قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 42

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    روز شمار زندگی من روز121

    24ابان 98,دوستم که از آمریکا به ایران آمده بود آخرین روز اقامتش تو ایران بود که باهم بودیم چقدر اون روز برامون خوش گذشت بعد 14 سال کنار هم بودیم یادمه ازم پرسید در باره گرون شدن بنزین میخوایین چکار کنین گفتم نمی‌دونم انشاالله درست میشه

    دوستم 25 آبان ساعت 2 صبح به وقت تهران پرواز داشت و رفت اون روز یادمه برای اعتراض ماشینمو گذاشتم پارکینگ و بیرون نبردم درست همون روز خانومم وقت دکتر داشت باید می‌رفتیم کرج یادمه وقتی که رسیدیم مثل این بود که جنگ راه افتاده صدای اسلحه از همه جا میومد وقتی اوضاع اونطور دیدم دکتر رفتن کنسل شد و برای برگشت به خانه سه ساعت طول کشید تا برسیم خونه من ماشین و گذاشتم پارکینگ و دیگه بیرون هم نرفتیم همش پیگیر بودم از شبکه های مختلف که چه اتفاقی قرار بیفته این جریان باعث شد که کلا رویه زندگی من عوض بشه همش تو اخبار و منتظر این بودم که امروز نظام سقوط می‌کنه فردا سقوط می‌کنه همش تو شبکه های ماهواره ای غوطه‌ور بودم طوری اخبار و پیگیری میکردم و تو سایتهای سیاسی فعالیت میکردم که هر کسی می‌دید فکر میکرد که من از اون ور حقوق دریافت میکنم دوستام و اد میکردم تو سایت فامیلا رو اد میکردم طوری شده بود که همه فکر میکردن من جزئ مدیران سایت هستم در صورتی که خود جوش بودم از بستگانم بهم زنگ میزدن و نگرانی خودشونو بهم میگفتن و تزکر میدادن که مواظب باش میگیرنت و من هیچ اهمیتی نمی‌دادم و همش با دوستام همسایه ها تو بحث و جدل بودم و درگیر با کسایی که به نفع نظام حرف بزنه و پیش خودم میگفتم دیگه اخرشونه امروز فردا از هم میپاچن و نظام عوض میشه طوری درگیر بودم که اگه زمان اخبار کسی یا پسرم میخواست حرفی بزنه سرش داد می‌کشیدم و عصبانی میشدم و فقط منتظر خبر سقوط بودم که امروز میشه فردا میشه چند روز دیگه میشه همش تو این افکار بودم و دیدم خبری که نشد هیچ تازه به سری کارای دیگه ای هم انجام میدن برای محکم کردن جاشون فکر کنم یک سال یا بیشتر من تو این جریان بودم یه روز به خودم اومدم واقعا دیگه خسته شده بودم نگاه به زندگیم کردم رو هوا بود اصلا حالم خوب نبود منی که یه آدم اجتماعی همش شادی و خوشحالی بودم کلا با خودم درگیر بودم یه دفعه به ذهنم رسید بهیکی از بستگانم زنگ زدم کسی که بیشترین فایلارو براش می‌فرستادم و اون همش بهم میگفت از این کارا دست بردار سرت تو کار خودت باشه گفتم حوصله هیچی رو ندارم حالم خوب نیست تو بگو چکار کنم پیشنهاد داد که کتاب بخونم و خودمو سرگرم کنم گفتم چه کتابی گفت من پیشنهاد میکنم کتاب راز و بخونم خیلی خوبه فکرتو باز می‌کنه منم به کتاب خوانی علاقه دارم صبح بلند شدم رفتم کتاب خونه کتاب راز و خریدم شروع به خواندنش کردم خیلی خوشم اومد چند بار تکرارش کردم و فیلمشم چند بار دیدم تو این فاصله از سایتهای سیاسی هم اومدم بیرون و آروم آروم احساس میکردم که گمشده ای رو پیدا کردم روز به روز حالم خوب شد چند کتاب دیگه ای هم خوندم و تو سایتهای موفقیت هم میرفتم بعد از چند ماه تو سایت کلبه آرامش ذهن با حجاب در قرآن استاد عزیزم آشنا شدم و من ناآگاهانه پا در مسیری گذاشتم که هدایت خداوندم بود یک ماه طول کشید تا من کاملا با سایت آشنا شدم و وارد سایت عباس منش داد کام در تاریخ 15 مهر ماه 1400 شدم و هزاران میلیارد بار سپاسگزار خداوندم هستم بابت هدایتم به این سایت و الان در خدمت شما استاد گرامی و دوستان هم فرکانسم هستم کجا من می‌تونستم با عقل منطقی خودم چنین دوستانی در یک جا پیدا کنم غیر از هدایت خداوند می‌تونه باشه من سرسپرده خداوند شدم و هدایت شدم به این سایت و این روز شمار زندگی من چه تحول بزرگی تو مسیر من ایجاد کرد که الان در دوره 12 قدم شاگرد خوب استادم هستم و عاشقانه در مسیرم حرکت میکنم هاشم 1398 کجا و هاشم 1402 کجا چه تحول عظیمی تو زندگی و شخصیت من ایجاد شده که هیچ ربطی به گذشتم ندارم و با عشق در روز شمارم ادامه مسیر میدم هن هر روز کمی بهتر از روز قبلم میشم این رد پای من در 121 مین روز از روز شماره منه

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  2. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1859 روز

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی.

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    …با هرچیزی بجنگی از همون جنس تجارب، بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه ،

    …جوری که درسته فک کن و رفتار کن نه جوری که عموم مردم فکر میکنن

    …اگر نتونی ذهنتو کنترل کنی نمیتونی زندگیتو کنترل کنی

    قانون اینه ،توجه مساوی با تجربه ،پس به چیزی توجه کن که دوستداری تجربه کنی

    …شرایط خوب نمیشه وقتی تمرکزت رو نازیباییه

    …حتی اگر حق صد درصد با توإ، باز راجب ناخواسته ها صحبت نکن ،با هیچ بهانه ای ، این کار ساده ای نیست اما اگر به انجامش پایند باشی ،زندگیت متحول میشه و تو هدایت میشی به سمت پاداش های بزرگ

    …اگر میخوای زندگیت بهبود پیدا کنه آگاهانه تمرکز کن روی نکات مثبت

    انقدر این کلمات و آموزش ها و آگاهی ها ، نجات بخشه که دلم میخواد صدها هزار بار گوش کنمش، هربار که به تضادی میخورم باهمین آگاهی ها خودمو مدیریت میکنم ، همش به خودم میگم ماریا گوش بزنگ باش که توجه مساوی با تجربه حالا اگه میخوای از همین جنس اتفاق ناخواسته برات اتفاق بیوفته ،ادامه بده ، اگه نمیخوای پس زیپ دهنتو ببند و کانون توجهتون کنترل کن و تمرکزتو بزار روی زیبایی ها اگر هم برات سخته ،همینکه به ناخواسته توجه نکنی هم خودش خیلی عالیه .

    خوب اگر بخوام از هفت سال قبل که با شما آشنا شدم مثال بزنم تاالان صدها مثال دارم اما من به چند تا که از موارد بسیار بزرگ اکتفا میکنم .

    مورد اول همون زمان کرونا بود که با کنترل کانون توجه تونستم در آرامش و سلامت کامل از اون مرحله عبور کنم در حالی که همه جهان درگیر این موضوع بودن و حتی خیلیا جونشونو از دست دادن ، یادمه چند نفر از نزدیکانم بهم به اصطلاح هشدار دادن که ازاین توهمات بیا بیرون و واقعیت زندگی که جهانو فرا گرفته ببین ، اما من یقین داشتم که مسیرم درسته چون براین باورم که واقعیت هرکسی رو افکار و باورهاش میسازه فارغ از اینکه اون بیرون چه خبره ، اینکه من مثل اکثریت جامعه فکر نمیکنم دلیل بر اشتباه بودن طرز تفکرم نیست ، اتفاقا برعکس افتخار من اینکه من جوری فکر میکنم که درسته ، نه جوری که اکثریت جامعه فکر میکنن ، پس نتایجمم با نتایج اکثریت جامعه متفاوته و خداروشکر همون‌طور که استاد عباسمنش عزیزم فرمودن ، جهان پاداش بزرگ میده به کسانی که کنترل ذهن دارن ، من با بیماری نجنگیدم من هرلحظه در حال کنترل کانون توجهم بودم چون صحبت مرگو زندگی بود و طبق قانون ، سلامتی کامل پاداش من بود، درحالی که خیلی ها جون خودشونو از دست دادن،

    مورد بعدی همین موضوعیه که استاد دارن راجبش صحبت میکنن، من سالهاست که تو این سایت هستم و باآگاهی های استاد عباسمنش عزیزم آشنا هستم و خوب میدونستم که باید اعراض کنم اما افکار عمومی ، تلوزیون ،اینستا ، شبکه های ماهواره ، حرف های عادی مردم ، رسانه ها و همه چیز و همه جا حرف از این اعتراضات بود و کنترل کانون توجه باز هم کار آسانی نبود گاهی هم نزدیکانم احساساتمو تحت تاثیر قرار می دادند که تو مگه انسان نیستی ، اینهمه جوان دارن نابود میشن چرا بی توجهی ، با وجود اینکه میدونستم هرکسی داره تأثیر باورهاشو تو زندگیش میبینه اما گاهی کنترل کانون توجه برام سخت میشد و باز با شدت بیشتری میومدم تو سایت وآگاهی های سایت رو دنبال میکردم تا این کنترل برام راحت ترشه ، و خداروشکر همیشه در همه جا در امنیت بودم و هرگز هیچ جا هیچ بی احترامی ، اخطاری یا درد سری برام پیش نیومد ، درحالی که از نظر پوشش جوری نبودم که مورد تأیید قوانین این کشور باشه .

    مورد های دیگری هم دارم از شکسته شدن گوشیم ، تصادف ماشینم ، یا بیماری بسیار کوتاه مدت خودم و مشکلی که برای پسر گلم پیش اومده بود که البته این چهار مسئله برای این هفت سالی که با استاد هستم بسیار کم هست ، چون هرچی که بیشتر رو خودم کار میکنم ، مسائل کمتری برام پیش میاد .و خداروشکر هرچه قوی تر میشم راحت تر حلشون میکنم .

    و بازهم خدارو شکر در مورد همشون تونستم ذهنمو کنترل کنم و نتایج همشون نه معمولی بلکه نتایج بسسسسیار پر برکتی برام بودن.

    مثال آخر راجب رابطه هست ، مسئله ای که این روزها تو زندگیم وجود داره که اصلا نمیتونم اسمشو معجزه نذارم ، تضادی که با کنترل کانون توجهم تبدیل شده به بزرررررگترین موهبت زندگیم ، هزاران فراوانی از هر جهت برام به ارمغان آورده که فقط خودم می‌دونم این نتایج حاصل کنترل صد درصدی ذهنم بود .

    من هرلحظه آگاهم که ذهن چموشم منو با خودش به ناکجاآباد نبره و هوشمندانه کنترلش دستمه ، چون یقین صد دارم که با هرچیزی بجنگی از جنس همون تجربه میکنی پس تمام توجهم روی زیبایی های این تضاد هست و لاجرم جهان فقط زیبایی داره تقدیمم می‌کنه .

    مهربان پروردگارم سپاسگزارم که هدایتم کردی به این آگاهی های توحیدی ، اصصصصلا نمی‌دونم اگر با این آگاهی ها آشنا نشده بودم الان چه وضعیتی داشتم ، مطمئنم اگر این آموزش هارو ندیده بودم حتی کوچیکترین تضادها میشدن بزرگترین مشکلم ، درحالی الان بزرگترین مشکلاتم شدن ، موهبت برام.

    خدایا فقط خودت می‌دونی که این آتش چطور برام گلستان شد ، چون من ازاین آگاهی ها برای اداره ی زندگیم استفاده کردم و در تمام موارد همشون بدون استثنا خیرو برکت شده برام ، خیلی خوشحالم که تو این سایتم که میتونم اینجا به خودم یاد آوری کنم که چه نتایجی گرفتم تا ایمان و باورم بیشتر و بیشتر شه و بتونم هرروز توحیدی تر از گذشته زندگی کنم

    استاد عباسمنش عزیزم هزاران بار سپاسگزارتونم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین.

    عاشقتونم و عشق برای همه ی خانواده بزرگِ عباسمنشیم دراین سایت توحیدی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      Im enough گفته:
      مدت عضویت: 3974 روز

      سلام بر ماریا عزیز واقعا وقتی هر کامنت از شما رو میخونم کم کم پی میبرم که چقدر شما از بقیه افراد جامعه متفاوت هستید این تفاوت عظیم در افکار رفتار و شخصیت توانمند در اعراض به ناخواسته هاو تغییر و بی توجهی به واقعیات از شما یک اسطوره تغییر ساخته درمان لکنت زبان بشکلی که حتی دیگه صحبتی ازش نمیکنین و این تغییر عظیم رو حتی به یاد ندارید نشون از این میده که در ابعاد دیگه چقدر پیشرفت کردین که این تغییر رو کوچک میشمارین معجزه خدا بر زمین هستین سالها من در این سایت بودم و خیلی دوستان توهم تغییر داشتن و فکر میکردن با حرفای قشنگ ، دروغ گفتن نتایجشون نتیجه واقعی میگیرن ولی شما نمونه واقعی تغییر هستین کاش از احساستون بگین از دورانی که لکنتی تو زندگیتون وجود نداره فقط یک فرد لکنتی میفهمه که رهایی از لکنت چه برکت و نعمتیه اینقدر شما لکنت رو فراموش کردین و درمان کامل شدین ادم همش حس اینو داره نکنه توهم زدین که خوب شدین ولی سریع به ذهن نجواگرم میگم منفی نباش و ببین این معجزه خدا بر زمین رو‌و تایید کن تا از همان جنس وارد زندگیت شود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1297 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستای گلم

    استاد یچیزی رو خیلی دلم خاست زیره این فایل بنویسم

    من همون پارسال که این فایل رو گوش دادم

    تعجب کردم از اینکه … همه ادما تو شرایط های متفاوت با مردم جامعشون همدردی میکنن ولی شما فارغ از هرچیزی

    تمرکزتون رو گذاشتین روی اصل و وقتی من شنیدم این حرفارو از زبون شما چقد ایمانم به شما و اینکه شما مثل هیچ یک از انسانهای دیگه نیستین قویتر شد

    بااینکه اونموقع من حال روحیم به خاطر مساعل خانوادگیم خوب نبود اما وقتی فایل شمارو شنیدم یک نور تو دلم حس کردم که فری مسیر استاد درسته

    چون استاد نیومد بگه عتراض کنین فلان کنید

    چون من خودم بشدت از این چیزا دوری میکنم و هیچوقت تو عمرم نه دیدم و نه اینکار رو کردم

    خدارو خیلی شکر میکنم که مم رو با شما آشنا کرد و من صداقت رو توی تک تک کلمات شما دیدم توی فرکانستون حس کردم و الان چقدر قشنگ باتعهد تو مسیرتونم و هرروز دارم تلاش میکنم برای بهتر زندگی کردن

    خدایا شکرت

    دوستت دارم استادگلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 829 روز

      بنام خدای علیم و حکیم

      رحیم و بسیط و شریف و نعیم ”

      سلام بر فرشته ی ” فرشته ی

      سلام و درود ی با عطر گل و به لطافت لبخند رضایت خدا ”

      روز تون عالی

      و متعالی ”

      و دلتون شاد ”

      کامنت مختصر و مفید شما رو مطالعه کردم ”

      چقدر خوب گفتید که تمرکز نمی‌ذارید رو ناخواسته هاتون ” و همیشه به دنبال اصل هستید ”

      من حقیقت قبل از آشنایی با استادم “اصلا تمرکز نمیذاشتم روی این مسائل ” و فقط و فقط حال خودتو خراب میکنی ”

      حال خوب و آرامش خیلی مهمه و چقدر اتفاقات خوبی رو تجربه میکنی زمانی آرامش داری ”

      تا درون تغییر نکنه ” بیرون تغییر نمیکنه ”

      منم خداوند رو شاکرم برای وجود استاد خوبان

      برای وجود فرشته عزیز ”

      و تمام دوستان گلم ”

      روزتون رنگین ”

      پراز اتفاقات قشنگ ”

      افکارتان سبز ”

      دلتون به پاکی آسمان ”

      صحبت هاتون پراز انرژی مثبت ”

      I wish you sccess

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    حسین رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    سلام

    رد پای این روزهای من

    امروز مورخ 24آذر1402

    دیشب دخترخاله‌م برام تولد گرفت

    شب خوبی داشتیم

    2ماه و 24 روز هست که تمرکز کردم روی رژیم و بدنم

    کاری که مدت ها ینی از سال 91 دلم میخاست انجامش بدم

    اما همیشه میگفتم بزار زمانی که بهترین تایمه

    بزار وقتی که وضعم خوب شد

    بزار یکی یهو پیدا شه استعداد منو ببینه دست منو بگیره منو ببره بالا

    همه این حرفا کاری کرد که 10روز پیش که روز اصلی تولدم بود من سنم از سال 91 که 18سالم بود بشه 30سال

    این چند روزه یهو به خودم اومدم گفتم

    واااییییییی 30سال

    کلی از ادما تو 30سالگی به نتیجه رسیدن و قهرمانی و ……

    بعد من چطور 12سال فقط نشستم و فکر کردم یه روز میاد که من یهو قهرمانم

    2ماه و نیمه که میوه نخوردم

    قندم کلا حذف شده

    درآمدی که دارم و هزینه میکنم برا تغذیه و زمانی که دارم هزینه میکنم برا تمرین

    چون من همیشه میدونستم اندام خوش فرمی دارم فقط و فقط نمیدونم چرا باور نداشتم که میتونم

    الان فقط تو همین 2_3ماه کلی نتیجه گرفتم

    خب من نچرال کار میکنم و تغییرات اروم ارومه

    ولی یه اهرم رنج عجیب و قریبی برام ساخته شد

    به خودم میگم

    آیا میخوای چشاتو ببندی و سنت بشه 40سال و دیگه کلا فرصت از دست بدی ؟؟؟

    اخ اخ اینو که میگم و یه اهرم فشار خصوصی دیگه

    تمام بدنم از ترس میلرزه

    ینی رو به قبله باشم بلندم میکنه تمرینشو انجام میده

    و درمورد هزینه های این مسیر هم قبلنا هم درامدم کم بود هم ترس از خرج کردن داشتم

    تو این مدت که تو سایت استاد هستم دست و پا شکسته خدارو صد میلیون مرتبه شکر با اموزش های استاد دست و بالم باز تره و یاد گرفتم که اگه مسیرم انتخاب کردم براش بها پرداخت کنم

    به فکر فردا نباشم

    مثلا قراره برم سینه مرغ بگیرم

    اگه اندک پول های اخره حسابمم باشه نمیگم حالا این بمونه برا فردا پسفردا اگه مشکلی پیش اومد

    تا لحظه اخر مثل ثروتمندا میرم تغذیمو میخرم

    و نکته اینجاست که تو این مدتی که اینطوری شدم ترس از خرج کردن ریال اخر رو برای هدفی که ازش مطمعن شدم رو کنار گزاشتم

    هیچوقت کم پول نشدم

    درست تو زمان مناسب و عالی پول میاد

    و همیشه باید یادم باشه که برا هدفم ترس از خرج کردن نداشته باشم

    همونطور که استاد تو بندر عباس هرچه درامد داشت خرج خرید کتاب میکرد

    پرداخت بها خودش یه قانون بزرگههههه

    استاد واقعا دوست دارم

    دستت درد نکنه

    خدارو صدمیلیارد مرتبه شکر که دست منو گذاشت تو دست شما

    خدا رو صدمیلیارد مرتبه بابت همه چیز شکر…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      زینب ندرلو گفته:
      مدت عضویت: 1015 روز

      سلام آقای رمضانی عزیز

      تبریک میگم‌بهتون بخاطر تعهدتون

      به چه اهرم قوی اشاره کردید

      چند روز پیش میخواستم اهرم رنج و لدت رو شروع کنم ولی وقتی به روش های قبل می‌نوشتم نتیجه ی خاصی نمیگرفتم

      تا اینکه عموم مهمان ما بود و صحبت از خاطره ی 15 سال پیشش کرد که اون موقع پول داشت و میتونست یه گاو داری دور از شهر بگیره و الان میلیارد ها پولشه و ترس ها جلوش رو گرفت و این کارو نکرد

      الان وضعیت مالی خوبی نداره

      چنان با حسرتی از این خاطره یاد میگرد که میشد با تمام وجود حسرت رو دید تو چشماش

      گفتم با خودم همینه این باید بشه اهرم من

      اگه میخام یه روزی بشینم جلو بچه هام و از فرصت هائیکه داشتم و بخاطر ترس هام انجام ندادم بگم پس بشینم و تکونی نخورم

      ولی اگه میخام با افتخار تعریف کنم که من خلق کردم زندگی دلخواهم رو پس بسم الله

      و یه نکته مهم تو کامنتتون بود

      چند روز پیش یه باور محدود رو شناسایی کردم که من موقع خرید وسایلی که دوست دارم ترس دارم که اگه اینو بخرم پولم تموم شه چی

      تو همین خرید های روزمره ها

      امروز هم پیام شما هم پیام یکی از دوستام نشونه بود برام که تو خرج کن بدون نگرانی پولش جور میشه

      بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زینب ندرلو گفته:
      مدت عضویت: 1015 روز

      سلام آقای رمضانی عزیز

      تبریک میگم‌بهتون بخاطر تعهدتون

      به چه اهرم قوی اشاره کردید

      چند روز پیش میخواستم اهرم رنج و لدت رو شروع کنم ولی وقتی به روش های قبل می‌نوشتم نتیجه ی خاصی نمیگرفتم

      تا اینکه عموم مهمان ما بود و صحبت از خاطره ی 15 سال پیشش کرد که اون موقع پول داشت و میتونست یه گاو داری دور از شهر بگیره و الان میلیارد ها پولشه و ترس ها جلوش رو گرفت و این کارو نکرد

      الان وضعیت مالی خوبی نداره

      چنان با حسرتی از این خاطره یاد میگرد که میشد با تمام وجود حسرت رو دید تو چشماش

      گفتم با خودم همینه این باید بشه اهرم من

      اگه میخام یه روزی بشینم جلو بچه هام و از فرصت هائیکه داشتم و بخاطر ترس هام انجام ندادم بگم پس بشینم و تکونی نخورم

      ولی اگه میخام با افتخار تعریف کنم که من خلق کردم زندگی دلخواهم رو پس بسم الله

      و یه نکته مهم تو کامنتتون بود

      چند روز پیش یه باور محدود رو شناسایی کردم که من موقع خرید وسایلی که دوست دارم ترس دارم که اگه اینو بخرم پولم تموم شه چی

      تو همین خرید های روزمره ها

      امروز هم پیام شما هم پیام یکی از دوستام نشونه بود برام که تو خرج کن بدون نگرانی پولش جور میشه

      بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    محمد شادی گفته:
    مدت عضویت: 828 روز

    بادورود فراوان به استاد عباس منش عزیز و خانوم شایسته گرامی.این فایل رو من خیلی گوش مردم و هر دفعه که گوش میدم حرفهای جدیدتری به گوشم میخوره که انگار اصلا گوش ندادم .همانطور که استاد میگن واقعاً همینطور است من خودم تمام اینها و در زندگی خودم تجربه کردم و کاملا میدانم. که اگر به هر چیزی توجه کنم از اون چیز وارد زندگیم میشود دیر یا زود در زندگیم خواهم دید .ولی قبلاً اینطور فکر نمی‌کردم میگفتم باید با مشکلات مبارزه کنم تا از زندگیم بیرون بکنم ولی ایلان تا حدودی میدانم که اگر به روش قبل عمل کنم زندگی خوب و راحتی نخواهم داشت قانون جهان خیلی عالیه آنقدر آسون است که خیلی از مردم نمیتونن قبول بکنن و این مسایل رو دروغ میدانند وعمل نمیکنن ونمخوان باورهای درست بسازند وزندگی در خود را آنطور که میخواهند خلق بکنن . باتشکر از تمامی دوستان عزیزم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مقصود غلامی گفته:
    مدت عضویت: 1545 روز

    سلام بر استاد عزیزم

    این دومین بار بود که این فایل رو میبینم واقعا چقدر آگاهی دارد من فقط داشتم به یه انگیزه ای به حرفاتون گوش میکردم چون واقعا آگاهی های خالص بود و باید بارها این فایل رو ببینم و بتونم به آگاهی هایی که داده میشه عمل کنم خدارو شکر میکنم به خاطر این فایل و شما و شکر که اولین فایل سفرنامه جدید شد و تونستم بالاخره همراه شما باشم ان شالله هرروز با یه قدم و فایل بتونم اطلاعات ارزشمند و زیبای شمارا دریافت کنم و عمل کنم.من تا قسمت آخر سفر به دور آمریکا رو دیدم از مریم خانوم عزیز هم تشکر میکنم بابت هه چیز واقعا خدارو شکر میکنم به خاطر شما دو نفر عزیز که واقعا الگوی خوب و عالی هستید برای من،چشام پر اشک شد شما خیلی عالی هستید قدم به قدم شما را دارم زندگی میکنم ️️️واقعا ممنونم بابت همه چیز

    در مورد این فایل بله جاهایی بود که من در موردش جنگ کردم مثل سر و صدای زیاد توی خونه یا بوی سیگار ،که من هر وقت جنگیدم ببشترو بیشتر شد و هر وقت اعراض کردم کمتر شد یا کلا اون اتفاقات نمی افتاد

    بحث فقط کنترل کانون توجه هست و گزنه قانون رو می‌دونیم با آگاهی هایی که استاد داده ولی عمل عمل عمل خیلی مهم هست و این رو تازه یاد گرفتم که فقط تکرار تکرار تکرار که استاد همیشه میگن ،ان شاله این فایل آغازی باشد بر سفر ما به سمت زیبایی ها آرامش ها ثروت ها نعمت ها و فراوانی های زیاد و به امید خرید فایل دوازده قدم ان شالله تا یکماه دیگه ️️️بی نهایت بار شکر بابت قوانین خداوند که ثابت هستن و بی نهایت بار شکر بابت شما عزیزان و شکر بخاطر خدا که مرا به این مسیر هدایت کرد شکرت خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2988 روز

    بانام ویاد خداوند وهاب

    سلام به استاد ارجمندم ومریم بانوی شایسته ودوستان توحیدیم

    خدارا سپاسگزارم که باری دیگر در مدار درک آگاهی‌های این فایل ارزشمند قرار گرفتم

    وقتی کامنت های قبل خودم را خواندم گفتم خدای من ..چقدر این تغییرات آرام اتفاق افتاده من که آن موقعه به خودم می بالیدم در برابر رفتار همسرم واکنشی عمل نکردم الان با تمرکز بر روی زیبایی ها ونکات مثبت زندگی ام وسپاسگزاری بابت داشته هام واعراض از ناخواسته هام چقدر عالی تونستم در شرایط خیلی خیلی سخت نجوی های ذهنم را کنترل کنم وقتی بخاطر شرایط جسمانی ام در حین راه رفتن زمین میخوردم عوض اینکه ناله وگله وشکایت کنم همین که ذهنم شروع می‌کرد به نجوا که اینها تو بدتر شدی برخلاف اینکه مدام میگی من سالم وسالم تر شدم اگر اینجوریه چرا خوردی زمین ،میگفتم نه حتی این زمین خوردن هم در جهت رسیدن به سلامتی است

    منی که قبل از اینکه نجواهام را کنترل کنم دکترم به همسرم میگفت دوروزبستری بشه هزارجور فکر مزخرف میکردم وسناریوی ذهنم آخر فاجعه بود تونستم با توجه به زیبایی ها وکنترل کانون توجه ام روند بهبودی ام رو خیلی سریع تر از آنچه دکترم گفته بود طی کنم

    خداروشکر از وقتی تصمیم گرفتم به طور جدی رو خودم کار کنم دیگه کار ندارم که بقیه در چه مسیری اند وهیچ وقت از اوضاع بیرون اطلاعی ندارم واصلا درگیر اخبار وامور روزمره گی نمیشم چون تا قبل از این می دیدم یه موضوع حل نشده ،یه موضوع جدید را به چالش کشیدند وخود ودیگران را درگیر کردند تو یکسال جوری رفتار کردم که همسرم هم دیگه از اتفاقاتی که از بیرون میشنوه با من‌در میان نمیگذاره وواقعا آرامش درونی دارم که باهیچ چیز عوض نمیکنم چون پذیرفتم همانطور که من نمی تونم زندگی دیگران را تغییر بدم کسی هم نمیتونه زندگی من‌را تغییر بده پذیرفتم هر چه توجه میکنم عین همان را در زندگیم تجربه میکنم ووقتی قانون به این قشنگی داریم که من میتونم با توجه به زیباییها، با کنترل ذهنم زندگی ام را آنطور که دوست دارم خلق کنم ودیگه نگران امور اطرافم نیستم چون من آن چیزی تجربه میکنم که به آن توجه کردم

    در پناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مانلیا گفته:
    مدت عضویت: 1606 روز

    خدا جونم شکرت شکرت شکرت

    امروز جمعه 24 اذر 402 هست

    دیشب داشتم پیاده روی میکردم به سمت خونه که گفتم توی 20 دیقه پیاده روی ام که دارم بیام دکمه هدایت رو بزنم فایل گوش بدم تا تمرکزم به جای سرمای شدیدی که هست ، به جای خستگی ام ، به جای نکات منفی پدرم و تضاد ها و در کل ناخواسته هایی که به وجود اومده بره روی خواسته هام روی نکات مثبت و احساس خوب واقعی نه تصنعی در خودم ایجاد کنم تا بتونم به خواسته هام برسم و تنها راه رسیدن به خواسته این هست و دیگر هیییییییییییییییچ

    اومدم تو سایت بزنم رو دکمه هدایت که دیدم فایل سفرنامه گذاشته شده

    گفتم حتما اینه هدایت الانم نیازی نیست برم دکمه رو بزنم

    اومدم و این فایل رو گوش دادم و بلهههههه

    دقیقا چیزی بود که اون لحظه نیاز داشتم و سعی کرده بودم این چندین روزه حالا تا جایی که تونستم بهش عمل کنم .

    حالا میخوام از این هفته ام و اتقاقاتش و ارتباطش با این فایل بگم

    اول از همه خبرای خوب رو بگم بعد توضیحات مربوط به این فایل

    این هفته ، هفته ی خیلی خوب و پر درسی بود برای من

    .

    1_ یکی از کلاس های رقصم سانس جدید شروع شد با 10 نفر ثبت نامی که باید بگم ارزوم بود پارسال داشتن همچین کلاسی

    یادم افتاد که نسبت به پارسال همین موقع درامدم شاید بگم تقریبا ده برابر شده

    و هدف گذاشتم همین هم دو سه برابرش کنم برای ماه بعدی

    اینم بگم من یک ریال تبلیغ نکردم براش و به همین روند ادامه میدم …

    .

    2_ ایر پاد خریدم :))))  برای اولین بار تو عمرم … منی که همیشه با هندزفری کار میکردم سالهای سال و خدا میدونه تا حالا چندین صد تا هندزفری گرفتم و خراب شدن

    این هدفم این هفته تیک خورد خدایا شکرت

    هدایت شدم به خرید ایرپاد با کیفیت و مناسب برای کار من که موقع رقصیدن و فعالیت ورزشی شدید میخواستم استفاده کنم چون همه ی ایرپاد ها مناسب این کار نیستن و من خبر نداشتم و تحقیق هم نکردم ، سر ظهر رفتم بیرون و گفتم خدا هدایتم میکنه خودش و من هیچ اطلاعاتی نداشتم نمیدونستم چه ایرپادی خوبه یا بعضی ایرپاد ها برای حین فعالیت ورزشی و رقصی مناسب نیستن

    سر ظهر رفتم دو تا مغازه میشناختم که برم سرشون رفتم دیدم عه بسته ان میخواستم برگردم که یه مغازه دیگه دیدم  یه دفعه و گفتم حتما همینه رفتم همونجا و چه قدر فروشنده خوب برام توضیح داد و اطلاعات بهم داد خدایا شکرت

    اگر اون دو تا مغازه باز بودن من احتمالا این ایرپاد مناسب رقص و ورزش رو نمیگرفتم چون اون فروشنده ها قبلا بهم این اطلاعات رو نداده بودن من هم نمیدونستم و میخریدم و نمیتونستم ازش استفاده کنم …

    واقعا از خداوند سپاسگزارم هم بابت پولش که اون به حسابم واریز کرد و هم دو تا مغازه ای که برای من بستشون و اون مغازه ای که بهتر بود و نمشناختمش منو هدایت کرد خداجونم شکرررررت شکررررت شکررررررت

    واقعا برای همین ایرپاد شکر کنم کم کردم توی همین چند روز انگیزه ام بیشتر شده برای ورزش و رقصیدن برای پیاده روی

    حالم خیلی بهتر شده چون بهتر میتونم باهاش کنترل ذهن کنم

    و این هدفیه که تیکش زدم که خدا بهم دادش همونقدر که من باورش کردم و این یعنی هدفای بعدی ام قراره تیک بخورن :))))))) 

    خداجونم شکرررررت

    .

    .

    .

    این هفته دو تا تضاد برام پیش اومد که مربوط به همین فایل میشه

    و این دو تا تضاد با پدرم بود

    و این دو تا تضاد و ناخواسته وااااقعا خیلی منو رشد دادن و دوست دارم اینجا دربارشون بگم که گفتنشون خارج از لطف نیست

    من قبل این تضاد نمیدونستم توی این موقعیت نا خواسته باید دقیقا چجور رفتار کنم اما این هفته با وقوعشون فهمیدم و درکم و عملم نسبت به قانون بیشتر و بیشتر شد الهی شکرت :))))))

    .

    خب جریان این دو تضاد اینه که در تضاد دفعه ی اول ، من با پدرم قرار گذاشتم و پدرم گفت من نیم ساعت دیگه میام دنبالت

    و این نیم ساعت شد دو ساعت !!!! و من دو ساعت سر چهار راه شب زمستونی و سرمای شدید منتظر بودم

    دوستان نمیدونم میدونید چه قدر سرده هوا یا نه

    واقعا هوا خیلی سرد بود استخون سوز و بارون میومد

    منم لباسم خیلی گرم نبود چون نمیدونستم از صبحش که قراره اینجور بشه برنامه

    لباسم نه گرم بود نه مخصوص بارون

    و از ظهر تا شبش باشگاه بودم به شدددددت خسته و گوشنه حدودا 24 ساعت هم بود هیچی نخورده بودم

    اون روز ایرپادم هم نخریده بودم و هیچی نداشتم که فایل گوش بدم

    خودتونو تو این شرایط تصور کنید

    ببینید چه قدر اون موقع سخت بود ولی من نگارم

    و من خییییلی خیییلی خیییلی از هر چیزی استفاده میکردم که ذهنمو کنترل کنم

    هر دفعه پدر زنگ میزد میگفت ده دیقه دیگه میرسم

    بیست دیقه بعدش میگفت نه طول میکشه نیم ساعت دیگه میرسم

    نیم ساعت بعدش میگفت رب ساعت دیگه میرسم دارم حرکت میکنم

    رب ساعت دیگه میگفت ترافیکه به من ربطی نداره …

    من توی اون شرایط چسبیده بودم کامنت میخوندم فایل نمیتونستم گوش بدم توی سر و صدا و دستام هم با کامنت خوندن هی یخ میزد هر سه دیقه دستمو عوض میکردم میذاشتم تو جیبم که بتونم کامنت بخونم …

    خلاصه با خودم توی اون شرایط گفتم نگار الان این همون تضاده هست

    الان این همون چالشی هست که باااااااید بتونی با حال خوب ازش گذر کنی

    اگرعباسمنشی هستی

    اگر میگی رو خودت کار کردی

    اگر باور داری به احساس خوب اتقاقات خوب بااااااااید بتونی الان حالتو هررر جوووووور شده خوب نگه داری

    شاید بگم صد بار هزار بار این جملات رو به خودم گفتم

    .

    و موفق هم شدم

    من هیچ شکایتی به پدر نکردم هیچ غری نزدم وقتی نشستم توی ماشین هیچی نگفتم و ایشون هم عذر خواهی نکردن و گفتن به من چه که اینجور شد تقصیر من نبود و نمیدونم چرا شاکی هم بودن که تقصیر خودته  … خخخخخ

    نمیخوام دیگه دربارش حرف بزنم ولی میگم که بدونید و بدونم که شرایط چطور بود و من کنترل ذهن کردم من هیچی نگفتم و من تمام تمرکزم همچنان روی کامنتا و احساس خوب واقعی و نه تصنعی بود

    من هم گفتم نگار مهم نیست

    مهم اینه که تو با احساس الانت و توجهت داری اتفاقات بعدی رو میسازی اگر از این رفتار پدرت ناراحتی بهش توجه نکن

    بهش توجه نکن

    بهش توجه نکن

    بهش توجه نکن

    بهش توجه نکن

    اصلا انکارش کن

    از یاد ببر  همه چیزو

    مهم نیست چه دلیلی برای ناراحتی و عصبانیت داشته باشی

    جهان براش مهم نیست تو اگه غر زدی اگه ناراحت شدی فرکانس ناخواسته فرستادی

    و ارزش تو یک زندگی عالیه پس نمیتونی فرکانس ناخواسته بفرستی

    مهم نیست بقیه چه رفتاری باهات دارن

    چونکه تو لاااایق زندگیه خوب و اتفاقات خوب و انسانهای خوب هستی

    باید بتونی بی توجهی کنی به ناخواسته ات و به خواسته ات توجه کنی باااااید بتونی چون تو لایقی چون تو ارزشمندی

    .

    .

    خلاصه که اون شب تموم شد و من اون شب رو هیچی نگفتم و تونستم حالمو خوب نگه دارم و به خواسته هام توجه کنم

    و از خداوند سپاسگزارم که کمکم کرد

    از خداوند سپاسگزارم که بدین وسیله ظرف وجودیمو بیشتر کرد

    پذیریشم و اگاهی ام رو بیشتر کرد

    و این نشون میده نگارخیلی بزرگتر شده ظرفش بزرگتر شده پس لایقه نعمات بیشتریه قراره ظرف بزرگ‌ترش نعمات بیشتری توش جا بگیره ….

    اما تا اینجا واکنش اولیه ی من به این ماجرا بود

    من میخوام از قسمت دوم ماجرا که واکنش دومیه من بود هم بگم یعنی فرداش

    من تصمیم گرفتم کلا با پدر قهر کنم و اصلا باش حرف نزنم کلا تا بفهمه باید از من معذرت خواهی کنه

    من فکر کردم راه درست و کار درست اینه

    یکم اولش شک داشتم که ایا این کاره درستیه یا نه ؟؟؟؟

    چون میدونستم هر چیزی که بهم احساس بدی بده توجهمو رو منفی بذاره کار نادرستیه چون توجهم و حس بدم فقط به من ضرر میزنه نه طرف مقابل حالا به هر قصد و نیتی هم که باشه

    و این قهر کردنه توجهم رو گذاشته بود روی نکته ای منفی و حالم خوب نبود باهاش چون شما وقتی همواره قهری با یه نفر و حواست هست باهاش حرف نزنی یعنی همواره داری به یاد میاری کار زشتشو و دلیل قهر کردنتو

    .

    ولی نمیدونستم جواب دقیقو پس به قهر کردن ادامه دادم به امید اینکه ایشون متوجه اشتباهش بشه

    و فکر میکنید چی شد دوستان ؟؟؟؟؟

    معلومه طبق قانون چی شد

    خخخخخخخ

    ایشون عذر خواهی نکردن رفتارشون بدتر و بی احترامی بیشتر هم شد

    خخخخخخخخخخخخخ

    و بله یاد گرفتم که قهر کردن جواب نمیده و طبق قانون نیست

    و خدا رو سپاسگزارم که اینو بهم یاد داد چون من اینو نمیدونستم

    .

    دوستان در تماااام موارد زندگی ما باید خودخواه باشیم و فقططططط به فکره خودمون باشیم طبق قانون عمل کنیم

    شاید فکر کنید که اینکه یکیو زود ببخشیم و فراموش کنیم کار بدشو یا اشتباهاتشو به این معناست که خیلی به اون فرد شل گرفتیم و بهش درس یاد ندادیم و حقمون خورده شده و همچین نگرش هایی که باعث شدن من قهر کردن رو انتخاب کنم

    یعنی تفکر من این بود که اگر من قهر کنم

    اگر من جواب سلامش هم ندم میره با خودش فکر میکنه و میاد معذرت خواهی میکنه … اگر من قهر کنم میفهمه که من ارزشم بالاست میفهمه که نباید هر جور دلش بخواد با من رفتار کنه اگر من قهر کنم میفهمه که باید به من احترام بذاره میفهمه من ارزشمندم و من خودمو ازش میگیرم اگه با من درست رفتار نکنه و ….

    اینها فکرایی بود که داشتم و فکر میکردم قهر کردن این مزایا رو داره و میتونه خوبی رو بیاره…

    اما اینها افکار ما زمینی هاست نه قوانین کیهانی

    قانون میگه هر چی احساس بدی بهت بده

    اتفاقات بد بیشتری برات میاره

    قهر کردن من تمرکز من روی نکته ی منفی و احساس منفی بود و اتفاقات بد بیشتر رو میاره

    این قانونه و تمااااااااام

    و این دقیقا چیزیه که استاد توی این فایل میگه

    دقیقااااا چیزیه که استاد میگه

    ماها فکر میکنیم اگر دولت و حکومتمون مثلا بدی داره مثلا کارایی انجام میده که ما خوشمون نمیاد

    باید بهش اعتراض کنیم

    باید مثلا اعتصاب کنیم ( همون قهر کردن در مقیاس بزرگتر)

    باید غر بزنیم

    باید شکایت کنیم

    تا اون حکومت متوجه اشتباهش بشه

    فکر میکنیم با اعتراض و اعتصاب حکومت با خودش میگه عه من کارم اشتباه بوده حتما که مردم اینجور کردن حالا خودمو درست میکنم

    نههههههههههه

    قانون میگه عه حست بده بذار اتفاقات هم جنس با این حس بیشتر وارد زندگیت کنم

    .

    .

    خیلی نکته ی ریز و مهمیه دوستااااااان

    اینو خود استاد هم گفت

    اصلا شاید هم با اون قهر کردنه با اون اعتراض کردنه نتیجه ی خوب رخ دااااد

    شاید پدرم میومد معذرت خواهی میکرد

    شااااید حکومت بهتر کنه خودشو

    توی خیییلی کشورا مردم اعتراض میکنن توی امریکا کافیه مردم اعتراض کنن هم ازادیش هست هم حقشو دارن و سریع بررسی میشه و حکومت با اعتراض مردم خودشو درست میکنه

    خیلی از روابط هستن و من دیدم که یک فردی قهر میکنه و اون فرد متوجه اشتباهش میشه و میاد معذرت خواهی میکنه هاااااا

    امااااااااااا

    نتیجه ی موقتی در ظاهر مهم نیست

    شما به جهان فرکانس ناراحتی و حس بد دادی و اتفاقات بد به هزاران شکل دیگه از همون جنس وارد زندگیت میشن :))))))))))))))))

    این به نظرم ته ته ته عدل خداوندههههههههه

    این تههههه عدالته

    خداجونم شکرت

    برای همین کسایی که جزو تظاهر کنندگان هستن تو کشورای جهان اول شاید بتونن قوانین حکومت و یا خود حکومت رو تغییر بدن

    اما نمیتونن از ورود اتفاقات بد بیشتری که فرکانسشو فرستادن جلوگیری کنن :))))))) و همشون توی زندگی شخصیشون مشکل دارن در جنبه های مختلف و زیادی و ارامش ندارن :))))))))))

    این ته ته ته ته عداااالتههههههه

    خداااااجونممممم شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

    .

    .

    خب حالا میخوام ادامه ی ماجرا رو بگم

    من که بعدش متوجه شدم قهر کردنم جواب نداده دیگه ول کردم و عادی شد رفتارم و گفتم به قولی به درک اصن نکنه مهم احساس خوبه منه … من که میدونم دختر ارزشمندی ام اگر واقعا باور دارم که هستم نیازی ندارم از بیرون و یه فرد دیگه اینو بهم بگه یا بام ارزشمند رفتار کنه خودم با خودم درونم باید بکنم :))))

    و دیگه بعدش اومد گفت ببخشید و معذرت خواهی کرد …

    منم گفتم اوکی و دیگه همه چی عادی شد

    .

    .

    .

    .

    .

    حالا میخوام تضاد دومی که با  پدرجان دوباره چند روز بعد از اون یعنی دیروز داشتم و اون هم ظرفم رو باز بزرگتر کرد و عملم و درکم رو به قانون بیشتر کرد بگم که این هم گفتنش خارج از لطف نیست

    .

    خب دوستان یک فایلی هست در سایت با عنوان نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران

    این هم لینکش

    abasmanesh.com

    این فایل میگه که حواسمون باید به الگو های تکرار شونده ی دیگران باشه

    اقا جان ما یادمون به این نبود

    با پدر جان باز قرار گذاشتم

    و گفت دخترم من بهت قوووووول میدم که ساعت یک میرسونمت فلان جا

    من باهات شرط میبندم

    اصلا نگران نباش بسپارش به من

    خخخخخخخخخخخخ

    اقا ما هم که قانون الگوی تکرار شونده رو تو اون لحظه فراموش کرده بودیم

    ما هم که توجهمون مثلا رو نکات مثبت بود و اون اتفاق چند روز پیش رو بخشیده و فراموش کرده بودیم

    اعتماد کردیم !!!!! خخخخخخخخ

    بله نتیجه میدونید چی شد نیازی به گفتنش نیست …

    دقیقا دقیقا همون اتفاق قبلی از اونجا که گفت به من چه تا معذرت خواهی نکردنش در اون لحظه ….. فقط یه چیزی تفاوت پیدا کرد که من دیگه قهر نکردم و فردا صبحش معذرت خواهی کرد ازم یعنی زودتر از اتفاق قبلی

    ولی من میدونم شما هم میدونید ازون معذرت خواهی های لب و دهنی که قراره باز هم تکرار بشه هست

    .

    موضوع اینه که من الان تصمیم گرفتم بیشتر مسئولیت زندگیم رو بر عهده بگیرم و بیشتر و بیشتر توجهم رو بذارم روی خواسته هام

    .

    اینکه حواسم به الگوی تکرار شونده ی دیگران باشه

    خیییلی متفاوته با

    توجه کردن به ناخواسته ها و فرکانس منفی فرستادن

    .

    من از این به بعد دیگه دیگه میدونم که پدرم الگوش بدقولی هست و نباید روش حساب کنم

    ولی به این معنا نیست که توجهم روی اون نکته ی منفی اش هست

    نه

    پدرجان من هزاران ویژگی مثبت دارن که اینجا نگفتم ولی خودم میدونم و به یاد خودم میارم

    مثلا خیلی وقتا قربون صدقه ام میره ، توی کارای خونه تمیز کردن و اینا کمک میکنه ، توی دوره ی سلامتی من هستم زحمت اب قلم هارو ایشون میکشن ، غذای خونه رو تهیه میکنن و …

    احترام ایشون خیلی واجب هست

    فقط دفعه ی بعدی قول داد با احترام رد میکنم

    موضوع اینه که من پدر فوق العاده ای دارم که فقط نباید روی حرفاش حساب کنم

    این اصلاااا به من حس بدی نمیده همین الان کلی هم احساسم خوب شده که بیشتر میتونم کنترل کنم و مسئولیت زندگیمو در دست بگیرم

    .

    موضوع احترام هم خیلی مهمه که خداوند امروز صبح منو هدایت کرد بهش با چند تا کامنت بچه ها چون میخواستم به یادش بیارم که تو حرفات پوچ و بی ارزشه و هیچ اعتباری نداری اما این گفتنش بی احترامیه من اینو توی ذهنم خودم باید در یاد داشته باشم و به زبان نیارم …

    .

    .

    دیشب مامانم بهم زنگ زد

    دیشب هم خیلی سرد بود و از صبح تا شب باشگاه کلاس داشتم و ورزش کردم … گفت به بابا بگم بیاد دنبالت هوا خیلی سرده گفتم نه خودم پیاده میام

    و توی بیست دیقه پیاده روی که اول کامنتم توضیحش دادم این فایل اومد و گوشش کردم

    .

    توی راه تماما احساسم خوب بود

    تماما با خودم تکرار میکردم نگار مسئول زندگیت خودتی

    توی زندگیت فقط خودتی و خدات

    این وظیفه ی خداست که بهت ماشین و خونه ای مستقل تو شهر بده

    این وظیفه ی توعه که باوراتو تغییر بدی که بتونی شرایط دلخواهت رو خلق کنی

    خداروشکر کردم بابت ایرپادی که گرفتم و دیشب داشتمش و با احساس خوب طی شد پیاده رویم

    من برای احساس خوب فقط و فقط و فقط و فقط به همین یک موبایل و ایرپادم نیاز دارم دیگه همهههه چیو دارم توی اسمونام با همین دوتا

    خداوند این ایرپاد رو بهم داد

    نتیجه ی کار کردن روی باورامه ، نتیجه ی بزرگتر شدن ظرفمه

    نتیجه ی عملیه که به قانون داشتم

    الهی شکرت

    خیلی این جمله بهم حس خوبی میده

    طرف قراره من خداست اون بهم ماشین و خونه قراره بده

    دیگه ازین به بعد شده دو ساعت تو راه باشم

    ولی اون دو ساعت رو با عشق و لذت پیاده روی میکنم

    و با ایرپادم روی باورام کار میکنم تا بتونم ماشین بگیرم خودم

    الهی شکرررررتتتتتتتت

    خییییلییییی خوشحالمممممممم

    خیلی احساس خوبی دارم

    این هفته واقعا خیلی بزرگتر شدم خیلی یاد گرفتم خیلی عملم بیشتر شد خیلی درکم بالاتره رفت

    خیلی خوشحالمممم

    ممنونم ازتون استاد میبوسمتون عاشقتونممممممم

    ممنونم استاد شایسته عشششششق بابت زحماتت در این سایت میبوسمت

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      حسین شجاعی گفته:
      مدت عضویت: 2512 روز

      درود بر شما نگار خانم

      من از خوندن کامنت شما لذت بردم

      امیدوارم همیشه در حال رشد و پیشرفت باشید در پناه خدا و در کمال آرامش و شادابی

      چه کار لذت بخشی شما انجام میدید و ازش کسب درآمد میکنید

      واقعا جالب و زیباست و قابل تحسین

      اینکه با رقصیدن و شادی آدم بتونه درآمد کسب کنه خیلی لذت بخش و زیباست

      امید وارم همیشه موفقیت های چشمگیری کسب کنید

      در مورد کنترل ذهنتون بهتون تبریک میگم مخصوصا در مورد اول که واقع شرایط سختی بوده و اینجور مواقع ذهن فقط دنبال مقصر می‌گرده و کنترل ذهن در این حالت واقعا کاریست مشکل که شما به خوبی از پسش بر اومدید

      پس جهان هم یک ایر پاد فوق العاده به شما پاداش داد تا انگیزه بیشتری بگیرید برای ادامه مسیر

      برای شما آرزوی تندرستی و شادابی دارم

      باز هم ممنونم تجربه فوق العاده ای که بیان کردید و برای من درس های زیادی داشت

      موفق باشید ،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسین دانش خواه گفته:
      مدت عضویت: 762 روز

      به نام خداوند بخشنده مهربان

      سلام خانمی سلام نگاررررررررررررررررررررررر

      یه چیزی بگم منم یه ایرپاد خریدم وای چقد دوسش دارم تازشم خیلی بهم کمک میکنه که صدای هیچکسو نشنوم خیلی دوسش دارم کاملا هدایتی خریدمش یه خرید موفق خدایا عاشقتممممم

      نگار عاشقتممممم

      الان دیگه راحت ایرپاد میزارم گوشم و واسه خودم کار میکنم آزادی دارم و راحت دیگه صدای هیچکسو نمیشنوم

      حدود تقریبا 5سال پیش همین حدود ها یه فایل از استاد شنیدم ایشون میگفتن که بقیه رو ببخشین بخشیدن به این دلیل نیست که برید خونشون یا باهاشون ارتباط برقرار کنید به این منظور که توی ذهنتون فراموش کنید کارشون رو توی ذهن باهاشون درگیر نباشین انوموقع سپردینش به خدا و خدا کارشو خوب بلده

      آفرین از پارسال تا الان درامدت ده برابر شده آفرین شمایی که تونستی ده برابر کنی میتونی صدبرابرم بکنی همین جور هزار برابر فقط باید از همین مسیر حرکت کنی مسیر تمرکز بر روی نکات مثبت مسیر کنترل ذهن چون واسه جهان فرقی نداره شما ماهی 50میلیارد درآمد داشته باشی یا ماهی 50میلیون

      آفرین واقعا تحسینت میکنم چقدر خوبه که پیاده روی میکنی و رقص که دیگه نگووووووووووو

      ایرپاد که خریدی هم مبارکت باشه عزیزم ایشالله باهم 13pro maxمیخریم من که سفید دوستدارم با یه اپل واچ چقدر خوبه

      خدایا شکرت

      من مطمن هستم شما موفق میشی

      خیلی خوشم میاد از شخصیتت خیلی دوست دارم زمانی که میگی من رو پای خودم هستم اصلا لذت میبرم

      شما موفق میشی مثل روز برام روشنه

      عاشقتم میبوسمت

      در پناه خدا شاد باشی دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطی احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2341 روز

      سلام خدای قشنگم

      سلام به همه همخونه های قشنگم

      و سلام به نگار قشنگم

      چقد زیبا تکاملت رو تعریف کردی

      و من همزمان خودمو مرور کردم

      از وقتی تو دوره بی همتای ارزشمندی هستم

      این تغییر فرکانس چنان آهسته و ملموس پیش میره

      برا منی ک گاهی کمتر وقت میزارم هم، اثرش قابل لمس ه.

      و هدایت قشنگ خالقم با دستای قشنگ تو

      برا دوباره مرور کردن الگوهای تکراری

      میدونی نگار قشنگی ش کجاس ،

      من با شروع دوره به این الگوها ک قبلا گوش داده بودم باز هدایت شدم

      و اثرشو دیدم

      جواب سوالامو

      و چقد به خودشناسی کمک میکنه

      و الان میخام با تعدی جدی تر دوباره مرور کنم

      ما هموراه در حال یادگیری م و چقد قشنگ این آگاهی های ناب ،این کعبه

      خدای من شکرت برا همه نعمتهای بی‌شمارت

      عاشق خدایم

      عاشق خودمم

      عاشق اساتیدم

      عاشق همه شمااا

      عاشق زندگیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    فرشته کوهستانی گفته:
    مدت عضویت: 1325 روز

    بنام الله یکتا

    استاد عزیزم سلام

    یکبار دیگر مرور عوامل موفقیت……”کنترل ذهن…توجه به زیبایی ها…اعراض از ناخواسته…توجه به داشتن احساس خوب…صحبت نکردن در مورد ناخواسته ها…صحبت از خواسته ها”..‌.من تو شهرستان کوچکی زندگی میکنم که سرشار از آزادیه…هرجور میخوام لباس میپوشم…تو هرساعتی برم بیرون امنیت کامل دارم…تمام امکانات تفریحی و رفاهی در اختیارمه

    من خواستم و شد

    به هیچ وجه اهل اعتراض به حکومت و دولت نیستم و توجهم فقط دنبال کردن اهدافمه

    من هرروز بیشتر از روز قبل خوشبختی رو لمس میکنم

    من عاشق خدام و هرچی که ازش میخوام در نزدیک ترین تایم بهم هدیه میکنه

    خدایا دیوانه وار عاشقتم

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    شینا زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 618 روز

    به نام پروردگار جهانیان

    سلام استاد عباس منش عزیز من می خواهم یک داستان جالبی تعریف کنم باز هم از تخیلات خودم است دختری به نام بکی که در آمریکا با پدر و مادرش در شهر نیو یورک زندگی میکرد شغل پدر و مادر بکی ماجرا جو بود خانواده بکی هر سال به یک شهر یا یک کشور سفر میکردند بکی هم عاشق ماجرا جویی کردن شد و او هرسال زیبایی های آفریدگار خود را میدید و لذت میبرد بکی تک فرزند بود و دوستی نداشت حتی وقتی به مدرسه میرفت کلاس های دانش آموز ها را نمی شناخت هر وقت که فامیل هایشان به بکی می گفتند چرا دوستی پیدا نمی کنی و همیشه بکی جواب میداد من تا وقتی که آفریدگار جهانیان را دارم دوست میخاهم چه کار آفریدگار دوست من است او است که همیشه به من کمک میکند در هر شرایت من هر جور شده جلو میروم و درس میخوانم پدر و مادر دیدن که بکی خیلی مغرور شده که می تواند هر کاری را بکند و هر چیزی راحت است برای او برای همین او را امتحان کردند به و یادشان آمدند که بکی خوشش از پییانو می آید برای همین او را به یک کلاس پییانو بردند بکی تعجب کرد گفت چه آسون پییانو زدن که کاری ندارد بکی روز اول به نظر او آسون برای اش بود ولی او تمرین نمی کرد پدر و مادرش کاری به او نداشتند روزی معلم از بکی خواست که پییانو یی بزند او همه ی درس هارا یادش رفته بود چرا چون او در س نخوانده بود و پدر و مادرش می خواستند به او یاد بدهند که درست خداوند همیشه به ما کمک می کند ولی باید خودت اول شروع کنی

    من می خواستم این درس را به شما بیاموزم و الان می خواهم کار های مثبت این هفته ام رو بنویسم

    1-درمدرسه یک سرود خواندیدم که در باره ی شاهنامه بودومن از این سرود خیلی چیز ها یاد گرفتم

    2- نقاشی درباره ی حرمی با دو گنبد را رنگ آمیزی کردیم

    3- درس مان در باره ی امام ها بود که چه کار هایی و چه ویژگی هایی داشتند صحبت کردیم

    4-در شنا موفق به شنا زیر آبی شدم و خیلی خوش حالم

    5-و من چند وقت پیش از خداونددرخواست کردم که یک عروسک خرگوشی بخرم و به دست آوردم

    6-دیروز پدرم به مدرسه ام اومد و معلمم کار نامه ام را به پدرم داد و خانم معلمم به پدرم گفته بود که شینا هم از لهاز درسی و هم در لهاز اخلاقی عالی هستش

    7-ما دیشب می خواستم به یک شهر سفر کنیم و سه بار قرعه تهران آمد و ما الان که این کامنت رو مینویسم در تهران هستیم

    ممنونم از خاله لیلا، عمو مجید، خاله فهیمم، خاله پری، عمو محمد حسین، خاله مریم، عمو محمد، خاله یگانه که مثل خودم پرسپولیسی و خاله ام البنین که برام کامنت نوشتن

    خداحافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2988 روز

      بنام ویاد الله

      سلام به شینای عزیز ودوست داشتنی

      سلام به روی ماه ووجود نازنینت

      شینای عزیزم احسنت به تو خاله

      جان احسنت چه داستان آموزنده ای

      چقدر عالی داری با قانون پیش میری

      بهت تبریک میگم عزیزم که موفق به انجام شنای زیر آبی شدی

      عزیزدلم خوش به سعادت خانم معلمت که شاگرد زرنگ ومودب وخوش اخلاقی چون تو داره

      شینای عزیزم خاله جان من آخر هر هفته منتظرم تا اتفاقات قشنگت را با عشق بخونم

      همین صبح که آمدم سایت گفتم چطور آخر هفته دختر گلم کامنت نزاشته وتقریبا بعد از یک ساعت خداوند مرا هدایت کرد به کامنتت

      صورت چون ماهت رو می بوسم

      وبی نهایت دوستت دارم

      مراقب روح پاک وقلب مهربانت باش

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      شیما محسنی گفته:
      مدت عضویت: 3577 روز

      شینای عزیز دل سلام.

      امیدوارم حال دلت در کنار مامان و بابا و تمام عزیزانت، عااااااالی باشد. من که همیشه کلی لذت میبرم از کامنت هایت و خیلی خیلی خیلی زیاد تحسینت میکنم. امیدوارم هر روز موارد مثبت زندگیت بیشتر و بیشتر بشه و هر روز شادتر از دیروز بشی. خیلی دوستت دارم و کلی بهت افتخار میکنم که تو سایت هستی و کلی از کامنتت درس گرفتم.

      همیشه کامنتت را برای پسرم علی جان که او هم 10 ساله است، می خوانم. به خانواده سلام حسابی برسان و در پناه خدا جوووووون باشی همیشه.

      دوستت دارم

      خاله شیما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: