب کردن کره زمین برای سکونت ما

        باریدن باران

        وووووو

        به همین درخت های که در خیابان هاست توجه کردیم ؟

        کی برای شان آب میدهد ؟

        کی مواظب شان هست ؟

        در کشوری که من زنده گی میکنم اصلا کسی مراقب شان نیست ولی وقتی میبینم هر روز برگ های شان زیباتر و سبزتر میشود این کار کی می‌تواند باشد غیر از خدا ؟

        خدا مواظب همه ما هست

        خدا برای ما کفایت میکند

        حمایت خدا از سر ما هم زیاد هست

        و حرف اخیر فهیمه مهربانم

        همه چیز خوب خوب میشود

        اگر ما ادامه بدهیم نا امید نشویم بدانیم که خداوند هست و هدایت ما میکند ایراد های مان را درست میسازد او کارش را درست بلد هست به اندازه سرسوزن خطا نمیکند

        هر وقت حالت بد شد

        با خودت بگو این حال بد این نا امیدی چی کمکی می‌تواند برای من بکند ؟

        اگر فعلا احساس خوب داشته باشم در نهایت همین لحظه را خوب زنده گی میکنم همین لحظه زنده گیم میشود بهترین لحظه زنده گیم و با خودت مهربان باش و از زنده گی لذت ببر

        احساست خوب نگهدار بقیه کار ها با خداست او خطا نمیکند

        دوستتتت دارم فهیمه جانم

        هر چی به قلبم الهام شد برایت نوشتم

        در پناه خودش باشی

        الهی که پول نعمت ثروت عشق سعادت و خوشبختی بدود به دنبال مان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          فهیمه گفته:
          مدت عضویت: 1210 روز

          سلام پاکیزه عزیزم

          چقدر اشک ریختم ..این نوشته

          پیام خدا بود برا من از طرف شما

          ممنون که برام نوشتی

          از دیروز که به زیبایی های بیشتر توجه میکنم حالم خیلی خوبه و داره کم کم آروم آروم نعمت وارد زندگیم میشه

          از امروز تصمیم گرفتم بیشتر سپاسگزارم خداوند باشم

          متاسفانه مقاومت دارم در مورد نوشتن .‌‌.. از خداوند هدایت می‌خوام تا هر روز زیباییها و سپاسگزاری هامو بنویسم ،با اینکه می‌دونم نوشتن خیلی نعمت وارد زندگیم می‌کنه ولی متاسفانه تنبلی میکنم و یادم میره

          پاکیزه جان ممنون که شکرگزاری از خداوند رو برام نوشتی و یادم دادی سیو میکنم تا هر روز بخونم و یاد بگیرم

          در پناه خداوند زیباییها باشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محجوبه هاتف گفته:
    مدت عضویت: 1184 روز

    سلام به دوستان عزیزم

    روز اول عید و 13 و همه تعطیلات عید فطر شیفت بودم

    حالم حسابی گرفته بود از شغلم

    گفتم خدایا من پرستاری رو دوس دارم از کمک به دیگران لذت میبرم ولی پس تفریح چی؟

    خانواده چی؟

    کلی هم از سرپرستارمون شاکی بودم که چرا انصاف رو رعایت نمیکنه

    به جای تعطیلات، سه روز بعد تعطیلات برام اف گذاشت که چی؟

    از اونجا که قبل ماه به خدا گفتم برنامه فروردین باتو خدا وارد عمل شد

    یه مهمونی بود که قرار بود من میزبان باشم

    ولی چون تعداد افراد زیاد بود جور نمیشد

    ولی خدا خواست و تو یکی از روزهای اف من شرایط همشون جورشد اومدن و کلی خوش گذشت.

    روز بعدی اف هم، همسرم که مخالف مهمونی وسط هفته بود به طرز معجزه آسایی قبول کرد که یکی از دوستان خانوادگیمون رو دعوت کنیم

    و کلی بهمون خوش گذشت.

    پلن خداوند همیشه از پلن ما بهتره.

    چون برنامه رو سرپرستارمون نذاشته بود خدا گذاشته بود همه چیز عالی پیش رفت.

    توی فروردین بالای 20 بار توحید عملی 10 رو گوش کردم و به طرز معجزه آسایی تو مدار آسانی ها قرار گرفتم.

    شیفت هام به طرز معجزه آسایی برام آسون شد.

    ممنونتم استاد عزیزم

    ممنونتونم دوستان توحیدی خانواده عباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 96 رای:
    • -
      طیبه گفته:
      مدت عضویت: 692 روز

      به نام ربّ

      سلام مرضیه جان چقدر خوب که همه چی براتون آسون و خوب پیش رفته

      من اومدم دیدگاهم رو در این فایل بنویسم وقتی مینوشتم اتفاقات روزم رو و درک و درسی که داشتم ، دو تا از اتفاقاتی که برام افتاد امروز ،مینوشتم تا رد پام بمونه ولی به دلم اومد که ننویس

      چون قبلا این رو شنیده بودم که گفته شده بود ننویس و عمل کرده بودم و به وقتش بهم گفته شد بنویسمش اینبارم گفتم چشم

      بعد که نوشتم یهویی اومدم پایین نظرات هاتف 741 امین روز عضویت شما عین چراغی برام روشن شد

      هاتف معنیش رو میدونستم گفتم چی میخوای بهم بگی خدا

      هاتف یعنی : ندا دهنده ای که صدایش شنیده شود

      اما خودش دیده نشود

      یه حسی بهم گفت بخون دیدگاهش رو

      شروع کردم به خوندن یه حس خوبی گرفتم و شنیدم دوباره که اون دوتا اتفاق رو که ننوشتی تو دیدگاهت الان باید اینجا بنویسیشون گفتم چشم و اومدم بنویسم

      امروز من بعد اذان مغرب بود گفتم خدایا من میخوام یه فایل رو گوش بدم چی برای الانم خوبه

      رفتم تو گالری گوشیم و مثل همیشه انتخاب رو به خدا سپردم و گفتم خدا تو بگو رندم بالا پایین کردم فایلارو چشمامو بسته بودم شنیدم چشماتو باز کن دستمو که رو فایل گذاشته بودم

      فایلی بود که با صدای خودم ضبطش کرده بودم

      دعایی بود برای یک نفر که بین من و خداست و وقتی دیدمش گفتم خدا یعنی باید براش این دعا رو که ضبط کردم باز کنم و گوش بدم و دعا کنم؟؟؟؟

      گفتم باشه و دعا کردم برای اون شخص

      بعد گفتم خدا این برای من نشونه هست چی میخواستی بهم بگی ؟؟؟

      بعد وقتی داشتم برای اون شخص دعا میکردم انقد حس خوبی داشتم یه لحظه احساس کردم که اون شخص حضور داره تو اتاقم

      بارها و بارها گفتم خدا من چرا حضورشو حس میکنم تو اینجا انگار خیلی نزدیکه بهم نمیدونم درک نکردم که چه حرفی خدا داشت با من از این حس

      البته دو تا درک داشتم ولی باز سپردم به خود خدا و گفتم مراقبش باشه

      و وقتی هاتف رو دیدم و 741 رو دقیقا این دعا برام مثل چراغ روشن شد

      خدا آگاهه بر همه چیز خودش به وقتش بهم میگه دلیل این نشونه رو

      که امروز هم 27 ام فروردین هست

      در مورد دومین اتفاقی که میخواستم بنویسم تو دیدگاه این فایل و گفته شد نه این بود که

      اذان مغرب بود و من وضو گرفتم تا نماز بخونم اذان که تموم شد شروع کردم با دست و صورت خیس که وضو گرفته بودم به خوندن آهنگ بین من و خدا

      میگفتم خدای من دوست دارم ای بهترین معبود من و …

      یهویی دیدم دستای من میچرخن و وقتی بچه بودیم یادتونه دور خودمون میچرخیدیم و بعد سرگیجه میگرفتیم میفتادیم زمین ، یا مثل رقص سماع

      یهویی دیدم دارم چرخ میزنم و آهنگی که با خدا هر روز براش میخونم و میخوندم خیلی حس خوبی داشت چشمامو بستم و همینجور چند دقیقه داشتم چرخ میزدم

      این دوتا اتفاق رو گفته شد که اینجا بنویسم تو پاسخ به دیدگاه شما

      و گفتم چشم

      خوشحالم از اینکه براتون خدا بهترین رو میچینه و چند جا تو صحبتاتون یه درک هایی داشتم که دقیقا در مورد این دو تا اتفاقم بود که اینجا نوشتم

      هرچی که بخواد برای من خیره بهش محتاجم و ازش میخوام کمکم کنه میدونم که نشونه هاش همه یه دلیلی داره و خودش چگونگی رو همیشه قشنگ میچینه عین یه پازل کنار هم تا تکمیل بشن و همه و همه عشق هست و محبت که از خداست

      برای شما بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و ثروت و هرآنچه خیر هست از خدا میخوام

      و برای همه مون سعادت در دنیا و آخرت باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        محجوبه هاتف گفته:
        مدت عضویت: 1184 روز

        این کامنت شما چقد به من احساس خوب داد ممنونتم دوست عزیز

        خداوندا

        آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را نمیتوانم تغییر دهم

        و شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می‌توانم و دانشی که تفاوت این دو را بدانم.

        با کامنت شما احساس ارزشمند بودن بهم دست داد، به گونه ای که با خودم گفتم حرف های من میتونه ندا محسوب بشه برای یکی از بندگان خوب خدا

        خدایا شکرگزارتم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          طیبه گفته:
          مدت عضویت: 692 روز

          به نام ربّ

          سلام مرضیه جان

          و چقدر حس خوبیه که وقتی میبینی مثلا چند روزه که از دیدگاه هیچ کس نخوندی یهویی خدا جوری میارتت تو دیدگاه دقیقا فردی که باید نظرشو بخونی تا اون نشونه ای که باید بگیری رو از حرفاش بگیری

          یادمه استاد میگفت خدا از بی نهایت طریق نشونه میده

          حالا از صحبت دو نفر که اتفاقی رد میشی و میشنوی که دقیقا در مورد موضوعی حرف میزدگنن که جواب سوالت هست

          یا تو خود همین سایت ، یه وقتایی خدا جوری هدایتم کرده به دیدگاه دوستان که جواب سوالم رو گرفتم و یا نشونه ای که ازش خواسته بودم بهم گفته

          و این حس ارزشمندی که گفتین

          من هم وقتی تمام این چیدمان خدا رو میبینم بیشتر و بیشتر حس ارزشمندی میکنم که خدا هر لحظه داره به من درس یاد میده

          مراقبم هست و انقدر سریع منو به جواب میرسونه که سبب میشه ایمانم بهش قوی تر بشه

          خیلی ممنونم از نگاه شما مرضیه جان

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سعیده کارگر گفته:
      مدت عضویت: 672 روز

      سلام‌دوست عزیزم

      منم پرستار بودم و خیلی زیاد حالتونو درک میکنم

      چقدر خوب که راه حلی بسیار ساده برای اجابت خواسته هاتون پیدا کردید و چقدر خوب که براحتی و با خیال راااحت میشه اعتماد کرد و انقدر حرص نزد و به کسی رو نزد

      فقط از خدایی که همه کارها دست خودشه درخواست کنیم و از نتیجه کار هرچی باشه بسیار حس و حال خوب و عالی بگیریم

      چقدر انسان اینجوری آرام میگیره و خیالش آسوده هست

      بسیار از کامنتتون لذت بردم️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        محجوبه هاتف گفته:
        مدت عضویت: 1184 روز

        استاد گفتن انجمن NA شرکت کنین، خیلی دوس داشتم شرکت کنم

        ولی همش میگفتم با این شیفت ها و بچه کوچیک و مشغله کاری بالای خودم و همسرم چه جوری وقت با کنم؟

        خدا جوری برام جور کرد که خودم حیرانم که چه جوری تو 6 ماه اخیر برام زمان باز شد

        به خداجون گفتم من میخوام شرکت کنم بقیش باتو

        خودش درست کرد

        قدم اول انجمن NAتسلیم بودن و عجز در مقابل خداونده

        خیلی کمکم کرد تا به قول استاد کمی علی بی غم بشم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّىٰ یَسْتَأْذِنُوهُ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ۚ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ

      مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‌اند و هنگامی که در کار مهمّی با او باشند، بی‌اجازه او جایی نمی‌روند؛ کسانی که از تو اجازه می‌گیرند، براستی به خدا و پیامبرش ایمان آورده‌اند! در این صورت، هر گاه برای بعضی کارهای مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که می‌خواهی اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است!

      مرضیه ی محجوبه ی محبوب من

      سلام به روی ماهت …

      سلام به رفیق نازنینِ دل انگیز مهربونم

      خیلی دووور خیلی نزدیک…

      خیلی دلم برات تنگ شده اما روشنی قلبم بهم میگه بزودی در آغوش میکشمت…

      بینهایت از کامنتت لذت بردم جان من،ازت ممنونم که هرچی به قلبت الهام شد رو نوشتی.

      قدم گذاشتن در وادی مقدس طوی و رد پای الهی گذاشتنت مبارک.

      محجوبه جانم

      تو‌ در کنار من بودی و دیدی من چطور فقط با کنترل ذهن ،قدم به قدم هدایت شدم به مدار آسونی ها…

      الان که به زندگیم نگاه میکنم احساس میکنم سال ها گذشته …

      از شیفت های پر از استرس ccu ،از شیفت های سنگین و سی پی آر های icu و جهنم اورژانس کودکان هیچ خبری نیست…

      بدون اینکه من تقلایی بکنم خداوند قدم به قدم داره منو هدایت می‌کنه به مدار های زیباتر و بهتر و شگفت انگیز تر …

      به امید الله بزودی بهت زنگ میزنم و با صدای پر از شوق و اشک های جاری برات تعریف میکنم چطور وقتی با ایمان انصرافم رو اعلام کردم خداوند درهارو رو از جایی باز کرد که من حتی نمیدونستم دیواره …

      به کامنت نوشتن ادامه بده…

      قدم به قدم بیا و بنویس حتی کوتاه و مختصر

      اما از ردپا گذاشتن روی در و دیوار غار حرا غافل نشو…

      هم خودت لبریز عطر بهشت توحید شو و هم مارو سرمست عشق الهی کن …

      دوستت دارم بی نهایت

      به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان رفیق دلبرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
      • -
        سارا محمدی گفته:
        مدت عضویت: 1454 روز

        سلام دوست عزیزم

        تکه ای از خدا

        رفیقی که ندیدمت ولی خیلی دوستت دارم

        کامنت هایت را می خوانم و لبریز از حال خوب میشم و مدام میگم دختر دمت گرم

        الهی در این مسیر پایدار بمونی و بی نهایت تحسینت می کنم

        سعیده جانم

        منم تصمیم گرفته بودم که از امروز رد پا بزارم که این نشونه حجت رو بر من تمام کرد و عمل می کنم به جریان هدایت

        عاااااشقتم

        بوووووس به کله ت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حامد امیری گفته:
    مدت عضویت: 2458 روز

    سلام خدمت شما استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان در این سایت الهی

    نمیدونم چطور بگم که این فایل چقدر به موقع بود و در زمان مناسب من آماده دریافت این فایل ارزشمند بودم. استاد جان انصافا که شما لایق و شایسته این هستید که در مورد توحید و یکتاپرستی، در مورد خداوند و هدایت‌های خداوند صحبت کنید. به جرأت میتونم بگم که این فایل ارزشمند باعث شد یک بروزرسانی اساسی در ایمان من ایجاد بشه. یک بروزرسانی و یک یادآوری اساسی بود از اینکه حواسم باشه که روی چه نیرویی باید حساب کنم.

    استاد جان راستش خیلی دلم براتون تنگ شده بود ولی مطمئن بودم در زمان درست میاید جلوی دوربین و فایل آماده می‌کنید. و اما عجب فایلی عجب آگاهی‌هایی. چقدر باعث شد که من این چند روز مروری داشته باشم بر مسیر خودم و به یاد بیارم که هر آنچه خوبی و خیر بوده در زندگی من فقط و فقط به واسطه هدایت خداوند بوده و فقط و فقط به واسطه اعتماد به این جریان هدایت بوده. این چند روزه فقط دارم در مورد این فایل فکر میکنم و یک جورایی نزدیک پرتگاه هم بودم و همونطور که گفتید احساس گیر کردن داشتم. استاد جان من بسیار شما رو تحسین میکنم که این چنین تونستید از هدایت‌های خداوند استفاده کنید و این راه رو هم به ما نشون بدین. من از وقتی با شما آشنا شدم از بیشترین قسمتی که نتیجه گرفتم و در زندگی عملی کردم و کارها برام آسون شده همین توحید عملی بوده. یعنی من هر چقدر به یاد میارم هر کجا که گفتم خدایا من نمیدونم تو میدونی تو منو هدایت کن و با من صحبت کن و راه رو به من نشون بده همونجاها من خیلی کارها برام راحت پیش رفته و احساسمو خوب نگه داشتم و دیدم که کلی هدایت شدم و اتفاقات خود به خود و به صورت طبیعی رخ داده. خیلی دوست دارم در مورد این فایل بنویسم و اتفاقا مثال‌های تاز‌ه‌ای هم دارم. مدتی بود که کامنتی روی سایت نذاشته بودم چون من بیشتر در حال کار کردن روی دوره‌ها هستم و هر چقدر که دارم جلوتر میرم می‌‌بینم که اتفاقا من باید بیشتر و بیشتر به خداوند اعتماد کنم و روی ایمان خودم به خداوند کار کنم.

    این رو به این دلیل میگم که چند وقتی بود که احساس کردم بعضی جاها کارهام داره سخت پیش میره و حتی این باعث شد که اشتباهات مالی داشته باشم و توی کارم هم سختی داشته باشم. به خاطر همین میگم واقعا این فایل خیلی به موقع بود چون من داشتم به لبه پرتگاه نزدیک می‌شدم و خداوند در این لحظه از زمان به من گوشزد کرد که حواست باشه اگر اعتماد به خداوند رو فراموش کنی اوضاع سخت پیش میره. و من از شما استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم که با این کلام آرامش بخشتون باعث شدید این یادآوری در من به صورت اساسی ایجاد بشه. که فکر میکنم حتی به خیلی از ما یادآوری بشه که باید روی چه نیرویی حساب کنیم. و این موج از آگاهی توی سایت به راه افتاده و متوجه شدم که هر چقدر که بگم من بلدم و من میدونم بیشتر گمراه میشم اتفاقا و هدایت‌های خداوند رو فراموش میکنم.

    مثل همین که من روند پول ساختن و کسب درآمد از کاری که عاشقش هستم خیلی خوب داشت پیش میرفت چون خیلی بیشتر و بیشتر چسبیده بودم به این ریسمان الهی و مخصوصا اینکه شروع کسب و کار خودم بود و تازه از همه جا استعفا داده بودم و میخواستم که دیگه بیزینس خودم رو راه اندازی کنم و پیش برم. اون شروع اوایل کار فقط چسبیده بودم به خداوند و فقط میگفتم من خداوند هدایتم میکنه راه‌ها رو بهم نشون میده مشتری‌ها رو خودش برام میاره، خودش پول‌ها و سرمایه‌های مورد نیازم رو برام جور میکنه. به خاطر همین من در شروع کار هرگز سختی نکشیدم و خیلی راحت همه چیز پیش میرفت خیلی راحت کارها انجام میشد مشتری‌ها از بی‌نهایت طریق خیلی راحت منو پیدا می‌کردن و من همینجوری پیش میرفتم و به شدت انگیزه‌هام هم بالا بود. ولی این چند وقته احساس کردم اون روند کند شده و مثل اول کار نیست و برسم به جایی که ندونم باید چیکار کنم و یه احساس گیر کردن داشته باشم. به خاطر همین میگم یادم اومد که من چقدر بیشتر به هدایت‌های خداوند اعتماد داشتم و بیشتر داشتم به خودم میگفتم که خدا خودش هدایتم میکنه و من لذت میبرم و احساسم خوبه و کارم رو به درستی انجام میدم و خداوند هم سمت خودش رو انجام میده. من از یه جایی به بعد توی مسیر کسب درآمدم به من میدونم افتادم و اینکه الان من دیگه راه‌های پولسازی رو بلدم الان من دیگه شیوه بازاریابی رو بلدم الان دیگه میدونم چطور بفروشم الان دیگه میدونم چطور خدماتم رو عرضه کنم و کسب درآمد کنم الان دیگه مشتری دارم و یه غروری انگار داشت منو می‌گرفت که الان من دیگه میدونم چطور بیزینس کنم. اینجاست که انسان فراموش کار میشه و یادش میره در شروع کار داشت خدا خدا می‌کرد داشت روی توکل خودش به خداوند کار میکرد داشت روی ایمان کار می‌کرد و خداوند بهش رزق داد برکت داد و از جاهایی که فکرش رو نمی‌کرد و گمان نمی‌کرد بهش رزق داد برکت داد نعمت داد پول داد. خلاصه بگم خدا کم نمیذاره برای کسی که داره واقعا بندگی میکنه. رزق میره دنبال کسی که بندگی خدا رو میکنه. ولی غافل از اینکه فراموش میکنی داشتی روی چه چیزی کار میکردی که خداوند هدایت میکرد؟ اصل یا فرع؟‌ حتی زمانی هم دوره روانشناسی ثروت 3 رو تهیه کردم دیدم همون جلسات اولیه‌اش در مورد ایمان به خداوند و هدایت‌های خداونده و استاد جان جسارتا من اون موقع با خودم گفتم شوخی می‌کنی؟ من دوره روانشناسی ثروت مخصوص کسب و کار گرفتم نکنه اینجا هم قراره در مورد ایمان و دین صحبت کنیم؟ ولی وقتی برای اولین بار اون دو فایل جلسه 2 و 3 روانشناسی ثروت 3 رو گوش دادم متوجه شدم که دلیل این همه تفاوت نتایج شما با بقیه کارآفرینان چیه و من از اون موقع دیگه این دو فایل رو سعی کردم اصل قرار بدم توی کسب و کارم و متوجه شدم من اگه روی جریان هدایت خداوند توی کسب و کار حساب نکنم واقعا کم میارم و گیر میکنم.

    به نظرم دوره روانشناسی ثروت 3 یک دوره الهی و مقدسه که شرط اولش اینه اول به نیرویی باور کنی که میتونه تو رو به هر چی که میخوای برسونه.

    حالا این مثالی بود از اینکه هدایت خدا رو فراموش کردم و به سختی افتادم. ولی من وقتی این فایل رو گوش دادم به خودم گفتم منم میخوام مثل استاد جان دیگه از این به بعد اجازه ندم برم دورهام رو بزنم بعد هدایت بشم. و منم میخوام از همون اول خدا بهم هشدار بده و من هم آماده باشم همیشه و همیشه برای دریافت هدایت‌ها. اما وقتی این فایل رو با تمام وجود چند بار مرورش کردم به خودم تعهد دادم که دیگه اجازه ندم برم دورامو بزنم. چون این الگویی که استاد جان به مدیر فنی گفتن دقیقا مثال من بود. انگار هر بار داشت تکرار میشد که من میرم کلی راه حل رو امتحان میکنم دورامو میزنم بعد تازه متوجه میشم نه بابا من هیچی نمیدونستم و داشتم با کله خودم راه میرفتم. حالا متعهد میکنم خودمو و سعی میکنم این شخصیت رو بسازم مثل استاد جان که از همون اول هدایت بخوام و بگم من نمیدونم و به هر خیری از جانب تو به من برسه من فقیرم.

    حالا یک مثال داغ و تازه بزنم از ایده‌ای که جدیدا خداوند بهم گفت انجام بده. این ایده خیلی دور نیست از کاری که دارم انجامش میدم و عاشقش هستم. اتفاقا کاری هست که سال‌ها توش اطلاعات دارم و از بچگی بهش علاقه داشتم و تحصیلاتم هم در مورد همین موضوع مورد علاقه بوده. همین چند وقت پیش یه حسی بهم گفت این کار رو انجام بده و شروعش کن. و قشنگ احساس کردم یه الهامی بود یه حسی بود نمیدونم یه حسی که گفت تو هم میتونی این کار رو انجام بدی. من به خودم میگفتم آخه من هیچ سرمایه‌ای ندارم چطور میگی انجام بدم هیچ شرایطی الان نشون نمیده که من باید انجامش بدم ولی بازم این حس بهم میگفت تو از همین جایی که هستی و با همین امکاناتی که داری شروع کن انجامش بده نگران نباش. باور کن من از همون اولش سعی کردم به این ایده اینجوری نگاه کنم و بگم که این ایده از طرف خداونده و من باید انجامش بدم خودش بهم میگه بقیه مسیر رو چطور بدم. وقتی که من این ایده رو شروع کردم به انجام دادن همه‌اش به خودم داشتم میگفتم خدا خودش بهم گفته و خودش هم هدایتم میکنه بقیه مسیر رو چطور پیش برم. من نمیدونم خدا میدونه. باور کنید الان داره اصلا آدم‌ها میان شرایط میان موقعیت‌های پولساز میان و بعد من متوجه شدم اصلا با هدایت خداوند چه کارهایی میشه انجام داد. بعد از یه چند روزی به مسیری که طی کردم نگاه کردم به خودم گفتم واقعا هیچ چیز غیر از هدایت خداوند نبود و هر کاری انجام شد هدایت خداوند بود اون کمکم کرد. الان هم فقط دارم میگم خداوند قدم بعدی رو میگه خودش بقیه مسیر هدایتم میکنه و توی این کار جدید خیلی بیشتر دارم به هدایت‌های خداوند اعتماد میکنم و خیلی بیشتر احساس بهتری دارم و رها هستم. الان دارم متوجه میشم که استاد جان توی جلسه دوم روانشناسی ثروت 3 میگه که در یک لحظه میتونه یه ایده‌ای بهت بگه که به فکر تحلیل تحلیل‌گران دنیا هم نرفته باشه. یعنی کل تحلیلگران رو جمع کنی نمیتونن ایده‌ای که خداوند میگه رو تو را به سرراست‌ترین مسیر ببره. الان من واقعا احساس میکنم به اندازه کسی که سال‌ها توی این بازار هست چیز یاد گرفتم فقط به این دلیل که از همون اول این نگرش رو در خودم ایجاد کردم که من فقط میخوام این کار و این ایده جدید رو بر پایه هدایت خداوند بچینم و جلو ببرم.

    این فایل توحید عملی جدید که اتفاقا اولین فایل سال جدید هم هست به معنای واقعی کلمه یک بروزرسانی در ایمان من برای اهداف بعدی و کارهایی که میخوام انجام بدم رو در من ایجاد کرد و جمله به جمله صحبت‌های استاد جان رو توی دفترم نوشتم. دوباره داره یادم میاد از وقتی که من روی هدایت‌های خداوند حساب کردم و کارها رو بهش سپردم چقدر همه چیز عالی پیش رفته. مثلا من زمانی که میخواستم به تهران مهاجرت کنم هم به همین شکل بود. یعنی با اینکه اصلا هیچ ایده و حتی پول زیادی هم نداشتم ولی خیلی این اطمینان توی وجودم بود که تو حرکت کن و برو بقیه‌اش درست میشه. الان داره حال و هوای اون موقع یادم میادم وقتی این فایل رو گوش دادم یادم اومد که من اون موقع چقدر زیاد داشتم فایل‌ها توحید عملی استاد رو گوش میدادم و هر آنچه که توی سایت بود در مورد توکل به خداوند و هدایت‌های خداوند من داشتم گوش میدادم و می‌نوشتم و صبح تا شب و شب تا صبح فقط داشتم روی این موضوع کار میکردم که بعدش حرکت‌ها اتفاق افتاد و من در عرض کمتر از 3 سال به هرآنچه که از مهاجرت به تهران میخواستم رسیدم و کلی اتفاقات خوب تجربه کردم و کلی در مسیر خواسته‌هام قرار گرفتم. خوشبختانه من در این مورد همیشه به خودم یادآوری کردم که همه‌اش کار خداوند بوده همه‌اش هدایت خداوند بوده.

    الان که دارم این مثال‌ها رو از خودم میزنم متوجه میشم هر کجا که اعتبار هر موفقیت و دستاورد و نعمتی رو به خداوند میدم من در اون زمینه پیشرفت‌های صعودی داشتم و هیچوقت به نقطه‌ای نرسیدم که بخوام پسرفت کنم و چیزی رو از دست بدم. و هر کجا که یادم رفته و ناسپاس بودم و گفتم من بلدم اون نعمت و اون دستاورد توی زندگیم کمرنگ شده. اونجاهایی که گفتم من الان دیگه مشتری دارم من الان دیگه میدونم چیکار کنم همونجاها بوده که اتفاقا هدایت خداوند رو فراموش کردم و کمتر روش حساب کردم. و بعدش دیدم که کاسه چه کنم چه کنم دستم گرفتم وای الان مشتری چطور میخواد بیاد؟ وای چطور بفروشم؟ چطور فروشم رو زیاد کنم؟ وای چطور درآمدم رو بالاتر ببرم و چطور سرمایه بیشتر بسازم وای چطور کارم رو گسترش بدم؟‌ این گفتن چطورها نشون میده که هدایت خداوند فراموش شده. ولی وقتی بگم من نمیدونم خدا میدونه و هدایتم میکنه دیگه نمیگی چطور که. یه اطمینانی داری از اینکه مسیرها باز میشه و در زمان و مکان مناسب بهم گفته میشه و هدایت میشم. این فایل باعث شد اون اطمینان در من زنده بشه.

    خدایا سپاسگزارم که توی این فایل کلی آگاهی به ما دادی و باعث شد عجب آگاهی‌هایی به یاد ما بیاد و مسیرمون یک بروزرسانی اساسی بکنیم و بفهمیم که کجای داستان هستیم. آیا داریم همچنان روی خداوند حساب می‌کنم یا یادم رفته؟

    خدایا سپاسگزارم که در زمان مناسب منو آماده دریافت آگاهی‌های ناب و ارزشمند این فایل کردی

    خدایا سپاسگزارم که من آماده شنیدن آگاهی‌های ارزشمند این فایل بودم

    خدایا سپاسگزارم که من رو در زمان مناسب در مکان مناسب با استاد عباسمنش آشنا کردی

    خدایا سپاسگزارم که تا به اینجای مسیر هر هدایت و هر خیری که بوده از جانب تو بوده و من تا ابد به هر خیری که از جانب تو به من برسه فقیر و نیازمندم

    خدایا سپاسگزارم خدایا شکرت که ما رو به راه راست هدایت میکنی راه کسانی که به آنها نعمت و ثروت و برکت دادی

    تنها تو را بندگی می‌کنیم و تنها از تو یاری می‌جوییم

    در پناه خداوند شاد و سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 155 رای:
    • -
      الهه سوادکوهی گفته:
      مدت عضویت: 2778 روز

      سلام حامد جان وقتت بخیر و شادی

      وای ک چقدر کامنتت فوق العاده بود..

      جانا سخن از زبان ما میگویی

      وقتی داشتی از ایمان و شرایط بیزنست در اوایل کار توضیح میدادی، انگار داشتی شرح واقعه از زبان من میکردی

      واقعا همینه..ایمان به هدایتهای خدا

      و این ایمان چنان شور و شوق و انگیزه ای در آدم ایجاد میکنه ک میتونه کوه رو جابجا کنه. هیچ مانعی رو نمیبینی. فقط میخوای رو به جلو بری..فقط میخوای رشد کنی و لذت میبری از مسیرش واقعاااا لذت میبری

      خداروشکر ک در مدار خوندن کامنتت قرار گرفتم و سِیوش کردم

      در پناه تنها قدرت جهان باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    ایمان متین فر گفته:
    مدت عضویت: 3147 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام

    عرض ادب و احترام خدمت استادعباس منش عزیزم و دوستان همراه

    دقیقا حس کردم قلبتون حرف میزنه اینقدر محو کلامتون شدم که فقط خدا میدونه چه تحولی در درون صورت گرفته

    بسیار سپاسگزارم

    استاد عزیزم سالهاست با این دیدگاه توحیدی شما آشنا هستم وقتی از قدرت هدایتگر استفاده کردم اصلا نمیدتونم وصف کنم چه اتفاقاتی برام افتاده مثلا من اولین دوره ای که می خواستم ازتون بخرم روانشناسی ثروت ا قدیمی بود و من هیچ پولی نداشتم با تمام توان و قدرت و عجر و ناله ، همت و تلاش دنبال جور کردن پول بودم برای خرید این محصول که همون موقعه شما دوره راهنمای عملی رو ، رو سایت آوردین بالا و حس من واضح واضح گفت الان وقت خرید این محصول واسه تو

    و من خداشاهده به آب خوردن یه کار بیرون بم خورد و پول دوره راهنمای عملی یه روزه جور شد و من در همون روزای اول اومدندوره رو سایت دوره رو خریدم و روش کار کردم و بعدش تقریبا همه دوره هاتون رو خریدم

    با زدن این مثال خواستم بگم من با فکر خودم می خواستم دوره ثروت یک رو بخرم و اون تقریبا تمام دوره ها رو بدون به زحمت افتادم از نظر مالی تهیه کنم .

    استاد چقدر زیبا مثال رانندگی رو زدی خیلی بهتر موضوع هدایت برام جا افتاد سپاسگزارم

    من بخاطر علاقه زیاد به رانندگی از دوم راهنمایی ماشین پدرم رو دزدی میرونم راست میگید چقدر اون اوایل خداخدا می کردم که کمکم کنه ماشین رو نزنم جایی و الان که 26 ساله از کواهینامه ام میگذره همین چند ساله اخیر کلی تصادف کردم چرا؟ چون مغرور شدم من دیگه بلدم پشت فرمون اس ام اس بازی و گیم و حواس جایی دیگه خوب معلومه نتیجه میشه تصادف ولی الان با دیدن این فایل بخودم قول دادم مثل همون اوایل پشت فرمون نشستنم باشم و بگم من هیچی بلد نیستم خدایا کمکم کن خدایا هدایتم کن حدایا خودت ماشین رو برون

    در مورد آشنا شدنم با شما وسایتتون هم همینطور یادمه روزای اول هرروز اول صبح تلگرامم رو چک می کردم و کامنت های منتخب سایت رو تو تلگرام می خوندم و مو به تنم سیخ میشد از خوشحالی و تا شب چندین بار به سایت سر میزدم چقدر فایل های دانلودی رو میدیدم تو ماشین گوش میدادم و تشنه تر و تشنه تر میشدم تا شروع کردم به خریدن محصولات و عمل کردن و اومدن نتایج ولی اشتیاقم کم شد سرزدنم به سایت کم شد دیگه تلگرام رو دنبال نمی کردم کامنتی هم میومد ذذوق نمی کردم چرا ؟ چون مغرور شدم چون فکر کردم خودم در قوانین گفته استاد ، استاد شدم ولی انتظارم این بود از همه نظر اوضاعم بهتر بشه چقدر دلم برای حال وهوای اونموقعه ام تنگ شده

    استاد واقعا واقعا قلبی میگم اگه دوره احساس لیاقت رو نمی خریدم نابود میشدم تو هرزمینه ای ولی این دوره رسید به دادم سپاسگزارم

    وقتی در مورد این مورد صحبت کردین که من لایق الهامات خدا هستم برام آشنا بود چرا ؟ چون دوره احساس لیاقت ، احساس ارزشمندی رو در من بیدار کرد و الان باز هرروز و هرروز روش کار می کنم و چیزهای جدیدی از خودم میکشم بیرون مثلا جلسه پنجم تکمیلی میدونم چقدر جای کار داره خیلی جای کار داره

    یه موضوع دیگه که من برداشت کردم اینکه ما در جهان ایستا زندگی نمی کنیم ما در جهان دینامیک زندگی می کنم یعنی لحظه ، لحظه زندگی رو میسازه یعنی فرکانس زندگی رو میسازه یعنی ارتعاش زندگی رو میسازه

    من رشته ام برق ِ و مفهوم فرکانس در صنعت برق رو درک می کنم وقتی یه قطعه الکترونیکی انرژایز باشه کار می کنه وقتی انرژی از روش برداشته بشه قطع میشه

    داستان فرکانس زندگی هم همینه باید کار درست همیشه تکرار بشه تا موفقیت پایدار بمونه و این کار درست در هر لحظه رو کی باید به ما بگه که انجامش بدیم؟

    خودم

    یا دیگران

    یا آگاهی محیط بر جهان هستی = خدا

    هر وقت با کله خودم راه رفتم بقرآن خوردم زمین بدم خوردم زمین

    وقتی با راهنمایی دیگران هم جلو رفتم بدتر خوردم زمین

    ولی داستان هدایت خدا اصلا جنس ش یه چیز دیگه اس

    یعنی هر لحظه اراده کنی هست و هدایتت می کنه

    چند روز پیش مثال خوبی به ذهنم افتاد راجب هدایت

    من خودم رو یه بچه تصور کردم که تازه راه افتادم و پدرم مراقبمِ و دستم رو می گیره که تو پیاده رو گم نشم ، تو خیابون موتور و ماشین بم نزنه ، اصلا با هیجان و بدو بدو نخورم زمین زخمی بشم و پدرم مدام مراقب منِ و بمحض اینکه دستم رو ول می کنم که برم مثلا تو خیابون پدرم سریع دستم رو میگیره که اتفاقی برام نیفته و من دست پدرم رو به هدایت خدا تشبیه کردم با این تفاوت که دست هدایت خدا نزدیک نزدیک نزدیک دست منِ ولی تفاوتش با دست پدرم اینکه اگه من دست خدا رو ول کنم اون بزور نمیفته دنبال من که دستم رو بگیر ولی میگه دست من هست من مثل پدرت احساست وعواطف انسانی ندارم دستت رو ول کردی میری تو خیابون و معلوم نیست چه بلایی سرت بیاد ولی دست من هست تو دستت رو ول کرد من نمیام مثل پدرت دستت رو بگیرم تو باید دست من رو بگیری و تو این لحظه دستت تو دست خداست و داری مسیر رو ساده راحت و بالذت جلو میری و شیطان با بازی هاش حواست رو پرت می کنه و تو دست خدا رو ول می کنی و تو دست خدا رو ول می کنی خدا دست تو رو ول نمی کنه تو دستش رو ول می کنی ولی دستش نزدیک نزدیکته و هر لحظه اراده کنی و بخوای می تونی دستش رو بگیری

    پس چرا خدا ، استاد و قرآن میگه در خودآگاهی و هوشیاری باش؟ چرا میگه عضله هدایت رو تقویت کن ؟

    بخاطر این میگه ما انسانیم و شیطان از بالا پایین چپ و راست هر لحظه به ما حمله می کنه و چه کسی محفوظ میمونه از حملات شیطان ؟ کسی که دستش تو دست خداست .

    همین چیزی که تو این فایل استاد گفت من نمیدونم خدایا خودت کمکم کن

    خدایا آگاهی من قطره اس و آگاهی تو دریاست . قطره در مقابل دریا حرفی برای گفتن داره

    خدایا خودت کمکمون کن تمرکزی و سوزنی هر لحظه و هرروز و همیشه خودمون رو محتاج و فقیر هدایتت بدونیم

    استاد خیلی خیلی سپاسگزارم بابت این فایل ارزشمندتون

    انشالله لحظه به لحظه هدایت بیشتر رب شامل حالتون بشه عزیزدلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
    • -
      سعید صفری گفته:
      مدت عضویت: 2130 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام ایمان جان امیدوارم حال دلت عالی عالی باشه چقدر از دیدگاه ت لذت بردم،این قسمت از دیدگاه ت حال این روزای منه با خوندنش بغضم گرفت چقدر با کوچکترین نتایج دچار روزمرگی شدم خدا و هدایتاشو فراموش کردم

      اشتیاقم کم شد سرزدنم به سایت کم شد دیگه تلگرام رو دنبال نمی کردم کامنتی هم میومد ذوق نمی کردم چرا ؟ چون مغرور شدم چون فکر کردم خودم در قوانین گفته استاد ، استاد شدم ولی انتظارم این بود از همه نظر اوضاعم بهتر بشه چقدر دلم برای حال وهوای اونموقعه ام تنگ شده

      چقدر تنگ شده،متوجه قلبم رو بسته م برای دریافت هدایتا،متوجه م برای هر هدایتی بهونه آوردم و کاری که فکر خودم گفته رو کردم که همش بر پایه عجله،طمع،عدم احساس لیاقت بود،،و حال اینروزام جوریکه انگار گره به کارم افتاده و سردرگم شدم

      ولی خداروشکر باز مث همیشه خودش کنارم هست منو در بهترین زمان و مکان قرار داد که این فایل استاد و دیدگاههای شما دوستان بی‌نظیر رو ببینم و بخونم و قوت قلب بگیرم و دوباره همت کنم نجواهارو کنار بذارم با تمام وجودم خودمو در مسیر خدای بزرگ قرار بدم و تسلیم باشم و اعتراف کنم خدای بزرگ من من هیچی نمیدونم تمام آگاهی ها تویی،من فقط دست تورو میگیرم هدایتم کن به مسیری که به بندگانت نعمت دادی،که من تورا میپرستم و از تو یاری میخواهم

      سعادت و سلامتی وثروت بی پایان رو از خدای بزرگ برات آرزو دارم ️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فرحناز بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    سلام ب استادان عزیزم و دوستان گلم درسایت

    من فایل رو دیروز دیدم بسیار عالی ، مدهوش کننده و میخکوب کننده بود .خیلی دوست داشتم ک من هم از تجربیات این چنینی داشته باشم

    امروز درمورد یک شئی از خداوند هدایت خواستم ک بهم بگه کجاست و خدا بهم گفت ازطریق پسرم

    ب خداگفتم برااینک ایمانم بیشتر بشه بهم بگو و تجسم کردم ک پیداشده و کارم راه افتاده

    و همین اتفاق افتاد

    این درحالتی بود ک امکان داشت احساسم خوب نشه چون چن وقت پیش شبیه همین حالت پیش آمد ولی پیدانشد اون شئ

    منتهی من سعی کردم ک حسمو خوب کنم و از خدا همون اول بخوام و از پیش ذهنی های خودم استفاده نکنم ک بهم بگه

    درهمین حین ک میگشتم اون قبلی هم پیداشد ..اونی ک امروز گمش کرده بودم هم پیداشد

    درحالی ک برا قبلی بسیار زمان گذاشتیم و اتاق رو زیر و رو کردیم پیدانشد ک نشد و جایی ک فکرشم نمیکردم یا حداقل اگ جلو چشمم هم بود نمیدیدم امروز پیداشد ب لطف و هدایت خدا

    میخوام این بار رو اینقد براخودم بزرگش کنم و برا خودم تکرار کنم تا برام باور بشه و برا کارهای بزرگتر هم ازش هدایت بخوام وخداوند راه رو بهم نشون بده ..چون اگ عملکرد ذهن رو ب یادبیارم اینجوریه ک تکرار نشه این بار هم فراموشم میشه ک خیلی هم برام حاد شده بود ولی خدا حلش کرد برام

    از خداوند

    و از شما عزیزان بابت این مسیر سپاسگزارم و ادامه ش میدم چون با منطق دارم ب خواسته هام میرسم

    خدانگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  8. -
    فاطمه ناصری فرد گفته:
    مدت عضویت: 1521 روز

    سلام به همه همراهان سایت عباسمنش دات‌کام

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم نازنین

    از کجا شروع کنم ؟چی بگم !!

    فقط میدونم دوماهه که مثل مرغ سرکنده دارم جون میدم

    بخدااا هرسال میگم دیگه از مسیر خارج نمیشم و دوباره این اتفاق میوفته چراا؟؟؟

    چرا دربرابرش فروتن نمیشیم؟ چرا هرچند وقت یکبار باید بزنه پس سرمون هان؟؟؟

    دروغتون نگم بچها تپش قلب گرفتم

    چون از مسیرم خارج شدم چون دیگه حوصله وقت گذاشتن برای دوره هایی که خریده بودم رو نداشتم .

    چون برنامه ریزی نداشتم که بابا دختر تو در آرامش هستی بخاطر اینه که نشستی زمان گذاشتی تا متصل بشی تا آروم بشی حالا که همه چیز خوبه چرا رهاش میکنی؟؟؟؟

    و از هر لحظه که دیگه روی ذهنت برای بهتر شدن باورهات کاری نمیکنی هر روز داری نزدیک میشی به گمراه شدن به راه رو پیدا نکردن

    مغرور شدم گفتم اگه حالم بد شد دوباره میرم دوره هام رو گوش میدم ولی…. دریغ از حوصله و پروا

    ذهنم برام تصمیم می‌گرفت یا خدا شاهده اصلا حوصله اومدن توی سایت رو نداشتم و امروز فهمیدم چرا اینطور شدم

    خدارو ندیدم خودم رو دیدم

    خودم رو دیدم که اگر دوباره مسیرم رو گم کردم استاد رو دنبال کنم

    ولی کجای کار بودم

    من باید خدارو دنبال میکردم من باید به اون توکل میکردم باید میگفتم من اگه حالم بد شد خدارو دارم نه استاد رو چون استاد رو هم از خدا دارم خدا هدایتم کرد تا با استاد آشنا شدم

    میخوام با توکل بخدا همه سعیم رو بکنم که همیشه روی باور هام و ورودی هام تمرکز کنم

    باید این رو یادم باشه گول آرامشی که داری رو نخور

    اوت آرامش تا روزی با تو هست که داری تلاش میکنی ورودی هاتو کنترل میکنی و اتفاقا در زمان آرامش باید با فروتنی و تلاش بیشتر در مسیرت قدم برداری

    مینویسم تا بمونه به یادگار از روزهای سختی که میدونم وقتی برگردم تو مسیرم به خودم میگم ارزشش رو داشت

    هرچند من الانم توی مسیرم و همه اینا یک پروسه رشده

    زیر سایه الله بهش باور داشته باشیم

    یاعلی️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  9. -
    آیسو گفته:
    مدت عضویت: 1654 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    این فایل رو وقتی شنیدم احساس کردم خدا دقیقا داره از زبون شما با من صحبت میکنه…

    روی فایل توحید عملی | قسمت 10

    دقیقا نوشتم چیشد که من توی رانندگی مغرور شدم ..

    abasmanesh.com

    این فایل رو بارها و بارها گوش دادم،دقیقاً به یاد آوردم روزایی رو که ت فرمون می‌شستم و می‌گفتم خدایا منو سالم ببر و سالم برگردون و مراقبم باش امان از این مغرور شدن و امان وقتی که به مغز خودت به جای هدایت بیشتر اعتماد کنی ون وقتی که چنان پس گردنی می‌خوری که هیچ وقت یادت نره

    یه حسی بهم گفت علاوه بر کامنتی که روی فایل توحید عملی گذاشتم بیام اینجا دقیق بنویسم از پس گردنی که جهان بهم زد تا فهمیدم وقتی که روی خودم حساب کنم چه اتفاقی می‌افته..

    یه مثال واضح اومد توی ذهنم از وقتی که به خدا توکل کردم و از وقتی که روی خودم حساب باز کردم

    وقتی که روی خدا توکل کردم

    دقیقاً وقتی بود که باید نتایج کنکور ارشد اعلام می‌شد و من با وجود اینکه خیلی زحمت کشیده بودم و خیلی خونده بودم احساس می‌کردم که ممکنه به هدف خودم نرسم…

    اما خب به هر حال یه فیلم ضبط کردم و داخل اون فیلم در مورد تلاش‌هایی که کردم صحبت کردم و گفتم من انتخاب رشته‌مو کردم و رها کردم و به خدا سپردم این فیلم هم به یادگار می‌ذارم برای روزهای بعدتر که بدونم تو زمان سختی‌هام هیچ کسیو جز خدا نداشتم که آرومم کنه…

    تو توی اون انتخاب رشته‌ام خدا بارها و بارها هدایتم کرد فکر می‌کنم تقریباً دو هفته بود که یک لیست برای انتخاب رشته می‌چیدم یهو یه نکته‌ای بهم الهام می‌شد و می‌رفتم دوباره لیستو عوض می‌کردم

    دقیقاً تو نقطه‌ای که احساس می‌کردم این لیست دیگه هیچ نقصی نداره چند ساعت بعدش یه نکته دیگه‌ای بهم الهام شد و من هدایت می‌شدم به سمت انتخاب بهتر…

    بالاخره اون لیستو ثبت کردم

    وقتی که جواب انتخاب رشته‌ها اومد در کمال ناباوری من دیدم که فراتر از اون چیزی که هدف گذاری کرده بودم حتی قبول شدم.. دانشگاه تهران دیگه چه دانشگاهی از این برتر و بالاتر می‌تونستم خواسته باشم…

    وَ تَوَکلْ عَلَی اللَّهِ ۚ وَ کفَی بِاللَّهِ وَکیلًا»

    بر خدا توکل کن، همین بس که خداوند حافظ، مدافع و کارساز انسان باشد

    دیگه حسابی معجزات توی زندگیم شروع کرده بود به رخ دادن دقیقاً نمی‌دونم اونجا چه اتفاقی افتاد یا دقیقاً در چه حالتی به خودم مغرور شدم…

    حتی اون موقع هم نفهمیدم حتی سه ماه بعدشم نفهمیدم بلکه چند ماهی گذشت تقریباً 6 ماه که من توی قسمت 10 عملی فهمیدم که به خودم مغرور شده بودما هنوز حتی درسمم نگرفته بودم شاید برای همین بود که اون موضوع حل نمی‌شد به خاطر این بودش که من هنوز درسمو ازش نگرفته بودم…

    دقیقاً وقتی که روز اول دانشگاهم بود و داشتم از اونجا برمی‌گشتم در حالی که تو ترافیک ایستاده بودم یکی با سرعت هرچه تمام‌تر به پشت ماشین من برخورد کرد منم رفتم تو ماشین بعدی و حتی ماشین بعدی هم رفت داخل ماشین بعدی…. بگذریم

    روالش اینه که من مقصر نبودم و بعد خسارتمو تمام و کمال دریافت می‌کردم و ماشینمو درست می‌کردم…

    اما این موضوع اونجوری که باید پیش نرفت ماشین من درست نشد و من نتونستم خسارتمو دریافت کنم موضوع همچنان ادامه داشت..

    خودمو تحسین می‌کنم بابت زمانی که از ماشین پیاده شدم و بازم صدای هدایتو شنیدم که بلند داشت فریاد می‌زد که آروم باش توی این کار یه حکمتی بود صبور باش… همون لحظه اول همون ثانیه اول خدا باهام صحبت کرده آرومم کرد.

    وقتی که اون کامنتو گذاشتم روی سایت و درسمو گرفتم به خدا گفتم این جریانو به تو می‌سپارم تو درستش کن..

    باید بگم که من علاوه بر این درس درس‌های دیگه‌ای هم تو این مدت گرفتم در واقع می‌تونم بگم توی توحید این چند ماه انقدر برای من درس و تجربه داشت که شاید اگر سال‌ها قرار بود به صورت عادی این روندو طی کنم امکان نداشت…

    همیشه با خودم تکرار می‌کنم میگم جهان یا یک درس از راه آسونش به تو میده یا از راه سختش، اشکالی ندارم من این درسو از راه سختش فهمیدم اما مهم اینه که تونستم خودمو احساسمو کنترل کنم…

    وقتی که شما این فایلو گذاشتین فهمیدم وقتی که من درسمو گرفتم خدا چقدر واضح و چقدر شیوا از زبان شما با من صحبت کرد…

    از همون لحظه مدام تکرار می‌کنم خدایا من بدون هدایت تو هیچم خدایا من هر آنچه که دارم از آن توست خودم،، روحم،، قلبم،، جسمم،، هر آنچه که دارم و ندارم…

    چند ماه پیش یه چکاپ فرکانسی انجام داده بودم که اگر از خودم فیلم نگرفته بودم و اون حرفا رو نزده بودم باورم نمی‌شد که اون حرفا رو من زده باشم

    تو اون فایل من از خودم پرسیدم چقدر احساس می‌کنم که خدا داره کارهای زندگی منو انجام میده و پاسخم این بودش که:

    اولش یکم مِن مِن کردم

    یکم فکر کردم و بعدش گفتم خیلی کم شاید 10 درصد!!!!!

    هنوز باورم نمیشه که این کلمات از زبان من بود که جاری شد.. نمی‌دونم کجای کار بودم ولی خدا را شکر می‌کنم که الان می‌دونم حتی یک ده هزارم درصد هم من نیستم که این کارها را انجام میدم همش اونه… در هر لحظه من کنارمه و در هر لحظه مراقب منه

    ممنونم برای این فایل ارزشمند، ادامه این ماجرا و ادامه این درس گرفتن رو حتماً زیر همین کامنت خواهم نوشت:))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      آیسو گفته:
      مدت عضویت: 1654 روز

      خدایا هر آنچه دارم از آن توست

      دارم اشک میریزم و مینویسم!

      باورم نمیشه

      مدام زیر لب تکرار میکنم

      خدایا من به هر خیری از سمت تو فقیرم

      خدایا من تسلیمم، خدایا من هیچی نمیدونم این تویی که میدونی …

      نمیدونم از کجا بگم اصلا چیبگم انقدر حیرت زده ام و انقد اشکهام بی وقفه به پهنای صورتم میریزه که یه حسی پر از لذت و عشقو دارم تجربه میکنم‌که قابل توصیف نیست

      چه وقتی بهتر از الان برای نوشتن و ثبت کردن!

      خدایا جاری کن خودت رو در نوشته‌ی من…من قدرت توصیف ندترم که بگم چیکار داری میکنی

      اول بگم بعد از این کامنت و وقتی که گفتم درسم رو گرفتم،،، بعدش این موضوعی که توش انگار گیر کرده بودم ( بخاطر این بود ک ننیفهمیدم درسش چیه و درسمو نگرفته بودم) دوباره جاری شد و توی قسمت سرازیری حل قرار گرفت!

      وقتی که گفتم خدایا تسلیم فهمیدم من ایراد کارمو!

      خدای من سریع الجوابه…

      فهمیدم شرک ورزیدم و مغرور شدم

      دیگه تو هرچی بگی هر کاری کنی قبوله ، هرچی بگی همونه چون من نمیدونم ، خدایا تو همه‌ی کارارو انجام بده

      باورها گفتم

      خدایا منو مورد مغفرت خودت قرار دادی وقتی که درسمو گرفتم وقتی فهمیدم تویی که همه کارم رو انجام میدی و تسلیمم

      بارها فکر کردم و دیوانه شدم!

      از یه معجزه دیگم بگم:

      این چند روزی دلم خواست یه کاری راه بندازم ، ایدش اومده

      من قدم برداشتم

      یه ادمی رو سر راهم گذاشت ، دلشوجوری نرم کرد که قابل توصیف نیست..

      میدونستم قدم بردارم بهم جواب میده

      یه روز داشتم تلفنی با دوستم حرف میزدم یهو گف

      یه موسسه دیدم برم تو ببینم میتونیم یه کلاسشو بگیریم؟

      گفتم اره برو

      من خودم قبلش چند حایی رفته بودمو و جواب درست نگرفته بودم برا همین رها بودمو گفتم خدایا تو هدایت کن به جای درست و صحیح

      بعد دوستم رنگ زد

      گف اینجا اوکی شد ! قبول کرد !

      فقط باید یبار با هم بیایم و با موسس اینجا صحبت کنیم

      یبار دیگه باهم رفتیم پیش موسسش

      صحبت کردیم

      همه چی جور شد، کلاسمون، هزینه مناسب برای اونجا، و یه مکانی که همه چیزش اماده بود

      بعد که اومدیم بیرون

      دوستم گف چقد امروز نرم تر بود نسبت به روزی که من تنهایی باهاش حرف زدم.

      و من یادم اومد که صبح به خدا گفتم دل هارو برام نرم کن

      و به همین راحتی نرم کرد و درستش کرد !

      اصلا دلم آرومه ، آروم تر از همیشه

      انگار مطمئنم جوری که قبلا هیچ وقت نبودم …

      میدونم خدا دونه دونه قدم هارو برام برمیداره، میدونم هرچیزی که بخوام برام فراهم میکنه، این احساس نابو با هیچی نمیتونم عوض کنم!

      استاد ، چه کردی با من…غوغا درونم به پا کردی ، یادم دادی چطور با خدای خودم حرف بزنم.. چطور هر لحظه کنارم حسش کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    به نام تنها رب این جهان زیبا و پر از ثروت و فراوانی

    به نام خدایی که قوانینی برای این جهان گذاشت حالا بماند که چند درصدشان فهمیدن و ادامه می‌دهند

    و 99 درصدشون در سردر گمی و گیجی هستن خدایا شکرت که دست منو و دسته این انسانهای مخلص این سایت و این جمع صمیمی رو گرفته ای و هدایت کردی

    هدایت کردی تا بفهمیم و درک کنیم قدرتتو بشناسیمت که چقدر مهربان و بخشنده هستی چقدر رزاق هستی چقدر هدایتگرمون هستی

    چقدر صدامون رو زود میشنوی

    خواسته هامون رو بهمون میدی به چه شرطی به شرطه ایمان و توکل به خودت

    چقدر فراوانی دارد نامحدود

    آره همه اینها رو شناختیم و قدم برداشتیم یاد گرفتیم تغییر بدهیم خودمون رو یاد گرفتیم کنترل کنیم ذهنمون رو یاد گرفتیم فقط و فقط به خوبیها توجه کنیم یاد گرفتیم در برابر خداوند خاشع باشیم

    یاد گرفتیم احساسه خوب داشتن یعنی چی

    یاد گرفتیم آرامش داشتن یعنی‌ چی

    و خیلی چیزهای دیگه یاد گرفتیم

    که اصل و اساس یک زندگی عالیه

    اونم از کی از یکی از دستانه خداوند

    بهتر بگم یکی از بندگان مخلص و محبوبه خداوند بلند مرتبه ست که صفاتش در درونه این بنده عزیزش استاد عباس منش بزرگوار ست

    استاد ممنونتیم سپاسگزارتم

    همونطور که در فایل استاد اشاره کردن همه ما انسانها همینطور هستیم اول راه که برای هر چی قدم برمی‌داریم اول از خداوند کمک میخواهیم که راه رو بهمون نشون بده و کمکمون کنه اما از اون جایی که ذهن چموشه و بیشتر اوقات نمیذاره ما راه درست رو بریم بعداز چند بار انجام دادن دیگه مغرور میشیم و میگیم من میتونم دفعه اول یکم میترسیدم اما الان خودم میرم خودم انجام میدم و این شیطان است ما هر لحظه ودر شروع هر کاری چه بار اول باشه یا بار هزارم باید همیشه از خداوند کمک و هدایتم بخواهیم که او بهترین راهنما و هدایتگر ست وقتی با ایمان از او کمک میخواهیم به راحتی برامون همه چی رو درست میکنه

    مثلا همین جا پارک تا میایم میگیم خدایا یه جا پارک میخوام سریع بهت نشون میده اما باز ذهن چموش و شیطان نمی‌ذارن و سریع یادت میره و میگی مرسی خداجون خودم پیدا کردم بابا اون جا پارک روهم خدا برات درست کرده کجای کاری

    اما خدا رو شکر که در این سایت و شاگرد همچین استادی هستم که هر روز برای هر کاری از یاد خدا غافل نمیشیم و سعی می‌کنیم آگاهانه قدم برداریم و همه رو مدیون استاد خوبم هستم

    و تعهد میدم همینجا که من کبری مشتاقی تا آخر عمر اگر زندگی خوب وآرامش و سلامتی و عشق و ثروت و معنویت و آزادی زمانی و آزادی مکانی و شخصیت خوب و بنده محبوبه خدا شدن رو میخوام باید این فایلها و صحبتهای استاد رو وحی منزل بدونم و هر روز گوش کنم و عمل کنم در زندگی

    و الان هم در مغازه ام نشستم بعداز نوشتن کامنت میرم که فایل توحید عملی 10 رو گوش کنم توحید عملیها بی نظرین

    خدایا شکرت سپاسگزارتم

    استادم هر جا هستین کنار عزیز دلتون شاد سلامت و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای: