«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

1867 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهره صانعی گفته:
    مدت عضویت: 1710 روز

    سلام و درود ب فرمانروای جهان و جهانیان ، خداوندگاار زمین و زمان

    سلام و درود ب پرچم داران یکتاپرستی ، و دوستان گرامی

    روز دوم ،

    واای استاد تمام باورهای اشتباه 40 ساله م با این فایل توحیدیتان پیش چشمم رژه میرند ، افکار شیطانی و نجواها

    از کدوم شرک م بگویم..از باور چشم زدن،رفتن پیش رمال و دعانویس و پذیرفتن و باور داشتن ب حرفهایشان ،ب اینکه آنها زندگیم را توصیف کنند و من از توصیف آنها زندگیم را خلق میکردم و همش بیماری ،تنگدستی،اختلاف،احساس بد ،دلسوزی برای دیگران ،و دلسوزی برای خودم،من در اعماق شرک و ظلم ب خویش بودنم .ودر ناکجا آباد دست و پا میزدم که راه کجاس؟که آن بخشنده بی منت صدای فریادم را شنید هنگامی که پریشان فریاد زدم تو خودت در قرآن گفتی هرکه را بخواهم

    هدایت میکنم یعنی مرا نمیخواهی هدایت کنی .و خداوند در اوج بیماری و اضطراب و ترسهایم با برکت بیماری پسرم (تنها فرزند 13 ساله م)که دکترها فقط تا 4 سال ب بودنش امید دادندآنهم با شیمی درمانی مواجعه کرد و شد برکت در زندگیم.

    بعد 6 سال هنوز اشکهایم سرازیر است و با شوق تایپ میکنم و معجزه خدا را فریاد میکنم.هر جا میروم از او میگویم از یکتاپرستی استاد )منم از شما آموختم و پرچم من گر چه مثل پرچم شما بزرگ نیست اما باورم ب حقانیتش استوار است

    .آری)در آن زمان خداوند مرا در کلاسهای توحیدی عرفان نشاند و چگونگی اش فقط از خودش بر میآمد و من تازه آنجا با خدای

    تازه ای آشنا شدم و در آنجا ب اذن خداوند معنای شفا و درمان را دیدم و فرزند من شد برکتی که ب وسیله او خدا را درک کنم

    خدایاچگونه میتوانم شکرت کنم الان جوان رشیدی شده و ذره ذره سلولهایش را من از تو دارم او با آمدنش درس زندگی ب من داد

    درک خدای دیگر )،نه خدایی که درکتاب درسی ،رسانه،مجالسهای دینی دیده بودم و شنیده بودم.) بعد جواب پاتولوژی و و و و واردکردن پسرم ب مجموعه. و حتی ب حقانیت حق ،ب او که جانم در دستانش است حتی یک استامنیفن هم نخورد و تمام

    استخوانهای خورده شده بعد 8ماه ترمیم شد.این است خدایی که ب قدرتش ،عیسی را توان شفا دادن داده بود.

    چند سال گذشت اما من (خودم)در چون و چراهای زیادی دست و پا میزدم و حالم چندان خوب نبود و بینش هایم اصلاح

    نمیشد و باور های ریشه دار عمیق ،علف های هرز ،ترس هنوز در وجودم در ضمیر ناخداگاهم مرا بازی میداد..هنوز کاملا معنای

    واقعی توحید عملی ،شرک،احساس ،فرکانس،واکنون استاد بهتر از جانم میگوید ظلم و ستم ب خویش -را نمیدانستم.

    چه ظلمها و ستم من ب خودم نکردم..من اصلا ب این واقف نبودم فقط دارم ب خودم ظلم میکنم..با دلسوزی و اشک و ناله

    و خودم را آدم خوب داستان می دانستم.شرک بزرگم چشم زخم ..که مارا چشم میکنن ما اینگونه هستیم..

    در روزی که هنوز در اعماق درونم شرک داشت تلاش ب بودن میکرد و در بی تابی و اظطراب .

    و هر لحظه از خدا هدایت میخواستم کسی ب من گفت کتاب چهار اثر از فلورانس را داری و پاشو بخون . و من مشغول شدم .چند روزی میخوندم اما قلبم هنوز خالی بود وبدنبال چیزی بودم که اون بعدظهر هم مثل شفا پسرم یادم نمیره را فراموش نمیکنم

    دوستی که 2 یا 3 سالی با او در ارتباط بودم برای احوالپرسی ب من زنگ زد و گفت چکار میکنی گفتم کتاب 4 اثر را میخونم

    و او با تعجب گفت از این کتابها هم میخونی و و و بعد کمی گفتگو مرا ب این سایت بهشتی و این استااااد . این پرچمدار

    توحید عملی آشنا کرد. و من روز ب روز دارم در مکتب ایشان میآموزم.استاد اگر شاگرد تنبلی هستم . و هنوز در مدارهای خرید

    محصولات قرار نگرفتم . ببخش -اما باز نمیدانی از من چه زهره ای ساخته ای.من فقط خودم میفهمم درونم چقدر آرامش بوجود آمده.من از خدا ،ب درگاه خدا،نزد خدا ،اکنون نزد 2 استاد عزیز (استاد عباسمنش و مریم بانو) دوستانم، توبه میکنم همان توبه ای که در قرآن خودش گفت آمرزنده و بخشنده اس .قسم یاد میکنم.و تعهد میدهم شرک را از خودم دور کنم و دیگر ب خودم ظلم نکنم.و در این مسیر عششق در این مکتب بمانم و بیاموزم و نتایجم را ب اشتراک بزارم (آمین)

    خیلی خیلی دوستان دارم و باشد رد پایی از خودم.

    (من ب دستان خدا خیره شدم ،معجزه کرد)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فرزانه در مسیر آگاهی گفته:
    مدت عضویت: 1236 روز

    رد پای من در روز چهل و سوم از سفرنامه

    سلام به استاد سراسر عشق و مریم خانوم عزیز و خانواده دومم

    ظلم به خود در قران

    این دومین باری هستش که طی سفرنامه این فایل ارزشمند رو می‌شنوم

    من امروز از خدا هدایت و نشونه خواستم حسابی ذهنم به هم ریخته بود و وقتی فایل 43 روز شمارو زدم که ببینم واقعا واسم جالب بود که مجدد همون فایلی اومد که قبلاً هم به واسطه خواستن نشونه از خدا هدایت شده بودم

    اگاهی های این فایل بی نظیره و میشه ساعتها در موردش صحبت کرد و چیزی یاد گرفت

    من امروز بخودم یاداوری کردم که

    شرایط الانت،افکارت،ترسات،نگرانیات و هرانچه باعث ناراحتی یا شادی تو هستند خودت خلق کردی

    اگه از شرایط الانت ناراضی هستی فقط خودت میتونی بخودت کمک کنی و منتظر یه عامل بیرونی نباش باید طرز فکر و زاویه نگاهتو به مسایل تغییر بدی تا وقتی که باورها و فرکانس هاتو تغییر ندی این ناخواسته ها تمومی نداره

    دو درس ارزشمند و دو باور قدرتمندی که باید ملکه ذهنت بشه:

    1_ما توانایی کاملی برای خلق زندگی دلخواهمان را داریم

    2_ما از ایجاد هر تغییری در زندگی دیگران خواه مثبت خواه منفی ناتوانیم

    در پناه الله یکتا شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    حمید رضا ذی فهم گفته:
    مدت عضویت: 2104 روز

    به نام الله یکتا فرمانروای عالم حمد و سپاس خدائی را که از فضل خود بی حساب میبخشد و از بسیاری از خطا ها میگذرد

    دومین روز شمار تحول زندگی من

    الله یکتا نیرو و انرژیست که تمام عالم را پدیدآورده و هدایت آن و تمام آنچه که در این عالم هست را برخود فرض کرده و تمام امورات آن را بطور کاملا سیستماتیک اداره میکند

    این سیستم به افکار و احساسات و توجهات من پاسخ میدهد

    هر آنچه در دنیای بیرون تجربه میکنم آئینه و نتیجه درونیات منست

    این جهان کوهست و فعل ما ندا / سوی ما آید صدا ها را نوا

    دعا و نفرین و تهدید دیگران هیچ تاثیری در زندگی من ندارند مگر آنکه خود بخواهم و اجازه دهم (با افکار و احساس و باورهایم) که تاثیر گذار باشند در زندگی ام

    قوانین الهی تغییر ناپذیرند و با دعا و نفرین و شفاعت کسی در حق دیگری هیچ تاثیر به حال شخص ندارد تا خود شخص در مدار و فرکانس مورد نظر قرار گیرد . هر عمل خیر و شری که انجام دهم نفع و ضررش به خودم بر میگردد.

    در هر لحظه از زندگی باید از خودم بپرسم به کی قدرت میدهم؟

    با توجه کرد به هر موضوع و پذیرش و باور آن به آن قدرت می دهم و آن را تاثیر گذار در می یابم

    من مسئول زندگی ام هستم و بابت آن جوابگو خواهم بود از من پرسیده که در دنیا زندگی را چطور گذراندم؟ نشان و ابراز کردن ضعف و ناتوانی مورد تائید پروردگار عالمین نیست که او به انسان افتخار کرده و خود را مورد تحسین قرار داده و به انسان قدرت انتخاب داده پس:

    من ذاتا ارزشمندم

    من ذاتا توانمندم

    من ذاتا مولد هستم

    و حق انتخاب دارم

    در هر لحظه دعوت میشوم یا بحق یا به ناحق یا بسمت الله یکتا یا شیطان رجیم

    منم که تمایل میکنم و انتخاب میکنم چون در دنیای فیزیکی زندگی میکنم و تمام شرایط و ابعاد فیزیکی را تجربه میکنم شیطان از این موضوع استفاده میکند و دیا را برایم زیبا و یا زشت جلوه میدهد و باعث حال بد و احساس بد میشود و من دائما در این چرخه باطل قرار میگیرم . باید بیشتر روی خودم متمرکز باشم باید خودم را کشف کنم و بیشتر بشناسم باید بیشتر روی افکار و باورهایم کار کنم تا بتوانم دعوت الهی را اجابت کنم من توسط افکار و باورهایم بازیچه شیطان شده ام و خودم بخودم ستم کردم. (لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین)

    هر لحظه باید از خود بپرسم به کی دارم قدرت میدهم؟ الله یکتا یا شیطان رجیم بخود یا دیگران من مسئول زندگی ام هستم

    خدایا بابت تمام افکار و باورها و اعمالی که در گذشته ( چه از خودم چه از دیگران) در وجود خودم ذخیره کردم و رد پای ناشایسته و بر خلاف شان الهی ام بر وجود خود و در این عالم برجای گذاشته ام طلب امرزش و بخشایش دارم مرا ببخش و پاک گردان و برای تغییر و اصلاح و جهادی اکبر یاری فرما که تو همانا یار و یاوری آمرزنده و مهربانی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1663 روز

    به نام خدا

    عرض سلام دارم خدمت استاد و اعضای سایت

    ما در جهانی به دنیا اومدیم که خداوندی اونو رهبری و مدیریت میکنه که مثل یک سیستم عمل میکنه و کوچکترین ظلمی نه به کسی میکنه و نه کسی میتونه در حق دیگری اینکارو بکنه و هر کاری که بکنیم مسئولش تنها خودمون هستیم اگه بدی کنیم به خودمون بد کردیم به خودمون ظلم کردیم اگه خوبی کنیم بازم سودش به خود ما برمیگرده یعنی کوچکترین ضربه ای چه از لحاظ فیزیکی چه از لحاظ روحی کسی نمیتونه به کسی دیگه بزنه مگر اینکه قدرت رو به غیر خدا بدیم اون وقته که ما به دیگران اجازه میدیم مارو کنترل کنن و این خود شرک هست در این دنیا هر کسی با افکارش با فرکانس هایی که در هر لحظه به جهان می‌فرسته در یک مدار قرار میگیره که شرایط واتفاقاتی رو تجربه میکنه که با دیگران متفاوت هستش یعنی کسی که در مداری قرار داره که آرامش رو تجربه میکنه این شخص اتفاقات ناخوشایند و ناآرامی ها رو نمیبینه پس کسی نمیتونه اتفاق بدی رو واسش بوجود بیاره چون توانایی اینکار رو نداره .

    نتیجه گیری: تنها کسی که میتونه به من ظلم کنه خود من هستم و من با افکار و ورودی ها و باورهای مخرب که باعث میشه تجربه خوبی در زندگی نداشته باشم به خودم ظلم میکنم هیچ کسی قدرت نداره که منو ناراحت کنه مگر اینکه من در درونم این قدرت رو بهش داده باشم و اینجا هم من مسئول ناراحتی یا شادی خودم هستم اگه من کوچکترین قدرتی رو به غیر خدا بدم من از مسیر راست دور و گمراه شدم و به خدا مشرک شدم من هیچ قدرتی ندارم که بخوام به کسی ظلم کنم اگه به ظاهر هم اینکار رو انجام بدم به اون شخص ظلم نکردم به خودم ظلم کردم چون با اینکار وارد مدار اتفاقات بد میشم و از خوشبختی خودمو دور میکنم پس من مسئول صد در صد زندگی خودم هستم .

    خدایا مارو به راه راست هدایت کن راه کسانی که آگاهانه در مسیر توحید و خوشبختی گام بر میدارن راه کسانی که در دنیا و آخرت خوشبخت وسعادتمند هستن الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    behnam گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    خیلی خیلی ممنون از همگی و مخصوصا خانم شایسته عزیز که وقت گذاشتن و دونه دونه فایل هارو بازبینی کردن و دوباره تدوین کردن واقعا ممنونیم بابت این همه محبت و عشق که به سایت و خانوادتون دارین.

    عمیقا این احساس رو دارم که عضوی از یک خانواده هستم.

    توی تک تک فایل های زندگی در بهشت یا سفر به دور امریکا احساس میکردم که کنارتونم و دارم تجربه میکنم همه اون اتفاقات شیرین رو.

    واقعا وقتی اینقدر زیبایی از تمپا و بیرون از شهرش و مناطق ییلاقیش و کلا و کلا فلوریدا میبینم یقینا خودم هم میخوام که یه خونه عالی توی بی شُر تمپا بگیرم و بارها و بارها این رو توی ذهنم تجربه کردم که توی همون روزای اول میبینمتون و از خوشحالی فقط و فقط بغلتون میکنم استاد😂😍😍

    روزی که توی اون بلوار بودید و دیدید یه دیوونه داره میدویه سمتتون و از دور صداتون میکنه نترسید

    بدونین منم

    عاشقتونمممممم و بازهم ممنون از همگی بابت این همه زحمتی که برای سایت میکشید⁦❤️⁩⁦❤️⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    دختر توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 1213 روز

    سلام استاد جان ! دوستان هم فرکانسی و خانم شایسته عزیز …

    برگی از سفرنامه من

    بیرون ز تو نیست انچه در عالم هست …

    از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی ….

    استاد چند وقته به ضعف و کمبود عزت نفسم پی بردم … فهمیدم که چقدر احساس خود کم بینی … شرک و قدرت دادن به دیگران و مهم بودن حرف و نظر دیگران تو وجودم هست … چقدر احساس عدم ارزشمندی تو وجودم هست …

    این روزا دارم روی خودم کار میکنم ….

    دارم روی مبحث قدرتمندیم و تصمیمات به تعویق افتادم کار میکنم …

    بریم سراغ مباحث این فایل و ارتباطش با عزت نفس …

    عزت نفس … یعنی عزیز و ارزشمند بودن خود ….

    من چقدر عزیز هستم چقدر ارزشمند و قدرتمند هستم

    که خدا قدرت خلق زندگی خودمو به خودم داده …

    یه تابلوئه سفید گذاشته جلوم و گفته هرجور دوست داری رنگش کن …

    من فاطمه با افکار فرکانسام دارم زندگیمو خلق میکنم هیچ کس هیچ تاثیری توی زندگیم نداره …

    من تا مدت ها احساس قربانی بودن احساس دوست نداشتنی بودن احساس میکردم بی ارزشم و به دیگران و نظرشون خیلی اهمیت میدادم و هنوزم میدم … و تو منجلاب کینه و ناراحتی بودم … الان میفهمم که من قدرتو دادم به دیگران من بودم که خودمو بد دیدم بی ارزش دیدم من بودم که فرکانس منفی و غم فرستادم و من خودم اون تجربه رو توی زندگیم دعوت کردم …. و من به خودم ظلم کردم ..

    الان میفهمم که دیگران خود خدا هستند از جنس خدا هستند

    و جهان هستی و همه ادما بازتاب افکار خودمن و من برای اینکه نتیجه رو تغییر بدم اول باید خودمو تغییر بدم …

    از همینجا از صمیم قلبم همه اون ادمایی که باهام بد رفتار کردن و در واقع من مقصر بودم رو میبخشم اونا نماینده ی جهان بودن تا بیان و درسامو بگیرم بفهمم که چقدر قدرتمندم چقدر باارزشم و خدا عاشقمه و داره بهم هشدار میده از طریق ادما …

    من خودم بودم که قدرتو دادم به دیگران به جای الله به جای تنها فرمانروای جهان … که وقتی من وصل میشم به اون خداهیچی جلو دارم نیست …

    من بودم که خودمو بد دیدم بی ارزش دیدم و بعد از اون دیگران هم دقیقا همون بی ارزش بودنو بازتاب کردن …. و از الان سعی میکنم مسئولیت زندگیمو تجربیاتمو قبول کنم …

    چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید …

    من فاطمه از جنس نور از جنس زیبایی از جنس لطافت و مهربانی هستم …

    من فاطمه دختر خدا … عزیز دردونه خدا هستم …

    من ارزشمندم … انقدر خدا عاشقم بوده که منو اورده توی جمع دوستان بهشتیم استاد عزیزم و این سایت بی نظیر ….

    من همه انسان ها رو میبخشم براشون ارزوی بهترینارو میکنم میدونم که هیچکس هیچ تاثیری توی زندگیم نداره ….

    من همه انسانارو دوست دارم اونا همه شون یک تیکه از پرودگار منن … یه تیکه از خودمنن …

    من عاشق خدایی هستم که منو دستگاه گیرنده و فرستنده فرکانس خلق کرده و جهان هستی و ادما بازتاب منن …

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1601 روز

    به نام پروردگار یکتا

    سلام و عرض ارادت خدمت استاد گرانقدرم آقای عباسمنش عزیز و مریم خانم عزیزم و دوستان گرامی

    درسهایی که از این فایل ارزشمند آموختم :

    *ما توانایی کامل خلق زندگی خودمان را داریم .

    * ما توانایی تغییر زندگی دیگران را نداریم.

    ما توانایی و قدرت خلق زندگیمان را از عزت نفس مان و خدا ( انرژی جهان هستی، قوانینی که سیستمی کار میکنند) ، می گیریم .

    برای ساختن پایه های عزت نفسی پایدار و نیرومند در وجودمان ، باید باورهای مخرب و ویرانگر ” احساس گناه ” و ” احساس قربانی بودن ، مظلوم واقع شدن ” را ، با احکام الهی ، با باور های قدرتمند کننده در ذهن و وجودمان نهادینه کنیم .

    که چقدر زیبا ! و بجا ! ، سفرمان را با این فایلهای توحیدی و عزت نفس ، شروع کردیم .

    سالها بود که با احساس قربانی بودن ، زندگی می کردم ، قربانی بودنم را ، از خدا گرفته تا کوچک ترین بنده ی خدا بیان می کردم ، و فکر هم می کردم کار درست و خوبی می کنم . متاسفم به اینهمه غفلت !

    و خدایا شکرت برای هدایت ، تغییرات مثبت ، رشد و پیشرفت روزافزونم .

    استاد بزرگوارم،آقای عباسمنش عزیز ، الهی ! تا دنیا دنیاست همیشه و همه جا، سلامت و سرافراز و پاینده باشید. متشکرم.

    روح و جانم آزاد شد! ، از بندهای مفسدی که از باورهای سمی ” احساس گناه و احساس قربانی بودن، مورد ظلم قرار گرفتن ” که ذهنم را احاطه کرده بودند . خدایا شکرت عاشقتم

    دیگر هیچ کسی را مقصر نمی دانم !

    شنیده بودم هر دعایی که به دیگران می‌کنیم به خودمان برمی گردد .

    چرا و چگونه اش را استاد توضیح دادند.

    هرکسی در هر مداری قرار دارد ، طبق فرکانس ها و باورهای خودش ، اتفاقات و شرایط زندگیش را خلق می کند ، دعای ما فرکانس ها و باورهای کس دیگری را تغییر نمی دهد ، بلکه دعاهای ما که فرکانس های فرستاده شده از جانب ما به جهان هستی هستند ، طبق قوانین و سیستم جهان هستی به خودمان بر میگردند ، زیرا کار سیستم ، واکنش و باز تاب فرکانس های ماست .

    یک خاطره ی جالب اینجا ثبت کنم :

    ” همسرم صحبتهای استاد و گه گاهی می شنوه ، و تایید میکنه ، چون خودش تحصیلات بالایی داره ، نمیخواد بطور مستقیم از آموزه های استاد استفاده کنه، از اینجا که خیلی در کار مردم دخالت میکرد و موضوعات دیگران و بررسی میکرد، گفتم خدایا چیکار کنم ؟!

    روز تولدش یهویی بدون هیچ برنامه ریزی ،بهش گفتم : امروز دو تا هدیه ی خاص و متفاوت معنوی بهت میدم هر کدوم به ارزش یک میلیون تومان ، که میشه هدیه من به شما دومیلیون :

    هدیه ی اول : “هر کسی در هر جایگاهی قرار دارد ، جای درست خودش قرار گرفته است.”

    هدیه ی دوم : ” ما توان تغییر شرایط دیگران را نداریم ، فقط با وارد شدن به مسائل دیگران ، سم های آنها را وارد زندگی خودمان می کنیم ، باید اعراض کنیم .”

    خداروشکر همسرم نیز خیلی خوب هدایای من و گرفت و قبول کرد ، دیگه دخالت در کار دیگران و 90درصد کنار گذاشته ، و همیشه هم یادآوری میکنه ، و پیش همه میگه : خانم من دو جمله رو به من دو میلیون تومان هدیه داد . خدارو شکر

    خیلی احساس خوبی دارم خداروشکر

    در پناه نور و عشق الهی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 1035 روز

    سلام دوستای خوبم

    داشتم ی قسمت از فایل گوش میدادم ک برگشتم ب گذشته خودم

    اینکه مشرک واقعی بودم،، نمیگم الان عالیم ولی خیلی بهتر از گذشتمم

    یادمه یکبار ، پشت سر ی نفر ی صحبتی کردم و معذرت خواهی ازش کردم با تحکم گف ک تورو نمیبخشم فلان و فلان میکنم

    منم ناراحت و افسرده با چشای گریون برگشتم خونه با همون احساس گناهی ک نمیذاش درست نفس بکشم ، چن ماه افسرده بودم ، الان ک این فایل رو جوش گوش دادم فهمیدم اون همه اتفاق ناخواسته ای ک بعد اون اتفاق رخ داد و من فک میکردم آه اونه وجود نداشته ، این من بودم ک روزهامو تو احساس گناه گذروندم

    چقد عاشق این خدای بخشنده ام ن اونی ک بهم گفتن، این باور ایقددد عمیق بود تو زندگی من ک وقتی ی لباسی میخریدم یا ی کافه میرفتم میگفتم وای مردم ندارن دارن نگاه میکنن

    یا از بچگی ب من گفته بودن اگه میخوای ک زندگی خوبی داشته باشی باید ماه محرم و ماه رمضونا گریه کنی، منی ک هرچقد سعی میکردم گریم نمیومد و ادمای اطراف ی جوری نگاهم میکنن

    وقتی وارد سایت شدم وقتی شروع کردم ب کار کردم رو خودم دیگه کنارشون نرفتم ، دیگه تو اون مراسما نرفتم ، دیگه غیبت نکردم جوری که همه فهمیدن پیش سمیه نباید بد کسی رو گف

    خدایا شکرت ک این فایل ب من یادآوری کرد که چقدد تو این مدت تغییر کردم ، رفتارم و کسب و کاری ک خودم راهش انداختم جوری که هیچ کس باورش نمیشه تو این سن ی مغازه دارم ک مال خودمه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 840 روز

      سلام سمیه عزیزم

      آفرین آفرین آفرین بر تو تحسین ات میکنم که کسب کار خودت راه انداختی

      عزیزم الهی که همیشه موفق باشی هر روزت بهتر از دیروز باشد

      و چقدر خوب هست که متوجه تغییرات زنده گی ات شدی

      بخاطر داشتن مغازه خودت هم بسیار خوشحال شدم

      فتح قله موفقیت شایسته شماست رفیق خوبم

      خوشبختی واقعی نصیب هر لحظه و ثانیه زنده گیت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مژگان ز گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    بنام خداوند رئوف ومهربان

    روز چهل وسوم سفرمن

    ما خالق لحظه هاییم،خالق لحظه هایی که به ما داده شده،پس به زیبایی این لحظه ها رو بسازیم،هرفردمیتواندفقط زندگی خودش رابسازد.

    این فکر که می توانیم رفتار وزندگی دیگران را تغییر دهیم را رها کنیم.

    تغییر دیگران روح را خسته میکند،دائم روح مارادر استرس و فشار قرار می دهد. اگربخواهیم دیگران راتغییر دهیم واختیار و آزادی را از دیگران بگیریم،نتیجه ای که باید بگیریم را نخواهیم گرفت.

    به جای تغییر دیگران از قدرت جذب استفاده کنیم.

    خودرا تغییر دهیم تا اطرافتان نیز تغییر کند.

    گاهی چنان زندگی را سخت میگیریم گویی سال ها قرار است باشیم،کاش یاد بگیریم، رها کنیم،ما به آرزوهایمان یک رسیدن بدهکاریم.

    زندگی کوتاه است،پس در لحظه زندگی کنیم و شاکر داشته هاباشیم.

    باامیدبه خداتوانایی،فراوانی وآرامش روبدست بیاریم بخود ظلم نکنیم،به میزانی که نگران آینده و تمام شدن نعمت ها و فرصت ها هستیم از احساس خوب وتجربه مثبت فاصله می گیریم.

    وقتی عینک بدبینی،احساس منفی،ظلم ونامهربانی باخودرو به چشم زده باشیم، غیر از احساس منفی چیزی نمیبینیم و به همین دلیل نگران و آشفته میشویم.

    نباید احساس منفی، محدودیتهاوترمزهای ذهنی رو باور کنیم،اینهافقط به خاطر باورهای غلط ذهن است نه واقعیت جهان.

    ما بهتر از آن چیزی هستیم که فکر می‌کنیم. ما عظمت و قدرت فراوانی در ذهن ودرون و وجودمون داریم.

    حس خوب؛نعمت،سلامتی،فراوانی،ثروت وشادی بسوی فردی جذب میشود که ذهن اون فرد ازاین احساسهای خوب ووفوربی نهایت الهی آگاهی داشته باشد.

    همه احساس وخواسته ها ازدرون ذهن ماآغازمیشودوهیچ چیزخارج ازذهن نیست،ذهن خلق کننده وآفریننده همه اتفاقات است،توانایی ما،درباورها،افکاروخالق بودن بی نهایت است،پس بخود ظلم نکنیم،وچیزهای عالی وبی نهایت رونامحدود خلق کنیم.ما فوق العاده ایم،توانمند،توانا،خالق وآفریدگار.

    خدارو برای اینهمه زیبایی وباورهای عالی هزاران مرتبه شکر،

    خدایاشکرت،سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      طیبه گفته:
      مدت عضویت: 699 روز

      سلام مژگان جان

      امروز روز 2 سفر من از روز شمار تحول زندگیم هست

      وقتی متن نوشته تونو دیدم یاد یه لحظه فکری که از سرم امروز گذشت افتادم

      که به خودم تکرار کردم خودت رو تغییر بده

      الان قصد خوندن نظراتو نداشتم نظرمو که نوشتم باز قدرت خدا منو آورد قسمت نظرات

      آخه خدا داره قدرتشو این روزا بیشتر نشونم میده کافیه به چیزی فکر کنم و سوال کنم یا اینکه خدا بخواد بهم بگه دقت کن و تاکید میکنه

      و قدرتشو نشونم میده

      لبخندم اومد الان با نوشتن این متن

      چقدر خوبه خدا

      عاشقشم

      اینجا هدایتم کرد که بگه دقت کن خودت رو تغییر بده تا اطرافت تغییر کنه

      ممنونم از خدا که منو هدایت کرد به نوشته شما که حرفشو بهم بگه

      براتون عشق و شادی و سلامتی و ثروت میخوام از خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    فرشته بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 741 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به اساتید عزیز تر از جان آرزوی طول عمر برای شما دو عزیز دارم

    سلام میکنم به تمام دوستان عزیزی که در این سایت بهشتی حضور دارند و مطابق کلام خداوند بهشت جایی است که کسی اونجا سخن و لغو بیهوده نمیزنه و همه حرفها تحسین و ستایشه اینجا همونجاست و ما درست اومدیم خدایا بی نهایت بار شکرت

    و اما من…

    سالها پیش که حتی یک تبصره از کتاب قانون هستی رو نمیدونستم در غرقاب هلاک خودم دست و پا میزدم زندگی متشنجی که مهر طلاق اونو بهم ریخته تر کرد و من نالان و گریان به همه مظنون بودم برای فلاکتم الا خودم چون من اصلا وجود نداشتم که بخوام نقشی هر چند کوچک داشته باشم همه بودن بجز من غافل از اینکه فقط منم و لاغیر بهرجهت گذشت و من زندگی سختی داشتم تا جایی که اگر چه تنها زندگی میکردم ترس شدیدی از تنها بودن داشتم جوری که شب ها کنار بالشتم ی چاقو میذاشتم که با متجاوز خیالی درگیر شدم بی دفاع نباشم.داشتم به این فکر میکردم که به قول خداوند اگر قرار بود با اعمال و فرکانس های بد  ما،خدا ما را تنبیه میکرد قطعا یک نفر زنده نمیموند.محتوای ارزشمند این فایل منو برد به اون سال‌های دور و الان منی که هرگز هیچ دری رو قفل و بست نمیکنم در حد بسته شدن و اطمینان از اینکه باز نباشه و اطمینان به جهان امنی که خداوند مالک اونه و نگهبان هایی از پس و پیش برای حفاظت از ما گمارده،این من هیچ ارتباطی به اون آدم نداره در همه جنبه های زندگی

    بی نهایت بار سپاسگزار خداوندی هستم که خالق این استاد نازنین است و راهبر و راهنمای همه ما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: