غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 65 (به ترتیب امتیاز)

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا دشتی گفته:
    مدت عضویت: 1032 روز

    سلااااام .

    انشالله لبای همتون خندون باشه

    شکر خدا برای نشانه ای دیگر در مسیر هدایت و رشدم.

    و چقققققققدر استاد عالی می‌فرمایند

    چقدرررر ورودی ها مهمه

    به شخصه و تجربه خودم بهتون بگم خیلی خیلی ورودی ها سرنوشت سازن.

    ورودی ها خروجی ها رو میسازن

    ورودی ها بااااید کنترل شده باشه

    شکر خدا چندساله از فضای تلوزیون و اخبار منفی فاصله گرفتم و مدام به دنبال مطالعه خواسته‌ام هستم

    مثلا از دخترای موفق و ثروتمند میخونم تحسین میکنم از اخلاق خوب بقیه میگم تااایید و تحسین میکنم.

    بارها بارها بارها برای خودم اون اتفاق خوب ک افتاده رو یادآوری میکنم شکر میکنم اینا همه ورودی

    کتابای منتخب و مفید و مناسب و هماهنگ با خواستم میخونم

    یه دوست خیلی صمیمی و هم فرکانس دارم ک باهاش میشینم آیندم تصویر سازی میکنم برای هم با شوق و حس خوب از اتفاقات دوست داشتنی زندگیمون میگم.

    تو اینستا گرام و فضاهای مجازی مدام اخبار و تصاویر و فیلم هایی میبینم که یا یکی دارن سوپرایز می‌کنند هدیه های زیبا بهش میدن یا ثروتی ک خودش به دست آورده تحسین میکنم.

    رابطه های عاشقانه و برخوردهای عاشقانه مدام میبینم تایید میکنم و مینویسم راجبشون کامنتای زیبا وپرانرژی میذارم براشون تا میتونم لذت میبرم

    از پول و ثروت و عشق و کسب و کار و هدایای لوکس بقیه مدام تایید میکنم و شکر به جا میارم و حس فوق العاده ای میگیرم.

    اینااا همه ورودی و ایمان دارم با حس خوبم و ورودی های خفنی ک به ذهن و روحم میدم

    آینده و زندگی بسیار شبیه و چه بسا قشنگتر از تمام کسانی دارم ک الآن تحسین و تاییدشون میکنم از خداوند سپاسگزاری میکنم بابت شایستگی شون

    دوستان استاد واقعا به نکته فوق العاده ای اشاره کردن .

    به قدری ورودی ها مهمن چراکه ورودی ها باعث عملکرد و کیفیت کارایی شما میشن و اونا هم نتایج میسازن

    هر فکری هر توجهی ورودی پس خیلی حواسمون باید باشه ک داریم به چی توجه میکنیم چی می‌خونیم چی میبینیم چی میگیم با کی ارتباط داریم

    تو چه جمع هایی هستیم اینا همه ورودیه .

    باااااااید چار چشمی حواسمون به ورودی ها باشه

    هم چشم خودمون هم چشم دلمون .

    خلاصه که شکررررررر خدا برای یه فایل عالی دیگه .

    استاد جان سپاسگزارم واسه آموزشای عالیتون.

    و خوشحالم ک بین اینهمه دوستای هم فرکانسی هستم.

    از خواندن دیدگاهتون لذت میبرم که انقدر درک بالا و عمیقی دارید.

    در پناه یگانه معبودم حال دلتون عاللییییییییییی باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهره مرتضایی گفته:
    مدت عضویت: 1476 روز

    به نام خدای عزیزم

    سلام ودرود به استاد عزیزو خانم شایسته مهربون و همه هم فرکانسی های عزیز

    راستش اول که استاد داشت راجع به غذاهای نامناسب صحبت میکردن به این فک کردم که گاهی اوقات چقد همین غذاهای نامناسب میتونن اغواگر و خوشمزه باشن

    مثل همون یخ در بهشت یا بامیه های دست فروشا یا من یک فامیلی دارم که خیلی کثیفه اما دستپخت خیلی خوشمزه ای داره یعنی واقعا وقتی غذایی جلوم میزاره میدونم که از لحاظ بهداشتی قطعا ایراد داره اما خیلی خوشمزس و اینجاس که دست و پام بلرزه و نتونم جلو خودمو بگیرم که عموما هم نمیگیرم بعدش با عواقبش روبرو میشم

    اخ اخ اونموقع به خودت میگی اخه این چه کاری بود که کردی حالا جلو شکمتو میگرفتی چیزی نمیشدهااا

    دقیقا ورودیهای نامناسب هم مثل همینه همون لحظه خوشمزس یعنی غیبت کردن و دیدن اخبار و اما بعدش میشه دل دردهای نادیده گرفتن این نامناسب هاا وای وای

    میدونید به نظر من ما در رابطه با قوانین خیلی باید از قوه ی تخیلمون کمک بگیریم

    یعنی اگر هرلحظه بتونیم هر ورودی که میگیریم یا هرفرکانسی که داخلش هستیم یا ارسال میکنیم رو به وضوح تجسمش کنیم

    قطعا خیلی از موارد پیش نمیاد

    یعنی موقع گرفتن ورودیهای نامناسب یا همون غذای روح واقعا تجسم کن که این خوراکی که داری به ذهنت میدی چه شکلی و چه جوری قراره پدرتو در بیاره و اذیتت کنه

    یه مثالی بزنم از بارداری خودم، خب مامانا بهتر میدونن زمانی که باردار میشن خیلی حواسشون هس چی میخورن، چقد میخورن چی میشنوم، چه کتابی میخونن، چه حرفی میزنن

    حتی اگه سرمابخورن یه قرص سرماخوردگی معمولی هم دیگه به آسونی وارد بدنشون نمیکنن

    چون خودشون رو مسئول مراقبت از بچه ی توو شکمشون میدونن

    چرا چون کامل حسش میکنن

    چون میتونن تجسم کنن که من هر ورودی میگیرم مستقیم میره سراغ این جنین و روش تاثیرش رو میزاره

    چه خوب میشد که در رابطه با خودمون هم همینقد وسواس به خرج میدادیم و به نظرم با تجسم قطعا می‌شه انجامش داد

    براتون آرزوی بهترین ها رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1429 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون

    و سلام به همه دوستان همفرکانسم

    روزشمار زندگی من روز 7

    یکی از دلایلی که من الان در کنار شما هستم

    میتونم به جد بگم دلیلش کنترل ذهنم بود اونم ناآگاهانه

    بعد از جریان سال 98 که من خیلی حالم مساعد نبود به راهنمایی یکی از دوستانم با کتاب راز آشنا شدم

    بعد اون من کلیه سایتهای سیاسی رو از گوشیم حذف کردم و دنبال سایتهای انگیزشی و مثبت اندیشی بودم که کاملا به طور اتفاقی با سایت استاد عزیزم آشنا شدم

    خدارو هزاران بار شکر میکنم که من با توجه به نکات مثبت تونستم با شما استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسم آشنا بشم که اگه قبلاً یکی بهم میگفت که یه سایتی هست که اینجوریه به هیچ عنوان باور نمی‌کردم که کل کسایی که تو سایت هستند دنبال حال خوب هستند از همه مهمتر

    من با وارد شدن به سایت با خدای جدید خودم آشنا شدم

    که اصلا فکرشو نمی‌کردم که میشه طور دیگه ای با خدا در ارتباط بود

    این ثمره ی کنترل ذهن مه که جهان لاجرم منو هدایت کرد به جای خوب

    همیشه آرزوم این بود که ایکاش ازدواج نمی‌کردم و مجرد بودم تا میرفتم دنبال درویشی تا با خدای خودم نزدیکتر بشم

    و این آرزویی بود که من داشتم ولی الان با اینکه زندگی خودمو در کنار خانوادم دارم انجام میدم خیلی شیک و مجلسی با آگاهیهای ناب کسی که قسم خورده اشاعه یکتا پرستی هستش در کل جهان آشنا شدم و جالبه دیگه تو کوه کمر یا سر به بیابون نداشتم تا خدای خودمو پیدا کنم توی خونه قشنگم کنار خانوادم و با عشق این کارو دارم ادامه میدم

    و بابت این سپاسگزار خداوندم که خوب هدایتم کرد جایی که اگه خودم میخواستم بیام عمرا میومدم این هدایت الله بود

    اینجاس که استاد میگه اگه تو یک قدم بری سمتش انصافا خداوند هزار قدم میاد سمتت و چه زیبا هدایت می‌کنه

    با کنترل ذهنم من ناآگاهانه اومدم سمت شما حالا دارم به صورت کاملا آگاهانه با تمرکز بر نکات مثبت زندگیم و سپاسگزاری از داشته‌ام دارم ذهنمو کنترل میکنم ببین چه کاری برام انجام بده و کجاها که منو پیش نبره الله اکبر

    امروز استاد قشنگم دوره عزت نفس جلسه جهارمشو نوشتم

    امروز خودمو به یه رستوران دعوت کردم وقتی شمارو تو تگزاس جایی که دوست عزیزم اونجا اقامت داره تو رستوران دیدم چه کوبیده ی فوق‌العاده ای گفتم استاد منم دعوت کردی به یه کوبیده عالی

    چقدر حال میده وقتی به خودت ارزش قائل میشی

    و برا خودت نوشابه باز میکنی

    از این کارا تصمیم گرفتم که بیشتر انجام بدم و خودمو لایق بهترینها بدونم

    استاد امروز تو مغازم نشسته بودم یه خانوم محترمی اومد داشت وسایل میفروخت

    من قرار بود اون تایم خونه باشم و استراحت کنم ولی یه حسی گفت برو مغازت

    خانومه خیلی از زندگیش شاکی بود

    خیلی احساس قربانی شدن میکرد

    بهش توضیح مختصر دادم و سایتو معرفیش کردم

    گفتم برو با خونواده به حرفهای استاد عزیزم گوش کن و اون چیزی رو که میگه انجام بده قرآنو از میزم در آوردم بیرون دست روی قران گذاشتم و گفتم

    برو سایت و گوش کن به حرفهای استادم مطمئن باش چند وقت ده میایی پیشم و چقدر من تو رو خوشحال میبینم چون تو و خانوادت پتانسیل پیشرفت و دارید با این پیشینه ای که میگی

    خانم محترم خیلی خوشحال شد و بهش گفتم قرار نبود من الان اینجا باشم ولی هستم و شما اومدید مغازه من و این یه نشونس

    استاد خوب تیم محبوب منو پیش بینی کردید و آرژانتین قهرمان شد جالبه وقتی که شما به پرتقال گل زدید خانم شایسته گفتن این یه نشونس و چه درست پیش بینی کردید

    منم وقتی آرژانتین از عربستان خورد گفتم جام مال آرژانتین ه دوستام بهم خندیدن ولی من از حرفم برنگشتند

    استاد دوستون دارم در پناه الله شاد باشید

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 958 روز

    abasmanesh.com

    بریم سراغ روز هفتم سفرنامه تحول زندگی من

    چقدر استاد جان در همین ابتدا عالی توضیح دادن که ما خیلی وسواس به خرج میدیم برای غذای جسممون – ولی بی توجه ای میکنیم به غذای روحمون

    خیلی حواسمون هست که زیاد نوشابه نخوریم – زیاد نمک نخوریم – در حالی که هیچ توجه ای نمیکنیم به چیزهایی که به خورد روح و ذهنمون میدیم – تدجه نمیکنم به فیلم هایی که میبینیم – توجه نمیکنیم به آهنگ هایی که گوش میدیم – توجه نمیکنیم به افرادی که باهاش میگردیم..

    چقدر عالی استاد جان توضیح دادند – اینکه ما وقتی ی غذا بد – فاسد – بد مزه رو میخوریم – همون لحظه میبینیم که اون غذا مزه اش بد هست – و پس میدیم غذا رو

    ولی در مورد روح و ذهنمون – اون فیلم – اخبار – غیبت و..‌ رو نتایجش در بلند مدت معلوم میشه – به همین خاطر ما زیاد بهش توجه نمیکنیم – البته اگر ی کم بلند مدت تر بررسی کنیم زندگیمون رو میبینیم که چه اتفاقاتی برامون افتاده و بابت چه باور و فرکاتس هایی

    ولی این کار عموم مردم نیست.

    از این به بعد باید حداقل همان قدر که رو غذامون وسواسیم – باید رو ذهنمون وسواس باشیم.

    رژیم میگیریم – روزه میگیریم — باید رو ذهنمون کار کنیم – روزه فکر و ذهنی بگیریم – و اعراض کنیم از توجه به منفی ها – زشتی ها -گناه ها..

    اون چیزی که از پیشایش میفرستید زندگیتون رو خلق میکنه – و تمام اتفاقات رو خودتون رقم میزنید.

    ببین جقدر مهم هست این داستان که مسئولیت پذیر باشم – اتفاقات رو به بیرون نسبت ندیم و مطمئن باشیم که کنترل زندگیمون رو دست خودمون هست.

    برای رشد و خوشبختی – باید تمام تمرکزمون رو بگزاریم رو کنترل ذهن – تمرکزم رو بگزاریم رو تغییر باورهام

    کافیه فقط 6 ماه رو خودم کار کنم و اگر از اون تایم راضی نبودم بعدش رها کنم. – چونکه تغییرات در بلند مدت معلوم میشه و دقیقا برعکس غذا خوردن.

    تو وقتی میشوی اهنگربای عشق – سلامتی – ثروت

    تمام عشق – سلامتی – ثروت اطرافت و جهان رو به سمت خودت جذب میکنی.

    خدا را شکر به خاطر تعهد و ادامه دادن فایل های سفرنامه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رها سرو گفته:
    مدت عضویت: 2189 روز

    سلام به همه خوبان

    روز هفتم سفرنامه (غذای روح)

    دو روز پیش این فایل عالی رو گوش کردم ولی خوندن کامنت های فوق‌العادتون طول کشید، بخاطر همین الان کامنتم رو مینویسم

    قراره که از این به بعد حواسمون به غذای روح باشه، خیلی کار به شدت سختیه، چون هیچوقت از اینکار یعنی شنیدن و گفتن منفی ها دوری که نکردیم هیچ، اتفاقا از انجامشون تو اون لحظه لذت هم بردیم،

    اما چاره کار فقط تعهد دادن و ادامه دادنه، من خودم نمیگم که خیلی خوب شدم صد البته که خیلی خیلی راه دارم، ولی به نسبت قبل بهتر شدم و به این موضوع بیشتر حساس شدم

    همیشه وقتی از مهمونی ها برمیگشتیم، تو راه خونه با همسرم کارمون این بود که بقیه آدمهایی که تو اونجا دیده بودیمو ازشون انتقاد کنیم و تا چند روز اون رفتارا و حرفا و اون شخصیت خاص رو مخ ما بود و مدام راجبشون حرف میزدیم و بهشون توجه میکردیم و واقعا هیچ وقت لذتی هم نمیبردیم، همیشه تو مهمونی ها به جای اینکه حالمون خوب بشه و خوش بگذره بهمون احساس بدتری پیدا میکردیم که چرا همه آدمهای اطراف ما یه چیزیشون میشه و تو اونا فقط ما خوبیم،

    ولی الان مدتیه که دیگه اینجوری نیستیم، نه فقط من حتی همسرم هم تغییر کرده نه من حرفی رو میزنم و نه همسرم ، یا رفتاری که دوست نداریمو دیگه نمی‌بینیم یا کم میبینیم که در اون صورتم هیچکدوممون راجبش حرف نمی‌زنیم و حسمونو بد نمیکنیم

    این یه نمونه رعایت رژیم روح ما بود،

    انشالله که بتونم همیشه با وسواس بیشتری حواسمو به غذای روحم بدم و اینجوری روحم رو بزرگتر کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمدرضا دیناری گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    سلام بر خداوند مهربان وبخشنده وخدای رزاق و بر استاد عزیزم وخانم شایسته بزرگوار وهمه ای خانواده عباسمنشی ام روز 7سفرنامه است بچه ها واقعا نمیدونم چجوری حالم رو براتون توصیف کنم که چقدر خوب وپر انرژی هستم چه روزای بود که از زمان وزمین شکایت میکردم در محیط کار توی خونه پیش دوستام هر روز حالم بد بود احساسم بد بود مریض بودم ناراحت بودم بدون انگیزه بودم هیچ هدفی نداشتم دوست داشتم همش مظلوم نمایی بکنم و عزت نفس پایین و خدا رو شکر هر موقع آگاهانه سعی کردم جلوی ورودی های منفی بگیرم و موقعی حالم بده از خودم بپرسم محمدرضا چرا ناراحتی بخاطر چی اون مسئله رو طوری نگاه کنم که احساس خوبی بهم بده زود از اون حالت در بیام خدا رو صد هزار بار شکر میکنم بخاطر آموزه‌های استاد و دوستانی که با کامنتهای که می زارن خیلی کمک زیادی به ما میکنه و یک الگوی خوبی برای همه میشه خداوندا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم خدایا همه ما رو به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن نه کسانی که مورد غضب تو هستن ونه ستمکاران خدایا شکرت که در این مسیر خوب بهشتی قرار گرفته ام ودرحال رشد هستم احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب وعالی الهی شکرت خدای وهاب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1233 روز

    سلام استاد مهربان

    سلام بر دوستان خوب خودم

    نکته زیبایی استاد در این فایل متذکر شدند

    من برای خورد و خوراک خودم بسیار حساسیت به خرج می دهم

    مراقب هستم که چه می خورم و چگونه می خورم

    اما برای روح خودم هیچ کاری انجام نمی دهم

    اما برای ورودی های ذهن خودم هیچ کار خاصی انجام نمی دهم

    این یعنی من توجه ام به چی است و چکار می کنم

    آیا انچه می شنوم ، آنچه می بینم ، آنچه در مورد ان حرف و صحبت می کنم همه اینها دلیل بر مهم بودن این موضوع است که باید مراقب ورودی های خودم باشم

    تا فرکانس های خوبی به جهان صادر کنم

    جهان در جواب فرکانس های خوب من اتفاقات خوب را در زندگی من به نمایش می گذارد برای من

    پس بیایم از حالا به خودم قول بدهم که متعهد باشد تا مراقب ورودی های خوب خودم باشم

    تا با ورودی های مناسب و خوب ، اتفاقات خوب را به زندگی خودم دعوت کنم

    این بسیار مهم است و قابل تعمل و تفکر که چگونه رفتار می کنم

    پس از حالا خوب برای خودم می سازم تا خوب برایم اتفاق بیفتد

    چقدر این نکته برای من عالی بود

    چقدر این صحبت ها عالی ب

    هستند

    اصلا نباید به این فایل ها به چشم رایگان نگاه کرد

    هرکدام از این فایل ها برای خودشان دنیایی است و هزاران نکته در خود دارد

    ممنون از خدای خوب خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1850 روز

    سلام به استاد، خانم شایسته و دوستان عزیزم

    برگ نهم سفرنامه

    هرچی فکر می‌کنم می‌بینم استاد این بهترین مثال و شبیه سازی ای بود که میشه برای کانون توجه زد.

    وقتی که آهنگی رو می‌شنوم که زبونش رو بلد نیستم و قبلم میگیره، بعد که ترجمه اهنگ رو میخونم میبینم که کاملا احساسم مطابق ترجمه اون آهنگ بوده.

    چون زبان اصلی ارتباط بین موجودات فرکانسه و نه ادبیاتی که باهاش صحبت میشه.

    مثلا من وقتی میام توی سایت و حتی بدون اینکه متمرکز فایل گوش میکنم یا میبینم ناخودآگاه تنظیم میشم.

    یا وقتی که می‌نویسم (به این کاملا دقت کردم. خیلی جالبه!) اون قسمتایی که راجب اتفاقات خوب روزمه خیلی خوش خط و خواناست، اما جاهایی که یه تضاد اومده یا یجورایی احساسم خیلی خوب نبوده اون نظم و استخون بندی رو خطم نداره.

    مثلا اگه دقت کنین شکرگزاری، خوش خط ترین بخش دفتر هر کس هست چون کلا به معنای تمرکز بر خواسته هاست و این کار ما رو در احساس و فرکانس خوب و دلخواه قرار می‌ده.

    ممنون استاد بابت این شبیه سازی خیلی خوب

    شاد و سلامت باشید؛)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1295 روز

    به نام خدای خوب و مهربانم

    سلام خدایی که تمام زیبایی ها رو برای من و به اسم من خلق کردی ،

    وااااای یه لحظه فکرکردم به اینکه هرآنچه که بخوام بهم داده بشه ، فقط با کانون توجه !!!

    دقیقاااا من خودم این روزا که دارم بیشتر و بیشتر روی ذهنم کار میکنم متاسفانه وقتی از دستم در میره و غیبت میکنم یا قضاوت میکنم یا هرکار نامناسب دیگه انجام میدم اثرات نامناسبشو سریع میبینم ، اول اینکه حالم بد میشه

    همین دیروز یه اتفاق نا به هنجار درست موقعی واسم افتاد که میخواستم در مورد کسانی غیبت کنم ، و در حین انجامش اتفاق بد افتاد ولی من اصلا نتونستم اون غیبت و بازگو کنم ، (این میشه نشانه کار کردن روی خودم ،چون اون اتفاق باعث شد من ایست کنم و اون عمل بد و انجامش ندم )

    بعدش ذهن سرزنش گر من همش داره بهم میگه دیدی چیکار کردی دیدی چی شد …

    مگه تعهد ندادی دیگه این کارو نکنی ولی کردی نتیجش هم یه اتفاق بد بود دقیقا خودم میدونم چی شد ،

    ولییییی یه نتیجه خوبی هم که داشت اگر قبلا بود و شخصیت قبلی من بود اصلا نمیتونستم انقدر با این اتفاق خوشحال باشم و زیاد جدی نگیرمش ، اما الان فقط به مسخره بازی میگیرم و میخندم و میگم شد دیگه گذشت …

    ولی خوشحالم که ذهنم داره تشخیص میده کدوم کار مناسبه کدوم نامناسبه ،

    و یه نشانه ای که دارم این روزها دریافت میکنم به محض فاز منفی و حرف های نامناسب و مکان های نا مناسب ذهنم میاد و سریعا بحث و عوض میکنه و میگه خوب عوضش کن یا جاتو تغییر بده یا حرف و بحث و عوض کن یا بلند شو سرگرم یه کار دیگه ای بشو یا برو پیش بچه ها باهاشون بازی کن و موقعیتتو تغییر بده کلا .

    نشانه ی بعدی

    اینکه من دارم متوجه میشم کجا باید چی بگم کجا نگم ، چه موقع باید چه کاری و انجام بدم چه موقع انجام ندم ،

    حتی دارم متوجه میشم چه وقت چی بخورم یا نخورم ،چه موقع بخوابم و چه موقع بیدار بشم …

    تمام اینا نتیجش میشه =آرامش لحظه ای من

    از این بعد طبق این فایل به خودم تعهد میدم که بیشتر و بیشتر مراقب خودم و ورودی های ذهنم باشم ، مراقب باشم چه خوراکی و دارم به ذهنم وارد میکنم ، چه باور هایی و دارم میسازم درون خودم ،

    تمام اتفاقات بدون استثنا همون چیزیه که من دارم بهش توجه میکنم . (طبق گفته ی قرآن )

    تمام کانون توجهت و بذار روی رسیدن خواسته هات …

    باورهای مخرب و محدود کننده گذشته با تغییر افکار و کانون توجه تغییر بده ، بعد ببین چه اتفاقاتی میفته و بعد نگاه کن و تصمیم بگیر چی شده زندگیت …

    متعهد باشم که فقط اون افکاری که میخوام و به ذهنم وارد کنم ،

    وقتی من میشم آهنربای خوش شانسی ،

    آهنربای عشق ،

    آهنربای ثروت ،

    تمام اون هایی که جذب میکنم که فقط زیبایی و زیباییه .

    تمام اتفاقات و داره کانون توجه من به وجود میاره …

    این روزا از اول شروع شده واسم چقدر حس خوب دارم انگار تازه متوجه شدم از کامنت های بچه ها از فایل ها چیجوری استفاده کنم ،چیجوری تاثیر گذاریش و بیشتر کنم ،

    کلا چیجوری از زندگیم بیشتر لذت ببرم و عشق کنم ،خدایا شکرت .

    در پناه خداوند بزرگ باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    شهرزاد عبدی گفته:
    مدت عضویت: 1701 روز

    سلام به همگی

    راستش منم واقعا اینو قبول دارم که باید ورودی های مناسب همیشه به روحمون بدیم اما گاهی آدم فراموش میکنه بعضی وقتا که آدم به تضاد میخوره انگار برای یک لحظه مغزت خالی از تمام آموزه هات میشه برای چند لحظه نمیدونی الان باید چیکار کنی اما چیزی که خوشبختانه یادمه اون لحظه اینکه استاد گفتن افکار منفی به این زودی تأثیر در زندگیمون نمیزاره درواقع تأثیر افکار مثبت خیلی زودتر و سریع تر از افکار منفیه البته اگر این منفی هی بخواد تکرار بشه میتونه نگران کننده باشه.خلاصه که یک دوره این موضوع برام شده بود وسواس چون داشتم رو خودم کار میکردم ناخودآگاه بعضی وقتا ذهنم میرفت سمت اتفاقات تلخ گذشته و همون لحظه ترس برم میداشت که وای الان این فکره اومد نکنه دوباره تکرار بشه نکنه با این کار ارتعاش بفرستم و…. تا اینکه استاد در یکی از فایل ها گفتن نگران افکار های منفی لحظه ای تون نباشین کاری نمیتونن بکنن….

    و بعد از اون من خیلی راحت تر از این تضاد ها گذشتم و خیلی خیلی راحت تر شدم و با خودم گفتم تو که همیشه تمرکزت به خوبی هاست مواظب افکارت هستی حالا این وسط یه تضادیم پیش بیاد از چی میترسی؟فراموش کردی خدات رو؟یادت رفته که چقدررررر قدرتش بالاس میتونی چقدر راحت بهش تکیه کنی اون که همیشه باهاته و باگفتن حرفایی از این نمونه سعی میکنم خودمو آروم کنم و کم کم به میسر برگردم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: