عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2 - صفحه 7

سلام و صد سلام به استاد خوشتیپم عباسمنش و همچنین به مریم جونِ همیشه شایسته

خدایاااااشکرت که به من اجازه میدی که بنویسم ، خدایا شکرت که هدایتم کردی به این سایت الهی

خدایا شکرت بخاطر خلق اینهمه زیبایی ، این دریای زیبا که فقط رنگش هوش از سر آدم می بره ، خدایا شکرت به خاطر این ماسه های زیبا و سفید ، این آسمون قشنگ ، این آدمهای شاد و خدایا شکرت بخاطر وجود استاد عباسمنش که اینقدر زیبا با کلام شیرینش داره قوانین رو به من یاد میده ، خدایا شکرت بخاطر مریم جون که پابه پای استاد در درک بهتر این قوانین با فیلم برداری و نوشتن مرا رو در درک بهتر همراهی می کنه

خدایا شکرت بخاطر همراهی همسرم در این راه

خدایا شکرت بخاطر وجود تک تک دوستانم در این بهشت که از خوندن کامنتهاشون کلی درس گرفتم

استاد جان تحسین میکنم تیپ ، هیکل ، لباس ، عینک ، کفش هردوی شما رو و همچنین ماشین ، درون و تک تک اون مناظر زیبا و رویایی رو که به ما نشون دادین

خدایا شکرت که به من چشم سالم دادی که ببینم

بریم در مورد موضوع فایل :

استاد جان اول سال 99 دقیقا همزمان با شروع پندمیک که همه جا تعطیل شد من و همسرم با قانون جذب آشنا شدیم و شروع کردیم روی خودمون کار کردن

اینم بگم که اوضاع اصلا خوب نبود ، اجاره خونه عقب افتاده بود ، چندین ماه، صاحب خونه تاکید داشت که حتما بلند شیم و ما هیچ پولی هم نداشتیم برای پیش خونه ، هرچی هم بود صاحبخونه فعلی برای کرایه هاش بر میداشت، صاحب مغازه ای که همسرم سالها اونجا کار کرده بود ، یکدفعه تصمیم گرفته بود مغازه اش رو بفروشه و ایشون علمن بیکار شده بود ، طلبکار مرتب جلوی درب خونه میومد و یا زنگ میزد که حتی تهدید به مرگ می‌کرد…..

بگذریم نمی خوام ادامه بدم

ما شروع کردیم هرشب رفتن به پیاده روی ،مسیر پیاده روی هم همش باغ بود ، هوا عالی و ما فقط فایل گوش میکردیم و حالمون رو خوب نگه می‌داشتیم

و دائم در مورد فراوانی و خونه های زیبا حرف میزدیم

من شروع کردم به نوشتن و شکر گزاری در مورد تمام خونه هایی که با همسرم در اونها زندگی کردیم و در مورد خاطرات خوبی که در اون خونه ها برامون اتفاق افتاده ، مثل تولد بچه ها و یا گرفتن مهمونی ، یا رفتن به یک سفر خوب ،و یا خرید یه چیزی که بهمون حس خوبی داده و……..

برای تک تک اون خونه ها شکرگزاری کردم و نوشتمشون

حتی خونه هایی که در زمان مجردی در کنار خانواده خودم بودم تا خونه ایی که در اون متولد شدم( با اینکه من هیچی از اون خونه یادم نبود) فقط بخاطر تولدم در اون خونه و یک همسایه خوب که مامانم در موردشون تعریف کرده بود هم سپاسگزاری کردم و کلا حس و حالم رو خوب نگه داشتم

از طرف دیگه هم خونه ایی رو که دوست داشتم با تمام جزئیاتش نوشتم که 3 خوابه بزرگ باشه ، نوساز و صفر باشه ، آشپزخونه بزرگ با تعداد کابینت زیاد ، نورگیر ، سالن با پنجره بزرگ با ویوی عالی باشه و…..

و هرروز به خدا میگفتم : که خدایا تو مالک همه خونه هایی و گفتی که بنده ی من از خودم بخواه ، منم حالا از خودت خونه میخوام پولم ندارم، (در ضمن من منطقه و خیابون هم مشخص کرده بودم)

بچه پررویی بودم واسه خودم(استیکر خنده)

ولی استاد یک اطمینان کامل داشتم که خدا برام درستش میکنه

میرفتم به اتفاق همسرم دنبال خونه ،اکثر املاکی ها میگفتن : خانم تو میگی پول ندارم بعد خونه با این مشخصات میخوای ؟ نمیشه که …

و من پیش خودم میگفتم: اونی که به من قولش رو داده خودش میدونه چکار کنه

و گذشت من بعد از حدود یک ماه گشتن ی خونه با همون مشخصات پیدا کردم تازه خدا بیشتر هم بهم داد علاوه بر چیزهایی که من خواسته بودم هم یک اتاق مستر دار و هم یک آشپزخونه پنهان هم داشت خدایا متشکرم ازت وقتی ما یک قدم به سمت تو میایم تو ده قدم به سمت ما بر میداری

خلاصه ما توی بنگاه کارت کشیدیم یک مبلغ خیلی کم فقط برای اینکه خونه رو برای ما نگه دارن

یادمه هرکسی که شنیده بود که ما میخوایم همچین خونه ایی رو اجاره کنیم ، میگفت: اینا فکر میکنن با مثبت اندیشی می تونن کرایه خونه با این مبلغ رو بدن ، چون هم کرایه اش بالا بود هم پول پیشش

ولی به بزرگی خودش ، خدایا همین الان هم که یادم میاد اشکم سرازیر شد، وقتی ایمان ما رو دید از جایی برامون پول فرستاد و جور کرد که علاوه بر پول پیش ما میتونستیم به راحتی اجاره یکسال رو پرداخت کنیم

خدایاااا بی نهایت کَرَمِت و شکر

از جایی که فکرشو نمی کنی بهت روزی میدم

استاد جان ما الان سه ساله که تو همون خونه هستیم هرسال هم پول پیش و اجاره ی خونه دو برابر و سه برابر بیشتر شده و همسرم به راحتی و بدون داشتن مغازه که خود اونم یک ماجرای جالبی داره اجاره ها رو سر موقع پرداخت میکنه و بنگاه دار امسال بخاطر اخلاق خوب همسرم و خوش پرداختیش یک تخفیف ویژه برای ما قائل شد که به بقیه همسایه ها نداده بود (اینم پاداش توجه به نکات مثبت آقای بنگاه دار)

مورد بعدی : توی همون سال همسر من دچار همون بیماری شد و یک ماه در رختخواب بود و من و بچه ها هم همینجا کنارشون بودیم و خانواده بخاطر نگران بودن دائم به من میگفتن که تو ضعیفی و حتما تو هم بیمار میشی ، تو همین اوضاع موبایل من سوخت (تضاد) و من ارتباطم با بیرون کمتر شد و با توجه به نکات مثبت اطرافم و به سلامتی و موبایل بچه ها ، هم هیچکدوم از ما مریض نشدیم و هم همسرم به سلامتی رسید و همین اینکه خدا برای من یک پاداش ویژه فرستاد که اونم این بود که پول یک موبایل عالی و جدید برام رسید دقیقا هفته بعدی که همسرم خوب شده بود

خدایااااا شکررررت چقدر لذت‌بخشه وقتی فقط به خودت توکل میکنیم‌

استاد جان من از وقتی وارد سایت شدم به صورت تکاملی (البته همسر عزیزم هم با من در سایت هستن)

روزبه روز هم از لحاظ روابط ، هم سلامتی و هم ثروت بهتر و بهتر شدم ، تلویزیون که از همون سال تعطیل کردیم ، اینستا رو از وقتی فایل هادی ترابی عزیز رو سایت اومد حذف کردیم و قرآن خوندن رو با خوندن کامنت نفیسه حاج محسن در مورد تفسیر یکی از آیه ها شروع کردم به خوندن خلاصه اینکه منو همسرم فقط تو خونه کارمون گوش کردن به فایل ، نوشتن هر روزه شکرگزاری ، خوندن کامنت برای همدیگه و صحبت کردن در مورد قوانین و دقت در پیدا کردن ردپای قوانین در روزمرگی‌ها مون

بعضی ها بهمون میگن شما تغییر کردین ، بعضی ها هم تغییر رو فقط و فقط در خرید خونه آنچنانی و ماشین می بینن

ولی ما خودمون متوجه ایم که خیلی تغییر کردیم حتی از نظر مالی با توجه به مدارمون و خیلی اتفاقهای قشنگ دیگه که از حوصله اینجا خارجه ،مثل خرید لب تاب عالی برای پسر بزرگم ، مثل گرفتن مدرک ناخدای همسرم بعد از 10 سال ، مثل خرید ماشین ظرفشویی که من دوست داشتم و خیلی چیزهای دیگه…..

خدایااااا هزاران بار سپاسگزارم که استاد عباسمنش رو سر راهم قرار دادی که بتونم قوانین جهان رو از ایشون یاد بگیرم و در زندگیم عمل کنم

متشکرم متشکرم متشکرم

از دوستانی که کامنتم رو مطالعه کردن

دوستتون داااااارم زیاد

در پناه خدای مهربان باشین