اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و تمام کسانی که
به این درک عظیم از آگاهی رسیده اند که فقط خدا دانای حکیم است.
فقط او میداند و ما فکر میکنیم که میدونیم.
بارها وبارها در قران کریم گفته که تو چه میدانی
وما ادرئک…
وتو چه میدانی…
ولی این انسان نادان در حالی که آفرینش خود را فراموش کرده برای خدا مثال میزند، که این استخوان های پوسیده را چه کسی زنده میکند ؟
و خدا در جواب میگه: همان کس که اول بار آنها را خلق کرد.
دوستان من یه خاطره از بازی کردن در باشگاه بیلیارد دارم که کاملا نشون میده که غرور در لحظه میتونه بلای جان انسان بشه،
وقتی در یک بازی به شکل جام قهرمانی برگزار شد، تقریبا 6 نفر از دوستانی که همیشه اونا رو به راحتی شکست میدادم شرکت کردن و من خیلی خوشحال و مغرور ،به قول معروف رجز میخوندم،
بازی که شروع شد انگار دستهام میرزید
استرس عجیبی بهم وارد شده بود.به قول خداوند ما دردل دشمنان ترس می اندازیم
تمام ضرباتم خطا میرفت.افراد ضعیف براحتی منو شکست میدادن.با هر شکست بیشتر تحقیر میشدم
استرس واظطرابم بیشتر میشد
خلاصه به تمام افراد اون جمع بازی رو باختم.
وقتی شب به خونه برگشتم ،از خداوند تشکر کردم
که خدایا چگونه هر که را بخواهی خار و بی مقدار میکنی.
از اون روز به بعد با خودم عهد بستم که بی دلیل مغرور نشم.همیشه اون بازی رو برای خودم مثال میزنم که در شرایط مختلف مغرور نشم.
یادمه وقتی بود که داشتم برای یک هدف تحصیلی اقدام میکردم و پروسه ای رو پیش میبردم. مسئله از اینجاست که من اصلا اجازه نمیدادم کسی کمکم کنه، و هرچی دستان خدا و از افراد مختلف میگفتن که جای آزمون تافل میتونی آیلتس رو بدی یا دولینگو گوش نمیدادم تا اینکه ضربه گوش ندادن به ه ایت رو خوردم و بعد تازه شروع کردم پیرو ه ایت ها. درسته که برگشتم به مسیر ولی کلا با گوش ندادن به هدایت ها مسیر رو بسیاز سخت کردم برای خودم.
زمانیم شد که در روابط غرور رو نسبت به خدا گذاشتم کنار و هدایتشو پیرو شدم، وقتی گفت که برای تماشای یک فستیوال موزیک تو دانشگاه چند نفر رو دعوت کنم که بیان باهم بریم تماشا، منی که تقریبا خیلی کم دیگران رو باهم دعوت میکردم و حتی به سختی به یک نفر دعوت میدادم چون ترس درم رخنه کرده بود.بالاخره این هدایت رو عمل کردم بهش و اینکار رو کنم و نتیجش شد یک نتیجه عالی. یک اعتماد به نفس که حاصل پیروی از هدایت درمورد غلبه بر ترسم در روابط بود و اتفاقا خیلی راحت تر و روان تر از هروقت دیگه ای تونستم که به خواستم در روابط برسم که شاید هیچوقت انقدر راحت نبوده.
جالبه که وقتی پیرو هدایت نبودم خیلی راه سخت، سفت، محکم و بدقلق بوده، مثل پا برهنه بودن در وسط تابسون روی سنگ های داغ با وزنه سنگین رو دوش میموند!
ولی وقتی که از هدایت پیروی کردم انگار سوار بر ماشین کولر دار، صندلی راجت، جاده سبز و زیباو هموار بودم که روان و راحت رسدیگ به خواسته که اگر نگم زودتر از انتطار ،میوونم بگم دقیقا زمانی که انتظار داشتم رسیدم.
خاشع بودن در برابر خدا و عجز در برابرش که من هیچی نمی دونم و تو می دونی
مامان من تعریف میکرد و میگفت :من حامله نمی شدم،تصمیم گرفتم با مادربزرگ بریم دکتر،رفتیم بهمون قرص داد ولی اتفاقی نیافتاد،رفتیم پیش یه دکتر دیگه،نشد که نشد و رفتیم پیش مامای خونگی هیچ اتفاقی نیافتاد،رفتیم پیش دعانویس بازم اتفاقی نیافتاد،پولام تموم میشد میرفتم پول جور میکردم و باز میرفتیم پیش دکتر،دوباره باز جواب نمیگرفتیم رفتم پیش یه امام زاده دست به دعا،برای من نذری میاوردن تا بخورم حامله بشم ولی نشدم،یه روز دیگه خسته شدم.تمام قرصامو جمع کردم (خیلی پول داده بودند به قرص و دوا)
حیاطمون دیوارش کوتاه تر بود و مامانم میگه خدایا خودت بده من از خودت میخام و قرص ها رو پرتاب میکنه از دیوار حیاطمون به بیرون،بعد میگه من متوجه شدم که حامله م ولی یادش نمیاد بعد چند روز ،و میگه من اصلا حالم بد نمیشده و حامله گی اسونی داشتم و خدا منو بهش داده.
مامانم ایمانش رو به خدا نشون داد و دیگه همه چی رو به خدا سپرده بود و خداوند هم پاسخ داد بهش.
تنها جایی که من نه خسته می شوم نه گرسنه می شوم نه تشنه نه می خواهم از جایم بلند شوم همین جا ««« سایت عباس منش دات کام »»
هست و دیگر هیچ
خدایا استاد جون عشقم را به من و به همه ی بچه ها ببخش
خدایا شکرت برای وجود این سایت رویایی
.
من چند روز است چند تا از عادتهای بد و زشت خودم را ترک کردم به لطف الله مهربانم و چقدر آرام و آزادتر شده ام . چقدر زندگی روان تر شده خدا را شکر و الان در این مکان مقدس هستم
.
امشب با خدا رفتم بیرون
امشب با خدا خرید کردم
امشب با خدا با برادرم صحبت کردم
خیلی لذت دارد با خدا باشی و زندگی کنی
خدایا شکرت برای این همه لذت
.
من در دوره دوازده قدم زندگیم جادویی شده بود ولی عدم درک قانون و عدم لیاقت خودم باعث شد که چند درجه چند درجه از مسیر دورتر شوم و هنوز که هنوزه به اون مسیر همواری که در دوره دوازده قدم برام پیش اومده بود و برنامهریزی خداوند برام کرده بود هنوز اون طور نشده
ولی خدا را شکر هر لحظه دارد برام بهتر و بهتر میشود
.
وقتی دوره ها را گوش می دهم و میگم این را می دونم قشنگ و واضح می فهمم که از مسیر دور شده ام
ولی همین که میگم من نمی دونم من هیچی نمی دونم یا می خواهم بیشتر بدونم بهم آگاهی بده حال و احساس خوب به سراغم میاد
خدایا شکرت
.
من هر موقع دیگران را کلا حذف کردم از خودم از ذهنم از زندگیم
خیلی زندگی بر وفق مرادم شده
خیلی جالبه برام چون احساس
آدم به خودت دروغ نمیگه
ولی وقتی تا دیگران را در هر
موردی دخیل کنم قشنگ می فهمم
احساسم بده
حالم بده
دارم عقب عقب میروم
و دوباره قانون و فایل های استاد
من را بر می گردونه به مسیر
.
من خیلی با فایل های توحیدی
حال می کنم
نه سیر میشوم نه خسته
اصلا حال میده با خدا بودن
با دوستان خدایی همنشینی
خدایا شکرت
.
من خداوند کمکم کرد که عجله را
کنار بزارم و خدا را شکر خیلی بهتر شدم
.
استاد این لبیک گفتن را آخر فایل
دیگه بهشتی تر کرده سایتت را
.
استاد لبیک گویان توبه
استاد خیلی طاقت می خواهد وقتی لبیک میگی و گریه نکنی
استاد خدایی من عاشقتم
.
وقتی لبیک گفتم خودم را پاک دیدم
یا الله
خودم را در آسمانها دیدم
چه کیفی داره استاد خودت را در آسمانها ببینی
لا شریک لک لبیک
.
استاد اینجا جایی هست که
خدا را طلب می کنم
کجا از اینجا بهتره ؟؟
من ندیدم
.
وقتی ذوق می کنم . وقتی انگیزههای من میره بالا به خدا نزدیک شده ام
احساسش می کنم
خدایا عاشقتم
.
استاد این همه دوره دارید همه به توحید بر می گرده خوب که کار می کنم می بینم در همه ی دوره ها و فایل ها از توحید گفتید
هیچ چیز بالاتر از توحید و یکتاپرستی نیست
.
در دوره روانشناسی ثروت یک در مورد تاثیر عوامل بیرونی چقدر مثال زدید ؟؟؟
(( وقتی دوره ها را گوش می دهم و میگم این و می دونم، قشنگ و واضح می فهمم که از مسیر دور شدم
ولی همین که میگم من نمی دونم من هیچی نمی دونم یا می خوام بیشتر بدونم بهم آگاهی بده ، حال و احساس خوب به سراغم میاد))
نکته ریز و ترمز بزرگ ذهنم رو پیدا کردم یوهوووووو
که چرا من اوایل دوره ها حالم عالیه و نتایجم بهتره ولی کم کم که بارها و بارها دوره ها و محصولات و گوش میدم استپ میشم و راکد میمونم و هیچ تغییر مثبتی نمی بینم
همینه
من دقیقا با خودم میگم خب اینا رو که گوش داده بودم و میدونم
تکراریه
و وقتی یه نکته جدید میشنوم قلبم باز میشه و حالم عالی میشه
اما تا وقتبکه میگم میدونم هیچ نکته جدیدی هم نمی شنوم
خدایا شکرت
این روزا دارم با 12 قدم که البته هنوز قدم 7 هستم ، پرواز میکنم
و این خواسته من از الله یکتا بوده همیشه و هست که
خدایا به من آگاهی هایی بده که از شدت ذوق تا آسمون هفتم پرواز کنم
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان و همه ی بچه های سایت استاد عباسمنش.
استاد اگه قرار باشه همه ی فایلها و محصولات روی یک کفه ی ترازو باشه قطعا اون طرف کفه ی ترازو فایلهای بینظیر توحید عملی هستش.
اول از همه چقدر خوشحال شدم دیدم یه فایل جدید استاد روی سایت گذاشتین تازه با موضوع بینظیر توحید عملی.
استاد عزیزم راستش من قبل از آشنایی با شما و سایت شما کسی بودم که خیلی ذهنیت شرک آلود داشتم.
اصلا خدایی که الانمیشناسم با این قدرتش اصلا قبلا اینجوری نبود.
خدای قبلا راستش فقط یکسری کارها رومیتونست انجامبده، گاهی هم پاش رومینداخت رو پاش و اون کارهای سختتر رو خودم فقط باید تنهایی انجام میدادم.
و راستش خدای قبلا خیلی هم ازش میترسیدم.
صحبت و هدایت !!!! اونم با من؟ اصلا ، چنان احساس گناه زیاد بود و اینقدر تو گوشم رفته بود که آدم بد و گناهکاری هستیم که اصلا فکر نمیکردم خدا بهم نگاه هم بکنه چه برسه که با من صحبت کنه و هدایتم کنه.
همیشه تو ذهنم هدایت و صحبت فقط مخصوص یک سری افراد خاص خداوند بود.
تازه در مورد خیلی موضوعات (بخصوص موضوع مالی) همیشه احساس میکردم فقط یک سری افرادی که میشناسم میتونن کمکم کنن اگه اونها و اعتبار و موقعیت و پولشون نباشه منم اوضاعم خیلی جالب نیست.
اما خدای الان خیلی زیباتر ، مهربونتر، خیلی با قدرتتر و خیلی رفیقتر.
«یا رفیق من لا رفیق له»
هدایت!!!!!!!
اولین باری که این جمله رو شنیدم دقیقا همینجا تو سایت عباسمنش و از خود شما بود استاد.
اصلا باورم نمیشد که خدا من رو هم هدایت میکنه.
اصلا من با خدا در هر لحظه ارتباط دارم.
هدایت خداوند فقط به نظرم مخصوص یک سری افراد خاصش بود.
اما از وقتی به لطف خدای مهربانم وارد سایت عباسمنش شدم، و روی خودم شروع کردم به کار کردن اون موقع متوجه شدم که حالا تازه کجای این دنیا هستم.
خدا کی! من کی هستم!
چقدر سوره ی حمد معنیش قشنگ شده.
حالا تازه میفهمم که سوره ی حمد چقدر زیباست، خدا داره چی میگه به من.
تازه میفهمم «ایاک نعبد و ایاک انستعین» یعنی چی.
خدای الان م اصلا ربطی به قبل نداره.
منم تازه دارم یاد میگیرم، تازه دارم توی زندگیم توی بعضی موقعیت ها ، توی مسافرت به خدا میگم خدایا من رو هدایت کن.
تازه دارم با این هدایت ارتباط برقرار میکنم.
در واقع تازه دارم روی احساس لیاقت ، احساس ارتباط و هدایت با خداوند روی خودم کار میکنم.
در اصل تازه دارم با فاطمه ی الان به صلح میرسم و اون باورهای غلط رو روش کار میکنم.
خدای الانم، خیلی قشنگه.
خیلی دوسش دارم.
خیلی خودم بهش نزدیک میدونم.
چقدر حضورش رو توی زندگیم متوجه میشم.
چقدر قبلا در زندگیم حضورش پررنگ بوده اما من متوجه نبودم.
و از وقتی که خدا رو به عنوان «رب» بیشتر قبول کردم و تازه فهمیدم رب یعنی چی! خداوند قدرتش برام ده ها هزاران برابر بیشتر شده.
همه ی امید و نگاهم فقط به خود خداوند.
خیلی تغییر کردم.
بخصوص در زمینه ی توحید.
خودم قشنگ این رو متوجه میشم.
البته که همیشه باید روی خودم کار کنم.
قبلا که خدا اونجوری بود همه چیز سخت جلو میرفت و از همه چیز همیشه ترس و نگرانی همراهش بود.
اما الان با وجود خدای قدرتمندم همه چیز با آرامش و احساس خوب همراه که زندگیم به طرز عالی جلو میره.
چرخ زندگیم روونتر شده.
و یاد جمله ی استاد در مناجات ملاصدرا:
مگر در زندگی چه میخواهی که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
خیلی ممنونم استاد عباسمنش عزیز، که پرده های شرک آلود رو از روی خدا برایمان برداشتی.
اینکه رب بودن خداوند ، قدرت خداوند ، رو به ما نشان دادی.
قطعا شما یکی از دستان زیبای خداوند در زندگی من هستین.
و در آخر؛ چقدر این کلیپ آخر فایل قشنگ بود.
اصلا یه لحظه تن آدم رو از قدرت خدا شوک میکنه.
خیلی ممنونم ازتون استاد عزیز، در پناه رب العالمین سلامت و شاد باشین.
از موقعی که شروع کردین به صحبت کردن احساس کردم دارین بامن حرف میزنین دقیقا تمام این اتفاق ها برای منم افتادمن یکسالی میشه گواهینامه ام رو گرفتم ولی به خاطر ترسهام نتونستم خودم به تنهایی پشت ماشین بشینم تا اینکه با باورهای خوبی که از دوره کشف قوانین در خودم ساختم به طرز مغجزه واری شوهرم ماشین برام خرید و با دیدن ماشین گفتم که دیگه الان وقتشه پا روی ترسهام بزارم شب فایل های شما رو گوش میدادم و فردا صبح با توکل برخدا دخترم رو میرسوندم مدرسه .همیشه سعی میکردم از جاهای خلوت برم و به نوعی تکاملم رو رعایت کنم تا
بعداز مدتی با خودم گفتم که من دیگه راننده شدم و ظهرهاهم تواوج شلوغی شهر میتونم برم و دخترم رو برگردونم منی که تا به اون روز فقط از جای خلوت میرفتم .همون موقع قلبم بهم گفت که زوده برا شلوغیاونباید بری ولی گفتم من میتونم و میرم هنوز تاسرکوچه نرفتم که یهو با یه ماشین برخورد کردم خداروشکر اتفاق خاصی نیفتادولی شبش که باخودم خوب فکر کردم گفتم من میدونم دلیلش این بود که یهو به خودم مغرورشدم وخداروازیاد بردم وچه سریع خودمو راننده میدونستم .بماند که بعداز اون اتفاق دوباره ترسها م شروع شدن و تا ده روزی پشت ماشین ننشستم وگفتم من دیگه واسه رانندگی خوب نیستم اما میدونستم اشتباه دارم تصمیم میگیرم تا یکم از اون اتفاق گذشت ومن نذاشتم توی همون ترسهام بمونم .استاد خدا میدونه توی زندگیم چندین بار این اتفاق واسه من افتاد و من چون اگاهانه زندگی نمیکردم متوجه نبودم که چقدرراحت خدارو فراموش کردم و خودمو و توانایی هامو بزرگ کردم
ازتون ممنونم استاد که دوباره بهم یاداوردی کردین که در هرزمینه ای باید حواسم باشه که من در برابر خدا هیچم و بابت هرچه نعمت و توانایی به من داده سپاسگذارباشم.
با سلام وقت بخیر خدمت شما استاد محترم و خانوم شایسته عزیز
و دوستان هم فرکانس و هممدار من!
خدایا شکرت که مرا را لایق درک این آگاهیها دانستی
خدایا شکرت که از رگ گردن به ما نزدیکتری و همیشه همایت میکنی و همیشه هدایت میکنی به سمت آنچیزی که ما دوست داریم
این همه لطف فقط ازآن تو برمیآمد!
واقعاً هر چه دارم ازآن توست
ازین چشم ازین گوش ازین جسم سالم و ازین روح
و ازین همزمانی های که به وجود میاره که ما دقیقاً همان لحظه در همان جای هستیم که باید باشم و فلان قرارداد با فلان شخص امضا کنیم ویا با فلان شخص آشنا شویم.
آیا ما میتوانم ادعا کنیم که همهای این هم زمانی ها را من بودم که ایجاد کردم.
آیا کسیکه دست و پای خود را در حادثهای از دست داده آیا میتواند بگه من دوباره درستش میکنم.
ما باید در هر حالت سپاسگزار باشیم چون در هر حالت ما چیزی داریم که از بابتش سپاسگزار باشم
واقعاً ما چه داریم که به آن تکیه کنیم.
ما چه داریم که بگیم مالی خودم هست
ما هر چه داریم از آن اوست
اگر ما خانواده خوب، فرزندان خوب، خانه و موتر خوب داری بفهم که اینها همه امانت خداونده
و بفهمیم که همه اینها موقتی پیش ما امانت است
پس کوشش کنیم که امانت داری خوب باشیم
و هر چیقدر که امانت داری خوب باشیم خداوند نعمت های بیشتری در اختیا ما قرار میدهد
و هر چیقدر ما وابسته این نعمتها شویم و فکر کنیم مال خودم هست از ما گرفته میشود
چون تو لایقش نیستی چون تو فراوانی نعمتهای الهی را باور نکردی و فقط به همان یک زره چسپیدی پس مواظب باش که وابستی هیچ کس و هیچ نعمت نشوی.
و چیقدر این جمله برایم درس داره که هر چیقدر در پیشگاه خداوند افتادتر باشی سر بلندتری در پیش خلق خدا.
و چیقدر مغرور در پیشگاه خداوند باشی سرت خم است پیش خلق خدا.
و واقعاً استاد حرف بجای زدی که هر موقع ما احساس میکنیم که بی نیاز شدیم همان جا میخوریم زمین.
هر موقع میگم من دیگه بلدم
من دیگه کلش فهمیدم
من دیگه پول دار شدم کس حریف من نیست
من دیگه در این حوزه نفر اولم
دقیقاً همان جا میخوریم زمین
چون توقف میکنیم و جهان در حال حرکت و پیشرفته
و جهان کسی را که حرکت نمیکند و پیشرفت نمیکند از صفحه روزگار هذف میکند.
و ما برای اینکه همیشه پشرفت کنیم و همیشه موفق باشیم
باید تسلیم باشیم و هیچ گاه به کم قانع نشویم و همیشه از خداوند طلب نعمت و ثروت کنیم چون خداوند دوست دارد که ما همیشه پشرفت کنیم و همیشه ازش نعمت و ثروت بخوایم برای همین خداوند تاکید دارد که همیشه همراه من باش و از من بخواه که من همه چه دارم
مثل ثروتمندان جهان که هر چیقدر پولدار میشود ولی باز هم مغرور نمیشود وباز هم ادامه میده به گسترش و پشرفت جهان
مثل دانشمندان و مخترعان که همیشه دنبال کشف اختراع جدید و موضوعات جدید هست و هیچ گاه به خودش نمیگه من خیلی اختراعات بزرگ کشف کردم و دیگه بس است.
و همیشه تشنه است برای موفقیت و همیشه به خودش میگه من که چیزی بلد نیستم من که چیزی ندارم و همیشه دامه میده و این رمز پیروزی است اگر واقعاً ما درکش کنیم.
پس خداوندا کمکم کن که همیشه تسلیم باشم در تمام امورات زندگیم در مقابل عظمت و بزرگی تو
و همیشه نیازمند تو باشم نیازمند هدایت تو نیازمند نعمت و ثروت تو و کمکم کن که هیچگاه مغرور نشوم به داشته هایم چون اینها همه مال توست
و خداوندا کمکم کن که هیچ گاه فراموش نکنم که هر چه دارم از آن توست و کمکم کن که آماده دریافت نعمت های بیشتر تو باشم چون نعمت و ثروت تو بی انتهاست این مشکل از من است که نمی توانم باور کنم.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوسداشتنی و دوستان عباس منشی.
ازاونجایی شروع میشه که من به یه تضادی خوردم و یمدتی رو باید توی شرایط به ظاهر نامناسب ازلحاظ محیطی سپری کنم که من خیلی بهم ریختم و این چند روز به اندازه چند سال برام سنگین بود و عذاب بود برام و خودمو گم کردم همه چیز بهم ریخته و تنها چیزی که الان میخوام اینه که میخوام باز برگردم به عاطی اون چند روز پیش میخوام باز حس زنده بودن کنم میخوام باز حس خوشبختی کنم میخوام باز حس خوشحالی کنم میخوام باز برای هرلحظم سپاسگذار خداوند باشم میخوام باز زندگی کنم میخوام خواب رو فقط برای خواب بخوام فقط برای استراحت کردن نه برای فرار از درگیری های ذهنی نه برای فرار ازنجواها نه برای فرار از بی ایمانیم به خدا.
استاد مثل اینکه کل اون اموزهارو فراموش کردم یذرهم به این فکر نکردم انقد توذهنم نجنگم و بچینم و ازخدا کمک بخوام اگه ایمانم به خدا قوی تر بود هیچ وقت این روزا برام عذاب اور نبود من حتی فعلا شرایط گوش کردن این فایل و ندارم و فقط با خوندن کامنت ها به خودم اومدم به خودم اومدم که نجنگم با هرچی بجنگم موندگار ترش میکنم ادم باید توی هرشرایطی زندگی کنه و سعی کنم از شرایط الان نکات مثبت شکار کنم انقدر سختش نکنم انقدر درگیر احساس بد و نگرانی نباشم چونکه این یه قانون احساس بد=اتفاقات بد
خدا جونم هدایتم کن به حس و حال و خوب به احساس زندگی به احساس خوشبختی به احساس زنده بودن من میخوام اینارو داشته باشم.
خداجونم هدایتم کن به یه مکان خوب و عالی و مجهز برای کار یه سالن عالی بایه سالندار عالی و محترم برای کار هدایتم کن من واقعا میخوام توی سالن مجهز کار
کنم.
خدا جونم من راهشو نمیدونم از یه طریقی هدفونی هنزفری چیزی بهم بده چون واقعا الان به داشتنش نیاز دارم.
و خودت درزمان و مکان مناسب هدایتم کن که برای مشتریم خدمات ارائه بدم.
خواستم اینارو توی نوت گوشیم بنویسم ولی گفتم کامنت کنم بهتره و از این دورام ردپایی بجا بذارم و الان بهترم الان سبکترم الان راحت تر میتونم بخوابم.
خداجونم سپاسگذارم که به این فایل هدایتم کردی و از طریق این صفحه با من حرف زدی سپاسگذارم نور من.
بخدا که توحید همه چیزه روزی هزار بار من این فایل رو گوش بدم بازم کمه بازم کمه برای تسلیم شدن در برار حق
هرچی گوش بدم تسلیم تر میشم
بخدا که هر بار گوش میدم به خودم میگم رها کن اعتماد کن به خدا بسپر به اون
اگه الا روی پام هستم اعتبارش با خداوند
به خدا که هیچ اعتمادی به خدا ندارم همش کلامی حرفی ادا
خدایا کمکم کن حداقل ی درصد بهت اعتماد کنم
من در برابر تو هیچم ای صاحب من کل تویی من جزئ از توام
جزئی از کل که اگه اتفاقی تو زندگیم رقم میخوره اعتبارش با تو مهربان من
خداوند مهربان تو کمک کن تا جاری بشم از کلام حق
استاد از رانندگی خواهرشون گفتن که میترسه
6 ماه پیش بهم گفت برو تو مسیری که من میگم کلی نشونه داد و من رفتم
اومدم تو اون مسیر شروع کردم آروم آروم رها شدم در این مسیر کاری
شروع کردم به تمیز کردن محیط کاری رزق و روزی اومد گفت باید صبح بیای باز اونم با یکم تکون کوچیک من رفتم سر کارم صبحا تمرکز بیشتری گفت میخواد الا دو هفته که صبحا زودتر میرم هی داره اوضاع بهتر میشه کار داره بهتر میشه خداروشکر
گفتم بدهی هارو برام صاف کن نمیخوام این مجموعه بدهکار باشه گفت باشه
ی کارت خوان گذاشت در اختیارم و گفت مشتری های حضوری رو بذار برای بدهی ها و مشتری های آنلاین برای خودت
امروز اولین بدهی رو از اون کارت دادم امروز همون کارت خوان ده میلیون موجودی داره فردا دومین بدهی رو میدم باش از اقساط بانکی
باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد
بخدا که خدا داره هروز کار میکنه امروز شنیدم کع استاد میگفت خدایا تو میدونی و من نمیدونم
گفت به استاد گفته اعتبار هر کاری تو زندگیت رقم میخوره به خدا بده
در برار خدا مغرور نشی پیش آدما میبرمت بالا اگه پیش خدا متواضع باشی
اعتبار همه چیز با خداس بخدا قسم
اگه رو عقل خودم حساب نکنم و روی خدا حساب کنم و بگم خدایا تو منو ببر خودم رو ارزشمند بدونم برای حرف زدن با جانانه حق اون وقت اجازه بدم اون منو از راهی جلو میبره که به راحتی پیش برم روی دوش خدا بشینم و سوت زنان در مسیر به آسانی منو به جلو میبره
خدایا من فقیر درگاه توام از هر خیری که از تو به من برسه رب جانم پروردگار من
استاد انقد خوب به خدا اعتماد کردی اونم دست تو گرفته و راهنمای راهت شده استاد خیلی قلب بزرگی داری واقعا دمت گرم نوش جان
وقتی تو جادها کلرادو میرفتی و اون بهت میگفت که برو یاد خودم افتادم ی شب تو جاده بارونی تریلیا از کنارم رد میشدن چه آبی میپاشیدن رو ماشین
خدا شاده کسی جرات نمیکرد که از کنار اون رد بشه
اون شب بهم میگفت برو برو جلو من بهت میگم
من هستم راه برات بازه و من اونجا میگفتم که تو منو بردی خدا واقعا این شجاعت رو تو بهم دادی قلبم آروم بود
شبا به راحتی میخوابم تنهام اما من با خیال راحت میخوام به راحتی منی که قبلا جرات تاریکی و تنهایی نداشتم الا تا خودم صبح میخوابم واقعا اعتبارش با خداس واقعا کی این آرامش رو در من حاکم کرد
کی بود بهم گفت به آدما وابسته نشو آدما دستان من هستن هر اتفاقی افتاد اعتبارش رو به من بده خودم کنارتم خودم برات همه چی میشم پس سزاوار نیست من بهش اعتماد کنم
پس سزاوار نیست آرام باشم تا خدا کارهاش رو بکن بخدا که سزاوار خداس من رها تر بشم چون خدا خواسته از رها تر شم تا اون اختیار بیشتری داشته باشه
توحید همه چیزه خدا همه چیز اگه رها کنم به همه جی میرسم چون خدا عاشق منه اون کنار منه
اونه که منو بیشتر از پدر و مادرم دوس داره بخدا که اون مثل پدر دست منو گرفته این چند وقت
خدایا ببخش گناهان که جلو این رها شدن منو گرفته
کمک کن رها تر بشم بیشتر اعتماد کنم خدایا ای نماز صبح شب من زندگیم را زیبا و زیبا تر کن
استاد ممنونم ممنونم که صدای خدا شدی و کلام حق رو جاری میکنی
در پناه حق شاد سالم سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید
بی نهایت سپاسگزار استاد بسیار ماهر عزیزمان هستم که به نحو احسن نکات اساسی و ضروری موفقیت رو با زبان ساده آموزش میدهند .
من سال قبل زمستان بر اساس اموزشهای شما برای بار دوم در ازمون رانندگی ثبت نام کردم و با غلبه بر ترسهام و کنترل ذهنم تونستم بار اول در ازمون عملی قبول بشم . در حالی که بار اول که ثبت نام کرده بودم قبل از اشنایی من با شما بود و نتوانستم ترسهامو کنترل کنم از حرف مردم و… بعد بار سوم امتحان عملی دیگه پی رانندگی رو نگرفتم و …
بعد قبولی در رانندگی فردای امتحان منتظر گواهی نموندم و میدونستم یک ماه منتظر گواهی بمونم ترسهام مانع ادامه دادن خواهند بود و با ماشین به خونه مادرم رفتم و از اونجا به همسرم زنگ زدم که ماشین جلوی خانه ی اونهاست و همسرم حرفی نزد که چرا بردی و … رانندگی یکی از هدفهایی بود که بر اساس آموزشها تکاملم رو طی کردم و هر جا ترسی اومد ذکر لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ترس رو تبدیل به قوت قلب کرد . هر جا موندم هر جا نجواها اومد ذکر منو نجات داد. در لحطاتی هم که یعد یک سال احساس کردم ماهر شدم زود لا حول و لا قوه رو گفتم که من واقعا کاری نمیکردم تک تک پیچها و فنر و قطعات ماشین با حول و قوه ی الله حرکت میکرد من کاره ای نبودم و امتیاز رانندگی و مهارت رو به خداوند دادم . صحبتهای امروز رو من با گوشت و استخوانم لمس کردم چون هنوز در مراحل تکمیل این مهارتم هستم و هنوز تازه ی تازه ست .
طی تکاملم، ادعا نداشتنم، کنترل ذهنم برای نشان دادن به کسی که من یاد گرفتم، چیزی که برای ذهنم خیلی دستنایافتنی بود.وقتی به خیابانهای شلوغ، پیچ ها، چراغ قرمزها نگاه میکردم ترس وجودم رو میگرفتم . از مسیرهای تازه میترسیدم و خیلی ترسهای دیگه . بعد یک سال بدون هیچ مشکلی چون ادعایی نداشتم به کسی نخواستم ثابت کنم تکاملم رو طی کردم تمام خیابانها الان برای من دیگه ترس اور نیست فقط دلیلش ذکر و ایمانم به لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم بود .
حالا میتونم بر اساس الگوی رانتدگی وارد کارهای دیگه بشم و یادم باشه ترس که به سراغم اومد باز بگم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم . کنترل ذهن کنم تکاملم رو طی کنم و جلو برم . در تمام این یک سال روزهایی بوده که وقتی تو یک مسیر پر خطر به راحتی و به کمک الله مسیر رو رد کردم مثل روز برفی شدیدی که مسیر سربالایی بود وترافیک شدید، تونستم از اونجا بیرون بیام تنها حسی که داشتم سجده شکر بود. و این اتفاق هزاران بار در این یک سال اتفاق افتاده و یکی از موارد سپاسگزاری روزانه ام رانندگی و مهار کردن ترسهام بوده . این موفقیت راه اصلی تمام موفقیتها رو به من نشون داد و یاد گرفتم برای هر کاری مسیر همین راه کنترل ذهن ، مداومت ، طی تکامل و سر آغاز همه ی کارها و لحظات ذکر لاحول و لا قوه الا یالله العلی عظیم هست.
تا قبل از دوره ی احساس لیاقت من توانایی چندانی در کنترل کماگراییم نداشتم ولی بعد دوره ، کمالگرایی شدیدم کم رنگ تر شده و نتیجه رو در همین رانندگی دیدم که با کمالگرایی من بی خیال امتحان رانندگی شده بودم .
من نسبت به سه سال قبل تغییرات بسیاری کرده ام من ترسو من مشرک من فاقد اعتماد به نفس و احساس لیاقت یک اقیانوس با عمق یک سانت الان
میتواند بر ترسهایش غلبه کند از حرف مردم نترسد به سبک خودش زندگی کند و… و همه ی اینها جز با هدایت و قوه الهی امکان پذیر نبود هدایتم به سوی استاد به سوی جمع آگاهی های عمیق از هستی و …
به نام خدای یکتا و هدایتگر.
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و تمام کسانی که
به این درک عظیم از آگاهی رسیده اند که فقط خدا دانای حکیم است.
فقط او میداند و ما فکر میکنیم که میدونیم.
بارها وبارها در قران کریم گفته که تو چه میدانی
وما ادرئک…
وتو چه میدانی…
ولی این انسان نادان در حالی که آفرینش خود را فراموش کرده برای خدا مثال میزند، که این استخوان های پوسیده را چه کسی زنده میکند ؟
و خدا در جواب میگه: همان کس که اول بار آنها را خلق کرد.
دوستان من یه خاطره از بازی کردن در باشگاه بیلیارد دارم که کاملا نشون میده که غرور در لحظه میتونه بلای جان انسان بشه،
وقتی در یک بازی به شکل جام قهرمانی برگزار شد، تقریبا 6 نفر از دوستانی که همیشه اونا رو به راحتی شکست میدادم شرکت کردن و من خیلی خوشحال و مغرور ،به قول معروف رجز میخوندم،
بازی که شروع شد انگار دستهام میرزید
استرس عجیبی بهم وارد شده بود.به قول خداوند ما دردل دشمنان ترس می اندازیم
تمام ضرباتم خطا میرفت.افراد ضعیف براحتی منو شکست میدادن.با هر شکست بیشتر تحقیر میشدم
استرس واظطرابم بیشتر میشد
خلاصه به تمام افراد اون جمع بازی رو باختم.
وقتی شب به خونه برگشتم ،از خداوند تشکر کردم
که خدایا چگونه هر که را بخواهی خار و بی مقدار میکنی.
از اون روز به بعد با خودم عهد بستم که بی دلیل مغرور نشم.همیشه اون بازی رو برای خودم مثال میزنم که در شرایط مختلف مغرور نشم.
خدا در قرآن کریم میفرماید
یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ
ای انسان چه چیز تورا در برابر خداوند کریم مغرور ساخت؟
از موقعی که روی خودم کار میکنم که بالای یک سال
هستش، به لطف خدا چرخ زندگیم روان تر شده
اتفاقات بد اصلا توی زندگی من راهی ندارن
هر روز شادی ،شکر گزاری، افزایش عزت نفس در بیشتر موارد، احساس نزدیکی به خداوند، عزتی که گاهی خدا بهم میده که قبلا نبود،
افزایش اراده، که باعث شد بعد از سن 32 سالگی که هیچ وقت من روزه نگرفته بودم به لطف خودش
25 روز ، روزه بگیرم. هذا من فضل ربی .
استاد عزیز به لطف رب عزیز و کریم، خلاصه همه چیز روبه پیشرفته، آینده رو خیلی روشن میبینم
ایمانم هر روز تقویت میشه.
امیدوارم که دوستان این مسئله افتادگی در برابر خداوند رو خیلی جدی بگیرن که من هم خیلی ضربه خوردم و درسهاش رو یاد گرفتم.
خدا رو بی نهایت شکر که توفیق نوشتن این پیام رو به من داد.
ارادتمند شما اصغر آذرکمان
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به همگی،
یادمه وقتی بود که داشتم برای یک هدف تحصیلی اقدام میکردم و پروسه ای رو پیش میبردم. مسئله از اینجاست که من اصلا اجازه نمیدادم کسی کمکم کنه، و هرچی دستان خدا و از افراد مختلف میگفتن که جای آزمون تافل میتونی آیلتس رو بدی یا دولینگو گوش نمیدادم تا اینکه ضربه گوش ندادن به ه ایت رو خوردم و بعد تازه شروع کردم پیرو ه ایت ها. درسته که برگشتم به مسیر ولی کلا با گوش ندادن به هدایت ها مسیر رو بسیاز سخت کردم برای خودم.
زمانیم شد که در روابط غرور رو نسبت به خدا گذاشتم کنار و هدایتشو پیرو شدم، وقتی گفت که برای تماشای یک فستیوال موزیک تو دانشگاه چند نفر رو دعوت کنم که بیان باهم بریم تماشا، منی که تقریبا خیلی کم دیگران رو باهم دعوت میکردم و حتی به سختی به یک نفر دعوت میدادم چون ترس درم رخنه کرده بود.بالاخره این هدایت رو عمل کردم بهش و اینکار رو کنم و نتیجش شد یک نتیجه عالی. یک اعتماد به نفس که حاصل پیروی از هدایت درمورد غلبه بر ترسم در روابط بود و اتفاقا خیلی راحت تر و روان تر از هروقت دیگه ای تونستم که به خواستم در روابط برسم که شاید هیچوقت انقدر راحت نبوده.
جالبه که وقتی پیرو هدایت نبودم خیلی راه سخت، سفت، محکم و بدقلق بوده، مثل پا برهنه بودن در وسط تابسون روی سنگ های داغ با وزنه سنگین رو دوش میموند!
ولی وقتی که از هدایت پیروی کردم انگار سوار بر ماشین کولر دار، صندلی راجت، جاده سبز و زیباو هموار بودم که روان و راحت رسدیگ به خواسته که اگر نگم زودتر از انتطار ،میوونم بگم دقیقا زمانی که انتظار داشتم رسیدم.
شاد و سلامت باشید
سلام و درود به استاد عزیزم و مریم جون
خاشع بودن در برابر خدا و عجز در برابرش که من هیچی نمی دونم و تو می دونی
مامان من تعریف میکرد و میگفت :من حامله نمی شدم،تصمیم گرفتم با مادربزرگ بریم دکتر،رفتیم بهمون قرص داد ولی اتفاقی نیافتاد،رفتیم پیش یه دکتر دیگه،نشد که نشد و رفتیم پیش مامای خونگی هیچ اتفاقی نیافتاد،رفتیم پیش دعانویس بازم اتفاقی نیافتاد،پولام تموم میشد میرفتم پول جور میکردم و باز میرفتیم پیش دکتر،دوباره باز جواب نمیگرفتیم رفتم پیش یه امام زاده دست به دعا،برای من نذری میاوردن تا بخورم حامله بشم ولی نشدم،یه روز دیگه خسته شدم.تمام قرصامو جمع کردم (خیلی پول داده بودند به قرص و دوا)
حیاطمون دیوارش کوتاه تر بود و مامانم میگه خدایا خودت بده من از خودت میخام و قرص ها رو پرتاب میکنه از دیوار حیاطمون به بیرون،بعد میگه من متوجه شدم که حامله م ولی یادش نمیاد بعد چند روز ،و میگه من اصلا حالم بد نمیشده و حامله گی اسونی داشتم و خدا منو بهش داده.
مامانم ایمانش رو به خدا نشون داد و دیگه همه چی رو به خدا سپرده بود و خداوند هم پاسخ داد بهش.
به نام خدا
تنها جایی که من نه خسته می شوم نه گرسنه می شوم نه تشنه نه می خواهم از جایم بلند شوم همین جا ««« سایت عباس منش دات کام »»
هست و دیگر هیچ
خدایا استاد جون عشقم را به من و به همه ی بچه ها ببخش
خدایا شکرت برای وجود این سایت رویایی
.
من چند روز است چند تا از عادتهای بد و زشت خودم را ترک کردم به لطف الله مهربانم و چقدر آرام و آزادتر شده ام . چقدر زندگی روان تر شده خدا را شکر و الان در این مکان مقدس هستم
.
امشب با خدا رفتم بیرون
امشب با خدا خرید کردم
امشب با خدا با برادرم صحبت کردم
خیلی لذت دارد با خدا باشی و زندگی کنی
خدایا شکرت برای این همه لذت
.
من در دوره دوازده قدم زندگیم جادویی شده بود ولی عدم درک قانون و عدم لیاقت خودم باعث شد که چند درجه چند درجه از مسیر دورتر شوم و هنوز که هنوزه به اون مسیر همواری که در دوره دوازده قدم برام پیش اومده بود و برنامهریزی خداوند برام کرده بود هنوز اون طور نشده
ولی خدا را شکر هر لحظه دارد برام بهتر و بهتر میشود
.
وقتی دوره ها را گوش می دهم و میگم این را می دونم قشنگ و واضح می فهمم که از مسیر دور شده ام
ولی همین که میگم من نمی دونم من هیچی نمی دونم یا می خواهم بیشتر بدونم بهم آگاهی بده حال و احساس خوب به سراغم میاد
خدایا شکرت
.
من هر موقع دیگران را کلا حذف کردم از خودم از ذهنم از زندگیم
خیلی زندگی بر وفق مرادم شده
خیلی جالبه برام چون احساس
آدم به خودت دروغ نمیگه
ولی وقتی تا دیگران را در هر
موردی دخیل کنم قشنگ می فهمم
احساسم بده
حالم بده
دارم عقب عقب میروم
و دوباره قانون و فایل های استاد
من را بر می گردونه به مسیر
.
من خیلی با فایل های توحیدی
حال می کنم
نه سیر میشوم نه خسته
اصلا حال میده با خدا بودن
با دوستان خدایی همنشینی
خدایا شکرت
.
من خداوند کمکم کرد که عجله را
کنار بزارم و خدا را شکر خیلی بهتر شدم
.
استاد این لبیک گفتن را آخر فایل
دیگه بهشتی تر کرده سایتت را
.
استاد لبیک گویان توبه
استاد خیلی طاقت می خواهد وقتی لبیک میگی و گریه نکنی
استاد خدایی من عاشقتم
.
وقتی لبیک گفتم خودم را پاک دیدم
یا الله
خودم را در آسمانها دیدم
چه کیفی داره استاد خودت را در آسمانها ببینی
لا شریک لک لبیک
.
استاد اینجا جایی هست که
خدا را طلب می کنم
کجا از اینجا بهتره ؟؟
من ندیدم
.
وقتی ذوق می کنم . وقتی انگیزههای من میره بالا به خدا نزدیک شده ام
احساسش می کنم
خدایا عاشقتم
.
استاد این همه دوره دارید همه به توحید بر می گرده خوب که کار می کنم می بینم در همه ی دوره ها و فایل ها از توحید گفتید
هیچ چیز بالاتر از توحید و یکتاپرستی نیست
.
در دوره روانشناسی ثروت یک در مورد تاثیر عوامل بیرونی چقدر مثال زدید ؟؟؟
چون بقیه را از ذهنم بیرون کنم
و خداوند را جایگزین
برای همینه که من اینجا هستم
چون خود خداوند است که
نتایج را به ما میدهد
.
.
خدایا شکرت برای وجود خودت
خدایا شکرت برای وجود استادم
نمیشه
نمیشه دیگه مقاومت کنم و ننویسم
این جمله شما طوفانی بپا کرد در قلبم :
(( وقتی دوره ها را گوش می دهم و میگم این و می دونم، قشنگ و واضح می فهمم که از مسیر دور شدم
ولی همین که میگم من نمی دونم من هیچی نمی دونم یا می خوام بیشتر بدونم بهم آگاهی بده ، حال و احساس خوب به سراغم میاد))
نکته ریز و ترمز بزرگ ذهنم رو پیدا کردم یوهوووووو
که چرا من اوایل دوره ها حالم عالیه و نتایجم بهتره ولی کم کم که بارها و بارها دوره ها و محصولات و گوش میدم استپ میشم و راکد میمونم و هیچ تغییر مثبتی نمی بینم
همینه
من دقیقا با خودم میگم خب اینا رو که گوش داده بودم و میدونم
تکراریه
و وقتی یه نکته جدید میشنوم قلبم باز میشه و حالم عالی میشه
اما تا وقتبکه میگم میدونم هیچ نکته جدیدی هم نمی شنوم
خدایا شکرت
این روزا دارم با 12 قدم که البته هنوز قدم 7 هستم ، پرواز میکنم
و این خواسته من از الله یکتا بوده همیشه و هست که
خدایا به من آگاهی هایی بده که از شدت ذوق تا آسمون هفتم پرواز کنم
رها جانم ممنونم ازت
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان و همه ی بچه های سایت استاد عباسمنش.
استاد اگه قرار باشه همه ی فایلها و محصولات روی یک کفه ی ترازو باشه قطعا اون طرف کفه ی ترازو فایلهای بینظیر توحید عملی هستش.
اول از همه چقدر خوشحال شدم دیدم یه فایل جدید استاد روی سایت گذاشتین تازه با موضوع بینظیر توحید عملی.
استاد عزیزم راستش من قبل از آشنایی با شما و سایت شما کسی بودم که خیلی ذهنیت شرک آلود داشتم.
اصلا خدایی که الانمیشناسم با این قدرتش اصلا قبلا اینجوری نبود.
خدای قبلا راستش فقط یکسری کارها رومیتونست انجامبده، گاهی هم پاش رومینداخت رو پاش و اون کارهای سختتر رو خودم فقط باید تنهایی انجام میدادم.
و راستش خدای قبلا خیلی هم ازش میترسیدم.
صحبت و هدایت !!!! اونم با من؟ اصلا ، چنان احساس گناه زیاد بود و اینقدر تو گوشم رفته بود که آدم بد و گناهکاری هستیم که اصلا فکر نمیکردم خدا بهم نگاه هم بکنه چه برسه که با من صحبت کنه و هدایتم کنه.
همیشه تو ذهنم هدایت و صحبت فقط مخصوص یک سری افراد خاص خداوند بود.
تازه در مورد خیلی موضوعات (بخصوص موضوع مالی) همیشه احساس میکردم فقط یک سری افرادی که میشناسم میتونن کمکم کنن اگه اونها و اعتبار و موقعیت و پولشون نباشه منم اوضاعم خیلی جالب نیست.
اما خدای الان خیلی زیباتر ، مهربونتر، خیلی با قدرتتر و خیلی رفیقتر.
«یا رفیق من لا رفیق له»
هدایت!!!!!!!
اولین باری که این جمله رو شنیدم دقیقا همینجا تو سایت عباسمنش و از خود شما بود استاد.
اصلا باورم نمیشد که خدا من رو هم هدایت میکنه.
اصلا من با خدا در هر لحظه ارتباط دارم.
هدایت خداوند فقط به نظرم مخصوص یک سری افراد خاصش بود.
اما از وقتی به لطف خدای مهربانم وارد سایت عباسمنش شدم، و روی خودم شروع کردم به کار کردن اون موقع متوجه شدم که حالا تازه کجای این دنیا هستم.
خدا کی! من کی هستم!
چقدر سوره ی حمد معنیش قشنگ شده.
حالا تازه میفهمم که سوره ی حمد چقدر زیباست، خدا داره چی میگه به من.
تازه میفهمم «ایاک نعبد و ایاک انستعین» یعنی چی.
خدای الان م اصلا ربطی به قبل نداره.
منم تازه دارم یاد میگیرم، تازه دارم توی زندگیم توی بعضی موقعیت ها ، توی مسافرت به خدا میگم خدایا من رو هدایت کن.
تازه دارم با این هدایت ارتباط برقرار میکنم.
در واقع تازه دارم روی احساس لیاقت ، احساس ارتباط و هدایت با خداوند روی خودم کار میکنم.
در اصل تازه دارم با فاطمه ی الان به صلح میرسم و اون باورهای غلط رو روش کار میکنم.
خدای الانم، خیلی قشنگه.
خیلی دوسش دارم.
خیلی خودم بهش نزدیک میدونم.
چقدر حضورش رو توی زندگیم متوجه میشم.
چقدر قبلا در زندگیم حضورش پررنگ بوده اما من متوجه نبودم.
و از وقتی که خدا رو به عنوان «رب» بیشتر قبول کردم و تازه فهمیدم رب یعنی چی! خداوند قدرتش برام ده ها هزاران برابر بیشتر شده.
همه ی امید و نگاهم فقط به خود خداوند.
خیلی تغییر کردم.
بخصوص در زمینه ی توحید.
خودم قشنگ این رو متوجه میشم.
البته که همیشه باید روی خودم کار کنم.
قبلا که خدا اونجوری بود همه چیز سخت جلو میرفت و از همه چیز همیشه ترس و نگرانی همراهش بود.
اما الان با وجود خدای قدرتمندم همه چیز با آرامش و احساس خوب همراه که زندگیم به طرز عالی جلو میره.
چرخ زندگیم روونتر شده.
و یاد جمله ی استاد در مناجات ملاصدرا:
مگر در زندگی چه میخواهی که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
خیلی ممنونم استاد عباسمنش عزیز، که پرده های شرک آلود رو از روی خدا برایمان برداشتی.
اینکه رب بودن خداوند ، قدرت خداوند ، رو به ما نشان دادی.
قطعا شما یکی از دستان زیبای خداوند در زندگی من هستین.
و در آخر؛ چقدر این کلیپ آخر فایل قشنگ بود.
اصلا یه لحظه تن آدم رو از قدرت خدا شوک میکنه.
خیلی ممنونم ازتون استاد عزیز، در پناه رب العالمین سلامت و شاد باشین.
سلام به استادعزیزم و تمام دوستان عزیز سایت استاد
از موقعی که شروع کردین به صحبت کردن احساس کردم دارین بامن حرف میزنین دقیقا تمام این اتفاق ها برای منم افتادمن یکسالی میشه گواهینامه ام رو گرفتم ولی به خاطر ترسهام نتونستم خودم به تنهایی پشت ماشین بشینم تا اینکه با باورهای خوبی که از دوره کشف قوانین در خودم ساختم به طرز مغجزه واری شوهرم ماشین برام خرید و با دیدن ماشین گفتم که دیگه الان وقتشه پا روی ترسهام بزارم شب فایل های شما رو گوش میدادم و فردا صبح با توکل برخدا دخترم رو میرسوندم مدرسه .همیشه سعی میکردم از جاهای خلوت برم و به نوعی تکاملم رو رعایت کنم تا
بعداز مدتی با خودم گفتم که من دیگه راننده شدم و ظهرهاهم تواوج شلوغی شهر میتونم برم و دخترم رو برگردونم منی که تا به اون روز فقط از جای خلوت میرفتم .همون موقع قلبم بهم گفت که زوده برا شلوغیاونباید بری ولی گفتم من میتونم و میرم هنوز تاسرکوچه نرفتم که یهو با یه ماشین برخورد کردم خداروشکر اتفاق خاصی نیفتادولی شبش که باخودم خوب فکر کردم گفتم من میدونم دلیلش این بود که یهو به خودم مغرورشدم وخداروازیاد بردم وچه سریع خودمو راننده میدونستم .بماند که بعداز اون اتفاق دوباره ترسها م شروع شدن و تا ده روزی پشت ماشین ننشستم وگفتم من دیگه واسه رانندگی خوب نیستم اما میدونستم اشتباه دارم تصمیم میگیرم تا یکم از اون اتفاق گذشت ومن نذاشتم توی همون ترسهام بمونم .استاد خدا میدونه توی زندگیم چندین بار این اتفاق واسه من افتاد و من چون اگاهانه زندگی نمیکردم متوجه نبودم که چقدرراحت خدارو فراموش کردم و خودمو و توانایی هامو بزرگ کردم
ازتون ممنونم استاد که دوباره بهم یاداوردی کردین که در هرزمینه ای باید حواسم باشه که من در برابر خدا هیچم و بابت هرچه نعمت و توانایی به من داده سپاسگذارباشم.
با سلام وقت بخیر خدمت شما استاد محترم و خانوم شایسته عزیز
و دوستان هم فرکانس و هممدار من!
خدایا شکرت که مرا را لایق درک این آگاهیها دانستی
خدایا شکرت که از رگ گردن به ما نزدیکتری و همیشه همایت میکنی و همیشه هدایت میکنی به سمت آنچیزی که ما دوست داریم
این همه لطف فقط ازآن تو برمیآمد!
واقعاً هر چه دارم ازآن توست
ازین چشم ازین گوش ازین جسم سالم و ازین روح
و ازین همزمانی های که به وجود میاره که ما دقیقاً همان لحظه در همان جای هستیم که باید باشم و فلان قرارداد با فلان شخص امضا کنیم ویا با فلان شخص آشنا شویم.
آیا ما میتوانم ادعا کنیم که همهای این هم زمانی ها را من بودم که ایجاد کردم.
آیا کسیکه دست و پای خود را در حادثهای از دست داده آیا میتواند بگه من دوباره درستش میکنم.
ما باید در هر حالت سپاسگزار باشیم چون در هر حالت ما چیزی داریم که از بابتش سپاسگزار باشم
واقعاً ما چه داریم که به آن تکیه کنیم.
ما چه داریم که بگیم مالی خودم هست
ما هر چه داریم از آن اوست
اگر ما خانواده خوب، فرزندان خوب، خانه و موتر خوب داری بفهم که اینها همه امانت خداونده
و بفهمیم که همه اینها موقتی پیش ما امانت است
پس کوشش کنیم که امانت داری خوب باشیم
و هر چیقدر که امانت داری خوب باشیم خداوند نعمت های بیشتری در اختیا ما قرار میدهد
و هر چیقدر ما وابسته این نعمتها شویم و فکر کنیم مال خودم هست از ما گرفته میشود
چون تو لایقش نیستی چون تو فراوانی نعمتهای الهی را باور نکردی و فقط به همان یک زره چسپیدی پس مواظب باش که وابستی هیچ کس و هیچ نعمت نشوی.
و چیقدر این جمله برایم درس داره که هر چیقدر در پیشگاه خداوند افتادتر باشی سر بلندتری در پیش خلق خدا.
و چیقدر مغرور در پیشگاه خداوند باشی سرت خم است پیش خلق خدا.
و واقعاً استاد حرف بجای زدی که هر موقع ما احساس میکنیم که بی نیاز شدیم همان جا میخوریم زمین.
هر موقع میگم من دیگه بلدم
من دیگه کلش فهمیدم
من دیگه پول دار شدم کس حریف من نیست
من دیگه در این حوزه نفر اولم
دقیقاً همان جا میخوریم زمین
چون توقف میکنیم و جهان در حال حرکت و پیشرفته
و جهان کسی را که حرکت نمیکند و پیشرفت نمیکند از صفحه روزگار هذف میکند.
و ما برای اینکه همیشه پشرفت کنیم و همیشه موفق باشیم
باید تسلیم باشیم و هیچ گاه به کم قانع نشویم و همیشه از خداوند طلب نعمت و ثروت کنیم چون خداوند دوست دارد که ما همیشه پشرفت کنیم و همیشه ازش نعمت و ثروت بخوایم برای همین خداوند تاکید دارد که همیشه همراه من باش و از من بخواه که من همه چه دارم
مثل ثروتمندان جهان که هر چیقدر پولدار میشود ولی باز هم مغرور نمیشود وباز هم ادامه میده به گسترش و پشرفت جهان
مثل دانشمندان و مخترعان که همیشه دنبال کشف اختراع جدید و موضوعات جدید هست و هیچ گاه به خودش نمیگه من خیلی اختراعات بزرگ کشف کردم و دیگه بس است.
و همیشه تشنه است برای موفقیت و همیشه به خودش میگه من که چیزی بلد نیستم من که چیزی ندارم و همیشه دامه میده و این رمز پیروزی است اگر واقعاً ما درکش کنیم.
پس خداوندا کمکم کن که همیشه تسلیم باشم در تمام امورات زندگیم در مقابل عظمت و بزرگی تو
و همیشه نیازمند تو باشم نیازمند هدایت تو نیازمند نعمت و ثروت تو و کمکم کن که هیچگاه مغرور نشوم به داشته هایم چون اینها همه مال توست
و خداوندا کمکم کن که هیچ گاه فراموش نکنم که هر چه دارم از آن توست و کمکم کن که آماده دریافت نعمت های بیشتر تو باشم چون نعمت و ثروت تو بی انتهاست این مشکل از من است که نمی توانم باور کنم.
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوسداشتنی و دوستان عباس منشی.
ازاونجایی شروع میشه که من به یه تضادی خوردم و یمدتی رو باید توی شرایط به ظاهر نامناسب ازلحاظ محیطی سپری کنم که من خیلی بهم ریختم و این چند روز به اندازه چند سال برام سنگین بود و عذاب بود برام و خودمو گم کردم همه چیز بهم ریخته و تنها چیزی که الان میخوام اینه که میخوام باز برگردم به عاطی اون چند روز پیش میخوام باز حس زنده بودن کنم میخوام باز حس خوشبختی کنم میخوام باز حس خوشحالی کنم میخوام باز برای هرلحظم سپاسگذار خداوند باشم میخوام باز زندگی کنم میخوام خواب رو فقط برای خواب بخوام فقط برای استراحت کردن نه برای فرار از درگیری های ذهنی نه برای فرار ازنجواها نه برای فرار از بی ایمانیم به خدا.
استاد مثل اینکه کل اون اموزهارو فراموش کردم یذرهم به این فکر نکردم انقد توذهنم نجنگم و بچینم و ازخدا کمک بخوام اگه ایمانم به خدا قوی تر بود هیچ وقت این روزا برام عذاب اور نبود من حتی فعلا شرایط گوش کردن این فایل و ندارم و فقط با خوندن کامنت ها به خودم اومدم به خودم اومدم که نجنگم با هرچی بجنگم موندگار ترش میکنم ادم باید توی هرشرایطی زندگی کنه و سعی کنم از شرایط الان نکات مثبت شکار کنم انقدر سختش نکنم انقدر درگیر احساس بد و نگرانی نباشم چونکه این یه قانون احساس بد=اتفاقات بد
خدا جونم هدایتم کن به حس و حال و خوب به احساس زندگی به احساس خوشبختی به احساس زنده بودن من میخوام اینارو داشته باشم.
خداجونم هدایتم کن به یه مکان خوب و عالی و مجهز برای کار یه سالن عالی بایه سالندار عالی و محترم برای کار هدایتم کن من واقعا میخوام توی سالن مجهز کار
کنم.
خدا جونم من راهشو نمیدونم از یه طریقی هدفونی هنزفری چیزی بهم بده چون واقعا الان به داشتنش نیاز دارم.
و خودت درزمان و مکان مناسب هدایتم کن که برای مشتریم خدمات ارائه بدم.
خواستم اینارو توی نوت گوشیم بنویسم ولی گفتم کامنت کنم بهتره و از این دورام ردپایی بجا بذارم و الان بهترم الان سبکترم الان راحت تر میتونم بخوابم.
خداجونم سپاسگذارم که به این فایل هدایتم کردی و از طریق این صفحه با من حرف زدی سپاسگذارم نور من.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.
به نام حضرت حق
به نام ملک هستی که جان من تو هستی
ای مالک من ای صاحب من
سلام بر استاد عباس منش عزیزم
سلام بر مریم شایسته و همه دوستانم
توحید عملی قسمت 11
بخدا که توحید همه چیزه روزی هزار بار من این فایل رو گوش بدم بازم کمه بازم کمه برای تسلیم شدن در برار حق
هرچی گوش بدم تسلیم تر میشم
بخدا که هر بار گوش میدم به خودم میگم رها کن اعتماد کن به خدا بسپر به اون
اگه الا روی پام هستم اعتبارش با خداوند
به خدا که هیچ اعتمادی به خدا ندارم همش کلامی حرفی ادا
خدایا کمکم کن حداقل ی درصد بهت اعتماد کنم
من در برابر تو هیچم ای صاحب من کل تویی من جزئ از توام
جزئی از کل که اگه اتفاقی تو زندگیم رقم میخوره اعتبارش با تو مهربان من
خداوند مهربان تو کمک کن تا جاری بشم از کلام حق
استاد از رانندگی خواهرشون گفتن که میترسه
6 ماه پیش بهم گفت برو تو مسیری که من میگم کلی نشونه داد و من رفتم
اومدم تو اون مسیر شروع کردم آروم آروم رها شدم در این مسیر کاری
شروع کردم به تمیز کردن محیط کاری رزق و روزی اومد گفت باید صبح بیای باز اونم با یکم تکون کوچیک من رفتم سر کارم صبحا تمرکز بیشتری گفت میخواد الا دو هفته که صبحا زودتر میرم هی داره اوضاع بهتر میشه کار داره بهتر میشه خداروشکر
گفتم بدهی هارو برام صاف کن نمیخوام این مجموعه بدهکار باشه گفت باشه
ی کارت خوان گذاشت در اختیارم و گفت مشتری های حضوری رو بذار برای بدهی ها و مشتری های آنلاین برای خودت
امروز اولین بدهی رو از اون کارت دادم امروز همون کارت خوان ده میلیون موجودی داره فردا دومین بدهی رو میدم باش از اقساط بانکی
باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد
بخدا که خدا داره هروز کار میکنه امروز شنیدم کع استاد میگفت خدایا تو میدونی و من نمیدونم
گفت به استاد گفته اعتبار هر کاری تو زندگیت رقم میخوره به خدا بده
در برار خدا مغرور نشی پیش آدما میبرمت بالا اگه پیش خدا متواضع باشی
اعتبار همه چیز با خداس بخدا قسم
اگه رو عقل خودم حساب نکنم و روی خدا حساب کنم و بگم خدایا تو منو ببر خودم رو ارزشمند بدونم برای حرف زدن با جانانه حق اون وقت اجازه بدم اون منو از راهی جلو میبره که به راحتی پیش برم روی دوش خدا بشینم و سوت زنان در مسیر به آسانی منو به جلو میبره
خدایا من فقیر درگاه توام از هر خیری که از تو به من برسه رب جانم پروردگار من
استاد انقد خوب به خدا اعتماد کردی اونم دست تو گرفته و راهنمای راهت شده استاد خیلی قلب بزرگی داری واقعا دمت گرم نوش جان
وقتی تو جادها کلرادو میرفتی و اون بهت میگفت که برو یاد خودم افتادم ی شب تو جاده بارونی تریلیا از کنارم رد میشدن چه آبی میپاشیدن رو ماشین
خدا شاده کسی جرات نمیکرد که از کنار اون رد بشه
اون شب بهم میگفت برو برو جلو من بهت میگم
من هستم راه برات بازه و من اونجا میگفتم که تو منو بردی خدا واقعا این شجاعت رو تو بهم دادی قلبم آروم بود
شبا به راحتی میخوابم تنهام اما من با خیال راحت میخوام به راحتی منی که قبلا جرات تاریکی و تنهایی نداشتم الا تا خودم صبح میخوابم واقعا اعتبارش با خداس واقعا کی این آرامش رو در من حاکم کرد
کی بود بهم گفت به آدما وابسته نشو آدما دستان من هستن هر اتفاقی افتاد اعتبارش رو به من بده خودم کنارتم خودم برات همه چی میشم پس سزاوار نیست من بهش اعتماد کنم
پس سزاوار نیست آرام باشم تا خدا کارهاش رو بکن بخدا که سزاوار خداس من رها تر بشم چون خدا خواسته از رها تر شم تا اون اختیار بیشتری داشته باشه
توحید همه چیزه خدا همه چیز اگه رها کنم به همه جی میرسم چون خدا عاشق منه اون کنار منه
اونه که منو بیشتر از پدر و مادرم دوس داره بخدا که اون مثل پدر دست منو گرفته این چند وقت
خدایا ببخش گناهان که جلو این رها شدن منو گرفته
کمک کن رها تر بشم بیشتر اعتماد کنم خدایا ای نماز صبح شب من زندگیم را زیبا و زیبا تر کن
استاد ممنونم ممنونم که صدای خدا شدی و کلام حق رو جاری میکنی
در پناه حق شاد سالم سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید
به نام رب سماوات و الارض
بی نهایت سپاسگزار استاد بسیار ماهر عزیزمان هستم که به نحو احسن نکات اساسی و ضروری موفقیت رو با زبان ساده آموزش میدهند .
من سال قبل زمستان بر اساس اموزشهای شما برای بار دوم در ازمون رانندگی ثبت نام کردم و با غلبه بر ترسهام و کنترل ذهنم تونستم بار اول در ازمون عملی قبول بشم . در حالی که بار اول که ثبت نام کرده بودم قبل از اشنایی من با شما بود و نتوانستم ترسهامو کنترل کنم از حرف مردم و… بعد بار سوم امتحان عملی دیگه پی رانندگی رو نگرفتم و …
بعد قبولی در رانندگی فردای امتحان منتظر گواهی نموندم و میدونستم یک ماه منتظر گواهی بمونم ترسهام مانع ادامه دادن خواهند بود و با ماشین به خونه مادرم رفتم و از اونجا به همسرم زنگ زدم که ماشین جلوی خانه ی اونهاست و همسرم حرفی نزد که چرا بردی و … رانندگی یکی از هدفهایی بود که بر اساس آموزشها تکاملم رو طی کردم و هر جا ترسی اومد ذکر لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ترس رو تبدیل به قوت قلب کرد . هر جا موندم هر جا نجواها اومد ذکر منو نجات داد. در لحطاتی هم که یعد یک سال احساس کردم ماهر شدم زود لا حول و لا قوه رو گفتم که من واقعا کاری نمیکردم تک تک پیچها و فنر و قطعات ماشین با حول و قوه ی الله حرکت میکرد من کاره ای نبودم و امتیاز رانندگی و مهارت رو به خداوند دادم . صحبتهای امروز رو من با گوشت و استخوانم لمس کردم چون هنوز در مراحل تکمیل این مهارتم هستم و هنوز تازه ی تازه ست .
طی تکاملم، ادعا نداشتنم، کنترل ذهنم برای نشان دادن به کسی که من یاد گرفتم، چیزی که برای ذهنم خیلی دستنایافتنی بود.وقتی به خیابانهای شلوغ، پیچ ها، چراغ قرمزها نگاه میکردم ترس وجودم رو میگرفتم . از مسیرهای تازه میترسیدم و خیلی ترسهای دیگه . بعد یک سال بدون هیچ مشکلی چون ادعایی نداشتم به کسی نخواستم ثابت کنم تکاملم رو طی کردم تمام خیابانها الان برای من دیگه ترس اور نیست فقط دلیلش ذکر و ایمانم به لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم بود .
حالا میتونم بر اساس الگوی رانتدگی وارد کارهای دیگه بشم و یادم باشه ترس که به سراغم اومد باز بگم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم . کنترل ذهن کنم تکاملم رو طی کنم و جلو برم . در تمام این یک سال روزهایی بوده که وقتی تو یک مسیر پر خطر به راحتی و به کمک الله مسیر رو رد کردم مثل روز برفی شدیدی که مسیر سربالایی بود وترافیک شدید، تونستم از اونجا بیرون بیام تنها حسی که داشتم سجده شکر بود. و این اتفاق هزاران بار در این یک سال اتفاق افتاده و یکی از موارد سپاسگزاری روزانه ام رانندگی و مهار کردن ترسهام بوده . این موفقیت راه اصلی تمام موفقیتها رو به من نشون داد و یاد گرفتم برای هر کاری مسیر همین راه کنترل ذهن ، مداومت ، طی تکامل و سر آغاز همه ی کارها و لحظات ذکر لاحول و لا قوه الا یالله العلی عظیم هست.
تا قبل از دوره ی احساس لیاقت من توانایی چندانی در کنترل کماگراییم نداشتم ولی بعد دوره ، کمالگرایی شدیدم کم رنگ تر شده و نتیجه رو در همین رانندگی دیدم که با کمالگرایی من بی خیال امتحان رانندگی شده بودم .
من نسبت به سه سال قبل تغییرات بسیاری کرده ام من ترسو من مشرک من فاقد اعتماد به نفس و احساس لیاقت یک اقیانوس با عمق یک سانت الان
میتواند بر ترسهایش غلبه کند از حرف مردم نترسد به سبک خودش زندگی کند و… و همه ی اینها جز با هدایت و قوه الهی امکان پذیر نبود هدایتم به سوی استاد به سوی جمع آگاهی های عمیق از هستی و …
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِیعًا قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا یُشْرِکُونَ