دستیابی به اهداف سخت است یا آسان؟ - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-26 07:33:532022-08-12 09:49:24دستیابی به اهداف سخت است یا آسان؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله مهربانی ها
سلام دوستان
این فایل نشونه الله بود
چندوقته درموردشروع کسبوکارهمش ذهنم کاروبرام سخت کرده ومیگه نمیشه اگه وقتت بگزره چی اگه نتونی چی اگه ازهدفت دوربشی چی اگه بیپول بشی چی
چنان سخت کرده ذهن من روکه نمیزاره حرکت کنم بااین که میدونم اگه قدم بردارم خدادستانشوبه سمت من هدایت میکنه ودرهای خوشبختی به روی من بازمیشه والان هیچی درموردش نمیدونم چون فقط خدامیدونه کافیه ماایمان به غیب داشته باشیم وبریم تودل ترس هامون وسخت نگیریم کارهاروواین بحث شغلی خیلی ذهنم رودروبرخودش کرده ولی بایداسون بگیرم وبدونم که قدم های بعدی بهم گفته میشه
الگوهایی که به خواسته های من رسیدم روباهاشون صحبت کنم تابرای من راحت پذیرفته بشه که میشودپس سخت نگیر
مورددوم همین رانندگی بودکه برای خودم رانندگی رواسون گرفتم ورفتم تودلش وسریع یادگرفتم وازهمون اول ماشبن صفرخریدم بااین که خیلی هابرای شروع ازیک ماشین قدیمی ودسته دوم شروع میکنندبرای رانندگی ولی من نه وتوکل کردم به خداوندوحرکت کردم ودرهابازشد
بایدبه ایده هامون عمل کنیم وسخت نگیریم وتوهم نزنیم که بشینیم توخونه وکاری نکنیم وپول بیاد
خواسته هاواهداف خودمون روبشناسیم وحرکت کنیم وتودل کاربه ماقدم های بعدی گفته میشه واسون بگیریم کارهارو
چون خدای ماخدای اسانی ولذت وشادی هست
مابرای رسیدن به خواسته هامون نیازی نیست زجربکشیم کافیه قدم برداریم وبه راحتی به همه خواسته هامون میرسیم چون یک نیرویی فراترازهمه قدرت هاازماحمایت میکنه
خدایامارواسون کن برای اسونی ها
درپناه الله یکتاثروتمندوسعادتمندباشید
درود بر استاد عزیزم،دست خدای من بر روی زمین💚💚
خدای من! همیشه ب موقع و وقتی سوالی در ذهن من بوجود میاد شما فایل میذارین.
دقیقا با همین فرمولی ک فرمودین ؛آسان پنداشتن هدف و قدم اول و برداشتن و ب مابقی مسیر کاری نداشتن،تونستم هفته ی قبل بعد ۲۰ سال ک رانندگی میکردم بر ترسم غلبه کنم و بزنم ب دل جاده.ی تنه از شیراز به تهران و رفتم و برگشتم.
برای از شیراز به تهران رفتن روز حرکت کردم و وقتی با موفقیت رسیدم گفتم:خب،این از اولین چالش حالا میخام شبانه برگردم.منی ک از شب رانندگی کردن اونم تو جاده بشدت میترسیدم.وارد اتوبان قم کاشان ک شدم ب یاد شما فایل های شما رو گوووووشششششش دادمممممم تا خود طلوع
استاد نمیدونید چ حالی داشتم نمیدونید چقد احساس غرور شادی کردم و اشک شوق میریختم با گوش دادن و رانندگی کردن در دل شب
قطعا شما و دوستانم توی سایت این تجربه ی منو بعد انجام ی کاری ک گمان میکردن سخت بوده و انجامش دادن داشتن
قطعا فرمایشات شما درسته.من دارم بکارشون میگیرم هنوز خدا هدایتم نکرده برای خرید محصولات ولی بشدت قلبم میتپه ک بهم اجازه داده بشه بتونم محصولات و تهیه کنم.فعلا با فایل های رایگان شما زندگیم ساعت ب ساعت داره تغییر میکنه.تا افسرده و غمگین میشم میبینم ی روز ب شما گوش نکردم
من از شما و فایل های شما ک هر کدوم و ده بار گوش میدم و هر دفعه درس جدیدی میگیرم.
دقیقا رسیدن ب اهداف آسونه اگر قدم اول و برداری با توکل با رفتن تو دل ترس با اقدام کردن با عمل کردن
خدا کمک میکنه،
تو سفرم فقط ذکرم این بود ک :خدایا منو ب راه مناسب هدایت کن
یعنی ذکر هرروزم شده
من با شما خدایی رو شناختم ک ۴۴ سال بمن اشتباهی شناسونده بودن
ی دنیا حرف دارم ولی
سخن کوتاه میکنم و قول میدم هر ماه دست اوردی تازه برای خودم خلق کنم
دوستون دارم در پناه رب باشید خوشبخت و سلامت و سعادتمند در دنیا و اخرت
💚💚
سلام و سلااامم
“عملگرایی با باور ساده بودن”
“عملگرایی با تمرکز به نکات مثبت همه چیییی تا بریم انجامش بدیم”
قبلش بگم هر دو رنگ لباساتون عااالیند, خیلی لذت بردم و فوق العاده زیبا, خدارو صدهزارمرتبه شکرت بخاطر این رنگای زیبایی که بهمون هدیه داده
من فکر میکنم بیشتر ماها با فایلهای توحیدی اشنا شدیم. با توحید و باور اشنا شدیم
ولی این توهم زدن بخاطر کج فهمی بعدش بود, من یادمه چند ماه بعد از اشنایی با سایت و اموزه ها خب خیلیییی حالم خوب شده بود, من خیلی خوشحال بودم که اره همه چی هست ارزوهای دفن شده بازم میتونند در بیان, شکرگزاری که دیوونم کرد از حس خوب
ولی یه روز یکی از دوستانم که بسیار شخص موفق و خودساخته و از نظر شخصیتی هم بسیار غنی هست که فقط اون بود میدونست مشغول سایتم گفت فاطمه همه ویسات و نوشته هاتو بریز دور برو تو دل جامعه, بیندیش و ثروتمند شو نداریم مثل ناپلئون هیل (البته اون اوایل کتابم زیاد میخوندم ولی همه را به توصیه خودتون گذاشتم کنار)
😂😂😂😂
خلاصه گفتم اره و رفتم کلاسایی که باید یاد میگرفتم و اروم اروم شروع کردم و پیج زدم و خداروشکر دارم طبق برنامم پیش میرم هر روز
خلاصه منم دوسه ماه اول این کج فهمی بود ولی بیشتر بخاطر باورهای شرک زده بود که کشفش کرده بودم و عاااشق این ازادی شده بودم…
یه چیز دیگه هم خواستم بگم راجب ساده سازی یا بقول شما باور “می شود”
من مثال زیاد دارم
یکیش این بود ورزش کنم, یعنی با تمام وجودم میخواستم بدنم فیت بشه و حجم ریه م بره بالا, خیلی علاقه و دلیل داشتم, ولی خوب یادمه من میخواستم ولی بازم میگفتم سخته بابا من کی ورزش کردم که حالا بکنم و بتونم و فلان
شروع کردم ولی خوب یادمه به دلیل اینکه نمیشه که بابا این همه ادم اینهمه ساله چاقن و خاله لاغر شد بازم چاق شد و… ولش کردم با اینکه فقط ده کیلو خواستم کم بشم
ولی من میخواستم فیت و فرز شم تا بتونم به چیزایی و اهدافی که در راستاش بود برسم, اینقد این خواسته برام اهمیت داشت که اینستای من پر بود از ادمایی بیفر و افتر بود عکساشون و عکسای دخترای بدنساز با بدنای رویایی
دیگه بعد ی مدت بازم انگیزه ها قویتر شد و این بار بسکه بیفر افتر دیده بودم گفتم میشه و میشه و ادامه دادم و خیلی زودتر اونچه فکرشو میکردم شد و به لطف الله هر روز بهتر مسیر رو یاد گرفتم
این باور “می شود” رو باید ساخت
من چون در شروع کار جدیدی هستم که شروع کردم و به شدت علاقه مندم بهش اینو خوب برا خودم میگم که فاطمه “می شود” انجام بده و ادامه بده میشود مثل هزاران هزار فردی که کاراموز بودن و حالا کارافرین هستند, مثل چیزای قبلی
شاید اگه با این سایت اشنا نمیشدیم هیچوقت با مفاهیم توحید و فراوانی فرصتها و نعمت ها اشنا نمیشدیم و همین باعث میشد چون باور داشتیم اقا نمیشه چرا انجامش بدم, بی حرکت میموندیم
البتع مباحث خیلی گسترده هستند و تمام زندگیم رو تحت تاثیر خودش قرار داده ولی منظور از کار ذهنی بنظر من اینه که ما چیزی رو که باورش میکنیم میریم انجامش میدیم واسه ی همین غذای خوب میخواد مغز
ابتدای هرچیز خداوند است(هدایت) و انتهای هر چیز عمل ما
و نکته ی دیگم راجب اینکه استاد میگن من به همه چیز ساده رسیدم چون تو راهش بهشون خوش گذشته و چون خوش میگذشته به راحتی رسیدن نه که هی بگن پس کی فلان ماشینو میخرم که شب و روز بهم بدوزن تا بهش برسند و وقتیم برسند بگن عه همین؟؟
راستش خیلی مشتاقم نظرات این فایل رو بخونم بنظر من نظرات این فایل فوق العاده میشند بخاطر تجربه های “میشود” و “میتونم” بچها
پیشتر ازتون سپاسگزارم,
من اینستا ندارم و پاکش کردم و جای اینستا وقتی که براش میزاشتم تو سایت کامنت سفر به دور امریکا میخوندم و انصافا خیلی کمک کننده بوده برام
استاد من این همه عملگرایی و محکم بودنتون رو تحسین میکنم, خیلی دوستتون دارم که حتی اگه چیزیو باید بارها بگید بازم میگید تا کج فهمیا بره
در پناه خدا باشید
—————————————————————————
وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ.
و بیشتر آنان [در عقاید و آرایشان] جز از گمان و ظن پیروی نمی کنند، یقیناً گمان و ظن به هیچوجه انسان را از حق بی نیاز نمی کند، [و جای معرفت و دانش را نمی گیرد] مسلماً خدا به آنچه انجام می دهند، داناست.
—————————————————————————
سلام
عرض ادب و احترام، خدمت استاد بزرگوارم و نازنینم، خانم شایسته محترم و تمامی دوستان عزیزم.
😍😍😍همین فایل که شما دوتا کنار همین، خودش کلی فرکانس مثبت و آگاهیهای ناب داره، ینی جوری به من احساس عالی میده و حالم رو خوش میکنه که حدوحساب نداره، الهی شکر، الهی شکر، الهی شکر.
رسیدن به خواسته ها صد در صد که آسان خواهد بود، وقتی که ما از خداوند رحمان و رحیم هدایت بخواهیم. ولی اگر بخواهیم به اراده خودمان و با ظن و گمانها، و فقط با تکیه به افکار خودمان قدم برداریم، احتمال لغزش، گمراه شدن، منحرف شدن از مسیر، (حالا نگم زیاد) خواهد بود.
در این آیه اومده که “یقیناً گمان و ظن به هیچوجه انسان را از حق بی نیاز نمی کند”. و ما همیشه نیازمند خداوند رحمان و رحیم هستیم و خواهیم بود، و هرچند دانسته و ندانسته هرجا هدایتی شود، هرجا راه درستی به ما ارائه شود، بی گمان از سوی خداوند است.
—————————————————————————
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
گفتیم همگی از بهش فرود آیید پس چون از جانب من هدایتی برای شما آمد .آنان که از هدایت من پیروی کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد .
—————————————————————————
هرفردی، در زندگی اش بینهایت مثال داره که به او ثابت میکنه هرجا به ریسمان الهی چنگ زده، خداوند اونرو از هر مسئله و دو راهی و دودلی رهانیده، و هرجا خواسته با زور بازوی خود و یا با تکیه به دیگران کاری رو انجام بده، در اکثر موارد براش مشکلات زیادی پیش روش قرار گرفته، و این اتفاقات آسان بقدری راحت و سهل الوصول بوده برامون که دیگه امری بدیهی شده و ما به اینکه چطور به این راحتی به این خواسته رسیدیم، فکر نکردیم
—————————————————————————
این همه گفتیم لیک اندر بسیچ
بیعنایات خدا هیچیم ، هیچ
بیعنایات حق و خاصان حق
گر ملک باشد، سیاهستش ورق
ای خدا ای فضل تو حاجت روا
با تو یاد هیچ کس نبود روا…
—————————————————————————
مثال که زیاده ، ولی یکی از نمونه ها که برای من اتفاق افتاده و من همیشه با بخاطر آوردن این مثال واقعا حالم خوب میشه و لذت میبرم، اولین خونه ایی هستش که من خریدم و البته هنوزم دارمش.
من همیشه با خودم میگفتم که قبل از ازدواج کردن باید خونه بخرم، ینی تصور ازدواج کردن بدون خونه نداشتن برام اصلا معنی نداشت، و البته خونه سواره بود و منم پیاده، با خودم میگفتم بابا با چندغاز پس انداز که نمیشه خونه خرید، البته بقول استاد یه پام رو گاز بود “من باید خونه بخرم” و یه پام رو ترمز بود “که با این پولها نمیشه خونه خرید” ، خلاصه شب و روزم رو ذهنم درگیر خونه دار شدن بود، اون زمانها من زیاد به هیئت و مراسم روضه میرفتم و پای صحبتهای علمای دینی بودم، که البته بعد از آشنا شدن با قانون فهمیدم که هر چه میکشم از …🤐، چون واقعا اون مراسم و مجالس ۵دیقه از خدا و ایمان بخدا صحبت میکردن و یک ساعت واسه بدبختی خودمون و مصائب ائمه گریه میکردیم😕🤐 (زیاد حاشیه نرم)
تو یکی از هیئت ها سخنران گفت، پول بعضی چیزها رو خدا درست میکنه، شما بسپارین به خدا 🥺🤗 اولین جرقه تو ذهنم روشن شد، 💥🤩 خداااا؟
منی که سالها تو اون مراسم گریبان میدریدم و خودمو میکشتم که شاید رستگار بشم، برای اولین بار از ایمان و توحید عملی داشت صخبت میشد و من حرفای تازه میشنیدم😍🤗 خیلی حرفای خوبی زد که متاسفانه خارج از حوصله این مقاله و من خلاصه میکنم، گفت پول ازدواج، پول خونه، پول کسب و کار رو از خدا بخواه، تو شاید نتونی جورش کنی ولی خدا به راحتی برات محیا میکنه.
من سال ۸۹بود، با ۵میلیون پس انداز که داشتم🤦♂️ دنبال خونه میگشتم، بقول قدیمیا، میگن بالا جا نیست، پایینم ما نمیپسندیم، من بیشتر محله های بالای شهر رو داشتم میدیدم، اونموقع ها یه آپارتمان ۱۰۰متری خوب تازه ساز محله های بالاشهر (نه دیگه خیلی لوکس) ۱۰۰میلیون بود، من اونقدر با خودم تکرار کرده بودم که پول خونه رو خدا میرسونه، دیگه شده بود باورم، ینی وقتی میرفتم بنگاهی اصلا ترسی تو دلم نبود که، نه بابا آخه من که پولی ندارم، کجا برم، برا چی برم خونه ببینم و …، اصلا، خیلی شیک و مجلسی، با چه اعتماد بنفسی 😎 میرفتم و میگفتم دنبال یه خونه ۱۰۰متری دوخوابه میگردم واسه خرید، و اونام خیلی محترمانه منو میگردوندن و در آخر میگفتم خبر میدم.
من اونموقع چون چکهام چندتا برگشت خورده بود دسته چک نداشتم، هدایتی به پیشنهاد یکی از دوستام که توی یکی از موسسات مالی اعتباری (خیلی زاغارت😅) کار میکرد، بهم گفت بیا اینجا یه حساب جاری باز کن یدونه بهت دسته چک بدیم، (البته مال اونا چک واقعی نبود، یه چیز الکی بود که روش نوشته بود حواله پرداخت فلان موسسه) منم رفتم یه پول ناچیز حساب باز کردم یدونه دسته چک ۵۰برگی دادن بهم😅 برام خیلی مسخره میومد، که نه استعلامی، نه پروانه کسبی، اینا دیگه کین، (نگو این چیدمان از طرف خداست). میگم الان؛
یه روز پنجشنبه من تو مغازه سوره حجرات رو میخوندم، بعد تمام کردنش با خودم گفتم خدایا کی میخوای برسونی، مگه قرار نیست تو خونه دارم کنی؟ پس کی؟ امروز رو هم میرم اگه ندادی دیگه میشینم سر جام و منم مثل خیلیها مستاجر میشم، چه ایرادی داره، من خیلی ازت خواستم، اگه ندی هم ناراحت نیستم،
سرظهری طبق معمول مغازه رو بستم و رفتم میدان فهمیده تبریز (که محله خیلی خوبیه تو شهر) یدونه بنگاهی گفتم دنبال یدونه خونه حدودا ۱۰۰متری میگردم واسه خرید، گفت برو با خانومت بیا بریم نشونت بدم، گفتم مجردم، خیلی بی حوصله گفت : مجرد کجا ببرمت خونه مردم با مامانت بیا😐 شمارم رو گرفت منم کارتشرو گرفتم و خداحافظی کردم.
۱۰دیقه بعد زنگ زد ، داداش کجایی؟ دور که نشدی؟ گفتم نه چطور؟ گفت اون خونه که مدنظرم بود، صاحب خونه الان از اینجا رد شد، گفتم بهش که مشتری داشتین، گفت منم خانومم خونه نیست بگو برگرده، منم چون از دست بنگاهیه ناراحت بودم، گفتم عیب نداره میرم با مامانم میام😅😆، قطع کردم.
یکم که دور شده بودم با خودم گفتم پسر واس چی حرص میخوری، برگرد برو دیگه،مگه چی گفته؟ واسه راحتی مردم اینکارا رو میکنه، چه ایرادی داره؟ برگرد، برگرد شاید خونه هه همینه😀🤗
برگشتم بنگاهی داشت میبست بره ناهار، مغازه رو که بست رفتیم اون خونه رو دیدیم، خدااااااای من 😍🤩 چه خونه شیکی، نو نو، رنگکاری شده، پرده زده شده، کابینتها رو زدن، همه چی عالی، یکسال نیست که خریدن، فرش فروش بود طرف، داشت جم میکرد مهاجرت کنه برا همیشه بره باکو، کشور آذربایجان، همه جای خونه رو که نشونم داد، گفت پسندیدی، گفتم عالیه، گفت اینجا رو نوشتیم ۱۰۰تومن، ولی چون واقعا عجله دارم امروز واسه خریدار میدم ۷۵تومن، 😳😳😳😳😳 من گفتم چند؟؟؟؟ گفت همینکه شنیدی 😍😍😍😍 من گفتم میخوام، ولی یه مشکلی هست، من فقط ۱۰تومن نقد دارم مابقیش رو چک میدم، (درحالی که پولم ۵تومن بود و چکم نداشتم همون حواله های مسخره بودن😅) ، اینو که گفتم پنگاهیه از کوره در رفت، این چه معنی داره، مسخره کردی مارو،علافت شدیم و ….😤😤، صاحب خونه هم دیگه باهام یک کلمه هم حرف نزد😂، کم مونده بود با لگد پرتم کنن بیرون، اومدم سوار ماشین شدم، با خودم گفتم خدایا خونه رو خوبشو دادی، پس پولش چی؟ پولش کو؟ واقعا از دیدن خونه بقدری لذت برده بودم که اصلا ناراحتی بنگاهی و صاحب خونه برام مهم نبود😁 از کوی که داشتم در میومدم،بنگاهیه زنگ زد، کجایی؟ دور که نشدی؟ گفتم جلو مغازه شمام، گفت وایسا اومدیم 🤗🤗🤗🤗🤗 گفتم خدایا،واسه چی وایسم؟ حتما میخواد یه پولی ازم بگیره که نصف روز علافش کردم (اونموقع مد بود واسه نشون دادن خونه، یه پول جزئی میگرفتن با عنوان حق القدم) ، منم وایسادم و رفتم از کارتخوان ۵هزار تومن پول گرفتم که بدم بهش دیگه زنگ نزنه، دیدم با صاحب خونه اومد😳 مغازه رو باز کرد رفتیم تو گفت پسندیدی خونه رو ؟ گفتم واقعا عالی بود ، بینظیر بود، گفت بده کارت ملی تو، گفتم چی؟؟ 😳 گفت بده که دیرم شده دارم میرم ناهار، کارت ملی رو دادم نوشت ۷۵ میلیون، ۱۰تومن نقد، چک رو واسه کی میدی؟ گفتم مابقی ۶تا ۱۰تومن میدم و یدونه ۵تومن، (که این مبلغ تو اون سال برام مبلغ خیلی خیلی سنگینی بود و اصلا ایده ایی نداشتم که از کجا باید پاسش کنم، فقط میخواستم از اون مخمصه و فشار روحی در بیام و فرار کنم، بعد ببینم چی میشه) باز بنگاهیه از کوره در رفت، پسر مسخره کردی؟ اقساطی خونه میخوای بخری، این باشه که خودم میخرم این خونه رو و ….😤، صاحب خونه گفت عیب نداره بنویس چکهاتو، ولی سند رو بعد از پاس شدن چکها میزنم به اسمت، گفتم خدایا نکرتم تا اینجاش رو خوب اومدی🤩🤗 چک رو چیکار کنم، رفتم از ماشین حواله اون موسسه مالی اعتباری رو آوردم، همین که دستم دیدن، باز بنگاهی سگ شد، بخدا داشت منو گاز میگرفت، ینی دندوناش رو داشتم میدیدم 😂😂😂😂 خیلی خیلی از دستم شاکی شده بود، میگفت بابا تو دیگه کی هستی، به صاحب خونه گفت: آقا ول کن بره، این خونه بخر نیست، اومده مسخره کنه مارو، این اگه چک هم بده همش برگشت میخوره و …😤 ، من اونموقع که قانون رو نمیدونستم، ولی چون تا اینجا کارا پیشرفته بود، خیلی اعتماد بنفسم بالا رفته بود و توی دلم میگفتم، جمال بشین سرجات خودش حل میشه🤗😀، صاحب خونه گفت عیب نداره بنویس😳😳، گفتم خدایا این دیگه کیه؟ دستی دستی داره خونه رو میده به من.😍🤗😍🤗😍🤗
خلاصه چک هارو نوشتم و قولنامه رو امضا کردیم کارت خوان رو گذاشت جلوم که ۱۰تومن نقدت رو بکش و بعلاوه حق کمسیون من، گفتم حق کمسیون شما چقدر میشه اونو بکشین لطفا، اونم گرفت یادم نیست یه مبلغی کشید، گفتم امروز پنجشنبه اس، من ۱۰تومن رو برای ۵روز بعد چک میدم خدمتتون😀، آقا ، آقا، نبودین که ببینین😅😅 به بنگاهیه چاقو میزدی خون ازش در نمیومد😂😂، صاحب خونه هم که کلا تو شُک بود، خلاصه من بدون دادن ریالی پول شدم صاحب بهترین خونه😍😍😍، خدایا شکرت.
و اینکه اون چکها به چه راحتی پاس شد و سند به نامم زده شد و من هنوزم اونو دارمش، و خونه ایی که یروز بدون دادن پول نقد توی ۱ساعت صاحبش شدم الان ۵میلیارد پولشه😅😀😃😄 و این از لطف و کرم خداونده،این همونیه که یه روز ایمان آوردم، باور کردم که خدا پول خونه رو میده، و الان هرچیزی که من ندارم صددرصد از ایمان خودمه، اگه اون ایمانی که اونموقع من با دست خالی داشتم رو ، داشته باشم، باید برم واسه خودم جِت شخصی بخرم.
—————————————————————————
سورۀ کهف آیۀ 17 میفرماید: “هر کس را خدا هدایت کند او هدایت شده است، و هر کس را گمراه کند، پس هرگز برای او یاور و راهنما کننده نخواهی یافت”.
—————————————————————————
خیلی خیلی حرف زدماااااا ، میدونم.
ممنون که حوصله کردین و کامنتم رو خوندین 🙏❤️
موفق و پیروز و سربلند باشید
🌺❤️🙏❤️🌺
سلام دوست گرامی
خاستم بگم گفتید خیلی حرف زدم اما دُر و گوهره حرفاتون خیلی جالب و تاثیرگزار، خیلی الگوی بزرگیه از درست کردن و جفت و جور شدن و راحت کردن کارها توسط خدا، خیلی خیلی برام جالب بود خیلی هم قشنگ تعریف کردید
به خودم گفتم بله خدا خیلی کارای بزرگی میتونه برا ادم انجام بده، چیزایی که تو میخای که چیزی نیست
درس دیگه ای که داشت اینکه شما با ایمان و باور که این کار خداست و خودش درست میکنه اعتماد به نفس خودتون رو حفظ کردید خونسردی خودتون رو حفظ کردید و اون موقعیت خونه خریدن و ادمهارو تو ذهنتون بزرگ نکردید در واقع.
میخام به این مثال شما بیشتر فکر کنم خصوصا این روزا که ذهنم همش پول درآوردن رو از راههای منطقی و باید اینطور و اونطور کار کنم پذیرفته که باور اشتباهیه.در صورتی که راهها و دستان خدا میتونه چیزی باشه که تو هیچ جوره فکرش به ذهنت خطور نکرده.
اگر خدا را قادر و بزرگ باور کنیم حتما اینطور اسان کردن و جور کردن هم برامون باورپذیر تر و پذیرفته تر میشه
ممنون دوست عزیز که نوشتید برای ما
ان شالله همچنان پر رونق و پر روزی باشه زندگیتون.
داداش سلام امیدوارم هرجا هستی عالی و پراز عشق و لطف خدا باشی
از خوشحالی گریم گرفت
واقعا همینطوره خدا هدایت میکنه و بهترینارو میده
انشالله پیام منم ببینید و راهنمایم کنید تا از این وضعیت دربیام
من تقریبا ١۴ ساله ازدواج کردم نمیخوام بد بگم ولی واقعیتو میگم که بخاطر اشتباهاتش حتی از من انتقامم گرفته چیا که نکرده من دیگه نتونستم تحمل کنم بعد ٨ سال طلاق گرفتم و دوتا پسرمم مجبورا دادم بهش رفتم دنبال کار و تحصیلم تا از نو خودمو بسازم و بتونم اینده خودم و بچه هامو تغییر بدم درسته شغل خوب سراغم می اومد ولی باز از طرف ادما اذیت میشدم با ی مردی اشنا شدم که دقیقا ادمی بود که من میخواستم با شخصیت دل پاک با مسولیت و تکیه گاه اشنا شدم بعد دوسال من انو رد کردم چون مجرد بود و خونوادش قبولم نداشتن و دوباره بخاطر بچه هام برگشتم ب شوهر قبلیم که متاسفانه باز خیانتاش .. و بگم کمی با مسولیت شده ولی من دلم اصلا باهاش نیست درسته کینه و نفرت ندارم ولی ب عنوان شریک زندگیم نمیدونم من ماهاس سعی میکنم ایمانم ب خدا قوی بشه و راه درست رو برم هر روز فقط از خدا میخوام هدایتم کنه ی بار دیگه نتونستم تحمل کنم و زجر میکشیدم رفتم ولی خونوادم قبولم نکردن . شوهرم همش میگه میخوام بفروشمت یا با مردای دیگه … ازش میترسم حس میکنم اینم ی نشانس که برم . ولی ن شغلی ن پولی و ن جای برا رفتن دارم نظر بدین لطفا و بگین ب نظرتون چیکار کنم
خواهر گلم سلام
امیدوارم که زندگی همیشه بروفق مرادتون باشه، و هر روز زندکی چهره زیباتری از خودش، براتون نشون بده، که البته زندگی زیباست، و اگه ناخواسته ایی احیانا پیش میاد، نباید زود از کوره در رفت، بی شک تمام پیشامدهای زندگی ما همکی حاصل فرکانسهای ماست.
و این آه و ناله های شما از زندگی نشون میده که تازه کارین، و زیاد به قوانین تغییرناپذیر این جهان سراسر خیر و برکت، سراسر زیبایی و سرشار از عشق، صفا و صمیمیت، آشنایی ندارید.
الان شما در بهترین موقعیت هستید که تغییر کنید، و تغییر تدریجی بدست میاد، نمیشه یک شبه ره صد ساله رو رفت، روی خودتون کار کنید، روی ایمان، توحید، توکل، کار کنید، شاید هفته ها، ماهها، و سالها این مسیر تکامل طول بکشه و همه ما باید تا ابد درحال رشد و گسترش خودمون باشیم، ولی این امید رو به شما میدم که از همون روز اول، نه فردا و پسفرداها، از همون روز اول نشانه ها و نتایج، هرچند خیلی خیلی کوچک هم که باشه، خودش رو نشون میده، تمام وقتتون رو، ششدانگ فکر و ذکرتون رو بزارین رو همین سایت، همه فایلها، همه کامنتها، فایلهای رایگان، درصورت امکان محصولات، هر چه توی این سایت هست رو واو به واو درکش کنید، مفاهیم رو ببلعید، من قول میدم، چنان آرامشی، آسایشی، رفاهی، امنیتی وارد زندگی شما خواهد شد، که اصلا باور پذیر نیست، و الان هیچ ایده ایی براش ندارین.
تاکید میکنم، تمام وقتتون رو بزارین تو این سایت، اولش یکم براتون سخته، سردرگم هستید، قابل درک نیست، ولی مطمعن باشید، یک روز، دو روز، یک هفته، دوهفته، یکماه و… شما در مسیر هدایت چنان پیشرفتی خواهید کرد، که میاین و از موفقیتهاتون کامنت میزارین.
مطمعن باشید که خداوند شما رو خلق کرده، و رسیدن به اهداف و خواسته های شما رو ضمانت کرده، بشرط اینکه بندگی خدا رو بکنید و تنها از خدا بخواهید.
موفق و پیروز و سربلند باشید
ومن الله التوفیق
🙏❤️🌺❤️🙏
سلام سروری داداشم
خدا همیشه پشت و پناهتون باشه
بزرگ مردین
خدارو صد هزار بار شکر و ممنونم از شما
ارهنماییتون حتما حتما اویزه گوشم میشه
اونجا از زندگیم گفتم از وقتی قانون رو دارم درک میکنم خیلیی خیلییی تغیرر کردم
انتطارم جز خدا و خودم برا کسی نیست
ارامشم در هر وضعیتی جاشه
دقتم ب اتفاقا زیاد شده
هر روز و لحظه شکرگزاری میکنم
مینویسم
نشانه ها رو خیلیی قشنگ میبینم
سر دوراهی بودم که راهم ب لطف خدای بی نظیرم مشخص شد
بهای من جوون منه و خیلی چیزا که ازشون فاصله گرفتم
و میگیرم
دارم ورودیای ذهنم رو کنترل و همه باورامو بررسی میکنم
تازه شروع کردم ب قول شما خیلییی راه دارم
سلام اقا جمال ،
خیلی قشنگ نوشتید. کلی خندیدم امیدوارم سالیان سال در ان خانه و خانه های بیشتر و بهتر زندگی کنید . اون زمان کن قانون را نمی دانستید چنین خلق بزرگی کردید حالا که حتما به امید الله کلی دستاورهای خوب دارید ،
من هم اًولین هدفم برای پولسازی و ثروت خرید خانه أست و بعد
… نوشته زیبای شما امید و انگیزه بالاتر بهم داد،
همواره شاد و ثروتمند باشید
سلام به استاد نازنین و خانم شایسته و دوستان عزیزم
ذهن لاکردار بطور پیش فرض عادت داره همه چی رو سخت و وحشتناک و تاریک نشون بده ! علاوه بر اون بعضی ها از قانون یک “توهم بزرگ” توی ذهنشون دارن. یکیشون خود من در یکسال پیش !
اون موقع ها توی ذهنم این بود که : مدت هاست دارم روی خودم کار میکنم و قانون رو یاد گرفتم و میتونم با ذهنم هرچیزی رو که بخوام خلق کنم و جهان هستی رو با افکارم وادار کنم که به من پاسخ دلخواهم رو بده و نیاز نیست من دیگه کار کنم ! کار کردن سخته ! پدر آدم در میاد !
و عملا “حرکت” خاصی نمیکردم . نشسته بود با افکار مثبت و جملات تاکیدی و ایمان به خدا ، انتظار نتایج عالی رو میکشیدم.
این توهم از قانون توی ذهن من افتاده بود آدمی که افکارش رو درست کنه آنچه رو که میخواد خودش به سمتش میاد و خداوند خواسته هاشو براش متجلی میکنه و نیاز نیست کار خاصی انجام بدی !
این توهم در حدی توی ذهن من انقدر قوی بود که وقتی داشتم جملات تاکیدی گوش میکردم تا میرسیدم به این جمله ؛ ردش میکردم و بهش گوش نمیکردم :
” من میدانم راحت ترین راه برای رسیدن به ثروت ، کار کرن تخصصی در شغل مورد علاقه ام است.”
این جمله رو رد میکردم . بهش گوش نمیکردم ، حالمو بد میکرد.
بعدها فهمیدم چرا این جمله انقدر برام سنگین و نامطلوب بود. دلیلش این بود منم مثل 99% افراد از قانون کج فهمی داشتم و فکر میکردم با کار کردن روی خودم یهو یه پولی ، ثروتی ، موقعیتی چیزی بشکل جادویی می افته سر راهم !!! اما این قسمت از قانون رو اصلا نفهمیده بودم تمام این آموزش ها ، مثبت اندیش بود ، توکل داشتن ، جملات تاکیدی ، تجسم و … برای اینه که ما انگیزه بگیریم و “قدم برداریم” . برای اینه که یه حرکتی بکنیم. آقا تا حرکت نکنی هیچ اتفاق شگفت انگیزی توی زندگیت نمی افته. هیچ خبری نیست. باور کن هیچ خبری نیست تا زمانی که تو قدم برداری و برای اون خواسته ات “حرکت” کنی.
یه مثال بزنم واضح تر بشه :
کلی روی خودم کار کرده بودم کلی هم نتایج ریز و درشت داشتم . زمانی بود که میخواستم یه خونه رهن و اجاره کنم . توی ذهنم این بود دنبال خونه گشتن خیلی سخته و خیلی اذیت میشم ! با چندتا املاکی تلفنی صحبت کردم و قرار شد مورد مناسب من رو پیدا کنن و با من تماس بگیرن. بقیه کار رو هم سپردم به خدا و برا خودم تخت نشستم !
قافل از اینکه “باید” حرکت میکردم و “باید” هر روز میرفتم چند تا مشاور املاک و مواردی که داشتن رو میدیم و در موردشو صحبت میکردم . ولی من چیکار کردم ؟ اولا روی آدم ها حساب باز کردم (شرک) که برام خونه پیدا میکنن. دوما حرکت نکردم و نرفتم جاهای مختلف خونه ببینم و توهم زده بودم حالا که دارم خوب روی خودم کار میکنم خدا برام خونه پیدا میکنه !
نتیجه چی شده ؟ دو سه روز مونده به مهلت تخلیه، من هنوز هیچ خونه ای پیدا نکرده بودم . خونه ها همه اجاره رفته بود و من موندم و توهم جذب خونه ی دلخواه !!!
خلاصه جهان هستی با فشارهاش منو وادار به حرکت کرد و شروع کردم به گشتن درست و حسابی و بالاخره به هر بدبختی بود یه خونه پیدا شد … هرچند به درد نخور و خیلی دیر و گرون …
بقول استاد توی قرآن هم همیشه گفته : آمنو و عملو صالحات ! من قسمت آمنو رو خیلی خوب انجام دادم یعنی ایمان داشتم توکل داشتم احساس خوب داشتم اما قسمت عملوصالحات رو اصلا رعایت نکردم و نفهمیدمش . عملوصالحات که فقط نماز روزه نیست. عمل صالح یعنی کار درست ! یعنی همون حرک کردن در جهت رسیدن به خواسته .
اما بعد از اون درسمو خوب یاد گرفتم و هی دارم بیشتر یاد میگیرم. جهان به من یاد داد که باید حرکت کرد ؛ اون هم به موقع ! قبل از اینکه مجبور بشی.
از اون به بعد خداروشکر هی دارم زندگیم رو بشکل عملی بر پایه قوانین می چینم و دارم قانون مهم “حرکت کردن” رو هم انجام میدم ، کارها رو برای خودم سخت نمی کنم و همیشه حرکت می کنم.
یه مثال از سمت مثبتش بزنم :
توی کار تولید و فروش عسل طبیعی که من عاشقشم از وقتی حرکت کردم و محصولمون رو ( که واقعا عالی و با کیفیته و در ایران حرفی برای گفتن داره) دارم عرضه میکنم و پرزنتش میکنم خداروشکر مشتری از در و دیوار داره میباره و هرکی یه بار خرید میکنه برای بار چندم میاد و با کلی تعریف و ابراز رضایت بازهم خرید میکنه . حتی کلی از بچه های سایت منو شناختن و مشتری دائمی من شدن به لطف خدا .
اما اگه من حرکتی نمیکردم و میزاشتم نجواها سوار کار بشن و بهم تلقین کنن که معرفی محصول خیلی سخته ، کسی اعتماد نمیکنه ، کسی پول نداره … و محصولم رو معرفی نمی کردم و فروش اینترنتی رو استارت نمیزدم و فقط منتظر می موندم خدا محصولم رو برام بفروشه ، به نظرتون چی میشد ؟ خب معلومه الان همون جای قبلی خودم بودم بلکه پس رفت هم میکردم قطعا. اما قدم اول رو که برداشتم ، پشتش هی ایده های مختلف اومد ، پیشنهاد های مختلف اومد ، آموزش های مختلف اومد . مثلا یه ایده به ذهنم رسید اسم فامیلی خودت رو بزار روی محوصل و یه پیج اینستا براش بزن . دیگه نذاشتم نجواها و کج فهمی و توهم از قانون و تنبلی منو درگیر خودشون کنن. سریع عمل کردم اسم خودم رو با کلمه عسل به این شکل ترکیب کردم :.
……
و پیج اینستا رو زدم و با توکل و ایمان و احساس خوب قدم برداشتم و خداروشکر تا اینجا کار خیلی خوب گرفته و روز به روز هم داره بهتر میشه.
ببینید بچه ها وقتی شما محصول یا خدماتتون واقعا با کیفیت و عالی باشه و تخصصی باشه فقط کافیه برای ارائه ش دست به اقدام بزنین. نمیخواد زیاد سختش کنین . مثلا بگین من که متخصص فروش نیستم ، بازاریابی بلد نیستم و چه و چه و چه . بخدا فقط کافیه قدم اول رو بردارین بقیه راه خودبخود آشکار میشه. اینجاست که خدا وارد بازی میشه و هم قدم بعدی به آدم گفته میشه هم راهکارهای جدید به ذهن آدم میاد هم مشتری و آدم های خوب بشکل جادویی توی مسیر آدم میان . تنها شرطش اینه بعد از درست کردن پی و فنداسیون کار ( یعنی احساس خوب داشتم ، اطمینان داشتن ، ایمان داشتن ، تخصصی کار کردن و کیفیت داشتن) شروع به اقدام کنیم و قدم اول رو برداریم . بقیه ش خودش درست میشه .
درست مثل یه بازی کامپیوتری . فرض کنین توی بازی کامپیوتری هستن و میخواین از یه دریاچه رد بشین. میرین کنار آب می بینین یه دونه سنگ توی آب هست که میتونی پاهاتو بزاری روش و فقط همون یه سنگ رو میبینی. ذهنت میگه خب بقیه آب رو چجوری میخوای رد بشی ؟ پس نمیشه رد شد. اما وقتی پاتو میزاری رو اون سنگ، یهو سنگ بعدی آشکار میشه ! وقتی میری روی سنگ دوم ، یهو سنگ سوم آشکار میشه و به همین ترتیب با حرکت کردن روی هر سنگ ، سنگ بعدی و بعدی و بعدی … و در نهایت تو از دریاچه عبور کردی !
دقیقا توی زندگی واقعی هم همینجوریه . کار رو برای خودت سخت نکن . نگو اینهمه مسیر رو چجوری میخوام برم. تو سنگ اول رو برو ، تا سنگ های بعدی برات پدیدار بشن.
خدایا صدهراز مرتبه شکرت که به من آگاهی میدی ، منو راهنمایی میکنی ، ایرادهامو بهم نشون میدی و همیشه همراه و رفیق من هستی.
دستیابی به هدفها سختِ یا آسون؟؟
سلام به استاد عزیزم و همه بچه های پرانرژی.
من قبل از اینکه میخواستم شکرگزاری هر روزم رو انجام بدم، این فایل رو روی دانلود گذاشتم و رفتم سراغ سپاسگزاریم.
همینطوری که داشتم نعمت ها و داشته هام مینوشتم و همینطور دلیل بودنشون توی زندگیم و بابتشون سپاسگزاری میکردم یه سری جرقه ها از صحبت های استاد از فایل توحید عملی 5 و فایل گفت و گو با دوستان جلسه 60 که همون اولین جلسه مصاحبه استاد با آزاده جان بود، در مورد داشته های زندگیم برام ایجاد شد، خب ادامه سپاسگزاریم اون جرقه هارو نوشتم و دقیقا خیلیییییی ربط داره به فایل این جلسه و قبل از اینکه استاد شروع کنن و طبق اون چهارچوب کامنت نویسی م جلو برم، اول ایده ایی که امد و مربوط به عنوان این فایل میگم:
حالا چجوری این ایده امد، داشتم مینوشتم که خداجونم ازت ممنونم بخاطر اپلیکشینی که ساختم و بهم ثابت قدمی دادی که ادامه ش بدم و اپلیکیشنممم…. اینجا که گفتم اپلیکیشنم این ضمیر مالکیت (م) که بکار بردم، یهو توی دلم گفته شد، اپلیکشن م….؟؟؟؟ یعنی چی؟؟ مگه اپلیکیشن مال توِ؟؟؟؟ این اپلیکیشن مال من که بهت دادمش، بهت قرض ش دادم، امانت دادم، مال تو نیست….
و جرقه شروع شد….
تمام زندگی ما، اصلا در مورد خودم میگم نه بقیه…
تمام زندگی من و تمام نعمت هایی که دارم، هرچیییییییی که هست، همه شششششون، از جسم و سلامتی و اکسیژنی که نفس میکشم و چشمان و دست و پا و قلب و ….. گرفته تا شرت و ناخن گیر و غذا و بچه و همسر و پارتنر و دوست و خانواده، کسب و کار، مغز، غذاها، فرش و دمپایی و کفش و هرچیزی که برام بزرگ یا کوچیک یا بهش فکر کردم یا بهش فکر نکردم یا به عنوان نعمت حسابش میکنم یا نمیکنم….. هرچییییییییییییییییییی که هست و دارم که همه شون خوب هم هست، چون هر بدی که داشته باشم یا بهم برسه از خودم و هر خوبی چه درونی چه ظاهری و …. داشته باشم ازخداست پسسسسسسسس همههههههههههه زندگیم و همه نعمت و برکت های زندگیم همه شششششششششووووووووووووووووووووووووون همه شون امانت خداست به من، همه شون قرض خداست به من…..
همههههه این چیزایی که دارم همه شون فقط امانت و قرضی که خدا بهم داده و نکته خیلی مهم ش
هرلحظه ممکن این قرض هاش و امانت هاش رو بگیره….!!!!! چون مال خودِشِ، نه من، مال من نیست که، من اصلا چیزی که خوب باشه از خودم ندارم، همه شون از خداست.
پس هرلحظه ممکن قرض ش رو بگیره…. خب این قضیه 2 تا نکته داره
اول اینکه خب وقتی هرچی که دارم چون خدا بهم امانت داده ممکن یه روزی هم بگیره یعنی هیچ چیززززززززززی ثابت و پایدار تا ابد نیست، تا ابد نمیمونه برام، ممکن یه روزی بره…. پس فقط باید ازشون لذت ببرم و اینطوری نگاهم بهشون همیشه، نگاه رها گونه و آزادیِ، آزادی برای خودم…. یعنی چی آزادی برای خودم یعنی این نعمت ها که تا ابد برای من نیست پس چرا بذارم ذهنم خودش رو اسیر این نعمت ها بکنه که آزادی روحی و ذهنی و حتی جسمی رو از من بگیره، من وقتی بدونم هیچ چیزی دائمی و ابدی نیست خب انگار آزاد هستم، در بند شون نیستم، باشن خوشحالم از بودنشون و سپاسگزاری میکنم و لذت میبرم و نباشن که هیچی، نیستن دیگه چیزی از ارزش های من کم نمیکنه چون من در هر حالتی آزاد دارم زندگی میکنم و آزادانه لذت میبرم.
دوم اینکه حالا هرچقدر من از بیششششششتر و بیششششششتر از نعمت هایی که خدا بهم امانت و قرض داده، استفاده بکنم، مصرف بکنم، پس بیشتر بهم میده، یعنی وقتی میبینه که من مهرداد از امانت هایی که داده بیشتر بکار میگیرم و استفاده میکنم و حرکت میکنم باهاشون خب میگه ایول باید به این بیشتر قرض بدم، این لایق شِ…. آهااااااااااااااا….. گرفتی چی شد؟؟؟؟…. وقتی ببینه از امانت هایی که بهم داده از هدیه هایی که بهم داده برای گسترش زندگیم، برای بهتر شدن زندگیم دارم بیشتر استفاده میکنم، بیشتر به کار میگیرم، بیشتر لذت میبیرم و اینا یعنی بیشتر میخوام خب میگه ایوووووول چقدر خوب داره استفاده میکنه، من که بینهایتم، من که بینهایت دارم، من که وهابم، خب بیشتر بهش میدم، و بیشتر و بیشتر و بیشتر بیشتر بهم میده چون این زندگی واقعی، چون این زندگی طبیعیِ، چون من دارم این جهان رو گسترش میدم با استفاده از نعمت ها و بیشتر خواستنم، چون جهان پایه ش براساس بیشتر شدن، براساس فراوانی، و من دارم توی محور این سیستم جهان حرکت میکنم و بیشتر بهم میده.
پس نکته ش اینجاست که، هرچقدر من از نعمت ها و برکت های زندگیم استفاده کنم و بکار ببرم لیاقت بیشتر و بهتر داشتن نعمت های بهتر رو برای خودم میسازم.
حالا شاید بگی مهرداد خب این نعمت و برکت ها چی هستن؟؟؟
جواب اینه که اینا دقیقا نیروی جسمانی که داری، عقل و چشم و مغزی که داری، مهارتهای ذاتی و استعدادهای درونی که داری، قدرت انتخاب و خلق زندگی که داری، هرچقدر من بکار بگیرمشون یعنی اعلام میکنم بیشتر لایقشون هستمو بیشتر خدا بهم میده، وقتی من از مهارت های درونیم از حافظه م از تمرکزم از عشقم از قدرت یادگیریم از تلاشم از ممارستم از ذهنم استفاده بکنم و بکار بگیرم و خلق کنم، خلق کنم، بسازم، آفریننده باشم، کارآفرین باشم، کاشف باشم، خالق باشم که اینا با بکارگیری نعمت هایی که خدا بهم داده ست خب بیشتر بهم میده چون با استفاده شون دارم میگم من لایق شون هستم و بیشتر از اینا هم میخوام پس بهم تمرکز بیشتر، ثابت قدمی بیشتر، هدایت بیشتر، خلاقیت بیشتر، ممارست بیشتر، امکانات بیشتر بهم میده تا بیشتر رشد کنم و بسازم و خلق کنم…..
وقتی من ببینم مثلا دانش آموزم داره از آگاهی و علمی که بهش میدم بیشتر و بیشتر استفاده میکنه و این استفاده کردنش، طی کردن تکامل و ظرف وجود ش بزرگتر کردن هم هست دیگه، یعنی آماده میکنه خودش رو خب من بیشتر بهش آگاهی میدم، بیشتر کمکش میکنم توی مسیر که سریعتر و آسون تر و راحت تر برسه دقیقا این سیستم، خداوند هم همینطوری عمل میکنه.
وقتی من بیشتر از ماشینی که خریدم استفاده کنم، از لباسام، از کفشام، از لپ تاپ و گوشی، از پولهام، بیشتر سفر برم، بیشتر و بیشتر از هرچیزی که خدا بهم امانت داده استفاده کنم و نگم این برای مهمونیِ، این حیف خراب میشه، اینو بذارم هر موقع احتیاج شد ووووووو………….. از این حرفا و فکرا که داشتم و حتی دارم….. به جاش استفاده کنم و بکار بگیرم پس بیشتر بهم میده خدا.
اینطوری من خودم رو لایق میکنم، پس خدا بیشتر میده، میگه این بنده من دمش گرم ببین باور کرده از همه چیز فراوان هست، باور کرده که من همیشه بهش میدم نباید نگران باشه، باور کرده که باید خودش رو ثابت کننه، لایق کنه تا من بهش بدم، پس بیشتر و بیشتر و بهترررررررر با کیفیت بیشتر با آسونی و راحتی و سادگی و سریعتر فقط نعمت میده.
حتی اگر چیزی هم بگیره، باوردارم دیگه که میخواد بهترش رو بده.
و اگر هم بگیره نباید مهم باشه برام یکی بخاطر دلیل بالا و یکی هم به این دلیل که امانت داده بهم و هرلحظه امانتش رو ممکن بگیره، پس من ارزشمندی و لیاقت خودم رو با بکارگیری و استفاده کردن و حرکت کردن و اقدام کردن و ممارست داشتن و سمج بودن با نعمت هایی که دارم، نشون بدم…. از اونور هم آگاه باشم و بپذیرم هیچ چیزییییییییی، هیچوقت پایدار و همیشگی نیست، تا آزاد و رها زندگی کنم و لذت ببرم.
دقیقا از دوتا قانون بسیااااااااار مهم جهان تبعیت کردم یکی رها بودن که از تسلیم بودن میاد، از احساس خوب داشتن میاد که احساس خوب از تمرکز و توجه به داشته ها و استفاده ازشون میاد و پذیرفتن اینکه هیچ چیزی از خودم نیست و هرچی که هست از خداست و ممکن هر لحظه امانت ش رو بگیره ازم و دوم اینکه با عمل و حرکت کردن بیشتر و بکارگیری نعمت های زندگیم که شامل همه چی میشه، خودم رو لایق و ثابت کنم به جهان به خدا تا بیشتر و بیشتر و بهتر بهتر نعمت های بیشتری با کیفیت بیشتری یا آسونی و سادگی و راحتی و سریعتری بیشتری بهم داده بشه.
وقتی اینطوری باشی اولا دیگه آگاه هستی که اگر کسی داره به راحتی و آسونی بدست میاره و نعمت های زندگیش بیشتر میشه به این معنی نیست که کاری نمیکنه بلکه خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییی داره بکار میگیره نعمت های زندگیش رو ولی طبق اصول درست، شناخت اصل و اساس زندگی و بکار گیری اون اصل و اساس که بکار گیری اینا دقیقا اون نقطه عطفی که خیلی ها ممکن سوء برداشت کنن.
دوما دیگه به داشته ها و زندگی نمیچسبی و میذاری هوا وارد زندگیت بشه، آزاد باشه جسم و روح و ذهنت و لذت ببری، حال خوب داشته باشی و بودن نعمت بیشتر باعث سپاسگزاری بیشترت بشه و نبودشون یا گرفتنشون تاثیری رووت نذاره چون هیچ چیزی دائمی نیست
و یادت باشه زندگی یعنی جریان…. زندگی یعنی بهتر و بهتر شدن، هر چیزی که ثابت بمونه میگنده، فاسد میشه، جریان یک اصل زندگیِ، پس هرچی که بیاد بیشترش میادو بهترش با کیفیت بیشتر، هرچی هم بره باز بهترش میاد با کیفیت بیشتر چون زندگی یعنی جریان ولی همه اینا در صورتی که تو هم در مسیر اصلی این جریان باشی، در مسیر سیستم جهان باشی، طبق اصولش، طبق اساسش جلو بری و همه اینا برای تو هم به شکل واقعی، به شکل لمس کردن جاری میشه.
بریم حالا سراغ فایل که استاد میخواد با این فایل بترکونننننننننننه ذهن و مغز و وجود و روح و تصمیم ها و انگیزه ها و همه چی رووووو……
بریم که طبق چهار چوب همیشه م بنویسم.
👈 “” ما قدم های اول رو برنمیداریم به این دلیل که فکر میکنیم که کار خیلی سختیه، همین که توی ذهن ما راحت بشه، احتمال خیلی بیشتری داره که ما قدم هارو برداریم”””””
این جمله الان برای من یه شاه کلید ساخت.
وقتی یه چیزی به ما این حس رو بده که کار خیلی سخیته بلافاصله بعدش بهمون حس ترس هم میده، یعنی میخوام بگم این غریزه ماست.
ما وقتی از یه چیزی حس سختی بگیریم، مغز بخاطر غریزه ش که نمیخواد آسیب ببینه، برای اینکه میخواد توی راحتی و امنیت باشه که بتونه بیشتر بقا داشته باشه برای همین نجواهای مختلف رو بوجود میاره و اینجاست که ترسها هم ساخته میشن، یعنی اگه ما بتونیم، برای قدم هایی که فکر میکنیم سخته، آسونیش رو بسازیم میتونیم به راحتی به نجواها غلبه کنیم و به غریزه مغزمون بگیم، بابا چیزی نیست، ببین چقدر آسون، البته باید منطقی براش اینکارو بکنیم نه همینطوری الکی، با منطق براش ثابت کنیم که آسونِ، میپذیره که بقاش به خطر نمیفته یا کمتر به خطر میفته برای همین ما میتونی عمل کنیم و اگر اینکارو زیاد انجام بدیم دیگه نیاز نیست هربار یه چیزی رو براش آسون کنیم دیگه مغزمون، افسارش دست خودمون و به راحتی هرجا بخوایم هدایتش میکنیم.
و به عنوان راهکار میتونم با چیزایی که درک و تجربه کردم بگم، یکی از بهترین کارا اول اهرم رنج و لذت ساختن که اصلِ تغییر هرچیزی توی مغزمونِ، یعنی هرچیزی رو که میخوایم توی مغزمون جاشون رو تغییر بدیم کافیه از این اهرم استفاده کنیم، اینکه میگم هرچیزی واقعا هرچیززززززززززززززی.
و دوم اینکه کارهای خیلی کوچیک با قدمهای خیلی کوچیک رو شروع کنیم و تا تمومش نکردیم ولش نکنیم، یعنی مثلا قرار برای کسب و کارت 10 تا کتاب 200 صفحه ایی بخونی، خب قاعدتا 10 تارو که نمیشه با هم خوند، اول میای براش اهرم میسازی و بعدش میگی از فقط یه کتاب شروع میکنم اونم با روزی فقط یک صفحه، هفته بعد 2 صفحه، هفته بعد 5 صفحه و تمومش میکنی، این تموم کردن خیلییییییییییییییییییی بهتون انگیزه و اعتماد به نفس میده و بعدش که میاین کتابهای بعدی رو بخونین هم اعتماد به نفس بالا دارین، هم دیگه براتون سخت نیست، چشماتون هم عادت کرده، ذهنتون هم عادت کرده، مغزتون عادت کرده و میتونین سریعتر حتی بخونین و اینم تموم میکنی و سومی رو هم تموم میکنی به حدی میرسی که با همین تموم کردن کتابها چنان اعتماد به نفسی ساختی که میری سراغ کارهای دیگه غیر از کتاب خوندن و میگی میتونم اینکارو هم بکنم و اونم انجام میدی مخصوصا اینکه تمومش کنی و وقتی اون کار دیگه رو تموم کنی واقعا بنظرم دیگه چیزی برات نیست که نتونی انجام بدی یعنی به همچین قدرتی میرسی.
👈در ادامه استاد “”” مثال از یه باغچه میزنه و سختی هایی که شاید به ذهن بیاد میگه با دقت توضیحات استاد گوش کنین””” دقیقا همین چیزایی که سختی داره دقیقا همراه خودش داره ترس ها هم ایجاد میکنه، اگه پشه و آفت بگیره من چیکار کنم؟؟؟؟ اگه بارون و طوفان بیاد من باید چیکار کنم؟؟؟؟ باید براش جوانه پیدا کنم خب از کجا؟؟؟ چطوری؟؟؟؟ همه اینا ترسهایی که مغز میسازه برامون
اینجاست که اول اهرم میسازی و دوم باورهای قدرتمند توحیدی باید کار کنیم و تا جایی که میتونیم از ساده ترین و کوچیک ترین قدمهای اون تصمیم شروع به حرکت و قدم برداشتن بکنیم. اهرم ساختن خوش یه نوع باورسازی در مورد اون کار.
👈استاد درمورد کوه رفتن توضیح دادن و شرایط سختی که برای خودشون میساختن، این روش رو میتونم بگم 99/99999999 درصد مردم دنیا انجام میدن، این حد از مشترک بودن اینکار، داره چی رو بهمون میگه؟؟؟؟ داره میگه که مغز افسار رو توی دستش گرفته و هدایت میکنه، چون غریزه ش و نمیخواد به خطر بیفته و میاد اینقدر ریز میکنه یه چیزی رو و جزئیات رو وارد میکنه یعنی با محدودیتش میاد خیلی منطقی، که منطقش هم محدود، اینقدر ترس اینجاد میکنه که یه کاری رو انجام ندی. اصلا در مسیرش حرکت نکنی و قدمی برنداری.
حالا ما وقتی بیایم زیاد اهرم رنج و لذت رو بکار ببندیم و آسون کنیم و آسون ببینیم و عمل کنیم و قدم برداشتن مون هم از کوچیک شروع بشه و حتی تمومش هم بکنیم که اینکار عزت نفس و اعتماد به نفس بهمون میده به حدی میرسیم که خیلی دیگه درگیر جزئیات نمیشیم و بیشتر حرکت میکنیم و قدم برمیداریم مخصوصا اگر اون نکته بنظر خودم مهمی که اول کامنتم نوشتم که جرقه زد، یعنی اگر اون نگاه رو بسازیم و باورش کنیم چون بنظر خودم که خیلی منطقی میاد نیاز به پذیرفتن خاصی نداره، واقعا منطقیِ، دیگه خیلی کم درگیر جزئیات میشیم. ولی باید اینقدر تکرار کنیم که بشه جزئی از وجودمون چون در اوایل باید اگاهانه اینکارو بکنیم و شاید گاهی اوقات ناخودآگاه ببینیم داریم دوباره با جزئیات به اون تصمیم نگاه میکنیم، اصلا عیبینی نداره، اینقدر باید تکرار کنیم تا بشه جزئی از ناخودآگاهمون و این نیاز داره به تکرار و تکرار و تمرین و ممارست و طی کردن تکامل.
👈 “”” خداوند درهایی روباز میکنه که من نمیدونم چیه…. یه راههایی رو برام باز میکنه که الان نمیدونم چیه …..”””” و بعدش مثال اسباب کشی و کمکی که همسایه شون کردن رو میگن.
من میگم هرموقع یه کاری میخوای بکنی که برات سخته و خب نجواهای ترس هم میاد سراغت،
راهکارش اینه که بیا یه کلاغذ بردار، کلا 10 دقیقه وقت بیشتر نمیگیره، همین جمله ایی که استاد گفت رو بالای صفحه بنویس یعنی این “”” خداوند درهایی روباز میکنه که من نمیدونم چیه…. یه راههایی رو برام باز میکنه که الان نمیدونم چیه …..”””” و بعدش شروع کن به فکر کردن و نوشتن در مورد کارهایی که توی گذشته با اینکه سخت بوده ولی انجام دادی و وقتی انجام دادی دیدی یا چقدر آسون بوده و فکر میکردی سخته یا چقدر خداوند راهها و دستانش رو برات هدایت کرده که تو بتونی اون کار رو انجام بدی در صورتی که اگر خودت میخواستی فکر کنی و راهکاراش رو پیدا کنی یا اون ادمهارو پیدا کنی نمیتونستی…. این بنظرم خیلی خیلی خیلی کمک میکنه.
👈 “”” اگر به تضادی بربخورم و یه خواسته شدیدی رو درونم ایجاد کنه تمام تلاشم رو میکنم که از اون تضاد استفاده بکنم برای رسیدن به اون خواسته””””
برای خیلی ها شاید تضاد شدید و خواسته شدید بوجود بیاد ولی بازم حرکت نکنن، علتش بنظرم بازم برمیگرده به همون خیلیییی بیشتر از بقیه اون اقدام رو سخت و پر از ترس میبینن و اگر طبق راهکارهایی که بالا گفتم کسی انجام بده حتماااااااا توی مسیر وارد میشه و اقدام میکنه.
اینارو با این ایمان میگم چون خودم یه زمانی واقعا نهایت بی عملی بودم و اصلا عمل نمیکردم و فقط بلد بودم خوب حرف بزنم، خوب تئوری هرچیزی رو توضیح بدم ولی اصلا عملگرا نبودم و وقتی تغییر کردم و تغییراتمم از همینا بود الان دارم لمس میکنم که قدم برداشتن و حرکت کردن چقدررررررررررررررررررررر لذت بخشِ، در مسیر بودن چقدرررررررررررررررر لذت بخش تر از به هدف رسیدنِ، چون کلی رشد میکنی، کلی بزرگ میشی، کلی تجربه های عالی کسب میکنی، کلی مسئله حل میکنی، کلی توانایی یاد میگیری و اون توانایی هات قدرت میگیره و تو مهارنشدنی میشی، کلی تاثیرمیذاری….
👈””” تا وقتیکه ندونم بعد از قدم اول چه کارهایی رو باید انجام بدم، کاری رو انجام نمیدم باید اول بدونم قدم های بعدی چیه. یعنی این جمله یکی از بزرگترین پاشنه های آشیل افراد توی دنیا که تا ندونن قدم های بعدی چیه، قدم اول رو برنمیدارن””””
ما چرا میخوایم همیشه صفر تا صد یه چیزی رو بدونیم بعدش شروعش کنیم؟؟؟؟؟ تا به حال فکر کردین بهش؟؟؟؟
جواب: به این دلیل که میخواین مطمئن بشین دیگه، اطمینان پیدا کنین از مسیر، همه چی رو بدونین، بدونین که حتما نتیجه میگیرین، بدونین که مشکلی پیش نمیاد و هزاران چیز دیگه رو مطمئن بشین و بعدش انجامش بدین.
خب این دقیقا مکانیزم مغز که میخواد مطمئن بشه از همه چی که به خطر نیفته… حالا وقتی ما بیشتر بیشتر افسار زندگی و تصمیماتمون رو به مغز محدود و کوچیک مون بدیم اتفاقی که میفته اینه که هیچوقت هیچکاری رو شروع نمیکنیم تا ندونیم تهش چی میشه…
به همین دلیل که استااد خیلیییییییییییییی اصرار دارن که آقا میخوای توی ذهنت، برای مغزت یه چیزی مطمئن بشه که میشود، یا اگه انجامش بدی تهش نتیجه میگیری اینه که برو دنبال الگوهایی بگرد که حتی بدتر از شرایط که تو داری اون کار رو یا هم اساس و پایه و مشابه اون کار رو انجام دادن و شده و دقیقا کسایی هم ببین فقط که تونستن و شده نه کسایی که نتونستن. این کارا به این دلیل که برای مغز منطقی، منطقی کنی که میشود، منم اگه انجام بدم در صورتی که ندونم تهش چی میشه با این الگو، منطقی میشه برام که تهش میشود.
حالا طبق اون نکته ایی که اول کامنتم در مورد جرقه ایی که زد گفتم، بیای نگاه کنی، میگی بابا اصلا من برای اینکه بتونم بیشتر از هرچیزی رو داشته باشم باید بکار بگیرمش، باید استفاده ش کنم، باید حرکت کنم و حتی اگر استفاده نکنم ازم گرفته میشه چون خودم رو لایقش ندونستم، وقتی شما از زندگی و از عمل کردن و تلاش استفاده نکنین خب جهان میبینه تو خودت رو لایق نمیدونی دیگه پس آروم آروم از مسیر دور میشی، خارج نمیشیااااا، دور میشی فقط، چون جهان میخواد که دور نشی، پیشرفت کنی و هرموقع هم بخوای برگردی راحت تغییر جهت بده و در مسیر جهان بیا سریعا برمیگردی ولی جهان دلسوزی و اینا نداره حتی ببینه اگه واقعا میخوای دور بشی کمک ت میکنه که دورتر بشی.
یه مورد دیگه بخاطر نگاه بقیه ست. یعنی چی؟؟؟ بذار مستقیم و راحت بگم کش پیدا نکنه، یعنی عزت نفس پایینی داری.
یعنی برات نگاه بقیه خیلی مهم و چون برات مهمه نمیخوای اگه یه کاری رو شروع کردی، شکست بخوری، یا نتونی به تهش برسونی یا از نظر دیگران احمق و ضعیف و شکست خورده دیده بشی. کلا نمیخوای کسی در موردت فکر دیگه ایی بکنه و این هم دقیقاااااا یکی از ریزترین پاشنه های آشیل که شاید اصلا در ظاهر دیده نشه و اصلا بگی نه من که اصلا حرف بقیه برام مهم نیست.
اینجور مواقع واقعا خیلی مهم که بنویسی میخوای برای انجام این مسیر و این اقدام و این تصمیم چه بها هایی بدی. باید بنویسی، فایل همین یک هفته پیش استاد در مورد بها دادن فوق العاده ست برای تصمیم گیری.
👈””” برای هرکاری که میخوای انجام بدی الگوهایی رو پیدا کن که توی اون کار به موفقیت و هرچیزی که مدنظرت هست رسیده نه کسایی که شکست خوردن یا …. برو باهاشون حرف بزن، برو از نزدیک ببین شون، ازشون بپرس دلیل موفقیت هاشون و اشتراکاتشون در بیار و توی حوزه کاری خودت ایجاد کن.””””
ما توی دنیای زندگی میکنیم که همه چی هست، هم شکست خورده هست هم موفق، هم شجاع هست هم ترسو، هم شب هست هم روز…
شما باید روی چیزی تمرکز کنی که میخوای توی زندگیت اتفاق بیفته، اگر مثلا عشق یه کاری هستی و داری انجامش میدی یا میخوای انجامش بدی برو افرادی رو ببین توی اون حوزه که درآمدهای خیلی بالایی کسب کردن، موفقیت های خیلی عالی داشتن، نه افرادی که درامد ندارن یا موفقیتی ندارن یا شکست خوردن.
مثالش اینطوریه که شما میخوای کیک درست کنی، توی آشپزخونه نمک هست، فلفل، زیره، آویشن، سس قرمز، رب، سس سفید، پیاز، شکر، آرد، شیر، خامه هم هست. خب میخوای کیک درست کنی میگی ببین سس سفید هم هست، نمک هم هست چرا اینا اینجاست؟؟؟ نباید باشه؟؟؟ دیدی اینا هم هست پس نمیشه کیک درست کرد یا اینکه یه راست میری سراغ شکر و آرد و شیر و خامه ؟؟؟؟؟؟؟
دقیقا توی دنیای کاری و هر حوزه ایی از زندگی هم همینه من مهرداد اگر میخوام برنامه نویسی یادبگیرم و کار کنم، باید برم سراغ افرادی که دارن از برنامه نویسی درامد های میلیاردی در میارن، موفقیت های خیلی عالی در سطح جهانی داشتن، زندگی نامه هاشون بخونم، عملکردهاشون رو ببینم یعنی بهترین حالت ش رو ببینم نه افرادی که موفقیتی نداشتن یا درامد فقط 10 میلیونی دارن، یا پیشرفت داشتن و ثابت موندن و دیگه نتونستن رشد کنن و ……. اختیارش با منه که توجه و تمرکز و فرمون زندگیم رو روی چی ببندم، روی چی بذارم….
حالا نکته خیلی قشنگ و مهمی که استاد گفت اینه که اشتراکاتشون رو در بیار، به این دلیل اشتراکات میگه استاد چونکه این اشتراکات اصلِ، اصولِ، اساسِ موفقیت های اون افراد بوده نه راهکارهای دیگه که متفاوت بین هرکدومشون و فرعیات رو میسازن. به عنوان مثال، اشتراکات همه کیک های خوشمزه اینه که یه شیرینی خوشمزه ایی داره، خب پس تو هم میفهمی اگه میخوای یه کیک خوشمزه درست کنی حتما باید شیرین باشه، تلخ و شور و بی نمک نباشه.
👈””” به نسبت امید بیشتر، به نسبت احساس بهتر، به نسبت توکل بیشتر به همون نسبت، بچه ها این تیکه خیلی مهم، به همون نسبت ایده های بهتری و هدایت های بهتری از طرف خداوند بهت میشه.””””
شاه کلید بعدی.
به نسبت، به اندازه…. میدونی یاد چی افتادم الان؟؟؟ یاد قانون پایستگی انرژی و قانون سوم نیوتون
قانون پایستگی انرژی میگه انرژی نه به وجود میاد نه از بین میره فقط از شکلی به شکل دیگه تغییر میکنه.
قانون سوم نیوتون میگه هر گاه جسمی به جسم دیگر نیرو وارد کند، جسم دوم نیرویی به همان اندازه و در جهت مخالف به جسم اول وارد میکند.(یعنی به خودش)
آقا شما اگه بیای توجه و تمرکزت رو که میشه انرژی فرمول فیزیک ما، چه به شکل خوب چه به شکل ناخوب در بیاری بالاخره به خودت برمیگیرده، حالا اون اندازه ش چقدرِ؟؟؟؟ یعنی چقدر برمیگرده؟؟؟؟ به همون اندازه ایی که وارد کردی.
تو اگه بیای این انرژی رو این توجه و تمرکز رو بذاری روی توکل و امید و احساس و باورهای قدرتمند بیشتر به همون اندازه که داری در این جهت نیرو میذاری دقیقا به همین اندازه هم دریافت میکنی.
دیگه از این واضح تر چی میخوای بشنوی مهرداد؟؟؟؟
👈””” استاد: من هروقت بخوام یه محصولی ارائه بدم یا حتی فایل دانلود اماده بکنم کلی وقت میذارم و تمرکز میکنم و تا 10 روز خودت رو میبندی به تمرکز روی اون موضوع””””
من در مورد این تمرکز بگم.
من خودم خیلی دارم روی این تمرکز کار میکنم، یعنی بابتش بها هایی دادم، مثلا برای اینکه الان تمرکزم روی یادگیری زبان برنامه نویسی جدید باشه من از شرکتی که بودم، در امدم با اینکه مدیرش گفت اگه بری دیگه برگشتت معلوم نیست و من گفتم مشکلی ندارم باهاش و وقتی لوازم جمع کردم رفتم چون فکرش رو نمیکرد انجام بدم بهم گفت: پسر تو چقدر شجاعی… و من این جمله رو از خدا شنیدم که تاییدم کرد که افرین چقدر شجاع شدی و خب امدم اتاقم که تمرکز کامل روی کارام داشته باشم روی زبان انگلیسی م کار کردنم، دور باشم از محیطی که بالاخره سر و صدا هست و تمرکز 100 درصد نخواهی داشت و حتی چندتا گروه دیگه که فهمیدن من از اون شرکت در امدم بهم پیشنهادی همکاری دادن که اولش وسوسه شدم و بعدش دوباره خداوند یادم انداخت که بخاطر چه چیزی بها دادی و از اون شرکت خودت که خیلی بهتر از بقیه هست امدی بیرون و به اونا هم گفتم نه نیستم، و حتی من خب زیاد کافه میرم برای خوردن قهوه و یه تنوع محیطی حتی اونم کم کردم و میرم قهوه میخرم با دستگاه اسپرسوساز خودم درست میکنم و گفتم هر موقع قهوه م تموم شد میرم کافه هر سری هم 150 گرمی میگیرم که هفته ایی یا 10 روز یکبار برم کافه، یا من خب قبل خواب با پارتنرم نزدیک 2 ساعت صحبت میکردیم و گفتم شبها دیگه صحبت نداشته باشیم و من اون 2 ساعت رو روی خودم سرمایه گذاری بکنم، و همینطور هدایت شدم به یه کتابی به نام Deep work یا کار عمیق از کال نیوپورت که این کتاب واقعا محشر بوده در مورد تمرکز که دقیقاااااااا نقطه اشتراک تمام افراد بزرگ دنیا اینه که در سال یا هرموقع که میخوام کار تخصصی انجام بدن، در مکانی باشن فارغ از حضور کسی، حتی دنیای تکنولوژی و یک ماه یک هفته یا هرچقدر روی خودشون یا اون کارشون با تمرکز 100 درصد کار کنن خب یا خودِ استاد که توی فایل بها دادن برای خواسته در مورد تمرکز صحبت کردن که خودشون دقیقا چه کارایی کردن یا از پیامبر گفتن یا توی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها جلسه چهارم فقط در مورد تمرکز گذاشتن روی یه کار استاد کامل صحبت میکنن.
اینا خیلی خیلی خیلی خیلی برای مسیر رشد و موفقیت مهمه.
من کامنتم رو تو دقیقه 25:00 این فایل تموم میکنم. چون نوشتن همین کامنت تا الان 3 ساعت شده و باید کارای دیگه م انجام بدم
ادامه کامنتم رو و ادامه فایل رو فردا مینویسم و توی سایت قرار میدم.
استاد خیلی خیلیییییییییی خیلییییییییییییییییییییییییی ازتون ممنونم و مرسی برای این همه آگاهی که با ما به اشتراک میذارین و جاری میکنین
از خانم شایسته هم خیلی خیلی خیلی ممنونم بابت سوالات خوب و هم صحبتی عالی که باهاتون دارن و باعث میشن این فایلهای عالی روی سایت شکل بگیره.
خیلیییییییی دوستون دارن
عاشقتونم.
سلام درود خدمت استاد عشقمنش عزیز❤مریم خانوم پر مهر❤استاد عجب فایل خفن پر از اگاهی بود این از اون فایلهاست ک همیشه خودتون میگید از ته دلتون ارتباط مستقیم با پروردگار حرفهاش گفته شده.من خیلی دوست دارم هر فایلی ک میاد نظرمو بیام بنویسم ولی بیشتر دوست دارم ک از ته دلم وجودم و اون جرقه های ک زده میشه بیام نظر بنویسم.بله کنترل ذهن کار راحتی نیست ولی خیلی راحتر و پر ثمر تر از اینکه بری ی جا برای کاری ک دوست نداری ۱۲ ساعت کار کنی برای ی مبلغ خیلی کم.بله کنترل ذهن کار راحتی نیست ولی خیلی راحتر از اینکه بری ی جا کار کنی ک مثل اسیر باشی و هیچ ازادی نداشته باشی و مث برده هر روز هر وقت ک گفتن بری هر وقت ک دلشون خواست بهت مرخصی بدن.خدارو هزاران بار شکر و سپاس برای ازادی ک ب من عطا کرده خدارو هزاران بار شکر وسپاس برای سلامتی ک ب من عطا کرده.خدایا قربونت برم ک مرا در این مسیر قرار دادی ک بدونم هرچیزی بر من اتفاق میوفته دست خودمه.این جمله ک شما قبلا گفتید رو چن بار خواستم بهش اشاره کنم ک وقتی ک ادم میره دنبال علایقش ب جهان کمک میکنه مثل همین ورزش بدنسازی ک ارنولد رفت دنبالش چقدر بعد از اون باشگاهای بدنسازی ساخته شد چقدر بعد از اون کاراخانه های تولید لوازم ورزشی ساخته شد و چقدر ادم رفتن سر کار و ثروت تولید شد.چقدر تولیدی لباس ورزشی بدنسازی ساخته شد ک اونقدر ادم مشغول بشه ک قبل از اینکه این ورزش حرفه ای بشه اصلا با این حجم بزرگ وجود نداشت وبعد از جدی و حرفه ای شدن ورزش بدنسازی چقدر مردم ب فکر تناسب و سلامت بدن خودشون اهمیت دادن اره وقتی یک نفر ب سمت علایق خورش میره این حجم از شغل و ثروت وارد جهان میشه یا همین ایلان ماسک با ایده رفتن ب فضا و اختراع ماشینهای برقی ک کارخانه های بنز و بی ام و اصلا ب فکرشونم نرسیده بود ولی ایلان ماسک خواست و انجام داد تا مردم باور کنن ک میخواهی و میشود.البته با تلاش و تکامل.من قبلا هم گفتم خیلی دوست داشتم خدمت سربازی نرم و با توجه ب اینکه همه گفتن نمیشه باید بری و حتا سه بار هم منو ب جرم سرباز فراری گرفتن و سه بار هم اقدام کردم برای معافی ک ب من معاف از رزم دادن و من بازم دست از تلاش بر نداشتم و ۹ سال غیبت کردم ولی من نا امید نشدم و باز ادامه دادم تا ب لطف خدا تونستم خدمت سربازی رو بخرم😁و حتا قبلا خیلی دوست داشتم اسمم رو عوض کنم ب اینکه اصلا نمیدونستم چ جوری و رفتم و ب راحتی مث اب خوردن تونستم بدون هیچ مشکلی اسمم رو هم عوض کنم ک خیلی ها میگفتن تو اشنا داشتی پارتی داشتی مگه میشه ب این راحتی ک بعد از اونم قانونش رو برداشتن و سختر شد😂و من بعد از ۱۸ سال هر روز ۳ بار قلیون کشیدن الان ماهی دوبار میکشم ک بازم کسی باور نمیکنه میگن مگه میشه بعد این همه وقت یهو نکشی.و نخوردن چایی ک یک عادت کاملا عادی ک هرجا میرم برام چای میارن میگم من نمیخورم میگن مگه میشه چای نخوری ولی من با اینکه یک عادت و باید بود گذاشتمش کنار چون برام ضرر داره😊و خیلی چیزهای دیگه ک از هر کدوم ی مثال زدم.اگر یک فکر در سرت هست خدا داره باهات حرف میزنه ک تو میتونی فقط حرکت کن .میخواهی و میشود .مثلا من خیلی دوسدارم ک یک جزیره شخصی داشته باشم مث ریچارد برانسون.ک حتما میشه ک خدا ب دلم انداخته. و رفتم قیمتاهای جزایر شخصی رو دیدم و مطالبی در رابطه باهاش خوندم نزدیکترینشم در ترکیه است .ب خودم گفتم ک برم ببینم قبل من شده و باز هم میتونه بشه😁اگه فکر در سرتون هست برید در رابطه با ادمهای ک اونو انجام دادن مطالب بخونید و ادمهای ک اون کارهارو انجام دادن فالو کنید ک برید تو مدارش و ذهنتون ببینه ک شده.سپاس گذارم از استاد عزیزم و مریم بانو برای این سخاوت در یادگیری این قوانین.خیلی دوستتون دارم.عشقید در پناه حق فرمانروای کل جهان هستی و نیرو و قدرت مطلق و برتر کل کهکشانها.
چقدر این جمله به دلم نشست که میگی وقتی یه فکری تو سرت هست خدا داره باهات حرف میزنه که تو میتونی. پس حرکت کن.تحسین میکنم نتایج عالی که گرفتی و تجربه های مفیدت را. مثالهای عالی زدی از مولد ثروت بودن از ایلات ماسک و رونالدو. اعتراف میکنم که قبلا به این دیدگاه به جهان نگاه نکرده بودم. تحسین میکنم برای نگرش عالی که به موضوعات داری.
بدرخشی پسر
سلام
بازم یه فایل دیگه بازم منبعی از اگاهی های جدید و نابی که می تونه اینقدر ذهن و روح و روان ادم رو روشن بکنه که ساعتها بشینی باهاش حال کنی
چقدر خوب بود مطالب این فایل و چقدر به شخصه من نیاز داشتم بهش
چند وقت بود ذهنم درگیر این مسئله بود که چرا بعضی اتفاقات که می خوام و دوست دارم برام رخ بده فقط در حد نشونه توی زندگیم میاد و خود اتفاق اصلیه رخ نمیده
یه ترمز خیییییییلی بزرگ اینکه تا وقتی به اون خواسته فکر می کنم و حالم باهاش خوبه ولی هنوز توی دنیای واقعی رخ نداده و برام در حد تصوره اوکیه ولی به محض اینکه در دنیای خارج در حال رسیدن بهش هستم ترسناک میشه برام چون مسیر رو به صورت جزیی برای خودم می چینم و می بینم ولی بیخیال خیلی سخته و اینجوری باعث میشه در حد تصور بمونه اون خواسته
مثلا در مورد روابط تا وقتی که فقط صرفا پای روابط دوستی باشه اوکیم در صورتی که خواسته من ازدواجه و روابط موقت و زودگذر نمی خوام
و اینکه چرا تا حالا برام زخ نداده نه به این خاطر که پسر خوب نیست نه به خاطر هزاران دلیل که بدنه جامعه در مورد ازدواج دارن که البته خودمم داشتم ولی دارم روش کار می کنم
بلکه به خاطر اینکه که وقتی جدی به ازدواج فکر می کنم یا حتی خواستگار برام پیدا میشه سریع نجواها میپرن وسط و می گن خب حالا قراره مراسم های ازدواج رو کجا بگیری حالا کی میاد تا شهر تو که خواستگاری بکنه چون خانواده من یه شهر دیگه زندگی می کنن و من خودم تهران هستم
نجوا میگه اون ادمی که قراره با تو ازدواج کنه اگه بفهمه خانواده تو تهران نیستن که کلا منصرف میشه حالا اگه خودشم منصرف نشه خانوادش قبول نمی کنن این همه راهو بیان حالا بر فرض اینکه این همه راهو اومدن کی خونواده منو دور هم جمع می کنه و هزارتا نجوای سمی دیگه که اگه تا صبح هم بنویسم فکر کنم تموم نمیشه
البته سعی می کنم الان بشینم و توی دفترم همه نجواها رو جز به جز برای خودم بنویسم و مقابل هر کدوم باور درستشو هم بنویسم تا برای ذهنم راحتش کنم توی هر کاری
مرسی استاد چقدر این فایل چسبید
سلام زهرا خانم
بنظر من به دنیای فراوانی ایمان ندارین
و بیشتر باید تلاش کنین تا ذهنتون را از فراوانی پر کنید
خدا میگه اگه تمام درختان قلم شوند و تمام دریا ها مرکب شوند نمی توانید نعمتهائی که بهنون داده ام را بشمارید و بنویسید
این یعنی دنیا فراوانیه و قاعده این عالم بر فراوانیست
8 میلیارد جمعیت داریم و حدودا 4 میلیاردش مرد و 4 میلیاردش زن هستند(حدودی)
فرض کنیم نصف این مردها هم یا ازدواج کرده اند و یا کوچک اند میمونه 2 میلیارد
یعنی حدود 2 میلیارد مرد هستند که اگه خدا بخواد با یکی شما ازدواج خواهید کرد
دیدین پس دنیا فراوانیه و بی نهایت مرد و زن خوب هستند که برای ازدواج آماده اند و دنبال مرد و زنهای خوب هستند
به قول قرآن که میگه : مردان پاک را برای زنان پاک و زنان پاک را برای مردان پاک آفریدیم
اگه باورهاتو درست کنی و به فراوانی ایمان داشته باشی و خصوصیات همسر دقیق خود را واضح و شفاف بویسی حتما خدا اون را به زودی بهتون میرسونه
از طرفی مکان تعیین کننده ازدواج نیست همه مردم در هر کجای دنیا دنبال آدمای خوب هستند
به قول چارلی چاپلین اگه تو دنیا آدم خوب نیست تلاش کن تو همون آدم خوب باشی
پس اگه تلاش کنی آدم خوبی باشی و لیاقتهاتو بالا ببری قطعا در هر کجای ایران و یا دنیا که زندگی کنی یکی در مدار خودت پیدا میشه و یه زندگی خوب و آرامش بخی خواهی داشت
آقای دارن هاردی میگه وقتی میخواستم ازدواج کنم یه زن رویائی میخواستم که از هر جهت عالی باشه و حدود 40 صفحه از خصوصیات زن ایده آلم را نوشتم بعد به خودم نگاه کردم و گفتم ایا کسی که این خصوصیات را دارد زن من میشه؟
بعد تلاش کردم که خودم هم اون خصوصیات عالی را داشته باشم
بعد از مدتی دقیقا همون زند رویاهام را داشتم.
پس در این جهان همه رویاها و آرزوها دست یافتنیست به شرطی که باور کنیم و به خدا ایمان داشته باشیم و روی خودمم کار کنیم
آرزوهایت را کوچک نکن باورهایت را بزرگ کن
منم براتون آرزوی بهترینه را میکنم
موفق و پیروز باشین
سلام اقا ناصر عزیز
سپاسگزارم از پاسختون نظرتون برام فوق العاده ارزشمنده
و دقیقا می دونم که یکی از پاشنه های اشیل من کمبوده توی خیلی زمینه ها
الان یه مدتیه که همزمان با کار کردن روی دوره های ثروت 1 و حل مسائل زندگی دارم روی باور فراوانی هم کار می کنم دقیقا دو رزوه دارم توی یوتیوب ویدئوهای ثروت فراوان توی دنیا رو نگاه می کنم و توی همین دو روز که دوباره شروع کردم دارم نشونه می بینم و امرزوم که اومدم توی سایت پاسخ شما رو دیدم که یه نشونه خیلی خوب بود برام
ممنون از شما
به نام خدای مهربان
با سلام و درود فراوان خدمت هم فرکانسی عزیز امیدوارم هر لحظه زندگیت ناب باشه
وقتی صبح وارد سایت شدم و چشمم به این فایل افتاد مستقیم اومدم به صفحه اول کامنتها و اولین کامنت مال شما دوست عزیز بود که خوندمش و متوجه شدم این کامنت زیبا برای من نوشته شده منم مثل شما این ترمز رو دارم و بعد از خوندن کامنتتون بلافاصله شروع کردم به پیدا کردن و نوشتن ترمز ها و باورهای نامناسبم و نوشتن باورهای درست مقابل اونا
از شما هم فرکانسی عزیز بسیار مچکرم ک با درج این کامنت زیبا بهم تلنگر زدی و باعث شدی ک حداقل چند ترمزمو شناسایی کنم و در موردشون باورهای مناسبی بسازم
خدارو بینهایت شاکرم که منو به همچین خونواده عالی با آگاهی های نابی هدایت کرده
عاشقتونم در پناه رب شاد ثروتمند سالم و سعادت مند در دنیا و اخرت باشید😍😍😍
الناز عزیزم
خوشحالم که صحبت های من برات مفید بوده 😊
امیدوارم میسر هدایتی خدا برات هر روز واضح تر و مشخص تر بشه 🥰🥰
من خودم هر چقدر متعهد تر روی خودم کار می کنم دستهای خدا از هر طرف میان تو زندگیم و مسیر رو برام روشن تر می کنن
❤❤
با سلام
درود بر شما استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان دستان خدا روی زمین امیدوارم که همیشه مثل خورشید بتابید در سرتاسر این جهان از خدای یکتای مهربان برای شما آرزوی عالی ترین تجربیات بهشتی را در جهان و آخرت دارم
بنده محمد علیزاده هستم از شما یاد میگیرم دارم سعی میکنم هر روز از شما درس و اصول صحیح زندگی را در تمام ابعاد در شخصیتم ایجاد کنم و ورژن بهتر هر روزه ای از خودم به وجود بیارم که هم خودم در این جهان و آخرت سعادتمند باشم و هم جهان را جای بهتری برای زندگی تاجایی که در توانم هست سعی در آن دارم
تجربه ای در مورد اینکه اگر حرکت نکنیم سخت کنیم چی میشه گفتم تجربه ای کوچک را بازگو کنم که برای خودم تکرار شود و هم برای اعضای خانواده بزرگ بهشتی نیز کار ساز باشد
بنده چند ماه قبل باید خانه ای را جا به جا میکردم و تحویل میدادیم و بنده بنا به همان تنبلی که در اساس کشی داشتم و برای خودم سخت میدیدم دوست داشتم که یک سال بعد تمدید شود که مالک محترم فرمودن خانه را میخان و سه ماه قبل موعد به بنده اطلاع داده بودن البته این در صورتی بود که خودم خانه نوساز تحویل گرفته بودم و به خاطر تنبلی و اساس کشی نکردن میخاستم یک سال خانه نو ساز را خرید و فروش کنم و سال دیگه از این خانه بلندشم و تحویل بدم فقط یک مطلب در مورد اینکه مالک محترم آپارتمان ما به من حرفی زد که برادر خانمم میخاد بیاد بشینه و ازین حرفا که ردم کنه اولش یکم ناراحت شدم و یکم بعدش یه ایده اومد هدایت خدا آمد که اقای محمد خان برو خانه نوساز که تحویل گرفتی و فروش هم نرفت و چندین مرتبه مشتری آمده بود و نشد که بفروشی برو همونجا را کابینت و کارهای دیگه را انجام بده به قبل معروف چی میگن عدو شود سبب خیر این حرف از غیرت منو به حرکت دراورد و در من انگیزه ایجاد کرد که پسر جایگاه مناسبی داری برو جایگاه خودتو اوکی کن و جای مناسب خودت بشین واقعا این قضیه تلنگری شد که با همسر عزیزم تصمیم را قطعی کردیم در یکی دو روز رفتیم قراداد کابینت و کمد دیواری و نقاشی و کارهای دیگه را استارت زدیم و در همین استارت کار خانه دستان خدا اومدن ایده های زیبا قیمتای مناسب کیفیت کار بالا معاملات املاک خودم هم که اصلا معجزه وار پیش رفت هزینه تمام کارهای خانه جدیدم با بالاترین کیفیت ممکن فراهم شد اصلا من و خانمم تعجب کردیم که اقا مگه داریم به محض اینکه ما اقدام کردیم استارت زدیم دستان خدا آمدن کارهای کارو انجام دادن تازه معاملات راحت و پر سود و کمیسیون بیشتر از حد معمول دادن بهم که با همسرم تصمیم گرفتیم تمام لوازم خانه را نو کنیم از یخچال ساید بوش و ماشین لباس شویی بوش و ظرفشویی بوش و مبل راحتی نو و تلویزیون ۶۵ اینچ جدیدترین مدل بازار باند سومی بالاترین مدلش اسپرسو ساز جارو برقی ااگ و کلی وسایل خرد منزل که اصلا فکرشم نمیکردیم با این کیفیت به این شکل کار هایمان پیش برود و همش میگم خدا خیرش بده مالک آپارتمان را که به من یه هول داد و منو باد برد با سرعت جت خدارو صد هزار مرتبه شکر که تونستم قبل تضاد با یک تلنگر سریع خدا منو هدایت کرد چون در مسیر قانون بودم به خودم اومدم گفتم الان وقت عمل کردنه محمد این همه استاد عباس منش مرد خدا داره میگه ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته همینه پاشو حرکت کن با اینکه موقعیتش هم فراهم انجام بده خدارو شکر میکنم همش باید به خودم یاد اور شوم این نکته را که اقا فراموش نکن این راهی که رفتی اعتماد به نفس بالا برد تجربه عالی کسب کردی برای مراحل بعدی در ابعاد دیگه زندگی هم ازش به لطف خدای مهربانم نیروی برتر کل کیهان خدا جونم سپاسگزارم خواستم این تجربه داغ را که شما فرمودین بنویسید کجا سخت دیدی حرکت نکردی و کجا حرکت کردی یه نمونه به شما و خانواده عزیزم گفته باشم که از خودم هم ردپایی باشه در این بهشت خدا و برای دوستان نیز یک نور کوچکی برای مسیر شان جاهایی هم بوده که تغییر نکردم و چک و لقد ها را خوردم و درس گرفتم و تجربه بزرگ شدن بوده برام
خدارو شکر که در این مسیر سبز شما هستم و با شما بزرگواران همفرکانس میشم حس خوبی بهم میده و زندگی را بهشتی میکنه برامون خدایا شکرت خدایا شکرت خدایاشکرت
دوست دارم استاد مرد خدا روی زمین عاشقتم امیدوارم بهزودی ببینمت چه جوری را نمیدونم میسپرم به همان خدایی که تمام خواسته هام را تا به امروز با هدایتش انجام شده ❤️
سلاموخدمتواستاد عزیزم و مریم بانوی نازنینم.
و همه دوستان فوق العاده ام
واقعا سپاسگزارم از این فایل فوق العاده و سپاس از خداوند که روزی ام کرد تا امروز با یک آرامش و لذت بشینم در یک پارک بسیار زیبا وراحت و این کامنت فوق العاده رو به یاری خدا بنویسم.
یکی از چیزهایی که اولدازدهمه برای ذهن نازنینم در طی این فایل یادآوری کردم و دوست دارم برای تاکید بیشتر اینجا بنویسم در مورد نتایج من از زمانی که با استاد آشنا شدم یعنی حدو آبان سال 97تا الان که تیرماه سال 403 یعنی حدود 5سال و نیم هست.
من اون زمان یک نماینده بیمه بودم با حقوق نسبتا خوب و جایگاه شغلی به نسبت خوب ولی از نظر آرامش و درونی بسیار پر استرس و ناهماهنگ . از نظر زندگی همسر بسیار خوب یک فرزند بسیار خوب و سالم ولی ذهنی پر از ترس و تشویش ، هر چند که به نسبت دیگران باز آدم آرام بودم ولی خودم می دونم که برخی اوقات آنقدر بهم می ریختم و خودم دلیل اون رو نمی دونستم . و حالا که با قانون و استاد آشنا شدم می فهمم با اینکه نسبت به اگثریت جامعه آدم آرام و صبوری بودم ولی چقدر با خودم ناهماهنگ بودم.
ولی الان بسیار آرام با باورهای قدرتمند کننده ، باور اینکه همه ما به بی نهایت ثروت دسترسی داریم و می تونیم ثروتمند شویم نه اینکه زود بزنیم تا یه کم شرایط مالیمون بهتر بشه و بعدش نگاه کنیم و ببینیم تنام عمرمون رو گذاشتیم که یه خونه و ماشین بعتر داشته باشیم و تمام. و چیزی هم برای خودمون برای لذت از زندگی مون برای اون دنیامون نداریم.
بلکه این ثروت فراوان و بی انتها که همه به اون دسترسی داریم:
1. خداوند خودش توی قران به همه ما وعده داده که روزی بی خساب داریم و این رو از همون کودکی که پا به دنیا می زاریم و نه قدرتی داریم که حتی گردنمون رو نگه داریم یا دسامون رو جابه جاکنیم ، فقط غریزی
یادمون داده که سینه مادر رو مک بزنیم ، روزی ما رو به ما عطا کرده و همونطور که یه نوزاد با باورهای درست بدون هیچ مهارت و توانایی خاصی هر چه بیشتر شیر می خوره روزی اون در سینه های نادرش بیشتر می شه و شیر تازه تر براش جهان فراهم می کنه در صورتی که نوزادی که شیر نمی خوره شیر اون خشک می شه ، یعنی جهان بر اساس مصرف و حمایت خدلوند از مصرف کننده و فضل و بخشش بی نهایت استوار هست.
3. ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان هست و هر چه در این دنیا ثروتمندتر می شوم نشانه توحید و ایمان به خداوندی هست که برایم در هر زمینه ای کافیست. پس باید تا فرصت دارم و زنده هستم ثروتمندشوم و ایمانم را عملا به ربم نشان دهم.
2. باور اینکه مسیر درست از مسیر لذت بردن از زندگی عبور می کنه و اگر می خوام توی مشیر درست حرکت کنم باید به دنبال خواسته ها و علایقم حرکت کنم.
3. فقط کافیه هر آگاهی و هر چیزی رو که خداوند به طرق مختلف به تو می گه و درونت حس می کنه که باید انجامش بدی رو فقط قدم بردار و متعهد کن خودت رو ، قانون جهان این هست که شاید اولش یه کم جهان باهات بجنگه ولی وقتی تعهد و پافشاری تو رو می بینه ، معجزه آسا بران راه رو آسان و باز می کنه که خودت هم می مونی توش.
من در حال حاضر با آرامش لذت در مسیر علایقم حرکت کردم و حدود 2 ساب هست که دارم ورزش یوگا کار می کنم .
البته اولش اصلاحاتم در مسیر کار قبلی ام شروع شد
. فهمیدموباید نقد کار کنم، شروع کردم نقدق کار کردن.
فعمیدم باید صادق باشم حتی اگر جایی کسی متوجه نمی شه و می تونم با پنهانکاری کارم روپیش ببرم ، صادق بودم .
فهمیدم باید بدهی هام رو تسویه کنم و دست به پول دیگران که نزد من امامن بود و باید به حساب شعبه واریزدمی شد نزنم و آنها رو به مخض دریافت به حساب مالک اون بریزم .
با اینک6 با همین اصلاحات در کارم به شرایطی رسیده بودم که هیچ ترمز ذهنی برای صدور بیمه های مشتریان در سراسر کشور ندرارم ، ربم به من گفت باید انصراف بدی از کارت و من با جسارت و با ایمان به ربم بر ترسها و استرسها و نجواهای ذهنم پیروز شدم و نامه انصراف رو زدم.
در حال حاضر هم که باز از ربم هدایت خواستم ، هدایتم کرده به شرکت در دوره مربیگری ورزش و هر چند قدم بعدی را نمی دانم ولی می دونم خودم رو به خالق خودم سپرده ام به کسی که بهتر خودم من رو می شناسه و کل جهان در تسلط و قدرت خودشه و همه جیز رو برام هموار می کنه ، حرکت می کنم.
همین الان که دارم این کامنت رو می نویسم ، بعد از آشنای با استاد و آگاهی از قوانین جهان هستی ، همیشه می خواستم 2 فرزند داشته باشم ولی به دلیل همون افکار غلط در مورد پول و روزی و دور شدن از اهداف و کار و شغل و… ترمز داشتم که رفع کردم به یاری هدا و الان یه دختر بسیار شیرین و نازنین علاوه بر پسر گلم دارم.
با اینکه یه ظاهر شغلی که درآمدی از اون داشته باشم ندارم، که خداوند در زمان مناسبش اون رو هم برام راهش رو باز می کنه ولی همین ماه 13 میلیون ورودی مالی برای خودم داشتم.
در واقع همسر یه کار متفرقه خدود یکسال هست ک6 گرفته و حقوقش به حساب من واریز می شه و علاوه بر اون درآمدی که از معرفی مشتریان قبلی به همکار سابقم بدون چشم داشت و حتی محاسبه کارمزد و هیچی ، خود اون دوست عزیز به حسابم واریز می کنه.
در خونه خودم یه خونه نو ساز بسیار شیک و 3 خواب با وسایل جدید و فوق العاده که دوست داشتم و خریداری کردیم زندگی می کنم. با یک ویوی زیبا.
در صورتی که قبلش مستاجر بودم.
الان با آرامش و لذت و آزادی زمانی که دارم هر روز ورزشم رو می کنم و در مسیر هدف اصلی ام که استقلال مالی زمانی و مکانی در مسیر علایق و خودشکوفایی هست قدم بر می دارم و از نظر مالی ، از نظر همسر ، از نظر فرزندانم ، از نظر سلامتی و همه چیز در شرایط فوق العاده هستم و به لطف و یاری رب در مسیر صراط مستقیم که خودش عدایتم می کنه قدم بر می دارم.
و از خودش می خوام که یاری کنه که چشمان بازتر و درکم بیشتر بشه که هم الهاماتم رو بهتر دریفت کنم و هم نعمتهای بی شماری رو که دارم بهتر و بیشتروببینم و سپاسگزارتر باشم و ظرف وجودم را با هر دم و بازدمی که در این جهان هستم بزرگتر کنم و سعادت دنیا و آخرت رو تجربه کنم.
سلام دوست عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه بی قید و شرط
خداروشکر میکنم ک منو ب کامنت زیبای شما هدایت کرد و از شما هم سپاسگزارم بخاطر کامنت زیباتون
کامنت شما از اون کامنت هایی هست ک هرچند وقت یکبار باید خوند
چون بنظرم ی جورایی تصحیح مسیر هست و از اصل صحبت شده
همون چیزی ک اصلا مهم نیست چ شغلی داریم یا ب چ موضوعی علاقه داریم
فقط باید ببینیم در مسیر علاقه مون حرکت میکنیم یا ن
دیگه نگران باقی مسائل نباشیم
البته ک کنترل ذهن کار راحتی نیست اما اگه ب استاد ایمان داشته باشیم ، تمام صحبت هاشون رو مثل وحی منزل میپذیریم و عمل میکنیم
و خداوند هم همیشه و در هر لحظه هدایتگر و حمایتگر ماست
فقط ایمان خودمون رو نشون بدیم و مسیری رو ک شروع کردیم بصورت مستمر پیش بریم
حتما نتایج بوجود میاد و حتما بعد از مدت زمانی روند ادامه دادن برامون آسون تر میشه چون با ادامه دادن ما ی سری درها باز میشه و انجام کارها برامون راحت تر میشه و ما با ذوق و میل بیشتری مسیرمون رو ادامه میدیم
خیلی باورهای فوق العاده ای نوشتید
واقعاً از خوندنشون لذت بردم و برای خودم تکرارشون کردم و فکر کردم ب اینکه این باورها چ تأثیراتی میتونه در روند ساده تر و راحت تر شدن زندگی مون بذاره و از شما سپاسگزارم و بهترین هارو براتون آرزومندم
سلام دوست عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه بی قید و شرط
خداروشکر میکنم ک منو ب کامنت زیبای شما هدایت کرد و از شما هم سپاسگزارم بخاطر کامنت زیباتون
کامنت شما از اون کامنت هایی هست ک هرچند وقت یکبار باید خوند
چون بنظرم ی جورایی تصحیح مسیر هست و از اصل صحبت شده
همون چیزی ک اصلا مهم نیست چ شغلی داریم یا ب چ موضوعی علاقه داریم
فقط باید ببینیم در مسیر علاقه مون حرکت میکنیم یا ن
دیگه نگران باقی مسائل نباشیم
البته ک کنترل ذهن کار راحتی نیست اما اگه ب استاد ایمان داشته باشیم ، تمام صحبت هاشون رو مثل وحی منزل میپذیریم و عمل میکنیم
و خداوند هم همیشه و در هر لحظه هدایتگر و حمایتگر ماست
فقط ایمان خودمون رو نشون بدیم و مسیری رو ک شروع کردیم بصورت مستمر پیش بریم
حتما نتایج بوجود میاد و حتما بعد از مدت زمانی روند ادامه دادن برامون آسون تر میشه چون با ادامه دادن ما ی سری درها باز میشه و انجام کارها برامون راحت تر میشه و ما با ذوق و میل بیشتری مسیرمون رو ادامه میدیم
بازهم از شما سپاسگزارم و براتون بهترین ها و آرزو میکنم