توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 59 (به ترتیب امتیاز)

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مفرد گفته:
    مدت عضویت: 2284 روز

    به نام خداوند متوکلین که هر چه هستم و هرچه دارم از اوست.

    خداوند را شاکرم بخاطر این نعمت و وجود سایت و استاد عباسمنش و خانواده ای که هرچند فرسنگها با هم فاصله دارند ولی طبق قانون همفرکانسی همدیگر را جذب میکنند و در این سایت از وجود یکدیگر لذت میبرند و درسهای زندگی و عاشقی می آموزند.

    شب عید فطر در جمع خانوادگی بودیم که خواهرها و برادرانم و حتی بچه های خواهرم که الان هرکدوم برای خودشان پدر و مادر مستقلی شده اند ازمن درخواست کردند که 3 روز تعطیلی رو هماهنگ کنیم و از شهر خودمون که بوشهر باشه و انصافا بهترین زمان برای مسافرین نوروزی هست به استان همجوار استان فارس و شهر زیبای سپیدان برویم.

    من بدون آمادگی قبلی و در حالی که روی هدفم متمرکز شده بودم گفتم حتما خواست خدا هست که چند روز به مسافرتی خواهم رفت که زیباییها و اتفاقات بسیار عالی و بینظیر را تجربه خواهم کرد و دقیقا هم همینطور شد و این مسافرت 3 روزه خانوادگی ، اولین مسافرت دسته جمعی خانوادگی بود که با مسیر رویایی و هوای دلپذیر و بارندگی لذت بخش و اتفاقات واقعا الهی و جالب را تجربه کردیم به طوری که تک تک اعضا خانواده ازم بابت هماهنگی و برنامه ریزی این مسافرت که سالها بود اتفاق نیفتاده بود را داشتیم تشکر کردند.

    و همه این اتفاقات بدلیل واگذاری و هدایت الهی و دل سپردن به ندای الهی و درونی جهت هدایتمان به سمت زیباییا بود . و خدا را بخاطر تک تک اتفاقات و لحظات شیرین زندگیم سپاسگزارم.

    دیروز متوجه شدم که سررسید جدیدم برای برنامه ریزی روزانه ام محدود و کوچک است و جای تمام برنامه روزانه ام ندارد. لذا در جایی از اون یادداشت کردم که خداوند منو به سوی مسیر و راهکاری هدایت کنه که بتونم این مساله را حل کنم. باورتون میشه یا نه در کمتر از 24 ساعت همسرم یک دفترچه یادداشتی که کاملا مساله منو حل میکرد رو بدون اینکه کوچکترین صحبتی در اینخصوص باهاش داشته باشیم بهم داد و گفت اینو در محل کارم داشتم و گفتم شاید لازم داشته باشی. این موضوع دوباره اعتماد به خدا و هدایت الهی و نشونه های درستی مسیر را به من یادآوری کرد و این موضوع بارها و بارها در زندگی من داره اتفاق میفته از وقتی که روی ذهنم و خودم با فایلهای استاد عزیزم دارم کار میکنم.

    و یک باور درونی و ایمان به خدا در درونم شکل گرفته که در همه جا و حالت و زمان او پشت و پناهم است و یاورم در همه کارها و مراحل زندگی و مثل فرزندی که بر دوش پدرش سوار است و مطمئن از حمایت و قدرتش. و چه حس زیبایی است این توکل و مسیر هدایت.

    خداوند را شاکرم بخاطر این مسیر لذتبخش زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    کامران جباری گفته:
    مدت عضویت: 1030 روز

    با نام خداوند مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان و همه دوستان گلم

    من دیدگاهم را با این چند جمله‌ آغاز می‌کنم

    من و خدا سوار یک دوچرخه شدیم

    و من اشتباه کردم جلو نشتم

    و خدا عقب نشت

    فرمان دست من بود و سر دوراهی ها دلهره مرا می‌گرفت

    تا اینکه جایمان را عوض کردیم

    حالا آرام شدم

    هروقت از او می‌پرسم کجا می‌رویم؟

    برمی‌گردد و با لبخند می‌گوید تو فقط رکاب بزن

    واقعا من به یاد می‌آورم هر موقع تو شرایطی گره به کار می‌آمد اون خداوند بود که کمکم کرده و من این حقیقت را نمی‌فهمیدم ولی از موقعی که خداوند لطف فرمود و در فرکانس استاد عزیزم قرار گرفتم و با قانون آشنا شدم که اگه به خداوند اعتماد داشته باشیم دیگه دلهره ای برای زندگی نباید داشته باشیم حالا زندگی هر چقدر سخت شرایط جامعه نامطلوب باشه خودش زندگی را بر وفق مراد ما می‌کنه به قول این جمله‌ که استاد در بیشتر جاها ازش استفاده میکنه in God we trust ما به خداوند اعتماد داریم که 60یا70سال پیش روی دلار آمریکا حک شده که واقعا افکار خوب شرایط خوب به وجود میاره باید هم آمریکا این همه وفور نعمت باشه چون این دلاری که دست به دست تمام مردمش میچرخه با این جمله زیبا

    حق اون مردم هست که از اعتماد به خداوند بهره دنیوی را ببرند باید از خداوند با تمام وجود بخواهیم مثل موقعی که یکی از پاهامون درد داره و داریم توی کوچه می‌رویم از پشت سگی شروع به دنبال کردن ما می‌کنه اون موقع از ترس اینکه آسیبی بهت نرسه همچنان می‌رویم که انگار نه انگار پات درد داشته‌ و فرار میکنیم از خداوند هم به این صورت باید خواسته ای داشته باشیم

    استاد عزیزم تمامی گفتار شما را باید با طلا نوشت که همواره نه مقایسه میشه کرد با دیگران نه تکرار میشه

    از خداوند سپاسگذارم که من را هدایت کرد به سوی شما استاد که دیروزم بهتر از امروز باشه و فردا هم بهتر از امروز از خداوند برای شما و تمامی دوستان سلامتی و شادی را طلب دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 999 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد و مریم جون

    خدایا شکرت برای این فایل با ارزش چه هدیه ای از این بالاتر از دست بهترین استاد

    من عاشق این فایل های توحیدیم همه چیز توحیده

    چرا من در طول این چند سال هیچی از توحید نمی دونستم حتما الان وقتش بوده

    با جونم با تک تک سلولهام گوش میدم تا جزعی از وجودم بشه

    استاد همسرم کشاورزی می کنه دو سه سال عالی بوده

    ولی پارسال خوب نبود همسرم همش می گفت من بلدممممم من مهندسی کشاورزی میکنم الان میدونم که روی خودش حساب می کرد یا سالهای قبل ناراضی بود همش حس منفی می داد که این محصول کم برداشت میکنم این قد برداشت میکن بعدش می گفت دیدی حق با من بود دیدی گفتم

    ولی من هر چه میگفتم نگو چقدر برداشت میکنم برکت با خداست هیچی فکر میکرد غیب گو هست

    خدای من ما رو ببخش که آگاهی نداشتیم

    الان به لطف استاد همیشه توکل به خدا میکنم گاهی وقتها الهامات میبنم حس میکنم

    برای خرید دوره با خداوند مشورت کردم بخدا حس ام بهم گفت عزت نفس

    چند بار بهم الهام شده انجام دادم عالی شده

    وقتی با خداوند گفتگو میکنم حس ام عالی میشه آرامش میگیرم

    تصمیم گرفتم مثل استاد همیشه کارهامو بهش بسپارم

    به الهامات گوش بدم

    الان اگه بعضی از کارهامون درست نشه آرام هستم میگم حتما خیریتی داره

    با خداوند صحبت میکنم آرام میشم به صدای قلبم گوش میدم

    استاد عزیز خداوند عمر با عزت بهت بده برای این همه آگاهی

    در عمرم هیچ کس این جوری از توحید برام نگفته نه مدرسه نه معلم نه تلویزیون ما همه بچه ها مدیون شما هستیم وهمیشه دعاگوی شما ذهن ام باز شده قلبم باز شده

    روحیه ام صد درجه بهتر شده چی از این بالاتر بیرون میرم دنبال زیبایی ام دنبال فراوانی ام

    شکرگزاری میکنم خداوند دعوتم کرد به این مسیر

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    مریم رستمی گفته:
    مدت عضویت: 2920 روز

    سلام بر دوستان و اساتید هدایت شده

    استاد انگار این فایل برای من اومده واقعا از شما که زبان خداوند هستید و دست خداوند هستید ممنون و سپاسگزارم و از خداوند برای شما سعادت و عمر طولانی میخام

    دوستان من از بیست‌وپنج سالگی کار کردم و در رابطه با کارم به خیلی از افراد همیشه راهنمایی میکردم و یکی از جملاتی که به افراد میگفتم این بود که شما برو کارت رو شروع کن خدا سال اول خیلی بهتر کمک می‌کنه ولی سالهای بعدش اینطور نیست و دلیل این حرفم این بود که من سال شروع کارم بسیار درآمد خوبی داشتم و بقیه سالهای بعد اینطور نبود و مسایل کاریم هم در سال اول خیلی کم بود و بعضی وقت ها با خودم فکر میکردم چرا من این حرف رو میزنم بعد از گوش دادن به این فایل بود که فهمیدم دقیقا دلیلش همینه من توی سال اول خیلی توکل و اعتمادم به خداوند بیشتر است و در سالهای بعد بیشتر روی ذهن و مغز خودم حساب باز میکردم . من خیلی دنبال این هدایت هستم و از این داستان هدایت خیلی مثال دارم و نتایج بسیار عالی گرفتم ولی هنوز نتونستم اون رو پایدار کنم و

    همین اواخر یک اتفاقی افتاد که باز حرف شما رو برای من بسیار تایید میکرد من سال گذشته یک خرید اینترنتی داشتم که باری برای ما فرستاده نشد و من بارها در موردش فکر میکردم صحبت میکردم و یک آگاهی به من می‌گفت که این کارها رو می‌کنی در فرکانسش قرار میگیری و من پیش خودم میگفتم نه من دیگه از این سوراخ گزیده نمیشم حواسم هست باز دوباره به هدایت خداوند گوش ندادم و خرید دیگه ای انجام دادم و باز هم این اتفاق افتاد و تکرار شد و من فهمیدم یکی اینکه خودم رو از هدایت بینیاز دونستم و دیگه اینکه یک سری باور های اشتباه دارم ولی از اونجایی که من با هدایت پروردگار خودم رو از مدار جریمه ماشین و تعمیر ماشین جدا کردم با کمک خداوند روی این هم کار میکنم و خودم رو در مسیر انسانهای خوب قرار میدم الهی امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    مجید بختیارپور عمران گفته:
    مدت عضویت: 971 روز

    سلام و درود بر استاد باعشق و محبوب دلها و همراه شایسته و بی نظیرش بانو مریم عزیز

    امروز عید قربان است واین عید بزرگ ابراهیمی رو به محضر استاد عزیز و خانواده بزرگ توحیدی اش تبریک میگم از صمیم قلبم دعا میکنم که غمهایتان قربانی شادی هایتان شود الهییییییی آمیییییین

    عیدی که ما مسلمانان بصورت نمادین گوسفند قربانی میکنیم و خدارو هزارمرتبه شکر میکنم امروز در این عید 1403 فهمیدم خداوند با این امتحان و آزمون بنده توحیدی اش میخواست پیام عالی و توحیدی اش را به ما بده و درود و هزار درود بر ابراهیمی که تونست در برابر این آزمون ها دوام بیاره تا به ما بفهمونه که جز خدای مهربان و قدرتمند نباید به هیچ چیز و هیچ کسی وابسته باشیم….

    و من امروز دعا میکنم تا بتوانیم با روزهایی مواجه شویم که حسرت ها و کینه های مان را که موجب ایجاد غم و رنج و تنهایی درد آور در زندگی ما میشود

    را قربانی شادی و آرامش و آسایش زندگی مان کنیم

    که مورد قبول خدا خواهد بود که این قربانی زیباتربن و بهترین قربانی هست که مارو به توحید میرساند مارا به حضور هر روزه خداوند میرساند الهی شکررررررت برای این قربانی نمادین ابراهیمی الهی شکرت که اینجا هر روز داره آگاهتر میشویم برای خدایی شدن.

    الهی سپاااااااااس برای آگاهی های توحیدی

    امروز پیامهای تبریک من به خانواده و دوستاتم این بود برای همین گفتم بیام اینجا هم به خانواده معنوی و توحیدی ام تبریک بگم هم پیاممو ابلاغ کنم که مطمعنن از طرف خداست که به دلم انداخت.

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    رضا جوان گفته:
    مدت عضویت: 418 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و راهنمای بزرگ من در زندگی استاد عباس منش. خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم بابت هدایت من به این مسیر و آشنایی با بهترین استاد معنوی . من امروز میخام از هدایت خداوند حرف بزنم که اتفاقی که پارسال برایم افتاد و امروز با گوش کردن این فایل یادم افتاد که خداوند چقدر قشنگ منو پارسال با هدایتش از یه اتفاق بسیار بد به شکل معجزه آسایی نجات داد . دوستان عزیزم داستانی که میخام بنویسم خیلی قشنگ و عبرت آموز است وحسی به من گفت که در این قسمت این داستان رو بنویسم براتون . من پارسال با همسرم از کرج به سمت شهرستان به راه افتادیم و بعداز ظهر بود وقتی به عوارضی ساوه رسیدیم تقریبا غروب بود و از ماشین پیاده شدیم تا یه چیزی بخوریم و استراحت کنیم . تازه با کلی زحمت طلای زیادی رو واسه همسرم خریده بودم وهمه طلاها هم در دو دست خانمم بودند . در زمان پیاده شدن یه پژو پارس هم کنار ما جفت کرده بود ومن از نگاه های بی دلیل اون شخص یه خورده تعجب کردم . ما پس از استراحت به راه افتادیم ودر مسیر جاده متوجه شدم که همون ماشین همش پشت سر ما راه هست و من بارها و بارها سرعت رو کم می‌کردم ولی همچنان سبقت نمی گرفت . من به اراک رسیدم ویادم رفته بود اون ماشین رو ولی وقتی اراک پیاده شدیم دیدم که همون ماشین نیز پشت سر ما زد بغل واون زمان من بیشتر به راننده شک کردم و دونستم که ما رو تعقیب میکنه .ما پس از استراحتی کوتاه براه افتادیم و بعد از یه ساعت رانندگی وقتی به پاسگاه توره رسیدم همون ماشین باز به آرامی پشت سر من میومد . حالا اصل داستان از اینجا شروع می‌شود که من باید با طی کردن یه ساعت رانندگی بعد از یه جاده فرعی و کاملا کوهستانی گذر می‌کردم تا به شهرم برسم وچون پلاک ماشین من مال همون شهرستان خودمون بود اون ماشین هم میدونست که من برای رسیدن به شهرم از همون جاده کاملا کوهستانی و بی گذر باید برم چون فاصله رو تا رسیدن به شهرم خیلی خیلی کم می‌کرد. حالا من چیزی نمونده بود به سر جاده فرعی و کوهستانی برسم و خبری از ماشین پژو پارس نبود تا اینکه حدود پنج کیلومتر داشتم به جاده فرعی برسم که متوجه شدم یه پژو پارس با سرعت خیلی زیاد از جفت من رد شد وآنقدر تند رفت که من متوجه نشم همون ماشین است ولی یه لحظه دیدم که پلاک پشت ماشین رو برداشته بود و من خیلی شک کردم که همون ماشینی است که از عوارضی قم منو تعقیب می‌کرد. یه حسی به من گفت که این همون ماشینه و پلاک رو برداشته که من نشناسم. از جایی که منطقه ما خیلی ماشین شوتی داره و اکثرا هم بخاطر گیر نیفتادن پلیس پلاک خود رو می‌پوشانند ویا بر میدارن فکرم گفت که اینا شوتی هستند وبرو ولی یه حسی دیگر از درون گفت از جاده فرعی نرو و از جایی که راهی دیگر بجز رفتن از جاده کوهستانی نداشتم با تمام وجود گفتم خدایا من به این ماشین شک دارم ولی خودت یه نشانه ای بده تا خیالم راحت شه که برم یا نرم از اون جاده . به مسیرم به آرامی ادامه دادم و از آخرین روستا گذر کردم تا به اول جاده برسم و واقعا جاده بخاطر خلوت بودن وکوهستانی بودن وحتی آنتن ندادن برای منی که بچه همان جا هم هستم خیلی خطرناک هست و الان هم که دیگر تقریبا ساعت 12 شب هست و اکثر راننده ها در این وقت شب از این جاده گذر نمی‌کنند. همش با خدا حرف میزدم که خدایا کمکم کن باز من شک دارم و شک منو برطرف کن و به آرامی به مسیرم ادامه دادم ولی با شک و تردید و همش منتظر بودم خدا نشانه ای به من نشان دهد .سر دوراهی گیر کرده بودم که نکند من برم ودیگر در اون جاده کوهستانی وجاده باریک راه برگشتن نداشتم یا در این روستا بمانم و از یکی درخواست کمک کنم . وبه مسیرم ادامه ندم .نمی‌دانستم چکار کنم برم یا نرم .از آخرین روستا تا اول جاده کوهستانی کمتر از چند کیلومتر فاصله نداشتم ولی به مسیرم به آرامی ادامه دادم وآخرین روستا رو هم به آرامی پشت سر گذاشتم ومنتظر نشانه بودم به اول جاده کوهستانی رسیدم وب حدود یه کیلومتر رفتم وبه اولین پیچ جاده کوهستانی رسیدم وبعد از اون پیچ من باید حداقل 20 کیلومتر رو میرفتم در آن تاریکی شب و جاده بدون ماشین تا به خونه برسم و پس از گذر از اولین پیچ یهو متوجه شدم که دو سه کیلومتر بالاتر از من در پیچ های بالاتر چراغ ماشینی روشن شد و جلوی من شروع به حرکت کرد و آنجا متوجه شدم این همان نشانه ای ست که خداوند به من نشان داد چون اگر من چند کیلومتر دیگر میرفتم و بعد چراغ اون ماشین رو میدیدم دیگر جای برگشتی نبود وبه خودم گفتم خدایا دمت گرم که طوری منو آگاه کردی و طوری اون ماشین و راننده رو نا آگاه کردی که اون ماشین طوری راننده گیج شده بود که نرفته بود چند کیلومتر جلوتر منتظر من باشه واول مسیر مونده بود و دقیقا جای که من بتونم زود دور بزنم و خودم رو سریع به روستای همون نزدیک برسونم .دقیقا الان اشک شوق میریزم بخاطر لطف خداوند در اون شب که واقعا هیچکس نبود کمکم کنه من بودم و همسرم تنها و یه ماشین با دو سه تا سرنشین و واقعا هیچ کاری از دستم بر نمی آمد وفقط از خدا در دل تاریکی اون شب کمک خواستم و بسیار قشنگ بدون درگیری و در دام افتادن نجاتم داد و وقتی به روستا رسیدم و چون جاده اصلا آنتن نمی‌داد وقتی به روستا رسیدم به داداشم زنگ زدم و داستان رو گفتم و ازش درخواست کردم که با ماشینش بیاد و با هم بریم و از اومدن داداشم تا محل پارک ماشین من در روستا نیم ساعت تا چهل دقیقه راه بود ووقتی داداشم رسید گفت که همون پژو رو در مسیر روبروی خودم دیدم و داداشم رسید و دو ماشینی با هم رفتیم خونه . وبعد از یه هفته از این اتفاق در همون جاده یه ماشین مرد و زن رو در همون مسیر لخت کرده بودند و همه طلاهای اون بنده خدا رو برده بودند و وقتی این خبر به گوشم رسید گفتم خدایا شکرت که اون شب که با تمام وجود ازت کمک خواستم کمکم کردی که هم طلاهای همسرم رو نبردند و هم شاید کار به درگیری می‌کشید وقبل از کوچکترین اتفاق بدی قشنگ منو هدایت کردی . و الان متوجه شدم که پول من حلال بود و در سخت ترین جاها می‌توان به هدایت خدا اعتماد کرد . خدایا من هروقت به یاد این داستان شگفت انگیز میفتم بی نهایت گریه شوق میکنم و ازت سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1487 روز

    به نام خدای الهام گروقدرتمند

    خدایاهرانچه که دارم ازان توست ازتوبه من رسیده است

    سلام دوستان

    این فایل نشونه من بود

    بعدازچندوقت سردرگمی وتلاش برای پیداکردن شغل موردعلاقه امشب این فایل به عنوان نشانه برای من اومد

    خودم ایده های خودم ودیگران واجراکردم ولی نتیجه ندادولی الان میخوام ازخداخودش بهم بگه چون واقعابه عجزوناتوانی خودم بایداعتراف کنم که همه چی دست اونه واوتمام خواسته های منومیدونه ودرزمان ومکان مناسب بهم میگه واوست که تنهافرمانروای جهانه وقدرت فقط دست خداونده واوتوروخلق کرده ودرشکم مادرت بهت غذاداده وتوازهمون اول تامین بودی واوکمکت کرده تاهمین الان وجواب سوال هاروبهت داده اماتوگوش نکردی وروی خودت حساب کردی ومردم

    روی خودش حساب کن خودش گفته که وظیفه ماست که شماراهدایت کنیم

    خداوندهرلحظه داره توروهدایت میکنه وباتوحرف میزنه به شرط این که باورداشته باشی که باتوصحبت میکنه وتولایق هم صحبتی باخداوندی

    به یادداری چقدرخداهواسش به توبوده وکمکت کرده وهدایتت کرده یادته رفتی جایی کارکنی نشونه خواستی که این جاکارکنم یانه بعدخدابادعوای اون مدیردفتربهت گفت اینجاجای خوبی نیست وجای دیگه رفتی خدابرات نشونه اوردولی توگوش نکردی ورفتی کارکردی اونجا وضررکردی وخیلی موارددیگه که توحواست نبوده که ازخداسوال کردی وخدابهت پاسخ داده ولی توهدایت خداروعمل نکردی

    هدایت چیزعجیبی نیست ازکوچکترین مواردمیتونی ازخداسوال کنی مثل این که ازکدوم سوپرمارکت خریدکنی بهتره یاازکدوم خیابون بری بهتره وخلوت تره وخداتوروبه بهترین جواب هدایت میکنه وقلبت بهت میگه چکارکنی

    دربرابرخداوندمتواضع باش ونگومن بلدم وحتی توکاری که حرفه ای هستی بازم ازخداسوال کن تاهدایتت کنه وحمایتت کنه

    نگران نباش حرکت کن وتوکل کن وبه ایده هایی که بهت احساس خوبی میده عمل کن وخداازبینهایت طریق بهت میگه چکارکنی وبرای شغل خداباتوصحبت میکنه

    خدایاازت میخوام که بتونم هرروزصبح بهت بگم خدایاتنهاتورامیپرستم وتنهاازتویاری میجویم

    من هیچی نمیدونم خودت میدونی خودت هدایتم کن خودت کمکم کن بهم بگوچکارکنم کدوم مسیرروبرم که درست تره وراحت تره

    توجواب سوال های منومیدونی خودت بهم بگوخدای مهربون

    إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ

    ـــــــــــــــ

    خدایا تنها تو را می پرستیم و بندگی می کنیم و تنها از تو کمک می خواهیم

    (سوره الفاتحه، آیه 5)

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم

    چقدر این فایل ارزشمند و بینظیر است واقعا این فایل خیلی ارزش داره و نگرش شما ستودنی است که حتی فایلهای دانلودی شما هر کدام ارزش یک دوره را داره

    از شما تشکر میکنم

    اتفاقا این روزها بیشتر و بیشتر هدایت ها را دریافت میکنم و نسبت به قبلم درکش دارم میکنم خدایا شکرت

    شاید به خاطر دوره بینظیر هم جهت با جریان خداوند است

    یا شاید هم به خاطر تکامل م هست. به هر جهت خیلی خوشحالم

    استاد در دوره هم جهت با جریان خداوند گفتم که به تازگی حدود دو هفته پیش من یه هدایتی را که برام به صورت معجزه بود را دریافت کردم و فقط میتونستم سپاسگزاری کنم

    همه اش به خدا میگفتم خدایا شکرت و بابتش چقدر سپاسگزاری نوشتم حتی تا همین امروز هنوز مبهوت اون هدایت هستم و چقدر خداوند داره به من کمک میکنه حتی در درک هدایت هم داره کمکم میکنه خدایا شکرت

    استادم

    از کودکی تا همین چند سال اخیر اصلا نمیدونستم هدایت چی هست و چقدر به عقل و منطق خودم تکیه کردم و چه زجرهایی که کشیدم چقدر تو بیراهه بودم.

    ولی الان به لطف خداوند……. خداوند هدایتم کرد و توی این سایت آمدم و تازه فهمیدم هدایت چی هست و هر بار دارم این عضله هدایت را تو مغزم بیشتر روش کار میکنم تا قوی و قوی تر بشه و از خداوند در همین جا هم هدایت میخواهم کمک میخواهم که بیشتر بتونم هدایت را درک کنم و از هدایت استفاده کنم.

    همین الان و حالا از خداوند طلب بخشش میکنم که چقدر در جوانی تکیه به آدم ها داشتم و اونا چقدر پشتم و خالی کردند و چه ضربه ها که خوردم

    شاید به خاطر همون شرک هایی که داشتم دیگه تا تهش رفتم و زمین خوردم باعث شد هدایت بخوام و دیگه برای همیشه فقط به خداوند تکیه کنم و فقط از خودش هدایت بخوام

    خدایا ممنونم که از ته تاریکی جهل و شرک نجاتم دادی و دستم را گرفتی خدایا ممنونم که من را لایق دونستی و دوستم شدی تو بهترین دوست صمیمی من هستی خدایا شکرت

    خدایا تو عشق منی

    خدایا تو همه چیز منی

    دیگه نمیخوام تو را از دست بدم خدایا در ادامه ی همین مسیر هدایت هم.. هدایتم کن تا گمراه نشم

    همه دوستانم در سایت عباس منش و استاد عزیزم و مریم شایسته و همه مون

    در پناه الله یکتا و هدایت الهی باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    ملیحه التفاتی گفته:
    مدت عضویت: 739 روز

    سلام خدمت استاد عزیز ومریم عزیزودوستان هم فرکانسی. خدایا هزاران بار شکر بخاطر این فایل الهی .باخدا بودن تمام چیزی هست که لازمش دارم .وقتی با خدام همه چیز رنگ وبویی دیگه داره .همه زندگی پر از آرمش ولذته .هر خیری که توی زندگیم دریافت کردم از خودش بوده وهر موقع که خواستم خودم انجامش بدم گند زدم .من با این فایل اینو بیشتر درک کردم که پذیرفتن مسئولیت زندگیم یهنی با خدا بودن در هر لحظه .وقتی با تمام وجود مسئولیت زندگیت رو قبول میکنی یعنی خدا همراهیت میکنه یعنی هیچ کاری رو بدون اجازه خدا انجام نمیدی چون میدونی اگه خودت کاری رو بکنی گند میزنی .پس با خدا باش وپادشاهی کن .من هر جای زندگیم که خواستم خودم انجامش بدم ومغرور شدم افتضاح شده .خدایا من در مقابلت تسلیمم واداره زندگیمو به دستان پرقدرتی می‌سپارم. هر آنچه از تو برسد خیر وبرکت هست و من سخت فقیر ومحتاجم به هر چیزی که از جانب تو برسد .استاد بی نهایت از خدا سپاسگذارم که شما رو با دستان پر قدرتش بهم معرفی کرد وزندگیمو سر شار از نور الهی کرد .در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2327 روز

    سلاااام به همگی:)

    استاد خوبم، شما امروز یه فایل جادویی گذاشتین روی سایت میدونستین؟!

    (من شب قبل از این فایل دقیقا داشتم به همین موضوع فکر میکردم، ولی تازه کامنتم رو تکمیل کردم:) همین خودش هدایت الله بود که در ادامه میگم چرا… )

    دیشب داشتم با خدای خوبم راز و نیاز میکردم…

    که خدای عزیزم، سال گذشته به لطف تو برای من فـــوق العاده گذشت… حالم عــــالی بود و برکات تو مثل آبشار به زندگی من جاری بود…

    اما درست زمانی که حالم محشر بود، خیلی الکی یه تصادفی کردم، که درموردش باهیچکسی هم صحبت نکردم…

    علتش رو نفهمیدم و این رفته بود رو مخم! چون من اون موقع حالم خیلی عالی بود و این اتفاق شاید ظاهرش ناجالب بود…

    و همون موقع خدا بهم گفت عزیزم صبر کن..خیلی زود میفهمی که چرا این اتفاق در این زمان و به این شکل باید رخ میداد…

    و امروز رو ببیـــن! استاد بعد از مدتها فایل گذاشتن و همین موضوع رو باز کردن!!! اینا معجزه نیست پس چیه؟!

    اما تمرین این جلسه:

    • وقتیکه فکر کردم خیلی بلدم!!! :

    من به لطف خدا خیلی زود و راحت گواهینامه گرفتم، و دست فرمونم هم عالی بود.

    ولی درست همون لحظه که احساس کردم که دیگه خیلی پرفکتم و میتونم توی هرشرایطی ماشینو جمع کنم…خیلی خیلی مسخره، با سرعت خیلی پایین، اون اتفاق افتاد!!!

    البته سریع حالم رو خوب کردم و به لطف خدا معجزاتی بعدش رخ داد که باورهای منو نسبت به خانوادم خیلی بهتر کرد.

    با حمایت‌ها و انسانهای فوق العاده روبرو شدم که قبلاً نمی‌دیدم. همزمانی هایی رخ داد که بارها بخاطرش شکرگزاری کردم.

    ولی حس میکردم یه درس بزرگ دیگه ای داره، که دیشب توی خلوت خودم دنبالش میگشتم، و امروز خدای بزرگم از زبان استاد بی نظیرم بهم یاد دادن…

    همین همزمانی درخواست و پاسخ‌هم باعث شد من با توجه بیشتری این فایل رو بارها ببینم و فرمول جدیدی برای زندگیم پیدا کنم:)

    میگم اصلا خداروشکر که من خیلی زود پس‌گردنی رو خوردم و خیلی از مسیرم دور نشدم…خداجون عاشقتم که هوامو داشتی:)

    •وقتیکه متواضع بودم:

    من قبلاً هیچ تجربه ای در زمینه ی حرکات اصلاحی ورزشی نداشتم، و هیچوقت هم ادعایی نکردم. همین موضوع باعث شده بود همواره به دنبال یادگیری باشم، و با اینکه مدرک مربیگری داشتم نگم دیگه بلدمو استاد شدم.

    در همین راستا، همین یکماه پیش یکی از اساتید خبره ی حرکات اصلاحی خودشون بهم پیشنهاد ترینری دادن. یعنی برم پیششون حرکات رو یاد بگیرم، و به شاگرداشون آموزش بدم.

    همه میگفتن نه مریم تو خودت مربی، بدون مربی به اینجا رسیدی، برای چی بری زیردست یکی دیگه و…

    ولی من خودم میدونستم توی حرکات اصلاحی تجربه ای ندارم و اتفاقا همین خواسته رو از خدا هم داشتم.

    و به طرز عجیبی چند ساعت بعدش این پیشنهاد به من شد. درست زمانیکه من درحالت عادی هم باشگاه بودم و نیازی نبود کار خاص اضافه‌ای بکنم!

    خلاصه الان یک‌ماهه که حرکات اصلاحی رو کاملا عملی و واقعی یاد میگیرم و در همین مدت کلیییی به تجربیاتم اضافه شده…

    استاد عزیزم دیدن این فایل مصادف شد با رسیدنم به جلسه چهارم از قدم پنجم دوره ی دوازده قدم…

    متنش رو خوندم. درمورد اتفاقا ظاهراً نادلخواهی بود که وقتی داریم روی خودمون کار میکنیم در زندگی می‌افتند!!!

    خداوکیلی همزمانی هارو میبنین؟؟!!!

    الله اکبر…خدایا شکرت

    (برای دوستای گلم که هنوز دوازده قدم رو ندارن، فایل «دلیل سرقت پیکان دنده آرژانتینی ام» رو پیشنهاد میکنم ببینین)

    استاد جانم، این دو فایل اخیر توحید عملی، قشنـــگ هـدشات بودن! دقییییق و سروقت سر راهم اومدن، و دوره ی دوازده قدم هم که یک مَسترپیس واقعیه…

    بی نهایت ازتون سپاسگزارم

    راستی استاد زبان انگلیسی‌تون چقدر عالی تر شده:)

    پوستتون هم شفافتر و روشن‌تر شده که خبر از آگاهی های بی نظیر دوره ی قانون سلامتی میده:)

    عاشقتونم

    امیدوارم شادتر و سلامت‌تر و سعادتمندتر باشین:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: