نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 14 - صفحه 9
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-07 03:55:212023-02-07 04:04:44نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 14شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند رزاق و وهاب
سلام و درود به استاد گرانقدر، مریم بانو و عزیزان سایت
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در مسیر آگاهی های این فایل ارزشمند هستم.با هم نکات مهم؛ درسها و آگاهی های آنرا مرور می کنیم:
نوروز 97؟!
وقتی که آقا رضا به راحتی این تاریخ در ذهنش بعد اینهمه سال ماندگار شده آنهم با وجود اینکه به گفته خودش همواره در یادآوری اتفاقات و تاریخهایشان دچار مشکل بوده این درس و این نکته را برایم واضح کرد که تاریخ های مهم همواره نقطه عطف های زندگی ما هستند.
چرا این تاریخ ها نقطه عطف زندگی ما هستند؟ جوابی که به ذهنم میاد اینست که در این تاریخ ها اساسآ آمادگی ذهنی ما بیشتر و به تبع مقاومت ذهنی کمتری داریم و از طرف دیگر در این روزها معمولآ احساس بهتری داریم نسبت به بقیه روزهای زندگیمان لذا شروع کردن و استارت زدنمان با شوق و انگیزه و امید بیشتری همراه خواهد بود مخصوصآ اگر آن تاریخ یک مناسبت خوش یمن مانند نوروز و آغاز سال نو باشد که همه چیز در حال شروعی دوباره و آغازی نو است و این به موفقیتمان کمک خواهد کرد و چون سالی یکبار این مناسبت ها تکرار می شود معمولا بیاد آوری آن در حافظه کار راحتتری است.برای مثال خودم را مثال میزنم که با اینکه از بهمن ماه عضو سایت شدم ولی فعالیتم در سایت با شروع سال نو و خرید دوره آفرینش شروع کردم و امسال را برای خودم نشانه ای نو و هدفی نو قرار دادم که جدی تر در مسیر خواسته هایم حرکت کنم و با ثانیه ای درنگ میتوانم سریع بیاد بیاورم که 10 ماه و نیم از آن تاریخ را پشت سر گذاشته ام و این ارزیابی سریع یکی دیگر از مواردی است که به ما کمک می کند بازخورد مناسب از خودمان بگیریم و راحتتر خودمان را ارزیابی کنیم.و شاید به همین دلایل باشد که استاد عزیز نیز هر سال یک حرکت جدید و یک هدف جدید را برای خودشان تعیین و انتخاب می کنند.
……………………………………
ملاک نتیجه گرفتن ما چیست؟
وقتی که به این سوال فکر میکنم میبینم چقدر معنای این واژه برایم در طول این مدت تغییر کرده و حتی درک من از موفقیت نسبت به ابتدای این ماه نیز تغییر کرده و همین مساله اینو به من گوشزد می کنه که موفقیت واژه ای نسبی است. هر کسی ممکنست آنرا بگونه ای تفسیر کند و حتی یکنفر مثل من ممکنست در عرض چند ماه المان ها و نمادها و نشانه های موفق بودن در ذهنش کاملآ دگرگون شود.برای من موفقیت در ابتدای مسیرم رسیدن به انتهای مسیر! و خلق خواسته هایم بود و کسی را موفق می دیدم که به ثروت یا جایگاه اجتماعی یا علمی بالایی رسیده باشد ولی هر چقدر که بیشتر روی خودم کار کردم و در مسیر جلو آمدم و خودم را بیشتر شناختم دیدگاهم نه تنها به موفقیت بلکه نسبت به کا دنیا تغییر کرد و شاید مهمترین تغییر من در این زمینه نگاه به موفقیت از منظر درونی بجای منظر بیرونیست. لذا موفقیت برای من به حرکت کردن در مسیر تغییر یافت و الان میتوانم بگویم موفقیت برای من خلق احساس خوب و ماندن احساس است!
…………………………………
ویژگی یک ایده درست؟
ایده هایی که خداوند به ما الهام می کند و ما از آن بعنوان «ایده های درست» نام میبریم دارای این ویژگی هستند که به ما آرامش می دهند و قابل اجرا با همین شرایط فعلی ما هستند و برای اجرایشان نیاز به تقلای بیشتر؛ فراهم کردن امکانات یا وسایل خاص یا نیاز به پول بیشتری ندارند و از همین نقطه ای که ایستاده ایم میتوانیم حرکت کنیم و ایمانمان را نشان دهیم آنگاه خواهیم دید که درها بروی ما گشوده خواهد شد و مسیر برای ما هموار و واضح تر خواهد شد.و ایده هایی که ما را به مسیری خلاف این هدایت می کنند و آرامش و حال خوبمان را ازمان سلب می کنند ایده های مناسبی نیستند و در واقع نجواهای شیطانی ای هستند که سعی در اغوای ما و تشویق به نادیده گرفتن تکاملمان دارد. و شروع کردن با استفاده از همین امکانات و وسایلی که در اختیارمان است رمز موفقیت های بعدیمان است. بعنوان مثال در همین فایل آقا رضا ضبط ویدئوی خودش را از همان گوشی که داشت و با چسباندن بدنه آن به یک کتاب بعنوان پایه آغاز کرد.
…………………………..
تائید گرفتن از استاد و الگو
وقتی که در مسیری حرکت می کنیم و تمرکز و توجه خودمان را معطوف فراگیری و انجام درست تعالیم و آگاهی هایی می کنیم که از استاد و الگویمان فرا می گیریم آنگاه تائیدیه گرفتن و تائید استاد در این مسیر می تواند انگیزه، انرژی ؛ شور و شوق و ایمانمان را چندین برابر کند و موتور محرک جدیدی در این مسیر برای ما باشد و این حرف آقا رضا برایم ملموس و قابل درک است. یکی از کارهای جالب و بسیار بسیار قشنگی که استاد و مریم جان انجام می دهند و من تجربه مشابهی از آن دارم مرور کامنت های منتخب در فایلهای سفرنامه بود. لایک کردن کامنت ها توسط استاد نیز یکی دیگر از نشانه های من برای ارزیابی خودم در مسیر درست است. و اینجا هم آقا رضا چقدر قشنگ بیان می کنند که “نمیشه استاد برای من فایل بفرسته و من تسلیم بشم و شکست بخورم!” احساسی که من دارم که احتمالا شبیه احساس آقا رضا بوده اینست که در چنین مواقعی با درجه ای از ایمان؛ انگیزه و شوق مسیر را ادامه میدیم که با خودمان و به ذهنمان می گوئیم یا میمیرم یا نتیجه میگیرم و چنین حرکتی نتیجه اش قطعآ پیروزیست و تحقق خواسته ها همانطور که آقا رضا نشان دادند.
……………………………………
ایمان به اینکه خداوند اتفاقات خوب را برایمان رقم خواهد زد
وقتی که جریان زندگی مان را بدست خداوند بسپاریم و از او هدایت و نشانه و کمک بخواهیم و به الهامات و نشانه های او عمل کنیم آنوقت است که همواره در بهترین زمان در بهترین مکان و شرایط خواهیم بود. و هرگز دچار طوفانها و سیلاب هایی که هستی ما را ساقط کند نخواهیم شد و زندگی همواره روی خوشش را به ما نشان می دهد و موفقیت از پس موفقیت؛ لذت از پی لذت؛ شادی از پی شادی و خوشبختی از پی خوشبختی تکرار هر روزه زندگی ما خواهد بود.و این چیزی است که در حال تجربه کردنش هستم خدا رو شکر.
………………………….
وقتی داخل شیر آب می ریزیم!
یکی از مطالبی که معمولا از اساتید در ابتدای هر دوره شنیده میشه اینست که تا انتهای دوره به حرف هیچکسی گوش ندید و فقط و فقط به حرفهایی که اینجا زده میشه گوش کنید و عمل کنید!
دلیل این گفته هم منطقی و قابل درک است از این جهت که ما با اینکار میتوانیم ارزیابی درستری از درست بودن و تاثیر گذاری دوره داشته باشیم و بهتر بتوانیم خودمان را قبل مقایسه کنیم. و آنوقت میتوانیم تصمیم درستتری بگیریم و وقتی مدارمان تغییر یافت خودبخود به جای درست هدایت می شویم همانطور که ما الان اینجائیم و بودن در اینجا یعنی کلی تکامل! یعنی رسیدن به سرچشمه! یعنی پیدا کردن منبع!
حال وقتی که ما اصل رو داریم بخواهیم به فرع هم چشمک بزنیم آنوقت همین حکایت آب در شیر ریختن برایم تداعی می شود. وقتی که ما فکر میکنیم ممکنست جای دیگر چیز بهتری نصیبمان شود! مثلا کتابی در همان زمینه میخوانیم یا به سخنی در همان حوزه گوش می دهیم آنوقتست که انگار آب در شیر خودمان می ریزیم و همه چیزمان قاطی می شود و ممکنست به بیراهه برویم و ندانیم از کجا خوردیم. این قسمت از صحبت های آقا رضا در مورد انجام کار گروهی به توصیه استاد و تکذیب استاد در عنوان کردن چنین مفهومی شاید نتیجه همان آب در شیر ریختن ها باشد!
من خودم هنوز در سطح رسیدن به آگاهی های دوره روانشناسی 1و2و3 قرار نگرفته ام ولی چیزی که بیاد دارم اینست که استاد همواره تاکیدشان به عدم شراکت بوده و انجام کار گروهی اگر بمعنای نوعی شراکت باشد قطعآ از دیدگاه ایشان رد است ولی کار گروهی بمعنای داشتن پرسنل برای کار و بزینسمان قطعآ می تواند کمک کننده هم باشد و مورد تائید استاد است.
نکته بسیار خوب و ایده جالبی که آقا رضا در اینجا به آن اشاره کردن اینست که اگر تمام وقتم را استفاده کردم و وقت نداشتم آنوقت نیرو استخدام میکنم
و آنوقت است که میتوانیم از وقتمان بیشتر و بیشتر و درست و درست تر استفاده کنیم.
…………………………..
وجود افراد دلیل موفقیت ما نیست بلکه وجود باورها دلیل آمدن آن افرا در کنار ماست
هر کسی که در مسیر درست حرکت کند؛ به میزانی که رشد می کند و نیاز دارد، خداوند افراد فوق العاده ای را وارد زندگی و سیستم کاریش می کند که خیلی خوب بهش کمک می کند که رشد کند. و وجود آن افراد دلیل این موفقیت نیست بلکه وجود آن باورها دلیل آمدن این افراد است که سبب رونق و پیشرفت زندگی و کسب و کار ما خواهند شد.
این باور را باید در خودمان بسازیم که الزامآ برای رسیدن به پول بیشتر نیاز به هزینه کردن بیشتر نیست! و میتوان با هزینه کمتر، ثروت بیشتری را خلق کرد.حال این هزینه بیشتر ممکنست استخدام افراد بیشتر، تبلیغات بیشتر،مغازه بزرگتر، جای بهتر خرید بیشتر یا هر چیز دیگری باشد.
………………………….
استخراج باورها
رفتار و گفتار و عمل هر فردی از باورهایی که دارد نشات می گیرد. و اگر ما بخواهیم باورهای یک فرد را بیابیم باید به موارد گفته شده و نتایج آن شخص دقت کنیم. آقا رضا برای پیدا کردن باورهایی که استاد را به این موفقیت رسانده اند بعلت عدم دسترسی به استاد از دیدگاه ها و فایلهای سایت استفاده می کند و بارها و بارها فایلها و دوره های استاد را دائمآ تکرار می کند.و این نه تنها در درک آگاهی های جدید به ما کمک می کند بلکه سبب حرس و وجین علف های هرز ذهنمان می شود و ما را به موفقیت ها و ایده های بهتری هدایت می کند.
………………………….
قدردان و سپاسگزار بودن
یکی از خصوصیات و ویژگی های ناب اخلاقی و الهی که سبب باز شدن درهای بیشتر و نعمت های فراوانتر برایمان می شود همین سپاسگزار بودن و قدردان بودن است. چقدر آقا رضا قشنگ ابراز می کنند که حتی اگر شما به قدردانی و سپاسگزاری من احتیاجی نداشته باشید ولی من وظیفه دارم از شما قدردانی کنم و برای قدردانی از خداوند هم باید از چیزی که خداوند خلق کرده و در مسیر زندگی من قرار داده تشکر کنم.خیلی ها این مساله را بد متوجه می شوند و می گویند نیازی به تشکر از آدم ها نیست زیرا آنها را خدا در سر راهم قرار داده و من فقط از خدا تشکر می کنم! در حالی که تشکر از مخلوق نافی تشکر از خالق نیست همانطور که حدیث داریم که می گوید: « من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق » یعنی هر کسی در برابر خوبی دیگران تشکر نکند در واقع شکر خدا را بجا نیاورده است!
چقدر آقا رضا حرف دل من را میزند که تشکر میکنم استاد از اینکه یکروز تصمیم گرفتید زندگیتان را تغییر دهید و گام در این مسیر گذاشتید؛ استمرار داشتید؛ صداقت داشتید؛ عملگرا بودید؛ ایمان داشتید؛ خودت ، خدایت و قوانین هستی را شناختی و راه را برای ما هموار کردی و راهنما و هدایتگر ما در این دنیای پر آشوب و این دریای متلاطم شدید. و بیشتر و بهتر و موثر تر و راحتتر و لذت بخش تر از هر کسی درون و دنیای ما را متحول کردی و به رشد و گسترش جهان که هدف خداوند است جامه عمل پوشیدی و از تاریکی ها؛ ترس ها؛ بی ایمانی ها؛ ظلمات و گناهان؛به سمت روشنی و نور به سمت ایمان و تقوا به سمت خوبی و مهربانی به سمت آرامش و خوشبختی و به سمت شناخت خودمان و خدایمان و هستی هدایت کردید و چه رسالتی از این بالاتر و چه کاری از این الهی تر و خدایی تر که نه تنها انسان نجات دهی بلکه انسان بسازی و دستش را در دستان خداوند قرار دهید مگر رسالت پیامبران غیر از این بوده است.زبان و کلام من در سپاسگزاری و قدردانی و تشکر از شما استاد گرانقدر قاصر و الکن است و خداوند وهاب و بخشنده فقط می تواند حال دل ما را توصیف کند و از طرف ما از شما قدردانی و تشکر و سپاسگزاری کند.
حس و حالم بمن می گوید همینجا کلامم راخاتمه دهم و در حس و حال زیبایم بمانم و به ادامه فایل در صورت ضرورت در قسمت بعد بپردازم.یا حق
سلام به اسدالله عزیز ،
شیر مرد خدا ، چقدر عالی نکات ارزشمند و طلائی از این فایل در اوردید و چه درک بالایی دارید خدا را صد هزار بار شکر برای دوستان ارزشمند ی چون شما که روشن گر مسیر هستید و اینقدر چشم و دل بینا دارید اینقدر قوانین را عالی درک کردید و انشالله به همین صورت هم عمل می کنید و هر روز ثروت و نعمت و شادی و سلامتی بر زندگی شما وارد می شود .
درود بر شما دوست عزیز اسداله جان
چقدر بند بند نوشته های شما عالی و دقیق بود با آن مثال های و سوالها که میگفتید و جواب میدادید خیلی لذت بردم چقدر صحبتهای آقا رضا را با مثال و در مورد خودتون عالی توضیح دادین
تحسینتون میکنم و همچنین جا داره من هم از استاد عزیز و گرانقدرم تشکر کنم و همچنین مریم جان و بقیه دوستان که بهترین گنجینه را در اختیار ما قرار دادن که بهترین خودمون را بسازیم و رشد کنیم و دنیا را جای بهتری برای زندگی کردن بکنیم
در پناه الله
شاد سلامت ثروتمند و موفق باشین
سلام . ازتون ممنونم ک اینقد خوب نوشتید .
آفرین بابت برداشتهای عالیتون .
ازتون متشکرم ک ب این خوبی از استاد ب زبان خودتون و جوری سپاسگزار بودید ک دقیقا دلم میخاد همه اینارو من هم تقدیم استاد کنم و میخام از نزدیک دست استاد رو ببوسم
بابت کامنت خوبتون سپاسگزارم
سلام به آقای زرگوشی
احسنت لذت بوردم از این همه آگهی ناب خدا شکر که به آین سطح از درک آگهی رسیدید این مطلب آتون خیلی به قلب دل جان من نشست چه رسالتی از این بهتر که انسان را نجات دهی و انسان رو بسازی و دست در دستان خدا قرار بدی آفرین به سطح دورود مهندس زرگوشی ببخشید اینطور میکم ایول داری
به نام خدای مهربان
سلام آقا اسدالله عزیز
واقعا جای تحسین و تشکر داره. عالی بود. من بیشتر اوقات که از خواب بیدار میشم، مثل استاد میام تو سایت و یه کامنت میخونم،بعد بلند میشم میرم دنبال کار و بارم.
من با اینکه دیروز دو بار کامنت شما را خوندم اصلا متوجه نوشته شما نشدم، ولی الان متوجه شدم چه کامنت ارزشمندی دارم مطالعه می کنم. و چقدر زیبا نوشتید، دسته بندی کردید، و چه مطالبی رو عنوان کردید.
از شما تشکر می کنم. مررررسی از کامنت های با حالتون.
در مورد تعریف شما از موفقیت، برای منم همین اتفاق افتاده، الان متوجه شدم، کسی که ثروت زیاد، دانش زیاد،مقام های قهرمانی زیاد، داره نشان دهنده ی موفقیت نیست،گرچند اونها هم از فیلتری به نام احساس خوب، اتفاقات خوب گذشتند.
الان از نظر من موفقیت زندگی کردن در لحظه و شاد و شاکر بودن، همراه با حس خوب است
اگه تونستم این رو زندگی کنم،دیگه فرقی نمی کنه تو دنیا یه روز زنده باشم یا هزار سال، من با همین حس و حال میرم به زندگی جاودانه خودم ادامه میدیم. ولی اگه نتونستم پس اون بعد از این دنیا هم نمیتوانم. مثل گرفتن ویزا برای ورود به یه کشور دیگه است.
حس خوب=کشوری به نام بهشت
حس بد= کشوری به نام جهنم
حالا من میمانم و یه انتخاب
مررررسی آقا اسدالله در پناه حق ویزای بهشت رو به راحتی دریافت کنی.
سلام خانم یوسفی عزیز
امیدوارم حال دلتون عالی باشه.
قسمت اول کامنتتون خیلی عالی بود. دقیقا درست میفرمایید. دانش زیاد، ثروت زیاد نشان دهنده موفقیت نیست. اینجوری ادم حرص نمیزنه ک به ثروت یا علم زیاد برسه و موفقیتش رو نشون بده.
چه افرادی رو دیدم ک علم زیاد داشتن و یا ثروت زیاد ولی حال دلشون خوب نبوده. گرچه این افراد بخاطر داشتن علم و ثروت قابل تحسینن ولی کاری ک تو انجام میدی و تو مسیرش حالت بده ب نظر من ارزشی نداره
بنابراین من باید یاد بگیرم ب قول شما موفقیت یعنی تو بتونی واقعاً زندگیو زندگی کنی و حالت خوب باشه فارغ از اینکه چقدر ثروت داری و چقدر ب خواسته هات رسیدی.
متاسفانه ما یاد گرفتیم مدام برای رسیدن ب خواسته هامون تلاش کنیم، بدوییم، حرص بزنیم، استرس و حال خرابی رو تحمل کنیم و از مسیر غافلیم. غافل از اینکه طبق قانون وقتی تو حالت خوب باشه و از مسیر لذت ببری ب احساسات خوب بیش تر هدایت میشی. دارم با خودم تکرار میکنم و کم کم درک میکنم ک حال بد، حال خوب رو نمیاره
پس اگه تو مسیر حالت بده و داری تقلاهایی میکنی ک تهش حالت بده، اخرش قرار نیس ب حال خوب برسی
حال بد، حال بدو میاره
باید سعی کرد در مسیر خدا رو دید، سوت زنان حرکت کرد و لذت برد و پاداش همراه بودن با خدا این هست ک ته داستانم برات قشنگه و برات قشنگ میشه.
چقدر چیزایی ک الان تایپ کردم و خدا بهم الهام کرد برام ارزشمند و قشنگه
قطعا نیازه خودمم بهش فکر کنم و خدا بهم کمک کنه ک عمل کنم.
سپاسگزارم از استاد بابت فراهم اوردن همچین مکانی
از خانم شایسته و شما خانم یوسفی عزیز نیز سپاسگزارم
ب امید شنیدن خبرهای خوب از شما
سلام آقای زرگوشی عزیز
سلام خدمت استاد عزیر و تمام هم فرکانسی های خوبم
شما نویسنده قهاری هستید که قلم شما معجزه وار کلمات رو جاری میکنه و این نشان از دریافت هدایت الهی شما و دریافت آگاهی های ناب داره
مثل همیشه مرتب دسته بندی شده و شفاف و گیرا
بسیار مثال زیبایی زدید از ریختن آب در داخل شیر ، گاهی از هر گوشه مطلبی دریافت میکنیم و گسسته ادامه میدهیم در صورتیکه موفقیت و پیروزی در سایه پیوسته و آهسته رفتن است
بابت کامنتهای عالی شما سپاسگزارم
استاد عزیز از شما تشکر میکنم و قدردان شما هستم که شما دست خدا شدید و این همه شاگردان عالی رو به شکوفایی رسوندید قاعدتا خیلی از ماها نمیدانستیم که چه گنجهای نهفته ای داریم و شما آنها را بما نشان دادید
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و پیروز باشید
سلام و درود خانم جوان عزیز
ممنونم از توجهتون و لطف و محبتی که داشتید. مریم جان من سعیم اینست که با احساس خوب کامنت بنویسم و به منبع و انرژی درونیم وصل شوم، اینجور کلمات و جملات بهتری برای بیان احساس و نظرم پیدا میکنم و برای نوشتن بر ذهنم جاری میشود و گاهی ساعت ها زمان میگذرد و من همچنان در حال نوشتنم و واقع گذر زمان را احساس نمیکنم و محدودیت زمان سبب پایان دادن به نوشته هایم میشود. اینرا هم از لطف خداوند میدانم که به من توانایی وصل شدن به این نیروی بیکران را داده است.
باز هم از شما ممنون و سپاسگزارم که مرا متوجه این توانائیم کردید و برایم تلنگری شد که بابتش از خداوند تشکر و سپاسگزاری کنم.
درود بر شما دوست عزیز
خیلی لذت بردم از دلنوشته شما چقدر قشنگ وصف کردین حال دل خودتون و آقا رضا و همه دوستان و از جمله خودم را
بسیار لذت بردم واستفاده کردم چه باورهای جالبی رو من در این کامنت پیدا کردم
من بارها و بارها این کامنت رو خواهم خواند تا جایی که در ذهنم ملکه شود
بسیار سپاسگزارم
احسنت بر شما
اسداله عزیز سلام
تبریک میگم بشما بخاطر اینهمه باور ناب و خالص
وتحسین میکنم شما رو که چه عالی و زیبا قوانین رو موبه مو در رابطه با فایل فوق العاده رضای عزیز نوشتی و به یادگار گذاشتی و چه درسهائی خوبی که در مطالب عالی شما وجود داره و من اسفتاده کردم و درس گرفتم . خدایا شکرات
آرزوی بهترینها براتون دارم
درپناه الله یکتا
این همه جذابیتو از کجا به ارث بردی لعنتی
عاشقتم یه عالمه
ازت نهایت سپاس گزاری دارم که لطف کردی نکات بسیار مهم برامون دوباره
شفاف کردی و از ت نهایت تشکر دارم
که یاد آوری کردی چه باوری های
چه اصل های
برامون اهمیت داشته باشه
همه چی باور است و باور همه چی
عشق منی
سلام به آقای اسداله سپاسگزارم ازشما که تمام حرفهای تودلم وحسهایی که درزمان دیدن این فایل که برای من پرازآگاهی ونشانه بودراگفتین بسیار بسیار عالی درک کردین ونوشتین من خیلی خوشحال شدم وتحسینتون میکنم بابت درک بسیارعالی که داشتین من نمیتونستم ونیمدونستم چطورحسم رو واحساسم رودرمورد اگاهیهای این فایل بنویسم ازشما دوست عزیزم بینهایت سپاسگزارم بابت کلام پرازآگاهیت خیلی دوست دارم وبه خودم افتخارمیکنم بابت دوستان الهی وفوق العادهای که خداوند درمسیر زندگیم قرارداد نورباشیدودرنوربمانید
سلام به اسدالله دوست هم فرکانسی عزیز دیدگاهت فوق العاده ممنونم که وقت گذاشتی خیلی مرتب و ریز بینانه نکته هارو گفتی و مرور کردی
نگاهت به فایل استاد و دوستمون اقا رضا خیلی تحسینی بود منم هم ترو هم اقا رضا تحسین میکنم معره که بودین
تیکه اخر کامننتون که گفتی استاد داره رسالت انجام میده و مارو هدایت میکنه مثل پیامبران گذشته
واقعا دیدم حقیقته محضه و چقد به دلم شیرین اومد
به خودم گفتم خدایا این ایمان واقعی این لذت واقعی قلب و روحم به وجد اومد
خدایا شکرت که توی این خانواده بزرگ هستم و دارم از بقیه دوستام چیزی یادمیگیرم
ممنونم بازم استاد عزیزمون و مرحبا به تو اسدالله که اینقد با ایمان نوشتی
️
سلام وصد سلام
سپاسگذارم دوست نازنینم
عالی سپاسگذارم بابت تک تک احساسات عارفانه شما نازنین در حین مکتوب کردن چنین آگاهی های معنوی
سپاسگذارم
سپاسگذارم لذت بردم
ایمان به اینکه خداوند اتفاقات خوب را برایمان رقم خواهد زد
وقتی که جریان زندگی مان را بدست خداوند بسپاریم و از او هدایت و نشانه و کمک بخواهیم و به الهامات و نشانه های او عمل کنیم آنوقت است که همواره در بهترین زمان در بهترین مکان و شرایط خواهیم بود. و هرگز دچار طوفانها و سیلاب هایی که هستی ما را ساقط کند نخواهیم شد و زندگی همواره روی خوشش را به ما نشان می دهد و موفقیت از پس موفقیت؛ لذت از پی لذت؛ شادی از پی شادی و خوشبختی از پی خوشبختی تکرار هر روزه زندگی ما خواهد بود.و این چیزی است که در حال تجربه کردنش هستم خدا رو شکر.
………………………….
سلام ودرود براستاد ارزشمندم و مریم جان وفرزندان پرورش یافته ی استاد عباس منش عالی،عالی،عالی،امروزنشانم،بوداین فایل ارزشمند وخوندن کامنت ها که از عمق وجودتون آمده وبرجانم نشست آقااسدالله عزیزازشما هم سپاسگزارم بابت کامنت فوق العادتون که چقدر زیبا وبرآمده از احساس قشنگتون هست مخصوصا آخر کامنتتون چه زیبا از استاد ارزشمندمون و مریم جان قدردانی کردید و واقعا خداوند میتواند قدردانی شایسته ای از استاد وهمت واراده واستواریشان در مسیر زیبای صراط مستقیم وتلاش عاشقانشون برای هم نوعان خودشون برداشتندرا داشته باشد پروردگار م حمد و سپاس مخصوص توست با چنین بندگانی چون استادم وخانواده ی بزرگش
به نام خدا
سلام ودرودفراوان خدمت استادعزیزومریم بانوی نازنین ودوستان گرامی
استادجان این فایل عجب فایل نابی بود.چقدرآموزه هاش حال منوخوب کرد.چندروزپیش داشتم دیدگاه های دوستان قدم اول جلسه سوم رومیخوندم برخوردکردم به کامنت دوست عزیزی بنام آقای مهدی عابدینی که ایشون ازدستاوردهای خیلی بزرگشون گفته بودند.که درسیدنی زندگی میکنندو…
کامنت مربوط میشدبه سال98وآقای عابدینی درپاسخ به یکی دیگه ازدوستان عزیزبنام خانم یکتاپرست نوشته بودندکه خیلی دوست دارن ی ویدیوازمنزلی که درسیدنی دارن وباآموزه های شما بدستش آوردن ارسال کنن تاهمه ببینن نتایج عمل به قوانین رو وخانم یکتاپرست هم نوشته بودند(آقای عابدینی شماهم مثل آقای عطارروشن نتایجتون رو ویدئوکنیدوبفرستید)استادمن تاریخارو که نگاه میکردم هنگ کرده بودم همش باخودم میگفتم آقای عطارروشن که تازه امسال فایل فرستادن.پس کواون فایلی که میگن؟خلاصه فکرکردم شایدتاریخ کامنت جابه جازده شده.بهرحال بدجوری مشتاق دیدن فایل آقای عطارروشن وآقای عابدینی شدم.تاامروزکه بطورمعجزه آسایی خودآقای عطارروشن گفتن که قبلا براتون فایل فرستادن.ومن چقدرافسوس خوردم که کاش فایل قبلی هم روی سایت میبودتاماببینیم وبیشترانگیزه بگیریم.چقدرموضوعات توحیدی امروز رو دوست داشتم که همش اززبون آقای عطارروشن وشمازده شد.خواسته داشتن ی خونه مبله راحت خواسته منم هست.وهم متعجب شدم وهم خوشحال که این مطلب امروزگفته شد.وسریع باجزئیات توی دفترخواسته هام نوشتمش.فایل دیشب کانال تلگرام ازنتایج آقای علیرضای عزیزمثل من مهاجرت به جای دیگه وای که چه عشق بازی میکنم من بااین فایلا ودلم میره براشون.اصلا امروز خیلی روزعالی بودواسه من بیشترازروزهای دیگه چون بازهم به یکی ازخواسته هام رسیدم باتجسم وتمرین ستاره قطبی.ی خواسته خیلی مهم.خداروشکر.این باوری که امروز یادگرفتم که نیازنیست برای درآمدبیشترهزینه بیشتری کنی نیازی نیست برای راه اندازی بیزینس خودت تیم داشته باشی.اینامنوتکون داد.خیلی درسهای زیادی امروزگرفتم.واینکه چندروزپیش کامنت یکی ازدوستان روهم خوندم که خاطرم نیست داخل سایت بودیاتلگرام که نوشته بودن من برای لایک کامنت نمیزارم چون توجه وتمرکزم روازبین میبره وچقدرقشنگ بودطرزنگاهشون.بسیارسپاسگزارم ازشمااستادعزیزم وهمچنین ازتک تک دوستان سپاسگزارم وتحسینشون میکنم که اینقدردرس یادمیگیرم ازتون.
یه کلمه ی یونانی هست به نام«Metanoia» این کلمه به معنی کسیه که مسیر ذهن، قلب و زندگی شمارو تغییر داده و مثل یه نور توی تاریکی زندگیتون پیدا شده.استادجان دقیقاشمابرای من همون کسی هستیدکهمسیرذهن وقلب وزندگی منوتغییردادیدومثل ی نوربه تاریکی های زندگیم تابیدید.این تعبییرآقای عطارروشن عالی بودخداروصدهزارمرتبه شکرکه درزمان حیات شمامن هم درقیدحیات هستم.خداروصدهزارمرتبه شکرکه خدامنوبه سمت شماهدایت کردومنوپابندشماوسایت وآموزشهاتون کرد.خداجونم مچکرم مچکرم مچکرم.درپناه خداباشیدآمین
سلام زهرا جان
اول سپاسگزارم از کامنت بسیار
زیبایی که گذاشتی
بعد خواستم خدمتتون بگم
فایل آقای عطار روشن داخل
کانال تلگرام استاد عباسمنش
هست
من هم تازه سرچ کردم
و پیدا کردم
اسم آقای عطار روشن
را بزنید
فایل ویدیویی ایشان
می آید
موفق باشید
دوست عزیز
سلام ودرودخدمت شمامرضیه عزیزم
ممنونم ازحسن نظرشمانسبت به کامنت من.وبسیارمچکرم که منوراهنمایی وهدایت کردیدبه کانال تلگرام.
قطعاوحتمابااشتیاق میرم وفایل جناب عطارروشن رومیبینم.سپاسگزارم ازمحبتی که نسبت به من داشتید.درپناه خداباشیدآمین
سلام
آقا رضا من رفتم کانال تلگرام، اون فایل تصویری که مربوط به سال 97 بود رو هم دانلود کردم دیدم، چقدر شور و اشتیاق داری واسه یادگیری، و چقدر تو اون مدت کوتاه عالی نتیجه گرفتی، دست مریزاد، آفرین، بخدا سرمون رو بلند کردی، یعنی یه دانشجویی از یک مکتبی موفق میشه، مایع مباهات و سربلندی اعضای اون مکتبه و من بی نهایت بهت افتخار میکنم، نمونه بارز یک عباس منشی، نمونه بارز یک دست پرورده استاد عباس منش، ایول
و چقدر به استادم افتخار کردم، انگار دیدی شیرینی پز یه تیکه کوچیک از شیرینیش میده که تست کنیم، انگار تو تستِ دستپخته استادی، هزاران بار تبریک میگم بهت، هزاران بار تبریک میگم به استاد عزیزم، بقول خودت، خیلی شگفت انگیزی، آفرین، هزار آفرین.
حالا از اون سال 4، 5 سالی میگذره و مطمعنا دست آوردهات بیشتر شده، تو یک الگوی عالی برای من شدی، و انرژی در من برای ادامه راه چندین برابر شد.
موفق و پیروز باشی
نتایج دوستان از آموزهای استاد عباسمنش قسمت 14
خدایا شکرت که امروز هم قدرت خداوند زندگی منو بسمت تک تک بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا هدایتم کرد
خدایا شکرت که امروز هم قدرت خداوند زندگی من رو بسمت بهترینع بهترین ورودی ها شنیده ها و دیده ها و زبان و ذهن و افکارم در مسیر دریافت و جذب و مشارکت بهترین زیبایی ها و آگاهی ها هدایتم کرد
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته جانم
سلام دوستان عزیز در این فایل
سلام آقای رضا عطار روشن
آقای عطار بهتون تبریک میگم که در سال 97 شما در مدار درست کردن فایل تصویری برای استاد بودید در صورتی که من در تابستان همان سال با استاد عباسمنش در تلگرام آشنا شده بودم و داشتم فکر می کردم که شما در اون سال چقدر پله های ترقی رو طی کرده بودید و من تازه رسیده بودم پای پله های نردبان .. و از این بابت همش شما رو و دیگر دوستانی که چنین سعادتی رو داشتند رو تحسین می کردم..
اون موقع ها هنوز هیچی از قوانین نمیدونستم برای همین همش غصه می خوردم و پیش خودم می گفتم که چقدر دیر هدایت شدم ولی الان متوجه شدم که زمان درست من همون موقع ها بود و از اینکه دیرتر از الان طول نکشیده هر روز هزاران بار شکر گذار خداوند هستم..
چقدر خوشحال شدم آقای عطار شما در اون زمان آیفون سون خریداری کردید و من در اون زمان یک گوشی سونی ایرکسون کشویی داشتم وکلی بسختی فایل های استاد رو در تلگرام دانلود می کردم ولی خیلی خوشحال بودم که با همون گوشی و با هندس فری شب تا صبح و صبح تا شب ( سه فایل چگونه در آمد خود رو در یکسال سه برابر کنید ) رو گوش می کردم ..
ولی بعد از مدتی که گذشت خیلی دوست داشتم یک گوشی بهتر داشته باشم ولی بخاطر اون تضادهای شدید مالی حتی اینترنت گوشی مو بزور تهیه می کردم ولی بلطف الهی با گوش دادن به فایل های استاد آرام آرام اوضاع بهتر شد و من دیگه مشکلی برای تهیه ی نِت گوشیم نداشتم و همینطور ادامه دادم تا اینکه این خواسته در من بوجود اومد که در تهیه ی یک گوشی لمسی باشم ولی کلا پولی برای خرید نداشتم و دقیقا زمانی بود که من بعد از ورشکستگی های پی در پی و از دست دادن خونه و کارخونه وماشین هام و باغ و پول و ثروت و بلوکه شدن حقوق همسر خدابیامرزم و رفتن به خانه ی خواهرم هیچگونه راهی برای خرید یک گوشی هم نداشتم بخصوص اینکه بعد از آن تضادها کلی تضادهای سلامتی هم در من بوجود اومده بود… ولی با حرف های استاد و یاد گرفتن و نوشتن تعهدنامه در اون سه فایل این درخواست در من شکل گرفت که خرید یک گوشی لمسی رو از جهان هستی انجام دادم و … بعد از مدتی حدودا چهار ماه از کار کردن روی افکارم گذشت که اوضاع بهتر شد و یک روز خواهرم گفت بریم مغازه های مبایل فروشی بببنیم گوشی ها قیمتش چنده .. و اونجا بود که خواهرم گفت بیا ی گوشی بخر و بعدا پولشو بهم بده.. اول دوست نداشتم اینکار رو بکنم ولی با اصرار خواهرم موافقت کردم و من اولین گوشی هواووی مدل بالا ی اون سال رو بمبلغ پانصد هزارتومان خریداری کردم که البته درهای رحمت خداوند بروم گشوده شد کمتر از دو ماه پول گوشی رو پرداخت کردم خدایاااا شکرت و هر روز اوضاع از هر جهت بهتر میشد.. البته من در همه ی زمینه ها باورهای درب و داغونی داشتم و بقول معروف ( این خانه از پایه ویرانه بود )
وقتی آقای عطار داشتن اون زمان خودشون رو مرور می کردند راجب اولین فایل تصویری که برای استاد فرستاده بودند و اینکه استاد هم در جواب اون فایل تصویری پیام صوتی براتون فرستاده بودند و تذکراتی بشما داده بودند و شما از خوشحالی گریه کرده بودید .. خیلی منو بفکر فرو برد .. اینکه گفتید من از ناراحتی همیشه گریه می کردم ولی هرگز برای خوشحالی گریه نکرده بودم یهویی منم خودمو یادآوری کردم و گفتم حتما اینجا هم یک رد پایی از خودم بجا بگذارم که یادم باشه چطوری از آموزه های استاد عزیزم حرکت کردن رو یاد گرفتم
و دقیقا تجربه ی گریه کردن برای صحبت های استاد رو از روی شوق و ذوق تجربه کردم بخصوص اون فایل فقط رو خدا حساب کنید و اون فایل حُزن در قرآن و اون فایل های در پرتو آگاهی و صدها فایل دیگه ی استاد که نشان از آگاهی و صداقت استاد را داشت و آنقدر در من تاثیر داشت که همین الان هم اون فایل ها اشک ذوق و شوق منو در میاره … ولی اینکه آقای عطار فایل صوتی مستقیم استاد رو شنیدند و آنقدر اشک ریختن برای من اتفاق نیوفتاده و این سعادت رو نداشتم که استاد اینجوری منو سوپرایز کند و در اینجا بود که کلی آقای عطار رو تحسین کردم و اشک شوق منم در اومد بابت این حد از درک و آگاهی که تذکر استاد رو با جان و دل قبول کردند و با میکس کردند اون دو تا فایل صوتی استاد صدها بار به گوش کردن اون فایل صوتی اشک ریختن و گوش دادند…
چقدر احساس خوبی در من ایجاد شد که شوق و اشتیاق آقای عطار رو هزار برابر کرد در جهت جدی گرفتن مسیر برای بهبود و اصلاح رشد و پیشرفت و اهداف و خواسته هاشون که سبب خیر شد که یک فایل تصویری دیگری با محتوای بهتر ارایه بدهند .. که من اون فایل تصویری شما رو در کانال تلگرام استاد دیدم و آن موقع ها من بازم پای پله ها ی طی شده ی شما بودم و داشتم بخودم می گفتم ووووااای خدایااااا من چطوری میتونم روی پله ی اول قرار بگیرم .. آقای عطار عزیز.. صمیمانه بهتون تبریک میگم و تحسین تون میکنم
و از اینکه آنقدر توانمند بودید و این جسارت رو بخرج دادید و برای خودتون سایتی رو در حد ابتدایی راه اندازی کردید و بدنبال آن بدنبال اطلاعات و مطالعه و یادگیری و آگاهی بیشتری بودید مسیر تکاملی شما خیلی زود بصورت تصاعدی شد و سبب شد که تمرکزتون رو از مغازه ی ابزار و یراق بسمت شغل مورد علاقه تون در سایت خودتون تغییر بدید .. و اینجا یک نکته ی فوق العاده عالی رو اشاره کردید که همیشه استاد عزیزمون در مورد حرفه ی مورد علاقه صحبت می کردند و می گفتند هیچوقت دنبال کاری نباشید که در آن پول هست بلکه دنبال کاری باشید که به اون علاقه داشته باشید و مطمعن باشید که از همون علاقه پول هم ساخته میشه
در ادامه ی صحبت های آقای عطار عزیز اینکه آن یکصد و بیست نفر اولیه ای که در کانال تلگرام شما جمع شده بودند و نقطه ی عطف شما شد و اون نقل و قول از طرف پیامبر رو یادآوری کردید اینکه خداوند به پیامبر گفت این ما بودیم که افراد را دور تو ای پیامبر جمع کردیم
و خداوند رو سپاسگذاری کردید و نقش خداوند رو در رشد و گسترش موفقیت هاتون پر رنگ تر از همیشه دیدید و این احساس قدرشناسی رو بیشتر از همیشه یادآوری کردید..
استاد عزیزم .. واقعا این قدرشناسی و سپاسگذار بودن رو من فقط و فقط از شما یاد گرفتم نه اینکه فقط ورد زبانم باشه بلکه واقعا از اعماق وجودم معنی سپاسگذاری رو یاد گرفتم و هر لحظه فقط شکر گذاری هامو فراموش نمی کنم بخصوص صبح زود فقط به عشق سپاسگذاری از خواب بیدار میشم تا اون نقطه ی شروع سحرگاه رو بعد از تاریکی ببینم و بنویسم و سپاسگذاری کنم و طلوع و درخشش خورشید نازنینم رو حتما باید ببینم و چقدر خوشحالم که جزو بندگان خوب خداوند بودم که من رو بسمت استاد گرانقدری چون استاد عباسمنش هدایت کرد که توحید و یگانگی خداوند رو به من تعلیم داد و من رو بنده ی قدر شناس نعمت ها و تمام موهبت های الهی کرد خدا رو بی نهایت شاکرم که نعمت سپاسگذار بودن رو در من ایجاد کرد و من رو بسمت سپاسگذاری بیشتر و بهتر و قشنگتر هدایت کرد و از تمام تضادهای زندگیم ممنون و سپاسگذارم که من رو به سر چشمه ی نور و حقیقت این جهان هستی هدایت کرد که برای کوچکترین نعمت هایم ولو در نوشیدن یک لیوان آب سپاسگذار باشم هر چند این یک لیوان آب نوشیدن برای من بزرگترین نعمت هاست خدایااااا شکرت که به مسیر درست هدایت شدم..
خدااایا شکرت و بی نهایت سپاسگذارم که استاد این رسالت رو در خودشون پیدا کردند و با خداوند عهد کردن که در این مسیر به رسالتشون ادامه بدهند خداایاااا شکرت
استاد عزیزم وقتی به نگرش شما در رابطه با رسالت تون فکر می کنم فقط و فقط اشک میریزم و بقول آقای عطار عزیز اشک شوق و خوشحالی میریزم..
آره آقای عطار عزیز درست گفتید .. قبلانا برای ناراحتی اشک میریختیم ولی الان برای خوشحالی اشک می ریزیم
خداایااا شکرت و این اشک های شوق آقای عطار باعث شد که نردبان ترقی رو بیشتر طی کنند..
و درخواست های بیشتر و بهتر..
ماشین دلبخواه اوپتیما بود ولی خداوند بهترشو به ایشون هدیه داد
ماشین اسپورتیج آن هم نقدی … خدارو شکرت
بهتون هم میاد که شاسی بنشینید مبارکتون باشه انشالله بهتر و قشنگتر ین ها رو خداوند بشما عطا کنه و از اینکه تصور و تجسم فوق العاده ای در باورهای من ایجاد کردید ممنونم خدارو شکر
خرید باغچه و خرید خانه ای با کلیه فول امکانات
و دیزاین فوق العاده عالی ..
چقدر این موضوع خرید خانه منو هیجان زده کرد یعنی شما در مدار زمان درست و مناسب و در مکان درست و مناسب و در همزمانی درست و مناسب و در شرایط روابط افراد درست و مناسب و اتفاق ها و موقعیت های درست و مناسب هدایت شدید ووووووااااااااای ی ی ی ی ی ی خدایاااااا شکرت
آنقدر خداوند برنامه ریز ماهریست که اون آقای فروشند رو با شرایط شما و اون تصور ذهنی که از خرید خانه داشتید رو به شما پیشنهاد بده …. خدایاااا شکرت که هر چقدر به این موضوع دقت میکنم میتونم ساعت ها راجب باورها و هدایت ها و توکل و ایمان و باورهای توحیدی آقای عطار عزیز صحبت کنم
فقط و فقط می تونم خداوند رو برای این هماهنگی و برنامه ریزی دقیق تحسین کنم چه برای آقای عطار و چه برای آن آقای فروشنده ی خانه که به سمت ترکیه مهاجرت داشتند خدا محافظ شون باشه ..
بقول قرآن خداوند افراد پاک رو بسمت آدم های پاک هدایت می کند
وواآی خدایا شکرت که هر چقدر بنویسم بازم دوست دارم ادامه بدم و بنویسم ولی اینقدر کامنت من طولانی شده که مطمعنان استاد عزیزم رو خسته می کنم هر چند که میدونم این استاد عزیزمون با عشق این کامنت ها رو میخونه و جا داره از همیجا دستان الهی خداوند رو بوسه بزنم و اینقدر لایق باشم که در مدار شاگرد نتیجه بخش از تعالیم گوهر بار استاد عزیزم باشم
از خانم شایسته عزیزم هم نهایت تشکر و سپاسگذاری رو می کنم که همراه استادمون هستند و مسیر رو برای ما برو بچه های سایت درخشانمون درخشان تر می کنند و یک خدا قوت طلایی براتون میفرستم
و از دوستان عزیزم هم تشکر و قدردانی می کنم که حوصله بخرج دادند و این کامنت طولانی منو خواندن و از اینکه با خواندن کامنت های زیبا و پر محتوا تو به درک و آگاهی بیشتری هدایت میشم ممنون و سپاسگذارم
خدا پشتیبان و محافظ و حامی و هدایتگر همون باشه
ایام بر وفق مراد و شادی و شادمانی رو برای همه مون آرزومندم
ارادتمند همیشگی شما
رویا مهاجر سلطانی
به نام خداوند رزاق
خانم رویا
خواهر عزیزم
خدا شما رو حفظ کنه برای همه ما
خدا دوستانی مثل عمو رضا هادی جان ارشیا عزیز و تمام دوستان نازنینم د این سایت حفظ کنه
خدا استاد عزیزمون رو حفظ کنه
و همیشه رزق و روزی بی حساب بهتون بده
نمیدونم چرا از صبح حالم خوب نبود ن اینکه خوب نباشه درجش یکمکمتر بود با اینکه فایل عمو رضا بی نظیر بود اما داشتم زور میزدم برای بهتر شدن حالم چون میدونم حال بد مثل آتیش هست
اما بعضی وقت ها زورت نمیرسه هرچی دست و پا میزنی
فقط از خدا مدد خواستم و اون هم گفت فقط بیا کامنت بخون و من هم گفتم چشم
و الان دارم لذت میبرم از کامنت های عالی دوستانم
و چقدر شاکر خدای عزیزم هستم
خانم رویا چقدر تحسین میکنم شما رو بابت این کنترل ذهنی که دارید
و از وجودتون در این سایت بسیار از خدا شاکرم
موفق باشید بانو
درود و سلام خدمت شما دوست عزیز آقای جواد صنمی
خیلی ممنونم که اون دایره آبی رنگ ارسال پیام رو روشن کردید نمیدونید چقدر ذوق کردم ممنون و سپاسگذارم ..
شاید خنده تون بگیره ولی باور کنید آنقدر برای هر چیزی ذوق می کنم و شاد می شم و توجه می کنم که اصلا گذشته ام رو فراموش کرده ام.. آنقدر خوب فهمیدم که این دنیا اسباب بازی های ما هست که با تمرین و تربیت دادن افکارمون می تونیم در مسیر درست قرار بگیریم .. و خدارو شکر که با تضادهای پی در پی افتادم توی مسیر خداوند .. اصلا هیچوقت تعصبی نبودم در واقع باورهای مخرب مذهبی هم داشتم ولی الان توسط استاد عزیزم خدای واقعی رو شناختم و شب به عشق سپاسگذاری سحرگاه برای شروع صبح بیدار میشم احساس می کنم خیلی روزهامو هدر دادم ولی الان انگار عجله دارم برای اینکه از هدیه ی خداوند که یک روز کامل رو آکبند بمن هدیه داده باید استفاده کنم و با نوشتن سپاسگذاری صبحگاهی روزمو شروع می کنم و الان هم دارم با خداوند شب بخیر میگم و برای تمام نعمت ها و موهبت های امروز تشکر می کنم .
آقای صنمی وقتی پروفایل تون رو خوندم فهمیدم جزو بندگان خوب خداوند بودید که شما رو با اون تضادهای مالی و پولی و غیره به این سایت هدایت کرده خدارو شکر که این فرصت خودسازی و خودشناسی و خداشناسی رو نصیب شما و ما و همگیمون بلطف رسالت استاد عزیزمون از خداوند هدیه گرفتیم ..
باز هم از کامنت پر مهر و با محبت تون صمیمانه تشکر و قدردانی می کنم و
تک تک بهترینع بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا وفور
و فراوانی پول و ثروت و خیر و خوشی برکت و رحمت و سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح مقدس الهی و آگاهی روز افزون رو برای شما دوست عزیز آقای جواد صنمی و برای همه مون آرزومندم
خدایااا شکرت که چنین دوستان فوق العاده ای رو رزق من قرار دادی
و برای اینکه فرصت سپاسگذار بودن رو نصیبم کردی ممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت
سلام به رویای عزیز و دوست داشتنی یه حسی بهم گفت پاسخ کامنتتو بدم خیلی خوشحال شدم از کامنت زیباتون و نکاتی که گفتید
رویا جان منم گاهی میگم چرا من دیر به استاد عباس منش هدایت شدم چرا من خواسته هام طول کشید اما گاهی خودمم فکر میکنم حتما زمانش به موقع بوده.(یک مثال بزنم البته شایدم به نظر مردم اینطور نباشه و هزار تا حرف و حدیثم در بیارند که من به هیچ چیزی اهمیت نمیدم کلا این خصلتو دارم
من الان همسن اقا رضا هستم ولی مجردم گاهی قبل از اشنایی با این مباحث میگفتم چرا من دیر باید ازدواج کنم و باورهای مخربی که داشتم و نجواهای شیطون و بخاطر حرف مردم و از این مسائل
سال 95 مادرم مریضی سختی گرفتند ما مجبور شدیم به مدت 6 ماه به تهران خانه داداشم مهاجرت کنیم برای درمان مادرم و من با ایشون که الان جایشگاهش بهشته رفتم بارها با خودم گفتم اگ من متاهل بودم مثل بقیه خواهر برادرها کسی نبود ازش مراقبت کنه البته همیشه دستان خدا هستند که به بندگانش کمک کنند ولی این زمان این فکر میکردم که درست و حسابی باید کسی همراه مادرم بود پس بخاطر این مجرد بودم تا اون زمان
ی فکری دیگه هم همیشه میکردم من چند تا پسرعمه داشتم خواستگارم بودن دوتاشون داداش بودند از یکی از پسرعمه ها ی علافه بینمون بود و اونیکی نبود خانواده عمه ام برای پسرعمه بزرگم منو خواستگاری کردند منم جواب رد دادام چون به کوجکتره یکم علافه داشتم جالب اینجا بود همین پسرعمه ای ک بینمون یک ذره علاقه بود اومد خواستگاری من ولی خانواده عمه ام بخاطر جواب رد به بزرگتره نزاشتند ما ازدواج کنیم البته اون موقع قانون نمیفهمیدم سالها گذشته از اون ماجراها بعدا یه خواسته هایی بدون اینکه از قانون چیزی بدونم از خصوصیات کسی که میخام همسرم بشه آشنا شدم یک الگوهایی از رفتار چند نفر گرفتم باعث شو منم بخاهم که همسر آیینده من باید این خصوصیاتو داشته باشع
تا ابنکه من با کسی اشنا شدم الان پارتنر من هستند وقتی فکر میکنم میگم خدایا این شخص حدود 95 درصد تمام خصوصباتی ک میخام داره چقد قانونت درست کار میکنه و هی با خودم میگم خدایا شکرت اون اتفاقات خواستگاری پسرعمه ام اتفاق نیفتاد چقد تو زمانبندیت درست کار میکنه و من چقد شاکر توام که بهترین فرد منو هدایت کردی اینارو وقتی با عشقم اشنا شدم و بخاطر تضادهایی ک خوردم خدا استاد سر راه من قرار داد فهمیدم و روزی من هزار بار بخاطر وجود عشقم بخاطر وجود استاد و مریم عزیز و این سایت توحیدی سپاسگذارم تو زندگیم که باعث شدن من بزرگتر بشم همیشه ام به عشقم میگم چه تو توی زندگی من باشی جه نباشی بخاطر وجودت تو زتدگیم از خدا سپاسگذارم باعث شدی رشد کنم هدفام و خواسته هام بدونم البته اینم بگم ایشون اصلا تو مدار این قانون جذب و استاد نیستم اما خیلی از لحاظ فکری به هم نزدیکیم و کاری به طرز فکر هم نداریم اون درک میکنه چی میگم منم همینطور شاید باورهای من باعث شده هنوز ما ازدواج نکنیم اما مهم نیست من باید تمرکزی کار کنم و چه ایشون چه فردی دیگه با خصوصیات من هماهنگ میشوند و ازدواج من به راحتی انجام میشه
حالا انشالله تایجم بزرگتر بشه میام تو سایت میگم
نمیدونم جرا اینارو به تو گفتم اصلاهم هیج ایده ای نداشتم که بیام اینارو بگم اما انگار خدا گفت بنویس.خلاصه کامنت من طولانی شد فقط میخام بدونم رویا جان الان شما از نتایجتم بگی که من و بقیه بجه های سایت امیدوارتر باشیم چون شما از سال 97و8 تو این سایت هستید. ممنونم بخاطر کامنتتون که باعث شد منم بنویسم
سپاسگذارم بخاطر وجود استاد و همه بچه های سایت
درود و سلام به دوست عزیزم آزاده جان
اول از همه وقتی اون دایره ی آبی رنگ رو دیدم خیلی خوشحال
شدم و برام این نشونه
رو داشت که باید خوشحال باشم چون باید خبری از دوستی چون تو آزاده جون رو دریافت میکردم و این
برای من جای شکرگذاری رو داره خدارو شکر
و دیگر اینگه چقدر خوشحال شدم از اینکه بخاطر تضادی در مدار درست هدایت شدی چون این تضادها دوستان واقعی ما هستند و میخوان بما بگن که وقت تغییر و تحول هستش و باید برای این تغییر و تحول قلبمونو بسمت هدایت های الهی باز کنیم و از خداوند کمک بخواهیم وچقدر این مسیر شیرینع هر چند در اون شرایط صبور نیستیم و عجله داریم که راهی برامون باز بشه ولی خداوند بشیوه ی خودش نرم و آرام چنان برنامه ریزی رو میکنه که به مغزمون هم خطور نمی کرد و اون موقع است که تازه میفهمیم همه چیز بنفع ما پیش میره و بقول استاد الخیر و ما فی وقع
و در زمان درستش میفهمیم که رسالتمون چی بوده مثل تو دوست عزیزم.. اینکه بعد از این سال ها به این درک رسیدی که باید از مادر بهشتی ات مراقبت می کردی و بخاطر همون شرایط ازدواج برات مهیا نشده بود و این رسالت تو بود که چنین عملکرد بزرگی رو انجام بدی و روزی هزار بار باید از خداوند سپاسگذاری کرد که توفیق و فرصت چنین کاری به تو محول شده بود و من واقعا تحسینت می کنم خوشا به سعادت عزیزم خدارو شکر … و من چنینی توفیقی رو نداشتم و مادر عزیزم در سلامتی کامل یهویی سکته کرد و آسمانی شد اتفاقا 22 بهمن سالگرد مادر عزیزم هستش و خداوند با قلم تو بمن نشانه ای فرستاد .. اینکه باید از شرایطمون راضی باشیم و از خداوند ممنون باشیم که در این بازی زندگی مادی بسمت رسالتمون هدایت بشیم..
آزاده جان من زمانی با استاد آشنا شدم .. که توی دره های تاریکی بودم با یک عالمه تضادهای پی در پی در همه ی ابعاد و لایه به لای زندگیم که در کامنت های قبلیم و یا یکسال پیشم بیشتر مسیرمو نوشتم و فقط می تونم بگم که من خیلی خیلی نتایج کوچیک و بزرگ گرفتم البته نه در حد آقای عطار ولی واقعا نسبت به اون همه تضادهایی که داشتم و در همه چیز درب و داغون بودم ولی الان شکر خدا با طناب نجات استاد عزیزم از اون تاریکی های اعماق در اومدم بیرون و خدا رو شکر هر روز بهتر و بهتر هم میشه البته تضادهایی هم در مسیر داشتم و دارم ولی شکر خدا بلطف استاد نازنینم یاد گرفتم که چطوری از تضادهایم استقبال کنم خدارو شکر .. آزاده جون من فقط خلاصه ای از اون داستان های قبل از آشنای ام با استاد رو اینجا فهرست وار می نویسم و الان در حالی هستم که با آرامش و آسایش و در سلامتی و خوشحالی بیشتر اون تضادها رو پشت سر گذاشتم..
داستان از زمانی شروع شد که همسرم در یک سانحه تصادف بمدت دو ماه در کُما بود و بعدش به رحمت خدا رفت بماند که همزمان با اون اتفاق چقدر در گیر بیمارستان و دوا دکتر و دادگاه پاسگاه هر روز دوندگی داشتم که اون خودش یک پروسه ای داشت .. بعدش به توصیه پسرم
و طلب ارث اش.. خانه ای بزرگ داشتم و فروختم و براش مغازه خریدم و یک خونه ی کوچک تر برای خودم و دخترم خریدم و بعدش بازم کلی پروسه و داستان های طولانی و … پسرم دوست داشت ازدواج
کنه و بعدش عقد و مسایل دیگه و بعدش
پسرم بدون خبر مغازشو یواشکی فروخت و رفت کلاردشت دنبال ساخت و ساز که اون هم کلاهبرداری از آب در اومد و زندگیشو باخت و بعدش تصمیم گرفتیم کارخونه قارچ بزنیم و همه با هم شریکی کار کنیم و اونم باز ی داستان هایی داشت که قبلش بخاطر یک سری کارهای پسرم و شریک کاریش.. مجبورم کرد که براش از سند خونه وام بگیرم که باز هم
نتونست پرداخت کنه و افتاد گردن من بخاطر دلسوزی های بیجای مادرانه که اتفاقا از استاد یک فایل در همین زمینه که برای کبوترها دلسوزی نکنید رو دیدم ..و چقدر هم استاد درست گفت..
خلاصه آزاده جون قرض و وام و بدهکارهای های متعدد به ور شکستگی کامل رسیدیم طور که کارخونه و چهارتا ماشین و باغ و خونه و پول و ثروت و بلوکه شدن حقوق بازنشستگی همسر خدابیامرزم هم که یک آب باریکه بود هم بخاطر چک و چال ها ضبط شد.. و بعدش تضادهای سلامتی و تندرست پیدا کردم یعنی تاندول زانو سمت راستم آسیب دید و بدنبالش دوباره زمین خوردم و کتف سمت چپم و آرنج سمت راستم با هم تاندول هاش آسیب دید و بعد از اینکه همه ی اموال و زندگیمو از دست دادم روابط خانوادگی مون هم بهم ریخت و هر کدام سمت و سویی پراکنده شدیم و من هم بمدت هشت ماه رفتم کرج منزل خواهرم .
که البته بخاطر باورهای مخرب مذهبی که داشتم کلی از مسیر دور شدم و … البته خداوند همون موقع ها دستمو گرفت و توسط همکارهای بازنشسته خواهرم در کانال تلگرام در سال 97 با استاد آشنا شدم البته بخاطر کتاب های انگیزشی که خوانده بودم آمادگی برای اعتماد به حرف های استاد رو داشتم و خواهرم سه فایل چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنید استاد رو برام فرستاد و اونجا بود که من بدون هیچ مقاومتی شب تا صبح و صبح تا شب با هندس فری فقط صحبت های استاد رو گوش می کردم و تمام گفته هاشونو انجام میدادم و همینطور بدنبال فایل های استاد بودم که بعد از مدتی وارد کانال تلگرام استاد شدم و حدودا چند ماه بعدش که اوضام بهتر شد وارد سایت شدم
در کل با گوش کردن به فایل های فقط روی خدا حساب کنید و حُزن در قرآن و در پرتو آگاهی و کلی فایل های توحیدی و رویا هات رو باور داشته باش وووو تمرکز بر نکات مثبت و کلی فایل های دیگه در اون زمان خیلی خیلی مسیر زندگی مو عوض کرد.. در اون شرایط به گفته ی استاد سعی کردم احساسمو خوب کنم و من تمام حرف های استاد رو مو به مو می نوشتم و با خودم حرف میزدم و انجام میدادم و سپاسگذاری رو یاد گرفتم و آرام آرام درهای رحمت خداوند به روی من باز شد . با تمرکز روی دیگر اعضای بدنم و بخاطر سلامت بودن دیگر اعضای بدنم مدام سپاسگذاری می کردم و کلی مدیتیشن های سپاسگذاری ها رو انجام میدادم و خدا رو شکر تمام اون روزها رو به دست گذشته ها سپردم و بعدش بیست کیلو از وزنمو کم کردم و بعدش تا حدودی بدهی ها داده شد توسط دستان خداوند و بعدش حقوقم آزاد شد و بعدش با دخترم تصمیم گرفتیم خونه بگیریم با دست خالی ولی اون هم خدا جورش کرد و خدا رو شکر خیلی نتیجه گرفتم و الان هم باید یک جهاد اکبر دیگه ای براه کنم و این مسیر همینطور ادامه داره عزیزم
ببخشید طولانی شد ولی خیلی سعی کردم خلاصه کنم فقط و فقط میگم که تمام وقت و زمانتو برای خودت بذار باور کن که نتیجه میده .. باور کن که میشود . اینا رو نوشتم که فقط یکمی از بیوگرافی منو بدونی که کجا بودم و الان خیلی بهتر شدم البته هنوز به اون اموال ها و ثروت هام نرسیدم ولی جای شکر گذاری و سپاسگذاری داره که خودمو کوبیدم و یک رویای جدید متولد شدم
مطمعن باش و باور کن میشود و من هم مدام روی باورهام کار کردم و دارم هنوزم کار می کنم یعنی گوش می کنم و می نویسم و با خودم حرف میزنم و کامنت ها که یک اقیانوسی از درک و آگاهی است رو بخون
.. خیلی حرف زدم
ممنون و سپاس
سلام رویا جان چقد واقعا ما به دلیل باورهای مخربمون ازکودکی با ما بوده از خداوند دور شدیم و اینکه الان خداوند توسط استادعزیزراها رو برامون هموار کرده که ما خالق زندگیمون هستیم و باورهای ما باعث این ناخواسته هادر زندگیمون شدند باید لحظه لحظه سپاسگذاری کنیم از این همه نعمتهاش
خوشحالم عزیزم تونستی به نتایج بزرگی برسی اینا شاید برای ما کوچک باشند اما همه بزرگ هستند که از اون شرایط بد به اینجا رسیدیم و خدای واقعی رو پیدا کردیم
سپاسگذارم بابت بودنت در این مسیر و عمل به تعهداتت امیداورم همه ما مثل اقا رضا لیزری کار کنیم و به نتایج دلخواهمون برسیم
روح مادر عزیزو همسرت شاد عزیزم
بهترینها رو برات ارزو دارم
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سلامت باشی
دوست دارم
به نام خدای مهربان
سلام آزاده جان
بهت تبریک میگم بخاطر ازدواج دلخواهت، و بودن در این مسیر الهی.
اینکه گفته بودی، نمیدانم چرا این ها را میگم، حکایت همه ی بچه های سایت است، که فقط شروع به نوشتن با خودشونه، بقیه اش رو صاحب اصلی سایت میگه و ما مینویسیم.
مررررسی مهربان که از مرحوم مادرت با عزت و احترام پرستاری کردی.
ممنون که نوشتی
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیزم
سلام رضوان جان عزیزممن همیشه کامنتهای شمارو میخونم و لذت میبرم از کلامت عزیزم که قانونو انقد قشنگ درک کردی
من ازدواج نکردم هنوز عزیزم اما یک پارتنری دارم باور کن با اون تضادهایی ک قبلا قبل از ورود به این مسیرو اشنایی به این عشقم داشتم
دوتا الگو در زندگیم داشتم یکی رابطه عاطفی زنداداشم و داداشم بود انقد ک زنداداشم بادرک و شعوره با وجود اینکه در سن 18 سالگی با داداش من ازدواج کرد و تحصیلاتشم دیپلم انقد ک فهمیده اس و عاقله و خانوم باوجود اینکه ازمن کوچکتره و تحصلات من لیسانسه اما من همه چیو ار ایشون یاد میگیرم از روابط عاطفیش با همسرش با بچع هاش با خانواده همسرش و با خودش و بقیه اصلا ناخوادگاه قانونو میفهمع و عمل میکنه همیشه میگم ببین آزاده سن و تحصیلات و فرهنگ و چهره و اندام و قیافه و وضع مالی خانواده تو ازدواج و موفقیت مهم نیستند اینارم با داشتن این الگوها از اسنادم بعدا فهمیدم که مهم نیستند
و یک الگویی دیگه ک داشتم یک دوست دارم ترکه و اهل ارومیه اس همسر این دوستم انقد آقا و فهمیده اس باشعوره بادرکه
این دوتا الگو باعث شد که من بدون اینکه از قانون چیزی بدونم بفهمم من چطور همسری میخام و همیشه به همع و خودم میگفتم من اینطور همسری میخام وخداوند یک نفر سر راه من گذاشت ک الان پارتنرمه عشقمه این اقا شاید باورت نشه رضوان جان 95 درصد اون خصوصیاتی ک میخاستم داره البته اون 5 درصد هم شاید باورهای منه شاید رفتار منه که نداره اینم اگ من تمرکزم رو خودم و خواسته هام باشه و هرجی استاد میگه عمل کنه اگ هم مدار من باشه در ایشون اون 5 درصدم بوجود میاد و ما به راحتی ازدواج میکنیم اگرم همدار من نباشه به قول استاد فردی میاد که هم فرکانس منه
و من بخاطر وجود این الگوها تو زندگیم روزی هزاران بار سپاسگذارم که ناخواسته من فهمیدم چی میخام و بخاطر وجود عشقم با تضادهایی ک داشتیم باعث شد من وارد این مسیر بشم البته من یک ساله با استاد اشنا شدم قبلش با اساتید دیگه بود.روزی هزاران مرتبه سپاسگذارم که باعث شد رشد کنم و هدفامو بدونم
و از استاد عزیزم که کلی به من درس داد و داره میده سپاسگذارم
انشالله هممون به نتایج بزرگ برسیم
دوست دارم رضوان عزیز
سلام ودرود براستاد بی نظیر م و مریم جان ،رویا جان بی نهایت سپاسگزارم از کامنت دراز احساسات پاک و قشنگتون بسیار لذت بردم و باعث شدید چنان وجد و سرور سرتاپای من رو بگیره واشک شوق بریزم از خوشبختیم که عضو سایت بی نظیر باشکوه وشگفت انگیز استاد عباس منش پدر بچه های توحیدوعشق ونورهستم پروردگارم حمدوسپاس برای چنین پایگاه آرامشی که سلطانش استاد عباس منش و مریم جان هستند با دست پروردها یشان,,
بنام خداوند بخشاینده و بشدت مهربان!
خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرامی و همه خانواده عزیز عباسمنش سلام و عرض ارادت. والله قسم با دیدن این فایل از صحبتهای آقا رضا عزیز و اینکه چقدر درک کردن این مطالب و آموزه های استاد جان رو فقط داشتم لذت میبردم و خودم رو بجای ایشون فقط میدیدم. یعنی اینکه آنقدر عالی و واضح همه چی رو تعریف کردند و خوب درک و شناخته بودن که من فقط میگفتم الهی شکر به این همه درک و فهم و الهی شکر به این همه توکل و اعتماد به خداوند و الهی کرور کرور شکر به وجود استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرامی. به قول این دوست عزیز که گفتن که ما خیلی خوشبختیم که همزمان که زنده هستیم در این دنیا میتونیم از گوهرهای ناب و معجزات الهی مانند استاد عزیزمون که با ما در این دنیا هستن بهره مند بشیم. در داستانها همیشه صحبت از پیامبران و معجزاتی میشد ولی راستش برام قابل هضم نبود و سعی میکردم که باورشون کنم ولی ذهن منطقی من خطا میزد خیلی که مگه میشه که مرده تبدیل به زنده بشه و یا خیلی چیزای دیگه. ولی الان به جرات میگم که شما و عملکردتون و موفقیتهاتون برای من و همه ما حکم همون پیامبر و معجزاتش رو داره و همه آموزشهاتون همون وحی منزل است که اگه با جان و دل بهشون گوش کنیم و عمل کنیم صد در صد در دنیا و آخرت ثروتمند و سعادتمند خواهیم شد که این نتایج عالی و معجزات گویای این آیات و نشانه های الهی و وحی گونه است بی شک. و من چقدر لذت بردم از اینهمه صداقت و پاکی این دوست عزیزمون که همه چی رو خیلی ساده و بدون خجالت تعریف کردن که اینم لاجرم از همون آموزشهای درست سرچشمه میگیرد. استاد جان من خودم یکسالو نیم میشه که با شما آشنا شدم و این آشنایی هم میتونم بگم بصورت بسیار اتفاقی و معجزه وار بود( تو یکی از فایلهاتون فرمودید فقط فکر کنید که چطور و از چه راهی با من آشنا شدید و ببینید که همون خدا چطور براتون کارای دیگه رو ردیف میکنه و منظورتون از گفتن این جمله فقط توکل و اعتماد به خداوند بود) به خداوند سبحان قسم میخورم که زندگیم روز به روز دچار تغییر و تحوله. البته بگم که دوره روانشناسی ثروت یک رو چند ماه پیش خریدم چون قبلش فایلهای رایگانتون رو گوش میدادم تا به اون آمادگی و درک برسم که بتونم بصورت جدی عمل کنم هر چند که اونا هم خیلی کمکم کردن ولی یک وقفه طولانی افتاد تو این اموزشها و همونطور که خودتون فرمودید اگه روی فایلها کار نکنی نه تنها پیشرفت نداری که هیچ پسرفتم میکنی و برای من دقیقا همین شد ولی از امروز تصمیم گرفتم جدی و مداوم شروع کنم بعد از اینکه صحبتهای آقا رضا عزیز رو در این فیلم دیدم و همش به خودم میگفتم که ببین تکامل ایشون طی شده و بعد از دوسال اولین موفقیتش شروع شد. آهسته و پیوسته رفتن خیلی بهتره از تند رفتن و عجله کردن و بعدش متوقف شدنه. و اینو بگم که شاید براتون جالب باشه منم از خدا خواستم و همیشه میخوام که کمکم کنه بتونم به اون رویاهایی که دارم برسم که سلامتی و ثروت بیکرانه( منظور از ثروت مادیات و معنویات و روابط در سصح عالی). و اینکه کارم رو میخوام ارتقا بدم و پیشرفت کنم. تقریبا دو ماه پیش یک مشکلی که من فکر میکردم مشکل عظماست و الان میگم که نه تنها مشکل بلکه یک هدیه خداوند بزرگه که تو کارم برام پیش اومد یک چیزی در حد همون اختلاف بزرگ با رییس و تصمیم به ترک کارم. که البته این کار در شرف انجام شدنه. خدا خودش شاهد بود که چقدر ناراحت و افسرده بودم که چرا من باید اینطور برام پی بیاد و خلاصه یکماهی بشدت داغون بودم از نظر روحی که اصلا خواب و خوراک نداشتم. بشدت پیچیده بودم و افکار و باورهای غلط من هم بشدت منو تخریب و بمباران میکردن و کلا سرزنشهای منفی داشتم از طرف خودم و نه بیرون از خودم. تا امروز صبح که یک فایل استاد رو تو اینستا دیدم راجع به همون ماشین دنده آرژانتینی که داشتن و اونم دزد زد و با اینکه همون ماشین کل زندگیشون بود ولی نارحت نشدن و فقط شاکر خداوند بودن و بعد داخل سایت این فیلم و در واقع این معجزه الهی از زندگی این دوست عزیز رو دیدم و صحبتهای استاد عزیزم رو گوش دادم که اگه درخواست کار عالی و معجزه از خدا داشتی این درخواست امکان داره با یک اتفاق به ظاهر بد و ناگوار ولی در باطن بسیار عالی رخ بده رو گوش کردم و به خداوندی خدا قسم دستامو بردم بالا و فقط گفتم الهی کرور کرور شکر که به من از همین الان نشانه هاش رو نشون دادی. و شاید باورتون نشه که خیلی سریع و بطور اتفاقی یک پیشنهاد کار گرفتم از جای دیگه و شهر دیگه که همیشه آرزو داشتم که برای مدتی اونجا کار کنم. فقط اینو میخوام بگم که خداوند به همه درخواستهامون پاسخ میده و شنونده خوبیه اگه ما فقط توکل و اعتماد بهش داشته باشیم و فقط قدرت رو به خدا بدیم و نه غیر از او.
خیلی سپاسگزارم که وقت گذاشتید و به نظرم گوش دادید.
از خدای بزرگ و بشدت مهربان برای استاد عزیزمون و خانم شایسته بسیار شایسته و همه خانواده بزرگ و عزیز عباسمنش سلامتی و خوشبختی و ثروت بیکران خواهانم.
در پناه خدای بزرگ و مهربان️
سلام بر استاد عزیزم مریم بانوی خوش ذوق و آقا رضا شاگرد ممتاز و بنده خوب خدا
چه کردی با من آقای عطار عزیز، چطور با معجزات زندگیت مبهوتم کردی معجزاتی که یکی دوتا نیست بلکه بیشماره، دقیقا مثل تغییرات بیشماری که در افکار باورها رفتار و در زندگیت ایجاد کردی
الان بهتر درک میکنم:
معنی از تو حرکت از خدا برکت رو
معنی تو یه قدم بردار خدا صد قدم برمیداره
معنی تو تغییر کن جهان اطرافت تغییر میکنه
معنی تو متعهد باش قطعا ایده ها میان ، ایده هایی که با شرایط الانت، با توانایی الانت قادر به انجامشون هستی
معنی تو فاصله دریافت و عمل به ایده هات به صفر برسون بعد ببین خداوند چقدر قشنگ مثل پازل همه چیز برات میچینه تا به خواستت برسی
معنی احساس خوب= اتفاقات خوب
معنی ایمان و توکل دقیییییق برام باز کردی
معنی اینکه تو از کاری که میکنی لذت ببر پول میاد خدا راضیت میکنه “لَعَلَّکَ تَرْضَىٰ”
معنی کار کردن روی خود رو، برام عملی نشون دادی الان خیلی واضح میفهمم هدایت چیه، میفهمم لازم نیست هر روز بخدا بگم خدایا هدایتم کن همین که در مسیر استاد باشم و ادامه بدم و ادامه بدم و ادامه بدم و تمام آنچه باعث نگرانیم میشه مثل وام بدهی و .. رو از خودم دور کنم روی باورهام کار کنم باورهایی که شاید حتی اولش پذیرشش هم سخت باشه برام مثل خرید و فروش نقد و نتیجه اینها بشه اینکه احساسم خوب باشه خداوند لاجرم من رو هدایت میکنه به کاری که مورد علاقم هست کاری که حتی ممکنه اصلا تاکنون به ذهنمم خطور نکرده باشه و درمورد نشنیده باشم حالا چرا این اتفاق میفته چون من روی خودم کار میکنم و احساسم خوب مشه هر روز بهتر از دیروز و برای این تدارم احساس خوب جهان ما رو هدایت میکنه به کار مورد علاقه برای تداوم بیشتر این احساس خوب و اینکه در کل مدت روز این احساس و خوب و لذت تجربه کنیم.
معنی اینکه از ابتدا به این فکر نکنم که چقدر با این کار میتونم درآمد بسازم فقط با صداقت و درستی متعهد باشم به اینکه اونکار درست انجام بدم و هر بار خودم ارتقا بدم و توانایی های امروزم بهتر از دیروزم کنم و لذت ببرم از هر ثانیه ای که دارم کارم به درستی انجام میدم
معنی اینکه نشانه هارو تایید کنم و سپاسگزار باشم.
معنی شجاعتی که حاصل ایمان رو فهمیدم
معنی ایمانی که عمل نیاورد حرررررررف مفت است رو فهمیدم
معنی ذوق داشتن رو فهمیدم چقدر ذوق دارید از تعریف اتفاقات قطعا همین ذوق و شوق در زندگیتون جاریه
معنی اینکه اولاش همه چیز آرام و شاید کند اتفاق میفته ولی وقتی روی دور افتادی به سرعت و به صورت تصاعدی اتفاقات عالی پشت هم میاد جوری که حتی باورت نمیشه وقتی میخوای برای بقیه تعریف کنی. من خودم چون هنوز مثل شما رضای عزیز متهعد نبودم به اجرای بی چون و چرای حرف های استاد و شجاعتم نشون دادم به این مرحله که همه چیز تصاعدی عالی بشه نرسیدم ولی ممنوووووووووووووووووونم که بعد از استاد عزیز برام باور پذیر کردید که واااقعا میشه
معنی اینکه وقتی درمدار بالا باشی فقط کافیه درخواستت رو ارسال کنی خداوند بسییییییییار زود جواب میده دقیقا مثل خونه مبله مثل اینترنت جدید استاد. دقیقا انسان ویژگی خدایی پیدا میکنه “إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ” اره همینه دقیقا همینه انسان وقتی روی خودش کار میکنه ویژگی هایی خدایی پیدا میکنه میشه مثل غنی بودن مثل آیه بالا . دقیقا ما جزئی از انرژی خداوند هستیم که باید روی خودمون کار کنیم تا صفات خدایی که در وجودمون هست و بخاطر باور های اشتباه و ترس ها کم رنگ شدن و بالقوه هستن رو دوباره بالفعل کنیم.
اره سمیرا میشه “تو پـای به راه درنــه و هیـــچ مـپرس خـود راه بگویدت که چـون باید رفت”
چقدر لذت بردم از دیدن شما رضای عزیز بنده خوب خدا چقدر صداتون و چهرتون به دل میشینه چقدر دلنشین کلامتون . چقدر میشه ذوق توی چشماتون دید دقیقا مثل استاد چقدر لبخند به صورتتون میاد لبخندی که اصلا محو نمیشه. ممنووووووووووووووووووووووووونم از اینکه وقت گذاشتید و این فایل با کیفیت رو تهیه کردید تا باور کنم که میشود
استاد خوشبحالت که همچین شاگردایی داری. منم از همین امروز قول میدم که متعهد باشم و نتایجی بگیرم که مثل رضای عزیز با کلی ذوق بیام براتون تعریف کنم.
عاشقتونم
دوستدار شما سمیرا
سلام سمیرا جان عزیز دلم خیلی ازت سپاسگذارم به خاطر نکات مهمی که نوشتید خیلی عالی بود خواستم ازت تشکر کنم بخاطر درسهای مهم و کامنت زیباتون که خیلی واضح و قشنگ معنی هر نکته رو بیان کردید
سپاسگذارم ازت و از استاد عزیزم هم سپاسگذارم
بسم الله الرحمن الرحم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی بینظیرم
و سلام به رضای عزیز
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره؛ نفسی دوباره و تولدی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.
خدایا تو را به خاطر تمام وجودم شکر میکنم که دارم با عشق و با حس فوق العاده عالیم این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.
استاد عزیزم دوست دارم قبل از هر چیزی؛ از شما و مریم جان با تمام وجودم تشکر کنم که فایل های رضا جان رو با عشق و با صبر و حوصله برامون اماده میکنید و از دوست عزیزمون رضا جان هم تشکر کنم بابت این صحبت های زیباشون که اینقدر با ارامش و با حس و حال عالی شون از تغییرات زندگی شون برامون توضیح دادن و چقدر ایمان ما رو هم قوی تر کردن و انگیزه مون برای ادامه این مسیر الهی؛ و چقدر صحبت هاشون برامون یه دنیا حس و حال خوب و اگاهی های فوق العاده ای رو هدیه داد که اگر به صورت مداوم و مستمر بشینیم روی خودمون و باورهامون کار کنیم و با ایمان برای رسیدن به اهداف مون قدم برداریم و حرکت کنیم خداوند بهمون پاسخ میده و من چقدر از این فایل های الهی و توحیدی دارم درس یاد میگیرم و بزرگ میشم .
بازم از شما دستای بینظیر خدا ممنونم که با عشق این فایل های دوستان رو مبیبیند و دوباره استاد اگاهی های فوق العاده ای رو با کلام الهی شون اضافه میکنن که مثل یک گنجینه ی ارزشمند برامون میشن ؛ بازم ازتون ممنونم
چقدر این جمله ی رضا جان برامون درس داشت که من دوره ها رو که تهیه میکنم ؛باید ببینم نتیجه گرفتم و چه درکی از اون دوره گرفتم که بخام برم دوره ی بعدی و این جمله ی زیباشون داره بهمون یاد میده که همیشه قانون رو باید درک کرد و باید بهش عمل کرد و نتیجه گرفت نه اینکه مثل یه مسکن باشه که برای چند روز خوب باشه و بعد دوباره به همون ادم قبل برگردیم نه باید طوری روی این فایل های ارزشمند و دوره های فوق العاده کار کنیم که وقتی به چند وقت قبل خودمون نگاه میکنیم ببینم واقعا تغییر کردیم و نتیجه گرفتیم ؛ و چقدر این جمله برام درس داشت
و چقدر موقعی که رضا جان داشت با اون لبخند زیباشون و اون حس و حال شادی که از صورت شون معلوم بود؛ برامون از خرید گوشی ایفون شون و از نتایج مالی شون برامون صحبت میکرد به خدا حس و حالم فوق العاده شد و چقدر تحسین شون کردم و اینقدر خوشحال شدم که انگار من خودم این نتایج رو گرفته بودم خدایا شکرت
و این جمله ی زیبا که رضا جان گفتین ” خداوند به شما ایده هایی رو میده که در همون شرایطش هستید ” و من امروز داشتم با خواهرم درموردش صحبت میکردم اینکه چقدر ادم موقعی که به هیچ کسی بدهی نداره ارامش داره و همین ارامش باعث میشه که ایده ها و الهاماتی که خدا بهمون میگه رو دریافتش کنیم و به راحتی عملی کنیم و اون ایده ها متناسب با اون شرایط بهمون گفته میشه.
خدای من ؛ استاد وقتی که دوست عزیزمون رضا داشت برامون از اون فایلی که شما براشون ارسال کرده بودین و در مورد فایل ارسالی شون براشون یه سری توضیحاتی داده بودین وباعث رشدشون شده و از صحبتهاتون انگیزه گرفتن برای ادامه ی این مسیر الهی و از شدت خوشحالی که صدای شما رو شندین اشک شوق ریختن؛ به خدا اشک توی چشمام جمع شد اینقدر بهم حس خوبی رو داد؛ چون استاد منم خیلی دوس دارم براتون از خودم یه فایل بگیرم و براتون از نتایج و تغییرات زیاد ریز و درشتی که توی زندگیم اتفاق افتاده براتون بگیرم و بفرستم و از خدا خواستم که در بهترین زمان و مکان منو هدایت کنه تا براتون یه فیلم بگیرم و با عشق و با اون حس و حال عالیم براتون از نتایج در تمام جنبه های زندگیم براتون فایل ضبط کنم و بفرستم و حتما این کار رو خواهم کرد
و چقدر این کار زیبا و الهی رضا جان رو تحسین میکنم که بهمون گفتن با همون سرمایه و پولی که داشتن برای رشد سایت شون اقدام میکردن و چقدر این تعهدشون رو تحسین میکنم که بدون هیچ گونه قرض و بدهی داشتن کسب و کارشون رو رشد میدادن و فقط با همون بودجه ای که داشتن کار سایت شون رو انجام میدادن و با تمام وجودم این وجود الهی و سپاسگزارشون رو تحسین میکنم که تمام صحبت هاشون دارن بهمون میگن من هر چیز دارم و تمام ادم هایی که دورم جمع شدن و کارهام انجام میشد خدا برام انجام داده و اعتبار تمام کارهاشون رو داره به خدا میده و این چقدر زیباست.
و چقدر این رضایت و این عشق و علاقه شون به کارشون رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا داره خودش به تنهایی با کمک الله یکتا کسب و کارش رو هندل میکنه. و با توانایی ها و مهارت ها خودش کارش رو پیش میبره .
من عاشقتم استاد بینظیرم که اینقدر زیبا برامون این نکات طلایی رو یاد دادین :
این نگاه که ما حتما باید تیم داشته باشیم تا موفق باشیم درست نیست ؛
و چقدر این نکته طلایی تون برامون درس داشت استاد که” هر کسی که در مسیر درست حرکت کنه و به میزانی که رشد میکنه و به میزانی که نیاز داره خداوند افراد فوق العاده ای رو وارد زندگی ش میکنه که خیلی خوب کمک میکنه که رشد کنه و وجود این افراد عامل موفقیت نیست بلکه باورهامون هستن که دلیل اومدن این افراد و پیشرفتی که توی کار میشه هستش”
و این نکته که ” برای ساختن پول بیشتر نیازی نیست که هزینه ی بیشتری بکنیم “بلکه با همون سرمایه یای که داریم میتونیم کسب و کارمون رو راه بندازیم به صورت تکاملی.
و من بازم این وجود سپاسگزار رضا جان رو با تمام وجودم تحسین میکنم که اینقدر زیبا دارن خدارو سپاسگزاری میکنن به خاطر وجود ارزشمند شما استاد عزیزم که واقعا نه تنها باعث تغییر زندگی رضا بلکه باعث شدین که زندگی هزاران نفر تغییر کنه و به بهشت تبدیل بشه و همین طور خودم در تمام جنبه های زندگیم و دقیقا رضا جان حرف های دل ما رو هم زد که بیشترین صدایی که توی زندگی مون هست صدای پر از عشق و توحید و الهی شما استاد عزیزم هست که از صبح که از خواب بیدار میشم هندفزری رو میزاریم توی گوش مون و روزمون رو با کلام الهی شما استاد عزیزم شروع میکنیم و به پایان میبریم و منم باز هم با تمام وجودم خدا رو به خاطر وجود ارزشمند شما استاد عزیزم و مریم جان خانم فرهادی عزیز و ابراهیم جان و تمام دوستان عزیزم و این خونه ی بهشتی مون پرادایس زبا و تمام نعمت ها و زیبایی هایی که درش هست سپاسگزاری میکنم و از خداوند براتون عمری با عزت میخام استاد بینظیرم.
و چقدر رضا عزیز رو تحسین میکنم که با عشق تمام محصولات و دوره های استاد رو با عشق خریدن و روی خودشون که مهم ترن فرد در زندگی شون هست سرمایه گذاری کردن و با عمل کردن به این اموزه ها این زندگی بهشتی رو برای خودشون خلق کردن.
و بازم دوست دارم دوست عزیزمون رضا جان رو تحسین کنم به خاطر اینکه مسیر عشق و علاقه شون رو که بهش حس و حال عالی تری میداده رو دنبال کردن و با اینکه درامدشون از مغازه بیشتر بوده ولی اون حال خوب و اون شوق و ذوق و اون شادی رو از کار اموزش میگرفتن براشون مهم تر بوده و به الهاماتشون گوش دادن و مغازه رو جمع کردن و با اینکه ترس داشتن ولی با ایمان و با توکل قدم در مسیر عشق و علاقه شون قدم برداشتن و اون احساس خوبه قدرتش بیشتر از هر عامل بیرونی دیگه بوده که بخاد منصرف بشن و چقدر من این ایمان شون رو این شجاعت شون رو این اعتماد به نفس و عزت نفس شون رو تحسین میکنم که به الهامات شون گوش دادن و خداوند هم به این قدم برداشتن شون جواب داد و اون جهش مالی رو براشون رقم زد که تونستن ماشین در حد صفر رو بخرن اونم با پول نقد و خونه ی جدیدشون. خدایا شکرت
رضا جان وقتی از خواسته هاتون برامون گفتین و خرید خونه ی بهشتی تون برامون گفتین تمام امکانات؛ به خدا اشک از چشمام سرازیر میشد چون منم مثل شما این خواسته ها رو دارم و امروز داشتم به خدا میگفتم خونه ی مستقل خودمو داشته باشم و ماشین خودمو و الان دارم این صحبت های زیبا رو خدا با کلام شما بهم میگه که اگه مثل رضا جان ایمانت رو بهم نشون بدی بهت میدم خدایا شکرت به خاطر این همه صحبت های الهی و این همه نشانه خدایا شکرت
و من چقدر این عملگرا بودن رضا جان و این وجود الهی شون رو این شجاعت شون رو این تعهدشون توی این مسیر الهی رو تحسین میکنم .
خدای من چقدر این دوست عزیزمون رو که میوه فروش بودن رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا رویاهاشو رو با یه پوستر زیبا توی اتاق شون نصب کرده بودن و خدا هم براش فراهم کرده بودن و منو یاد کتاب زیبای استاد افتادم ” رویاهایی که رویا نیستند”خدایا شکرت
خدایا شکرت که منو به این زیبایی به این فایل فوق العاده هدایت کردی و من امروز به این فایل و این صحبت های زبا نیاز داشتم
از شما استاد عزیزمم و مریم جانم تشکر کنم بایت تهیه ی این فایل های الهی و توحیدی و ارزشمند
منتظر قسمت های بعدی این فایل های زیبا هستیم
سلام و درود فراوان به الهه جان خواهر بزرگوارم. کجایی دختکو اصن پیدات نیست، یا شاید هم مو پیدام نیست. اعتراف میکنم یه چند روزی منفی و تو دیوار بودم.
از اونجایی که این ذهن نجواگر بیشعور و خنگ فکر میکنه همه چی یاد گرفته و کارش عالیه ، قشنگ جهان هستی میگه بیو که اومد. اول یه کشیده ای میخوابونه زیر گوشت، یه اردنگی و لگد محکم و تا زمانی که دست تسلیم بالا نیاری ادامه میده.
از جایی که میگی خدایا ،علیم و بصیر و خبیر تویی،مولا تویی و عبد گمراه و مشرک منم. خدایا از من درگذر که نجوای ذهن منو برد به سمت شیطان. اونجاست که خدا دوباره کمکت میکنه. حالا من هر چقدر دلیل بیارم که گرفتار بودم و سرم شلوغ بود. این حرفا نیست. بهانه میارم. اعتراف میکنم به خودم ظلم کردم و منفی شدم. این روزها درگیر املاکی بودم و قرارداد خونه و اسباب کشی که تازه دارم فقط جمع میکنم. خدا خودش شاهده که حال و احساسم خوبه. با اینکه دارم وسایل جمع میکنم، هنوز از فایلهای سایت دارم لذت میبرم و کامنت میخونم و کامنت مینویسم ، عصری هم رفته بودم دلوار .(آدمی که درگیر اسباب کشی ه ظاهراً) پس این حرفها بهانه است. سرم شلوغ بود بهانه است. منفی بودم.
و خداست که همیشه و همیشه و همیشه و همیشه تنها نجاتگر ماست. همون خدایی که موسی و یوسف و ابراهیم و نوح رو نجات داد منم نجات میده. درسته من پیامبر نیستم ،ولی این بزرگوار همون خداست.
خیلی مشتاق خوندن کامنتات بودم الهه جان. در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره و هر ثانیه شادکام باشی و سلامت، همراستا با جریان بینهایت انرژی فراوانی ها ، نعمات و ثروتها. (کیلو کیلو طلا بیاد تو زندگیت، میلیارد دلاری پول به حسابت)
بخند که همین احساس خوب راز خوشبختیه.
به نام خدای مهربان
سِلاااااام کوکاااای مهربونوم
عاااشقتوووم موووو جوونوووم
خداااای مووووو یعنی موووو باید زمانی به کامنتت هدایت بشوم که روبروی مقبره ی حافظ باشم
الله اکبررر به این همه اتصال
الله اکبر به این همه همزمانی
کوکااا الان کنار مقبره ی حافظ سیت این پیامه مینویسیم
و غرق در حس و حال عااالی و الهی م
و چشماممم پر از اشک شوقه
عاااشقتوووم موووو کوکااای الهی و ثروتمند و بااعتماد به نفس و خوش قلب و مهربونم
و یه موسیقی زیبای شهرام ناظری گذاشتن
دل خلوت خاص دلبر آمد…
و مو داروم لذت میبروم
کوکاااا چقدرررر حس و حالوم خوبهههه
غرق در آرامش م
غرق در حس و حال الهی م
چقدررر مردم حالمون خوبه
چقدررر توریست اومدن و دارن لذت میبرن و عکس میگیرن
و بوی عطر خوشی که همه رو فرا گرفته
چقدرررر هوا بهشتیه
الان اینجا خود بهشته کوکاااا
چی بگم از این همه حال و هوای خوبم
خدایا شکرررت
و الان دارم صدای ارامش بخش قرآن رو میشنوم
خدایا شکرت
ازت ممنونم کوکااای شاد و همیشه خندان م به خاطر این کامنت پر از حس خوب و الهی که برام فرستادی عزیزدلوووم
الهی که همیشه تنت سالم و دلت شاد و لبت خندون باشه
الهی که دست به خاک بزنی طلااا بشه
عاشقتووم مووو عزیزوووم
«تا ز میخانه و مِی نام و نشان خواهد بود ؛ سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود» «حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است ؛ بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود» «بر سر تربت ما گر گذری همت خواه ؛ که زیارتگه رندان جهان خواهد بود»
سلام و درود به خواهر نازنینم الهه خانم گرانقدر.
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمند و نازنینت، الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر احساس خوب و حال توحیدی و آرامشی که داری. و سپاسگزارم ازت که این جای به این دوست داشتنی بیاد من بودی. عاشقتم خدای من بخاطر این زمان بندی. بشدت دلم میخواد برم حافظیه، خدمت حضرت حافظ شیرازی دوست داشتنی.
چقدر حس و حالت عالیه، و چقدر دعای خیر برام کردی. ازت صمیمانه متشکرم. الهی همیشه همیشه دلت شاد و لبت خندون باشه.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی،الهی الهی میلیاردر بشی. یگانه فرمانروای وهاب عالم بی حساب و بینهایت رزق و ثروت و فراوانی نعمت بده و خودت هم عامل بخشش و گسترش نعمتها و آگاهی باشی.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان از شما ممنون و سپاسگزارم بابت زحماتی که میکشید.اقای عطا روشن خدا را هزاران بار شکر کردم برای موفقیتهای زیبا وشیرین شما بازهم خداروشکر آقا رضای عزیز من تازه پا در مسیر گذاشته ام و دیدن فایلهای موفقیت شما باعث امیدوارتر شدن من میشود وقتی شما توانسته اید پس به امید خدا من هم میتوانم به خواسته هایم برسم امیدوارم این خانواده هم فرکانس و امیدوار همگی به خواسته ها و آرامش آرزوهایمان برسیم انشاالله
به نام خدای وهاب
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان نازنینم و همه دوستان همراه در این مسیر الهی.
آقا رضای عزیز، از صمیم قلبم تحسینتون میکنم برای این همه متعهد بودنتون، برای وحی منزل دونستن حرفهای استاد، برای این حد از شور و اشتیاق که به رشد خودتون داشتید و دارید، برای این حد از ایمان و باور که به حرفهای استاد و این مسیر الهی داشتید و دارید. برای این حد از عملگراییتون و عمل به گفتههای استاد و الهامات خودتون.
تبریک میگم بهتون که تونستید در این مسیر همواره رو به بالا برید و به قول استاد عزیز مثل یویو نباشید، و در این مدت کوتاه به این نتایج بزرگ برسید.
استاد جانم سپاسگزارم ازتون برای وقتی که میذارید و این فایلها رو برای ما تفسیر میکنید. سپاسگزارم برای بودنتون، برای این همه آگاهی که در اختیارمون میذارید و برای این مسیر زیبایی که بهمون نشون دادید.
واقعاً چقدر این مسیر ساده و لذتبخشه. باید سوتزنان بیای و لذت ببری. سختیش فقط اینه که باید همواره کنترل ذهنت رو حفظ کنی و مسیر خودت رو ادامه بدی و از اون خارج نشی و به چپ و راست نزنی. که خب اینم اوایل واقعاً سخته. از این نظر میشه مسیری سهل و ممتنع.
ممنونم آقا رضا که اومدید مسیر حرکت و رسیدن به نتایجتون رو گفتید. این باور ما رو تقویت میکنه.
تمام اون قسمتی که شما درباره خرید خونه حرف میزدید و از این معجزه میگفتید که خونه مبله رویاییتون رو به قیمت پایین خریدید، من اشکهام همینطور سرازیر میشد.
کاملاً میفهمیدم چی میگید. برام عین روز روشن بود. همین دیروز بود که در یکی از کامنتهام درباره لطفهای بیحساب خداوند نوشتم و یکیش هم همین دریافت خونه بود.
من دیروز در کامنت درباره هدایتم به خونه دلخواهم نوشتم و جالب اینکه امروز موضوع صحبتهای آقا رضا درباره هدایت شدنشون به خونه رویاییشونه. خدایا شکرت. باز هم همزمانی…
خداوند به هر کس به اندازه ایمانش میبخشه. ایمان آقا رضا بارها و بارها و بارها قویتر از من بوده و نتایجشون هم گواهه.
ولی منم به عینه دیدم که خداوند وعدهش حقه. اگه همونطور که استاد گفتند ما متعهد باشیم، نتیجه از راه میرسه.
نتایج آقا رضا باعث شد من درباره خونه و ماشین و درآمد و مسیر علاقه و خیلی از رویاهام بسیار بلندتر فکر کنم.
اما داستان من:
من چند ماه پیش بدون اینکه این بنگاه و اون بنگاه برم یا نگران چیزی باشم، از خدای خودم یه خونه عالی خواستم. و بعد، به قول مریم جون عزیزم خیلی شیک و مجلسی، کلید یه واحد آپارتمانی نوساز عالی و قشنگ رو در منطقه یک تهران از یکی از دستان خداوند گرفتم. در ازای چه مبلغی؟
پولی که ما بابت این واحد دادیم حدود یکپنجم قیمت واقعی اون بود که تعجب اطرافیانمون رو برانگیخت.
ما اومدیم و در خونهای که از خونه قبلیمون (که اونم داستان داره و لطف خداوند بوده) خیلی بهتر بود، ساکن شدیم. اما اسبابکشی ما همزمان شد با مسائل و شرایط اجتماعی ناجالبی که همهمون میدونیم.
منم مثل آقا رضا دوست داشتم وقتی میرم خونه جدید، وسایلمون هم نو و جدید باشن و واسه همین بعضی وسایل قدیمی رو دادیم رفت. از اون طرف، وقتی جابجا شدیم، به خاطر اوضاع ناجالب و ناامن اصلاً نتونستیم از خونه بیرون بریم و خرید کنیم.
انقدر این اوضاع بر من تأثیر گذاشته بود که کنترل ذهنم رو از دست دادم و به جای اینکه همچنان به خاطر این معجزهای که در زندگیم رخ داده بود، سپاسگزار و شاکر و خوشحال باشم، توجهم رفت به اتفاقات تلخ و مشکلات مردم. و اینکه چرا به خاطر این شرایط، ما هم نمیتونیم بریم وسایلی رو که نیاز داشتیم بخریم و…
خلاصه احساسم به شدت بد شد و همون طور که استاد بارها گفتند، طبق قانونِ احساس بد = اتفاقات بد، افتادم در زنجیره اتفاقات بد. پشت سر هم چند تا اتفاق افتاد و من نفهمیدم چطور روزها گذشت.
ولی خدا رو شکر باز هم در بهترین زمان خداوند من رو هدایت کرد که برگردم توی مسیر. و تونستم دوباره به تدریج احساسم رو خوب کنم و به صورت عملی شکرگزار خداوندی باشم که این خونه و هزاران نعمت دیگه رو به من داده.
و وقتی احساسم خوب شد و هر لحظه سعی کردم به زیباییهای خونه و سلامتی خودم و خانوادهم توجه کنم و به صورت تمرکزی روی فایلهای استاد وقت بذارم، دوباره نتایجم تغییر کرد و اتفاقات خوب افتاد و تونستیم چیزهایی رو که لازم داشتیم به راحتی بخریم.
نکته خیلی خیلی مهمی که این وسط هست و باید باز به خودم یادآوری کنم و حواسم بهش باشه اینه که:
من در این مسیر همواره و هر لحظه باید رو به بالا برم. نباید مثل یویو یه روز بالا و یه روز پایین باشم. و برای اینکه بتونم هر لحظه رو به بالا برم، باید افسار این ذهن چموشم رو سفتوسختتر از قبل بکشم و نذارم به هر سمتی بره.
باید در همین جا باشم، در همین لحظه حال. در احساس خوب. نه در گذشته و آینده، نه در اندوه و ترس. باید یادم باشه که فقط من مهم هستم. من مرکز جهانم. اون بیرون هر اتفاقی که افتاد، بهش توجه نکنم. روش تمرکز نکنم. نذارم هیچ چیزی من رو از مسیر خارج کنه. باید در هر شرایطی به صورت تمرکز لیزری روی خودم و باورهام کار کنم.
وقتی روی خودم کار کنم، به خدا نزدیکتر میشم و خدا رو پیدا میکنم. و وقتی خدا رو پیدا کنم دیگه به سرچشمه وصل میشم… خداونده که منشأ ثروت و پول و سلامتی و آرامش و همه چیزه. اصلاً همه چیز خداست. من فقط باید سیمم رو بهش وصل کنم. همین. به قول استاد «تموم شد و رفت»!
اگه این کارها رو انجام بدم و در این مسیر ثابتقدم باشم، اون وقته که «وَ یَرزُقْهُ مِن حَیثُ لَا یَحْتَسِب وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» معنی پیدا میکنه: و از جایى که گمانش را ندارد روزىاش مىدهد. و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کافى است.
بنام خالق زیبایی ها، خداوند هدایتگر ثروت آفرین
وای چی بگم من، چی بگم. استاد اصلا هدایت خداوند منو به زانو در آورده. استاد اگر بهتون بگم که این فایل برای «من» بوده دروغ نگفتم. باور کنین خدا از طریق این فایل با من صحبت کرد.
استاد من یکساله که با شما آشنا شدم، بماند که عضویتم در سایت و حتی استفاده از فایل های آپ تو دیت شما مسیر تکاملیش رو طی کرد. من یکسال پیش طرح پرستاریم رو شروع کردم، این طرح به این شکله که اگر دو سال تو بیمارستان دولتی کار کنم مدرک لیسانس من رو بهم میدن، در غیر اینصورت مدرکم رو نمیدن.
استاد من تقریبا از ده ماه قبل فهمیدم که به این رشته علاقه ندارم، ولی خودم و اطرافیان کلی دلیل آوردیم که من باید ادامه بدم. چون مسیر مهاجرتش راحته، چون یه منبع درآمده، چون و چون و چون های مختلف دیگه.
بعد گذشت و ما شش ماه قبل با خواهرم دوره دوازده قدم رو از سایت تهیه کردیم. با کار کردن این قدم من شرایط کارم تو بخش بهتر شد، بعد اومدم یکم روی چیزی که بهش علاقه داشتم زمان گذاشتم، حدودا از یک ماه قبل این کار مورد علاقه من شروع کرد به جلب توجه (مخاطب خودش رو پیدا کرد، در حد دو یا سه نفر البته) ، بعد, این ماه شیفتای من تو بیمارستان افتضاح شد، ینی من هر روز تو بیمارستان شیفت بودم.
خب منم که از پارسال به فکر اینم که طرحمو ول کنم. حدودا بیست روز پیش این فکر در من تقویت شد. جدی شد. من احساس کردم خدا داره با من صحبت میکنه. ولی این فکر و با خواهرم ( که با هم داریم زندگی میکنم) در میون نزاشتم. چون مطمئن بودم مخالفه( اونم بخاطر تجربه های گذشته ی خودش و ترمز های ذهنی). بعد یه روز داشتیم با هم صحبت میکردم که یهو خیلی راحت و بدون ترس سر سفره قضیه رو باهاش مطرح کردم. و البته که ظاهرش رو حفظ کرد و گفت هر طور خودم راحتم. ولی روز بعد گفت که مضطرب شده، و اینکه من کارم رو ول کنم باور کمبود اون رو تحریک کرده، ولی من با وجود حرفاش قلبم مطمئن تر شدم. با خودم گفتم نه، خدا اینو انداخته به قلب من، من کی باشم که جلوی هدایت خدا رو بگیرم. خلاصه که روز بعدش با یه بی میلی پا شدم رفتم سر کار، و اتفاقی که افتاد این بود که شیفت به طرز معجزه آسایی آروم بود، بعد شک کردم، گفتم شاید من صرفا از خستگی خواستم از طرح جا بزنم و این حرفا. بعد, روز بعد یه اتفاقی افتاد که تو کل این یکسال نیافتاده بود، یکی از بیمار هام فوت شد که یه مقدار مورد دار بود. روز بعدش سرپرستارم به من زنگ زد و با یه حالت طلبکار، که تو سهل انگاری کردی و این حرفا. خلاصه بخوام بگم ممکن بود کار به شکایت بازی بکشه. ولی خب من اون روز از قانون استفاده کردم و حالمو خوب نگه داشتم و اصلا در مورد اون مسئله فکر نکردم تا اینکه روز بعد که رفتم سر کار هیچکس دیگه راجع بهش صحبت نکرد، انگار اصلا یه همچین اتفاقی نیافتاده بود. بعد من اومدم با خودم فکر کردم که اتفاقاتی که تو این ما داره میافته با باور های که من سعی دارم در خودم ایجاد کنم مغایرت داره. از طرفی اینکار اونقدر زمان منو میگیره که اصلا نمیتونم روی علاقم زمان بزارم، بماند که کلی هم خستم میکنه. و مهم تر از همه اصلا دلم نمیخواد این رشته رو ادامه بدم که حالا اگر مدرکش رو بگیرم ممکنه یه جا به دردم بخوره. خلاصه که دوباره تصمیم گرفتم برای توقف طرح. ولی خب شک و دو دلی هنوز هم بود. یه هفته گذشت و شیفت های من تو اون یه هفته رویایی بود. راحت و آروم و ساده. انگار جهان داشت من و امتحان میکرد. که آیا حاضری با وجود این شرایط خوب توقف بزنی؟ ببین امکان داره که شرایط راحت باشه، لازم نیست حتما بری سراغ علاقت. و از این حرف ها و فکر ها. تا اینکه دوباره تو شیفتم اتفاقای ناجور افتاد، دیگه با خودم گفتم، بسه، دیگه بسه. تا همین جا بود. من توقف طرح میزنم.
ایندفعه تصمیم قطعی بود. به خواهرم گفتم، کلی با هام مخالفت کردم، برام دلیل آورد، گفت این کار رو نصفه نیمه ول نکن، حس بدی پیدا میکنی. و از این حرفا، ولی من میدونستم ذاتا این کار و تموم کنم هم حس خوب پیدا نمیکنم، چون به این کار هیچ علاقه ای ندارم.
حالا باید میرفتم با مترون بیمارستان صحبت میکردم(رئیس پرستار های بیمارستان) و لازم به ذکره که من از اول طرحم از این فرد وحشت داشتم. وحشت به معنی واقعی. در حدی که تن و بدنم میلرزید وقتی میومد بخش ما. افتضاح، ینی شرک کامل.
با خودم گفتم، نه آیناز، باید با یه تیر دو نشون بزنی ، هم میری توقف طرح میزنی هم با این وحشتی که برا خودت از این شخص ساختی رو برو میشی.
کلی برنامه ریزی کرذم که روز یکشنبه برم باهاش صحبت کنم. دقیقا شب قبلش هم جلسه اول قدم شش رو گوش کردم که در مورد هدایت بود. خلاصه که اونروز رفتم و مترون اصلا تو بیمارستان نبود. اولش یکم حالم گرفته شد ولی بعد گفتم «هدایت». خدایی که کل جهان رو خلق کرده، قدرت بینهایت داره، اگر قرار بود من امروز با مترون صحبت کنم ، هر طور شده این اتفاق میافتاد، اگر نشده پس هدایت خداست، به خودم گفتم :آیناز صبر کن، به خدا اعتماد کن.
روز بعدش از صبح تا شب شیفت بودم، و کارام همه عقب افتاد طوریکه اصلا با خودم گفتم بیخیال دو روز دیگه میرم باهاش صحبت میکنم، که به شکل کاملا هدایتی دقیقا همون روزی که فکر میکردم نمیشه و داشت شک به سراغم میومد، یه جوری شد که برم مترون رو ببینم. شدیداً استرس گرفتم، ترس برم داشت. «آیا تصمیم درستیه؟» « اگر پشیمون بشم چی؟» و کلی فکر دیگه، ولی گفتم این هدایت خدا بود. هیچ چیزی در جهان بدون اذن خدا اتفاق نمی افته.
دل و به دریا زدم و راه افتادم. رفتم باهاش صحبت کردم و به طرز باور نکردنی هم خودم آروم بودم و هم اون شخص اصلا سعی نکرد منو منصرف کنه. و من خوش و خرم برگشتم بخشم.
به خواهرم پیام دادم و خبرو بهش گفتم، بعد به همکاران گفتم. و اونا سعی کردن منصرفم کنن، باز دوباره شک اومد سراغم.
« آخه من قراره بعد توقف طرح چیکار کنم؟» ( لازم به ذکره که من کلی برنامه دارم برا زمان آزادم ها ولی اون لحظه ای که شیطان حرف میزنه، دیگه آدم به تمام اون برنامه ریزی ها فکر نمیکنه که ، فقط میترسه) ، اومدم دوباره فایل جلسه اول قدم شش رو گوش کردم، در مورد هدایت. اونحایی که استاد شما میگین، «چجوری؟ من نمیدونم، هدایت میشیم» بار ها به خودم تکرار کردم.
و خدا دوباره بهم نشونه داد، این ویدیو رو شما آپلود کردین.
آقا رضای عزیز، اونجا که گفتین مغازه ابزار یراق رو بستین، چون بهتون الهام شده بود، از اون لحظه دارم گریه میکنم، تمام بدنم سر شده. هی دارم به خودم میگم اگر آقا رضا تونسته منم میتونم. اگر برای ایشون اتفاق افتاده برای منم اتفاق میافته.
استاد مرسی. مرسی که این فایل رو گذاشتین. مرسی که هستین.
خداوند رو هزاران بار شاکرم که این فرصت رو به من داد تا شما و خانم شایسته عزیز و مهربون رو بشناسم.
امیدوارم همیشه سالم و سلامت و ثروتمند و خوشحال باشین.