ما از تغییرِ دیگران، ناتوانیم - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

376 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    روزشمار تحول زندگی من رو115

    خداروشکربرای امروز یه هوای عالی ولطیف روی صندلی توی باغچه خونمون نشستم وتمام دیشب بارون اومده چمنها خیس وتازه هوا خنک ونیمه ابریه ومن یه حس بی نهایت عالی دارم

    استاد حس میکنم توی بهشتم توی پرادایس امروز فهمیدم که شما میگفتی احساسم همون موقع که بندر عباس بودم همین بود وبه معنی عمیق صحبت های شما پی بردم قرار نیست حتما پرادایس باشی تا حال دلت خوب بشه حست عالی بشه ،یه نگاهی به اطراف کردم دیدم درخت انار بارداده ،ازحسم هرچی بگم بنویسم کمه اصلأ نمیشه وصف کرد

    دراخرین روزهای تابستون هستیم برخلاف همه که میگن پاییز شد وای دلگیره من عاشق پاییزم ولی میخام تااخرین روز این فصل زیبا رو زندگی وتجربه کنم سه ماه یک فصل دیگه گذشت ومن کلی چیزای خوب تجربه کردم ،لذت بردم رفتم دریا ،جنگل وتوی طبیعت لذت بردم گرچه گاهی گرم وشرجی بود خدایا برای این فصل عالی شکر

    خدایا برای این که میتونم بیام اینجا ازحس خوبم بگم شکر

    چون من دایره اطرافیانم محدود شده و تقریبا هیچ کسی نیست بتونم صحبتهای این شکلی بکنم

    امروز گلدون خونه که برگش زرد وچروک شده بود ازکنارش یه جوونه زده چقدر خوشحال شدم چون این تنها برگ اون گلدون بود که تلاش کردم نزارم بیفته ولی طبیعت گفت اگر برگی بیفته یه برگ جدید ازش رشد میکنه مثل فصلها

    مثل حرفهای استاد توی فایل ارامش درپرتو اگاهی که میگه هرماه یک بدن جدید واین میگه طبیعت وجهان هستی به کار خودش مشغوله توکارایی که سهم خودته روانجام بده

    افتاب داره کم کم اززیر ابرها میاد بیرون صدای پرنده ها حواسمو میبره

    با صحبتهای استاد توی این فایل باید بگم من دربرابر تغییر دیگران عاجزم ودست برداشتم ازتغییر دیگران که میخواستم باباج عاطفی دادن به بقیه ،بادادوفریاد میخواستم همسرم کاری که دوست ندارم روانجام نده ،دخترم بشه همونی که من میگم واقعاً خسته شدم چون هرگز تغییری نکردن ومن تسلیم شدم وخودمو نجات دادم وحالا خیلی جاها به جای واکنش هیجانی نظاره گرم تاوقتی نیان نخوان من کاری نمیکنم

    اون انرژی زیاد که میذاشتم واسه اینو اون گذاشتم روخودم وزندگیم داره روز به روز عالیییییی ترمیشه

    اینو ازحس خوبم دارم میفهمم من درحال تغییر ورشدوشکوفایی هستم ،واین به فصل خاص ،روز خاص ،اتفاق خاص نداره

    من بعد اون فایلی که استاد گفت کمتر سخت بگیر بیشترشاد باش ولذت ببر دارم تمرکزمو میزارم روی خودم

    چون مریمی که قدمها روکار نکرده بود ،روان شناسی ثروت یک روکار نکرده بود همه تلاش شبانه روزی ش برنامه زندگیش این بود ببینه کی باید چیکارکنه یاازخودش مایه بزاره تاحال کسی که دوست نداره رو خوب کنه چون فکر میکرد شادی اون درگرو شادی بقیه س

    این باور عوض کردم وحالا منبع شادی هستم ولی تلاشم شادکردن زوری بقیه نیست

    چون من میگفتم اگه دخترم خوب نباشه منم نمیتونم بافلانی نمیزاره من خوش باشم

    میخام بگم روان شناسی ثروت یک فقط راجب ثروتمند شدن نیست باورای من توی هرجلسه تغییرات چشمگیری کرده واقعاً درتمام جوانب

    من الان این لحظه شاد خوشبخت وارام وثروتمند هستم همین لحظه با شرایطی که الان دارم وتغییراتی که کردم به همه اینها رسیدم و باتلاش بیشتر باورها روز به روز همه این نعمتها بیشتر بیشتر میشه ،

    ازوقتی فهمیدم هیچ دستی توی هیچ جای دنیا نمیتونه منو نجات بده تسلیم شدم پاشدم خودمو نجات بدم باخدا با راهکارهای استاد ،باتغییر باورام ،متعهدانه دارم روی خودم کار میکنم

    ولی تازه دارم میفهمم استاد چی میگه بعد 717روز تازه دارم میفهمم داستان چیه؟

    قدم نه عبارات تاکیدی وقدم اول جلسه دوم ستاره قطبی ،نوشتن کامنت خوندن نطرات بقیه ،همه منو کمک کرد الان اینجا بشینم وبگم من تونستم شاد باشم شادی درونی

    خداروشکر ،

    خداروشکر

    خدارو شکر

    استاد عاشقتم وبرای همه دوستان گلم بهترینها را آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    Blue moon گفته:
    مدت عضویت: 1995 روز

    سلام همگی سلام استاد جان سلام مریم جان شایسته🌼❤️

    یادمه بعد از کار کردم رو سایت تو یه سری چیزاپیشرفت کرده بودم مثل سلامتی و مثل اینکه خودمو دیگ ازار نمیدادم دیگ افسرده نبودم دیگ امیدوار بودم برای پیشرفت اما تو روابطم پاشنه ی اشیل داشتمو همیشههه مشکل داشتم هیچیم عوض نمیشد همش با نامادریم دعوا با پدرم دعوا سر هرچییی سر یه پتو سر کولر و….

    وقتی گقتید به ریسمان ارتش امریکا چنگ می زدند منو عجیب یاد چندماه پیش خودم انداخت

    هشت ماه پیش از خونه ی پدرم که برام پر از ناخوشی بود رفتم پیش مادرم جایی ک شاید اونجا برام روابط بهتر زیبایی بیشتر باشه (با این باور ک اینجا نمیشه خوش بود اونجا میشه) رفتم اونجا اما غافل از اینکه بابا هیچکسسسس نه مادرم نه پدرم نیستن ک برام خوشی وروابط و زیبایی بسازن خودمم ک میسازم بهشتو جهنممو

    اوایل روی سایت خیلی کار میکردم بعد اینکه از کرج رفتم قم خونه ی مستقل تو قم داشتم و کلاس خوب و.. اما بازهم با وجود همه ی اینا روابطم مشکل داشت

    خیلی باورهای بدی درباره ی روابط داشتم مثلا خجالت میکشم ابنو بگم اما هربار مامانم برام کاری میکرد اگ بعدش بهم میگفت من فلان کارو برات کردم میگفتم تو نکردی خدا کرده نمیدونستم بابا درسته خدا کرده اما نباید اینجور ب طرف بی احترامی کنی دلشو بشکونی باید ازش تشکر کنی احترام بزاری بهش من کارم به جایی رسیده بود از مامانم توقععع داشتما رفته بودیم خرید تو خیابون دعوا کردیم باهم ک چرا برام شلوار نمیخره خدا از من بگزره من به خودم زیاد ظلم کردم قبلا دوسال پیشم اینجور بودم اما رو خودم کار کرده بودم و خوب شده بودم کامنتی ک بعد تغییر گزاشتمم هنوز رو سایته و نتیجشم اتفاقای خوب و چیزای خوب تو قم و کلاسو اینا اما بازم باورهام خراب شد و بازم همه چی برگشت و الانم ک اینو مینویسم بهتر شدم اما هنوز ب اون درجه ک قبلا بودم نرسیدم اما ناامید نمیشم ادامه میدم و این دفعه دیگ نمیزارم شیطان منو برگردونه

    کم کم انقدر خودمو محتاج مادرم میدیدم و با چنگو دندون ازش میخواستم منو پیش خودش نگه داره کلی ناراحتی و.. تو خونش پیش میمد بیچارش میکردم ک اره منو نگه داره و نمیزاشتم خودش ارامش داشته باشه من برنمیگشتم و ازش میخواستم بهم کمک کنه خودمم با تعبییر اشتباه حرف های استاد کارهای شخصیمو نمیکردم ک اره من توش توانیی ندارم :/ نمیدونستم بابا کارهای شخصیو غذا گختن برای خودت با اون توانیی و استعداد فرق میکنه اینارو نباید بندازی گردن کسی برات انجام بدتشون

    خلاصه خودمو شبیه اواره ها کرده بودم ک اره اینجا کلاس هست اونجا نیست اینجا خونه ی خوب هست اونجا نیست و اونجا روابطم بدتره و هزار چیز دیگ خلاصه با این باورهای بدم ک هرروز چون از سایت دور تر و دورتر میشدم و به جز روابطم چیزای مادی ای که توش باور هام بهتر شده بود و هم از دست دادم پس اون خونه ازم گرفته شد، همه چی ازم گرفته شد پس رفتم خونه ی مامان بزرگم اما بازم برنگشتم و با چنگ و دندون هزار جور تحقیر و خم شدن تا کمر تحمل میکردم ک بهم کمک کنن اقا خدا هم هرروز تو گوش من میگفت (د قربون تو بشم من پاشو برو خونه ی بابات همه جاااا خوشی هست برو خونه ی خودتون خودتو اویزون خونه ی بقیه میکنی ک چی؟ کمکت کنن خوشبخت شی؟برو کرج خونه خودتون من بهت کمک میکنم پس من چیم ) اما کو گوش شنوا؟ اقا خلاصه ک من پدرم در اومد و چک و لقدو اونقدر از جهان خوردم ک اخر فهمیدم از اول راه اشتباهی بود و تا اخرمممم اشتباه میمونه اقا این مسیری ک دارم میرم بهتر نمیشه ک نمیشه باید دور بزنم همین اینا همش شرکه

    خلاصه یروز ک دوباره ب تضاد خوردم خداوند از زبان مادرم بهم گفت ک ملیکا ببین چقدر خودتو تحقیر میکنی چرا نمیری جایی ک کسی بهت نمیگه چرااینجایی؟

    اقا ایندفه خداخودشم تو قلبم گفت بِکنننننن بروووووو بِکن نترس قربونت بشم من برو من پیشتم اقا یهو یه ایمانییی تو دلم انداخت خودش ک اصن دیگ تردید نکردم همه چیمو جمع کردم به مامانمم گفتم بیاد دنبالم زره ای هم تردید نداشتم به هیچ کدوم از دوستامم نگفتم میرم چون هر سری ک میخواستم برم در واقع نمیخواستم برم پا میخواست بره دل نمیرفت عقب میموند انقدر ب اینو اون میگفتم تا یه راهی پیدا شه یکی جلو مو بگیره نرم اما این سری ایمان داشتم خدا باهامه کمکم میکنه تا اخرش رفتم و بعد به دوستام گفتم اینجوری بهتر بود (تو یه نمایشیم بازیگر بودم باید جای من یکیو انتخاب میکردن یکی از دلایل برنگشتنم این بود ک بازم فکر میکردم فقط از این راه موفق میشم که حالا فهمیدم اون راه پیشرفت نبود بلکه سقوط بود حالا میگم بهتون در ادامه) خلاصه رفتمو اقا از درووووو دیوار اتفاقای خوب افتادن برام ک دهنم باز میموند از اینکه من یه قدم با ایمان برداشتم خدا دیگ داره برام از درو دیوار میریزه چندتا شو نوشتم ک الان بهتون میگم

    مثلا یه روز با بابام بیرون بودیم دلم بستنی میخواست یهو جلو قنادی نگه داشت گفت بستنی میخوری؟ رفتم بستنی بگیرم اما نداشت دلم شیرینی خامه ای خواست برگشتم بهش بگم بگیر برام ک تو دستش دوتا شیرینی خامه ای بود گفت دوستش بهش داده همین الان!!!!!!!

    اقا ما پنج ساله تو این خونه اون رابطه بین ماشین لباس شویی و برقو نداریم از رابط شارژ داداشم استفاده میکردیم زن بابامو و داداشم خونه ی مامانشینا بودن حالا رابط نبود (اولین بار نبود ک بدون رابط میموندیم) حالا اومدم زنگ زدم بابام گفت خریده داره میاره!! قبل اینکع بگم! وقتی نیاز داشتم خریده ینی تو این ۵سال هیچوقت نیاز نداشتن ک همون روزی ک من معطل موندم خریده؟

    یا رفته بودیم خونه ی مامان زهرا من ک قبل رفتن ب قم روابطم با زهرا افتضاح بود حالا تا گفتم گشنمه پاشد برام غذا اورد بعد با اینکه خودش مریضه دو طبقه رفت بالا برام سس بیاره حتی ازم نخواست خودم برم نفهمیدم کی رفت اورد برام!

    رفتار قشنگ خونوادش باهام

    جذب شدن زیاد بچه ها بهم

    چی میشه ک تو مدرسه بهم میگن وقت ثبت نام کتاب گذشته اما من تو مسیر رسیدن ب کافی نت میگم میدونم میتونی درستش کنیو میرم خانومه میگه هنوز یه ماه وقت هست و راحت ثبت نام میشم و بعد مدیر مدرسه میگه قبلا اینجور نبود زود بسته میشد! (حالا دیگ نمیدونم)

    خدایا چی میشه من ک انقدرررر مطمعن بودم بابام بهم کمک مالی نمیکنه دست تورو از طرف اون بسته بودم هیچوقت ازش درخواست نمیکردم اما الان ک این چند ماه شروع کردم ب درخواست کردن ازش(در واقع از خدای اون) داره تمام تلاششو میکنه بهم کمک کنه حالا منم دیگ فهمیدم ک باید به اونایی ک بهم کمک میکنن

    احترام بزارم یه عشقی از درونم براشون میجوسه دیگ هزار بار ازشون تشکر میکنم اما تو دلم میدونم اون خدای اوناست ک داره بهم کمک میکنه اگ نباشن بازم خدا هست اما ازشون تشکر میکنم و هرچی بیشتر تشکر میکنم دفعه ی بعد بیشتر بهم کمک میکنن

    کلاس کنکور نوشتتم میز تحریری که از بچکی ارزوشو داشتم خریده برام زیر پایی و هزار چیز دیگ ک مشاور کنکورم گفته لازمه برام خریده و اینا نشانه نیست؟

    چی میشه ک من نیاز ب کلاس کنکور داشتم یه کلاس پیدا کردم ۱۳ میلیون اما خب بابام گفت شرایطشو نداره حالا من گریه و زاری تو تنهایی و اینا اما یهو ب خودم اومدم گفتم ملیکا خدا از یجای دیگ میرسونه دیگ امیدوار شدم چند روز دیگ بابام گفت دوستش یه کلاس معرفی کرده ک تو کرجه و ۶ تومنه خیلیم خوبه و فردا ش خودش منو برد ثبت نام کرد و تازه راهشم نشونم میده ک خودم برم بیام منی ک هیچوقت بابام نمیزاشت اینقدر مسیرو تنها برم اونم با خط!

    و الان فهمیدم تا الانم دیر کردم برای کنکور و اگه قم مونده بودم خیلییییی دیر میشد درواقع خدا یه تضادو گذاشت ک موفق بشم

    یاد اون حرف خدا میوفتم ک چه چیزایی ک فکر میکنید براتون بده اما براتون خوبه و چه چیزایی ک فکر میکنید براتون خوبه اما براتون بده

    الان همه چی سر برنامه ریزیه درس خوندنم سر ساعته من خودم زیاد با برنامه موافق نیستم اما برای کنکورم لازمه چون خیلی سردر گم بودم روزا با انگیزه زود بیدار میشم و شبا سعیم اینه زود بخوابم قبلا صبح ساعت هفت میخوابیدم تقریبا همیشه سه چهار ظهر پامیشدم هیچی زمان نداشتم نمیتونستم هیچ کاری کنم احساسم بد بودو و….. اما الان چی؟ ✨🧡🌓

    من ۱۷ سالمه سال بعد کنکور دارم و اون رشته ایه ک عاشقانه دوسش دارم خیلیا گفتن هنر نرو بازیگری چیزی نداره اما من مطمعنم ک اینو میخوام حتی اگ بخوام ساعتها بدون اب و غذا و حتی حقوق کار کنم ترجیح میدم ب کاری ک دوسش ندارم و البته میدونم ک خدا تو هر شغلی پتانسیل پول سازیو گزاشته مگ آرنولد شوارتزنگر نبود؟ اونهمه پول ساخت از بازیگری منم میتونم

    خدایا شکرت کمکم کن تو این مسیر بمونم و پیشرفت کنم🌓🧡❤️

    دوستتون دارم بچها به امید موفقیت تک تکتون به خدا میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1852 روز

    به نام مهربان پروردگارِ هدایتگرم که هدایتم کرد به این سایت و این آگاهی های توحیدی

    استادعباسمنش عزیزم توی قدم 2جلسه ی 2فرمودن که توحید یعنی قدرت ندادن به عوامل بیرونی.‌‌..

    استاد عزیزم،چهارسال قبل که کرونا اومد،من وخانوادم با آگاهی های این سایت و آموزشهای شما تونستیم درسلامت کامل این دوران رو پشت سر بگذاریم درحالی که تقریبا تمام دنیا داشت بااین بیماری دستو پنجه نرم میکردوکشته میداد

    اونموقع ها من خودمو با ورودی های این سایت بمب باران میکردم واصلا هیچ خبری راجب این بیماری و گسترشش و تلفاتش و ..‌.کلا هیچ خبری راجب اون گوش نمی‌کردم

    وفقط تمرکزم روی ورودی هام بود وخیلی با قدرت باورهای جدید وقدرتمندکننده می‌ساختم و ازش بهمرمند میشدم تا درسلامت باقی بمونم و موندم🟢

    الان که نگاه میکنم میبینم من بااون آگاهی ها قدرت رو از عوامل بیرونی گرفته بودم و مثل بقیه بهانه نمی‌آوردم که آقا این موضوع مربوط بمن نیست تمام جهان داره باهاش دستو پنجه نرم می‌کنه

    من فقط و فقط تمرکزم رو خودم و ساختن باورم هام بود چون موضوع مرگو زندگی بود وشوخی بردار نبود

    موضوع بعدی موضوع شریک زندگیم بود که تا زمانی که حواسم رو اون وتغییر دادن ایشون بود اوضاع هرروز بدتر و بدتر میشد ومن خشمگین تر و ناراضی تر میشدم

    ازیجایی که واقعنم نمی‌دونم از چه زمان…‌

    شروع کردم به اینکه تمام تمرکزمو بزارم رو رشد و پیشرفت خودم، خودم رو خودم انقدرکارکنم تا جهان مجبورشه آدم هماهنگ بامنو وارد زندگیم کنه که بعد یه مدت طولانی که شاید حدود دوسال باشه که تمام تمرکزم رو خودم بود و داشتم باعشق و لذت ازطریق آگاهی های این سایت و آموزشهای شما روی خودم کارمیکردم ،هرروز وبی وقفه والبته باعشق و عطش ولذت ….

    یهو یادم اومد که ماریا تو بابعضی رفتارای همسرت مشکل داشتی ،همیشه خشمگین وناراضی بودی اون محرکت شد برای کارکردن رو خودت و بعدکه لذت این آموزشها و زندگی کردن با این قوانین رو چشیدی ،غرقش شدی و اصلا یاااادت رفت که یک زمانی موضوع اصلی زندگیت همسرت بوده

    اونموقع که توجهت روی مشکلات بود فقط مشکلات رو گسترش دادی و حالا که وسواس گونه مراقب کانون توجهت هستی ،حالا که ورودی های ذهنت برات اینقدر بااهمیت شده ،حالا که می‌دونی احساس خوب و اتفاق خوب،حالا که درک کردی و باورکردی فقط و فقط باورهاته که داره تجربیاتت رو خلق می‌کنه و تماما سرت بکار خودته و داری باورهای سازنده میسازی .‌‌…

    حالا که همیشه در لذت و سرور بسرمیبری ،حواست هست که همسرت چقدرباهات همسو شده ؟

    چقدر آرامترشده چقدر جو زندگیت ،رضایت بخش تر شده؟…‌

    چون تو دست از سر تغییر دادن اون برداشتی ،چون تو سرت به شدددددت گرمه برای تغییر خودت

    خدای من, استادعباسمنش عزیزم،شما چه چیزهایی رو درک کردید و چقدرسخاوتمندانه ،آگاهی هاتون رو دراختیارمون می‌گذارید

    سپاسگزارم بابت وجود پراز مهر و دانشتون،سپاسگزارم که بهم یاد دادید من موجودی فرکانسیم و هر لحظه درحال ارسال فرکانس هستم و جهان مثل یک گیرنده داره در غالب شرایط اتفاقات ،ایده ها آدمها و….بهم پاسخ میده

    اگر می‌خوام تجربه های هماهنگ باخواستم داشته باشم باید باورهای هماهنگ بااون رو بسازم و دیگر هیچ….

    چون من محور زندگی خودمم چون من در مرکزیت زندگی خودم قرار دارم وهمه چیز توسط من و فرکانس های من رقم میخوره

    پس عامل بیرونی کیلویی چنده ،چرا باید با بهانه ی عوامل بیرونی ازجمله دولت ازجمله گرونی ازجمله بی پولی وهزاااران عوامل بیرونی دیگه ،زندگی رو بکام خودم و دیگران تلخ کنم

    مگه چقدر زندم که بخوام بااین بهانه تو ،جهنم زندگی کنم

    من فهمیدم که فقط یک عامل در موفقیت ویا شکستم دخالت داره و اونم منم ،

    تنهای تنهای خودم…

    خداروصدهزار مرتبه شکر، که اینهمه محصول و آگاهی دراین سایت هست تا همین عامل قدرتمند(یعنی من) رو قوی تر کنم و باورهامو تغییر بدم و به خواسته هام برسم

    پس شبانه روز خودمو می‌بندم به این آگاهی ها تا هرروز زیباتر از روز قبل زندگی کنم و کاری کنم که جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    دوستتون دارم وعششششششق برای تک تک بچه‌ های سایت توحیدی عباسمنش 🟢🟢🟢🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سیدیاسر صمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    سلام استاد عزیز…

    با تشکر از زحمات ورهنمودهای سازنده شما، در خصوص این نکته که فرمودید، ماها همیشه منتظریم یک رئیس جمهوری بیاید، یا یک کشور دیگر ویا شخص خاصی بیاید تا زندگی مارا تغییر دهد و خوشبختی وسعادتمندی شامل حال ما شود،وهمیشه مردم از عملکردهای مسولین فقط شاکی هستندوهمیشه خواهان تغییر نظام ویا حکومت ،این طرز فکر تقریبا جهان شمول است و در اکثر نقاط جهان مردمانشون همیشه در همین نوع انتظار هستند،وبطریقی متفاوت…

    وتنها دلیل این موضوع برمیگردد به باوری که در کودکی ودر تمام ادیان وارد ذهن انسانها میشود، که خوشبختی وسعادتمندی تنها زمانی شامل حال بشریت میشود، که یک ناجی اخرالزمان بیاید، وتا او نیاید عدالت وخوشبختی شامل حال انسانها نمیشود. این نوع دیدگاه سبب میشود انسانها همیشه منتظر ادم خاصی باشند تا زندگیشان را تغییر دهد وهیچگاه از خودشان انتظاری نداشته باشند تا به زندگی دلخواهشان برسند، در کل همیشه در انتظار امدن شخص خاصی هستند تا خوشبختی را با انها پیشکش کند وهمیشه دیگران را مقصر بدبختیهای خود میداند.

    باور اشتباه بعدی که سبب میشود انسان هیچ کوششی جهت تغییر زندگیش نکند، و خودش را بدون قدرت بداند ومحکوم به داشتن این زندگی برای همیشه، این است:

    زندگی من خواست خداوند است.

    باور اشتباه بعدی:

    ادم بدبخت ،همیشه،بدبخت میماند.

    وایکاش انسان تنها معنای همان یک آیه قران را میفهمید، که:

    ان الله لا یغیّرو ما بقومِ، حتی یغیرو ما بانفسهم

    همیشه سربلند وسرافراز باشید…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1852 روز

    سلام به استاد عزیز و بانو شایسته گل

    سلام به همه دوستان

    این فایل گوش دادم یادم به یک رفتارخودم درواقعه بهتربگم اشتباه خودم افتاد که شاید گفتنش خارج از لطف نباش

    اول اینکه خداروشکر میکنم که این مشکل درخودم پیدا کردم پذیرفتم و سعی دارم اصلاحش کنم وخدارو هزاران بار شکر به ضم خودم در این تغییر موفق عمل کردم

    من همیشه فکرمیکردم آدم های که خیلی دوستشون دارم میتونم تغییربدم وهمیشه تمرکزم روی خانوادم بود خواهر برادر حتی پدرو مادرم همیشه از بچگی این دیدگاه غلط درمن وجود داشت که اگر یکی از اعضای خانواده راه اشتباهی بره در زندگی بقیه اعضای خانواده تاثیرگذارهست (مثلا اگر برادرم اشتباهی بکنه زندگی من هم تحت تاثیر اون اشتباه قرارمیگیرد) شاید این دیدگاه خیلی خنده دار به نظربرسه والان که خودم دارم تایپ میکنم الان تو این شرایط وطرز تفکرم برای خودم هم خنده دارهست ولی واقعا این یک باور قوی در وجود من بود حتی باجرات میتونم بگم برای تغییرش اوایل خیلی مقاومت داشتم ولی الان که تغییرش دادم الان که تمرکزم روی بقیه برداشتم وروی خودم گذاشتم خیلی خیلی زیاد به جد از نظر روحی آرامش بیشتری دارم وحتی بیشتر به همون اعضای خانوادم خارج از اینکه مسئله شون یا مشکلشون چیه راهشون چیه عشق می‌ورزم و ازاین که تونستم این دیدگاه درخودم تغییر بدم و باعث آرامش بیشتر درمن، باعث تغییر رفتار درمن بشه خیلی خوشحالم وخدارو شکرمیکنم واین فایل یادآور این بود که من یکی از تغییرات خودم ببینم وخدار شاکرباشم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت که من رادر مسیررشد و پیشرفت قراردادی

    خدایا شکرت که من را درمسیر خودشناسی قراردادی

    استاد عزیز ازشما وبانو شایسته عزیزم سپاسگذارم به خاطره تهیه تک تک فایل های که من درمسیر خودشناسی وتغییر کمک کرد

    با امید موفقیت بیشتر درجهت خودشناسی

    شاد پیروز سعادتمند و ثروتمند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1390 روز

    سلام

    عالی بود این فایل عالی

    اینکه زندگی افراد به وسیله باور هاشون ساخت میشه

    کسی که آماده ی تغییر باشه جهان هدایتش میکنه به مسیر هایی که تغییر کنه و کسی که آماده تغییر نباشه حتی اگه ۱۰۰۰ میلیارد دلار هم خرج کنی بازم تغییر نمیکنه چون بر خلاف قوانین هست قانون میگه که زندگی هر کس بوسیله باور های خودش خلق میشه

    و تا وقتی که خود اون فرد نخواد تغییر کنه و باور هاش رو تغییر نده زندگیش تغییر نمیکنه

    این که بگی فلان ریس جمهور بیاد،یا فلان قانون بیاد،فلان فرد اوکی شه،فلان کشور بیاد،،،یا هر عامل بیرونی دیگه یعنی شرک

    و این جواب نمیده

    تا وقتی من باور هام تغییر نکنه شرایط منم تغییر نمیکنه

    تو همین ایران افراد میلیارد هستند مثل خواننده ها و…

    تو هر کشوری افرادی هستند که عالی زندگی میکنن و فقط باور های متفاوت نسبت به بقیه جامعه خودشون دارند

    زندگی هر کس به وسیله باور هاش ساخته میشه

    و هر کس که آماده تغییر باشه جهان اونو هدایت میکنه

    همون طور به برای من اینکارو کرد وقتی آماده بودم

    همه چیز دست به دست هم داد تا وارد مسیر جدید و تغییر بشم

    خدایا شکرت بابت این آگاهی های ناب

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ❤❤

    راستی من یه کامنت دیگه هم برای این فایل گذاشتم که داستانش رو تو همون کامنت گفتم و الان که این فایل رو گوش دادم فهمیدم دقیقا همون فایلی بود به باید اون کامنت رو میزاشتم

    خدایا شکرت بابت هدایتت💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    مجید شرافت گفته:
    مدت عضویت: 1692 روز

    با سلام

    با تشکر از استاد و خانم شایسته

    نشانه به موقعی بود

    من با مساله ایی مواجه بودم که اگر لطف الله و آموزشهای استاد نبود حالم دگرگون میشد

    من فقط باید خودم را تغییر بدهم من مسئول خودم هستم

    هرکسی تا خودش نخواهد تغییر نمی کند

    مثال ملت‌ها از جمله ملت افغانستان

    خداوند سرنوشت هیچ ملتی را عوض نمی کند

    درک قانون فرکانس و باور مهم است

    زندگی ما را باورهای ما رقم می زند

    کنترل ذهن و کنترل ورودیهای ذهن مهم هستند

    توجه به نعمت‌ها و نکات مثبت مهم هستند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    به نام رب العالمین

    روز 117 ام روزشمار من

    سلام بر استاد عزیزم

    عنوان این فایل پر از مفهوم است. ما از تغییر دیگران ناتوانیم.

    اوایل که توی سایت اومده بودم با شنیدن این سخنان استاد میگفتم چرا پس استاد اومدن ما را تغییر بدن.؟ ما باید به دیگران کمک کنیم تا اونها هم تغییر کنند و هزاران حرف بی ربط میزدم چون قوانین را نمیدونستم. و اصلا مفهوم کامل فرکانس را درک نمیکردم.

    اما الان بعد از دو سال که هر روز توی سایت بودم و کامنت خوندم یواش یواش با مفهوم فرکانس آشنا شدم متوجه شدم که ما هم نمیتونیم که دیگران را تغییر بدیم و هم اجازه نداریم.

    این جهان دو قطبی باید همه چیز داشته باشه باید فقر باشه ثروتم باشه خوب باشه بدم باشه تاریکی باشه روشنایی هم باشه و ….

    خاصیت این جهان اینچنین است و هر کس خودش بخواهد انتخاب میکند که در کدوم مسیر حرکت کند.

    حتی خداوند هم هرجور ما بخواهیم ما را هدایت میکند. خداوند هم کارش فقط هدایت کردن است.

    مفهوم فرکانس را من اینجوری خوب متوجه شدم که یک سری مدار هست که هر کسی با توجه به انتخاب های خودش روی اون مدار قرار گرفته و فقط چیزهایی را تجربه میکند که روی اون مدار است.

    مثل جاده و خیابان در نظر بگیریم اتوبان ها مثلا. وقتی من در اتوبان چمران هستم فقط قادر به دیدن آنچه در اون اتوبان هست هستم درختان اون اتوبان ترافیک و ماشین ها و … هر آنچه در اون اتوبان هست . اگر بخواهم که آنچه در اتوبان همت است را ببینم حتما و باید تغییر مسیر بدم و بروم در اون اتوبان.

    پس حالا با این مفهوم من چه جوری میتونم مثلا همسرم را که در یک اتوبان دیگر است و یا حتی در یک شهر دیگر است متقاعد کنم که این درخت در اتوبان چمران را ببین. حالا هرچی من توصیف هم بکنم تا دلش نخواد و تا نیاد اینجا متوجه نمیشه.

    مهم اینه باید خودش بخواد.

    در مورد استاد هم اینجوریه که ما خواستیم و در مسیر استاد قرار گرفته ایم وگرنه استاد مگه اومده در خونه ما و یا به ما زنگ زده که بیایید توی سایت من باهاتون کار دارم و میخوام ارشادتون کنم. نه .

    ما خواستیم هم مدار بودیم و اومدیم توی این سایت.

    منم خیلی دیر متوجه این موضوع شدم با اینکه همون اوایل ورودم به سایت هم فایل های مشابه این موضوع را گوش کرده بودم حتی در کلاب هاوس هم بچه ها میگفتند اما من هنوز نمیفهمیدم. و خیلی جاها بحث میکردم و ضربه هم خوردم.

    چون نتیجه که نداشتم فقط حرف بود. دیگران هم میگن بابا تو خودت کجای کار هستی .

    من آرامش درونی را پیدا کرده بودم اما محسوس نبود .

    اما الان یاد گرفتم سکوت کنم. و بالاترین آرامش نصیبم شده . کاری ندارم دیگران چجور فکر میکنند . بعضی وقت ها حالم بد میشه و حرص میخورم اما سکوت میکنم. خودم را از محیط میبرم بیرون. یا موضوع را قشنگ عوض میکنم .

    و بهترین روش در این مباحث سکوت است. و به قول استاد بابت خودتون و حرفاتون ارزش قائل بشید. و کمی خسیس باشید‌ .

    میبینم که چقدر درسته . چون من بابت دانستن این چیزها هر روز برای خودم نوشتم کلی فایل گوش کردم کلی زمان گذاشتم چرا براحتی در اختیار دیگرانی قرار بدم که اصلا دوست ندارند که بدونند.

    و اگر من تغییر کنم طبق قانون جهان هستی تمام اطرافیان من تغییر میکنند. چون مدار من تغییر میکنه.

    ما در جهانی زندگی میکنیم که پاسخ به فرکانس های ما میدهد . فرکانس های ما همون باورهای شخصی ما هستند که تکرار شده اند و احساس ما اون فرکانس ها را شکل میدهد. پس کاملا کاملا شخصی است. یعنی من فقط دسترسی به فرکانس خودم را دارم تازه اونم اگر بخواهم . وگرنه اونم ناآگاهانه است.

    حالا با این توصیف چجوری میتونم دسترسی به افکار دیگران داشته باشم. منی که هنوز کنترل افکار خودم دست خودم نیست و دارم سعی میکنم که آگاهانه افکارم را کنترل کنم مواظب ورودی هایم باشم چجوری میتونم دسترسی به ورودی های ذهن دیگران داشته باشم.

    من چه میدونم که امروز از صبح همسرم چه چیزهایی شنیده چه چیزهایی را دیده چه چیزهایی را خونده و چه افکاری داره که حالا بخوام به زور یک سری مطالب را براش توضیح بدهم.

    الان این حرفها را متوجه میشم. و اصلا کاری به کار هیچ کس ندارم . در اصل اصلا وقت نمیکنم به دیگران فکر کنم اینقدر درگیر خودم و افکار خودم هستم. اینقدر باید مراقبت کنم از افکار خودم و مواظب ورودی های خودم باشم . و این باورهای سیمان زده خودم را یواش یواش شل کنم که دیگه وقتی برای مجاب کردن دیگران ندارم . و دیگه اصلا نمیخوام کسی را تغییر بدم.

    به قول استاد کوری عصا کش کوری دیگری نمیشم.

    خدا را شکر میکنم که امروز که در روزشمار دوباره به این فایل برخورد کردم خیلی راحت فهمیدم.

    اینقدر شرایط جامعه برام ملموس هست که اصلا جای بحث نمیمونه.

    پارسال که دوباره شرایط ایران بهم ریخته بود ناراحت میشدم و اما امسال که دیدم هیچ فرقی نکرد بهتر که نشد بدتر هم شد. و این طبیعی بود که طبق قانون جامعه ای که فقط داره به این موضوعی که دوست نداره توجه میکنه جهان از جنس همون موضوع براش میاره.

    و الان میدونم که هزاران انقلاب دیگه هم پیش بیاد تا هر کدوم ما از خودمون تغییر را شروع نکنیم هیچ چیزی تغییر نمیکنه.

    جامعه ای که شکرگزار نعمت هایی که داره نیست و فقط نق میزنه قر میزنه و به بدی ها توجه داره هیچ تغییری نخواهد کرد. چون جامعه یعنی مردم. مردم کیا هستند همین آدم هایی که ناسپاس هستند و همیشه در حال غر زدن هستند . همین آدم هایی که دنبال اینند یکی بیاد نجاتشون بده. امام زمانی از راه برسه نجاتشون بده. یک ابرقدرتی بیاد نجاتشون بده.

    نه این جامعه قربانی هیچ وقت درست نمیشه مگراینکه خودشون یک به یک شروع به تغییر بکنند.

    مثل ما که در این سایت هستیم و خودمون دلمون میخواد تغییر کنیم و یک روز هم نخواهیم به راحتی از این سایت بیرون میریم و دیگه این سخنان و این کامنت ها را نمیشنویم و نمیبینیم.

    من شکرگزار خدای مهربونم هستم که به من لطف کرده و من خواستم و من را هدایت کرده به این مسیر سبز.

    و سپاسگزار استادم هستم که هر روز یک مطلب را به هزاران گونه بیان میکنند و تکرار میکنند که هرکدوم از ما به طریقی متوجه این قوانین بشویم.

    سپاسگزارم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2638 روز

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    ما باید خودمون تغییر بدیم نه اینکه انرژی بزاریم دیگران رو تغییر بدیم

    ی تجربه از خودم میخوام بگم اون اوایل حرفهای استاد رو گوش میکردم دوست داشتم نزدیکانم رو تغییر بدم و از این قوانین حرف بزنم و فقط حرف میزدم و ضربهاش هم از جهان محکم خوردم و اون نشت انرژی ادامه داشت تا به جایی رسیدم حتی همسرم و دیگران میگفتن چرا اینقدر فایل گوش میدی اون ثروت یا اون خونه و ماشین رو نداری اما خودم ی تغییراتی در زندگیم داشتم ک کمتر عصبانی میشدم یا اینکه از بدهیهایی که داشتم تونستم خلاص بشم و خودم رو با گوش دادن به این فایل ها به جایی رسوندم که دیگه وام نگرفتم و تونستم مهاجرت کنم و پا روی ترسام بزارم و بنظر خودم نتایج عالی داشتم اما به اونایی ک این حرفا رو میزدم یا میخواستم تغییر بدم فقط ی جورایی حس میکردم ک دارم مسخره میشم اما تمام تلاش و تعهد رو بخودم دادم که به دیگران اصلا از این قوانین صحبت نکنم یا نخوام تغییر بدم دیگران رو اون موقع انگار دری باز میشه ک خودت میفهمی که خودت داشتی با همین کار جلوی نعمتها و ثروتها رو میگرفتی فقط کافیه امتحان کنیم و این زیپ دهنم رو بکشم و سکوت کنم و وراجی نکنم اون موقع بهت الهام میشه اون موقع بخدا اجازه میدی که هدایتت کنه اون موقع دیگه دخالت در کار خدا نمیکنی باید مث خودم ی درخواست داشتم و هدایت شدیم به این سایت ک این حرفها رو میشنوم چون به تضاد خوردم و بزارم حتی همسر یا فرزند بزارم به تضاد بخورن خودشون راهشون رو پیدا میکنن و خدا هدایتشون میکنه اینو بخودم گفتم که از این فایل ک استاد عزیز گذاشتن بیام درسش رو یاد بگیرم ک من ناتوانم در تغییر دیگران اما این توانایی رو دارم ک خودم رو تغییر بدم شرایط اطرافم تغییر میکنه فقط کافیه در حد حرف نباشه و عمل باشه من همیشه سعی میکردم همسرم و فرزندم رو تغییر بدم اما با این کارم هیچ فایده نداشت فقط انرژیم هدر میرفت بجای اینکه این تمرکز و این انرژی رو بزارم روی خودم

    و خدا رو شکر میکنم که تمام سعی خودم رو کردم که فقط تمرکز بزارم روی خودم و خودم رو تغییر بدم باورهام تغییر کنن اونا هم تغییر میکنن

    سپاسگزارم استاد عزیزم ک همیشه در اکثر محصولات و حتی فایلهای رایگان میاید اینو رو میگین و یاآوری میکنید ک نخوایم فراموش کنیم که فقط فقط تمرکزت بزار روی خودت نه اینکه برای تغییر دیگران

    وقتی تعهد بدیم بخودمون ی ترمز خیلی بزرگی هست ک برداشته میشه برای من ترمز بود چون با اینکه استادعزیز تکرار میکردن اما بعضی موقعها فراموش میکردم و شروع میکردم به حرف زدن برای تغییر دیگران و الان مدتی هست که دارم تمرکز لیزری میزارم روی خودم نتایج عالی داره واسم اتفاق میفته

    دوستتون دارم 🙏🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1390 روز

    سلام من دیشب یه سری هدایت شدم و آماده ی شنیدن یه سری الهامات بودم و دیشب یه سری متن برای خودم نوشتم بعد گفتم خدایا منو هدایت کن به یه فایلی که این مطلب رو بزارم و رد پا باشه برام و اونایی که آماده و در مدارش هستن بخونن

    ———————————————————–

    یه نکته ای که هدایت شدم بهش این بود

    که آقا رفتم فایل روانشناسی ثروت ۱ رو که داشتم دیدم

    جریان این فایلم اینه که از توی یه کانال های تلگرامی دانلودش کردم و اولین فایلی بود که از عباسمنش دیدم

    خوب حالا میخوام چی بگم

    آقا من رفتم گوشش کردم و اصلا حرف هایی که اونجا میزد عباسمنش رو اصلا قبول نداشتم و یه مقاومت زیادی در برابرش حس کردم تو خودم

    در صورتی اون دوره که گوش دادم کاملا پذیرفتم و یادمه که گفتم کاملا راسته میگه

    * اون موقع من آماده ی دریافت یه سری مطالب بودم و ظرفم بزرگ شده بود و تو مدار این فایل قرار گرفتم و طبق قانون هدایت شدم به اون فایل

    اینکه وقتی ما آماده شدیم و باور های مناسب داشته باشیم هدایت می شویم واقعا راسته چون اون فایل اصلا داخل گروه موفقیتی نبود یه گروه درباره کلیپ و اهنگ و این چیزا بود بعد اصلا چی شد من دانلودش کردم اون فایل ۴۰ دقه ای منی که اصلا عباسمنش رو نمی شناختم چی شد که تهش گوش بدم

    واقعا خیلی این اتفاقات درس داره که آقا وقتی من آماده ی دریافت یه چیزی باشم جهان براش کاری نداری خیلی طبیعی و بدیهی از راه های معمولی وارد زندگیم میکنه اون چیز رو

    بعد تو اون فایل آدرس سایت هم پایین فیلم بود ولی من اصلا ندیده بودمش تا الان ،یا حتی استاد میگفت بیاید کامنت بزارید ولی من اصلا یه درصدم به ذهنم نرسید که عباسمنش سایت داره و اصلا اون نوشته پایین رو ندیدم

    وای خدا قانون چه دقیقه 🥹🥹🫠

    ندیدم چون در مدارش نبودم

    ولی یادمه رفتم و تو تلگرام کانال عباسمنش رو سرچ کردم و عضو شدم

    الان میفهمم چرا ثروت وارد زندگیم نمیشه یا چرا دوره های رو نخریدم بخاطر اینه که هنوز آماده اش نشدم و ظرف کوچیکه که حتی اگه بخرم دوره ها رو میگم دروغه و گوش نمیدم

    چون باورهام ضعیفن هنوز

    بعد جالبی این موضوع اینه تازه اصلا وارد ااین فضای قانون جذب شده بودم اونم با کتاب معجزه‌

    اصلا هدایتی اون کتابو دیدم با اینکه اون موقع هدایت رو نمی دونستم ولی هی به خودم میگفتم خدایا این‌که اصلا من با کتاب معجزه آشنا شدم همین طوری اتفاق نیفتاد چون اصلا اتفاقات باحالی افتاد و هدایت شدم اصلا انگار خدا همه چیزو چیده بود که من کتاب معجزه رو ببینم

    باز میگم تو مدارش بودم و وقتی آماده دریافت چیزی باشی لاجرم هدایت میشی به مسیر هایی که اون چیز وارد زندگیت شه

    حالا اینا رو گفتم ک بگم کتاب معجزه ظرف منو بزرگ کرد و مدارم بالا رفت تا فایل روانشناسی ثروت رو دیدم

    واقعا ایمانم قوی تر شد به اینکه سپاسگزاری قدرتمند ترین فرکانس و مدار به منبع و خداوند هست

    سپاسگزاری فوق‌العاده است من تجربه اش کردم واقعا با کلمه نمیشه حسو حالشو گفت

    البته البته برای کسی که آماده اش باشه کسی که تو مدارش باشه

    اگه کسی تو مدارش نباشه و من بگم شکر گذاری انجام بده بر خلاف قوانین عمل کردم و اون فرد نتیجه برعکس می گیره چون تو مدارش نبوده ،،اگه اون تو مدارش قرار بگیره و آماده ی دریافت و تغییر باشه جهان اونو به بی نهایت راه هدایت میکنه همون طور که منو هدایت کرد

    پس اگه کسی ازم نخواست و نپرسید منم چیزی بهش نمیگم نه درباره سایت نه درباره شکر گذاری

    حتی اگه ببینم داره مسیرو اشتباه میره و به ضررشه چون هر چی من بگم فایده ای نداره و نمی شنوه

    تا نگردی آشنا زین پرده نشنوی … بقیه اش یادم نیست که بنویسم ولی استاد اینو میگه😅

    ولی اگه خودش پرسید چشم در خدمتشم چون خودش خواسته و آماده اش پس

    هدایت واقعا الان دید و درک بهتری از این کلمه تو زندگیم داره هدایت هدایت هدایت عجب کلمه ای خدایی

    جهان منو هدایت میکنه

    به چی هدایت میکنه حالا؟

    به مسیری که باورهام بهم ثابت بشن و تو زندگیم تجربه اش کنم

    حالا کاری نداری باور من خوبه بده به نفع منه به ضرر منه هیچی هیچ دخالتی نداره این یه سیستمه فارغ از هر گونه احساس دلسوزی و اینا

    هنوز آماده ی دریافت دوره ها نیستم هنوز باید روی دانلودی ها کار کنم تا ظرفم بزرگ شه البته که قانون یکیه و خیلی حرف های استاد که تو اون فایل روانشناسی ثروت زده من از فایل های دانلودی هم شنیدم قانون یکیه اگه به همین فایل های دانلودی هم عمل کنم و باور کنم نتیجه می گیرم ولی از اونجایی که دانلودی هستن زیاد جدیدشون نمی گیرم یا باورشون ندارم بخاطر اینه بهاش رو نپرداختم بها بها بها اینم مهمه

    یا درباره ثروت هی فکر میکنم چطور و از چه راهی یا چه ایده‌ ای ثروت مند شم در صورتی آقا من روی باورهام کار میکنم و وارد مداری میشم که پول و ثروت هست بعد جهان منو به آدم ها ،ایده ها و مسیر هایی هدایت میکنه که ثروت وارد زندگیم شه به مسیری که باور هام بهم ثابت بشن

    قانون یکیه دانلودی یا دوره نداره فقط به نظر من اینکه من میگم دوره فلان ۵۰ درصدش برای اینه که فکر میکنم اونجا یه سری چیزای دیگه گفته میشه که جواب میده و دانلودی ها اینطوری نیستن و این باور غلط منه

    که بهانه کردم که درست رو خودم کار نکنم و آموزش ها رو جدی نگیرم

    قانونه قانونه یکیه

    من روی خودم کار می‌کنم و باورهای مناسب می سازم و جهان منو هدایت میکنه به مسیر هایی که آماده اشون هستم تا باور هام بهم ثابت بشن

    تمام فایل های استاد خفنه

    اینو باید صدبار با خودم تکرار کنم

    اگه بخوام دلیل منطقی بیارم اینه که آقا استاد تو این فایل روانشناسی ثروت یک که من گوش کردم یجا وسطش گفته چرا خوبه ما ثروتمند بشیم و درباره باور های مذهبی گفت که مانع ورود ثروت به زندگیمون میشن حالا استاد درباره همین موضوع فایل دانلودی هم داره کلی تازه خوب اینم دلیل منطقی که قانون یکیه فقط باید متعد باشم به اون چیزی که می شنوم عمل کنم

    خدایا شکرت اصلا آگاهی که تو بهم دادی امشب خفن بود و معلومه که آماده ی دریافت این حرفا بودم الهام کردی بهم

    یه نکته دیگه بگم😅

    یادمه داشتم روی فایل های عزت نفس کار می‌کردم دانلودی های بعد شب خواب دیدم که دوره عزت نفس رو خریدم و دارم گوش میدم و می بینم عه این همون حرفایی هست که استاد تو فایل های دانلودی میزد و من جدیشون نمی گرفتم

    فقط هدایت خدا رو ببین😅😅

    تا این حد

    ☑️قانون یکیه باید عمل کنم فقط

    خدایا شکرت هر لحظه در حال هدایتم هستی و همیشه باهامی منو هدایت میکنی به مسیر هایی که باور هام بهم ثابت بشه مرسی از این موضوع خوشحالم چون حالا که اینجوریه منم می یام باور های مناسب ایجاد میکنم و تو هدایتم میکنی به مسیر هایی که باور هام بهم ثابت بشن دمت گرم بابت این سیستم و قانونت ایول

    در ضمن من فایل روانشناسی ثروت رو غیر مجاز بدست آوردم و گوشش نمیدم به غیر از الان که رفتم یه چند دقه ای گوش دادم که اصلا باعث شد این حرفا رو بنویسم و بگم به خودم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    ———————————————

    این متنی بود که دیشب نوشتم یه سری قوانین و نکات و گذشته ای خودم رو مرور کردم

    اصلا این فایلم هدایتی بود چون گفتم میزنم روی دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کنم و خدا یه فایل مناسب می یاره که من این متنو بزارم

    و عجب فایلی امد

    اینم اضافه کنم که آقا من نمی تونم کسی رو تغییر بدم اگه خودش نخواد و آماده اش نباشه اگه آماده باشه خودش هدایت میشه به مسیر هایی که تغییر کنه جهان این کارو انجام میده

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فرزاد خالقی گفته:
      مدت عضویت: 1069 روز

      عزیزدل ، واقعا خیلی حال کردم با این کامنت و مطالب فوق العاده‌ای که با درک بالا و خیلی ساده و روان و به بهترین شکل توضیح دادی، دمت گرم که اینقدر شفاف همه چیزی رو به این خوبی درک کردی. از خوندن متن زیبات لذت بردم و خیلی ازش یادگرفتم..ممنونتم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        محمدرسول گفته:
        مدت عضویت: 1390 روز

        سلام منم ممنونم ازت چون باعث شدی من دوباره این کامنتم رو بخونم و دوباره قانون روی به خودم یاد آوردی کنم

        و دوباره روی اصل متمرکز بشم و روی خودم کار کنم

        روی باور هام سرمایه گذاری کنم

        زمان ،وقت ،انرژی، پول،برای ساختن باور های جدیدم بزارم و بها هدفم رو بپردازم

        ممنونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      فرزاد خالقی گفته:
      مدت عضویت: 1069 روز

      عزیزدل ، واقعا خیلی حال کردم با این کامنت و مطالب فوق العاده‌ای که با درک بالا و خیلی ساده و روان و به بهترین شکل توضیح دادی، دمت گرم که اینقدر شفاف همه چیزی رو به این خوبی درک کردی. از خوندن متن زیبات لذت بردم و خیلی ازش یادگرفتم / ممنونتم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: