توحید عملی | قسمت 8 - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا وثوقی گفته:
    مدت عضویت: 1262 روز

    به نام خداوندی که من را انسان آفرید

    سلامممممممم به عشق ترین آدم زندگیم امیدوارم که حالتون عالیییییییییییییییییی باشه

    به به پرادایس رو ببیننننننننننن

    خدای من اینجا هیچوقت تکراری نمیشهههههههههههههههههههههههههههههه

    چه آهنگ خفنییییییی

    خداجونم ، زندگیم شکرت برای چشمای قشنگم که سالمه و این همه زیبایی رو میبنه شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    استاد جانم کاملاااا حق با شما هست

    واقعا خنده داره

    چجوری شادی و خوشبختی ربط داره به ژنتیک؟؟؟

    وقتی همین شادی و خوشبختی از باورهای ما میاد؟؟

    اصلا برای من جای تعجب داره یسریا وقتی این حرف هارو میزنن

    یعنی کاملا مشخصه که سرشونو کردن توی برف

    توحید#شرک

    شرک چیست؟ شرک نقطه مقابلش توحید هست

    شرک قدرت دادن به عوامل بیرونی هست

    شرک یعنی روی همه حساب کنی الا خدا ، خدایی که کافیه فقط ازش بخوای بی نیازت میکنه از هرچیزی

    تنها گناهیم که بخشیده نمی‌شود شرک است

    .

    توی هرمسئله ای ببینیم چه باوری به ما کمک میکنه فارق ازاینکه دیگران چی میگن

    مغز ما توی شرایط سخت همش دوست داره که انگشت اشاره شو به طرف دیگران بگیره به طرف عوامل بیرونی بگیره نه خودش

    یعنی هروقت که خواستی به یک عامل بیرونی بها بدی یادت باشه که این شرکه اینم یادت باشه که شرک تنها گناهی هست که خداوند نمیبخشه

    چه جالب ، خب منو داداشم دوقلو هستیم

    پس چرا داداشم به اندازه من خوشحال و خوشبخت نیست؟؟ جواب کاملا واضح است چون باورهاش داغونه

    میدونین استاد جانم  به یه نتیجه خیلی ساده ای میشه رسید اونم اینس هستش که

    اگر اکثریت مردم زندگی خوبی ندارن ، سلامتی ندارن ، روابط خوب ندارن ، ثروت ندارن بخاطر اینکه که به عوامل بیرونی بها میدن

    دوشب پیش بحث بین خانوادم سر این بود که من چرا درس نمیخونم؟

    یعنی میخونما و اونجوری که بخوام همه چیمو براش بزارم نه

    بعد بابام میگفت طرف فوق لیسانس داره و نظافت چیه

    پس درس بخون بهترین مدرک رو بگیری  یه کاری گیریت بیاد

    اولا که درس عاملی بیرون از منه و روی زندگی من به هیچ عنوان تاثیر نداره

    دوما خودت داری میگی طرف فوق لیسانس داره ولی نظافت چیه یعنی مدرک مهم نیست اون باوره مهمه

    واقعا اگر ما چیزی رو بپذیریم همون برای ما اتفاق میوفته

    مثالش مامان من

    خرافه ای به اسم چشم نظر رو پذیرفته و نمیدونین چه آسیبی داره به خودش میزنه

    ما نتایجی رو میگیریم که هماهنگ هست با باورهامون

    استاد جانم من این باور درمورد سید هارو اولین بار از زبون دادش و بابام شنیدم

    بعد اصلا تعجب کردم گفت کی واقعا همچین شرو وری رو گفته؟؟؟

    یا استاد جانم باور مامان ، بابام و داداشم درمورد پول این هست که

    پول درآوردن سخته

    وقتی این رو پذیرفتن واقعا به سختی پول درمیارن چون پذیرفتنش

    درصورتی که پول درآوردن معنوی ترین و راحت ترین کار دنیاس دقیقا عین آب خوردن

    ما توی زندگیمون اون چیزی رو باید بشنویم و و باور کنیم که به ما کمک می کنه

    وقتی توی هریک دقیقه یک آدم داره ثروت مند میشه، ثروت چجوری میخواد کم باشه؟؟

    شاید این واقعیت نداشته باشه که توی هریکدقیقه یکنفر داره ثروت مند میشه ولی به من کمک میکنه تا فراوانی رو بیشترو بیشتر باور کنم

    استاد جانم تازه میگن اگر باشگاه بدنسازی میری و میخوای عضله بسازی باید مکمل بخوری

    ((چیزی که کافیه یه یزره بیشتر از اون حد معمول بخوری میمیری))

    این باور کاملا اشتباه درمورد بدنسازی است

    بخاطر همینه دیگه استاد جانم من  یک ثانیه هم وقت نمیزارم کامنت های ایسنتا رو ((البته چند روز پیش اینستاگرامو حذف کردم:)) بخونم

    ولی سایت رو چرا شده 3 الی 4 وقت گذاشتم کامنت های سایت رو خوندم شایدم بیشتر:))

    چون جنسش توحیدیه خالصه یه چیزی نابیه بنظر من ارزش کامنت های سایت از طلای 18 عیارم بالاتره

    اگر فکر می کنی یه عامل بیرونی روی زندگیت تاثیر میزاره تو درست فکر میکنی

    اگر فکر میکنی یه عامل بیرونی روی زندگیت تاثیر نداره  بازم تو درست فکر میکنی

    چرا؟

    چون تو اون چیزی رو تجربه میکنی که باور داری

    چون جهان کاری میکنه که تو اون چیزی که باور کردیو بهت بگه درسته نه برای اینکه واقعا درسته نه

    چون تو باورش کردی

    چون اتفاقاتی که توی زندگی ما میوفته هماهنگ هست با باورهای ما

    و اینم بگم که به قول استاد جانمممم

    باور یه شبه به وجود نیومده پس یه شبه هم از بین نمیره

    ما باید توی لایه های زیرین مغزمون این باورها رو بسازیم

    و نتایج نشون میده که چقدر باورهامون تغییر کرده

    استاد جانم ماهم از ملت آمریکا عشق دیدیم ، خوبی دیدیم ، نظم دیدیم ، احترام دیدیم

    منم هیچوقت اون شرو وری هایی که درمورد آمریکا گفتن رو استاد جانم باور نکردم

    چون واقعیت چیزه دیگه ای است

    خب خب بریم به سوالات جذاب جواب بدیم

    زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟

    من قبلا بواسطه مامانم این باور پوچ و خرافاتی رو داشتم که خب برای همتون آشنا هست

    چشم نظر

    بلایی که با این باور سر من اومد این بود که

    من همیشه فکر میکردم که به خاطر قد بلندی که دارم چشم میخورم

    و خیلی زیاد با صورت میخوردم زمین و صورتم داغون میشد و من میگفتم که چشم خوردم و این الگو خیلی زیاد تکرار شد یعنی حتی داشتم راه عادی رو میرفتم با کفش تخت می‌افتادم در این حد:))

    تا اینکه من نشستم این باور پوچ رو تغییر دارم

    وقتی که تغییرش دادم با صورت دیگه نیوفتادم

    حتی یادمه توی یه عروسی من کفش پاشنه بلند پوشیدم و رقصیدم ولی نه افتادم نه چیزیم شد

    چراااااا؟؟؟؟؟

    چون اون باور پوچ تغییر پیدا کرد ((که البته باید بازم روش کار بشه))

    چون فهمیدم من خالق زندگیم هستم

    و هر عاملی که بیرون از منه روی زندگی من هیچ تاثیری نداره

    ((اون چند تا سوال قبلشم توی جواب این بخش گفتم))

    به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟

    با گوش کردن مداوم فایل های استاد جانم

    و خب این نگاه توحیدی ، اینکه توحید همه چیزه زندگیم رو کلا زیرو رو کرد

    یعنی من توی کوچک ترین کارمم از خداوندم هدایت میخوام ، کمک میخوام چون میدونم تنها خداست که میتونه به من کمک کنه

    ایمان و جسارتم که اصلا زیرو رو شد

    یعنی جسارت و ایمانم فوق‌العاده بالا رفته

    یعنی عاشق اینم که برم تجربه کنم از منطقه امنم بیرون بیام و بقول سعیده عزیز استاد جانم اینارو شما به ما یاد دادین شما

    مثلا استاد جانم بابام میگه نوچ نوچ دلار شد 50 تومن

    من پیش خودم میگم اصلا بشه 1میلیارد خب آیا روی زندگی من تاثیر داره؟؟؟؟؟ صددرصد خیر

    تازه استاد جانم چندین سال پیش تحقیقی توی آمریکا انجام دادن که مثبت اندیشی چه تاثیری روی زندگی افراد داره

    و گفتن که مثبت‌اندیشی باعث کاهش آلزایمر میشه توی کسانی که حتی ژن آلزایمرم دارن یعنی ژن بی تاثیره و همه چیز باوره

    خداوندم رو شکرگزارم که من رو هدایت کرد تا از گمراهان نباشمممممممم

    استاد جانم عاشقتم

    خداجونمممممم عاشقتممممممممممممممممممممممممممم که عاشقمییییییی

    استاد عزیزم به امید الله بزودی زود توی خاک قشنگ آمریکا و توی پرادایس قشنگ تر میبینمتون

    خدایاااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتت

    اخیششششش دلم برای کامنت گذاشتن تنگ شده بود:))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    گزینگ عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1099 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی زحمت کش

    من میخواستم راجب به بیماری پوستی پسوریازیس که چند ساله من این بیماری را دارم صحبت کنم

    من تقریبا 20ساله این بیماری را در موهای سرم دارم وهمیشه پدر ومادرم به من گفتند که این مریضی ارثیه وکاریش نمیشه کرد ولی الان من به لطف الله و راهنماییهای استاد عزیزم متوجه شودم که فقط باورهای خود منه که این بیماری تا الان در من وجود داره ومیتونم با باورهای جدید ی که استاد فرمودند این بیماری رو از بین ببرم وحتما به لطف الله ان را از بین خواهم برد

    ممنونم استاد عزیزم که انقدر به فکر ما هستید وممنونم از راهنمایی هاتون

    امیدوارم همیشه شاد و پیروز و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    نیلوفر قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1162 روز

    به نام خداوند یکتا و مهربان

    سلام‌ به استاد عزیزم و خانم شایسته

    دیشب درحال‌ کار‌کردن رو سوالات کشف قوانین بودم که این فایل رو دیدم‌و منتظر بودم صبح بشه سریع گوش کنم این فایل رو

    چون فایل های توحید عملی جزء تاثیر گزارترین فایل هایی بود که تو سایت گوش دادم اون اوایل و چقدر باور های من رو عوض کرد

    اما الان میخوام‌ راجب زمانی صحبت کنم‌ که با برنامه های استاد هیچ آشنایی نداشتم

    علاوه بر این‌که از کودکی تو مغز ما کردن دولت بسیار تاثیر گزاره تو زندگی شما و ما باور کردیم

    یکسری حرفا و باور های مسخره دیگه ایم بود

    که به نظر من باز واسه آدمی که با این مفاهیم شرک و توحید آشنا نیست حداقل اینکه باور کنه دولت تاثیر تو زندگیش از نظر من عقلانی‌تره حالا از بچگی یچیز گفتن‌و باور کرده و…

    ولی اینکه چطور به دعا و بخت بستن اعتقاد داره !!!!!

    و جالبه این حرف رو از کسانی میشنوی که قاری قرآن‌و نمیدونم‌مذهبی سفت و سختن

    و به قول استاد نتایج زندگیشونم واضحه که تو اطرافیان من هستن و میبینم چقدر زندگیشون رنج آور تحت کنترل این حرف هاست

    که خداروشکر من به خاطر خرافاتی نبودن مادرم این باور رو نداشتم اما این باور دعانویسی به شدت تو افراد مذهبی و غیر مذهبی زیاده

    حالا یچیزی هست راجب همون خانواده های یهودی

    من دوست پسر سابقم ( این ماجرا واسه مثلا چهار یا پنج سال پیشه ) به شدت به این موضوع اعتقاد داشت بعد من خودم یه باوری داشتم که دوتا پارتنر خوبه که مثل هم فکر کنن شروع کردم رفتن تو خط فکری اون آدم که نتیجه اش نابودی بود قشنگ

    یادمه یه مستندی به من داد به اسم ظهور خیلیم خودش عاشق این مستند بود و فکر میکرد یه راضی رو کشف کرده

    اقا نگم‌چه چرت و پرتایی تو این مستند بود نگمممم

    اولا که میگفت امام زمان میخواد ظهور کنه تا این خرابیارو درست کنه حق مارو از این یهودیا بگیره نشانه های ظهور رو میگفت جالبه کلا چند قسمتشم بیشتر ندیدم و اصلا نمیدونم چیشد که انقدر قوی این باورا تو من شکل گرفت

    یادمه تو اون مستند میگفت که این یهودیا مارو با خرید و تبلیغات و شعار های شاد بودن گول میزنن و هرکی الکی خوش باشه یعنی بازیچه اینا شده و احمقه

    اقا همین یه باور واسه نابودی من کافی بود!!!!!!

    چون پارتنر منم به این شکل فکر‌میکرد که اره این ادمای الکی خوش عقب افتادن خودشم به شدت افسرده بود

    اقا من نابود شدم….

    یعنی یک سال رنگ شادی ندیدم‌

    کلا غم افسردگی‌ حس مردم دوستی و این دری وریا….

    وای اصلا چه روزای وحشتناکی بود بعد جالبه که من نمیفهمم اون مستند و فیلما و حرفا و آدمای چرت و پرت چه کمکی به‌ من کرد!!!!!!!!!

    اقا من خداروشکر میکنم تضاده اونقدر پررنگ بوده که الان وظیفه خودم میدونم شاد بودن رو ولی

    جالبه الان یسری ویدیو ها تو یوتوب مد شده که چقدرم من بدم میاد اصلانم نمیبینم از این و اون تعریفش رو شنیدم

    که یه چرت و پرتیه به اسم ایلومانتی :/

    که میگه مثلا آدما خیلی موفق مشهور

    مثل : ایلا ماسک ، بیانسه ، تیلور سوئیفت ، بیلی آیلیش ، کتی پری ، لیدی گاگا ، تام هنکس و …..

    روحشون رو به شیطان فروختن :/

    و شیطان اونارو موفق کرده ولی در عوضش از اینا کلی کارای بد و وحشتناک میخواد که واسش بکنن

    بعد‌ چون به قول استاد این باورشونه از این افراد چیزایی رو پیدا میکنن که اینو ثابت کنه

    و وقتی مثلا این ویدیو هارو ببینی میبینی واقعا فکت میارن حالا جالبه که من خودم تا همین یک سال پیش اینو باور‌ کردم متاستفانه واسه همین اصلا نمیتونستم موفقیت رو باور کنم !!!!!

    جالبه که اون آدما تمام توانایی استعداد تلاش ها باورهای این افرادو گذاشتن کنار چسبیدن به چهار تا فکت چرت و پرت بی اساس

    و جالبه همون بازیگرای هالیوود که ایلومانتی رو باور کردن هی بلا سرشون میاد به خاطر قانون

    حالا دلیل اینکه من با اینکه اصلا نه ویدیو هاش رو میدیدم نه خیلی راجبش مطالعه میکردم ولی باور کردم چی بود؟؟؟

    چون من نمیتونستم بپذیرم حجمه موفقیت این افراد رو و چون از فرکانسی که من توش بودم خیلی دور بود سریع این دلیل رو اوردم که اهان پس اینهههههه

    بعد من خودم از وقتی این باور رو تغییر دادم

    چقدر احساس قدرت بهم دست میده

    چقدر لذت میبرم

    چقدر الگو میگیرم !!!!!!

    چقدر احساس خوب بهم میده !!!

    که اقا‌اگه این دختر این ادم‌تونسته به این حد از موفقیت برسه توام‌میتونی بی شک

    و یکی از چیزایی که باعث از بین رفتن اون باور مخرب شد حرفای استاد راجب ایلان ماسک و افراد بزرگ و دلیل موفقیتشون بود

    بعد از طرفی چون این رو باور کردم جهان هم هی داره بهم ثابت میکنه آره دیلل موفقیت هاشون این باور ها بوده

    بعد دیگه اصلا با نکات منفی اون آدم موفق کار ندارم فقط واسم اون نقطه قوته بُلده

    و خب کدوم باور به من کمک کرد واقعا !!!!

    و من تو این بحث الگو برداری چقدر دنبال کمک گرفتن از باور های افراد رفتم

    مثلا یادمه که پاییز یه سریال هشت قسمتی اومد که بهههه شدت معروف شد به اسم ونزدی آدامز که یه رمانه که ازش فیلم زیاد ساختن

    شخصیت اصلی سریال یه دختر 20 ساله هست بازیگرش که تو این سریال خیلی زیاد معروف شد

    اسمش ام Jenna Ortega هست

    همه میگفتن‌که این آدم‌به خاطر چهره خاصش تو این زمان کم‌معروف شد

    بعد من رفتم دیدم که این دختر یه قیافه به شدتتتتت معمولی قد کوتاه و اندام بسیار معمولی

    و خب من این رو انقدر با خودم تکرار‌کردم‌که این‌آدم قبل شهرتش هیچ یک از فاکتور های معروف شدن رو نداشته اما ببین باور هاش چی ساخت ازش

    من انقدر‌تکرار کردم تا باور‌ کردم با خود باوری میتونم‌برسم به هرجا !!!!!

    حالا چی به من کمک کرد !

    اینکه هزار‌تا دلیل چرت پرت و عامل خارجی بیارم‌واسه شهرت این آدم یا که این حرفای قدرت مند کننده رو باور کنم !!!

    مورد بعدی که من قدرت رو داده بود به عامل بیرونی

    این بود که من چون پدر‌ مادرم بچه که بودم باهم دعوا میکردن من عصبی شدم

    من با همین باور چقدر خطاها که نکردم و چقدر عاجز شده بودم در برابر تغییر

    ولی منم‌مثل استاد اومدم گفتم نه ربطی نداره منم میتونم انسان آرامی باشم خیلیا تو اون محیط بودن ولی بچه های عصبی ای نیستن

    و چقدرررر من قدرت گرفتم و چقدر این عصبانیت من کمتر و کمتر شد

    مورد بعدی درمورد اینکه ژنتیک منه مشکل داره که لاغر نمیشم من آبم بخورم چاق میشم

    تا اینکه بحث قانون سلامتی جابه جا کرد این باور رو

    مورد بعدی دقیقا همون چیزیه که استاد‌گفتن

    من‌فکر میکنم‌چون پدر مادرم سخت گیر نبودن من درآمد ندارم

    و خب تغییرش دادم و گفتم این خیلی خوبه که تو فضایی اروم و تو ارامش دارم وقت میزارم رو مهارتم

    و این کمک کننده اس و قطعا همه چیز به نفع منه تهش

    یکی دیگه از نگاه های شرک آلودم در مورد روابط که فکر میکنم عامل تنهایی من آدمایی بودن که تو رابطه بهم ضربه زدن

    یا مثلا فکر‌میکنم من هرچقدرم آدم خوبی باشم باز طرف مقابلم به شکل دیگه رفتار میکنه و میتونه رو من تاثیر بد بزاره

    کلا تو روابط نگاه شرک آلود زیاد دارم

    و خب ایمان دارم هرجا دارم پیشرفت میکنم و بهبود دادم به خاطر نگاه توحیدیم بوده

    و هرجا‌ هیچ اتفاق خوبی نیوفتاده به خاطر شرک بوده

    و جدیدا نشانه های جدید از توحید رو در خودم دارم پیدا میکنم

    اونم‌ اعتماد به ربّ هست

    واقعا انگار قبل از این نمیدونستم توحید چیه

    یا داشتم حرفش رو میزدم فقط

    اما الان با تکامل

    به تضاد بخورد کردم تو نگرانی شدید بودم

    اما انقدر من دیگه نمیتونم تو اون احساس بمونم برعکس قبل

    که بعد از مدتی تسلیم شدم و گفتم خدایا دیگه از دست من خارجه

    و جوری با‌تمام وجود اعتمادکردم

    و گفتم خدایا من فقط کارهای مربوط به خودم رو انجام میدم و به کارهایی که تو واسم‌باید انجام بدی هیچ کاری ندارم‌

    کارایی که خودم باید انجام بدم همون کارهایی که عاشقشون هستم همون اقدمات عملی یادگیریا کسب مهارت ها

    و کارهایی که خدا باید انجام بدم همونایی که نمیدنم چطوری نمیدونم به چه شکل نمیدونم از چه طریقی از چه مسیری و اگر که بخوام دخالت کنم نگرانی ها میاد و اصلا اجازه حرکت نمیده

    ولی تا سپردم به خدا عین گوگل مپ دونه به دونه نشونه هارو میده و من تا ته اون نشونه هارو میرم‌و دونه به دونه جواب هایی که بهشون میرسم مهم‌ترین باور هان مهم‌ترین فایل ها وچیزایی که واسه رسیدن به این هدف نیاز دارم هستن

    و حالا منی که همیشه میگفتم خدا هدایتم میکنه

    انگار‌تو این مدت تازه دوباره دارم میفهمم هدایت خدا به چه شکله

    و مطمعنم سال دیگه یا ماه دیگه یا حتی فردا از امروز ایمانم به این موضوع بیشر میشه

    و توحیدی تر میشم با رعایت تکامل

    خداروشکر به خاطر این فایل توحیدی فوق العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    علیرضا خرم گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    سلام به استاد عباشمنش عزیز.واقعا هر چقدر که میگزره و شمارو بیشتر میشناسم به اینکه چقدر کار کردین و در مسیر درست بودین و چقدر خدا زیبا هدایتتون کرده شگفت زده تر میشم.

    هر وقت به مشگل بر میخورم که هیچ راه حلی پیدا نمیکنم … از تمام اموزه هایی که یاد گرفتم و و و بر میخورم به همین موضوع توحید که قدرتو به جز خدا و خودت دادی دست خرافاتو عامل بیرونی و باور هایی ک در جهت رشدت نبودن. با اینکه با این موضوع هزاران بار مواجه شدم و دلیلشو فهمیدم ولی باز هم به چالش های مشابه بر میخورم چون به صورت بنیادین این باور ها در اعماق ذهنم عوض نشدن. و خب به نظر من این یکی از مهم ترین باور ها است و اطلاعات خلاف بر این توحید در جهان بسیار است که دوستان خیلی رو این موضوع با باور های قوی باید پیش بروند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    امیر جباری گفته:
    مدت عضویت: 1453 روز

    Lord! You Alone We Worship, and You Alone We Ask For Help.

    فایل انقدر عالی!!! عشقِ من، توحیده! چه مبحث خوشمزه‌ای! خیلی موضوعِ جذابیه برای من!

    استاد یه چیز جالبی توی صحبتهاشون کردن که برام فوق العاده زیبا بود و اون این بود که: اگر ما تنها یک درصد هم عاملی بیرونی مثل ژنتیک رو دخیل بدونیم، در هنگامِ برآورده نشدنِ آرزومون، همون یک درصده میشه 500 درصد!

    و این حرفِ استاد، عینِ واقعیته.

    خیلی استاد قشنگ مثال میزنن همممیییشه! و خیلی خوب هم مثالهاشون رو آنالیز میکنن… آفرین استاد.

    خداروشکر میکنم که توی این گروه هستم و از حرف های استاد استفاده میکنم…

    برمیگردم به جمله طلاییِ استاد: ما خالق شرایطمون هستیم، نه قربانیِ شرایطمون!

    ما در هر لحظه از طریقِ مغزمون که یک فرستنده‌ی قوی است، امواجی رو به جهان هستی ارسال میکنیم و این امواج میرن و میرن تا بالاخره برمیگردن به مرکزِ پیدایششون که ما هستیم؛ ولی موقع برگشت دیگه شکل موج خالی نیستن…! بلکه میرن و میرن همه چیزهای مادی و معنویِ همسنگ با خودشونو از جهان (با حجم بزرگتر) جمع میکنن و برامون میارن! اسم اون چیزهایی که برامون میارن، سرنوشته!

    توحید یعنی فقط و فقط افکارِ منن که جهانِ منو خلق میکنن و نه خدا و نه هیچ چیزِ دیگه‌ای!

    البته، خدا این قدرت رو داره‌ها! ولی هیییچ زمان نه دخالتی میکنه و نه قضاوتی! هر کی میره پیِ لیاقتش!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    فائزه گفته:
    مدت عضویت: 1817 روز

    به نام رب مقتدر

    درود به استاد عزیزم مریم جان زیبا و همه خوبان

    « شرک خفی در دل مومن همچون راه رفتن مورچه ای بر سنگ سیاه در دل تاریکی شب، پنهان است.»

    استاد من بایه بار گوش دادن ب این فایل، دوتا از باورهای شرک الودم رو پیدا کردم که اصلا فکرشو نمیکردم…

    من تو ته ذهنم، مامان و بابام، بخصوص مامانم رو تاحدی مقصر میدونستم ک خیلی دیگ بما راحت گرفتن… چون من مامانم خیلی حساس هست رو بچه هاش کلا خیلی احساس مسئولیت میکنه بیش از حد و میخواد اب تو دلمون تکون نخوره

    من میگفتم همیشه ک اگ مامان اینا یکم ب ما سخت میگرفتن ما مستقل میشدیم.. مقصر اونان…

    و واقعا استاد این ته ته ذهنم بود همیشه..

    البته ک من هر نتیجه ای دارم از وقتیه ک سعی میکنم هر اتفاقی میفته فقط خودمو مسئول بدونم. و قدرت رو فقط ب خدا بدم…

    یعنی واقعااا که همه چی توحیده..

    ولی من فهمیدم انقدرر باورهای شرک الود تو ذهنم هست که خودمم نمیدونم‌…فقط باید خدا کمکم کنه که پیداشون کنم.

    من وقتی نتایجم بهتر میشه که باورهای شرک الود بیشتری تو ذهنم بفهمم و باورتوحیدی رو جایگزینش کنم.

    یه مورد دیگ متوجهش شدم دررابطه با بحث ژنتیک هست..

    من و همسرم برا بارداری تصمیم داریم ازمایشات ژنتیک بدیم و منتظر هستیم ک بگن کی بریم..

    و چون برادرزاده همسرم یه مشکل ژنتیکی داشتن.

    و استاد من همیشه میگفتم ک من مطمئنم که بچه من سالمه حتما ولی این ازمایشا برا اینک خیالم راحت باشه…

    استاد این جمله شما ک گفتین اگ باور کنی ژنتیک نمیزاره بارداری سالم داشته باشی همین میشه..

    این جمله منو تکون داد…

    من چرا میخام برا اینک خیالم راحت باشه ازمایش بدم؟ چون خیالم راحت نیس دیگ‌‌ … یعنی من ژنتیک رو موثر میدونم پس‌.. یعنی من یه عامل بیرونی رو موثر دونستم و باورم شرک الوده‌..

    استاد دررابطه با باوری که راجب سید ها هم گفتین.. ..همسرمن سید هستن و بسیااااار صبور و مهربانن

    واقعا ک همه چی باوره‌‌…. و اصلا رو همه صدق نمیکنه کسی که باورش کنه براش اتفاق میفته.

    استاد جان سپاسگزارم بابت این فایل بینظیررررر

    از خدا میخوام کمکم کنه تا باورهای شرک الود رو پیدا کنم و توحیدی عمل کنم.

    بقول دوستمون اقا ابراهیم

    خدایا اگ کمکم نکنی چجوری از شرک بیام بیرون؟

    من منتظر هدایت های بی نظیرتم.

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    نسیم گفته:
    مدت عضویت: 1364 روز

    سلام به استاد اعظم و مریم بانوی زیبا و همه عزیزان همفرکانس و همراه .

    دیشب که سر نماز با خدا راز و نیاز میکردم و خودم رو تسلیم اعلام کردم و ازش هدایت طلبیدم همون آن بهم این فایل و کلا شنیدن فایلهای توحیدی الهام شد و تمرین نوشتن توانمندیهام .

    امروز این فایل فوق العاده رو برای چندمین بار اما اینبار با جان و دل گوش کردم چون الهام خداوند بود و میخواستم ببینم چه پیامی توش واسم داره و مشکل من کجاست .

    من از کودکی عین استاد خیلی سختی کشیدم وروزگار بسیار بدی داشتم همیشه فکر میکردم خدا واسه ما نخواسته و نخواهد خواست .روی حرفای بقیه باور کرده بودم که اگه این دنیا سختی بکشم بجاش اون دنیا واسم خیر و خوشی و بهشت برین خواهد بود . همیشه قناعت پیشه میکردم و به رزق و روزی کم قانع بودم . همیشه باورم این بود که ثروت اندازه مشخصی وجود داره و دست آدمهای محدودیه ،تا اینکه با استاد و دوره فوق العاده 12 قدم آشنا شدم و فایلهای متفرقه سایت رو گوش کردم . من وقتی برای دومین بار ازدواج کردم فکر کردم خدا بهترین آدمشو سر راهم قرار داده تا آدم مومنی بشم و گناهانم بخشیده بشه چون همسر دومم بسیار آدم مذهبی و مومن ونماز خون بود که منو به حجاب و نماز و روضه و این مسائل بیشتر دعوت و تشویقم میکرد حتی به زور منو کربلا برد و به نظر خودش دین و ایمان منو قوی تر کرد .با محبتها و احترامی که بهم میزاشت منو وابسته خودش کرد و من به تمام معنی مشرک شدم . همه هم و غمم خوشحالی و رفاه اون شد و من فکر میکردم رضایت همسر یعنی راه مستقیم به بهشت . تا اینکه توی زندگیمون مسائلی پیش اومد که من همیشه ازش میترسیدم . ترس من از کودکی خیانت و از دست دادن همسرم بود که یکبار دیگه همچین ضربه ای از همسر اولم خورده بودم . بعد همچین مسائلی برای بهبود زندگیم دوره 12 قدم و چند ماه بعد عزت نفس رو خریدم و شروع کردم به کار کردن روی خودم افکارم و باورهام . بعد شنیدن چند فایل دیدم ای داد بی داد حسابی مشرک شدم و تمام وجودم وقف رضایت همسرم شده .عزت نفسم زیر سوال رفته و من در اصل وجود خارجی ندارم ،دقیقا شده بودم عروسک خیمه شب بازی که اگه همسرم میگفت بمیر من میمردم ‌. از زندگیم و کارم و خودم و خانواده از همه چیز گذشته بودم . تازه متوجه شدم اون دینی که همسرم ازش دم میزد خود شرک واقعی بود چون اعتقاد بسیار زیادی به چشم زخم و دعا و طلسم و این حرفها داشت . خدا رو فراموش کرده بود و چسبیده بود به نذر و دخیل و وابستگی به ائمه و همه چیزو از اونا میخواست . بعد مدتی متوجه شدم من نمیتونم اونو تغییر بدم پس به توصیه استاد گوش کردم و وقت و انرژی رو گذاشتم روی خودم ،دوباره سعی کردم بشم همون آدم سابق آدم با اعتماد به نفسی که توی کارش موفق بود و نمازش رو با خلوص نیت میخوند از روی عشق نه از روی ترس. سعی کردم خودم باشم اظهار نظر کنم برای زندگیم و نوع پوششم خودم تصمیم بگیرم و تمام قدرت رو بدم دست خدای خودم که روزی منو اون میداد نه آدمها و وسیله ها و مدت یکسال بیشتر طول نکشید که جهان به زیبایی و راحتی ما رو از هم جدا کرد .

    بعد جدایی درهای رحمت الهی به روی من باز شد و از طریق راه های مختلف ثروت و خوشبختی به سوی من سرازیر شد . و من میدونستم اینا از کجا آب میخوره هر روزه سجده شکر میزاشتم و سپاسگذار خدای مهربونم بودم . تا اینکه یهو همه چیز ثابت شد و یه مبلغ مشخصی وارد زندگیم میشد اونم از شغل دخترم ،یهو گیج شدم که چی شد ؟ منکه شکر گذار بودم و همچنان روی خودم کار میکردم ،وقتی بیشتر علت رو جویا شدم دیدم توی خواسته هام نوشتم خدایا من میخوام از شغل و کار خودم ورودی داشته باشم و به ثروت برسم . حالا میفهمم من راه ورود ثروت رو بسته بودم با این حرف و باورم . از دیشب به این نتیجه رسیدم چون هدایتی یه فایل از استاد شنیدم فایلی که عنوانش این بود چرا با وجود اینکه تلاش میکنم به خواسته هام نمیرسم ؟ و بعد شنیدن این فایل زنگها به صدا دراومد و متوجه افکار اشتباهم و باورهایی که باعث ثابت موندنم شدن رو فهمیدم .

    به لطف اللله مهربونم سریع باورهای درست رو جایگزین کردم و در پی افکار اشتباه دیگم هستم تا درستشون کنم .که توی این فایل هم متوجه چندتا باور اشتباه دیگه شدم و متوجه شدم بی اختیار قدرت رو دادم به وضع خراب بازار و نداشتن وسایل و ترس از شروع کار ،به لطف الله این باورها رو هم درست میکنم و مطمئنم بهمنی از ثروت پشت این درهای بسته منتظر منه که بزودی به سوی من روانه میشه به لطف الله مهربونم چون سابقه و نتایج باورهای خوب قبلیمو دیدم .

    اینبار اعتماد و اطمینانم بیشتره .

    خدا رو هزاران بار شکر میکنم بابت این آگاهیها و بابت وجود پیامبر زمانه که درست ترین راه ها رو به ما نشون میده ‌. استاد عزیزم به قول کامنت یکی از بچه ها ما که نمیتونیم اینهمه لطف شما رو جبران کنیم از خدا میخوام واستون جبران کنه و بهترینها همیشه نصیبتون بشه . دوستتون داریم بهترینهای دنیا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1459 روز

    خداوند همان کسی است که بادها را می‌فرستد تا ابرهائی را به حرکت درآورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد می‌گستراند….»

    «… وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَیْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ؛…

    ابرهایى که میان زمین و آسمان قرار گرفته‌اند، نشانه‌هایى است از ذات پاک خدا و یگانگى او براى گروهى که عقل خود را به کار مى‌گیرند.»

    سلام استاد عزیزم سلام خانم شایسته مهربان سلامم.

    امروز وقتی پشت سیستم بودم داشتم کارام انجام می دادم.برای تایم استراحتم خواستم با گوشی بیام سایت یه حسی عارفه درونم بهم گفت با لپ تاپ بیام توی سایت همیشه برام سخت با لپ تاپ بیام توی سایت. نمی دونم چی شد که پشت میزم زدم امدم توی سایت چهره نازنین استاد فایل جدید نگاه کردم اسم فایل توحید عملی 8. دوره ای که من تمامش کردم و هرزگاهی نت های خودم و ویس های این دوره گوش می دم و نت هام می خوانم. همزمانی که برام داشتم من قسمت آخر دوره توحید عملی که مصاحبه با استادقسمت25 چند روز پیش جزو نشانه هام بود دیدم وچقدر اونروز دلم خواست استاد فایل جدید برای توحید عملی بزاره… استاد عاشق تونم .عاشق خداهستم که خواسته منو اجابت کرد به دل شما انداخت که این قسمت برای توحید بزارید مابین فایل های سلسله مراتبی الگوهای تکرار شوند استاد عزیزم ازتون بی نهایت سپاسگزارم

    دوست داشتم کامنت بزارم یعنی گفتم باید کامنت بنویسم اون سلسله فایل های الگوهای تکرار شونده اسنقدر مفاهیم محتواش برام قابل تامل فکر بود که نمی شد همان لحظه کامنت بنویسم. کامنتی که زیاد به خود افشایی منجر نشه استاد من هنوز شهامت اینو ندارم راحت خودافشایی کنم به همین خاطر هم یه درمیان کامنت گذاشتم برای اون فایل های سلسله مراتبی الگوهای تکرارر شوند.شهامتم هنوز دراین زمینه اینقدرر نشده …. حالا بگذریم.

    چقدررر اول این فایل از آسمان ابرها گرفتید زیبا بود من خیلیییی آسمان دوستم خیلی ابرهااا و حرکت ابرها رو نگاه می کنم دوست دارم‌.عارفه درونم می دونست من چی زیاد دوست دارم به همین خاطر بهم گفت که با لپ تاپ نگاه کنم استاد کل این فایل من حواسم به حرکت ابرهاا بود که طی صحبت های شما به آرامی حرکت می کردند و به وضوح توی فایل حرکت شون مشخص بود. یه اسکرین گرفتم گذاشتم صفحه لپ تاپم.

    سوالی که مطرح شد

    زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟

    به این فکر کنید که:

    و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟

    همچنین توضیح دهید:

    وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟

    به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟

    اگه بخوام یه نمونه از این عوامل زندگیم خودم تحربه کردم بگم برمی گرده به دوره قبل 7 سالگیم یادم توی سن 6سالگیم بود که قطره فلج اطفال می دادن بهمون.

    من کلا از دارو به خصوص نوع شربتش حالت تهوع می گیرم.وقتی مامور بهداشت قطر رو ریخت من توی دهنم نگه داشتم وقتی رفت قطره رو تف کردم بیرون. خیلی خوب اون لحظه رو یادم چون هزاران بار اون لحظه یاداوری کردم که ای کاش اون قطره رو نمی ریختم دور.

    نمی دونم بعداز چندوقت اون موضوع بود که من رفتم کلاس اول یادم نیست اما توی آبان ماه بودهوای سرد پاییز هوایی هنوز برف نمی بارید یه هوای سرد که برگهای پاییز .. درست یادم نیست اما فک کنم 2ماهی از شروع مدرسه نگذشته بود که پا درد های من شروع شد. وقتی توی خونه گفتم پاهام در می آد گفتن به خاطر اینکه زیاد توی آب حوض و چشمه می رم اونوقت با عموم خیلی می رفتم چشمه روستامون به خصوص دم غروب روز به روز پا دردهای من بیشتر شد خلاصه به طور کامل فلج شدم توی رختخواب افتادم هرآزمایشی دادیم اما دلیلی برای این فلجی نبود که نبود درداونروزهام هنوز بعد 20 سال اندی ته مانده هاش مونده برام 8ماه کامل من فلج شدن مطلق رو تجربه کردم. قبل اون فلجی من یه دختر فوق العاده تپل بودم قشنگ خودم چاقیم یادمه نسبت به همسن هام چقدر تپل تر بودم اما بعداز خوب شدنم که یه اسکلت از من باقی مانده بود دیگه هیچ وقت هیکلم هیکلی نشد که دوست داشتم همیشه بهم گفتن چقدر لاغرشدی و… چندباری تلاش کردم با رفتن دکتر تغذیه اما مامانم بهم می گفت چون اون مریضی رو گرفتی هیچ وقت چاق نمیشی تلاش نکن من هم چون اینو باور کردم هربار 1سال تلاش می کردم برای تناسب اندام بعد رها می کردم.

    از وقتی این باور تغییر دادم آرامشم بیشتر شده. دیگه تپل شدن برام مهم نیست الان همه تلاشم گذاشتم خودمو شخصیتم توحید رو باور کنم.

    استاد هیچ کس نمی دونه اونروزهای 6سالگیم که پدرم برای برادرم 3 چرخه خرید بود توی حیاط خونه بازی می کرد و من آخرای بیماریم بود که می تونستم تازه فقط بشینم با حسرت نگاهش کنم چه دردی داشت. اما همیشه یکی بهم می گفت من خوب میشم دوباره راه می رم دوباره بازی می کنم. قشنگ یادم بهم می گفت نگاه چقدر خوب شدی می تونی بشینی من فلجی رو از دست و پا کامل تجربه کردم. اون حسی که بهم می گفت نگاه دیگه مامانت غذارو باقاشق چای خوری نمی کنه توی حلقت نگاه الان نشستی پس داری خوبی میشی، امیدی که اونروها منو به سرپا شدن ایستادن و تاتی تاتی کردن برگردون توحید بود من توی اون عالم هیچ نمی دونستم توحید چی هست ….اما بعداز اون بیماری تا من پاهام درد می گرفت هزاران بار مامان و بابام می گفتن بیماریت برگشته. تو ضعیفی تو… و این باور که هرعضو بدنت ضعیف باشه وقتی عصبانی بشه اون قسمت زود دچار مشکل میشه. صدمه هاشم دیدم هروقت استرس ناراحتی نگران باشم پاهام درد می کنه،دردی که از بعد6سالگیم به خاطر این باور های مخرب که به من تحمیل شد دارم تجربه می کنم،دارم روش کار می کنم استاد خاطرتون هست گفتید بعضی از باورهامون مثل سیمان بتن توی مغز ما چسبیدن،الان این یکی ازاون باورهای سیمانی من از وقتی باور کردم همه چیز باور خیلی بهتر شدم خیلی درد پاهام کمتر شده خوابم راحت تر شده،درد پاهای من طوری نیست که راه رفتنم نشون بده احساس می کنم مغز استخون.اما از وقتی تغییر پیدا کرد باورهام اونم سر آموزش های شما خیلی بهتر شده اما باید بیشتر بیشتر کار کنم.باوری که بیشتراز20سال به من تحمیل شد از بین بره ، استاد یه باور خوبی کنار همه باورهای مخرب داشتم این بود من باور داشتم خوب شدم چون سر خوب شدنم توی عالم بچگیم خیلی خواب خوب شدن می دیدم و توی خواب هام یکی بهم می گفت توخوب میشی و راه می ری این دوره می گذره و توبرای همیشه خوب میشی،چون من اینو توی خواب شنیدم بارهاااااا بعداز خوب شدنم حتی یک آمپول یه قرص مسکن یه دارو که درد پاهام توی زمان هایی استرس تحمل کردم یا ناراحتی رو طی این 20سال اندی نخوردم. چون باور داشتم خوب شدم،اما مقابلش باور داشتم چون عضو ضعیف بدنم و هربار یه ضعف هایی رو هم تجربه کردم.

    وقتی با مباحث توحید آشنا شدم وبعد ها باورهام شناختم متوجه شدم که باورهام داره باعث درد پاهام میشه وگرنه جسم فیزیکی شون کاملااااا سالم توی راه رفتن حتی توی پیاده روی منو اذیتت نمی کنه بارها شده من سراسترس ناراحتی پا دردم شروع شد و کنارش کلی پیاده روی داشتم. قشنگ متوجه شدم که باورمخرب

    استاد شما هروقت در مورد توحید حرف می زنید اینقدر کوبند حرف می زنید من به جز اشک ریختن در مقابل صحبت های شما و شرمنده بودنم پیش الله مهربان و پی بردنم به باورهای غلطم راهی ندارم.

    یادتون می گفتید اون اویل که داشتید خدارو می شناختید راحت اشک می ریختید… الان دارید با شناسند قطره ای از شناخت الله رو که به ما یاد می دید من دارم به قدری که درک می کنم تجربه می کنم حس حال اون روزهای شما رو و می فهمم این حس حال دست خودم نیست…

    یه جای فایل منو به خنده انداختید وقتی داشتم اشک می ریختم. اونجایی که با دستهاتون برای دانشمندان به اصلاح باهوش تکون دادید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    حمیدرضا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3790 روز

    سلام استاد عزیز وقتتون بخیر

    واقعا متاسفم واسه یه سری افراد که میان برا فروش یه سری دوره هاشون یه اسم های خاصی می زارن، مثلا همین ماتریکس رو هم برای فروش گذاشتن اتفاقا یه فردی هست که نمی خوام اسمش رو بیارم و خیلی بلد شده من یه سری یکم از فایلاش اومد دستم دیدم این موضوع رو مطرح کرد و بعد برای راه حل دقیقا می اومد حرف های شما رو می زد، وقتی گوش می دادم می گفتم لامصب حدقل یکمیش رو عوض می کردی ، انقده نچسب بود که فایلهاش رو حذف کردم رفت

    یکی این موضوع بود، یکی دییگه هم اومده همین چرت و پرتا رو می گه و میگه تو درگیر تراور شدی ، همون ماتریکسه هستا فقط اسمش رو عوض کرده

    نمی خواستم این پیام رو اینجا بنویسم ولی برای عباسمنشی ها می نویسم

    اینا روشهای تبلیغاتی برای فروش دوره هست با این افکار که القا می کنند میان حس ترس و کنجکاوی رو در وجود مخاطب فعال می کنند و برای پاسخ نهایت هدایت میشی به چند تا فایل رایگان و نهایتا خرید دوره

    بگذریم از این پس از این اسمها زیاد در میاد ولی یه عباسمنشی آگاه باشد حس ترس و حس عجولی خلاف بر قوانین نظام هستی هست، پس با توکل بر خدا در مسیر الهی طبق قوانین نظام هستی با ایمان به سمت خواسته هاتون قدم بردارید

    در پناه خدا شاد و پیروز و پر روزی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1500 روز

    به نام تنهاقدرت جهان

    به نام تنهامنبع رزق وروزی درجهان

    سلام دوستان عزیزسلام استادخوشتیپم وسلام برمریم خانم توانمند

    دقیقاوقتی استاد گفتیدداتشمندان گفتندشادی به ژنتیک بستگی داره ذهن من سریع جواب دادوباقطعیت کامل گفت نه شادی به عوامل درونی بستگی داره وقتی یادخداوندباشی وبدونی درکنارت هست وکمکت میکنه الان متوجه میشم چقدرباورام تغییرکرده اگه من احمدقبلی میگفتم اره به عوامل بیرونی بستگی داره وقتی یک خبرخوب ازدولت مردان میشنوی اون وقت توشادوخوشحال میشی وقتی نماینده مجلس یک قانون جدیدتصویب میکنه توخوشحال میشی ومیگی دیگه زندگیم درست شدوبهش وابسطه میشی وروش حساب میکنی وبعداچنان چنان چک ولقدارروی حساب کردن روی ادم هامیخوری که نگوونپرس

    اره دقیقاهمینه حساب کردن روی غیرخدادوندیعتی شرک وخداگناه شرک رونمیبخشه

    دقیقایادمه چندسال پیش توماشین دوستم نشسته بودم وباهاش صحبت میکردم گفتم یک کاری بکنیدکه من ازاین مشکلات مالی بیام بیرون(چون این دوست من شهرت واسم و رسم داره ومن به خاطرهمین بهش وابسطه شده بودم)

    شایددوسال میرفتم دفترش وکاراقتصادی میکردم ودرامدهیچ وباخودم میگفتم بالاخره میشه وبه درامدمیرسم چون به من قول داده بودکه ماباهم پول های خوبی درمیاریم(امان ازشرک)

    همین طوردوسال وقتموگرفتم بااین فردولی بیشترروحیموازدست میدادم تاشادبشم(تکیه برعوامل بیرونی برای شادبودن)واین کارم باعث شدعمرم واهدافم وغیره روازدست بدم تودوسال ومیتونستم کارهای بهترانجام بدم وپول های بهتری دربیارم وخیلی مثال های دیگه توزندگیم هست مثلاتقریبایک سال دفتریکی ازدوستانم کارمیکردم ولی تواون فضای دفترهمکارانم منواذیت میکردندومن عصبی میشدم ولی به خاطرترسم ازاون دفتربیرون نمیومدم کاربه جایی رسیدکه ازشدت مشکلات ازاون دفتراومدم بیرون (شرک)

    هم روحی هم هم مالی هم عاطفی هم معنوی هم سلامتی (((دیکه فکرشوبکنیدمن چقدرشرک داشتم)))

    واقعاالان متوجه میشم والبته درکم داره بالاترمیره که شرک یعنی چی (شرک دردل مومن مثل راه رفتن مورچه برروی سنگ سیاه دردل تاریکی شب مخفی وپنهانه))پس خیلی بایدمواظب خودمون باشیم چون همه چی توحیده واقعاگریم میگیره وقتی میدیدم جقدرروی ادم هاحساب کردم وضربه وخوردم وهنوزم شرک تووجودم پررنگه وخیلی هنوزبایدروی خودم کارکنم تامثل استادوحتی بهترازاستادمفهوم شرک رومتوجه بشم واین تکامل میخوادوصبروارامش درونی ((نه عوامل بیرونی))

    هرچیروباورکنیم همونوتوزندگیمون تجربه میکنیم

    باورکنیم کهدخداوندماروحمایت میکنه

    باورکنیم که ادم خوب تودنیازیاده

    باورکنیم که ثروت بینهایته

    باورکنیم که فرصت هاهرروزداره بیشترمیشه

    باورکنیم که فقط روی خداحساب کردن یعنی روزی به غیرحساب

    ازوقتی بااین اموزش هااشناشدم وقتی میخوام برم بامشتری هاحرف بزنم یابرم یک شرکت دیگه ای برای کسب درامددیگه نگران نیستم ومیگم همه چی فراوونه (((این نشدیکی دیگه))) وچقدراین باوربه من ارامش میده خداونددستانشوبرام میفرسته ودستانش بینهایته

    یادگرفتم به کسی به غیرخداوابسطه نشم

    یادگرفتم احساس خوبم ربطی به عوامل بیرونی نداره

    یادگرفتم ازخداوندزیاددرخواست کنم

    ادعونی استجب لکم

    خداوندپاسخ میده به درخواست های ماوقتی که باورش داشته باشیم

    واقعاچقدراین قوانین سادس وقتی بهش عمل کنیم متوجه میشیم چقدرسادس چقدرراحته

    خدایاتنهاتورامیپرسم وتنهاازتویاری میجویم

    خداوندبرای من کافیست

    خدایاکمکم کن که فقط روی توحساب کنم وبه هیچ موجودی به جزتودرجهان هستی وابسطه نباشم

    منوبه خودت وابسطه کن

    الهی امین

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: