علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سلدا گفته:
    مدت عضویت: 760 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم و خداوندی که بسیار بخشنده و مهربان و دوست دار است

    استادان عشق و محبتم سلام وقتتون به خیرهای بسیار الهی همواره مزین باشد ؛ پیش از هر سخنی حالا که بعد از یک ماه تقریبا آمدم و کامنت بذارم میخواهم با تمام و کمال احترام و البته بغض و شادی باهم ، ازتون سپاسگزاری کنم که فایلهای دانلودی خیلی خیلی خیلی باکیفیت همواره قرار می دهید و من تو این مدت با عشق توانستم از برکت آگاهی هاتون استفاده کنم و صد البته که هم از برکت آگاهی ها و هم از برکت انرژی مثبت و حال خیلییی خیلییی خوبی که همیشه باعث میشد من از حال بدم به حال بهتر برسم حتی فقط با دیدن و توجه به زیبایی های محیط اطرافتون و عشق و صفایی که در تجربه های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت و تمرکز به نکات مثبت وجود داشت همه اینها درست زمانی که احساس غم و اندوه خشم و نفرت درونم برانگیخته میشد ملتمسانه به این فایل ها روی می اوردم تا در من امید و لبخند و شوق و شکرگزاری ها زنده شود تا هدایت شوم که در باتلاق کفر و ناشکری ها فرو نروم و و به راه جدیدم ادامه بدهم و برای همین از وجود نازنینتون سپاسگزارم و ممنونم که این حس ارزشمند امید و حرکت و بهتر دیدن و فهمیدن و بهتر زندگی کردن رو در ما تقویت میکنید ، با همه ی وجودم سپاسگزارم و ممنونم ممنونم و ممنونم ؛؛؛

    حقیقتا موضوعی که باعث شد بیام و اینجا بعداز مدت طولانی برای خودم البته ، پیام بگذارم این بود که وقتی برای بار دوم داشتم این فایل باارزش رو میدیدم ، با خودم گفتم سلدا حتما باید این فایل رو بخری دفعه بعدی ، چون تو این مدت بارها با خودم کلنجار میرفتم خب اینبار خواستم خرید کنم کدوم اموزش بیشتر از همه برام بهتر و ضروری تره؛ و با منتشر شدن معرفی این دوره کاملا حسم گفت باید این فایل باشه؛ اما جالب اینجاست که درامد ماهانه بنده به پنج تومان هم سخت میرسد چه برسد که بخواهم بالای پنج تومن هزینه کنم ؛ اما با خودم گفتم میشود حتما میشود ، اصلا با مرتب گوش دادن به همین دو فایلی که منتشر شده انرژی و فرکانس خودم رو میفرستم به جهان تا خرید این دوره در بهترین حالت زمانی و مالی خودش برایم اتفاق بیوفتد و اینو با خودم گفتم و این فایل رو که از دیشب گوش میدادم و برام اگاهی های خاصی داشت مجدد گوش کردم و دیدم که اخر فایل شما فرمودید که براتون کامنت بزاریم و بگیم آن نشانه هایی که باعث شده ما احساس عدم لیاقت و ارزشمندی داشته باشیم و کجا ها این اتفاقات افتاده و باز من به خودم آمدم و لحظه ای به مغزم تیک خورد که عه سلدا همین کارو بکن ادامه بده فرکانس بفرست تا با دریافت این آموزش هم فرکانس بشوی و موفق به دریافت این دوره بشوی وااای خدایا و باز چه جالب ایده ای به ذهنم از همین فایلای شما اومد که سلدا، آقا رضا رو یادته (آقای عطار در فایل نتایج به اموزه ها که در نشانه هایم هدایت شده بودم به فایلهاشون) که ایشون برای خرید دوره ها زمانی که پول کافی نداشتند هر مبلغی رو ماهانه و یا هراز گاهی پس انداز میکردند تا پول خرید دوره جمع بشود ، خب پس بنده هم بهتره این کارو بکنم و نتیجه این هدایت رو ببینم به امید الله غنی و ثروتمندم انشالله این اتفاق عالی رخ بدهد و من نتیجه عمل به آموزه هایم را دریافت کنم و بتوانم با افتخار به خودم در پیشگاه خویشتنم حضور پیدا کنم و راه درست اصلاح اصولی و اساسی افکار کهنه و پوسیده خودم رو پیش بگیرم …

    و اما

    چرا من انقدر مشتاقم که این فایل رو بخرم ؟

    چون درست با الگوهای تکرار شونده ای در محیط های کاری مختلفی رو به رو شده ام که بارها قلبم شکسته و بارها با دلخوری و ناراحتی از آدم هایی که ارزش های مرا نادیده گرفته اند به بنده بی احترامی کردند در عین حالی که من به شدت از خودم مایه میگذاشتم در هر مرحله مهربان و صادق و وفادر و خیلی حتی جزئی نگر به احترام و رفتار درست و قدرشناسانه نسبت به ادم های اطرافم در محیط کارو زندگی ام بوده ام اما اما اما

    همواره در نهایت به جایی میرسبدم که احساس میکردم جهان به شدت طلبکارانه انگار ا یقیه بنده میگرفت و مرا هول میداد به سمت دیوار و گلوی بنده رو میفشرد و با خشم میگفت بشین سر جات همینه که هست و هیچ بهتر شدن و تغییر و موفقیتی برای تو قائل نیستم هر غلطی میخوای بکنی بکن هر حرف و هر کار خیری دوست داری بکن ولی من تو رو لایق رسیدن به موفقیت نمیدونم من تورو لایق اینکه به دیگران نشون بدی که به خواسته هات رسیدی به فروش روزانه بالا رسیدی نمیدونم و نمیبینم و من تو رو لایق اینکه حرفت و عملت باهم یکی باشه نمیبینم اصلا تو لایق داشتن حس خوب حس ارزشمندی نیستی چرا؟ چون مریم از تو بهتره بهتر داره کار میکنه حالا هرچقدرم ادم حال به هم زنی باشه بازم که همه دارن تاییدش میکنن بازم که موفقیت و کار خوب اون بیشتر به چشم میاد واسه کارفرماهامون ، یا راضیه انقد همیشه ناشکری میکرد انقد سر صاحبکار غر میزد انقد حق به جانب حرف میزد اما آخرشم همه ی مشتری ها تو روز کاری ایشون میان همیشه فروش ایشون بیشتر و بهتر از تو شده حالا میخواد روزی این مغازه هر چقدر باشه باز هم همه فروش و همه مشتری ها به ایشون میرسه و من چی ؟ خورد خورد بدست بیارم یا نیارم و اخرشم اصلا همونم دیده نمیشه هرچقدر که من شکر گزاری کنم انگار نه انگار حالا هی به اینا کمک کنم کارای صاحبکارمو راه بندازم براش امانتداری کنم مراقب اینجا باشم و ذهنمو کنترل کنم و از همه بدتر اینکه ساعتای کاریمو به خاطر منافع صاحبکارم و همکارم تغییر بدم و همه چی تمام و کمال به نفع اینا باشه و من اخرش سرزنش بشم یا مورد تمسخر قرار بگیرم اونم نه به وسیله همکارام بلکه بوسیله جهان … داستان داره اخه :

    اوایل روزای کاری اینجا بود و با ذهن روشن و حال خوب کارمو شروع کردم وفروشم بسیار بالا و بالا میرفت و ازین ور همکارم ناراضی و ناشکر ؛ صاحبکارم خوشحال از من خانوم قادری دیگه 6 میلیون فروش انقدر برات عادی شده که دیگه میلیونشو نمیگی و میگی 6 تومن فروش داشتم ! منم گفتم فروش اینجا باید بشه پونزده تومن بیست تومن اینا که چیزی نیست که ایشون خندیدن و گفتن ایشالا … اما بعد از چند روز و اتفاقاتی که افتاد کلا فروش ماه بعد من رسید به 6 میلیون تومن یعنی از روزی شش تومن رسیدم به ماهی شش تومن ؛؛؛ اما باز روی خودم کار کردم و کار کردم تا پله پله بالا رفت شد ماهی بیست تومن البته همکارم هی بالا میرفت و مدام تجربه های بهتر داشت … تا اینکه چند روز پیش فروش همکارم شد 25 میلیون تو یک روز … من هاج و واج مونده بودم مات و مبهوت ، اما ازونجایی که خیلی روی خودم کار کرده بودم اصلااا حسادت نکردم و حتی تحسین از صمیم قلبم داشتم و خوشحالم شده بودم خیلییی خوشحال که روزیشو خداوند رسونده بود هم برای خودش هم برای صاحبکارم ؛؛؛ اما این وسط یک هو الگوی تکراری گذشته ام اتفاق افتاد و صاحبکارم چنان برتری فروش همکارم رو به رخ من کشید که من با همه وجودم فرو ریختم غمگین شدم و همه وجودم رو درد گرفت آخه خدایا چرا ، من بودم که ایمان داشتم فروش روزانه مون بیست تومن میتونه برسه من بودم که همیشه شکرگزاری کردم من بودم که همیشه هوای آدم هاتو دارم باهاشون کنار میام که راحتتر زندگی کنند پس چرا من نه چرا منو اینطوری خورد میکنی جلو خودم ؟ و … هزار تما ها و چراهایی از ناامیدی برای اینکه بشه زندگی بهتری داشته باشم اما همیشه حس میکنم نادیده گرفته میشم دقیقااااا این حس و کلمه نادیده شدن از طرف جهان و خدارو بارها حس میکنم و احساس میکنم موجود اضافه ای هستم و یا لایق موفقیت و لایق داشتن زندگی بهتر و مورد علاقه خودم از طرف جهان نه از طرف ادم ها نه ، از طرف جهان نیستم ، حالا هرچقدر شکر کنم محبت کنم رعایت حال بقیه رو بکنم نه نمیشه که نمیشه دقیقا به قول نجوایی که همیشه تو قلبمه که میگه هرگز هرگز هرگز و این کلمه همیشه هروقت میام و خواسته های خودم رو یاداشت میکنم این نجوا برام ظاهر میشه ، هرگز ، هرگز ، هرگز … ؛ و همه اینها گاهی باعث میشه احساس کنم خداوند منو دوست نداره خداوند منو لایق موفقیت نمیدونه و حتی احساس کنم جهان باهام دشمنی میکنه؛ چون دقیقا اون چیزی که من میخوام و براش تلاش میکنم به هر طریق درستی ؛ اما دقیقا به بقیه میدهد اما به من نه ؛ حتی به کسانی میدهد که مخالف رفتارهای من عمل میکنند گاهأ؛ مثلا ایراد میگیرند تحقیر میکنند به احساس و عاطفه دیگران احترام نمیذارند ناشکری واضح میکنند کارشون رو درست انجام نمیدهند و هزاران مورد دیگه اما بهترین جوابهارو از بقیه میگیرند و متاسفانه اون ارزش های فکری عملی و احساسی و روحی من تو یه لحظه نابود میشه و همه ش نادیده گرفته میشه به خاطر موفقیت های بقیه که تو یه محیط کار میکنیم و مقایسه میشویم و بعد کلا تخریب شخصیت و نادیده گرفته شدن تمام زحمت ها تمام کار درست کردن ها تمام احترام ها و …

    برای همینه که میخوام این دوره رو بگیرم شاید از شر این موانع و الگوهای تکرار شونده رها بشوم …

    خدایا به امید خودت

    انشالله به لطف خدا هدایت بشم و باز عقب نمونم و بتونم دریافت کننده آنچه میخواهم و لایقش هستم باشم

    انشالله و بگم خدمتتون الان فروش خوبی داشتم به مبلغ سه میلیون در نیمه ی روز کاریم الحمدالله رب العالمین به نظرم اگه جهان طبق قوانین منعکس کننده درونیات من است ؛ اما خدا چیز دیگریست و هوای قلبهای شکسته را دارد و گوشه چشمی نشان نمیدهد تا امیدمان زنده باشد و ادامه بدهیم به صراط مستقیم اری فقططط و فقططط صراط مستقیم است که بازی را هدایت میکند و بهترین کارگردانی جهان را به خداوند متعال است که به عهده دارد … خدایا هزاران بار متشکرم استادجان سپاسگزارم خانوم شایسته زیبا و نازنینم سپاس بیکران و بی نهایت دارد برای محبتتون که فیلم های عالی میگیرید ؛ و خدمتتون عرض کنم من چند روزیه تو همین درگیری های روزمره نشانه روزانه ام را که میزنم هدایت میشوم به سریال زیبای زندگی در بهشت ؛؛؛ و امروز با خودم پرسیدم چرا همه ش هدایت میشوم به سریال زندگی در بهشت و متوجه شدم که تمام خوبی های عالم حس ناب و لطیف از کشف مرزها و حقایق جهان در این جا گسترده شده و فقط جهان میخواهد من نگاهم را به خوب دیدن ها به دیدن زیبایی ها و شادی ها و ساختن ها و رفتن ها و لحظه های زیبای همیشه سبز پرادایس جلب کند میخواهد خوشحال باشم میخواهد بهشتی فکر کنم میخواهد قلبم با دیدن فضای سبز اون بهشت سبز قدرتمند ارام بگیرد و میخواهد لبخند بزنم به مرغ ها و خروس هایی که با شنیدن صداشون انگار فرکانسی از جنس طبیعت و صبح به من میدهند را دریافت کنم و همینطور شنا در دریاچه ای که باعث شد من به جای باشگاه به رفتن استخر هدایت بشم و وقتی تو استخر هستم برای خودم شنا کردن با خوشحالی در دریاچه را تجسم کنم

    بسیار بسیار ممنونم و قدردان و شاکر لطف های بی نهایتتون با همه وجودم هستم ممنونم ممنونم ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    رویا بیگی گفته:
    مدت عضویت: 2107 روز

    سلام به روی ماه استاد و همه ی عزیزان که نوشته ی منو می خونن. شاید بیشتر از نیمی از مواردی که اینجا از عدم احساس لیاقت گفته شد رو در روابط من خودم داشتم ولی اون هارو طبیعی یا نشونه ی اهمیت یک رابطه می دونستم و چقدر احساس بدیه در مقابل انرژی و حساسیتی که آدم خرج می کنه رفتاری که دوست داره رو نبینه. اما الان با گوش دادن به این فایل خوب می فهمم که گناه طرف مقابل نبوده که من آزرده شدم و مشکل از وجود خودم و ذهن درگیر و احساس کم ارزشی خودم بوده. واقعا وقتی به هر کدوم از فایلهای استاد گوش می دم می بینم چقدر ایراد در وجودم هست که نمی زاره از زندگی لذت ببرم و آرزو می کنم ای کاش تمام چیزهایی که آموزش می بینم رو بتونم در زندگی پیاده کنم درست مثل لحظاتی که دارم فایلها و گوش می دم و تصمیم تغییرات بزرگی رو می گیرم. ممنون و ممنون و ممنون از استاد عباسمنش عزیزم. شما دستی از خدا هستین ، بدون شک، پس شما رو به دستان مهربان همون خدا می سپارم️️ که شمارو برای ما نگهدارد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    علیرضا رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1833 روز

    سلام استاد جان

    خیلی خوشحال و سپاسگذارم که دارم کامنت مینویسم و در این مسیر متعهدانه ادامه میدم .

    نشانه های عدم خود ارزشی در وجودم زیاده .

    یادمه وقتی با رفیقم که درآمدش از من بالاتر بود و وارد کننده ی ماشین بود رفتیم پارک ارم ، بعد از اینکه گشنمون شد رفتیم فست فود سفارش بدیم و منتظر نشسته بودیم تا سفارشمون رو بیارن در این حین ازش پرسیدم چرا با من دوست شدی ؟

    اونم با تعجب بهم گفت یعنی چی چرا ؟ گفتم آخه من نه پولی دارم ، نه موقعیتی که بتونم کارتو راه بندازم ، چرا باهام دوست شدی ؟ اونم گفت نمیدونم مثل باقی آدما که با هم دوست میشن دیگه ، تو چرا باهام دوست شدی ….

    هر کجا میرم سعی میکنم تخفیف بگیرم اگر بدون تخفیف جنسی رو بخرم حالم بد میشه

    وقتی تو جمع و مهمونی ببینم یه نفر با دخترا گرم گرفته یا روابط عاشقانه ای رو داره حرصم‌ میگیره و بشدت احساس کمبود میکنم ، احساس افسردگی ، وجودمو یچیزی میکنه.

    خیلی زیاد رفتار آدم هارو کپی میکنم رفتار شما ، سهیل سنگر زاده ، مرتضی کوهی ، داییم ، اکثر کسایی که از نظرم آدم های موفقی هستن تو اون حوزه ای که میخوام ، خیلی از اصل خودم دور شدم ، البته اینکه از یکسری جملات استفاده میکنم نه این بد نیست اما گاهی احساس میکنم لهن و بیانم هم مثل اون فرده د رکل خیلی جذبش میشم .

    قدیما که فیلم و سریال میدیدم جذب شخصیت اول اون فیلم میشدم و خودم رو اون فرد میدیم ، یه زمانی جومونگ بود خیلی میرفتم تو نقشش ، نمیدونم چرا عجیب بود برام و الان در من وجود داره ، خودم نیستم ترکیبی از آدم ها هستم .

    خیلی زیاد آهنگ هایی که گوش میدم در نقش اون قرار میدم خودم رو ، انگار که دوست داشته باشم اون آهنگ رو خودم از اول میخوندم یه همچین چیزی ، و از اینکه یکسری ها دارن بهم توجه میکنن بدنم مور مور میشه .

    افکار عجیب و غریبی در مورد نقش قربانی شدن دارم که با چه آب و تابی دارم برای یکسری افراد از اینکه چه سختی هایی کشیدم و چطور سنگ جلو پام افتاد اما بالاخره من‌ موفق شدم و تونستم بر تمام اون سختی غلبه کنم جوری که اشک رو تو چشماشون ببینم حرف میزنم و بعد همه برام دست میزنن و میگن تو آدم خفنی هستی .

    گاهی نگاه میکنم اون آدم آرومه که تو خدمت افسر نگهبان ها و سربازای دیگه خیلی باهاش گرم میگیرن و هواشو دارن چه رفتاری داره ، خیلی دقت میکنم ، هنوز این ریشه ی عدم لیاقت در وجودم هست .

    در مورد خریداری محصولات شما هم همینه من تقریبا نصف محصولات شمارو خریداری کردم چون احساس میکردم که زمانی من به موفقیت میرسم که این حرف هارو کامل بشنوم و هزینه ی زیادی بکنم تا لایق پول و ثروت و روابط خوب بشم ولی میدیدم از اون افرادی که واقعا نتایج خوبی از دوره های شما گرفتن با نهایتا خرید دو تا قدم از دوره دوازده قدم شما چطور تونستن نتایج خوبی رو تو زندگیشون کسب کنن .

    من گاهی جوراب سوراخ یا لباس زیره رنگ و رو رفته یا پاره میپوشیدم و میگفتم عیبی نداره کسی نمیبینه و در ظاهر خوش تیپ .

    من قبلنا نمیتونستم نه بگم یا از حق خودم دفاع کنم ، صدام میلرزید ، قلبم میکوبید و زبونم بند میومد .

    اجازه دادم که تو دوران دبیرستان با من شوخی های بد بشه مثلا تخمه بخورن و پوستشو بذارن رو موهام یا پوست تخمه رو تف میکردن تو صورتم یه همچین رفتاری نه اینکه بخوام ترس داشتم از اینکه از خودم دفاع کنم .

    بدترین رفتار هارو به خاطر عدم خود ارزشی و احساس لیاقت با خودم انجام دادم که روم نمیشه بگم ، منی که همه چی رو میگم دیگه واقعا روم نمیشه اونارو بگم ، بگذریم .

    تو رستوران گارسونی میکردم و ته مونده پیتزا یا غذای دیگران رو میخوردم با این نگاه که چه اشکالی داره این غذا دست نخورده و سالمه ، حیفه دور ریخته بشه بزار بخورم همین غذارو باید کلی پول بدم بخرم .

    توی رابطه عاطفی بی احترامی دیدم اما باز ادامه دادم چرا که کفتم شاید من آدم بی جنبه ای هستم نباید سریع عصبی بشم .

    همین چند روز پیش تو خدمت یه سربازی بهم بار ها بی احترامی کرد ، اولش منم شروع کردم به بی احترامی و طعنه و کنایه و باهاش لفظ بازی کردم اما به خودم گفتم علیرضا تو باید احترام بزاری یه فرقی بین تو و اون آدم باید باشه ارزشمندانه و با عزت برخورد کن منم کم تر کردم رفتار های تحقیر آمیزمو تا اینکه موقع رفتن یه حرفی زد که واقعا نتونستم باهاش کنار بیام گفتم بزار برگردم در ببندم تا میخوره بزنمش و دیگه به هیچ چیز فکر نکنم ، یه چیزی تو وجودم گفت علیرضا تو میخوای خودتو بزنی ، پاره ای از وجودت رو ، اون آدم بقیه ی توه ، اون آدم نمیدونه داره چیکار میکنه ، طبیعی اینکه مثل خودش رفتار کنی اما بهتره که ازش اعراض کنی ، ما قرار نیست با آدمها بجنگیم تا بهشون یاد بدیم که با ما با احترام برخورد کنن ، قرار نیست تا طرف گفت بالا چشت ابرو بزنیم با خاک یکسان بشه ، اینکه تو جوابشو نمیدی یا نسبت به حرفاش واکنش نشون نمیدی نشانه ی ضعف تو نیست ، تو داری درونن قوی میشی از کجا فهمیدم از اینکه جواب ندادن و واکنش نشون ندادن من به خاطره ترس نبود ، من اصلا از اون آدم نمیترسم بلکه از روی قدرت بود چون میدونم که بلدم چجوری اون آدم رو بشونم سره جاش.

    من خیلی سعی میکردم تایید دیگران رو بگیرم ، همین چند وقت پیش لباس جدید گرفتم رفتم پیش آقای مهندس با این دید که الان از لباسم تعریف میکنه ، همین که این دید رو داشتم به نظرم از عدم احساس لیاقت میاد جالبه اصلا توجهی نکرد به لباسم و این منو تو فکر فرو برد .

    تو روابط عاطفی وقتی یه خانمی به من توجه نشون میده و بهم میگه که دوست دارم باهات باشم یا چرا از تو فکر بیرون نمیری و این‌چیزا من با خودم میگم این هنوز نمیدونه من خونه و ماشین ندارم اگه بفهمه منو ترک میکنه یا نظرش عوض میشه ، یا اگه نخوام باهاش باشم میگم برو این همه آدم چرا انقدر پیگیره منی ، منم مثل آدمای دیگه ( یه جورایی وجودم میگه آدم های بهتر از من هم وجود دارن ) احساس میکنم لیاقت عشق ندارم که اون فرد همینجوری که هستم دیوانه وار عاشقم بشه .

    وقتی یکی از رفیق هام میره با خانمی صحبت میکنه و دلش رو بدست میاره تا بر میگرده میگم‌خب چی شد ، بهش چی گفتی ، انگار بخوام منم همین کارو کنم و بعد که میگه باور نمیکنم انقدر ساده تونسته مخشو بزنه یا یه عامل دیگه ای باعث شده دلشو بدست بیاره مثل تیپ و قیافه ، هیکل ، تن صدا ، اعتماد به نفس ، تجربه اون آدم ، گذشته ی اون آدم و …

    به خاطر عدم احساس لیاقت من بار ها و بار ها و بارها از سمت دخترا طرد شدم ، از جمعشون طرد شدم و نه شنیدم و بی احترامی بهم شد و بار ها شرایطی پیش اومد که بین خانوادم ، همکارام و حتی تو خدمت آبروم رفت سره همین قضیه که داستانش مفصله و من نمیخوام توضیح بیشتر بدم .

    یه رابطه ی عاطفی قشنگی رو شروع کردم ، خیلی زیبا بود و طوری بود که شب ها زنگ میزد برام غصه میگفت، کتاب میخوند و من با صدای اون‌ میخوابیدم ، اما من هیچوقت خودم رو لایق اون ارتباط نمیدونستم چند باری از سمت من این رابطه قطع شد و بعد به راحتی ما از هم جدا شدیم و تموم شد و رفت دیگه حتی جواب تماس منم نمیده .

    تو ارتباطاتم من بشدت استرس دارم که مورده تایید نباشم و اگر اون آدم کمی از دست من دلخور باشه من بشدت بهم میریزم ، اعصابم بهم میریزه و همش ترس دارم که نکنه اون فرد رو ناراحت کنم حتی اگر اون آدم رو یکبار دیده باشم .

    الان چند وقتی میشه که میخوام با اداری دژبان تماس بگیرم و جویای حالش بشم اما چون اون کمی ثروتمنده و لول اجتماعی بالایی داره احساس میکنم تو خودم‌نمیبینم که یه زنگ ساده بزنم و جویای حالش بشم ، ترس دارم که نکنه مزاحمش بشم .

    تو مدیریت افراد ضعیف عمل میکنم البته قبلا ، الان خیلی بهتر شدم چون دستور دادن من اونارو ناراحت میکنه یا اینکه اگر نه بشنوم و خواستم اجابت نشه بشدت بهم میریزم و خودم رو آدم ضعیفی میدونم .

    تو جمع ها وقتی حرف میزنم میترسم که نکنه دست بندازن منو و یا تیکه ای بندازن نتونم جوابشونو بدم .

    این حس ارزشمندی تو وجودم هی بالا و پایین میشه یعنی گاهی بشدت احترام دریافت میکنم اما گاهی …. و البته با زدن این حرف فهمیدم که زمانی که دیگران بهم احترام بذارن خودم رو آدم ارزشمندی میدونم و وقتی بی احترامی ببینم احساس بدی بهم دست میده و حس میکنم ارزشمند و لایق نیستم

    با این چیزایی که گفتم میدونم‌که بشدت نیازمند استفاده از این دوره هستم اما شک دارم از اینکه بتونم به تمریناتش عمل کنم یانه یا این افکار میاد تو سرم که تو از دوره های دیگه چه نتیجه ای گرفتی منظور نتایج دلخواه که میخوای این دوره رو بخری ولی خدای وجودم میگه ببین تو چقدر ارزشمندی برای خودت که حاضر شدی این همه هزینه بکنی تا وجودت بیشتر در آرامش باشه ، طرف میره یکسری کتاب ها رو رایگان میخونه و تازه نتیجه ام میگیره یا من اهرم رنج و لذتی که گفتین رو تو یه مقاله رایگان از آنتونی رابینز خوندم و میدونستم اما هیچوقت بهش عمل نکردم ، یه سرچ ساده تو اینترنت میتونه تمام عوامل موفقیت رو‌بیاره حتی شما تو فایل های رایگان هم همین حرفارو میزنید اما من مطمئنم تعهد من بخشیش مربوط به همین هزینس که پرداخت کردم .

    من برای خرید دوره های شما کله پس اندازم رو‌ گذاشتم ، الانم هیچ باکی ندارم از این کار اگه لازم باشه این کار رو میکنم اما نیاز دارم کمی به فکر کردن …

    با شما هستم استاد و با قدرت این مسیر رو ادامه میدم ..

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2386 روز

    سلام به روی ماه استادم

    مریم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستانم..

    از چند ماه پیش 3 ماه پیش فهمیده بودم که چقدر مشکل دارم تو زمینه ی احساس لیاقت…

    مخصوصا از زمانی که کشف قوانین رو گوش کردم توی قسمت 1.2 بود قشنگ فهمیدم که تمام کاستی ها و اتفاقات نادلخواه زندگیم به چی برمیگرده… فکر می کنم توی یکی از فایلای هدیه استاد گفتید که میخواید یک محصول با این عنوان آماده کنید… و من دیگه سر از پا نمیشناختم ..

    تا اینکه این محصول اومد و ذهن من مقاومت کرد … هی گفتم من تازه محصول خریدم، اینجوری که اصلا فایده نداره همرو نصفه نصفه انجام بدی… برای همین از یک طرف پذیرفتم که حالا به موقعش می خرم، از یک طرف باز اون احساس عدم لیاقت داشت میگفت بابا خب داره گرون میشهه ، ولی من مچش رو گرفتم ،( گفتم به خاطر همین حرف که فکر میکنی تا ارزونه باید بگیری، که خودش نشانه ی بارز عدم احساس لیاقت هستش رو) پس جز واجبات به حساب میاد، و باید بخریش.

    حتی همین الان که دارم کامنت می نویسم هم ذهنم گفت ، 2 هفته پیش گرفته بودی 1 تومن ارزونتر بود…

    اینا همه زنگ خطر هستش برای سریع تر دست بکار شدن، و استاد با آزمونی که گذاشته بودید فهمیدم که اوه اوه اوضاع واقعا جالب نیست…

    تصمیم گرفتم دست به کار شم

    و چون به خدا گفتم خدایا من واقعا این محصول رو‌می خوام .

    چون دلیل تمام ناکامی هام تو پول ساختن… تو روابط تو حتی سلامتی…تغذیه مناسب…

    همه و همش برمیگرده به احساس عدم لیاقت…

    همین حرفارو که میزدم به خودم و خدا ، خداوند لطف کرد و ایده ای بهم داد که…

    دوستم قرار بود یک هدیه ای برای من بخره…

    اینجوری که : پولش رو برای من بزنه من سفارش بدم اون وسیله رو..و من تصمیم گرفتم بهش بگم..

    من به جای اون وسیله میخوام یک هدیه ی ارزشمند تر و معنوی برای خودم بگیرم..

    ایشون گفت محصولِ استاد رو میخوای؟

    گفتم بله

    گفت بگیریم..

    و من امروز صاحب یک محصول ارزشمند و واجب برای تغیر اساسیه زندگیم میشم به لطف خدا.

    این جمله رو اینجا می نویسم که یادم بمونه اتفاقات دیشب رو که : صداقت ، صادق بودن واقعا نعمت بزرگی هست و درهای نعمت های بیشتر رو به روت باز می کنه.

    خدایا شکر

    استاد سپاسگزارم

    و خیلی خوشحالم برای معجزه ی خرید این محصول ارزشمند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2358 روز

    به نام خداوندم تنها خالق برتر جهان

    سلام استادعزیزم وسلام مریم جان نازنینم

    سلام به همه‌ی دوستان خوبم

    امروز درحالیکه دارم جلسه 7دوره ی احساس لیاقت روکار میکنم از طریق نشانه امروزم هدایت شدم به این فایل ارزشمند.

    سپاسگزارم استادعزیزم به خاطر تهیه این دوره ی بی نظیر،روزی که این فایل روی سایت قرار گرفت اومدم نوشتم از ضعفهای واینکه چقدر به این دوره نیاز دارم وبا تمام وجود از خدا خواستم تا شرایط دریافت این دوره رو داشته باشم

    خدارو هزاران بار شکر که به طور معجزه آسا حتی تو خواب هم نمیدیدم که اینقدر راحت و به سادگی وارد این دوره بشم.

    استاد از اول دوره تا الآن که جلسه 7هستم با تمرکز ومتعهدانه دارم رو خودم کارمیکنم

    استاد از شروع دوره،به هر اندازه که احساس ارزشمندی کردم نشانه ها کوچیک وبزرگ هم پدیدارشدن واز همه مهمتر تازه دارم خودم رو پیدا میکنم

    اینکه چقدر از خود واقعیم غافل بودم،چقدر درگیر حاشیه بودم،چقدر از همه نظر ارزشم رو زیر سوال برده بودم و…

    هرجلسه رو که کار میکنم عطشم بیشتر میشود برای جلسه بعدی

    استاد تازه دارم میفهمم اصل واساس وقانون زندگی کردن دراین دنیا چیه؟

    سپاسگزارم استاد عزیزم به خاطر وجودتون بخاطر متعهد بودنتون به قانون وتوحید وبخاطر هم پا وهمراه بودنتون باهنرجوهاتون،سپاسگزارم ازاینکه وقت ارزشمندتونو میزارین برا رشد وپیشرفت هنرجوهاتون سپاس استاد عزیزم.

    استاد عزیزم برا شما ومریم جان آرزوی سلامتی وتن درستی دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    هدی قائمی گفته:
    مدت عضویت: 935 روز

    سلام خدمت استاد و مریم عزیزم

    سلام به دوستان سایت عباس منشی

    میخواستم از تجربه خودم بگم که واقعا جهان درست عمل میکنه. البته که اینو الان فهمیدم که چه کردم با زندگی خودم

    من قبلا خیلی رو همسرم حساسیت نشون میدادم البته که ایشون فوت شدن و خداوند همه رفتگان رو بیامرزه.. اگر همسرم طبق گفته استاد با کسی تلفنی حرف میزد من همش می پرسیدم کی بود چرا زنگ زده. یا اگر دیر تر به خونه می اومدن جزء به جزء اینکه کجا بوده رو میپرسیدم و بیشتر اوقات با تلخی تموم میشد اون لحظه. و یا اگر مهمونی میرفتیم اگر با خانمی هم صحبت میشدن من به شدت واکنش نشون میدادم و بماند که در ذهنم از کاه ، کوه میساختم و همیشه نگران بودم که امروز اگر همسرم ابراز علاقه نکنه یعنی دیگه دوستم نداره و انقد این کار هام ادامه پیدا کرد تا اینکه فهمیدم یه خانمی رو صیغه کردن و زندگی من شد جهنم و جهان بهم نشون داد که بی ارزشم.. ولی باز هم متوجه نبودم یعنی نمیدونستم که اشتباه میکنم میگفتم همسرم اشتباه کرده. و بهترین روز های زندگیم رو با افکارم به تباهی کشیدم بچه ها به قول استاد عزت نفس داشتن یکی از مهمترین هاس که باید داشته باشیم. این تجربه من بود از نداشتن عزت نفس

    امیدوارم در سال جدید بهترین خودمون باشیم

    از استاد عزیز سپاسگزارم در پناه الله ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    علی اقتداری گفته:
    مدت عضویت: 1490 روز

    سلام وتشکرفراوان خدمت استادعزیزم خانم شایسته مهربون ودوستان عزیزم

    چه جالب قسمت 216سفربه دورآمریکاکه الان آخرین قسمتی ازاین سفرسراسرعشق وآموزش هست که روی سایت قرارگرفته

    دریاچه ای رودیدیم که یکطرفش سرسبزوپرازدرختان بلندوطرف دیگربالعکس

    اتفاق دریاچه یک اتفاق مشترک بین این دوپوشش گیاهی هست و

    دراین فایل نیزاستادگفتن یک اتفاق ثابت برای دونفربوجودمیادولی برای یک نفرشروع صعودوبرای یک نفرشروع سقوط میشود

    چقدردرسهای زندگی مادرطبیعت زیبای خداوندجلوه نمایی میکند

    وبه قول خودش توقران

    هولاءهولاء

    وبه قول استادعزیزم درتمام آموزشهاودوره ها

    ودرادامه صحبتهای استاد

    جهان به ماثابت میکنه باورهای مارو

    چه باورلیاقت باشه چه باورعدم لیاقت

    مثل دوطرف همین دریاچه درقسمت216سفربه دورامریکاوطبیعت زیبای کلرادویایک جابه قول استادکلریداانقدراستادفلوریدارودوست دارن که اسم کلرادوروبروزن فلوریداگفتن

    وچه مثالهای زیبایی توروابط زدن درمورداعلام موقعیت مکانی وخریدبیش ازحدکادوو…که خیلیااین روحسن میدونن وبه به وچه چه بهش میگن

    وبازهم اثبات جهان برای لیاقت وعدم لیاقت

    وکلابیشتردانستن ارزش دیگران ازارزش خودم حالااون شخص همسرم باشه یایک غریبه ومقایسه ارزش

    یعنی تمرکزروی دیگری به جای تمرکزروی خودمون

    مساویست باعدم لیاقت

    دوستتون دارم پیروزباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    عاطفه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 752 روز

    به نام خدای نور

    به حدی این فایل فوق العاده بود و اگاهی هایی به من اضافه کرد که فقط میتونم بگم خدایا شکرت خدایا عاشقتم برای این همه اگاهی و مسیر زیبا خدایا این پشتیوانه ی مالی رو به منم بده که بتونم این محصول فوق العاده رو تهیه کنم با اینکه دارم روی خودم کار میکنم ولی بشدت توی عزت نفس و احساس لیاقت ضعف دارم که الان با دیدن این فایل خیلی بیشتر درک کردم که تو چه چیزایی ضعف داشتم و خبر نداشتم و الان فهمیدم خدایاشکرت برای این هدایت.

    همیشه وقتی چیزی رو میخوام به راهش فکر میکنم که چطور قرار به من برسه درستش اینه که خواستمو بگم رها کنم و باورامو درست کنم ولی اینطورم که ذهنم بهم میگه الان با این شرایط چطور میخوای اون خواسترو بدست بیاری؟ اصلا میدونی من لایق ثروت خوشبختی ارامش ازادی زمانی مکانی و مالی هستم من لایق اینام ولی با باورهام جلو دریافت اینارو گرفتم خدای من خیلی بزرگتر ازایناس که نتونه خواسته ی منو بهم بده این همه نعمت داده اونوقت خواسته ی من و نتونه بده؟نه عزیز من همچی دست خودت بگرد کدهای مخربت و پیدا کن و باورهای درست و ایجاد کن و برای باورهات الگو بساز تا برای ذهنت منطقی باشه “بقول استادکه توی یکی از فایلاشون گفتن هیچ ارزویی اونقدر بزرگ نیست که نتونم داشته باشمش”من به تمام ارزوهام میرسم فقط باید باورهای مخرب و درست کنم و باورهای خوب بسازم و ورودی هامو کنترل کنم.

    جهان واکنش نشون میده به افکار من باورهای من حالا چطور بفهمم که چه باورهایی دارم؟باید از احساساتی که دارم تجربه میکنم بفهمم اگر احساس خوبی رو دارم تجربه میکنم به این معنی که فکرای درستی دارم وقتی احساس شادی،عشق،ارامش،اشتیاق و احساس لیاقت و تجربه میکنم یعنی درمسیری هستم که افکار و فرکانس هایی رو ارسال میکنم که از جنس همونا بیشتر به من بده چون جهان اینطور عمل میکنه انچه بهش ارسال میکنیم تبدیل میکنه به شرایط،موقعیت،افراد و ایده ها و اون هارو وارد زندگیمون میکنه تنها قانونی که باید خوب بلدش باشیم و زندگیمون و متحول میکنه همینه.

    حالا اگر ما افکاری داشته باشیم که به ما احساس بدی میده، ترس،بی لیاقتی،بی ارزشی،نگرانی،خشم،افسردگی جهان کاری میکنه از جنس همون اتفاقات بیشتر وارد زندگیمون بشه واسه همین خیلی مهم که از درون احساس خوب ایجاد کنیم.

    چطور از درون احساس خوب و ایجاد کنیم؟باتغییر نگاهمون،افکارمون،باورهامون میتونیم احساسمون و بهتر کنیم.

    اگر توی موقعیتی قرار گرفتیم که ظاهرش ناجالب باید از زاویه ای به اون نگاه کنیم که احساس بهتری به ما بده با اینکار تو درمسیر دریافت نعمت های بیشتری هستی ولی اگر توی موقعیتی قرار بگیری که شاید ظاهرش ناجالب باشه و نتونیم از زاویه ای به اون نگاه کنیم که احساس خوبی به ما بده و همچنان احساس بد و تجربه کنیم ما داریم به جهان سیگنالی رو ارسال میکنیم که ازاون اتفاقات بیشتر و بیشتری رو وارد زندگیمون کنه.

    خدایاشکرت که خالق زندگی خودمم خدایاشکرت که درمسیر دریافت این اگاهی ها بودم خدایاشکرت که حواست بهم هست و با وجودت هیچ چیز سختی برام وجود نداره خدایاعاشقتم.

    شاد سلامت موفق و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    مریم حسینی مطلق گفته:
    مدت عضویت: 1033 روز

    سلام استاد عزیزم مریم جانم

    سلام بچه ها

    استااااد میخامتشششش

    چقد این اگاهیا خوبه

    من دوره عزت نفس رو با گوش دل شنیدم و الان خیییلی بهتر از قبلم

    ولی گفتمم قبلا هم از صفر خیلی فاصله گرفتم ولی هنوز مونده تا به یک برسم

    این دوره،دوره ایه که من با تماااام وجودم میخامش

    تمام سلولهام داد میزنن این باید گوش داده بشه

    این دوره ایه که تو رو به عرش اعلاء میبره

    من ایمان دارم

    من شک ندارم

    قلبم گواهی میده

    من هرچی اسیب دیدم تابحال بخاطر احساس عدم لیاقتم بوده

    الان خیییلی بهترم

    ولی بازم جای کار دارم

    از خداوندمیخواهم که هزینه این دوره رو در زمان مناسب جورش کنه تا احساس ارزشمندیم برسه به سقف آسمون

    البته ی دلیل دیگه اشم اینه من تازه دوره ثروت 1 رو خریداری کردم و اون دوره رو دارم کار میکنم

    و کلا دوست دارم ی دوره کاملا تمام بشه و بعد ی دوره دیگه ذو روش کار کنم

    چون اگه دوتا دوره باشه ممکنه کم کاری کنم و نتونم نت برداری کنم و بهترین استفاده رو بتونم ببرم

    در مورد دوره عزت نفس

    من معجزه هااااا دیدم،بعداز احساس خودارزشی و کار کردن روی باورهام که من لایقم،شاید بچه ها باورشون نشه ولی استاد از در و دیوار خاستگار زنگ میزد به مامانم خواهرم

    هرجا میرفتم همه افراد انگار منتظر من بودن تا برام کار انجام بدن

    الانم همینجور،هر اداره ای میرم خداشاهده با قربون صدقه کار منو جلو جلو انجام میدن،باورکردنی نیست ولی داره این اتفاقا برام میفته

    از وقتی که

    ازززز وقتی که خودمو لایق احترام میدونم،خودم رو فرد ارزشمندی میدونم،خودم رو دوست داشتنی میبینم با همین چیزی که هستم

    خودمو دوست دارم

    عاشق خودمم

    واقعا از نگاه کردن به خودم تو آیینه لذت میبرم و خودمو تحسین میکنم اکثر اوقات

    خودمو بخاطر استعدادام،تواناییام،کارهای درستم تایید میکنم تحسین میکنم،شکرگذاری میکنم

    البته در مورد خاستگار هم بگم من چون خاستگاری سنتی رو قبول ندارم همه رو میگم نه،نمیدونم دوست دارم شناخت از قبل باشه و کاملا بفهمم که کبوتر با کبوتر باز با باز هم هستیم

    خاستگاری سنتی بد نیست ولی اشنایی و دوستی قبل ازدواج و بعدش ازدواج رو ترجیح میدم

    مطمئنم که همه اتفاقات خوب بخاطر دوره عزت نفس و دوره ارزشمند عشق و مودته و صدالبته خداوندی که عاشق منه و میخواد که من رو به نزدیکترین حالت کمال برسونه و قدرت هرررر کاری رو هم داره

    این دوره احساس لیاقت رو خییییلی خیییلی میخامش

    ولی خب به خدا میسپارم تا در زمان مناسب بهم هدیه بدش

    خدایا هزاااران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1289 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    افراد زیادی به دلیل احساس بی ارزشی و عدم لیاقت با مشکلات ریشه ای در تمام حوزه ها مواجهه می شوند. ما در جهانی فرکانسی زندگی می کنیم که به فرکانس های ما پاسخ داده می شود. اگر احساس خوبی داریم یعنی فرکانسی را به جهان ارسال می کنیم که اتفاقات خوب را برای ما رقم خواهد زد. آن چیزی که به جهان ارسال می کنیم تبدیل به ایده ها، افراد، شرایط و موقعیت ها می شود. اگر ما احساس بدی داریم از همان جنس را دریافت خواهیم کرد. باید بتوانیم با تغییر باورهای مان احساس خود را خوب نگه داریم تا در مسیر دریافت نعمتها قرار بگیریم. یک اتفاق یکسان می تواند برای افراد رخ دهد و نتایج متفاوتی برای آنها داشته باشد می تواند باعث شکست افراد یا موفقیت آنها شود. یک اتفاق یکسان نتایج متفاوتی دارد چون زاویه ی نگاه آنها متفاوت است. اگر سعی کنیم با کنترل ورودی ها و توجه و تمرکز بر زیبایی ها به احساس خوب برسیم هر روز نعمت و برکت بیشتری وارد زندگی ما می شود. وقتی از درون احساس عدم لیاقت می کنیم همواره این فرکانس و سیگنال را به جهان ارسال می کنیم. باید بتوانیم این احساس را از درون تغییر دهیم تا همه چیز تغییر کند. یکی از نشانه های احساس عدم لیاقت احساس نیاز به تعریف و توجه دیگران برای خوب شدن احساس ما است. بسیاری از ما حال خوبمان با عوامل بیرونی مرتبط است و خود را لایق شادی و لذت نمی دانیم. باید فرد دیگری با تایید و توجهش، به ما احساس خوب بدهد در غیر این صورت فکر می کنیم بی ارزش هستیم. یک عامل بیرونی باید به ما بگوید که ارزشمند هستیم و به شدت نیازمند فردی هستیم که ما را تایید و تحسین کند. فردی که احساس بی ارزش دارد هر بار به پارتنر خود رنگ زده و می پرسد من را دوست داری؟ من کاری کردم؟ به شدت این فرد نیاز به تایید و تحسین گرفتن دارد و اگر مورد توجه واقع نشود باز احساس بی ارزشی خواهد کرد. این احساس بی ارزشی در وجود برخی خصوصا آنهایی که سنشان پایین است مشاهده می شود. ‌

    فرد دیگری را باید افرادی از بیرون دائما تایید کنند و اگر در جواب مکس کنند طرف فکر می کند بی ارزش است مثلا ده بار لباس های مختلف را پوشیده تا طرف مقابل از او تعریف کند، اگر تعریف نکند احساس بدی خواهد داشت.

    برخی در روابط دوست دارند که از لحاظ فیزیکی نزدیک شخصی باشند و همیشه سوال چقدر من را دوست داری را بشنوند. اینکه نیازمند شنیدن این جملات باشیم نشان می دهد که احساس بی لیاقتی بسیار ریشه ای در ما وجود دارد .

    فردی که به محض جدا شدن از طرف مقابل چندین بار به او زنگ می زند و باید حتما جواب او را بدهد تا بداند که کجا است و الان چکار می کند و لوکیشن هم باید بفرستد تا مطمین شود این فردی با احساس بی لیاقتی است. تا زمانی که نتوانیم احساس ارزشمندی را در خود ایجاد کنیم جهان به ما ثابت خواهد کرد که بی ارزش هستیم .

    نشانه ی دیگر احساس بی ارزشی هدیه دادن زیاد حتی زمانی که هیچ مناسبتی نیست. هدیه دادن بیش از حد نشان می دهد که احساس ارزشمندی نداریم و همواره می خواهیم نشان دهیم که من او را دوست دارم.احساس بی لیاقتی باعث می شود که همواره دنبال خوشحال کردن طرف مقابل باشیم احساس بی لیاقتی با هدیه جبران نمی شود. اگر احساس ارزشمندی نداشته باشیم جهان برای ما ارزش قائل نیست.

    اگر فرد زمانی که همسرش به خانه بیاید او را کنترل و باید او تمام اتفاقات آن روز را تعریف کند که اگر با جنس مخالف صحبت کرده باشد به او حسادت خواهد کرد و همه این ها نشانه ی احساس بی ارزشی است.

    فرد مرتب از روابط گذشته همسرش سوال کرده و دوست دارد بداند که از افراد قبلی بهتر یا بدتر است.

    اگر یک نفر در رابطه احساس بدی داشته و فرد مقابل وظیفه دارد احساس او را خوب و تمام تلاشش را می‌کند، احساس بی ارزشی دارد. دو نفر در روابط نیاز به لمس فیزیکی دارند و اگر طرف مقابل کار داشته باشد طرف مقابل احساس بدی خواهد داشت .

    فکر کنیم به رفتارهایی که انجام می دهیم تا دلایل آن را بدانیم و متوجه شویم از چه عاملی نشات می گیرد.

    در مهمانی اگر فردی زیباتر از خود را ببینیم افسرده شده واین نشانگر این است که ما خودمان را لایق نمی دانیم چون هیچ تاییدی دریافت نکرده ایم.جهان اشتباه نمی کند اگر احساس بی لیاقتی درونی داشته باشیم جهان به ما ثابت خواهد کرد که درست است و افراد، شرایط، ایده ها و موقعیت هایی را برای ما فراهم می کند. احساس لیاقت ما باید درونی تغییر کند تا زندگی ما دگرگون شود. وقتی بتوانیم احساس ارزشمندی کنیم جهان در مقابل ما کرنش خواهد کرد و نعمتهای زیادی وارد زندگی ما خواهد شد.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2204 روز

      به نام خدا

      سلام بر مهشید و شیرین فعال

      خدایا شکرت من لایق خوندن نوشته های شما بودم

      چقدر نیازمند به دستان خداوند بودم تا به نوشته های شما خداوند قادر من را هدایت فرمود الهی شکرت

      هر چی نوشته ها را خوندم دیدم خدا را شکر در بیشتر مواقع بودم این طوری ولی الان خدا را شکر بهتر شده ام و این جای شکر گزاری مداوم و پیوسته دارد

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مهشید و شیرین گفته:
        مدت عضویت: 1289 روز

        به نام خداوند مهربان

        سلام خانم رها

        ممنون و سپاسگزار از لطف شما. ما همگی در خانواده بزرگ و جهانی استاد عزیزمان دستان یکدیگر بوده و کلام یکدیگر را بسیار خوب متوجه می شویم. خداوند از بی نهایت دستانش ما را هدایت می کند که برای ما جای بسی خوشبختی بود که توانستیم دستی از طرف خداوند برای شما بوده و آگاهی هایی را که فراموش کرده بودید را به یاد شما آوریم همان گونه که دیگران هم به یاد ما می آورند و مطمین باشید که دستان و الهامات خداوند بی نهایت است و تمام ناشدنی. شما با چشم دلتان موارد بسیار راه گشا را در آینده هر روز بیشتر و بیشتر خواهید دید.

        سلامتی،‌موفقیت و سلامتی را برای شما خواهانیم و ممنون که شما هم برای ما دستی از دستان خداوند بودید.

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: