چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-06-10 07:50:062024-06-10 07:54:09چه موضوعی را باور کرده ای؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدایی که رب العالمین است
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز و تمام همراهان این مسیر عاشقی
واقعا اگه عاشق خودت باشی و خودت ارزشمند بدونی به دیگران راحتتر عشق میورزی واونارو با هر سلیقه و ظاهری دوست داری و در مقابل دیگران هم بهت عشق میدن بیییینهایت
من یه پسر داشتم که چند ماه پیش تو سن 14سالگی به رحمت خدا رفت بنام ابوالفضل
این پسر دارای معلولیت جسمی و ذهنی شدید بود اما چهره بسیار دوست داشتنی وزیبا و خیلی خوش سرزبون بود به همه عشق میورزید
بسیار باورهای قدرتمندکننده ای داشت
اول اینکه اصلا نپذیرفت که ناتوانی داره
خیلی خودشو دوست داشت وهر درخواستی از دیگران برای انجام کارهاش میکرد بدون محدودیت
به مهمونی دعوت میشد با عشق ازش پذیرایی میکردن
خلاصه خودشو ارزشمند میدونست
یه جشن تولد براش گرفتیم تو سال 1400 شاید باورتون نشه
قبلا به یه دورهمی بچه های سایت تو یه استان دیگه رفته بودیم وایشون هم اونجا خیلی مورد توجه قرار گرفت
روز تولدش که نزدیک شد دیجی اون دورهمی بهمون زنگ زد گفت باید برا ابوالفضل تولد بگیرید منم از تهران میام براش مینوازم
خلاصه دوستان دورهمی خبردارشدن واز شهرهای مختلف شمال مرکز وحتی غرب کشور به مشهد اومدن و دو روز تولد براش گرفتیم
الان که استاد در مورد باورهای قدرتمندکننده میگن یاد اتفاقات بییینظیری که برای این پسر در طول 14 سال افتاد میوفتم و شده الگو برام و با همسرم همش از ابوالفضل مثال میزنیم و یه الگوی عملی برای باورهای قدرتمندکننده داریم خدایا شکرت
الان به این نتیجه رسیدم که ابوالفضل علیرغم داشتن ناتوانیهای زیاد ودلیل عدم پذیرش اون تونست به تمام خواسته هایی که داشت برسه حتی اگه خانواده باهاش همکاری نمیکرد خدا بطرق دیگه خواسته هاش رو محقق میکرد و من تازه به این موضوع رسیدم. خدایا شکرت
حالا دیگه ابوالفضل شده باور قدرتمندکننده من و همسرم در تمام جنبه ها
خدایا شکرت بابت این هدیه بییینظیر تو زندگیم
سپاسگزارم
شاد و ثروتمند باشید
به نام خدای مهربان
سلام عرض می کنم خدمت استاد عزیزم ، خانم شایستهی گرامی و تمامی دوستان ارزشمندم
استاد جان من دیروز چند نشانه و هدایت الهی دریافت کردم ، که به من میگه تمرکز لیزری بگذارم روی ساختن عزت نفسم. در شرایطی که الان هستم و تضادهایی توی زندگیم هست ضدم مثل یک نهال زیبا ولی نهیف !! که باد یه کمی شدید و یا شرایط محیطی می توانه بهش آسیب بزنه!! یعنی در واقع من چون چندین ساله فقط با شما هستم ، و از آموزه های شما استفاده می کنم یه بخش هایی از وجودم رو عالی ساختم ، خیلی عالی ، اونجاهایی که پاشنه آشیلم نبوده … ولی در جاهایی که پاشنهی آشیلم بوده …
• مثل پذیرفتن کمک دیگران ، تشکر قلبی داشتن و دادنِ اعتبارش به خداوند ، اینکه نخواهم زودی جبران کنم ، کمک اون فرد رو و احساس شرمندگی نداشته باشم!!
• مثل مهم نبودن حرف دیگران در زندگیم و همش نگران نگاه دیگران نبودن ، پاشنهی آشیلی که من قبلاً با کار کردن روی خودم عالی شده بودم ، الان هم توی یک سری زمینه ها خوبم ولی تو یک سری زمینه ها به شدت برای من نشتی انرژی هستش و جلوی پیشرفت من رو می گیره ، احساس خوبم رو می بلعه و من رو مستأصل می کنه ، نیاز دارم خیلی روش وقت بگذارم و برنامهای جدی برای اجرای تمرین آگهی بازرگانی برای افراد مختلف دارم.
• مثل توکل کردن در عمل به خداوند و قدم برداشتن با اولین ایده … و منتظر فرش قرمز نبودن …
• مثل کنترل خشم و نارحتیم ، من در 90 درصد مواقع یا حتی 95 درصد مواقع انصافا خوبم و حالا اگه لبخند نمیزنم ، کسی ازم حس بد هم دریافت نمی کنه !! ولی همون پاشنه آشیله که گفتم … تا یه ذره احساس کنم یه نفر داره یه گوشه چشمی میاد یا حرفی میزنه یا چی … سریع رفتارم 180 درجه عوض میشه ، نمی توانم با آدم ها تعامل داشته باشم ، در واقع نمی توانم پایدار در کنار آدم ها توی یک محیط کاری باشم ، نمیتوانم در زمان مناسبش بگم و بخندم و در زمان مناسبش هم جدی باشم و کار کنم ، با آدم های جدید ارتباط برقرار کردن رو مشکلی ندارم ها … یعنی انصافاً با افراد جدید مخصوصا آقایان و بچه ها خیلی راحت ارتباط برقرار می کنم ، در مورد ارتباط با خانم ها خوبم ولی ارتباطات مقطعی اگر بخواهد این ارتباطه پایدار باشه ، من یه جایی یه حرکتی میزنم که احتمالاً باعث کدورت و ناراحتی میشم!! و من فکر می کنم این بر می گرده به اینکه من همش فکر می کنم آدم اشتباهی ای هستم ، یعنی به خودم شک دارم انگار !! با اینکه من خیلی خوبم ، خیلی قلب مهربون و خیر خواهی دارم و برای هیچ کس بد نخواستم و نمی خواهم … ولی جهان داره مثل آیینه به خودم فیدبک میده ، در واقع اون رفتاری که خودم با خودم دارم رو جهان داره بهم نشون میده
آها حالا فهمیدم:) من باید روی این وجه از شخصیتم ، عاشق خودم شدن بی قید و شرط کار کنم
و اینقدر نخواهم خودم رو با بقیه لول کنم ، اینقدر دیگران رو در راس و اولیت قرار ندهم
نمی دونم این کار کردن روی شخصیتم و بازسازی احساس لیاقتم چقدر طول می کشه ، تو شرایط فعلیم در آمدم تقریبا با هزینه هایم و یه کمی تفریح کردن و اینا … هماهنگه ، خب من دورهی عزت نفس رو دارم … تمرکز لیزری می گذارم روی این دوره تا مدارم بره بالاتر و ان شا الله وقتی رسیدم به جایی که خیلی راحت می توانستم انتخاب کنم برای خرید دوره (نه مثل الان که هم دو به شک هستم کدوم دوره؟؟ هم اگه بخواهم بخرم باید به سختی بخرم!! یعنی در مدار خرید دورهی جدید نیستم) جدید ، از خداوند طلب هدایت می کنم و احتمالاً روانشاسی ثروت 1 یا احساس لیاقت رو که عاشق هر دوشون هم هستم :) یکی از این دوره های ارزشمند رو می خرم
استاد از شما سپاسگزارم که این شرایط رو فراهم کردید بیام بنویسم پاشنه های آشیلم رو. خودِ نوشتن این پاشنههای آشیل و روبه رو شدن باهاشون یه تمرین برای ساختن عزت نفس بود.
تعهد می دهم در یک زمان مناسب دیگه با هدایت الله بیام از باورهای قدرتمند کننده ای هم که دارم بنویسم.
شاد باشید
به نام الله ثروت و فراوانی
به نام خداوند یکتا و بی همتا
سلامی گرم و عاشقانه به همه عزیزان، از استاد عباسمنش بزرگوارم گرفته تا همه بچه های سایت عباسمنش
الهی هزاران بار شکرت می کنم که امروز لایق این بودم که بیام از کامنتهای این فایل بخونم ( چون در دفترچم نوشته بودم یکی از کارهایی که باید تیک بخوره، خوندن کامنتهای این فایل هست اما در مورد کامنت ننوشته بودم که بهش هدایت شدم)
الهی هزاران بار شکرت می کنم که همیشه حرف های استاد عباسمنش رو با قلب و جان گوش میدم و اونقدر این انسان، پر از آگاهی و درک هست و اونقدر اصل و واثعیت رو با زبانی ساده اما اصولی بیان میکنه که من همه وجودم گوش میشه تا فقط ببلعم همه اون آگاهی ها رو ….
در مداری هستم که در فضایی قرار گرفتم که همش خوبیه
همش حال خوبه
همش دیدن و لمس زیباییه
همش گوش دادن به فایلها و وویس های بهبود و رشده
همش خوندن مطالب بهبود و رشد شخصیه
و خلاصه بگم در فضایی کاملا ایزوله قرار گرفتم و باید بگم که آگاهانه هدایت شدم به این فضا و دارم ازش نهایت استفاده رو میبرم
یعنی من خواستم که در این فضا باشمو خداوند هم با دستان بی نظیرش با انسانهایی که بعضا هیچ شناختی نداشتم، این فضا رو برای من مهیا کردند و من هم دارم استفاده میکنم
دارم ذهنم، قلبم، گوشم، زبانم و همه وجودم را آگاهانه کنترل میکنم که ورودی منفی و حال بد کن دریافت نکنه و بودن وزیستن در این فضا، قطعا باید باورهایی در این مسیر و در همین فضا برای من ایجاد کنه که من بسیار شاد و راضی هستم که یقینا این رضایت و شادی درونی، نشان از باورهایی بهتر از حتی دیروز ندارد
یه چیزی که همیشه شنیدیمو به ما خوروندن این بوده که آموزش و یادگیری معمولا در سنین کم اتفاق میفته و خیلی تغییرات در سنین بالا رخ نمیده و حالا چی شده که دارم این رو میگم؟؟؟
خب من باورش نکردم
من خواستم تواناییم رو در یادگیری، در درک مطالب و به طور خلاصه بگم در”تند خوانی و تقویت حافظه” بالا ببرم و دقیقا یه دوره خریدم ودارم تمرینش میکنم
من اصلا باور نکردم که من 41 ساله دیگه برام دیر شده که برم تند خوانی یاد بگیرم
که برم تقویت حافظه
و همین باور نکردنه و بر عکسش، باور به اینکه من علاقعه و انگیزه و هدف دارم و باید در این جنبه ها قوی تر از قبل بشم و دارم براش تمرین میکنم
دارم روزانه تمرین میکنم
گاهی یسری تمرین ها سخته
گاهی یه جاهایی میبینم ضعفم زیاده اما میدونم نیاز به تکامل دارم
میدونم که من 41 ساله شاید باید بیشتر از اون بچه 20 ساله تلاش و انگیزه داشته باشم اما در هر صورت چون هدف دارم و باور دارم میتونم، براش حرکت کردم
یعنی باید اینو بگم که اگر به چیزی باور داریم، قطعا براش حرکت می کنیم
یعنی باور من به شدن، باعث حرکت و انجام تمرین و اقدامات روزانه شده
و این وسط، باید بدونم که من نیاز به تکامل دارم
من باید مطابق آگاهی ها و آموزش ها پیش برم تا اون هدف که تقویت حافظه و تندخوانی هست، تحقق پیدا کنه
حالا چرا میخوام کلا این مهارتها رو بهبود بدم؟؟؟ قبلا نوشته بودم براتون که من برای بهبود شغلم و ورود به یه عرصه که در زمینه شغلیم هست، باید یسری آزمون ها رو قبول بشم. اسفند سال گذشته با تجربه بسیار کم آزمون دادم، قبول نشدم اما نتیجم خیلی خوب بود و میدونم اگر امسال روند خوندنم رو بهتر کنم و برسم همه مطالب رو بخونم، قطعا شدنیه
قطعا من قبول میشم
یعنی این هدف چند ساله من هست که به اهداف کوچکتری تقسیمش کردم و یه بخشیش همین تند خوانی و تقویت حافظه هست… بعدش آزمون دادن و قبل شدن…. بعدش طی کردن یه مسیر تکاملی برای پرداخت بیمه و داشتن سابقه بیمه….. بعدش ورود به همون مسیر و همون شغلی که تجسمش هم برام پر از لذته و من میدونم و ایمان دارم که میشه
اصلا باید بشه
یعنی باور من به شدنه
چقدر لذت میبرم از اون لحظاتی که میام و در مورد تک تک این قدم ها که برداشتم و نتایجش براتون بنویسم
و انگار اصلا همین الان اتفاق افتاده… اینقدر ایمان و باور دارم…..
از خداوند میخوام در این مسیر همانطور که تا حالا خیلی هدایت و حمایتم کرده، باز هم باشه که هست و من هدایت هاش رو بگیرم و گام به گام برم جلووووووو
چس همه چیز باوره
من اگر باور نداشتم حاضر بودم از منطقه امن و راحت الانم بیام بیرون و وارد این وادی جدید بشم؟؟؟
قطعا جواب چیزی جز نهههههههه نخواهد بود
پس باور کنیم شدن ها را
باور کنیم هدایت خداوند را
پس باور کنیم همه توانایی هامون رو که حد نداره
پس باور کنیم که همیشه بهبود و تغییر میتونه رخ بده
آیا همین کامنت، نشان از یک باور و جدا شدن از یک منطقه امن نیست؟؟؟
قطعا که هست… به همین سادگی
ممنونم استاد بزرگوارم
ممنونم مریم جانم که تلاش و زحمتو همراهی شما هیچ کم از درس های استاد نداره…. دوستتون دارم با عشق
هزاران قلب سفید و قرمز و رنگارنگ از طرف من به شما عزیزای دل….
سالم شاد آرام شاد عاشق و ثروتمند در آغوش ربمون باشیم
تا بعد….
به نام خدای هدایتگرم
سلام و درود به استاد و مریم جون
به به خدایا شکرت دوباره استاد دیدیم پردایس دیدیم و در فرکانس این فایل قرار گرفتیم
خدایا هزار مرتبه شکرت فایل جدید اومد چقدر خوشحال شدم حتما دوستان همه خوشحال شدند
چه موضوعی را باور کرده ای ؟
خیلی زیاد موضوع هست که به خورد ما دادن
من از شانزده سالگی که ازدواج کردم با همسر ی که یک حرف خوب بهم نمی گفت …. تمام حرف های کا می زد تخریب ام می کرد
خدا می دونه چقدر شنیدم تو عرضه نداری تو هیچی بلد نیستی تو عقل نداری تو دیونه ای .….
تو توتو ….همش خودش می گرفت خودش می پرستید خودخواه تا دلت بخواد من هم باورم شده بود
تا اینکه دو سال هست با آموزهای استاد با خودم احترام می گذارم خودمو قبول دارم خودمو دوست دارم
الان هر چه می گه اهمیت نمی دم ای جورهای نشنیده می گیرم
باور اینکه ما همه دیسک کمر داریم ما همه جنس دندان هامون خوب نیست
پسر کوچکم به دخترم میگه آجی ام خوش شانسه همه باورمون شده حتی خودش
من دیگه با این فایل به خودم قول دادم هر چیزی قبول نکنم
اومدم نوشتم باور خوب ها رو
همسرم باور داره موقع عطسه بیرون نره چند دفعه نرفته کار چون عطسه اومده
ولی من این باور به خودم دادم موقع عطسه کارم زودتر شروع کنم
همسرم باور داره زن کار نکنه ولی من به امید خداوند می خوام استارت کارم بزنم
باور من با ایشان شب تا روز فرق داره چون مقاومت ندارم حرف های استاد قبول دارم پذیرفتم
از وقتی قانون فهمیدم پیشرفت کردم
بخدا همش میگه کار نیست پول نیست همون جور هم میشه من خنده ام میگیره چرا این قدر ذهن فقیری داره
درسته باید حرکت کنیم راکد نمونیم ولی دنیا پر از فراوانیه اینو می بینم قبول دارم
جهان در حال پبشرفته
من می تونم برای همه شده برای من هم میشه
خودمو قبول دارم
باید راه ورود نعمتها رو به زندگیم باز کنم
باید کسب و کارم شروع کنم
باید خودمو دوست داشته باشم احساس لیاقت کنم
خداوند هم با من هم مسیر میشه
سپاسگزارم بابت این فایل ارزشمند
ما چقدر به این فایل ها نیاز داریم
استاد چقدر دعا ی بچه ها همیشه پشت سرتون هست
ما با این فایل ها بزرگ میشیم دو سال هست توی دانشگاه الهی قد کشیدم
نشونه ها رو دیدم
قبلا هیچی نمی دونستم همش به خودم عیب ایراد می گرفتم سرزنش می کردم
خدایا هزار مرتبه شکرت این آگاهی ها رو به من و دوستانم دادی
در پناه خداوند باشید
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و مریم بانو و همراهان خوبم
خداروسپاسگزارم که نعمت شنیدن این فایل ارزشمند و بهم داد چون هرچی شنیدم و جلو رفتم ذوق و شوقی تو دلم اومد که میدونم دوستان عزیزم چقدر خوب حسش کردن و کلی امیدوارتر و شادتر شدم برای ادامه مسیر چون روزی امروزمون بوده و برنامه خداوند برای حمایت ما و تجربه زندگی بهتر.
الف : باورهای قدرتمنده کننده زندگی ام
* از بچگی چیزی که خیلی شنیدم صحبت های مادرم و تولدم و همزمانی با رشد و پیشرفت مالی بوده جوری که انقد براشون پررنگ بود همیشه درموردش صحبت میکردن و این برای بقیه بچه های خونه نبود واسه همین همیشه خودم رو خوش روزی میدونستم ( ابن موضوع باعث شده همیشه ته فکرم به خودم میگم روزی که توانایی نداشتی اومدنت با فراوانی نعمت بوده پس حواست باشه خدا همیشه از هر نظر پشت پناهت.)
*در مورد سلامتی، تو دنیای بچگی و بعد بزرگسالی فکر میکردم چون بچه اولی ام، بهترین های پدر و مادرم نصیب من شده و خیلی خیلی قوی ام. و واقعا یه نیروی عجیبی از سلامتی رو درونم احساس میکردم و میکنم و باعث شده فرد سالم و شادتری باشم
(البته داشتن خانواده پدری تنومند و …باعث شده بود خودم رو مستثنی از اونها ندونم و دختر و پسر نکنم)
* باور قدرتمند کننده ایی در مورد خداوند داشتم و دارم و اون اینکه همیشه احساس میکردم همراهمه ، کنارمه و حواسش بهم هست ، کمکم میکنه
این باور تنها نبودنم باعث شده ، پشت و پناهی داشته باشم که ته دلم پر از امید باشه و همیشه با نشونه هایی که ازش درحامی بودنش دیدم، این باور همراهی قدرتمند تر شده و راحت تر به زندگی ادامه بدم.
یه مثال ارزشمند از حامی بودن خداوند: هفته پیش قبل تعطیلات 14 خرداد ،یه کار اداری استارت زدم تا بعد دوروز تعطیلات شروع کنم تا انشاالله 20 روزه تموم بشه ، چشمتون همش روزای خوب ببینه ، راستش حرفای خوبی نشنیدم ولی وقتی از اداره بیرون اومدم گفتم میرم این دوروز تفریحم میکنم میام با قدرت تمومش میکنم
میدونین چی شد ، همون آقایی که سه روز قبل، حرف از تیر ماه و کلی شرایط اداری و زمان و …. میزد گفت پرونده آماده و برو انجامش بده ( اونم با لبخندی که ندیده بودم ازش)
پرونده رو دستم داد و 17 خرداد ، کارم کامل تمام شد ( الله اکبر به خدایی که قلب هارو نرم میکنه و جوهر هارو به نفع تو رنگ میده و قلم هارو به نفع تو بکار میندازه تا آسون بشی برای آسونی ها.
(از ظهر پنجشنبه تا الان که دوشنبه و اینجا دارم مینویسم فقط میخندم و میگم شکر و جالبه بدونین، کاری که من داشتم هم هزینه هایی رو داشت که من ازش رد شدم بدون هزینه برای کل سال و ….، از هر جهت خدا یاری کرد و اعتبار همه این شرایط و فرایند به خداوند برمیگرده و من شاکرم)
* زندگی کردن در شمال ایران و جویبار و حتی نام شهرم باعث شده فکر کنم خیلی خوش شانس بودم که در دنیای فراوانی سرسبزی و دریا، متولد شدم و هرچی دیدم وسعت زمین های کشاورزی و مسکونی بوده که باور کردم باید این همه زیبایی سهم من باشه و جالبه بدونین این روزا دنبال یه زمین ویلایی میگردم برای ساختن یه خونه مستقل ویلایی و وقتی میرم زمین میبینم نمیتونم انتخاب های متراژ پایین داشته باشم از بس همیشه متراژ زمین های خونه های پدر و پدربزرگهامون چند صدمتری و چندهزار متری بوده و توش بزرگ شدیم
( خداروشاکرم موقع دیدن زمین ها به خدا میگم بابا بهم چیزی رو پیشنهاد بده که توش بتونم ساعت ها راه برم و خسته نشم و برام پر از تنوع و زیبایی و راحتی باشه )
*به صحبت های ارزشمند استاد عزیزم اضافه میکنم که باوری که در مردم جویبار هست و ریشه دار شده اینه که پسرای کوچولوی ورزشکارمون در ابتدای انتخاب رشته ورزشی، یه سری به سالن کشتی میزنن و اغلب ادامه میدن تا ببینن میتونن موفق باشن یا …و شده ورزشکارانی چون آقای حسن یزدانی و بقیه بچه ها که هم خودشون لذت میبرن و هم باعث شور و شوق مردم شهر میشن
ب: باورهای محدود کنتده
* باور محدود شدن در زندگی مشترک و نداشتن زمان کافی
خیلی از فعالیت های روزمره و رسیدگی به خانواده یه جورایی بهم میگه وقت کافی برای علاقمندیهام ندارم و به جورایی ازم انرژی میگیره و باوری بهم میده که تو نمیتونی و خسته میشی
* تضادهایی که در گذشته باعث پیشرفتم شده بعضی مواقع انقد نیرو میگیرن که باور یاس رو زنده میکنن هرچند خیلی خیلی ضعیف شده ولی بازم به فکرم میان
اما سعی میکنم این سایه کمرنگ رو محو کنم با رشدم
با افتخار اینجا میگم زندگیم جوری شده که نتایجم نشون از آسونی و زیبایی کارها شده، زوری نمیزنم ، بیشتر آروم و ساکتم و صدای خداروبهترمیشنوم و نسبت به گذشته بهتر عمل میکنم.
از خداوند میخوام من و دوستانم رو به ساده ترین و زیباترین راهها برای تجربه بهتر زندگی هدایت کنه.
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مارا به راه راست هدایت بفرما
هزاران بار سپاسگزارم از این دو استاد، الگوی بی نظیر درست زندگی کردن
در پناه خدا ناب ترین هارو تجربه کنید
به نام خداوند بخشنده مهربان
استاد عباسمنش عزیز من و خانم شایسته مهربان سلام
امیدوارم که در حر کجایی این جهان زیبا که هستین حال دلتون عالی و شاد و سلامت باشین
اول از همه بهتون تبریک میگم بابت این اندام زیبایی که برای خودتون ساختین و چقدر من تحسینتون کردم ،چقدر من لذت بردم از اون رنگ سبز خوشگلی که پوشیدین که همرنگ طبیعت بود
چه آرامشی داره این پردایس
چه آسمون قشنگی داره که تو هر ساعتش و هر وقت از روز ببینیش یه شکل قشنگی هست ،عالیه استاد و شما لایقش بودین که جهان بهتون داد
خوب استاد برم سر سوالات این فایل :
1_توی زندگیم چه باورهای قدرتمند کننده ای دارم که باعث شد پیشرفت کنم ؟
2_چه باور های مخربی داشتم که باعث شده بهم ضربه بزنه و وقتی تغییرش دادم باعث پیشرفتم شده ؟
باور های اشتباهم :
1_ یه باور اشتباهی که سالیان سال قبولش کردم و خیلی خیلی بهم ضربه زد و وقتی تغییرش دادم مسیر زندگیم تغییر کرد این بود که ، من متولد 66 هستم و در اون دهه معلم های مدرسه دانش آموزان و خیلی میزدن و تنبیه بدی میکردن
وقتی کلاس 5 ابتدایی بودم یه معلم داشتم که خیلی منو میزد ، من پسر شیطونی نبودم ولی درس هم متوسط به پایین بود به این دلیل که پدرو مادر بیسوادی داشتم که به درس هایی که میخوندم بها نمیدادن که چی میخونم و نمره چند میگیرم ، فقط قبول بشم کافی بود
این معلم نمیدونم چرا با من مشکل داشت
همیشه بهم میگفت سعید تو توی زندگیت هیچی نمیشی تو توی زندگیت یه کارگر بیش نمیشی و کلی از این حرف ها
من اون سال کلاس 5 پاس کردم قبول شدم خودمم نمیدونم چطوری و حتی معلمم بهم میگفت من نمیدونم تو چطوری قبول شدی ،تو باید یه سال دیگه تو کلاسم میموندی من پوستتو میکندم
من رفتم کلاس اول راهنمایی و وسط هاش از مدرسه اومدم بیرون و ترک از تحصیل کردم و رفتم تو کار ساختمان
شغل های مختلف ساختمانی رفتم ، نجاری ، نقاشی، شنگ کاری ، شومینه زنی، جوشکاری،سبزی فروشی ،شیرینی فروشی، لوله کشی، و…ولی تو جوشکاری 20 سال موندم و برای خودم کارگاهی باز کردم و مشغول بودم
اون معلمم تو همون شهر یه مغازه ابزار یراق داشت و هر موقع میرفتم خرید اونجا میگفت دهستانی چیکاره ای الان چیکار میکنی ؟ میگفتم مثلا فلان کار
بعد میگفت دیدی بهت گفتم تو هیچ …. نمیشی تو یه کارگر بیش نمیشی یه حمال
این داستان تا سالیان سال ادامه داشت و من هر بار میرفتم این گفتگو بینمون انجام میشد و بعدش خیلی من ناراحت میشدم و باز زمانی که جلوی جمعی بهم میگفت و اون افراد بهم میخندیدن ، اصلا داغون میشدم وحشت ناک
بعد حدود 17 سال ترک از تحصیل وقتی فهمیدم من میتونم دوباره درس بخونم و بنابر یه اتفاقی که تو سایت یه بار داستانش و گفتم من از کلاس اول راهنمایی شروع کردم به درس خوندن توی کلاس های بزرگسالان و شبانه و خواستم برم به دنبال علاقم که مهندسی معماری ساختمان بود
چقدر خانواده و دوستان و آشنایان میگفتن نمیتونی تو و مسخرم میکردن ولی من گوش نمیدادم
درس خوندم عالی تمام کلاس های متوسط و پاس کردم و سال 93 وارد دانشگاه غیر انتفاعی محل زندگیم شدم ، همه افرادی که منو مسخره میکردن ساکت شدن
تو دانشگاه چندین ترم نفر اول دانشگاه بودم و چندین لوح تقدیرم داشتم و چقدر هم لذت بردم و مدرک مهندسی ساختمانم و گرفتم
یه روز که رفته بودم همون یراق معلمم بعد سال ها دوباره پرسید همون موضوعات و و من گفتم دارم دوباره درس خوندم و مدرک گرفتم و چند وقت بعد حق مهرم و میگیرم و دفترمهندسیم و باز میکنم
بهم گفت تو اگه درسخون بودی تو کلاس من میخوندی ترک تحصیل نمیکردی ، اتفاقا اون روز مغاشم شلوغ بود بعد در جواب بهش گفتم راست میگی ولی من اون زمان معلم خوبی نداشتم اگه یه معلم درستو حسابی داشتم بهم انگیزه میداد الان چندین سال بود که یه مهندس عالی بودم
آقا هیچی نگفت و فقط سکوت کرد و نگاه کرد و اون چند نفری که بودن فقط سر تکون دادن و تایید کردن و اومدم بیرون و دیگه نرفتم تو اون مغازه
این باوری که معلمم بهم گفته بود تو توی زندگیت هیچی نمیشی و واقعا هم داشتم با سختی کار میکردم و زندگی میکردم و باور کرده بودم
ولی وقتی یکی بهم انگیزه داد که میتونی به دنبال علاقت بری و دوباره درس بخونی مثلا فلانی فلانی من به این حرف و باور شک کردم و رفتم پیش و به لطف خدا همه چیز عالی شد و اتفاقات عالی برام افتاد که یکی از بهترین هاش آشنایی با شما استاد عزیزم هست
2_ باور اشتباهی که دیگران گفتن و من قبول کردم این بود که الان حدود 28 ماه هست تو یه کارخانه مشغول به کار جوشکاری هستم و هر موقع خواستم بیام بیرون مدیر شرکت یه بهونه ای میآورد و میگفت پسر بازار کار خرابه ، کار نیست ، همه بیکارن ، و… که همش منو میترسوند که نخوام از شرکت استعفا بدم و برم به دنبال علاقم که طراحی معماری ساختمان بود و خیلیم در این کار علاقه و استعداد و خلاقیت دارم
ولی یواش یواش من روی این باور کار کردم و دیدم همه جا داره ساخت و ساز میشه، هر مهندسی دیدم مشغول کاره ، آزمون مهندسی برای گرفتن حق مهر هر دوره داره بیشتر ورودی میگیره ، پس کار هست که انقدر آدم به دنبال گرفتن مهر هستن پس اگه اینها تونستن من هم میتونم
و با استفاده از دوره عالی عزت نفس تونستم امروز پا روی ترسهام بزارم و از شرکت بیام بیرون و برم به دنبال علاقم با اینکه جایگاه خوبی داشتم و حقوق خوبی داشتم
با اینکه همسر عزیزم الان باردار هست و باید بمونم یه حقوق ثابت داشته باشم و از بیمه استفاده کنم
اینها نتونستن که منو از حرکت باز دارن و من امروز قدم اول و گرفتم و خیلی خوشحالم و میدونم خداوند کمکم میکنه
باور های درست :
1_یه باور درست که بهم گفتن و من روش کار کردم و باعث پیشرفتم شد این بود که من خلاقیت و استعداد زیادی دارم در طراحی و تونستم طرح های عالی برای پروژه هام طراحی کنم و در دانشگاه کل ترم و جلوتر از دیگران بودم با چندین پله فاصله
هر بار دارم این فایل و میبینم به یکی دیگه از باورهام پی میبرم و دارم برای پیدا کردنشون وقت میزارم و انشالله اول ماه دوره روانشناسی 1 و تهیه میکنم و شروع میکنم
چقدر همزمانی هایی رخ داده که من الان چند روزی هست دارم فایل ها و متن هایی میخونم که بیشتر درمورد روانشناسی ثروت 1 هست
استاد ازتون سپاسگزارم بابت این فایل عالیتون
عاشقتونم من
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستان پرانرژی من
من چند وقتی است که به ابتکار خودم، یک سری شکرگزاری می نویسم درباره قسمت های مختلفِ مربوط به بدن و حواس پنجگانه و اعضاء داخلی بدن و این جور چیزها.
حالا به سراغ دستگاه گوارش بدن و بخشهای مربوط به آن رفته ام
سری هفدهم سپاسگزاری های مربوط به اعضاء و اندام بدن: دستگاه گوارش
1. خدایا شکرت بابت دستگاه گوارش بدن ما
2. خدایا شکرت بابت تمام اجزاء و بخشهای دستگاه گوارش
3. خدایا شکرت بابت دهان، زبان، حلق، مری، معده، غدد بزاقی، لوزوالمعده، جگر، کیسه صفرا، لوله صفرا، روده باریک، روده بزرگ، آپاندیس
4. خدایا شکرت بابت دهان و اجزای آن شامل حفره دهان، دندان ها، زبان، بزاق، لثه ها، سقف دهان، زبان کوچک، کام دهان
5. خدایا شکرت بابت لوله گوارش بدن ما
6. خدایا شکرت بابت غده های گوارشی بدن ما
7. خدایا شکرت بابت بزاق های دهان و وظایف آنها
8. خدایا شکرت بابت ترکیبات بزاق از جمله پروتئین ها، آنزیم ها، سدیم، کلسیم، منیزیم و…
9. خدایا شکرت بابت نقش الکترولیت های موجود در بزاق
10. خدایا شکرت بابت کارکرد بزاق دهان از جمله:
• مرطوب نگه داشتن فضای داخلی دهان
• کمک به فرایند چشایی و تشخیص طعم و مزه ها
• آسان کردن فرایندن جویدن و بلع غذا
• مقابله با میکروب ها
• جلوگیری از ایجاد بوی بد دهان
• جلوگیری از پوسیدگی دندان ها
• جلوگیری از بیماریهای لثه و………
=======================================
11. خدایا شکرت بابت غدد بزاقی دهان شامل غدد زیرزبانی، غدد زیرفکی، غدد بناگوشی
12. خدایا شکرت بابت انواع آنزیم های گوارشی
13. خدایا شکرت بابت معده سالمی که به ما عطا کرده ای
14. خدایا شکرت بابت قسمت های مختلف معده شامل دهانه معده، طاق معده، جسم معده و پیلور یا بخش پایینی معده
15. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت چهار لایه معده شامل مخاط، لایه زیر مخاط، لایه عضلانی و لایه سروز
16. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت پرده صفاق معده
17. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت سیستم گردش خون معده
18. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت سیستم لنفاوی معده
19. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت اعصاب معده
20. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت لوله مری در بدن ما و نقش آن
21. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت حرکات لوله گوارشی؛ و دو نوع متفاوت آن
22. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت آناتومی مری شامل مری گردنی، مری سینه و مری شکمی
23. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت شریان های مری
24. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت وریدها و لنفاوی و عصب دهی مری
25. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت سلامت بلع در بدن ما
==========================================
26. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت سلامت روده کوچک
27. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت سه ناحیه روده کوچک شامل دوازدهه، تهی روده، دراز روده
28. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت لوله دوازدهه (اثناعشر) و کارکرد آن
29. خدواندا تو را سپاس بسیار می گویم بابت دراز روده و کارکرد آن، از جمله جذب ویتامین ب12 و نمک های صفراوی
30. خدایا شکرت بابت پرزهای روده
31. خدایا شکرت بابت رگ های لنفی، سیاهرگ ها، شبکه مویرگی، نورون ها و ریز پرزهای روده
32. خدایا شکرت بابت کریپت، غده روده ای
33. خدایا شکرت بابت سکرتین، یکی از هورمون های معدی – روده ای . که کار اصلی آن هضم پروتئین و چربی هاست
34. خدایا شکرت بابت کوله سیستوکینین، یک هورمون معدی – روده ای
35. خدایا شکرت بابت غده لوزوالمعده یا پانکراس
36. خدایا شکرت بابت آنزیم های لوزوالمعده از قبیل: اتیلاز، لیپاز، فسفولیپاز، ریبونوکئاز، الاستاز
=====================================
37. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت جزایر لانگرهانس و هورمون هایی که ترشح میکند
38. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت هورمون انسولین و نقش آن در بدن؛ که تاثیرات مختلفی در متابولیسم و دیگر اعمال بدن میگذارد
39. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت اپسیلون، سلولهای درون ریز موجد در جزایر لانگرهانس لوزوالمعده
40. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت هورمون گرلین که از اپسیلون ها ترشح میشود
41. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت سلولهای آلفای جزایر لانگرهانس
42. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت هورمون های گوارشی اینکرتین ، که باعث افزایش ترشح انسولین بعد از خوردن میشوند
43. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت هورمون های گلوکاگون ، که بر عکس انسولین موجب افزایش قند خون است
44. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت هورمون پلی پپتید مهاری معده که از سلولهای روده باریک ترشح میشود
45. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت سلولهای بتای لوزوالمعده که وظیفه اصلی آنها ترشح انسولین است
46. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت شیره لوزوالمعده
47. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت دستگاه عصبی خودمختار بدن
48. خداوندا بسیار شکرگزار توام بابت طحال بدن ما
================================================
49. خدایا شکرت بابت کیموس معده
50. خدایا شکرت بابت پیلور، اسفنکتر انتهای معده
51. خدایا شکرت بابت چادرینه کوچک، پرده ای که روده ها را می پوشاند
52. خدایا شکرت بابت شکم شامه یا صِفاق
53. خدایا شکرت بابت چین خوردگی های روده بند
54. خدایا شکرت بابت حفره شکمی بدن ما
55. خدایا شکرت بابت حفره شکمی – لگنی بدن ما
56. خدایا شکرت بابت وظایف مختلف طحال در بدن از جمله:
• تولید سلولهای خونی
• نگهداری سلولهای خونی
• مشارکت در سیستم ایمنی بدن
• تصفیه خون
57. خدایا شکرت بابت بخشهای مختلف طحال از جمله کپسول و پارانشیم و عروق خونی و سیستم لنفاوی
58. خدایا شکرت بابت پولپ سفید و قرمز طحال
59. خدایا شکرت بابت سیاهرگ و سرخرگ طحال
60. خدایا شکرت بابت عروق لنفاوی و اعصاب طحال
61. خدایا شکرت بابت رباط های طحال
=========================================
62. خدایا شکرت بابت کیسه صفرا در بدن ما (نام دیگر آن: زَهره) که کار اصلی آن – همانطور که از نامش پیداست – نگهداری از مایع زرد رنگ صفرا میباشد
63. خدایا شکرت بابت مایع صفرا و ترکیبات آن
64. خدایا شکرت بابت مجرای صفراوی، که حامل صفرا است
65. خدایا شکرت بابت مجرای صفراوی مشترک
66. خدایا شکرت بابت آمپول واتر که مانند یک دریچه عمل میکند
67. خدایا شکرت بابت اسفنکتر اودی که یک دریچه ماهیچه ای است
68. خدایا شکرت بابت لایه های بافتی کیسه صفرا
69. خدایا شکرت بابت فوندوس، بدنه و گردن کیسه صفرا
70. خدایا شکرت بابت صفرا یا زردک یا زرداب: مایعی که توسط کبد تولید میشود و در کیسه صفرا ذخیره میشود
71. خدایا شکرت بابت ترکیبات مایع صفرا: کلسترول، سلولهای قرمز خون، نمک های معدنی و………..
72. خدایا شکرت بابت کارکردهای صفرا: هضم چربی ها در بدن، کمک به گوارش، خروج و دفع مواد غیرضروری
73. خدایا شکرت بابت کانال های صفراوی
ادامه دارد….
به نام خدای مهربان و بزرگ
به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را
به نام خدای که عشق مطلق هست
خدای که عشققققق هست
الهی کرورر کروررر شکرت
خدای که هدایت میکند حمایت میکند
الهی شکرت شکرت برای هدایت هایت
چقدرررر تو ماه هستی یا الله
چقدررر تو بزرگ هستی
چقدرررر تو بخشنده هستی
چقدررر تو عشق هستی
چقدرررر خوبی
چقدررر بی نظیری
من عاشتقم یا رب
خدا خدا خدا همه چیز هست
خدا بهشت وجود من هست
خدا بخشنده هست بی نهایت بخشنده
سلاممم دوست عزیزم
سلامممممم بنده خاص خداوند
آخ چقدررر تحسینت کردم برای کمنتت و و شکرگذاری ات
ما شاهکار خلقت خدا هستیم
خدا چی چیزی خلق کرده جلل خالق
واااااای خدای من شکرت
همیشه وقتی به آیینه نگاه میکردم هیچ وقت به اعضای وجود خودم فکر نکرده بودم
چقدررر خلاقیت
چقدرررر ظرافت
چقدررر عشق
چقدررررررررررررررررر خوبی
خدای من شکرت شکرت
چطور ما لایق بهترین ها نباشیم ؟ چطور ما سزاوار دریافت بهترین نعمت ها خدا نباشیم
ما نبودیم و تقاضایی ما نبود خداوند اینگونه ما را طراحی کرد اینگونه زیبا خلق کرد
کی گفته ما لایق بهترین ها نیستیم
کی گفته ما لایق دریافت نعمت های خدا نیستیم
خدا عاشق ما هست
کار خدا بخشیدن هست
خدا عشق میکند از اینکه مارا غرق نعمت و ثروت بسازد
چقدرررررررر قدر خودم را بیشتر دانستم با این کمنت الهی شکرت
مرسی دوست عزیزم
در پناه خدا باشی
تشکرررررررر که این قدر زیبا نوشتی
الهی که پول ثروت فراوانی سلامتی عشق و بهترین ها به سمت ما بدوددد
به نام خدای مهربان
سلام به شمادوست عزیز اقای جزایری داشتم توپارک زیبای سرکوچه قدم میزدم روخ ماه تماشامیکردم که باچندلکه ابراطرافش داشت دلبری میکردنگاه میکردم گفتم خدایاعظمتتوشکرالان به چی فکرکنم قدرت تووجودم درک کنم که هدایت شدم به کامنت زیبای شماکه بندسوم چهارم دیگه اشکم دراومددستام بردم بالا گفتم بازم بهم سابط کردی همه چیزازدرون خودم شروع میشه
بازم ازشمابزرگوارسپاسگزارم
وشمااستادنازنینم که این امکان ایجادکردیدسپاسگزارم
درپناه الله شادوپیروزباشید
سلام ودرود به آغا مهدی گل .
چقدر عالی و خلاق نوشتین برای مان اصلا یک کتاب از آناتومی بدن را برای مان تایپ کردین سپاس گذارم دوست خوبم من هنگ کردم از نعمت های که دارم ولی بی توجه بودم نسبت به آنها من هم موقع سپاس گذاری فقط می نویسم خدایا شکرت بخاطر بدن سالمم ولی چیز زیادی نمی توانم بنویسم حالا باید از تمام داشته مان با تمام جزئیات سپاسگذاری کنم خیلی خوشحال شدم الهی هزار سال بدن تان سالم و رزق تان بغیرالحساب زنده گی بهشت روی همین دنیا باشد .
در پناه حق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم… به خانواده خوب
زمان که ما به دنیا چشم گشودم مغز ما مانند برگ سفید کاغذ بود ولی یکسره باورها به ذهن ما تزریق شده به طور آگاهانه ویا ناآگاهانه چون همان باور ها باعث انگیزه میشود در اکثر موارد.من هم از جمله از این افراد بودیم.
1 مادر من این باور را داشت که پای ها تو مانند ثروتمندا هست برای من این مورد در دوران کودکی یک انگیزه شده بود.
2پدر من این باور را داشت که تو اینجنینر میشی در دوران کودکی برای من میگفت راستش هم به حقیقت تبدیل شود یکی از مشهورترین پوهنتون درس خوندام.
3عمه من این باور داشته که تو ملک میشی چون هوشیار هست.
4 من این باور داشتم که نام من خاص هست. یعنی سیف الرحمن
ولی از دوران کودکی من به این باور بودمی که تنها یک رب العالمین وجود داره همیشه از الله مدد و کمک میخواستم
5 همیشه از دوران کودکی یک باور داشتم کی در زنده گی من اتفاقات تباز میشی.
6 پیش از آشنایی با استاد ناخودآگاه احساس خوب کی می داشتم باعث اتفاقات خوب رخ میداد.
به نام خداوند هدایتگرم
سلام به استاد عشق و مریم بانوی فوق العاده زیبا از هر نظر و سلام به همه دوستانم در این مسیر فوق العاده
استاد عزیزم اول بگم که خیلی دلم براتون تنگ شده بود خوشحالم که امروز دوباره با یه فایل فوق العاده دیگه میبینمتون ،مریم عزیزم از پشت دوربین فرکانس زیباتون رو دریافت کردم
استاد جان الان که فکر میکنم با تعهدی که به خودم دادم و دوره روانشناسی ثروت که دارم کار میکنم صحبتهاتون رو بهتر درک میکنم الان که خوب به رفتارهام فکر میکنم میفهمم که چرا اتفاق خاصی تو زندگی من نیفتاده
استاد من باورهای محدود کنندی زیادی در زندگیم داشتم و هنوز هم دارم که به امید الله یکتا با کار کردن روی خودم دارم تغییرات کوچک رو تو زندگیم میبینم خدارو شکر با آموزش های شما
استاد جان باورهای محدود کننده من در تمام ابعاد زندگیم من رو به یک زن افسرده تبدیل کرده بود که هیچ انگیزه ای برای بیدار شدن از خواب نداشتم روزمرگی تمام زندگیم رو گرفته بود ،جرات نداشتم حتی به علاقه مندیهام فکر کنم چه برسه که کاری براشون انجام بدم
استاد باورهای محدود کننده من خیلی زیاد هستند که تونستم به لطف آموزش های شما مقداریشون رو شناسایی کنم و این برای من یه پیشرفت بزرگ محسوب میشه و دارم باورهای نابی رو جایگزینشون میکنم و به اندازهی که روی خودم کار کردم دارم نتیجه میگیرم و از همه مهمتر اینکه به آرامش فوق العاده ای رسیدم و دیگه هیچ عجله ای درباره رسیدن به خواسته هام ندارم و میدونم زمانی که باورهای قدرتمند کننده رو در درونم درونی کنم نتایج لاجرم وارد زندگی من میشه و فقط باید الان از لحظه هام نهایت لذت رو ببرم و در عین حال قدم هایی که بهم الهام میشه رو انجام بدم با توجه به شرایط کنونی خودم
استاد اگه بخوام از باورهای محدودکنندم بگم خیلی زیاده ولی به چند تاشون اشاره میکنم:
در مورد روابط من این باور رو داشتم که حتما باید کسی باشه که به من احساس خوب روبده و من به تنهایی نمیتونم خوشبخت باشم اینکه اگر در روابطم به مشکل بخورم حرف مردم خیلی برام مهم بود اینکه از طرف والدینم سرزنش بشم و…..
در مورد ثروت:اینکه استعداد ندارم تو درس خوندن بنابراین نمیتونم موفق بشم و چون به دانشگاه نرفتم نمیتونم پیشرفت کنم چون زن هستم باعث محدودیتم شده و پول ساختن برای من سخته ،چون ازدواج کردم و بچه دارم دیگه نمیتونم ثروت بسازم و خیلی باورهای دیگه
در مورد سلامتی:استاد من تا 9ماه پیش همیشه بی انرژی بودم و فکر میکردم چون سنم رفته بالا دیگه شادابی و توانایی های قبل رو ندارم و بدنم دیگه نمیتونه مثل قبل جوان و شاداب باشه و هر روز بی انرژی تر میشدم طوری که دست و پاهام سر میشد و بدنم میلرزید و خیلی باورهای محدود کنندی دیگه
ولی خدارو شکر الان با آموزش هایی که هر روز دارم میبینم و روی خودم کار میکنم اعتماد به نفسم بیشتر شده ،الان به اندازهای که روی خودم کار کردم یه درآمد کمی دارم و باز هم دارم روی خودم کار میکنم و بعد از 38سال برای خودم درآمد دارم و میدونم که وقتی بیشتر روی خودم کار کنم و باورهای بهتری بسازم خداوند خیلی زیبا و راحت هدایتم میکنه به ایده های ثروت آفرین
در مورد روابط خیلی الان خودم رو بیشتردوست دارم و با تنهایی خودم حال میکنم و لذت میبرم
در مورد سلامتی از زمانی که فایل های آرامش در پرتو آگاهی رو بارها و بارها گوش دادم خود به خود حالم بهتر شده ،انرژیم زیاد شده و کمتر خسته میشم واستاد باور کنید که 9ماه هست که من یه دونه قرص هم نخوردم در صورتی
که تو این مدت بچه هام و همسرم بارها مریض شدند ولی من مریضی از اونها نگرفتم و فقط چند بار یه گلو درد یک روزه رو تجربه کردم که با شربت لیمو عسل کاملا خوب شدم
استاد عزیزم الان با تمام وجودم به حرف های شما ایمان دارم که تنها خودم هستم که با باورهام دارم هر لحظه زندگیم رو خلق میکنم فقط باید با تعهد بالا این مسیر رو تا آخرین لحظه زندگیم ادامه بدم و ایمان دارم که خداوند به درخواستهای من پاسخ میده فقط باید باور داشته باشم و توکل کنم
میدونم که به تمام خواسته هام میرسم همون طور که تا الان که فکرشو میکنم به هر چیزی که خواستم رسیدم وقتی باورش کردم و مواردی رو که نرسیدم به خاطر این بوده که باور نکردم
استاد عزیزم عاشقانه شما و مریم عزیزم رو دوست دارم که این چنین در زندگی من تاثیر گذاشتید با آموزش های فوقالعادتون ،بهترینها براتون از خدای مهربونم میخوام
سپاسگزار خداوندم هستم که شما رو وارد زندگیم کرد و میدونم این هم به خاطر درخواستهای خودم بوده که به این مسیر توحیدی هدایت شدم
خدایا تنها تورا مبپرستم و تنها از تو یاری میجویم
من رو به راه راست هدایت فرما ،راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه کسانی که به آنها غضب کردهای و نه گمراهان آمین
در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم همگی
سلام بر عزیزان بهشتی
سلام استااااد خوشتیپم سلام مریم جانم که کلی دلم براتون تنگ شدههه
از وقتی که فایل اومد روی سایت لحظه شماری میکردم زودتر ببینمش چون نت وای فای خونمون هنوز وصل نبود و با خطم انتن دهی قوی برای دیدن فایل نداشتم
خلاصه در زمان مناسبش هدایت شدم به دیدن این فایل ارزشمند و باز هم نشانه ای برای شخص من که دارم روی روانشناسی ثروت 1 بطور جدی کار میکنم
خدایا شکرت واقعا اصلا کلیدهای فایل و خوندم و موضوع فایل و کلی ذوق کردم
به به عجب هوایی
نکته مهم تا تایم 9 یا 10 دقیقه فایل اشاره شد
*اگه باوری کمک میکنه که تو به هدفت برسی حالا اون باور اشتباه باشه اما به تو ازاری نرسونه و باعث بشه پیشرفت کنی و تو ندونی که اشتباهه این باعث رشد تو میشه چون باور خیلی خیلی مهمه
چون باور اگه در جهت مثبت باشه و به نفع تو باشه هیچ اشکالی نداره
و نخواه که باورش و خراب کنی
در رابطه با همین مثال دیابت من یه مثالی بزنم
یادمه زنعموم تعریف میکرد مادرش دیابت داشت و اونا بهش نگفته بودن که نترسه اما نمیزاشتن قند مصرف کنه میگفتن برات خوب نیست یروز که خونه نبودن حالا نمیدونم چیبوده دقیق اینا حواسشون نبوده چی یه جعبه شیرینی بالای یخچال پنهان کرده بودن مادرشون دیده و ازونجایی که خیلی منعش کردن از شیرینی جات ایشونم یه دل سیر شکمش و مهمون شیرینی ها کرده و شبش که متوجه شدن بچه هاش با ترس و نگرانی از مادرشون پرسیدن که خوبی و مادرشونم صحیح و سالم تا چند روز بعدش هیچ حالت مریضی یا حال بدی نداشته
یا مادربزرگ من خیلی خیلی غذاهاش و چرب میکرد خدابیامرز تو سن بالا همیشه ته دیگ های پرچرب نوشابه جز غذاهاشون بود وقتی سر یه موضوعی مریض شد و رفت بیمارستان دکترش گفته بدنش اصلا چربی نداشته یا اصلا قند یا بیماری های که اکثرا میگن تو سنین بالا افراد پیدا میکنن و نداشت و از غصه و ترس غم راهی بیمارستان شد و فوت کرد نه بیماری های دیگه
حالا برعکسش باوری که خوبه و دنبالش میکنیم معمولا تو خانواده ما همه مون دندونهای خوبی داریم و خدا رو شکر خیلی خیلی کم پیش میاد بریم دندونپزشکی و اینو منم دل به دل باورهای خانواده میدم و دنبالش میکنم و همه جا هم ازش میگم :))
یا مثلا موی طبیعی و خوشرنگ و سالم یا قد بلند
و نگم که کلی باورهای اشتباه هست که باهاش در جنگم و مخرب هستش بیشترشم مالی هست
یه موضوع دیگه هم یادم اومد شاید خیلی ربط نداشته باشه اما اومد به ذهنم
من برای اموزش ابرو پیش استادم وقتی داشتم تمرین میکردم یه حالتی رو یاد داد که سخت بود و گفت البته این حالت هم میتونین یاد بگیرین ( یه حالت ساده تر) اما من دارم سخت تر و یادتون میدم که اول سخته رو بلد باشید کامل بعد یاد گرفتن اون یکی حالت کار راحت تری باشه براتون این برای من خیلی جالب بود اینکه تو جوری کاری که میخوای انجام بدی و یا بگیری که اعتماد به نفست بره بالا اگه یهو یه جا ازت حتی یه نفر مدل سخت تر خواست تو با تسلط کامل یادش بدی ( واقعا نمیدونم چرا اینو گفتم اصلا چه ربطی داشت )
در ادامه باورها میتونم به این اشاره کنم منو خواهرم تو یه خانواده از یه ژن از یه پدر و مادر هستیم خونمون یکیه اما بحث باورها نتایج و شرایط زندگی ما رو متمایز میکنه حتی با وجود اینکه جفتمون تو سایتیم و جفتمون در یه زمان و به یه اندازه روی خودمون کار میکنیم ولی چیزی که جواب میده برای ما باورهامون نسبت به موضوعات مختلف هست
مثال میزنم :
من در بحث روابط عملکردم زمین تا اسمون متفاوته اما خواهرم یکم از من محدودیتش تو این زمینه بیشتره مثلا من خیلی تو ارتباط گرفتن و تو بررسی شخصیت افراد سخت نمیگیرم اما ایشون خیلی بالا پایین میکنن که حتی یه سلام احوالپرسی ساده با یه سری اشخاص داشته باشن
مثلا من چون خودم باور داشتم و هم خیلی اینو بهم خوروندن که روابط اجتماعی فوق العاده داری و راحت با افراد ارتباط برقرار میکنی و توش خیلی خوبم و همیشه دایره روابطم گستردست و کیفیتش بالاست
اما خواهرم برعکس منه
حالا ایشون تو زمینه دقت و جزییات و بررسی موضوعات و مسایل و البته حل مسایل و داشتن منطق عالی هستن اما من اصلا ادم جزیی نگری نیستم خیلی اهل حل مسیله با بررسی با دلیل ومنطقی نیستم
حالا اینا مثال بود یه عالمه مثال های ریز و درشت هست که شاید یسری هاش و اصلا نشه گفت میگم خواهرم چون نزدیکترین فردی هست که میشناسم و میتونم موشکافی بگم اخلاق و خصوصیاتش و
باور قدرتمند کننده ای که ساختمش اینکه همیشه به این فکر میکنم که فقط و فقط خودم هستم که میتونم شرایطمو تغییر بدم و ادمی هستم خیلی وابسته به دیگران نیستم شاید برای همین معمولا روابط خوبی رو تجربه میکنم و هرموقع که وابسته شدم نتیجه ش هم کاملا سیلی زده بصورتم الانم دارم باورهای توحیدی رو تو خودم میسازم چون میدونم اصل و اساس هست
باور محدود کننده و بقول شما ولی های زندگیمم که دچارشم معمولا خیلی زیادن
اینجوری میگمشون :
من نباید اینو بپذیرم که معمولا ادمی ام که دیر اقدام میکنم برای هرچیزی و اجازه میدم ترسها بیشتر رشد کنن در من
من نباید بپذیرم که خودم تواناهایی خاصی برای ثروت ساختن ندارم
من نباید بپذیرم که فرصتها محدودن و باید عجله کنم
* من نباید بپذیرم که عوامل بیرونی در موفقیت و رشد من تاثیر دارن
* من نباید بپذیرم که نمیشود نامحدود ثروت داشت اتفاقا باید بپذیرم و اینو باور کنم ثروت مثل اکسیژن نامحدود هست
استاد عزیزم از چهل و شش دقیقه ای که وقت گرانبهاتون و گذاشتید و مطالب ارزشمند و این قوانین اللهی رو در اختیار ما قرار دادید بینهایت ممنون و سپاسگزارم باید این فایل و بارها و بارها گوش بدم و باورهای قدرتمند کننده مو تو دفترم بنویسم و روشون تمرکز کنم و باورهای محدود کننده هم همچنین و تلاش کنم که از بین ببرمشون با کمک شما و هدایت خداوند مهربونم
خدایا شکرت سپاسگزارم ازتون استاد