توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیه حجتی گفته:
    مدت عضویت: 3274 روز

    سلام استاد عزیزم و دوستان مهربانم

    استادجونم این فایلتون معرکه بود. اگه روزی هزاربار این فایل را گوش کنم بازم کمه. عاشقتونم.

    شرک یک سد بزرگی است در برابر ثروت، خوشبختی، سلامتی، آرامش.

    من زمانهایی که شرک نمیورزم و نظر و رفتار و کارهای دیگران برام مهم نیست، وارد یک دنیای شگفت انگیز میشم که سراسر آرامش و خوشبختی است.

    خدایا شکرت که من سالم هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    علی رستگاری گفته:
    مدت عضویت: 2659 روز

    سلام بر استاد عزیز و نازنین ودوستان .صبورباشیم حتما نتیجه میگریم امیدوار باشیم تا الان هم کم نتجه نگرفته ایم همه دوستان میگن حالمان خوب شده است خوب این یک نشانه است قطعا نتیجه میگیرم پیگیری کنید راه درست همین است که استاد میگن سوره مبارکه حمد را زیاد بخوانید چونکه هم تقاضادارد هم سپاسگزاری دارد هم دعا دارد وهم پرستش دارد هم هدایت دارد و….سوره عجیبی است حتما بخوانید معجزه میکند تاکید دارم در پناه الله یکتا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    علی پارسنگ گفته:
    مدت عضویت: 904 روز

    سلام و عرض ادب به حسین آقا و هم فرکانسی های عزیز…..

    این فایل های توحیدی و مخصوصا این فایل . من رو یاد اتفاق چند ماه پیش انداخت

    که اتفاقی گریبان گیرم شد و اثیر عده ای شدم که من به تنهایی محال بود که بتونم از اون شرایط فرار کنم یا نجات پیدا کنم

    و من تنها در مقابل 15-20 نفر گرفتار بودم

    و در تمام 2.3 ساعتی که گرفتار بودم هر ثانیه اش ساعت ها به طول می انجامید

    نه تنها برای من بلکه قطعا برای هرکسی که تو اون شرایط قرار میگرفت هم همینطور بود و از نظر عقلی و منطقی کار تمام شده به نظر می رسید…………

    ولی من لحظه به لحظه اش – ثانیه به ثانیه اش فقط تسلیم اراده ی پروردگار بودم (تسلیییییییییییم)

    و زیر بار فشارها و رنج ها فقط لبخند میزدم و توکل و اراده ی قوی ای داشتم و یه آرامش از این تسلیمی که بوجود اومده بود

    تا اینکه در عرض 7-8 دقیقه کلا شرایط عوض شد و بی خیال من شدن و رهام کردن ..؟!

    تا همینجا بسنده میکنم و جزئیات لازم نیست و افکار خودم و شما رو به سمت اتفاقات فوق منفی که رقم خورد نمی برم و فقط میخوام باور خودم رو بگم که سال های پیش به چی فکر میکردم ؟؟؟؟

    شاید 6-7 سال پیش فیلم سینمایی محمدرسول الله (مجید مجیدی) رو که با دوستم میدیدم و بارها سکانس هاشو نگه میداشتیم و فکر میکردیم به رفتار و اتفاقات پیامبر

    همیشه ذهنمون درگیر ایمان و توحید عملی عبدالمطلب پدر بزرگ پیامبر بود

    که سکانس های ابتدایی فیلم وقتی سپاه ابرهه به مکه میخواست حمله کنه – همه فرار میکردن و شهر رو ترک میکردن

    و تنها کسی که در مکه و کعبه موند و ترک نکرد عبدالمطلب بود با آرامشی عجیب؟!!!!

    و فردای اون روز دید شتر هاش و ساربان شتر هاش برنگشتن به شهر و متوجه شد که ابرهه اون هارو به اسارت در آورده

    و با مترجم رفت سراغ ابرهه (مترم حبشی)

    وقتی ابرهه دید که عبدالمطلب دست خالی اومده متعجب و خشمگین پرسید : (چرا اومدی اینجا کلید دار کعبه؟ )

    و عبدالمطلب گفت اومدم شتر هام رو ببرم !!!! (ابرهه جا خورد ؟!) -_-

    ابرهه با فریاد گفت : شتر و ساربان هاش رو بدید ببره اما من فردا میام مکه , شتر ها و کل شهر و کعبه و …. رو میگیرم !!

    عبدالمطلب گفت : تو هرچه می خواهی انجام بده ! من مالک شتر هایم بودم و آنها را باز پس گرفتم

    و کعبه نیز خود صاحبی داردددددد (و آنجا رو ترک کرد ) ………….!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    و فردا شد

    و سپاه فیل سوار هیچوقت به مکه نرسید ……………

    یه همچین ایمان و آرامش همیشه برام آرزو بود و شاید غیر قابل باور یا خیلی سخت بود

    و اینکه در عمل من تا حدودی تونستم انجام بدم و اعتماد کنم و تسلیم باشم در برابر خدا و سپاسگذارم از پروردگار و خودم که در شرایطی که هیچوقت فکر نمیکردم قرار بگیرم. قرار گرفتم و با آرامش و لبخند انجامش دادم.

    و بعد از 3-4 روز که داشتم جزئیات اتفاق رو با خودم بررسی میکردم

    یاد این سکانس افتادم و عجیب بود – خیلیییییییییییی عجیب

    برای همتون آرزوی اعتماد به پروردگار و ایمان قوی دارم و از همه بیشتر برای خودم

    ممنون اگه این دیدگاه من رو خوندین – ضربان قلبم از شوق تند تندداره میزنه D: :)))))))))) چون این اولین دیدگاه من در سایت هستش :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 1034 روز

      سلام داش علی گل گلاب

      دمتگرررررم خدارو شکر که از دل مشکل سنگینی بیرون اومدی و پاداش ایمانتو گرفتی و بما ثابت کردی که قانون خدا جواب میده و داستان زیبای سکانس فیلم محمدرسول الله رو که گفتی خیلی لذت بردم دقیقا آرامشی که در چهره عبدالمطلب بود نشان از ایمان قلبی بود که در هر شرایطی جواب میده فقط باید در هر شرایطی بتونیم تسلیم باشیم یعنی 5دقیقه اول خیلی سخته ازاین 5دقیقه بگذریم یه آرامشی رو تجربه میکنیم که انگار رو هوا هستیم خدایا بما کمک کن تا بتوانیم وقت امتحان کاملا تسلیم تو باشیم الهی آمین

      علی آقا ممنون بابت کامنت زیباتون و بازم شکرررررر که از دست اسارت رهایی یافتی و انشالله هرگز تجربش نکنی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    امین دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 2598 روز

    به نام خدای مهربانم که هر چه دارم از اوست

    سلام خدمت شما استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که شایسته بهترینهایی

    اره واقعا درستش همینه با دیدن این فایل یادم اومد دوباره دقیقا که توحیدی تر باشم با وجود اینکه این باور توحیدی رو روش کار میکنم اما بازم فراره لعنتی همش این شیطان ذهن همش میخواد کار خودشو بکنه و من باید خیلی حواسم باشه اتفاقا میخواستم امروز برم جایی واسه کاری که حواسم به این موضوع نبود الان با دیدن این فایل دوباره یه تیک توحیدی بهم خورد که حواست باشه بنده ها واسه تو کارای تو رو درست نمیکنن یا باعث فروش بیشتر تو نمیشن اون خدای تو هست که داره این اتفاقات رو واست رقم میزنه و اونه که داره دلها رو واسن نرم میکنه تا تو به خواسته هات برسی و امروز با توکی بیشتر از قبل به سمت اهدافم و خواسته هام در حرکتم خدا رو واقعا سپاسگزارم بخاطر هم اگاهی هایی که توی سایت بهمون داده میشه ممنون از همه شما خانواده عزیزم استاد عزیز که به موقع فایل ها رو میذاری و خانم شایسته عزیز که فیلم بردای فوق العادع ای انجام میدن وقتی میبینیم بیشتر باور میکنیم که جهان بی نهایت ثروتمنده

    در پناه الله یکتا شاد و موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    علی ابشاهی گفته:
    مدت عضویت: 3167 روز

    سلام دوستان و استاد عزیزم … امیدوارم به لطف خدای یکتا حال همگی خوب باشه …

    استاد عزیزم ممنونم از این که این همه اگاهی های ناب و بیدار کننده در اختیار ما قرار می دهید ….به قول مامانم که میگه همین عباس منش راست میگه دنبالشو بگیر تا به سعادت برسی… واقعا باید حرفاتونو با دل و جون گوش بدیم و روی ذهنمون حک شون کنیم …

    مدتی پیش از خدا خواستم یه راه برای افزایش درامدم بهم نشون بده … یه چند روز بعدش داشتم داخل یه نمایشگاه که داخل دانشگاهمون برگزار شده بود راه می رفتم رسیدم به غرفه قران …. یه خانم بهم گفت میخواید رزق روز تون رو از قران بگیرید …. جلو رفتم و یه سبد دیدم که پر از کاغذ های رول شده بود … بهم گفت یکی رو بردار …. منم یکی روبرداشتم وقتی بازش کردم و خوندمش تو پوست خودم نمی گنجیدم … داخل کاغد نوشته بود : بنده جان من تو شکر کن من زیادش میکنم ….سوره ابراهیم ایه 7 .

    اره واقعا نیاز نیست کار خاص یا شغل خاصی داشته باشیم … فقط کافیه شرک های وجودمون رو حذف کنیم … زیاد کردن رزق با خدا . وقتی خدا میگه بنده جان من تو شکر کن یعنی این که بابا فقط منو شکر کن فقط از من بخواه فقط من ن رئیس بانک ن فرماندار ن فلانی و… فقط خداااااا اون وقت این طبیعیه که ثروت وارد زندگیت بشه …

    ممنونم استاد عزیزم که برای پاکی روح ما از شرک تلاش می کنید … امیدوارم در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروت مند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2564 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    سعی کردم مطالب این فایل رو برا خودم نت برداری کنم که درکشون برام راحت بشه .هم روی برگه هم توی دفترم و هم توی سایت بنویسم تا با این کارم سه بار تکرار نکات از طریق نوشتن برام رخ بده و ماندگاریشون طولانی تر .

    اما نت ها :

    ۱. توحید اصل و اساس قرآنه

    ۲. وقتی توحید درک بشه و باورهای توحیدی ساخته بشه زندگی عالی میشه

    ۳. تمام تلاش های انسان ها در طول دوران درصدد برآورده کردن سه نیاز خوراک و پوشاک و مسکن بوده چیزهای فرعی که به غلط اصل قلمداد شدن در صورتیکه توی قرآن تمرکزی روی اینها نشده

    ۴. محوریت قرآن روی توحید و ایمان و توکله

    ۵. اگر ایمان و توحید درست بشه یقیه ی چیزها خودبخود درست میشه

    ۶. توی هیچ جای قرآن در مورد دغدغه مالی پیامبران صحبت نشده

    ۷. خداوند مالک و تنها قدرت جهانه و قدرت خلق زندگی هر کسی رو به خودش داده

    ۸. قدرت خلق انسان مثل قدرت خلق خداوند بی انتهاست

    ۹. توی زندگیمون نباید روی هیچ کس جز خدا حساب کنیم

    ۱۰. هیچ کس کووچکترین تاثیری روی زندگی ما نداره

    ۱۱. داشتن دیدگاه توحیدی عباس منش رو از بقیه متفاوت کرده

    ۱۲. خدا داره کارهای عباس منش رو انجام میده

    ۱۳. هر کدوم از ما در دنیای متفاوت از دیگران زندگی میکنیم که توسط باورها و افکارمون رقم میخوره

    ۱۴. افکار شرک آلود یعنی ترس یعنی نگران بودن یعنی قدرت رو به غیر دادن

    ۱۵. خدادوند هر گناهی به غیر از شرک رو میبخشه

    ۱۶. امکان نداره کسی شرک بورزه و تجربه خوبی از زندگی داشته باشه

    ۱۷. توحید و شرک صفر و یکی نیست .هرکسی در درجه ای بین این دو قرار میگیره

    ۱۸. وقتی توحیدی باشی زندگی رو با عمق زیاد در همه ی ابعاد تجربه میکنی

    ۱۹. تنها قدرت جهان ربه و هیچ کس هیچ قدرتی نداره

    ۲۰. اگر از لحاظ مالی پیشرفت نمیکنیم یعنی ترممزهایی توی وجود ماست که جلوی ورود ثروت رو به زندگی ما میگیره نه اینکه دیگران جلوش رو گرفتن

    ۲۱. هرکسی خودش عامل خوشبختی یا بدبختی خودشه

    ۲۲. نگاه توحیدی فارغ از هر دین و مذهبیه

    ۲۳. نگاه توحیدی ی ایده ی درونیه

    ۲۴. همه چیز در جهان به صورت طبیعی در جریانه اگر ما جلوش رو نگیریم

    ۲۵. اگر ما در مسیر درست باشیم همه چیز در نهایت به نفع ما میشه

    ۲۶. خدا تصمیم نمیگیره برای ما که چه اتفاقی برامون بیفته

    ۲۷. خصوصیات خدای درست در قرآن :

    دنیا و آخرت رو با هم برای بنده هاش میخواد

    به بندگانش ظلم نمیکنه

    هرچی بخوایم بهمون میده

    همه چیز رو مسخر ما کرده

    همه رو هدایت میکنه در هر مسیری که بخوان

    سپاسگزارم استاد که درس خودشناسی و خداشناسی رو به من یاد دادین و از وقتی که دارم روی باورهای توحیدیم کار میکنم از وقتی که دارم سعی میکنم قدرت رو از آدم ها بگیرم و به خدا بدم زندگیم زیباتر شده از همه لحاظ و خودش داره به اندازه باور کردنش کارها رو برام انجام میده

    آره توحید اصل و اساسه همه چیزه و من کم کم دارم این رو درک میکنم اگر چه خیلی دیر این رو فهمیدم اما خوشحالم که قبل از اینکه از این دنیا برم این رو فهمیدم بواسطه شما استاد عزیز و همین چند سال آشنایی با شما بهترین سال های عمر من هستن وقبل از اون من فقط زنده بودم و زندگی در کار نبود

    خدایا شکرت بخاطر این آشنایی و این تغییرات

    اینم ی شعری که متناسب با همین نکات بهم الهام شد و من هم نوشتم:

    مالک اوست و مملوک همه ماییم

    اگرچه ما خود مالکانی همچو اوییم

    مسخر ما نموده است آسمان و زمین

    اگر چه ما خود هم همه مسخر اوییم

    یکی قدرت این جهان و آن جهان است او

    اگر چه ما هم قادر این جهان و آن جهان اوییم

    نشاید دست زدن به دامان هر آنکس غیر او

    همان که شرک است از نگاه خود او

    و گرنه سزاوار جهنم و آتش اوییم

    به سزای اینکه فرو هشته دیده از آن زیباروییم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    زینت چهارپاشلو گفته:
    مدت عضویت: 2790 روز

    به خداوندی که تنها یار و یاور و روزی رسان منه

    با سلام و احترام

    اول بگم که من اصلا نمیدونستم شرک و توحید چی هست

    توحید رو در حد یک شعر که در دوران مدرسه میخوندیم یادمه

    و شرک رو هم که اصلا فکر نمیکردم که وجود داره و مشرکان رو هم فقط ابوجهلها و ابوسفیانهای دوره پیامبر میدونستم و خودم را پاک و منزه از این اینها میدونستم

    وقتی با استاد آشنا شدم دیدم ای دل غافل چقدر من در جهل و نادانی زندگی میکردم

    و تازه بعد این همه وقت یه کم فقط یه کم تونستم این دو (توحید و شرک) را درک کنم

    اوایل که کلا تو در و دیوار توهم بودم فکر میکردم که حالا اینها را از استاد شنیدم و میدونم دیگه برام جا افتاده و همه چی اوکی هست

    اما در عمل به اوج مشرک بودنم پی بردم

    مرحله اول اصلا این شرک خودش رو نشون نمیده خیلی مخفیه

    مرحله بعد که متوجهش شدی ادای آدمهای توحیدی رو درمیاری چون توحید هنوز در وجودت ایجاد نشده شوخی نیست یه عمر مشرک بودن یه دفعه بخوای موحد باشی

    مرحله بعد که یه کم به در و دیوار خوردی میفهمی که توحید وشرک در ذهنت باید در جای درستشون قرار بگیرن و استاد هم گفتن که صفر و یکی نیست یا مشرک باشی یا موحد هر دو هستن ولی میزانشون متفاوت هست و اگر خیلی رو ایمانت کار کنی میشی مثل ابراهیم که خداوند در قرآن گفته حنیف بود و مشرک نبود

    من اولش به خودم سخت میگرفتم وقتی که به فایلهای توحیدی گوش کردم و وقتی برای کاری از کسی درخواست یا کمک میکردم خودم رو مشرک میدونستم و از این ور بوم میفتادم تا اینکه با ادامه دادن گوش دادن به فایلها و خوندن کامنت ها متوجه شدم که دارم اشتباه میرم

    فهمیدم که کمک گرفتن از بندگان خداوند اصلا شرک نیست و مهم اینه توی ذهنت چه فکری داری

    که این آدم را دست خدا میدونی؟؟

    یا اینکه فک میکنی اگر این آدم نبود معلوم نبود چه بلایی سرم میومد؟؟

    این دو نگاه قشنگ مرز توحید و شرک رو جدا کرده

    و الان من به این درک رسیدم که برای رسیدن به خواسته هام اولا باورهای درستی در ذهنم بسازم و برای رسیدن بهش اگر نیاز شد از کسی کمک بگیرم، حتما این کار رو بکنم و اون آدم رو دستی از دستان خدا بدونم و قدمها را با آرامش بردارم و بدونم کل این پروسه از آنجایی که این خواسته در وجود من شکل گرفت تا زمانی که بهش رسیدم همش لطفی از طرف پروردگارم هست.

    توحید یعنی تو ذهنت قدرت رو از آدمها بگیری و بدی به خداوند، قدرت خدا را ببری بالا قدرت آدمها را بیاری پایین و این به معنی بی احترامی به آدمها نیست و البته هم اگر آدمی کاری برای ما انجام داد بسیار ارزشمنده و حتما ازش سپاسگزاری کنیم

    همه چی برمیگرده به نیتت

    من برای کارم وقتی پیگیری میکردم دقیقا حواسم بود که با چه نیتی از بقیه کمک میخوام مثلا به چند نفر میگفتم و بعد به خدا میگفتم خدایا اینها ایده هایی بود که به ذهن من رسیده و انجام دادم حالا خودت هر جور صلاح میدونی عمل کن یا از طریق این دستهات بهم کمک کن یا از طریق دستهایی که من نمیشناسمشون و یا از راه دیگه ای که خودت میدونی هدایتم کن به قول استاد به خدا گفتم خدایا اینها پیش فرضهای منه اگه خودت راهکار بهتری داری که منو به خواستم برسونه من دست تو رو نمیبندم و از اون راه بهتره هدایتم کن

    توی یکی از فایلهای قدم خانم شایسته گفت استاد میگه من میخوام خود خود خدا کار منو انجام بده نه دستانش و استاد خندید و در ادامه گفت البته من یه کم مغرورم و خیلی دوست ندارم از دیگران کمک بگیرم و همه این کمک ها اغلبشون خودشون اومدن و بهم کمک کردن ولی کمک گرفتن از دیگران را نفی نکردن

    توحید هم نیاز به تکامل داره و ما با هر بار رسیدن به خواسته هامون یه کم توحیدی تر میشیم و کم کم ایمان میاریم حتی ابراهیم هم که موحد کامل بود یه دفعه ایمان نیاورد که اون هم آزمون و خطاهای خودش رو داشت و خداوند بهش با زنده کردن پرنده ، گلستان کردن آتش و … کمک کرد تا ایمانش کامل بشه

    گفتن این موارد بهم کمک کرد که به خودم سخت نگیرم و نگاه درستی داشته باشم و بپذیرم که شرک در وجودم هست و من میتونم کم کم بیرونشون کنم و خدا هم خودش منو خلق کرده و میدونه درون من چه خبره و کمک میکنه اون عاشق بنده هاشه و اصلا بهشون سخت نمیگیره و همین که میبینه ما آگاهانه داریم تلاش می‌کنیم که توحیدی باشیم ولی از روی عادت های قبلیمون ناخواسته شرک میورزیم‌، قبول میکنه از ما و کمکمون میکنه

    تنها کار ما ادامه دادن و استمرارمون هست که ادامه بدیم و آروم آروم شرک رو از وجودمون ریشه کن کنیم و بذر توحید رو بکاریم و بهش رسیدگی کنیم

    من در درون خودم دو تا درخت میبینم که یکیش خیلی تنومند و بزرگ هست که اسمش رو گذاشتم شرک و یه نهال کوچولو هم هست که توحیدی من از بزرگی درخت شرک نمیترسم و تمام تمرکزم رو گذاشتم رو نهال توحید و بهش رسیدگی میکنم تا بزرگ و بزرگتر بشه و درخت شرک با عدم توجه من خشک بشه

    این موردی بود که من توش یه کم گیر کرده بودم و بعد از طی شدن تکاملم به یک درک درست رسیدم و با دوستانم به اشتراک گذاشتم تا شاید برای عزیزی کمک کننده باشه.

    شاد و پیروز و موحد و قدرتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      اسماعیل حاجی اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1141 روز

      به‌نام خداوند مهربان

      سلام خدمت شما زینت خانم

      چقدر قشنگ توضیح دادیت و چقدر مثال خوبی زدیت اون یه تیکه که گفتید

      خدا هم خودش منو خلق کرده و میدونه درون من چه خبره و کمک میکنه اون عاشق بنده هاشه و اصلا بهشون سخت نمیگیره و همین که میبینه ما آگاهانه داریم تلاش می‌کنیم که توحیدی باشیم ولی از روی عادت های قبلیمون ناخواسته شرک میورزیم‌، قبول میکنه از ما و کمکمون میکنه

      خیلی خیلی خوب گفتیت عالی بود

      و یه امیدواری به من داد که تو روی خودت کار کن به صورت جهادی همه چیز خودش درست میشه

      من چون تازه دارم کم کم قانون رو درک میکنم بعضی وقت ها میشه که از مسیر دور بشم ولی با خواندن کامنت ها و تمرین کردن باز ادامه میدم

      ازخدا میخوام شادی و سلامتی و ثروت به زندگیتون بباره درود بر شما

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مجید بختیارپور عمران گفته:
        مدت عضویت: 1034 روز

        سلام دوست خوبم داش اسماعیل گل

        به چه نکته زیبایی از کامنت زینب خانم گل توجه کردین که من خوندم و گذر کردم وبا خوندن جواب شما بیشتر بهش زوم کردم واقعااااا عالی بود چقد اینجا همه چی عالی جواب در دل جواب زیبایی در دل زیبایی خیلی ممنون از شما بابت این توجهی که باعث شد دوباره ذره بینی کامنتها رو بخونم متشکرررررم ازتون داداش گلم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          اسماعیل حاجی اسفندیاری گفته:
          مدت عضویت: 1141 روز

          به‌نام خداوند مهربان

          سلام خدمت دوست عزیزم آقا مجید گل

          نظر لطف شماست که مرا تحسین می کنید

          من در این دانشگاه عشق دارم یاد می گیرم که تحسین کردن بشه جزئی از وجودمان و تایید کردن بقیه و توجه به نکات مثبت جزو روتین زندگیم

          درود خداوند بر شما دوست خوبم

          یا حق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        زینت چهارپاشلو گفته:
        مدت عضویت: 2790 روز

        سلام آقای اسماعیل عزیز

        خوش حال شدم که نوشته من به شما امید داد انشاالله که همواره امید به خدا در دلت زنده و پا برجا باشه

        واقعا هم همینه خداوند خودش در قرآن فرموده که انسان عجوله، انسان ناسپاسه، انسان فراموشکاره

        اصلا کلمه انسان از نسیان میاد یعنی فراموشی

        ما باید بپذیریم که با یه کم کار کردن نمیشه کلا عوض بشیم نمیتونیم خیلی زود شخصیت خودمون رو تغییر بدیم آروم آروم همه چی تغییر میکنه وقتی که داریم رو خودمون کار می‌کنیم و ورودی های درستی به ذهنمون میدیم

        من اول با هر اشتباهی ناامید میشدم ولی پذیرفتم که یدفعه نمیشه و این ویژگی کمال گرایی را از خودم دور کردم اصلا پذیرفتن همین موضوع خودش تکامل میخواد تا بهش برسی

        من خودم را به عنوان یک انسان میبینم که هر لحظه امکان داره خطا کنه و اشتباهی ازش سر بزنه اشتباهی که در موردش بارها بارها خونده و فایل گوش کرده

        اصلا استاد برای چی میگه بارها بارها این حرفها را گوش کنید خودش هم همین کار را میکنه

        خداوند در درون ماست و از همه چیه ما خبر داره حتی بهتر از خودمون چون خداوند خبیره ( خبیر یعنی خبره یعنی کسی که از همه چیز خبر داره از کوچکترین چیزها و دیتیل ها) و خودش بهتر از ما میدونه و اصلا قضاوتمون نمیکنه و ما را همین طور که هستیم دوستمون داره و ازمون حمایت میکنه و هدایتمون میکنه تا به خواسته هامون برسیم چون عاشق ماست

        و الله رئوف بالعباد

        خداوند نسبت به بندگانش خیلی خیلی مهربونه

        خدایا خودت کمک کن که درون و بیرونمون تغییر کنه و به قشنگترین و بهترین حالت خودمون برسیم، به کمال برسیم و کمک کن تا مهربون بودنت را کامل درک کنیم و ایمان بیاریم بهت یک ایمان واقعی و خالص

        آمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 1034 روز

      سلام خواهرگلم زینب خانم گل

      خیلی لذت بردم و خیلی دلم گرم شد از کامنت توحیدی شما خصوصا اونجایی که گفتین خدایا این پیش فرض منه یا این ایده من بود فکر الان من بود که برای حل چالشو از فلانی کمک بخوام حالا هر راهیی که تو فکر میکنی درسته رو برام بگشا این خیلیییییی بهم حال داد جواب سوالی بود که خیلی از نجواهای بیخودمو نابود کرر ایوووووول بر شما خواهر گلم احسن بر کامنت زیباتون خیلی برام کارگشا بود خیلیییییییی کمکم کرد یک سد بزرگی رو در من شکوندی اگه بدونی ممنونم ازت این حرفتون واقعاااااا عالی بود و کارگشا

      متشکرم از شما

      خدایا شکرررررت به جواب درستی رسیدم که موانع بسیاری رو در ذهنم تخریب کرد الهی شکررررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        زینت چهارپاشلو گفته:
        مدت عضویت: 2790 روز

        سلام بر برادر عزیزم آقا مجید

        خیلی خوش حال شدم از اینکه کامنتم برای شما راه گشا بود

        چقدر هم حس قشنگی بهم داد که تونستم یه کوچولو تاثیر مثبتی داشته باشم

        واقعا الان فکر میکنم میفهمم که استاد چقدر لذت میبره از اینکه بچه ها از فایلها و سایت ارزشمندش نتیجه میگیرن و اینقدر تاثیر مثبت داره تو زندکی همه

        احساس لذت بخشی که با هیچی آدم نمیخواد عوضش کنه

        با اقتدار رو باورهات کار کن

        امیدوارم که همواره در مسیر رشد و پیشرفت باشی و با توکل بر خداوند بهترین ها را برای خودت رقم بزنی

        فقط ادامه بده…..

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2742 روز

    “احساس تو”، در هر لحظه به تو می گوید که چقدر میان ذهنت و روح (اصل و اساس خوشبختی در تمام جنبه‌ها) هماهنگی وجود دارد و با این کانون توجه و با این جنس از فرکانس‌، باید منتظر ظهور چه نتیجه ای باشی.

    این شاکله حرف های که استاد و مریم عزیز بارها گفته و نوشته اند در این سایت.

    مدتی هست که آرامش قلبی رو دارم تجربه می کنم البته دیروز با اقدامی از مسیر خارج شدم ولی زود برگشتم

    به قول استاد ایرادی نداره رفتن به جاده خاکی، اصل دوباره فرمان را به دست گرفتن و بازگشتن هست و من همون موقع که برخلاف ایمان عملی ” توکل ام “اقدام فیزیکی کردم، متوجه شدم و فقط سعی کردم احساسم خوب نگه دارم و بر خودم آسان بگیرم لااقل این دفعه.

    و اما آرامش درونی!

    تجربه خیلی خاصی هست بیرون تو طوفان هست، جنگ هست، بیماری هست ولی قلبت آرام آرام هست

    حالت خوبه

    چیزهای که قبلا آزارت می داد الان فقط ثانیه ای میاد و تو فقط شونه هات رو می ندازی بالا!

    هیچی حال قشنگت رو خراب نمی تونه کنه! نه اشتباهات خودت! نه کنده شدنت از یکسری آدم های غیر هم فرکانس با همه خوبی هاشون، نه سکوت و بی اعتنایی و… هیچی، برعکس تصمیم گرفتی احساست خوب باشه

    آره وصلی و توکل کردی!

    انقدر احساس ات خوبه که انگار هر آنچه می خواستی رو الان داری ،البته نجواها هست که مهار میشن با قدرت آرامش قلبی تو، هر چند یکی اش هم از دستت در بره مثل دیروز من!

    قبلا هم که از قوانین خبر نداشتم پیش از هر اتفاق زیبا در زندگی ام این آرامش را تجربه کرده بودم

    همیشه در امتداد این آرامش ربانی معجزات زندگی ام رخ داده، همیشه.

    انگار داره آرامش درونی ام عمیق تر میشه ، داره جزیی از من میشه .

    و بهم میگه: در راه ام در مسیر درست حتی اون خروج دیروزم هم باز جزیی از تکامل ام هست و فقط باید ادامه بدم

    امروز از صبح شعر ابوالخیر در سرم می چرخه:

    من بی تو دمی قرار نتوانم کرد

    احسان ترا شمار نتوانم کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    فاطمه مختاری گفته:
    مدت عضویت: 588 روز

    ب نام خداونی ک هر انچه دارم از اوست.

    سلام ب استاد عزیز و خانم شایسته گل و همه دوستان.

    یکی دو روزه میخا بیام کامنت بزارم از موضوعی ک برام پیش اومده ،امروز مصمم شدم.

    اول از این فاااایل عالی بگم ک من بارها گوشش دادم ولی وقتی تصمیم گرفتم بیام شروع کنم ب نوشتن همه ی قسمتای توحید عملی، اصلا انگاری خیلی عمیقتر درکش میکنم، میگم عه این باور غلط منه چرا تا الان بهش فکر نکرده بودم. خلاصه از داستانم بگم براتون ک من پسرم تقریبا 3سالشه و خیییلی کم صحبت میکنه، گفتم ببرمش گفتار درمانی ،چند جلسه بردمش دوباره گفتم ولش کن میسپرمش بخدا،خدایا کی جز تو قدرت باز کرده زبان بندتو داره،خودت باز کن زبونشو…. . خلاصه از طرفی من تلویزیون زیاد روشن میکردم صب تا شب شبکه پویا برا بچه ک یاد بگیره صحبت کردنو،استاد از اینطرف میگف تلویزیون جمع بشه، گفتم خب بزار برم برنامه کودکای خارجی ک مثبتن رو براش بریزم تو فلش، گشتم چند تا پیدا کردمو رفتم کافینت گفت اینا رو بریزید میخام پسرم ک 3سالشه یاد بگیره ازش ینی کودکانه تر باشه صحبتا واضح باشه و … گفتن خب این لیست شما برا نوجواناست ،گفتم پس هیچی یهو چشمم ب بچه رییس خوردو گفتم بچه رئیس رو بریز، اومدیمو یکی دوبار دیدش، گفتم چقدر قشنگه نشستم پاش و اون قسمتی ک الان میگم ک اگر خواستید برید ببینیدش با دقت ببینید و مفهومات مهمی رو حتما درمیارید، بچه رئیس 1 ، وقتی بچه رئیس میاد و کارشو انجام میده و میخا بره ینی برگرده ب شرکتی ک ازش اومده یا در اصل برگرده پیش خدا، برادر بزرگتر ش میگه الان ب مامان بابا چی بگم، بگم کجا رفتی؟میگه تو لازم نیس کاری کنی مدیر شرکت خودشون میدونن چکار کنن، ک اینجا من اینطور برداشت کردم ک مدیر شرکت همون خداست،وقتی درو بست و اومد خونه،دید چندین ربات دارن وسایل بچه رو جابجا میکنن، 2تا رباط با قلم جادویی دارن بالا سر مامان بابا ک خوابن میگن بچه فراموش بشه،بچه فراموش بشه، خلاصه هر ربات در حال انجام ی کاری هست، خیییییییلی جالب بود، این همون فرشته هاییه ک خدا میگه میفرسته برامون ک کارا رو برامون انجام بده، ی فرشته ب اذن خدا میگه فلان چیزو یادت بیاد یا فلان چیز یادت بره و….. حالا هر لحظه بگیم خدایا هدایتم کن چطور اشپزی کنم ک غذام خوشمزه تر بشه، بعد اون فرشتها میان میگن فلان ادویه رو هم بزن ،ن حالا بیشتر بریز ،اهان بسته، خدایا هدایتم کن چطور رانندگی کنم،باز کلی فرشته میا میگه از اینجا برو ،حواست کجاس برو دنده معکوس ، عه بچه رو حواست باشه وسط کوچه و….. .

    برا هرچیزی، مدام بگیم خدایا هدایتم کن و بقیه کارا با خدا. و انگار قششنگ درک کردم وقتی خدا ب پیامبر میگه این ما بودیم ک لشگر دشمن رو ب چشمت کم جلوه دادیم ک دلت نترسه، این تو نبودی ما بودیم ک شمشیر میزدیم، در واقع خدا این رباتهای توی برنامه کودک ک من میگم همون فرشته ها از طرف خداوند اومدن ب پیامبر و یاراش میگفتن شمشیرو بیار ایور اون یکی فرشته شمشیر کج میکرده ک زخمی کنه دشمنو و…. . خلاصه 2،3 روزه ک من دری ب روم باز شده ک میگم اصلا فقططططط خدااااا، کیه ک برا خواسته کوچیک و بزرگ من ی لشگر فرشته رو ب صف میکنه، با افتخار ب فرشتهاش میگه حال کنید 100 در 100 سپردش ب من برید براش فراهم کنید بدون منت بدون حساب …. . و بلند شدم ی لیست از خواستهام نوشتم گفتم خدایا اینا رو میخام، با باور 100در 100، و حتما میام میگم ک هرکدوم با چ داستانی تیک خوردن،ان شاالله.

    و بنظر اومد بیام بگم برید اون برنامه کودکو ببینید و درکتون مثل من بالا بره.

    خدایا تنها تورا دارم و تنها از تو یاری میجویم ، خدایا منو هدایتم کن و دستمو رها نکن. دوستتون دارم و ممنون از این سایت الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      سپیده سیف گفته:
      مدت عضویت: 988 روز

      سلام خدمت استاد عزیزم

      سلام خدمت دوست عزیزم فاطمه جانم

      چقدر لذذذذذذذت بردم از خوندن کامنتون اونجایی که نوشین:

      خلاصه 2،3 روزه ک من دری ب روم باز شده ک میگم اصلا فقططططط خدااااا، کیه ک برا خواسته کوچیک و بزرگ من ی لشگر فرشته رو ب صف میکنه، با افتخار ب فرشتهاش میگه حال کنید 100 در 100 سپردش ب من برید براش فراهم کنید بدون منت بدون حساب …. . و بلند شدم ی لیست از خواستهام نوشتم گفتم خدایا اینا رو میخام، با باور 100در 100، و حتما میام میگم ک هرکدوم با چ داستانی تیک خوردن،ان شاالله

      واقعا بغض کردم اینجا از اینکه وقتی فقط فقط باورمان به خدا باشه چه ها که نمیکنه برامون

      واین خدایی کردن خدا برامون رو هزاران بار توی زندگیامون دیدیم ولی حیف ما انسانها فراموشکاریم فقط باید داستانهایی که شرایطمون بد بود وبعدش از خدا هدایت خواستیم واونم کارامون رو عالی برده جلو رو بنویسیم وبا خودمان توی شرایط سخت تکرار کنیم که این شرایط سخت درسها داره برامون واون تنهامون نمیذاره.

      از خدا خیلی ممنونم با اینکه الان آرایشگاهم ودم عید هست واینجا کلی شلوغ هست ولی ازش خواستم کمکم کن که کامنتم رو کامل کنم.

      خداروشکر دم عید دل مردم شاد هست الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        فاطمه مختاری گفته:
        مدت عضویت: 588 روز

        سلام ب سپیده جان عزیزم

        خداروشکر ب دلتون نشست متن کامنتم و خداروششششکر دوباره ب خودم یاد اوری شد.

        بعد از این کامنت هروز اگاهتر شدم و حضور خدارو بیشتر حس کردم و اینکه خدا بهم دوره 12قدم قدم اول و بعد دوم رو بهم هدیه کرد،

        خداروشکر خداروشکر پسرم کامل صحبت میکنه و گفتار درمانیم نبردمش و هیچ تمرین خاصی باهاش نکردم و خدااااا مخصوووصااا این ماه یهو ی رشد عالی بهش داد ک دیگه کامل جمله میگه و خودم فکرشم نمیکردم اون ماه ک این ماه اینطوری صحبت کنه و …. چندین اتفاق افتاد ک همشون در نهایت ب نفع من تموم شدن و از خداوندم میخام ک کمکم کنه تسلی تسلیمشم.الانم رفاه و راحتی و رفت و امد با ماشین در اختیار خودمون بودن رو بخداوندم میسپرم برای عید،مینویسم ک بمونه برا خودم ک ی وقت خوندم کامنتمو یادم بیاد ،

        دوستون دارم و براتون ارزوم اینکه هروووز مدارتون بالا بره با سرعت بالا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سجاد رعاضی طبری گفته:
    مدت عضویت: 656 روز

    بسم الله الرحمن العظیم الرحیم

    حال دلم خوب بود ،هدایت رب بی نظیر ،یکتا بی همتا

    من رو آورد پای این فایل

    خواستم این فرکانس رحمت و عزت و قدرتمندی رو یادم بمونه پرسیدم چیکار کنم

    خودش منو آورد اینجا

    گفت سرچ کن توحید و بنویس

    دیروز به لطف الله با 2 تا از بچه های سایت تو شهرمون باهم جمع شدیم دقیقا چند وقت بعد از اینکه با ایمان و توکل آدم های نا مناسب رو آگاهانه از زندگیم حذف کردم خداوند هدایتم کرد به جایی که افراد نازنین و فوق العاده ای هستن میشینم باهم راجب آگاهی هامون صحبت میکنیم

    و من مو به تنم سیخ میشه

    یاد اون آیه قرآن میوفتم که میگه

    و بواسطه ایمانی که داشتند ،ایمان بر ایمان آنان افزودیم و هدایتشان کردیم

    این قلبم بازه

    انگار دروازه‌ای بین بعد زمان و مکان باز شده یه فرکانس خالص، انگار در حال صعودی به سمت ملکوت

    فرشته ها پر هاشون رو دور خودشون پیچیدن با احترام مشاهده گر هستن که بزرگترین مخلوق خداوند داره روی صراط مستقیم به سمت ملکوت حرکت میکنه

    همه ی کائنات حمایتت میکنن

    این احساس بی نظیره، کل داستان این احساس

    پاداش این احساس ،اینکه در پناه چنین (نمیشه به جمله و به صفت و به کلمه وصفت کرد )خدایا تو چقدر بزرگی ،چقدر با عظمتی

    امروز وقتی داشتم میومدم سرکار از دل کوه داشتم رد میشدم

    قشنگ حس میکردم این اقتدار و ایستادگی و ثبات کوه یک تریلیونم جلوه ای از عظمت (که بازم صفته)تو هست که این انرژی عظمت داره سجده میکنه خدایی تورو و تسبیح میگه و حمد میکنه تورو یکتا

    چه کنم که تو این قالب فیزیکی قادر به بیان عظمت و بزرگی و اقتدار آنچه که واقعا هست نمیتونم باشم ،اما هرکس که تو این مدار هست درک میکنه و دریافت میکنه این احساس رو اگر تو هدایت بکنی

    تو دروازه های نور رو به زندگیم گشودی

    تو هدایتم کردی

    من بدون تو هیچم

    تجربه کردم بی تو و با تو رو

    بارها وقتی رو آدم ها حساب کردم هرکسی که بود ناامید شدم درگیر افکار و عذاب شدم ولی وقتی برگشتم سمت خودت چنان بهم عزت دادی چنان قدرت اراده دادی تا روی خودم کار کنم و ایاک نعبد و ایاک نستعین باشم تو زندگیم . گره از کارهایی برام بازکردی که فکرشو نمیکردم اصلا راهی باشه

    راه هارو تو بلدی من فقط باورت میکنم

    من باور میکنم تویی مدیر راه هارو تو بلدی

    افراد تخت اختیار تو هستن

    شرایط و فرکانس ها خدمتتان تو هستن

    برگی بدون اذن تو از درخت نمی‌افته

    همه چیز با تو ممکنه

    من باور میکنم خزائن ثروت در اختیار توا

    از هر راهی که دوست داری منو وارد مسیر ثروت و برکت و نعمت ها بکن

    من به خداوند اجازه میدهم که من رو به مسیر درست

    مسیر پر از نعمت پر از خیر و برکت و سلامتی هدایت کنه

    من باور میکنم که لایق روابط خوب هستم

    کل یونیورس رو خلق کرد و به همه دستور داد که به من سجده کنن و اونهارو مسخر من کرد

    پس حضور من توام با لیاقتت هست وگرنه اینجا نبودم

    من روی وعده خداوند وهاب حساب میکنم

    که خداوند هرگز از وعده خودش تخلف نمیکنه

    وقتی من دارم روی خودم کار میکنم

    الخیر فی ما وقع هست

    هر اتفاقی هر شرایطی هر تجربه ای میخاد من رو به خواسته ام برسونه

    خداوند تنها منبع در جهان هست

    شر از خودش قدرتی نداره

    تاریکی در نتیجه نبودن نور هست

    شب در نتیجه نبودن خورشید هست

    این قدرت خدای من هست

    من باور میکنم خدایی خدا رو

    من ایمان میارم به خداوند و رسولانش

    و تبعیت میکنم از دین ابراهیم

    وقتی خودش میچینه وقتی هدایتم میکنه

    وقتی ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون هستم

    پاداش تو همون لحظه است

    حال خوب هست که از پشت حال خوب میاد

    ایمان و توکل و تقوا هست که همراهش میاد

    ادامه و ادامه و ادامه و اثبات فرکانس هست

    خدایا هدایتم کن ثابت قدم باشم

    به من آسون کن آسونی هارو

    من باور میکنم همه چیز تویی

    کن فیکون میکنی برام

    من بی نظیرم من نابغه هستم

    اما اعتبار همه چیز برای تو هست من بدون تو هیچم

    خدایا من از هر خیری که از تو به من برسه سخت فقیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: