نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

482 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه رنجبرمحبی گفته:
    مدت عضویت: 2629 روز

    بنام خدایی که همواره هدایت ک حمایت میکنه

    سلام ارض میکنم خدمت شما استاد بزرگوار ومریم جان عشق

    سلام رضا جان من چقدر از قدم به قدم تغییرات شما درس گرفتم

    چقدر لذت بردم از عملگرایی شما

    همیشه استاد میگه شاگرد که آماده باشه استاد خودش میا دقیقا این برای شما همینطور بوده

    از خرید نقدتون و اینکه ماچیزی که دوست داریم از جهان دریافت کنیم اول خودمون باید اون آدم باشیم بعقیه کارها و هماهنگی جهان با خداوند من باید سمت خودم انجام بدم بعقیه اش اوکی بشرط باور

    اون قسمت که گفتی یک مقدار شرایط سخت شد بعد از فروش نقد ولی با صبرت و توکلت خداوند برات معجزه کرد

    الله اکبر مشتریهای که تغییر مدارتون اومدن توی زندگی شما

    خدای من خدای من چقدر برام باور پذیر تر شد که استاد میگید نیاز به تبلیغ نیست چون وقتی مدار درست باشه همه چی اوکی میشه

    تبلیغ مغازه در شهر دیگه

    افرادی که وارد تلگرام شدن

    خلق ثروت از راحترین مسیر

    طرف خودش هزینه بده بگه مرسی که منو هدایت کردی

    خدایا شکرت که به من لطف کردی و منو در مدار شنیدن این صحبت ها قرار دادی خدایا عاشقتم

    ممنونم استاد عزیز

    ممنونم مریم جان

    ممنونم رضا جان

    بی نهایت تحسینتون میکنم بخاطر عملگرایی و رشدتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    Sina Amirkhani گفته:
    مدت عضویت: 1333 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت اینا عباس منش نازنین

    و سلام خدمت آقا رضا گل

    خدارو شکر خداروشکر

    چقدر لذت بخشه وقتی کسی از نتایجی خودش صحبت میکنه .

    چند بار وقتی رضا از اتفاقاتی که براش افتاده صحبت می‌کرد با صدای بلند فقط میگفتم خدایا شکرت .

    من رو به یاد زمانی انداخت که خودم در زمان شروع کارم نتایج بزرگه مالی گرفتم و چقدر متحیر بودم .

    خدایا شکرت ، واقعا دوست دارم هرروز برگردم به اون روزهایی که داشتم از کارم نتایج بزرگ میگفتم تا فراموش نکنم .

    یکی از مشکلات شدیدی که تو این مسیر پیش میاد ، اینکه نتایجی که گرفتی رو فراموش میکنی و دیگه به چشمت نمیاد یا اثلا به چشم نتایج بهش نگاه نمیکنی .

    رضا عزیز جای خالی نگذاشت و هر اتفاقی که براش افتاده بود رو سعی کرد که به زبون بیاره .

    واقعا باید تمام اینها برای ما تبدیل به باید بشه . باید فقر درد داشته باشه. ثروت لذت و این درد باید اینقدر برای من قابل لمس باشه که حرکت کنم .

    من الان در مسیری دوباره وارد شدم با 12 قدم که مرتب حمایت های خداروند احساس می‌کنم یعنی به صورت نعمت و ثروت وارد زندگیم میشه و از خداوند هزاران مرتبه سپاسگذارم .

    و این دوست خوبه ما آقا رضا چقدر تو این مسیر شجاعت به خرج داد و به ایدها عمل کرد البته به خاطر این بود که همه چیز رو خیر می‌دید و حال خوبی داشت ، مگه میشه حالت بد باشه و کلی نشتی انرژی داشته باشی و تمرکز هر جای دیگه به غیر از خودت و نعمتهای اطرافت باشه و نتیجه بگیری .

    من که تمام زندگیم رو تا قبل از اشنایی با سایت فقط درد کشیدم و هیچ کدام از تلاش‌هام به نتیجه نرسید و بعد اشنایی با سایت و ایمان آوردن به نیروی برتر همان خداوند و کمتر زور زدن همه چیز به سادگی اتفاق افتاد و طعم روون شدن چرخ زندگی رو چشیدم .

    به امید خداوند تا مدتی بعد فایلی تهیه خواهم کرد از نتایجی که گرفتم و به لطف پروردگار هر موقع زمانش برسه در همینجا با ذوق به فایل نتایجم نگاه خواهم کرد .

    استاد سپاسگذارم ازت سپاسگذارم ازت که اینقدر صادق هستی سپاسگذارم ازت که کاری کردی به ما ثابت بشه میشه ، میشه به راحتی ثروتمند شد ، میشه روابط عاشقانه زیبا داشت ، میشه سلامتی و روابط اجتماعی میشه همه چیز رو باهم داشت و واقعا به غیر از خداوند روی هر کسه دیگه ای برای بدست آوردن خواسته هامون حساب کنیم خرد خواهیم شد .

    خدایا شکرت

    سینا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    الهه السادات میرمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 2298 روز

    استاد عزیز سلام :)

    استاد عباسمنش بزرگوار نمی دونم چه جووری بابت این فایل ازتون تشکر کنم.هم از شما وهم از آقارضا که انقد قشنگ، ساده، وصادقانه اتفاقات وهدایت هاشون رو برای ما تعریف کردن،و همچنین شجاعت شون رو تحسین میکنم.

    ●شجاعتشون و ایمان شون به خداوند، همه ی اینها قابل تحسین و تامل هستش برای من

    استاد من این فایل رو 5 صبح امروز دیدم و دلم خواست که کامنت بذارم اما گفتم سرفرصت مناسب، تا اینکه بعد از دیدن این فایل، دفترم رو باز کردم و با خدای خودم صحبت کردم.و یادم افتاد که من خیلی وقته که میخوام تووی اینستاگرام پیج بزنم واز مهارتی که دارم استفاده کنم،نه صرفا از جهت مالی قضیه،بلکه فقط بخاطر اینکه من این کار رو دوست دارم و از انجامش لذت میبرم.و امروز متوجه شدم که همیشه[ ینی از زمانی که میخواستم این پیج رو بزنم] ترسهای من و کمالگرایی من مانع پیشرفتو رشد من میشد، ونمی گذاشتن از درون که من قدم اول رو بردارم.

    ●ولی این فایل برای من کارشو کرد.

    و گفتم که الهه این یه نشونه است، و باید دست به عمل بزنی.

    و خداروشکر تا ساعت3 بعد از ظهر امروز پیجم رو ایجاد کردم و اولین پستم رو هم گذاشتم :)

    ●استاد نمی دونم چه جووووری تشکر کنم ازتون، نمی دونم چه جووووری حس الانم رو توصیف کنم،فوق العاده است.فقط میتونم همینو بگم

    فوق العاده،شیرین و لذت بخشه

    الان احساس شجاعت میکنم

    احساس بزرگی …….

    شاید از نظر بقیه یه پیج زدن که این حرفارو نداشته باشه اما از نظر منی که چند ساله این ایده توویه ذهنمه و همیشه ترس داشتم از اجرایی و عملی کردنش و حالا که اینکارو کردم برام شبیه یه رویاست :)

    ●این فایل برای من حداقل خیلی الهام بخش بود، خیلی کمکم کرد، و بهم یاد داد که شجاع باشم.

    بهم یاد داد که کمالگرایی مو کنار بذارم(البته همیشه باید سعی کنم مراقب کمالگراییم باشم) و با همین شرایطی که دارم کارمو شروع کنم.

    ● و اینکه توو فایل قبلی که از اقارضا گذاشتید،ینی فایل نتایج دوستان قسمت11 که در مورد قرض نگرفتن و وام نگرفتن بود، من به خودم تعهد دادم،همون روز هم تعهد دادم،نوشتم که تحت هیچ شرایطی تحت هیچ شرایطی دیگه هیچ وامی نمیگیرم با اینکه فقط یه دونه وام گرفتم و اون هم وام ازدواجمون بود،از خداوند خواستم که کمکمون کنه که تسویه اش کنیم.

    استاد بازهم یک دنیا ممنونم ازتون

    ●خدایا به ما شجاعت پیروی کردن از ندای قلبمون رو بده،

    خدایا به جای تمام ترسهایی که از غفلت خودمان واز ندیدن نشانه ها و حرفهایت به وجود آمده، به قلب و روحمان ایمانی قوی و عزمی راسخ بده،

    خدایا همان جوری که تاریکی و ظلمت از نبود نور است، ترس و ضعیف بودن هم از نبود ایمان است

    پس کمکمان کن که لحظه به لحظه ایمان ما قوی تر وبیشتر بشه.

    الهی آمین.

    ودر پناه خدای مهربان =)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    صالح گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    یه روز کریم خان زند رو ایوان قصرش نشسته بود قلیون میکشید

    یه گدایی از جلوی کاخش رد شد و رو به آسمون کرد و یه چیزایی زیر لب زمزمه کرد و یه اشاره ایی به کریم خان زند کرد و یه اشاره به خودش و راهش رو گرفت و رفت

    کریم خان این صحنه رو دید و دستور داد اون گدارو پیشش بیارن

    وقتی گدا رو اوردن

    ازش پرسید چی میگفتی ؟

    گدا گفت اسم من هم کریمه

    داشتم به خدا میگفتم

    خدایا منم کریمم

    اینم کریمه( اشاره به کریم خان زند)

    چرا باید یکی انقدر داشته باشه ؟

    یکی هم مثل من هیچی نداشته باشه!

    کریم خان همون لحظه قلیونش رو هدیه داد به گدا و بهش گفت

    اینو ببر بازار بفروش پول خوبی گیرت میاد انقدر هم ناشکر نباش تو اگه نداری ربطی به خدا نداره

    خلاصه فقیره قلیون رو میبره بازار که بفروشه از قضا

    یه تاجری که تازه وارد شهر شده بوده

    و میخاسته به دیدن کریم خان بره یه سر میره بازار تا یه هدیه تهیه کنه

    و اتفاقا قلیون رو میبینه و خوشش میاد و پول خوبی پرداخت میکنه به اون‌مرد فقیر و قلیون رو میخره

    تا برای کریم خان هدیه ببره

    چند روز بعد کریم خان دوباره با همون قلیون رو ایوان مشغول بوده که گدا دوباره از اونجا رد میشه و کریم خان صداش میزنه

    میگه

    نه تو کریمی

    و نه من کریمم

    کریم اونه

    که هم به تو یه خیری میرسونه

    هم منو به قلیونم..

    این داستان تکراریه هر روز ماست

    که اوس کریم از بی نهایت طریق مارو به خاسته هامون میرسونه

    و اکثرا ما یادمون میره اعتبارش رو به الله بدیم

    خداوند رو هزاران بار شکر و حمد و ستایش میکنم

    برای قطره قطره خون توی رگهام

    برای همه نعمت های پیدا

    و پنهانش

    برای جاهایی که کریمانه به من خیر رسوند و حتی من از اون کمک هاش بی خبرم

    سپاسگذار جهانی هستم که مثقالی و ذره ایی خطا در کارش نیس

    و هرچیزی که داره اتفاق می افته

    و هرکی هرجایی هست جای درستش هست

    خوشحالم ازینکه در این جهان زندگی میکنم

    خوشحالم که تجربه زندگی در این جهان بهم عطا شد

    و خوشحال ترم که اگاه شدم من میتونم زندگیمو اون جوری که میخوام بسازم

    به آقا رضای خوش سخن سلام

    تبریک میگم مشتی

    و ممنونم ازت چون یاداوری کردی که مسیرم درسته و کار هایی کوچیکی که انجام میدم منتج به نتایج بزرگ خواهد شد

    از استاد عباسمنش عزیز سپاسگذارم برای اشاعه توحید و یکتا پرستی

    چقدر این مفاهیم

    برام لذت بخش هستن

    توحید و یکتا پرستی

    همیشه بهشون فکر میکنم

    همیشه تو زندگیم دقیقا این دوتا رو کم داشتم

    و چقدر در به در دنبال اسم اعظم بودم(استیکر خنده)

    سالها دل طلب جام جم از ما میکرد

    آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

    گنج درون خودم بود داشته خاک میخورده

    من بیرون دنبالش میگشتم

    اینجا یاد گرفتم کجا دنبالش بگردم و پیداش کردم

    چقدر گرد و غبار روش نشسته

    دارم تمیزش میکنم

    دارم صیغلیش میکنم

    به زودی

    میدرخشه مثل استاد مثل آقا رضا و مثل بقیه دوستام تو این سایت الهی

    بدرود…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1924 روز

      سلام صالح عزیز

      بابا اصلا من هنگ کردم از داستان کریم خان،عجب داستانی بود

      کامنتهای زیبایی می‌نویسید ممنونم ازت

      ممنونم بابت شکرگزاریاتون

      ممنونم بابت تشکراتون از استاد عزیز

      از اینکه همه چیز و همه کس خودمون ولی از دیگران گدایی میکنم همه چیز را

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    زهرا فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1916 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    وقتی داشتم به فایل این قسمت نگاه میکردم متوجه شدم که آقای عطار روشن چقدر تسلیم شده بوده و متعهدانه دست در دست استاد به تمام آموزه های استاد عمل میکرده

    یاد این شعر از مولوی افتادم که میگه

    هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر

    آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

    و چقدر تحسین برانگیز بود این تسلیم شدن و من هم واقعا دنبال این هستم که هر روز تسلیمتر باشم و هر روز با تقوا تر و متعهد تر عمل کنم

    با دیدن این فایل ارزشمند فهمیدم که باید که جمله جان شوم

    تا لایق جانان شوم

    با روزی یکی دوساعت وقت گذاشتن کار به جایی نمی‌برم هر چند که با همین یکی دوساعت وقت گذاشتن هم نتایج زیادی وارد زندگیم شد بخاطر همین تصمیم گرفتم بیفتم ب جون باورهای محدود کننده م جهاد اکبری راه بندازم که اون سرش ناپیدا باشه

    دیگه نمیزارم افسار نجواهام منو‌به 8ر طرف بکشونه این منم که اونو تحت کنترل خودم در میارم .من آقای عطار روشن تحسین میکنم ایشون نمونه یک فرد متعهدن که برای تغییر خودشون بدون چون و چرا محکم قدم برداشتند

    دقیقا شرایط آقای عطار روشن مثل شرایط من بود ، اطرافیان من هم همیشه منو مسخره کردن و حتی نمیدونستن که من برای تهیه فایلهای استاد پول پرداخت میکنم اما من با لذت فایلها رو خریداری میکردم اما نمی‌دونم چه باوری داشتم که با اکانت دخترم و من مطمئنم که اگر آقای عطار روشن تونست من هم میتونم

    بعد این :

    «اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

    من و ساقی بهم تازیم و بنیادش براندازیم»

    دیگه تموم شد دوساعت و سه ساعت

    با خودم گفتم آقای عطار روشن در عرض دوسال متعهد شد و به نتایج رسید و من زهرا فرجی فرزند حسین قسم میخورم تا به اون نتیجه ای که می‌خوام نرسم دست از تلاش بر نخواهم داشت هر چند که تااا آخر عمر باید تو این مسیر باشم، میشم

    استادجانم ، از اون وقتی که وارد این مسیر در کنار شما در حد توانم شروع به جنگیدن با باورها و نفسم شدم شخصیتم به کلی تغییر کردم کلا آدم دیگه ای شدم

    حتی بخاطر اینکه از آدمهای منفی و حتی برای شروع دوباره خودم باز نشسته کردم

    با کل اونایی که منفی بودن قطع کردم

    تونستم بچه هامو هدایت کنم بسمت سایت ، دخترم بهترین ازدواج کرد طوری که همه انگشت به دهان موندن

    خودم کسب و کارم راه انداختم

    هر روز بهتر از دیروز دارم قدم برمیدارم

    با دیدن این فایل ارزشمند درهای جدیدی به روم باز شد تونستم از لحاظ روابط با همسرم به نتایج بهتری برسم منی که هر روز هزار بارمیگفتم باید طلاق بگیرم اما الان به لطف الله خیلی رابطه مون بهتر شده

    بعد از سالها همسرم با من همسفر شد ده روز برای اولین بار اومد و با من خونه مادرم که بیمار بود ایستاد و کمک حالم شد

    نوع صحبت کردنش فرق کرده هر چی میگفتم می‌گفت چشم

    خدایاشکرت خدایاشکر صدهزار بار

    من هم متعهدانه ایستادم کار کردم و مطمئنم که باز هم میتونم ،میتونم باید بتونم آخه من لایقم چون تسلیمتر از دیروزم

    متعهد تر ، متقین تر دارم پیش میرم

    من قدرتمندم که تونستم بشدت خودم تغییر بدم ب نسبت رویاهام تلاش کردم از نظر مردم شدت میترسیدم

    ولی الان دارم به شدت روش کار میکنم

    وااای خدای من چقدر تحسین برانگیزم چقدر تحسین برانگیزی

    خدایا من از موجودیتم راضی هستم خدایا ممنون که بمن اجازه زندگی کردن دادی

    خدایا شکرت که بمن قدرت انتخاب دادی

    خدایا شکرت که هدایتم کردم

    خدایا شکرت که کمکم کردی تا تسلیم باشم

    تا یاد بگیرم که درتمام لحظات ذهنم رو کنترل کنم

    تا یاد بگیرم که احساس خوب =اتفاقات خوبه

    تا یاد بگیرم من خالق شرایط زندگیم هستم

    تا یاد بگیرم که تو از من بیشتر میخوای که من ثروتمند باشم و ثروتمند شدن معنویترین کار دنیاست

    تا درک کنم که تو عاشق بنده هاتی

    تا درک کنم که تو همواره همراهمی

    تا عاشقت بشم

    تا باورت کنم

    تا بندگیتو کنم

    تا همراهت باشم در تمام شرایط

    دستمُ تو دستات بزارم رها نکنم

    تا هر وقت خواستی منو ببری ب سمتت بیام با قلبی مطمئن لبیک بگم

    راضی باشم و به مقام راضیهٌ مرضیه برسم

    خدایا دستان من ب سمت توست نگاه من ب دستان توست

    خدایا قلبم جایگاه توست

    خدایا فکرم پیش توست

    خدایا ازت ممنونم و سپاسگزار که استاد عباس منش سر راهم قرار دادی زمانیکه از همه ناامید بودم

    و دیگه به اخر خط رسیده بودم

    زمانیکه بچه هامو می‌دیدم که غمگین هستن و کاری از دستم برنمیومد زمانیکه هیچ جوابی برای سوالت بحقشون نداشتم همون روزهایی که سیاهی بود استاد آوردی تو زندگی من و یه عده آدم دیگه، دستومون گذاشتی تو دستای هم و گفتی بیا اینم همون پیامبری که بارها پرسیدی که خدایا اگر من زمان پیامبر بودم آیا باورش میکردم ؟ باور کن

    خدایا من به پیام آورت ایمان آوردم

    خدایا من تصدیق میکنم که استاد عباس منش تمام آنچه را که تو در قلبش جاری کردی ب ما رسوند

    خدایا من به وحدانیت تو ایمان دارم اشهدان لااله الله

    خدایا تو گفتی:

    «مرد راهم باش تا شاهت کنم»

    خدایا من مرد راهت شدم

    شاهم کن

    خدارو شکر خدارو هزاران بار شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1248 روز

    سلام

    چقدررر از صحبتهای آقای عطار لذت بردیم همگی

    انگار تک تک شاگردان استاد خودشون دارن یه پا استاد میشن برا خودشون

    چیزی که فکر میکنم آرزوی قلبی خود استاد بوده و هست

    که این آموزه ها رو تو تک تک مردم دنیا گسترش بده و لذت میبره از این کار

    نه اینکه مثل خیییلی از اساتید این حوزه یا هر حوزه دیگری که یا خیلی کلی گویی میکنن و نمیخوان کسی از جزئیات زندگی شخصی شون باخبر بشه یا فوت کوزه گری رو یاد نمیدن که کسی رودستشون بلند نشه

    استاد عباسمنش تمام وجودش رو تو هرفایل چه رایگان چه محصولات در طبق اخلاص میزاره

    و این راز موفقیت ایشونه

    که حرفاشون لاجرم بر دل میشینه منتها بردل کسی که تو مدار استاد باشه

    کما اینکه خود من اولین فایلی که از استاد دیدم یه لایو بود با یکی از اساتید همین حوزه که از شاگردان استاد هم بودن

    راستش

    اولش بقدری مقاومت داشتم در مقابل حتی دیدن چهره استاد که آخه این کجاش به استاد موفقیت میخوره با یه تیشرت و یه لباس راحتی تو خونه ای اومده لایو برگزار کنه و اون استاد با کت و شلوار و تو دفتر کارش و با دیسیپلین و …. نشسته …..

    حقیقتش این بود که همون چندجمله اول که دیدم به دلم ننشست لایو رو نصفه رها کردم و رفتم سراغ همون استاد و بقیه اساتید

    الان که به اون روزها فکر میکنم میبینم انگار اون اساتید معلم کلاس اول من بودن و فقط اومده بودن چشمای من و باز کنن من و باحروف الفبای این موضوعات آشنا کنن

    و چندماه بعد بازهم بطور اتفاقی همون لایوی که ذخیره کرده بودم رو دیدم چقدرررر همین استاد که اونموقع اون قضاوتها رو در موردشون کردم و فکر میکردم چه آدم مغروری هستش ( چون خییییلی بااعتماد بنفس حرف میزدن استاد توی اون لایو مثل همیشه ) به دلم نشس

    دیدم اتفاقا چقدر ساده انگار به زبون خودمونی خودمون حرف میزنن

    و بالاخره من در جای درست قرار گرفتم

    در مورد صحبتهای آقای عطار بخوام بگم

    حرفای ایشون عین کلام استاد به دل میشینه چرا ؟؟؟؟

    چونکه ایشون جزء شاگرد اولای کلاس استادن و مو به مو آموزه ها و توصیه های استاد و رعایت کردن

    برای همین تک تک ماها که داستان ایشون رو داریم دنبال میکنیم دل تو دلمون نیست که کی قسمت بعدی داستان عطار عزیز روی سایت قرار میگیره

    دوتا مسئله برام پیش اومد که امیدوارم جوابشو از استاد یا از هر طریق دیگه ای بگیرم:

    من بخاطر شغل پراعتباری ََکه داشتم ( که گفتم باهدایت الله و آموزه های استاد ازش بیرون اومدم و الان کارمند خدا شدم ) دسته چک بسیار معتبری از حساب حقوقیم دارم ولی اصلا استفاده ای ازش نمیکنم مگر چندسال یکبار اونهم خیییلی اتفاقی

    ولی الان که صحبتهای آقای عطار رو شنیدم مصمم شدم که حتی این موقع شب برم و دسته چکم رو طوری آتیش بزنم که فقط ته سوش دسته چک سوخته بمونه و ازین به بعد اگر کسی برای خرید یا ضمانت یا هرچی… ازم چک خواست بهش نشون بدم که من خودم رو اینطوری از داشتن دسته چک محروم کردم.

    ولی بخاطر اینکه مدتی قبل بخاطر یه سری درگیریها که از مدار خارج شده بودم ، ترسیده بودم کسی از دسته چکم سواستفاده کنه اون و جایی قایم کردم که خودمم یادم نیست و الان کلی دنبالش گشتم که آتیشش بزنم ولی پیداش نکردم.

    اولش فکر میکردم من که شاید ده سال یکبار هم از دسته چکم استفاده نمیکنم و گذاشتمش برای روز مبادا و… پس اشکالی نداره داشته باشم

    بعد که چندثانیه فکر کردم دیدم همین یکی دوماه پیش برای مابقی مبلغ خرید خودرو خییلی مطمئن از قول یکی از عزیزانم که به من گفت من پولش رو میدم چک‌کشیدم و اون سرموعد زد زیر قولش و من نمیییییییییدونیییید چی کشیییییییدم تا این چک پاس شد

    و اگه خدا نبود و اون 140 میلیون تومن و برام معجزه وار جور نمیکرد چه اتفاقی برای من میفتاد

    یا حتی یه مشکل دیگه که داشتن دسته چک برای امثال من که استفاده زیادی ازش نمیکنن اینه که دوست و آشنا و فامیل رو بندازن که بیا چک بده و فلان جا ضامن شو و ما هم که شاید اغلب هنوز توانایی نه گفتن و نداریم مجبور به دروغ گفتن میشیم و میگیم:

    من دسته چک ندارم

    درصورتیکه داریم

    خب چرا اصلا چیزی که خودمون استفاده ای ازش نداریم و حتی اگر هم استفاده کنیم اینقدر استرس و دردسر رو باید تحمل کنیم برای استفاده دیگران، اون هم تو کاری که طبق آموزه های استاد خلاف قانونه ( وام گرفتن ) نگهداریم؟؟؟؟

    که مجبور شیم به دروغ متوسل شیم یا راست بگیم و روابطمون رو ازدست بدیم؟

    البته که رابطه ای که بخواد بخاطر چک ندادن بهم بخوره همون بهتر که بهم بخوره

    و یه سوال مهم دیگه اینکه:

    من تو شغل سابقم وامهای طولانی مدتی اداره داده بودن بهم که اقساطش سنگین نیست و از حقوقم کسر میشه بطور خودکار ، یعنی من نمیدونم که دقیق چقدر هست و… و چون مستقیم از حقوق کسر میشه استرس عقب افتادن اقساط و…. رو ندارم

    حدود 20 الی 30 درصد حقوقم قبل از واریز بابت اقساط کسر میشه

    حالا باتوجه به اینکه این اقساط فقط 20 سی درصد حقوقم هست و الان هم شرایط تسویه شو ندارم باز هم باید تسویه کنم؟

    چون بخاطر اینکه از حقوقم برداشت میشه، من نه زحمتی برای پرداختش باید بکشم نه استرسی دارم

    یعنی مثلا اگه حقوقم 10تومن باشه 3 تومنش بابت اقساط کسر میشه

    بااین وجود بازهم باید وامها رو تسویه کنم ؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2165 روز

      سلام به شما دوست عزیزم

      چقدر خوشحالم بعد پاسخی که به کامنتم داده بودی، رفتم داستان هدایتت رو خوندم. واقعا جالب بود و اینگونه است که خداوند هدایت میکنه هر چیزی هم با قانون تکامل و در مدارش باشه میشه که بشه. واقعا داستان هدایتت جالب بود با اینکه ننوشتی از چه بخش هایی استفاده کردی و انشالله که در ادامه این مسیر زیبا با نتایج عالی بازم از خودت برامون ردپا میذاری.

      بهار عزیز تحسینت میکنم برای این اقدام شجاعانه و هوشمندانه ایی که کردی. واقعا آفرین و اینم بنظرم اولین نتیجه تو هست. یکی از شرک های مخفی رو شناختی و از خودت دورش کردی. بقول یکی از بچه های دیگه که دسته چکش رو پاره کرده گفت الهه چک. واقعا همین الهه ها، همین شرک ها همینا پیدا کردن شون نتیجه است رشده پیشرفته و یک قدم به سمت بهتر و طبیعی زندگی کردنه.

      برای سوالی که در انتهای کامنتت نوشتی من چندتا ایده اومد به ذهنم و در حد خودم بهت پاسخ میدم امیدوارم بهت کمک کنه.

      اول اینکه لطفا سوالاتت رو هرچند فکر میکنی مرتبط با یک فایل هست تا جای امکان در بخش عقل کل بپرس.( بخش سوال دارم که دیگه حتما دیدی معرکه است.) در عقل کل اونجا دوستان فعال زیادی هستند که اصلا به اونجا سرمیزنن تا در حد توان شون به هم پاسخ بدن و یک خردجمعی قشنگی در اون بخش ایجاد شده.(پیشنهاد میکنم بیشتر اونجا سر بزنی) و حتی اگر سوالی هم داشتی قبلش با سرچ در اونجا به کلی ایده و راه حل میرسی.که نیازی نیست خودت سوال بپرسی و زودتر از اون چیزی که فکر کنی به جواب و راه حل میرسی.

      اینجا ما یاد میگیریم که توحیدی عمل کنیم.

      اینجا کسی جواب و نسخه خاصی برای کسی نمیپیچه سعی میکنیم اولا خوب فکر کنیم و بعد با هدایت خداوند پاسخ های مناسب خودمون رو دریافت کنیم.

      اینجا قراره به هم ماهی گرفتن یاد بدیم نه اینکه ماهی بدیم.پس اگر میبینی گاهی به پاسخی نرسیدی ایمان داشته باش که خداوند در بهترین زمان جواب رو بهت میده شاید حتی بیرون از فضای سایت. حتی با دیدن یک فایل از استاد یکهو جواب سوال به ذهنت بیاد.

      خلاصه میخوام بگم خیلی باحالی و احساس میکنم پر از شور و شوق تغییری و کمی عجله داری. کمی مثل اوایل خودم میخوای سریع از همه چی سردربیاری. همینجا بهت پیشنهاد میکنم اگر هنوز قانون تکامل رو درک نکردی بیشتر روی این موضوع کار کنی. که البته رعایت نکردن قانون تکامل، صبر نداشتن و عجله کردن همگی برمیگرده به عزت نفس و شاید باور مخرب کمال گرایی و…( که پاشنه آشیل منه)

      حالا ایده من برای وامی که از طرف محل کارت داری:

      وام گرفتن ریشه اش برمیگرده به باور کمبود

      وام دادن بانک ها ریشه اش برمیگرده به اینکه یکجورایی اون کارمند رو میخوان نمک گیر و پابند خودشون کنن. این خلاصه علتی که استاد میگن چرا با وام مخالف هستن. بماند که روی تمرکز و احساس آرامش و باور لیاقت هم تاثیر داره.من چون شرایط شما و هدف شما رو نمیدونم نمیتونم درست راهنمایی کنم.اگر بخوام سعی کنم بصورت کلی ایده و پیشنهاد های خودمو بگم اینه:

      اول برو چک کن ببین چند قسط مونده.

      بعد ببین چطور میتونی سریع تر تسویه کنی(مثلا اگر میتونی دو تا دوتا یا با تعداد بیشتری پرداخت کنی تا سریع تموم بشه)

      و نکته بعد اینه که اصلا مهم نیست چند درصد از حقوق تو کسر میشه اما به این فکر کن مثلا بهار امروز تا 6 ماه دیگه بخواد بره سراغ یک موقعیت بهتر، میخواد بره دنبال علاقه اش، میخواد یک اقدامی بکنه و مجبوره که از کارش استعفا بده. بعد چی میشه اولین چیزی که شرکت میگه شما به ما بدهکاری. اول تسویه و بعد شاید با استعفای شما موافقت بشه.خلاصه اگر درست خودت فکر کنی میبینی بهترین حالتش اینه که بدهکار هیچ شخص و هیچ جایی نباشی تا این لطف رو در حق خودت بکنی تا آزاد باشی و هر وقت تصمیمی گرفتی زنجیری جلوی تصمیم و حرکتت رو نگیره.

      من خودم عاشق آزادی ام و اونو با هیچ چیزی عوض نمیکنم.

      امیدوارم تونسته باشم در حد توانم منظورم رو بخوبی بهت رسونده باشم و شما هم ایده های خوبی از این نوشته ها بگیری و به مسیرهای عالی هدایت بشی.

      از صمیم قلبم از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی وبیرونی رو خواهانم

      ارادتمند شما فهیمه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نگین گفته:
        مدت عضویت: 1248 روز

        سلام فهیمه عزیزم

        خیییلی خوشحال شدم از اینکه اینقدر عاشقانه زمان گذاشتی و به کامنت من پاسخ دادی

        راستش من اون محصولات رو که خریدم هنوز کامل گوش نداده بودم که این سوالات رو پرسیدم

        الان که دارم جلسات ثروت 1 رو گوش میدم خیلی از سوالاتم جواب داده شد

        غیر از همون سوال که باید دوره ها رو تمرکزی و دونه دونه تموم کنم برم سراغ دوره بعدی ؟

        یا نه

        میتونم همزمان باهم پیش برم و مثلا هرروز از هرکدوم یه جلسه گوش کنم و تمریناش و انجام بدم؟

        و اینکه به عقل کل هم خیییلی سر میزنم ولی هنوز جواب این سوالم رو نگرفتم

        در مورد وام هم باید بگم که وامهایی که گرفتم هیییچگونه استرس و دغدغه ای در من ایجاد نمیکنه

        چون بطور اتوماتیک و خودکار قبل از واریز حقوق از حقوقم کسر میشه

        درواقع انگار من اصلا نمیفهمم که قسطی دارم

        فقط مثلا بجای اینکه 10 تومن حقوق بگیرم 7 تومن میگیرم ، همین

        و اتفاقا من خودم رو چندماهی هست که بازنشست کردم اونم پیش از موعد ، چون شغلم مانع پیشرفتم تو این حوزه کار کردن روی باورها میشد و وقتم رو حسابی میگرفت

        خیلیها هم بهم گفتن با 21 سال سابقه داری کار اشتباهی میکنی بزار لااقل 25 سال که حقوقت بیشتر بشه و… چون من الان به جای 30 روز ، حقوق 21روز رو میگیرم چون 21 سال سابقه داشتم. ولی من گفتم خدایی که از طریق اون اداره به من روزی میداد از هزاران راه دیگه که مورد علاقه منم باشه بهم بیشترش و میده

        و با این ایده که میخوام کارمند خدا بشم تمااام نصیحتهای ذهن فقیر اطرافیان رو نادیده گرفتم و از اون کار پراسترس و پرمشغله اومدم بیرون

        اوایل تو در و دیوار بودم ولی الان مدتیه خودم و پیدا کردم و زندگیم نظم و آرامش خوبی گرفته

        و شرط اداره مون برای بازنشستگی هم تسویه اون وامها نبود چون اون اقساط اتوماتیک داره خودش کسر میشه

        برا همین شبهه پیش اومده بودبرام که آیا این وامها هم باید تسویه بشن یا نه؟

        چون جلوی آزادی و آرامش من رو نگرفتن و من اصلا دغدغه فکری ای براشون ندارم اصلاً

        و از طرفی الان هم شرایط تسویه شون رو ندارم

        مهمترین سوالم درواقع همون نحوه کارکردن رو دوره ها بود که باید تمرکز بزارم رو تک تک دوره ها یا همزمان کارکنم؟؟

        میدونی؟

        مثل اینه که مثلا 5 تا کتاب مختلف داری تو یه حوزه که در راستای هم و مکمل هم هستن.

        حالا نمیدونی مثلاً بهتره روزی 10 صفحه از هرکدوم از این 5 تا کتاب رو بخونی که بشه روزی 50 صفحه؟؟

        یا بیای یکی یکی شروع کنی مثلا روزی 50 صفحه از یک کتاب رو بخونی تا تموم بشه بعد بری سراغ کتاب بعدی؟؟

        اینکه از ابتدای راه میپرسم برای اینه که میخوام از ریشه کار رو درست پیش ببرم.

        بازم ممنونم از شما دوست خوبم

        ضمنا همین الان داستان هدایتم رو هم بروز رسانی کردم و یه چیزایی اضافه کردم

        امیدوارم هرچه زودتر داستان هدایت شما رو بخونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فروزان گفته:
    مدت عضویت: 2277 روز

    سلام به خانواده عزیزم

    سپاس پروردگار مهربان را که هر لحظه هدایت گر ماست.

    تضاد،نشانه،تمرکز،چی بگم وازکجانمیدونم فقط از خدا می خوام هدایتم کنه بنویسم طوری که بتونم منظورم رو برسونم ونوشته ام الهامی باشد برای دوستان عزیزم هر چند تمام کسانی که شاگرد استاد هستن می دونن صحبتهای استاد کامل وجامع هست وکولاک نتایج آقا رضا که جای هیچ بحثی ندارد.

    حدود یک هفته است که درکسب وکار مغازه مان به دو تضاد برخوردیم وسعی کردیم بفهمیم که این تضادها می خواد چه درسی رو به ما بده(قابل توجه دوستان اگه قبل از آشنایی با این سایت واستاد بود حتما زمین وزمان را بهم میریختیم وبه جای درس گرفتن ،غصه وفکر چرا اینطور شدو به هرکی میرسیدیم براش تعریف میکردیم که آره بهمون بد کردن واز این حرفا)

    تضاد اول:چند مشتری داریم که قسطی برداشتن ولی تو باز پرداخت امروز وفردا می کنن وچند ماهه هیچ واریزی نداشتن.

    تضاد دوم:چک دادیم برای خرید جنس که بماند فروشنده چهل روز امروز می فرستم فردا می فرستم تا بالاخره جنس رو فرستاد اما کمتر از مبلغ چکها

    خُب اینا به ما گفت درسته ظاهرا میگیم فراوانی هست اما باور نداریم اگه باور وایمان قلبی ما به فراوانی هست فروش نسیه چرا؟؟

    اگه باور ما به اینه که تکامل رو باید طی کرد عجله وخرید چکی چرا ؟؟

    به بی ایمانی خودمون پی بردیم وکلا اقساط رو بستیم وتصمیم گرفتیم بیشتر رو باور فراوانی کار کنیم تو این چند روزه هر کی برای قسطی اومد گفتیم فقط فروش نقدی داریم دفتر حساب رو بستیم.

    ودوم کلا خرید چکی رو تصمیم گرفتیم برداریم که به این فایل بسیار زیبا وپر از ایمان ودرس هدایت شدیم دسته چک همسرم رو قبلا سر اینکه ضمانت برادرش رو کرده بود وباز پرداختش رو خودمون انجام دادیم پاره کرده بودم می موند دسته چک خودم که تو این چند روزه نجواها می گفتن بزار باشه ولی استفاده نکن بزار حالا شاید خونه رو عوض کردین شاید ماشین خریدین وهزار شاید دیگه که به ظاهر مثبت بود…

    اما باشنیدن صحبتهای آقا رضا تمام نجواها رو کنار زدیم واونم پاره کردیم.

    خدایا سپاسگزارم که اینقدر ساده واینقدر روشن ما رو هدایت کردی واز زبان استاد وآقا رضا با ما صحبت کردی که تصمیممون درست بوده

    ومارو متوجه کردی که اگه پرونده فروش اقساطی رو ببندیم بازم مشتری هست بازم فراوانی هست که چند موردش رو هم تجربه کردیم.ویه کار دیگه که باالهام از این فایل انجام دادم یه پرونده پزشکی داشتم از بیماری که سالها قبل داشتم( قبل از اینکه عضو سایت بشم) اونم امروز پاره کردم

    خدایا شکرت،خدایاشکرت

    آقا رضا واقعا اعتماد به نفست عالیه بهتون تبریک میگم جسارت وشجاعت وایمان بالایی می خواد که اینطور آدم ساده برای همه بیان کنه که( آره یه شبه استاد شدم) وصادقانه روند کارش رو توضیح بده آفرین مرد بزرگ

    ایمان واقعی دوستان عزیزم ایمان واقعی جواب میده نه تظاهر

    به امید موفقیت تک تک اعضای خانواده عزیزم وسپاس از استاد عباسمنش ومریم جان عزیز ودوست داشتنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    شیما گفته:
    مدت عضویت: 1765 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیزم و همه دوستان عزیزم.

    خدا قوت.

    آقای عطار روشن؟خیلی خیلی تبریک میگم، واقعا شما فوق العاده اید، چقدر فایل های شما و داستان تحول زندگی شما بی نظیر بود، بخدا تک تک جملات زیبای شما یک درس در جهت مسیر خدایی که افراد این سایت در پیش گرفتن هست، خیلی خیلی ممنونم.

    همیشه شاد و پر انرژی و موفق بمونید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    شادی ساعدی گفته:
    مدت عضویت: 1750 روز

    سلام به همه عزیزان

    سلام به استاد قشنگم

    سلام به خانم شایسته گلم

    احسنت به این پشتکار و عملگرا بودن آقای عطار روشن.

    احسنت به این همه انرژی مثبتی که ایشون دارن.

    با دیدن این همه شور و اشتیاق اقای عطار روشن من هم از همین امروز تصمیم گرفتم که هر روز وقت بیشتری رو توی سایت بگذارم تا به خودم و جهانم ثابت کنم که من هم لیاقت برنده شدن رو دارم.

    من هم لیاقت دارم تا بیشتر بدانم و بیشتر عمل کنم.

    استاد عزیزم تمام نکاتی که در فایل های آقای عطار روشن گفتین انگار با خود من داشتید صحبت میکردین،انگار تلنگری بهم زد تا من هم خودم رو جمع و جور کنم و به خدا و به خودم بیشتر باور داشته باشم که باید بلندشم و کاری انجام دهم و نه اینکه بشینم و منتظر اون اتفاق خوشگله باشم. چونکه اتفاق قشنگه زمانی رخ میده که از جات بلندشی و حرکت کنی.

    امیدوارم خداوند بخشنده به شما استاد عزیزم و آقای عطار روشن برکت و سلامتی بده که تمام وجود من رو امروز متحول کرد و باعث حرکت کردن من به سوی جلو شد.

    دوستون دارم استاد عزیزم انشالله همیشه سالم و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1195 روز

    به نام خداوند جان وخرد

    خداوندا محشره این قسمت گیرایی سخن جناب عطار روشن و تکمیل عالی صحبت های ایشون توسط استاد بر تاثیر گذاری این داستان افزود .

    قوانین محشر وثابت الهی ای رو که میشه از دلش دریابیم و با استفاده از آنها میتونیم زندگی را شگفت انگیز ارمغان بیاریم; بهش توجه میشه الان :

    ایمان وعمل به این قوانین حتی اگه غیرمنطقی ترین راه بنظر می آید . ممکنه بعضی وقتا بین دو راهیِ گرفتن تصمیم ظاهرا صحیح (نگه داشتن دسته چک) و پیروی از امر خدا که ظاهرا غیرمنطقی (پاره کردن دسته چک) به دام بیفتیم. داستان اقا رضا مثال خوبی برای تقویت باور به اینکه وقتی ما مسیر درست آن صراط مستقیم رو بریم لاجرم نتایجی عالی وباور نکردی برایمان اتقاق میفتدو خدا خوب میچینه و اوست که پایبند ترینه به عهد اش است .

    ارزیابی وتشخیص سطح تعهدمان به قوانین زمانیکه رفتاری متناسب با آن در مقابلمان توسط دیگران انجام میشه.

    توجه و الگوبرداری از ایده های افراد موفق در کسب وکار وحرفه ی مشابه ما . این هم این باور رو تقویت میکنه که باهمچین شرایطی میشود و هم ایده ایه که باعث ارتقا ورونق گرفتن کسب وکار میشود .

    پذیرفتن وجدی گرفتن تعریف های دیگران از کارهایی که بعضاً آن را بدیهی تلقی میکنیم .این برای بیشتر ما پیش اومده وبرای زمانیکه راه ظاهرا روشنی جلو رو برای خلق کردن ثروت نداریم جدی گرفتن این ایده بسیار کمک کنندست. برای نمونه اوایل به نظر جناب عطار روشن , خلق ثروت از راه محتواهایی که تولید میکردن حتی گذر نمیکرد. پس باید گوش بزنگ میبود ! ((=

    ثروت یه انرژی هست . خداوند را هزاران میلیارد شکر که به ما این قدرت وتوانایی ایی که بتونیم با عمل به قانون وتمرکز و حس ارزشمندی دادن به حرفه وکسب و کارمون خلق ثروت کنیم , عطا کرده است .

    چقدر خداوند رو شاکرم که محیطی فراهم شده برای اینکه بتوانیم درکنار افراد آگاه وسطح بالا , ایده و الگو بگیریم و پیشرفت کنیم . اینجا محشرهههه ازهمه جا سرترهههه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: