حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-10 07:49:372022-08-31 09:43:07حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و خانم بسیار شایسته عزیزم
و سلام به همه عباسمنشی ها
همون روزی که این فایل و فایل قدیمی تر روی سایت گذاشته شد من هر دو فایل رو دیدم
و همون لحظه علاوه بر این که ذهنم رفت بر سر اینکه من چه چیزهایی رو قربانی کردم متوجه یه موضوعی شدم
استاد عباسمنش قدیمی و استاد عباسمنش جدید
نگاهش و حالت بدنش کاملا متفاوت بود و یه درسی رو اون لحظه به من داد یه دری رو برام باز کرد که از اون روز تا حالا گیجم کرده بود
و بله چیزی که فهمیدم رفت زد به زیر بنای اصلی وجودم
و هر چی که گذشت واضح تر فهمیدمش
من توی چشمای استاد عباسمنش جدید یه قدرتی دیدم که کمتر تا حالا تو چشمای کسی دیده بودم
اون قدرت با قدرت قبلی استاد خیلی فرق داشت تکامل یافته تر بود
رفت نفوذ کرد توی وجودم . توی چند روز بهم فهموند گیر کارم چی بوده
الان دارم اشک میریزم چون همش هدایته نمیدونم چی شد رفتم تو سایت و حتی اینکه دوتا فایلو باهم دیدم
اونقدری این چند روز درونم زیرو رو شده که قابل باور نیست نیست
دختر فهمیدی قدرت حقیقی چیه
فهمیدی قدرتی که هماهنگ با خداوند باشه چه شکلیه
قدرتی که من توی چشمای استاد دیدم قدرت نشات گرفته از ایمان و تسلیم بود
منو زیرو رو کرد
الان چند روزه یه خونه تکونی اساسی توی وجودم راه افتاده
کلا یه سمت دیگه میرفتم
آدم های خوب و با خدایی که ذهنیت منو از بچگی شکل داده بودن
آدم هایی بودن که همیشه ضعیف بودن اما در ظاهر با خدا بودند
اما ژست اونا ژست آدمی بود که هیچی نداره محکم نبودن تسلیم نبودن موقع ناملایمات به خدا التماس میکردن
عاشق التماس کردن به خدا بودن و التماس کردن یعنی ایمان نداشتن اگه ایمان داشته باشن اجابت میشه که آروم و تسلیم بودن
یک ایمان که تکامل پیدا نکرده
اما شاید اگه ثروتمند میشدن و دارایی هاشون روی زمین بیشتر میشد اون وقت ژستشون فرق میکرد
و همیشه از قدرت میترسیدم چون بارها دیده بودم قدرت چقدر ناهماهنگی میاره
در واقع قدرتی که هماهنگ با خدا باشه زیاد ندیده بودم
یهو به خودم اومدم دیدم من دقیقا این ذهنیتو دارم
یه حالت بدنی ضعیف که شالوده منو بعنوان ادم خوب و باخدا داره تعریف میکنه
بله
به پشت سرم نگاه کردم
دیدم خدایی نمیبینم که بهش تکیه داده باشم
چون ادم ضعیف داستانش همینه
تکیه گاهش محکم نیست که احساس ضعف رخ میده
چون وجودشو خدا پر نکرده
انگار همه چیز داره جای اصلی خودشو درونم پیدا میکنه
الهی شکر
الهی شکر
استاد عزیز شما بزرگترین موهبت برای من هستید
شکر که به سمتتون هدایت شدم
برای تمام لحظاتی که برای پیدا کردن حقیقت گذاشتید از شما سپاسگزارم
برای به اشتراک گذاشتن آگاهی هاتون سپاسگزارم
اوه و شما دوستان بی نظیر
چقدر زیبایید و چقدر فوق العاده
الهی شکر که اینجا کنار هم هستیم
دوستتون دارم
به نام الله مهربونم
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ
شیطان گفت به عزت و جلال تو قسم که خلق را گهراه خاهم کرد مگر بندگان خاصت که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته فوق العاده
میخام تجربه این فایل ارزشمند و کامنت ارزشمند جناب آمای براتون بگم استاد
امروز رفته بودم ارایشگا و منتظر نشسته بودم به خودم گفتم حالا که بیکارم وقت دارم برم کامنت بچها بخونم نمیدونم چطوری فقط به من گفته میشد و دستم کلیک میکرد روی موضوعات سایت رسیدم به کامنت اقای میلاد امای و همینجوری میخوندم اولش هچی سر درنمیوردم اصلا این فایلو گوش نداده بودم همینجوری مشغول بودم یهو یکی از دوستای قدیمم وارد شد منو که دید مثل جن و بسم الله سریع فرار کرد سرشو انداخت پایین رفت ی طرف دیگ و منو نادیده گرفت البته من خودم با این افراد قطع رابطه کردم چون باهاش همش درگیر غیبت بودم و هیچ وقت چیز خوبی برای من نمی خواست و منم همش دنبال راضی کردنش بودم با همه اینا این رفتارشو که دیدم خیلی ناراحت شدم از دست خودم عصبانی بودم که من این همه افراد کنار گذاشتم و توی این چند روز مشغول چه چیزایی بودم خیلی طول نکشید که گفتم اشکال نداره مهم الانه امینه مهم همین لحظه و تعهد دوباره توعه دوباره شروع کردم ادامه کامنت خوندم رسیدم به جایی که جناب امای میگفت که ی جایی فهمیده نشتی فرکانسی داره و هرچی تلاش میکنه و روی خودش کار میکنه نتیجه نمیگیره و فهمیده بخاطر دوستاشونه و قطع رابطه کردن و با اطمینان و عزت نفس گفتن که مهم فقط منم
و من چقد تحسینشون کردم
منم همین کارو قبلا کرده بودما ولی این باعث شد که ی تلنگر بهم بخوره که من با اینا قطع رابطه کردم ولی هنوز رفتارشون برام مهمه هنوز هر چند وقت ی بار نگران فکرشونم نگران اینم راجب من چی فکر میکنن و معنای واقعی مهم بودن خودم درک نکرده بودم
و من بظاهر این افرادو حذف کرده بودم من بظاهر پیش خودم گفته بودم اینا منو از مسیر دور میکنن و فقط از ظاهر زندگیم پاکشون کردم ولی هنوز من تو فکرم راجبشون فکر میکردم و نگران بودم
من افراد نامناسبو از زندگیم حذف کرده بودم ولی شاخ و برگ های ذهنم هنوز بود!!
من دورو برمو حرص کرده بودم ولی ذهنمو ن!
این کامنت و فایل های که هدایت شدم بهشون خیلی از مسائلی که باعث شده بود این چند روز نتونم اونجوری که باید نتیجه بگیرم روشن شد و فهمیدم این چند وقت تمرکزم کاملا روی موضوعات بیهوده و چیزایی که اصلا مهم نیستن پخش بوده نگران تنها بودنم و آیندم بودم
و بار دیگ تعهد دادم حرفای شمارو نوشتم با صدای خودم ضبط کردم و به خودم تاکید کردم که اگه قراره چیزیو برای هدفت قربانی کنی باید بطور کااااامل و تمام و کمال این کارو انجام بدی نه به حرف نه به ظاهر باید این مسئله کامل توی ذهنت ریشه کن کنی
باید بهای رسیدن به هدفت پرداخت کنی باید بتونی هرکسی که برات مفید نیست از زندگیت و ذهنت پاک کنی حتی اگه تنهای تنهای تنها شده باشی تو باید بتونی
یادت باشه حضرت ابراهیم پسرشو قربانی کرد ت که نمیخای چندتا فرد الاف و بدرد نخور حذف کنی چطوری روت میشه از خدایی که این همه ارزششو آوردی پایین و به بقیه ارزش دادی درخواست کنی؟!!!
من هم مثل شما برای رشد وتغییر خودم از این لحظه جونمو میزارم وسط چون واقعا چیزی به غیر از جسمم چیزی دیگ ای ندارم و به جهان ثابت میکنم چیزی مهم تر از من و خدای من وجود نداره که بخوام بهش قدرت بدم
از خدای مهربونم سپاسگزارم منو این چنین هدایت کرد و بهم یاداوری کرد چه چیزاییو نصف و نیمه قربانی کردی و حاضر نیستی تمام و کمال انچه نامناسبه قربانی کنی و باید برای رسیدن به هدفت شجاعت و جسارتتو نشونم بدی تا هرآنچه که میخای دراختیارت بزارم.
به نام خدا
سلام بر استاد خوش تیپ و خوش هیکل
اگه تو هر فایل هزار بار زیبایی این پردایس را ببینم هنوز برام جدید هست و جذاب خصوصا شکل آینه ای اوت که عکس درخت ها و کلبه میفته تو آب
خدایا هزاران مرتبه شکرت
آنچه قدر که میتوانی قربانی کنی میتوانی بدست آوری
پرداخت بها
من محمد درخشان تا الان که اینجام چه بهایی را پرداخت کردم
1)قطع کامل ارتباط با دوستان حتی یکی از دوستان فابریکی که از اول ابتدایی با هم بودیم.چقدر زنگ زدن بابا دو روز جوونی عشق و حال کن،دو روز دیگه زن میگیری پا بند میشی،حالا میتونی بخوری و بگردی،ول کن این عباسمنش را با پول امثال تو خونه و ماشین میخره تو آمریکا عشق و حال میکنه ،تو هم ما را کُشتی با عباسمنشت،البته که مقصر من بودم چون زیاد در مورد استاد صحبت میکردم و میخواستم اونا را بیارم تو این فضا
2)مسخره شدن توسط خانواده
تو خانواده ای که من هستم فقط من تو این فضا هستم و بقیه در فرکانس نا امیدی و فقر هستن و همیشه مینالند که البته منم قبلا جزء اونا بودم و اونا هم منا مسخره میکردن بابا پس کو پولت اینهمه عکس ماشین و پول زدی پس کی میخوای برسی روز به روز وضع اقتصادیت که بدتر میشه،سر سفره ،تو دورهمی ها و همین باعث شد که دیگه دورهمی ها را نرم
3)شبکه های اجتماعی
من زیاد تو شبکه های اجتماعی بودم شاید روزانه 5 الی 6 ساعت
تو اینستاگرامم هر روز یه پست در مورد قانون جذب میزاشتم بعد اصلا فالوورهام تو این فضا نبودن و مسخره میکردن و وقتم را میگرفتم پس حذفش کردم
تو واتس آپ هر روز وضعیت میزاشتم در مورد قانون جذب و باز مسخره کردن و دیگه خیلی وقته وضعیت نمیزارم چندین گروه قانون جذبی هم عضو بودم که اونا را هم حذف کردم
تلگرام را حذف کردم
چرا چون همشون تمرکز منا میگرفت و به جای اینکه من روی خود کار کنم وقت میزاشتم و میخواستم دیگران را تغییر بدم،منی که هنوز خودم تغییر نکرده بودم و نتیجه نگرفته بودم
3)دیدم باید تمرکز بزارم پس از اول صبح تا آخر شب باید این فایل ها را اینقدر گوش بدم که این باورهای درست جایگزین باورهای اشتباه قبلی و فقیرم بشه
البته که اوایل جدی نبودم و هر چی جلوتر رفت من جدی تر و متعهد تر شدم
4)غیبت کردن را تعطیل کردم و گله و شکایت از خدا و زندگی و خانواده،غمگین بودن تعطیل
1. سلام به عباسمنش گرامی و خانم شایسته عالی من جهاد رضایی هستم از کشور افغانستان فعلا در کابل زنده گی میکنم 26 سال سن دارم راستش من خیلی مشکلات زیاد داشتم همیشه افسرده بودم همین قسم بعضی ویدیو ها گوش می کردم بخش انگیزشی از بعضی کسانی دیگر را، یک روز نشسته بودم اولین بار خبر ندارم چی قسم به تلفون من یک ویدیوی شما آمده بود دیدم که آن ویدیوی که ازخانه بندر عباس گرفته بودی یک خانه که حمام دستشویی مشترک داشت آن وضعیت شما را دیدم بعد دیدم که به آمریکا ویلای هزاران تا خانه، ماشین، حال خوب، موفقیت کسب کردی آن روز فکر کردم من هم میتوانم به یک جای برسم و حال خوب داشته باشم ویدیوی دومی تان را که لب ساحل گرفته بودی درباره توانایی کنترول ذهن صحبت می کردی مثال زدی درباره یک دوست که به شما گفته بود مرا به جای برساند آن حالش بد بوده شما گفته بودید هیچ کسی؛کسی را بجای نمیرساند از آن جای که هستین دنبال نکات مثبت بگردیم تا هدایت بشویم از یک کشور به کشور مثل آمریکا یا اروپا من هم از آن روز به بعد دیگر حالی بد ندارم به افغانستان چون میدانم اگر حال خود را اینجا که هستم خوب کنم حتما هدایت میشوم به جای بهترقبلا هر روز گله شکایت میکردم از حکومت طالبان اماحالا میدانم با شکایت کردن نگران بودن نمیتوانم بجای برسد آدم اما ازآن روز به بعد دیگر از هیج کسی دولتی شکایت نمیکنم غر نمیزنم ،از آن روز به بعد ویدیوی های شما را دنبال کردم از یوتوب از انستاگرام و بعد عضو سایت شما شدم خدایا هزاران مرتبه شکر که شما را سر راه من قرار داد مثل یک فرشته تا همه مشکلاتم حل شد با این ویدیوهای رایگان شما گرچند دوکتاب از سایت شما خریداری کردم و تاهنوز دیگر نخریدم حتما از سایت شما میخرم تنها با همین ویدیوهای رایگان شما تمام مشکلاتم حل شد جا دارد بازهم خوب تر خوب ترشود قبلا هر روز با خانمم جنگ می کردم خودم را دوست نداشتم شرک می ورزیدم به خداوند مشکلات مالی داشتم مریض معده چند سال بود که مرا خسته کرده بود خدا را شکر حالا همه این مشکلات حل شده دیگر جنگ دعوا نمی کنم با خانمم،خانمم قبلا هر روز گریه میکرد و ازمن بدش می آمد اما حالا دوست شدیم ،مرض معده ام کاملا خوب شده خودم را دوست دارم فهمیدم که پیش آدما زاری نکنم آدما را بزرگ نکنم قبلا میگفتم نکنه فلانی از دست من ناراحت نشود یا اگر فلانی کاری کند زنده گی من تباه خواهد شد قبلا این فکرای شرکی به خداوند داشتم حالا خدا را شکر همه این مشکلات حل شد و من تنها روی خداوند حساب میکنم تنها خداوند خلق کننده جهان است و میتواند به من کاری بکند،قبلا هر کاری میشد دیگران را مقصر زنده گی ام میدانستم چون خانواده ام به مردم محل هر روز دشمنی میکرد جنگ میکرد ومن این باور غلط به ذهنم حک شده بود که هر فکر که به سرم می آمد مردم را مقصر میدانستم. اما خدا شاهده حالا خودم مسولیت زنده گی ام را به دست گرفتم و میدانم هر اتفاق که افتاد من هستم که بوجود میاورم نه کسی دیگر ،از آن روز که با ویدیوهای شما آشنا شدم تقریبا هر روز ویدیوهای شما را گوش میکنم احساس آرامش دارم بخش مالی هم قبلا خانه کرایی زنده گی می کردم خدا را شکر حالا خانه گیرو کردم قصد دارم خانه هم بخرم به زودی ها چون دوستان از خارج زنگ زد پول روان کرد گفت خانه بخر برای خود؛ چرا قبلا اینطوری نبود حالا همه این همه برکت آمده همه اینها فقد از آن روزی تقریبا دونیم سال پیش که با ویدیو های شما آشنا شدم تا حالا اتفاق افتاده از آن پیش هیچ خبرای از اینها نبود من خودم به دانشگاه کابل درس میخوانم صنف چهارم انجنیری محیط زیست هستم حتما آرزوی که دارم حتما تحقق پیدا میکند از خداوند می خواهم که یک روزی خواهد شد شمارا(عباسمنش)از نزدیک بیبینم وبغل خود بگیرم، و فقد از خداوند یکتا تشکری کنم که شما را سر راهم قرار داد من و همسرم دو پسرم یکیش شش ساله و یکیش دوماهه است زنده گی میکنم و یک خواهر و یک برادر خورد هم همرای من است خودم دردانشگاه کابل درس میخوانم همین قسم بعد از اینکه ویدیوهای شما را گوش کردم از خداوند همه چی را طلب کردم همه شان همین قسم بدون چون چرا وارد زنده گی ام میشود،همین امروز همین ویدیوی که لب ساحل گرفتی درباره شکار چی نکات مثبت چقدر زیبا بود طبیعت حرف های آن خانم که دو طفل دوقلو داشت پیامش را میخواندی که به بچه های خود لیست توجه نکات مثبت ساخته هر روز مسابقه میکند به نوشتن نکات مثبت، اشکم را در آورد همین ویدیو،طبیعت زیبا چون به خداوند ایمانم زیادتر شد فهمیدم که هر چی خدارا باور کنی وبه نکات مثبت توجه کنی خداوند همان جا هدایت میکند آدم را….من از شما خیلی چیز ها یاد گرفتم اخبار اصلا گوش نمیکنم ورودی ذهن خود را کنترول میکنم همیشه با زیبایی ها توجه میکنم همیشه سپاسگذاری میکنم صبح و شب می نویسم تمام داشته های خود را بعد خدا را شکر میکنم اخلاقم روز تا روز خوب شده میرود خوش خوی شدم چیز های که نمیخواهم اصلا توجه و صحبت نمیکنم درباره اش چون به با توجه کردن به زنده گی ام می آید همه با من دوست شده و رفیق های منفی گرا به آنها ارتباطم قطع شده هر روز سریال زنده گی در بهشت سفر به دور آمریکا را از یوتوب نگاه میکنم اینگار عادت کرده تا نگاه نکنم دلم آرام نمیگیره. از روزی که ورودی های خودم را کنترول میکنم سپاسگذار خداوند هستم هر جای اداره یا جای دیگر کار بند باشد مثل آب روان کارم حل میشود قبلا اینطور نبود دو سه روز حد اقل معطل می ماندم این همه موفقیت ها در تمام جنبه ها تازه اول کار است من به خودم قول دادم تا آخر عمر با قوانین که شما گفتین زنده گی کنم و هر روز کمنت های بچها را میخوانم کلی نوت برداری میکنم همین امروز رسمی کتابچه خریدم تا هر ویدیوهای ازشما گوش دادم نوت برداری کنم .من نکات مثبت و نعمت ها را صبح و شام مینویسم و بخاطرش سپاسگذاری کنم .گرچند قبلا هم یک کتابچه داشتم وکم کم مینویشتم زیاد تر به تلفونم نوت برداری میکنم اما امروز رسمی کتابچه خریدم و مینویسم تمام نعمت های خودم را و سپاسگذار خداوندم…خلاصه هر چه بنویسم تمام نمیشود از نتایجم و درس های که از شما یاد گرفتم..نمونه های از نوت برداری:
2. من یاد گرفتم وقتی نگران آینده و نگران مردم گپ مردم نیستم یعنی به خداوند ایمان دارم برایم قدرت می دهد یعنی در مسیر درست هستم ما با کار کردن روی خود مان به مدار درست یعنی ثروت خوشبختی سلامتی خوشی قرار می گیریم
3. نقطه سر خط بر علیه هر چی بجنگی هر چی فحش بدی هرچه دعوا جنجال کنی هر چی بحث سیاسی کنی از جنس همان وارد زنده گی ات می شود این یک قانون بدون تغییر خداوند است.
4. خداوند بزرگ و مهربان را صد هزار مرتبه شکر بخاطر اینهمه سلامتی صدای پرنده فامیل دوستان برف بارش آب هوا پرده خانه وسایل خانه …..
5. خودم زنده گی خودم را می سازم
6. هیچ عامل بیرونی مسول زنده گی ما نیست….
7. هیچ تقدیر از قبل تعیین نشده تقدیرم را خودم رقم میزنم خداوند عادل است ظالم نیست…
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس بیکران خداوند بزرگ را که دست قدرتمند خودش استاد عباسمنش را در مسیر زندگی ما قرار داد
باسلام واحترام خدمت استاد عزیز و دوستان گلم
امروز یه حال عجیبی داشتم حسم روبه راه نبود با خودم گفتم خداکنه امروز استاد یه فایلی راجع به درسی که باید از عید قربان بگیریم تو سایت گذاشته باشن و خداروهزار مرتبه شکرگزارم که دعام مستجاب شد و چقدر زیبا صحبت های شما استاد عزیز جواب سوال های این چند ماه اخیرم بود مدتی هست که هدفم نوشتن یک رمان از وقایع مرتبط به زندگی خودم هستم ولی دو روز مینوشتم سه روز به بهانه های مختلف سراغ دفتر و قلمم نمیرفتم تا اینکه دیروز یک جمله ای در اینستا دیدم «کسی که برای نوشتن منتظر ایده میماند هیچ وقت نویسنده نخواهد شد»
صحبت های امروز شما نیز به من فهماندکه برای نویسنده شدن باید بها بپردازم و این بها این است هر روز حداقل نیم ساعت بنویسم از امروز روز عید قربان تنبلی و بی مسئولیتی را قربانی میکنم و به خودم تعهد میدهم هر روز تحت هر شرایطی تحت هر شرایطی بنویسم و قربانی کنم هر آنچه مانع رسیدن من به هدفم میشود.
قربانی کنم خستگی ناشی از کار را که مانع من از نوشتن میشود.
قربانی کنم مهمانی و دورهمی که زمان مرا برای نوشتن قربانی میکند.
قربانی میکنم فکر کردن و تمرکز روی شرایط منفی که انرژی مرا برای نوشتن قربانی میکند.
حضرت ابراهیم از جان فرزندش برای رسیدن به هدفش گذشت هیج کدام از چیزهایی که من قراره قربانی کنم مهمتر از جان یک عزیز نیست پس کار من خیلی راحت تر است.
ربنا اهدنا الصراط المستقیم صراط ابراهیم خلیل الله
سلام خدمت استاد عزیزدل …..امروز به لطف الله مهربان هدایت شدم به این فایل چقدر به دلم نشست و خیلی خوشحال شدم که من واقعا برا هدفم خیلی چیزهارو قربانی کردم من چندسال بشدت دنبال لاغرشدن خوش اندام شدن بودن به یکجا رسیدم که گفتم دیگه نمیشه تا خدا هدایتم کرد به قانون سلامتی استاد من قناد بودم و کیک های خانگی درست میکردم تازه تونسته بودم مستقل بشم و ی درامدی داشته باشم خیلی خوشحال بودم و کلی هدفهای کوچیک و بزرگ داشتم وقتی اومدم قانون سلامتی اولین قربانی اینکه کارمو کنارگذاشتم خیلیا بهم حرف بد زدن خیلیا گفتن جازدی خیلیا گفتن حیفه ولی من یک هدف داشتم لاغری درکنارسلامتی خیلی سفارش برام میومد ذهنم داشت وسوسم میکرد ولی قربانیش کردم و کنارش گذاشتم من خیلی خیلی زیاد اادت داشتم غذاهای متنوع سرچ کنم و درست میکردم کلا سرگرمیم اشپزی و کیک پزی بود به کل همرو تعطیل کردم گفتم دیگه سم درست نمیکنم استاد من سه تا بچه کوچیک دارم ولی سی سالمه با وجود این سه تا هرروز پیاده روی میرفتم و بچه ها رو میبردم و برااینکه خسته نشن خیلی جذابش میکردم باهاشون مسابقه میذاشتم تاب بازی میکردم سرسره بازی تا بتونم هدفمو دنبال کنم ازروزای اول تمام جهان بسیج شده بودن که کلی غذاهای خوشمزه برامن میوردن ولی من لب نزدم هیچکدومو هیچکدومو مهمونی دعوت شدم چقدر غذاهای خوش اب و رنگ ولی من غذامو درست کردم بعدازفست دوروز خوردم و من لذت میبردم از گشت و گذارم از انرژیم کم کم چربیا اب شد و من نمایان شدم😂😂 هرچی تو مهمونیا میگفتن بابا ی باره فقط همین یکباره بخور چیزی نمیشه من اصلا قبول نمیکردم و راه خودمو ادامه دادم بعدازهشت ماه نتایج بینظیر شد بینظیر مثل بمب همه جا منفجر شد استاد تمام کسایی که من چاق بودم میگفتن چاقی و حرف بدمیزدن الانم که خوش اندامم میگن استخونی فهمیدم این مردم دهنشون همیشه بازه و من یک ذره اهمیت نمیدم بهشون و راه خودمو میرم اصلا برام مهم نیست میگن چاق بودی قشنگتر بودی فقط من یک کلمه بهشون گفتم والا من ازچربی قشنگی ندیدم😂 من همچنان درحال ادامه دادنم وخیلی خوشحالم که به این هدفم رسیدم و خیلی چیزهارو قربانی کردم من هنوز شغلی پیدا نکردم ولی ایمان دارم خدا بهترینارو برام گذاشته بعد راستی استاد من دیگه خیلی خیلی اوقات فراغت داشتم بخاطر همین شروع کردم روی رشد فردیم عزت نفسم و نظمم بشدت کارکردم که خیلی زندگیمو تغییر داد صدو هشتاددرجه زندگی من عالی عالی شد😍😍انقدر تغییرات من عالیه که همه میگن هم ازلحاظ رشد شخصیتی و فردی هم جسمی استاد عاشقتونم همش اول ازلطف خداست بعد شما
بنام خالق زیبایی ها
سلام استاد عزیزم بهترین راهنما و معلم زندگیم
و امروز در روز عید قربان ، عید بندگی و بزرگترین عید.
خدای خالقم باز هم مرا متحیر و سرگشته ی هدایت بینظیرش قرار داد.
گوشیم به علت شارژ نداشتن خاموش بود و ندایی با عجله گفت گوشیتو شارژ کن .گوشی هنوز ۱۰ درصد بیشتر شارژ نشده بود که قلبم بهم گفت آنرا روشن کن و بلافاصله وارد سایت بشو.
من هم هیجان زده آنچه را که گفته شد اجرا کردم، وارد سایت شدم و دیدم فایل جدید گذاشته شده. عنوان فایل :حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی😒 انگار حرف خدا با من بود انگار بغضی در گلویم در حال ترکیدن بود
انگار جهانم در سکوت محض فرو رفته بود تا من آنچه را که باید شنیده شود را بشنوم.
انگار امروز روز قرار صادقانه من با خودم و خدایم بود. فایل را دانلود کردم و شروع به شنیدن .با جان دل ،،وجودم همه، گوش شنیدن شده بود. انگار پرده ای ضخیم را از جلوی دیدگانم کنار زده بودند و از تاریکی وجودم، روشنایی را بعد از سالها دیدم.
خدای من چه میشنوم ، ذهنم تاب شنیدن نداشت و قلبم مشتاق شنیدن بود.
انگار خدا برنامه ریزی کرده بود تا من را ۱ بار برای همیشه صادقانه با خودم روبرو کند و ۱ بار برای همیشه واقعیت را بپذیرم و از ناحیه امن خود خارج شوم.
و چه قشنگ خدایم مدیر برنامه ام شد و چه زیبا هدایتم کرد به آنچه که باید بشنوم.
واژه ها در ذهنم مرور میشد و من متحیر و گیج بودم:ابراهیم ، خلیل الله، موحد بودن، قربانی کردن، تعهد، ایمان، تسلیم بودن، پرداخت بها،
خدایا چه میخواهی بگویی با من…
با این واژگان چه حقیقتی را میخواهی رمزگشایی کنی…
انگار کسی بهم میگفت خودت را آماده شنیدن حقیقت کن، حقیقتی که ۲۹ سال از پذیرش آن سر باز زدی و زندگیت بی حاصل و بی ثمر بود.
آنجایی که استاد گفت حاضرید شما چه بهایی بپردازید انگار با من بود که سالها در خواب غفلت زندگی را گذراندم.
به خودم آمدم دیدم دقیقا۳۷۴ روز از عضویت من و هدایت خدا به این مسیر خوشبختی( سایت) میگذرد ولی بدون ذره ای داشتن تعهد و عمل …!؟
خود من ی روزی با تمام وجودم از خدا خواستم هدایتم کند و او مرا اجابت کرد
ولی من شرمنده ام از اینکه اجابت خدایم را پاسخ ندادم و ۱ سال است که بی توجه بودم به اینکه من خواستم و اجابت شدم .
ولی انگار تا به امروز قدمی در این مسیر هدایت برنداشته بودم و بهایی پرداخت نکرده بودم.
منی که حاضر بودم توهین ها و سرزنش ها و بی احترامی ها و تحقیرها و زیر بار منت بودن را بپذیرم ولی همچنان جیره خور و نان خور جیب پدرم باشم در این ۲۹ سال.
خدای من ، یعنی چه چیزی در من مرده بود که ۲۹ سال از زندگیم را بدون هیچ هدف و انگیزه ای گذراندم .و امروز خدا بعد از ۲۹ سال، تمام این سالها را جلوی چشمانم به نمایش گذاشت تا به من بفهماند که خواستن تنها، هیچ ارزشی ندارد و باید با همان شور و اشتیاقی که درخواست کردی با همان شور و اشتیاق قدم برداری و متوکل باشی بر من و قدرت من و تعهد بدهی برای خوشبخت شدنت.
اگر خودم میخواستم آنچه را که امروز دریافت کرده ام بفهمم شاید سال های سال باید میگذشت.، ولی خدا امروز مرا عجیب شگفت زده کرد از هدایتش.
امروز حس پرنده ای را دارم که سالها در قفس مانده و عادت کرده به جا و مکان و غذای آماده بی آنکه تلاشی بکند و روزها در پی هم فقط مانند یک فیلم تکراری ، تکرار میشوند.
و اکنون در قفس گشوده شده و آن پرنده که دقیقا مصداق من است باید خودش پرواز کند و برای خواسته اش مسیرها را برود.
پرنده ای که تا به امروز نه میدانسته خواستن چیست و نه میدانسته که باید تلاش کند اگر غذا میخواهد.
وااای خدای من چگونه امروز مرا به خودم نشان دادی و چه ماهرانه مرا راهنمایی کردی که باید وارد سرزمین آرزوهایم بشوم و قدم در مسیر ناشناخته ها بردارم.
به من فهماندی که باید همچون ابراهیم ایمان داشته باشم به ربوبیت تو و همچون او برای هدفم از هیچ چیزی دریغ نکنم حتی اگر جانم باشد حتی اگر پاره ای از وجود من باشد.
و پاداش آن شجاعت و جسارت در پرداخت بها این شد که ابراهیم شد خلیل الله.و چه خوب پاداش نیک میدهد خداوند
و چه خوب در وعده اش تاخیر نمیکند
و چه خوب پاداش نیکوکاران را حساب میکند
و چه خوب یارت و تمام زندگیت میشود.
امروز تعهدی غیر قابل مذاکره میدهم بدون هیچ عذر و بهانه ای .و حتی زمین به آسمان برسد ، متتعهد میمانم که ۱ بار برای همیشه مسیر زندگیم را درست انتخاب کنم.
و هدف اصلی من که تمام خواسته های دیگر مرا پوشش میدهد رسیدن به بی نهایت از استقلال مالی است.
استقلالی که پر از آزادی و حس خوب پروازکردن بهم میده.
و حاضرم برای رسیدن به این هدفم تمام وجودم را هزینه راه کنم.
تصمیم گرفته ام که با ایمان و یقین محض بپذیرم فراوانی و ثروت دنیا را .
و باور کنم خدای رزاق را .خدایی که حتی روزی مورچه ای را دل زمین میرساند.
و چقدر زیباست سخن حضرت علی که فرموده اند:حتی اگر تمام مردم دنیا سوزن بفروشند، خدا روزی همه آنها را میرساند.
در همین حدیث هزاران باور توحیدی و باور فراوانی پنهان و آشکار است.
مصمم شده ام از هر آنچه که مرا از رسیدن به خواسته ام دور میکند حذر کنم.
مدتی ست که آگاهانه و با اراده ی خودم دیگر دنباله رو هیچ اخباری نیستم و هیچ اطلاعی از هیچ یک از اتفاقات دنیا و به خصوص ایران ندارم.
تلویزیون حذف شده.و در این دنیای تکنولوژی و عصر ارتباطات که همگی با گوشی های در دستمان زندگی میکنیم میتوانم بدون اغراق بگویم اگر همین الان گوشی را از من بگیرند، بدون تردیدی گوشی را کنار میگذارم .باورم نمیشود الان ۱ ماه تمام است که اینستاگرام را حتی باز هم نکرده ام و وارد نشده ام و دیروز از گوشیم پاک کردم برنامه اشو.
امروز قدم اول را برداشتم و متعهد شده ام.
و صادقانه با خودم صحبت کردم و یقین دارم همین قدم اول درهایی از نعمت و برکت را وارد زندگیم میکند.
و این همت و تعهد را مدیون هدایت الله و آموزه های خالصانه استاد عزیز هستم که نور شده اند در تاریکی ،و امیدی در نا امیدی .
و این اول مسیر است
و من میمانم و با قدرت ادامه میدهم
و لذت میبرم از آنچه خدا برایم در نظر گرفته.
بهترین ها نصیب قلب های پر از مهرتان.
با سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
سلام به دوستان عزیزم امیدوارم همیشه خوش و خرم و سلامت باشید
واقعا این چند سال که دارم فایل ها رو گوش میدم چه رایگان و چه دوره هایی که خریدم
نقطه مشترک حرف های استاد این بوود باید با تمرکز کامل یک هدف اصلی انتخواب کن و برای اون هدف هر بهایی که میتونی براش انجام بده هر چیزی که جلوت میاد کنار بزن و فقط فکر کن به هدفت اگه خسته نشدی و ادامه دادی موفق میشی
خودم هر روز درگیر باورهایی هستم که دارم و این چند وقته یذره ضعیف شده بودم که نجواهای شیطان خیلی اذیتم کرد و به خودم میگم همایون تو خیلی رو خودت کار میکنی چرا میزاری نجواهای شیطان اذیتت کنه ولی از یه طرف میگم و خوشحال میشم میگم چقدر خوبه میدونم کجا دارم اشتباه میکنم .الان خیلی دارم روی باورهای ثروت سازم کار میکنم و روی دوره رواشناسی ثروتم امیدوارم تو این رد پاهایی که میزارم به زودی بیام در مورد موفقیت های ثروتم بنویسم
استاد نتیجه ای که گرفتم اینه بیام روی یه مورد تمرکز کنم روی یه هدف اصلی و سخت روش کار کنم و قول بدم که انجام بدم
استاد یه تمرینی داده بودی چند وقت پیش گفتی از هدفهای کوچیک شروع کنید
سوره نجم آیه 39 : وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى
ترجمه فارسی : و اینکه برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست
ضرب المثل : خواستن، توانستن است
English : and that everyone shall have in his account only that which he worked for,
خیلی ممنون از نگاهتون که دارید نظر بنده رو میخونید و امیدوارم ازش استفاده کنید
یا حق
سلام به استاد عزیزم
استاد خیییلی فایل فوق العاده ای گذاشتین😍
استاد واقعیتش من هدف های زیادی دارم مثلا هم باید زبانمو خوب کنم ک بتونم از رو رفرنس مطالعه کنم و هم میخوام شروع کنم به سرکار رفتن و قدم های تکاملی ام را جهت مستقل شدن بردارم این هدف هم باعث میشه من از خودم درامدی داشته باشم و هم تجربه ام را بیشتر میکنه و هم اعتماد به نفسمو در کار عملی و ارتباط با صاحب کیس افزایش میده(من دانشجو دامپزشکی ام)
خیلی دوست دارم که یه مدت همه چیو بذارم کنار و فقط رو زبانم کار کنم و اونو اوکی کنم چون واقعا برام یه غول شده و یاد گرفتن زبان در حد عالی بهای رسیدن من به بالاترین درجه ها توی رشتم هست.
اما خب کار عملی و افزایش سواد تئوری هم خیلی مهمه
من باید همه اینارا اوکی کنم که بتونم به بالاترین درجه ها برسم و درست کردن هر کدومش بهای خاص خودشو داره، و چون ۲ ماه فرصت دارم تا شروع مجدد دانشگاه، و من باید دوره کاراموزیم را هم در این دوماه طی کنم فعلا تصمیم گرفتم هدفم را افزایش سواد علمی و کار عملی و سرکار رفتن بذارم
فک کنم باید برای زبان یه وقت ۱ ساله بعد از تموم شدن درسم بذارم، البته الانم کلاس مینویسم اما خب این تمرکز صددرصدی نیس و در نتیجه جواب فوق العاده هم نمیده، من باید صب تا شبی ۶ ماه کار کنم ک جواب بده…، که الان نمیشه…
و اما
بهاهایی که باید برای افزایش سواد علمیم و کار عملی باید پرداخت کنم:
تصمیم دارم برای مرداد و شهریور به تهران برم و اونجا بهای تنها بودن و سختی دور از مادرم بودن و سختی ماشین نداشتن و دور بودن از دوستام و تفریح و….. را پرداخت کنم اما پیش بهترین دکتر ها کاراموزی برم و کلی چیز یاد بگیرم😊✌
اونجا جایی را برای رفتن سرکار پیدا کنم و هر جور شده سرکار برم، امیدوارم بشه…تا کار عملی ام را اوکی کنم، چون استاد اگ تئوریتم عالی باشه اما عملیت عالی نباشه به ادم اعتماد نمیکنن باید این قضیه را هم اوکی کنم، من جایی را پیدا کردم اما چون راهش دور بود یکم سختم شد اما الان فهمیدم من باید بهاشو بدم، حتی اگ راهش دور باشه و اذیت بشم باید سرکار را حتما برم، میدونم ک اگ فرکانسامو درست نگه دارم بعد کم کم به راه های نزدیک تر هدایت میشم و همه چی اونی میشه ک من میخوام…
و شب ها حتی اگ خسته ام شبی ۱ ص هم شده رفرنس بخونم تا چشمم به خوندن متن انگلیسی عادت کنه و ….
و یه بها خیلی مهمممم دیگ که باید بپردازم اینه ک ورودی های ذهنمو کنترل کنم و ادم هایی ک غر میزنند و یا ازشون چیزی یاد نمیگیرم را بدون هیچ رودربایستی کنار بگذارم و حواسمم به کلامم باشه و خودمم غر نزنم و در مورد مشکلاتم حرف نزنم و وقتی میخوام از ناخواسته هام بگم زیپ دهنمو بکشم، پرداختن این بها خییییلی برام سخته، اما خودمو متعهد میکنم ک انجامش بدم…✌👌
استاد خیلی ممنون ک انقدر محکم و با بیانی شفاف و تاثیر گذار همه چیو بیان می کنین
عاشقتوووووونم😍😍
استاد تو این فایل گفتین از روی متون انگلیسی برای دوره قانون سلامتی مطالعه کردین، میشه تو زمینه یادگیری زبان انگلیسی و این که چیکار کنیم بتونیم از روی متون انگلیسی بخونیم و بفهمیم هم یه فایلی بگذارین…، میدونم باید تمرین کنم اما نمیدونم چجوری می تونم راحتتر یاد بگیرم که کنار این ک یاد میگیرم بتونم از این مسیر هم لذت ببرم ن این ک با زجر و سختی بخونم…..
و مثل همیشه
امیدوارم همیشه سالم، شاد و ثروتمند باشین🌹❤
سلام استاد عزیز وسلام خانم شایسته ی عزیز
امروز که شما رو با این تیپ دیدم که هیچ ربطی به تیپ چندماه پیش تون نداره دیدم واقعا از ته دل تحسین تون کردم خانم شایسته ی عزیز هم گفتن که شما قبل از رفتن گفتین تا بدنم رو نسازم وقانون سلامتی رو پیدانکنم برنمی گردم واقعا تحسین برانگیزه
وبه قول خودتون مطالعه وتحقیق با منابع انگلیسی و پیاده روی با عرق سوز شدن و دوری از خانم شایسته ومقابله با وسوسه ی خوردن غذاهای قبلی کار خیلی خیلی سختی بوده واصلا آسون نبوده اما به این سلامتی می ارزه منم دلم میخواد پیاده روی کنم ولی منیسک زانوم توی کوه پاره شده ونمیتونم لطفا برام دعا کنین که خوب بشم نزدیک ۱۰ماه درگیرشم هی فیزیوتراپی ومتخصص ارتوپد ولی هنوز خوب نشده اگه شفا پیداکنم تحت هر شرایطی روزی یکساعت راه رفتن رو ترک نمیکنم لطفا برام دعا کنین.
متشکرم ازتون واز فایل های عالی تون