علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1 - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1863 روز

    سلام بر عزیزان دل

    به استاد یگانم در مسیر اموزش قوانین اللهی

    که شالوده ی مباحث مهم رو معمولا در تمام فایل هاتون بارها به شکل های مختلف توضیح میدین و مجدد تو این فایل قوانین اللهی رو برامون مرور کردین سفیدپوش دوست داشتنی ️

    هربار جلوتر میرم تک تک الگوها اتفاقات که از طریق قانون اللهی میفته رو مشاهده میکنم قبلا بلد نبودم شما یادم دادین و چه اموزش خیلی خیلی مهمی در تمام عمرم در مکتب کره زمین یاد گرفتم خدایا شکرت که راهنما بهمون دادی که همفرکانس باشم باهاش تا بتونم مسیر زندگیمو مشخص کنم کسی که یادمون داد خودمون راهنمای خودمون در ادامه مسیر باشیم

    حالاراجع به نشانه های عدم احساس لیاقت بگم خب طبیعی هست که وقتی واقعی داریم رو سایت کار میکنیم یسری موارد و یا دیگه نداریم یا خیلی کم شده در صورتی که قبلا خود من تمام این علایم و داشتم ولی از وقتی رو دوره های شما و روی سایت کار کردم میتونم بگم نیست یا خیلی خیلی کم شده و قطعا دوره احساس لیاقت از ریشه حلش میکنه

    در مواردی که گفتین من از همش خیلی خیلی کم درونم دارم که طبیعتا دارم روش کار میکنم اما اونی که هنوز در من هست و خودم هم تاییدش میکنم اون قسمتی بود که راجع به ظاهر و لباس گفتین حتما باید یکی تاییدش کنه یکی که من تو تیپ و ظاهر قبولش دارم میگم دارم روش کار میکنما اسون نیست اما همین که اگاهانه میخوام که اصلاحش کنم خودش برام قدم مهمی هست نکته بعدی که دربارش صحبت کردین هم اینه که همیشه میخوام یجوری برنامه ریزی کنم که با طرفم باشم و وقتی میخواد وقتشو با خانواده بگزرونه من سریع واکنش نشون میدم الان اون واکنشه نیست اما تو ذهنم انقلابی با خودم بپا میکنم که باعث میشه اثراتش مول تیغ جوجه تیغی پرتاب بشه به اطرافیانم البته اگه خود مجرم قصر در بره خخخ میدونم خنده دار نیست و موضوع بیمار گونه ای هست و خب همین که من میشناسمش پیداش میکنم و میخوام اصلاحش کنم هزار بار خدا رو شاکرم و ممنون شما انسان بینظیرم

    یه موضوعی که بهش اشاره کردین و فهمیدم که دارمش این بود که از رابطه های قبلی سوال میکنیم تا مطمین بشیم من خیلی سرتر از قبلی بودم متوجه شدم اصلا پارنترم همچین ویژگی نداره و تابحال حتی برای لحظه ای هم نشده از گذشته من بپرسه یا کنجکاوی نشون بده یا حتی پیش اومد تو جمع دوستانم که از قبل از رابطه های من خبر داشتن اسمی از قبلی اوردن به صورت اتفاقی و ایشون حتی یکبارم چه اون لحظه چه بعدش و بعدترها اصلا از کنارش رد هم نشد حالا من بودم و پیش اومده بود یه اسمی اورده شد که یه پیشنهاد ساده قبل اینکه من وارد زندگیش بشم داده شده بود که طرف و میشناختم کلی سر همین انرژی برای خودم تلف کردم و باهاش صحبت کردم چیشد که اصلا پیشنهاد دادی اون چی گفت نه دقیق بگو جوابش چیبود بعدش چیشد کشتمش ایشونم گفت ولش کن برای قبل بوده تموم شده رفته و اینجور مواقع میفهمم که زیاده روی میکنم یا اگه من قبل بود میگفتم احتمالا من براش مهم نیستم که نمیخواد راجع به گذشتم بدونه یا از روابطم سوال نمیکنه یا هزاران نجواهای بی مورد اما این موارد هم بزرگ شدن من از لحاظ شخصیتی رو نشون میده هم اینکه شما اشاره کردین و من متوجه شدم ایشون با این کارش بمن درس بزرگی هم یاد دادن اینم از در و گوهر ریختن های شما استاد بینظیرم هستش

    راجع به لمس فیزیکی هم من مثال دارم از رابطه اشنایی که فقط بدلیل اینکه وقتی بیرون میرفتن دستش و نمیگرفت (زن و شوهر بودنا) میخواست که طلاق بگیره من قبلنا میخندیدم به این موضوع بهدها سعی کردم قضاوتش نکنم و بگم من جای اون نیستم شاید کمبود محبت از جانب همسرش به چشمش میادیا هر دلیل دیگه بعد فهمیدم عزت نفس هست الانم که شما گفتین متوجه شدم احساس عدم لیاقت هستش

    استاد عزیزم بازم از شما تشکر میکنم که دارین از ریشه مسایل مهمی رو برامون باز میکنین که شاید همینطوری به چشممون نمیومد و روش فوکوس نبودیم خدایا شکرت بابت این فایل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2208 روز

      به نام خدا

      سلام دوست عزیزم

      من هم همسرم دوست ندارد من و ایشون دست همدیگر رو بگیریم و توی خیابون یا هر کجا با هم راه برویم

      این مسئله از درون برای من مهم نیست

      ولی

      همسرم شخصیتی دارند که مثلاً هر موقع هوس چایی می کنند خودشون درست می کنند و می خورند یعنی من و دخترم هم هستیم و حالا مشغول به کار هستیم بعد می بینیم خودشون چایی را درست کرده اند و تنها خورده اند بعد می گویند هر کسی هدایت خودش بخورد

      یا اینکه موقع ناهار بشقاب خودشون را غذا می ریزند و برای ما نمی کشند

      این چند مورد و البته موردهای دیگه هم هست یه کم من و ذهنم را درگیر کرده

      یعنی زن و شوهرها حالا اکثریت را می بینم بشقاب خودشون را غذا می ریزند و برای خانواده ی خودشون

      ولی همسرم این طور نیست

      شاید مسئله مهمی نباشه و قطعا نیست ولی دوست دارم ببینم ریشه این گونه کارها و عکس العمل ها از چه چیزی نشات می گیره

      ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید

      مرسی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ندا گلی گفته:
        مدت عضویت: 1863 روز

        سلام عزیزم

        چقدر خوب که مجدد یه دوستی منو از طریق کامنتش هدایت کرد به موردی که برای قبل بوده و باعث بشه من چقدر به تفکراتم و طرز فکرم و نگاهم در گذشته برگردم و با الان خودم مقایسش کنم و خدا رو شکر کنم

        قطعا میتونه راه حلش کمبود عزت نفس و عدم احساس لیاقت باشه

        من خواهرم دوره عزت نفس و تهیه کردن و با هم روی این دوره فوق العاده کار کردیم تمرکزی و چه باگ هایی از ذهنم بیرون کشیدم چقدر مقاومت ها داشتم که هنوزم اگه ولش کنم خودش و نشون میده

        من کم کم به یسری موارد رسیدم یعنی تکاملم در هر زمینه طی میشد مثلا گفتم خودم تو زمینه روابط کلی ترمزهای ریز و درشت داشتم که به جرات میگم به حداقل رسیده و هی دارم روش کار میکنم و هربار بزرگتر میشم

        یادمه تو یه قسمتی از سریال زندگی در بهشت مریم جان برای استاد و خودشون پیتزا درست کردن اون قسمت و هزار بار دیدم یه عالمه دوره تو همون چند دقیقه بود بصورت عملی

        که پیشنهاد میکنم خودت بری ببینی توضیحاتم از ارزش هاش کم کنه شاید

        استاد خودشون اونجا توضیح میدن در رابطه با همین موضوع غذا کشیدن و منتظر موندن برای خوردن غذا شایدم دیده باشی البته

        میخوام بگم از خدا خواستم توی روابطم با خودم با ادمهای اطرافم حتی نزدیکانم و عشقم بزرگ بشم از خدا خواستم بهم کمک کنه خودمو با ارزش تر از هر موجودی روی کره زمین بدونم و تو این موارد تسلیم خدا شدم و پاداششم گرفتم جوابهامم گرفتم نمیتونم به شما یه جمله خاص بگم همش بمرور زمان پیش اومد چون سوال و از خود منبع کردم جوابم از خودش میگرفتم و هدایت میشدم به فایل ها به دوره ها به عقل کل حتی بیرون سایت از طریق دوستی کتابی فضای مجازی به هر طریق گوش بزنگ نشانه ها بودم

        شما هم اول باید اینو بپذیری که فقط و فقط خودت برای خودت با ارزشی نه همسر و یا حتی فرزندت خودت رها

        بعد از خدا بخوای کمکت کنه رشد کنی تو این زمینه

        من دوره عشق و مودت هم خیلی بهم کمک کرد خیلی خیلی

        چون تمام این مواردی که گفتی و شایدم بیشترش برای منم خیلی مهم بود و دغدغه آور

        موفق باشی عزیزم امیدوارم کمکی کرده باشم بهت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2208 روز

    به نام الله

    به نام تنها خدایی که هست

    به نام خدای ناظر

    به نام خدایی که از رگ کردن به من و به ما نزدیک تره

    …….‌‌‌‌…..

    من با زاویه دیدم . با کانون توجه و تمرکز می تونم ذهنم را به سمت اتفاقات خوشایند ببرم

    من در گذشته هر چی ملک و خونه خریدیم همه پودر شد و تموم شد حالا علتش . همین باورها بود همین باورهای مخربی که استاد عزیزم دارند میگن بود

    حالا که من می خواهم دیگه این طور نشود و دارم روی خودم کار می کنم

    باید گذشته را رها کنم

    بسپرم به خداوند

    راه را به خداوند بسپارم

    راه حل را از خودش بخواهم

    ادامه بدهم و به این نباشه که بورهام درست شد و خل شد و خواسته و خواسته هام را دریافت کردم دیگه نه فایل را ادامه بدهم و نه قانونی را

    چون این خودش باز هم ترمزه

    پس جهان . خداوند من الان این هستم

    یه فرد کاملا متفاوت با دیدگاه متفاوت با باورهای تفاوت با عملکرد و عملکردهای متفاوت

    گذشته هر چی که بوده گذشته و تموم شده حال چیکار کنم

    جواب را به من بده

    قدرت تحسینی را به من بده تا بتونم مثل سلیمان دریافت کنم و لذت ببرم

    قدرت اراده ای را به من بده تا بتونم مثل استاد عباس منش عزیزم حرکت کنم و دریافت کنم و لذت ببرم

    من روی خودم کار می کنم این تو هستی خالق من که باد کمک من کنی تا حالم خوب باشه . تا قانون بدون تغییر تو را بفهمم . درک کنم و ادامه بدهم

    یادمه قبلا هر موقع یه موفقیتی را دریافت می کردم مثلا خونه ای را دریافت می کردم خیلی خوشحال میشدم و زود از دستش می دادن یعنی هیچ وقت نشد که ما برویم و در خونه ی خودمون زندگی کنیم

    چون من قبلاً قانون را نمی دونستم و از خداوند می خواستم که ممکن کنه و بعد که به خواسته می رسیدم میگفتن تموم شد و دوباره همون ترمز ها و اشتباهات را تکرار می کردم

    یا با کوچک ترین حرکت فردی ناراحت می شدم

    یا تو سر افرادی می زدم که خونه ندارند

    و خیلی از این کارم خوشحال بودم

    گذشته ها گذشته

    ولی تا ریشه ای مسئله ای خل نشود دوباره همون اوضاع تکرار میشه که این رو من نمی خواهم و جهان هم این را برایمان نمی خواهد جهان می خواهد من رشد کنم نه اینکه متوقف شوم و کم بیارم و بایستم

    همه میگن پول نیست

    کار نیست

    شغل نیست

    ملک نیست

    بعد خودشون می بینند بعضی افراد دارند خوب پول می‌سازند

    خوب دارند ملک می خرند

    از شغل شون عالی پول در می آورند

    بعد دنبال بهانه که این از ارث .

    از کمک مادرش

    از کمک پدرش

    وووو

    دلایل واهی و بیخود و پوج دیگه

    این نوشته ها . این کامنت ها به ما کمک می کنه تا در مدار بمونیم تا بتونیم بهتر فکر کنیم بهتر عمل کنیم تکرار نشود اون ترمزها و به مدار بالا و بالاتر بریم

    این فایل ها رایگان نیست

    این فایل ها واقعا از دل استاد بیرون میاد

    این فایل ها از هدایت های هست که از خداوند خواستیم

    این فایل ها حرف های هست که قانون را میگه

    این فایل ها برای همه نیست

    این فایل ها برای اون دسته از آدمهایی هست که واقعا می خواهند تغییر کنند

    براش وقت می گذارند

    براش ارزش قائل هستند

    از استاد عزیزم ممنونم از اسناد عزیزم بی‌نهایت سپاسگزارم برای تدارک و تهیه کردن این فایل رویایی خوب و عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 678 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم مریم جان و‌همه اعضای خانواده صمیمی ام

    من بعد گوش دادم به فایل جدید استاد راجع به هدف گذاری سال 1403 هدایت شدم به این قسمت

    و یه چیز مهمی تو وسط فایل توجه من رو جلب کرد ، با اینکه انقد دارم رو خودم کار میکنم و بعضی وقتا نمی تونم هجوم‌افکار ناراحت کننده رو کنترل کنم و همش سعی می کردم با مهارت اعراض یا یک سری کارها اینو کنم

    وقتی به این فایل گوش دادم خود به خود حس لیاقتی تو من بوجود اومد که فکر منفی میومد میگفتم حق نداری چیز منفی بیاد تو سر من من لایقم ….

    خیلی واسم جالب بود تقویت احساس لیاقت باعث‌میشه ما نزاریم حس منفی ادم منفی افکار منفی بیاد داخل وجود ما چه برسه نفوذ کنه در نتیجه نتایج منفی هم از زندگی ما میره

    مکانیسم احساس لیاقت همینه ، من هم تا دلیل و مکانیسم یه چیزی بهم ثابت نشه نمی تونم بهش ایمان پیدا کنم که تهیه اش کنم

    در واقع تا الان نمی دونستم احساس لیاقت به چه کاری میاد ؟

    مهم‌ترین کاری که احساس لیاقت میکنه اینه که ادم رو از تقلای فیزیکی و افزایش مهارت افراطی نجات میده و کارها توسط احساس لیاقت و بوسیله جهان واسه ادم انجام میشه ‌‌در نتیجه تو‌خودت رو تنها و ضعیف نمی دونی چون سیستم جهان رو کنار خودت داری البته + با احساس لیاقت

    بدون احساس لیاقت سیستم کائنات و جذب بر علیه تو کار میکنه

    حالا می خوای هر چقد انسان خوبی باشه

    انسان با مهارتی باشی

    کار نمیکنه جواب نمیده

    من فکر میگردم احساس لیاقت یعنی خودشیفتگی و بی احترامی به دیگران

    چون آدم‌های دور ‌برم که خودشون رو لایق و محق می دونستم خیلی به دیگران بی احترامی و بی توجهی میکردن و همه چیز رو واسه خودشون می خواستن

    که الان متوجه شدم اونا مغرور و ضعیف بودن

    انسان با ارزش و لیاقت بالا نمی تونه برای دیگران ارزش قایل نباشه چه آدم های نزدیک و چه غریبه ها

    حتی برای فردی که خودش احساس لیاقت نداره ارزش میزاره

    واقعا الان نمی دونم چطوری این رو تقویت کنم چون نشانه هاش کاملا مشخصه که دارم و زیاد هم دارم مخصوصا در مقابل خدا ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عزیزم

    این فایل نشانه امروز من بود.

    تمام اتفاقات زندگی ما بر اساس افکارمون شکل میگیره ،افکاری که تکرار شده اند و به نا خود آگاه تبدیل شده اند.

    ما به اونها باور میگیم.ما باور کرده ایم و هیچ وقت فکر نکرده ایم که می‌توان تغییرش داد.

    پس هر گاه احساس ناخوب کردی بِدونیم که فکر نا خوبی داریم و تنها با تغییر نگرش می‌توانیم حالمون رو به احسن الحال تبدیل کنیم.

    احساس خوب همه چیه،احساس خوب کلید هر دریه،احساس خوب خواسته ماست،احساس خوب قدرتمندی ماست،احساس خوب عزت نفس ماست،احساس خوب توحیدِ ماست.

    باورها رو عوض کنیم بکلی زندگی ما زیر و رو میشه.

    درک من از فرموده های این فایل احساس وابستگیِ،یعنی هر جا شخصیت ما توحیدی نیست ما به یک چیزی،مکانی،کسی و…وابسته میشیم و اون وابستگی یعنی من به تنهایی ارزشمند نیستم و با او ارزش پیدا میکنم.این در صورتیه که ما با خدا ارزشمند شده ایم و ارزش ما زمان تولد ما رقم خورده است.

    خودم هم جزو این دسته بودم و هستم ،ارزش من در مکان و جغرافیای خاصی شکل گرفته یا یه شخصیت خاصی برای خودم تعریف کرده ام که چنانچه بیرون برم از اون شخصیت ،احساس بی ارزشی میکنم.

    اینها هم شرک است .باید اصلاح بشود.

    احساس بی ارزشی یعنی من برای حرف مردم ارزش قائل باشم و برای خودم نباشم.این ارزش و اعتباری که از بیروت میگیرم بیشتر از خودم باشه.

    شخصیتی که تو ذهنت ساختی رو میتونی عوض کنی،شاید اون شخصیت توسط اون محیط،اون پدر و مادر،اون معلمها،اون تلویزیون، اون رسانه،اون منبر،اون…ساخته شده باشه.خودت میتونی از درون تعریف کنی،باور کنی و بسازی

    حرف مردم هم نمونه ای از کمبود ارزش خودم،حرف مردم تا قبل از دریافت آگاهی های استاد خوب بود،الان دیگه نیست،حرف مردم با ارزش‌های خودشان است و من تعریف دیگری دارم،ارزش من را خودم و از روز اول تعیین کردم.مسائل بیرونی ارزشی برایم تعیین نمی‌کنند و مهمترین ارزش ،ارزش ارتباط با منبع و توحید است،از روز اول که به دنیا اومدم مدال ارزشمندی رو قلبم دارم و تا آخر دارم

    من بدون داشتن هیچ چیزی ارزشمندم ،قلبم کل ارزشهاست

    استاد عزیزم سپاسگزارم از آگاهی‌هایی که به ما دادین و میدین *

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    مریم رهبری گفته:
    مدت عضویت: 933 روز

    سلام خدمت شما استاد عزیزم وخانوم شایسته عزیزم خیلی خوشحالم که هرروز کلی چیزای جدید دارم یاد میگیرم ازتون ممنونم از این همه لطف ومحبت شما که انقدر ساده و مفید مطالب رو میگین که خیلی راحت آدم میتونه عیبهای خودش رو ببینه و بتونه رفع کنه اونا رو ممنونم از شما وقتی داشتم گوش میکردم مطالب تون رو یاد یک سال پیش خودم افتادم منم دقیقا همین حالتی بودم مدام پیام بدم زنگ بزنم عکس بخوام از طرف مقابلم مدام شک وتردید مدام چک کردن اما به جایی رسیدکه واقعا خسته شدم از رفتارام اما ایشون انقدر با متانت با من برخورد کرد که تصمیم گرفتم خودم رو تغییربدم الان خیلی خوشحالم از اینکه با یک سال پیشم خیلی فرق کردم بدون اینکه از این حرفها خبر داشته باشم خودم رفتارم رو عوض کردم والان میفهمم که من عدم لیاقت داشتم واز امروز به بعد تصمیم دارم بیشتر به چیزهایی که گفتین فکرکنم وبیشتر روی خودم کار کنم ممنونتم استاد عزیزم در پناه الاه باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    حسین امیری گفته:
    مدت عضویت: 1439 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و عزیز دلشون وتمام دوستان توحیدی صبح که داشتم میرفتم شرکت این از خاطرم گذشت که اون موقع که فرشته ها به انسان سجده کردن ما هیچ خونه ای نداشتیم هیچ شغلی نداشتیم هیچ سرمایه یا جایگاه اجتماعی نداشتیم پس برای چی و به چیه ما سجده کردند اصلا خود خداوند برا چی بعد از خلقت ما به خودش احسنت گفت و فرمود من تو رو برای خودم خلق کردم!ومن ملاکم برای لایق دونستن خودم چیاست؟وچقدر با این مقایسه کردن ها خودم رو از جایگاه اصلیم دور کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1116 روز

    سلام استاد گلم استاد با ارزشمند که همه حرف هایت مرا آرام میکند انگار که کلام خدا داره از زبان بهترین بنده خدا خارج میشود

    همین هست که این آرامش و احساس خوب شما به من آرامش میدهد و الگویی شده که در مورد خودم تغییراتی را ایجاد کنم

    من احساس لیاقت را در همه ابعاد در خودم برسی کردم و دیدم چقدر افکاری وجود داره که من چگونه این احساسات لیاقت مندی را در خودم ایجاد کنم

    من دوره دوازده قدم ودوره عزت نفس را خریداری کردم یک جایی دیدم که من در وقدم 7دوره دوازده قدم نمیتونم جلو برم دیدم یک جایی نیاز کار کردن در خودم وجود داره چندین ماه گیر بودم ونمیتونستم برم قدم 8برگشتم از اول وحال دارم کار میکنم روی خودم

    واین که در قدم اول پیش رفتم رسیدم قدم دوم احساسی بهم گفت ترمز تو در عزت نفس هست واین شد خریدم

    من در جایی تونستم دوره عزت نفس را بخرم که دیدم واقعا لایق عزت نفس هستم ودر جایی تونستم برگردم واز نو شروع کنم که دیدم لایق دریافت قوانین بیشتری هستم ودرخودم احساس لیاقتی دیدم که باید رشد کنم وسر شب داشتم فکر میکردم چگونه بیشتر روی ذهنم کار کنم و آگاهی بیشتر دریافت کنم نمیشه که من حتما گیر اومدن به خونه باشم که فایل های جلسات را حتما بشینم ببینم وبنویسم داخل دفتر چون واقعا گاهی اونقدر درگیر میشم که شاید نرسم به دیدن فایل ها

    یک حس درونی گفت من که نیاز به دفتر ندارم بیا فایل ها رو گوش کن بعد درون گوشی مثل یک کامنت بنویس وتمرین ها را بنویس وهمونجا انجام بده هیچ گاه درون سایت عباسمنش پاک نمیشود این طوری میتونم در هر لحظه که دوست داشته باشم از قوانین به صورت مداوم استفاده کنم این که اگر در شرایتی نبودم که داخل دفتر بنویسم سایت هست واین گونه بیشتر میتونم تکاملم را طی کنم واین رو هم در مورد لیاقت دونستم که در سایتی هستم که همه چیز فراوان است

    آگاهی های بزرگی وجود داره که همه ثروت هست خداراشکر

    من انشالله آماده ام تا آنچه را که خدا هدایت میکند را دریافت کنم

    واین که من لایق بهترین ها هستم

    وخدا را شکر که به من مسیری توحیدی را نشان داده است

    در پناه خدا شاد باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    زهرا و صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1974 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان بی نطیرم

    این کامنت رو به عنوان یه قدم در راستای احساس ارزشمند بودن خودم مینویسم.قبل از اینکه بیام تو سایت و این فایل رو ببینم و دانلود کنم و گوش کنم. داشتم فایل چرا با وجود تلاش فراوان به خواسته ام نرسیده ام رو بارها و بارها طبق برنامه هر روزم گوش میکردم خیلی فکر کردم و با توجه به سوالتی که در بخش توضیحات مقدمه دوره احساس لیاقت نوشته شده بود و من بار ها از خودم پرسیدم متوجه یه ترمز بزرگ تو وجودم شدم که ریشش در عدم احساس لیاقت هست.اینکه من حتی توکامنت قبلم هم نوشتم که وقتی میام بقیه کامنتم رو مینویسم که نتیجه دستم باشه.این خیلی هم خوبه که من حرفم عملم باشه و خواسته یا ناخواسته نقاب نداشته باشم و از نتایجم بنویسم.اما متوجه شدم من بخش بزرگی از ارزشمندیم رو به تایید استاد عزیزم گره زده بودم.این که من ارزشمند نیستم چون نتایج مالی اونجور که باید نبوده .در صورتی که من ارزشمندم فارغ از هر چیزی.و دارم این کامنت رو با حال خیلی خوبی مینویسم.با یه احساس سبکی عجیب.استاد عزیزم نمیدونم میخونید یا نه اما میخوام انقدر قدرتمند باشم که فارغ از ارزشمندی نگاه شما یا دوستان فارغ از اینکه کسی بخونه یا نه بنویسم که به حودم اجساس ارزشمندی بدم چون منی که میخوام وجودم لایق نعمت های بغیر الحساب خداوند باشه باید شرک هام رو رها کنم باید خیلی وجودم رو اماده کنم و تحت هر شرایطی خودم رو ارزشمند بدونم و این کامنت رو اولین قدم برای ارزشمند دونستن خودم میدونم.بارها و بارها از یه فایل و زیباییهاش به وجد میومدم و دوست داشتم احساسم رو مثل بچه های دیگه بنویسم یا حتی گاهی حرفای زیادی برای گفتن داشتم از نتایجی که مربوط به اون فایل بود و بارها و بارها مینوشتم و پاک میکردم یا دیدگاهم رو ارسال میکردم و به محض ارسال شدن حذفش میکردم .دقیقا دیدگاه قبلم رو هم به همین شکل نوشتم و بعد حذف کردم و خیلی برام عجیب بود که ارسال شده.اما خود همین نشانه ای هست که باید بنویسم .فارغ از اینکه چقدر نتیجه دستم هست.کیم وچقدر پول دارم.وقتی سوالهایی که در مقدمه دوره احساس لیاقت بود رو خوندم و متوجه شدم اکثرشون باگهای بزرگ من هم هست یاد یه جمله از مقاله های خانم شایسته عزیز افتادم که مدتی بود خیلی ذهنم رو مشغول کرده بود.شاید دقیقا کلمات همون نباشه اما مفهموم جمله این بود که اول روی باورهات کار کن و بعد ایده پردازی کن.وقتی این جمله رو چند وقت پیش خوندم متوجه ریشه خیلی اتفاقات و نبودن نتایج شدم اما نمیدنستم دقیقا چطور باید حلشون کنم چطور باید اون قسمت خودم رو از درون انجام بدم بعد بیام ایده پردازی کنم از خداوند هدایت خواستم همون لحظه اومدم روی برگه ارزشمندیهای کارم رو نوشتم و هر روز میخوندم بارها و بارها اما انگار این ریشه اساسی تر باید حل بشه و وقتی فایلهای دوره احساس لیاقت رو گوش دادم و توضیحات رو خوندم دقیقا دقیقا متوجه شدم این همون جواب سوال من از خداونده.احساسی که به داشتن دوره احساس لیاقت دارم حس غذایی هست که تمام جسم و روحم بهش احتیاج داره و احساس میکنم بیشتر از هر چیزی تمام وجودم این دوره رو میخواد و از خدا خواستم و میدونم به زودی تهیش میکنم .چون من بزرگترین تصویزساز جهان هم باشم .ارزشمند ترین سرمایه های وجودی رو هم داشته باشم و حتی اگر 24 ساعت تمرین و تلاش فیزیکی کنم اگه احساس لیاقت نداشته باشم به هیچ جایی نمیرسم و تا این بخش وجودم رشد نکنه هزاران کتاب هم داشته باشم هر چقدرم دلیل و منطق برای عالی بودنشون باشه به هیچ موفقیتی نمیرسه.کتابهایی رو میبینم که کاراکترهاشون هیچ اصولی که سالها وقت صرف یادگیریشون به شکل شخصی کردم مسائلی که با تمرین زیاد حل کردم هیچکدوم اونها رو ندارن اما پر هستند از مهر جوایز بین المللی.

    از خدای خوبم میخوام به زودی این دوره رو روزیم و عملم کنه.الان احساس میکنم خیلی بهش نزدیکم به امید روزی که تهیش کنم.امروز سعی کردم ارزشمندانه عمل کنم در حد درکم وقتی مادر طبق معمول که میخواست بیرون بره پرسید دخترا چیزی لازم دارین؟خواهرم گفت من یه کیک میخوام و چقدر تحسینش کردم و دوییدم و گفتم منم یه پاک کن میخوام با این که پاک کنی که برای کارم استفاده میکنم مغازه های روستا ندارن جالبه که مادرم اتفاقا وقتی اومد یه پاک کن جنس خوب گرفته بود و گفت این بهترینشه برات گرفتم.سه سال خودم رو از روزی پاک پدرم محروم کردم به خاطر احساس گناه .امروز وقتی به همه مون وجهی رو هدیه داد با عشق ازش پذیرفتم.خیلی وقته مزارع نمیرم که به خاطر احساس گناه کارای سخت انجام بدم.تو غار بهشتی و غار حرای خودم دارم رو خودم کار میکنم و به لطف خدا هر ماه ورودی دارم.هدیه های عالی و اسانی های فراوان.انقدر اسون که چند روز پیش خواهرم یه مبلغی رو تو کیفش پیدا کرد اورد گذاشت تو کشو من گفت کار تو بوده! باز پول چیه زهرا ؟!و وقتی متوجه شد پول خودش بوده گفت هدیه به تو .خیلی خدا رو شکر میکنم که دارم اگاه تر میشم و قدمهام رو تکاملی به سمت نعمت های بیشتر بر میدارم.به خودم گفته بودم قدم 2 رو این ماه بگیرم اجازه میدم هدایت بشم چون احساس نیاز عجیبی به دوره احساس لیاقت رو تو وجودم حس میکنم.خدا رو هزاران مرتبه بابت وجود استاد عزیز این سایت الهی و دوره احساس لیاقت و تاثیرات بزرگی که قراره تو وجودممون و زندگیمون ایجاد کنه سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    لیلا جعفری گفته:
    مدت عضویت: 432 روز

    سلام امیدوارم حالتون عالی باشه

    ،من خدا رو هزاران بار شاکرم که با آقای عباس منش و قانون های خداوند آشنا شدم ،من فکر میکنم هیچ کس بی دلیل اینجا نیومد ه و خواست خدابوده ،

    در این دنیا هیچ اتفاقی ،اتفاقی اتفاق نمی افته.

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    رعنا ودیع زاده گفته:
    مدت عضویت: 693 روز

    سلام عرض میکنم ،خدمت استاد عزیزم

    من اولین باره ک دارم کامنت میذارم ،سه ماه هس ک دارم فایل های دانلودی رو دنبال میکنم ،ولی دیشب عضو شدم توی سایت

    من خیاطم ،و واقعا الان دارم میفهمم چقد نیاز ب تعریف دیگران ،نسبت ب دوخته هام دارم

    همش سعی می‌کردم ک لباسی بدوزم ک بهترینِ اون مجلس و عروسی باشم

    خیلی وقتا ب زبون می‌آوردم و میگفتم ک فلانی ببین لباسم چطوره ،یا عکس و فیلم می‌فرستادم ک خواهرم ببینه و نظر بده

    و حتی خیلی وقتا هم ب زبون نمیاوردم ولی تو دلم و ذهنم ،همش منتظر بودم یکی بیاد بهم بگه ک خیلی خوشگلی و فلان …

    تقریبا میتونم بفهمم ک این بی لیاقتی از کجا نشات میگیره،من قدم کوتاهه ،و خیلی وقتا بخاطر قدم سرزنش شدم

    درسته ک همسر دارم و یه پسر کوچیک هم دارم ،ولی خیلی وقتا ناراحت میشم ک کسی منو مسخره میکنه

    یه مدت مثلا خواستم رو خودم کار کنم ،ک نظر کسی برام مهم نباشه

    اون روز تصمیم گرفتم ک دیگه همه جا کفش پاشنه بلند نپوشم،چون منتظر تایید بقیه بودم

    و دیگه کفش اسپرت میپوشیدم ،بعد گذشت یه مدت ،خیییلی حالم خوب بود ،خیییلی

    چون دیگه نگران نبودم و کسی برام مهم نبود ک بخواد نظر بده

    الان خداروشکر نسبت ب قدم حالم بهتره،ولی راجع ب لباس پوشیدن ضعف دارم

    راجع ب رفتار با همسرم ک خداروشکر رفتارم خوبه،کامل نیستم ،ولی تلاشم رو میکنم…

    خداروشکر میکنم ک هربار یک فایلی از شمارو میبینم ک متوجه میشم ،دقیقا این فایل رو باید همین الان گوش میکردم

    من خودم و شوهرم با هم نگاه می‌کنیم فایل هارو ،

    وقتایی ک خونه نیست و فایل میبینم،تا میاد خونه

    میشینم واسش تعریف میکنم ،وبا جون و دل گوش میکنه

    خیییلی ازت ممنونم استاد مهربونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2211 روز

      سلام به شما دوست ارزشمندم

      سلام به شما رعنا ودیع زاده عزیز

      چقدر خوشحالم که به خوندن کامنت شما هدایت شدم. واقعا خداروشکر برای این سایت و این خانواده بزرگ و صمیمی عباسمنش که هربار یک گل جدید بهش اضافه میشه مثل شما رعنا جان.واقعا ورود رسمی و عضوشدنت در جمع این خانواده بانگرش و در مسیر توحید رو تبریک میگم.

      قطعا که هیچی مثل خوش آمد گویی اول عضویت که استاد در پروفایل شخصی ایجاد کردن نمیشه اما من از اونجایی که خیلی ذوق میکنم دلم میخواد گاهی احساسم رو بروز بدم پس عزیزم با صمیم قلبم بهت خوش آمد میگم.

      نکته جالبی رو در مورد قد و کفش اسپرت گفتی الان منم یادم اومد یکم همین مسئله کمبود عزت نفس تو قد رو داشتم اما سال هاست که خبری نیست و اتفاقا همسری بسیار بلند قدتر از خودم دارم و دوستانمم اکثرا بلند قدتر از خودم هستن و اصلا احساس بدی ندارم واقعا سپاسگزارم که یادم انداختی مسیر تکاملی که در تغییر شخصیتم اتفاق افتاده رو ببینم.سپاسگزارم از اینکه از خودت و وجودت ردپا گذاشتی.

      برات از الله یکتا بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.

      ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رعنا ودیع زاده گفته:
        مدت عضویت: 693 روز

        ممنونم دوست عزیزم ،

        فهیمه جان

        الان ک دارم با این سبک زندگی میکنم، واقعا بی دلیل حالم خوبه

        درسته ک الان هم دیر نیس،و 25 سالمه ،ولی همش پیش خودم میگم کاش از کلاس اول دبستان یکی بود ک اینارو بهمون بگه، ،

        انشالله ک هممون ب سمت توحید هدایت بشیم و سعادتمند بشیم در دنیا و آخرت …

        باتشکر از استاد عزیز،ک همچین فضای روحانی رو برای ما ایجاد کردند

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: