«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-23 05:42:152023-05-01 21:02:24«ظلم به خود» از دیدگاه قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام خدمت استاد عزیز و مریم جانمون
کامنت روز دوم و تعهد من!
خیلی جالب و شگفت انگیزه واسه من!!!
اینک من دقیقا در زمان مناسب،هدایت شدم به این اگاهی ها
امروز بعد از سه بار گوش دادن به این فایل، میگفتم خدایااا،اصن انگار استاد نشسته داره با من،راجب موضوع من باهام حرف میزنه،دقیقا انقدر با تمرکز ،دقیقا انقدر دقیق..
خدایا چقدر تو قشنگ میچینی،چقدر تو زمان بندیت عالیه
چقدر من فرق کردم !چقدر دارم میفهمم زبونه خدارو
چقدر راحت شده درک این مسائلو دیدن نشونه ها
چقدر مسئولیت پذیر شدم نسبت به زندگیم نسبت به چندماه پیش!
الانم این فایل رو ،برای همون موضوع 6 ساله،که درگیرش هستم در نظر گرفتم که چقدر زیبا و شیوا و رسا،خدا داره از زبون استاد با من حرف میزنه
دعای خیر ،ارزوی خوشبختی به خودت برمیگرده
چه دعا کنم چه دعا نکنم فرقی برای بقیه نمیکنه!
به خودم برمیگرده مطمعنا
من چقدر توی این 6سال،از روی عصبانیت،از روی کینه،از روی ناراحتی ،از روی احساس قربانی شدن،برای اشخاصی ک مرتبط بودن با این درگیریه 6 ساله من،گفتم روز خوش نبینن ،گفتم خدا جوابتونو بده،گفتم پولی ک از من رفته،از شماهم بره،تهمتی ک بمن زدین ،خدا براتون بزاره…
خلاصه کلی حرف که فکر میکردم قاعده ی دنیا اینه،بدی کردن بهت،خدا جوابشونو میده…
تو حق داری ناله نفرین کنی چون حقتو خوردن چون تهمت زدن بهت،چون هنوز دارن تهمت میزنن!
من رو حساب شنیده هام،از بچگی به این باور رسیده بودم از تلویزیون مدرسه خانواده…
که میشه ک حقتو بخورن،که میشه پولتو ببرن،که میشه ک تهمت بزنن،که میشه اسیرت کنن،که میشه ک زندانی بشی توی رابطه ی اشتباه چون حق با مرده…و هزارتا باور ک باعث این حس میشه قربانی شدی…
اما کسی نگفت که تویی ک داری این قدرتو میدی
هیج جا نشنیدم ک بگن خودتی که باعث این اتفاقات میشی
هیج جا،جز از زبان شما که زبان قرانو میفرمایین
انگار یه در جدید برام بازشد..
من تلاش میکردم ک بگم حقم ضایع شد به عنوان یه انسان،که جوونیم و 6 سال از زندگیم رفت سر این که اسیر یه انسان شدم ک بهترین روزهای منو گرفته،که چون حقه جدایی با اونه پس من قربانی شدم…تلاش میکردم و حتی تکرار میکردم ک من خالقم روی حساب کشف قوانین و تمارینم…
اما بعد از ماهها،انگار سلولای جدیدی تو مغزم بوجود اومده انگاری ی جور دیگ درک میکنم
انگار قلبم یجور دیک میپذیره!
من اما الان ،با تمام وجودم پذیرفتم ،با مقایسه با قبلم انگاری ،اون موقع ها شنیدم فقط
اما الان نمیدونم چجور بگم،ولی قلبم، خیالم راحتو ارروم شده
«سیستم واکنش نشون میده به رفتار شما به افکار شما»
من قبل از اینک 6سال درگیر این مساله بشم،قطعا این موضوع توی ذهن من،توی وجود من بوده
قطعا من حس قربانی شدن داشتم توی موضوع های مختلف،روابط مختلف و قدیمی
حالا الان چکو لگدی شدم تا بفهمم این ترمز بد رو و بعد از این همه مدت دارم ازبین میبرمش
چقدر قشنگ خدا میخواد ما بفهمییم میشه راحت و با نقص های کمتری زندگی کنیم چقدر خدا عاشقه بندشه..
«کسی ک قوانیین رو میدونه،میدونه ک وساطت بقیه فایده ای نداره،چون خودش داره میچینه با فرکانساش»
مثلا چرا نزدیکای من تلاش داشتن با وساطت یا به قول خودشون کدخدامنشانه،این موضوع 6سالرو حل کنن؟؟
مگه مدارو فرکانسه من تغییر کرده؟یا طرف مقابلم مدارش عوض شده؟
تازه ممکن بود با این روش،من بعدها هم بیشتر احساس قربانی شدن کنم
بگم نه اونها،حقو حقوق منو بخشیدن تا من رها بشم،این مساله میتونست جور دیگه ام حل بشه و کلیییی حرف ک همه نشات میگیره از همین ترمز ذهنی
این ترمزا قبلا توی کشف قوانیین پیدا شدن
ولی الان جور دیگ دارم نگاشون میکنم،جنسش فرق کرده،خودم حس میکنم بزرگتر شدم..
من توی خودم این ترمزو برندارم که مسیولیت زندگیم با خودمه،حس قربانی شدنو برندارم
بعد بیام از بقیه بخوام که وساطت کنن!
منو خدا مگه یکی نیسیم؟
وقتی هنوز خودم نتونستم با خودمو خدام روراست باشم و مشکلاتمو حل کنم،چرا باید وساطت بقیرو بخوام؟؟
ازون بدتر،،که البته در من نبوده،ولی دیدم که نذر میکنن که برن مثلا جای زیارتی
یا نذرو نیازای عجیب غریب
اینها همه باورای ماست ک باید عوض کنیم
مثل مامانم یا بابام داداشم بخاطر باوراشون،نذرهای مختلفمیکنن برای سلامتی یا رونق کارو پولشون یا هزارتا چیز دیگ
چرا چرا خودمم یادم اومد
بارهادوران مدرسه! با اینک درس خونده بودم اماده بودم،اما باز سر جلسه میگفتم نذر میکنم ایه الکرسی بخونم،یاصلوات یا چه میدونم نماز یا برای کنکور برم مشهد..
همش از احساس لیاقت نداشتن خودم برای نمره ی خوب،برای نتیجه عالی نشات میگرفت
همش از اینک من هیچ کارم،با اینک این همه تلاش کردم ولی نتیجه دست خداست !این چه فکریه اخه؟؟ مگه منو خدا یکی نیسیم؟من حتی درسم نخونم،ولی ایمان داشته باشم که لایق نتیجه ی خوبم ممکنه این اتفاق بیفته،چقد نا اگاه بودم من…
یا اصلا این روزها،برای اینمساله،من اگه خودمو لایق یه راه ساده،سریع و بی هزینه میدونستم،هیچ وقت مسیرای پر هزینه،وکیلای گرون،یا چه میدونم هزارتا مساله ی دیگه بخاطر باورای اشتباهم اتفاق نمیفتاد
از همون اول،بخاطر الگوهای اشتباه،همش فکر میکردم خب حق من قراره پایمال بشه،بعد هی زور میزنم از حقم دفاع کنم و یا نزارم بیشتر ازین پایمال بشه بعد میرفتم مسیر های پر هزینه تر
اون لحظه خبر نداشتم اما الان ک نگا میکنم میبنم چقد نگران چقد اضطراب داشتم…
اما همین روزا ،یکی یکی ترمزام داره رو میشه با دوره های شما، و تکونای خوبی داره میخوره زندگیم
«انها زشتکاری های خودرا از مردم پنهان میدارن اما از خدا که پنهان نمیدارن»
چرا من هیچ وقت نگفتم،یا اونقدر خدارو قبول نداشتم بگم اقا درسته طرف من ،داره تهمت میزنه که من خودم،بدنمو کبود کردم ولی خدا ک اونجا بوده دیده کی منو کبود کرده،چرا خدارو توی این قضیه کنار گزاشتم و یجورایی امتیازشو به خودم دادم!!! به خدا ندادم ک اگاهه به همه چی
لفظا گفتم اره خدا جای حق نشسته،ولی قلبا ،روراست ک باشم،امتیازشو به خودم دادم .جون هزار جا بوده ک گفتم خدا جای حق نشسته ولی وقتی حرف از دست دادن یا چه میدونم دادن و گذشتن از پول یا سرمایم بوده ،با ناراحتی یا غصه اون کارو کردم یا گفتم حقمو خوردن!!!
مگه خدا جای حق ننشستع؟ مگه کسی اصلا میتونه حق کسیو بخوره؟ همه چی جاش قرار داره و این فرکانس های توست! لایق ندونستنه خودته،لفظی و عادت و ادا بودنه این جملته ک خدا جای حق نشسته!
توی بازی این دنیا ،اصلا گیریم حقتو خوردن،بابا این بازی دنیا خیلی کوچیکتر از بازیی ک در انتظارته
گیریم اینجا با رشوه و تقلب و هرچی ک با ذهنت ساختی،حقتو خوردنو یا اصلا حقتو گرفتی،پس اون دنیا چی؟ مگه الکیه؟ اونجا چقدر رشوه ووکیلو اشنا وپارتی پیدا میشه؟؟خدا بگه اکی اقا هرکی زورش بیشتر،حق خودشو بگیره؟؟با عقلت جوره ندا؟؟این جهان با این عظمت،بخواد رو همچین روالی پیش بره؟
«چون تو به منبع وصلی،درگیرشون نشدی،اونها به خودشون ضرر زدن با تهمتا یا رفتارشون»
چقدر من اینطور عمل نکردم،چقدر یه قدم اونها شکایت کردن من برای ثابت کردن خودم،برای قربانی نشدنم قدم برداشتم حرص خوردم چنگ انداختم همه جا،ایکاش هیچ قدمی برایثابت کردن خودم مقابل این ادم برنمیداشتم و ترس از قربانی شدن یا ضایع شدن حقم نداشتم اینجوری کمتر نشتی انرژی داشتم همش تمرکز روی ناخواسته هااا نگران بودن ….
«اونها ک ایمان دارن خزائن دنیا،دسته پرودگاره،چه نیازی دارن ک شما تحریمشون کنین یا نکنیین»
چرا من ایمان نداشتم که حق و پولو سرمایه و هرچیز مادییه من دست خداست،این ادم اصلا نمیتونه منو تحریم کنه از داشتنش ،اگه چیزی واسه منه ،کسینمیتونه با هر طریقی ک فکرو زورش میرسه بگیره،چرا من انقد قدرتو داده بودم به اون ادم؟؟
چرا لفظا میگفتم هیچکاری نمیتونه بکنه،ولی قلبا نگران از دست دادن حقم بودم در گرو جدا شدنم؟؟
باورای خرابه من!چقدر درس بهم دادین..
«اگه کسی به کسی ظلم کنه،داره بخودش ظلممیکنه»
چرا من فکر میکردم حقم ضایع بشه بدبختو بیچاره میشمو مسیر زندگیم کلا به ناکجا اباد میکشه؟ مگه قبلا که از کارم بیرون زدم بخاطر اینکه ادماش هم فرکانس نبودن باهام،از نظر بقیه حق من خورده شد ولی خودم قلبا همچین باوری نداشتم و در کمال ارامش بودم و همین حس باعث شد کلی از نظر کاری پیشرفت کنم،چرا توی این موضوع رابطه،اصلا دکمه ی همه چیو توی وجودم خاموش کردم و دارم توی تاریکی میرم جلو
توی یاس نگرانی قربانی شدن..
البته این احساسا تا قبل از دورهایی ک شروع کردم وجود داشتن و الان با دفترهایی ک پر کردم خیلی کمتر شدن و یجورایی اخرای حل این مساله 6 ساله هستم شکر…
«هرچقدر هم ما بخواییمیکیو اذیت کنیم حالا میخواد هرکی باشه،اینجوری نیس ک واقعا ما بتونیم بلایی سرشون بیاریم،اون اگه وصل باشه به منبع،باور نکنه ظلم مارو،هیچ اتفاقی نمیفته»
من وصل نبودم به منبع
من اعتراف میکنم ک باور کرده بودم ظلم رو
چه وقتی خودم ظالم بودم چه وقتی خودم مظلوم بودم…
در هر دو حالت،خودم به خودم ظلم کردم ستم کردم…6 سال در انتظار برای پایان یه رابطه
«موقع قبض روح،فرشته ها ازم میپرسن چجوری گذشت؟»
ایمان نداشتم بخدا،در مداری قرار گرفتم ک ستم کردم بخودم ،ستم کردن بمن،فلانی حقمو خورد،فلانی بهم ظلم کرد،کشورم فلان بود.گرونی تورم
حق طلاق با مرد و من اسیر، حجاب اجبار، همش نگران پول و درامد ، همش درگیر کار و حسرت یه مسافرت با کشتی یا هواپیمای خوب به بهترین نقاط جهان،رابطه با ی انسان ک حس خوب داشته باشم خودم باشم پیشش،فارق از وضعیت مالی یا باورای اطرافیان برای قضاوت طرفم…
چقدر ضعیف !چقدر بی مسئولیتی !چقدر ناتوانی!چقدر بی عقلی! چقدر ترمزای ذهنی که منو مدارمو با جوابم به فرشته ها دور کرده…
همین الان توی سن 31 سالگی اگه فرشته ها بیان ،چی بگم بهشون؟تا الان اینجور بوده وضع زندگیم
حالا باخودم حداقل روراستم و تا حدی قدم برداشتمو نتایجو نشونه هارو دیدم،پس جوری میسازم ک جوابام به فرشته ها اینا باشه:
خیلی خوب گذشت به هرچی خواستم رسیدمو گذر کردم
همه جا رفتم،ادمای خوب،لذتای زیاد ،نعمت های زیاد..بریم من امادم برای یه زندگی ابدی…
«بی ایمان باشی ،حرکت نمیکنی»
وقتی شرایطتت اکی نیست الان،خب ایمان به منبع داشته باشی ،قدم برمیداری
حقتو بخورن،میگی رب من پروردگاره من چرا ازینا حسابمیبرمیا میترسم پس بازم درهای جدید و حقت نمیره!
کشورت بده،مهاجرت میکنی
«اون دنیا،شیطان هم مسئولیت کارای مارو به عهده نمیگیره»
پس ندا خانم،هرچی ک الان هست تو زندگیت،خودت خواستیو کردی
راضی نیسی؟؟
اکی بفرما،
خدا هدایتت میکنه و تو عمل کن
عمل کن و خدا هداییت میکنه
دو طرفست برو جلو
همون طور ک قدم برداشتی و الان داری میبینی بعد از 6 سال،فقط چندماهه ک داری رو خودت و دوره ها کار میکنی و چه نتایجی برای اینمساله ی 6 ساله اومده
«خدا دعوت کرد،منم دعوت کردم،شما متمایل شدین به سمت من با افکاروباوراتون…شیطان»
بله این جوابای من به فرشته ها،دقیقا بخاطرهمین انحرافات من،طی این 31 سال زندگی بخاطر باورا و فرکانسای خرابو افتضاحه خودمه
هیچ کس مقصررر نیس
اره من بهوکیل قدرت دادم (شیطان)
به قاضی قدرت دادم (شیطان)
به طرفم قدرت دادم (شیطان)
به کشورمو قوانین قدرت دادم (شیطان )
به رشوه ،قدرت دادم (شیطان )
من چقدر شرک کردم چقدر قدرت خدارو نادیده گرفتم و حتی با چن ملیون پول،قدرتو از خدا گرفتم و گفتم فلانی کار منو را بندازه یا فلانی کارشو با وعده وعید جلو برد
نه عزیزهمن!!!
شرکاته که مدارتو برده برای این نتایج
اگه باوراتو عوض کنی ،مسیر زندگیت ،انسانها اتفاقا همه چیییی عوض میشن،مثل همین چن ماهه اخیر…
شکر که امروزم به تعهدم عمل کردم و روزو دوم رو گوش دادم وبا شجاعت خودمو کنکاش کردم بیشتر از هروقتی تا به امروز و با جسارت نوشتم
ممنون استاد که مارو بهخودشناسیمیرسونی که تهش ختم میشه به خداشناسی
وقتی ترمزای ذهنیمو پیدا میکنم وقتی خودمو بهتر میشناسم،دقیقا یه قدرت از قدرتهای خدارو پیدا میکنم توی تحقق خواسته هام
خدارو بهتر درک میکنم تدبیرشو،عدالتشو ….
شکروسپاساز شما که فایل ارزشمندو پر محتوارو رایگان برای ما گزاشتین
وممنون از ابجیلیلایقشنگم که دست خدا بود برای این مسیر
سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته جان و همه همسفران عزیزم در سفر روز شمار تحول زندگی من
روز چهل و سوم از سفرم به درون
فایل: (ظلم به خود) از نگاه قرآن
هر چه کنی به خود کنی،گر همه خوب و بد کنی
————————————————–
یادمه اولین بار که راجب به سیستمی بودن خداوند شنیدم از زبان استاد عباسمنش عزیزم بود و در فایل خداوند را بهتر بشناسیم 1و2 ..
خیلی واسم تازگی داشت،ذهنم مقاومت نمیکرد و در عین اینکه کاملا مخالف بود با باورها و ذهنیتی که از خداوند در ذهنمون ایجاد شده بود،اما این نوع خدارا بیشتر دوستداشتم
اونموقع بود که دیدم تک تک صفات خداوند برازنده این خدایی است که سیستمی باشه،مثلا عادل بودن خداوند که من همیشه باش مشکل داشتم و…
یعنی استاد واقعا ازتون ممنونم که من رو با این آگاهی های ارزشمند آشنا کردید و واقعا خیییییلی از مسائل و سوالهای ذهنی من با فهمیدن فقط اینکه خداوند سیستم است و سیستمی عمل میکند طبق قوانین ثابت و منظم جهان و این قوانین برای پیامبر و امام تا همه انسانها یک جور عمل میکند واقعا قلبم آرام شد و راهم روشن…خدایا شکررررررررت
علت اینکه من اینجا هستم هم همینه،،طبق قانون فرکانس اینجا جای منه،،منی که همیشه به دنبال آگاهی بودم،دنبال خدای واقعی،دنبال رشد از هر جهت و خیلی راهها رو رفتم تا خداوند هدایتم کرد به این مدار( در پاسخ به فرکانس خودم) و فقط خدا میدونه که چقدررر خوشحالم که در مدار شما استاد عزیزم و این آگاهی های ناب و مریم جان بینظیرم و تک تک یاران روشنی جویم در این سایت الهی قرار گرفتم..خدایا شکرررررررت
استاد از روزی که فهمیدم هر کس در این جهان پاسخ فرکانس خودش رو دریافت میکنه و با شاگردی شما فرق «من یشالله و من اراد الله و….» رو فهمیدم به خیلی از سوالهام پاسخ داده شد..
من دیگه غصه هیچکس رو نمیخورم حتی مامان عزیزم رو…چون میدونم ایشون پاسخ فرکانس خودشون رو میگیرن و من ناتوانم از اینکه کسی رو تغییر بدهم و اگر کسی به دنبال تغییر باشد حتما طبق قوانین ثابت جهان هدایت میشود به آگاهی..
این برای من رشد زیادی است چون من همیشه غصه اطرافیانم و حتی آدمهای دیگه رو میخوردم…ولی الان این شده باورم که هر کس را با شرایط خوب ببینم میگم دمش گرم،چه فرکانس داده از چه باوری و تحسینش میکنم و اگر شخصی رو در شرایط بد ببینم میگم پاسخ فرکانس خودش رو داره مبگیره..هیچکس بهش ظلم نکرده جز خودش و غصه هم نمیخورم..
این آگاهی ها باعث شده احساس قربانی شدن در من خیلی کم بشه و حواسم باشه که نقش قربانی بازی نکنم
احساس گناه هم اصلا ندارم یعنی خیییلی خوب شدم تو این زمینه
«البته دوره بی نظیر عزت نفس در این تغییر من نقش بسزایی داشته»
و حالا که فهمیدم هیچکس کوچکترین قدرتی در اثر گذاری در زندگی من نداره و همه زندگی ام به خودم مربوطه و هیچ عامل بیرونی نمیتونه جلوی موفقیت منو بگیره و حتی اگر تلاش هم بکنه وقتی من در فرکانس درستی باشم قطعا به نفع من میشه،، پر از امید و انگیزه و قدرتمندانه حرکت میکنم و باور دارم که اگر با قوانین خداوند هماهنگ باشم حتما جواب می گیرم..
هماهنگی با قوانین یعنی چی؟
یعنی کنترل ورودی های ذهنم که باعث میشوند باورهای مخربم بهبود پیدا کنند و حال و احساسم خوب باشه. بقیه اش هم باشه دسته خدا جانم با این سیستم بسیار دقیقش که مو لا درزش نمیره و بی نقص عمل میکنه.
—————+++++++++++++——————-
خدایا شکررررت برای قوانین جهانت آنهم به صورت ثابت و بی نقص است و برای هدایت من به این مسیر روشن.خدایا شکرررررررررت
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزار خدای مهربانم هستم برای وجود آگاهی بخش و پر از برکت شما..ممنونتونم
مریم عزیزم،صمیمانه از شما ممنونم برای مهیا کردن این سفر حال خوب کن و انسان ساز.دوستون دارم،،بووووووس
همسفران عزیزم ممنونم که هستید و ممنونم برای کامنتهای آموزنده و ارزشمندتون و ممنونم که با من همراه بودید
دوستتون داااااااااارم
در پناه خدای خوبیها روز و روزگارتون عاااااالی
به نام خدایی که استاد ِ برنامه ریزی هاست
بهترین مدیر زندگی و هدایت کننده ما به بهتریناست
سلام مریم نازنینم من عاشق شمام
فایل تصویری رو تا دقیقه ۳ دیدم نتونستم ادامه بدم خدای من بی نظیره فوق العاده اس
اخه چه اندازه تحسینت کنم برای این همه عملگرایی ، این همه عمل به الهامات
وای وای وقتی متن رو خوندم کلمه به کلمه گفتم عجب کلماتی خداروشکر چه بی نهایت تحسینت میکنم گل مریمم بانوی قوی و توحیدی بانوی عملگرا بانوی عشق بی نهایت تحسینت میکنم این همه در صلح بودنت رو
سپاسگزارم سپاسگزارم که هستی که دست خداوندی برای گسترش توحید برای اشاعه توحید برای اینکه عزیز دل ِ استادی و تک تک ما آخه چقدر شما بی نظیری شما روح ِ ارزشمند خدایی من عاشقتم خدای من چقدر فایل تصویری کیفیتش عالیه چقدر کیفیت صدا عالیه بی نظیره بی نظیره
چقدر زیبا تر شده سایت دقیقا همینه هرچقدر هم که هم چیز خوب و عالی باشه بازهم میشه عالی تر و خوب تر بشه من یعنی سرشار از شوق و ذوق و هر چی حس خوبه میشم وقتی میبینم دسته بندی فایل ها رو تدوینشون رو
بی نهایت تحسینتون میکنم
چقدر این شیوه تدوین عالیه چقدر این فایل فوق العادس چه باوری میسازه وقتی بلافاصله به قران رجوع میکنیم و ایه ایه منطق میسازیم برای باورهامون بی نظیره بی نظیره خدارو بی نهایت شکر گزارم
استادِ عزیزم سلام بر روی ماهت حتما الان تمپایی استاد عاشقتم لایو رو دیدم من بی نهایت تحسینت میکنم برای این همه در صلح بودنت برای این همه عملگرایی خدای من اون فایل صحبت صمیمانتون با آقا ابراهیم مدیرفنی سایت بی نظیر بود اصلا اگاهی در اون منفجر شده بود بوم بوم فقط آگاهی می بارید ازش لایو امروز اصلا بی نظیر بود چی بگم چی بگم برای این همه هدایت خداوند برای برنامه ریزیش برای مدیریتش برای همه چیز بی نظیر بود خداروشکر این روزا استاد فایل هاتونم متفاوت شده یه جوری مثل بارون شدید آگاهی میباره
واااای اون فایل نمایشگاه اسلحه تمپا خدای من این همه ازادی فوق العاده بود بی نظیر
خداروشکر خداروشکر خداروهزاران بار شکر
سپاسگزارم میسپارمتون به الله یکتا به منبع تمام زیبایی ها 💚🌱
به نام یگانه رب وهاب و هدایتگر
سلام خدمت استاد عزیزو همراهان…..دومین روز سفر پر خیر و برکت من در مسیر اگاهی ولذته… من این فایلو قبلا هم گوش دادم که خیییییلی نسبت بهش مقاومت داشت ذهنم ولی اینبار که گوش دادم احساس میکردم من این داستانارو بلدمو خییلی باهاشون اوکی بودم و برای روشن تر شدن برای خودم که باور های ما تاثیر مستقیمی در زندگی ما دارن شرایط الانمو با زمانی که این فایلو گوش می دادم و نسبت بهش مقاومت داشتمو مقایسه کنم در عرصه روابط که روابط بسیار عالیی دارم درحالی که قبلا روابط بسیار ضعیفی داشتم در عرصه ی ارامش و حال خوب که اصن ترکوندم نسبت به قبلا و در عرصه ی مالی هنوز به اون شکل تغییره بزرگی احساس نکردم و باید کلی باور محدود کننده را شناسایی و حلشون کنم به یاری خداوند بلند مرتبه….خداوندو سپاسگزارم بخاطر هدایت من به مسیر نعمت و نه راه کسانیکه به انها غضب گرفته و نه گمراهان
روز دوم سفرنامه:ظلم ب خود
نکته برداری هایی ک واسه خودم انجام دادم اینجا مینویسم
چون میدونم همین نکته برداری هام طبق مداری ک هستیم انجام میدیم
+هر دعای خیری ک کنید ب خودتون برمیگرده این یک قااااانونه
+ اگر کسی در مدار درست باشه چه من دعا کنم چه دعا نکنم اون براش خیر و خوشبختی بوجود میاد
+ خداوند سیستمی عمل میکنه
اونی ک خوبی میکنه خوبی بهش برمیگرده
اونی ک بدی کنه بدی بهش برمیگرده
درواقع هرکسی نتیجه اعمال خودش رو میگیره
+کسی ک گناهکار باشه،اگه خودش کاری نکنه خودش پاک نشه و خودش از خداوند طلب آمرزش نکنه از کس دیگه ای بخواد اسن کارو براش انجام بده مشرکه
+برای کسی ک میدونی آدم درستی نیست طلب آمرزش نکن چون کار بیهوده ای،حتی طلب آمرزشم کنی تفاوتی برای این آدم نداره
کسی ک قوانین خداوند رو میشناسه میدونه این قوانین با حرف من تغییری نمیکنه
+قران رو با قران بفهمید آیه ها رو تک ب تک انتخاب نکنید
+از کسانی ک ب خود خیانت میکنن دفاع نکنین
+این دنیا یک قطره در مقابل اقیانوس هم نیس
+اگه ب خودت ستم کنی و از خداوند طلب آمرزش کنی خداوند آمرزنده است
+هرکسی مرتکب خطا و گناه شود فقط ب خودش زیان رسونده
+هرکسی خطا و گناهی کند و ب گردن کس دیگه ای بندازه گناه اونم ب گردن تو میباشه
چون تو مسئول رفتار و افکار خودت هستی
+هرکسی ک ب منبع وصل باشه اگه بخوان بلایی سرش بیارن سر خودشون میاد
+هرکسی ک باور داره ک خزان آسمان و زمین در دست رب هست ب کسی نیاز نداره
+قران آیاتش ب وضوح بیان شده
+قران را نباید کسی تفسیر کنه براتون
+خداوند ب پیامبرش میگه بگو منم ققط یک انسانم درست مانند شما
+کلمه خق الناس در قران وجود نداره
در قران اصلا همچی چیزی وجود نداره ک اگه حقی رو از کسی ضایع کنیم تونستیم زندگی اون فرد رو عوض کنیم
ما نمیتونیم ب کسی ضرر برسونیم
بدی ب خودمون میرسه
خوبی هم ب خودمون میرسه
و این خود ما هستیم ک ب خودمون ظلم میکنیم
+اگه بعد طلاق همسرانتان رو ب زور نگه دارید ب خودتون ظلم کردین
+کسی ک در مدار درست باشه و ب منبع وصل باشه و ب خدا ایمان داشته باشه ظلمی دریافت نمیکنه
+تا وقتی مظلومی نباشه ظالمی هم بوجود نمیاد
+هرکسی ک بهش ظلم میشه خداوند رو باور نکرده
+فرشتگان موقع مرگ میپرسن چطوری زندگی کردین
و آنها جواب میدن ما در زمین مستضعف بودیم و مورد ستم واقع شدیم
و فرشتگان میگن،چرا مهاجرت نکردین مگه ب خدا ایمان نداشتین؟!!!!
حالا ک اجازه دادی بهت ظلم بشه بدون ک اونجا اوضاعت خیلی بدتره
+تو اون دنیا شیطانم مسئولیت کارهای شمارو قبول نمیکنه
+شیطانم میگه از کسی بخدا شرک ورزید و منو شریک خدا کرده و ب من قدرت داده بیزارم
+و در نهایت فقط خود انسانه ک میتونه ب خودش ظلم کنه
خیلی خوشحالم در جمع دوستانی هستم ک پر از انرژی مثبتن
و خدارو سپاسگزارم ک منو ب این مسیر هدایت کرد و هر روز بیشتر از دیروز منو ب سمت آگاهی های بیشتر و مدار بالاتر هدایت میکنه
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
یه چیزی رو در این فایل درک کردم که تا به حال درک نکرده بودم!
نمیدونم دقیقا کدوم آیه بود که مضمونش این بود «نباید گناه خودت رو گردن دیگران بندازی وگرنه عذاب سختی داره»
بعد با خودم اینطوری گفتم که …
اینجا منظورش اینه اگه من یه کار ناپسندی رو انجام داده باشم، من گناه کرده باشم و مهم تر از همه اگه من به خودم ظلم کرده باشم، نباید گردن دیگران که بیگناه هستن بندازم!
حالا بیایم این قطعه از پازل رو بذاریم کنار پازل دیگه که میگه «بدون شک خودتان خالق تمام اتفاقات و زندگی خودتان هستین و هر ضرری به شما میرسه، به علت شماست!»
این همون قانون اصلی جهانه که میگخ بدون شک تمام اتفاقات زندگیم رو خودم دعوت میکنم یا خلق میکنم و نه هیچ کس دیگه ای!
وقتی این دوتا رو کنار هم میذاریم، میبینیم که مقصردونستن دیگران در شرایط و اتفاقات مختلف چقدر میتونه خلاف قانون و خلاف قرآن باشه و به دنبالش چقدر دچار احساس بد و اندوه میشیم! و احساس بد یعنی آلارم خروج از مسیر!
بیا همین لحظه تک تک مواردی که فکر میکردی که اون بابا به تو ظلم کرده یا مقصر فلان اتفاق بوده رو به یاد بیار! دونه به دونه! حالا فکر کن … اونم شخص هیچ تقصیری نداشته و این تو بودی که با فرکانسهایی که تحویل جهان دادی، اون اتفاق ناگوار رو وارد زندگیت کردی! اگه پولت رو نداده! اگه باهات بدرفتاری کرده! حتی اگه حس میکنی بهت ظلم شده، خودت و خودت مقصرش هستی و نه هیچ کس دیگه ای! و بدون که …
اینکه گناه و تقصیر خودت رو گردن دیگران بندازی، کاملا خلاف قوانین و خلاف قرآنه!
حالا که اینجوری از این دیدگاه به تضاد و مسائل زندگی نگاه میکنیم، چقدر احساس بهتری پیدا میکنیم و چقدر نگرشمون نسبت به اون طرف بهتر میشه و چقدر رهاتر میشیم؟! مگه احساس دسترسی به احساس خوب در دل یک تضاد کار راحتیه؟!
و زمانی که خودت رو مقصر و عامل اون تضاد دونستی، وارد مسیر درست شدی! احساست گویای ماجراست! هیچ حواست هست که چقدر راحت تر پذیرفتی خودت عامل اصلی داستان هستی و چقدر احساست بهتر شد؟! و هیچ حواست هست حالا که فهمیدی خودت مقصری، چقدر راحتتر تونستی خودت رو ببخشی؟!
اینجوری میتونی به تضادهای زندگیت تغییر نگاه بدی و این تغییر نگاه، میتونه تغییر احساس رو برات به ارمغان بیاره و طبق قانون اصلی احساسات خوب=اتفاقات خوب، از دل این تضاد به اتفاقات خوبی دست پیدا میکنی که شاید تصورش هم نتونی بکنی!
اینه که هر چه قوانین اصلی رو بهتر درک میکنیم، به همون میزان بهتر میتونیم در شرایط مختلف عمل کنیم.
زنده باد قانون
به نام رب تنها خالق و مالک و فرمانروای دنیا
به نام خدایی که من رو خالق زندگی خودم قرار داده است.
سلام خدمت استاد عزیزم،مریمنازنینم و تمام دوستان هم فرکانسیم
خب خب…
ظلمبه خود از دیدگاه قرآن
چقدر عالی بووود
استاد چقدر زیبا و روان قرآن رو تفسیر می کنید.
چقدر حسم عالی میشه وقتی عدالت خدا رو با پوست و گوشت و استخون درک میکنم
چه عدالتی بالاتر از اینکه کسی نمیتونه در زندگی کسی دیگه تاثیر داشته باشه؟؟؟؟
چقدر ماها که اسممون رو مسلمون گذاشته بودیم دیدگاه های مشرکانه داشتیم.
تا قبل از اینکه با استاد آشنا بشم تحت تاثیر جامعه ایی که در آن بزرگ شده بودم به شدت معتقد بودم که دیگران میتونند در زندگیم اثر بذارن
معتقد بودم که دیگران میتونند منو چشم بزنند
معتقد بودم که کسی میتونه حقمو بخوووره
وای بر من
وااااای بر من که چه مشرکانه به دنیا نگاه می کردم
استاد جان درونم بی اندازه باورهای غلط وجود داره که مطمنم با یکبار دیدن و یکبار گوش دادن به فایلها باورهای درست جایگزین باورهای سمی نمیشوند،پس باید بارهای بار با جان و دل حرفهای حق رو گوش بدم.
چقدر اعتماد بنفس آدم زیاد و زیادتر میشه وقتی میدونه جز خودش کسی نمیتونه رو زندگیش اثر بذاره
چقدر این باور با عدل خدا ارتباط داره
چقدددر جای تامل داره
چقددددر باید تکرار کنم تا خوراک سمی که جامعه سالهای سال به ذهنمون داده خنثی بشه؟؟؟
من با جان و دلللل آماده ی ادامه ی این مسیر زیبا هستم
خدایا کمکم کن که این مسیر زیبا رو تا آخر عمرم طی کنم
عاشقتم خدای من
دوستت دارم
ممنونم استاد عزیزم
بی نهایت سپاسگزار شمام که با دقت و ظرافت آیه های قرآن رو برامون تفسیر میکنید.
در پناه خدا هر روزتون عالی تر و بهتر از دیروزتون باشه🌺🌷💞
به نام خداوند هدایتگرم
سلام استاد جااااانم و مریم جااان عزیزم
روز دوم از روزشمار تحول زندگی من
خدارو بی نهایت شکر میکنم از صمیم قلبم چرا که در تعهدم برای تغییر و تحول اساسی شخصیتم و باورهام منو ثابت قدم نگه میداره
خدارو بی نهایت شکر برای آرامش و سکوت اتاقم در ساعت 2 بامداد که میتونم در امنیت و آرامش کامنت بنویسم و طبق تعهدم رد پای روزانم رو به جا بذارم
این فایل هم بی نظیر بود و در ادامه و مکمل فایل روز اول یعنی احساس گناه بود
واقعا ممنونم از مریم عزیزم بابت این چیدمان عالی در فایلهای روزشمار
از شما استاد عزیزم بسیار ممنونم بابت این همه آگاهی خالصی ک به رایگان به ما میبخشین
از تو ممنونم الهه نازنینم که با وجودی که امروز یه روز بسیااااار شلوغ کاری رو سپری کردی اما در حین کارات به فایل روز دوم چندبار گوش دادی و بهش فکر کردی و الان که تازه کارهات تموم شده با اینکه جسمت خسته ست اما روحت بی نهایت آرام و شاد و تازست برای نوشتن و سپاسگزاری کردن و ابراز خوشحالی از این دنیای زیبا با این قوانین ثابتش
.
من ازین فایل چی فهمیدم؟
من فهمیدم که در دنیای من فقط و فقط من هستم و هیچکس و هیچ عامل بیرونی نمیتونه رو زندگی من تاثیر گذار باشه مگر اینکه من باورش کنم!
و من هیچ تاثیری روی زندگی هیچکس ندارم مگر اینکه طرف خودش بخواد تغییر کنه
نه کسی میتونه به من ظلمی کنه و نه من میتونم به کسی ظلم کنم چون با این خیال که بخوام ب کسی ظلم کنم اول دارمب خودم ضربه میزنم! چون فرکانسش که حال بد و عدم آرامش هست گریبان گیر خودم میشه
پس احساس قربانی شدن و مظلوم واقع شدن منتفی میشه چون تو دنیای من فقط منم و خدای من
استاد چقدر قشنگ تو این فایل وقت گذاشتین و آیات قرآن رو به این زیبایی آوردین و توضیح دادین. خیلی ارزشمند بود برام
و چقدر قشنگ و متفاوت فکر کردین و عمل میکنین که گفتین من نمیخوام بیام قرآن رو با جزئیات براتون شرح بدم وگرنه من چه فرقی خواهم داشت با مفسران قرآن ؟!!
آره واقعا همینه من وقتی خودم وقت بذارم و تحقیق کنم و مطالعه کنم خیلی بیششتر به عمق داستان پی میبرم مثل شما که تو هر حوزه ای ک تا حالا خواستین کلی مطالعه کردین تحقیق کردین وقت گذاشتین و توش حرفه ای شدین
خدارو شکر بابت این فایل فوق العاده امروزم
در راستای تعهدم برای پیش بردن روزشمار و ثروت 1، امروز جلسه 14 ثروت 1 رو هم گوش دادم در حین کارام
و چقدر بی نظیره جلسه 14 و مفهوم قانون تکامل
چقدر این دوره طلاییه
خدارو شکرررررر ک دارمش
استاد جانم عاشقتونم من به شما و آموزه های شما با تمام قلبم ایمان دارم و تمام سعی خودمو میکنم که در مکتب شما ثابت قدم بمونم که مکتب یکتاپرستی و توحیده………….
.
با عشق
الهه
سلام خدمت استاد گرامی ومریم بانو عزیز
چقدرجالب فرمودی استاد :
هر دعای خیری واسه کسی بکنیم به خودمون بر می گرده خدایا شکرت :
واگرکسی تو مدار درستی باشه چه من دعا کنم چه نکنم اون خیر وخوشبختی براش به وجود می یاد مطمئنا که دعای خیرمون به خودمون بر می گرده
وخداوندیه سیستمه که پاسخ میده به افکارورفتارشما :سیستم یه اینه ست که درواقع به تو باز خورد می ده جه فرکانسی رو ارسال می کنی وخداوند به پیامبرمیگه واسه کسی که میدونی ادم درستی نیست طلب امرزش نکن چون تفاوتی برای این ادم نداره :
این دنیا یه پلک به هم زدن درمقابل یک ابدیت هم نیست وتو مسئول افکار واعمالت هستی نه کسی دیگه »
استغفارکسی واسه توسودی نداره ؛وکسی که مرتکب گناه شود به دیگران ستم کرده نه دیگران”
کلمه ی حق الناس در قران وجود نداره واگر معنای حق الناس این که اگرماحق کسی رو ضایع کنیم تونستیم مسیر زندگیشو عوض کنیم به هیچ عنوان در قران و جود نداره :
نمی تونیم کسی رو از مسیرش خارج کنیم یابلا سرش بیاریم وسر نوشتشو عوض کنیم ما نمی تونیم این کار رو انجام بدیم اگه به کسی ظلم می کنیم داریم به خو دمون ظلم می کنیم وبلایی سر کسی نمی یاریم چه بسا بدی که سرکسی میاریم باعث پیشرفت وموفقیتشون بشه )
کسی که درمداردرستیه خداوند راهی رو براش پیدا می کنه اگه من باور داشته باشم تنها فرمانروای قدرتمند جهان الله ست دیگه نگران نیستم ازکسی نمی ترسم واگر بترسیم می تونه مارو کنترل کنه ما می تونیم فقط خودمونو خوشبخت یا بدبخت کنیم !
شیطان تو اون دنیا مسئولیت خطاهای مارو به عهده نمی گیره ومیگه که خداوند به شما وعده راست داد من هم دادم ومن به شما سلطه ای نداشتم دعوت کردم شما پذیرفتید *
سلام بچهها
مرسی که کامنتهای قشنگقشنگ میذارین… خیلی خوشحالم که وقتمو با خوندنشون میگذرونم. قدیما رمان میخوندم و سم وارد خونم میکردم البته که لذتم میبردم. الانم دارم لذت میبرم اما عشق وارد خونم میکنم…
روز دوم تحول زندگیم
این فایل حال منو خوب نکرد بلکه حتی احساس خفگی داشتم. مامانماز بچگی مارو کلاس قرآن میذاشت، همه درسهای دینی رو کاملا از بر بودیم. اما هیچ وقت تا حالا با قرآن انس نگرفتم. حالمو خوب نکرده قلبمو باز نکرده. همیشه لحن آیات برام با خشمه. هنوزم حتی الان که استاد داشتن آیه هارو میگفتن من حس میکردم خدا عصبانیه، میخواد انتقام بگیره. خدا تو قرآن هنوز برای من یک فرد عصبانی و انتقام جو و بدون رحمه. من از آیات قران میترسم. فکر میکنم خدا داره بمن، فقط بمن میگه تو بخودت ظلم کردی، بر قلبت مهر زدم. فکر میکنم مخاطبش منم. همه حرفاشو بخودم میگیرم وقتی میگه جایگاهت دوزخ است.
هنوز آماده خوندنش نیستم. هنوز گارد دارم بهش. هنوز لحنشو مسخره میکنم و میخام ثابت کنم که جملههاش از هر دری سخنیه و به هم مربوط نیستند. هنوزم از کسایی که قران میخونن بدم میاد و اعصابم خورد میشه ازشون. چون فک میکنم هیچی نمیفهمن و الکی دارن تقش بازی میکنن و پشت قطر این کتاب سنگر گرفتن.اما وقتی صحبت قرآن نیست خدا برام نرمتر و مهربونتر میشه. فک میکنم دلیل این خشمگین بودن خدا تو قران، همون جبهه گرفتن و بداخلاقی کسایی هست که توی همه دوران زندگیم تلاش کردن بهم قران یاد بدن و حتی خودشونو خدا هم تصور میکردن. اما بهتره از مقصرپنداری دیگران دست بکشم و خودم رو مسئول این احساسم به قرآن بدونم. و به خودم بگم عیبی نداره مریم، آرام آرام قلبت پذیرای قران میشه و لحنش برات عوض میشه. به وقتش قرآن رو کشف خواهی کرد بوقتش قرآن تنها راهنمات میشه. اشکال نداره الان چشم و گوش بسته و بدون تحقیق در قرآن حرفای استادو باور کنی. مهم اینه باور کنی. باور کن و جلو برو، هر یک قدم که تو میری خدای جهان، هزار قدم به سمتت میاد چون میخاد که تو پیشرفت کنی چون پیشرفت تو باعث پیشرفت سیستمشه. چون پیشرفت تو کارها رو راحتتر میکنه. پس یه قدم بردار و جلو برو. بلافاصله بعد از گوش کردن به این فایل، یاد کاری افتادم که روز قبلش، به دلیل ترسهام انجامش نداده بودم و حالم به شدت بد شد، تصمیم گرفتم با خدا حرف بزنم، خدا خیلی قشنگ جوابمو داد مهربون و با عشق. اینارو گفتم بخدا:
خدای بزرگ من، من دیروز ترسیدم من دیروز تسلیم شیطان و ترسهایم شدم من از تو اطاعت نکردم و از شیطان پیروی کردم. من انتخابم شیطان شد. اما الان پشیمانم حس بد گناهکاری دارم. احساس گناه شدید. اینکه نتوانستم به تو اعتماد کنم و وارد ناشناخته ها بشم. اما تو میبخشی اما تو بخشندهای. که اگه نبخشی که اگه دوباره برایم فرصت جور نکنی قطعا از زیانکاران خواهم بود. خدایا من فقط ایمان راسخ میخوام. فقط اعتماد و تسلیم تو بودن رو میخوام. خدایا زمین تو پهناور بود و امکان تجربه کردن برایم فراهم بود اما من از سفره و نعمتهایت رویبرگرداندم. من به خودم ظلم کردم. منو از ظلم خودم نجات بده قلبمو با نور خودت جلا بده.
طوری نشده مریم عزیزم، بندهی بینظیرم. قطعا میبخشم که بخشندگی ذات من است. آفرین که فهمیدی آفرین که بر اشتباهت اصرار نکردی، آفرین که به من پناه آوردی. قطعا میبخشم و فرصتهای بیشمار برایت دارم. دنیای من دنیای فراوانیهاست. چیزی رو از دست ندادی. هر وقت توبه کنید آغوش من به روی شما باز است. مبادا دوباره تسلیم وعده قحطی شیطان بشی که من وعده فزونی به بندههایم دادهام.
*
تو یکی از کتابهای دینی مدرسه، خونده بودیم هیچ مالی انباشته نمیشه مگر اینکه حق برادر مظلومی خورده شود. من تو عالم ناآگاهیم عاشق این جمله بودم چون یه عالمه بار مسئولیت از دوشم برمیداشت و عوضش بقیه مقصر میشدند. ما تو محلهمون فقیر بودیم خیلی فقیر. کوچهمون پر از ثروتمندا بود، مثلا خونه ما 80 متر بود خونههای اونا 800متر. یه عالمه باغ و محصول داشتن. یه عالمه بچههای قوی و پسر داشتن. اما پدر من فقط سه تا دختر داشت، خودشو ضعیف و ناتوان نشون میداد.
خلاصه این جمله از کتاب دینی، خیالمو راحت کرد که اونا حق مارو خوردن و به ما ظلم کردن و وگرنه که مام ثروتمند باید میشدیم. و هر روز و هروز حتی الانشم بی دلیل از اونا متنفرم با اینکه همشون فوت شدن و ملک و اموالشون قسمت شده و چقد من خوشحال میشدم وقتی مثلا ثابت میشد بچههای فلانی بیکفایتن. ما سه تا تلاشمونو کردیم که با کفایت باشیم. که فقیر نباشیم که متفاوت باشیم. حالا هدفمون هرچی بود بلاخره موفق شدیم… اینارو مینویسم که بگم هیچ کس نمیتونه حق کسی رو بخوره هرکی هرکاری میکنه برای خودشه. و اون جمله اشتباه تو کتاب دینی جز نفرت، چیزی بار نیاورد.
آیا حق به جانب بودن مهم تر از احساس خوب داشتن است؟
مریمی اینو همیشه به خودت یاداوری کن مثل وقتایی که تصمیم میگیری بحث رو با همسرت ادامه ندی و چرخش حالت بدی، احساس بازنده بودن نکن یا احساس کسی که در موضع خودش ثابت قدم نیست رو نداشته باش بلکه به خودت بگو احسنت؛ چون که احساس خوب داشتن مهمتر از حق به جانب بودنه. اگه تو موضع خودتو نگه داری و به فرض دستآوردی همچون توجه و احساس قدرت موقت هم داشته باشی، اما یادت باشه سری بعد باید بیشتر موضع گیری کنی بیشتر تو نقش قربانی بمونی تا بتونی اون توجه و احساس قدرت کاذب رو کسب کنی. مثل کسی که هربار دُز بیشتری مصرف میکنه تا بلکه کمی بیشتر حال خوب داشته باشه اما دریغ که داره تو باتلاق فرو میره.
پس همیشه یادت باشه به هیچ وجه با مظلوم نمایی اصرار به حق بودنت نکنی حتی اگه دمدمی مزاج و بلاتکلیف و سست عنصر و حتی مثل کسی دیده بشی که قهر کردن بلد نیست. بلکه با قدرت از انچه اذیتت میکنه روی برگردان و بگو احساسمو آلوده نمیکنم با چرت و پرتا، که ارزشش احساس خوب خیلی بیشتره.
خیلی دوست دارم باور کنم که هیچ کس هیچ نقشی تو زندگیمون نداره. و هنوز تو مرحله حرف و سخنرانی هستم. چند وقت پیش داشتم به همسرم در موردش سخنرانی میکردم اما اون اصرار داشت که نه فلانیها ویک شرایطی دخیله در این مورد. اما من اصرار میکردم که نه… بعد اون برگشت گفت ایشالا سرت میاد میای به حرفم میرسی… انگار آب داغی ریخته شد به سرم. عصبانی شدم چرا میخای اینو من تجربه کنم… بعد دیدم مریم جان سخنور، بوی شرک میدی عزیزم.. از یه ور میگی هیشکی هیچ نقشی نداره از یه ورم به هم ریختی که اولا چرا شوهرت همچین چیزی رو برات آرزو کرد دوما تو قدرت رو همین الانشم دادی به شوهرت و به عوامل بیرونی. که مثلا با یه حرف همسرت قراره تو هم تو این شرایط قرار بگیری و در اونجا محدودیت ها بر تو پیروز بشن. عجب.
خلاصه، خیلی نسبت به قبل بهتر شدی اما هنوزم بهتر میتونی باشی جوری که دلت قرص باشه که توپم تکونش نده. که بگی فقط خودم و خدا.
اینا بمونن اینجا، تا یادم بمونه از کجا دارم میام.
برم روز سومو گوش بدم ذوق دارم براش
دوست عزیزم سلام، چقدر خوب نوشتید، چقدر برام نکته داشت، با نوشته هاتون اشک ریختم، حس منم به قرآن مثل شما بود و الان کمی نرم تر شدم، امیدوارم روزهای سفرنامه رو کامل طی کنی و هر روز پیشرفت کنی . امیدوارم من هم این راه رو ادامه بدم، سلامت باشید و پایدار دوست عزیز
بینظیر دوستِ ناشناختهام…
چقد خوشحالم از ابراز احساست. چقد ممنونم از اینکه بیتفاوت رد نشدی از کامنتم. چقد سپاسگزارم که وقت گذاشتی و برایم آرزوی پیشرفت کردی. تو اولین کسی هستی که به ردپای من عمق دادی، که یادم آوردی ما همه در راه پیشرفتیم. چقد ممنونم که کامنتت آب زلالی شد در کویر خشک، که نشانهای شد بر درستی راهم.
چند روز پیش که کامنتت رو خوندم خیلی خوشحال شدم اما فقط به رسم ادب، که مبادا مغرور و جوگیر دیده نشم برات پاسخ نوشتم تا ازت تشکر کنم. اما سایت اجازه ارسال رو بهم نداد و گفت کامنتت خیلی کوتاهه نمیشه منتشرش کنیم. منم همونجا تسلیم شدم و فقط به یه لایک بسنده کردم. اما حالا که ساعت 5و نیم صبح شده و یک ساعته که خدا بیدارم کرده که بیام تو سایت، فهمیدم که فقط بخاطر خودم باید ازت تشکر کنم. اینارو خدا گفت بهت بگم وگرنه من زبانم خیلی قاصره.
مطمئنم پیشرفت میکنیم، حتی اگر آهسته و لاکپشتی.
ندیده و ناشناخته دوستت دارم که ما همه لایق دوست داشتنیم.
سلام دوست عزیزم
متشکرم از اینکه احساس زیبات رو نوشتی و من هم خیلی خوشحال کردی.
مطمئن باش کامنتی هم که من برای شما گذاشتم از طرف خدا بوده که توی دل من انداخته.
ممنونم از محبت شما. امیدوارم در این راه زیبا همواره ثابت قدم باشید و از نتایج عالی و شگفت انگیزی که خواهید گرفت برامون بنویسید. با آرزوی موفقیت