روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2 - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)

771 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ناجی گفته:
    مدت عضویت: 2306 روز

    به نام خدای مهربان و هدایتگر

    ۴۳ امین روز سفر و این فایل بی نهایت ارزشمند . مطالبی که آموختم:

    خدا سیستم هست و خودمون باید استغفار کنیم ، اگه خودمون در مسیر درست قرار نگیریم پیامبر هم اگه ۷۰ بار استغفار کنه بی فایده هست

    ظلم فقط به خودمون هست نمیتونیم به کسی ظلم کنیم اگه اون فرد در مسیر درستی باشه .

    ایمان داشته باشیم و اگه محیط خوب نیست مهاجرت کنیم .

    شیطان هم روز قیامت مسءولیت قبول نمیکنه و اظهار بیزاری میکنه که شریک قاءل شدیم برای خدا

    خدایا بی نهایت متشکرم بابت ایت آگاهی‌ها و قرآن بزرگت .

    بی نهایت سپاسگزارم استاد عزیزم 🌹🌹🌹🙏🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مصطفی مجیدی گفته:
    مدت عضویت: 2414 روز

    به نام خدا

    روز سی و یکم

    سلام به استاد گلم و مریم بانوی عزیز و تک تک اعضای خانواده من

    نکته خیلی جالبی استاد من به خاطر قدرت کلامی که دارم و روابط عمومی بالایی که دارم و به جرات میتونم بگم یک سخن ور خوبم همه بهم میگن تو از اعتماد به نفس بالایی برخورداری و گاهی اوقات خودم هم درگیر همین موضوع میشم ولی وقتی قشنگ بهش نگاه می کنم وقتی نگاه می کنم به ترس هام وقتی نگاه می کنم به شناخت خودم وقتی نگاه می کنم به عمل کردم به الهامات وقتی که نگاه می کنم به خیلی خیلی نکات و قوانین که شما دارین توی دوره ها و توی فایل هاتون بهمون بگین تازه متوجه میشم با من هنوز اول راهم نیستم هنوز خیلی راه داره بتونم تبدیل بشم به یک آدم با اعتماد به نفس بالا چرا که کسی که اعتماد به نفس بالا داره به قول شما به خدایی درونش باور داره قطعاً نتایجش خیلی بهتر از این چیزی که من حداقل دارم میگیرم میدونم این مسیر تکامل من و دارم تکامل خودمو تی می کنم و از خدا می خوام که منو تو این راه یاری کنه تا بتونم قوی تر و با قدرت بیشتر و عمل بیشتر به الهامات باورهامو شخصیتمو تغییر بدم و تبدیل کنم خودمو به آدمی با اعتماد به نفس بالا

    ممنونم از شما استاد بازم بابت تمام آگاهی ها و فایل ها و شرایطی که در اختیار ما گذاشتید تا بتونیم خیلی راحت روی خودمون کار کنیم و مسیر تکاملمون هر روز زیباتر و راحت تر و باشکوه تر بشه امیدوارم هرکجا هستی در پناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ناجی گفته:
    مدت عضویت: 2306 روز

    به نام خالق آسمانها و زمین

    سلام به دوستان عزیزم استاد گل و مریم مهربانم.

    ۴۵ امین روز سفر هستم و یک روز به یاد ماندنی . مینویسم که به یادگار بمونه و ایمان خودم و بقیه رو محکمتر کنه .

    آخه چرا اینقدر فایل ها سرجاش و متناسب با اون فکری هست که من راجع بهش دارم . میخواستم یک کمی با خودم خلوت کنم ببینم چی به چیه و کی به کی هست این رفتارها، این نوسانات ، چه طوری خودم رو راضی کنم درکم بر ه بالاتر

    از قوانین .که دیدم به به عجب حسن تصادفی اصلا موضوع امروز همینه ! خدایا عاشقتم دوست دارم و تنها تو رو میپرستم.

    یک چیز بگم اسناد عباس منش عزیز قبل از اینکه فایل رو باز کنم همینطور که روی تخت دراز کشیده بودم قرآن هم اتفاقا کنارم بود نیت کردم تو دلم گفتم قرآن رو باز میکنم قبل از فایل که هیچ تصور ذهنی از قبل نداشته باشم و بعد چه جالب میشه که استاد هم در همین رابطه در فایل گفته باشه !! نمیدونم چرا ولی دوست داشتم و یه جور مطمءن بودم که جوابه .

    آیات ۳۸ تا ۴۶ سوره نور !!!!

    گفتم من اصلا سراغ فایل نرفته بودم و حتی عنوانش هم نمیدونستم چیه فقط پرسیدم از خدا تو کی هستی ؟؟!!

    و دیگه وقتی وسط اون فایل استاد داشتین آیات رو میخوندید همونجا فایل رو نگه داشتم رفتم سجده!

    سبحان الله سبحان الله سبحان الله😭🥰

    گفتم این رو حتما باید براتون بفرستم

    هرچند که میدونین راهتون درسته اما این نشونه رو خدا برای همه ما فرستاد نه فقط من

    خدایا شکر گزارتم برای این اشک ذوق و آگاهی برای اینکه میای به دلم و صفا میدی ، از امروز باید بیشتر تو رو بشناسم دیگه هی قطع و وصل نشم . بمونم و با ایمان ادامه بدم . تو که نگفته میشنوی و ننوشته می‌خوانی. واقعا تو که هستی الله مهربانم .

    تو تنها دوست و یاور و همه کس من هستی ! من و همه دوستانم رو هدایت کن و بهترین ها در دنیا و آخرت نصیبمان کن . یا علیم یا عظیم

    آنکس که تو را شناخت جان را چه کند

    فرزند و عیال و خانمان را چه کند

    دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

    دیوانه توهردو جهان را چه کند

    یه دعای قشنگ از حضرت علی دیروز دیدم الان یه دفعه به ذهنم رسید بنویسم:

    روایت شده است، امیر مؤمنان علی(ع)، مردى را دید که از روى نوشته، دعایى طولانى می‌خواند. به او فرمود: «اى مرد! آن‌که زیاد را می‌شنود، اندک را هم پاسخ می‌دهد». مرد گفت: سَرورم! پس چه کنم؟ فرمود: «بگو: الْحَمْدُ للهِ عَلَى کُلِّ نِعْمَهٍ وَ أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَ أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ»؛ ستایش، خداى را بر هر نعمتى، و هر خوبى را از خدا می‌خواهم و از هر بدى، به خدا پناه می‌برم و از هر گناهى، از خدا آمرزش می‌طلبم.

    خدایا ممنونم که این فضا رو برام مهیا کردی که مطالبی که خودت باعثش بودی رو بنویسم . متشکرم خدای مهربانم

    عاشقتونم

    به امید دیدار💚💚💚💚💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1986 روز

    روز سی و یکم

    سلام بر عزیزانم امیدوارم که حالتون خوب باشه

    نکات مفید من در این روز:

    *عزت نفس نمود کامل توحید است

    *عزت نفس با خودش احساس لیاقت را به ارمغان میآورد

    *تو به اندازه ای به انرژی که آن را خدا نامیده ای وصل میشوی و الهاماتش را دریافت میکنی که درباره داشتن این رابطه احساس لیاقت داشته باشی

    *یعنی خودت را لایق ارتباط همیشگی با نیروی برتری بدانی که برگی بدون اذن او از درخت نمیافتد

    *عزت نفس یعنی باور به ارزشمند بودن خودت و ارزشمند دانستن دیگران

    *عزت نفس یعنی ذاتا و بدون هیچ دلیلی خودت را ارزشمند بدانی یعنی برای ارزشمند بودن خودت دنبال دلیل قانع کننده نباشی و نخواهی میزان ارزشمندی خودت را با میزان کارهایی که انجام میدهی یا نمیدهی میزان دانشی که داری و…به خودت یا دیگران اثبات کنی

    *عزت نفس یعنی همینکه جزئی از آن نیروی برتر هستی و ساخته دست او که فقط ارزش میآفریند را برای لایق بودن کافی بدانی

    *عزت نفس یعنی اتصال همیشگی ات به نیرویی را باور داشته باشی که منبع همه راه حل هاست و حتی اگر کاری را بلد نباشی حتی اگر هیچ تجربه ای از موضوع مورد علاقه ات نداشته باشی آن نیرو دستت را میگیرد حامی ات میشود و تورا به مسیر راه حل ها هدایت میکند

    *به میزانی که عزت نفست افزایش میابد توحیدی تر میشوی

    *به میزانی که توحیدی تر میشوی نگرانی هایت کمتر و آرامشت بیشتر میشود و این آرامش برایت همه چیز میشود

    *عزت نفس یعنی به یاد آوردن این اصل که من وارد جهانی شده ام که ذاتش ان مع العسر یسری است

    *ارزشش را دارد که اول عزت نفسمان را بسازیم و سپس سکان زندگی را به دست احساس لیاقتی بسپاریم که عزت نفس برایمان به ارمغان اورده و خدا میداند که این احساس لیاقت چه کیفیتی در تمام جنبه ها وارد زندگیمان میکند

    *مهمترین عامل موفقیت عزت نفس است

    *این توانایی نیرویی را در تو بیدار میکندکه آنقدر راه گشا و هدایتگر است که کمک میکند حتی از عهده تحقق اهدافی برآیی که اکنون ایده ای برایشان نداری

    *وقتی عزت نفس و باور لیاقت را در خود میسازی دیگر علائقت در حد علاقه باقی نمیماند زیرا تو را دست به عمل میکند این جنس از عزت نفس آدم دیگری از تو میسازد

    *مهمترین ویژگی عزت نفس کمک به تو برای کنترل نجواهای ذهن است

    *مهمترین دلیل همه شکستها عدم توانایی در کنترل ذهن بوده

    *خیلی فرق میکند که با باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین اقدام به سرمایه گذاری نمایی یا با باورهای محدود کننده

    *باورهای قدرتمندکننده و باورهای محدود کننده دو دنیای کاملا متفاوت را ایجاد میکنند دنیاهایی که تفاوتشان به اندازه تفاوت ثروت با فقر است تفاوت استقلال مالی با ورشکستگی مالی

    کلید خوشبختی و سعادت و ثروت:

    *۱-استمرار استمرار استمرار

    *۲-ایجادباورهای مناسب و پذیرفتن بی قید و شرط باورهای مناسب

    *۳-مقاومت نداشتن

    *کنترل ورودی های ذهن و حرفهای جامعه رو نشنیدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2416 روز

    چله اول

    سه روز اول عاشقی

    سلام به همه دوستای عزیزم تو سایت عباس منش

    سلام گرم و ویژه به استاد و خانم شایسته عزیزممم

    خیلی خیلی ممنونم از خانم شایسته عزیزم بابت معرفی ایده چله برای این سفرنامه پربار. دفتر این سفرنامه رو از اول باز کردم و با خودم عهد بستم تا طی ۱۰ روز هر روز آگاهی های ۳ روز رو مرور کنم و بیام همینجا آگاهی های جدید از مرور این سه روز رو بنویسم.

    به جرات میتونم بگم که از وقتی این سفر شرو شد و متعهدانه پاش وایسادم و فایلا رو با حوصله گوش دادم و سعی کردم کامنت دوستان رو بخونم و خودمم کامنت بذارم، نتایج فوق العاده ای تو زندگیم دیدم. احساس امنیت و ارامش بیشتری به زندگیم اومده جوری که میتونم بگم من چند سال پیش همین حرفای استاد رو شنیده بودم ولی قدرت یه سری اگاهی های ساده و بسیار کاربردی رو درک نکرده بودم و همین شده بود تا هی تو کلنجار ذهنی خودم که مثلا من این مسیر رو دوس ندارم و نمیخوام این کار رو بکنم و استاد میگه به راحتی به دست میاد و پس این کار غلطه و هزار جور افکار دیگه که بجای اینکه بهم یاد بدن که آقا تو از زیر صفر هم که شده شرو کن و فقط شرو کن، بقیش اروم اروم تو صبر و استقامت و تکامل بهت داده میشه. ولی من با این افکار مریض که حالا اول اولویت های اولم رو که مثلا کار فلانی رو تحویل بدم رو انجام بدم، بعد میام رو خودم کار میکنم. یا من اول برم فلان جا چون اولویت اولمه بعد میام فلان فایل رو نگا میکنم. در صورتی که بارها من تو فایلای استاد شنیدم که میگن، اولویت اول زندگیت رو بذار کار کردن رو باورهای خودت. بذار برای فکر کردن راجب عادت های خودت. بیرون کشیدن عادت های بد و ثبت کردنشون و اصلاحشون. اولویتت رو بذار برای تغییر اساسی تو درون خودت تا نتایج رو به صورت فیزیکی آروم آروم ببینی.

    همین امروز هم با وجود اینکه چندین روز از اتمام سی روز گذشته ولی همین خلاصه و مرور ۳ روز رو که قبلا براش برنامه ریزی کرده بودم رو عقب انداخته بودم. امروز بعد دیدن یه فایل از استاد یه جرقه تو ذهنم روشن شد که میگفت اونی که تو مداره میره سری و همین الان دست به کار میشه و اونی که تو مدار نیست شاید چند یا چندین روز دیگه دوباره این فایل رو ببینه و اون موقع درکش بالاتر رفته باشه وآگاهی های این فایل رو درک کنه و از همون لحظه ای که این فایل تموم شد دست به کار میشه. همین فایل بهم یه گوش مالی حسابی داد که حسل اگر تو میخوای به یه حسل با یه ورژن ایده ال برسی باید از همین الان شرو کنی. جوری فایلا رو نگا کنی که همیشه اولین اولیت زندگیت اینا هستن. برات حکم اینو داشته باشه که داری انگار برای کنکور قبولی تو یه زندگی ایده ال و شاهانه، رو تمرکزت کار میکنی و به تک تک نکات این کلاس های آموزشی ناب توجه میکنی تا از کنکورش سربلند بیای بیرون. فک کنم که هر خواسته ام یه کنکور خودشو داره و بیام با تمام تمرکزم و مهمتر از همه با باور اینکه که من تو زندگیم در حال حاضر هیچ کاری، هیچ کاری مهمتر از کنترل ذهن و توجهاتم ندارم. و باید طبق برنامه ریزی که انجام میدم تو اولویت اولویت کارهام، کار کردن روی خودم و خواسته هام و دراوردن ترمزهای زندگیم و ایجاد باورهای قدرتمند و شگفتی ساز بذارم. باید اولویت زندگیم این باشه که فقط سعی کنم به نکات مثبت فک کنم و متعهدانه پاش وایسم. مثل استاد برای تمام این خواسته هایی که دارم بها بپردازم. و حواسم باشه که اگر عادت های ناخوداگاهم در حال حاضر رو از همین امروز و همین لحظه سعی نکنم که حذفشون کنم و باهاشون همینطور ادامه بدم، ۱۰۰۰ سالم تو این دنیا باشم، به هیچ جایی نخواهم رسید و لاجرم باید، رو تغییر دیدگاه های منفی و زنده نگه داشتن امید، عشق، علاقه و در کل متوجه بودن نسبت به زیبایی هایی که در همون لحظه خدا بهم داده بذارم تا بتونم یه حسل با ورژن عالی بسازم.

    همونطور که در روز اول سفرنامه یاد گرفتم، من یه انسان هستم که خداوند در بدن من از روح خودش دمیده و چه ارزشمندی بالاتر از این. پس من در ذات خودم و ذاتا ارزشمندم. و ازشمندی من از ارزشمندی خدا ریشه میگیره و اون منو لایق خلق کرده . لایق تماشای آسمان زیبا و لذت بردن از اون و استفاده از اون. لایق زمین و لایق کشت در ان زمین و برداشت از آن و کل نعمت هایی که در اونها گسترده. در دومین روز از سفرنامه من متوجه شدم که من هیچ وقت نمیتونم به کسی ظلم کنم چون جهان خلقت اینقد خوب برنامه نویسی شده که هر کسی رو به سمت باورای خودش میبره نه کسی دیگه رو. فهمیدم من فقط نسبت به خودم میتونم ظالم باشم و ظلم کنم و اگه رو خودمم کار کنم فقط میتونم دنیای خودم تغییر بدم نه دنیای کسی دیگر رو. پس غیبت کردن و حسادت کردن و بد و بیراه گفتن از بقیه و یا توجه به غیبت کردن دیگران و مهمتر از همه نظر دیگران یا نفرت دیگران هیچ تاثیری تو زندگیم نداره و فقط دارم به شیطان کمک میکنم که با دستای خودم خودمو به چاه جهالت و نادانی و بی ارزشی ببرم و باید از هر محیط و هر انسان و کلا شرایطی که منو تو این شرایط که بخوام کسی رو قضاوت کنم یا مورد قضاوت واقع بشم، دوری کنم. در روز سوم سفرنامه یاد گرفتم تواناییی تمرکز روی نکات مثبت و گرفتن ذوق و شوق و حس خوب از اونا رو بصورت خیلییییی جزئی نگر بیشتر تمرین کنم. تا بتونم به سبک کلی زندگیم تبدیل کنم. یاد گرفتم که اتفاقات خوب زمانی رخ میده که تو صلح با خودم باشم و تمرکزم روی نکات مثبت زندگیم و سرتاسر بدنم در ذکر سپاسگذاری از الله یکتا باشه. الله ای که هرچقد هم شکرش کنم کمه. الله ای که جای جای این سفرنامه رد پای اون در کنار هر نوشته مریم عزیز و در لابلای سخنان استاد عزیز نقش بسته. الله ای که منو به سمت درک بیشتر انسانیتم و ارزش و مقام والایم هدایت میکنه همونطور که تمامی پیامبرانش رو در عصرهای مختلف هدایت کرده. من زمانی میتونم حس خوب داشته باشم که یه انسان موحد و مومن باشم چون فقط یه انسان موحد و مومنه که میتونه عشق رو حس خوب رو در تک تک نعمت های خدا ببینه و انرژی خوب بگیره. چون دلیل این همه نعمت رو عشق خدا به خودش و بقیه انسان ها میدونه و همین عشق بیکران و ابدی ادم رو به وجد میاره که یکی هست که اونقد قدرتمند و ارباب ارباب هاست که فقط میگه تو مسیری که براتون معین کردم بیاین تا تو اغوش بندگی من در ناز و نعمت و ارزشمندی زندگی کنید و فقط بگید بشو تا بشه. چقد این سخنان شبیه بهشتی هستش که در اخرت توصیف کردن برام. الحق که خدای مهربان و بی نیاز و بی انتها هم در این دنیا برای ما بهشت گسترده و هم اون دنیا. عاشقتم خدای عزیز و ناز حسل زیبا و کل جهان.

    استاد و مریم عزیزممم عاشقانه دوستتون دارم و بینهایت بابت تمام اگاهی های نابی که میدونم برای تک تک ثانیه هایی که ضبط کردید و تک تک جملاتی که انتخاب کردید و گذاشتید تو سایت کلی زحمت کشیدید و با عشق برامون آپلود کردید. در پناه خدا شاد و سلامت باشید

    دوستای عزیز سایت بینهایت دوستتون دارم و همیشه ازتون انرژی مثبت میگیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1986 روز

    روز سی و سوم

    سلام بر عزیزانم امیدوارم که حالتون عالی باشه

    درمورد تمرین این جلسه یه تجربه رو براتون تعریف میکنم زمانی که میخواستم گواهینامه بگیرم سال ۹۴ یه معجزه برام اتفاق افتاد با توجه به اینکه دو بار در ازمون شهری رد شده بودم خیلی دعا میکردم که این بار یه سرهنگ خوش اخلاق و راحتگیر بیاد و ازم امتحان بگیره وقتی رفتم آموزشگاه دیدم همه دارن میگن سرهنگ این هفته خیلی خیلی سخت گیره ایرادای بنی اسرائیلی میگیره و هیچکیو قبول نمیکنه یه سریا که اصلا امتحان ندادن و برگشتن خونه هاشون منم دیگه مطمئن شده بودم قبول نمیشم اما چون فیشارو پرداخت کرده بودم گفتم اشکال نداره میرم امتحان میدم من جز چهار نفر دوم سوار ماشین شدم برای امتحان به محض اینکه نشستم سرهنگه با تندی گفت پرونده تو بذار روو داشپورت منم که دیگه آب از سرم گذشته بود و اصلا توو فکر قبولی نبودم شروع کردم به رانندگی به خدا خودم هنوز باورم نمیشه در اون لحظه چی شد انگار فرمون و کلاج و همه چی رام من شده بود دور دوفرمون زدم پارک دوبل زدم دنده عقب رفتم همه ش به سادگیه آب خوردن حاضرم قسم بخورم که من رانندگی نکردم انگار یکی دیگه داشت رانندگی میکرد وقتی گفت ماشینو خاموش کن یه خانومه از پشت گفت خوش به حالش قبول شد اصلا باورم نمیشد قبول شدم سرهنگه هم انقدر بی اعصابو جدی بود جرات نکردم ازش بپرسم آیا قبول شدم یا نه ؟یادمه رفتم اموزگاه و از اونا پرسیدم و اونا هم گفتن بله قبول شدی و من گیج و منگ بودم هنوزم گیجم و واقعا نمیدونم چی شد . اون روز از بین اون همه آدم فقط ۵ نفر قبول شدن که یکیش من بودم بقیه شونم آقا بودن نمیگم در اون لحظه به خدای درونم تکیه کردم حتی یادم نمیاد که ازش کمک خواسته باشم چون اصلا مطمئن بودم قبول نمیشم و نمیدونم این نیرو چه طور به من کمک کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1986 روز

    روز سی و چهارم

    سلام برعزیزانم امیدوارم که حالتون خوب باشه

    درسهای من از آگاهی های امروز:

    *تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا نتیجه فرکانس های خودمان است

    *خدا همان انرژی که بخشی از او هستیم و رابطه ای نزدیک و دائمی با او داریم برنامه ریزی شده و دقیق مارا وارد جهانی کرده که کارش واکنش به فرکانسهای ماست

    *همه شرایط به گونه ای فراهم شده و قوانین سیستم به گونه ای طراحی شده تا ما خالق زندگی خودمان به وسیله فرکانس هایمان باشیم

    *دلیل هر اتفاقی را در باورهای خود بجوییم نه در عواملی بیرون از خودمان

    *اگر درک کنیم فاصله ما با تجربه هایی که میخواهیم به اندازه فاصله مان با خداوند به عنوان منبع تمام نعمتها و قدرتهاست آنوقت به وضوح خواهیم دید به اندازه ای که روی خدا حساب میکنیم فراوانی جهانش را باور میکنیم و خود را لایق ارتباط مستقیم با این نیرو و دریافت الهاماتش میدانیم

    *توحید یعنی کارکردن برای بهبود مهمترین رابطه زندگیت

    *یعنی هماهنگ کردن ذهنت با روحت

    *توحید یعنی حساب کردن روی فرکانس هایت و تلاش برای خالص کردنشان

    *وقتی برای نزدیک شدن با این نیرو و یگانه شدن با او تلاش آگاهانه به خرج میدهی به سمت بهترینها هدایت میشوی

    *هرجا موفقیتی را دیدی ردپای توحید را در آن بجو و هرجا شکستی را دیدی رد پای شرک را در ان پیدا کن

    *توحید مربوط به یک مذهب خاص نیست

    *توحید یک اصل است که اگر به ان تکیه نکنی از درونت و از مهمترین رابطه زندگیت غافل میشوی این غفلت منفذی است برای شیطان ذهنت تا گمراهت کند

    *توحید عملی راهکاری برای همه چیز است

    *توحید عملی در شرایط بحرانی خودشو نشون میده

    *هرفردی که گره ای از کارت میگشاید یا گره ای از کار فردی میگشایی این را دستی از جانب خداوند بشمار

    *چرا نگذارم یکتا پرستی آنچنان همه ابعاد زندگی ام را آکنده سازد که دیگر فضایی برای حساب باز کردن و وابسته شدن به غیر او نماند؟

    *وقتی آدم به خدا توکل داشته باشه اگر جواب رد بشنوه به هم نمیریزه

    *روی مردم حساب نکن روی خودت هم حساب نکن روی خدای خودت حساب کن

    *اگر خدارو باور داشته باشی اون میتونه به راحتی درهارو برات باز کنه به راحتی تو رو از فرش به عرش میاره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2416 روز

    چله اول

    سه روز سوم عاشقی

    روز چهارم: غذای روح چگونه تامین میشود؟

    تا حالا به این موضوع اینقد دقیق فکر نکرده بودم و یا چون در حال آموزش و عمل هستم بیشتر تو نظرم پر رنگ تر شده که چه افکاری مناسب روح من هستش و چه افکاری نستش. من حدود یک هفته هستش که سعی میکنم با هیچ دوستی البته دوست منفی نگر در ارتباط نباشم. حتی همین دیشب یکی از دوستام که میدونستم افسردگی داره دعوتم کرده بود و یه لحظه از رو دلسوزی میخواستم قبول کنم رو قبول نکردم. و کامل تنها رو خودم کار کنم. اما همین دیشب رفته بودم مهمونی و صحبت هایی که میشد با وجود اینکه فقط همین دیشب بود ولی ناخوداگاه اثر منفی یکسری از حرفا تا دیروقت تو ذهنم بود و من حتی نتونستم خیلی ها رو کنترل کنم. با وجود اینکه کامل به این درک رسیده بودم که اصل اون حرفا غلطه ولی باز تاثیرگذاشته بود! مثلا یکی از اون حرفا این بود که فلان جا جن هست و این جن ها اذیت میکنن و … چون من خودم به تنهایی تو به اتاقی زندگی میکنم که قبلا مال یه خانومی بود که تو همین اتاق هم اتفاقا فوت کرده بودن و منم دقیقا بالا سرشون بودم، شنیدن این حرفا ناخوداگاه یه ترسی بهم داده بود. با وجود اینکه من حدود 2سال ونیم هستش که اینجام و هیچوقت هیچ اتفاق خاصی نیوفتاده بود. خلاصه شنیدن این سری از حرف ها هیچ تاثیر مثبتی تو زندگیم نمیذاره که هیچ کلا برنامه زندگیتم به کل بهم میریزن حالا صرف اینکه بگیم فقط چند دقیقه پیش اونا بودیم! میخوام بگم من متوجه شدم که صرف شنیدن دو نکته مثبت و شنیدن یک نکته منفی نباید همچین جمعی برم. حتی اگه تو اون جمع حرفای چرت و پرت بزنن هم من نباید به اعتبار اینکه هیچ تاثیری نداره من برم اونجا. من باید دلتنگ و تشنه دیدن افرادی باشم که بسیار مثبت نگر، پر انرژی، پر از ذوق و شور و نشاط و انگیزه هستند و بهم قدرت میدن. من باید روی اراده خودم خوب کار کنم . باید در عل به یک سری اصول کار کنم و قوی کنم خودمو . هرچند من در هیلی از کارها واقعا خوب پیش رفتم. مثلا یک هفتس که اینستا رو کنار گذاشتم و جر درمواقعی که کار دارم سراغش نمیرمو. یا اصلا تلویزیون نگا نمیکنم. افرادی که احساس کردم میخوان خواسته یا ناخواسته یه ذره حتی یه ذره تو احساس مثبت من اثر بذارن رو تقریبا دور کردم. من تو این یه هفته میتونم بکن عالی ترین احساسات رو تجربه کردم قبلا وابسته به دوست پسرم بودم و هی تو اون دنبال یه فردی بودم که نیاز به محبت منو رضا کنه ولی الان اصلا برام مهم نیست. ایشون کلی منفی بین بودن وهستن ولی به طرز عجیبی تو این یه هفته دیدم تغییر کردن. کتاب هایی برای کنترل ذهن، احساسات خریدن و دارن مطالعه میکنن بدون اینکه من حرفی بزنم . از همه مهمتر احساس ارزشمندی خودم هست که بدون ترافیک افکار منفی خیلی راحت وقتی حسم منفیه میتونم با تمرکز به چیزای خوبی که دور و برم هست به آرامش برسم. من یه کار خیلی مثبتی که انجام دادم کاشتن گیاه بود که هر روز و هر بار که میبینمشون و آب میدم بغلشون میکردم و بهشون عشق میورزیدم و چقد این باعث میشه انرژی بگیرم و دوباره با قدرت نسبت به خواسته هام مثبت نگا کنم و حرکت کنم.

    روز هشتم: کلیپ انگیزشی شماره 3

    نفر آخر شدن خیلی راحته، ضعیف بودن خیلی راحته، تنبل بودن خیلی راحته، بدبخت بودن خیلی رتحته. اما من به دنیا نیامدم که فقیرد باشم. پس باید از هر لحظه برای خوشبختی و حرکت استفاده کنم . اصلا مهم نیست که قبلا چه کسی بودی، از همین الان باید شرو کنی.

    زندگی ارزشش رو داره. طوری زندکی کن که به خودت افتخار کنی و تا خدا به تو افتخار کنه. دوست دارم به خودم یه چیزی بگم . مهم نیست چقدر برنامه ریختی و عمل نکردی. پا روی دلت و نبایدهایی گذاشتی که نباید میذاشتی. نباید هایی که خیلی خیلی جدی با خودت اتمام حجت کرده بودی . هیچ کدون از اینا در حال حاضر مهم نیست. حتی همین دیروز چه کارای اشتباهی انجام دادی . مهم الانه . مهم همین همین همین الانه که باز شروع کنی و رو ارادت کار کنی . خودتو مقید به انجام یکسری اصول کنی. عمل به برنامه ریزی روزانه. عمل به اصول تمرکز بر روی نکات مثبت . گوش دادن هر روز فایلای استاد عزیز و نظر دادن و نظر خوندن. انجام کارهایی که برای هدف زندگیم لازمه و آروم آروم ولی با قدرت. و محکم بودن در مسیر. حسل عزیزم من عاشق تو هستم و همیشه تو رفتن به مسیر اهداف پر رو باش. شده میلیون ها بار خودتو در لحظه ببخش و دوباره ادامه بده. من میدونم اشتباهات گذشته برات درس های زیادی داشته که دیگه نباید تکرار کنی. همیشه اولویت بندی کنی و با توجه به اولویت هات مسیر رو ادامه بدی . اولویت تو تمرکز بر روی خواسته ها و کنترل ذهن و حرکت به سمت اهدافت هستن. این همیشه یادت باشه.

    روز نهم: کادوی تولدم

    فایلی که در صلح بودن با خود رو توضیح میده. کسی که بتونه به راحتی نکات مثبت زندگی رو ببینه و به راحتی و با حس فوق العاده مثبت بتونه با تمام وجودیش از خدای بزرگ سپاسگذاری کنه . و همیشه شاد و آروم و خوشحال باشم اونم بدون دلیل. قطعا تو صلح با خودشه. برای احساس خوشبخت بودن و حس ارزشمندی دلیل خاص و موجه ای نمیخواد. همینجوری عشقی خوشحاله و سرخوشه و چقد خوبه آدم اینقدر رها باشه. من خودم رو یادمه هر وقت سعی میکردم شاد باشم . برقصم. بخندم و بی دلیل جک بگم و بخندم و به روس همه لبخند بزنمو همیشه اتفاقات خیلی لذت بخش میوفتاد . اون روزها بهترین روزهای زندکی من میشدن. نشانه های در صلح بودن دیدن زیبایی ها حتی در دل نازیبایی هاست . مثلا دیروز اینقدر بارون زیبایی بارید اینقد قشنک بود که خیلی لذت بردم یه رنگین کمون خوشگل کانل هم دیدم از شمال به جنوب بود چقدر زیبا و رویایی بود . خدایا شکرت . چقدر بارون حس خبی بهم میده کلا و همین الان هم یه بادخنکی میاد اونم تو مرداد ماه که واقعا روحم رو جلا میده. عاشق این هوا شدم صدای بازی نوه هامون خیلی برام لذت بخشه. صدای پرنده ها صدای خش خش برگ ردختان که با نسیم زیبا دارن میرقصن. خدایا شکرت من این ها رو میبینم. حس میکنم. جون برای حل خوبم نیازی به هیچ کس و هیچ اتفاق عجبیب و غریب هیچ دلیل منطقی و کلا هیچ چیزی نیست. فقط اراده خودم. درک خودم. آگاهی های خودم از توانایی هایی که خدا بهم داده. لازم دارم و درک ربوبیت خداوند کافیست.

    خدا اینقد نعمت خلق کرده که من برای گرفتن احساس خوب در هر لحظه نیازی به هیچ کار خاصی ندارم . فقط و فقط و فقط کنترل افکار، کنترل احساس، کنترل کانون توجه.

    هر روز تو آیینه خودمو میبینم که دارم هر روز روشن تر، خوش هیکل تر و خوشگل تر میشم. با وجود اینکه هر روز سن ام بیشتر و بیشتر میشه. هر روز ناز تر و نازتر میشم. پیش خودم به خودم افتخار میکنم که برای خواسته هام قدم برداشته و خودشو دوست داره. و داره به مسیری میره که لازمه برای هدفش طی کنه.

    کسی میتتونه دنیا رو قشنگ تر ببینه که روی فکرش و باورهاش کار کرده باشه. خدا رو بیشتر باور کرده باشه و توی زندگیش به چیزی نچسبیده باشه . چیزی براش مهم نباشه چیزی اینقدر براش مهم نباشه که نخواد هر روز بهش فکر کنه.

    کار من ایجاد هماهنگی بین روح و ذهنمه. برای رسیدن به صلح . به اون جنبه ای از افراد فکر کنم که به من حس خوبی بده. به اشیا و نعمت ها. اتفاقات و …. یجوری فک کنم که حس خوبی بهم بده بتونم بدون سرزنش به اتفاقاتی که ناشی از عدم آگاهیه یا عدم تمرین مناسب و مکرره، جوری نگاه کنم که حس خوبی بهم بده. بتونم فقط تجارب رو از ارتباط با افراد نا مناسبی که تا به امروز در زنگیم بودن، کسب کنم و یادداشت کنم و با فکر کردن به نکات مثبت اون افراد و اتفاقات اونا رو رها کنم. به عبارتی رهایی در صورتی امکان پذیره که بتونیم نسبت به اون خواسته یا هر چیزی حس خوبی پیدا کنم و بتونیم رها کنیم. چون رهایی در غیر اینصورت غیر ممکنه. به عبارتی اتفاق تمرکز بر ری نکات منفی رخ میده و نا خودآگاه خودمونو میبینیم که داریم هی به این و اون و مهمتر از اون خودمونو سرزنش میکنیم.

    همیشه بتونم در کمال عشق و احترام و آرامش آدمهای نامناسب رو کنار بذارم. و همیشه حتی در بی ربط ترین تمرکز های بد، به بی ربط ترین نکات مثبت هم که شده فکر کنم تا احساس خوبی بگیرم.

    خدایا شکرت بایت قوانین آرام بخشت.

    الحق که الا بذکرالله یطمئن القلوب هستش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مصطفی مجیدی گفته:
    مدت عضویت: 2414 روز

    به نام خدا

    قسمت سی و سوم

    سلام به استاد عزیز و مریم بانوی گل و تک تک اعضای خانواده من

    بسیار زیبا بود استاد آرامش در پرتو آگاهی واقعاً با موزیکی که پس زمینه اون متن فوق العاده روح و روان آدم و جلا میده فقط کافیه همینارو گاهی بشنویم و درک کنیم و بهشون عمل کنیم دنیامون عوض میشه یه تیک تو ذهن من خورد که از امروز وقتی میام مغازه اول تا کارهای روتین مغازه انجام میدم فایل های آرامش در پرتو ها گاهی رو کاملاً بذارم و گوش کنم امیدوارم تو این مسیر ثابت قدم باشم و با تکرار این حجم از آگاهی حال خوب اتفاقات خوب و شرایط خوب و به زندگی خودم دعوت کنم

    امیدوارم هر کجا هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند هم در این دنیا و هم در آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2416 روز

    چله اول

    سه روز پنجم عاشقی

    روز سیزدهم: همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم

    خیلی وقت ها شده وقتی موضوعی رو یاد گرفتیم که خیلی آگاهی قشنگی راجب در صلح بودن بیشتر با خودمون و در کل پیشرفت در وجود خودمون داره، سریع میخواستم به بقیه بگم. چون فکر می کردم این بقیه که میگم خیلی زندگی کسل کننده و غمگین و بی هدفی دارند. در صورتی که اصل این قوانینی که به من آموزش داده شده تمرکز بر روی نکات مثبت= حس خوب= اتفاق خوب هستش. این یعنی من با تمرکز بر روی حالاتی از افراد که فکر میکنم غمگین، افسرده و … هستند، دارم ناخودآگاه به اون جنبه از زندگی میپردازم که دوست ندارم تجربه کنم و ناخودآگاه حس منفی میگیرم. و این یه ترمز بسیار بسیار خطرناک هستش. من ناجی بقیه نیستم. خداوند هر کسی که خلق کرده به احسن ترین حالت ممکن خلق کرده و من کی باشم که نظر بدم فلانی تو جایگاه درستی هست یا نه و مهمتر از اون خدا تمام لوازم یک زندگی ایده ال و عالی رو برای تک تک بنده هاش فراهم کرده و خلقتشون کرده. گاهی وقتا که خواهرزاده هام میان خونمون. همش ترس دارم که یوقت گم نشن و…. بعد میگم خدایا من به خودت سپردمشون و خودت حفظشون کن. بعد اینا از در پشتی میرن و از در جلویی برمیگردن. یه لحظه با خودم فکر که نکته مثبت این حرکت این نوه ها این هستش که اینا چقد شهامت و شجاعت دارن تا این مسیر که اولین بار هستش رو کشف کردن و تنهایی برن و با توجه به اینکه این بچه ها ذهنشون مثبت خالص هستش و بسیار بسیار توصلح باخودشون هستن همیشه از کشف مسیرها، اشیا و هر چیزی که براشون تازگی داره استقبال میکنن و شاد میرن سمتش با شهامت و شجاعت انجامش میدن. و یا ممکنه من از خانواده ام، دوستام ایراد گرفته باشم و بخوام ون ایراداتشون برطرف بشه و هی فایلای استاد رو بهشون معرفی کنم که وقتی الان فکر کردم، دیدم من دارم از ریشه غلط عمل میکنم من باید به نکات مثبت اون ها توجه کنم. حتی روی آدمی که فکر میکنم بده هم باید دیدگاهم رو تغییر بدم و به نکات مثبت اون فرد توجه کنم. چون وظیفه من به عنوان حسل، تمرکز بر روی نکات مثبت همه و همه و همه چیز هستش. در اینصورت من روی مثبت همه و همه و همه آدم ها و جهان رو میبینم . این خیلی نکته ریز و مهمی بود اکز دیدم کسی رفتار مناسب نداره نشون دهنده عدم صلح اون فرد یا هرکسی دیگه ای نیست و اینو تو دهنم بکارم که من نیومدم کسی رو بررسی کنم که بگم کجا ایراد داره و کجا نداره بلکه نشون دهننده اینه که من هنوز رو تمرکز بر روی نکات مثبت قوی نشدم و باید مصرانه و جدی تر کار کنم

    روز چهاردهم: ما خالق شرایط خودمان هستیم

    می خواهم کامنت این روز را با این جمله طلایی که آموختم شروع کنم .

    فکر کنیم که دقیقا چی می خواهیم و برای اون خواسته پاش وایسیم و خلقش کنیم .

    برای خلق خواسته پیش نیازهایی لازمه اینکه باور کنیم میشه هر خواسته ای را خلق کرد این اولین باور هستش که نیاز هر روز تکرار کنیم: هر خواسته‌ای هر خواستی قابلیت ایجاد توسط ما را داره .

    بنابراین خداوند من رو خالق هر خواسته ای قرار داده و همه خواسته ها قابلیت تحقق را دارند چون خدا اینگونه مقرر کرده و غیر این نیست .

    دومین قدم این هستش که ترمز های اون خواسته رو در بیارم و باور مناسب جایگزین برای او ن خواسته بزارم .

    سومین قدم تحت هیچ شرایطی جان زنم مثال واضح این روز، حرکت استاد برای تحقق خواسته هاشون از قم به بندرعباس بود که هیچ جوره از این خواسته ها کوتاه نیامدن و اگر به تضادی رسیدن سعی کردن با تغییر باورها شون و از همه مهمتر اجرای توحید عملی از تضاد به خواسته برسند .

    چهارمین قدم توجه به نکات مثبت و حفظ روحیه ام در حال خوب حتی در شرایطی که فکر می کنم اوضاع بده .

    پنجمین قدم :از افراد نامناسب دوری می‌کنم و به نکات مثبت این افراد دقت می کنم .

    ششمین قدم ایمان داشته باشم که وقتی خواسته ای در من شکل گرفته و حرکت اول یا قدم اول آن نیز به من الهام شده قدم های بعدی در طول انجام کار الهام خواهد شد خداوند از بی نهایت دستان خودش کار را برای من آسان می کنه و این خواسته رو محقق میکنه. تو ذهنم بگم حتما راهی هست .

    هفتمین قدم این پروسه رو تا رسیدن به خواستم تکرار کنم. هر روز و هر لحظه دست از باور سازی و تمرکز بر نکات مثبت و ماندن در حس خوب بر ندارم .

    روز پانزدهم رویاهایت را باور داشته باش .

    باور اینکه زندگی خودم رو خودم هر جوری که دوست دارم میتونم بسازم اینقدر باید بدیهی باشه که روی این باورها سماجت بورزم جلوی حرف بقیه مردم وایسم جلوی تمام نکات منفی شرایط منفی که مطمئن هستم میان و بگم حتما یه راهی هست قطعا یه راهی هست اون راه رو من نمیدونم و قرار هم نیست بدونم چون خدا وجود من رو کنجکاو خلق کرده تا از کشف مقصد هایی که راهش بهم الهام میشه لذت ببرم و این مسیر کشف بسیار لذت بخشه. هم تهش به هدفم میرسم و هم کلی هیجان و لذت تو مسیر کسب کردم من خودم رو

    یادم میاد که باور داشتم از رشته ریاضی فیزیک میشه حتما کار پیدا کرد و غیر ممکن که نشه حالا با بازار کار مکانیک اصلاً و ابداً هیچ آشنایی نداشتم اینقدر روی این باور اصرار داشتم که حتی وقتی دختر داییم که تازه فارغ التحصیل شده بود و از بیکاری دم میزد بهش گفتم من بیکار نمیشینم چشماتو چهار تا کن یا هرچقدر میخوای چشم قرض کن ببین من بیکار نمیشینم .

    تو دلم این بود که حتما یه راهی پیدا می کنم و برای خودم واقعا آسون گرفته بودمش. مسیر تمام خواسته ها همین شکلی طی میشه اینقدر باید باور داشته باشم که میشه و هی بگم چرا نشه .

    حتما راهی هست چون خداوند عالم رب جهانیان به من الهام کرده و نوید این خواسته را داده پس حتماً میشه باید بشه و راهی هست که بشه و غیر اون نیست .

    باید سماجت بورزم در انجامش. سماجت با چسبیدن به خواست فرق داره سماجت یعنی محکم باور داری که میشه و نمیزاری حرف بقیه روی این باور اثر بزاره و اصلا حرف بقیه تو کتت نمیره اگه ذهن هزاران دلیل بر نتونستن و قبول کارهایی که دلت نمیخواد انجام بدی رو آورد تو باید هزاران هزار میلیون دلیل براش بیاری تا بیشتر باور کنه که اگه افرادی از قبل تونستن در کارها و خواسته های مشابه خواسته من موفق بشن پس من هم میتونم .

    جهان این قدرت رو به من میده باور باید سماجت بیاره باور باید حرکت بیاره باید شخصیت و رفتار من رو تغییر بده کسی که باورش روی رفتار خاصیه. ناخودآگاه اون رفتار الانش تغییر میکنه و به آدم با رفتاری که میدونه درسته تبدیل میشه این فایل نتیجه باور استاد، سماجت استاد در اینه که باورشون

    درسته و اگر جایی ایراد داره و تضاد هست نشون میده باید باوره قوی تر بشه رفتاره عوض تر و الان می بینیم که استاد از کجا به کجا رسیدن اونم بر پایه باور قوی که داشتن. خودم خالق زندگی خودم هر جور که دلم میخواد هستم با کنترل ورودی ذهن، ارسال باور مناسب، ارسال فرکانس باور به جهان دریافت فرکانس توسط جهان و بوم دریافت خواسته. به همین سادگی به همین خوشمزگی که البته ساده کردن کارها هم باور مناسب خودش رو میخواد همه چی باوره باوره باور .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: