«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

1867 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1539 روز

    سلام خدمت دوستان گرامی

    مهمترین نکته‌ای که در این فایل یادگرفتم این هست که چیزی به نام حق الناس وجود نداره، حق الناس به چه معنا؟ به این معنا که ما می‌تونیم حق کسی رو بگیریم یا بهش ظلم کنیم و زندگیش رو نابود کنیم با کارمون با رفتارمون یا … این موضوع وجود نداره و ما اگر به کسی بدی کنیم داریم به خودمون ظلم می‌کنیم و حق اون طرف رو نمیتونیم بگیریم و چه بسا یک کار نامناسب از سمت ما باعث پیشرفت و موفقیت و برکت در زندگی اون فرد بشه نتیجه‌اش.

    موضوع دوم (که من خودم درش ایراد دارم) این هست که ظلم بهت شد؟ کسی در حقت بدی کرد؟ شرایط خوبی نداری؟ مورد ستم واقع شدی به قول قران .. پس چرا مهاجرت نکردی.. چرا نرفتی یک جای دیگه.. چرا حرکت نکردی.. دلیل اینکه این مهاجرت رو انجام ندادی این هست که ایمان به خدا نداشتی چون اگر ایمان داشتی حتما مهاجرت می‌کردی و میرفتی یک جای دیگه که خدا شرایط ایده‌آل رو برات ایجاد کنه. بدون که عذاب در آخرت شدید تر از دنیا خواهد بود اگر مستضعف بودی در دنیا.

    من خودم در این موضوع ایراد دارم. من در محیطی بزرگ شدم و در این چند سالی که با استاد آشنا شدم که به شدت من رو از اینکه از فایل‌های استاد استفاده کنم ترسوندن. به شدت ترسوندنم بابت اینکه فایل گوش بدم.. به شدت ترسوندنم بابت اینکه دیدگاه متفاوت داشته باشم، متفاوت فکر کنم.. متفاوت عمل کنم.. متفاوت نگاه کنم.. یک مقدارش تقصیر خودم بود که میخواستم بقیه رو تغییر بدم اون اوایل ولی وقتی فهمیدم این کار نادرست هست دیگه کم کم تلاشی نکردم برای اینکه بخوام دیگران رو تغییر بدم و یعنی همینطور کم و کمتر شد این ویژگی در من و تمرکزم رفت روی خودم اما من رو به شدت ترسوندن. در حدی که جلوی اونها فایل گوش نمیدم و در تنهایی هم این ترس هست که نکنه اونها بفهمن. خب اگه میخوای در این شرایط نباشی باید مهاجرت کنی. باید بری یک‌جای بهتر با آدم‌های بهتر. اگر ایمان به خدا داری باید مهاجرت کنی و الا این جواب رو در اون دنیا خواهی شنید که مورد ستم واقع شدی؟ چرا مهاجرت نکردی. چرا به خدا ایمان نداشتی.

    البته بگم افرادی که اطراف من بودن آدم های بدی نیستن. اتفاقا اهل نماز و عبادت هستن. اهل انجام کارهای خیر هستن. ویژگی‌های اخلاقی بسیار خوبی دارن. قرآن میخونن. به دیگران کمک میکنن. به شکل‌های مختلف مهر و محبت می‌ورزند.. بارها برای خوشی من برای خوشحال بودن من برای پیشرفت من تلاش‌های زیادی کردن و من قدردان اونها هستم به شدت و از خدا متشکرم که این افراد رو در زندگی من قرار داد که به شکل‌های مختلف ازشون خوبی دیدم. دستی از دستان خدا برای رشد و پیشرفت من هستن. خیلی ویژگی‌های مثبتی که در من هست مثل نرفتن به سمت مواد نرفتن به سمت الکل نرفتن به سمت مشروب به سمت چیزهای نامناسب به خاطر بودن با این افراد بوده که پاک زندگی کردن. مردم به نام نیک و با اعتبار نیک این افراد رو میشناسن و این اعتبار روی زندگی من هم تاثیر مثبت گذاشته.

    یک موضوع دیگه که در این فایل برام اهمیت داشت بحث این بود که قرآن رو با قرآن بفهمیم و نیاییم یک یک تیکه از قرآن رو انتخاب کنیم و بعد بگیم خدا گفته فلان. نه باید کلیت قران رو در نظر بگیریم و ببینیم این موضوع آیا در آیه های قبل و بعد واضح نشده؟‌ مثل همین بحث اطیعوا الله و اطیعوا الرسول که میگن پیامبر فلان جور نماز میخونده و خدا هم در قرآن گفته اطیعوا الله الرسول پس ما هم باید مثل پیامبر نماز بخونیم. درصورتی که اون آیه‌ها اصلا ربطی به نماز نداشته و در مورد موضوعی دیگه بوده. نباید قرآن رو یک تیکه اش رو برداریم و بگیم خدا گفته فلان نه باید آیه های قبل و بعد هم خونده بشه و در مورد اون موضوع کل قرآن رو بگردیم. مثل آیه‌ی حجاب که زینت به معنای موی زن نیست در قرآن.

    خدایا به راه راست هدایتمون کن.. راه کسانی که به انها نعمت دادی.

    خدایا از شرک و بی ایمانی نجاتمون بده و به سمت توحید و بندگی و ایمان به خودت هدایتمون کن.

    خدایا تنها تو را داریم و تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری میجوییم.. ما هیچ لحظه‌ای به حال خودمون واگذار نکن که در این صورت گمراه می‌شویم و در همه حال به تو نیاز داریم..

    عاشقتونم دوستان گلم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سیده گفته:
      مدت عضویت: 454 روز

      سلام دوست عزیز

      آقای امام بخش زاده

      مدتی هست که ناخودآگاه به کامنت شما هدایت میشم

      امروز درباره مهاجرت نوشته بودید

      فکر کردم بهتره تجربه خودم رو در این باره بهت بگم

      تقریباً 12سال پیش به یه تضاد بسیار شدیدی در زندگی برخورده بودم

      زندگی برام جهنم شده بود

      من خیلی آدم مثبت اندیشی بودم از گذشته تا الان

      اما اون موقع با قوانین جهان آشنا نبودم

      که حال خوب ،اتفاقت خوب

      خلاصه خیلی هم آدم اهل نماز و خدا بودم ولی هرچه قدر به خدا ناله و زاری میکردم که مشکلم حل بشه بدتر هم میشد

      تا این که رفتم کربلا و نجف و اونجا توی حرم این عزیزان به خدا گفتم من دیگه رها کردم هر طور تو با من رفتار کنی و به قول حضرت موسی تسلیمم

      دیگه سعی کردم حالم رو خوب کنم

      از اون روز درها برای من باز شد و

      در چند ماه بعد به پیشنهاد یکی از نزدیکان به شهر دیگری مهاجرت کردیم ،که اونم خدا چطور هدایتم کرد و انتقالی برام جور شد که همش هدایت های خدای قادر مطلق بود که خودش داستان ها داره

      به هر حال خواستم بهت این مژده رو بدم که مهاجرت زندگیت رو متحول می‌کنه دوست عزیز

      آرزوی موفقیت و بهروزی و شادکامی و ثروتمندی رو برات دارم.

      در پناه نور و عشق خدا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سعید وجدانی گفته:
    مدت عضویت: 2897 روز

    سلام بر استاد عزیزم و دوستان همفرکانسی

    ک دستی از طرف خداوند برای هدایت من شدین.

    من این فایل رو حدود ۳ سال قبل دیدم. و در این مدت ۳ سال ب جرات میتونم بگم تماااام فایلهای دانلودی و آرشیو و هرررر چی ک تو سایت هست رو من بارها و بارها گوش کردم ولی تغیرات زیادی در زندگی من اتفاق نیافتاد(ک البته الان میدونم در حال ساختن فنداسیونی برای باورهای جدید بودم)

    ولی ته قلبم میگفت ادامه بده و نا امید نشو…

    الان ک حدود یک ماه هست ک (با دیدن فایلهای سریال زندگی در بهشت) ب این نتیجه رسیدم که باید متعهدانه تمرکز ب نکات مثبت داشته باشم و این کار ب ظاهر ساده ک فکر میکردم آدم مثبت اندیشی هستم ولی هرگز نبودم.

    (تمرکز ب زیبایی ها و توجه ب جزعییات ) رو از خوانواده و محل کارم شروع کردم…

    خیلی شیک و مجلسی دارم تغییر مدار خودم رو میبینم و چقدر حالم خوبه بابت این اتفاق ک سالها منتظر همچین حس و حالی بودم ولی هرگز تجربه اش نکرده بودم

    چقدر همه چی برام زیبا شده

    چقدر حال خوب در اطراف من ریخته ک سالها نمیدیم شون…

    مثل تفاوت تلوزیون سیاه و سفید و تلوزیون رنگی زندگی منم داره رنگهای جدیدی ب خودش میگیره ک من ب لطف خدا و این سایت والبته پشتکار خودم در مداری هستم ک تغییرات ریز رو هم میتونم ب راحتی ببینم.

    (چیزی ک در گذشته هرگز قادر ب درک و دیدنش نبودم) و همه چیز همیشه برام سیاه و سفید بود.

    من از کودکی باور داشتم ک جهان ما هوشمند هست و مطمن بودم راز و رمزی هست ک من نمیدونم…

    مادرم معلم قرآن هستش ولی هرگز در این سال‌ها نتونست درکی رو فقط همین یک فایل ب من داده رو ب من و ب حتی ب خودش یاد بده.

    دنبال این بودم ک این زندگیمو قربانی کنم برای اینکه اون دنیا مو بسازم…

    استاد عزیزم من نمیدونم چقدر تلاش کردی و چقدر متعهدانه ذهنت رو کنترل کردی ک ن تنها ب این درکهای عمیق رسیدی، بلکه این آگاهی ها رو در جامعه خرافات زده ما بصورت عمومی با جرات(بدون ترس از قضاوت دیگران) منتشر کردی…

    من حتی نمیتونم برای مادرم این حرفا رو توضیح بدم…

    (ک البته الان دیگه شکر خدا عصلا تلاشی هم برای این کار نمیکنم)

    ولی اطلاعات و و درک از آیات قرآن، در من بارها و بارها از مادرم ک سالها معلم و مربی قرآن بوده الان بیشتره(خدایا هزاران بار شکرت)

    آون فایل مکالمه شما با آقا ابرحییم ک منو دگرگون کرد و چند درجه مدار منو تغییر داد(کاملا متوجه این تغییر مدار شدم و یک پرسنل عالی ک چند ماه بود دنبالش بودم، خودش منو پیدا کرد و اومد سرکار من ک نیازی ب توضیح بیشتری نیست خودت میدونی چی دارم میگم)

    و حالا هم دوباره این فایل ک قبلا (حداقل دو بار) گوشش کردم و با این که کلی لذت بردم ولی تغییر زیادی در رفتار من ایجاد نشد. ولی الان در مداری هستم طوری وارد وجود من شد ک انگار من مخاطب خاص شما هستم و داری تو چشمای من نگاه میکنی و در گوش من میگی و این آگاهی ها رو در رگهای من تزریق میکنی….

    چقدر بد بختی هامو از چشم دیگران میدیدم و ب جای تغییر دیدگاه خودم، واگذارشون میکردم ب خدا(بخاطر ایمان ب حق الناس)

    و خوشحال بودم ک هرچی مردم حق منو بالا بکشن اون دنیا اعمال خوبشون مال من میشه و بهشت جای منه ….

    معنی مستضعف بودن رو در اون دنیا چقدر قشنگ درک کردم… (اون دنیا هم ادامه فرکانس همین دنیاست)

    (بهتره بگم ب این روش زندگی بدبختانه ن تنها اعتیاد پیدا کرده بودم بلکه ب بدبختی هام با غرور افتخار هم میکردم… )

    و تصور نمی‌کرد حتی یک درصد هم ک روش تفکر منه ک این نتایج رو برام ایجاد میکنه…

    بیشتر از ۱۰ بار قرآن رو برای یافتن راه نجات خونده بودم ولی دریغ از یافتن یک کوره راه… (مهر ب قلبم زده شده بود) بخاطر شرک و باورهای احمقانه و چرت و پرتی ک داشتم.فقط مواظب بودم کسی نفرینم نکنه یا چشمم نزنه… (من ک چندین شغل عوض کردم چندین شهر عوض کرده بودم حتی میخواستم دین و مذهب خودمو هم عوض کنم بلکه راه نجاتی پیدا کنم)

    چقدر ب خودم ظلم کردم…

    چقدر سعی کردم دیگران رو تغییر بدم (ک در حقیقت بجای بیرون از خودم فقط باید زاویه دید خودم رو تغییر میدادم)

    نمیدونم چی بگم

    چطوری بیان کنم ک

    این جملات بلکه بتونه ب درد کسی بخوره

    ولی مطمنم ک فرکانس کلام منو دریافت میکنید

    استاد عزیزم بهت تبریک میگم بخاطر راهی ک رفتی و درک عمیقی ک یافتی و هموار کردی برای من و امثال منه خسته از راهای بیراه رفته…

    خدا رو در وجودم یافتم

    قدرت خودم رو(ک خداوند ب همه عطا کرده) و رو درک کردم

    با خودم و با همه جهان در صلح قرار گرفتم(ساعتها با فرزندانم صحبت میکنم و با دقت و و در آرامش و بدون بحث های علکی ب حرفای من گوش میدن) خدایا شکر

    معنی ظلم ب خود رو به عمیقا درک کردم…

    دقیقا میفهمم ک در مدار دریافت نامحدود نعمت و ثروت قرار گرفتم… (هنوز خبری از اتفاقات عجیب و قریب از (نظر دیگران) نیست ولی من دقیقا میدونم ک در چ مداری هستم)

    ذوق مرگ نشم صلواط…

    باورهای توحیدی در من جوانه زده و در حال رشد هست.

    حالم خیلی عالیه و زندگی برام خیلی خیلی لذت بخش تر شده….

    و الان خودم رو لایق بهترین نعمتها و ثروتها میدونم(و مثل گذشته ک نعمتی ب من داده می‌شد اونقدر دنبال علتش بودم ک چرا ب من داده شده؟؟؟؟

    تا اون نعمت ک با سختی بدستم رسیده بود ب راحتی از دستم میرفت و هیچ چیزی لذت طولانی مدت برام نداشت.(تا اونوقت ذهنم اروم میشد)

    حرف زیاده و نمیخوام صحبتم طولانی بشه…

    فقط خواستم یک خدا قوت اساسی بهت بگم و

    اعلام کنم زحماتت حرووم نشده و من اعلام می‌کنم زندگی من با آموزه های سایت شما (فقط فایلهای رایگان مخصوصا زندگی در بهشت و سفر ب دور آمریکا) و البته ایمان ب اینکه هدایتی هست و در سخت ترین شرایط هم شک نکردم و ادامه دادم ب گوش کردن همیشگی فایلها حتی در خواب و بیداری و روز و شب هر جا و همیشه و همیشه و حتی همین الان ک دارم کامنت مینویسم فایل صوتی همین فایل داره دوباره پخش میشه….

    این سند رو برای رد پا از خودم نوشتم تا روزی ک در قله های موفقیت هستم بیام بخونم و حال کنم.

    سوم شهریورماه نود و نه ساعت چهر و نیم صبح

    پر انرژی و سر حال…

    در پناه خدا شاد و ثروتمند باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 698 روز

    سلام با عشق

    سفر عشق من رد پایی پر از عشق تقدیم شما

    روز دوم از فصل اول روز شمار تحول زندگی من

    که از قسمت دانلود فایل به این صفحه راهنمایی شدم

    من قبلا بارها این فایل رو ظلم به خود از دیدگاه قرآن رو گوش دادم ولی میدونم که خدا مجدد خواسته تا گوش بدم و عمل کنم به آگاهی هاش

    دیروز که قسمت اول رو خوندم و گوش دادم به فایل روز اول یهویی تصمیم گرفتم برم کاخ سعد آباد موزه نقاشیارو ببینم

    فک کنم دوماه بود که تصمیم داشتم برم ولی نمیشد برم دیروز یهویی گفتم فردا میرم

    امروز که رفتم موزه سعد آباد که نقاشیارو ببینم و از تکنیکا و آثار هنرمندا ببینم و یهویی گفتم تابلومو بردارم ولی نمیدونم کجا ببرم برای فروش گفتم خدا کمکم کن راه و نشونم بده

    وقتی رفتم موزه استاد فرشچیان بسته بود من به خاطر دیدن نقاشیاش رفته بودم ولی گفتم شانسی موزه هنرهای زیبا رو بزنم و رفتم دیدم نقاشیای سهراب سپهری و کلی نقاشی از نقاشای مختلف خارجی بود یکی یکی که تابلو های نقاشی رو میدیدم به خودم میگفتم ببین اینا باورایی داشتن که صد در صد بهشون نقاشی ها با سبک های مختلف الهام شده

    قبل از آگاهی پیدا کردنم وقتی نقاشیایی میدیدم که عجیب بودن میگفتم اینا دیگه چی هستن و ناخوب میگفتم ولی از وقتی آگاه شدم اول خوبیای نقاشیو میبینم بعد دومین چیزی که میگم اینه که حتما از خدا خواستن که بهشون الهام شده سبک نقاشیشون چون باور داشتن که اثر خاصی خلق میکنن

    اولش برام سوال شد که نقاشی منم میتونه تو حراجی تهران و حراجی کشورای دیگه هم باشه؟ البته قبلا هم این سوالو داشتم و در جواب میگفتم چرا که نه و به خودم جواب میدادم

    وقتی خدا تو این دو ماه ، از وقتی من بهش اجازه دادم تا هدایتم کنه و شرکم رو از بین بردم و توحیدی عمل کردم و گفتم خدایا تو بهم کارمو بگو و مدام سوالاتی در مورد سبک کار نقاشیم تو دفترم مینوشتم هر روز و هر لحظه به نقاشایی که نقاشیاشون به قیمتای بسیار بالا بفروش رسیده بود میرفتم نگاه میکردم و راجعبهشون میخوندم نقاشیاشونو بررسی میکردم و میگفتم خدایا به منم سبک نقاشی بده که مختص خودم باشه و خودت ،که هر کس نقاشیامو ببینه تو رو یاد کنه و اونموقع که تصمیم گرفتم و تمام وسایلای کارمو همینجوری دادم به کسی دیگه و گفتم خدا کمکم میکنه،و از همون روزایی که شروع کردم دیگه پشت سرهم فایلای این سایت رو گوش دادم و از خدا خواستم ، تو فاصله زمانی کم بهم طرح نقاشی الهام کرد مسیر کاریمو تغییر داد

    حتی من بلد نبودم چیکار کنم خودش حین کار میگفت بهم یه بار تو نقاشیم داشتم پروانه میکشیدم میخواستم سه بعدی تر بشه ولی بلد نبودم پرسیدم خدا تو بگو چیکار کنم

    وای یعنی بهترین لحظه بود یه صدای آرومی بهم گفت ته دلم که سایه بزن منم گفتم خب سایه رو از کجا بزنم من خودم میخواستم از بیرون بال پروانه سایه بزنم شنیدم یهویی که یه صدایی گفت از داخل پراش سایه بزن و کاملا سه بعدی شد ، الان میگم کلی کیف میکنم

    این یه نمونه اش بود براتون نوشتم تو این دوماه دوتا تابلویی که کشیدم و کلی بهم الهام کرد چیکار کنم کلی ذوق داشتم هر لحظه شو

    بعد من از مسئول موزه پرسیدم که نقاشیارو چجوری اینجا گذاشتن گفت فرح زن شاه ایران تو سفراش به خارج این نقاشیارو گرفته و تو موزه گذاشتن بعد گفتم ببین همه این نقاشا که نقاشیاشون الان تو موزه هست باور داشتن که نقاشیاشون به بهترین قیمت و ثروتمندترین ها میان و میگیرنش و مهم تر از همه باور داشتن که خدا بهشون کمک میکنه

    همینجور داشتم تحلیل میکردم برای خودم و میگفتم برای من هم میشه وقتی برای این همه نقاش شده برای من هم میشه فقط باید اول به خدا باورم رو تقویت کنم و قدرت رو فقط خدا بدونم

    بعد که از موزه اومدم میخواستم بشینم و نقاشیمو بذارم که ببینن و بفروشمش تو مسیری که خیلی آدما میومدن و میرفتن که به موزه برن

    ولی نتونستم تو مسیر از خدا میخواستم کمکم کنه نصفه های راه خواستم برگردم ولی نشد

    یه صدایی تو دلم میگفت باید به خدا باور کنی تو فقط شروع کن این پل رو هم بشکن میتونی مثل پلی که برای کارت شکستی و بهت طرح الهام شد ، اینم بشکنی

    کافیه شروع کنی و به خدا بسپری اینم مثل طرح نقاشیات قدم بعدیش بهت گفته میشه

    بعد تو راه برگشت به خونه بودم که

    باز این سوال رو از خدا کردم که خدایا چه کاری باید انجام بدم قدم بعدیمو نشون بده

    رفتم تو قسمت نشانه ها وقتی دیدم

    دوره کشف قوانین زندگی رو آورد

    فقط اینو گفتم خدایا هر لحظه داری قدرتتو نشون میدی تا من توحیدی تر عمل کنم

    آخه تو این 7 روز خدا همه اش تاکید داشت تو همه نشونه هام و تکرار به اینکه :

    به من باور داشته باش

    قدرت رو فقط در من بدون

    منو اجابت کن

    ایمان داشته باش

    و تکرار آیه 186 سوره بقره : وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ. 

    به قوانینم عمل کن

    ان یقول له کن فیکونش رو بارها بهم یاد آور کرد

    اینکه دیگه فهمیدی کامل خودت خالق زندگیت هستی وقت عمل هست که تو هر چیزی فقط بدون درنگ عمل کنی و بسپری به قدرت رب

    اینکه منو باور کنی و قدرت رو بهم بدی موجود میشه همه چی در لحظه

    به قول حرف استاد، بوم … همه چی تو یه لحظه درست میشه وقتی باورهات درست باشه و قدرتو فقط خدا بدونی

    که اینجا یاد این میفتم که باورش کردم که خدا میتونه هدایتم کنه میتونه بهم طرح نقاشی الهام کنه سبک نقاشی الهام کنه و وقتی باورش کردم یهویی الهامات پشت سرهم اومد و واقعا بوم بوم پشت سرهم اتفاق افتاد و الان از اعماق وجودم باور دارم که بازم طرح بهم الهام میکنه و باید در مورد مسائل دیگه هم اینجوری بسپرم به خدا تا پشت سر هم کن فیکون خدا تو زندگیم رخ بده

    و هر بار تاکیدی دیدم که باورهات رو شروع کن قدرتمند کن و بنویس و تکرار کن کمکت میکنم

    وقتی رسیدم خونه شروع کردم به نگاه کردن به کپی هایی که از متن تعهد به خواسته یا رها بودن گرفته بودم بعد همزمان به توحید عملی قسمت 3 و جبر یا اختیار گوش میدادم یهویی گفتم قرآن و بردارم که به سوره یس نگاه کنم و آیه 82 دوباره بخونمش که یهویی باز گرفتم دستم و گفتم خدا هدایتم کن دیدم صفحه 461 سوره زمر شروع کردم که معنیشو بخونم نوشته بود تو آیه 39 آنچه میسر است عمل کنید من هم عمل میکنم تا به زودی معلوم شما گردد

    آیه 37 بهم گفت : وهر کس را خدا هدایت کند ،دیگر احدی اورا گمراه نتواند کرد

    بهم حس خوبی داد

    شروع کردم به نوشتن باور های قدرتمند کننده و اول از این شروع کردم و نوشتم که خدا قدرتمند هست و فقط قدرت دست خداست و بزرگ هست و تو هر کاری تو هر زمینه ای خدا کمکم میکنه و اول خداست که همراهمه کمکم میکنه

    و برای کلیت خواسته هام شروع کردم به نوشتن یهویی دیدم انقدر سبکم انقدر حالم خوبه پر از عشق بودم و میخندیدم احساس بی وزنی داشتم چقدر خوبه خدایی که سه ماهه پیداش کردم چقدر خاصه این خدا عاشقشم خیلی دوستش دارم خیلی ماه و مهربونه تو این چند روز هر لحظه فکر میکنم همه جهان هستی رو ول کرده داره منو هدایت میکنه و کمکم میکنه

    که توحیدی تر عمل کنم بهش نزدیک تر بشم

    امروز از این آیات قرآن یاد گرفتم که از این به بعد بیشتر پلای پشت سرمو بشکنم تا توحیدی تر عمل کنم

    از دوستانی که تا اینجا اومدن و خوندن متن رو سپاسگزارم و براشون بهترین ها ،عشق و شادی و ثرت و آرامش و بی نهایت خوبی از خدا میخوام

    همچنین برای استاد عباسمنش و همکارانشون و خانم شایسته عزیز بهترین ها باشه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زکیه گفته:
      مدت عضویت: 879 روز

      سلام به همگی

      روز دوم تعهد

      طیبه جان چقدر کامنتت قشنگ و رسا بود واقعا اشک شوق توی چشمام جمع شد .

      خدارو بی نهایت شکر که مارو در این مسیر بهشتی قرار داد .

      بی نهایت سپاسگزارم از استاد عزیزم و مریم جون عزیزم .

      طیبه جان با این کامنت کلی به من انگیزه دادی تا تمام کارهام رو به خدا بسپارم و فقط نظاره گر باشم اگه من در مسیر درست باشم تمام درها یکی یکی برام باز میشه .

      و اینو بدونم خدای من بسیار توانا و قدرتمنده و چون من بخشی از وجود این خدا هستم پس من هم بسیار توانا و قدرتمندم جوری که تمام شرایط و اتفاقات زندگیم رو خودم خلق میکنم .

      با این دیدگاه نه دیگه از کسی نفرت دارم .

      نه ظلم رو میپذیرم .

      و نه اصلا از کار اشتباه بقیه ناراحت میشم .

      و حتی میتونم برای کسی که به ظاهر در حق من اشتباهی انجام میده از خداوند طلب بخشش کنم و بخام که اون رو به راه راست هدایت کنه .

      با این نگاه من خییییلی خیییییلی قوی و شکست ناپذیرم و میدونم هیچ کس قدرت اینو نداره که زندگی منو نابود کنه .

      با این نگاه دلم خیلی اروم شده و کینه و نفرت تو دلم خیلی خیلی کم شده و سعی میکنم هر روز کمتر و کمتر بشه .

      با این نگاه مثل پرنده ای سبکبال هستم که میتونه تا بی نهایت اوج بگیره بدون اینکه ذره ای ترس از کسی یا چیزی داشته باشه .

      در پناه الله یکتا باشید و انشالا همه ی ما در این مسیر ثابت قدم باشیم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        طیبه گفته:
        مدت عضویت: 698 روز

        سلام زکیه جان

        من الان اومدم سایت تا شروع کنم روز شمار روز 16 ام رو بنویسم تو قسمت تحول زندگی من فصل 1

        دیدم یه دایره آبی افتاده بالا کنار اسمم نگاه کردم دیدم برام نظر گذاشتن همین که نظرتونو باز کردم خواستم اول نظر شما رو ببینم و بخونم اول نوشته تونو خوندم که نوشتین روز دوم تعهد به خودم گفتم تعهد زکیه خانم یا من؟

        یه حسی بهم گفت اول نظر خودتو بخون ببین چی نوشتی

        رفتم شروع کردم به خوندن فقط و فقط اشک ریختم با هر سطری از نوشته ام که میخوندم و میگفتم اینارو واقعا من نوشتم ؟!

        نه من نبودم خدا گفته نوشتم وگرنه من خودم اینجوری بلد نیستم بنویسم

        با هر سطرش یاد اون روز افتادم و اتفاقات امروز و چند روز پیشم که میخواستم بیام تو قسمت تحول زندگیم روز 16 ام رو بنویسم

        که کاملا ربط داشت به همین موردی که با رفتن به موزه و باور هام بود

        گفتم خدای من قدرتتو باز هم داری بهم نشون میدی که با تکرار این نظر و خوندنش منو هدایت کردی تا بگی فردا بزرگترین و شگفتانه ترین روز تو هست روزی که تابلوتو برای فروش تو نمایشگاه گذاشتی

        طبق گفته هام که دوباره بهت یاد آور شدم بسپر به من موجود میشه باورم کنی حله

        بعد اومدم نوشته شمارو بخونم که باز هم هدایت خدا بود که از طریق شما بهم بگه

        نوشته تونو خوندم اشک ریختم از اینکه امروز من خواستم به فایل استاد گوش بدم که تو گوشیم دانلود کردم ،گفتم خدا تو بگو الان چی برای من خوبه که باید بشنوم

        بالا پایین کردم لیست گوشیمو روی یه فایل دستمو گذاشتم که فایل فقط روی خدا حساب کن بود

        استاد دقیقا همین حرفی که نوشتین :

        در مسیر درست اگر باشیم ،درها یکی یکی برام باز میشه

        درموردش گفت که کافیه قدرت رو خدا بدونی و با بی نهایت دستش برات کار انجام میده

        من این روزا بارها اتفاقات رو مرور میکنم و تاییدشون باعث آرامشم میشه

        و الان خدا با نظر شما به قلبم یه آرامش عمیق داد که آرومترم کنه

        ممنونم ازشما و براتون عشق و شادب و آرامش و سلامتی و آرامش بی نهایت از خدا میخوام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          زکیه گفته:
          مدت عضویت: 879 روز

          سلام طیبه جان انشالا هر جاهستی تنت سالم و دلت همیشه منور به نور خدا باشه .

          عزیزم منم دقیقا اومدم تو سایت تا ردپای روز پنجم رو بنویسم و دیدم که برام نظر گذاشتین و اومدم و نظرتون رو خوندم بعد نظر خودم و اینکه واقعا مثل شما شوکه شدم که چنین حرفایی رو از کجا تونستم بزنم واقعا ادم تو اون لحظه که دلش رو میده به خدا و گوشه ای از قدرت خدارو درک میکنه جملاتی به ذهنش میاد برای توصیف حالش تو اون لحظه که وقتی بعدا میخونیشون تازه متوجه میشی و با خودت میگی خدای بزرگ چقدر اون لحظه حالم خوب بوده با اتصال به منبع و انرژی بی نهایت 4و کاش همیشه سعی کنیم اون حس و حال روحانی رو حفظ کنیم و هرروز خودمون رو بیشتر بهش بسپاریم .

          طیبه جان وقتی دوباره کامنتت رو خوندم و رسیدم به اون قسمت که گفتی پل های پشت سرتو بشکن دقیقا یاد تصمیم امروز صبحم افتادم که در مورد کارم بود .که تو خونه کار هنری انجام میدم .اول با اینکه عاشق بافتنی بودم ولی چون باور های اشتباهی داشتم و قانون رو نمیدونستم نمددوزی رو انتخاب کردم و الان تقریبا یکسالی هست که تو خونه نمد دوزی میکنم .امروز با خودم گفتم استاد میگه هر کاری پتانسیل ثروتمند شدن رو داره به شرط علاقه .و امروز تصمیم گرفتم که پل های پشت سرم رو بشکنم و تو کانالم فقط نمونه کارهای بافتنی رو بزارم و با خودم گفتم علاقت رو دنبال کن و به خدا توکل کن و ایمان داشته باش قطعا خودش حمایتت میکنه .

          از امروز تصمیم گرفتم که تو خونه وسایل بافتنی درست کنم و میدونم خداوند بهترین مشتری ها و ثروتمند ترین ادما ها رو واسم میفرسته تا بهم ثابت کنه ایمان به خودش خیر دنیا و اخرت رو واسم به ارمغان میاره .

          جوری که هم از انجام کارم لذت میبرم و وقتی مشغول کارم اصلا زمان برام بی معنی میشه میتونم ساعت ها بی وقفه بشینم و بافتنی کنم اونقدر که عاشق این کارم .

          و هم پول و ثروت کم کم وارد زندگیم میشه .

          و هم با دیدن نتیجه ی ایمانم به خدا باورم نسبت بهش قوی تر میشه که تو هر زمینه ای میتونم بهش توکل کنم و این یعنی خیر دنیا و اخرت .

          خیلی خوشحالم که با توکل به خدا به ارزوت رسیدی و بالاخره میتونی تابلوت رو توی موزه بفروش بزاری انشالا هرروز قدرتمند تر از قبل ادامه بدی .

          در پناه الله یکتا باشیم همگی .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            طیبه گفته:
            مدت عضویت: 698 روز

            سلام زکیه جان

            ممنونم ازتون

            الهی که تو کار بافتنی به بالاترین و بهترین هایی برسی که ثروت بینهایت باشه براتون

            من هنوز کارمو تو موزه نذاشتم ولی از خدا خواستم و میدونم کارام رو به بالاترین قیمت خدا ازم میگیره و تو بهترین موزه ها قرار میده

            اگر دوست داشتین روز شمار تحول زندگیم روز 18 رو بخونید درمورد معجزه ای که خدا برای من با یه اتفاق به ظاهر بد رقم زد

            براتون عشق و شادی و سلامتی و ثروت و آرامش بی نهایت میخوام از خدا

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    هیچی گفته:
    مدت عضویت: 2408 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    شاید باورتون نشه,ولی شاید از چهل دقیقه فایل,نزدیک به نیم ساعت موهای بدنم سیخ شده بود از گوش دادن به این حرف ها.

    آگاهی هایی که در این فایل هست رو باید با گوش دل شنید و شاید فقط درک مطالب همین فایل برای خوشبختی دنیا و آخرتمون کافی باشه.

    بسیار لذت بردم استاد عزیزم.

    حتی فایل های قدیمی شما پر از نکته و پند هست چه برسه به فایل های جدید که قطعا از مدار بالاتری گفته میشن. عاشقتم استاد و خدا رو بی نهایت شکر به خاطر وجود شما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    علی کیمیاگر گفته:
    مدت عضویت: 3466 روز

    زبان خدا زبان احساس هست

    خدا داره با زبان احساس با ما حرف میزنه

    و تمام اتفاقات زندگیمون و تمام افرادی که وارد زندگیمون میشن بازتاب احساسات درونی خودِ ما هستن

    برای تجربه اتفاقات خوب راهی جز حفظ مداوم حالِ خوب وجود نداره

    و هر چه شدت حال خوب ما بزرگتر باشه شدت اتفاقات خوبی که برامون رخ میده هم بزرگتر و بیشتر هست

    و برعکس هرچقدر احساسات بد و منفی شدید تری رو تجربه کنیم, شدت اتفاقات بد و ناگوار هم بزرگتر و بیشتر میشه

    و وقتی احساسات منفی مثل خشم و غم و ترس و حسرت و حسادت و تکبر و طمع و … رو تجربه کنیم

    در روند اتفاقات بد پی در پی قرار میگیریم

    حتی یه ذره احساس بد

    اتفاقات بد بزرگی رو در پی داره

    حتی پُرخوری و یا غذایی که حال ما رو بد کنه (مثل چای و قند و شکر و شیرینی و روغن های مصنوعی) که باعث تپش قلب و اضطراب میشه, باعث رخ دادن اتفاقات بد میشن

    یا دیدن عکس و فیلمی که حال ما رو بد کنه (که 95 درصد فیلم ها همینطور هستن)

    یا گشت زنی در فضای مجازی و دیدن نعمت های دیگران که حال ما رو بد میکنه یا نشست و برخواست و معاشرت با افراد ناشُکر و افرادی که توی غم و ترس و خشم بسر می برن

    یا دیدن برنامه هایی که حال افراد توش بد هست, ما رو در مسیر اتفاقات بد و ناکامی های پی در پی قرار میده

    و وقتی حتی یه ذره حالمون بد باشه هر چقدر خدا رو صدا بزنیم جوابی نمیشنویم و کمکی دریافت نمی کنیم

    تا وقتی که از اون کاری که حالمون رو بد کرده دست برداریم و نیت کنیم دیگه هرگز اون کارو انجام ندیم

    برای رسیدن به موفقیت های بزرگ راهی جز کنترل لحظه به لحظه احساسات و حفظ حال خوب وجود نداره

    و هر چقدر بتونیم بیشتر در طول روز حال مون رو خوب نگه داریم و به روز بعد منتقل کنیم اون حال خوب بزرگتر و بزرگتر میشه و شدت اتفاقات خوب و جذب های زندگیمون هم بزرگتر میشه

    یکی از بزرگترین و مؤثر ترین راههای خوب کردن حال, خوشحال کردن دیگران, نماز اول وقت, توبه و نیت ترک گناه هست (گناه به معنی نیت و قصد ناراحت کردن خود و دیگران)

    و اگه نیت گناه و قصد تخریب خود و دیگران رو داشته باشیم همیشه گنجشک روزی و کم برخوردار هستیم و جذب های بزرگ رو تجربه نمی کنیم

    و با داشتن نیت های منفی, نیت تخریب و حال بد, هر چقدر داد بزنیم خدا صدا مون رو نمیشنوه و از اتفاقات بد خلاص نمیشیم

    چون جهان هستی فقط آینه ای بیش نیست

    که به طرز وحشتناک دقیقی

    هر لحظه داره خودمون رو به خودمون نشون میده

    و راه فراری هم وجود نداره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مصطفی باقری گفته:
      مدت عضویت: 2360 روز

      سلام علی جان

      امیدوارم هر کجا که هستی سراسر زندگیت رو اتفاقات خوب و بی نظیر پر کرده باشه و روز به روز نگاهت به زندگی مثل این پیامت عمیق و کاربردی و راهگشا باشه.

      علی جان کامنتت رو که خوندم انگار فقط برای این لحظات من نوشته بودی که یعنی این جملات از جایی در فکر و قلمت جاری شده که از انرژی خالص و ناب تشکیل شده و به همین خاطر هست که تونسته اینقدر تاثیر گذار باشه و مطمئنا خیلی از افراد دیگه مثل من هم با این پیامت ارتباط خاصی رو برقرار کردند.

      کمی هم به حاشیه بپردازم این که بعد از خوندن پیامت دیدم فقط 2 تا لایک خورده که واقعا شگفت زده شدم که چرا این پیام به این مهمی درک نشده و کسی باهاش ارتباط برقرار نکرده تا اینکه دیدم خانم شایسته این کامنت شما رو لایک کرده که با دیدن لایک ایشون هم به شما هم به من و دیگران اثبات کرد که این کامنت حاوی مطالب مهم و فوق العاده ای هست که امیدوار م در مورد خودم بتونم به این الهامات الهی عمل کنم و جریانی از نعمت و فراوانی رو به زندگیم جاری کنم.

      همیشه سالم و سعادتمند باشی علی جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهرا راد گفته:
    مدت عضویت: 1832 روز

    به نام خداوندی که آرامش قلبم از اوست

    روز ۴۳ام سفر

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان ارزشمندم

    اول بگم استاد، خوشم میاد در مورد ریزترین مواردی که تو ذهنم جا خوش کرده بود و از به دنبال جواب بودنشون منصرف شده بودم جواب دارین .

    یکی از مواردی که همیشه برام یه احساس گناه ایجاد میکرد همین دعا کردن بود .

    می گفتم خدایا دعا کردن اینطور که دیگران لغلغه ی زبانشونه که نمیتونه دعای واقعی باشه ،وقتی برای سفر حج میرفتم هر کسی میومد بوس و خداحافظی و درآغوش کشیدن و میگفت التماس دعا …و من با یه کوله بار احساس گناه از اینکه نه بلدم و نه قبولش دارم راهی شدم . مثل اینه که یه اصلی رو که همه قبول دارن تو قبول نداری و بابتش احساس گناه میکردم و چقدر زیبا جوابم دادی استاد ممنونتونم و منطقم با شنیدنش صددرصد قبولش کرد .آخه اگر به قول شما آدمها خودشون برای اصلاح و پیشرفتشون و یا امرزششون تلاش و دعا نکنند چطور با دعای دیگران این انتظار رو دارند، آخه با عدالت خدا در تناقضه .الان دارم عادل بودن خدا رو در تک تک فایلاتون میبینم و این باور و عقیده رو دوست دارم .هر کس تو مدارش باشه اصلا نیازی به دعا نداره هر کسی خودش زندگی شو می سازه.دعا هم که میکنیم در اصل برای خودمونه و نتیجه اش به مامیرسه.

    با همین عقیده و منطقی که دارین دوست دار تفسیر قرآنتون شدم .چقدر با منطق من در هماهنگیه.به قول شما میشه خدا یک کتاب که ما قبولش داریم رو برامون فرستاده باشه و ما بخوایم برای فهمش کسی بیاد و تفسیرش کنه.

    من قبلا سراغ قرآن رفتم ولی یه ایراد داشتم که الان میفهمم که در کامنتهای قبلم هم گفتم من برای اثبات اون چیزهایی که قبلا شنیده بودم به سراغش رفتم و گمراه و سردر گم بر می گشتم. ولی الان میدونم برای کشف و درک قرآن بدون هیچ پیش داوری و شنیده ای باید به سمتش بری و الان دارم ذهنم رو خالی میکنم از باورها و شنیده هایی که داشتم و آماده شدم برای یه سفر در بطن قرآن.

    چقدر زیبا، اون حائل که در قران اومده از دیدگاه قانون جذب همون مدارهایی است که آدم ها در اون قرار گرفتن برای من فوق العاده بود این معنی چون خیلی هماهنگه با اون چیزی که الان درکش میکنم .

    در مورد حق الناس ،همون اختیار تمام و کمال که خدا داده رو برام یادآوری میشه و اینکه چقدر زیبا به وعده اش عمل میکنه بدون استثنا .کسی نمیتونه به دیگری ظلم کنه در اصل به خودش ظلم کرده و این هم برام عالی بود .

    وقتی از طریق قانون جذب تفسیر کنیم دیگه تناقضی پیدا نمیشه در عدل خدا ،در اختیار انسان، در قدرت انسان ….

    تک تک جملات بوی توحید داره ایمان مطلق داشتن رو بیان میکنه .

    در مورد حضرت موسی که کسی رو کشته حتی میگه به خودم ستم کردم. کسی نمیتونه دیگری رو بدبخت کنه و در سرنوشت دیگری تاثیر بزاره .مگه این قدرت رو خودت به دیگران بدی با باور های اشتباه.

    چقدر آگاهی و چقدر منطق عالیییییی.

    مستضعفین رو میگه اجازه دادین بهتون ستم بشه در نتیجه ی دوزخ براتون بدتر خواهد بود چرا که این شرایط نتیجه ی بی ایمانیتونه .

    چقدر زیبا توصیه میکنید استاد، به فکر کردن این همون سرچشمه است، اگه منتظر اون چه شما پیدا کردین باشیم یعنی راهی رو قبلا می رفتیم رو دوباره تکرار میکنیم.این یاد دادن ماهیگیری به جای ماهی دادن و وابسته کردنمونه.

    فقط تفکر و تفکر کردن و با علم به حقیقت رسیدن و در علم رسوخ کردن راهیه که باید در پیش بگیریم .

    چقدر زیبا در مورد این مورد که شیطان قدرتی نداره این ما هستیم که بهش قدرت میدیم و این ما هستیم کلا به دیگران قدرت میدیم که در زندگی ما تاثیر بزارن توضیح دادین.

    در مورد هر آیه که توضیح میدین چه سوال هایی رو که پاسخ دادین.همون سوال های ریزی که کنار هم یه پیچ بزرگ در زندگیم درست کرده بود .

    خداوند رو شاکرم در این مسیر با عشق قدم بر می دارم .

    استاد عزیز برای پیش قدم بودنتون تحسینتون میکنم و برای ارائه ی دانسته هاتون سپاس گذارم البته غیر از این نمی تونست باشه این مسیر رسالتتونه.

    متشکرم از تمام عزیزان .

    دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1387 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان همراه

    روز دوم سفر نامه

    از زمانی که یادم میاد ، مامانم یک حرکت بسیار منزجر کننده بلد بود که مدام برام تکرارش میکرد

    با دستش به آرومی به پیشانی خودش میزد و خطاب به من می‌گفت:

    به قول بی بی : پیشونی پیشونی کجا میشونی ؟

    این کار و زمانی انجام می‌داد که از من خطایی دیده بود و با این کارش میخواست به من بفهمونه که من بی ارزش و بی لیاقتم و جهنم جایگاه منه

    این باور در من نهادینه شد و سالها این گاریه پیاز گندیده رو بر روی کمرم با خودم حمل کردم

    عزت نفسی نبود که بخواد رشدی باشه

    شخصیتی نبود که بخواد حرفی برای گفتن داشته باشه

    به طوری مظلوم واقع شده بودم که خواهر و برادرها و حتی همسر سابقم هم به تبعیت از مادرم به من که مظلوم شده بودم ، به شکل‌های مختلف ظلم می‌کردند

    کم کم خستگی اومد سراغم و دیگه نایی باقی نموند و در این بین سه قلوها دنیا اومدن و خیلی شیک و مجلسی پدرشون ما رو ترک کرد .

    دیگه به جایی رسیده بودم که باید تغییر میکردم

    یادمه اولین کاری که انجام دادم چادرم و گذاشتم کنار ، میخواستم ببینم آیا واقعا خدای جلادی که اینا میگن ، منتظره تا واسه دو تا تار مو منو سلاخی کنه ؟

    دیدم نه بابا خبری نیست

    جسارتم بیشتر شد و کم کم تونستم در برابر حرف و حدیث های خانواده ، نقش یک انسان کر رو بازی کنم

    به مرور متوجه شدم اینقدر من براشون بدبخت جلوه کردم که این ظلم‌های زبانی و فیزیکی داره به سه قلوها سرایت میکنه

    اینجا بود که بعد از کلی جلسه که با خودم و خدای درونم گذاشتم و توانایی هام و از زیر خروارها خاک بیرون کشیدم و ترو تمیزشون کردم و خدایی رو به یاد آوردم که باز هم مهربانیش غالب بود و بارها و بارها کمکم کرده بود

    دیگه وقتش رسیده بود که سینه ام رو ستبر کنم و در برابرشان بایستم

    دیگه ترس برام معنایی نداشت

    هیچ ترسی

    هیچ

    مهاجرت آخرین راهی بود که به ذهنم می‌رسید و تنها دلیل قانع کننده ای که برای خودم می آوردم ، این آیه ی قرآن بود

    إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ المَلائِکَهُ ظَالِمِی أَنفُسِهِم قَالُوا فِیمَ کُنتُم قَالُوا کُنَّا مُستَضعَفِینَ فِی الأرضِ قَالُوا أَلَم تَکُن أَرضُ اللهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُم جَهَنَّمُ وَسَاءَت مَصِیرًا

    پل‌های پشت سرم و با گرفتن انتقال دائم خراب کردم و به حرف خدا اعتماد کردم

    نهایتش رو فکر کردم

    یا با سه قل در شهر غریب میمردم یا خدا دستم و می‌گرفت

    هر دو برام شیرین تر از مظلوم واقع شدن بود

    شیرین تر از عسل و گواراتر از هر آب زمزم

    و چه دستگیری کرد از ما ، خداوند قادرم

    چند تا از پاداش های مهاجرت شجاعانه ام :

    1 بیرون آمدن از قالب مظلوم

    2 زندگی به سبک کاملا شخصی خودم

    3 ترک رابطه با همه کسانی که به من احساس بی ارزشی و یا عذاب وجدان خودساخته از فرهنگ اجتماع را می‌داد

    4 ازدواج با مردی از جنس خدا و نور و عشق و معرفت

    5 آشنایی با سایت استاد و عضویت در این دانشگاه بی نظیر

    6 بر طبق آموزه های استاد تعهد دادن به خودم و موفقیت در همه آنها

    7 در حال حاظر در حال انجام دو تعهد جدید که لاجرم منجر به کامل شدن در جنبه های دیگر هم می‌شود

    اول : همراه شدن با سفرنامه که امروز روز دوم هستم

    دوم : کسب مهارت با عشق در انجام کاری که دوسش دارم چون اول تیر ماه 1402 به خدا تعهد دادم در آمدم و در طول یکسال به سه برابر و بیشتر برسونم

    سوم : خواندن آرام آرام آیات قرآن و ربط دادن اون ها به زندگیم و نت برداری های جانانه

    چهارم : عوض کردن نوع رفتارم با سه قل چون من شخصیتم داره عوض میشه ( که حتما در کامنتی دیگر در موردش مینویسم )

    خدایا دورت بگردم که اینقدر منو دوست داری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    مریم جهانبخش گفته:
    مدت عضویت: 3077 روز

    جبنام خدای مهربون

    روز اول ودوم رو باهم می نویسم

    بنام خدای که توانایی خلق زندگی ام رو به من داده و من میتوانم فقط خودم رو تغییر بدم وبه مدار درست بروم

    عذاب وجدان که همان احساس گناه هست یک چیز تعریف شده هست که جامعه بوجود آورده اگر ما فرهنگهای مختلف رو بشناسیم متوجه میشویم فرهنگ هر ملت با ملت دیگر فرق دارد مثلا ما غذای کله پاچه جز غذاهای مرسوم ما هست وازخوردن ان لذت میبریم درحالی که برای یک ملت فاجعه آور هست که سر گوسفند رو ببرند وبخورند

    یا یک عده غذاشان سوسک کرم و لاک پشت هست و یک غذای لوکس هست براشون

    اما برای ما حال بهم زدن هست

    ما باید بپذیریم که توانایی تغییر هیچ کسی رو نداریم جز خودمون ما نه میتوانیم درجهت خیر ونه میتوانیم درجهت شر به افراد کمک کنیم

    یک مادر شب وروز داره گریه میکنه به درگاه خداوند که فرزند محتاطش ترک کنه میبینم اگر در ۹۹درصد این اتفاق بیفته دعای مادر کاری نکرده بلکه خوده فرزند خواسته تا ترک کنه

    من نمیتونم به هیچ کس کمک کنم من فقط میتوانم به خودم کمک کنم چون من توانایی تغییر سرنوشت خودم رو دارم

    حتی اونهایی که از لحاظ فیزیکی نزدیک به من هستند تا خودشون نخواهند من نمیتوانم اونها رو تغییر بدم

    دوستان جهان به این شکل عمل میکنه من میام به اون موضوعی که علاقه دارم کار میکنم روی خودم و خداوند افراد وادمهای که دنبال موضوعی که من دارم کار میکنم رو وارد مدار میکنه من لازم نیست کار خاصی بکنم جهان این کار رو انجام میده تا وقتی من دارم درمورد قوانین صبحت میکنم وتوی این مدار هستم افراد وارد مدار میشوند اما همینک من یا شما از مدار خارج بشیم دیگر ما همدیگر رو نمیبینیم

    برای من مقرض هست این که

    اگر من احساس گناه داشته باشم من ایمان دارم من یقین دارم که برای من اتفاقات بدی میفته بلا از درودیوار وارد زندگی ام میشه مغزم شروع میکنه به آلارم دادند

    حالا من میام با تغییر زاویه احساسم رو خوب میکنم با خودم میگم من توانایی تغییر هیچ کسی رو ندارم احساس بد مساوی هست با اتفاقات بد من فقط توانایی تغییر خودم رو دارم سریع حالم رو خوب میکنم

    خداوند توی قرآن میگه :

    ما حتمن شماروازمایش میکنیم با ازدست دادن مال تون جانتون گرسنگی تشنگی

    کسانی که مورد هدایت قرار گرفتند صبر میکنند میگویند ما از خدا هستیم وب سوی او برمیگردیم و اینها همان صابرین هستند همان کسانی که درمداردرست قرار گرفتند و خداوند

    بر آنها دورد ورحمت میفرسته

    پس ما نتیجه میگیریم که توانایی تغییر هیچ کسی رو نداریم ما نمیتوانیم به کسی کمک کنیم نه درجهت خیر ونه درجهت شر تا اینکه اون طرف خودش بخواهد

    حالا اینودرک میکنم که استاد چقدر میگفت فقط روی خودتون کار کنید اما من این مدت فقط داشتم ورور میکردم برای دیگران تا اونها رو تغییر بدم وبه اونها کمک بورزم و چقدر شرک داشتم من فقط میتونم زندگی خودم رو تغییر بدم حتی به همسر وفرزندم هم نمیتونم کمک کنم اونها باید خودشون بخواند

    احساس گناه از خودارزشی میاد و لیاقت رو از ادم می گیر ه

    پس یاد گرفتم هروقت عذاب وجدان دارم یعنی احساس گناه دارم و دارم ازهمه چیز دور میشم وبه خودم ستم میکنم درواقع من نمیتوانم به دیگران ستم کنم من فقط میتونم زندگی خودم رو نابود یا خوشبخت کنم

    من با بی ایمانی با ترسم با خشمم با ناراحتی با افسردگی دارم بخودم ظلم میکنم فکر نکنم با این کارها دارم به اطرافیان ظلم میکنم وبا این کارها بلا سرشون میاد نه من فقط دارم خودم رو نابود میکنم

    قضاوت کردن غیبت کردن درمورد دیگران بازهم دارم خودم رو نابود میکنم

    من اگر بخوام فردی رو تخریب کنم باز هم خودم رو تخریب میکنم این یک قانون هست

    نگاه کن داری چه فرکانس به جهان میدی جهان اون فرکانس رو مانند آینه دریافت میکنه وبه تو بر میگردونه

    اگر داری شکایت میکنی غر غر میکنی از همون برات میفرسته

    ما هیچ وقت نمیتونیم به کسی ظلم کنیم اگر اون فرد در مدار درست باشه ظلم ما باعث رشد وپیشرفت موفقیت اون فرد میشه

    حق الناس در قرآن وجود ندارد حق الناس این نیست که تو بتونی حق کسی رو بگیری و بهش ستم کنی درواقع تو داری با این کار به خودت ظلم میکنی

    تو با کشتن یک نفر فکر نکن که زندگی اون طرف رو نابود کردی بدبختشون کردی تو فقط خودت رو نابود کردی خودت رو بدبخت کردی

    تو نمی تونی زندگی یک نفر رو نابود کنی یا ازبین ببری این فقط توی فیلمها هست

    توی واقعیت اصلا اینطوری نیست ما اگر کار خطای میکنیم درواقع به خودمون ستم میکنیم خودمون توی مدار بلا قرار میدهیم

    آیه قرآن:

    ما در زمین زار وزبون بودیم ما مستضعف بودیم ما بدبخت بودیم به ما ظلم شده

    فرشتگان میگویند مگر زمین خدا پهناور نبود که مهاجرت میکردید پس جایگاه شما دوزخ هست

    تو رفتی جایی که بلا هست بیماری هست فقر هست به تو ستم میشه بلندشو حرکت کن خودت رو تغییر بده افکاروباورهات روتغییر بده اون وقت وارد مداری میشی که ارامش نعمت سلامتی وثروت هست

    هرچقدر ما فرکانس رو بهتر درک کنیم کوانتوم فیزیک رو بهتر می‌فهمیم

    تو فقط میتونی با افکار وباورهات به خودت ظلم کنی کسی دیگه نمیتونه به تو ظلم کنه فرزندت همسرت ریست جامعه مردم

    اینها نمیتوانند تو زندگی تو تاثیر بگذارند اگر تو قبول نداشته باشی وا گربه این باور داشته باشی که تنها قدرت جهان رب هست و اون رو باور کنی وتسلیم بشی اون وقت همه چیز برات حل میشه راهها باز میشه دیگران از زندگیت حذف می شند

    وای خدای من چه مطالب گوهر باری من مسئول زندگی خودم هستم من توانایی تغییر سرنوشت هیچ کسی رو ندارم من میتونم به خودم ظلم کنم با داد زدنم با عصبانیتم با پرخاشگری با بدوبیراه گفتن با غر غر کردن با بدگویی پشت سر دیگران باغیبت کردنم من دارم خودم رو از موفقیت وپیشرفت دور میکنم

    در لحظه ای که شروع میکنی به دیگران عشق بورزی داری خودت رو شکوفا میکنی داری خودت رو موفق میکنی

    اما در لحظه ای که شروع میکنی به کینه دشمنی غیبت داری خودت رو از موفقیت دور میکنی و ازهمه چیزهای که میخواهی دور میشوی این خاصیت جهان هست چون جهان داره به صورت سیستم عمل میکنه

    استاد چیزهای رو درک کردم که این سالها اصلا متوجه نبودم و هر لحظه که میخواهم داد بزنم عصبانی بشم غیبت کنم نفرت داشته باشم میگم مریم تو با این کار داری به خودت ظلم میکنی و داری خودت رو ازخوشبختی دور میکنی ظلم تو هرگز به اون طرف ضرر نمیرسونه بلکه به خودت داری آسیب میزنی

    الله اکبر که تا حالا اینها رو درک نکردم ولی الان متوجه میشوم که من یک خالق هستم و خودم دارم زندگی ام رو خلق میکنم با افکار وباورهام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    احسان حاتمی گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    به نام خدای مهربونم که عاشقانه داره من رو هدایت میکنه

    قرار گرفتن من در این مسیر فقط حاصل درخواستیه که من از خدا کردم…چند وقت پیش من از خدا خواستم که قوانینش رو واسم آشکار کنه از قضا همین امروز داشتم با خدا حرف میزدم بهش گفتم من و هدایت کن همونطور که عباسمنش رو هدایت کردی منم مثل اون یکی از بنده هاتم منم مثل پیامبر یکی از بنده هاتم …. وقتی خدا رو باور میکنی و این باور رو واسه خودت میسازی که خدا صریعالجوابه همین میشه من امروز از خدا درخواست کردم و خدا از زبون این دستش به من گفت که قرآن رو بخون تعقل کن خدا رو سپاسگذارم بابت این هدایتش و سپاسگذار استادی هستم که میگه خودتون برین و قرآن رو مطالعه کنین تحقیق کنین چون اونطوری از نظر من فکر کنم خودمون بهتر مسیر و قوانین رو درک کنیم و باور پذیریمون بیشتر بشه و آگاهی های نابی که در قرآن هست رو بیشتر دریافت کنیم و چه آرامشی بده این مسیر بهمون خدایا سپاسگذارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    در مدار چهلوسوم”تحول زندگی”فصل دو

    ///////////////////

    واقعا پای این فایل کامنت گذاشتن الان واسم سنگین به نظر میرسه…

    در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید

    زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

    استادجان ممنونم برای همه سر نخ هایی که دادی…

    یادمه اون روزای اولی که تو سایت میچرخیدم جدای از شوک شنیدن فایل های توحید عملی، میدیم دوستان بین نوشته هاشون از ایه های قران استفاده کردن و گاهی ربط میدادن بحثشونو به قران و من واقعا تحسینشون کردم و از ته دددلم خواستم بشم یکی مثه اونا ، بشم یکی مثه روح سیدحسین عباسمنش.

    خداروشکر چند مدتیه گذشته…الان به خودم اومدم میبینم هم رنگ شدم…

    بااینکه واقعا از عربی هیچی نمیفهمیدم و ارتباطو مطالعه قرانمم زیر صفر بود

    اونی که بخاد کاری رو انجام بده راهشو پیدا میکنه اونی که نخاد بهانشو …

    واقعا ماجرای بز پرادایس درس ها بهم داد!

    خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که منو در رحمتی بیش از پیش داخل میکنی … واقعا ابزار خوب نعمت بزرگیه … خدایا شکرت برای اینترنت…برای موبایل و همه نعمت هایی که هر روز بیشتر و بیشترش میکنی

    /

    شک مقدمه ایمانه و ابراهیم الگو یکتاپرستان مشرک بودبه ماه و ستاره و خورشید و سایر بت ها و موحد به یک رب.

    پیش از هر چیز چقدر سیستمی بودن عملکرد جهان داره تو وجودم موج میزنه… با هیچکی شوخی نداره… هرکسی نتیجه اعمال خودش…

    استادجان چند دقیقه پیش علاوه بر این فایل لایو شماره نوزدهم رو دیدم

    راستش ازت ترسیدم و فک کردم چقدددر ازتون دورم

    پیش ازین شما توی مخیلاتم همش بگو و بخند و ولش کن و سخت نگیر چون سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش بودین

    اما توی این اجرا با یک جدیدیتی که به خودم گفتم هوووی مهدی چهارزانو بشین!

    )کنایه از احترام گذاشتن و معذب بودن(

    تو این لایو برخلاف اجراهای قبلی خیلی زمان کمی رو اختصاص دادین به صحبت های کاربرای انلاین و مثه یه مسلسل جملات رگباری از حنجرتون شلیک میشد به پیکره شرک آلودم!

    و یک بار دیگه یادم اومد حرفتونو که گفتین این من نیستم که صحبت میکنم ، اعتبار این دیالوگ ها برمیگیرده به رب العالمین …

    راستی یادم باشه در مورد توت فرنگی یه خاطره کوچولو بگم خیلی تامیم میشه دادش به صحبتاتون

    ///////////

    از جمله جرقه ها و سرنخ هایی که بعد گوش کردن این فایل پی شو گرفتم :

    ایا واقعا من یا دیگران توانایی تاثیر گذاشتن و تغییر زندگی افراد رو نداریم؟؟

    ایا واقعا دعای خیر/شر در حق هیچ کس بجز خودمان تاثیری ندارد؟؟

    کمی بزرگ تر ، ایا شفاعت یا وساطت دیگری در حق ما تاثیری نداره؟؟ چه در عقبی چه در دنیا؟؟؟

    اول از همه منظور از تاثیر

    تغییر روند زندگی به سمت سعادت یا شقاوته

    وَأَوْحَیْنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنْ أَرْضِعِیهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِیٓ ۖ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ

    قصص ایه هفت

    به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر بده، چون [از ستم فرعونیان] بر او بترسی به دریایش انداز، و مترس و غمگین مباش که ما حتماً او را به تو باز میگردانیم، و او را از پیامبران قرار میدهیم

    این چند مورد هر وقت سراغ قران میرم تو سرم میچرخه:

    فقط به استناد یک ایه یا بخشی از ایات واسه خودت فتوی صادر نکن، چارتا ایه قبل و بعدشو بخون ببین ماجرا چی بوده که همچین دیالوگی نازل شده…

    سوالات از قران رو با ایات خودش جواب و رفع ابهام بشه و قران مجموعه ای از پاسخ هایی که به پیامبر داده شده و محتوی

    شنیده های حضرت محمد است

    قران معجزه جاری و برنامه غیر قابل هک توسط انرژی برتر برای راهنمایی انسان نازل شده ، ایاتش برای بعضی مایه فوران نعمت و برای بعضی هبوط و نزول نقمت میشه

    ////////

    حالا چی میشه که این دو نتیجه به وجود میاد، بگذریم…

    انکه بخواهد بهش گفته میشود…

    خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که هدایتم میکنی به راه درسته و اصلی نه بیراهه ها و کج فهمی ها…

    //////

    ماجرا از موسی ، مای فیوریتم ! شروع شد کمی هم استپ در خصوص شفاعت شفیعان تو ذهنم میچرخه …

    واقعا رحم خدا خیلی زیاده وگرنه با این شرکی که گاهی متوجش میشم باید زمین بارها دهن باز میکردو منو میبلعید! اما سیستم همونقدری که سریع الجوابه صبور وبردبار هم هست…

    ///////

    //////

    یک بار دیگه تله قربانی شدن :

    میدونی با توجه مکان زندگیم و یکمم گرایش و تصمیم خودم این موضوعه : هیچ کس هیچ تاثیری نمیتونه تو زندگیم داشته باشه تو وجودم به صورت منفی ریشه ای عمیق داره…

    اما میشه میتونم خشکش کنم خدایا شکرت.

    یکی یکی سوالات و کج فهمیامو مینویسم به امید هدایت و سعادت…

    اولیش شفاعت و وساطت در دنیا و اخرت:

    بارها شنیدم و یا شاهد بودم تو حرم حضرت رضا طرف فلج بوده یا بیماری لاعلاج حالش خوب شده و پاشده و رفته خونشون و حتی استان قدس یه ارشیو از سوابق بیماری افرادی که شفا یافته اند تهیه کرده و میتونین برید مطالعه و ببینید!

    استادجان برای اولین بار شمه ای از جدی یتتونو تو مقدمه دوره کشف قوانین که با تمام وجود از خدا سپاسگذارم که مدارمو به شنیدن و فهم اون اگاهی ها بروسونه ، دیدم که فرمودین:

    موقع شنیدن مباحث سعی نکنین منو قانع کنین یا دنبال پیدا کردن راه های نقض قانون و چیزهایی که توضیح میدم نباشید اگه جایی تضاد میبینید اون موضوع دال بر نقص در قانون نیست بعدها که مدارتون بالاتر میره و اگاهی بیشتر کسب میکنین متوجه میشید که اشتباه فکر میکردید …

    از خدا میخام و تشکر میکنم که به درک اموزه های این دوره هدایتم کنه…

    ////////////

    الان از خدا میخام ماجرای شفاعت شفیعان(تاثیر دیگران برزندگیم) و رابطه اش با فرکانس هر فرد رو بررسی و به فهم درستی برسم .

    سپس گفت عبارت شفیع و یا شفاعت رو تو قران سرچ کن

    غافر ایه ۱۸

    وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَهِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلَا شَفِیعٍ یُطَاعُ

    ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻴﻢ ﺩﻩ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ [ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺗﺮﺱ ] ﺟﺎﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﮔﻠﻮﮔﺎﻩ ﺭﺳﺪ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻏﻢ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺍﺳﺖ . ﺑﺮﺍﻱ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﻫﻴﭻ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻭ ﺷﻔﻴﻌﻲ ﻛﻪ ﺷﻔﺎﻋﺘﺶ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮﺩ ، ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ

    نساء ایه ۸۵

    مَنْ یَشْفَعْ شَفٰاعَهً حَسَنَهً یَکُنْ لَهُ نَصِیبٌ مِنْهٰا وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفٰاعَهً سَیِّئَهً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْهٰا وَ کٰانَ اَللّٰهُ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ مُقِیتاً

    ترجمه مکارم شیرازی:کسى که شفاعت [ تشویق و کمک ] به کار نیکى کند، نصیبى از آن براى او خواهد بود؛ و کسى که شفاعت [ تشویق و کمک ] به کار بدى کند، سهمى از آن خواهد داشت. و خداوند، حسابرس و نگهدار هر چیز است.

    انعام ایه ۹۴

    وَ لَقَدْ جِئْتُمُونٰا فُرٰادىٰ کَمٰا خَلَقْنٰاکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ تَرَکْتُمْ مٰا خَوَّلْنٰاکُمْ وَرٰاءَ ظُهُورِکُمْ وَ مٰا نَرىٰ مَعَکُمْ شُفَعٰاءَکُمُ اَلَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکٰاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَ ضَلَّ عَنْکُمْ مٰا کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ

    ترجمه مکارم شیرازی:و(روز قیامت به آنها گفته مى شود:) همهء شما تنها به سوى ما بازگشت نمودید، همان گونه که روز اوّل شما را آفریدیم! و آنچه را به شما بخشیده بودیم، پشت سر گذاردید! و شفیعانى را که شریک در شفاعت خود مى پنداشتید، با شما نمى بینیم! پیوندهاى شما بریده شده است؛ و تمام آنچه را تکیه گاه خود تصوّر مى کردید، از شما دور و گم شده اند!

    گویا پیرامون تفسیر ۶۴ سوره نساء خیلی حرف هست…

    این مقوله شفاعت کردن و واسطه قرار دادن در شیعه خیلی بیشتر و گویا در تسنن هم هست اما دلم نخاست مطالعشون کنم و حسم بد شد ازین همه کش مکش و یادم از شعر حافظ امد که گفت

    میان عاشق و معشوق حجابی نیست ….

    توخود حجاب خودی حافظ از میان برخیر …

    اما هنوووووز نجوااها هست

    مهدی چی میگی ؟ هی واسه خودت میبافی ؟؟؟

    بگو ببینم پس اشاره ای که در ایه ۵۹ سوره نساء شده کلا هیچی دیگه ها؟؟؟؟!!؟؟!!؟؟

    یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوٓا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ….

    خدایا با تمام وجود ازت خواهش و سپاس گزارم که منو به قدرت و فهم تشخیص اصل ها از فرع ها نائل میکنی…

    /

    جواب مشخصه باید کل ایه هایی که با اطیعوا شروع شده رو بخونم ، مرحله بعد مشخص میشه

    ///////

    زمان گذشت و الان ساعتای ده شبه که این متن منسجم شد:

    این ایه ها واقعا زیباست و به دلم نشست

    البته باید حواسم باشه گمراه نشم…و مسیری هدایت بشم که شیطان درون واسم تزئینش کرده …

    فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنْفِقُوا خَیْرًا لِأَنْفُسِکُمْ ۗ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰٓئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

    بنابراین به اندازه استطاعتی که دارید از خدا پروا کنید و [دعوت حق را] بشنوید و اطاعت نمایید و انفاق کنید که برای شما بهتر است؛ و کسانی که خود را از بخل و حرص بازدارند بر موانع و مشکلات دنیا و آخرت پیروزند

    تغابن – ۱۶

    وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَآ أُولَٰٓئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

    و کسانی که ایمان آوردند و [به اندازه طاقت خود] کارهای شایسته انجام دادند، اهل بهشتاند و در آن جاودانهاند، [چرا که] ما هیچ کس را جز به اندازه طاقتش تکلیف نمیکنیم

    اعراف – ۴۲

    ////////////

    ایا حضرت محمد وظیه ابلاغ را به درستی انجام داد؟

    قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْکُمْ مَا حُمِّلْتُمْ ۖ وَإِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا ۚ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ

    بگو: خدا را [در همه امور] اطاعت کنید و این پیامبر را نیز اطاعت کنید؛ پس اگر روی بگردانید [زیانی متوجه پیامبر نمیشود، زیرا] بر او فقط آن [مسؤولیتی] است که بر عهدهاش نهاده شده و بر شما هم آن [مسؤولیتی] است که بر عهده شما نهاده شده است. و اگر او را اطاعت کنید هدایت مییابید. و بر عهده این پیامبر جز رساندن آشکار [پیام وحی] نیست

    نور – ۵۴

    وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ ۚ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ

    و از خدا اطاعت کنید و از پیامبر فرمان برید، و اگر روی برگردانید [بدانید که] بر عهده پیامبر فقط رساندن آشکار [پیام وحی] است.

    تغابن – ۱۲

    ایا در مورد چگونگی انجام صلاه و پرداخت زکاه باید با ایات قران استناد کرد و ایا کتیبه یا بیانیه ای در موردش از پیامبر منتشر شده ؟؟

    این مبحث با اینکه کلی نوشته شد در جای دیگه اما بازم هنوز …

    وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

    و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید، و این پیامبر را اطاعت کنید تا مورد رحمت قرار گیرید.

    نور – ۵۶

    ////

    سوره نور رو باید خوند و عمل کرد

    سُورَهٌ أَنْزَلْنٰاهٰا وَ فَرَضْنٰاهٰا وَ أَنْزَلْنٰا فِیهٰا آیٰاتٍ بَیِّنٰاتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ

    ترجمه مکارم شیرازی:(این) سوره اى است که آن را فرو فرستادیم، و(عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنى نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید!

    ترجمه انصاریان:[ این ] سورهاى است که آن را [ از اُفق دانش خود ] فرود آوردیم و [ اجراى احکام و معارف آن را ] لازم و واجب نمودیم و در آن آیاتى روشن نازل کردیم، تا متذکّر و هوشیار شوید.

    ////////////

    اول متن به ماجرای شفا یافتن در حرم حضرت رضا صحبت شد

    به طور کل میشه گفت : کلا نمد هولاء هولاء من عطا ربک…

    هرچی بخای هرجور بخای بهت داده میشه

    من به جواب رسیدم خدایا شکرت . شما دوست عزیز اگه تمایل داشتی اول مکالمه استاد با ابراهیم عزیز مدیر فنی سایت رو گوش کن

    بعدش هدایت میشی

    و این سوالو برای شروع بپرس از خودت ایا تابحال فردی که از دنیا رفته رو خواب دیدی؟چی بهت گفته ؟

    ایا تا بحال کسی خواب شمارو دیده؟خودت آگاه بودی که رفتی بخوابش؟

    ازینا بگذریم…

    خیلی جالبه تو ماجرای حضرت نوح که خواست شفاعت پسرشو کنه خیلی قبلتر خدا بهش گفته شفاعت و واسطه گری کافران رو بذار کنار

    وَ اِصْنَعِ اَلْفُلْکَ بِأَعْیُنِنٰا وَ وَحْیِنٰا وَ لاٰ تُخٰاطِبْنِی فِی اَلَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ

    هود ایه ۳۷

    ترجمه مکارم شیرازی:و(اکنون) در حضور ما و طبق وحى ما، کشتى بساز! و دربارهء آنها که ستم کردند شفاعت مکن، که(همهء) آنها غرق شدنى هستند

    اما گویا وقتی دیده پسرش داره غرق میشده دلش خواسته نجاتش بده و لحظه اخری و چارتر سوار کشتی بشه که ایه نازل شد:

    قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ۖ إِنِّیٓ أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ

    خدا فرمود: ای نوح! به یقین او از خاندان تو نیست، او [دارای] کرداری ناشایسته است، پس چیزی را که به آن علم نداری از من مخواه، همانا من تو را اندرز میدهم که مبادا از ناآگاهان باشی.

    هود – ۴۶

    و اینجاست که شاعر میگه پسر نوح با بدان بنشست

    که بااااااااااز آآآآآید به کنعاااااااااان غم مخورررررر

    من فهمیدم همه بدیا از همین حزن و غم و اندوه شروع میشه

    بیخیال کی به کیه دو دوتا پنج تا

    طبق قوانین بدون تغییر الهی این منم که با فرکانس هام زندگمو خلق میکنم نه کسی میتونه تو زندگیم تغییری ایجاد کنه نه من میتونم تغییر در روند زندگی دیگران ایجاد کنم ، مگر باور کنیم که غیر این موضوع ممکنه .

    مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَن یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَلَوْ کَانُوا أُولِی قُرْبَىٰ مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ

    توبه ایه ۱۱۳

    ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﻫﻴﭻ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی ﻭ (ﻧﻴﺰ) ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﺍﻳﻤﺎﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﻧﺪ، ﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ؛ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻥ ﺷﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ

    /

    و همونطور که قبلا نوشته شد نوح درخواست بیجایی داشته اما بلافاصله عذر خواهی وتغییر رویه داد :

    /

    قَالَ رَبِّ إِنِّیٓ أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ ۖ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِیٓ أَکُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ

    هود۴۷

    نوح گفت: ای پروردگارم! من از اینکه چیزی را که به آن علم ندارم از تو بخواهم به تو پناه میبرم و اگر مرا نیامرزی و بر من رحم نکنی از زیانکاران خواهم بود

    //////////

    استاد دیدگاهتو دوست دارم … علمی که بهش رسیدی رو قلبم تائید میکنه و گاها شک میکنم و بعد تحقیق ایمانم به آموزش هاتون بیشتر میشه

    مباجثی که تشریح کردی رو شنیدم و از خدا سپاسگذارم که کمکم میکنه در زندگیم اجرا کنم …

    ارادتمند

    مهدی وثوق

    +۱۶۷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: