نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

792 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2123 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    من مونا ترحمی در تاریخ 26 بهمن 1401 به خودم و خدای خودم تعهد میدهم که هرروز شخصیتم و مهارت هام رو بهبود بدم و سعی کنم هرروز از روز قبلم بهتر باشم و هرروز یک قدم حتی کوچک در جهت رشد خودم بردارم

    چون خوب میدونم وقتی من حرکت کنم وقتی من قدم بردارم اونوقت خداوند درها رو برام باز میکنه

    وقتی من در مسییر درست باشم خداوند کارها را انجام میدهد

    سلام استاد جان سلام خانوم شایسته عزیز

    سلام دوستان خوبم

    استاد سپاسگزارم ازتون که جنس آموزشهاتون یه جوریه که آدم رو جسور بار میاره

    آدم شجاعت پیدا میکنه

    آدم انگیزه میگیره که قدم برداره و بره جلو

    استاد من نمیتونم بگم که قبل از آشنایی با شما چقدر آدم ضعیفی بودم چقدر بی اعتماد به نفس بودم

    و میدونم همه عدم پیشرفت هام و درجا زدنهام به خاطر نداشتن عزت نفس بوده

    به خاطر این بوده که اصلا به توانایی هام باور نداشتم

    اصلا خودم رو انسان لایقی نمیدونستم

    یه آدمی بودم که به شدت تو نقطه امن خودم میموندم و هرگز حاضر نبودم ازش بیام بیرون

    هرگز نمیخواستم یه قدم برای غلبه بر ترس هام بردارم

    ولی از وقتی باهاتون آشنا شدم انگار شخصیتم و کوبیدم و از اول ساختم

    هنوز خیلی جای کار دارم خیلی زیاد

    ولی خوشحالم که هرروز دارم تغییر میکنم و بهتر میشم

    اصلا همینکه من زورم میومد صبح زود بیدار شم ولی الان هرروز صبح زود خیلی راحت بیدار میشم و هدف دارم و انگیزه دارم برام یه دنیا ارزش داره

    استاد من میدونم هرروز باید بهتر بشم میدونم برای گسترش کسب و کارم باید بیام هرروز مهارتم رو افزایش بدم و تو کاری که بلدم تخصص پیدا کنم

    من چون تو کاری که الان هستم صفر کیلومتر بودم و هیچی بلد نبودم و الان یادش گرفتم و دارم انجامش میدم هربار که میخواستم بهتر بشم و یه چیز جدید تو حوزه کسب و کارم یاد بگیرم

    از اونجایی که ذهنم همش راحت طلبی و دوست داره

    بهم میگفت بابا تو خیلی خوبی دمت گرم همینم یاد گرفتی عالیه و داشت گولم میزد و نمیخواست که برم دنبال یادگیری

    از یه مدت قبل اومدم با خودم رو راست حرف زدم و فهمیدم که کجاها باید خودم رو بهبود بدم و ذهنم داره ازش فرار میکنه و به شدت دوست داره تو نقطه امنش بمونه

    و اینم از شما یاد گرفتم که اومدم اون هدفها و اون قدم هایی که لازم هست بردارم رو تو گوگل کیپ نوشتم و هرروز بهم یادآوری میشه که فلان کار و انجام بده

    هرروز میام سه تا کار و مینویسم که انجام بدم بعد آخر شب تیک میزنم

    و چون بالای صفحه نوشتم من قدم برمیدارم و خدا هدایتم میکنه دیگه روم نمیشه ازش فرار کنم

    یعنی میدونم باید انجام بشه

    میدونم باید بهتر شوم تا جهان مجبور باشه انتخابم کنه

    جهان آدم های ضعیف رو نابود میکنه

    استاد من اومدم به خودم گفتم اوکی خدا برای تو مشتری میشه ولی اول ببین تو سمت خودت و انجام میدی؟

    میگی من تبلیغ نمیکنم و خدا خودش آدم ها رو سر راه من قرار میده اوکی

    ولی جسارت داری وقتی مثلا میری جایی خرید میکنی خودت و معرفی کنی؟ چون میدونی اون فروشنده به این هنر تو احتیاج داره؟ جسارت داری تمرین آگهی بازرگانی رو انجام بدی؟

    مثل استاد جسارت داری بری تو 30 تا کلاس صحبت کنی؟

    استاد این کارها رو انجام داده

    تو خونه نشسته و بعد بگه خدا آدم ها رو به سمت من هدایت میکند

    به خودم میگم حواست باشه توهم نزنی بشینی تو خونه و هیچ کاری نکنی و نخوای از نقطه امنت بیای بیرون بعد بگی من باور دارم خدا کارها رو انجام میدهد

    زمانی خدا برام قدم برمیداره که قدم اول و من برداشته باشم

    و این قدم برداشتن کوه کندن نیست

    چون در راستای عشق و علاقه ات هست خیلی هم لذت بخشه فقط به قول استاد نیاز داره به جسارت بیشتر

    و اصلا وقتی تو میری تو دل ترسهات و قدم برمیداری انقدر خدا قشنگ درها رو باز میکنه که مبهوت میشی و میگی اوکی اگه اینجوریه خدایا بازم بهتر میشم بازم پیشرفت میکنم

    چون دیگه بازی جهان و میدونی

    اگه خوب رو باورهامون کار کنیم ما هدایت میشیم به انجام دادن یک کار

    که اون کار یه کار ساده ست و بر اساس موقعیت فعلی تو بهت گفته میشه

    با توجه به شرایط الانت هدایت میشی

    حالا اینجاست که اگه عمل کنیم یعنی رو باورهامون کار کردیم اگه عمل نکنیم یعنی توهم زدیم

    استاد من اوایل خیلی عجله میکردم برای اینکه ثروت وارد زندگیمون بشه چون خیلی آگاه نبودم

    ولی الان چند وقته همش روندی رو که طی کردیم نگاه میکنم بعد میبینم که بابا ما چقدر پله پله داریم میایم بالا چقدر با هربار یادگیری یه چیز جدید با هربار بهبود شخصیتمون با هربار غلبه برترس هامون

    با هر بار قوی تر شدن ایمانمون جای پامون رو محکم کردیم اومدیم بالا

    و این تغییر شخصیت خیلی ارزشمنده

    و این محکم شدن جای پا خیلی ارزشمنده چون زیر پات محکمه چون با هر تغییری در عوامل بیرونی تو زیر پات خالی نمیشه با مخ بخوری زمین

    من اول باید شخصیتم ثروتمند بشه

    من همیشه به خودم میگم استاد و ببین یک دقیقه بیکار نیست

    الان شما کلی محصول دارین که هرروز داره فروش میره افراد زیادی هم هستن که محصولات رو میخرن

    ولی شما باز هم به دنبال بهبودین باز هم میاین از اول محصولات رو آپدیت میکنین

    محصولات جدید تولید میکنین

    در صورتی که به پولش هم نیازی ندارین

    ولی این عشق به بهبود دائمی هست که به آدم انگیزه میده برای ادامه زندگی

    برای رسیدن به موفقیت باید بها پرداخت کنیم

    بها میشه همون زمان گذاشتن برای یادگیری

    بها میشه حذف تلوزیون و ماهواره و شبکه های مجازی

    بها میشه کنار گذاشتن دوستان نامناسب و مهمونی هایی که وقتی میری هیچی یاد نمیگیری هیچی به تو اضافه نمیشه

    بها میشه تسویه وام و پاره کردن دسته چک و متعهد بودن به اینکه بدون وام و قرض هرچی رو که بخوام میسازم

    بها میشه پا گذاشتن رو غرورت و انجام تمرین آگهی بازرگانی

    بها میشه کنترل ذهنت و داشتن احساس خوب و ادامه دادن با همون شرایطی که داری وقتی اوضاع سخت میشه

    و در مورد خدا و قوانین جهان هستی

    خدا مثل رییس یه دانشگاه میمونه

    تو دانشگاه رییس دانشگاه نمیاد دونه د ونه بگه چون از این دانشجو خوشم میاد قبول بشه و از این دانشجو خوشم نمیاد مردود بشه

    یا بگه من صلاح این دانشجو رو بهتر میدونم اگه این ترم قبول نشه براش بهتره

    نه اینطوری نیست

    همه چیز طبق یک سیستم عمل میکنه

    اگه من درس بخونم و نمره خوبی بگیرم قبول میشم اگه درس نخونم خوب مردود میشم

    در مورد خدا هم همینه

    خدا که نمیاد دونه دونه بگه از این بنده ام خوشم میاد بهش ثروت بدم

    از این خوشم نمیاد پس بزار بدبخت و بیچاره بشه بزار سختی بکشه

    خدا به اندازه ظرف ما بهمون نعمت میده

    هرچقدر من انسان بهتری شوم

    هرچقدر انسان قوی تری باشم

    هرچقدر سپاسگزار تر باشم

    هرچقدر ایمانم بهش بیشتر باشه

    خدا به همون اندازه به من نعمت میبخشه

    اینطور نبوده که مثلا خدا از مسی خوشش بیاد و بگه بیا تو بشو بهترین بازیکن جهان

    مسی به اندازه ای که حرکت کرده به اندازه ای که خدا رو باور کرده به اندازه ای که رشد کرده

    خدا هم ثروت رو وارد زندگیش کرده

    خدا مثل آفتاب به همه میتابه

    فقط من باید بیام زیر آفتاب تا نور و گرما رو دریافت کنم

    اگه برم تو خونه بشینم یه پتو هم بکشم رو خودم هیچ وقت آفتاب و نمیبینم هیچ وقت گرماش رو حس نمیکنم

    اونوقت میگم خدا نیست

    خدا برای من نخواست ولی برای فلانی خواست

    خداوند من رو هدایت میکند به همون سمتی که من میخواهم

    این عین عدالت خداست

    استاد و خانوم شایسته عاشقتونم و خدارو شکر که نوشتم تا به خودم یادآوری بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  2. -
    هوشنگ بامدادی گفته:
    مدت عضویت: 960 روز

    به نام مهربانترین مهربانان

    سلام استاد نازنینم حال دلت شاد باشه که شادی رو به وجود ما آوردی.

    استاد دیشب ساعت 1:37 بامداد از خواب بیدار شدم و هر کاری کردم بخوابم دیگه خوابم نبرد گفتم حالا که اینجوریه برم تو سایت. اومدم تو سایت دیدم خدارو شکر فایل جدید اومد فورا دانلود کردم و شروع کردم به گوش دادن که آخر حرفای آقا رضا بود و بعد توضیحات شما پیرامون ارزش خلق کردن و تعهد. و فکر کنم آخراش دیگه باز خوابم برده و نمیدونم چی شد.

    و اما استاد من بعدش خواب شما رو دیدم و اینقدر الان شادم که دوست ندارم از حس و حال و شادی اون خواب بیام بیرون‌. خواب دیدم یه مزرعه بزرگه و من و یه چند تای دیگه داشتیم کمک شما میکردیم تو مزرعه و در همین حال من و اون چند نفر مدام دنبال شما بودیم و هی سوال میپرسیدیم استاد اون چیه بعد شما با یه آرامش خاص هی جواب میدادید. ( استاد من کلا تو خواب نمیتنوم یک مکان رو تشخیص بدم یعنی هر لحظه یه مکان جدیدی میبینم ).

    بعدش دیدم شما روی یه تیوپ بزرگ روی آب و یه بچه بغلتونه خیلی ریلکس و کلی آدم دور شما تو اون آب دارن میرقصن و همگی شاد و یه نوع رقص خاص هممون توی آب داشتیم و صدای آهنگ شاد اونجا میومد و با چه شادی توی اون آب میرقصیدیم.

    بعدش دیدم یه جای دیگه که باز کلی آدم دور شما جمع شدن همه با لباس محلی و شما هم یک لباس محلی خوشکل پوشیدین و با یک اسب بور رنگ زین شده کاملا ریلکس توی اون جمع حضور داشتین. مثل یک جشن عروسی همه شاد بودن و تا میتونستن میرقصیدن و توی اون جمع زن ، مرد، بچه، جوون همه بودن . خیلی خیلی شلوغ بود و یه عده هم گوشی دستشون داشتن با شما عکس سلفی میگرفتن و اونجا این قدر خوشحال بودن که شما رو ملاقات میکردن و تونستن با شما عکس بگیرن و شما هم با لبخندی که بر لب داشتی با همه عکس میگرفتی و خوشحال بودی .

    در حال شادی بودم و خوشحال از این جشن که از خواب بیدارشدم . خیلی دوست داشتم این خواب ادامه میداشت ولی نشد…

    خیلی خیلی خوشحالم که خوابی به این نازنینی و خوشحالی وصف نشدنی دیدم و خدا رو شکر میکنم بابت اینکه خواب استاد رو دیدم.

    استاد نمیدونم چقدر تونستم وصف کنم این خواب رو ولی در حد توانم نوشتم هرچند که نمیشه اون حس خوشحالی و شادی رو بیان کرد.

    استاد خدا شاهده ذره ای اغراق یا دروغ توی این حرفام نبوده فقط اون چیزی که خواب دیدم نوشتم. و دوست داشتم این خواب رو برات تعریف کنم.

    من از چهارمحال و بختیاری توی این هوای بارونی برای استادم توی آمریکا از خدای بزرگ بهترینها رو آرزو میکنم و امیدوارم این خواب روزی به حقیقت بپیونده و همه ی شاگردان استاد در یک جشن با شکوهی حالا یا ایران یا آمریکا استاد عباسمنش رو ملاقات کنند.

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 3603 روز

    به نام خدای مهربان

    این فایل خیلی انرژی بخش و پر از نشانه بود

    چه زیبا آقای عطار روشن ازمسیر موفقیت شوم در تمام جنبه ها ی زندگی شوند گفتن

    من در شروع مسیر هستم و الان 2ماه هست که متعهدانه دارم روی خودم کار میکنم به قول استاد در شروع نشانه ها درونی هستن و دیده نمیشن

    من الان در همین مرحله هستم آرامش درونی دارم راحت تر می خوایم حالم بهتره شاد تر هستم و رابطه ام با همسرم بهتر شده و به نکته اینکه اینا به تثبیت رسیده و هر روز داره بیشتر میشه بدون اینکه دقت کنم میبینم هر خواسته ای برای خونه می خوام به خصوص خوراکی برای خونه به راحتی محقق میشه حتی گاهی فقط تو ذهنم هست

    همسرم دوست داره منو خوشحال کنه و کادو بخره و در مهمانی ها کنار ما باشه

    تعهد اولم 1️⃣

    این هست که برای این اتفاقات هنوز شکر گذار و سپاس گذار خداوند باشم و ببینم و تایید کنم هر چند ذهنم میگه اینا طبیعی هست و باید رخ بده ولی همیشه باید قدردان خدا باشم

    استاد گفتن که برای تحقق ثروت در زندگی زمان می‌بره

    تعهد دوم2️⃣

    تا نمایان شدن اتفاقات مالی صبور تر و آرام تر باشم و برای اتفاقات کوچیک و‌پولهای کوچیکی که وارد زندگیم میشه تشکر کنم

    چون در این 2ماه پول بیشتری به حسابم واریز شده

    تعهد سوم3️⃣

    در مورد وام گرفتن

    در حال حاضر من 60 میلیون بدهی دارم و تصمیم داشتم وام بگیرم تا مقداری از این بدهی رو پرداخت کنم و تصمیم گرفتم که دیگه تا آخر عمرم دنبال وام نرم و ثروت خلق کنم

    ذهنم داره یکم نجوا می‌کنه ولی من می تونم خلق کنم ثروت رو تا بدهی هایش تصفیه و بعد بیشتر بدست بیارم

    مهم ترین تعهدم و آخرین تعهد اینه که حرکت کنم و برای همکاری با یکی از دوستان پیام دادم و اون قبول کرد که باهاش همکاری کنم

    و تعهد میدم تا آخر سال درآمدم 3برابر و بیشتر شود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 2329 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام بر استاد عزیزم و مریم بانوی نازنین , سلام بر آقا رضای عزیز که این طور صادقانه با ما صحبت کردند و نتایجشونو در میون گذاشتند و انگیزه ای مضاعف در همه ما ایجاد کردند و سلام بر همه دوستانم در این مکان مقدس

    تک تک حرفهایتان, استاد عزیزم, طلاست. شما بی نظیرید. شاید کمتر کسی در دنیا باشه که این طور بدون هیچ چشمداشتی دانشش رو به دیگران هدیه می ده و این موضوع, از همون عشق به کاری نشات می گیره که خودتون هزاران بار بیان کردید و در این فایلم تاکید کردید.

    از آقا رضا درسهای زیادی گرفتم که بعضی هاشو اینجا می گم.

    یاد گرفتم ایمان داشته باشم که وقتی در مسیر درست هستم نتیجه درست به دست می آد زمان بندیشو به خدا بسپارم و در بند نتیجه نباشم. چند وقت پیش بابت هدفی که چندین ساله می خوام بهش برسم ولی نشده خیلی کلافه بودم و از خدا کمک خواستم. آیه ای اومد که در مورد تولد انسان و اینکه نطفه مدت معینی در رحم هست تا به انسان تبدیل بشه بود. برداشتم از اون آیه این بود که باید صبور باشم تا موعد مقرر فرا برسه. از اونوقت نسبت به اون هدفم خیلی آرامترم نه اینکه کاری براش نکردم هرکاری که می تونستم کردم ولی دیگه در بند زمان نیستم که چرا امروز نشد چرا این ماه نشد. یاد گرفته ام صبور باشم و اجازه بدم که فرکانسها که از نوع انرژیند به ماده تبدیل بشن. قبلا خیلی عجول بودم چند روز حالم خوب بود بعد که اون اتفاقی که می خواستم رخ نمی داد حالم گرفته می شد و تسلیم ذهنم می شدم. بزرگترین درسی که من از آقا رضای عزیز یاد گرفتم کنترل ذهن بود. انجام کار درست فارغ از نتیجه. مثل زمانی که وقتی خواست نقدی کار کنه مشتریهاش کم شدن، درآمدش کم شد حتی مشتریها نیومدن حسابشونو صاف کنن این همه تضاد در مدت چند ماه ولی آقا رضا ثابت قدم موند. من اگه بودم رها می کردم خشمگین می شدم که چرا به جای اینکه درآمدم زیاد بشه کم شده. ولی آقا رضا این کارو نکرد و این بزرگترین درسی بود که من از این فایلها گرفتم. صبر یه گنجه، گنجی که تا نباشه گنجهای دیگه هم نمیان. ریشه است.ایمان به مسیر شرط موفقیته. مثل مسلمانان صدر اسلام که با وجود همه رنجها در مسیر ماندند و خدا پاداش فتح مکه را بهشون عطا کرد.

    اولین تعهدی که به خودم می دم اینه که حالا که ایمان دارم این مسیر درسته ادامه بدم با وجود تضادها. ادامه بدم و رویاهامو بسپارم به دست قدرت برتر تا در زمان مناسب برام محقق بشه.

    از آقا رضا یاد گرفتم که به دنبال عشقم برم و از همین جایی که هستم شروع کنم. منتظر هیچ چیز نشینم. ذهن دوست داره منتظر بشینه و مرتب بهونه بیاره ولی تا حرکت نباشه دری باز نمی شه و اتفاقی نمی افته. قبلا توی ذهنم این بود که همه آدمهای موفق وقتی کارشونو از صفر شروع کردن می دونستن می خوان به چه نقطه ای برسن و در واقع مسیرو می دونستن ولی حالا فهمیدم که نه, اونها فقط شروع کردن و در مسیر هدایت شدند و چه بسا همه چیز تغییر کرده مثل آقا رضا که تمام تجسمهاش این بوده که مغازه اش بزرگ شده, به در آمد عالی رسیده ولی در مسیر به شغلی کاملا متفاوت هدایت شده. پس با امکانات الانم شروع می کنم و نگران مسیر و چگونه طی کردنش نیستم می سپارم به قدرت برتر.

    من برای مسیر شغلیم, مسیر کاملا جدیدی را انتخاب کردم. چون از فایلهای استاد یاد گرفتم که برای موفقیت در کاری باید تمرکز صد درصدی بزارم برای خودم برنامه گذاشتم که تا آخر امسال چند تا هدف کوچکترم را تیک بزنم تا انشاالله با آغاز سال جدید سراغ یادگیری مهارت در کار جدیدم برم و تمرکزم کامل بر اون باشه. نجواهای ذهنی زیادی هم داشتم که مانع اجرای این برنامه می شد چون آدم کمال گرایی هستم و البته دارم روش کار می کنم تا حلش کنم, دوست دارم همه کارها را با هم انجام بدم ولی الان فهمیدم که چقدر این کار اشتباهه و البته در زندگیم هم این طرز تفکر نتیجه ای به ارمغان نیاورده.

    از یکی دو ماه پیش هدایت شدم به مسیر طراحی ولی دو سه روز پیش دوباره شک و تردید اومد سراغم که نکنه اصلا استعداد این کارو ندارم. از خدا هدایت خواستم و گفتم اگه این مسیر درسته برام نشونه بفرست. صبح از خدا هدایت خواستم و بعدازظهر که در گوشه ای از اتاق مشغول کاری بودم دیدم همسرم که جای دیگه ای با فاصله از من نشسته بود داره یکی از فایلهای سفر به دور آمریکا می بینه. من صدای فایلو می شنیدم. استاد توی اون فایل در مورد پسری حرف می زدن که کار طراحی انجام می ده و مشغول طراحی چیزی برای استاد بود. من تصویر فایلو نمی دیدم و فقط صداشو می شنیدم. واقعا باورم نمی شد که خدا این طوری داره برای من نشونه می فرسته که همین مسیر رو شروع کن و ادامه بده. هرچند باز ذهنم نجوا می کرد که نه شاید معنیش اینه که این کارو انجام نده چون توی اون فایل استاد گفتن که مادر این پسر هم طراحه. خلاصه ذهن بیکار نمی شینه ولی من دیگه دارم یاد می گیرم که خیلی بهش اعتنایی نکنم.

    مدتی پیش که با یه استاد طراحی صحبت می کردم فهمیدم که مشخصات لپ تاپم برای کار طراحی یه کم پایینه چون ده سال پیش لپ تاپمو خریدم. البته گفت که می تونی فعلا باهاش کار کنی. از این فایل یاد گرفتم که با همین لپ تاپ شروع کنم و منتظر نشینم که خدا پولی واسم بفرسته و لپ تاپ نو بخرم بعد شروع کنم.

    چقدر استاد قشنگ گفتید که نشین خودتو با بدبختای فامیل مقایسه کن و بگو که آره وضع من خیلی خوبه. راستش فکر کردم در ادامش می خواد بگید که خودتو با آدمهای موفق مقایسه کن ولی جمله ای طلایی بر زبونتون جاری شد: خودتو با دیروزت مقایسه کن. هر روز بهتر از دیروزت باش. مقایسه کردن خودمون با آدمهای بدتر از خودمون, ما را بی انگیزه و مغرور می کنه و مقایسه کردن خودمون با آدمهای خیلی موفق تر از خودمون, ما را سرخورده می کنه. بهترین و درست ترین کار, مقایسه خودمون با خودمونه. یاد حدیث یکی از ائمه افتادم که کسی که امروزش مثل دیروزش باشه مومن نیست.

    و در آخر به خودم تعهد می دم که این مسیرو مستقیم برم و به چپ و راست منحرف نشم و هر چی که از شما یاد می گیرم را در زندگیم اجرا کنم که این حرفا برای عمل کردنن نه صرفا گوش دادن.

    بازم از شما استاد نازنین ممنونم, از آقا رضای عزیز و دوستان دیگه که با بیان نتایجشون این جهانو گسترش می دن. امید که در این مسیر ثابت قدم باشم و روزی برسه که من هم با افتخار از نتایجم برای استاد عزیزم بگم که این, بهترین قدرشناسی از استاد و خدای مهربونمه که در تک تک لحظات هدایتم می کنه.

     

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      فائزه خدابخش گفته:
      مدت عضویت: 2402 روز

      بزرگترین درسی که من از آقا رضای عزیز یاد گرفتم کنترل ذهن بود. انجام کار درست فارغ از نتیجه. مثل زمانی که وقتی خواست نقدی کار کنه مشتریهاش کم شدن، درآمدش کم شد حتی مشتریها نیومدن حسابشونو صاف کنن این همه تضاد در مدت چند ماه ولی آقا رضا ثابت قدم موند. من اگه بودم رها می کردم خشمگین می شدم که چرا به جای اینکه درآمدم زیاد بشه کم شده. ولی آقا رضا این کارو نکرد و این بزرگترین درسی بود که من از این فایلها گرفتم. صبر یه گنجه، گنجی که تا نباشه گنجهای دیگه هم نمیان. ریشه است.ایمان به مسیر شرط موفقیته. مثل مسلمانان صدر اسلام که با وجود همه رنجها در مسیر ماندند و خدا پاداش فتح مکه را بهشون عطا کرد.

      اولین تعهدی که به خودم می دم اینه که حالا که ایمان دارم این مسیر درسته ادامه بدم با وجود تضادها. ادامه بدم و رویاهامو بسپارم به دست قدرت برتر تا در زمان مناسب برام محقق بشه.

      اره واقعا صبر و ادامه دادن وشاکربودن گنجه ، منم دقیقا در موقعیت تقریبا مشابه قرار گرفتم و عجول بودم وخشمگین شدم ورها کردم …برای منم همین بزرگترین درسی هست که لازمه بخاطربسپرم …

      اولین تعهدی که به خودم می دم اینه که حالا که ایمان دارم این مسیر درسته ادامه بدم با وجود تضادها. ادامه بدم و رویاهامو بسپارم به دست قدرت برتر تا در زمان مناسب برام محقق بشه

      بهترین تعهده

      قبلا توی ذهنم این بود که همه آدمهای موفق وقتی کارشونو از صفر شروع کردن می دونستن می خوان به چه نقطه ای برسن و در واقع مسیرو می دونستن ولی حالا فهمیدم که نه, اونها فقط شروع کردن و در مسیر هدایت شدند و چه بسا همه چیز تغییر کرده مثل آقا رضا که تمام تجسمهاش این بوده که مغازه اش بزرگ شده, به در آمد عالی رسیده ولی در مسیر به شغلی کاملا متفاوت هدایت شده. پس با امکانات الانم شروع می کنم و نگران مسیر و چگونه طی کردنش نیستم می سپارم به قدرت برتر.

      من برای مسیر شغلیم, مسیر کاملا جدیدی را انتخاب کردم. چون از فایلهای استاد یاد گرفتم که برای موفقیت در کاری باید تمرکز صد درصدی بزارم برای خودم برنامه گذاشتم که تا آخر امسال چند تا هدف کوچکترم را تیک بزنم تا انشاالله با آغاز سال جدید سراغ یادگیری مهارت در کار جدیدم برم و تمرکزم کامل بر اون باشه. نجواهای ذهنی زیادی هم داشتم که مانع اجرای این برنامه می شد چون آدم کمال گرایی هستم و البته دارم روش کار می کنم تا حلش کنم, دوست دارم همه کارها را با هم انجام بدم ولی الان فهمیدم که چقدر این کار اشتباهه و البته در زندگیم هم این طرز تفکر نتیجه ای به ارمغان نیاورده.

      سپاسگزارم کامنتتون واسم یادآوری ودرسهای مفیدوارزشمند داشت

      بلطف قدرت برتر همیشه باشید موفق، رویاهاتونم محقق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    امیرحسین خواجوی گفته:
    مدت عضویت: 1703 روز

    استاد جان سلام

    من خیلی خوشحالم که با شما اشنا شدم

    شما فوق العاده هستید

    من قبلا با استاتید دیگه ای کار میکردم و شما رو نمیشناختم و دقیقا اونا همینو میگفتند که اقا الان بورس عالیه بیایید بورس رو یاد بگیرید برید توش الان فرصت خوبیه

    بعدش ارز دیجیتال و من همیشه احساس میکردم که اگه نجنبم فرصت از دست میره

    همیشه یه عجله ای در کار بود

    خلاصه واقعا حیف اسم استاد کع ادم رو اونا میزاره

    من تصمیم هایی که با دیدن ایت فایل گرفتم اینه که ارزش خلق کنم در کسب و کارم

    من حوزه فعالیتم پوشاک زنونه هست

    شلوار جین میفروشم اینترنتی

    نحوه ارزش خلق کردنم نوشتن مقاله و ایده دادن و نحوه ست کردن لباس ها هست

    من عاشق لباس هستم یعنی مشتری ها رو وقتی میبنم که مانتو شیک یا شلوار خوشگل پوشیدند علاقه ام به کار بیشتر میشه

    میخوام تو حوزه کاری ام به بالاترین درجات برسم و هم به خواسته هام برسم

    هم تو حوزه کاری ام عالی باشم

    و هم الهام بخش برای ادم های زیادی باشم که میشود

    این فایل میگه که ارزش خلق کنید و عجله نکنید.

    ارزش خلق کنید پول و ثروت نتیجه طبیعی ارزش خلق کردن هست

    دقیقا همینطوره این تو زندگی شما مشهوده

    تو زندگی اقا عطار روشن مشهوده و تمام ادم های موفق

    استاد لئوناردو دل وکیو مالک شرکت ری بن و اوکلی هست که این ادم وقتی به دنیا اومد مادر پدرش از هم جدا شدند و این رو تو پرورشگاه رها کردند

    الان جزو میلیاردهای جهان هست که فروش میلیاردی در سال داره

    خب این ادم بهانه داشت که معتاد بشه خلاف کار بشه دزد بشه جانی بشه و….

    ولی هدف داشت به شرایط محیطی که توش بزرگ شد توجه نکرد

    به ایده هاش عمل کرد

    به قول شما به الهاماتش عمل کرد

    وقتی خداوند میگه اگر بنده گان من در مورد من از تو پرسیدند بگو: من نزدیکم. دعای دعا کننده رو اجابت میکنم اگر اون هم دعوت من رو اجابت کنه

    این ایه چی میگه؟؟؟

    میگه وقتی دعایی داری، درخواستی داری چیزی میخوای از الله، هدایت میاد اگر دعوت خدارو قبول کنی(یعنی خداوند رو اجابت کنی) به خواسته هات میرسی

    این نشان دهنده ایمان هست

    این ایه رو دیروز درک کردم با اینکه شما توضیح داده بودید تو فایل الهام و شهود الهی ولی من دیروز تازه مفهوم اذا سالک عبادی رو درک کردم

    توکل به خدا تو این مسیر پر قدرت پیش میرم

    و از خودش هدایت میکنم

    و میخوام خداوند رو اجابت کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    ابراهیم خانلرپور گفته:
    مدت عضویت: 2145 روز

    سلام

    یه موضوع مهم که آقای عطار روشن همون ابتدای فایل گفتن موضوع ایمان به راه و مسیری هست که در حرکت هستیم حتی در شرایطی که نامطلوب باشه . اینکه حالت خوب نباشه و نتیجه نا مشخص باشه ولی با شناختی که از قوانین پیدا کردی بتونی ایمانتو حفظ کنی و ذهنتو در برابر افکار منفی کنترل کنی تا به نتیجه برسی حتی اگه در تلاش های ابتدایی موفق به کسب نتیجه مطلوب نشیم .

    در ادامه استاد به مطلب مهمی اشاره کردن :

    صرف دوست داشتن و یا دنبال کردن چیزی مثلا ثروت ما رو ثروتمند نمیکنه بلکه باید باورهای درستی در مورد اون داشته باشیم تا به دستش بیارم . در واقع باید مطابق قوانین عمل کنیم تا به دستش بیاریم .

    قوانین در همه جا برای همه چیز ثابته فقط باید در موضوعات مختلف اپلای بشه مثلا قانون توجه در موضوع ثروت به شکلیه که باید به نکات مثبت ثروت و ثروتمندان توجه کنیم و در موضوع روابط باید به نکات مثبت روابط و کسانی که روابط خوبی دارن توجه بشه .

    یا مثل تجربه تولد دخترشون که خانواده عطار روشن مقدماتش رو از ماه ها قبل تدارک دیده بودن و آماده ی حضورش در خانواده شدن و اقداماتی که باید از طرف خودشون میشد رو انجام دادن و بقیه رو سپردن به خدا تا آیدا خانم متولد شد .

    استاد مراحل تغییر در آقای عطار روشن رو اینطور توضیح دادن :

    اولین قدم باور کردن بود . این همون چیزی هست که استاد در ابتدای بعضی دوره هاشون میگن تا 3 ماه یا 6 ماه تمام حرف های منو مثل وحی منزل بپذیرید و بعد تغییرات رو ببینید . این همون ایمانی هست که باید به قوانین و مسیری که طی میکنیم داشته باشیم .

    قدم بعدی کنترل احساس و تغییرش به حس خوب بود چون ارتباط احساس خوب با اتفاق خوب رو درک کرده بود .

    از همون جایی که بود با همون امکاناتی که داشت ، شروع کرد تغییراتی رو در خودش ایجاد کردن و مطابق آگاهی هایی که یاد گرفت و درک کرده بود دست به اقدام زد .

    وقتی تعهد ، ایمان و استمرارشو به جهان اثبات کرد خداوند ایده های بهتری به ایشون داد تا اقدامات بزرگتری انجام بده و ارزش بیشتری در راستای توسعه جهان خلق کرد و با بزرگ شدن ظرفش ثروت بیشتری نصیبش بشه.

    با اینکه استاد همیشه تو فایلهاشون از باورهای توحیدی و اعتقاد به رب در فرمانراویی جهان میگن اما اینجا مشخصا از نقش ارزشمند و مهم کاراکتر انسانی در شکل گرفتن یک پدیده میگن . اینکه تغییر شخصیت ، حرکت به سمت جلو و طی کردن مسیر تکاملی در کنار ایمان به رب بسیار مهمه چون همه چیز از قبل برای ما خلق شده و این ما هستیم که با تغییر خودمون به دستشون میاریم و بهشون عینیت میبخشیم .

    خداوند بی نهایت عادله و زمانی که ارزشی ایجاد بشه که باعث توسعه جهان بشه به همون تناسب پاداشی بسته به ظرف وجودیمون برای ما در نظر میگیره و درها را به رومون باز میکنه به شرطی که توکل داشته باشیم ، حرکت کنیم و پا بذاریم روی ترسها و تردیدهامون .

    هر نتیجه ای بر اساس تغییرات درونی و شخصیتی ما بنا شده پس اگه نتیجه ی متفاوتی میخوایم باید شخصیت متفاوتی از آنچه که تا امروز بودیم بسازیم .

    استاد در رابطه با اهمیت اقدام بر اساس قوانین میگن وقتی بخوایم آگاهی هایی که از دوره های ایشون کسب میکنیم رو در زندگیمون به کار ببریم باید از خودمون بپرسیم :

    من چطور می تونم از این آگاهی ها در عمل استفاده کنم ؟

    وقتی تمرکز روی کاری که دوست داریم میزاریم و شروع کنیم به خلق ارزش ، اتفاقات مالی هم رخ میده . اما قبلش تغییراتی در شخصیت ، خواب ، برخوردهای اجتماعی ، آرامش و … رخ میده و کم کم که ارزش خلق میشه ، اتفاقات مالی خودشو نشون میده .

    وقتی بهبود مستمر و خلق ارزش با هم همراه بشن نتایج مالی رقم میخوره .

    به اندازه ای که تغییر می کنیم خدواند درها رو باز میکنه این کاملا منطبق با عدل الهیه پس برای تحقق نتایج مالی باید صبر داشته باشیم ، پیشرفت یک شبه برای هیچ کسی رخ نمیده . اما اگه روی کاری که دوست داریم و توش بهبود مستمر داریم نتیجه مالی نمی گیریم پس ایراد از باورهای ثروت سازمونه که باید اصلاح بشه .

    الگوی درست قیاسی که استاد برای هر کس بیان میکنه دیروزه خودشه . یعنی خودمونو با دیروز ، ماه قبل یا سال قبل باید قیاس کنیم و پیشرفتمونو ببینیم نه اینکه با فلان دوست ، همکار و همسایه بسنجیم و وقتی اونا بهبود مستمری ندارن از اینکه اوضاعمون ازشون بهتره به خودمون افتخار کنیم ما زمانی پیشرفت می کنیم که بهتر و بالاتر از موقعیت الآنمون باشیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  7. -
    اسماعیل احمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 2312 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام استاد جان و خانوم شایسته عزیز

    سلام دوستان خوبم

    استاد خیلی ازت سپاسگزارم و میدونم من فقط با نتایجم میتونم به معنای واقعی ازتون سپاسگزاری کنم

    اینجانب اسماعیل احمدی تعهد میدهم که هرروز مهارت هام رو در زمینه کاری خودم افزایش بدم و هرروز به دنبال یادگیری و پیشرفت باشم

    من اسماعیل احمدی تعهد میدهم با نتایجم حرف بزنم نه اینکه فقط حرف قشنگ بزنم

    نقطه سر خط

    استاد من از زمانی که کار عکاسی رو شروع کردم بسیار شوق و عشق داشتم به این کار و همیشه سعی میکردم بهترین خودم رو ارائه بدم

    و همیشه با عشق کار کردم و مهارت هام رو افزایش دادم و به قدری پیشرفت کردم که تو کارم حتی مهارتم هم از صاحب کارم که کلی تجربه داشت بیشتر شد

    و تو حرفه خودم حرف داشتم واسه گفتن

    ولی چون باورهای درستی نداشتم در مورد مسائل مالی به همین خاطر اوضاع مالی خوبی نداشتم که خدا استاد رو سر راهم قرار داد و خدارو شکر اوضاع هرروز بهتر و بهتر شد

    ولی یه مدت بود احساس کردم ثابت موندم و پیشرفت نمیکنم

    احساس کردم انگیزه هام کم شده

    و جهان داشت به من آلارم میداد که داری ثابت میمونی

    چون روند کسب درآمدم نزولی شده بود

    و جهان با یک تضاد به من گفت که باید حرکت کنم و من نباید تو کارم لنگ کسی بمونم نباید منتظر باشم کسی بیاد برام انجامش بده

    و اون جمله طلایی شما تو ثروت 1 خیلی من و به حرکت درآورد که گفتین باید بهت بربخوره که تو کسب و کار خودت یه مهارتی رو بلد نباشی

    و آموزشهای بینظیر شما تو ثروت 1 و این سری فایلهای شما و آقا رضای عزیز واقعا باعث شد من بیشتر قدم بردارم برای پیشرفتم

    استاد الان تو کار ما یه تجهیزات جدید اومده که من بلد نیستم باهاش کار کنم الان چند وقته دارم تحقیق میکنم که یادش بگیرم

    و می‌دونم اگه یاد بگیرم جریانی از ثروت وارد زندگیم میشه و بهش نیاز دارم که یاد بگیرم

    فعلا پولش رو هم ندارم که اون وسیله رو بخرم

    ولی میرم تو یوتوب آموزش میبینم

    دیروز داشتم با یکی از همکارام صحبت میکردم گفتم که دارم این مهارت جدید و یاد میگیرم

    همکارم هم گفت اگه میخوای بیا من بهت یاد میدم

    امشب اولین جلسه بود که با خانومم رفتیم پیشش و با عشق بهمون یاد داد گفت هزینه هم نمیخوام خودم دوست دارم بهتون یاد بدم

    فقط گفت ساعت 11 شب به بعد تایمم آزاد هست

    استاد الان ساعت نزدیک 3 شب هست و ما تازه برگشتیم خونه

    من این وسیله رو ندارم و برای یاد گیری باید اجاره کنم فعلا

    ولی یکی دیگه از همکارام که اونجا بود و خیلی آدم ثروتمندی هست و این تجهیزات رو اجاره میده گفت من بهت میدم فعلا تمرین کن هزینه هم نمیخواد بدی

    دوست دارم یاد بگیری و پیشرفت کنی

    تازه ما رو تا خونه هم رسوندن یعنی حتی ما پول کرایه ماشین هم ندادیم

    هم کار بهمون یاد دادن

    هم وسیله شون رو در اختیارمون گذاشتن رایگان

    هم ما رو رسوندن تا خونه

    استاد اینه که شما میگی تو یک قدم بردار خدا هزار قدم برات برمیداره

    اینه که شما میگی خدا دلها رو برات نرم میکنه

    و اینم بگم همین امشب با همین یه جلسه فهمیدم چقدر راحت بوده و ذهن من الکی داشت سختش میکرد که البته باید انقدر تمرین کنم تا حرفه ای بشم

    و یه تصمیم خیلی مهم تو کسب و کارم گرفتم و یه شاخه رو که اتفاقا خیلی بزرگه دارم قطع میکنم چون هم کلی برام هزینه مالی داره هم داره زمانم رو میگیره هم داره انرژیم رو میگیره هم داره تمرکزم رو میگیره

    قلبم میگه تصمیمم درسته و انجامش میدم با اینکه شاید از نظر بقیه و از نظر منطقی درست نباشه ولی قلبم میگه درسته چون نسبت بهش احساس خوبی دارم و میدونم با حذفش خیلی درها باز میشه و خیلی تمرکزم بیشتر میشه

    و وقتی این تصمیم رو گرفتم دقیقا فرداش خدا در جهت تایید تصمیمم بهم نشانه داد و صددرصد مطمئن شدم درسته

    استاد اینم به لطف آموزشهای شماست که پل های پشت سرم و خراب میکنم که مجبور باشم موفق بشم، کشتی هام رو آتیش میزنم که نتونم عقب نشینی کنم

    این چندمین باره تو زندگیم که دارم پل های پشت سرم رو خراب میکنم و میرم جلو و همیشه جواب داده و بعد از اون درهایی از ثروت و نعمت به روم باز شده که به قول شما من فکر میکردم دیوار بوده

    دوست دارم به امید الله کامل بشه و انجام بشه و نتیجه بگیرم بعد میام حتما در موردش صحبت میکنم

    استاد عاشقتم میبوسمت

    از آقای عطار روشن عزیز هم سپاسگزارم واقعا این سری فایلها با توضیحات بینظیر استاد و کامنتهای بچه ها یه گنج بود

    و خدا رو شکر که در مدار دریافتش بودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      حسن گرامی گفته:
      مدت عضویت: 1349 روز

      سلام آقا اسماعیل عزیز

      من همیشه شما و همسر عزیزتون رو تحسین میکنم

      بخاطر اینکه شما با جسارت و با مهارتی که کسب کردین فقط تمرکزتون رو گذاشتین روی اون چیزی که بهش علاقه دارین و همزمان هم دارین روی باورهاتون کار میکنید و همچنان دارین این مسیر رو ادامه میدین

      خداروشکر واقعاً

      خیلی لذت میبرم از اینکه دوستان خوبی مثل شما رو میبینم که دارین مسیر علاقه تون دنبال میکنید و توش بهتر و بهتر میشید و ارزش خلق می کنید

      عاشقتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        اسماعیل احمدی پور گفته:
        مدت عضویت: 2312 روز

        سلام دوست خوبم حسن عزیز

        سپاسگزارم از نگاه قشنگت ممنون که برام نوشتی

        ممنون که بهم یادآوری کردی که هم باید رو باورها کار کرد و هم باید حرکت کرد

        سپاسگزارم که با نگاه قشنگت و با کلامت به ما انگیزه دادی برای حرکت کردن

        من هم لذت میبرم از داشتن دوستان ارزشمندی مثل شما

        من هم همیشه از دوستانم تو این سایت کلی درس میگیرم و انگیزه میگیرم برای پیشرفت

        انشاله که همیشه در مسیر درست قدم برداری و زندگی سراسر آرامش و خوشبختی داشته باشی

        در پناه الله باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    شادمهر محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1502 روز

    به نام فرمان روا و هدایتگر هستی

    سلام استاد عزیزم و سایر دوستان این مسیر پر از عشق و زیبایی

    ممنون و سپاس گذارم از شما استاد و اقا رضای عزیز بابت این فایل ارزشمند ، چقدر لذت بردم و تحسین کردم این حد از پیشرفت و تکامل رو

    میدانم در اعماق قلبتون همیشه خداوند رو به یاد دارید و ایمان دارید که او همیشه حاضره و کمکتون میکنه .

    داستان زندگی آقا رضا خیلی فوق العاده هست . خیلی زیباست وقتی که صبح از خواب بلند میشی احساس خوبی داری ، آزادی زمانی فوق العاده

    داری ، پس انداز خیلی خوبی داری ، دغدغه مالی نداری ، روابط عاطفی عالی با همسرت داری ، آرامش و خوشبختی رو به معنای کامل داری ، شغلی

    داری که بهش علاقه داری ، برای جامعه مفیدی و ارزش خلق میکنی ، مورد احترم و اعتماد مردمی ، خدا رو در کنار خودت و پشتیبان خودت میبینی

    آزادی مالی داری ، هر چی دلت بخواد میتونی بخری و یا هر موقع دلت بخواد میتونی سفر بری ، احساس خوشبختی میکنی .

    وقتی کاری رو انجام میدی و خلق ثروت میکنی و همزمان این کارت برای جامعه مفیده و ارزشمنده بسیار لذت میبری و نمی دونی زمان چطور میگذره

    احساس خستگی نمی کنی چون بازخورد های مثبت از طرف جامعه میگیری و همزمان پولدار هم میشی و در مسیر درست حرکت میکنی . با همان

    چیزی داری شروع کن از خدا هدایت بخواه و امید داشته باش سعی کن تکاملت رو طی کنی فقط شروعش کن ، واردش شو ، اتفاق بدی نمی

    افته ممکنه اول کار نتیجه نگیری اما چون تکامل رو در نظر گرفتی و از خیلی کم شروع کردی چیزی زیادی از دست نمیدی و خیلی تجربه زیادی هم

    کسب میکنی همینطور بهتر وبهتر قدمها رو برمیداری و بعد از مدتی میبینی خیلی پیشرفت کردی ، باز هم باید پیشرفت کنی و تصمیمات بزرگتر بگیری

    بشتر کسب کارهای بزرگی رو که میبینی خیلی پیشرفت کردند همن طوره داستان رشدشون . همزمان دیدن فایل و نوشتن این نظر یک بسته برایم

    رسید از دی جی کالا یکی از بزرگترین فروشگاهای اینترتی خاورمیانه خدایا شکرت، بریم برای آنباکسینگ

    هر جا هستین شاد و ثروتمند و سلامت و سعادتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    محمدجواد گفته:
    مدت عضویت: 1734 روز

    به نام خالق تمام زیبایی ها

    سلام به استاد و خانوم شایسته عزیز

    و سلامم به تمامی عزیزان همسفر و کسایی که کامنت رو مطالعه میکنند.

    استاد ما هم در این جا هستیم برای تجربه زیبا و عالی تمامی جنبه های زندگی خودمون.

    تعهد زیبا اقا رضا عزیز و ایمان داشتن اول به خدای خودش و دوم به تمامی حرف های استاد عزیز و نتایج هم که دیدیم. و منم چند وقت هست که به خودم تعهد دادم تک تک ایده هایی که قابل اجرا با شرایط من هست رو اجرا کنم.

    سریال دیدنم شده فایل های سایت

    کتاب خوندنم شده کامنت بچه ها که بی نظیره ها از نظر من کامنت بچها هم خودش دوره جدا حساب میشه.

    ایمانم رو هر روز قوی تر میکنم هر روز تسلیم تر هر روز تمرکز بر زیبایی های بیشتر و ..در حال اجرا هستم.

    یک نکته هم بگم شاید جالب باشع براتون.

    مدتی که گفتم بشینم سریال سفر به دور امریکا ببینم و حتما کامنت بزارم (کامنت گذاشتن هم بخاطر اینکه تمرکز بالاتری به فایل داشته باشم و نکته ها و زیبایی ها رو حتما بنویسم) ذهن جوری ساخته شده بود که چند روز پیش خواهرم یک فیلم چند ثانیه از بارش برف برام فرستاد ناخوداگاه داخل همون چند ثانیه انقدر شکر گزاری و نکات زیبا دیدم فقط از چند ثانیه و بارش برف ساده اون هم بصورت ناخوداگاه این کار رو انجام دادم. وقتی فایل تموم شد یهو نگاه خودم کردم گفتم ببین فقط با دیدن چند قسمت و نکته برداری از سریال سفر به دور امریکا ذهن من دیگ خودش بصورت ناخوداگاه و سریع سپاسگزاری میکنه و زیبایی ها رو میبینه.

    هر چقدر بیشتر روی خودم کار میکنم خیلی راحت و زیبا خودم میبینم تغییرات خودم رو و اون احساس عالی که بهم دست میده. سپاسگزار خداوندم.

    دیدن الگو ها خیلی راحت تر باور های مارو قوی تر میکنه. حالا هر چقدر بیشتر الگو ببینم تغییر باور ها راحت تره.

    استاد خیلی از تعهد ایمان باور و … حرف زدند خود من شخصا زیاد داخل وجودم این حرف وارد نمیشد تا اینکه این فایل دیدم وقتی از تعهد و مثال اقا رضا رو زد فهمیدم تعهد و ایمان و ..یعنی چی. استاد بسیار عالی این موضوع توضیح دادند.

    من خودم یک مثال بزنم از خلق ارزش..

    زمانی که دانشجو بودم استاد دانشگاه یک فردی سرکلاس اورد گفت این در زمینه تولید کود گیاهی این مسائل کار میکنه. اون فرد گفت برا اولین بار که این کود ها رو درست کردم خودم میرفتم برای گلخانه ها و ..این محصول رایگان میدادم و میگفتم اکه نتیجه گرفتید و دوست داشتید با من تماس بگیرید. خلاصه ..اون زمانی که سر کلاس برای ما صحبت میکرد محصول خودش رو به جز داخل ایران به کشور های دیگ هم میفرستاد. (باور ها عشق علاقه تعهد ایمان و ..بسیار زیاد)

    واقعا دیدن این الگو ها بسیار ما رو قوی تر میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1574 روز

    سلام سلام سلام استادقشنگم استادعزیزم استادجانم ومریم جان بی نظیرم سلام به همه دوستان عزیزم دراین سایت الهی دوست داشتنی

    استادجانم انقدرحالم خوبه انقدرانرژی دارم انقدرخوشحالم که اگرالان این حسهای خوب روباشماودوستان جانم به اشتراک نذارم گمونم بترکم ازشادی.خخخ

    استادجانم امروزواسم کلی اتفاق افتادکه میخوام واستون بگم.یه هفته پیش توی اینستاخیلی اتفاقی با ی برندبین المللی لباس عروس آشناشدم که حاصل تلاش یک خانم وآقای ایرانی بود.این خانم وآقاازی مزون کوچیک توی یکی ازشهرهای شمالی ایران شروع به کارکرده بودن وبعدباتلاش واستمرارالان چندین وچندشعبه درسراسرایران وجهان دارن.لباس عروسهای فوق العاده زیبا دست دوزتماماباپارچه های فرانسوی.دوتابرندرو به ثبت رسوندن وشدن یکی ازتولیدکنندگان جهانی درصورتی که اولش ازیک مغازه اجاره ای بای تعدادمحدودی لباس عروس شروع کردن به اجاره اونا.کلی جشنواره شرکت کردن وبابت دوخت وکیفیت متریال وطراحی منحصربه فرد و…جایزه آوردن.من کلی لذت بردم ازکارشون ازتوانمندیشون واینکه اینهمه نمایندگی ازسراسرکشوروجهان دارن همه برندهابه اسم این خانم قدرتمندبود.کلی تحسین کردم ایشون روولذت بردم بابت این قدرتش واینهمه پیشرفتش.خیلی انرژی گرفتم وحتی یکی ازپستهاشونم دانلودکردم که انگیزشی بودوکلام تاثیرگذاری داشتن.خیلی حسرت خوردم که چرااین برندگرون قیمت بی نظیرتوی شهرمن شعبه نداره.

    فردای همون روزدیدم یه هنرمندکه همشهری منه پیج ایشون روتبلیغ کردن واعلام کردن که چهارشنبه هفته بعد(یعنی امروز27بهمن ماه) شعبه این برندداخل شهرماهم افتتاح میشه.نمیدونیدچقدرخوشحال شدم ولذت بردم وهیجان زده شدم.ازهفته پیش برنامه ریزی کرده بودم که حتمامراسم افتتاحیه روشرکت کنم واین بانوی قدرتمندوثروت سازوثروتمندروازنزدیک ببینم.(حقیقتش جونمومیدم براخانومایی که صاحب بیزینس خودشونن.خیلی کیف میکنم میبینم انقدرمولدثروتن وقوی ظاهرشدن)

    بلاخره روزموعودفرارسید.امروساعت2ازسرکارکه برگشتم به خانواده ودوستام پیام دادم که میایدبریم فلان جا؟که هیچکدوم قبول نکردن.یکم نجواهااومدسراغم:ول کن باباسرده بگیربخواب خسته ای،آخه به چه کارت میاد،عروسی میخوای بری لباس ببینی؟ولی ی نجوای دیگه میگفت:زهرابیاوخودت برو.تو1هفتس روزشماری میکنی بری اینجا.قدرتمندباش.وابسته کسی نباش مگه خودت چته که تنهانمیری؟زهرااین ی شروع واسه توکه یادبگیری تویی که قصدمستقل شدن وتنهازندگی کردن توی ی شهریاکشور دیگه رو داری بایدخودت تنهایی کاراتوبکنی وهمه جابری واز بودن باخودت لذت ببری.برو،وزیبایی هاروتحسین کن.لباس های قشنگ تاج های قشنگ وازهمه مهم تربانوی قدرتمندی که انقدرعالی عمل کرده.تومیخوای بری این خانم روببینی وازش الگوبگیری.مگه استادنگفتن ازآدمهای موفق الگوبگیرید؟تحسینشون کنید؟زهرابروتنبلی نکن بیخیال هوای سردوسوزوسرمابروحتماخیلی درش هست.

    خلاصه ی چرت کوچولوزدم والبته آلارم گوشیموتنظیم کردم که سروقت پاشم برم.ازخواب که بیدارشدم یهوبا ی اس ام اس مواجه شدم ازطرف ی شخصی که پیام جالبی نبود.استادعزیزم به خودخداقسم ذره ای ناراحتی ،ترس،شک،بی ایمانی ونگرانی بهم دست نداد.البته یکم تعجب کردم وبه فکرفرورفتم که چرای همچین اتفاقی افتاده؟شایددرحد2دقیقه بهش فکرکردم ولی اصلا مثل گذشته هابهم نریختم.شروع نکردم به زارزدن وگله شکایت کردن ازخداوبنده خداوبه زمین وزمان غرزدن ازبدشانسی واین حرفا.لبخندزدم وگفتم خدابزرگه،توکل بخدا.لابدخیری درش هست اشکال نداره.من خدادارم.سریع آماده شدم ورفتم برامراسم افتتاحیه توی کل مسیرباخداحرف میزدم ومیگفتم الخیروفی ماوقع.قطعااین موضوع هم خیری برای من داشته هم برای اون شخص.(کوچکترین گله وشکایتی به اون شخصم نکردم) وقتی رسیدم به محل مراسم کلا دیگه همه چیزیادم رفت غرق درزیبایی فضاولباسهاوتاج هاشدم.غرق شدم درتحسین دخترکم سن وسال بیست وچندساله ای که نمایندگی این برندرو گرفته بود.شروع کردم به تبریک وتحسین.لازم به ذکرکلی آدم معروف ومشهوروصاحب بیزینس شهرم اونجابودن.کلی ازثروتمندان همه لباسهای شیک وفاخروگرون قیمت.کلی بلاگرومیکاپ آرتیست وعکاس وفیلمبردار.صاحبان آتلیه های عکاسی،نمایندگان محصولات آرایشی وبهداشتی برندهای معتبرواورجینال.

    دخترخانم نماینده ماشروع کردن به معرفی کردن افرادمعروف ومشهورشهربه خانم صاحب برندبعدبمن که رسیدن خانومه گفتن من نمیدونم باکی بایددست بدم وباکی دست ندم ویهوبمن سلام کردن ومیون اونهمه آدم آشنابه منی که غریبه ترین بودم دست دادن ومن کلی ذوق کردم وازشون استقبال جانانه ای کردم.

    بماندکه چقدراین خانم پرانرژی وشیطون،صمیمی وشلوغ بود.چقدربقول شمااستادجان،افتاده بود.ی ثروتمندپُر.اونی که ازپُری به افتاده حالی رسیده.کلی لذت بردم ازانرژیش

    نوبت رسیدبه عکاسی هزاران هزارعکس گرفتن بااشخاص معروف شهر.

    منم که خداروصدهزارمرتبه شکرسلطان اعتمادبه نفس ی چیزی دردرونم گفت بروباهاش عکس بگیروحرف بزن.(انصافاهمیشه ازمعاشرت باثروتمندان لذت میبردم،میبرم وقطعاخواهم برد.خیلی بااعتمادبه نفس باهاشون برخوردمیکنم وهیچوقت خودمودست پایین نمیگیرم)

    استادمن غریبه توی اون جمع.منی که ثروتمندومعروف نبودم.منی که لباسام ساده ترین بودولباس برندتن نکرده بودم.منی که فقط ی رژلب ساده داشتم ومیون اونهمه دختران زیبای پررنگ ولعاب شایدریزبه نظرمیومدم(خخخ)منی که صاحب هیچ بیزنسی نبودم،رفتم جلوودرخواست کردم که باهاشون عکس بگیرم هردوخانم پذیرفتند.قبل عکس گرفتن به خانم صاحب برندوبیزینس گفتم من توی فلان رشته هنری دانشجوهستم واینجاغریبه غریبه ام فقط صرفابابت این اینجااومدم که خانومهای قدرتمندوصاحب بیزنسی مثل شماروببینم وانگیزه بگیرم وتحسینتون کنم کاش یکم برامون سخنرانی کنیدوازموفقیتهاتون بگید.

    عاقامن اینوگفتم انقدراین خانم سروجداومدکه حدنداشت یهوبغلم کردوگفت وااای عزیزدلم آفرین بهت تبریک میگم دیگه نمیشه بغلت نکردوکلی تحویلم گرفت.منم خیلی خوشحال وهیجان زده شدم بابت برخوردعالیش عکساروکه گرفتیم سریع توی چندثانیه هم داستان آشناییم باپیجش روگفتم.

    استادعزیزم شایدباورتون نشه یهوهمسراین خانم برگشت به خانومش گفت شماره ایشون روبگیرتوی این کارهنری که هستن.وخانوم هم ازم شماره خواست.وای استادقلبم داشت ازدهنم میزدبیرون.اصلاباورم نمیشد.صاحب ی برندجهانی بیادشماره منوبگیره؟یاخداچی میشنوم؟این خانم اصلاالان داره ترکیه زندگی میکنه وازاونجاکاراشوهندل میکنه.استادبهشون گفتم من هنوزتوی این رشته دانشجوهستم وتموم نکردم آموزشهامو،ولی ایشون گفتن اشکالی نداره بده شمارتو.خلاصه شماره رودادم(وکلی دوباره بغل اینجاردوبدل شد)کلیم به دخترکوچولوی داستانمون تبریک وتحسین گفتم بابت این میزان ازشجاعتش که بااین سن کم ی همچین قدمی برداشته.خانم صاحب بیزینس بهم گفت کلی دعات میکنم وازخدامیخوام موفق باشی.بهش گفتم من میبینم اون روزی رو که منم بیزینس وبرندخودموداشته باشم وایشونم کلی تائیدکردن وگفتن منم مطمئنم که میبینم بیزینست رو راه انداختی.بهم گفتن انشاا…اگردری بازشدشمارتودارم حتماباهات تماس میگیرم.خلاصه کلی دعای خیروآرزوی موفقیت بین ماردوبدل شدومن بعدچنددقیقه ازشون خداحافظی کردم وبابغض عجیبی ازشدت شعف راهی خونه شدم.استادجانم منی که بابت ناراحتیاهمیشه سریع اشکم درمیومدحالا بعدآشنایی باشماوقوانین فقط مواقع شادی اشکم درمیاد.استاداون شدت سوزوسرمارو توی خیابون حس نمیکردم.تعمدابرای اینکه مدت بیشتری باخدای عزیزترازجانم صحبت کنم پیاده تاخونه اومدم ومدام اتفاقات وتجسماتی روکه اونجاداشتم که منم ی روزبرندخودموتاسیس میکنم وچه مراسم های افتتاحیه ای میگیرم مرورمیکردم.به حدی حالم خوب بودوداشتم خداروسپاسگزاری میکردم که اصلا الانم یادم نمیادچجوری رسیدم خونه؟اصلا ازکدوم مسیراومدم؟

    خیلی برام غیرقابل باوربودکه میون اون همه آدم معروف وپولداراین خانم شماره منوبگیره بغلم کنه باهام دست بده انقدرباهام راحت وصمیمی مثل ی دوست چندین وچندساله رفتارکنه.همش تصویرشمااستادجلوچشام بودتوی اون لحظه که داخل دیسکوخانوم رقصنده اومددست شماروگرفت که برقصیدباهاش.اون موقع که خانم شیلا ازتون خواست بمونیدوبازم برقصید.اون لحظاتی که داخل سریالهاتون هزارباردیدم که میون کلی آدم اونی که بهش توجه مثبت میشه شمایید.به خدای خودم میگفتم خداجونم نتیجه داداحساس خوب اتفاقات خوب نتیجه داد.منم مثل استادموردبهترین توجه هاواتفاقات قرارگرفتم.میگفتم خدای من توکجای این جهان نیستی؟توی کجانیستی که پیدات نکنم؟توی لحظه به لحظه ونقطه نقطه همه چی هستی.چی شدکه اینجوری شد؟

    استادهیچکدوم ازاعضای خانواده وحتی دوستان نزدیکم وهیچکس هیچکس تاالان نمیدونن که من6ماه دارم بصورت آنلاین آموزش دوره هنری میبینم.هیچکس نمیدونه که من نزدیک1ماه شل کردم ویکم نجواهای شیطان سراغم اومده وبابی حوصلگی تمریناموانجام میدم ومدام فایلای شماروگوش میکنم تاانگیزه بگیرم وتمریناتموانجام بدم.وانصافا هم تااینجاتنهافایلای شماست که توی مسیرنگهم داشته.ی چندوقتی بودازخدامیخواستم ی نشونه بهم نشون بده که بفهمم درمسیردرستم واینکارعلاقه منه وازش به نتیجه میرسم؟که امروز نتیجه به این وضوح روباپوست وگوشت واستخونم درک کردم.

    شایداون خانم عزیزبمن زنگ بزنه یاحتی زنگ نزنه درهرصورت من راه خودموادامه میدم طمع نمیکنم حرص نمیزنم واجازه میدم تکاملم طی شه.فقط وفقط اینومیدونم که الخیروفی ماوقع،فقط وفقط میدونم هرفرکانسی بفرستی همونو به صورت اتفاقات جذب میکنی،فقط وفقط میدونم احساس خوب مساوی اتفاقات خوب.

    وازهمه مهم ترمیدونم:

    من حسابم زهمه مردم این شهرجداست

    من امیدم به خدا،بعدخداهم به خداست

    خداجونم خیلی دوستت دارم

    استادعزیزم خیلی دوستت دارم

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      محمد مومنی زاده گفته:
      مدت عضویت: 1342 روز

      دیدگاهتون عالی بود لذت بردم

      کلی تحسینتون. کردم

      و یاد اون نامه 31 حضرت علی به امام حسن افتادم

      که گفت دوتا روزی برتو نازل می‌شود اولیش اونی که براش تلاش میکنی و بدستش میاری

      و دومی اش اونی که تو هیچ تلاشی نمیکنه و از درگاه خداوند برتو نازل می‌شود

      و چقدر عالی ک روزی ما هم از نوع دومش باشه

      و دمتون گرم بابت اینکه هیچ طمع و حرصی نبوده برای اینکه اون خانم تماس بگیره یا نه ففقط به این نگاه نگاه کردین

      الخیرو ما فی وقع

      اینجاهم یاد اون بیت زیبای مولانا افتادم

      چقدرررر آخه عالی بود

      هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر

      آرام تر از آهو بی باک ترم از شیر

      هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج آید

      زنجیر پی زنجیر

      براتون آروزی موفقیت دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        زهرانجفی گفته:
        مدت عضویت: 1574 روز

        سلام خدمت شمامحمدآقای عزیز

        ممنون وسپاسگزارم ازنگاه زیبای شما ونکته سنجیتون.محبت دارید

        خداروهزاران مرتبه شاکرم که تونستم این اتفاقات روباکنترل ذهن وآرامش پیش ببرم

        درکنارخداوندعزیزوآموزه های استادجان ونگاه وتجارب شمادوستان دوست داشتنی من هم تلاشی بی وقفه بایدداشته باشم درمسیرپیشرفت

        امیدوارم اعضاخانواده بزرگ عباس منش هرلحظه وهرجابهترینهابراشون رقم بخوره.آمین

        مثالهایی که ازسخنان حضرت علی بزرگوارزدیدوشعرمولانای جان بغض لذت بخشی برام آوردوحال دلموخوب کرد.ممنون ازشما

        درپناه خداباشید.آمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: