راهکارهای دوره عزت نفس برای ساختن عزت نفس

320 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خدا

    سلام

    بله استاد اساسی ترین مسئله برای پیشرفت انسان مسئله عزت نفس است

    چون عزت نفس خیلی ها از ماها به دلیل جامعه،فرهنگ و خانواده خدشه دار شده و ما خودمونا تبدیل به یه آدم بی اعتماد به نفس کردیم

    برای موفق شدن در حوزه مالی و معنوی یکی از کارهای بسیار مهمی که ما باید انجام بدیدم بالا بردن عزت نفسمون هست

    با گوش دادن و عمل کردن به تک تک نکات و تمرین های موجود در دوره از تمرین آینه گرفته تا بقیه تمرین ها

    بنده که بطور محسوس عکس قبل و بعد استفاده از دوره عزت نفس را میدونم و واضع است که کجا بودم و الان کجام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام دوستان خوبم

    واقعا عزت نفس یکی از کلیدی ترین و کاربرد ترین اصل در زندگی ما است

    مدتها فکر می کردم که عزت نفس بالایی دارم

    غافل از اینکه نه تنها اشتباه می کردم بلکه هنوز خودم را خوب نشناخته بودم

    همیشه می ترسیدم در مورد کوچکترین خواسته خودم به صاحب کار خودم حرف بزنم

    همیشه دنبال راه فراری بودم که با صاحب کار خودم کمتر روبرو بشوم

    هر سال روزهای بسیاری از مرخصی های من سوخت می شد چون شهامت گفتن آنرا نداشتم که به من مرخصی بدهید

    همیشه بهترین کار را می کردم و کمترین نتیجه عاید من می شد

    خداروشکر جهان هستی آنقدر فشار به من آورد تا خودم را شناختم و توانستم خودم را پیدا کنم

    از خداوند هدایت خواستم و خواستم که در این راه به من کمک کند و دستان استاد عزیز را در دستان من گذاشت

    حال براحتی حرف خودم را می زنم

    از حق خودم دفاع می کنم

    مرخصی می گیرم

    تا جایی پیش رفته ام که می توانم برای خودم صاحب کسب و کاری بشوم.

    از جای قبلی خودم بخوام استفعا بدهم و یا تقاضای حقوق بیشتری کنم

    همه اینها مدیون درسها و زحمات استاد عزیز هستم

    از خدای خوب خودم بخاطر هدایت در این مسیر هم سپاسگزارم

    ممنون خدای مهربان من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      علی بهره ور گفته:
      مدت عضویت: 3226 روز

      سلام.و درود بر مرد فعال عقل کل

      خیلی لذت بردم از این کامنت زیبایی که نوشتین .چقد این مطالبی که گفتین برا ماها آشنا است و مشترک هست.

      چقدر بعد دوره عزت نفس میتونیم از حق و حقوق خودمون دفاع کنیم.و اینکه چرا بچه هایی که بهترین کار رو انجام میدن و زحمت میکشن چرا اون نتیجه عاید من نشود و دیگران استفاده کنند.ازتون ممنون م بابت این یادآوری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    شهباز گفته:
    مدت عضویت: 1075 روز

    با سلام و خداقوت به خانواده بزرگ عباسمنش

    استاد من یک سوال داشتم راجع به دوره عزت نفس اگر امکانش بود به یک صورت که پروردگارهدایتتان کرد مارا راهنمایی بفرمایید .سپاس

    اول بگویم که من نه انسان مذهبی و تاریک فکر هستم و نه میخوام بحث بکنم و این اولین نظری هست که میگذارم و از همان دسته از آگاهی جو هایی هستم که به دلیل حقیقتا مشغله کم کار هستم در سایت البته امیدوارم از ما دلخور نباشید .. هر بار که صدایتان را که بشکل اعتیاد گونه برایم درآمده در ماشین که مسیرهای زیادی میروم گوش میکنم برایتان سلامتی آرزو دارم …

    در دوره عزت نفس فرمودید که انسانها نباید در یک نقطه بمانند و پیشرفت کنند این مستلزم پیشرفت خود و محیط اطراف و افرادی که از این طریق وارد زندگیمان میشود هست بنده ازدواجم به طور تلفیقی سنتی مدرن بوده است بطوریکه خانواده همسرم را پیدا کردند در زمانی که بنده خارج از کشور بودم و وقتی آمدم با هم مشغول گفت و شنو و دونستن از هم شدیم و حسم میگفت این همسر مورد نظر بنده است و با هم توافق کردیم که زندگی را بصورت خیلی ساده شروع کنیم و خداروشکر همسرم قبول کرد و مهریه و این چیزها نخواست بنده هم با کمک خانواده که وضعشان بد نبود خانه ایی بنا کردیم و شروع به زندگی کردیم ، بنده مهندس مکانیک هستم و با کمک پدر و ارثیه همسرم دستگاه صنعتی cnc در کارگاه پدر اضافه کردم و شروع به کار کردم او هم کارش صنعتی بود و مهندس مکانیک خبره قدیمی بود ولی مجزا کار میکردیم و به من فرصت داده بود تا به قول خودش که مدیونش هستم بسیار کاسب شوم و شدم .. ( به صورت خیلی مختصر عرض کردم ) اوایل زندگی تا ۲ سال سخت گذشت و بنده هر چه در میاوردم خرج زندگیم میشد و زندگیم هم کم خرج نبود و خودم خیلی خرج میکنم و همسرم هم همینطور و هر هفته تقریبا بخاطر تضادها دعوا داشتیم …

    شبها تا دیر وقت گاهی با همسرم در محیط کار میماندم که سفارشات مشتریان را برسانم و مشتریهایم هر روز زیادتر و وقت و درآمد من کمتر میشد … تا آن حادثه که اتفاق افتاد و به صلاح من بود ولی بسیار بد بود و تقریبا ۲ سال پیش پدرم فوت کردند و من که ابراز احساسات پاشنه آیلم بود و حست نمیتوانستم جلوی دیگران حتی همسرم یک دل سیر گریه کنم ولی از بچگی با خدا رابطه خوبی داشتم و هرچه میگفتم یادم می اید که خداوند میپذیرفت که حتی در خانواده گاهی درخواستهاشون رو در بچگی به من میگفتند که برایشان دعا کنم و بقول یک دوست پدر همیشه به پدرم میگفت پسرت مدیوم خوبی هست که گاهی الهاماتی هم مشاهده میکردم ، از بچگی پدرم میگفت که در هر حال شاکر خداوند باش و هزان آموزه ی عالیه دیگر که این در من مثل بنیان شد ، در دوره دبیرستان یواش یواش از خالق دور شدم و اصلا به دلیل دیدن تضادها و مسئولین مثلا مومن مدرسه که کاری جز از مسیر خارج کردن بچه هایی که لوح پاک هستند نداشتن حتی وجود خدا رو انکار میکردم ، پدر بنده بر خلاف خیلی از پدرها که دیدم واقعا نمونه بود و بسیار درستکار ولی اخلاقهای خاص خودش را داشت و مادرم هم تحصیل کرده دکترا هست و استاد دانشگاه و بنده کم تحصیلات ترین فرد خانوادم بودم ال قصه پدرم در بیمارستان لحظه سال تحویل سال ۱۴۰۰ در اثر این ویروس منحوس فوت کرد و من با ابن همه علاقه به پدر فرو ریختم ، یادم نمیرومد در حالی که در راهرو بیمارستان گریه میکردم و داغون بودم یک ندایی به من همیشه میگفت خدارو شکر کن خداوند به یتیمان کمک ویژه ایی میکند و این در باورم بود چون نمونه دیده بودم و در ذهنم تصدیق میشد و بعد از آن در دنیای خودم با پدر حرف میزدم و میزنم و از زحماتش تشکر میکردم و میکنم و سپاسگذارش بودم و من علی رغم دشواری زیاد حین مصیبت اینکار را کردم و من در تاریکی فرو رفتم زمانه زیادی نبود شاید ۳ تا ۶ ماه ولی کارها کل شرکت را انجام میدادم و بدهیها را پرداخت میکردم و کار پدر نیز بر گردنه بنده بود و کلی مسایل بیمه و دارایی و انحصار وراثت و ….

    بعد از ۶ ماه یواش یواش یک ندایی به من گفت به سمت خدا برو حتی دوست نداشتی اصلا به سمت خدا نرو به سمت پیشرفت خودت برو چون دیگر پشتوانه ایی نداشتم و ۲۰ یا ۳۰ نفر چشمشان به دست من بود فقط سعی میکردم بدون شناخت بصورت غریزی و بدون آگاهی از خداوند کمک بگیرم و خدا به من کمک میکرد بصورت رفع مشکلات و هدایت شدم به آموزشهای زیاد که اولش با کتاب راز شروع شد و بعد کتابهای بیندیشید و ثروتمند شوید سری کتابهای ناپلئون هیل و ترودو که آموزشها را تهیه کردم و فقط به خودم گفتم گفتم تو هیچکار نمیخواهد انجام بدهی فقط بصورت صوتی روزانه این فایلها را گوش کن و ایمان هم نمیخواهد داشته باشی و اگر پیامها و آگاهیها درست بود که ادامه بده اگر نه که حداقل یک مدت حالت خوب شده که ضرر ندارد …

    و بعد از مدتی فکر میکنم خداوند برای کسب آگاهیهای دوره تکمیلی مرا به سمت شما هدایت کرد چون پیشرفتم زیاد بود و بقول شما مثل موشک بالا رفتم و میروم و تصمیم گرفتم تا تمامه دوره های شما در سایت حتی کتابها را تهیه نکنم دست از آموزش بر ندارم تا خودم استاد خودم شوم و برای شما آرزوی خیر کنم حتی از استاد هم میخواهم استادتر شوم ولی برای خودم و اطرافیانم البته مسابقه ایی با شما و هیچکس جز خود ندارم ولی شمارا به عنوان الگو قبول دارم و البته ما همیشه شاگرد شما هستیم :) ، در عرض ۲ سال کمتر نیروهای کاری را از ۳ نفر به ۱۰ نفر رساندم و درامدم ۳۰ برابر شد و هدفهایی تهیه کردم که یکشون مهاجرت به آمریکا و شروع یک استارتاپ هست و تهیه خونه یا فارم در همسایگی شما و مزاحمت برای شماست :) البته شوخی کردم ولی دوست دارم شمارا از نزدیک ببینم با کمک الله…

    ولی سوال اینجاست مجبور بودم جهت شناخت بیشتر این توضیحات را بدهم ولی بقول خودتان عذر خواهی نمیکنم چون شما دستی از دستان خداوند هستید و اگر خداوند شمارا هدایت کند جواب بنده را میدهید :

    همسر بنده با وجود یک اختلاف سنی ۶ سال یکمقدار زمان میبرد و بنده اوایل هی زور میزدم که متوجه آگاهیها بشود ولی هر چه زور میزدم کمتر موفق میشدم طبق قانون تا چند وقت پیش که دیگر واگذارش کردم به کائنات و شروع کرد به پیشرفت و پیشرفتش ۱۰ برابر شد و یک شخصیت نیمه مستقل و با کنترل احساسات نسبی از خودش ساخت و خداوند یه فرزند به ما داد با توجه به فرمایش شما که فرمودید جهان افراد را اگر در مسیر شما نباشد حذف میکند چون ایشان سریع رشد کرد ولی بنده ۱۰ برابر او در حال پیشرفتم و ادامه میدهم و گاهی به تضادها میخوریم با توجه به پیشرفتهایی که بنده داشتم حتی در یک ماه که خیلی محسوس بوده و پیش میروم و هیچکس جز خودم نمیتواند مانع من شود ولی گاهی زندگی زناشوییم در کارم ترمز میشود ولی من از زندگی و همسرم راضی هستم و نمره قبولی دارند پیش بنده . صحبت اینجاست با توجه به درصد پیشرفت بنده هر انسانی که دنبال پیشرفت هست باید تقریبا هر ۳ ماه با شخص جدید در رابطه باشد و این خودش مصائب خودش را داردو اصلا در باورهای من نمیگنجد نه از دید مذهبی بخاطر درست نبودن اینکار در ذهنم برای من و شاید بنده دوست نداشته باشم تا آخر عمر شخصیتهای زندگیم را عوض کنم و بنظرم درست نیست و یکجای کار که مسلما از خودم هست میلنگد .. اگر امکانش بود راهنمایی بفرمایید .. دوستتان داریم و آرزوی سلامتی و نعمت فراوان برایتان داریم ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    Mohsen Sedghi گفته:
    مدت عضویت: 1451 روز

    سلام استاد عزیزم

    فوق العاده بودید توضیحاتتون من درک کمی از شناخت عزت نفس داشتم میدونم چقدر اهمیت داره ولی بخاطر ذهن پراکنده ای که با باورهام داشتم نتونستم به درک و عمل به این قوانین برسم

    و دوباره تکرار مکررات تجربه های گذشته و شکسته ها رو دریافت میکردم

    ولی انگار باور کردم و نیاز پیدا کردم تا به درک برسم و خداوند رو بیشتر فهمیدم و احساس کردم تا من رو از لفظ به درک درست برسونه حرفای شما رو میپذیرفتم ولی هیچ عملکردی رو نمیتونستم انجام بدم مقاومت ذهنم رو بعد از چند سال تلاش بلاخره تونستم کم رنگتر کنم همش دنبال راه چاره از دیگران بودم تا به خودم رسیدم

    به نظرم من دو بال پرواز داشتم که مثل مرغ هیچ تکونی بهش نمیدادم برای پرواز و کنارم فقط حمل میکردم

    یکی از بال های من باورهای توحیدی بوده و بال دیگر من عزت نفسم

    حال میخوام پرواز کنم میدونم که خدای من منتظرم پرواز کنم تا منو بغلش بگیره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    احمدرضا عباسی گفته:
    مدت عضویت: 1106 روز

    سلام به استاد عباس منش و همه عزیزان من از خداوند مهربان بابت هدایت که من به گروه عباس منش هدایت کرد تا تغییر کنم سپاسگزارم من تازه شروع کردم به فایل های رایگان و دفتر سپاسگزاری شروع کردم و ازفایل های رایگان نکته برداری کرده مینویسم و تمرین میکنم از خداوند بابت این فرشته های مهربان منو کمک کردن تا زندگی خودم بتونم زیبا تر کنم سپاسگزارم دوره عزت نفس و عشق ومودت دوست دارم انشالله بعد فایل های رایگان بخرم و استفاده کنم عاشقانه از خداوند مهربان براتون بهترین هارو آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام بر دوستان خوبم در سایت استاد

    واقعا عزت نفس یک شاه کلید است برای موفق شدن و خوشبختی در این جهان هستی

    همه ما فکر می کنیم که بلد هستیم و اوکی هستیم

    اما با این نکات می فهمیم که نه هنوز خیلی مانده تا به بهترین خودمان تبدیل بشویم

    و واقعا عزت. نفس همان چیزی است که از دوران کودکی و مدرسه و جامعه بیرون سعی در تخریب آن داشته اند

    که ناخواسته ما هم تن به آن می دادیم

    چقدر خوب که این دوره آماده شد

    ممنون استاد عزیز و گرامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    مجتبی کمره ای گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    سلام درود برکسانی که دنبال اهداف خودشون هستن

    بنده چهارسال هست بااستاد عباس منش آشناهستم ولی امسال آخر تابستان شروع کردم به خرید دوره های استاد من چهارسال پیش گردش مالی ام صفرتاپنج میلیون بودالان ماهی ۱۰۰تا۱۵۰میلیون گردش مالی دارم ولی خودم وفراموش کرده بودم که بادوره عزت نفس استاد واقعادرهای رحمت به روی من باز شد آقای عباس منش ازخدامیخوام هرکجاهستی همیشه وهمیشه شادوسلامت وثروتمند باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    فروزان گفته:
    مدت عضویت: 1338 روز

    سلام

    ایام بکام و قلب و ذهنتون خالی از فرکانس منفی

    این اولین کامنت من هستش تو این سایت

    من قبلاً دوره ۱۲قدم و بقیه دوره های کامل استاد رو یکی از دوستان برام فرستاد اما چون استاد راضی نبودن من همه رو دیلیت کردم که دسترسیم بهشون کاملا قطع بشه و قلبم اینطوری آروم تر بود

    و تصمیم گرفتم از فایلهای رایگان ایشون استفاده کنم

    بعضی وقتا که کامنت هارو میخونم بیشتر مواقع مث خودم خیلی ها دنبال یه روزنه امید هستن تو این سایت و اومدن نوشتن

    من از صمیم قلب براشون آرزوی وصل شدن ب منبع الهی رو دارم

    و دلیل اینکه اومدم اینجا بنویسم این بود ک فک میکنم پاشنه اشیلم اعتماد بنفسمه 😞 با اینکه ظاهر خوبی دارم و همه ازم تعریف میکنن خوب صحبت میکنم استعدادم بد نیست تو زمینه‌ی مورد علاقه ام و همه ازم یه انرژی مثبتی دریافت میکنن اینو میشه تو چهرشون دید ک با لبخند به حرفام گوش میکنن

    اما تو تنهایی خودم از کمبود رنج میبرم حس خوب نبودن حس اینکه کافی نیستم حس اینکه من نمیتونم ب پول برسم و…چیزهایی ک از حوصله خارجه گفتنش

    و یه راهنمایی می‌خوام از دوستانی ک دست خدا باشن برای کمک بمن و بهم بگن از کجا شروع کنم ب دیدن فایلها 🌹

    من ذهنم ب شدت منطقی و فیزیکیه باید دلیل و مدرک بهش بدم ک باور کنه برای همین روند کندی دارم ممنون میشم بهم راهکار بدین 🙏

    رسیدن ب آرزو هاتون رو آرزو میکنم 🪄🤩🙌🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Shabnam گفته:
      مدت عضویت: 1715 روز

      سلام فروزان جان

      امیدوارم حال دلت عالی باشه من هم مثل شما و خیلی از افراد ناخودآگاه از نبود عزت نفس رنج میبردم تا با تضادهایی که برخوردم شروع کردم به گوش دادن فایل های رایگان عزت نفس استاد چون اون موقع قدرت خرید دوره عزت نفس رو نداشتم کامنت یکی بچه ها که گفته بودن باورهای خوب رو برای افزایش عزت نفس با صدای خودم پر کردم و بارها و بارها گوش کردم و بعد اتفاقی که افتاد من تو مدار دریافت آگاهی های دوره عزت نفس استاد شدم و با یه تضاد اومدم پس اندازمو برای این دوره سرمایه گذاری کردم چون دیدم بهترین سرمایه گذاری . طبق گفته استاد سرمایه گذاری روی خودمون هس . و الان که دارم کار میکنم واقعا این دوره ناخودآگاه با انجام تمریناتش و گوش دادن عزت نفسی برات میسازه که وابسته به عوامل بیرونی نیس و این عالیه چون من خودم فرد بسیار اعتماد به نفس داشتم ولی این اعتماد به نفس به نتایج گره خورده بود و با یه شکست تو کنکورم تمام اعتماد به نفسم از دست دادم .

      امیدوارم برای ساختن عزت نفست متعهد باشی چون من واقعا متعهد شدم تا تونستم این روند رو هم یکی دوستان اون موقع تو کامنت هاش گفته بود من انجام دادم نتیخه بخش بود ایشاالله برای تو هم نتیجه بخش باشه

      در پناه خدای مهربون بخشنده شاد و قوی باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مصطفی محبی گفته:
      مدت عضویت: 1846 روز

      سلام فروزان عزیز

      یه چیزی بهم گفت این یکی مثه خودته برو کارایی که خودت انجام دادی رو بهش بگو و این تنها دلیلیه که دارم به کامنتتون پاسخ میدم

      اول از همه بهتون تبریک میگم چون شما در بهترین حالت ممکن هستید«ذهن کاملا فیزیکی و منطقی و دو دوتا چارتا»

      لیست کارهایی که باید انجام بدی (تا جایی که من بلدم و بهم جواب داده)

      1-کاغذ و خودکار تهیه کن و تمام دلایل و استدلالهات رو در هر زمینه‌ای که احساس کمبود میکنی بنویس و بصورت چسب و کنه‌وار شروع کن نوشتن مثال میزنم:

      من احساس کمبود و ناکافی بودن میکنم؛چرا؟»مثلا چون درامدم کمه؛چرا؟»بخاطر اینکه شغلی ندارم؛چرا؟»چون دانشم در زمینه‌ی علاقه‌م کمه؛چرا؟»چون باید فلان مطلب رو راجع بهش مطالعه میکردم یا آموزش میدیدم ولی وقت نگذاشتم؛چرا؟»چون تا میام بهش بپردازم هزارتا فکر منفی و حواس پرتی سراغم میاد؛چرا؟….

      این روند رو تا جایی ادامه میدین که دیگه ذهنتون بهتون بگه «اه بابا بسه دیگه چه میدونم» و عصبی میشین.حالا میرید و از اول اونچه رو نوشتین مطالعه میکنید و اونقدر فاکتورهای بیشتری راجع به خودتون و ترمزهاتون پیدا میکنید که نگم براتون و خواهید دید کجا شما رو بی انگیزه و بی هدف کرده و میتونید برید روش کار کنید.(اصل روراستی با خود که به خودشناسی و در صلح بودن با خود منجر میشه).

      2-از مزایای ذهن منطقی و استدلالی اینه که شما هر خلاء و کمبودی در هر زمینه‌ای داشتین میتونید برید و الگوی متضادش رو پیدا کنید و زندگیتون رو بر اساس اون الگو شکل بدین و ذهنتون براحتی میپذیره.مثلا شما میخواهید کشتی‌گیر بشوید ولی بدن ضعیفی دارید حال میروید و یک یا هر چندتا قهرمان کشتی پیدا میکنید که جسم ضعیفی داشته‌اند ولی الان چندین مدال طلای جهان دارند.فکر کنم باقیش دیگه خیلی ساده باشه؛برید و ادای اونها رو دربیارید تا مثل اونها بشید و از وجود خودتون مثل اونها لذت ببرید.

      3-اصل فراوانی در جهان: این رو بدونید با این اصل هیییچ چیز در این جهان غیر ممکن نیست و هر آنچه تصویرش در ذهن بیاید قابل تبدیل شدن به یک جسم فیزیکیست؛

      مثال: در زمان به عقب برگردید و برشمارید که چقققدر چیزهایی الان هستند که اگر میتوانستید در زمان به عقب بروید و به گذشته برگردید و به انسانهای آن زمان توصیح دهید شما را دیوانه خطاب میکردند؛ نه خیلی دور بلکه به زمان قاجار برگردید و به مردم آن زمانه بگویید که در زمان ما میشود به ماه پرواز کرد و حتما میتوانید واکنش آنان رو متصور بشوید.

      پپپپس: هیچ جیز ناممکن نیست و در واقع آنچه ناممکن تلقی میشود ناشی از کمبود آگاهی و دانش ماست و گرنه همه چیز از ابتدا در جهان بوده ولی ما کم‌کم توانستیم آنرا کشف کنیم.

      حال به درون خودتون نگاه کنید و اگر جرأت داشتید با این آگاهی که من اکنون به شما دادم به خود بگویید«من نمیتونم پولدار بشم».

      4-زشت و زیبا،سرد و گرم،بلند و کوتاه و هر آنچه شما فکر کنید نوعی عرف و قرارداد است که ما انسانها پذیرفته‌ایم(باورهایمان).

      فکر کنید ما انسانها چشم نداشتیم،آیا دیگر زشت و زیبا معنی داشت؟! روزی یک نفر که در آفریقا زندگی میکرد به اروپا آمد.در محل زندگی اصلی او‌ همه‌ی انسانها پوستهای سیاه و چشمان مشکی داشتند ولی در اروپا اغلب مردم پوست سفید و چشمان رنگی داشتند،پس گفت«وااای اینا چقدر خوشگلن» و از آنروز به بعد اروپاییها خودشان را گرفتند و گفتند ما خیلی خوشگلیم. روزی شخصی که در اروپا زندگی میکرد به آفریقا رفت. در محل زندگی اصلی او همه پوست سفید و چشمان رنگی داشتند ولی در افریقا اغلب مردم پوست سیاه و چشمان مشکی داشتند و ان شخص پیش خود گفت«وااای اینا چقدر خوشگلن» از ان روز به بعد مردم افریقا خودشان را گرفتند و‌گفتند ما خیلی خوشگلیم.پس بیایید و گله‌وار رفتار نکنیم قرار نیست هر عرف و قراردادی که عده‌ای از انسانها گذاشتند مناسب ما هم باشد، بیایید و خودمان باشم همانگونه که هستیم بدون هیچ فرایند اهلی شدن چون من این پذیرش افکار عمومی رو اهلی شدن مینامم.حال بهتر میتونیم معنی عدم وجود غیرممکن رو بدونیم.

      هر وقت توی تنهایی خودت احساس ناکافی بودن کردی به این دعاهای قشنگ من برای تو دقت کن:

      برات تندرستی “بیشتر” آرزومندم: چون میتونستی همین چشم و انگشتی که الان داری باهاش میخونی و صفحه رو بالا پایین میکنی رو نداشته باشی مثل خیلی از آدمای اطرافت که انگشت یا چشم ندارن؛ پس سپاسگزار باش؛یه لحظه فکر کن اونیکه الان اینا رو بهت داده،باهات حال نمیکرد و اینا رو بهت نداده بود یا یه روز میخواست ازت پس بگیره ولی از روی کرمش تا الان بی منت اینا رو در اختیارت گذاشته و داره کیف میکنه که اینا رو بهت داده.

      برات ثروت “بیشتر” آرزومندم:

      چون میتونست همین آب و غذایی رو که هر روز داره برات آماده میکنه رو بهت نده مثه خیلی از کشورا که الان دارن از گشنگی و تشنگی میمیرن، ولی از روی کرمش بهت حال داده و داره کیف میکنه که تو اینا رو داری.پس سپاسش رو بگذار.

      برات شادی “بیشتر” آرزومندم:

      چون میتونست همین خنده‌ی الانت موقع خوندن متن من رو بهت نده پس سپاسگزارش باش.

      برات از هر چیزی “بیشترشو” آرزومندم چون میدونم اصلشو داری.

      اخر متن فهمیدم چرا و چی بهم گفت اینا رو واستون بنویسم

      ((یادم رفته بود و داشت بهم یادآوری میکرد))

      نمیدونم کیه و چیه ولی خیلی شکرش

      عباسمنش دوستدارم

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1693 روز

    سلام دوست عزیز و هم فرکانسیم

    خوشحال و خرسندم از شنیدن نتایج عالی که گرفتی ..مخصوصا اون قسمتی که گفتی وسواس رو تونستی از بین ببری . منم نتایج زیادی از فایلها گرفتم البته فعلا فقط از فایلهای رایگان استفاده میکنم و نتایجم در نوع خودش بینظیره

    میشه راهنمایی کنی چطور اینکارو کردی چون من هم این مسئله رو دارم

    خوشحال میشم جوابتو بشنوم🌷🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1821 روز

      سلام زهرا جان

      اگه منظورت از وسواسی ایناییه که من میگم به همین شکل که توضیح دادم عمل کن؛

      من هم وسواسی داشتم به خیلی چیزا ، نجاست و پاکی به صحیح ادا کردن کلمات نماز، به غسل و وضو و هر چی که فکرشو بکنی اصلا دوست ندارم به اون موقه فکر کنم چون واقعن دوران مزخرفی بود، آنقدر که من خودمو از اصل دور کرده بودم و به حاشیه ها میپرداختم حاشیه هایی مثل ؛ نکنه جایی از اجزای وضو رو درست شست و شو ندادم و به اندازه سر سوزنی نشسته باقی مونده باشه چون فک کنم تو رساله اینو نوشته یا حداقل یادمه معلم دینی مون میگفت اگه به اندازه سر سوزنی جایی نشسته بمونه وضو باطله و من انقد میشستم که تا به مسح پا برسم آب وضو خشک میشد😣 دوباره از اول وضو میگرفتم و گاهی اوقات چن بار تکرار میشد و من در بدترین حال وضومو تموم میکردم و به نماز می ایستادم ؛تازه شک ها تو نماز شرو میشد😥 ، ؛ نکنه این کلمه رو درست ادا نکردم و دوباره تکرار میکردم، نکنه سجده نکردم ؛ یا الان رکعت چندم هستم و‌….نماز خوندم برا عذاب بود درحالیکه فکر میکردم کارم درسته و خدا ازم راضیه که انقد سختی میکشم 😑

      غسل و که نگو انقد طول میدادم مامانم با دعوا من از حموم میکشید بیرون 😬 خلاصه بگم به اکثر چیزا وسواس داشتم و این وسواس به دودلی تو انتخاب لباس و کفش و هررررر تصمیمی تو زندگیم مث یه ویروس انتقال پیدا کرد

      حالا پرسیدی چطور درمان کردم؟ من چون از روی ناآگاهی اینطوری شده بودم و درسن کم ۱۶ سالم بود، با تماس با مشاوره های دینی تونستم راه حل هارو پیدا کنم و کم کم در طی چن سال مثلا یکی دوسال بهتر شدم و رفتارهای بزرگ وسواس رو کنار گذاشتم ، حالا چطوری؟ با توجه نکردن به نجواهای ذهن مثلا ذهن میگه این قسمت وضو رو شاید اشتباه انجام دادی تو آگاهانه بگی؛ نه درسته! و بهش بها ندی و اون عمل رو دوباره تکرار نکنی همین درمانشه!😍 حواست باشه اگه تکرار کنی اون بر تو پیروز میشه و تو وجودت بیشتر ریشه میدوانه ولی اگه گوش ندی تو پیروزی و تونستی اثر اونو یه قدم کمرنگتر کنی !😉 انقدر باید به این شکل عمل کنی تا خوب بشی، مشاور دینی بهم گفت تا آخر عمرت نباید توجه کنی بهش چون هر موقه توجه کنی دوباره برمیگرده و درگیرت میکنه و روز از نو و …….برای من تا الان که ۳۱ سالمه و حدودا ۱۴ سال ازون موقه میگذره اگه الان دوباره بهش بها بدم بازم برمیگرده ینی من ۱۴ ساله آگاهانه بهش توجه نکردم و برعکس عمل کردم بارها شده به خودم گفتم خب دیگه خوب شدم بسه دیگه ولی دیدم تا رها کردم بازم برمیگرده، ینی هنوزم شک میکنم که مثلا وضوم درسته یا نه میگم آره درسته! شک میکنم الان چن رکعت نماز خوندم ۳ رکعت یا ۴ رکعت به حسم توجه میکنم اگه بیشتر به سمت هر کدوم بود همونو عمل میکنم مثلا حس میکنم ۳ رکعت شده ولی مطمئن نیستم و دلیل واضح ندارم براش فقط حس میکنم میگم خب همون ۳ رکعت ویه رکعت دیکه میخونم ، به همین شکل 😍 خیلی آسون

      ، الان که قانون احساس خوب رو فهمیدم خیلی بیشتر کمکم میکنه هر جا حسم بد میشه میفهمم اشتباهه و نباید اونو انجام بدم، خدا که نخواسته ما به سختی بیفتیم اتفاقا خیلی آسون گفته انحام بدید که باعث رشد بشه نه تو حاشیه ها گیر کنیم!!

      وسواسی تو انتخاب لباس هنوز یکم تو وجودم هست ولی قبلنا آنقدر می گشتم که گیج میشدم و نمی تونستم انتخاب کنم ولی یکی دوسالی هست که اونم بهتر شده ، میگم هر لباسی که بهت میاد اونو بخر و به چیزای دیگه توجه نکن!

      امیدوارم که تونسته باشم کمکت کنم عزیز دلم اگه بازم سوالی داشتی حتما بپرس چون عاشقانه دوست دارم بهت کمکت عزیزم

      در پناه الله یکتا باشی😉😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مهری حصاري گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    سلام به همگی

    همیشه یک شبه ای داشتم بین اعتمادبه نفس وعزت نفس و حالا درک بهتری از عزت نفس دارم و واقعا چه قدرتی داره این عزت نفس ، به نظرم عزت نفس ریشه وجودیه یک انسان که خدا رو میتونی توی این ریشه ها ببینی و حسش کنی ، و پرورش دادن ریشه درونت با ورودی های سالم با دیدن نکات مثبت و قوت با فایلهایی که مسیرت رو مشخص کنن

    و هر بار با این انرژی گذاشتن به تکامل نزدیک تر میشی

    من خیلی انگیزه گرفتم وقتی متوجه شدم که قدرت دست منه توی ریشه وجودیه خودمه و همه چیز در پرورش عزت نفس من هست

    و قصد دارم با آماده شدنم توی مسیر این دوره رو تهیه کنم و برای دیدن اون نتایج از الان مشتاقم

    یک نفر میگفت هرچی که می خوای رو اول تو ذهنت داشته باش بعد تو مشتت

    پس اول باورهای ذهن من درون من رشد میکنه و بعد توی ظاهر من وزندگی من پدیدار میشه

    چقدر داشتن عزت نفس انرژی بخش حس قدرتمندی خاصی داری یه حس خاصی داره ، از خدای عزیزم میخوام که همراهم باشه توی این مسیر تا به تکامل برسم به امید روزهایی که با آگاهی وتکامل میسازیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: